توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
عليرضا جمالی
2011/12/24, 00:53
در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان یه درویشی و خرسندی....
آمن خادمی
2011/12/24, 01:02
یار مرا، غار مرا ،عشق جگرخوار مرا/ یار تویی ،غار تویی ،خواجه نگهدار مرا.....
محمود شریعت
2011/12/24, 01:16
ای هدهد صبا به سبا می فرستمت
بنگر که از کجا به کجا می فرستمت
تا راه قلندری نپویی نشود/رخساره به خون دل شویی نشود/سودا چه پزی تا که چو دل سوختگان/آزاد به به ترک خود نگویی نشود
آمن خادمی
2011/12/24, 01:23
دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما/ چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما
اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی | اساس هستی من زان خراب آبادست
محمود شریعت
2011/12/24, 01:27
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد / چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
آمن خادمی
2011/12/24, 01:31
دل از من برد و روي از من نهان کرد/خدا را با که اين بازي توان کرد
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم/ از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم...
آمن خادمی
2011/12/24, 01:33
من و انکار شراب اين چه حکايت باشد / غالبا اين قدرم عقل کفايت باشد
محمود شریعت
2011/12/24, 01:34
در غم ما, روز ها بی گاه شد
روز ها, با سوز ها همراه شد
در کارگه کوزه گری رفتم دوش/ دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش/ هر یک به زبان حال با خود میگفت/ کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش...
محمود شریعت
2011/12/24, 01:38
شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟
سوختم، سوختم این راز نگفتن تا کی؟
یا رب این عادت چه می باشد که اهل ملک ما
گاه بیرون رفتن از مجلس ز در رم میکنند
جمله بنشینند با هم خوب و برخیزند خوش
چون به پیش در رسند از همدگر رم میکنن
نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی / پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست
تو نه انی که غم عاشق زارت باشم
دیگری جز تو مرا اینهمه ازار نکرد
انچه کردی تو به من
هیچ ستمکار نکرد
محمود شریعت
2011/12/24, 01:52
در کمین تو بسی عیب شماران هستند
سینه پر درد ز تو کینه گزاران هستند
تازه کار
2011/12/24, 01:52
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
آه کز طعنه بد خواه ندیدم رویت / نیست چون آینه ام روی ز آهن چه کنم
تازه کار
2011/12/24, 01:53
مرا بینی که چون سخت است جانم
عدوی خویش و ننگ خاندانم
محمود شریعت
2011/12/24, 01:57
مایه ی عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم
تازه کار
2011/12/24, 01:58
مرا زی شبانان بیمایه داد
ز من کس ندانست نام و نژاد
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
تازه کار
2011/12/24, 02:03
یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش
محمود شریعت
2011/12/24, 02:05
شکر نعمت نعمتت افزون کنت
کفر نعمت از کفت بیرون کند
تازه کار
2011/12/24, 02:06
درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث
محمود شریعت
2011/12/24, 02:08
ثلث دین من دیده ی یار است
عاشقم من، دین بسیار است
تازه کار
2011/12/24, 02:09
تو پور چنان نامور مهتری
ز تخم کیانی و کی منظری
تازه کار
2011/12/24, 02:10
جناب شریعت
خیلی عالی بود قربان.... دست مریزاد
محمود شریعت
2011/12/24, 02:11
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
محمود شریعت
2011/12/24, 02:12
جناب شریعت
خیلی عالی بود قربان.... دست مریزاد
مخلصیم
همچنین شما
تازه کار
2011/12/24, 02:12
روم هرچه گفتی بجای آورم
سر کوه یکسر بپای آورم
می روی و گریه می آید مرا
ساعتي بنشين که باران بگذرد.
محمود شریعت
2011/12/24, 02:16
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
تازه کار
2011/12/24, 02:18
دین و دل بردند و قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث
محمود شریعت
2011/12/24, 02:20
ثواب روزه و حج قبول ان کس برد
که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد
(حافظ)
تازه کار
2011/12/24, 02:21
در بهای بوسه ای جانی طلب
میکنند این دلستانان الغیاث
محمود شریعت
2011/12/24, 02:23
در بهای بوسه ای جانی طلب
میکنند این دلستانان الغیاث
:d
ثانیه ها از پی هم می روند
نیست کسی از پی ان ها رود
تازه کار
2011/12/24, 02:24
=d>
دعای جان تو ورد زبان مشتاقان
همیشه تا که بود متصل مسا و صباح=D>
محمود شریعت
2011/12/24, 02:27
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
تازه کار
2011/12/24, 02:27
:d
ثانیه ها از پی هم می روند
نیست کسی از پی ان ها رود
=D>=D>
تازه کار
2011/12/24, 02:29
دو بهر از جهان زیر پای منست
به ایران و توران سرای منست
محمود شریعت
2011/12/24, 02:30
=D>=D>
;)
محمود شریعت
2011/12/24, 02:31
تا نگرید طفلک حلوا فروش
دیگ بخشایش کجا آید به جوش؟
(درست نوشتم؟)
تازه کار
2011/12/24, 02:34
بله قربان... درسته
شبی دم سرد چون دلهای بی سوز
برات آورده از شبهای بی روز
تازه کار
2011/12/24, 02:37
آقا دست مریزاد.... خسته نباشید
هم جناب شریعت و هم کاکوی عزیز (که اسمش احساس شیرازی بودن به من القا میکنه) و هم جناب بهنام و خانم مدیر (امن). خیلی لذت بردم.
