PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانشناسی بازار سرمایه



صفحه ها : [1] 2

mehran89
2011/07/15, 01:20
دوستان تازه واردعزیز
تحلیل بازار+مدیریت مالی+مدیریت ریسک+روانشناسی بازار 4 اصول اصلی در بورس
(هرگز به یک باره وارد معامله نشوید.(پله ای وارد شوید).
سعی کنید در چند مرحله، سهم مناسب را خریداری کنید.
میزان سرمایه مورد نظر برای خرید سهم را در چند مرحله و به صورت افزایشی خریداری نمائید.)

mehran89
2011/07/18, 01:34
چرا بورس؟
روشی برای رسیدن به پول آسان
آزادی بالقوه
هیجان

آرتمیس
2011/07/20, 11:07
>:D<

باربد
2011/07/20, 17:05
در روند های کلی بازار سرمایه ایران معاملات حقوقی های فعال بسیار میتونه در بازار تاثیر گذار باشه
البته این بدان معنی نیست که اگر فلان حقوقی فلان سهم را خرید ما هم بخریم و یا اگر فروخت ما هم بفروشیم

هر یک از حقوقی ها برای سهمهای پرتفوی خود استراتزی خاصی دارند که اصولا تکراریه
حالا چرا تکراری ؟
چون دور از جون شما ما سهامدارا قصد پیشرفت نداریم و از یک روش بارها به این حقوقی هانوسان میدیم
قصد دارم در این تاپیک بر بازی برخی حقوقی ها در برخی سهمها به اقتضا موقعیت شفاف سازی کنم

باربد
2011/07/20, 17:58
دانایان
این سهامدار اصولا اگر از سهمی در حال خروج بود باید خارج شد
حتی اگر سهم اخبار خوب زیادازش بیاد
مثلا یادمه وقتی برخی از سایتهای پولی ملت را تشویق به خرید فاراک 280 تومنی میکردد این حقوقی این سهم را در 250 خالی کرد و در ان زمان همه این حقوقی را به نادانایان لقب میدادند
اما زمان ثابت کرد فاراک قابلیت افت تا 150 را نیز داشت
اما همین حقوقی در زمان خرید الزاما سهمی رانمیخرد که اماده رشدسریع باشد
اصولا سهامی را که خریداری میکند دارای اینده خوبی هست مثلا یکی از خرید های اخیرش بالاس است
بالاسی که مدام در حال تعدیل های مداوم است و حواشی مثبت زیاددارد
این حقوقی گاها سهم های خریداری شده را در کف قیمتی حمایت میکند و در رودصعودی جو روانی را به سود سهم خود می چرخاند
گاها با یک خرید کوچک و یک فلش سبز حمایت از سهم را نشان میدهد

باربد
2011/07/20, 18:01
به دلیل عدم سرمایه بالای این حقوقی امکان حمایت بالا از این سهامدار نمیرود اما خرید و فروشهای خوبی گاها دارد
البته این حقوقی ها هم بسیار دچار اشتباه میشونداما در غالب عمومی روند کار این سهامدار در بلند مدت مثبت بوده

مصطفی مصری پور
2011/07/20, 22:39
چرا بورس؟
روشی برای رسیدن به پول آسان
آزادی بالقوه
هیجان

این حسرتاش خیلی باحاله
کلا خلاصه میشه گفت حال میده

مصطفی مصری پور
2011/07/20, 22:42
دانایان
این سهامدار اصولا اگر از سهمی در حال خروج بود باید خارج شد
حتی اگر سهم اخبار خوب زیادازش بیاد
مثلا یادمه وقتی برخی از سایتهای پولی ملت را تشویق به خرید فاراک 280 تومنی میکردد این حقوقی این سهم را در 250 خالی کرد و در ان زمان همه این حقوقی را به نادانایان لقب میدادند
اما زمان ثابت کرد فاراک قابلیت افت تا 150 را نیز داشت
اما همین حقوقی در زمان خرید الزاما سهمی رانمیخرد که اماده رشدسریع باشد
اصولا سهامی را که خریداری میکند دارای اینده خوبی هست مثلا یکی از خرید های اخیرش بالاس است
بالاسی که مدام در حال تعدیل های مداوم است و حواشی مثبت زیاددارد
این حقوقی گاها سهم های خریداری شده را در کف قیمتی حمایت میکند و در رودصعودی جو روانی را به سود سهم خود می چرخاند
گاها با یک خرید کوچک و یک فلش سبز حمایت از سهم را نشان میدهد
باربد جان ممنون از ایده جالبی که مطرح کردی ..
یه نمونه دیگه از خالی کردنای دانایان،مرقام بالای 600 تومن بود
یادمه توی یه حرکت گروهی دو ماه پیش بچه های همین سایت از جمله خودم،موقع خروج دانایان وارد سهم شدیم و ای کاش نمیشدیم
البته من ناراحت نیستم چون درس بزرگی گرفتم و اونم مطالعه رفتار حقوقی هر سهم

ashktorab
2011/07/21, 13:25
بنده از تازه واردهای بورسی هستم که به جمع شما دوستان پیوستم. لطفاٌ بفرمائید که چگونه به اخبار حقوقی ها دست پیدا می کنید ؟ بطور نمونه همین اخبار مربوط به دانایان.

باربد
2011/07/21, 18:07
بنده از تازه واردهای بورسی هستم که به جمع شما دوستان پیوستم. لطفاٌ بفرمائید که چگونه به اخبار حقوقی ها دست پیدا می کنید ؟ بطور نمونه همین اخبار مربوط به دانایان.


دوست عزیز سلام و خیر مقدم
من دقیق متوجه سوال شما نشدم
اگر منظورتان نحوه عملکرده که هیچ
اما اگر معاملات روزانه است
شما میتونید از اینجا کمک بگیرید
http://ww2.tsetmc.com/Loader.aspx?ParTree=111C1612

http://ww2.tsetmc.com/Loader.aspx?ParTree=111C1614

mehran89
2011/07/22, 11:38
این حسرتاش خیلی باحاله
کلا خلاصه میشه گفت حال میده

سلام جناب مصطفي از همه اين ها هيجان بورس و پول بازي بهتره اما با بررسي بهداشت رواني در بازار سرمايه.

mehran89
2011/07/22, 12:05
كنترل ضرر stop loss
با قرار دادن stop loss order حداكثر ضرر قبل از انجام معامله مشخص مي شود و با مشخص شدن حداكثر ضرر آمادگي پديرفتن ضرر پديد مي آيد كه با كاهش استرس و آزاد شدن عواطف انساني تصميم گيري ها آسان تر خواهد بود.
اگر stop loss ذهني باشد هميشه اميد به برگشت مانع بزرگي براي اجراي آن خواهد بود و اغلب به ضررهاي بيشتر منتهي مي گردد.

محمود شریعت
2011/07/23, 10:24
سلام جناب شريعت به نظر من و اين طور كه در تحليل من از طريق آمي بروكر مشاهده مي شود واگرايي مثبت در آر اس آي و مكدي ديده مي شود.البته در اين دو حالت اگر افزايش بود من حيث المجموع عاقلانه نيست كه خريد كنيم مخصوصا در آر اس آي براي خروج از بازار بهتر است. تا ببينيم در بازار ايران چه پيش خواهد آمد. ولي در كل مثبت مي باشد با در نظر گرفتن قيمت جهاني هم مي توان تحليل كرد. مپنا هم كه فعلا مجاز نيست اما به نظرم خيلي پائين باز مي شود.حالا ببينيم سياست بازار چه پيش مي آورد..

ممنونم mehran89 عزیز
اگر ممکنه سوالات زیر را پاسخ دهید. چون تحلیلتون بدجوری منو سر در گم کرده.

کدوم واگرایی؟ میشه نشون بدید؟

چرا؟ دلیلتون برای خروج چیست؟

بالاخره خارج بشیم یا نطرتون مثبته؟

این یعنی چی؟ خب مثلا چجوری باید با توجه به قیمت جهانی تحلیل کرد؟ میشه زحمتشو بکشید؟

خیلی پایین یعنی چقدر؟
پیشاپیس از پاسختون متشکرم

مصطفی مصری پور
2011/07/23, 10:34
مپنا که خیلی بالا باز شد;)

ashktorab
2011/07/23, 11:20
دوست عزیز سلام و خیر مقدم
من دقیق متوجه سوال شما نشدم
اگر منظورتان نحوه عملکرده که هیچ
اما اگر معاملات روزانه است
شما میتونید از اینجا کمک بگیرید
http://ww2.tsetmc.com/Loader.aspx?ParTree=111C1612

http://ww2.tsetmc.com/Loader.aspx?ParTree=111C1614

با سلام مجدد خدمت جناب باربد
ضمن تشکر از ارسال دو لینک ارتباطی، بنده سعی کردم از طریق دو لینک ارسالی شما به اطلاعاتی را که شما از شرکت دانایان دست پیدا کرده بودید بشوم که موفق نبودم . البته حدس می زنم اطلاعات بدست آمده شما از طریق دنبال کردن نحوه عملکرد شرکت سرمایه گذاری دانایان
پارس (بطور نمونه)حاصل شده است ممنون می شوم که بنده را راهنمائی نمائید.

mehran89
2011/07/23, 12:54
ممنونم mehran89 عزیز
اگر ممکنه سوالات زیر را پاسخ دهید. چون تحلیلتون بدجوری منو سر در گم کرده.

کدوم واگرایی؟ میشه نشون بدید؟

چرا؟ دلیلتون برای خروج چیست؟

بالاخره خارج بشیم یا نطرتون مثبته؟

این یعنی چی؟ خب مثلا چجوری باید با توجه به قیمت جهانی تحلیل کرد؟ میشه زحمتشو بکشید؟

خیلی پایین یعنی چقدر؟
پیشاپیس از پاسختون متشکرم

با سلام.منظورم از خروج براي اين بود كه استاد من معتقده كه آر اس آي بيشتر براي خروج از بازار به كار مي رود و كاربرش بهتر مي باشد.بالاخره شما بايد يك stop loss داشته باشيد كه خارج بشيد.روندش خنثي است فعلا.به حد ضررتون نگاه كنيد.اگر زير خط فيبو بود حد ضررتون خارج بشيد.من قيمت جهاني نفت را گفتم.يه جورايي توي قيمت شاراك نقش داره البته كاهاي در دست شاراك زياده تا اونجا كه من مي دونم.
در رابطه با مپنا:امروز باز شد با قيمت كمترين 294.0 و بيشترين 309.8 و قيمت بسته 286.7 من 376.6 خريدم و براي من اين يعني پايين. به نظر من خيلي پايينه شما را نمي دونم نظرتون چيه.اگر قانع نشديد با فيبونا تحليل كنم؟

مصطفی مصری پور
2011/07/23, 13:00
با سلام.منظورم از خروج براي اين بود كه استاد من معتقده كه آر اس آي بيشتر براي خروج از بازار به كار مي رود و كاربرش بهتر مي باشد.بالاخره شما بايد يك stop loss داشته باشيد كه خارج بشيد.روندش خنثي است فعلا.به حد ضررتون نگاه كنيد.اگر زير خط فيبو بود حد ضررتون خارج بشيد.من قيمت جهاني نفت را گفتم.يه جورايي توي قيمت شاراك نقش داره البته كاهاي در دست شاراك زياده تا اونجا كه من مي دونم.
در رابطه با مپنا:امروز باز شد با قيمت كمترين 294.0 و بيشترين 309.8 و قيمت بسته 286.7 من 376.6 خريدم و براي من اين يعني پايين. به نظر من خيلي پايينه شما را نمي دونم نظرتون چيه.اگر قانع نشديد با فيبونا تحليل كنم؟

دوست عزیز،قیمت تئوریک مپنا2764 ريال بود.زمانی قیمت بازگشایی پایین در نظر گرفته میشه که پایین تر از قیمت تئوریک باشه.بنظر من مپنا در بهترین حالت باز شد.و دلیلش هم خبرای داخل مجمع بود.شما انتظار داشتید روی چند باز بشه؟؟

محمود شریعت
2011/07/23, 13:33
با سلام.منظورم از خروج براي اين بود كه استاد من معتقده كه آر اس آي بيشتر براي خروج از بازار به كار مي رود و كاربرش بهتر مي باشد.بالاخره شما بايد يك stop loss داشته باشيد كه خارج بشيد.روندش خنثي است فعلا.به حد ضررتون نگاه كنيد.اگر زير خط فيبو بود حد ضررتون خارج بشيد.من قيمت جهاني نفت را گفتم.يه جورايي توي قيمت شاراك نقش داره البته كاهاي در دست شاراك زياده تا اونجا كه من مي دونم.
در رابطه با مپنا:امروز باز شد با قيمت كمترين 294.0 و بيشترين 309.8 و قيمت بسته 286.7 من 376.6 خريدم و براي من اين يعني پايين. به نظر من خيلي پايينه شما را نمي دونم نظرتون چيه.اگر قانع نشديد با فيبونا تحليل كنم؟

بازم در مورد شاراک متوجه نمیشم
مثلا من وقتی میخوام شاراکو تحلیل کنم میرم زیرو روشو در میارم تا بفهمم توش چه خبره
خط و خطوط میکشم . حمایت ها و مقاومت هاشو در میارم
فیبو میندازم
از اندیکاتور استفاده میکنم
مثلا برای نمونه به تصویر زیر توجه کنید. من بر اساس این شکل و همچنین تصحیح 61 درصد فیبوی بلند مدت و واگرایی مثبت در مک دی در حالی که آر اس آی در منطقه ی اشباع فروش قرار دارد شاراک را خریدم که امروز هم صف شد
در ضمن از قیمت نفت هم تحلیلی ارایه ندادید. مثلا من الان میگم قیمت نفت صعودیه. اما این که به تنهایی مهم نیست. باید دلیل ارایه بدم

الان هم میگم قیمت شاراک در بلند مدت میتونه تا سقف کانال آبی رنگی که در شکل زیر رسم شده پرواز کنه. حد ضرر هم کمی کمتر از محدوده ی حمایتیست که با فلش قرمز نشان دادم

http://forums.boursy.com/

آرتمیس
2011/07/23, 14:37
بازم در مورد شاراک متوجه نمیشم
مثلا من وقتی میخوام شاراکو تحلیل کنم میرم زیرو روشو در میارم تا بفهمم توش چه خبره
خط و خطوط میکشم . حمایت ها و مقاومت هاشو در میارم
فیبو میندازم
از اندیکاتور استفاده میکنم
مثلا برای نمونه به تصویر زیر توجه کنید. من بر اساس این شکل و همچنین تصحیح 61 درصد فیبوی بلند مدت و واگرایی مثبت در مک دی در حالی که آر اس آی در منطقه ی اشباع فروش قرار دارد شاراک را خریدم که امروز هم صف شد
در ضمن از قیمت نفت هم تحلیلی ارایه ندادید. مثلا من الان میگم قیمت نفت صعودیه. اما این که به تنهایی مهم نیست. باید دلیل ارایه بدم

الان هم میگم قیمت شاراک در بلند مدت میتونه تا سقف کانال آبی رنگی که در شکل زیر رسم شده پرواز کنه. حد ضرر هم کمی کمتر از محدوده ی حمایتیست که با فلش قرمز نشان دادم

http://forums.boursy.com/


آفرین به محمود شریعت یا همون محمودخان خودمون!! مثل همیشه بسیار عالی!!
;)

آرتمیس
2011/07/23, 14:43
دوست عزیز،قیمت تئوریک مپنا2764 ريال بود.زمانی قیمت بازگشایی پایین در نظر گرفته میشه که پایین تر از قیمت تئوریک باشه.بنظر من مپنا در بهترین حالت باز شد.و دلیلش هم خبرای داخل مجمع بود.شما انتظار داشتید روی چند باز بشه؟؟


با سلام.منظورم از خروج براي اين بود كه استاد من معتقده كه آر اس آي بيشتر براي خروج از بازار به كار مي رود و كاربرش بهتر مي باشد.بالاخره شما بايد يك stop loss داشته باشيد كه خارج بشيد.روندش خنثي است فعلا.به حد ضررتون نگاه كنيد.اگر زير خط فيبو بود حد ضررتون خارج بشيد.من قيمت جهاني نفت را گفتم.يه جورايي توي قيمت شاراك نقش داره البته كاهاي در دست شاراك زياده تا اونجا كه من مي دونم.
در رابطه با مپنا:امروز باز شد با قيمت كمترين 294.0 و بيشترين 309.8 و قيمت بسته 286.7 من 376.6 خريدم و براي من اين يعني پايين. به نظر من خيلي پايينه شما را نمي دونم نظرتون چيه.اگر قانع نشديد با فيبونا تحليل كنم؟



البته پیگیری اخبار مجامع فاکتور مهمی ست که تحلیل گر باید در نظر داشته باشه و دوستمون
هم که سبدگردانه حتما در بسیاری از مجامع شرکت میکنه و اخبار دست اولی داره!!!
خودتون دیدید که توی مجمع بعد از قرایت گزارش مدیرعامل و ارایه گزارش بازرس قانونی
تلفن ها شروع میشه و اخبار مجمع قبل از اینکه از مجاری رسمی منتشر بشه از طریق سهمدارا منتشر میشه!!

محمود شریعت
2011/07/23, 17:55
شاراک
دوستان اعجاز دیمارک را بنگرید:
دقیقا در پایین ترین نقطه ی ممکن آلارم اتمام ریزش و تغییر جهت روند از منفی به مثبت را داده است.

http://uploadtak.com/images/wx6n2h52wkf3jzdt5cd.gif (http://uploadtak.com/)

mehran89
2011/07/24, 01:01
شاراک
دوستان اعجاز دیمارک را بنگرید:
دقیقا در پایین ترین نقطه ی ممکن آلارم اتمام ریزش و تغییر جهت روند از منفی به مثبت را داده است.

http://forums.boursy.com/ (http://uploadtak.com/)
با سلام.جناب شریعت من کوچکتر از اونی هستم که شما فکر می کنید.من تازه اول راهم.انشاالله بزرگ می شم.

mehran89
2011/07/24, 01:02
شاراک
دوستان اعجاز دیمارک را بنگرید:
دقیقا در پایین ترین نقطه ی ممکن آلارم اتمام ریزش و تغییر جهت روند از منفی به مثبت را داده است.

http://forums.boursy.com/ (http://uploadtak.com/)
با سلام.جناب شریعت من کوچکتر از اونی هستم که شما فکر می کنید.من تازه اول راهم.انشاالله بزرگ می شم.

mehran89
2011/07/24, 02:17
با سلام خدمت دوستان.
در اینجا مجددا می پردازیم به روانشناسی بازار که یکی از محمترین اصول در بازار بهداشت روانی می باشد.
1.حجم معاملات را برای یافتن سر نخ قیمت دنبال کنید.
حجم معاملات در تشخیص نقاط برگشت بازار راهگشاست.زمانی که حجم معاملات در یک سهم در حال تغییر است حتما اتفاقاتی پشت پرده است که باید به آن توجه شود.
2.ضریب بتا را فراموش نکنید.
بررسی کنید که سهم مورد نظر شما اجتماعی است یا منزوی.
و سوم اینکه در بازار خیال پردازی نکنید:
در خیالاتم خدای آدمم تازه فهمیدم ادای آدمم.

باربد
2011/07/24, 11:40
مدرسش کیه؟

david danger
2011/07/24, 11:44
مدرسش کیه؟
سلام دوست عزيز
مگه فرقي هم ميكنه؟مهم نيت عمله كه اين اولين دوره برگزاري كلاس دراراكه بايست منتظربود فكر نكنم استادبدي داشته باشه

باربد
2011/07/24, 11:49
سلام دوست عزيز
مگه فرقي هم ميكنه؟مهم نيت عمله كه اين اولين دوره برگزاري كلاس دراراكه بايست منتظربود فكر نكنم استادبدي داشته باشه
واقعا از نظر شما فرقی نمیکنه کی به شما تدریس کنه و بار علمی و عملیش در چه حد باشه؟:-/

mehran89
2011/07/24, 12:29
سلام جناب باربد.استاد منوچهري مدرس دانشگاه آزاد رشته هاي مهندسي صنايع.سوالي داشتيد در خدمتم.تلفن آموزشگاه را هم گذاشته ام.من به قولم عمل كردم.

david danger
2011/07/24, 12:38
سلام جناب باربد.استاد منوچهري مدرس دانشگاه آزاد رشته هاي مهندسي صنايع.سوالي داشتيد در خدمتم.تلفن آموزشگاه را هم گذاشته ام.من به قولم عمل كردم.
استاد عاليه من باهاش يه دوره كلاس داشتم بارعلمي خوبي داره
من كه ثبت نامم روانجام دادم وجامو رزرو كردم بقيه بيان فرصت خوبيه حيفه ازدست بره

(حجت)
2011/07/24, 12:40
سلام جناب مهران 89
شما کوچیک هم بنویسید همه میتونن بخونن. ممنون.

رضا اسدی
2011/07/24, 12:50
سلام جناب باربد.استاد منوچهري مدرس دانشگاه آزاد رشته هاي مهندسي صنايع.سوالي داشتيد در خدمتم.تلفن آموزشگاه را هم گذاشته ام.من به قولم عمل كردم.
با سلام
اگر لطف کنید سرفصل دوره اموزشی را اینجا بزارید ممنون میشم
یک مورد دیگه سوابق بورسی جناب اقای منوچهری چی هستش؟

mehran89
2011/07/24, 15:02
با سلام
اگر لطف کنید سرفصل دوره اموزشی را اینجا بزارید ممنون میشم
یک مورد دیگه سوابق بورسی جناب اقای منوچهری چی هستش؟

سلام گلم من امروز نديدمشون.در اسرع وقت مي پرسم و براتون مي زارم.اينو بدونين استاد عالي رتبه اي هستند.

vet
2011/07/24, 15:40
قابل توجه همشهريان اراكي
اولين دوره كلاس هاي تحليل گر بورس در اراك برگزار شد.
.................................................. .................................................. .................................................. ..

آقا حجت من میگم برا این تبلیغات اگه از بچه ها پول بگیری دیگه نیاز نیست به حرف خیلی ها گوش کنی و سهام ها رو جابه جا کنی و از این به بعد حق کارهایی رو که برا بچه ها می کنی می تونی بالا تر ببرین
:d ;)
(چون میدونم جنبه شوخیت در حد لالیگاست گفتم یک شوخی هم با شما داشته باشم؛جسارت نشه)

(حجت)
2011/07/24, 15:45
جناب مهران لطفا در صورتی که قصد تبلیغات در سایت دارید، با مدیر کل سایت مکاتبه نمایید. پستهای آخر شما بر همین اساس حذف میگردد.

آرتمیس
2011/07/24, 23:24
واقعا از نظر شما فرقی نمیکنه کی به شما تدریس کنه و بار علمی و عملیش در چه حد باشه؟:-/

درورد بر باربد گرامی
آخه در این قبیل دوره ها به تنها چیزی که توجه نمیشه بار علمی و عملیشه و به چیزی که بیشتر بها داده میشه بار مالیشه!!!;)

BOURSY
2011/07/25, 01:39
با سلام
جهت ادامه یافتن روند منطقی تاپیکها از دوستان محترم خواهشمندیم در این تاپیک و سایر تاپیکها نوشتاری همسو با نام تاپیک مرقوم فرمایید
متشکریم

mehran89
2011/07/25, 12:12
دوستان به اطلاع مي رسانم اين تاپيك از اسمش پيداست كه محيط چه تاپيك هايي مي باشد.لطفا جو سازي نكنيد.:)

mehran89
2011/07/25, 12:19
دارايي تان را در بورس بشناسيد.

رويا:زيباترين دارايي شما در بورس
هدف:واقعي ترين دارايي شما در بورس
زمان:ارزشمندترين دارايي شما در بورس
اطلاعات:قدرتمندترين دارايي شما در بورس

باربد
2011/08/05, 01:22
در بازار های مالی شناخت کلی از فرایند کلی بازار میتونه کمک اساسی به معاملات کنه
گاها تاثیرات متعددی که بر یک شرکت و یک معامله تاثیر گذاره هر چقدر با جدیت بررسی بشه میتونه ضریب خطا را به شدت پایین بیاره
بررسی خرید و فروشها (نه تبعیت از ان) توسط حقوقی های با تجربه و تاثیر گذار میتونه در روند عمومی سهمها کمک به سزایی کنه

hamed89
2011/08/05, 01:34
یکم بیشتر در مورد حجم معاملات صحبت میکنید
فکر کنم استاد این مباحث باشی باربد

باربد
2011/08/05, 01:45
یکم بیشتر در مورد حجم معاملات صحبت میکنید
فکر کنم استاد این مباحث باشی باربدحجم معاملات در بازار های ایران که حجم مبنا رعایت میشه
نمایانگر خیلی چیز هاست
فقط نکته مبهمش اینه شما بتونی تشخیص بدهی یک سهم را دارند خوب میخرند یا خوب میفروشند
اگر در یک سهم شما پتانسیل های اولیه را بررسی و تایید کرده باشید
و برای الگوی خود یک خط روند قیمتی لحاظ کنید
هر چه حجم معاملات در بالای ان خط به سمت بالا فزونی یابد نشان از عبور از ان محدوده و رشد دوباره سهم دارد و بلعکس
مثلا در نماد فرضی وساپا
در دو روز معاملاتی گذشته شاهد رشد قیمتی به همراه رشد حجم معاملات بودیم که با شیب به سمت مثبت کامل و نهایتا صف خرید رفت که می توان از ان به عنوان عبور پر حجم از مقاومت نام برد

mohseni1353
2011/08/05, 07:23
باربد جان از کجا متوجه میشید حقوقی داره رو سهم میخره چون معمولا حقوقی ها واسه اینکه شناسایی نسوند با کد شخصی میخرند البته روز بعد اگر با کد حقوقی بخرن متوجه میشیم ولی در مورد کد حقیقی این امکانش نیست شاید رو یک سهم فعال باشن اما هیچ رد پایی به جا نذارن

باربد
2011/08/05, 10:28
باربد جان از کجا متوجه میشید حقوقی داره رو سهم میخره چون معمولا حقوقی ها واسه اینکه شناسایی نسوند با کد شخصی میخرند البته روز بعد اگر با کد حقوقی بخرن متوجه میشیم ولی در مورد کد حقیقی این امکانش نیست شاید رو یک سهم فعال باشن اما هیچ رد پایی به جا نذارن
اصولا کد های زیر یک درصد را به طور محسوس نمیشه پیگیری کرد
اما دوستانی که در کارگزاری هستند میتوانند در خرید و فروش وابستگی این کد ها را متوجه شوند

باربد
2011/08/07, 11:08
مدتی بود روال سایت به بحثهای حرفه ای تحلیلی گرایش پیدا کرده بود
که باعث جذب شدید مخاطب شده
اما متاسفانه اخیرا شاهد برخی خود طرف کشی ها و تبلیغات جهت دار هستیم
که گاها انرزی تحلیل کردن را از دوستان تحلیلگر می گیره
اگر کمی واقع بین باشیم
میبینیم تحلیل گر کسی است که بتونه روند بازار را از روزهای قبل ببینه
نه در روز معامله
دوست دارم به دور از هر تنشی سایت را به فضای تحلیلی با کمک دوستان باز گردانم
از عزیزان واقعا چند خواهش را دارم
اولا در بحثهای تحلیلی جدا از بحث تخریب بقیه شرکت نمایند
از دوستان خواهش دارم از به رخ کشی سایت های دیگر در این سایت جدا خود داری کنند
(همگان میدانند بنده در برخی سایتهای دیگر هم مطلب زده و میزنم اما یاد ندارم تا امروز تبلیغی از سایت مزبور کرده باشم)

از مدیریت تقاضا دارم به جای حذف پستهای جنجالی با عواملین برخورد جدی کنند
حتی اگر اون عامل خود من باشم

از دوستانی که که با این نظر موافقم در خواست تایید این پست را دارم
میکوشیم برای محیطی پر بار

باربد
2011/08/07, 11:10
بنده از هر گونه بحث علمی در راستای ارتقای سطح علمی سایت استقبال میکنم

باربد
2011/08/07, 14:56
بازار امروز را به نوعی میتوان بازاری مثبت دانست
با وجود انکه شاخص کل در انتها با افت مواجه شد
اما روند کلی بازار در سهمهای تاثیر گذار بسیار نکات جالبی را در دل خود داشت
نکته اول اینکه بعد از عرضه صف خرید اکثر نمادها در روز گذشته انتظار فشار فروش و تشکیل صف فروش در انها برای امروز پیش بینی میشد که بلعکس این موضوع اکثر این سهمها با حمایت سهامداران روبرو شدند و این نشان از بازگشت بازار به روند منطقی خود در روز های اینده دارد

از طرفی با کاهش شدید قیمتهای جهانی در دو روز پایانی هفته گذشته انتظار افت چندانی را از بازارها به ویزه مس و روی برای بازگشایی فردا نداریم
از اینرو فردا را میتوان در صورت حمایت سهامداران عمده با توجه به معاملات امروز همچنان بازار متعادل دانست که تنها مشکلی که الان در ذهن دوستان میگذرد واکنش شاخص کل در ورود دوباره به منطقه 24000 است
البته از انجا که بازار و روند ان فرایندی از عرضه و تقاضا است به قاطعیت نمی توان گفت روند کلی چگونه شکل خواهد گرفت

vet
2011/08/07, 15:03
بازار امروز را به نوعی میتوان بازاری مثبت دانست
با وجود انکه شاخص کل در انتها با افت مواجه شد
اما روند کلی بازار در سهمهای تاثیر گذار بسیار نکات جالبی را در دل خود داشت
نکته اول اینکه بعد از عرضه صف خرید اکثر نمادها در روز گذشته انتظار فشار فروش و تشکیل صف فروش در انها برای امروز پیش بینی میشد که بلعکس این موضوع اکثر این سهمها با حمایت سهامداران روبرو شدند و این نشان از بازگشت بازار به روند منطقی خود در روز های اینده دارد

از طرفی با کاهش شدید قیمتهای جهانی در دو روز پایانی هفته گذشته انتظار افت چندانی را از بازارها به ویزه مس و روی برای بازگشایی فردا نداریم
از اینرو فردا را میتوان در صورت حمایت سهامداران عمده با توجه به معاملات امروز همچنان بازار متعادل دانست که تنها مشکلی که الان در ذهن دوستان میگذرد واکنش شاخص کل در ورود دوباره به منطقه 24000 است
البته از انجا که بازار و روند ان فرایندی از عرضه و تقاضا است به قاطعیت نمی توان گفت روند کلی چگونه شکل خواهد گرفت


جناب باربد در تاپیک صدرا گفتید که دست به اینتر خواهید بود.
چه سهم های دیگه ای رو هم از نظر روانی در این وضعیت میدونید.

باربد
2011/08/07, 15:38
جناب باربد در تاپیک صدرا گفتید که دست به اینتر خواهید بود.
چه سهم های دیگه ای رو هم از نظر روانی در این وضعیت میدونید.وگردش را محتمل صعود
وساپا را محتمل صعود
از معدنی ها فعلا دوری میکنم
از نفتی ها فعلا دوری میکنم
در بانکیها فعلا تمرکز بیشتر دارم
تجهیزاتی هایی که پتانسیل دارند را نظاره گرم
در صنعت بیمه فعلا وارد نمی شوم
مگر در قیمت جذاب
با سمگا فعلا سهامداری میکنم

شهراد
2011/08/07, 17:37
وگردش را محتمل صعود
وساپا را محتمل صعود
از معدنی ها فعلا دوری میکنم
از نفتی ها فعلا دوری میکنم
در بانکیها فعلا تمرکز بیشتر دارم
تجهیزاتی هایی که پتانسیل دارند را نظاره گرم
در صنعت بیمه فعلا وارد نمی شوم
مگر در قیمت جذاب
با سمگا فعلا سهامداری میکنم

استاد باربد عزیز
با درود
من در این سایت تازه وارد هستم و اولین پست رو هم برای شما می زنم ( با همین نام در بورکس هم کمی فعال هستم )
تعریف شما رو شنیده بودم
امیدوارم که از نظرات ارزشمندتون استفاده ببرم .
دیدم که نسبت به وساپا نظر + دارید .
من امروز مقداری خریدم ... با حجمهایی که در چند روز اخیر زده شده و من اونها رو در جهت خرید میبینم ونه فروش امیدوارم که گین خوبی ازش بشه گرفت ..
البته فکر میکنم که بشه در 270 تومن هم سهم رو خرید ( پول بک)
میشه یک بازه زمانی و یک هدف قیمت برای این سهم ترسیم کنید ..
ضمنا من از پرتفوی اون هم بی خبرم .. اگه اطلاع دارین ممنون میشم کخ لطف بفرمایید.
ارادتمند شهراد

mehran89
2011/08/08, 00:32
شهراد دوست عزیز سلام
به سایت بورسی خوش آمدید.;)

vet
2011/08/08, 06:32
دوستان یک بحث رو می خوام از اساتید سوال کنم.هر کی دوست داره اساتید بیشتر وبهتر درمورد اون پاسخ بدن تائید کنه.
به نظرم میرسه گاهی اوقات در برخی سهام ها در سود هستیم ولی دلمون راضی نمیشه هنوز سهم رو بفروشیم
(همون طمع خودمونه خجالت نکشید).البته استاد holy تو بحثشون در مورد حد ضرر به خوبی توضیح دادند ولی منظور من مصداق آوردنه.مثال میزنم تا بهتر روشن بشه.بر فرض فردی 1ملیون در بازار سرمایه ،سرمایه گذاری کرده.خوب حالا این فرد به چه سودی برسه میتونه خوب تلقی بشه(معقول) و به چه سودی برسه عالی است و به چه سودی برسه معلومه طمع کرده.شاید بگید خوب یک بازه نوسانی داره بین0تا100 (منم میگم عمرا ;) ) ولی می خوام دوستانی که تجربه بیشتر دارند این بحث رو پی بگیرند تا ما تازه کار ها بدونیم مثلا با 1 ملیون در عرض6 روز کاری 300هزار در آوردیم و الان راضی نیستیم طمع کردیم یا نه یا بر عکسش با 1 ملیون درعرض 2 ماه 50 هزار در آوردیم خیلی خراب بوده یا نه.از نظر روانی بحث خیلی کمک کننده است.
اساتید عزیز سایت بورسی مثل همیشه منتظر جواب های قشنگتون هستیم.
یا حق >:D<

mehran89
2011/08/08, 10:46
http://forums.boursy.com/imported/2011/08/24.jpg

mehran89
2011/08/08, 10:49
بنا به درخواست دوستان در پيام ها اين هم عكس بزرگ پسرم مهران.

hamed89
2011/08/08, 12:29
بنا به درخواست دوستان در پيام ها اين هم عكس بزرگ پسرم مهران.

فکر کنم از اون گروه که دولت 1 میلیون ریخته به حسابش ولی الان لولو بردتش!

mehran89
2011/08/08, 12:31
عنوان : شاخص بورس امروز مثبت شد
تاریخ خبر : ۱۳۹۰/۰۵/۱۷
به گزارش خبرنگار اقتصادی فارس، فعالان بازار سهام که دو روز گذشته را با ریزش ارقام شاخص و افت قیمت سهام تقریبا " همه شرکت های بزرگ و آینده دار سپری کرده بودند ، در همین آغاز معاملات امروز نظاره گر رشد قیمت برخی سهام و در نتیجه شاخص بورس شدند. در این رابطه برخی از کارشناسان براین باورند افت دو روز گذشته ناشی از گسترش نگرانی های بازارهای جهانی محصولات و سهام و کاهش محسوس قیمت های نفت و فلزات اساسی بود که با اثر روانی منفی و در عین حال مالی کوتاه مدتی بر روی برخی شرکت های بورس ایران همراه بود اما با به حداقل رسیدن قیمت ها و گذشت زمان و امید به بهبود شرایط در بازارهای مالی جهانی ، این نگرانی روز به روز کمتر می شود. درعین حال اوضاع سیاسی داخلی بهتر شده و انتظار می رود شرایط بازار سهام کشور بهتر از گذشته باشد. برپایه این گزارش، شاخص کل بورس درحالی روز شنبه با ریزش 308 واحدی به کانال 24 هزار واحدی نزول کرد که گروهی از ناظران معتقدند از امروز روند صعودی اما آرام قیمت ها و شاخص شروع شده و طی یکی دو روز آینده مجددا " بر روی ارقام بیش از 25 هزار واحد سیر خواهد کرد. به هر ترتیب در آغاز معاملات امروز بازار سهام و به دنبال رشد قیمت سهام شرکت هایی مانند بانک اقتصاد نوین، سرمایه گذاری سایپا ، سایپا، گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو، گروه بهمن ، صدرا و پالایشگاه تبریز شاخص کل با 54 واحد رشد مواجه شد تا نشانه هایی از بهبود اوضاع در روز جاری داشته باشد. این درحالی است که به دلیل پابرجا بودن کاهش قیمت محصولات فلزی و سنگ آهنی در بازار های جهانی، اوضاع شرکت هایی مانند ملی مس و کالسمین هرچند بهتر شده اما سهام این دسته شرکت ها با کاهش داد وستد می شود.

mehran89
2011/08/08, 12:32
فکر کنم از اون گروه که دولت 1 میلیون ریخته به حسابش ولی الان لولو بردتش!

سلام دوست عزيز.نه به ما كه رسيد قانون عوض شد.مهران تازه 7.5 ماهشه.;)

vet
2011/08/08, 12:46
http://forums.boursy.com/imported/2011/08/24.jpg


خودش جوجو است باز یک جوجه مرغابی دستشه.معلوم میشه شکمو هم هست می خواد جوجه رو زنده زنده بخوره :d

vet
2011/08/08, 12:47
بنا به درخواست دوستان در پيام ها اين هم عكس بزرگ پسرم مهران.

