اختلاس میلیاردی در بانک تجارت شعبه انقلاب اصفهان [بایگانی]

PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اختلاس میلیاردی در بانک تجارت شعبه انقلاب اصفهان

farhad.fathi

2011/11/13, 11:44

بابي چارلتون

2011/11/13, 11:58

رییس ، معاون ، و دو کارمند بانک در اقدامی کابویی ۱۳۷ میلیارد تومن پول رو با هماهنگی از کشور خارج نمودند
البته یک هفته قبل از اتفاق در یک اقدام هماهنگ همگی خانواده هاشون رو به خارج از کشور انتقال داده و روز چهارشنبه هم با خالی کردن حسابها ۱۳۷ میلیارد تومن رو به تاراج میبرند x-(

فرهاد جان اين همون بانک اصفهان نيست که 20:30 هفته پيش نشون داد يا جديد هست ؟؟؟؟

خدايي چند روز پيش گفتم "هر يکي از دستش بربياد ، سهم نفتش رو ميبره " ، حالا يکي يکي دارن رووو ميشن

ما شا الله چه اشتهايي هم داشتن بي وجدان ها x-(x-(

PASHA

2011/11/13, 12:03

رییس ، معاون ، و دو کارمند بانک در اقدامی کابویی ۱۳۷ میلیارد تومن پول رو با هماهنگی از کشور خارج نمودند
البته یک هفته قبل از اتفاق در یک اقدام هماهنگ همگی خانواده هاشون رو به خارج از کشور انتقال داده و روز چهارشنبه هم با خالی کردن حسابها ۱۳۷ میلیارد تومن رو به تاراج میبرند x-(

یک عده ازملت می دزدند حالا به هراسمی
ویک عده هم ...
وحالا اینها هم اینها از انها
دوروز پیش جلوی چشم خودم پولم رادزدیدند وامروزهم که پرینت حسابم را گرفتم دیدم که کم شده است .
ومدیر بانک می گوید برو 4 روز بعدبیا
شاید ...

بوف کور

2011/11/13, 12:18

دمـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــشون گرم

عادل

2011/11/13, 17:20

دمـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــشون گرم
!!!!
همینمون مونده بود که دوستان دزدی یک سری دزد بی ناموس رو تایید کنن
:-/

سپه

2011/11/13, 17:29

دزدی که از دزد بدزدد ....:-/

امپراتور7

2011/11/13, 18:12

دزدی که از دزد بدزدد ....:-/

نوش جونشون =)) باز اونا دزدیدن اونا نمیدزدیدن صرف کمک برای فلسطین و لبنان و سوریه و چند کشور عقب مانده دیگر میشد<:-p
متاسفم برای کشوری که ملتش از اینگونه اخبار به وجد میاند
تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل

rhhk610

2011/11/13, 18:31

واقعا" که توی مدینه فاضله زندگی میکنیم، مثل اینکه زنگ خروج رو زدند و هر کی هر چقدر میتونه چپاول میکنه! برای مدیریت جهان برنامه داریم ولی خودمون در حال غارت مملکتیم، واقعا" که آدمهای ناسیونالیستی هستیم....قیمتها در بازار هر روز در حال صعودند و مردم عادی هر روز بدبختتر شده، صندوق های ذخیره خالی...دلار در حال صعود و ارزش پولمان که عمدتا" کشور واردکننده هستیم در حال سقوط... از مواضع اتمی هم ذره ایی کوتاه نمیآییم تا فلج شدن کامل و....جیب آمریکا و روسیه کثافت و منحوس و چین... رو از بابت فروش تسلحات به اعراب و جنسهای بنجول و...پر میکنیم...بی خیال بابا گوربابای این ملت... بدزد تا میتونی! اینها زمانیکه آموزش و پرورش و عالی مفت داشتند و توی مدارس و ادارات موز و پسته مفت میگرفتند و... انقلاب کردند تا پول نفتشون و ماشین و برق و گاز و... مفتی بگیرند! حالا باید توی نوبت بایستند تا ما....جالبه که حق اعتراض برای افزایش مامور هم ندارند... همینه که هست و هر روز بدتر از دیروز... اگه خ....داری حرف بزن تا دهنت رو با غلتک آسفالت کنند......