حیف مریض دارم و باید برم. شب خوش>:d<
محمود شریعت
2011/12/24, 02:38
زلف او دام است و و خالش دانه ی آن دام و من
بر امید دانه ای افتادم در دام دوست
محمود شریعت
2011/12/24, 02:43
آقا دست مریزاد.... خسته نباشید
هم جناب شریعت و هم کاکوی عزیز (که اسمش احساس شیرازی بودن به من القا میکنه) و هم جناب بهنام و خانم مدیر (امن). خیلی لذت بردم.
حیف مریض دارم و باید برم. شب خوش
كاش من هم سحری به در میكده بیمار شوم
واندر آن حال جامی ز می اش گیرم و بیدار شوم
----------
ممنون از محبتتون
برای شما و مریضتون آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
شب خوش
آقا دست مریزاد.... خسته نباشید
هم جناب شریعت و هم کاکوی عزیز (که اسمش احساس شیرازی بودن به من القا میکنه) و هم جناب بهنام و خانم مدیر (امن). خیلی لذت بردم.
حیف مریض دارم و باید برم. شب خوش>:d<
Khoda negahdar shab khosh:-)
Ishala k bimareton zodtar khob beshan.
تا روی تــو را دیــدم و دیــوانه شدم
از هستی و هرچه هست بیگانه شدم
محمود شریعت
2011/12/24, 02:50
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آشنا کرد
--------
کاکو جان دمت گرم
شب خوبی داشته باشی
Merci.khoshal shodam .va hamchenin.
Shab bekheyr
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آشنا کرد
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
محمود شریعت
2011/12/24, 02:57
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
کاکو جان تکراری بید ;)
دیـر اسـت کــه دلـــدار پیــامی نفـرستاد
ننــوشـت ســلامـیّ و کــلامـی نفــرسـتاد
محمود شریعت
2011/12/24, 12:09
دائم دل خود ز معصیت شاد کنی
چون غم رسدت خدای را یاد کنی
:(
یارب آن کعبه مقصود و تماشا گه کیست / که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
تاب بنفـشـه ميدهد طره مشـک ساي تو
پرده غنـچـه ميدرد خـنده دلـگـشاي تو
اي گل خوش نسيم من بلبل خويش را مـسوز
کز سر صدق ميکند شب همه شـب دعاي تو
وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت / از دولت هجر تو کنون دور نماندست
سلام جناب شریعت و اقا بهنام.
جناب شریعت چرا ناراحتید ؟ اینجا نباید ناراحت باشید .گفته باشم.
سلام جناب شریعت و اقا بهنام.
جناب شریعت چرا ناراحتید ؟ اینجا نباید ناراحت باشید .گفته باشم.
بنده هم خدمت شما سلام عرض میکنم
تا بدانجا رسيد دانش من ------- كه بدانم همي نادانم
می بیاور که ننازد به گل باغ جهان / هر که غارتگری باد خزانی دانست
ترك شهوتها و لذتها سخاست --------------- هر كه در شهوت فروشد بر نخاست
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد / هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
آمن خادمی
2011/12/24, 17:12
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد / هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
آمن خادمی
2011/12/24, 17:14
سلام :)
تاپیک انتخابی این هفته "مشاعره" هست...<:-p<:-p
از همه دوستانی که در تاپیک هفته گذشته یعنی "آخرین راز شاد زیستن" مشارکت کردند،سپاسگزارم@};-@};-@};-@};-@};-
به افتخار خودتون=D>=D>=D>=D>
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
در خرابات مغان ما نیز هم منزل کنیم / کاین چنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
مصطفی مصری پور
2011/12/24, 17:23
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش!
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش!
شمع اگر زان لب خندان بزبان لافی زد / پیش عشاق تو شبها به غرامت برخاست
مصطفی مصری پور
2011/12/24, 17:37
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
دریاب اگرچه بر تو ستمیست
با اهل خرد نشین که اصل تن تو
گردی و غباری و نسیمی و دمی است.