فقط یک سوال :چرا گوشواره داره؟؟؟

مصطفی مصری پور
2011/08/08, 12:57
بنا به درخواست دوستان در پيام ها اين هم عكس بزرگ پسرم مهران.

چه بامزه اس.......:*
ولی این آقا پسرتون چرا گوشواره داره:-/
یه سوال دیگه،مهران داره اردکو میخوره یا اردک مهرانو؟؟آخه جفتشون خوردنی هستن:x
خدا حفظش کنه واستون....خیلی نازه

باربد
2011/08/08, 13:16
طبق پیش بینی های قبلی
امروز بازار با همان گروه عنوان شده برگشت و طبیعتا کسانی که با ان گروه بودند بیشترین نفع را بردند
دوستان در مورد صدرا سوال زیاد میپرسند
تحلیل من همان دو ماه پیش است اگر صدرا 245 را به بالا رد کنه به راحتی به قیمتهای با ور نکردی میرسه
با وساپا طبق تحلیل قبلی سهامداری کنید
با بانکیهای لذت سود بردن را ببرید
در سهمهای سیاسی از موقعیت ارامش سیاسی به وجود امده بیشترین بهره را ببرید

باربد
2011/08/08, 13:58
با افت مجدد فلزات رنگین و افزایش قیمت طلا
انتظار زیادی از نماد های وابسته برای کوتاه مدت ندارم
ولی سیاست دولت مطمینا در این راستا خواهد بود که از فرار نقدینگی حاضر در بورس به سمت بازار های موازی جلوگیری کند
و از انجا که این نماد ها در رنگ شاخص تاثیر به سزایی خواهند داشت
از این رو برای خنثی کردن بار منفی انها بر روی شاخص
انتظار حمایت نماد های تاثیر گذار مقابل را داریم که با شرایط به وجود امده
انتظار روند مثبت و حمایتی بانکها
گروه تجهیزاتی
و گروه سرمایه گزاری های غیر نفتی و فلزی را داریم
چرا که با برتری این گروه علی الرغم جو خنثی فلزات
شاخص کل همچنان تا بر طرف شدن شرایط حاکم سبز خواهد ماند
در معاملات امروز تاثیر چهار نماد ونوین
وپارس
وبملت
وتجارت
توانست تاثیر منفی نمادهای
فملی
کگل
و فولاد را خنثی کند

مصطفی مصری پور
2011/08/08, 17:01
سکه در بازار تهران امروز حدودا 20 تومن رشد داشته
و این یعنی افزایش تقاضای شدید بدلیل افزایش قیمت جهانی انس
نمیخوام فاز منفی بدم ولی دوباره داره قضیه آخرای فروردین وخروج نقدینگی به سمت بازار طلا تکرار میشه
البته تجربه ثابت کرده که این نقدینگی ها در مقابل نقدینگی تزریقی برخی ارگان ها که الان ورودشون بیشتر حس میشه،ناچیزه

vet
2011/08/08, 17:06
طبق پیش بینی های قبلی
امروز بازار با همان گروه عنوان شده برگشت و طبیعتا کسانی که با ان گروه بودند بیشترین نفع را بردند
دوستان در مورد صدرا سوال زیاد میپرسند
تحلیل من همان دو ماه پیش است اگر صدرا 245 را به بالا رد کنه به راحتی به قیمتهای با ور نکردی میرسه
با وساپا طبق تحلیل قبلی سهامداری کنید
با بانکیهای لذت سود بردن را ببرید
در سهمهای سیاسی از موقعیت ارامش سیاسی به وجود امده بیشترین بهره را ببرید

باربد عزیز سهم های سیاسی رو یک مرور می کنید کدوم ها هستند؟؟؟
چون به نظر میاد جو حالا حالا ها پایدار باشه.البته اگه خدا بخواد

باربد
2011/08/08, 17:14
باربد عزیز سهم های سیاسی رو یک مرور می کنید کدوم ها هستند؟؟؟
چون به نظر میاد جو حالا حالا ها پایدار باشه.البته اگه خدا بخواد

وساپا
وگردش
سمگا
و حق هاشون
البته اینا به گروه ... وابسته هستند

mehran89
2011/08/08, 19:14
فقط یک سوال :چرا گوشواره داره؟؟؟

دوستان پسر من عزيز كرده است و حيدري گوششه.نذر امام رضاست تا سلامت باشه.قصه اش طولانيه.اما فقط يه گوشش سوراخه.اردكه داره مي بوستش و قابل توجه شما اردكه 1 روزه بودش.

mehran89
2011/08/08, 19:17
چه بامزه اس.......:*
ولی این آقا پسرتون چرا گوشواره داره:-/
یه سوال دیگه،مهران داره اردکو میخوره یا اردک مهرانو؟؟آخه جفتشون خوردنی هستن:x
خدا حفظش کنه واستون....خیلی نازه


فقط یک سوال :چرا گوشواره داره؟؟؟

سلام دوست عزيز.ممنونم.نماز و روزتون قبول درگاه حق.

مصطفی مصری پور
2011/08/09, 11:01
سکه در بازار تهران امروز حدودا 20 تومن رشد داشته
و این یعنی افزایش تقاضای شدید بدلیل افزایش قیمت جهانی انس
نمیخوام فاز منفی بدم ولی دوباره داره قضیه آخرای فروردین وخروج نقدینگی به سمت بازار طلا تکرار میشه
البته تجربه ثابت کرده که این نقدینگی ها در مقابل نقدینگی تزریقی برخی ارگان ها که الان ورودشون بیشتر حس میشه،ناچیزه

سکه توی بازار امروز 13 تومن رشد کرده و شده 473 تومن
خروج نقدینگی از بورس هم کاملا مشخصه

mehran89
2011/08/09, 15:03
سکه توی بازار امروز 13 تومن رشد کرده و شده 473 تومن
خروج نقدینگی از بورس هم کاملا مشخصه
جناب مصطفي البته با اين همه نوسان به نظر من خريدن طلا و سكه اشتباه محضه.من كه فروختن طلا را بيشتر دوست دارم.;)

مصطفی مصری پور
2011/08/09, 19:07
جناب مصطفي البته با اين همه نوسان به نظر من خريدن طلا و سكه اشتباه محضه.من كه فروختن طلا را بيشتر دوست دارم.;)

مادر مهران ما خرید سکمون رو دو هفته پیش در 429 تومن کردیم
الانم فروشنده نیستیم
سکه تا آخر سال اعداد خیلی بالایی رو میبینه خیلی بالا!
احتمال تحریم بانک مرکزیو اگه در نظر بگیرید میبینید که سکه هم از طرف بالا رفتن قیمت انس و هم بالا رفتن دلار شدیدا صعودی خواهد شد
در ضمن نوسان سکه خیلی کمتر از بورس خودمونه
اما چه میشه کرد این اعتیاد به بازارو؟؟

mehran89
2011/08/10, 14:40
مادر مهران ما خرید سکمون رو دو هفته پیش در 429 تومن کردیم
الانم فروشنده نیستیم
سکه تا آخر سال اعداد خیلی بالایی رو میبینه خیلی بالا!
احتمال تحریم بانک مرکزیو اگه در نظر بگیرید میبینید که سکه هم از طرف بالا رفتن قیمت انس و هم بالا رفتن دلار شدیدا صعودی خواهد شد
در ضمن نوسان سکه خیلی کمتر از بورس خودمونه
اما چه میشه کرد این اعتیاد به بازارو؟؟
تبريك مي گم سكه از مرز نيم ميليون تومان هم گذشت.

باربد
2011/08/10, 17:06
در بازار های مالی که توسط سرمایه گزاران برای سرمایه گزاری انتخاب می شود
اصولا شیوه های خاصی برای کسب سود وجود دارد که این شرایط گاهی در تضاد همدیگر هستند
از این رو گاها دیده می شود یک سرمایه گزار در چند بازار موازی همزمان فعال می باشد
مثلا
گاهی که بورس برای سرمایه گزاری از امنیت مناسبی بر خور دار نیست
سرمایه ها به سمت بازار های دیگر از قبیل طلا و مسکن و .... سوق داده می شود
اما چیزی که در کل بسیار مهم است شیوه صحیح خرید و فروش است که گاها در بازار های مختلف مشابهت زیادی با هم دارند

سعی دارم در چند پست این روشها را در حد امکان توضیح مختصر دهم
البته لازم به ذکر است در اینگونه روشها اختلافات سلیقه ای بسیار مشهود است
و این خرده را نیز پذیرا هستم که در این باب منتقدانی موجود باشند

که امید است با راهنمایی ان عزیزان این رفع ابهامات را بر طرف کنم.......

باربد
2011/08/10, 17:13
هر سرمایه گزار در بازار بورس باید حداقل از یکی از روشهای بنیادی
تکنیکال و روانشانسی بازار برای معاملاتش استفاده کند

تذکر مهم اینکه گفتم حداقل یکی و بدیهی است تریدری که از سه روش بتواند به نحو احسنت استفاده می تواند موفق تر باشد
پس اصل اول اینکه سرمایه گزار باید بر دانش بورسی خود قبل از شروع دنیای معاملاتی افزوده و بعد از اطمینان از دانش خود وارد بازار گردد

در روشهای مختلف هدف یکی است و ان هم رسیدن به بیشترین سود در حداقل زمان و ریسک و استرس پایینتر است........
ادامه دارد

mehran89
2011/08/10, 17:23
سرمايه گذاران موفق مشاوران موفقي داشته اند. يك معامله گر به تنهايي نمي تواند تمام بازار را تحليل كند،پس بهتر است از تيم هايي كه در اين زمينه به صورت حرفه اي عمل مي كنند كمك بگيرد.
به معامله به عنوان جايي براي كسب امتياز و توانايي نگاه كنيد نه پول!
اگر فقط به پول فكر مي كنيد بيشتر اضطراب درو خواهيد كرد.ولي اگر از سرمايه گذاري لذت ببريد،پول صيد مي كنيد.

باربد
2011/08/10, 18:28
اصولا برای پایین اوردن ریسک خرید
با تمام سرمایه وارد یک بازار نشوید
یعنی به طور واقع همیشه مقداری از سرمایه مازاد را برای این کار اختصاص دهید
حال از این سرمایه نیز همیشه همه را به یک سهم اختصاص ندهید

بطور ساده یعنی با خرید از سهمای متقارن برای سبد سهام خود ایجاد یک سد دفاعی نمایید
از انجا که همیشه بازار ها با هم همسو نبوده این عمل می تواند در برگشت شما را از ضرر های سنگین ایمن دارد

باربد
2011/08/10, 18:38
چگونه زمان خرید را تشخیص دهیم


در بازار بورس گاها برای سهمهای بنیادی قوی انگیزه سرمایه گذاری بالاتر بوده و هست
لذا در اینگونه سهمها در پایینترین قیمت سهم را خریده و برای بلند مدت بی توجه به روال عمومی بازار نگهداری کنید
اصولا شرکتهای معدنی با پتانسیل بالا
سرمایه گذاری های با سبد قوی
و بانکهای با مدیریت قوی را میتوان از این جمله سهمها دانست
اما ورود به این سهما با شناختی که از فرایند اطراف این شرکت پیدا میکنید امکان پذیر است
مثلا وقتی یک نماد بانکی توانسته در مدت کوتاهی به روند سود اوری خوب برسد و از مدیریت توانایی بر خوردار باشد میتواند یک پتانسیل عالی برای سرمایه گذاری بلند مدت باشد
مثالش بانک سینای 130 تومنی در بازه 3 ساله
این سهمها را عموما باید در بدو شروع به کار خرید نمود چرا که هنوز پتانسیل انها برای بازار شناخته شده نیست

آرتمیس
2011/08/10, 21:20
سرمايه گذاران موفق مشاوران موفقي داشته اند. يك معامله گر به تنهايي نمي تواند تمام بازار را تحليل كند،پس بهتر است از تيم هايي كه در اين زمينه به صورت حرفه اي عمل مي كنند كمك بگيرد.
به معامله به عنوان جايي براي كسب امتياز و توانايي نگاه كنيد نه پول!
اگر فقط به پول فكر مي كنيد بيشتر اضطراب درو خواهيد كرد.ولي اگر از سرمايه گذاري لذت ببريد،پول صيد مي كنيد.



هر چند در این مملکت قانون کپی رایت رعایت نمیشه چون :


پیکر بیمار میشود
چون تک تک سلول ها بیمار شده اند
پیکر ایران را من و تو بیمار کردیم
بیاندیشیم...

انتقادی که من به قانون این سایت و سایتهای مشابه دارم اینه که در ابتدای قوانین اضافه کنید که نقل قول مطالب با ذکرنام منبع (قانون کپی رایت) باشه!!!!

اگر مطلبی برای گفتن نداریم لااقل اسپم ایجاد نکنیم و یا اگر پستی ارسال میکنیم با ذکر نام نویسنده باشد.....
سپاسگزارم

پست 73:رازهاي معامله گران موفق در بازارهاي مالي-گردآوری :ساناز قهقرايي زماني نشر چالش

باربد
2011/08/10, 22:03
وگردش را محتمل صعود
وساپا را محتمل صعود
از معدنی ها فعلا دوری میکنم
از نفتی ها فعلا دوری میکنم
در بانکیها فعلا تمرکز بیشتر دارم
تجهیزاتی هایی که پتانسیل دارند را نظاره گرم
در صنعت بیمه فعلا وارد نمی شوم
مگر در قیمت جذاب
با سمگا فعلا سهامداری میکنم
این پست را اوایل هفته زدم همچنان پا برجا

vet
2011/08/10, 23:34
چگونه زمان خرید را تشخیص دهیم


در بازار بورس گاها برای سهمهای بنیادی قوی انگیزه سرمایه گذاری بالاتر بوده و هست
لذا در اینگونه سهمها در پایینترین قیمت سهم را خریده و برای بلند مدت بی توجه به روال عمومی بازار نگهداری کنید
اصولا شرکتهای معدنی با پتانسیل بالا
سرمایه گذاری های با سبد قوی
و بانکهای با مدیریت قوی را میتوان از این جمله سهمها دانست
اما ورود به این سهما با شناختی که از فرایند اطراف این شرکت پیدا میکنید امکان پذیر است
مثلا وقتی یک نماد بانکی توانسته در مدت کوتاهی به روند سود اوری خوب برسد و از مدیریت توانایی بر خوردار باشد میتواند یک پتانسیل عالی برای سرمایه گذاری بلند مدت باشد
مثالش بانک سینای 130 تومنی در بازه 3 ساله
این سهمها را عموما باید در بدو شروع به کار خرید نمود چرا که هنوز پتانسیل انها برای بازار شناخته شده نیست


با تشکر
حیف بود اینجا تموم بشه.نکات دیگه ای هم مطمئنا هست که بخواهید ما رو از اون بهره مند کنید.ممنون میشیم ادامه بدید. >:d<

باربد
2011/08/10, 23:40
با تشکر
حیف بود اینجا تموم بشه.نکات دیگه ای هم مطمئنا هست که بخواهید ما رو از اون بهره مند کنید.ممنون میشیم ادامه بدید. >:d<
تموم نشده
ادامه داره اما نه الان........

mehran89
2011/08/11, 00:18
هر چند در این مملکت قانون کپی رایت رعایت نمیشه چون :


پیکر بیمار میشود
چون تک تک سلول ها بیمار شده اند
پیکر ایران را من و تو بیمار کردیم
بیاندیشیم...

انتقادی که من به قانون این سایت و سایتهای مشابه دارم اینه که در ابتدای قوانین اضافه کنید که نقل قول مطالب با ذکرنام منبع (قانون کپی رایت) باشه!!!!

اگر مطلبی برای گفتن نداریم لااقل اسپم ایجاد نکنیم و یا اگر پستی ارسال میکنیم با ذکر نام نویسنده باشد.....
سپاسگزارم

پست 73:رازهاي معامله گران موفق در بازارهاي مالي-گردآوری :ساناز قهقرايي زماني نشر چالش
سلام دوست عزیز
بنده گاها زمان زيادي را به مطالعه کتب مختلف اختصاص ميدهم و مطالب مفيد انها را در دفترچه خودم نت برداري ميکنم امشب در حال مرور به اين مطلب رسيدم و اصلا نميدانستم مال کيست و از باب اينکه مطلبي مفيدي بود خواستم دوستان استفاده کنند از شما نيز بابت اين اطلاع رساني کمال تشکر رادارم چون در دفترچه بنده نويسنده اصلي نامش نبود که شما ياد اوري کرديد.;)

باربد
2011/08/11, 16:02
چگونه زمان خرید را تشخیص دهیم


در بازار بورس گاها برای سهمهای بنیادی قوی انگیزه سرمایه گذاری بالاتر بوده و هست
لذا در اینگونه سهمها در پایینترین قیمت سهم را خریده و برای بلند مدت بی توجه به روال عمومی بازار نگهداری کنید
اصولا شرکتهای معدنی با پتانسیل بالا
سرمایه گذاری های با سبد قوی
و بانکهای با مدیریت قوی را میتوان از این جمله سهمها دانست
اما ورود به این سهما با شناختی که از فرایند اطراف این شرکت پیدا میکنید امکان پذیر است
مثلا وقتی یک نماد بانکی توانسته در مدت کوتاهی به روند سود اوری خوب برسد و از مدیریت توانایی بر خوردار باشد میتواند یک پتانسیل عالی برای سرمایه گذاری بلند مدت باشد
مثالش بانک سینای 130 تومنی در بازه 3 ساله
این سهمها را عموما باید در بدو شروع به کار خرید نمود چرا که هنوز پتانسیل انها برای بازار شناخته شده نیست

خرید های خود را به صورت پله ای انجام دهیم
چرا که اعتماد مطلق به صحت تحلیل انسان را از واقعیات گاهی دور میکنه
حتی اگر از سهمی مطمین هم هستید با تمام قوا وارد سهم نشوید
پله اولیه را از دید من در دو محل باید انجام دهم
یا سهم باید در بر گشت از خطوط حمایتی قوی خریده شود
یا در زمان عبور از مقاومت قوی
در این حال من با ریسک کمتر و امید به رشد بالاتر وارد سهم شده ام
حال اگر مسیر را درست حد س زده باشم بعد شکست مقاومت بالاتر پله دوم را وارد می شوم
این امر باعث می شود میانگین بنده همچنان از سطح مقاومتی که در صورت عبور الان به محدوده حمایتی تبدیل شه پایینتر باشه و هم سهم سبد من از این سهم که در روند صعود قرار گرفته بالا تر برود
و در مقابل اگر مسیر را اشتباه حدس زده ام و لی از روند کلی یا همون بنیادی سهم مطمین هستم
اگر سهم به نزول رفت پله دوم را در محدوده حمایتی پایینتر وارد می شوم که این امر باز در این مرود میانگین بنده را پایین میا ورد تا در برگشت ان سهم
زودتر وارد سود دهی شوم

باربد
2011/08/11, 16:07
یک توضیح کلی اصولا عبور از یک منطقه یا یک رقم خاص به منزله شکست یا عبور از محدوده حمایتی و مقاومتی محسوب نمی شود
و الزاما سهم باید بالای ان محدوده در مقاومت و پایینتر از ان محدوده در حمایت با حجم قابل قبولی معامله شود تا بتوان با اطمینان گفت این عمل صورت گرفته
در سهمهای مختلف حجم قابل قبول را بر اساس شناور سهم و یا تعداد سهم قابل معامله بر مقیاس حجم مبنای سهم می شود محاسبه کرد

باربد
2011/08/11, 16:14
گاها در سهمها اخبار پیرامون ان سهم میتونه سهم را در یک مسیر سوق دهد
البته لازم به ذکر است این اخبار باید واقعی باشند و با شایعات اشتباه نشود
در اینگونه مواقع ما از طریق روانشناسی بازار می توانیم در کوتاه ترین مدت بیشترین بازدهی را از یک سهم ببریم
مثلا وقتی اخبار معتبری از تعدیل سود یک شرکت به گوش می رسد
مشروط به اینکه این سهم این رشد را پیش خور نکرده باشد می توان به یک صعود سریع برای این سهم تا زمان قطعیت خبر دل بست
در اینگونه مواقع افرادی که از منابع موثقی زودتر اخبار را دریافت میکنند با خرید ان سهم بیشترین سود را خواهند بر د
اخباری چون تعدیل سود
افزایش سرمایه
طرح توسعه
تجدید ارزیابی
گرفتن قرار داد جدید
و ......
می توانند در گروههای مختلف منوط به رویه ان گروه تاثیر گذار باشند

بنان
2011/08/11, 17:11
خرید های خود را به صورت پله ای انجام دهیم
چرا که اعتماد مطلق به صحت تحلیل انسان را از واقعیات گاهی دور میکنه
حتی اگر از سهمی مطمین هم هستید با تمام قوا وارد سهم نشوید
پله اولیه را از دید من در دو محل باید انجام دهم
یا سهم باید در بر گشت از خطوط حمایتی قوی خریده شود
یا در زمان عبور از مقاومت قوی
در این حال من با ریسک کمتر و امید به رشد بالاتر وارد سهم شده ام
حال اگر مسیر را درست حد س زده باشم بعد شکست مقاومت بالاتر پله دوم را وارد می شوم
این امر باعث می شود میانگین بنده همچنان از سطح مقاومتی که در صورت عبور الان به محدوده حمایتی تبدیل شه پایینتر باشه و هم سهم سبد من از این سهم که در روند صعود قرار گرفته بالا تر برود
و در مقابل اگر مسیر را اشتباه حدس زده ام و لی از روند کلی یا همون بنیادی سهم مطمین هستم
اگر سهم به نزول رفت پله دوم را در محدوده حمایتی پایینتر وارد می شوم که این امر باز در این مرود میانگین بنده را پایین میا ورد تا در برگشت ان سهم
زودتر وارد سود دهی شوم


گاها در سهمها اخبار پیرامون ان سهم میتونه سهم را در یک مسیر سوق دهد
البته لازم به ذکر است این اخبار باید واقعی باشند و با شایعات اشتباه نشود
در اینگونه مواقع ما از طریق روانشناسی بازار می توانیم در کوتاه ترین مدت بیشترین بازدهی را از یک سهم ببریم
مثلا وقتی اخبار معتبری از تعدیل سود یک شرکت به گوش می رسد
مشروط به اینکه این سهم این رشد را پیش خور نکرده باشد می توان به یک صعود سریع برای این سهم تا زمان قطعیت خبر دل بست
در اینگونه مواقع افرادی که از منابع موثقی زودتر اخبار را دریافت میکنند با خرید ان سهم بیشترین سود را خواهند بر د
اخباری چون تعدیل سود
افزایش سرمایه
طرح توسعه
تجدید ارزیابی
گرفتن قرار داد جدید
و ......
می توانند در گروههای مختلف منوط به رویه ان گروه تاثیر گذار باشند


یک توضیح کلی اصولا عبور از یک منطقه یا یک رقم خاص به منزله شکست یا عبور از محدوده حمایتی و مقاومتی محسوب نمی شود
و الزاما سهم باید بالای ان محدوده در مقاومت و پایینتر از ان محدوده در حمایت با حجم قابل قبولی معامله شود تا بتوان با اطمینان گفت این عمل صورت گرفته
در سهمهای مختلف حجم قابل قبول را بر اساس شناور سهم و یا تعداد سهم قابل معامله بر مقیاس حجم مبنای سهم می شود محاسبه کرد
آقاي باربد توضيحاتت بسيار پربار و مفيد بود با تشكر

باربد
2011/08/11, 17:29
آقاي باربد توضيحاتت بسيار پربار و مفيد بود با تشكر
ادامه دارد .....

farhad61
2011/08/11, 17:59
گاها در سهمها اخبار پیرامون ان سهم میتونه سهم را در یک مسیر سوق دهد
البته لازم به ذکر است این اخبار باید واقعی باشند و با شایعات اشتباه نشود
در اینگونه مواقع ما از طریق روانشناسی بازار می توانیم در کوتاه ترین مدت بیشترین بازدهی را از یک سهم ببریم
مثلا وقتی اخبار معتبری از تعدیل سود یک شرکت به گوش می رسد
مشروط به اینکه این سهم این رشد را پیش خور نکرده باشد می توان به یک صعود سریع برای این سهم تا زمان قطعیت خبر دل بست
در اینگونه مواقع افرادی که از منابع موثقی زودتر اخبار را دریافت میکنند با خرید ان سهم بیشترین سود را خواهند بر د
اخباری چون تعدیل سود
افزایش سرمایه
طرح توسعه
تجدید ارزیابی
گرفتن قرار داد جدید
و ......
می توانند در گروههای مختلف منوط به رویه ان گروه تاثیر گذار باشند

باربد جان این قضیه بدست آوردن اطلاعات از منابع موثق چطور امکان پذیر هست من تازه کار چطور میتونم از این اخبار اطلاع کسب کنم
البته خودم فکر میکنم این اخبار فقط در سطوحی داده میشه که مثلا یه شخصی مثل آقای x دارای سرمایه زیادی باشه و به منابع مختلفی مثل کارمند های قسمت سهامداری شرکت ها و یا این نوع افراد دسترسی داشته باشه تا از طریق اونها به این منابع دسترسی داشته باشن و یا در کل به رانت اطلاعاتی دسترسی داشته باشن وگرنه نمیشه به این اخبار دسترسی پیدا کرد

باربد
2011/08/11, 18:07
باربد جان این قضیه بدست آوردن اطلاعات از منابع موثق چطور امکان پذیر هست من تازه کار چطور میتونم از این اخبار اطلاع کسب کنم
البته خودم فکر میکنم این اخبار فقط در سطوحی داده میشه که مثلا یه شخصی مثل آقای x دارای سرمایه زیادی باشه و به منابع مختلفی مثل کارمند های قسمت سهامداری شرکت ها و یا این نوع افراد دسترسی داشته باشه تا از طریق اونها به این منابع دسترسی داشته باشن و یا در کل به رانت اطلاعاتی دسترسی داشته باشن وگرنه نمیشه به این اخبار دسترسی پیدا کرد
دقیقا همین طوره
که گاها عده ای یک سهم را یک تا دو روز قبل بازار در منفی میخرند و بقیه در مثبت و یا صف خرید

باربد
2011/08/13, 01:23
گاها در سهمها اخبار پیرامون ان سهم میتونه سهم را در یک مسیر سوق دهد
البته لازم به ذکر است این اخبار باید واقعی باشند و با شایعات اشتباه نشود
در اینگونه مواقع ما از طریق روانشناسی بازار می توانیم در کوتاه ترین مدت بیشترین بازدهی را از یک سهم ببریم
مثلا وقتی اخبار معتبری از تعدیل سود یک شرکت به گوش می رسد
مشروط به اینکه این سهم این رشد را پیش خور نکرده باشد می توان به یک صعود سریع برای این سهم تا زمان قطعیت خبر دل بست
در اینگونه مواقع افرادی که از منابع موثقی زودتر اخبار را دریافت میکنند با خرید ان سهم بیشترین سود را خواهند بر د
اخباری چون تعدیل سود
افزایش سرمایه
طرح توسعه
تجدید ارزیابی
گرفتن قرار داد جدید
و ......
می توانند در گروههای مختلف منوط به رویه ان گروه تاثیر گذار باشند


در خرید ها برای خود حد ضرر تعیین کنید
اگر شما با قواعد بالا سهمی را خریده باشید
اصولا برای رشد پتانسیل بالا تر و برای ضرر ریسک کمتری را پیشرو دارید
مثلا اگر شما در کف حمایتی سهمی را بخرید تا مقاومت بالاتر جای رشد دارد
ولی اگر احیانا برگردد
و شما وارد حد ضرر شوید ضرر کمترین میبینید
حالا چگونه باید این حد ضرر را پیدا کرد
گاها وقتی سهمی خط حمایتی خود را میشکند و در زیر ان تثبیت میشود (با فرض اینکه شما بالای محدوده حمایتی خرید کرده باشید) تا محدوده پایینتر یا همان حمایت بعدی ریزش میکند که برای شما دو حالت پیش میاید
اگر فاصله این دو محدوده کم باشد شما از خرید پله دوم استفاده میکنید
اما اگر زیاد باشد با شکست محدوده حمایتی اول شما وارد حد ضرر شده و موقتا از سهم خارج می شوید
مثال عددی

مثلا سهمی ایکس را شما با محدوده حمایتی 3000 در منطقه 3050 خریده ایدو با علم به اینکه اولین مقاومت 350 می باشد
اگر این سهم رشد کند اولین مقاومت 350 است
ولی اگر به زیر 300 ریزش کند شما در محدوده 290 مثلا حد ضرر قرار داده اید و خارج می شوید پس در صورت ریزش ضرر شما 150 ریال است ودر صورت صعود سود شما 450 ریال

پس از دید من شکست محدوده حمایتی را برای حد ضرر انتخاب کنید
معاملات خود را در یک هنجار مناسب قرار داده اید

باربد
2011/08/13, 01:26
پس تا اینجا متوجه شدیم نیاز اولیه شما فراگیری علوم تکنیکال و فاندامنتال
در حد توان اولیه است تا بعد بتوانید با استفاده از ان ابزارها بازدهی خود را افزایش دهید


این مبحث ادامه دارد

vet
2011/08/13, 01:29
پس تا اینجا متوجه شدیم نیاز اولیه شما فراگیری علوم تکنیکال و فاندامنتال
در حد توان اولیه است تا بعد بتوانید با استفاده از ان ابزارها بازدهی خود را افزایش دهید


این مبحث ادامه دارد


آقا باربد امشب ما شا الله خیلی شارژی :p

mehran89
2011/08/13, 17:49
خبرگزاري فارس: ايتاليا برنامه رياضتي اضطراري 45.5 ميليارد يورويي خود را به منظور ايجاد تعادل در بودجه اين كشور تا سال 2013 اعمال ميكند.

به گزارش گروه اقتصاد بينالملل فارس، ايتاليا يك برنامه رياضتي اضطراري 45.5 ميليارد يورويي را در پاسخ به درخواست بانك مركزي اروپا مبني بر ايجاد تعادل در بودجه خود تا سال 2013، تصويب كرد.
به گزارش خبرگزاري فرانسه، دولت ايتاليا بسته اضطراري قوانين رياضتي جديد را با وجود مخالفت شديد و مقاومت مقامات محلي به تصويب رساند؛ اين مقامات معتقدند كه قوانين رياضتي غيرمنصفانه و ناعادلانه است و به رشد اقتصادي اين كشور صدمه ميزند.
دولت اين كشور 20 ميليارد يورو از اين سياستهاي رياضتي جديد را به كاهش هزينهها در سال 2012 و 25.5 ميليارد يورو ديگر را براي 2013 اختصاص داده است.
پيش از اين يك بسته رياضتي به ارزش 48 ميليارد يورو در ماه جولاي به تصويب رسيده بود.
اين بسته جديد و بسته پيشين ميكوشد تا بودجه اين كشور را به تعادل برساند و كسري بودجه آن را كاهش دهد.
سيلويو برلوسكوني نخست وزير ايتاليا در يك مصاحبه تلويزيوني در حالي كه بر عادلانه بودن اين سياستها اصرار ميكرد، گفت: ما از اينكه اين قوانين را اعمال ميكنيم ناراحت هستيم؛ دولت گفته است كه هرگز هزينهها را از جيب مردم نميپردازد اما موقعيت جهان تغيير كرده است.
اين بسته شامل يك ماليات جامع غيرعادي براي افرادي كه بيش از 90 هزار يورو در سال درآمد دارند، است. اين ماليات بعلاوه 5 درصد ماليات بر درآمد در 2 سال آينده است.
افراد با درآمد بالاي 150 هزار يورو در سال بايد 10 درصد ماليات اضافه بپردازند.
جوليو ترمونتي وزير اقتصاد ايتاليا اطمينان داد كه برنامه كاهش هزينهها شامل مدارس و سرويسهايي كه پيشتر شامل كاهشها شدهاند و سيستم سلامت ملي نميشود.
وي افزود: سياستهاي رياضتي جديد كسري بودجه را به 1.4 درصد توليد ناخالص داخلي در سال 2012 كاهش ميدهد و بودجه اين كشور را در سال 2013 به تعادل ميرساند.
كسري بودجه ايتاليا در حال حاضر 3.8 درصد توليد ناخالص داخلي اين كشور است.

mehran89
2011/08/16, 12:28
دوستان نمي دونم چرا هر جا من مطلب مي نويسم يه جورايي راكد مي شه اما موردي نداره من مي نويسم.
دوستان به نظر من وقتي يه سهمي خريده مي شه ديگه از نظر روانشناسي بازار نبايد بشيني افسوس منفي شدنش را بخوري.stop lossرا توي يه قيمتي بزار اگر به اون حد رسيد بفروش.اما هيچ وقت افسوس گذشته را نخور حتي اگر يك لحظه قبلش باشه.;)

mehran89
2011/08/17, 01:33
یک نکته مهم:
سه انتخاب کلی برای هر معامله گری وجود دارد.1.وارد بازار شود.(خرید).2.از بازار خارج شود.(فروش).3.یا اینکه نظاره گر بازار باشد.(خنثی)
زمانی که بازار رو به رشد است در اینجا خرید ارجع است.وقتی بازار در حال نزول و افت است، دومین انتخاب یعنی فروش درست تر به نظر می رسد و در وضعیت خنثی بازار، به نظر من عاقلانه ترین کار بیرون آمدن و نظاره کردن بازار است.

باربد
2011/08/17, 07:27
یک نکته مهم:
سه انتخاب کلی برای هر معامله گری وجود دارد.1.وارد بازار شود.(خرید).2.از بازار خارج شود.(فروش).3.یا اینکه نظاره گر بازار باشد.(خنثی)
زمانی که بازار رو به رشد است در اینجا خرید ارجع است.وقتی بازار در حال نزول و افت است، دومین انتخاب یعنی فروش درست تر به نظر می رسد و در وضعیت خنثی بازار، به نظر من عاقلانه ترین کار بیرون آمدن و نظاره کردن بازار است.
با این نظر 100 درصد مخالفم
البته ببخشید
این یعنی خرید از صف خرید
فروش در صف فروش وبلاتکلیفی در بازار متعادل
این مخصوص یک معامله گر خوب نیست

باربد
2011/08/17, 15:57
در بازار های مالی اصولان روند بازار همیشه بر روی یک گروه خاص تمرکز ندارد
و همیشه در این بین یک گروه پیشتاز است
تشخیص اینکه زمان کدام فرا رسیده با توجه به اخبارو مسایل پیرامون میتونه به انتخاب سهم صحیح برای خرید به شما کمک کند
در این بین روان شناسی بازار میتونه به تشخیص صحیح این موضوع به شما کمک به سزایی کند
عموما گرو ه های همسو را در یک طیف مشترک می توان قرار داد و گاها در روند نزولی شاخص سهمهای کوچک و در روند صعودی شاخص سهمهای لیدر بیشتری کمک را خواهند کرد

mehran89
2011/08/17, 17:00
با این نظر 100 درصد مخالفم
البته ببخشید
این یعنی خرید از صف خرید
فروش در صف فروش وبلاتکلیفی در بازار متعادل
این مخصوص یک معامله گر خوب نیست

جناب باربد من اشتباه كردم.ممنون كه اشتباه من را گفتين.

vet
2011/08/19, 11:35
دوستان یک بحث رو می خوام از اساتید سوال کنم.هر کی دوست داره اساتید بیشتر وبهتر درمورد اون پاسخ بدن تائید کنه.
به نظرم میرسه گاهی اوقات در برخی سهام ها در سود هستیم ولی دلمون راضی نمیشه هنوز سهم رو بفروشیم
(همون طمع خودمونه خجالت نکشید).البته استاد holy تو بحثشون در مورد حد ضرر به خوبی توضیح دادند ولی منظور من مصداق آوردنه.مثال میزنم تا بهتر روشن بشه.بر فرض فردی 1ملیون در بازار سرمایه ،سرمایه گذاری کرده.خوب حالا این فرد به چه سودی برسه میتونه خوب تلقی بشه(معقول) و به چه سودی برسه عالی است و به چه سودی برسه معلومه طمع کرده.شاید بگید خوب یک بازه نوسانی داره بین0تا100 (منم میگم عمرا ;) ) ولی می خوام دوستانی که تجربه بیشتر دارند این بحث رو پی بگیرند تا ما تازه کار ها بدونیم مثلا با 1 ملیون در عرض6 روز کاری 300هزار در آوردیم و الان راضی نیستیم طمع کردیم یا نه یا بر عکسش با 1 ملیون درعرض 2 ماه 50 هزار در آوردیم خیلی خراب بوده یا نه.از نظر روانی بحث خیلی کمک کننده است.
اساتید عزیز سایت بورسی مثل همیشه منتظر جواب های قشنگتون هستیم.
یا حق >:d<


خوب دوستان این مبحث رو چند وقت پیش زده بودم.الان تو اشتباهات من یک پیام دیدم و یاد این مبحث افتادم گفتم دوباره بیارم بزنم اینجا شاید که این دفعه دوستان بخواهند در موردش بیشتر بحث بشه
یا حق >:d<

باربد
2011/08/19, 13:12
در هنگام خرید اگر بر مبنای تحلیل یا هر یک از روش های صفحات قبل خرید کرده باشید
پیش فرض قیمتی برای اینده سهم خریداری شده را رسم کرده ایم
اما گاها سهمها در مقاطعی به هدف ما نمیرسد یا از ان رد میکنند
مثلا وقتی سهمی را خرید میکنیم برای ان تارگتهایی از باب قیمتی رسم میکنیم
که مثلا اگر از این قیمت عبور کنه در پله اول به قیمت ایکس و در صورت عبور به قیمت فلان و در صورت عبور به هدف اصلی فلان میرسد
خوب این قیمتهای ترسیم شده اصولا همان مقاومتهای پیش رو هستند
حال با لحاظ کردن قدرت بنیادی سهم (فاندامنتال)
و قرار گیری سهم در کدام موج صعودی(تکنیکال)
و یا عزم سهامدار عمده یا حامی سهم برای رساندن سهم به کدام قیمت (روانشناسی بازار)
می توان توان و قدرت صعود را حدس زد
اما حالا چه کنیم که بیشترین سود را ببریم
همان طور که در خرید پله ای توضیح دادم
در این روند ها بنا به قدرت حرکتی سهم در زمان عبور از مقاومتها به صورت پله ای سود را شناسایی کنید
هر چقدر قدرت ان مقاومت به قدرت شیب سهم برای عبور فزونی یابد شما باید درصد بیشتری را برای فروش قرار دهید
یعنی اگر فکر میکنید سهم به راحتی مقاومت اول را رد میکند با سهم بمانید و وقتی احساس میکنید در مقاومت دوم نیاز به کمی اصلاح دارد از این روش بهره ببرید
در پست بعدی کمی شفاف تر توضیح میدهم

باربد
2011/08/19, 13:18
مثال عددی
شما 5000 سهم را در 200 تومان
3000 تای بعدب ان را در 220 تومان
و 2000 تای اخر را در 240 تومان خریده اید
در دید اول شما هدفهای سهم را 250
بعدا 280 و بعدا 360 لحاظ کرده اید
الان شما 10000 سهم با میانگین 2140 تومن دارید و طبیعتا سهم بالاتر از 240 است
خوب در نظر اول شما با خرید اگاهانه در سود قرار گرفته اید
حال اگر سهم توانایی بالایی برای رشد سریع داشته باشد و از 250 به سرعت و بدون توقف عبور کند شما با توجه به معاملات سهم در 280 اگر قدرت شیب را تحلیل رفته دانستید از 50 درصد سهم خود خارج میشوید
و با این کار شما پولی معادل 1400000 تومان را به حساب باز گردانده اید و یادتان باشد خرید اولیه شما 2140000 تومان برای 10000 سهم بوده
پس با این فرض اگر این دو رقم را از هم کسر کنیم شما متوجه می شوید الان 5000 سهم دارید با تمام شده 740000 تومان که این شما را در ضریب سود بسیار بالا قرار میدهد
حال اگر سهم مورد نظر محدوده را رد کرد شما یا میتوانید با سهم باقیمانده تا پله بعدی همراهی کنید و یا به میزان دیگری سهم بعد از مقاومت یا در پایان پولبک ود زمان حمایت خرید نمایید
با این روش شما ضریب سود خود را نسبت به احتمال ضرر به شدت ایمن خواهید کرد

گاها پیش می اید بعد از خروج احساس میکنید سهم هدفی بالاتر از ان هدف مد نظر شما را در حال تاچ کردن است
این برای شما نباید افسوس بیاورد چرا که شما به دو اصل نایل شده اید
اولا از سهم با سود خارج شده اید و یا سود شناسایی کرده اید
دوم اینکه چون راه صحیح را رفته اید در خرید بعدی نیز می توانید به این موفقیت نایل شوید

مثال این برای سبد خودم کبافق که بنده در 1590 از اصل سهم خارج شدم و با سهم افزایش سرمایه همچنان هستم
خوب اصلا افسوس نمی خورم چرا حدود 11000سهم اولیه و 7000 سهم خرید 1400 را که می توانستم بالا 2000 تومن بفروشم را در 1590 از دست دادم
چون به قواعد پایبندم پس عدم رعایت ان قوانینم را بر هم میزند

mehran89
2011/08/23, 01:02
با خودتان صادق باشید:در بورس تنها یک چیز قطعی است:این که هیچ چیز قطعی نیست.
صبور باشید:در برابر اتفاقات و نوسانات مقطعی در درون سیستم معاملاتی خود منطقی باشید.
روندهای منفی، بهترین فرصت برای خرید:در روند های منفی می توان هر تعداد و هر قیمتی که لازم دانستید سهام مورد نظرتان را بخرید در غیر این صورت باید با التماس از کارگزارتان تقاضای خرید سهامی که صف خرید شده است را داشته باشید.;)




روانشناسی بازار سرمایه، تالیف حسین یوسفی و مجید اصلی طرقبه.