PASHA

2011/11/13, 19:03

دزدی که از دزد بدزدد ....:-/

این مثل وقتی است که دوتا دزد ازنظر سابقه ومهارت وخبرگی وقدرت دریک سطح باشند
ولی اینجا اینگونه نیست .
اینجا یک دزدی داریم که کلی زحمت کشیده ،نقشه کشیده واز زندگی وآبرویش هم گذشته است .

بالاخره یک جایی می روی ومی بینی که همه دزدند حتی ازیک ریال هم نمی گذرند . شما هم باید همرنگ آنها باشی .واگرنه ...
حالا اینها دست به یک کاربزرگ زدند .وآفتابه دزدی نکردند.
الان زرنگ به کسی می گویند که بیشتر بتواند ازاین کارها بتواند. اکثرادارات که بروی مسابقه سراین جورچیزهاست .
هرکسی بیشتر پاچه خواری و...
البته ازاین جورکارها زیاداست . حالاوقتی که یک غریبه اینکاررامی کند ویا دردعواهای سیاسی اینها را کمی وسط می کشند .به گوش ماهم می رسد .برای خودشان که ... حالامی خواهند کاری بکنند تا ازاین پس کمترحساس بشویم .

حالا ازاین پولها که مازیادداریم .
بالاخره فعلا منابع طبیعی ونفت گازهستند .غمی نیست.
پول آقازاده ها وسفرهای خارجی وویلاهای میلیاردی فعلا جوراست خیالی نیست .
تازگی ها هم چند میلیاردی به سوریه دادیم وحزب ا.. وحماس هم که وضعش خوب است .
شکمها چاق وکیف کوک است .
کشورهای همسایه هم که خوب می چاپند بالاخره میادین مشترک برای این کارهاست .
دم روسیه وچین را هم که دیدیم .سبیل هایشان چرب است .حقشان رادادیم تاازحکومت ومنبرماحمایت بکنند .
البته شاید ممکن است امسال به دلیل اختلاس های بزرگی که امسال داشتیم .پول کمتری را به جزایرقمردادیم .
وحمایتش راازدست دادیم .

ملت راهم سرشان راگرم کردیم .روستاها را به کمیته امدادسپردیم و بقیه راهم با ورزش وبحرانهای امریکا ویارانه
ویک کاری کردیم که کسی اصلا نتونه به این مسائل فکربکنه وهمش دنبال بدبختی ها و نان خوردنش باشه.
البته بعضی موقع ها درمواقع اضطراری هم سرکیسه رابرای خودی های پایین برای حمایت کمی شل می کنیم .
وبرای عده ای هم کهریزک واعترافات و..
خلاصه همه چیز درامن وامان است وآمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند .
ومن حالم بسیارخوب است ومن چقدرخوشحالم .واگر نباشم چه کار می توانم بکنم .

بوف کور

2011/11/13, 19:34

!!!!
همینمون مونده بود که دوستان دزدی یک سری دزد بی ناموس رو تایید کنن
:-/

بهترین صحبت ها رو دوست عزیزمون کردند که مردم دارن پول نفتشون خودشون می گیرن
همین که غیر از اقا یون و اقا زاده ها پولی به کسی دیگه ای برسه برای شخص من شیرینه
وقتی حق مردم و نمی دن بالاخره باید حرکت مردمی از یه جا شروع شه
حالا یکی قلم دست می گیره با شیشه نوشابه و حبس خانگی ازش پذیرایی می شه ؛ یکی هم مثل اینا خب پول و بر می دارن و می رند
هر کس به توان خودش :)

بوف کور

2011/11/13, 19:42

آفتاب: یکی از فرزندان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در یکی از هتلهای دبی به طرز مشکوکی درگذشت.