تو کز مکارم اخلاق عالم دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود
در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست / می بینیمت عیان و دعا می فرستمت
با سلام
تورا مي بينم و هردم زيادت مي شود ميلم
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
با سلام
تورا مي بينم و هردم زيادت مي شود ميلم
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید
که حلقه ای ز سر زلف یار بگشاید
در حريم عشق نتوان زد دم ازگفت و شنيد
زان كه انجا جمله اعضا چشم بايد بود و گوش
امپراتور7
2011/12/24, 17:56
مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید
که حلقه ای ز سر زلف یار بگشاید
دلداده را ز تیر ملامت گزند نیست, دیوانه را طریقهی عاقل پسند نیست از درد ما چه فکر وز احوال ما چه باک, آنرا که دل مقید و پا در کمند نیست
من زودتر نوشتم روجان :d
تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی / صبا را گو که هر دارد زمانی برقع از رویت
دوش با من گفت پنهان كارداني تيز هوش
و ز شما پنهان نشايد كرد سر مي فروش
شبی که ماه مراد از افق شود طالع *** بود که پرتو نوری به بام ما افتد (رژان)
تا تو نگاه می کنی کار من اه کردن است *** ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است (رضا )
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا ***درش ببست و کلیدش به دلستانی داد ( بهنام )
دوش با من گفت پنهان كارداني تيز هوش
و ز شما پنهان نشايد كرد سر مي فروش
شود چون بید لرزان سرو ازاد
اگر بیند قد دلجوی فرخ
دلی کو عاشق رویت نباشد / همیشه غرقه در خون جگر باد
دلداده را ز تیر ملامت گزند نیست, دیوانه را طریقهی عاقل پسند نیست از درد ما چه فکر وز احوال ما چه باک, آنرا که دل مقید و پا در کمند نیست
من زودتر نوشتم روجان :d
امپراطور عزیز مرا ببخشید وارد مشاعره شدم ایدی این حانم روژان تلفظ می شود که یک اسم کردی دحترانه وابه معنی "روزها" می باشد این نحوه نوشتن هم مخصوص الفبای ترکی -وکردی است ونیاید انگلیسی تلفظ شود
دلی کو عاشق رویت نباشد / همیشه غرقه در خون جگر باد
دی پیر می فروش که ذکرش بخیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد
دی پیر می فروش که ذکرش بخیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد
دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد / من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد
دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد / من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
زفکر انان که در تدبیر درمانند در مانند
در تكاپوي دلت ياد دل من هم باش
ياد من نه ياد خود كن كه در آن جا داري
به به چه شعري :-ss
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
زفکر انان که در تدبیر درمانند در مانند
دانست که خواهم شدنم مرغ دل از دست / و ز آن خط چون سلسله دامی نفرستاد
در تكاپوي دلت ياد دل من هم باش
ياد من نه ياد خود كن كه در آن جا داري
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر ان ظلمت شب اب حیاطم دادند
دانست که خواهم شدنم مرغ دل از دست / و ز آن خط چون سلسله دامی نفرستاد
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
دستهايت را محكم مي فشارم با تو همراهم
همراهيم را پذيرا باش دوست ناديده ام
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
در وهم می نگنجد کاندر تصور عقل
اید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی
:)
دستهايت را محكم مي فشارم با تو همراهم
همراهيم را پذيرا باش دوست ناديده ام
منال ایدل در زنجیر زلفش
همه جمعیت است اشفته حالی
دستهايت را محكم مي فشارم با تو همراهم
همراهيم را پذيرا باش دوست ناديده ام
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم / جرس فریاد می دارد که بر بندید محملها
در وهم می نگنجد کاندر تصور عقل
اید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی
:)
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر / از مه روی تو و اشک چو پروین است
ياد باد ياد باد آن روزگاران ياد باد
بانگ نوش شا د خواران ياد باد
ياد باد ياد باد آن روزگاران ياد باد
بانگ نوش شا د خواران ياد باد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار / کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
تو نیز باده بچنگ ار و راه صحرا گیر ***که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا اورد ( بهنام )
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن***که باد صبح نسیم گره گشا اورد ( رژان)
دیدن روی تو را دیده جان بین باید / وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید / وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم سفر نمی کند
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم سفر نمی کند
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران / چه کنم با دل مجروح که مرحم با اوست
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران / چه کنم با دل مجروح که مرحم با اوست
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز
بنیاد بر کرشمه جادم نهاده ایم
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز
بنیاد بر کرشمه جادم نهاده ایم
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست / تا کنم جان ار سر رغبت فدای نام دوست
تا چند زنم به روي درياها خشت
بيزار شدم ز بت پرستان كنشت
خيام كه گفت دوزخي خواهد بود
كه رفت به دورخ و كه امد ز بهشت
تو خوبروی تری ز آفتاب و شکر خدا / که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل
لذات جهان چشيده باشي همه عمر
با يار چو آرميده باشي همه عمر
اقاي بهنام سخت بود بيت ها را حابه جا كردم
لذات جهان چشيده باشي همه عمر
با يار چو آرميده باشي همه عمر
اقاي بهنام سخت بود بيت ها را حابه جا كردم
خواهش میکنم
رواست نرگس مست ار فکند سر در پیش / که شد ز شیوه آن چشم پر عتاب خجل
:d
لب بر كوزه بردم ز غايت آز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
زلف مشکین تو در گلشن فردوس عذار / چیست طاوس که در باغ نعیم افتادست
ممنون از همگي من بايد برم دوباره فكر كنم 11و نيم 12 انلاين بشم
مصطفی مصری پور
2011/12/24, 20:16
بهنام جان من دوباره ملحق شدم!