سپه
2011/08/28, 13:18
این مورد درباره صدرا خیلی اتفاق افتاده دیروزم پست بان این حالت پیش اومد

دیروز با وجود صف خرید خوبی که داشت حتی نصف حجم مبناش هم معامله نشد

....
....
....
بعد امروزک ل صف خرید عرضه شد
جریان چیه؟
چرادیروز لااقل حجم مبناش رو نداد هک کامل مثبتش رو بخوره وامروز اینجور شد

ناشناس
2011/09/06, 08:15
شش سهم مطرح بازار که حدود 40% از ارزش بورس را دارا هستند شامل فولاد، غدیر، پارسیان، ملی مس، پاسارگاد و مخابرات می باشند. در مدت اخیر یکی یکی این سهمها با اقبال مواجه می شوند ابتدا فولاد، بعد مخابرات، سپس غدیر و بعد...به گمان من شاخص بدینگونه حمایت می شود و به زودی نوبت بانک پارسیان و ملی مس هم خواهد رسید.

باربد
2011/09/06, 12:41
در بازار های مالی اصولان روند بازار همیشه بر روی یک گروه خاص تمرکز ندارد
و همیشه در این بین یک گروه پیشتاز است
تشخیص اینکه زمان کدام فرا رسیده با توجه به اخبارو مسایل پیرامون میتونه به انتخاب سهم صحیح برای خرید به شما کمک کند
در این بین روان شناسی بازار میتونه به تشخیص صحیح این موضوع به شما کمک به سزایی کند
عموما گرو ه های همسو را در یک طیف مشترک می توان قرار داد و گاها در روند نزولی شاخص سهمهای کوچک و در روند صعودی شاخص سهمهای لیدر بیشتری کمک را خواهند کرد
چقدر زود مصداق عملیش اومد

باربد
2011/09/06, 12:42
مثال عددی
شما 5000 سهم را در 200 تومان
3000 تای بعدب ان را در 220 تومان
و 2000 تای اخر را در 240 تومان خریده اید
در دید اول شما هدفهای سهم را 250
بعدا 280 و بعدا 360 لحاظ کرده اید
الان شما 10000 سهم با میانگین 2140 تومن دارید و طبیعتا سهم بالاتر از 240 است
خوب در نظر اول شما با خرید اگاهانه در سود قرار گرفته اید
حال اگر سهم توانایی بالایی برای رشد سریع داشته باشد و از 250 به سرعت و بدون توقف عبور کند شما با توجه به معاملات سهم در 280 اگر قدرت شیب را تحلیل رفته دانستید از 50 درصد سهم خود خارج میشوید
و با این کار شما پولی معادل 1400000 تومان را به حساب باز گردانده اید و یادتان باشد خرید اولیه شما 2140000 تومان برای 10000 سهم بوده
پس با این فرض اگر این دو رقم را از هم کسر کنیم شما متوجه می شوید الان 5000 سهم دارید با تمام شده 740000 تومان که این شما را در ضریب سود بسیار بالا قرار میدهد
حال اگر سهم مورد نظر محدوده را رد کرد شما یا میتوانید با سهم باقیمانده تا پله بعدی همراهی کنید و یا به میزان دیگری سهم بعد از مقاومت یا در پایان پولبک ود زمان حمایت خرید نمایید
با این روش شما ضریب سود خود را نسبت به احتمال ضرر به شدت ایمن خواهید کرد

گاها پیش می اید بعد از خروج احساس میکنید سهم هدفی بالاتر از ان هدف مد نظر شما را در حال تاچ کردن است
این برای شما نباید افسوس بیاورد چرا که شما به دو اصل نایل شده اید
اولا از سهم با سود خارج شده اید و یا سود شناسایی کرده اید
دوم اینکه چون راه صحیح را رفته اید در خرید بعدی نیز می توانید به این موفقیت نایل شوید

مثال این برای سبد خودم کبافق که بنده در 1590 از اصل سهم خارج شدم و با سهم افزایش سرمایه همچنان هستم
خوب اصلا افسوس نمی خورم چرا حدود 11000سهم اولیه و 7000 سهم خرید 1400 را که می توانستم بالا 2000 تومن بفروشم را در 1590 از دست دادم
چون به قواعد پایبندم پس عدم رعایت ان قوانینم را بر هم میزند

دیروز 50 درصد قشهد را در 585 حدودا فروختم
امروز با صف خرید بالا رفت
حالا شما بگید من سود کردم یا ضرر

MTZ
2011/09/06, 13:30
دیروز 50 درصد قشهد را در 585 حدودا فروختم
امروز با صف خرید بالا رفت
حالا شما بگید من سود کردم یا ضرر

اجازه ..... شما از سود ضرر كرديد :d

باربد
2011/09/06, 14:31
اجازه ..... شما از سود ضرر كرديد :d
این اون نکته ریزه بود که شما نگرفتی
من دیروز 50 درصد قشهد را دادم رفت
باعلم به اینکه 600 تارگت اولیه سهمه
اما حالا یک سوال اگر امروز حجم عرضه بر تقاضا پیروز میشد من مجبور بودم روی صفر تابلو (مثبت دیروز)یا 4 منفی سهمم را بفروشم
اما در عوضش رفتم شصفها خریدم
یعنی ریک اینطرف را فروختم
ریسک محتمل به رشد را خریدم
شاید بگید میتونستی 600 یا بالاتر بفروشی
میگم اون 50 درصد را برای همین نفروختم
تازه اگر سهم منفی میشد این 50 درصد فروخته شده باعث میشد سهام باقیمانده خیلی دیر وارد ضرر بشه

مصطفی مصری پور
2011/09/06, 14:51
جناب مصطفي البته با اين همه نوسان به نظر من خريدن طلا و سكه اشتباه محضه.من كه فروختن طلا را بيشتر دوست دارم.;)




مادر مهران ما خرید سکمون رو دو هفته پیش در 429 تومن کردیم
الانم فروشنده نیستیم
سکه تا آخر سال اعداد خیلی بالایی رو میبینه خیلی بالا!
احتمال تحریم بانک مرکزیو اگه در نظر بگیرید میبینید که سکه هم از طرف بالا رفتن قیمت انس و هم بالا رفتن دلار شدیدا صعودی خواهد شد
در ضمن نوسان سکه خیلی کمتر از بورس خودمونه
اما چه میشه کرد این اعتیاد به بازارو؟؟

هنوز یکماه نشده...
سکه 600 تومن
یه اصل مدیریت سرمایه گذاری همیشه اینه که از همه دارایی ها میتونید در سبدتون استفاده کنید
البته در ایران اوراق قرضه بازار ثانویه مناسبی نداره و من فقط میتونم از طلا و سهام استفاده کنم
طی دو ماه اخیر 36% از سمت سکه سود عایدمون شد

ناشناس
2011/09/06, 15:43
عنوان جذاب این تاپیک من را بر آن داشت که مروری از ابتدا بر پستهای ارسالی بیندازم و جالب آنکه به گمان من به غیر از 4 یا 5 پست، بقیه با مبحث روانشناسی بازار مرتبط نیستند. بررسی سهم از نظر تکنیکال، استراتژیهای خرید و فروش و... هر چند به شخصه برایم آموزنده بود اما با عنوان تاپیک تناسبی ندارند. تا آنجا که اطلاع دارم نظریه ای تحت عنوان رفتار مالی(یا صحیحتر مالی-رفتاری) مطرح است که به روانشناسی رفتار سهامداران( مثل زیان گریزی و ندامت و..) می پردازد که آقای شروین شهریاری در 6 شماره روزنامه دنیای اقتصاد مباحث جالبی از آن را مطرح کردند که از این مباحث در این تاپیک دیده نشد. اگر هم بحث روی تجربیات دوستان از رفتار بازار به عنوان یک سیستم پویا حکایت دارد-که گمان می کنم منظور از عنوان روانشناسی بازار سرمایه همین است- پس به بازار باید به عنوان یک کل نگریسته شود که نماد آن شاخصی است که هر روز در نوسان است، علت این نوسانات، چگونگی آن، عوامل تاثیرگذار بر آن و مسائلی از این دست نیز در این چهارچوب می گنجد که همانگونه که ذکر نمودم حداکثر 5 پست با این محتوا موجود است.
بدون شک حرکت این تاپیک در مسیر صحیح آنرا برای خوانندگان بسیار جذاب خواهد نمود چرا که گمان می کنم بازار سرمایه ما بیش از تحلیلهای بنیادی و تکنیکال با این رفتارشناسی قابل تحلیل باشد.

باربد
2011/09/06, 16:46
عنوان جذاب این تاپیک من را بر آن داشت که مروری از ابتدا بر پستهای ارسالی بیندازم و جالب آنکه به گمان من به غیر از 4 یا 5 پست، بقیه با مبحث روانشناسی بازار مرتبط نیستند. بررسی سهم از نظر تکنیکال، استراتژیهای خرید و فروش و... هر چند به شخصه برایم آموزنده بود اما با عنوان تاپیک تناسبی ندارند. تا آنجا که اطلاع دارم نظریه ای تحت عنوان رفتار مالی(یا صحیحتر مالی-رفتاری) مطرح است که به روانشناسی رفتار سهامداران( مثل زیان گریزی و ندامت و..) می پردازد که آقای شروین شهریاری در 6 شماره روزنامه دنیای اقتصاد مباحث جالبی از آن را مطرح کردند که از این مباحث در این تاپیک دیده نشد. اگر هم بحث روی تجربیات دوستان از رفتار بازار به عنوان یک سیستم پویا حکایت دارد-که گمان می کنم منظور از عنوان روانشناسی بازار سرمایه همین است- پس به بازار باید به عنوان یک کل نگریسته شود که نماد آن شاخصی است که هر روز در نوسان است، علت این نوسانات، چگونگی آن، عوامل تاثیرگذار بر آن و مسائلی از این دست نیز در این چهارچوب می گنجد که همانگونه که ذکر نمودم حداکثر 5 پست با این محتوا موجود است.
بدون شک حرکت این تاپیک در مسیر صحیح آنرا برای خوانندگان بسیار جذاب خواهد نمود چرا که گمان می کنم بازار سرمایه ما بیش از تحلیلهای بنیادی و تکنیکال با این رفتارشناسی قابل تحلیل باشد.
ممنون از مشارکت شما
زمانی این تاپیک توسط فرد دیگری زده شد که بع روانشاسی بازار بپردازد که نشد
و چون برای مباخث دیگر نیاز نباشد تاپیک مجزا بزنیم
مثال مربوط به بازار سرمایه که گاها به سهم خاصی مربوط نبود را اینجا مطرح کردیم
ولی اینکه دوستان در تاپیکهای مختلف مسایل متفرقه را عنوان میکنند امری اجتناب ناپذیره

ناشناس
2011/09/07, 08:30
آدام اسمیت گفته " اگر خودت را نمی شناسی بازار سرمایه جای گرانی برای کسب این شناخت است" و من اضافه کنم بازار سرمایه بیرحمانه وادارت می کند که خودت را بشناسی.
امروز مجبورم اعتراف کنم که من نمی دانستم طماعم، نمی دانستم جواب را میدانم و به دنبال جواب می گردم و بسیاری چیزها که شاید بعد ها بفهمم.

ناشناس
2011/09/07, 10:12
شش سهم مطرح بازار که حدود 40% از ارزش بورس را دارا هستند شامل فولاد، غدیر، پارسیان، ملی مس، پاسارگاد و مخابرات می باشند. در مدت اخیر یکی یکی این سهمها با اقبال مواجه می شوند ابتدا فولاد، بعد مخابرات، سپس غدیر و بعد...به گمان من شاخص بدینگونه حمایت می شود و به زودی نوبت بانک پارسیان و ملی مس هم خواهد رسید.

امروز نوبت به فملی رسید و نفر بعدی کیست؟ فکر می کنم خودرویی ها

باربد
2011/09/07, 10:31
امروز نوبت به فملی رسید و نفر بعدی کیست؟ فکر می کنم خودرویی ها
فولاد امروز .....

ناشناس
2011/09/07, 10:39
فولاد امروز .....

امروز که گذشت قربان ولی هفته آینده به گمان من زمان مناسبی برای سرمایه گذاری روی صنعت خودرو است.

آرتمیس
2011/09/07, 11:13
هنوز یکماه نشده...
سکه 600 تومن
یه اصل مدیریت سرمایه گذاری همیشه اینه که از همه دارایی ها میتونید در سبدتون استفاده کنید
البته در ایران اوراق قرضه بازار ثانویه مناسبی نداره و من فقط میتونم از طلا و سهام استفاده کنم
طی دو ماه اخیر 36% از سمت سکه سود عایدمون شد

با شما کاملا موافقم!!
متاسفانه در کشور ما بازارهای موازی رونقی ندارن و فعلا میشه گاهی بازار بورس و سکه را موازی قرار داد (البته گاهی) که به دلیل عدم مدیریت صحیح گاها این موازات سبب میشه تله بزرگی برای افراد طماع، بی اطلاع و .... بوجود بیاره!! رونق یک بازار در کشور ما سبب از هم گسستن رونق بازار دیگه میشه... که بسیار جای تاسف داره!!
من طی 18ماه گذشته بیش از 110% از سکه سود بدست اوردم و هنوز هم قصد فروش و تبدیل به دارایی دیگر را ندارم!!

ناشناس
2011/09/10, 09:11
امروز نوبت به فملی رسید و نفر بعدی کیست؟ فکر می کنم خودرویی ها

خودرویی هایی امروز مثبت شدند و بازار رونق دارد. گمان می کنم نزدیک شدن به زمان نمایشگاه بورس نیز اثر مثبتی روی بازار داشته باشد. در گذشته که چنین بوده و امیدوارم امسال نیز باشد.

ناشناس
2011/09/10, 09:24
امروز که گذشت قربان ولی هفته آینده به گمان من زمان مناسبی برای سرمایه گذاری روی صنعت خودرو است.

گمان می کنم گروهی که مدتهاست از مرکز توجهات خارج شده، گروه سنگ آهن است. دو شرکت بزرگ و با پتانسیل بالا؛ چادر ملو و گل گهر. این دو شرکت در چرخه بعدی بازار به شدت مورد توجه قرار خواهند گرفت اگر هم علیرغم جو مثبت بازار رشد نمی کنند دلیلش کنترل شدید قیمت توسط سرمایه گذاری امید است. به گمان من برای هفته آینده میتوان روی این دو سهم حساب کرد.

بابک خان
2011/09/10, 09:59
گمان می کنم گروهی که مدتهاست از مرکز توجهات خارج شده، گروه سنگ آهن است. دو شرکت بزرگ و با پتانسیل بالا؛ چادر ملو و گل گهر. این دو شرکت در چرخه بعدی بازار به شدت مورد توجه قرار خواهند گرفت اگر هم علیرغم جو مثبت بازار رشد نمی کنند دلیلش کنترل شدید قیمت توسط سرمایه گذاری امید است. به گمان من برای هفته آینده میتوان روی این دو سهم حساب کرد.
سلام آقا یا خانم ناشناس:-/
چه قیمتهایی رو برا خرید مناسب میدونید؟
قیمتهای امروز مناسبن؟
برا سرمایه گذاری 1-2 ساله خوبن؟

ناشناس
2011/09/10, 10:05
سلام آقا یا خانم ناشناس:-/
چه قیمتهایی رو برا خرید مناسب میدونید؟
قیمتهای امروز مناسبن؟
برا سرمایه گذاری 1-2 ساله خوبن؟

قیمتهای فعلی مناسب هستند و قطعاً با دید بلند مدت بازده خوبی نصیب سرمایه گذاران خواهد کرد. گمان می کنم اگر کسی از سه چهار سال پیش روی این سهم ها سرمایه گذاری کرده باشد سرمایه اش 4 تا 5 برابر شده باشد و این شاهکار است.

اقلیدس
2011/09/10, 10:37
خارزم تا اونجا که یادمه بعد از پاسارگاد. خبهمن و خساپا زیاد داشت. ایا امروز فرصت خریده؟

باربد
2011/09/10, 17:19
شاخص 27000 شد
که میتونیم به نوعی شاخص را در موج 5 بدونیم
این موج هم خوبه هم بد
اینو الان میگم تا شاید یک روزی به درد خودمون بخوره
تو این موج روزهای سبز زیاده
اونقدر زیاد که ما یادمون میره شاید اخری داشته باشه
یادمون میره یک سهم را داریم با ای پی اس چند در پی به ای چند میخریم
یادمون میره همین چند ماه پیش شاخص 550 واحد منفی خورد
یادمون میره شاید بازم اون روزها برگرده
دوستان در بهاری که هستید فکر زمستان هم باشید

aminaran
2011/09/10, 21:41
شاخص 27000 شد
که میتونیم به نوعی شاخص را در موج 5 بدونیم
این موج هم خوبه هم بد
اینو الان میگم تا شاید یک روزی به درد خودمون بخوره
تو این موج روزهای سبز زیاده
اونقدر زیاد که ما یادمون میره شاید اخری داشته باشه
یادمون میره یک سهم را داریم با ای پی اس چند در پی به ای چند میخریم
یادمون میره همین چند ماه پیش شاخص 550 واحد منفی خورد
یادمون میره شاید بازم اون روزها برگرده
دوستان در بهاری که هستید فکر زمستان هم باشید
جناب باربد به نظر شما مدت زمان موج 5 چقدر می تونه باشه ؟

باربد
2011/09/12, 00:22
جناب باربد به نظر شما مدت زمان موج 5 چقدر می تونه باشه ؟

اینو اساتید چارتیست باید راهنمایی کنند
اما امیدوارم زود تارگتشو نبینه

باربد
2011/10/22, 19:05
بازار های جهانی بر خلاف همیشه روز پایان هفته رااکثرا سبز به پایان بردند
شاخص کل با سطح حمایت 26150 از دید تکنیکالستها در گیر است

امریکا اعلام کرده سربازان ناتو از لیبی قصد خروج دارند
گزارشهای خوب یکی بعد از دیگری بر روی کدال می نشیند

اکثر شرکتها برای تعدیل مثبت بسته و باز می شوند

حالا یک سوال
چرا بازار منفیه؟

ناشناس
2011/10/22, 19:15
یکی از دلایل، مانند همیشه سیاسی است.
http://www.alef.ir/vdcaain6u49nuy1.k5k4.html?126482

ناشناس
2011/10/22, 19:21
وقتي تمامي اين گزارش ها و شرايط نه چندان بد اقتصاد جهاني را در كنار هم مي گذاريم، مي بينيم بازار همان طور كه در مقاطع رشد خود دچار اشتباه مي شد، اين بار هم در ركود و بي رمقي اسير احساسات بي منطقي شده است. افت قيمت و رشد سودآوري بهترين و جذاب ترين مقطع براي خريد سهام است. البته براي كساني كه با خريد هاي ماه هاي قبل در زيان قرار گرفته اند، تنها راه پيشنهادي صبوري است و در صورت امكان، كاهش ميانگين قيمت خريد. همان طور كه بازارهاي خوب بي منطق دوام نداشته، بازار منفي بي منطق هم نمي تواند دوام و ثبات داشته باشد.

باربد
2011/10/22, 19:51
یکی از دلایل، مانند همیشه سیاسی است.
http://www.alef.ir/vdcaain6u49nuy1.k5k4.html?126482

یکی از دلایل این است که در نبود لیدر های بازار
یک یا دو سهم به تنهایی شاخص را له میکنند

فولاد به دلیل خبر بد در شرکت
و پاسار به دلیل عدم حمایت از سهم
شاخص را با قدرت منفی کردند
و این است که در صورت نیاز همین دو سه سهم شاخص را به راحتی بالا خواهند برد

arak_bourse
2011/10/23, 19:53
به نظرم عدم اعتماد به بازار باعث شده عليرغم قيمت خوب سهم ها حقيقي هاي بازار خيلي دنبال خريد سهم نباشند. جريان وال استريت و اوضاع جهاني هم بي تاثير نيست. بي تحركي تو بازار سرمايه باعث شده اون شور و حال هميشگي نباشه

ناشناس
2011/10/24, 11:05
روزهای منفی بورس را دوست دارم چرا که فرصتی می دهد برای یادگیری؛
روزهای منفی بورس را دوست دارم چرا که فرصتی می دهد برای شناخت تحلیلگر واقعی؛
روزهای منفی بورس را دوست دارم چرا که فرصتی می دهد برای منطقی بودن و غلبه بر احساسات؛
روزهای منفی بورس را دوست دارم چرا که فرصتی می دهد برای مفت به چنگ آوردن چیزهای با ارزش؛
روزهای منفی بورس را دوست دارم چرا که فرصتی می دهد برای مرور گذشته؛

ناشناس
2011/10/24, 11:21
از دیگر خواص مثبت روزهای منفی بورس، شاعر شدن تحلیلگران و انتقال تاپیک "بادا بادا مبارک بادا" به ابتدای فهرست می باشد. لذا پیشنهاد می شود تاپیکی تحت عنوان "هوار هوار بردن دار و ندار ما رو" صرفاً برای روزهای منفی بورس ایجاد گردد تا هم شعرا شعرشان بسرایند و هم با انجام برخی حرکات موزون غم زیان از دل بزداییم!

محمد ساده
2011/10/24, 11:24
سلام دوستان
هرچی از بازار میگذره...به مثبت بودن 3شنبه بیشتر یقین پیدا میکنم...(الان دارم تو این بازار به شدت منفی اینو میگم)....

تصمیم کبری
2011/10/24, 11:53
امروز دلمان خوش بود لپارسمان صف خرید شود!
بازار خراب شد و اینم از روانشناسی بازار نسبت به لپارس!

arak_bourse
2011/10/24, 19:15
جناب تصميم كبري با اين آواتور زيبا ما رو به ياد كودكي ها انداختي و حال و هواي كتاب هاي مدرسه.

محمد ساده
2011/10/25, 12:58
سلام دوستان
هرچی از بازار میگذره...به مثبت بودن 3شنبه بیشتر یقین پیدا میکنم...(الان دارم تو این بازار به شدت منفی اینو میگم)....
سلام دوستان
بازار مناسبی داشتیم...مخصوصا دوستان صدرایی...شکسته شدن195و210 حرکت سهمو بهتر نشون میده...
بازار فردا متعادله...و حرکت بازار بیشتر به سمت جهانیا(روی و مس)و ساختمانیهاس(مخصوصا اونایی که بیشتر اصلاح کردن)(ثامان و ثنوسا)...و تک سهمهایی کوچیک...ولی حجم معاملات بالاس و می تونه امید بخش باشه...تو خریدا بیشتر دقت کنید...
موفق باشید...

تصمیم کبری
2011/11/06, 09:26
عجب حراجی باز کردند!
هر سهمی بخواهید رو منفی کامل التماس هم میکنند تا بخریم!
فکر میکنم این حراجی نیمه دوم بازار تعطیل میشه.

PASHA
2011/11/06, 09:38
از دیگر خواص مثبت روزهای منفی بورس، شاعر شدن تحلیلگران و انتقال تاپیک "بادا بادا مبارک بادا" به ابتدای فهرست می باشد. لذا پیشنهاد می شود تاپیکی تحت عنوان "هوار هوار بردن دار و ندار ما رو" صرفاً برای روزهای منفی بورس ایجاد گردد تا هم شعرا شعرشان بسرایند و هم با انجام برخی حرکات موزون غم زیان از دل بزداییم!

=d>:d=))

ya ya ya eeeeeeeee cococo jambo
بازار منفی بهترین فرصت برای اصلاح پرتفوی
اگر توانستید سهامیتان را بفروشید . کم کم به فکر باشید

تصمیم کبری
2011/11/06, 10:37
بازار داره جون میگیره.

اینو از تقاضاهای فولاد میشه فهمید.

ناشناس
2011/11/06, 10:49
فعلاً كه سفارود با تحصيلات پيش دبستاني شاگرد اول است!

عبدالله محمدی
2011/11/06, 10:54
سلام
خبر دادند سه شنبه بازار رو جمع میکنند
گفتند امروز هرچی برداریم باز صف فروش خواهد شد

تصمیم کبری
2011/11/06, 11:02
بازار داره جون میگیره.

اینو از تقاضاهای فولاد میشه فهمید.

بالاترین قیمت معامله فولاد تا این لحظه 2769 ریال است. اینو حواستان باشه فعلا.

ناشناس
2011/11/06, 11:06
من كه مبتدي هستم و تازه وارد اما تا به حال شمرده ايد بازار امسال تا به حال چند بار به كارشناسان! تحليلگران! مشاوران! كار كشتگان! مجربين! ركب زده است؟ من كه با چراغ مي گردم و تحليلگرم آرزوست.

FENCER
2011/11/06, 11:43
بازار داره جون میگیره.

.

متاسفانه به این زودی ها بازار جون نخواهد گرفت ، اگر حضرات با شاخص بازی نمیکردند الان
حال و روز خوشی داشتیم اما شاخص درمانی باعث عدم اصلاح کافی شد و الان این بلا داره سر
سهامدار میاد که هر روز رو فرصت خرید میبینه اما هر روز بدتر از روز قبل !

arya89
2011/11/06, 12:30
سلام
خبر دادند سه شنبه بازار رو جمع میکنند
گفتند امروز هرچی برداریم باز صف فروش خواهد شد
درود
با یک نگاه به خریداران حقوقی دیروز میشه اینطور استنباط کرد که دستور داده شد ه که سهامداران حقوقی از سهام خود حمایت کنند واحتمالا خیلی هم جدی هست مثلا سهمی مثل کنیلو که اصلا معاملات زیادی دراین چند ساله نداشته وجزو سهام های تاثیر گذار بازار هم نیست دقت کنید تعداد1200عدد 2تا حقوقی مالک صدر وصبا دیروز خرید ند ومثال های دیگه ،که نشون میده دستور جدی از بالا حهت جلوگیری از ریزش بازار داده شده واین یعنی احساس خطر از بالایها!

ناشناس
2011/11/06, 16:53
این بازار خوبه؟ تو رو آبدیده می کنه در برابر بدتربن شرایط! اون هم به کرات این کارو انجام میده! از ابتدای سال 90 تا الان این دفعه چهارم یا پنجمه که این شرایط اتفاق می افته! تا حالا دو تا دعوای بزرگان داشتیم (که یکیش خیلی دعوا بود)، یه بار امریکا به ایران حمله کرده و یه بار هم اسرائیل، 1 بار کلاهک هسته ای ساختیم، یه بارم که تحادیه اروپا از هم پاشیده و همشون نابود شدند!
تو همه این شرایط بیش از 3روز نبوده این شرایط (بیشتر 2روزه بوده و در 1-2مورد بود که 3روز طول کشید) البته منطقیه خوب! مثلا توی سهمی مثل ملی مس انقدرررررر حقوقی تو صف نشسته که بیاد جز سهامدارها که نگو!! بنابراین یه اصلاح 8-7 درصدی خیلی هارو ترغیب به خرید امثال این سهم های با بنیادی وقوی میکنه و این افزایش تقاضا در لیدرها بازار رو برمی گردونه. اولین صف خریدها همیشه متعلق به سهم های محکم بازاره + حق تقدم های آب نباتی که بعضا ممکنه در یک روز 16 درصد نوسان داشته باشند...

در عجبم از این که باااااااز هم سناریویی میاد و ما هم سهام خود را تقدیم می کنیم و بااااز هم در صف خرید آن را می خریم و بااز هم این روند ادامه دارد...

با این حساب شاید بهتر است کلاً از بازار خارج شویم و در چنین بزنگاه هایی با تمام سرمایه ورود کنیم. این نیز می طلبد تحلیلی از آینده اوضاع سیاسی داشته باشیم تاکید روی سیاست دارم به دلیل آنکه تمامی این ریزش ها به اخبار سیاسی داخلی و خارجی مرتبط بوده است.

ناشناس
2011/11/06, 16:56
درود
با یک نگاه به خریداران حقوقی دیروز میشه اینطور استنباط کرد که دستور داده شد ه که سهامداران حقوقی از سهام خود حمایت کنند واحتمالا خیلی هم جدی هست مثلا سهمی مثل کنیلو که اصلا معاملات زیادی دراین چند ساله نداشته وجزو سهام های تاثیر گذار بازار هم نیست دقت کنید تعداد1200عدد 2تا حقوقی مالک صدر وصبا دیروز خرید ند ومثال های دیگه ،که نشون میده دستور جدی از بالا حهت جلوگیری از ریزش بازار داده شده واین یعنی احساس خطر از بالایها!
با درود
تا جایی که اطلاع دارم این شفاف شدن ترکیب سهامداران عمده در سایت tse به هم کد کردن حقوقی ها و به روز شدن اطلاعات مرتبط است و مستقیماً به معاملات روزهای اخیر مربوط نیست.

ناشناس
2011/11/06, 23:27
سلام
خبر دادند سه شنبه بازار رو جمع میکنند
گفتند امروز هرچی برداریم باز صف فروش خواهد شد

با درود
روز چهارشنبه گزارش آژانس به اعضا ارائه خواهد شد و در پس آن بازار ايران دو روز تعطيل است از آنجا كه انتظار گزارش نامناسبي مي رود(تست بمب اتم در پارچين) لذا فشار بيشتر عرضه ها در روز چهارشنبه محتمل است و جمع كردن بازار روز سه شنبه نيز دردي را دوا نخواهد كرد.

ناشناس
2011/11/07, 11:28
ترس بازار از محتوای گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی
http://www.boursenews.ir/fa/pages/?cid=56907

7sin
2011/11/07, 12:00
از ابتدا مشخص شده ودر همه جا از محتوای گزارش گفتگو می شود دیگر نیاز به انتشار ندارد . مطالبی که آمریکا به آژانس دیکته کرده همه جا پخش شده. هدف ریخت و پاش اقتصاد ایران است که فعلا در بورس موفق شدند وبه زودی آثار آن را در همه جا خواهیم دید . نیاز به حمایت داریم اگر این کار نشود تورم بدتر خواهد شد واصلاح آن دیگر خیلی سخت است وهمچنین ایجاد اعتما تا سرمایه ها بیشتر از این از بورس خارج نشود .

ناشناس
2011/11/07, 12:37
اخبار منفي حول و حوش بورس رو به فزوني گذاشته است؛ در بعد داخلي اختلاس، استيضاح، سوال از رئيس جمهور، توقف نمادهاي سنگ آهني، اختلافات در رده هاي بالاي حكومت، و در بعد خارجي گزارش منفي آژانس، بحران اقتصادي يونان و بحران بدهي بلوك يورو، كاهش قيمت فلزات اساسي و كاميديتيها.
شايد بحث برانگيز به نظر برسد اما گمان مي كنم وقتي اخبار منفي زياد مي شود بايد منتظر اتفاق مثبت بود كما اينكه زياد شدن اخبار مثبت لزوماً نشانه مثبتي نيست، كافيست اوايل فروردين را به خاطر بياوريم.

راد
2011/11/07, 18:32
با توجه به مسایل سیاسی ناخوشایند و گزاارش پیش روی ( چهارشنبه ) آژانس اتمی مطمئنا روز سه شنبه و چهارشنبه و به احتمال قوی حتی شنبه پیش روی منفی خواهیم داشت ولی نباید از یاد ببریم که از پس هر بازار منفی بازار مثبتی هم هست و صد در صد با کم اثر شدن این مسایل و به حاشیه رفتن بعذ اصلی آن بازار نوسان مثبت چند روزه ای رو خواهد داشت . که با دقت میشه درباره اون تصمیم گرفت . ولی یادمان نرود با دید حداقل 3 ماهه همواره باید نقدینگی مناسب رو داشته باشیم

PASHA
2011/11/07, 21:13
اخبار منفي حول و حوش بورس رو به فزوني گذاشته است؛ در بعد داخلي اختلاس، استيضاح، سوال از رئيس جمهور، توقف نمادهاي سنگ آهني، اختلافات در رده هاي بالاي حكومت، و در بعد خارجي گزارش منفي آژانس، بحران اقتصادي يونان و بحران بدهي بلوك يورو، كاهش قيمت فلزات اساسي و كاميديتيها.
شايد بحث برانگيز به نظر برسد اما گمان مي كنم وقتي اخبار منفي زياد مي شود بايد منتظر اتفاق مثبت بود كما اينكه زياد شدن اخبار مثبت لزوماً نشانه مثبتي نيست، كافيست اوايل فروردين را به خاطر بياوريم.

سلام
همیشه اینگونه نیست .
الان موضوع اصلی گزارش آژانس است .که آن هم اثرآن تا آخرهفته خواهد بود
وپس ازمدتی هم به فراموشی می رود .وبازار به تعادل کشیده خواهد شد .
بحث استیضاح وسوال و دعواهای سیاسی هم برای انتخابات مجلس ویک جنگ داخلی
برسر قدرت وثروت می باشد .
که آن هم اثرخودرا گذاشته است واگربخواهد بیشتر ازاین کش پیداکند ممکن به ضررخودشان تمام
بشود . دست های پشت پرده وغیبی اجازه آنرانخواهندداد
کما اینکه مدیریت تمام این دعواها راتاالان خودشان برعهده داشته اند .
ودربحث جهانی هم تا زمانی که قیمت نفت پایین نیاید مشکل خاصی نیست .
قیمت فلزات هم که پایین است واثرخودش راگذاشته است بیشترازاین پایین نخواهند آمد
ودر بحث تحریم ها به قدرکافی تحریم شدیم و تازمانی که بانک مرکزی تحریم نشود باز مشکل خاصی نیست .
ودرمورد سنگ آهن وبهره مالکانه و... به نظر برای اینکه نشان بدهند هیچ تاثیری نداشته است
درکوتاه مدت حمایت خواهندکرد ولی دربلندمدت موضوع چیزدیگری خواهدبود .

واما مشکل اصلی که دربازار وجودارد و بعدازعید گریبان بازار را گرفته است
وتاالان هم درست نشده است کاهش حجم مبادلات است .که این یعنی بی اعتمادی شدید
که رفته رفته هم بیشترمی شود .