یک منبع نزدیک به محسن رضایی که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با خبرنگار قانون ضمن تایید خبر مرگ مشکوک فرزند دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: یکی از فرزندان دبیر مجمع که در یکی از هتلهای دبی اقامت داشت به طرز مشکوکی درگذشت و بررسیها برای علت مرگ همچنان ادامه دارد.

این فرد مطلع در پاسخ به این پرسش که آیا فرزند دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برای سفر کاری یا تفریحی به کشور امارات سفر کرده است؟ گفت: فرزند ایشان در دبی اقامت داشته است.

وی ارائه توضیحات بیشتر درباره این مسئله را به آینده موکول کرد و گفت: در حال حاضر رسانههای خارجی شانتاژ خبری به راه انداختهاند و به محض اتمام بررسیهای لازم، اطلاعرسانی کاملی صورت خواهد گرفت.

به گزارش قانون، پزشکی قانون امارات در حال معاینه جسد برای تشخیص علت فوت احمد رضایی است.

گفتنی است احمد رضایی، فرزند محسن رضایی، در سال 1377 به دوبی و از آنجا به آمریکا رفت. بعدها، محسن رضایی درباره فرار فرزندش چنین گفت که افرادی از آمریکا نزد او آمدند و خود را عضو ناسا معرفی کردند و پسرم را اغفال کردند.

احمد رضایی، در طول مدت اقامت خود در آمریکا، موضعگیریهای تندی علیه نظام کرد و حتی در برنامههای رادیویی نیز شرکت کرد و به تبلیغ علیه نظام پرداخت.

در همان زمان، محسن رضایی، سخنان پسرش را محکوم و تصریح کرد که درباره او نیز همانند بقیه ایرانیان، قانون حکم خواهد کرد.

با این حال، پس از چند سال، احمد رضایی، بدون هیچ سر و صدایی به ایران بازگشت و این خبر، هر چند در همان زمان هم به صورت جسته و گریخته در محافل مختلف مطرح شد ولی به طور عمومی و وسیع، در یک مصاحبه تلویزیونی توسط خود محسن رضایی و البته با تاخیری یک ساله اعلام شد.

arashvet

2011/11/13, 20:30

meysam

2011/11/13, 21:38

hamed89

2011/11/13, 21:59

دوستان من یه چیزی شنیدم که البته نمی تونم بگم..ولی اگه این موضوع رسانه ای بشه که احتمالش بسیار بسیار بسیار کمه (در رابطه با زلزله دیروز) یه هفته دیگه با بورس کاملا منفی همراه خواهیم بود..

مصطفی مصری پور

2011/11/13, 22:19

رییس ، معاون ، و دو کارمند بانک در اقدامی کابویی ۱۳۷ میلیارد تومن پول رو با هماهنگی از کشور خارج نمودند
البته یک هفته قبل از اتفاق در یک اقدام هماهنگ همگی خانواده هاشون رو به خارج از کشور انتقال داده و روز چهارشنبه هم با خالی کردن حسابها ۱۳۷ میلیارد تومن رو به تاراج میبرند x-(

این خبر مال یک ماه پیشه

فک کنم توی تاپیک بانکیها هم عرض کردم خدمت دوستان

جالبیش اینجاس که صبح یه روز آبدارچیه میاد میبینه هیچ کسی نمیاد سر کار...در هم قفله

بعدا خبردار میشن که ..........

oldlover

2011/11/14, 06:43

این خبر مال یک ماه پیشه

فک کنم توی تاپیک بانکیها هم عرض کردم خدمت دوستان

جالبیش اینجاس که صبح یه روز آبدارچیه میاد میبینه هیچ کسی نمیاد سر کار...در هم قفله