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
هر که زنجیر زلف پری روی تو دید / دل سودا زده اش بر من دیوانه بسوخت
محمود شریعت
2011/12/24, 21:04
کاکو جان دست مریضاد به خاطر تاپیکت. دیشب که مارو تا 3 شب بیدار نگه داشت :d
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریه ی بی اختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست..
کاکو جان دست مریضاد به خاطر تاپیکت. دیشب که مارو تا 3 شب بیدار نگه داشت :d
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
مباحثی که در آن مجلس جنون میرفت
ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود
دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی
ز نامساعدی بختش اندکی گله بود
کاکو جان دست مریضاد به خاطر تاپیکت. دیشب که مارو تا 3 شب بیدار نگه داشت :d
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی / در عرصه خیال که آمد کدام رفت
تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریه ی بی اختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست..
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت / دلم از آتش رخ جانانه بسوخت
مباحثی که در آن مجلس جنون میرفت
ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود
دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی
ز نامساعدی بختش اندکی گله بود
دل را مرده بود حیاتی به جان رسید / تا بویی از نسیم میش در مشام رفت
محمود شریعت
2011/12/24, 21:11
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
(مصدق)
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر / نهادم آینه ها را مقابل رخ دوست
محمود شریعت
2011/12/24, 21:16
ترا که هرچه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان نا توان داری
(حافظ)
یارب این شمع دلفروز ز کاشانه کیست / جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
محمود شریعت
2011/12/24, 21:25
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
دولت صحبت این شمع سعادت پرتو / باز پرسید خدا را که به پروانه کیست
محمود شریعت
2011/12/24, 21:30
دولت صحبت این شمع سعادت پرتو / باز پرسید خدا را که به پروانه کیست
اقا بهنام از بس بیتهات از دیشب ت داشت کم کم دارم مجبور میشم برم سراغ گوگل برای پیدا کردن بیت :d
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
اقا بهنام از بس بیتهات از دیشب ت داشت کم کم دارم مجبور میشم برم سراغ گوگل برای پیدا کردن بیت :d
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
یارب سببی ساز که یارم به سلامت / باز آید و برهاندم از چنگ ملامت
:d
محمود شریعت
2011/12/24, 21:36
یارب سببی ساز که یارم به سلامت / باز آید و برهاندم از چنگ ملامت
:d
نبود؟ بازم خودم بگم؟ هنوز شعر دونیم تموم نشده
تو مو میبینی و .مجنون. پیچش مو
تو ابرو و او اشارت های ابرو
نبود؟ بازم خودم بگم؟ هنوز شعر دونیم تموم نشده
تو مو میبینی و .مجنون. پیچش مو
تو ابرو و او اشارت های ابرو
وقت آن آمد که در بزم وصالت جا کنم
دیده را از دیدن رویت ضیافت ها کنم
وقت آن آمد که در بزم وصالت جا کنم
دیده را از دیدن رویت ضیافت ها کنم
معشوقه چون نقاب ز رخ بر نمی کشد / هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
محمود شریعت
2011/12/24, 21:42
در این دنیا کسی بی غم نباشد
اگر باشد بنی آدم نباشد
معشوقه چون نقاب ز رخ بر نمی کشد / هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
دیگری جز تو مرا اینهمه آزار نکرد
جز تو کس در نظر خلق مرا خوار نکرد
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی / باشد که از خزانه غیبش دوا کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی / باشد که از خزانه غیبش دوا کنند
درد من کشته ی شمشیر بلا می داند
سوز من سوخته داغ جفا می داند
دیگری جز تو مرا اینهمه آزار نکرد
جز تو کس در نظر خلق مرا خوار نکرد
دو تا شد قامتم همچون کمانی / ز غم پیوسته چون ابروی فرخ
درد من کشته ی شمشیر بلا می داند
سوز من سوخته داغ جفا می داند
درویش مکن ناله ز شمشیر احبا / کین طایفه از کشته ستانند غرامت
درویش مکن ناله ز شمشیر احبا / کین طایفه از کشته ستانند غرامت
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو...