باتوجه به اینکه هفته بعد آخرماه و تسویه می باشد بازعرضه های زیادی را ممکن است داشته باشیم
و همانند قبلا هم گفتم دورنما وآینده خیلی مبهم و تاریک است .
اینها نظرشخصی من است وممکن است وامیدوارم که حتما نادرست باشد .

PASHA
2011/11/07, 21:28
البته یک بحثی که ممکن است باشد حمایت ازبازار است
که بایددید کی انجام می شود .
آیا ممکن است بورس باردیگر به عنوان نمادی از عدم تاثیر تحریم ها ونشان رشد اقتصادی
نظام به کار گرفته شود ؟
ویا برعکس برای جلوگیری از کاهش آن حمایت گردد؟
آیا بورس می تواند در انتخابات به کمک منخبین بیاید ؟ وباردیگر آن نقش سیاسی اش
راایفا نماید
ویا ممکن است به پایین نگه داشتن آن به جنگ یکدیگربروند
واین سوال که بورس در انتخابات به نفع چه کسی خواهد چرخید و یا اهرم چه کسی خواهدبود هم
مهم است ؟
ویا اینکه عرضه های اولیه ای درکار خواهدبود ؟
تابتوانند کمی از دردهای بورس راالتیام بدهند و دوباره به تبلیغ وحمایت بپردازند ؟

ناشناس
2011/11/07, 22:50
البته یک بحثی که ممکن است باشد حمایت ازبازار است
که بایددید کی انجام می شود .
آیا ممکن است بورس باردیگر به عنوان نمادی از عدم تاثیر تحریم ها ونشان رشد اقتصادی
نظام به کار گرفته شود ؟
ویا برعکس برای جلوگیری از کاهش آن حمایت گردد؟
آیا بورس می تواند در انتخابات به کمک منخبین بیاید ؟ وباردیگر آن نقش سیاسی اش
راایفا نماید
ویا ممکن است به پایین نگه داشتن آن به جنگ یکدیگربروند
واین سوال که بورس در انتخابات به نفع چه کسی خواهد چرخید و یا اهرم چه کسی خواهدبود هم
مهم است ؟
ویا اینکه عرضه های اولیه ای درکار خواهدبود ؟
تابتوانند کمی از دردهای بورس راالتیام بدهند و دوباره به تبلیغ وحمایت بپردازند ؟
با درود
سوالات جالبي را مطرح نموديد ولي از آن جالب تر پاسخ آنهاست. گمان مي كنم پاسخ صريح به اين سوالات عيار بازارشناسي سهامداران را محك خواهد زد.

مات
2011/11/07, 23:12
بازار تا برج 10 هيچ خبري توش نيست و بالايي هم نداره اين سيكل چندين ساله بازار مي باشد كه بعد از گزارش 6 ماهه ريزشي مي باشد تا گزارش 9 ماهه حالا ي سال بخاطر ازاد شدنه قيمتاي انرژي ميريزه ي سال بخاطر گزارش اژانس و تحريم و ساله ديگه
هم به ي دليله ديگه اينجا بايد رفت دنباله شركتهايي كه خوب اصلاح كردن

ناشناس
2011/11/08, 07:48
در گفتوگو با رييس سازمان بورس بررسي شد

وضعيت قيمتها در بازار سهام


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=276828

ناشناس
2011/11/08, 07:51
بازار سهام به كدام سو ميرود؟


شروين شهرياري
به تازگي يكي از اساتيد دانشگاه هاروارد آمريكا را ملاقات كردم كه مثال جالبي درباره بازارهاي جهاني سهام ميزد. وي ميگفت: مرد كارمندي را تصور كنيد كه چند سگ خانگي را نگهداري ميكند. او روز به هنگام عزيمت به محل كار سگها را در آپارتمان خود محبوس ميكند و پس از بازگشت، آنها را براي هواخوري به خيابان ميبرد.


در اين وضعيت، اگر فردي سعي كند حركت بعدي سگها كه در خيابان رها شدهاند را پيشبيني كند، طبيعتا تلاش عبثي خواهد كرد؛ زيرا سگها كه يك روز تمام را زنداني بودهاند، بدون الگويي مشخص با انرژي زياد از يك سوي خيابان به سمت ديگر ميدوند. بنابراين، اگر ميخواهيد مقصد نهايي سگها را حدس بزنيد، عاقلانهتر است كه مسير قدم زدن مرد را دنبال كنيد، زيرا حيوانات خانگي در نهايت پس از تخليه انرژي به سمت صاحب خود بازميگردند. استاد مزبور نوسانات سهام مختلف در بازار را به سگها و ارزش واقعي سهام را به مرد تشبيه ميكرد كه در نهايت قيمت به سوي آن ميل ميكند.
حكايت اين روزهاي بورس تهران هم شباهت جالبي با اين مثال دارد. در روزهايي كه هر روز دهها خبر مبني بر تحولات سياسي داخلي و خارجي، تلاطم در بازار ارز، نوسان بازارهاي جهاني و... منتشر ميشود، تلاش براي حدس زدن واكنش بعدي بازار، اقدامي بيهوده است و باعث سردرگمي سرمايهگذاران ميگردد. اما تمركز بر ارزش ذاتي سهام نشان ميدهد در بازاري كه از ابتداي سال هيچ رشد قيمتي نداشته (همه رشد شاخص بورس از محل سود تقسيمي شركتها تامين شده است)، نفت 100 دلاري و قيمت دلار 1300 توماني (كه روزگاري آرزوي توليدكنندگان بود) آن را پشتيباني ميكند و p/e ميانگين آن با افتي قابل ملاحظه در اثر رشد سودآوري شركتها در گزارشهاي شش ماهه و افت نرخ سهام به محدوده 6 واحد بازگشته است، چشمانداز سقوط بيشتر قيمت سهام در صورت ثبات شرايط دور از واقع مينمايد.
البته كماكان ميتوان از نگرانيهاي روزمره (حركت ديوانهوار سگها) سخن راند و انرژي را بر روي پيشبيني وقايع آينده متمركز كرد، اما اگر بخواهيم به اصول سرمايهگذاري بازگرديم بايد گفت قيمت سهام در بورس تهران پس از طي اين دوران آشفته و پرتلاطم مجددا به سمت ارزش ذاتي بازخواهد گشت؛ مقصدي كه پس از فرو نشستن گرد و غبارها، قيمت سهام را ناگزير به سمت سطوحي بالاتر از امروز هدايت خواهد كرد. پس شايد بد نباشد يك بار ديگر توصيه استاد پرتجربه را مرور كنيم كه ميگفت: «سگها را فراموش كنيد، مرد را دنبال نماييد!»

MASOUD
2011/11/08, 11:24
با حرکت سهام به سمت ارزش ذاتی در کلیت خود و بصورت تئوریک و انتزاعی نمیتوان مخالف بود ، اما عملأ و در چند سال گذشته چند در صد از شرکتهای بورسی منحنی قیمتشان 5% از زمان مورد بررسی روی قیمت ذاتی بوده است ...؟

ناشناس
2011/11/08, 11:34
با حرکت سهام به سمت ارزش ذاتی در کلیت خود و بصورت تئوریک و انتزاعی نمیتوان مخالف بود ، اما عملأ و در چند سال گذشته چند در صد از شرکتهای بورسی منحنی قیمتشان 5% از زمان مورد بررسی روی قیمت ذاتی بوده است ...؟
با درود
پرسشي كه مطرح فرموديد واضح نيست هر چند به نظر چالش برانگيز مي آيد. لطفاً دقيقتر مطرح كنيد.

ناشناس
2011/11/08, 11:47
با درود
سوالي از اعضاي محترم اين سايت دارم:
در اين روزهاي منفي كه بيش از هر زمان ديگر به رهنمود باتجربه ها نياز است، حتي يك تحليل مفيد و راهگشا از شناخته شده هاي اين سايت ديده ايد؟
باسپاس

MASOUD
2011/11/08, 11:54
با درود
پرسشي كه مطرح فرموديد واضح نيست هر چند به نظر چالش برانگيز مي آيد. لطفاً دقيقتر مطرح كنيد.
با درود متقابل
عذر حقیر را از باب زبان الکن بپذیر ، مقصود اینست که آنچه دوستان بنیادگرا ( البته نه در نوع سیاسی ) بعنوان ارزش ذاتی سهام محاسبه میکنند در صورتی که حمل بر صحت دیتای مبنا و شفافیت بازار باشد ، خیلی مورد نظر و آماج منحنی قیمت در بازار نیست و به دیگر سخن بازار تبعیت کمتری از فرمول ارزش ذاتی دارد و در طول آن حرکت نمیکند بلکه گاهی برخورد عرضی دارد ....

ناشناس
2011/11/08, 12:07
با درود متقابل
عذر حقیر را از باب زبان الکن بپذیر ، مقصود اینست که آنچه دوستان بنیادگرا ( البته نه در نوع سیاسی ) بعنوان ارزش ذاتی سهام محاسبه میکنند در صورتی که حمل بر صحت دیتای مبنا و شفافیت بازار باشد ، خیلی مورد نظر و آماج منحنی قیمت در بازار نیست و به دیگر سخن بازار تبعیت کمتری از فرمول ارزش ذاتی دارد و در طول آن حرکت نمیکند بلکه گاهی برخورد عرضی دارد ....

نكته مهمي را اشاره مي كنيد من چندي پيش در اين مقاله هم به چنين موردي برخوردم:
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=262067
البته مطالعه موردي اين تحقيق بازار بورس آمريكا است يا شما مطالعه اي در اين زمينه در مورد بازار بورس ايران داشته ايد؟ به چه نتيجه اي رسيده ايد؟

محمد ساده
2011/11/08, 12:15
با سلام...
فرصت خرید پله ای امروز...فردا و شنبه هست...
امروز فشار فروش به شدت گرفته شد...
فردا متعادلتر و فروشنده همچنان هست چون ترس از گزارش...(که تاثیرش و گذاشته)...
شنبه به دلیل سردرگمی خیلی ها باز فروشنده هست....تو اکثر نمادها....
ولی 1شنبه بازاری متعادل...دوشنبه به مدد مثبت قیمتهای جهانی...بازاری متعددل و مثبت...و3شنبه بازاری کاملا مثبت در پیش رو داریم...
سهمهای خود رو بی دلیل مفت نفروشین...بازار به خبر گزارش واکنش نشون داده...و دیگه از این منفی تر نمی شه...
فقط حمایت شاخص...که اونم با یک سهم شاخص ساز...احتمالا مخابرات یا فولاد یا پاسارگارد...بالا میکشنش...و از خطر نفوظ بیشتر به 25500 می کاهند...
سهمهای مخابرات...فولاد...قندیها(قنی ا قثابت قمرودشت قشکر...) حتوکا...ح فنورد ح وشمال ح زامی وغدیر شبریز...و...خرید و پیشنهاد میکنم...
فقط تو قیمت خرید سهمها دقت کنید...موفق باشید.

MASOUD
2011/11/08, 12:31
نكته مهمي را اشاره مي كنيد من چندي پيش در اين مقاله هم به چنين موردي برخوردم:
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=262067
البته مطالعه موردي اين تحقيق بازار بورس آمريكا است يا شما مطالعه اي در اين زمينه در مورد بازار بورس ايران داشته ايد؟ به چه نتيجه اي رسيده ايد؟
ببینید ، از همین عنوان تاپیک شرو ع میکنم ، روانشناسی بازار سرمایه بطور قطع در تضاد با بررسی بنیادین ارزش سهم است . فاند ، بر بررسی منطقی ، آماری و محاسبه داشته ها و تخمین درآمدها تاکید دارد در حالیکه روانشناسی فارغ از این تحلیل ، بیم و امیدهای افراد که ناشی از تلخی و یا شیرینی تجارب گذشته است را مبنا قرار میدهد ... و گاهی حرکتی که تعبیر به حرکت گله ای میشود ... شاید بشود رد پای تکنیکال را در این ارجحیت دادن افراد جست ،گرچه هنوز تکنیکال بزعم بنده نتوانسته فرمول دقیقتر و قابل قبول تری از آنچه لوپ رفتاری بازار مینامد، ارائه دهد ... به هر روی به تعداد افراد دخیل در بازار، تحلیل ، بیم ، امید ، خوش بینی و یا بد بینی وجود دارد و این منهای افرادی است که دنباله روی تصمیم دیگرانند ، رانت و دیگر مسائل نیز بماند .....

ناشناس
2011/11/08, 14:19
ببینید ، از همین عنوان تاپیک شرو ع میکنم ، روانشناسی بازار سرمایه بطور قطع در تضاد با بررسی بنیادین ارزش سهم است . فاند ، بر بررسی منطقی ، آماری و محاسبه داشته ها و تخمین درآمدها تاکید دارد در حالیکه روانشناسی فارغ از این تحلیل ، بیم و امیدهای افراد که ناشی از تلخی و یا شیرینی تجارب گذشته است را مبنا قرار میدهد ... و گاهی حرکتی که تعبیر به حرکت گله ای میشود ... شاید بشود رد پای تکنیکال را در این ارجحیت دادن افراد جست ،گرچه هنوز تکنیکال بزعم بنده نتوانسته فرمول دقیقتر و قابل قبول تری از آنچه لوپ رفتاری بازار مینامد، ارائه دهد ... به هر روی به تعداد افراد دخیل در بازار، تحلیل ، بیم ، امید ، خوش بینی و یا بد بینی وجود دارد و این منهای افرادی است که دنباله روی تصمیم دیگرانند ، رانت و دیگر مسائل نیز بماند .....
كمي از بحث اصلي منحرف شديم. سوال اولي كه مطرح فرموديد و نوشته من نيز به نوعي در راستاي آن بود را لطفاً بيشتر باز كنيد. اينكه در بازار ايران قيمت ها لزوماً به سمت ارزش ذاتي حركت مي كنند يا خير؟ دليل و شواهدي يافته ايد؟

PASHA
2011/11/08, 17:08
سلام
البته یک بحث دیگری هم که ممکن است درروانشناسی بازار باشد .
هیجان است
آیا تابه حال فکرکرده اید که چند درصد از افزایش ویاکاهش بازار بخاطر هیجان
درخرید وفروش است؟
بعضی ازمواقع آنقدر سهم رابی دلیل تبلیغ ویا به اصطلاح بادمی کنند که بعضی ازمواقع هیچ
سقفی برای آن درنظرگرفته نمی شود .
دراین مواقع همه فکرمی کنند که می توانند در سقف قیمتی بفروشند درحالیکه گول می خورند .
وهمین طور دربازار منفی
هیچکس کف قیمتی برای سهم متصور نیست .
ازاین نوع هیجان ها ما درزندگی های خود نیزبسیاردیده ایم که بسیاری از آنهابی مورد بوده است .

.
.
واما این مطلب را قبلا هم زده بودم والان هم می زنم شاید موردقبول دوستا بیافتد .

چند نکته برای روزهای پر ریسک بورس


در دو سال اخیر اکثرا سهام های موجود در بورس اوراق بهادارهمه با هم سقوط و یا صعود می کنند.البته این به دلیل دستکاری و دخالت دولت در بورس بوده و هست.متاسفانه در سالهای اخیر دولت با تغییر در فرمول محاسبه شاخص و دخالت در معاملات باعث بر هم خوردن تعادل بورس شد که مشاهده می کنیم همه سهم ها با هم منفی و یا مثبت می شوند.

در روزهای اخیر نیز شاهد روند فرسایشی در بورس بودیم.حال باید تصمیم بگیریم در چنین بورسی سرمایه گذاری کنیم یا نه؟

چند نکته را برای چنین روزهایی به شما یادآوری می کنیم:

1-در چنین شرایطی که قیمت ها پایین می آیند تصمیم گیری لحظه ای نکنید،دست به فروش یا خرید لحظه ای نزنید و کاملا با تدبیر و تحلیل و کمک مشاوران و افراد حرفه ای اقدام به خرید و فروش کنید.

2-در روزهای منفی حقوقی ها شروع به خرید می کنند.بسیاری از افراد معامله گر در بورس با توجه به خرید و فروش حقوقی ها خرید و فروش می کنند که این کاملا اشتباه است.زیرا حقوقی ها شاید 1 یا چندید سال یک سهم را نگه دارند.آیا شما هم حاضرید چند سال سهامدار باشید؟مطمئنا افراد حقیقی هرگز چنین کاری نمی کنند

3-با یک بار ضرر کردن بورس را ترک نکنید.بسیار دیده می شود افرادی در اوضاع پر رونق بورس دست به خرید می زنند و با یک شوک منفی سریع سهام خود را به فروش می گذارند.در حالیکه معامله گران حرفه ای در بازار منفی سهم خوب را در قیمت پایین خریداری می کنند و در بازار مثبت به فروش میرسانند

4-در روزهایی که منفی بودن شاخص بر اثر مسائل سیاسی و ... است انتظار درست بودن تحلیل ها را نداشته باشید و تحلیل گران را سرزنش نکنید.زیرا بازاری که با دخالت دولت اداره شود قابلیت تحلیل بسیار کمی دارد.زیرا همه سهم ها با هم مثبت و منفی می شوند

5-پیشنهاد می کنیم به شاخص به هیچ وجه دقت نکنید.متاسفانه فرمول شاخص اشتباه است و باعث فریب معامله گران می شود.

6-اگر سهامی خریدید که در مدت مورد نظر رشد نکرد با تحلیل های به روز تر تصمیم به خروج و یا نگهداری بگیرید

PASHA
2011/11/08, 17:27
سلام
همیشه اینگونه نیست .
الان موضوع اصلی گزارش آژانس است .که آن هم اثرآن تا آخرهفته خواهد بود
وپس ازمدتی هم به فراموشی می رود .وبازار به تعادل کشیده خواهد شد .
بحث استیضاح وسوال و دعواهای سیاسی هم برای انتخابات مجلس ویک جنگ داخلی
برسر قدرت وثروت می باشد .
که آن هم اثرخودرا گذاشته است واگربخواهد بیشتر ازاین کش پیداکند ممکن به ضررخودشان تمام
بشود . دست های پشت پرده وغیبی اجازه آنرانخواهندداد
کما اینکه مدیریت تمام این دعواها راتاالان خودشان برعهده داشته اند .
ودربحث جهانی هم تا زمانی که قیمت نفت پایین نیاید مشکل خاصی نیست .
قیمت فلزات هم که پایین است واثرخودش راگذاشته است بیشترازاین پایین نخواهند آمد
ودر بحث تحریم ها به قدرکافی تحریم شدیم و تازمانی که بانک مرکزی تحریم نشود باز مشکل خاصی نیست .
ودرمورد سنگ آهن وبهره مالکانه و... به نظر برای اینکه نشان بدهند هیچ تاثیری نداشته است
درکوتاه مدت حمایت خواهندکرد ولی دربلندمدت موضوع چیزدیگری خواهدبود .

واما مشکل اصلی که دربازار وجودارد و بعدازعید گریبان بازار را گرفته است
وتاالان هم درست نشده است کاهش حجم مبادلات است .که این یعنی بی اعتمادی شدید
که رفته رفته هم بیشترمی شود .

باتوجه به اینکه هفته بعد آخرماه و تسویه می باشد بازعرضه های زیادی را ممکن است داشته باشیم
و همانند قبلا هم گفتم دورنما وآینده خیلی مبهم و تاریک است .
اینها نظرشخصی من است وممکن است وامیدوارم که حتما نادرست باشد .

این نیز می گذرد .

ناشناس
2011/11/08, 17:52
خريد در روزهاي منفي و فروش در روزهاي مثبت؛ خلاف حركت بازار. نكته مهمي كه اين روزها بيش از پيش با آن برمي خوريم. اما...
فرض بفرماييد روزهاي منفي و كسالت بار تمام شده است و امروز بازار مثبت داشته ايم و اندكي خيالمان از بابت ضررهاي احتمالي آسوده شده است، بسيار خوب. اما آيا قرار نيست اخبار منفي ديگري باز هم بازار را به سمت افت پيش ببرد؟ همين لحظه آيا هيچيك از ما با خود فكر كرده ايم كه در زمينه هاي سياست داخلي و خارجي چالش بعدي چيست؟ چه زماني به وقوع خواهد پيوست؟ بازار چه عكس العملي به اين اخبار خواهد داشت؟

ناشناس
2011/11/08, 23:38
خريد در روزهاي منفي و فروش در روزهاي مثبت؛ خلاف حركت بازار. نكته مهمي كه اين روزها بيش از پيش با آن برمي خوريم. اما...
فرض بفرماييد روزهاي منفي و كسالت بار تمام شده است و امروز بازار مثبت داشته ايم و اندكي خيالمان از بابت ضررهاي احتمالي آسوده شده است، بسيار خوب. اما آيا قرار نيست اخبار منفي ديگري باز هم بازار را به سمت افت پيش ببرد؟ همين لحظه آيا هيچيك از ما با خود فكر كرده ايم كه در زمينه هاي سياست داخلي و خارجي چالش بعدي چيست؟ چه زماني به وقوع خواهد پيوست؟ بازار چه عكس العملي به اين اخبار خواهد داشت؟

به گمان من آنچه در مورد گزارش مهم بود نه محتواي آن -كه تا حدود زيادي از پيش مشخص بود- كه عكس العمل دولتها به آن بوده و هست. حدود 10 روز ديگر نيز جلسه شوراي حكام خواهد بود و با اين شرايطي كه پيش مي رود بازار به محض كمر راست كردن به پيشواز اين جلسه خواهد رفت. شايد بهتر باشد اين چالش را تحليل كنيم.

ناشناس
2011/11/09, 10:50
ولید هلالات

سلام

از تحلیل که بگذریم بهتر جواب می گیریم چون بازار امروز و این روزها تحلیل بپذیر نیست یعنی بر اساس مولفه های تحلیل بنیادی جلو نمی رود . مگر نه خودتان می دانید سهم های ارزنده زیاد داریم که گفتن ندارد

بنده سالیانی است که خبرگزاری فارس را می خوانم . خیلی ها بر بنده خرده می گرفتند که خط فکری فارس طوری است که اخبار منتشره ازین خروجی را جهت دار می کند اما بنده باز هم ادامه می دادم . خبرگزاری فارس بلندگوی حکومت است ... اگر بخواهند یکی را بالا ببرند خبرها جهت گیری می شود و اگر بخواهند موضوعی را کم رنگ کنند شما به وضوح می بینید بنابراین خبرگزاری فارس خط فکری و جهت فکری حکومت را نشان می دهد . اگر یک سال خبرگزاری فارس بخوانید حتی می فهمید حکومت به کدام شخص برای ریاست جمهوری آینده علاقه مند است . آنچیزی که بنده طی چند روز گذشته میبینیم تغییر جهت بسیار پر سرعت این خبر گزاری روی دولت است و از زمانی که رژیم صهیونیستی کشورمان را به حمله نظامی تهدید کرد ، لحن حرف زدن خبرگزاری فارس با دکتر احمدی نژاد هم تغییر کرد بنابراین نکتهء مشخصی علامت داده می شود که حکومت به یکباره به فکر اتحاد افتاده بنابراین اینطور بگویم که حکومت مباحث فراتر از تحریم را جدی گرفته است .

در این سال ها کشورهای غربی به این نتیجه رسیدند که تحریم اقتصادی روی کشورمان بی تاثیر است .

اوباما خبر از خاورمیانه جدید داد و دقیقا" بعد ازان تغییرات حکومت هرچند همراه با انقلاب را در منطقه دیدیم . خوشبختانه ما در این سال ها درسهای خوبی گرفتیم و دیدیم که جنگ در عراق و افغانستان نه برایشان امنیت آورد و نه آرامیش بنابراین طبیعی است که هم به دلیلی منافع مالی و هم اینکه خصلت ایرانی بودنمان که کلا" اجنبی پرست نیستیم موجب می شود که با گزینهء نظامی علیه کشورمان به کل مخالف باشیم . به هر حال کسی دلش برای من و شما نسوخته است ...

گزارش آمانو هم امروز منتشر می شود ، محتوای آن به دست سلطانیه نماینده کشورمان در آژانس رسیده و تلویحا" می دانیم چه مواردی در آن آمده است . بنده یک اطلاع موثق هم دارم که موشک سازی سپاه بسیار بیشتر از ماه های قبل مشغول است تا جایی که برخی فرماندهان روز و شب در کارخانه مانده اند بنابراین همانطور که گفتم کشورمان در یک آماده باش نظامی است .

بنده با علم بر اینکه وضعیت بنیادی عموم شرکت ها در این قیمت بسیار ایده آل است نگرانم که سرمایه خود را از دست بدهم . به هرحال سود نکردن بهتر از ورشکست شدن است و شاید تحمل ضرر نسبی از عدم دسترسی به منابع مالی آن هم در وضعیت فعلی بهتر باشد
-------------------------------------------
اين صرفاً يك نقل قول است براي مطالعه ديدگاه هاي مختلف.

PASHA
2011/11/09, 11:26
برای اینکه دربورس بتوان ماند وسود کرد باید چه ویژگی هایی داشت :

1- بایدکسی باشیم که باتمام مسایل و متغیرهای اقتصادی آشنایی داشته باشیم و کلا اقتصاد وانواع بازارها را بشناسیم .
ویا با بازارهای موازی ازجمله ارزو طلا و املاک هم آشنایی خوبی داشته باشیم .
ویک متخصص درزمینه بازارهای جهانی هم باشیم تا بتوانیم بازار های جهانی مخصوصا مواد خام راهم
پیش بینی بکنیم
ویاد رزمینه نفت و فرآورده ای نفتی هم آشنایی داشته باشیم .
ویا با گمرک ویا تعرفه
ویا باید به علم تکنیکال آشناباشیم
ویا فاندمنتالیست باشیم
ویا ...
ویا همه اشان ویا هیچکدام .
شاید داشتن رانت ازهمه اینها بهتروکم دردسرترباشد
داشتن یک اشنادرداخل شرکت ویادرداخل خود بورس ، هم بازدهی اش بیشتر وهم
درزمان کمتر وهم باسود بیشتر
ویا رفیق شدن با حقوقی سهم
ویا به دنبال لیدرهای بازار افتادن
.

2- باید درمورد مسایل سیاسی هم خبره باشیم
هم داخلی وهم خارجی ویا متخصص انرژی هسته ای وبمب اتم
باید بنشینیم وپیش بینی بکنیم که این آقایان چه می گویند
وچه کسانی وچه چیزهایی رامی خواهند به خورد ملت بدهند
و قانون های که یک شبه اجرامی شوند را پیش بینی بکنیم
که این کارمانیست
کسانی دراین بخش موفق هستند که دارای رابطه با مقامات عالیه دارند
به قولی ازما بهتران هستند .
همه چیز به پشت پرده ختم می شود

.
3- باید در زمینه روانشناسی هم باید وارد باشیم که آنهم بحثهای خودرادارد


ولی همه اینها به کنار
اگر می خواهید دراین مملکت به جایی برسید
همانطورکه درانتخاب کار و... باید پارتی داشته باشید
توی این مملکت هیچ چیز شفاف نیست وهمه چیز به پشت پرده ختم می شود که نکند
...
دربورس هم باید رانت داشته باشید واگرنه اوضاع سخت می شود
شما اگر یک سهم رالان بگویی بهترین سهم بازار است معلوم نیست فردا چه قانونی بگذارند
و..
نمونه اش هم همین سنگ آهنی ها هستند که همه می دانید چگونه شدند
اینها سهم هایی بودند که به عنوان سهم های آینده دارو مطمئن برای افرادکم ریسک
معرفی می شدند ولی الان ..


خلاصه بعدامی نشینیم می گوییم که چرااین مملکت پیشرفت نمی کند
وچرا کسی درایران جرات سرمایه گذاری ندارد
چراهمه طلا وارز می خرند
چراکسانی که ازبورس رفتهاند اگرکلاه اشان هم دربورس افتاد
نمی ایند برش دارند
ویا اقوام گذشته از اسکندر تا پهلوی را مسیول بدبختی هایمان معرفی می کنیم .

ناشناس
2011/11/09, 12:16
امروز بازار مثبت بود و گشتي در سايت هاي مختلف و توصيه به خريد اين سهم و آن سهم. مگر قرار نبود كمي هم نقد باشيم براي روزهاي ابري بورس! مگر قرار نبود در بازار مثبت فروشنده باشيم پس اين ميزان توصيه به خريد براي چيست؟
راستي آيا چالش ديگري براي بورس در راه نيست؟ كي از راه مي رسد؟

سيد ياسر شريعت
2011/11/09, 12:21
امروز بازار مثبت بود و گشتي در سايت هاي مختلف و توصيه به خريد اين سهم و آن سهم. مگر قرار نبود كمي هم نقد باشيم براي روزهاي ابري بورس! مگر قرار نبود در بازار مثبت فروشنده باشيم پس اين ميزان توصيه به خريد براي چيست؟
راستي آيا چالش ديگري براي بورس در راه نيست؟ كي از راه مي رسد؟

پیرو بحثی که چند روز پیش با هم داشتیم بنده همیشه اون 20 درصد نقد رو نگه خواهم داشت. قاصد روزان ابری بورس...!

PASHA
2011/11/09, 12:34
امروز بازار مثبت بود و گشتي در سايت هاي مختلف و توصيه به خريد اين سهم و آن سهم. مگر قرار نبود كمي هم نقد باشيم براي روزهاي ابري بورس! مگر قرار نبود در بازار مثبت فروشنده باشيم پس اين ميزان توصيه به خريد براي چيست؟
راستي آيا چالش ديگري براي بورس در راه نيست؟ كي از راه مي رسد؟

بعضی ازاوقات حس می کنم
اعتیاد به بورس از هراعتیادی بدتر وخطرناک تراست .
وقتی ریسک بازار بالا می رود از قمار هم بدتر می شود وسراب هم خوش اب ورنگ تر
بازی کردن مانند ایستادن برروی لبه تیغ است که با کوچکترین ...
خلاصه وسوسه های شیطانی هم هست
وطمع هم هست
کلا اینکه باید نقدینگی را حفظ کرد درست است ولی اینکه
بعضی از مواقع بشود از سهم گذشت ودل کند طرف دیگر موضوع است
همان طور هم که دیگر سایتها می گویند فعلا برخی از تک سهم ها جواب می دهند
وباتوجه به حضورمعامله گران مخصوصا آنلاین ها کورسوی امیدی هست
ولی باز من روی حرفم هستم که نباید فله ای خرید وبه سراغ سهم های ریسکی
و پرخطررفت . وهمانگونه هم که اساتید مد نظرشان است
خریدهای پله ای درسهم های پرپتانسیل باز به دید میان وبلند مدت با قبول ریسک بد نیست .
واگرهم سهمی خرید می شود بادید بلند مدت
وبرای نوسان گیری همان با 5 الی 20درصد سرمایه نه بیشتر
و 30 تا 40 درصدهم نقد
وتا همه جوانب رادر نظر نگرفته اید اقدام به خرید نکنید .
وبا حرف کسی هم اقدام به خرید وفروش نکنید
کمی هم به جیبتان و افق سرمایه گذاری اتان هم نگاه کنید
ریسک بازار را هم قبول کنید و مسئولیت باخت راهم
خلا صه حواستان راجمع کنید وازروزهای اول هفته که دیدید چگونه بود عبرت بگیرید
البته همه شما استاد بنده هستید اینها برای خودم
گفتم که زیادجوگیرنشم .

ناشناس
2011/11/10, 23:58
گروه بورس- شروين شهرياري: با آنكه در هفته جاري رشد شاخص بورس تهران در اغلب روزها منفي بود اما ديروز همزمان با انتشار گزارش آژانس بينالمللي انرژي اتمي، شاخص دوباره رو به صعود گذاشت.



در حالي كه مردم در تهران و ديگر نقاط ايران در اين هفته غافلگيري از ريزش برف زودهنگام پاييزي را تجربه كردند، سرمايهگذاران بازار سهام برخلاف انجماد در آب و هوا، شاهد ذوب روزانه ارزش داراييهاي خود و رقص آتشين رنگ شاخصها بودند. البته در روز گذشته از فشار عرضهها كاسته شد و بازار توانست تعادل را تجربه كند. به اين ترتيب بورس تهران با يك عقبنشيني 3/2 درصدي ديگر در هفته نيمه تعطيل جاري، افت شاخص بورس را از ابتداي فصل پاييز به حدود 6 درصد رساند تا تصوير يك خزان تمامعيار پيشروي فعالان بازار سرمايه قرار بگيرد.
شايد به جرات بتوان گفت يكي از اصليترين كانونهايي كه مباحثات داغ در باره اين گزارش جديد در روزهاي اخير در آن شكل گرفته است، بورس تهران ميباشد. به اين ترتيب در حالي كه بسياري از مردم عادي و حتي اهل سياست از تمركز جدي بر جزئيات مفاد گزارش «آمانو» (دبير كل آژانس) دور ماندهاند، فعالان تالار حافظ، لحظه به لحظه اخبار مربوطه را پيگيري كردهاند. تجربههاي مشابه در اين زمينه در بازار سرمايه نشان ميدهد كه از سال 83 تاكنون، مباحث اتمي و تهديدات شوراي امنيت تنها در كوتاه مدت بر وضعيت كلان بازار تاثيرگذار بودهاند و پس از گذار از هر مرحله و فرو افتادن تب و تاب اخبار رسانهاي، بورس به مدار آرامش خود بازگشته است. در اين راستا، وقايع روز گذشته كه آثاري از به تعادل رسيدن قيمتهاي سهام را به همراه داشت نيز ميتواند نشانهاي در جهت پيروي بازار از الگوي تاريخي مزبور تلقي شود.

spark
2011/11/11, 17:58
تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!


همه ما می دانیم ماست سفید است. فرض کنید در جمع همین «ما»، همه اعلام می کنند ماست سیاه است و بر گفته خود پافشاری می کنند. پذیرش چنین چیزی دشوار است اما اگر شما در چنین جمعی باشید چه می کنید؟ این گفته را می پذیرید یا نه؟ آیا بر حرف و منطق خود که ماست سفید است پافشاری می کنید؟ یا دل به دل جمعیت می دهید و شما هم می گویید تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است؟

سولومون اش روانشناس اجتماعی با یک آزمایش ساده در دهه 50 میلادی نشان داد تا چه میزان فشار گروهی می تواند روی برداشت فردی افراد تاثیر بگذارد.

تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!او در آزمایش اش از 119 داوطلب استفاده کرد که در گروه های هفت نفره بودند. مقابل این شرکت کنندگان هر بار دو کارت قرار می گرفت. روی کارت اول یک خط عمودی کشیده شده بود و روی کارت دوم سه خط عمودی، که یکی از این سه خط درست به طول خط عمودی کارت اول بود. آنها باید هر بار آن خط را تشخیص می دادند. کار بسیار ساده بود و پاسخ صحیح آشکار. سولومون از دانشجویان خواسته بود پاسخ را با صدای بلند اعلام کنند. گاه هر هفت نفر درست جواب می دادند و گاه اشتباه.

بعد از چند بار بیشتر افراد مورد آزمایش، بعد از اینکه نفر اول جواب غلط به این سوال می داد، به این سوال پاسخ اشتباه می دادند. مساله ای که نفر هفتم این آزمایش نمی دانست این بود که شش نفر قبل او، به طور عمدی از طرف سولومون جواب اشتباه می دادند. جالب است که 75 درصد افراد به سوی پاسخ اشتباه سوق داده شدند. آنچه سولومون نتوانست توضیح دهد این بود که آیا شرکت کنندگان با وجود دانستن پاسخ صحیح، تحت تاثیر فشار جمع قرار گرفتند یا اجبار جمعی باعث شد آنها واقعاً خط اشتباه را جواب درست بدانند.

این سوال، گرگوری برنز روانشناس و عصب شناس دانشگاه آتلانتا را برانگیخت که این آزمایش را تکرار کند، با یک تفاوت اصلی آن هم استفاده از وسیله ای بود که می توانست از لایه های مختلف مغز حین کار عکسبرداری کند و فعالیت آن را تحت نظر قرار دهد. این بار نیز بیشتر شرکت کنندگان پاسخی مشابه پاسخ اشتباه نفرات قبل از خود دادند، و برنز توانست حین آزمایش مشاهده کند که در مغز این افراد قسمتی که مسوول درک از اطراف است، فعال تر می شود، یعنی اطلاعاتی که ما از دیگران دریافت می کنیم می تواند قدرت حس و دریافت ما را تغییر دهد؛ در نتیجه آنچه می بینیم را باور نمی کنیم.

برای برنز نتیجه این آزمایش از دیدگاه اجتماعی بسیار مهم بود. وقتی حفظ نظر شخصی در برابر جمع با این سختی و گاهی ناراحتی همراه است، خطر اینکه انسان ها نظر خود را با نظر اکثریت تطبیق دهند بالاست، و اگر نظر جمع این توانایی را دارد که قدرت درک و حس ما را تحت تاثیر قرار دهد، این امکان وجود دارد که دیگر قادر نباشیم درست را از نادرست تشخیص دهیم. در بسیاری از عرصه ها این مساله می تواند بسیار خطرناک باشد. از نظر برنز تنها راه رهایی از این مشکل این است که ما به این قابلیت تاثیرپذیری خود از محیط واقف باشیم و در زمان مناسب در برابر اجبار جمعی مقاومت کنیم.

ناشناس
2011/11/11, 18:35
تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!


همه ما می دانیم ماست سفید است. فرض کنید در جمع همین «ما»، همه اعلام می کنند ماست سیاه است و بر گفته خود پافشاری می کنند. پذیرش چنین چیزی دشوار است اما اگر شما در چنین جمعی باشید چه می کنید؟ این گفته را می پذیرید یا نه؟ آیا بر حرف و منطق خود که ماست سفید است پافشاری می کنید؟ یا دل به دل جمعیت می دهید و شما هم می گویید تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است؟

سولومون اش روانشناس اجتماعی با یک آزمایش ساده در دهه 50 میلادی نشان داد تا چه میزان فشار گروهی می تواند روی برداشت فردی افراد تاثیر بگذارد.

تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!او در آزمایش اش از 119 داوطلب استفاده کرد که در گروه های هفت نفره بودند. مقابل این شرکت کنندگان هر بار دو کارت قرار می گرفت. روی کارت اول یک خط عمودی کشیده شده بود و روی کارت دوم سه خط عمودی، که یکی از این سه خط درست به طول خط عمودی کارت اول بود. آنها باید هر بار آن خط را تشخیص می دادند. کار بسیار ساده بود و پاسخ صحیح آشکار. سولومون از دانشجویان خواسته بود پاسخ را با صدای بلند اعلام کنند. گاه هر هفت نفر درست جواب می دادند و گاه اشتباه.

بعد از چند بار بیشتر افراد مورد آزمایش، بعد از اینکه نفر اول جواب غلط به این سوال می داد، به این سوال پاسخ اشتباه می دادند. مساله ای که نفر هفتم این آزمایش نمی دانست این بود که شش نفر قبل او، به طور عمدی از طرف سولومون جواب اشتباه می دادند. جالب است که 75 درصد افراد به سوی پاسخ اشتباه سوق داده شدند. آنچه سولومون نتوانست توضیح دهد این بود که آیا شرکت کنندگان با وجود دانستن پاسخ صحیح، تحت تاثیر فشار جمع قرار گرفتند یا اجبار جمعی باعث شد آنها واقعاً خط اشتباه را جواب درست بدانند.

این سوال، گرگوری برنز روانشناس و عصب شناس دانشگاه آتلانتا را برانگیخت که این آزمایش را تکرار کند، با یک تفاوت اصلی آن هم استفاده از وسیله ای بود که می توانست از لایه های مختلف مغز حین کار عکسبرداری کند و فعالیت آن را تحت نظر قرار دهد. این بار نیز بیشتر شرکت کنندگان پاسخی مشابه پاسخ اشتباه نفرات قبل از خود دادند، و برنز توانست حین آزمایش مشاهده کند که در مغز این افراد قسمتی که مسوول درک از اطراف است، فعال تر می شود، یعنی اطلاعاتی که ما از دیگران دریافت می کنیم می تواند قدرت حس و دریافت ما را تغییر دهد؛ در نتیجه آنچه می بینیم را باور نمی کنیم.

برای برنز نتیجه این آزمایش از دیدگاه اجتماعی بسیار مهم بود. وقتی حفظ نظر شخصی در برابر جمع با این سختی و گاهی ناراحتی همراه است، خطر اینکه انسان ها نظر خود را با نظر اکثریت تطبیق دهند بالاست، و اگر نظر جمع این توانایی را دارد که قدرت درک و حس ما را تحت تاثیر قرار دهد، این امکان وجود دارد که دیگر قادر نباشیم درست را از نادرست تشخیص دهیم. در بسیاری از عرصه ها این مساله می تواند بسیار خطرناک باشد. از نظر برنز تنها راه رهایی از این مشکل این است که ما به این قابلیت تاثیرپذیری خود از محیط واقف باشیم و در زمان مناسب در برابر اجبار جمعی مقاومت کنیم.
درود بر شما
جداً از مطالعه اين نوشته لذت بردم. به گمان من مصداق بارز اين نوشته فروم بورسي است!، درود بر همه آناني كه مستقل مي انديشند و جرأت ابراز نظر مخالف را دارند؛ البته با استدلال.

spark
2011/11/12, 18:57
این یک تست روانشناسی است که توسط زیگموند فروید طراحی شده.

فرض کنید که در خانه هستید و پنج اتفاق زیر همزمان پیش میاد.

1- تلفن زنگ میزنه

2- بچه تان گریه میکنه

3-یکی داره در خونه رو می زنه و صداتون میکنه

4- لباس ها را بیرون روی طناب پین کرده اید و بارون میگیره

5- شیر آب رو در آشپز خانه باز گذاشتید و آب داره سر ریز میشه

خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کارها رو انجام میدید؟ یعنی از شماره ی 1 تا 5 رو با چه اولویتی انجام میدید؟

اولویت های خودتونو تعیین کنید و برای تحلیلش پایین صفحه رو ببینید.


فروید یکی از بارزترین شخصیت های علمی قرن بیستم است.

او در 6 ماه مه 1856 به دنیا آمد و در در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت.

او اطریشی بود و از بنیانگذاران دانشکده روانپزشکی.

بیشترین شهرت فروید مربوط به کارهای او در زمینه روان شناسی تمایلات جنسی، رویاها و ضمیر ناخودآگاه است.

او به عنوان پدر علم روان تحلیل گری شناخته می شود.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

هر یک از 5 مورد بالا نشون دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست.

1- زنگ تلفن، نشونه شغل و کار شماست.

2- گریه بچه، نشون دهنده خانواده است.

3- زنگ در خونه، نشون دهنده دوستان شماست.

4- لباس ها، نشون دهنده پول هستن.

5- سر رفتن آب، نشون دهنده میل جنسی (Sex) هستش.

ترتیب انتخاب های شما نشون دهنده اولویت های ذهن شما در زندگیه.

spark
2011/11/12, 19:02
یک عامل بسیار تعیین کننده در موفقیت مالی

تیمی از عصبشناسان در پاسخ به این که «چرا برخی، از دیگران ثروتمندترند؟» در کنار عوامل محیطی، پاسخ عاطفی به کسب یا از دست دادن پول را یک عامل بسیار تعیینکننده در موفقیت مالی خواندهاند.

«برایان کنوتسون»، استادیار روانشناسی و عصبشناسی استنفورد و مولف ارشد پژوهشی که به این موضوع پرداخته است، در مقالهای که در مجله «پلوس وان» منتشر شده، توضیح داده که در آزمایشی مربوط به نگرشها در مورد کسب پول، به افراد، یک انتخاب بین دو تصویر بر روی صفحه رایانه داده شد.


یکی از این تصاویر به برنده، یک دلار در دو سوم زمان و دیگری همین میزان را فقط در یک سوم زمان اهدا میکرد. تجربه شکست، مشابه بود؛ به جز این که دو تصویر - با احتمالهای متفاوت هر تصویر برای هر فرد - به قیمت یک دلار تمام میشد.


از این افراد بدون آگاهی قبلی در مورد جوایز هر تصویر و این که کدام، از احتمال اشتباه بیشتری برخوردار است، خواسته شد تا هر میزان که ممکن است برای برنده شدن تلاش کنند.


این شیوه آزمایشی غیر رایج نبود، اما ابتکار این گروه آن بود که سود و زیان در دو آزمایش جداگانه قرار بگیرند. به گفته کنوتسون، نتایج جدید نشان دهنده این مسأله بود که سیستمهای عصبی متفاوتی برای یادگیری در مورد سود و زیان مسؤول هستند.


روانشناسان از قدیم بر این باورند که یادگیری، یادگیری است؛ اما عصبشناسان آگاه به مسائل اقتصادی، موضع دیگری را میپذیرند: «احساسات مثبت، مانند هیجان و احساسات منفی مانند اضطراب، با مدارهای جداگانه مغزی پشتیبانی شده و به نظر بر روی یادگیری سود و زیان، ایجاد انگیزه میکنند.»


برای ارزیابی ارتباط این آزمایشات با دنیای واقعی، عصبشناسان از افراد خواستند تا اندازه داراییها و بدهیهای خود را مشخص کنند. جالب این که پاسخ این آزمایشات با دنیای واقعی افراد بسیار نزدیک بود. اجرای بهتر در آزمایشات یادگیری کسب پول، با موقعیت دارایی، بیشتر مرتبط بود و بالعکس.


معیارهای حافظه فعال، تحصیلات و بیزاری از ریسک، تاثیر کمی در مسائل مالی این شرکتکنندگان داشت. حتی درآمد این افراد تنها به دارایی آنها مرتبط بوده و به بدهی آنها هیچ ارتباطی نداشت. این نتایج نشانگر آن است که انواع ساده یادگیری احساسی میتواند اثر فزاینده نیرومندی بر تصمیمات مالی در طول زندگی داشته باشد.


از آن جایی که نمونههای تجربه شده، جمعیت کوچکی را دربر میگرفت، این دانشمندان در مورد نتیجهگیری کلی بسیار محتاط بوده و تصمیم دارند در ادامه یک نمونه تجربه ملی و مبتنی بر اینترنت را آغاز کنند.

meysam_sh_2020
2011/11/12, 19:25
این یک تست روانشناسی است که توسط زیگموند فروید طراحی شده.

فرض کنید که در خانه هستید و پنج اتفاق زیر همزمان پیش میاد.

1- تلفن زنگ میزنه

2- بچه تان گریه میکنه

3-یکی داره در خونه رو می زنه و صداتون میکنه

4- لباس ها را بیرون روی طناب پین کرده اید و بارون میگیره

5- شیر آب رو در آشپز خانه باز گذاشتید و آب داره سر ریز میشه

خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کارها رو انجام میدید؟ یعنی از شماره ی 1 تا 5 رو با چه اولویتی انجام میدید؟

اولویت های خودتونو تعیین کنید و برای تحلیلش پایین صفحه رو ببینید.


فروید یکی از بارزترین شخصیت های علمی قرن بیستم است.

او در 6 ماه مه 1856 به دنیا آمد و در در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت.

او اطریشی بود و از بنیانگذاران دانشکده روانپزشکی.

بیشترین شهرت فروید مربوط به کارهای او در زمینه روان شناسی تمایلات جنسی، رویاها و ضمیر ناخودآگاه است.

او به عنوان پدر علم روان تحلیل گری شناخته می شود.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

هر یک از 5 مورد بالا نشون دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست.

1- زنگ تلفن، نشونه شغل و کار شماست.

2- گریه بچه، نشون دهنده خانواده است.

3- زنگ در خونه، نشون دهنده دوستان شماست.

4- لباس ها، نشون دهنده پول هستن.

5- سر رفتن آب، نشون دهنده میل جنسی (Sex) هستش.

ترتیب انتخاب های شما نشون دهنده اولویت های ذهن شما در زندگیه.

جالب بود منم دنبال لباسم بودم اول (-:

سيد ياسر شريعت
2011/11/12, 20:01
جالب بود منم دنبال لباسم بودم اول (-:

من آخرینش لباس بود! با این اوصاف باید برم در موسسات عام المنفعه کار کنم!

meysam_sh_2020
2011/11/12, 20:11
البته الان دیگه خونه ها اپارتمانیه بارون بیاد لباس ها خیس نمیشه
. ما که مجردیم و بچه هم نداریم.
شیر اب هم که باز باشه خیلی اتفاق خاصی نیموفته.
الان دیگه تلفن ها هم یا بیسیم شده یا به موبایلت زنگ میزنن که میتونی جواب بدی و بری در رو هم باز کنی
همون زنگ خونه و دوستان واجب تره (-:

ناشناس
2011/11/14, 11:19
جمع آوری صف فروش صدرا، عدم تعدیل منفی سنگ آهنی ها، مثبت بودن بازارهای جهانی؛ آیا این دلایل برای تغییر روند کافی هستند یا باید این نوسانات را جزو ذات بازار پاییزی دانست؟

تصمیم کبری
2011/11/14, 11:27
جمع آوری صف فروش صدرا، عدم تعدیل منفی سنگ آهنی ها، مثبت بودن بازارهای جهانی؛ آیا این دلایل برای تغییر روند کافی هستند یا باید این نوسانات را جزو ذات بازار پاییزی دانست؟

جلسه 25 ابان شورای حکام هم طرف دیگر ترازو میباشد.

ناشناس
2011/11/14, 11:29
جلسه مذکور26 و 27 آبان است.

farhad_p
2011/11/14, 19:18
وقت بخیر و خسته نباشید
به نظر میاد در جلسۀ پیش روی شورای حکام، روسیه و چین(مخصوصأ روسیه) قویتر از گذشته ظاهر شوند.
امید دارم جو جلسه بار منفی دیگری به ایران تحمیل نکند.

ناشناس
2011/11/15, 12:07
به نقل از نمابورس
باید در نظر داشت که در سطح خارجی با توجه به مقاومت چین و روسیه برای تحریم اقتصادی ایران،د ر صورتی که آمریکا و اروپا در صدد تحریم نفت و گاز همچنین بانک مرکزی باشند، بازار سرمایه شرایط مساعدی نخواهد داشت گرچه کارشناسان بر این باورند شرایط سیاسی کنونی تاثیر بیشتری بر جو بازار دارد و روند اصلاح قیمتی و p/e بازار را تسریع می بخشد.

سامان نیک پور کارشناس بازار سرمایه در ارزیابی بازار سرمایه در شرایطی که خطر تحریم های اقتصادی بیشتری در کمین اقتصاد ایران است، به نمابورس می گوید:" گرچه تحریم های اقتصادی تحت تاثیر شرایط سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی بازار سرمایه را متاثر می سازد اما نکته مهم تر این است که بازار در حال حاضر مترصد انتخابات است و این در حالی است که مسئله انتخابات مجلس صرف نظر از مسائل خارجی ،تاثیر بیشتری بر بازار می گذارد."

وی ادامه می دهد:"واقعیت این است که جدای جو روانی، بازار به لحاظ بنیادی هم با افزایش p/e مواجه و از سطوح نرمال فاصله گرفته بود، بحث های سیاسی داخلی و خارجی به اصلاح p/e بازار شتاب بیشتری داد ."

این کارشناس ادامه می دهد:"در این شرایط برخی شرکت ها تعدیل مثبت هم داشتند اما با اقبال بازار مواجه نشدند که عمده دلیل آن را می توان تمایل بازار به اصلاح p/e دانست." وی تاکید کرد:" بحث های سیاسی و پیرامونی بازار روند اصلاح را تسریع کرد."

نیک پور پیش بینی کرد:" تا پس از ماجرای انتخابات که مقارن با ارائه گزارش های پیش بینی سال 91 شرکت ها خواهد بود، بازار به شرایط عادی بازگردد."وی خاطر نشان کرد:" به نظر می رسد که بازار در اسفند ماه سال جاری و فروردین سال آینده وضعیت مناسبی را خواهد داشت."

مسلم
2011/11/15, 15:57
حکایت ایران و آمریکا :

ماموران ك.گ.ب مي ريزند در كلبه ام. مي گويند باركوفسكي تو تخلف كرده اي و بايد تمام تكنولوژي ساخت تفنگ را تحويل دهي.

مي گويم:

من جز تكنولوژي ساخت در و پنجره هيچ نمي دانم.!!! :((:((:((

مي گويند:

اما خودت در قهوه خانه گفته اي به تكنولوژي ساخت تفنگ و توپ دور زن دست يافته اي.

باورم نميشه. من يه مقدار جو گير شدم ولي نه تا اينقدر.!!!

ميگويند:

حالا آزمايشگاه و انبارت كجاست؟؟


انبار كدام است ديگر؟؟؟!!!



خانه ام را زير و مي كنند. اسبم - گاري ام و... را مي برند!!! :((:((:((


مي گويند :

تو تحريم هستي و اموالت مصادره خواهد شد.

حالا من ماندم و اينكه كاش با مردم در قهوه خانه صادق بودم. بي جهت همه چيز را از دست دادم. :((:((:((
19 بهمن 1384

امید
2011/11/15, 16:57
حکایت ایران و آمریکا :

ماموران ك.گ.ب مي ريزند در كلبه ام. مي گويند باركوفسكي تو تخلف كرده اي و بايد تمام تكنولوژي ساخت تفنگ را تحويل دهي.

مي گويم:

من جز تكنولوژي ساخت در و پنجره هيچ نمي دانم.!!! :((:((:((

مي گويند:

اما خودت در قهوه خانه گفته اي به تكنولوژي ساخت تفنگ و توپ دور زن دست يافته اي.

باورم نميشه. من يه مقدار جو گير شدم ولي نه تا اينقدر.!!!

ميگويند:

حالا آزمايشگاه و انبارت كجاست؟؟


انبار كدام است ديگر؟؟؟!!!



خانه ام را زير و مي كنند. اسبم - گاري ام و... را مي برند!!! :((:((:((


مي گويند :

تو تحريم هستي و اموالت مصادره خواهد شد.

حالا من ماندم و اينكه كاش با مردم در قهوه خانه صادق بودم. بي جهت همه چيز را از دست دادم. :((:((:((
19 بهمن 1384
واقعا باید به پیش بینی جناب بارکوفسکی آفرین گفت . مطلبی که شش سال پیش نوشتند.

تازه کار
2011/11/16, 18:29
مهران جان
ممکن است جواب پیغام خصوصی را بدهید؟ بسیار سپاسگذارم.



يك انجمن عمومي براي به اشتراك گذاشتن اطلاعات ايجاد مي شود و اعضاي آن اطلاعات خود را به صورت درگوشي و تلفني مطرح مي كنند؛ پارادوكسيكال به نظر مي رسد.

با درود
آنچه بر اين سهم و حق آن گذشت و مورد مشابه چند ماه قبل يعني بترانس، حقيقتاً توجه مرا بيش از پيش به كاركرد فروم ها به عنوان يك رسانه جلب نموده است. ناگفته مشخص است كه معدودي سهامدار با نيات خوب يا بد در فروم ها فعاليت مي كنند كه توانايي اثرگذاري روي نظرات ديگران را دارند اين اثرگذاري گاهي در شكل افراطي خود كار را به جايي مي رساند كه برخي به كلي تفكر را رها كرده و زمام كار را به طور كامل به اين افراد مي سپارند...
--------------------------------------------------------------------------------------------
حال پرسش اينجاست كه آيا مطرح شدن نظرات اين افراد تاثيرگذار به صورت عمومي صحيح است يا غلط؟ آيا براي مورد اول بهتر نيست نظرات خصوصي بيان شوند و براي مورد دوم نيز مديران فروم ها اقدام پيشگيرانه اي انجام دهند؟

با سلام
ناشناس عزیز;
با اجازه اول چند نکته از خودم بگم: من برخلاف اکثر دوستان حاضر در اینجا در بورس فعالیت حرفه ای ندارم چرا که تقریبا تمام صبحها سر کارم و نمیتوانم خرید و فروش مکرر داشته باشم. چند ماه بیشتر هم نیست که وارد بورس شده ام و البته در ضررم. حجم سرمایه ام هم بالا نیست و تنها به چشم آموزش به مطالب نگاه میکنم. تا الان هم با پیشنهاد کسی سهم نخریده ام حتی اساتیدی چون مهران و باربد.
سایت بورسی زمانی بهترین مکان برای آموزش من بود. مطالب باربد... نظرات مهران... تحلیلهای بابک پناهی و محسن نظری و و و... حتی بحثهایی که شما با باربد میکردید برای من بسیار جذاب بود.
الان که نگاه میکنم میبینم باربد رفته, محسن نظری دیگر اینجا نمینویسد, از بابک پناهی خبری نیست, رضا (امپراتور7) حضورش کمرنگ شده, جناب برادران, حجت ,.... همگی کم پیدایند.
بگذریم...
توانایی و علاقه شما را در به نقد کشیدن دیگران ارج مینهم و میدانم که طبعا حضرتعالی نیز از انتقاد ناراحت نمیشوید که یکسویه بر مسند قضا نشستن رسم جوانمردی نیست. لذا پستهای بالا را که مربوط به صفحه قبلی همین تاپیک هستند و اتفاقا هر سه پشت سرهم میباشند خدمتتان گذاشته ام.
شما بدون اینکه بدانید پرسش من از ایشان چه بوده, به طعنه و کنایه پستی زده اید و پیغام خصوصی دادن را ناشایست جلوه داده اید و 9ساعت بعد مطلبی نوشته اید که از نظر من تاییدی بر پیامهای خصوصی است. خواهشمندم درصورت امکان این مورد را برای من روشن بفرمایید چرا که احساس من این است که پست اول شما در کنایه به مخاطب اینجانب زده شده بود (با توجه به برخی پستهای قبلی) و پست دوم نظر شخصیتان بوده.
از پاسخ شما بسیار سپاسگذارم.

ناشناس
2011/11/16, 19:19
درود بر شما
هر دو پست مذکور به طور قطع نظر شخصی من است و از آن دفاع می کنم:
1- مراد من از "نظرات خصوصی بیان شوند" ، پیام خصوصی نیست و صرفاً تشابه این دو کلمه ایجاد شبهه می کند. همانگونه که توضیح داده ام به اعتقاد من حریم فروم های بورسی حریم امنی نیست. در مورد برخی سهام پرنوسان و پر حرف و حدیث که تعداد زیادی سهامدار جزء درگیر آن می شوند-سهامی مثل صدرا، بترانسح، فنوردح و...- بسیار عالی خواهد بود مکانیزمی تعریف شود تا نظرات افراد تاثیرگذارتر به سهولت در دسترس قرار نداشته باشد تا بازی برای بازیگردان سهم آسان نشود. در مورد چند و چون چنین مکانیزمی نیز راهکاری نداشتم و صرفاً یک ایده خام بود.

2- پست اولی که شما از من نشان داده اید ابداً در کنایه به پست ارسالی جنابعالی نیست. از نوشته اتان مشخص است شما نیز این را نیک می دانید.

3- کماکان بر نظر خود استوار هستم که "هیچکس" تحلیل منطقی از این سهم نداشت. ایکاش هر کس آنچه در چنته دارد خالصانه در وسط میدان ارائه کند. اینکه در بحبوحه جریانات، انزوا در پیش بگیریم و پس از سوت پایان، نتیجه را حدس بزنیم شق القمر نیست.

4- به شدت پرهیز دارم از بکار بردن صفت "استاد"، من "مشاور" را واژه بسیار مناسب تری می دانم. پیشنهاد می کنم سری به تاپیک های آموزشی این سایت بزنید بعید می دانم به هیچیک از نام هایی که ذکر کردید بربخورید.

بی نهایت سپاسگزارم از دقت نظرتان

meysam_sh_2020
2011/11/16, 19:20
جناب امپراتور میبنم که باز داری از نظرات من که اشتباه دراومده داری سو استفاده میکنی و مکررا تو حرفت میگی به این دلایلو به خاطر برخی دوستان فلان کارو نکردم و تذکر رو ندادم.

من نمیدونستم همچی بازی کثیفی تو سهمه.
بنده حرکت اولشون رو پیش بینی کردم که میبرن تو گره و پیش بینی بعدیم در مورد جمع کردن تو گره اشتباه در اومد.خوب حالا چیو میخوای ثابت کنی؟

اقا اگه بازی رو میدونستی چرا اون شب که پرسیدم تو گره جمع میشه یا نه اومدی گفتی من رمال یا غیبگو نیستم؟ نیومدی بگی من میدونم چه خبره و میخوان چی کار کنن؟؟؟

امپراتور7
2011/11/16, 20:34
جناب امپراتور میبنم که باز داری از نظرات من که اشتباه دراومده داری سو استفاده میکنی و مکررا تو حرفت میگی به این دلایلو به خاطر برخی دوستان فلان کارو نکردم و تذکر رو ندادم.

من نمیدونستم همچی بازی کثیفی تو سهمه.
بنده حرکت اولشون رو پیش بینی کردم که میبرن تو گره و پیش بینی بعدیم در مورد جمع کردن تو گره اشتباه در اومد.خوب حالا چیو میخوای ثابت کنی؟

اقا اگه بازی رو میدونستی چرا اون شب که پرسیدم تو گره جمع میشه یا نه اومدی گفتی من رمال یا غیبگو نیستم؟ نیومدی بگی من میدونم چه خبره و میخوان چی کار کنن؟؟؟

=))=))=))
من کف دستم رو بو نکردم ببینم 100 درصد تو سهم چه خبره بعدشم گیرم بدونم چه خبره چرا این ریسک رو بکنم بگم قطعا یا حتما .ولی با این وجود نوشتم حدس میزنم که چه خبره و درگره هم جمع نمیشه همین تکنیکالیست ها همیشه میگن اگر مگر در صورتی که .... ببین پسر جان من وظیفه ای ندارم بگم چه بازی تو سهمه یا چه اتفاقی میافته پس اولا طلبکار نباش دوما انقدر خام و ناپخته اظهار نظر نکن
لزومی به ادامه بحث نمیبینم

meysam_sh_2020
2011/11/16, 21:38
=))=))=))
من کف دستم رو بو نکردم ببینم 100 درصد تو سهم چه خبره بعدشم گیرم بدونم چه خبره چرا این ریسک رو بکنم بگم قطعا یا حتما .ولی با این وجود نوشتم حدس میزنم که چه خبره و درگره هم جمع نمیشه همین تکنیکالیست ها همیشه میگن اگر مگر در صورتی که .... ببین پسر جان من وظیفه ای ندارم بگم چه بازی تو سهمه یا چه اتفاقی میافته پس اولا طلبکار نباش دوما انقدر خام و ناپخته اظهار نظر نکن
لزومی به ادامه بحث نمیبینم
مشکل شما هم همین جاست که فک میکنی خیلی پخته هستی . شاید هم خیلی دسته بالا گرفتی خودتو و فک میکنی واقعا امپراتوری. ؟
.خوب شد که لزومی به ادامه بحث نمیبینی که پاسخ پخته بودن یا نبودنت رو بدی.=))

موفق باشی.

مهراز
2011/11/16, 21:44
=))=))=))
من کف دستم رو بو نکردم ببینم 100 درصد تو سهم چه خبره بعدشم گیرم بدونم چه خبره چرا این ریسک رو بکنم بگم قطعا یا حتما .ولی با این وجود نوشتم حدس میزنم که چه خبره و درگره هم جمع نمیشه همین تکنیکالیست ها همیشه میگن اگر مگر در صورتی که .... ببین پسر جان من وظیفه ای ندارم بگم چه بازی تو سهمه یا چه اتفاقی میافته پس اولا طلبکار نباش دوما انقدر خام و ناپخته اظهار نظر نکن
لزومی به ادامه بحث نمیبینم
سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان.
کسانی که سالها با هزینه های زیاد راه کسب در امد از این اشفته بازار رو یاد گرفتند چرا باید قبل از اینکه خودشان از سرمایه گذاریشان مطمئن بشن با لو دادن خرید و فروشهاشون ریسک خراب شدن روند سهمی که با هزار زحمت رصد کردن و پیداش کردن رو بپذیرند.
زمانی من در بورس24 و سپس در بورسی شاهد حضور پررنگ حرفه ایهای بازار بودم . از نظراتشون استفاده کردم. روند طوری است که گویا موظف هستند بی مزد و مواجب حتی اب خوردنشان رو هم گزارش کنند. چرا نمیتونیم کنار هم از تجربیات همدیگه استفاده کنیم. اگه مطلب مناسب و سود دهی نوشته شده بود تشکر کنیم و اگر اشتباه بود یادمون باشه که هر فردی هر قدر حرفه ای ممکنه اشتباه کنه
در این دنیای مجازی به هیچ عنوان مهم نیست که ایا دیگران شما رو قبول دارند . خوب هستید یا بد . مهم اینه که از این دنیای مجازی اطلاعاتی کسب کنیم که به ما سود برسونه و هرچه جو مثبت تر باشه بهتر. بجای بحثهای فنی تایپکها پر شده از گفتمانی که سود رسان نیست.کسی که تمام خرید و فروشهاشو اعلام میکنه رو سفته باز میگن کسی که اعلام نمیکنه هم به نوعی دیگه محکوم میشه و باز هم سفته باز میشه....
حیف از این همه انرژی که صرف اثبات خودمان یا نفی دیگران کنیم.
این لفاظی ها رو درد دل برادر کوچکتون بدونید
L-):x

تصمیم کبری
2011/11/16, 22:24
چرا باعث آزار خودتون و دیگران میشوید؟
چرا وقتی سود میکنیم میگیم تحلیل خودمون بود؟ وقتی ضرر میکنیم میندازیم گردن دیگران؟
الان که من ضرر کرده ام، و امپراتور چند روز پیش احتمال 50 تومان را میداد. چرا نباید بگم امپراتور دمت گرم.
به قول یکی از بچه ها، وقتی یه شلوار 30 تومنی میخواهید بخرید بازارو چند بار بالا و پایین میرید تا سرتون کلاه نره!!
اونوقت برای خریدن چند میلیون سهام، همینجوری کشکی پول میدهید؟
بعدشم که ضرر میکنید طلبکار میشید که فلانی باعث ضررم شد؟
من تو فنوردح 2 میلیون ضرر کردم. در صورتی که اگه پولشو قثابت اضافه میکردم الان به قیمت امروز نه تنها 2 میلیون ضرر نمیدادم بلکه 1.5 میلیون هم رو سود بودم.
بعد از مجمع این سود 1.5 میلیونی بیشتر هم میشه.
حالا باید بیام زمین و زمان و بقیه کاربران را فحش بدم؟ چرا نگم تصمیم کبری ، خودت کردی که لعنت بر خودت باد.

mehran
2011/11/16, 23:05
تقدیم به بیکارترین مشاور روی کره زمین..

تخریب شخصیت

یکی از رفتارهای ناپسند و نکوهیده رایج در جامعه ما که زشتی و قبح آن از بین رفته غیبت کردن است . در واقع کسانی که این عمل را انجام می دهند به این وسیله شخصیت فردی را که در مورد او حرف میزنند خدشه دار کرده و موجب قضاوتهای غلط دیگران در مورد او می شوند . بهتر نیست وقت و انرژی که صرف تخریب شخصیت دیگران و بدگویی می شود ، صرف خودسازی و رفع نقصهای شخصیتی و افزایش اعتماد به نفس شود ؟ در واقع به نظر من غیبت کردن(با هر توجیهی) و تخریب شخصیت دیگران یکی از نشانه های بارز ضعف شخصیتی افراد و عقده خودکم بینی است . و شخص غیبت کننده بیشتر از همه شخصیت خود را زیر سوال برده و در هم می کوبد . غیبت از آن دسته صفاتی است که در همه نظامهای اخلاقی ناپسند است . استيون را برتز، نويسنده و روان شناس، اعتقاد دارد که حسادت، شايع ترين علتي است که باعث مي شود آدم ها به غيبت کردن (والبته غيبت هاي دانسته)بپردازند:«اگر به خاطر محبوبيت، قيافه ي ظاهري، موقعيت مالي، پرستيژ اجتماعي و امثال اين ها به کسي حسادت بورزيم، غيبت، وسيله ي خوبي براي مخدوش کردن چهره ي آن شخص خواهد بود. يا اگر کسي بر حقمان بدي کرده باشد، مثلاً پولمان را خورده باشد يا در جمع، ضايعمان کرده باشد و... مي شود از غيبت به عنوان سلاحي براي تخريب شخصيت او و انتقام گيري شخصي استفاده کنيم. متأسفانه خيلي از ما اين کار را مي کنيم.» روان شناسان از غيبت به عنوان يک «خشونت ارتباطي» ياد مي کنند و آن را نوعي قلدري و زور گيري کلامي مي دانند. فرانک آندرو مي گويد: «ما با غيبت کردن سعي مي کنيم احترام، آبرو، محبوبيت و يا روابط اجتماعي افراد را از آن ها سلب کنيم. به علاوه، غيبت نوعي سعي در جهت حذف فرد غيبت شونده از جمع آشنا است.»

در واقع گوینده و شنونده غیبت به یک اندازه گناهگار هستند و هر دو باهم دست به یک ترور شخصیتی نسبت به نفر سوم غایب کرده اند .گاهی افراد در جمع شروع به گفتن یک مسئله خصوصی از فردی میکنند . که در این صورت هم رازداری خود را زیر سوال می برند و هم غیبت کرده اند . اگر گفتن یک چیز خصوصی از زندگی کسی از نظر خودمان مهم نباشد باز هم حق بیان کردن آن را نه فقط در جمع بلکه حتی برای یک نفر هم نداریم . خصوصی ، خصوصی است . حتی اگر از نظر ما مهم نباشد . استيون رابرتز نيز بر اين باور است که شنونده ي غيبت در واقع به شخصيت خودش توهين مي کند: «اگر اجازه بدهيد شخصي در حضور شما از شخص ديگري بد گويي بکند، در حقيقت، اجازه داده ايد که او براي شما تصميم بگيرد. چرا که به هرحال، وقتي حرف هاي او تمام شود، ذهنيت شما تا حدي نسبت به فرد غيبت شونده تغيير پيدا مي کند. اين يعني، شخص غيبت کننده در برقراري رابطه و تنظيم سطح رابطه تان با شخص غيبت شونده، به جاي شما تصميم گرفته است. اگر او اشتباه کرده باشد - که شخصيتاً همين انتظار مي رود - شما هم به اشتباه مي افتيد.» دکتر فرانک مک آندرومي مي گويد: «وقتي پشت سر شخصي بدگويي مي کنيم، در حقيقت، داريم آبرويش را مي بريم. از بين بردن آبروي افراد، آن هم در شرايطي که خودشان حضور ندارند تا از آبرويشان دفاع کنند، درست مثل اين است که آن ها را بکشيم .»
متاسفانه مردم اصلا توجه نمی کنند که با این بدگویی از دیگران چهره یک شخص را خراب می کنند و چه بسا موجب بهم خوردن یک زندگی شوند و یا رابطه هایی را خراب کنند . گاهی حتی این بدیهای شخص نیست که پشت سر او گفته می شود بلکه حرفهای بیخود و دروغهایی عجیب و غریب و ساخته و پرداخته ذهن غیبت کننده است . گیرم که آب رفته به جوی باز آید با آبروی رفته چه می کنید ؟
بعضی ادعا می کنند که هدف از غیبت بیان عیوب دیگران و اصلاح آنهاست ؟ ولی اولا بیان اشتباهات کسی با هدف اصلاح انتقاد است . دوما اگر هدف اصلاح کسی باشد چرا باید این معایب پشت سر شخص بیان شود ؟ عده ای هم وقتی حوصله شان سر می رود و کاری ندارند، از بیکاری و برای گذراندن وقت شروع به زدن حرفهای بیخود می کنند . معمولا وقتی کسی می پرسد : ((دیگه چه خبر ؟)) و حرفی برای گفتن نیست غیبت کردن شروع می شود . که در بیشتر موارد دقیقا به قصد تخریب شخصیت نفر سوم است . ولی آیا آبروی افراد را بردن و شخصیت آنها را له کردن به قصد بالا بردن خود کار درستی است ؟ بهتر نیست به جای گفتن چنین حرفهای مخربی ساکت باشیم ؟ شاملو می گوید سکوت سرشار از ناگفته هاست . من می گویم گاهی سکوت سرشار از فایده است .

برگرفته از وبلاگ دست نوشته های خیال....

تازه کار
2011/11/17, 01:00
درود بر شما
هر دو پست مذکور به طور قطع نظر شخصی من است و از آن دفاع می کنم:
....
4- به شدت پرهیز دارم از بکار بردن صفت "استاد"، من "مشاور" را واژه بسیار مناسب تری می دانم. پیشنهاد می کنم سری به تاپیک های آموزشی این سایت بزنید بعید می دانم به هیچیک از نام هایی که ذکر کردید بربخورید.