بعدا خبردار میشن که ..........
از ایزانی بعید هست که تا این همه با هم هماهنگ و برنامه باشند باید از این بزرگوران خیلی تشکر کرد که این تابو را به زیر کشیدن و مشت محکم به دهان یاوه گویان زدند بخصوص اینکه در سال جهاد اقتصاد حداکثر طرفیت و اوچ جهاد گری را هم نشان داده اند این همه برنامه ریزی و کوشش سبب خوشحالی هست و نوید روز های بهتر برای ایرانی جماعت میدهد که دست و پای خود را از قیدهای گذشته رها کند اما مرام هم چیزی خوبی هست بیچاره ابدرچی هم در میافتند شاید استعداد اون ابدرچی که در قم مقدس خزانه میلیادری بانک را خالی کرده بود و در امر خیر طلاو دلار سرمایه گذاری کرده بود نداشته به هر جهت ابدرچی هم ابدرچی قمی به امید اینکه روزی همه ایرانی ها سهمیه نفت و گاز مواد معدنی خود را مانند این شریف کارکنان بگیرند و همه قله های جهانی یکی بعد از دیگری فتح کنند که با این پیشرفت بعید هم نیست شاید یک روز قله کم بیاید و بروند قله های مریخ هم فتح کنند و کار دکتر فیروز نادری هم کمی اسان تر کنند

سپه

2011/11/14, 16:11

دزدی که از دزد بدزدد ....:-/

جهانگردی اروپایی گویا در دوران قاجاریه ( نمی دونم کدوم شاه یا شایدم اصلا دوران صفویه فرقی نمی کند)

که گویا جمعیت ایران 28 ملون نفر بوده
به این مرز پر گهر برای نمی دانم چه کاری می اید

دربازگشت در سفرنامه خود ضمن تعریف از مهمان نوازی ایرانیها ( این یکی هم که دیگه با تخم مرغ 300 تومنی امکان پذیر نیست)

می نویسد:
من تعجب می کنم از مملکتی که 28 میلیون نفر همه از هم می دزدند و با خوشی هم با هم زندگانی می کنند:d

خلاصه پاشای عزیز:
اعتقاد فکری بنده ( هر چند اشتباه) همه ما دزدان قهاری هستیم
اون کسی هم که دزدی نمی کنه دستش نمی رسه:d ودم از اخلاق و...
والاهو اعلم

PASHA

2011/11/14, 22:18

بله سپه جان شاید آب نیست
واگرنه شناگران ماهری هستیم ما وزیرآبی هاای می رویم که ...
ولی موضوعی که اینجا هست . این است دکه وقتی سرمنشا چشمه ای کثیف ونجس می شود کل آب ورودخانه و...
کم کم آلوده می گردد .
وقتی کشوری داریم که بیشترشان باهم فامیل هستند
همه مقامات ازهمدیگر سوتی دارند و درمواقع ضروری شعاربگم بگم ویا ...
خلا صه وقتی رئیس می دزدد چرا کارمند ندزدوچرا کارمند می دزد چرا ما ..
خلا صه یک چیزی هم هست .دزد هم باشیم حداقل دزد باشرافت باشیم از بدبخت ها ندزدیم
بریم از آنهایی بدزدیم
مثل رابین هود باشیم .

http://forums.boursy.com/imported/2011/11/90.jpg

PASHA

2011/11/14, 22:31

http://forums.boursy.com/imported/2011/11/91.jpg

شگفتا!
رد پای دزد دهکده ی ما بر روی برف،
چقدر شبیه چکمه های کدخداست!

PASHA

2011/11/14, 22:39

تناقضات بين داستانهاي رابين هود و داستانهاي پاليزدار

قبل از مطالعه اين مطلب ميتوانيد از لينك http://www.rso.blogfa.com/post-166.aspx داستانهاي پاليزدار را مطالعه كنيد يا در google جستجو نماييد.
هر جا كه سخن از دزدي هاي بزرگ ميشه ، ناخودآگاه داستانهاي رابين هود را در ذهن تداعي ميكنه . همون رابين هودي كه داستانهاش را به صورتهاي كتاب ، فيلم سينمايي ، سريال و كارتون هاي متنوع سالها ديده و از آن لذت برده ايم. گروهي به اشتباه فكر ميكنند كه كارهايي كه در داستانهاي آقاي پاليزدار انجام شده مشابه كارهاي انجام شده در داستانهاي رابين هود است . من در اينجا به تناقضات اين دو، اشاره مي كنم :

· داستانهاي رابين هود در جنگل شروود و كاخ ناتينگهام اتفاق مي افته ولي داستانهاي پاليزدار در كشور ايران

· داستانهاي رابين هود در زمان يك پادشاه ظالم اتفاق مي افته كه با مالياتهاي زياد زندگي رو بر مردم تلخ كرده بود ولي داستانهاي پاليزدار در حكومت عدالت محور جمهوري اسلامي.