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو...
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم / که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
محمود شریعت
2011/12/24, 21:52
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو...
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
تکراری بید خانم مدیر;)
محمود شریعت
2011/12/24, 21:59
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی برحسب فکر گمانی دارد
(فکر کنم اشتباه نوشتم :-s)
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی برحسب فکر گمانی دارد
(فکر کنم اشتباه نوشتم :-s)
دلبر که جان فرسود ازو کام دلم نگشود ازو / نومید نتوان بود ازو باشد که دلداری کند
محمود شریعت
2011/12/24, 22:10
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
سیلیست آبدیده و بر هر که بگذرد / گرچه دلش ز سنگ بود هم ز جا رود
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
سر سبز دل از شاخه بریدم، تو چه کردی؟
افتادم و بر خاک رسیدم، تو چه کردی؟
محمود شریعت
2011/12/24, 22:15
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
سر سبز دل از شاخه بریدم، تو چه کردی؟
افتادم و بر خاک رسیدم، تو چه کردی؟
یارب این اینه حسن چه جوهر دارد
که درو اه مرا قوت تاثیر نبود
سر سبز دل از شاخه بریدم، تو چه کردی؟
افتادم و بر خاک رسیدم، تو چه کردی؟
مثل اینکه دوستان قصد استراحت ندارند
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان / دل شرح آن دهد که چه دیده چه ها شنید
مصطفی مصری پور
2011/12/24, 22:18
جواب به ناهید ( معذرت اینقد سرعت نت اومده پایین که نقل قول نمیتونم بکنم)
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
محمود شریعت
2011/12/24, 22:18
یارب این اینه حسن چه جوهر دارد
که درو اه مرا قوت تاثیر نبود
در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه؟
به من کم می کنی لطفی که داری این زمان یا نه؟
یارب این اینه حسن چه جوهر دارد
که درو اه مرا قوت تاثیر نبود
دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی / ز نامساعدی بختش اندکی گله بود
جواب به ناهید ( معذرت اینقد سرعت نت اومده پایین که نقل قول نمیتونم بکنم)
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
سبزه ی دامن نسرین تر ا بنده شوم
ابتدای خط مشکین ترا بنده شوم
همای اوج سعادت به دام ما افتد *** اگر تورا گذری بر مقام ما افتد ( شریعت)
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا ***درش ببیت و گلیدش به دلستانی داد ( بهنام)
مصطفی مصری پور
2011/12/24, 22:21
مثل اینکه دوستان قصد استراحت ندارند
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان / دل شرح آن دهد که چه دیده چه ها شنید
در مذهب ما باده حلالست ولیکن
به روی تو ای سرو گل اندام حرامست
مثل اینکه دوستان قصد استراحت ندارند
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان / دل شرح آن دهد که چه دیده چه ها شنید
دریا و من چه قدر شبیهیم گرچه باز
من سخت بیقرارم و او بیقرار نیست
سبزه ی دامن نسرین تر ا بنده شوم
ابتدای خط مشکین ترا بنده شوم
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد / از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
همای اوج سعادت به دام ما افتد *** اگر تورا گذری بر مقام ما افتد ( شریعت)
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا ***درش ببیت و گلیدش به دلستانی داد ( بهنام)
دلم خزینه اسرار بود و دست قضا / درش ببست و کلیدش به بستانی داد
محمود شریعت
2011/12/24, 22:25
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد / از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجیب بین که نوری زکجا می بینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه می بینی و من خانه خدا می بینم
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد / از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
دیده پوشم ز تماشای رخ نیکویت
سخنی گویم و شرمنده شوم از رویت
در مذهب ما باده حلالست ولیکن
به روی تو ای سرو گل اندام حرامست
ترسم که اشک بر غم ما پرده در شود / وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجیب بین که نوری زکجا می بینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه می بینی و من خانه خدا می بینم
می روم تا به سجود بت دیگر باشم
باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم
دیده پوشم ز تماشای رخ نیکویت
سخنی گویم و شرمنده شوم از رویت
تو نیز باده به چنگ آر و راه بستان گیر / که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
می روم تا به سجود بت دیگر باشم
باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید / هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
محمود شریعت
2011/12/24, 22:31
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید / هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
در هر دشتی که لاله زاری بوده است
از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخه بنفشه کز زمین می روید
خالی است که بر رخ نگاری بوده است
در هر دشتی که لاله زاری بوده است
از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخه بنفشه کز زمین می روید
خالی است که بر روخ نگاری بوده است
تشویش وقت پیر مغان می دهند باز / این سالکان نگر که چه با پیر می کنند
در هر دشتی که لاله زاری بوده است
از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخه بنفشه کز زمین می روید
خالی است که بر رخ نگاری بوده است
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید
تشویش وقت پیر مغان می دهند باز / این سالکان نگر که چه با پیر می کنند
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد اآمد
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید
در ازل هر کو به فیضدولت ارزانی بود / تا ابد جام مرادش همدم جانی بود
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید
دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم دل که قابلدار نیست.