بی نهایت سپاسگزارم از دقت نظرتان

با سلام
بسیار سپاسگذارم از پاسختان ولی راستش را بخواهید من قانع نشدم.
نکته دیگر; اگر اجازه دهید درمورد واژگان استاد و مشاور دیدگاه خودم را مطرح کنم چرا که گاهی اختلاف نظرات از اختلاف دیدگاهها منشا میگیرد:
از نظر من مشاور کسی است که در ازای مبلغی و یا به رایگان پیشنهاداتی را به شما ارایه میدهد که الزاما نیازی بر داشتن بار آموزشی ندارند هرچند که میتوانند حاوی نکات آموزشی باشند. استاد را کسی میدانم که به نحوی (چه مستقیم و چه غیرمستقیم) نکات آموزشی را برای شما بازگو کند. (اجازه دهید از تعریف گسترده تر آن که به معنای تبحر در انجام کار است بگذریم که با این تعریف محدوده اساتید حداقل در علم تریدینگ بسیار وسیع میشود.)
آموزش حداقل از دید من و در رشته تحصیلی من دو بعد دارد: تئوری و عملی. چه بسیار اساتیدی که مدتها وقت گذاشته اند و مطالعه و کار تحقیقاتی نموده اند ولی در کار بالینی دخول نداشته اند و برعکس بسیاری از اساتید اینجانب تئوریسینهای خوبی نیستند ولی در هر کنگره و سمیناری بر صدر مینشینند و نظراتشان مورد توجه اهل فن است.
در تیرماه امسال این افتخار نصیبم شد که با جناب پروفسور رستمی (مدیر گروه نورولوژی دانشگاه سنت لوئیس) دقایقی هم صحبت شوم. از ایشان درمورد پروپوزال یک طرح تحقیقاتی و نحوه انجام آن نظر خواستم. با خونسردی پاسخ دادند در این زمینه بهتر است با یکی از همکاران که ایمیلش را میدهم مکاتبه کنید چرا که اینها مباحث تئوری هستند و من تبحری در آنها ندارم. جالب اینکه جناب استاد دقایقی بعد که با هم بالای سر بیماری بودیم با حوصله تمام بیش از یکساعت از بیمار شرح حال گرفته و معاینه کردند و صحبتهای تک تک تیم درمانی را شنیدند و نهایتا نظر خود را گفتند و تشخیصی را مطرح کردند که برای ما بسیار غریب مینمود و البته پس ار بررسیهای تکمیلی صحت نظر استاد معلوم گردید.
اجازه دهید برگردیم به بحث بورس خودمان... آیا شوارتز و یا وارن بافت کتابهای آموزش تحلیل تکنیکال یا بنیادی نوشته اند؟ غیر از این است که شیوه معاملات آنها و نظراتشان باعث شده که بسیاری از معامله گران ایشان را الگوی خود قرار دهند؟
و اما درمورد اسامی که نام بردم: شخصا از نکاتی که گفته اند و یادداشتهایشان استفاده کرده ام و به صورت غیرمستقیم خود را شاگرد ایشان میدانم. چه در تاپیکهای آموزشی مطلب زده باشند و چه نزده باشند. اتفاقا به نظر من آنکس که وارد کار شده و نظر میدهد و خود را به بوته نقد میگذارد بیشتر حق استادی دارد تا آنکس که تنها درحیطه تئوری قدم میزند. البته چه بهتر که فرد در هردو خبره باشد ولی عدم حضور در حیطه تئوری بیانگر ضعف نیست.
با سپاس

ناشناس
2011/11/17, 02:03
درود مجدد
از نوشته اتان چنين بر مي آيد كه پزشك متخصص هستيد و باعث افتخار من است كه با جنابعالي همكلام مي شوم. قانع نشدن شما را به حساب قلم ناتوان خود مي گذارم، در مورد تفاوتهاي دنياي تئوري و پراكتيك با شما هم عقيده ام ولي تعاريف شما از واژگان استاد و مشاور را تاييدي بر نوشته خود مي دانم. غرض بي ارزش كردن مرتبه مشاورين نيست كه همه نيك مي دانيم ارزش والاي مشورت را در همه امور، بحث بر سر جايگاه و كاربرد واژگان است.
استاد راه رفتن را مي آموزد و مشاور به جاي شما راه مي رود؛ اگر روزي استادي وارد اين سايت شود، شرايط روز بازار را به عنوان Case آموزشي به ما كاربران بياموزد، از مغزمان كار بكشد و به فكر كردن وادارمان كند آنگاه تفاوتهاي استاد و مشاور به چشم خواهد آمد. چندي پيش تاپيكي را در سايت همسايه مي خواندم در مورد محاسبه NAV و ارزش جايگزيني؛ پر از شرح و تفصيل و نكات با ارزش كه كاربران نيز در ميانه بحث سوالات خود را مطرح نموده بودند و حقيقتاً لذت بردم و صفت استاد را لايق نويسنده اين تاپيك مي دانم. در اين سايت نيز به گمان من فقط يك تاپيك آموزشي وجود دارد كه آن نيز نيمه كاره رها شده است(تاپيك اعجاز فيبوناچي). افرادي كه شما نام برديد نه استاد بلكه مشاوران برجسته اي هستند كه شخصاً از مشورت آنان استفاده كرده ام.
جورجي شوارتز را نمي دانم اما وارن بافت يك كتاب بسيار عالي در حوزه تحليل بنيادي دارد به نام "وارن بافت و تفسير صورتهاي مالي" كه انتشارات فرا آن را به فارسي برگردانده است. پيشنهاد مي كنم اين كتاب را مطالعه بفرماييد شايد در مورد جايگاه واژگان هم نظر شويم.
با سپاس

سپه
2011/11/17, 10:02
تقدیم به بیکارترین مشاور روی کره زمین..

....=))=))
هر از چند گاهی می ایید ومطلبکی می نویسد ومن نوعی تا چند دقیقه اوضاع قمر در عقرب بورس رو فراموش کرده و فقط می خندم
دمت گرم وسرت خوش باد

هر چند که هنوز معتقدم
يك انجمن عمومي براي به اشتراك گذاشتن اطلاعات ايجاد مي شود( نقل از نوشته ناشناس)

به شرط احترام گذاردن به نظرات مخالف دیگران

ناشناس
2011/11/17, 16:24
بازار سرمایه همواره با تابعیت از چندمین عامل و متغیر در حال نوسان است و این نوسانات می تواند با قوت گرفتن عوامل اثر گذار منجر به روندی صعودی و یا نزولی شدید در بازار گردد. بطوریکه تشکیل صف های خرید و فروش سنگین روی اکثر نمادها تشکیل شده و با توجه به اینکه سرمایه گذار تحت تأثیر این صف ها قرار می گیرد، با بروز رفتارهای هیجانی و احساسی شتابزده عمل می کند و در مواقعی که اخبار موجود شایعه ای بیش نباشد، دچار زیان شده و سرمایه خود را از دست می دهند.
در همین راستا و برای اینکه به بررسی رفتار شناسی سهامداران بپردازیم، با دکتر فتوت روانشناس صنعتی سازمانی و مشاور بانک و بیمه و صاحب امتیاز فصل نامه روانشناسی مدیریت و بازار گفتگویی ترتیب دادیم که شرح آن در ادامه آمده است.


خبرنگار بورس نیوز: در خصوص نحوه رفتار سرمایه گذاران بفرمایید و اینکه چه عواملی در بروز چنین رفتارهایی اثر گذار است؟

نکته ای که در تمام حوزه ها به ویژه بازار سرمایه وجود دارد، این است که در فرهنگ و جامعه ما رویکردی تقلیدی وجود دارد و همواره رویکرد رفتاری ما به صورت پیرو بوده چنانچه اقلیتی موج ایجاد می کنند و اکثریتی تماشا می کنند که نتیجه آن چیست؛ آنگاه اگر نتیجه لازم کسب شده باشد، با حرکتی تقلیدی همان رفتار از سایرین نیز بروز می کند.

اما مطلبی که در اینجا قابل توجه است، اینکه در بورس افراد توجه نمی کنند که گروه اول مرجع نیستند و اصولا بورس مرجع تقلیدی ندارد زیرا گروه اقلیت با انجام خرید و یا فروش سهام خود بازار را با صف خرید و یا فروش همراه می سازند و آن میزان سودی که نصیب آنها شده، هرگز عاید گروه های پیرو و مقلدین نخواهد شد.همین امر سبب می شود که در بلند مدت سهامداران جا به جا شده و گروه های پیرو با زیان از بازار خارج شوند و عده ای دیگر جای آنها را می گیرند که این به نفع بازار سهام کشور نیست.
بر همین اساس باید به مردم آموزش داده شود که با نگاهی بلند مدت به بازار نگاه کنند و به دنبال سود کوتاه مدت از طریق خرید و فروش سهام نباشند، بلکه باید به دنبال سود سهام و نیز افزایش تعداد سهام خود از طریق شرکت در افزایش سرمایه شرکت ها باشند.
http://boursenews.ir/fa/pages/?cid=57158

Atisaz2010
2011/11/18, 01:05
این بازار حالا حالا ها منفیه

سپه
2011/11/19, 20:42
راجع به پست 199 همین تاپیک

به نظر من بین انچه که از فحوای کلام نوشته بر می اید وکل مطالب نوشته تناقض وجود داره ..... نداره
( اخ باز نوشتم تناقض باید می نوشتم پارادوکس اخه این جوی تو محافل بیشتر علمم نشون داده می شد)

سپه
2011/11/25, 15:51
سئوال من از جناب ناشناس
چند وقت در این بازار فعالید؟ چند وقت است که با طرز تفکر خود فعالید؟ ( منظور از طرزتفکر خودفعالید درجمله دوم طرزتفکر خود دراین بازار فعالید)
جواب ایشان
در مورد اينكه چه مدت است اينگونه مي انديشم بايد ذكر كنم اين طرز تفكر ارتباطي با بورس ندارد و همواره اعتقاد راسخ دارم كه عقل انسان بزرگترين راهنماي اوست. هر چند بر ارزش مشورت با مشاوران كارآزموده نيز همواره تاكيد دارم اما پذيرش بي تفكر آنچه مي شنويم را با ذات متعالي انسان متعارض مي دانم

انصافا این گونه جواب سربسته دادن ازکسی که بیشترین سئوالات ( چه بامفهوم چه بی مفهوم) را دراین سایت پرسیده اند جای بسی تعجب دارد!!!


در مورد اينكه چه تضميني وجود دارد به سطح تحليلگران خاص برسيم، شما شك نكنيد كه اگر من يك "تحليلگر خاص" بيابم چهار زانو در محضرش مي نشينم و تمام وقت شاگردي مي كنم اما چنين فردي را نمي شناسم. رسيدن به سطح تحليلگران حال حاضر فرومهاي بورسي كار چندان مشكلي به نظر نمي رسد.


واقعا این اعتماد به نفسی که در جنابعالی می بینم ........
مثلی هست که اینقدر چریدی پس کو دنبه ات ( امیدوارم از این مثل برداشت سوئ نشود جناب ناشناس از نظر بنده انسانی انسانندقصد بیان کردن فکر به گونه ای بود)


درجواب سئوال من که شما چند وقت دراین بازار با این طرز فکر فعالید .
می خواستم بعد از گرفتن جواب شما !!!!! بفهمم با توجه به عقیده جنابعالی ومشخصاتی که از نظر من برای رسیدن به سطح خاص تحلیلگری لازم است بالاخره این

بیاموزیم همه چیز در نهایت به خود ما خلاصه می شود، باید بیندیشیم، بپرسیم، اظهار نظر کنیم، سعی و خطا کنیم تا در نهایت یاد بگیریم آنچه آموختنی است

چه زمانی دنبه خود را نشان می دهد ( تا برای کسانی که این راه به ایشان پیشنهاد شده به عنوان حرفی دهن پر کن تلقی نگردد)



اما پذيرش بي تفكر آنچه مي شنويم را با ذات متعالي انسان متعارض مي دانم.

بحث به بیراهه می رود اگر پرسیده شود ذات متعال انسان چیست ؟ و.... پس نمی پرسم اما از دید گاه شما

پذيرش بي تفكر آنچه مي شنويم را با ذات متعالي انسان متعارض مي دانم.

فک می کنم این مطلب برای تعیین استراتژی معاملاتیان شرح داده شده
اما مطمئنید برخی پذیرش ها بی تفکر اند
مثا ل می زنم
راجع به بترانس بعد از تمام شدن مهلت خرید وفروش حق جناب ناشناس 3 گزینه راجع به کسانی که حق رو خریده اند مطرح فرموده بودید

گزینه سوم که حاصل فکر شما بود عدم واریز پول حق تقدم و منتظر ماندن برای فروش حق تقدم توسط شرکت بود( تو انچه بر این سهم گذشتی که برای این سهم به خوبی بیان فرمودید اشاره ای به این امر نشده بود)

ایا کسی بود که این طرز تفکر را بپذیرد ؟ احتمال زیاد خیر ( از لحاظ اماری زیر 5 درصد فکر نکنم امار خوبی باشد)

چرا ؟ یکی از علل این امر ( به عقیده بنده ) نشان داده نشدن هیچ گونه دنبه ای بوده است

سپه
2011/11/25, 16:05
ب
برخي با وجود سابقه زياد هميشه سياهي لشكر باقي مي مانند و برخي نيز در مدت كوتاهي زير و بم كار را ياد مي گيرند و نقش خود را مي يابند.



برخی اول که خوب مشخص است منظورتان چه برخیانی ;) است

اما برخی دوم که فرموده بودید در مدت كوتاهي زير و بم كار را ياد مي گيرند و نقش خود را مي يابند.
من در مورد نقش جنابعالی به مشکل برخوردم جز کدام دسته برخی هستید؟؟؟؟؟
زیرا دو تعبیر در مورد شما به کار رفته بود
1- در هوای بارانی وپنجره بازو...
2- مشاوران .....
تعبیر دیگری نه از جانب کسی دیگر ونه از جانب جنابعالی نشد

ایا نقش جنابعالی این است که به بابی یاد اوری نمایید که تو که قشکر هایت رو فروخته بودی برای چه باز نوشتی فروش:d ( حالا بنده خدا یادش رفته بنویسه) یا کسی شخص دیگر را استاد خطاب کرد سریع به جلو دویده و ذکر فرمایید که ایشان را استاد خطاب نکنید :d( چرا که خودشان هم اینطور خواسته اند)

ویا یاد اوری به امپراتور که نوردح های فروخته شده ات را چرا ننوشتی ؟؟ چرا که یک تحلیلگر متعهد و... ( مسلما منظور مشخص است که کیست:d )خرید وفروش های روزانه اش را می نویسد

ودر پایان
من نمی دونم اون کسی( قبل از غیبت صغرایش) که در جواب سئوالات بی پایان جنابعالی جوابهایی چندین صفحه ای ارائه می داد

چه گونه تشکر ات قلبی شما را که حاضر به زدن پست تشکر درزیر نوشته اش هم نیستید متوجه شود؟؟؟؟

ناشناس
2011/11/25, 16:29
با درود
همين كه مو به مو نوشته هاي مرا تعقيب كرده و به خاطر سپرده ايد و قدم به قدم در تاپيك هاي مختلف از من نقل قول مي كنيد نشان دهنده "دنبه" است.

سپه
2011/11/25, 16:55
دست مریزاد با این ازدیاد اعتماد به نفس

نزدیک 1000 تا پست زدی با 42 تا تشکر خوب معلومه همچین شخصیت..... یاد من می مونه
من تحلیل های باربد- مهران - پانی-بابای دارا- مسلم....... رو زیاد قبول دارم اما از اونها هم زیاد نقل قول نرده ام چه رسد به....

من نوشته های زیادی در ذهن دارم
رژان خانم فرموده بودن مقدارکثیری باما دارن;)
حامد باما را رو 2700 خریده بوده ( بالاترین خرید ممکن ;) )
بهنام و امیر 2309 صدرا دار قهاریند
مجد20 خرید وفروش حقوی قیها رو خوب می نویسه
بابی تو کا ر خرید قند اونم فراوان :d
چلچله به مقدار زیاد بترانس داره x-(
سینا( تصمم کبری) کربن می خرید تا چند وقت پیش ;)
بنان فنورد ح رو روز اخرم زیاد خرید x-(
علی رضا 184 مثل خودم تو بترانس گیره ;)
این ویش که تشکر زده :-/و خرید وفروش چیه ولی کلا زیبا می نویسه
.........
حتی یاسر ;)گه اونا نمی گم چ داره ( هر چند یه اپسین از دریای ضررشو تونست یه روز با خرید وفروش یه سهمی جبران کنه;) )


دیگه اسمی از معروف ها( از نظر من) نمی برم امثال پاشا عزیز ( جدا از تحلیل های خوبش)که کلا امن و ایشون نباشن کسی نیست تو بخش ازاد پای بعضی نوشته های من تشکی بزنه :Dو..... ( نمی نویسم تا بعد به مداحی;) متهم نشوم)
عذر می خوام که می نویسم
بابا حاتم طایی هم مشهوربود داداششم مشهور شد این کجا وان کجا

در مورد شما هم خیلی چیزها یادم مونده به خاطر تعبیری که مهران از شما داشت ( منظو هوا بارانی وپنجره باز و... ) البته قبل از نوشته ایشان همچین حسی رو داشتم دیدم حرف دل ما روزد ( ضمن احترام به عقاید شما ونوشته های جنابعالی)

اگه به این چیزا می گی دنبه پس همه عین هم اند
منظور من ازدنه
دنبه= قثابت 140 تومنی 3 ماه پیش ( فروش 280)والان350

سپه
2011/11/26, 15:41
جناب سپه
پستهاي سرشار از غلط املايي و انشايي جنابعالي بيانگر شتاب شما در نوشتن است بدون آنكه لحظه اي بر آنچه مي نويسيد انديشه كنيد. احتمالاً در خواندن پستها نيز بر همين منوال عمل مي كنيد. من اگر بتوانم ذره اي اين ايرادات را اصلاح كنم دستاوردي بزرگي برايم محسوب مي شود.


غلطهای املایی در مورد من علاوه بر شتاب درنوشتن به خاطر درست نزدن بعضی دکمه های کیبورد به وجود امده
غلط های انشایی ( به گمان شما) علاوه برشتاب در نوشتن به علت فقدان دانش کافی( شاید به گمان شما) به وجود امده

بنده چند سئوال ( به گمان شما بدون لختی اندیشدن) مطرح فرمودم وچون جوابی ( از نظر من ) از طرف جنابعالی دریافت نکردم خود به گمان خود جوابهایی برای انها نوشتم

در اخر بحث به بیراهه رفت ( باز هم به گمان من ;) )
اگر شما هم صلاح بدانید صلواتی بر... بفرستیم ( هر چند که مطمئنا بنده علاقه ای به مصافحه با جنابعالی ندارم) وتمام.

PASHA
2011/11/27, 12:17
تمام مقاومتها داره شکسته میشه .دشمن ازدروازه هم داره میگذره
مهماتمان هم ته کشیده است
سربازان روحیه خودرا ازدست داده اند وخیلی ها نیز فرار کرده اند
ازنیروهای کمکی هم خبری نیست
به زمستان وسردی هوا هم خورده ایم
فرماندهان نالایق و پستی داریم

تسلیم بشویم ویا دست به خودکشی بزنیم .
حلقه محاصره هرروز دارد تنگ ترمی شود می ترسم دیگه راه فرار هم نداشته باشیم .

مجيد رادمنش
2012/02/16, 01:54
روانشناسي بازار سهام






در بازار، گفتن «نه» يا «بله» به موقع به هر فرصت سرمايه گذاري يك امر كليدي به شمار ميرود.

وارن بافت در اين زمينه ميگويد: «اگر كاري را درك نميكنيد، انجامش ندهيد.» يكي ديگر از متخصصان روانشناسي بازار سهام هم ميگويد كه «در بازار همواره بدانيد كه نميدانيد!» كتاب اصل 23 موفقيت وارن بافت درباره اين موضوع نوشته است: يكبار وارن بافت از يكي دوستانش به نام اندرو سوالات مورد علاقه خود را پرسيد: «سرمايه تو در حال حاضر چقدر متفاوت ميشد اگر هيچگونه سرمايهگذاري انجام نميدادي و در عوض تمام پول خود را در بانك سپردهگذاري ميكردي و اجازه ميدادي تا سود آن انباشته شود؟» پاسخ داد: «خيلي بدتر ميشد.» اين جواب او را متحير كرد، زيرا ميدانست كه او در سه، چهار سال گذشته پولهاي خود را در بازار سهام از دست داده است.



دارايي اندرو از دو منبع به دست آمده بود: شركتهاي گوناگوني كه پايهگذاري كرده بود و مستغلات و املاك. بنابراين، از او پرسيدم: «اگر تنها در حيطه تجارت خود يا مستغلات سرمايهگذاري كرده بودي، سرمايه تو در حال حاضر چه تفاوتي داشت؟» بيدرنگ پاسخ داد: «خيلي بهتر ميشد.» بر اين اساس توصيه ميشود كه از سرمايهگذاري در بخشهايي كه با معيارهايتان سازگار نيست، اجتناب كنيد. سرمايهگذار خبره در اين زمينه از سرمايهگذاري در بخشهايي كه با معيارهايش سازگار نيست، اجتناب ميكند و ميتواند به آساني به هر چيز ديگري «نه» بگويد. در حالي كه سرمايهگذار بازنده هيچ معياري ندارد، يا معيارهاي ديگران را اتخاذ ميكند و در واقع نميتواند به طمع خود، «نه» بگويد.



«نه» گفتن را ياد بگيريد

در مورد مستغلات اندرو ميدانست كه چه كار ميكند. او قانون سادهاي داشت: يك درصد سود در ماه و يا انصراف. اما اندرو نيز دچار اشتباه همگان شد. او فكر كرد به اين خاطر كه در زمينه مستغلات موفق بوده پس ميتواند در هر بازار سرمايهگذاري نيز موفق باشد. اگرچه او معيارهاي خود را در زمينه سرمايهگذاري مسكن به وضوح تعريف كرده بود، اما به اين مساله پي نبرده بود كه كليد موفقيت در سرمايهگذاري سهام نيز، داشتن معيار مشخص است. او مدت چهار سال خود را فريب داد، تا اينكه ضررهاي سرسامآور او را وادار كرد تا بپذيرد كه بازار سهام را به هيچ وجه درك نكرده است. او تنها پس از شروع مجدد راه از كودكستان سرمايهگذاري، كسب منفعت از طريق سهام را آغاز كرد.



هنگامي كه به عرصهاي ناآشنا وارد ميشويد، صرف نظر از دانش و مهارتهايتان شما در شرايط عدم مهارت ناخودآگاه قرار داريد. واقعيت اين است كه روشهاي ذهني كه اساس موفقيت در يك زمينه هستند، ميتوانند باعث شكست شما در زمينه ديگري شوند! اگر شما بازيكن تنيس خوبي هستيد پس مجموعهاي از روشهاي صحيح در مورد در دست گرفتن و چرخاندن راكت تنيس، سرو زدن و برگرداندن ضربه و غيره را فراگرفتهايد. لحظهاي كه شما وارد زمين اسكواش، راكت بال يا بدمينتون ميشويد، تقريبا تمام اين روشها سر راه شما قرار ميگيرند. شما بايد روشهاي خوب تنيس را از ياد برده و عادات كاملا جديدي براي هر كدام از اين بازيهاي به ظاهر مشابه و در واقع متفاوت را فرا گيريد.



«اندرو» فلسفه سرمايهگذاري سنجيده و روشني نداشت. او نتوانسته بود آنچه درك ميكند و آنچه درك نميكند را براي خود مشخص كند. او حوزه مهارت خود را نيز مشخص نكرده بود. بنابراين او نميدانست كه چه زماني پاسخ مثبت دهد و چه زماني «نه» بگويد. وارن بافت اينچنين ميگويد: «آنچه براي اغلب مردم در سرمايهگذاري حائز اهميت است، ميزان آگاهي آنها نيست، بلكه آنان بايد واقع گرايانه آنچه را كه نميدانند مشخص كنند.»سرمايهگذار خبره در مورد آنچه درك ميكند و آنچه درك نميكند كاملا آگاه است، بنابراين زماني كه قادر به درك يك سرمايهگذاري نيست، به راحتي آن را رد ميكند. بيعلاقه بودن سرمايهگذار خبره نسبت به يك سرمايهگذاري، با رفتار سرمايهگذار متوسطي كه احساساتش بر قضاوتش تاثير ميگذارد، كاملا در تضاد است.



همیشه مرغ همسایه غاز است

سرمايهگذاراني كه درباره فلسفه سرمايهگذاري، از ثبات ذهني برخوردار نيستند، اغلب سرمايهگذاريها را برخلاف قضاوتهاي صحيح خود انجام ميدهند. اين امر همواره در شرايط شيدايي بازار همچون دوره رونق شركتهاي كامپيوتري و اينترنتي رخ ميدهد. هنگامي كه چنين رونقهايي در مراحل اوليه هستند، اغلب سرمايهگذاران مردد هستند. آنها ميگويند شركتهايي از قبيل Amazon.com كه زيانهاي بسياري داشتهاند، ارزش سرمايهگذاري را ندارند. برخي از سرمايهگذاران حتي سهام خود در چنين شركتهايي را كاهش دادند كه بعدها باعث پشيماني آنها شد. با افزايش شور و جنون علاقهمندان به سهام تكنولوژي، «سود اهميت ندارد» شعار سرمايهگذاري شد و ارزشگذاري به موضوعي نامربوط و بيفايده تبديل شد. ارزش شركتهاي اينترنتي همچنان بالا ميرفت در حالي كه ارزش سهام اقتصاد كهن محبوبيت خود را از دست داده بود.



اين امر سرمايه گذاران مردد را گيج كرده بود. آنها از دور شاهد مواردي از قبيل افزايش قيمتها و كسب سود بودند كه با هر قانون سرمايهگذاري، كه آنها در گذشته با موفقيت به كار گرفته بودند، مغايرت داشت. آنها قادر به درك اتفاقات در حال وقوع نبودند، بنابراين به باورهاي سرمايهگذاري خود شك كردند و اعتماد به نفس خود را از دست دادند و يكي پس از ديگري تسليم شدند و به خريداران سهام گران تكنولوژي پيوستند. در پايان اين دوران شيدايي بازار، تنها دگرانديشان واقعي (سرمايهگذاراني مانند بافت با فلسفهاي استوار كه متعلق به خودشان بود) از خطر دور ماندند.در نتيجه متاسفانه بايد گفت كساني كهترديد ميكنند، همواره در ميان بزرگترين بازندهها در يك تحول اقتصادي هستند. آنها تا اواخر دگرگوني بازار، استقامت كردند و درست پيش ازتركيدن حباب، سهام خريدند و هستي خود را بر باد دادند.



اين مثال، نمونهاي فوقالعاده از اين باور است كه ميگويد: «مرغ همسايه غازه است.» سرمايهگذاراني كه ميبينند ديگران در حال پول درآوردن هستند و آنها از اين كار عاجزند، اغلب تسليمترديد خود ميشوند و سراب را دنبال ميكنند. ديگران مانند اندرو، مهارت و دانش خود را دست كم ميگيرند و به دنبال رسيدن به موفقيت به جاي ديگري ميروند، در حالي كه نميدانند خودشان در مسير موفقيت قرار دارند. اين موضوع را با وارن بافت مقايسه كنيد، كسي كه در اوج بازار رو بهترقي سال ١٩۶٩، شركت بافت را تعطيل كرد و به سرمايهگذارانش نوشت:«من با فضاي اين بازار آشنا نيستم و نميخواهم سابقه درخشانم را با انجام عملي كه آن را درك نميكنم از بين ببرم، بنابراين ميتوانم مانند يك قهرمان از ميدان خارج شوم.»



سرنوشت كسي كه مي گفت تحليل بي فايده است!

اعتقاد داشتن به اينكه شما ميدانيد چه كاري انجام ميدهيد (در حالي كه نميدانيد) از تسليم شدن در برابر وسوسهها و سرمايهگذاري در زمينهاي كه آگاهي نداريد، بسيار بدتر است. اين درست شبيه راننده نوجواني است كه حتي قبل از اينكه گواهينامهاش را گرفته باشد، معتقد است كه رانندگي مثل آب خوردن آسان است. بر خلاف آنچه كه او فكر ميكند، او در شرايط عدم مهارت ناخودآگاه قرار دارد. در سال ١٩٩۸ يكي از دوستانم به نام استوارت با مبلغ 400 هزار دلار شروع به خريد سهام شركتهايي از قبيل: Amazon.com ، AOL ،Yahoo! ، eBay و Cisco System نمود. تا پايان سال ١٩٩٩ ارزش حساب او به ٢ ميليون دلار افزايش يافت!



هر وقت با استوارت حرف ميزدم، غير ممكن بود بتوانم عقايدش را نسبت به اسطوره رشد شركتهاي تكنولوژي متزلزل كنم. او بارها به من گفت: «وارن بافت از واقعيتها دور شده است.» با رشد سودش، اعتقاد او به اينكه دقيقا ميداند چه كاري انجام ميدهد، قويتر و قويتر ميشد. با اين وجود با شروع سال ٢٠٠٠، او عصبي شد. استوارت سود كمي بدست آورد و به خاطر جلوگيري از زيان مقداري از سهامش را كاهش داد كه البته كافي نبود. در پايان سال، ارزش كل سهامش به 600 هزار دلار سقوط كرد؛ او هنوز 200 هزار دلار حاشيه سود داشت. متاسفانه سقوط سهام، نظر او را كه اعتقاد داشت آينده سهام شركتهاي اينترنتي درخشان است، تغيير نداد.


به رغم توصيه همگان او مبلغ 400 هزار دلار ديگر از دست داد. در حال حاضر با سهامي به ارزش 200 هزار دلار، بهتر است كه از استوارت چيزي درباره سرمايهگذاري در بورس نپرسيم. خود فريبي استوارت درباره اين كه او در زمينه سهام شركتهاي اينترنتي خبره است باعث شد تا پسانداز 400 هزار دلاري او به 200 هزار دلار برسد، بنابراين اولين قانون سرمايهگذاري را زير پا گذاشت: «هرگز پول از دست ندهيد.» اين دقيقا همان دليلي است كه باعث ميشود سرمايهگذار خبره همواره به سرمايهگذاريهايي كه از آنها اطلاعي ندارد، «نه» بگويد. وي با به خطر انداختن سرمايهاش از طريق فعاليت در خارج از حوزه مهارتهايش، اساس موفقيت سرمايهگذاري يعني «حفاظت از سرمايه» را به مخاطره انداخت.



حوزه مهارت خود را مشخص كنید

سرمايه گذار خبره نسبت به سرمايه گذاريهايي كه اطلاعي از آنها ندارد، بياعتناست؛ چون از محدوديتهاي خود آگاه است. و اين آگاهي از محدوديتها از آنجا ناشي ميشود كه او حوزه مهارت خود را مشخص كرده است. او همچنين به خود ثابت كرده است كه تا زماني كه در اين محدوده باقي بماند، ميتواند به آساني كسب درآمد كند. ممكن است خارج از اين محدوده شرايط بهتري وجود داشته باشد، اما او علاقهاي نشان نميدهد. روش اثبات شده او در سرمايهگذاري با شخصيت او مطابقت دارد. انجام كاري ديگر درست مانند پوشيدن لباسي است كه اندازه او نباشد. پوشيدن كت و شلواري با مارك آرماني كه خيلي بزرگ يا خيلي كوچك باشد از پوشيدن كت و شلوار ارزان قيمتي كه اندازهاش مناسب باشد، بدتر است. بافت و شوارتز حوزه مهارت خود را در سرمايهگذاري مشخص كردهاند. آنها فقط سهامي را ميخرند كه سوددهي آن را درك ميكنند و با معيارهاي سرمايهگذاري آنها سازگار است.



موضوع مهم ديگري كه بايد به آن توجه كرد اين است كه آيا ممكن است در زمينهاي كه شما را مسحور كرده، كسب درآمد كرد. به عنوان مثال، من هميشه مجذوب خطوط هوايي بودم. اما تنها با وجود يك يا دو استثنا، صنعت خطوط هوايي، سياه چاله سرمايهگذاري است كه نيازمند سرمايه بيپاياني است كه معمولا به ورشكستگي منتهي ميگردد. تنها با مشخص كردن حوزه مهارت و معيارهاي دقيق سرمايهگذاري همچون افراد خبره، شما ميتوانيد به انتظار موفقيت در بورس باشيد. تنها در اين صورت است كه دور شدن از فرصتهاي سرمايهگذاري كه با معيارهايتان سازگار نيست، آسان خواهد بود و ديگر پولي از دست نميدهيد و شروع به كسب درآمد ميكنيد. در غير اين صورت اگر نتوانيد قاطعانه به فرصتهاي رنگارنگ سرمايهگذاري كه آنها را نميشناسيد «نه» بگوييد، منتظر از دست رفتن سرمايه خود باشيد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=291136

مجيد رادمنش
2012/02/23, 12:09
روانشناسي بازار سهام



به روش سرمايه گذاري خود اعتماد كنيد

گروه بورس- «مديريت دارايي» حرفهاي شناخته شده و البته موفق در بازارهاي مالي دنيا به شمار ميرود. در ايران هم از سال 1387 MutualFundهايي در لباس صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك راهاندازي شدند تا سرمايه افراد را مديريت كنند. امروزه مديريت سرمايه در دنيا رواج زيادي يافته و به يك تخصص تبديل شده است. جورجي شوارتز در اين خصوص ميگويد: «صندوق كوآنتوم را به گونهاي مديريت ميكنم كه گويا پول خود را مديريت ميكنم، گرچه بخش زيادي از آن متعلق به خودم است.» «در اين شركت، دست پخت خودمان را ميخوريم»، وارن بافت اين عبارت را در مورد حوزهاي كه پولهايش را در آن سرمايهگذاري ميكند، ميگويد. ٩٩ درصد از سرمايه او در سهام بركشايرهاثوي متمركز شده است.



حقوق بافت چقدر است؟

بافت در ميان مديران عامل هر يك از ۵٠٠ شركت بزرگ آمريكا، از پايينترين دستمزد، معادل صد هزار دلار در سال، برخوردار است. اين ميزان دستمزد، از دستمزد جواني بيتجربه ـ كه به تازگي مدرك MBA خود را ازهاروارد گرفته است ـ كه براي كار اولش دريافت ميكند، چندان بيشتر نيست. از آنجا كه بركشاير هيچ گونه سود سهام پرداخت نميكند، اين ميزان، تنها پولي است كه بافت به خانه ميبرد. مگر اينكه او برخي از سهام بركشاير را در بازار بفروشد، البته اين آخرين كاری است كه او مايل به انجام آن است. به اين ترتيب، اگر او به پول بيشتري براي خرج كردن نياز داشته باشد، چه كار ميكند؟ با استفاده از همان روشي كه او را ميلياردر ساخت، او به حساب شخصي خود سهام خريداري ميكند و از موقعيتها سود ميبرد، گرچه اين موقعيتها به حدي كوچك هستند كه تفاوت چنداني در سرمايه او ايجاد نميكند و به اينترتيب فقط مواقعي كه به پول نقد بيشتري نيازمند است، به اين كار رو ميآورد.



سرمايه گذار خبره چگونه مديريت دارايي ميكند؟

كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت در اين خصوص توصيه ميكند كه سرمايه خود را در جريان فعاليت اصلي قرار دهيد. سرمايهگذار خبره پول خود را در همان حوزههايي كه بيش از همه دوستشان دارد، صرف ميكند. براي مثال، وارن بافت 99 درصد از سرمايه خود را در سهام بركشاير هاثوي قرار داده است، به همين ترتيب جورجي شوارتز بيشتر حجم پول خود را در صندوق كوآنتوم حفظ ميكند. براي شوارتز و بافت سرنوشت دارايي شخصي خودشان با سرنوشت دارايي افرادي كه پول خود را به مديريت آنها واگذار كردهاند، يكسان است. اين در حالي است كه فعاليتهاي سرمايهگذاري سرمايهگذار بازنده غالبا براي ثروت او مخاطرهآميز است. يعني اگر او هيچ كاري در عرصه سرمايهگذاري نكند، برايش بهتر است.
برگرديم به نحوه فعاليت سرمايهگذاران مشهور دنيا؛ شوارتز تقريبا تمام سرمايه خود را در صندوق كوآنتوم قرار داده است. شوارتز بابت مديريت خود ٢٠ درصد از سودهاي صندوق را دريافت ميكند.



توجه كنيد كه اين ويژگي فقط مختص سرمايهگذاران موفق بازار سهام نيست؛ بيل گيتس حجم بيشتر دارايي خود را در سهام مايكروسافت قرار داده است، سرمايه راپرت مرداچ در شركت نيوز قرار گرفته است، ثروت مايكل دل در سهام شركت كامپيوتري «دل» واقع شده است. همچنين بسياري از تاجران بزرگ و كوچك در اقصي نقاط جهان كه شما هرگز چيزي در مورد آنها نشنيدهايد، حجم بيشتري از خالص دارايي خود را در شركتهاي خود قرار ميدهند. نكته بحث برانگيزي در اين باره وجود ندارد. در واقع شما بايد معاملهگر موفقي را بيابيد كه حجم بيشتري از سرمايه خود را در تجارت خود قرار نداده باشد. اين حوزه جايي است كه آنها راحتتر از هر جاي ديگري به پول درآوردن در آنها ميپردازند. آنها عاشق انجام چنين كاري هستند.



تفاوت سرمايه گذار خبره با مشاور

هنگامي كه شما به قلمرو مشاور سرمايهگذاري وارد ميشويد، داستان كاملا متفاوت است. سرمايهگذار خبره كه دست پخت خود را ميخورد، در اين ميان استثناء است و اين مورد نشان دهنده تفاوت عمده ميان سرمايهگذار خبره و مشاور سرمايهگذاري ميباشد. سرمايهگذار خبره، يك سرمايهگذار است. مشاور سرمايهگذاري فروشنده بخت و اقبال است. تفاوتي ندارد كه او مدير صندوق، روزنامه نگار، تحليلگر مسكن، يا مشاور امور مالي باشد؛ او به سرمايهگذاري سودمند نميپردازد، بلكه تمام كاری كه انجام ميدهد فروش عقايد خود است. اما مشاور سرمایه گذاری، پول خود را در كجا سرمايه گذاري ميكند؟ پرسش خوبي است. پرسشي است كه شما بايد خصوصا هنگامي كه به دنبال فردي براي مديريت سرمايه خود ميگرديد، بپرسيد.



تماشاي مشاور سرمايهگذاري كه دست پخت خود را نميخورد، در برنامه تلويزيوني، ميتواند سرگرمكننده باشد. اما اگر توصيه واقعي او اين است كه «آنچه را كه ميگويم انجام دهيد، نه آن كاري را كه من انجام ميدهم»، پس به چه دليل ميخواهيد توصيه او را بپذيريد يا او را براي مراقبت از پول خود استخدام كنيد؟ هر سرمايهگذار خبره، پول خود را در حوزهاي كه به آن معتقد است قرار ميدهد، به همان دليل كه تاجر موفق سرمايه خود را در كسب و كار خود قرار ميدهد. سرمايه گذاري در حوزه فعاليت خود، راحتترين روشي است كه او براي كسب سود ميشناسد و عاشق انجام چنين كاري است.



چه مقدار از سرمايه شما، با روشي كه آن را براي سرمايه گذاري خود مشخص كرده ايد، مديريت ميشود؟

پاسخ شما، بهترين شاخص براي اطمينان شما به كاري كه انجام ميدهيد، خواهد بود.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=292106

مجيد رادمنش
2012/03/02, 19:24
روانشناسي بازار سهام




از روش نابغه ها پيروي كنيد

گروه بورس- «نابغه بودن» يك شانس بزرگ در زندگي انسانها به شمار ميرود. واژه «نابغه» در ايران نيز سال هاي سال است، در مورد افراد و اشخاص مختلف جامعه به كار ميرود، كساني كه جلوتر از سن خود حركت ميكنند، خوش فكرند، بدون ماشين حساب، حساب و كتاب ميكنند و... . در عرصه اقتصاد هم اين نوابغ كم نيستند. افرادي كه در سالهاي گذشته به ويژه با حضور در بازار سرمايه موفقيتهاي چشمگيري را از آن خود كردهاند، در حالي كه حتي تحصيلات مرتبط با آن را نداشته اند.