· رابين هود و گروهش از روشهاي غير قانوني يعني دزدي و شبيخون اقدام به غارت خزائن پادشاه ميكردند و كارشان هيچ وجهه قانوني نداشت اما در داستان پاليزدار بيشتر كارها به صورت تقريبا قانوني و با نامه نگاريهاي متعدد انجام شده است.

· رابين هود با تير و كمان و نيزه و تبر دزدي ميكرد اما در داستانهاي پاليزدار هيچ سلاح سرد و گرمي وجود ندارد فقط از ويتامين هاي سري "پ" يعني پارتي و پررويي و پول استفاده بهينه شده .

· رابين هود فقط اموال پادشاه را ميدزديد و كاري به اموال عمومي و خصوصي مردم نداشت اما در داستان پاليزدار بيت المال مردم مسلمان هدف است .

· رابين هود و گروهش فقط طلا و جواهرات و سكه ميدزديدند ولي در داستان پاليزدار اصلا اين موارد مطرح نيست و فقط معادن و جنگلها و كارخانجات كشور و شكر و ماشينهاي پرشيا و دوو و مواد مخدر و سيگار و ... مطرح شده اند.

· چون طلا و جواهرات و سكه هايي كه رابين هود ميدزديد سند نداشتند پادشاه بدبخت نميتوانست ثابت كند كه اينها دزدي هستند و رابين هود آنها را دزديده ، اما اكثر موارد ذكر شده در داستانهاي پاليزدار سند دارد و در چند ثانيه ثابت ميشود كه مثلا فلان معدن يا كارخانه يا ماشين يا جنگل به نام چه كساني بوده يا هست .

· رابين هود به نام مردم دزدي ميكرد و هر چي ميدزديد بين مردم فقير تقسيم ميكرد اما در داستان پاليزدار چيزي به مردم نرسيده بلكه از آنان گرفته شده .

· رابين هود و گروهش با مردم بودند و تمام اتفاقات و كارهايشان را به آنان ميگفتند اما شخصيت هاي داستانهاي پاليزدار هيچ لزومي نمي بينند كه توضيحي از كارهايشان به مردم بدهند.

· در داستانهاي رابين هود ، پادشاه به دنبال دستگيري و مجازات رابين هود و گروهش بود و كاري به كار نويسنده و ناشر داستان و كارگردان فيلم نداشت اما در داستان پاليزدار همه به دنبال دستگيري و مجازات نويسنده و ناشر و كارگردان هستند.

· رابين هود و گروهش هميشه در جنگل مخفي ميشدند اما بازيگران داستانهاي پاليزدار در شهرها زندگي ميكنند و هرگز مخفي نميشوند.

· رابين هود و گروهش در دستگاه پادشاه پست و مقامي نداشتند كه نمك بخورند و نمك دان بشكنند اما شخصيتهاي داستانهاي پاليزدار همگي داراي پست ها و مقاماتي بوده و هستند.

· رابين هود و گروهش با هم نسبت فاميلي نداشتند اما در داستانهاي پاليزدار اكثرا با هم فاميلند.

· رابين هود براي بچه اش پارتي بازي نكرد كه قسمتي از جنگل شروودو بهش بدن تا درختاشو قطع كنه و بفروشه ، چون اصلا بچه نداشت اگر هم داشت چون جنگل هم خونه اش بود هم مال مردم ، اين كار و نميكرد اما در داستان پاليز دار برعكس است.

· رابين هود عاشق دختر پادشاه است و دختر پادشاه هم عاشق اوست و رابين را در راهزنيهايش ياري ميكند اما در داستانهاي پاليزدار اصلا عشق و عاشقي مطرح نيست بلكه داستانهاي سوء استفاده هاي جنسي از دختران خوشگل توسط قهرمانان داستان آمده است.