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد اآمد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند / دل غم دیده ما بود که هم بر غم زد
دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم دل که قابلدار نیست.
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند / در سر کار خرابات کنند ایمان را
در ازل هر کو به فیضدولت ارزانی بود / تا ابد جام مرادش همدم جانی بود
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود ازاو باشد که دلداری کند
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود ازاو باشد که دلداری کند
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند / گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند / گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
این پرچم سه رنگ تو در اهتزاز باد
تا آفتاب می دمد از کوهسارها
محمود شریعت
2011/12/24, 22:49
این پرچم سه رنگ تو در اهتزاز باد
تا آفتاب می دمد از کوهسارها
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
این پرچم سه رنگ تو در اهتزاز باد
تا آفتاب می دمد از کوهسارها
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
ای فروغ حسن ماه از روی رخشان شما / آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
اين آتش عشق مي پزاند مارا
هر شب به خرابات كشاند مارا
بااهل خرابات نشاند مارا
تاغير خرابات نداند مارا
اين آتش عشق مي پزاند مارا
هر شب به خرابات كشاند مارا
بااهل خرابات نشاند مارا
تاغير خرابات نداند مارا
ای صبا گر به جوانان چمن باز رسی / خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
ای صبا گر به جوانان چمن باز رسی / خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
پرورد بناز ونعمت اندوست مرا
بردوخت مرقع از رگ وپوست مرا
پرورد بناز ونعمت اندوست مرا
بردوخت مرقع از رگ وپوست مرا
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری / زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
عليرضا جمالی
2011/12/24, 23:12
امیدوارم جوابم تکراری نباشه:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند.....آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند
امیدوارم جوابم تکراری نباشه:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند.....آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند
دود آه سینه نالان من / سوخت این افسردگان خام را
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری / زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
جمله راضي رفته اند از پيش ما
هست مهمان جان ما و خويش ما
جمله راضي رفته اند از پيش ما
هست مهمان جان ما و خويش ما
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی به عیش / پیرانه سر بکن هنری ننگ و نام را
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی به عیش / پیرانه سر بکن هنری ننگ و نام را
بشنو این قصه پی تهدید را تا بدانی آفت تقلید را
آمن خادمی
2011/12/24, 23:25
بشنو این قصه پی تهدید را / تا بدانی آفت تقلید را
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی
یا رب مکناد آفت ایام خرابت
بشنو این قصه پی تهدید را تا بدانی آفت تقلید را
از خیال لطف می مشاطه چالاک طبع / در ضمیر برگ گل خوش می کند پنهان گلاب
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی
یا رب مکناد آفت ایام خرابت
تا رفت مرا از نظر آن نور جهان بین / کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت
آمن خادمی
2011/12/24, 23:27
از خیال لطف می مشاطه چالاک طبع / در ضمیر برگ گل خوش می کند پنهان گلاب
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید
آمن خادمی
2011/12/24, 23:29
تا رفت مرا از نظر آن نور جهان بین / کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت
ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش
در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید
دور از رخ او دم به دم از چشمه چشم / سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش
در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر
روی خوبست و کمال هنر و گوهر پاک / لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی
یا رب مکناد آفت ایام خرابت
گفت آری پهلوی یاران خوش است
لیك ای جان، در اگر نتوان نشست
این همه عالم طلب كار خوشند
وز خوش تزویر اندر آتشند
آمن خادمی
2011/12/24, 23:34
دور از رخ او دم به دم از چشمه چشم / سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی
گفت آری پهلوی یاران خوش است