حتما نام وارن بافت و جورجي شوارتز را بارها شنيده ايد، دو سرمايه گذار موفق دنيا. جالب اينكه دو نابغه سرمايه گذاري جهان هيچ يك گواهينامه هاي حرفهاي از والاستريت را دريافت نكردهاند، ولي موفقتر از كساني عمل كردهاند كه داراي چنين مدارك حرفهاي هستند. يك سرمايه گذار معروف در اين زمينه ميگويد: «تا آنجا كه من مشاهده كرده ام، وارن بافت در سرمايهگذاري يك نابغه است.» يك سرمايه گذار شناخته شده ديگر هم درباره ثروتمندترين مرد 2008 ميگويد: «بافت، باهوش ترين فردي است كه تا به حال ديده ام.»



براي موفقيت لازم نيست نابغه باشيد

در كتاب 23 اصل موفقيت وارنبافت نيز آمده است: شوارتز و بافت، به وضوح ويژگيهاي اصلي يك نابغه را از خود نشان ميدهند. هر دو از پيشگامان سرمايه گذاري هستند؛ هر دو، روش سرمايه گذاري مخصوص به خود را ابداع كردهاند و آنها را به طور بسيار موفق بهكار گرفتهاند؛ هر دو، سرمايهگذار و مبتكر هستند و ميتوانند در زمينه سرمايهگذاری معادل توماس اديسون و الكساندر گراهام بل در نظر گرفته شوند. اما حتي اگر براي اختراع لامپ لازم باشد كه توماس اديسون باشيد، لازم نيست كه براي روشن كردن يك لامپ نيز توماس اديسون باشيد. براي سرمايهگذاران هم نياز به كشف راههاي جديد نيست؛ بلكه مسير موفقيت در روشهاي ذهني و راهبردهايي واقع شده است كه بافت و شوارتز و ديگر سرمايه گذاران خبره، با دقت از آنها پيروي ميكنند. همان طور كه بافت ميگويد، «لازم نيست نابغه باشيد. سرمايه گذاري، يك بازي نيست كه در آن، شخصي با آيكيو 160 بر شخص ديگري با آيكيو 130 پيروز شود. سرمايه گذاري هنر است.» بافت و شوارتز خصوصيات مشترك ديگري نيز دارند. هر دو در آمريكا زندگي ميكنند، عقايد مشابهي دارند، هر دو مرد هستند، عينك ميزنند، و با زني ازدواج كرده اند كه اسمش سوزان است. اما هيچ كدام از اين موارد به موفقيت سرمايه گذاري آنها مربوط نميشود.



هميشه هم نياز به گواهينامه هاي بورس نيست

جالب است بدانيد كه آنها يك خصوصيت مشترك ديگر نيز دارند: آنها در هيچ يك از آزمونهاي مربوط به سازمان بورس و اوراق بهادار كه مرتبا از كارمندان شركتهاي والاستريت گرفته ميشود شركت نكردهاند. بافت كه در سال 1991 مدير عامل شركت برادران سالومون شد، اين گونه به خاطر ميآورد: «قانوني وجود داشت كه به دليل اينكه من كارمند يك شركت كارگزاري بودم، مجبور بودم تا در آزمون سري 7 (ويژه كارگزاران سهام) شركت كنم. اما آنقدر آن را به تاخير انداختم تا آنجا راترك كردم، زيرا مطمئن نبودم كه بتوانم آن را با موفقيت پشت سر گذارم.» او ادامه ميدهد: «زماني فرا رسيد كه گواهينامهاي براي تحليلگران اوراق بهادار تعيين كردند كه نشاندهنده حرفهاي بودن آنها بود. پس از آنكه براي مدتي از آن اجتناب كردم در آزمون شركت كردم و در تمام موضوعات قابل تصور رد شدم. در آن زمان به دستيارم گفتم كه او بايد در اين آزمون موفق شود.» و پيشبيني او محقق شد!



در شرايطي كه دو نفر از بزرگترين سرمايه گذاران جهان در چنين آزمونهاي حرفهاي رد ميشوند يا از رد شدن در آنها واهمه دارند، يك پرسش اساسي پيش ميآيد؛ اگر بافت و شوارتز، هيچ يك داراي چنين مدركي نيستند، بنابراين شما براي رسيدن به موفقيت در سرمايهگذاري، لزوما به آنها نياز نداريد؛ آنچه كه انجام آن براي شما لازم است، پيروي از عادات ذهني و روشهايي مشابه وارن بافت و جورجي شوارتز است؛ روشهايي كه پيروي از آنها احتمالا سختتر از قبول شدن در آزمونهاي تحليلگري است چون دارندگان مدارك حرفهاي بسيارند اما سرمايهگذاران موفق انگشت شمارند... .


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=293084

مجيد رادمنش
2012/03/09, 09:43
روانشناسي بازار سهام





يك سرمايه گذار موفق ديگر را بشناسيد

گروه بورس- وارن بافت و جورجي شوارتز، تنها سرمايهگذاران مشهوري نيستند كه نامشان در فهرست ثروتمندترين افراد جهان در مجله سالانه فوربس ديده ميشود. همچنين آنها تنها سرمايه گذاراني نيستند كه از صفر شروع كرده اند. هرچند كه تا سال 2003، آنها ثروتمندترين افراد بودند. در فهرست ميلياردرهاي جهان در مجله فوربس 2004، كارل آيكان با سرمايه 6/7 ميليارد دلار، براي اولين بار بالاتر از جورجي شوارتز (با 7 ميليارد دلار) قرار گرفت و خود را در رتبه دوم از ثروتمندترين سرمايه گذاران جهان جاي داد. اما پرسش اين است كه آيكان به چه روشهاي پيروزمندانه اي در سرمايه گذاري، عمل ميكند؟



از سهام اجاق گاز تا خريد سهام پرپتانسيل!

مرور زندگينامه اين سرمايه گذار موفق روايتگر نكات جالبي است، اينكه آيكان از خريد سهام يك شركت توليدكننده اجاق گاز شروع ميكند و در خلال سال 1970 كه آمريكا شرايط تورمي داشت، اقدام به خريد سهام شركتهاي داراي داراييهاي ثابت و مشهود ميكند، شرايطي كه شايد به روزهاي كنوني بورس تهران شباهت داشته باشد. روزهايي كه ارزش سهام بسياري از شركتها پايينتر از ارزش ذاتي خود قرار داشت. سراسر زندگينامه سرمايه گذاري آيكان اين مهم را گوشزد ميكند كه در شرايط تورمي فقط دارايي بخريد. كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت اين بار روايتگر زندگينامه كارل آيكان شده است: در اواخر سال 1977، كارل آيكان، خريد سهام يك شركت توليدكننده اجاق گاز در اهايو به نام «تاپان» را آغاز كرد. او به خريد اين سهام ادامه داد تا اينكه 20 درصد از سهام اين شركت را به دست آورد. يك معامله گر اهل نيويورك چه چيزي در مورد اجاق گاز يا توليد در اين زمينه ميداند؟ او اطلاعات چنداني در اين زمينه نداشت. اما ميتوانست ترازنامه را بخواند. براي او واضح بود كه ارزش ويژه هر سهم حدود 20 دلار ميباشد و اين در حالي است كه قيمت هر سهم آن در بازار تنها 50/7 دلار بود و اين واقعيت حاشيه امنيت خوبي را براي تصاحب اين سهام ايجاد ميكرد.



تنها برخي از افراد بر اين عقيده بودند كه قيمت سهام تاپان مناسب است. براي مثال، صنايع ليتون تصميم به تصاحب اين شركت گرفت، اما به اين نتيجه رسيد كه تاپان در شرايطي وحشتناك است و به اينترتيب از اين كار صرف نظر كرد.عموي آيكان كه چند سال قبل از آن، 000/400 دلار براي كسب و كار در بورس نيويورك، به او قرض داده بود، با خود تصور ميكرد كه آيكان ديوانه شده است. اما هنگامي كه برادر زادهاش تنها يك سال بعد، مبلغي معادل 7/2 ميليون دلار سود از سهام تاپان به دست آورد، نظر خود را تغيير داد. تاپان همچنين خصوصيت ديگري داشت كه براي آيكان جذاب بود: هيچگونه سهامدار عمده و مديريتي نداشت. آيكان با به دست آوردن 20 درصد از آن شركت اقدام به تغيير ساختار شركت كرد.



استفاده از ناكارآيي هاي بازار

در سال 1967، آيكان انجام معامله براي خودش را از طريق جايگاه اختصاصي خود در بازار سهام نيويورك آغاز كرد. او بولتن خبري هفتگي در مورد اختيارات خريد و فروش سهام منتشر كرد كه تنها منبعي بود كه به طور عمومي در دسترس قرار داشت و اطلاعاتي در مورد قيمت آپشن ارائه ميداد. آيكان فعاليت خود را گسترش داد و متوجه ناكارآيي مشابهي در قيمت گذاري صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك شد، كه تقريبا همه آنها با كاهش قيمت عمدهاي نسبت به ارزش داراييهاي تحت مالكيت خود، مشغول فعاليت بودند، به اينترتيب او شروع به خريداري واحدهاي سرمايه گذاري اين صندوقها كرد. آيكان نيز همچون بافت و شوارتز، صريحا بر اين باور است كه نظريه بازار كارآمد كاملا بي معنا است. تمام حرفه او در وال استريت بر اين مبنا شكل گرفته بود كه اين ناكارآيي بازار را بيابد و از آنها بهره مند شود.



روش كار آيكان

يكي از عوامل موثر در موفقيت آيكان، همكار او آلفرد كينگزلي بود كه در سال 1968 به او پيوست. آيكان، محاسبات را به كينگزلي سپرد تا او اطلاعات را به خوبي بررسي و اهداف احتمالي سرمايهگذاري را مشخص كند تا سپس آيكان از ميان آنها بهترينها را انتخاب نمايد. روزي در هنگام صرف ناهار آيكان و كينگزلي متوجه شدند كه ميتوانند همان روشي را كه در مورد صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك با سرمايه ثابت استفاده كرده بودند، در مورد ديگر شركتهاي پذيرفته شده در بورس و فرابورس كه قيمت كنوني سهامشان بسيار پايينتر از ارزش دفتري آنها است به كار گيرند و زمانبندي آنها كاملا مناسب بود، بنابراين آنها خريد را شروع كردند. پس از بازار نزولي سالهاي 1973 تا 1974، مجددا با اولين شوك نفتي، جهش سهام در سال 1975 به آرامي آغاز شد تا آنكه بزرگترين بازار رو بهترقي تاريخ در سال 1982 آغاز شد و سودهاي رويايي براي آنها به ارمغان آورد.



در واقع در دهه 1970 تورم به شدت در حال افزايش بود، ارزش داراييهاي مشهود همچون طلا و مسكن به سرعت بالا رفته بود، اما اين تغييرات هنوز درترازنامههاي شركتها تاثير خود را نشان نداده بود و اين اتفاق بايد دير يا زود به وقوع ميپيوست. در چنين شرايطي، سهام بسيار زيادي با قيمتي پايينتر از ارزش ذاتي آنها، خريد و فروش ميشد، اما به علت تورم، كاهش قيمت نسبت به ارزش داراييها در زمان تسويه بيشتر از اين ميزان بود. اين شرايط باعث ايجاد حاشيه امنيت بسيار بالايي براي آيكان شد. تاپان، تنها اولين مورد از سرمايه گذاريهاي پايينتر از ارزش واقعي بود كه آيكان و كينگزلي به دنبال آنها بودند.



شاهراه موفقيت در بازار

واضح است كه آيكان روش كاملا مشخصي براي خروج دارد كه در درون سيستم سرمايهگذاري او نهفته است. او هيچ چيزي را نميخرد، مگر اينكه ابتدا طرح خروج خود از آن را به دقت بررسي كرده باشد. او به دقت در ميان شركتهاي ثبت شده به دنبال آنهايي ميگشت كه قيمت سهام آنها بسيار پايينتر از ارزش دفتري و ارزش ذاتي آنها بود، و هيچ كس از جمله مديريت شركت، مالك سهام زيادي از شركت نبود. پس از آنكه هدف خود را مشخص ميكرد، بيسر و صدا شروع به جمع آوري سهام ميكرد و تا آنجا كه ميتوانست اقدام به خريد سهام آن شركت مينمود و بعد از چند سال محصول استراتژي خود را به بهترين نحو برداشت ميكرد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=293918

داش مهدی
2012/03/09, 13:12
روانشناسي بازار سهام





يك سرمايه گذار موفق ديگر را بشناسيد

گروه بورس- وارن بافت و جورجي شوارتز، تنها سرمايهگذاران مشهوري نيستند كه نامشان در فهرست ثروتمندترين افراد جهان در مجله سالانه فوربس ديده ميشود. همچنين آنها تنها سرمايه گذاراني نيستند كه از صفر شروع كرده اند. هرچند كه تا سال 2003، آنها ثروتمندترين افراد بودند. در فهرست ميلياردرهاي جهان در مجله فوربس 2004، كارل آيكان با سرمايه 6/7 ميليارد دلار، براي اولين بار بالاتر از جورجي شوارتز (با 7 ميليارد دلار) قرار گرفت و خود را در رتبه دوم از ثروتمندترين سرمايه گذاران جهان جاي داد. اما پرسش اين است كه آيكان به چه روشهاي پيروزمندانه اي در سرمايه گذاري، عمل ميكند؟


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=293918

این جورجی شواتز، همون جورج سوروس خودمونه که خدا ذلیلش کنه فکر میکرد اینجا هم گرجستان یا اوکراینه و می تونه با دلارهای سبزش تو مملکت اسلام انقلاب رنگی راه بندازه. همونی که هنوزم بزرگترین گناه خاتمی اینه که همین آغا گفته دو بار با خاتمی دیدار داشته. از همون صهیونیست های کثیفی که بزرگترین دوروغ تاریخ یعنی هولوکاستو ساختن.
حالا فامیلشو عوض میکنن و یه کتاب دربارش می نویسن. تازه تو مهمترین روزنامه اقتصادی کشور هم چاپش می کنن. حالا اینا به کنار، صدا و سیما هم خبر پیوستنش به جنبش اشغال وال استریتو کار میکنه و یکی از نشونه های بارز اضمحلال نظام سرمایه داری میدونه.

خدایا شفاشون بده همین روز جمعه ای:-?

مجيد رادمنش
2012/03/15, 15:24
روانشناسي بازار سهام


اين نكات كليدي را به خاطر بسپاريد

گروه بورس- هفته پيش با «آيكان» به عنوان يكي از سرمايه گذاران موفق دنيا آشنا شديد. فردي كه به سرعت توانست پلههاي ترقي را طي كرده و در دنياي سرمايهگذاري در بورس بدرخشد. در ادامه بررسي زندگينامه آيكان به نكات كليدي موفقيت و نوع نگاه او به سرمايه گذاري اشاره شده است. اهميت به سهام طلايي و مديريتي پرهيز از تمركز بر سهام يك شركت خاص و از همه مهمتر تشخيص درست زمان خريد و فروش از جمله نكات كليدي و رموز موفقيت اين سرمايه گذار شناخته شده است. بخشي از ادامه زندگينامه وي كه در كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت منتشر شده را در ادامه ميخوانيد.



بازي حرفه اي ها در وال استريت

اولين اقدام آيكان پنهان كردن چهره واقعي خود بود. او و شريكش، آلفرد كينگزلي به عنوان سرمايه گذاراني مهربان، «كه ممكن است سرمايهگذاري خود را افزايش دهند»، به مديريت تاپان (اولين شركتي كه او قصد تصاحب آن را نمود) معرفي شدند و براي رسيدن به هدف خود، پرسشهايي ساده لوحانه در مورد شركت و محصولاتش پرسيد. نيازي به گفتن ندارد كه آيكان پاسخ آن پرسشها را ميدانست. اما با اين كار به هدف خود در جهت آرام كردن مديريت تاپان در مورد احساس امنيت رسيد و اجازه داد تا آنها با خود فكر كنند كه او و كينگزلي از اينكه مديريت براي صحبت در مورد شركت به آنها وقت داده است خوشحال هستند. سرمايهگذاران بزرگ به ندرت با كسي در مورد فعاليت خود در بازارها صحبت ميكنند. اما آيكان اين گونه نبود. او در مرحله دوم ازترفند خود، براي آنكه مديريت شركت از اقدام آنها آگاه نشود همچنان به صحبت كردن با آنها ادامه داد بدون آنكه هدف اصلياش فاش شود. هنگامي كه آيكان سهام خود را در تاپان افزايش داد، مديريت شركت مصممتر شد تا نيت اصلي او را دريابد. اما او كماكان خود را به عنوان يك سرمايهگذار بلندمدت و علاقهمند به تاپان معرفي ميكرد.



گام سوم او جستجو براي جايگاهي در هيات مديره بود. تقريبا در چنين زماني بود كه مديريت شركت متوجه شد كه نيت واقعي آيكان هر چه باشد، ممكن است امنيت آنها را به خطر اندازد. البته ديگر براي هرگونه اقدام دفاعي دير شده بود. دانستن اين نكته ضروري است كه آيكان به دانشگاه پرينستون رفت و ـ همچون شوارتز ـ به تحصيل رشته فلسفه پرداخت. پايان نامه او برنده جايزه اول شد. ثابت شد كه مانند شوارتز، فلسفه، عاملي حياتي در موفقيت بعدي آيكان در سرمايهگذاري بود.



متمركز بمانيد

پس از ورود به هيات مديره، آيكان به مديريت فشار ميآورد تا بخشهايي از شركت ـ يا تمام آن ـ را براي بازگرداندن پول سهامداران، بفروشد. در نهايت، مديريت كه نااميدانه شاهد انحلال شركت خود توسط آيكان بود، خريداري را در شركت سوئدي الكترولوكس كه توليدكننده لوازم خانگي بود، پيدا كرد كه سرانجام در اواخر سال 1978 سهام آيكان را با قيمت 18 دلار براي هر سهم خريد.آيكان در برابر 321500 سهم خود سودي معادل 7/2 ميليون دلار به دست آورد. جالب بود كه ديك تاپان رييس شركت پيرو آيكان شد و در تلاش براي قبضه كردن مالكيت شركتهاي بعدي در كنار آيكان قرار گرفت.



آيكان پس از فروش سهام تاپان موقعيت سرمايهگذاري بسيار خوبي را پيدا كرد كه او را به يكي از بزرگترين و ثروتمندترين سرمايه گذاران تبديل كرد. حمله ناگهاني او به شركت تاپان مانند يك روياي موفقيت آميز بود. اما آيكان حتي براي خوردن يك ليوان نوشيدني نيز وقت تلف نميكرد چه برسد به اينكه به تعطيلات برود. او و كينگزلي هميشه به سختي مشغول كار بر روي هدف بعدي خود بودند. آنها الگويي براي خود داشتند كه در مدت ده سال بعد نيز از آن پيروي كردند و در طول اين مدت در مورد پانزده شركت مانند تاپان از روشي مشابه استفاده نمودند. آنها هر بار تمركز خود را به طور كامل، تنها بر يك يا دو سرمايهگذاري معطوف ميكردند. آيكان نيز همچون بافت و شوارتز، هميشه تا آنجا كه ميتواند سهام شركت مورد نظر خود را خريداري ميكند، او گاهي اوقات تا حدي كه ممكن است از منابع خود بهره برداري ميكند. آيكان، آن توصيه قديمي در مورد تنوع بخشي را كاملا ناديده ميگيرد و در نتيجه پاداشهاي هنگفتي به دست ميآورد.



او و كينگزلي شركتهايي همچون گلف و وسترن، گودريچ، مارشال فيلد، و فيليپس پتروليوم را هدف قرار دادند. سهام تمام اين شركتها با كاهش قيمتهاي قابل توجه نسبت به ارزش دفتري خود خريد و فروش ميشدند. هيچ كدام از آنها داراي سهام دار عمده نبودند، بنابراين مديريت آنها ـ تنها رقيب آيكان براي در اختيار گرفتن شركت - نسبت به روش اتخاذ كرسي هيات مديره آيكان، آسيبپذير بود. تمام آن شركتها داراييهايي قابل فروش داشتند، و يا كساني كه مايل به تصاحب آنها بودند را به خود جذب ميكردند.



پاسخ به سوالات اساسي از زبان سرمايه گذار موفق

آيكان، كاهش قيمت نسبت به ارزش ذاتي، آسيبپذيري تركيب سهامداران (به لحاظ كسب كرسي هيات مديره) و نقد شوندگي شركت مورد نظر را اندازهگيري ميكند. پاسخ سوالات زير براي او كاملا روشن است:

1. چه چيزي بخرد: شركتي كه سهام دار مديريتي ندارد و با قيمتي پائينتر از ارزش واقعي خود در حال معامله است و پتانسيل قبضه نمودن مالكيت را دارد.

2. چه موقع آن را بخرد: هنگامي كه تمام معيارهاي از پيش مشخص شده را دارد.

3. چه قيمتي بپردازد: قيمتي بسيار پايينتر از ارزش واقعي سهام.

4. چگونه آن را بخرد: سهام آن را به صورت نقد بخرد.

5. چند درصد از سبد سهام خود را به خريد آن اختصاص دهد: تا آنجا كه برايش مقدور است.

6. نظارت و كنترل بر پيشرفت سرمايهگذاريها: فرآيند دائمي برقراري ارتباط با مديريت شركت برايترغيب آنها به فروش، تجديد ساختار، يا انحلال شركت. همزمان جستجو براي خريداران بالقوه شركت.

7. چه زماني بفروشد: هنگامي كه مالكيت شركت را قبضه نمود يا هنگامي كه مديريت پيشنهادي براي خريد سهام او ارائه ميدهد. زماني كه وضعيت دفاعي شركت بيش از حد قوي است يا هنگامي كه روش او موثر واقع نميشود سهام خود را حفظ ميكند. هنگامي كه او كنترل شركت را به دست ميآورد، معمولا داراييها را ميفروشد و يا به نحو ديگري پول خود را پس ميگيرد، (براي مثال با استفاده از جريان نقدينگي شركت براي تامين مالي تصاحب كنترل شركتهاي ديگر) بدون آنكه كنترل شركت را از دست بدهد.

8. تجديد ساختار پرتفوليوي شركتهاي خريداري شده: ترازنامه شركتهاي آيكان تنها حاوي وجه نقد و سهام منطبق با اهداف سرمايهگذاري او است يا به اين سمت حركت ميكند. او از حاشيه سود يا وامها براي شركت استفاده ميكند تا قدرت خريد ميزان پول نقد خود را چند برابر كند.

9. روش جستجو: تعداد زيادي از گزارشهاي ساليانه هيات مديره گزارشات مالي حسابرسي شده و ساير گزارشات و هر گونه اطلاعات مرتبط را مورد بررسي قرار ميدهد.

10. محفاظت در برابر ريسك سيستماتيك از قبيل فروپاشيهاي بازار: قيمتي پايينتر از ارزش واقعي شركت ميپردازد و آن را حاشيه امنيت خود به حساب ميآورد.

11. مواجهه با اشتباهات: در مورد خارج شدن از شرايط به مذاكره ميپردازد.

12. هنگامي كه اين سيستم پاسخگو نيست چه اقدامي انجام دهد: همه چيز را متوقف ميكند. منتظر ميشود يا روش خود را مجددا مورد بازبيني قرار ميدهد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=294767

مجيد رادمنش
2012/04/05, 15:34
روانشناسي بازار سهام



هميشه فكر نكنيد كه درست فكر ميكنيد!

گروه بورس- به طور حتم شما هم شنيده ايد كه ميگويند «فلاني فكر ميكند كه همیشه درست فكر ميكند و عمل ميكند» اين عبارت كنايهگونه قديمي ايراني حاكي از آن است كه به طور معمول همه انسانها داراي اشتباهاتي در طول زندگي خود هستند، حتي آنهايي كه تصور ميكنند كه درست عمل ميكنند. در عالم اقتصاد و به تعبيري واضحتر بازار سهام هم هستند، افرادي كه فكر ميكنند، كار درستي را انجام ميدهند، اما در حال ارتكاب اشتباه بزرگي هستند، حتي سرمايه گذاران مشهور و بزرگ...



در مطالب قبلي به بررسي زندگينامه «آيكان» سرمايه گذار مشهور و موفق بازارهاي مالي جهان پرداختيم، اما در اين مطلب اشتباهات كوچك و گاه بزرگي كه ميتواند حتي از يك سرمايهگذار برزگ مثل آيكان سر بزند هم مورد موشكافي قرار گرفته است. اينكه آيكان تنها با انگيزه علاقه به اداره يك شركت كه تنها خريدار آن هواپيماييها بودند، وارد آن شد، از جمله نكات جذاب مطلب پيشرو است.نكاتي آموزنده كه ميتواند نقشه راه براي آنهايي باشد كه به فعاليت در بازار سرمايه و موفقيتهاي بزرگ در آن فكر ميكنند.



حاشيه امنيت يك سرمايه گذار

سرمايه گذاري در «برد و وانر» توصيف خوبي است كه به روشني نشان ميدهد آيكان چگونه در برابر خطر زيان از خود محافظت ميكند. كتاب 23 اصل موفقيت وارنبافت مينويسد: هنگامي كه آيكان خريد آن شركت با قيمت 50/8 دلار براي هر سهم را آغاز كرد، از كاهش قيمت خوبي نسبت به ارزش دفتري آن كه 14 دلار بود، برخوردار شد. اما آيكان و كينزلي تشخيص دادند كه ارزش آن در هنگام فروش حداقل 20 دلار ميباشد كه اين عامل، حاشيه امنيت بسيار زيادي را براي آيكان ايجاد كرد و در بدترين شرايط، همچون زماني كه اقدام به خريد مسكن با 50 درصد قيمت ميكرد، دو برابر ميانگين اجاره بهاي دريافتي در آن زمان را دريافت ميكرد.



بزرگترين اشتباه آيكان

آيكان نيز همچون بافت با وفادار ماندن نسبت به معيارهاي خود از اشتباهات عمده اجتناب ميكند. اما هنگامي كه مرتكب اشتباهي ميشود، گاهي اوقات مدت زماني به طول ميانجامد تا متوجه اشتباه خود شود، آن را بپذيرد و اقدامات لازم براي تصحيح آن را انجام دهد. بهترين نمونه، سرمايهگذاري او در twa بود كه در سال 1985 صورت پذيرفت. Twa اغلب معيارهاي او را داشت ـ قيمت آن پایينتر از ارزش واقعي آن بود و هيچگونه سهامدار كنترلكننده و عمدهاي نداشت. اما اين معيارها در قبضه كردن مالكيت شركت اثري نداشت: تنها شركتهايي كه احتمالا مايل به خريد twa بودند ديگر شركتهاي هواپيمايي بودند و اغلب آنها از شرايط ضعيف نقدينگي رنج ميبردند. در نهايت، خريدار ديگري پيدا شد: فرانك لورنزو از شركت هواپيمايي تگزاس. پيشنهاد ابتدايي او معادل 22 دلار براي هر سهم ـ كه آيكان آن را به 26 دلار افزايش داد ـ سود مناسبي را نسبت به قيمت خريد آيكان يعني 18 دلار براي هر سهم براي او به همراه داشت. اما در آن هنگام ـ بر خلاف سيستم خود ـ آيكان تصميم گرفته بود تا كل شركت را تصاحب و خودش آن را اداره كند.



مغرور نشويد، لطفا...

مالكيت يك شركت هواپيمايي، يا روزنامه ها، ايستگاههاي تلويزيوني و تيمهاي ورزشي ميتواند تجربهاي باشد كه منجر به افزايش غرور شخص ميشود و آيكان عاشق اين ايده شده بود كه يك شركت هواپيمايي را اداره كند؛ با زير پا گذاردن اين اصل كه بايد به فرآيند سرمايه گذاري بپردازد و نه به خود سرمايه گذاري. با به دست آوردن مديريت اين شركت، همچنين از سيستم سرمايه گذاري خود تخطي كرده بود و به حوزه اي وارد شد كه هيچگونه تخصص يا تجربه اي در مورد آن نداشت. شايد twa پایينتر از ارزش واقعي نرخگذاري شده بود، اما سهام اين شركت دارای شرایطی نبود كه بتواند به راحتي با سود كمي تبديل به وجه نقد شود. براي مثال، شما ميتوانيد يك هواپيما را با قيمتي مناسب بفروشيد، اما اگر بخواهيد از دست 50 هواپيما خلاص شويد، تنها خريداراني وجود خواهند داشت كه خواهان تخفيف عمده هستند.



يك اشتباه كليدي ديگر

از آن بدتر، اين بود كه twa شركتي با مديريت ضعيف در صنعتي بسيار بد بود. براي باقي ماندن در ميدان رقابت، به سرمايهگذاري كلاني در مورد هواپيماهاي جديد و تجهيزات نياز داشت. اما روش آيكان معمولا پول به دست آوردن از شركت بود و نه تزريق پول به شركت. هر چند آيكان در نهايت موفق شد تا پول خود را از اين شركت خارج كند. آشكار بود كه مهارتهاي آيكان در مذاكره و به توافق رسيدن، يكبار ديگر براي او موفقيتآميز شد. در هر صورت جنبه هاي مختلف اين معامله همچنان او را رها نكرد. اين شركت هواپيمايي براي حفظ پروازهاي خود به سرمايه گذاري هنگفتي در مورد هواپيماهاي جديد و تجهيزات نياز داشت. اين در حالي بود كه آيكان شركت را از پول نقد خالي كرده و بدهيهاي كلاني را به شركت تحميل كرده بود.او پول خود را باز پس گرفته بود؛ اما عامل مهمي وجود داشت كه آيكان متوجه آن نشده بود. با در اختيار داشتن مالكيت بيش از 80 درصد از twa، آيكان مسوول تعهدات آينده شركت در مورد حقوق بازنشستگي افراد بود كه به طور بالقوه مبلغي معادل 2/1 ميليارد دلار بود.



هنگاميكه twa در ادامه در سال 1992 خواستار برخورداري از مفاد حمايتي فصل 11 قانون ورشكستگي شد، سازمان تضمين سود حقوق بازنشستگي دولت فدرال، به دنبال آن بود كه آيكان را وادار به انجام اين مسووليت كند. بار ديگر آيكان اين مانع را نيز از سر راه خود كنار زد. بدون تزريق پول ـ 200 يا 300 ميليون دلار ـ twa مجبور به تعطيل كردن كامل فعاليتها و متوقف كردن پروازها ميشد. اتحاديهها از تحت فشار قرار دادن آيكان خرسند ميشدند؛ اما شغلهاي خود را از دست ميدادند. فشارهايي در مورد حفظ هزاران شغل مربوط به twa، عاملي بود كه آيكان از آن براي متقاعد ساختن سازمان تضمين سود حقوق بازنشستگي، در مورد عدم پيگيري موضوع، استفاده كرد. اما آيكان مجبور بود مبلغ 200 ميليون دلار به twa قرض دهد تا اين شركت همچنان پروازهاي خود را ادامه دهد. اين اتفاق درس بسيار خوبي براي آيكان بود: هنگامي كه كنترل شركتي را به دست ميگيريد، اگر آن را به پول نقد تبديل نكنيد، بايد خود را براي اداره آن و سرمايهگذاري بيشتر در آن آماده كنيد. آيكان از اين درس براي گسترش سيستم سرمايهگذاري خود استفاده كرده است، او از تدابير اثبات شده خود در مورد تصاحب يك شركت، براي هدف قرار دادن شركتهايي كه مايل به قبضه كردن مالكيت آنها است و توانايي اداره موفقيت آميز آنها را دارد ـ مانند «سندز كازينو» يا «ارتباطات xo» ـ استفاده ميكند.



شروع روز دوم كاري، در خانه!

شكسته شدن سالهاي رونق شركتهاي اينترنتي همچنين باعث ايجاد تعداد زيادي از موقعيتهاي بسيار مناسب براي آيكان شد. مهارت او در تشخيص قيمتهاي خوب و كمتر از ارزش واقعي باعث شد تا پيشنهادي را براي شركت «گلوبال كراسينگ» مطرح كند و شركتهايي همچون «ارتباطات xo» را كه همچنان از داراييهاي ارزشمندي برخوردار بودند، تصاحب كند؛ در حالي كه اين شركتها دچار ركود ناشي از سقوط شده بودند و اين امكان وجود داشت كه آنها را بسيار پايينتر از ارزش واقعي شان، تصاحب كرد. آيكان در طول حرفهاش به طور مصمم بر روي تلاشهاي سرمايه گذاري خود، متمركز شده است. براي مثال، همسرش چندين بار گلايه كرده است كه هرگز او را به اندازه كافي نميبيند. يكي از دلايل آن اين است: پس از آنكه او قصد خوابيدن ميكند، آيكان به دفتر كار خانگي خود ميرود و روز دوم كارياش را آغاز ميكند.



با نگاهي منفي نسبت به مديراني كه به اداره شركتهايي با كارآيي نه چندان مناسب مشغول هستند، انگيزه غالب آيكان هميشه «بهبود بخشيدن به ساختار يك شركت» بوده است. همچون بافت و شوارتز، براي آيكان نيز به دست آوردن پول در درجه دوم قرار دارد. او از هيجان ناشي از جستوجو لذت ميبرد. در واقع او هيچ نشانهاي از كاهش فعاليتهاي خود نشان نميدهد. در سال 2004 در سن شصت و هشت سالگي، زماني كه بسياري از افراد عادي مشغول ارتقاي مهارت خود در باشگاههاي گلف هستند، با 7/6 ميليارد دلار سرمايه، آيكان اعلام كرد كه در حال ايجاد صندوق حفظ ارزش با بودجهاي بالغ بر 3 ميليارد دلار است. با سرمايه ابتدايي 300 ميليون دلار از پول خودش، آيكان از سرمايه گذاراني كه مايل به سرمايه گذاري 25 ميليون دلاري يا بيشتر بودند، دعوت به همكاري كرد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=295767

مجيد رادمنش
2012/04/12, 12:24
روانشناسي بازار سهام




كف قيمتي سهام را بشناسيد و خريد كنيد

گروه بورس- زندگينامه آيكان را كه خوانديد؛ سرمايه گذاري ريسكپذير، موفق و البته همراه با اشتباهات بزرگ. اما در ادامه سلسله مطالب روانشناسي بازار سهام به بررسي خلاصه زندگينامه جان تمپلتون ميپردازيم، فردي كه لقب «شكارچي جهاني قيمت مناسب» را يدك ميكشد. اين سرمايهگذار مشهور يك توصيه معروف دارد كه شايد كاربرد ويژه اي در بازار سرمايه فعلي ايران داشته باشد. او در يكي از اظهارنظرهاي خود ميگويد «اگر شما واقعا يك سرمايه گذار بلندمدت هستيد، به بازار كساد به عنوان موقعيتي براي كسب درآمد نگاه خواهيد كرد.»



توصيه اي كه بارها در بازار نه چندان پربازده سهام ايران از سوي كارشناسان مطرح شده، اما دريغا كه در بازار كم عمق ايران انگيزه كسب نوسان در كوتاهمدت حرف اول را ميزند. با اين حال باز هم توصيه ميكنيم كه با مطالعه اين بخش از روانشناسي بازار سهام تامل بيشتري در رفتار خود در بازار تامين كنيد، شايد شما هم بتوانيد با عمل به توصيه تمپلتون در مقام يك سرمايهگذار بلندمدت، آينده موفقي را براي خود رقم بزنيد. موفقيت در بازار سن نميشناسد كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت در تشريح زندگي اين سرمايهگذار موفق نوشته است: جان تمپلتون كه اخيرا در 93 سالگي درگذشت از طريق جمع آوري سهام ارزان قيمت در بازارهاي نوپا مانند ژاپن و آرژانتين براي صندوق خود «تمپلتون گراس»، در دهه هاي 1950 و 1960 ـ مدتها پيش از آنكه اين بحث به امري عادي بدل شود ـ به سرمايهگذاري مشهور تبديل شد.



اما اولين سرمايه گذاري عمده او در آمريكا صورت پذيرفت. در سال 1939، تمپلتون با درك اين موضوع كه جنگ به بحران بزرگ اقتصادي ده ساله، پايان خواهد داد، به ميزان 100 دلار از هر يك از سهامي كه در بورس اوراق بهادار آمريكا كمتر از يك دلار معامله ميشد را خريداري كرد. او در مجموع 104 نوع سهام خريد كه آن دسته از سهامي كه دچار ورشكستگي شده بودند را نيز شامل ميشد.چهار سال بعد، برخي از شركتهايي كه تمپلتون در آنها سرمايه گذاري كرده بود ورشكست شده بودند. اما بسياري از آنها نيز رشد كرده بودند كه برخي از آنها به ميزان 12500 درصد رشد داشتند! در مجموع تمپلتون سرمايهگذاري اوليه خود به ميزان 10000 دلار را به 40000 دلار (بيش از يك ميليون دلار امروز) رساند، كه معادل افزايش 1/41 درصد در سال بود.



سهام كم طرفدار را دريابيد

اگر اين روش آشنا به نظر ميرسد به اين خاطر است كه واقعا روشي آشنا است. اين روش بر مبناي اصول بنجامين گراهام قرار داشت. در واقع تمپلتون در دهه 1930 در كلاسي در مورد تحليل اوراق بهادار شركت كرد كه گراهام آن را تدريس ميكرد. دقيقا همچون بافت، تمپلتون نيز شكل منحصر به فردي از سيستم اصلي گراهام را براي خود طراحي كرد. اولين سرمايه گذاري عمده تمپلتون نمونهاي از سرمايه گذاريهايي بود كه او در مدت زمان طولاني حرفه سرمايه گذاري اش انجام ميدهد: تنها قيمتهاي مناسب را بخريد. سهام محبوب را ناديده بگيريد، همان سهامي كه سهامداران اصلي آن حقوقي هستند (و به تبع آن در موقع لازم مورد حمايت قرار ميگيرند) و تحليلگران وال استريت آنها را پيگيري ميكنند. خودتان به جستجو بپردازيد تا سهامي را بيابيد كه افراد كمي به آن علاقمند هستند. اما تمپلتون نسبت به گراهام و حتي بافت، محدوده وسيعتري را در نظر ميگرفت؛ او تمام دنيا را جستوجو ميكرد تا شركتهايي را بيابد كه بتوان آنها را با قيمتي بسيار كمتر از ارزش واقعي شان خريداري كرد. در بازار رو به نزول، خريد كنيد.