· مردم عاشق رابين هود بودند حتي داستانهايش را براي بچه هاشون تعريف ميكردند بچه ها هم در بازيهايشان دوست داشتند نقش رابين هود را داشته باشند اما آماري راجع به محبوبيت نقش آفرينان داستانهاي پاليزدار در دست نيست و بين بچه ها نيز بازي هايي كه بدون پول دادن چيزي رو بدست بيارن تا كنون باب نشده است.

· رابين هود و گروهش صواد مواد درست و حسابي نداشتند فقط بلد بودند تير اندازي كنند و بجنگند اما قهرمانان داستانهاي پاليزدار داراي مدارج عالي تحصيلي هستند .

· رابين هود و گروهش معلوم نيست چه دين و آييني داشتند قطعا مسلمان نبودند اما نقش آفرينان داستانهاي پاليزدار مسلمانان چند آتيشه هستند و كتب زيادي درعلوم ديني و اخلاق مطالعه كرده اند و حتي تدريس ميكنند .

· رابين هود و گروهش شخصيتهاي داستاني بودند اما شخصيت هاي داستانهاي پاليزدار اشخاصي واقعي و زنده هستند.

مهراز

2011/11/15, 11:34

جهانگردی اروپایی گویا در دوران قاجاریه ( نمی دونم کدوم شاه یا شایدم اصلا دوران صفویه فرقی نمی کند)

که گویا جمعیت ایران 28 ملون نفر بوده
به این مرز پر گهر برای نمی دانم چه کاری می اید

دربازگشت در سفرنامه خود ضمن تعریف از مهمان نوازی ایرانیها ( این یکی هم که دیگه با تخم مرغ 300 تومنی امکان پذیر نیست)

می نویسد:
من تعجب می کنم از مملکتی که 28 میلیون نفر همه از هم می دزدند و با خوشی هم با هم زندگانی می کنند:d

خلاصه پاشای عزیز:
اعتقاد فکری بنده ( هر چند اشتباه) همه ما دزدان قهاری هستیم
اون کسی هم که دزدی نمی کنه دستش نمی رسه:d ودم از اخلاق و...
والاهو اعلم

طولانیه، ولی قول میدم اگه تا آخرش بخونین پشیمون نمی شین
__________________________________________________ __
__________________________________________________ __
توی این روزهای بارانی اخیر منتظر تاکسی موندن واقعا خیلی سخته مخصوصا وقتی راننده ها هم بی انصافی به خرج داده و از جابجایی مسافر به صورت عادی خودداری کنند. این اتفاق برای ما رخ داد و راننده خط بی توجه به صف مسافران که منتظر ماشین بودند کنار خیابون داد میزد : " دربـــــــــــــــــست " . نگاه معنی دار و اعتراض های گاه و بی گاه مسافران هم راننده رو کلافه کرده بود و هم ما رو، به خاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه با همدیگه ماشین رو با کرایه 6000 تومن دربست گرفتیم که برای هر مسافر نفری 1500 تومن میافتاد درحالی که کرایه خط فقط 550 تومن بود. به هر ترتیب سوار تاکسی شدیم و راننده شروع کرد از مشکلات ماشین و گیر نیومدن لاستیک و بنزین آزاد زدن صحبت کردن و به اصطلاح همون جلسه که پیش تر شرح دادم شروع شد.

کنار راننده مرد جوانی نشسته بود که انگار از خیس شدن زیر بارون دل خوشی نداشت. وقتی سخنرانی راننده درباره مشکلات بنیادی مملکت شروع شد خیلی سریع خودش رو وارد بحث کرد که بهتره ادامه بحث رو به صورت یه گفتگوی دو طرفه دنبال کنیم :

راننده تاکسی : برادر خانمم یه وام 6 میلیون تومنی میخواست بگیره مجبور شد ماشینش رو بذاره به عنوان وثیقه. بنده خدا الان خورده به مشکل دارند ماشینش رو مصادره میکنند. یه عده دزد دارند میلیارد میلیارد اختلاس میکنند کسی هم خبردار نمیشه اون وقت این جوون رو ببین چجوری سر میدوونند !