لیك ای جان، در اگر نتوان نشست
این همه عالم طلب كار خوشند
وز خوش تزویر اندر آتشند
درویش نمی پرسی و ترسم که نباشد / اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب / کز هر کسی که می شنوم نا مکررست
درویش نمی پرسی و ترسم که نباشد / اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
این صدفهای قوالب در جهان
گر چه جمله زنده اند از بحر جان
چشم بگشا، در دل هر یك نگر
لیك اندر هر صدف نبود گهر
این صدفهای قوالب در جهان
گر چه جمله زنده اند از بحر جان
چشم بگشا، در دل هر یك نگر
لیك اندر هر صدف نبود گهر
رضا بداده بده وز جبین گره بگشای / که بر من و تو در اختیار نگشادست
محمود شریعت
2011/12/24, 23:45
این صدفهای قوالب در جهان
گر چه جمله زنده اند از بحر جان
چشم بگشا، در دل هر یك نگر
لیك اندر هر صدف نبود گهر
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
رضا بداده بده وز جبین گره بگشای که بر من و تو در اختیار نگشادست
لحن داودی چنان محبوب بود
لیك بر محروم بانگ چوب بود
آمن خادمی
2011/12/24, 23:47
لحن داودی چنان محبوب بود
لیك بر محروم بانگ چوب بود
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
لحن داودی چنان محبوب بود
لیك بر محروم بانگ چوب بود
درین زمانه رفیقی که خالی از خلل است / صراحی می صاف و سفینه غزلست
آمن خادمی
2011/12/24, 23:49
درین زمانه رفیقی که خالی از خلل است / صراحی می صاف و سفینه غزلست
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی
یارب مگیرش ار چه دل چون کبوترم / افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست
ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست
ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
تا به دامن ننشیند ز نسیمت گردی / سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست
یارب مگیرش ار چه دل چون کبوترم / افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
تو عهد کرده ای که کشانی به خون مرا من جهد کرده ام که به عهدت وفا کنی
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
هین که گردن سست کردی کو کبابت کو شرابت
عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست
خلقهای خوب تو پیشت دود بعد از وفات
چون نداری تاب دانش چشم بگشا در صفات
هین که گردن سست کردی کو کبابت کو شرابت
عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست
خلقهای خوب تو پیشت دود بعد از وفات
چون نداری تاب دانش چشم بگشا در صفات
تو مو میبینی و مجنون پیچش مو تو ابرو او اشارت های ابرو
درین زمانه رفیقی که خالی از خلل است / صراحی می صاف و سفینه غزلست
آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست
چون نظر کردن همه اوصاف خوب اندر دلست
تو عهد کرده ای که کشانی به خون مرا من جهد کرده ام که به عهدت وفا کنی
یا هیچ کس نشانی زان دستان ندیده / یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست
چون نظر کردن همه اوصاف خوب اندر دلست
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزند / با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست
تو مو میبینی و مجنون پیچش مو تو ابرو او اشارت های ابرو
جان سوی جسم آمد و تن سوی جان نرفت
آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
شب خوش
عاشق چو منی باید میسوزد و میسازد
گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد
د .میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
just for fun:D
در دهر چو آواز گـل تازه دهـند
فرماي بتا که مي به اندازه دهند
از حور و قصور و ز بهشت و دوزخ
فارغ بنشين که آن هر آوازه دهند
در دهر چو آواز گـل تازه دهـند
فرماي بتا که مي به اندازه دهند
از حور و قصور و ز بهشت و دوزخ
فارغ بنشين که آن هر آوازه دهند
دل دادمش به مژده و خجلت همی برم / زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
اقا بهنام
شما هم بگرد همش سخت سختا را پیدا کن
ما هم که از این بازار بورس اعصاب نداریم جه کنیم
ترا من چشم در راهم شباهنگام
گرم یا د آوری یا نه من از یادت نمی کاهم
محمود شریعت
2011/12/25, 01:02
اقا بهنام
شما هم بگرد همش سخت سختا را پیدا کن
ما هم که از این بازار بورس اعصاب نداریم جه کنیم
ترا من چشم در راهم شباهنگام
گرم یا د آوری یا نه من از یادت نمی کاهم
ما چو ناییم و نوا در ما زتوست
ما چو کوهیم و و صدا در ما زتوست
تصمیم کبری
2011/12/25, 01:02
پرورد بناز ونعمت اندوست مرا
بردوخت مرقع از رگ وپوست مرا
استقامت پیشه کن کز استقامت، ریزه سنگ.
آسیاب را با تامل رخنه در بنیان کند.
استقامت در حوادث به ثبوتی در عمل.
بنده را سلطان نماید، شاه را دربان کند.