مسافر : نوش جونش !

راننده : (نگاه متعجب) نوش جون کی ؟

مسافر : نوش جون کسی که 3000 میلیارد تومن خورده

راننده : (با لحن عصبی آمیخته به تمسخر) نکنه اون بابا فامیل شما بوده ؟

مسافر : نه ! فامیل من نبوده اما یکی بوده مثل همین مردم . مثل شما! مگه این یارو از مریخ اومده اختلاس کرده ؟ یا اون مدیر بانک از اورانوس به ریاست رسیده بوده ؟

راننده : نه آقا جان اونا از ما بهترون اند. من برای یک جفت لاستیک باید 3 روز برم تعاونی اون وقت اون 3000 میلیارد تومن رو میخوره یه آبم روش !

مسافر : خب آقا جان راضی نیست نخر! لاستیک نخر ...

راننده : (با صدای بلند) چرا نامربوط میگی مرد حسابی؟ مجبورم بخرم ! لاستیک نخرم پس چجوری با ماشین کار کنم ؟

مسافر : وقتی شما که دستت به هیچ جا بند نیست و یه راننده عادی هستی وقتی میبینی بارندگی شده و مسافر مجبوره زود برسه به مقصد میای ماشینی که باید تو خط کار کنه رو دربست میکنی ...

راننده پرید وسط حرف طرف که : آقا راضی نبودی سوار نمیشدی !

مسافر : (با خونسردی) میبینی ؟ من الان دقیقا حال تو رو دارم وقتی داشتی لاستیک ماشین میخردی. مرد حسابی فکر کردی ما که الان سوار ماشین تو شدیم و 3 برابر کرایه رو داریم میدیم راضی هستیم ؟ ما هم مجبوریم سوار شیم ! وقتی تو به عنوان یه شهروند عادی اینجوری سواستفاده میکنی از مدیر یه بانک که میلیاردها تومن سرمایه زیر دستشه چه انتظاری داری ؟ اون هم یکی مثل تو در مقیاس بالاتر.

راننده آچمز شده بود و سرش تو فرمون بود ...

مسافر که حالا کاملا دست بالا رو داشت با خونسردی ادامه داد : دزدی دزدیه ... البته منظورم با شما نیستا ولی خداوکیلی چنددرصد از مردم ما اون کاری که بهشون سپرده شده رو خوب انجام میدن که انتظار دارند یه مدیر بانک کارش رو خوب انجام بده ؟ منتهی وقتی اونا وجدان کاری ندارند کسی بویی نمیبره اما گندکاری یه مدیر بانک رو همه میفهمند. برادر من تو خودت رو اصلاح کن تا اون مدیر بانک جرات همچین خلافی رو نداشته باشه

راننده که گوشاش تو اون هوای سرد از شدت خجالت حسابی سرخ شده بود گفت : چی بگم والا !

من اولین نفری بودم که تو مسیر باید پیاده میشدم و طبیعتا طبق قرار اجباری با راننده باید 1500 تومن کرایه میدادم. وقتی خواستم پیاده شم یه اسکناس 2000 تومنی به راننده دادم. راننده گفت 50 تومنی دارید ؟ با تعجب گفتم بله دارم و دست کردم تو کیفم و یه سکه 50 تومنی به راننده دادم . راننده هم یک اسکناس 1000 تومنی و یک اسکناس 500 تومنی بهم برگردوند و گفت : به سلامت !

همونطور که با نگاهم تاکسی رو که تو هوای بارونی مه آلود حرکت میکرد رو دنبال میکردم چترم رو باز کردم و پولا رو تو کیفم گذاشتم ... آروم شروع کردم به قدم زدن و با خودم فکر میکردم یعنی من هم باید خودم رو اصلاح کنم ...