محمود شریعت
2011/12/25, 01:05
استقامت پیشه کن کز استقامت، ریزه سنگ.
آسیاب را با تامل رخنه در بنیان کند.
استقامت در حوادث به ثبوتی در عمل.
بنده را سلطان نماید، شاه را دربان کند.
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
***
در فصـل بهار اگر بتي حور سرشـت
يک ساغر مي دهد مرا بر لب کشـت
هرچـند بـنزد عامه اين باشد زشت
سـگ بـه زمن ار برم دگر نام بهشت
اقا بهنام
شما هم بگرد همش سخت سختا را پیدا کن
ما هم که از این بازار بورس اعصاب نداریم جه کنیم
ترا من چشم در راهم شباهنگام
گرم یا د آوری یا نه من از یادت نمی کاهم
رژان خانم چقدر سخت می گیری
اگه پیدا نشد شما هر بیتی دوست داشتی بنویس
اتفاقا هدف همینه که از فکر بورس بیایم بیرون
البته بورس هم به وقتش تنورش داغ میشه
صبر داشته باشین
ببخشید که مسیر تاپک رو منحرف کردم
محمود شریعت
2011/12/25, 01:08
***
در فصـل بهار اگر بتي حور سرشـت
يک ساغر مي دهد مرا بر لب کشـت
هرچـند بـنزد عامه اين باشد زشت
سـگ بـه زمن ار برم دگر نام بهشت
تو عهد کرده ای که کشانی به خون مرا
من جهد کرده ام که به عهدت وفا کنی
حالا من باید با م شروع کنم
من از تو راه برگشتی ندارم
به سوی تو سرازیرم همیشه
این اهنگ داریوش فیوریت من است .
شرمنده من هنوز ناهار نخورده ام
از خدمتا ن شاعران تاپیک مرخص میشوم
پس بای تا های
محمود شریعت
2011/12/25, 01:14
حالا من باید با م شروع کنم
من از تو راه برگشتی ندارم
به سوی تو سرازیرم همیشه
این اهنگ داریوش فیوریت من است .
هرکه نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نبرد
بنده هم از تمام دوستان تشکرمیکنم
شب خوش
محمود شریعت
2011/12/25, 01:21
خداحافظ ای شعر شب های روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
....
...
..
.
محمود شریعت
2011/12/25, 09:45
تــو را با غيـر مي بينم صـدايم در نمي آيـد
دلم مي سوزد و کاري ز دستم بر نمي آيد
تــو را با غيـر مي بينم صـدايم در نمي آيـد
دلم مي سوزد و کاري ز دستم بر نمي آيد
دیدی دلا که اخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
دیدی دلا که اخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
مشاعره،اونم در ساعت معاملاتی بورس:o
محمود شریعت
2011/12/25, 10:27
دیدی دلا که اخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
مشاعره،اونم در ساعت معاملاتی بورس :o
س بدم؟:d
سواد نامه موی سیاه چون طی شد
بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
شما از دور مسابقات خارج شدی
اشتب کردی
:)
محمود شریعت
2011/12/25, 10:29
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
اشتباهی شد
نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته است
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
درویش را نباشد نزل سرای سلطان / ماییم و کهنه دلقی که آتش در آن توان زد
محمود شریعت
2011/12/25, 10:30
0:-)
شما از دور مسابقات خارج شدی
اشتب کردی
:)
س بدم؟:d
سواد نامه موی سیاه چون طی شد
بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود
در خانه نگنجد اسرار عشق بازی / جام می مغانه هم با مغان توان زد:d
محمود شریعت
2011/12/25, 10:32
درویش را نباشد نزل سرای سلطان / ماییم و کهنه دلقی که آتش در آن توان زد
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده ی اسرار فنا خواهی رفت
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده ی اسرار فنا خواهی رفت
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهم راند / عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
در خانه نگنجد اسرار عشق بازی / جام می مغانه هم با مغان توان زد:d
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود
محمود شریعت
2011/12/25, 10:35
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد؟
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود
درین خیال به سر شد زمان عمر و هنوز / بلای زلف درازت به سر نمی آید
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد؟
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
دل چو پرگار به هر سو ورانی می کرد
وندر ان دایره سرگشته پا بر جا بود
درین خیال به سر شد زمان عمر و هنوز / بلای زلف درازت به سر نمی آید
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست
محمود شریعت
2011/12/25, 10:39
دل چو پرگار به هر سو ورانی می کرد
وندر ان دایره سرگشته پا بر جا بود
دارد تمام عشق من از دست می رود
انگیزه های زیستن از دست می رود
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب / جان عزیز خود به نوا می فرستمت
Powered by vBulletin® Version 4.2.5 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.