PASHA

2011/11/15, 12:46

حدودا" سه روزی هست که بانک ملی و صادرات با اختلالاتی در ارائه خدمات رو به رو شده اند . پشت پرده داستان ازانجا شروع شد که یک شنبه صبح کارمندان بانک صادرات سر کار آمدند و دیدند اطلاعات حساب حدود سه ملیون از حساب ها موجود نیست یعنی اطلاعات فردی حساب ها پریده است . از همان ساعت ابتدایی کار حواله های ارزی و تبدیل ریال به دلار با چنان شتابی در بانک ملی شروع شد که قیمت دلار از 1300 به 1400 رسید !!! بنابراین به سرعت سیستم حفاظتی کشور وارد عرصه شد و بانک ملی کلی از مدار خارج شد ... قضیه واضح بود ، گروهی هم در بحث اختلاس بانک صادرات حضور داشتند اطلاعاتی همچون نام و آدرس و تلفن حسابها را پاک کردند و فقط گردش حساب ماند بنابراین بانک صادرات اطلاعیه داد که کلیه صاحبان حساب به شعبات مراجعه کنند ازان طرف بانک ملی هم تا همین امروز خدمت رسانی نمی کرد . از طرفی نام خودشان را از حساب ها پاک کردند و از طرفی در حال تبدیل ارز بودند ... بنابراین یکی از دلایل منفی شدن بانک صادرات همین بود که تاثیری هم بر دیگر همگروهان داشت.

منبع : سایت بورس بازان

msalehi_1979

2011/11/15, 12:53

این فاصله بین اصفهان تا بقیه کشور مگر چقدره که تازه دوستان خبر را برای 22 ابان قید کردند البته من خودم ساکن شهر اصفهانم اما اصفهانی نیستم (خصوصیت اصفهانی داشتن )خدای ناکرده توهین به کسی نشد اصفهانیها هم مثل بقیه کاربران ایرانی محترم هستند

سپه

2011/11/15, 14:29

تناقضات بين داستانهاي رابين هود و داستانهاي پاليزدار

قبل از مطالعه اين مطلب ميتوانيد از لينك http://www.rso.blogfa.com/post-166.aspx داستانهاي پاليزدار را مطالعه كنيد يا در google جستجو نماييد.

این پالیزدارم که مثل اینکه همه سخنانشو پس گرفته
از رف.س.ن.ج.ا.ن.ی و خز.عل. .کا.شانی هم حلالیت طلبیده که:d

یاد داستان زیر افتادم
بین نیروهای اطلاعات 3 کشور مسابقه ای ترتیب داده می شود
شیطان بزرگ- یکی از محور های شرارت( ج.ا.ا) استعمار پیر

مسابقه از این قراره که سه تا خرگوش در قسمتی جنگل شروود رها می شود واین نیروهای زبده اطلاعاتی باید اونا رو در ککمترین زمان پیدا کنن

خرگوشها رها شده
بعد از 3 ساعت سیا محل خرگوش اول رو پیدا وخرگوش رو م اره وتحویل میده
انتلجنت هم بعد 2 روز موفق به یافتن خرگوش شده
....
بعد از گذشت 2 هفته
( تو ان 2 هفته هم حتما هر روز محمود ا.ن می رفته پشت میکروفن و ادعا می کرده ما خرگوش رو دقیقه اول گرفتیم و در حال افشای اطلاعات مهمی می باشد)

داوران مسابقه می بینن که تعدادی از سربازان گمنام امام زمان موجودی شبیه به خرس رو به محل مسابقه می اورن

خرسه می رسه به محل میز مسابقه و در حالی که یه هویج تو دهنش چپونده شده با صدای بلند میگه من خرگوشم من خرگوشم

hmasjedi10

2011/11/17, 16:50

دوست عزیزی که این تاپیک را ایجاد کرده ای.موضوع عنوان شده کذب محض میباشد واین اختلاس در یکی دیگر از بانکهائی که در موضوع اخیر فساد دخیل بوده است اتفاق افتاده است .بنده چون این موضوع را به روشنی میدانم ولی به دلایل حرفه ای نامی از این بانک نمیبرم.خواهشمندم جهت جلوگیری از نشر اخبار غیر واقعی نسبت به اصلاخ و خذف این تاپیک اقدام فرمائید.
با تشکر.