بهترين زمان براي خريد هنگامي است كه بازار كساد است و اغلب سرمايه گذاران از جمله حرفه ايها از سرمايه گذاري به شدت ميترسند. تمپلتون همچون بافت و گراهام، تنها زماني سرمايه گذاري ميكند كه بتواند از حاشيه امنيت زياد در مورد آن مطمئن باشد. محتملترين زمان براي برخورداري از چنين حاشيه امنيتي، هنگامي است كه بازار بسيار ضعيف شده است. از اين لحاظ او شبيه بافت است كه در زمان سقوط بازارهاي سهام، ولخرجي ميكند و در زمانهاي ديگر بايد ماهها و يا مدت بيشتري صبورانه منتظر باشد تا سرمايهگذاري منطبق با معيارهايش را بيابد. تمپلتون با اتخاذ ديدگاهي جهاني ميدانست كه تقريبا هميشه ميتواند در نقطه اي از جهان بازاري رو به سقوط بيابد.اگر مايل به پيروي از روش او هستيد، بر بخش كوچكي از بازار تمركز كنيد و در آن سطح از سرمايهگذاريها، همچون گراهام به خريد سهامي بپردازيد كه معيارهاي شما را تامين كند. برخي از اين سرمايه گذاريها ممكن است با زيان همراه شود، اما سودها آنقدر زياد است كه آن زيانها را جبران خواهد كرد.



با يك «جرقه» سرمايه گذاري كنيد

تمپلتون به دنبال رويدادي است (از قبيل پيدايش جنگ جهاني دوم كه به بحران بزرگ خاتمه داد و از شروع رونقي جديد خبر داد) كه سرنوشت سرمايه گذاريهاي او را تغيير ميدهد. به ندرت پيش ميآيد كه جرقه هاي موجود اينچنين واضح باشند. اغلب موفقيتهاي تمپلتون از اين باور او ناشي ميشود كه بازارها در درون چرخه هايي حركت ميكنند كه يك بازار كساد ناگزير پس از يك بازار رو به ترقي ميآيد و برعكس. بنابر اين، اين جرقه ها تغييرات غير قابل اجتنابي در بازار ايراد ميكنند. اين موارد، اصول اساسي روش سرمايه گذاري او است كه در 53 سال بعد از آن نيز ـ البته با اعمال اصلاحات زياد ـ از آنها پيروي كرد. به غير از يك مورد استثناء: تمپلتون براي اولين سرمايه گذاري عمده خود در سال 1939 از ابزاري متفاوت استفاده كرد. او 10000 دلار نداشت، بنابراين كل اين مبلغ را وام گرفت!



قدر پول را بدانيد، حتي يك دلار!

جان تمپلتون در سال 1912 در شهر كوچكي در تِنِسي به دنيا آمد. خانواده او در رفاه زندگي ميكردند، اما چندان ثروتمند نبودند. هنگامي كه او سال دوم تحصيل در رشته اقتصاد در دانشگاه ييل را سپري ميكرد، «بحران بزرگ» رخ داد و پدرش به او گفت كه ديگر توانايي تامين بودجه تحصيل او را ندارد. به اينترتيب تمپلتون مجبور شد تا در سالهاي پاياني تحصيل در دانشگاه، شغلي براي خود بيابد تا خرج تحصيل خود را تامين كند. در نتيجه مجبور شد تا براي خريد هر چيزي ـ از جمله غذا، لباس، وسايل منزل، و خانه ـ همه جا را به دنبال بهترين قيمت بگردد و در نتيجه ياد گرفت كه چگونه قدر يك دلار را بداند. او تصميم گرفت تا بودجه خود را گسترش دهد، و كاري كرد كه هر يك دلار براي او كار دو دلار را انجام دهد.



اين كار به روشي در تمام دوران زندگي او بدل شد. و اين كار تحصيل او را تحت تاثير قرار نداد. او با موفقيت فارغ التحصيل شد و حتي بورسيه دولتي دانشگاه آكسفورد را به خود اختصاص داد. تمپلتون هنگامي كه در دانشگاه ييل بود، همچون گراهام ميديد كه قيمتهاي سهام نوسان بسيار زيادي دارد در حالي كه ارزش زير بنايي آن شركتها بسيار با ثبات تر بود؛ به همين علت به سهام علاقمند شد. در دانشگاه آكسفورد گرچه حقوق ميخواند، اما در حقيقت خود را آماده ميكرد تا مشاور سرمايه گذاري شود و به ويژه به مطالعه درباره كشورهاي خارجي پرداخت. به اينترتيب موقعيتي به دست آورد تا سفري به كشورهاي اروپايي و ژاپن داشته باشد و از 35 كشور مختلف جهان ديدن كند.



به اطراف خود هم نگاه كنيد

ديدگاه او ـ گرچه هم اكنون عادي شده است اما در دهه 1930 بسيار بديع بود ـ اين بود كه بازارهاي سرمايه گذاري جهان با يكديگر مرتبط هستند. براي تبديل شدن به يك سرمايه گذار موفق، تنها درك بازار يك شركت و رقيبان آن، در قلمرو خودش كافي نيست: شما بايد چگونگي تاثير شركتها و اقتصاد كشورهاي خارجي بر سرنوشت آن شركت را نيز درك كنيد. هنگامي كه تمپلتون به آمريكا بازگشت، به بخش جديد مشاوره سرمايه گذاري مريل لينچ در نيويورك پيوست و در سال 1940 يك شركت مشاورهاي تاسيس كرد. روزهاي ابتدايي به سختي پيش ميرفت. در پايان جنگ جهاني دوم او هنوز تعداد كمي مشتري داشت، اما ظاهرا نتايج او عالي بود. صحبت از تواناييهاي تمپلتون در همه جا پيچيد، سرازير شدن پول به سوي او آغاز شد و در سال 1954 او اولين صندوق سرمايه گذاري جهاني را بنيان نهاد.



زماني را هم به تفكر اختصاص دهيد

در نهايت شركت او رشد كرد، تا جايي كه 300 ميليون دلار را مديريت ميكرد. تمپلتون خود را تا حدي مشغول كارهاي مستمر اين تجارت ديد كه احساس كرد زمان كافي براي فكر كردن ندارد. مانند شوارتز، او نيز بر اين باور بود كه براي تبديل شدن به يك سرمايه گذار موفق، لازم است زمان كافي داشته باشيد تا منحصرا به تفكر در مورد روند امور بپردازيد. اما به جاي آنكه قسمت بيشتري از مسووليتهاي خود را به ديگران واگذار كند، تمپلتون در سال 1968 تصميم گرفت تا كاملا به اين فعاليت خود خاتمه دهد. او تمام داراييهاي خود را به مديريت پيدمونت فروخت و در سن پنجاه و شش سالگي همه چيز را تنها با صندوق توسعه تمپلتون كه پيدمونت آن را نميخواست، دوباره از ابتدا آغاز كرد. او آمريكا راترك كرد و از وال استريت به زندگي بسيار آرامتري در باهاماس نقل مكان كرد. علاوه بر اين، پس از آنكه قيد شهروند آمريكايي بودن را زد و به يك شهروند انگليسي تبديل شد، او ميتوانست در آنجا معاف از ماليات زندگي كند.



اين نقل مكان مدتها بعد باعث شد تا او در مورد پرداخت ماليات، 100 ميليون دلار سود كند، يعني همان هنگام كه درسال 1992 مجموعه صندوقهاي سرمايه گذاري مشترك خود را به گروه فرانكلين فروخت. از نوامبر 1954، يعني از هنگامي كه او صندوق توسعه تمپلتون را تاسيس كرد تا زماني كه فرانكلين آن را از او خريد، تمپلتون بازده مركب ساليانه معادل 15/5 درصد به دست آورد. در همين مدت شاخص صنعت داوجونز تنها 8/5 درصد در سال رشد داشت. ركورد صندوق او در بازارهاي راكد، حتي از عملكرد او در كسب درآمد، چشمگيرتر بود. طبق مطالعات صورت گرفته، در مدت 20 سالي كه به سال 1987 ختم ميشود، صندوق توسعه تمپلتون دائما در ميان 20 صندوق برتر از 400 صندوق فعال در بازارهاي رو به ترقي بود. اما عملكرد اين صندوق به گونهاي بوده است كه در بازارهاي رو به تنزل در ميان 5 صندوق برتر قرار داشته است، كه نشان ميدهد تمپلتون چگونه تلاش ميكرد تا به مهمترين هدف هر سرمايه گذار موفق دست يابد: حفظ سرمايه پيش از آنكه در مورد چگونگي افزايش آن نگران باشيد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=296887

مجيد رادمنش
2012/04/19, 20:21
روانشناسي بازار سهام




اينگونه هم ميتوان به پول نگاه كرد

جان تمپلتون را هفته گذشته شناختيد، همان سرمايه گذار موفقي كه «شكارچي قيمتها» لقب داشت و با در پيش گرفتن خريد سهام در كف قيمتي توانسته بود بازدهي هاي نجومي را در بازارهاي مالي عايد خود كند. اما در بخش دوم بررسي خلاصه زندگينامه تمپلتون به نكته جالبي برخورد ميكنيم، اينكه او به پول به عنوان يك «امانت مقدس» نگاه ميكند كه ميتوان از آن به عنوان كمك به ديگران استفاده كند. اين بخش جذاب از زندگينامه تمپلتون را كه در كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت منتشر شده است، در ادامه بخوانيد:



يكي از عوامل اساسي در موفقيت تمپلتون، اقدام پيشگويانه او در اواخر دهه 1960 و آغاز سرمايه گذاري بسيار زياد او در ژاپن بود. او متوجه شد كه تعداد بسيار زيادي از قيمتهاي مناسب در بورس اوراق بهادار ژاپن وجود دارد. در آن زمان، ژاپن به واسطه محصولات ارزان و كم كيفيت خود در سطح جهان شناخته شده بود. اما سهام ژاپني حتي ارزانتر نيز بود و شركتهاي بزرگي وجود داشت كه سرمايه گذاران حتي متوجه فروش آن با p/e معادل 3 نبودند. اين در حالي بود كه سهام آمريكايي همزمان با p/e معادل 15 خريد و فروش ميشدند.



نگاه معنوي به پول

نكته اينجاست كه تمپلتون سرمايه گذاري معنوي است. او به پول خود به عنوان يك «امانت مقدس» مينگرد كه ميتواند از آن براي كمك به ديگران استفاده كند. او در سال 1987 بنياد جان تمپلتون را با هدف ايجاد پيشرفت معنوي، تاسيس كرد. او سالانه يك ميليون دلار را به عنوان پاداشي براي دستاوردهاي ديني اختصاص داد. از ميان دريافت كنندگان اين پاداش ميتوان به «مادرترزا» و «بيلي گراهام» اشاره كرد. تمپلتون هميشه احساس ميكرد كه بُعد معنوي زندگي عاملي حياتي در سعادت هر شخص است. به عنوان يك مشاور سرمايه گذاري، ديدگاهش نسبت به كاري كه انجام ميداد تنها به كسب پول هنگفت معطوف نميشد، بلكه به اين موضوع توجه داشت كه به مردم كمك كند تا بتوانند به اهداف (مادي و معنوي) خود دست يابند. اما تمپلتون تنها به دنبال قيمتهاي مناسب نبود. او خواهان قيمتهاي مناسب و با كيفيت بود. بنابراين او در بازار ژاپن به دنبال شركتهايي با مديريت صحيح و محصولات تضمين شده و نرخ رشد پيش بيني شده حداقل 15 درصد در سال بود.



به محض اينكه شركتي با چنين خصوصياتي پيدا ميكرد، فورا خريد آن را آغاز ميكرد. او سهامي چون هيتاچي، نيسان، ماتسوشيتا، و سوميتومو را خريد. شركتهايي كه امروزه كاملا شناخته شده هستند؛ اما در آن زمان كمتر كسي در خارج از ژاپن با آنها آشنا بود. تمپلتون به حدي در بازار توكيو پول خرج كرد كه وقتي به خريد خاتمه داد، بيش از 50 درصد از داراييهاي صندوق او را اين سهام ارزان قيمت ژاپني تشكيل ميداد. واضح است كه تمپلتون قيمت مناسب را با اولين نگاه تشخيص ميداد و در مورد خريد آن محتاط عمل نميكرد و تا آنجا كه ميتوانست آن سهام را ميخريد. سهام توكيو در شب سال نو 1989 رشد كرد؛ به گونهاي كه برخي از سهام او به با p/e معادل 75 به فروش ميرفت. بازار كسادي كه در ادامه ايجاد شد هنوز به پايان نرسيده است! اما تمپلتون مدتها پيش از اين بازار خارج شده بود. بر اساس اظهار نظر خودش، او خيلي زود سهامش را ميفروشد. در سال 1986 هنگامي كه سهام با p/e معادل 30 براي اغلب شركتها معامله ميشد، تمپلتون كاملا از بازار ژاپن خارج شده بود.



بهترين زمان فروش سهام

قانون خروج او، اين است كه هنگامي كه قيمت مناسب جديدي را براي خريد پيدا ميكند، سهام خود را بفروشد. براي مثال در سال 1979 قيمت سهام نيسان به حدي افزايش يافت كه تا p/e معادل 15 به فروش ميرسيد؛ در حالي كه در آمريكا سهام فورد تنها با p/e معادل 3 فروخته ميشد. به اينترتيب براي تمپلتون فورد در آن زمان سهام بسيار بهتري براي خريد بود. او دائما پرتفوي خود را زير نظر دارد و ارزش سهام خود را در مقايسه با ارزش سهامي كه مورد بررسي قرار ميدهد، ارزيابي ميكند. هنگامي كه قيمت مناسب جديدي پيدا ميكند، به شناسايي سود اقدام نموده و سرمايه خود را براي سرمايه گذاري مجدد آماده و سازماندهي ميكند.



عوامل 4گانه مهم در سودسازي

تمپلتون در حدود صد عامل مختلف را براي سرمايهگذاري در يك شركت، مورد بررسي قرار ميدهد، گرچه هميشه تمام اين عوامل با هدف مورد نظر مرتبط نيستند. اما او ميگويد كه چهار عامل هميشه براي اندازهگيري انتظار سود يك سرمايه گذاري، حياتي است. اين عوامل عبارتند از:

1. نسبت p/e

2. ميزان سود عملياتي شركت

3. ارزش شركت در هنگام نقد شدن (ارزش واقعي شركت)

4. نرخ رشد؛ خصوصا تداوم رشد درآمدها



يكي از راههاي او براي بررسي اين معيارها، بازديد از اين شركتها بود. اما هنگامي كه تمپلتون به باهاماس نقل مكان كرد، تصميم گرفت به شرايطي همچون گذشته كه هيچ زماني براي فكر كردن نداشت، برنگردد. او آماده كردن مديراني كه بتوانند از اصول سرمايه گذاري او پيروي كنند و تصميم گيري در مورد سرمايه گذاري را به عهده گيرند، آغاز كرد. به عنوان بخشي از دوره آموزشي، تمپلتون آنها را به همراه پرسشنامههايي استاندارد به ديدار مديران فرستاد. تمپلتون اين پرسشها را در طول سه دهه اول فعاليتش به عنوان مدير سرمايهگذاري، طرح كرده و بهبود بخشيده بود. امروزه صندوقهاي مختلف تمپلتون توسط دست پروردههاي او از جمله، مارك موبيس و مارك هولوسكو اداره ميشود. اين دو شخص، با استفاده از ابزارها و تدابير مشابهي كه تمپلتون در آنها پيشگام بود، در صنعت مديريت صندوق سرمايهگذاري به شهرت رسيدند. براي مثال موبيس در شركتي كه توسط خود او يا يكي از اعضاي گروه سرمايهگذارياش مورد بازبيني قرار نگرفته باشد، سرمايهگذاري نخواهد كرد.



بزرگترين شاهكار تمپلتون

گرچه تمپلتون شركت سرمايهگذاري خود را در سال 1992 فروخت تا وقت بيشتري را به فعاليتهاي خيريه و معنوي اختصاص دهد، اما همچنان بازارها را تحت نظر داشت. تمپلتون در سال 2000 در هشتاد و هفت سالگي، با فعاليتي بسيار سودمند و برجسته مجددا در بازار سهام ظاهر شد. همچون اغلب سرمايهگذاراني كه به ارزش سهام اهميت ميدهند، تمپلتون نيز از اوج گرفتن بسيار زياد سهام اينترنتي شگفتزده شده بود. بسياري از سرمايهگذاران با اعتقاد به اينكه اين سهام بيش از ارزش واقعي خود مورد معامله قرار ميگيرند، اقدام به فروش استقراضي آنها كردند و با اميد به اينكه در آينده ميتوانند اين سهام را با قيمت ارزانتري بازخريد كنند، اقدام به فروش سهامي كردند كه مالكيت آنها را بر عهده نداشتند (فروش استقراضي). اما بازار مانند قطاري بود كه دائما به سرعت آن اضافه ميشد: هيچ چيز نميتوانست جلوي رشد آن را بگيرد. به اينترتيب برخي پول هنگفتي از دست دادند. برخي ديگر همچون رابرتسان، سرانجام نتوانستند اين شرايط را تحمل كنند؛ به گونه اي كه با احساس انزجار صندوق خود را به طور كلي تعطيل كردند.



اما تمپلتون از اين دسته نبود. او تا ژانويه سال 2000، 3 ماه پيش از اوج گرفتن نزدك ـ منتظر فرصت ماند، تا اينكه در آن زمان متوجه نشانه اي شد كه به او اجازه داد تا يكي از ابتكارآميزترين روشهاي فروش استقراضي را آغاز كند. سرمايه گذاران ريسك پذير و افراد مرتبط با اين جريان كه اين شركتهاي اينترنتي را ايجاد كرده بودند، بسيار تحت فشار بودند تا سهام خود را تا شش ماه يا يك سال پس از خصوصي شدن اين شركتها، به فروش برسانند. ايده تمپلتون اين بود كه از پايان اين برهه زماني تحت فشار، به عنوان عامل محرك استفاده كند. او به صورت برنامه ريزي شده، فروش استقراضي در هشتاد و چهار شركت اينترنتي مختلف را دقيقا يازده روز قبل از به پايان رسيدن اين برهه زماني قفل شدن براي هر يك از سهام آغاز كرد. او پيشبيني كرد كه اين حجم زياد از سهام كه از سوي افراد بانفوذ اين شركتها بايستي فروخته و به پول نقد تبديل ميشد، قيمتهاي اين سهام را كاهش خواهد داد. دقيقا همين اتفاق رخ داد. هنگامي كه قيمت اين سهام به 5 درصد قيمت فروش آن توسط تمپلتون رسيد، او مقدار زيادي از آنها را مجددا خريداري كرد. 18 ماه بعد تمپلتون 86 ميليون دلار به خالص دارايي خود اضافه كرده بود كه براي يك پيرمرد بسيار خوب بود.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=297894

مجيد رادمنش
2012/05/03, 09:53
روانشناسي بازار سهام



تورم را رصد كنيد تا ثروتمند شويد

دنیای اقتصاد - اگر چه در دنيا اغلب ثروتمندان در كنار رسيدن به رفاه لازم اهدافي همچون كسب شهرت را جستجو ميكنند، اما در ميان سرمايه گذاران موفق جهان هستند افرادي كه ناشناس مانده و البته خواهان ناشناخته ماندن هم هستند، ولي عقايد جالب و خواندني در مورد ثروتمند شدن دارند؛ مثل برنارد مست كه از بيم تورم و كاهش قدرت خريدش در دوران پيري ثروتمند ميشود. اين قسمت از كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت كه روايتگر زندگي نامه جالب اين سرمايه گذار ناشناخته از قول يكي از نزديكانش است را در ادامه بخوانيد:



هنگامي كه در هنگ كنگ مشغول آزمايش طرح خود با عنوان خصوصيات شخصيتي سرمايه گذار (اين طرح، نقاط ضعف و قوت يك سرمايهگذار را مشخص ميكند) بودم، براي اولين بار با برنارد ملاقات كردم. از پاسخهاي او به پرسشنامه، كاملا متوجه شدم كه او تمام روشهاي پيروزمندانه سرمايه گذاري به غير از يك مورد را رعايت ميكند، كه اين امر مرا متحير كرد. به نظر ميرسيد كه از يكي از روشهاي مهم ـ هنگامي كه تصميم خود را در مورد خريد يا فروش چيزي گرفتيد، فورا اقدام به انجام آن كنيد ـ پيروي نميكند.


در اين مورد از او پرسيدم، زيرا ترديد داشتم كه شايد در ساختار پرسشهاي من نقصي وجود داشته باشد. او به من گفت كه صبح هر روز به بررسي پرتفوي سهام خود ميپردازد و تصميمات سرمايه گذاري خود را اتخاذ ميكند، اما تمام سفارشهاي خود را به بانكي در سوئيس ميسپارد. با توجه به اختلاف زماني، برنارد براي انجام سفارشهاي خود از طريق تلفن بايد در هنگ كنگ تا بعد از ظهر صبر كند، زيرا در آن موقع است كه در زوريخ بازار شروع به كار ميكند. هنگامي كه با او آشنا شدم و روش او را درك كردم، مشخص شد كه او در واقع از تمام 23 روش پيروي ميكند.



برنارد گواه زنده اي است مبني بر اينكه لازم نيست شما سرمايه گذاري با صدها ميليون دلار سبد سهام يا حتي متخصص سرمايه گذاري باشيد تا با موفقيت از اين روشهاي پيروزمندانه پيروي كنيد. علاوه بر اين، برنارد هيچگونه انگيزه جاه طلبي براي مطرحشدن نام خود، همچون بافت يا شوارتز ندارد. او نميخواهد سرمايه ديگران را مديريت كند و ترجيح ميدهد ناشناس بماند. هدف او بسيار ساده است، همانطور كه به من گفت: «در حالي كه در سن هفتاد و پنج سالگي هستم، نميخواهم قفسه هاي يك سوپر ماركت را پر كنم تا از اين طريق هزينه هاي زندگي ام را تامين كنم. شاهد بوده ام كه اين روند براي ديگران رخ داده است اما چنين اتفاقي براي من رخ نخواهد داد».



آنچه برنارد به عنوان بزرگترين تهديد براي امنيت مالي آينده خود مورد توجه قرار ميدهد، زياني است كه در اثر تورم در قدرت خريد پول ايجاد ميشود. همان طور كه او ميگويد، امروزه ارزش يك دلار كمتر از 5 درصد ارزش يك دلار در صد سال قبل، ميباشد. در مقابل، قدرت خريد يك اونس طلا نسبتا ثابت مانده است. اين بحث، موضوعي است كه برنارد به طور مفصل به مطالعه آن پرداخته است. او حتي پايان نامه مقطع دكتراي خود در دانشگاه «سنت گالن» را در مورد بانكهاي مركزي و ذخاير طلاي آنها نوشته است (گرچه به دليل دريافت يك پيشنهاد جالب كاري در آسيا در واقع او هرگز پايان نامه خود را ارائه نداد). او مجذوب تاريخ و نظريه پول شده است و امروزه دانش او در اين زمينه، مبناي فلسفه سرمايهگذاري او را تشكيل ميدهد. اولين سرمايهگذاري او روي نقره و در سال 1985 بود. او به ياد ميآورد كه به تعطيلات رفته بود و حتي به مدت ده روز هيچگونه روزنامهاي نخوانده بود. هنگامي كه با تاكسي به سوي فرودگاه ميرفت تا به خانه برگردد، در روزنامه از رشد 20 درصدي نقره باخبر شد. او فورا به شناسايي سود خود اقدام كرد.



نابغه سرمايه گذاري محو ميشود

در آن زمان، برنارد تنها به صورت تفنني در بازارها مشغول بود. تمركز اصلي او به ايجاد شركتش معطوف بود. او به من گفت كه تا سال 1992 هيچگونه سرمايه گذاري مهمي انجام نداده است. يكي از دوستان برنارد در بخش بازرگاني بانك بزرگي در سوئيس كار ميكرد. آنها با يكديگر وارد بازار معاملات آپشن نقره شدند و به ميزان 60000 دلار خريد كردند. كمي پس از ورود آنها به بازار، قيمت نقره به شدت افزايش يافت. به اينترتيب آنها سرمايه خود را ده برابر كردند!



برنارد اينگونه به خاطر آورد: «ما احساس نابغه بودن كرديم!»

ميخواستم بدانم كه پس از آن چه اتفاقي افتاد. آنها از طريق فروش استقراضي شاخص s&p سعي در تكرار موفقيت خود داشتند. اما قيمت سهام شركتهاي موجود در بورس آمريكا پايين نيامد و آنها افزايش سرمايه گذاري خود را آغاز كردند. در حالي كه احساس نابغه بودن داشتند، برنارد و دوستش به فروش استقراضي خود افزودند، اما تنها شاهد رشد شديد بازار بودند. برنارد گفت: «نابود شدم. تمام سود حاصل از سرمايهگذاري روي نقره به علاوه سرمايهگذاري ابتدايي خود را از دست دادم و سپس متحمل زيان بيشتري نيز شدم». در آن زمان بود كه برنارد متوجه اين واقعيت شد، كه اولين اقدام براي سرمايه گذاري موفق «حفاظت از خود در برابر خويشتن» ميباشد.



ايجاد قوانين

برنارد دست به كاري زد كه افراد بسيار كمي اقدام به انجام آن ميكنند. او چندين ماه را به ايجاد يك روش كامل سرمايه گذاري اختصاص داد و زمان بيشتري را صرف آزمايش اين روش كرد و به اينترتيب توانست به هدف اصلي خود دست يابد: اطمينان يافتن از داشتن استقلال و امنيت مالي در باقي زندگي. او هدف اصلي سرمايه گذاري خود را حفظ قدرت خريد سرمايه خود تعريف كرد. برنارد بر اين باور است كه ايمنترين راه براي رسيدن به اين هدف، سرمايهگذاري روي فلزات گرانبها، به ويژه طلا ميباشد. برنارد داراييهاي خود را به چهار بخش تقسيم كرد: بيمه عمر، املاك و مسكن، شمش طلا و يك پرتفوي سهام متشكل از سهام مربوط به معادن و سرمايه گذاري در معاملات آتي فلزات گرانبها.



او تمام اين چهار گروه را كاملا مجزا از يكديگر حفظ ميكند، تا حدي كه براي رهن داراييهاي خود و براي نگهداري از شمشهاي طلاي خود از بانكهاي مختلفي استفاده ميكند. سه گروه اول از داراييهاي او ستون اصلي امنيت مالي او را تشكيل ميدهند. هدف او از حفظ اين سبد سهام و ايجاد سودي است كه از طريق آن ميتواند مالكيت خود در مورد طلا را افزايش دهد. برنارد تصور ميكند كه كالاها، از جمله طلا، در حال حاضر پايينتر از ارزش واقعي خود ارزشگذاري شدهاند و اين باور، مبناي اصلي سيستم سرمايهگذاري طراحي شده توسط او ميباشد.



طلا يا سهام طلا؟

برنارد مالك مقداري طلا است اما از آنجا كه بهرهاي به طلا تعلق نميگيرد، داشتههاي او در طول زمان افزايش نمييابد. براي محقق ساختن اين هدف او اقدام به خريد سهام شركتهاي حفاري معادن طلا نمود. خود او اينگونه ميگويد: «افزايش قيمت سهام اين معادن به طور معمول در حدود 2 يا 3 برابر افزايش قيمت خود اين فلز است.» برنارد سيستم سرمايهگذاري كاملي با معيارهاي دقيق براي انتخاب سهام معادن، در هنگام خريد، طراحي كرده است. اولين معيار مورد توجه او مكان سرمايه گذاري است. او از سرمايهگذاري در شركتهايي كه در كشورهاي خاصي واقع شدهاند، خودداري ميكند. علت اين كار او چيست؟ او ميگويد: «من به هيچ وجه به اين بازارها اطمينان نميكنم. حقوق اموال و دارايي در اين كشورها حوزهاي كاملا ناامن است. آنها دچار فساد هستند و دولتها هر كاري كه مايلند انجام ميدهند». برنارد به طور توجيهپذير از اين موضوع هراس دارد كه روزي از خواب بيدار شود و متوجه شود كه معادن شركتي كه او در آن سرمايهگذاري كرده است تعطيل شده و سهام او بيارزش شده است.



در مرحله بعد برنارد به انواع ارز توجه ميكند. در آن زمان كه با او مصاحبه كردم، يعني ژوئن 2004، او از هيچگونه سهام معادن در استراليا يا آفريقاي جنوبي «عمدهترين كشورهاي توليدكننده طلا در جهان» برخوردار نبود. دليل آن اين بود كه دلار استراليا و راند آفريقاي جنوبي هر دو به شدت در برابر دلار آمريكا با افزايش ارزش روبهرو شده بودند. برنارد گفت: «تا حدود يك سال پيش، مقداري سهام طلاي آفريقاي جنوبي را داشتم، اما هنگامي كه متوجه شدم آنها نميتوانند براي من سودي ايجاد كنند، آنها را فروختم. با وجود اينكه آنها داراي حجم زيادي از طلا هستند، اما به دليل رشد بسيار زياد راند در برابر دلار، آنها نميتوانند آنرا با سود چنداني از زمين خارج كنند.»



معيار بعدي او، مديريت است. همچون بافت، او نيز ميخواهد از رفتار مناسب مديران با سهامداران مطمئن باشد. برنارد ميخواهد با مديراني سرمايهگذاري كند كه در گذشته با موفقيت سپردهها را توسعه دادهاند. او همچنين پروژههاي كنوني آن شركت را بررسي ميكند تا ديدگاههاي آنها را ارزيابي نمايد. برنارد تمام اطلاعات خود را از طريق اينترنت جمع آوري ميكند. او ميگويد: «شما پنج سال قبل امكان انجام چنين كاري را نداشتيد. اما اكنون حجم زيادي از اطلاعات در دسترس شما قرار دارد.» وب سايت شركتها، گزارشهاي سالانه، اطلاعات مالي، اطلاعيههاي رسمي و مواردي از اين قبيل را در دسترس قرار ميدهند. اطلاعات مربوط به قيمت سهام در كنار نمودارهاي قيمتهاي گذشته آنها كاملا در دسترس ميباشد كه ابزار بسيار سودمندي براي برنارد هستند.



اهميت حجم سرمايه گذاري

از ميان حدود 350 سهمي كه او بررسي كرد، 47 سهم با معيارهاي او مطابقت داشت. به تبعيت از رويكرد آماري ويژه، او مالكيت تمام آنها را به دست ميآورد اما سرمايهگذاري مشابهي در تمام آنها انجام نميدهد. ميزان تخصيص سرمايه براي هر يك از آنها به ارزيابي او از جايگاه آن شركت در چرخه توسعه، بستگي دارد.

براي او، سهام معادن به سه دسته تقسيم ميشوند:

• شركتهاي توليدكنندهاي كه معمولا سود سهام پرداخت ميكنند.

• شركتهايي كه به واسطه اكتشافات اثبات شده خود همچنان در فرآيند توسعه قرار دارند، كه اغلب در شراكت با يكي از شركتهاي عمده معدني ميباشند.

• شركتهاي اكتشافي كه صرفا در زمينه اكتشافات فعاليت دارند و احتمال از بين رفتن تمام سرمايه آنها در كنار احتمال كسب سودي كلان از طريق يك كشف بزرگ، وجود دارد.



برنارد احساس ميكند كه شركتهاي قرار گرفته در دسته دوم ـ آنهايي كه به توليد نزديكتر هستند ـ داراي بهترين تناسب از نظر ريسكپذيري ـ پاداش هستند. آنها در حال تبديل شدن از مصرفكنندگان پول نقد به توليدكنندگان بزرگ پول نقد هستند. بنابراين پرتفوليوي سهام برنارد به سوي اين دسته از شركتها بيشتر است. در حال حاضر او كمترين حجم از سرمايهگذاري خود را به توليدكنندگان موجود اختصاص ميدهد، زيرا احساس ميكند كه اين شركتها كمترين ميزان اهرم در مورد قيمت طلا را ارائه ميكنند. برنارد همچنين قوانين مفصلي در مورد زمانبندي خريد و فروش سهام خود دارد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=299531

مجيد رادمنش
2012/05/24, 17:30
روانشناسي بازار سهام


اين روشهاي موفقيت را به خاطر بسپاريد

گروه بورس- سرمايه گذار خبره ميداند که به چه دليل سرمايه گذاري ميکند، او انگيزهاي معقول و احساس کاميابي پيدا کرده است. او هدف خود را ميداند. براي موفق شدن شما نيز بايد ابتدا هدف خود را به روشني مشخص کنيد.ممکن است براي دوران بازنشستگي خود سرمايه گذاري کنيد، بنابراين هدف اصلي شما امنيت است. شايد مانند چارلي مانگر به دنبال استقلال باشيد. يا هدف اصلي شما ممکن است آسايش فرزندانتان باشد. همان طور که به دلايل خود براي سرمايه گذاري ميانديشيد، اهداف مالي خود را در جايگاه مناسب قرار ميدهيد و ميدانيد که آنها در درجه دوم قرار دارند: وسيلهاي براي حمايت از اهداف برتر هستند. سپس از خود بپرسيد که آيا از خود گذشتگي لازم براي رسيدن به آن اهداف را داريد يا اينکه آنها رويايي بيش نيستند.كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت در اين خصوص نوشته است: تفاوت ميان اين دو، «انگيزه» است.



يک رويا، چيزي است که شما دوست داريد آن را داشته باشيد، اما در واقع انگيزه لازم براي رسيدن به آن در شما وجود ندارد. يک هدف، چيزي است که شما خواستار آن هستيد و اغلب از کار کردن در جهت رسيدن به آن خوشحال ميشويد. براي سرمايه گذار خبره هيچترديدي وجود ندارد؛ او تمام زندگي خود را به صورت تمام وقت وقف سرمايه گذاري ميکند. حتي اگر به طور کامل از بافت و شوارتز پيروي ميکنيد، بعيد است که دقيقا به چنين سطح فوقالعادهاي برسيد و نيازي به اين کار نداريد. تنها چيزي که نياز داريد اين است که زمان و انرژي لازم را براي دستيابي به اهداف سرمايهگذاري خود، اختصاص دهيد و هيچ تفاوتي ندارد که اين اهداف چه چيزهايي هستند. تنها از طريق از خود گذشتگي به آن اهداف خواهيد رسيد.بايد کاملا آشکار باشد که از دست دادن پول تنها کار شما را براي رسيدن به هدف اصلي دشوارتر ميکند.



از دست دادن پول چگونه ممکن است به شما در ايجاد امنيت کمک کند؟ آيا شما با پول کم، ايمنتر يا مستقلتر خواهيد بود؟ واضح است که پاسخ منفي است. به همين دليل است که همچون سرمايهگذار خبره، اولين هدف مالي شما بايد حفظ سرمايه باشد. حفظ چيزي که داريد ـ خواه زياد باشد- خواه کم. به همينترتيب، خرج کردن بيش از آن ميزاني که درآمد داريد باعث از بين رفتن سرمايه شما ميشود (يا بدهي شما را سنگينتر ميکند). تنها هنگامي که سطح زندگي شما پايينتر از سطح دارايي شما باشد ميتوانيد سرمايه را در اولويت قرار دهيد، دارايي خود را حفظ کنيد و سپس به آن بيفزاييد. حفظ سرمايه و زندگي کردن پايينتر از سطح دارايي، آن دسته از گرايشهاي ذهني نسبت به پول هستند که ثروتمند را از طبقه فقير و طبقه متوسط جدا ميکنند. اين گرايشها مبناي ثروت هستند. پذيرفتن و اتخاذ آنها تنها راه مطمئن براي رسيدن به ثروت است.



تخصصي سرمايه گذاري كنيد

يکي از رازهاي سرمايه گذار موفق که کمتر شناخته شده است و معمولا ناديده گرفته ميشود، اين است که سرمايه گذار موفق تخصص پيدا ميکند. حتي ابرقدرتهاي سرمايهگذاري همچون بافت و شوارتز نيز بخش کوچکي از بازار چندين تريليون دلاري سرمايهگذاري را به خود اختصاص ميدهند. در صورتي که سرمايه شما براي سرمايهگذاري چندين ميليارد دلار نيست، حوزه مناسب شما در مقايسه با سرمايهگذار خبره ميتواند کوچکتر و متمرکزتر باشد. آنچه که حوزه مناسب سرمايهگذاري شما را مشخص ميکند، حوزه مهارت شما است. همچون يك سرمايه گذار خبره، شما بايد تنها زماني اقدام کنيد که بدانيد چه کاري انجام ميدهيد. به عبارت ديگر نبايد از محدوده دانش خود فراتر رويد و هرگز به سوي حوزههاي ناشناخته منحرف نشويد. بنابراين امري ضروري است که حوزه مهارت خود را مشخص کنيد.



براي چنين کاري، تنها کافي است که از خود بپرسيد:

• به چه چيز علاقه دارم؟ چه نوعي از سرمايهگذاريها و چه جنبههايي از سرمايهگذاري مرا مجذوب خود ميکند؟

• در حال حاضر چه چيزي ميدانم؟

• مايل به دانستن و يادگيري چه موضوعي هستم؟



هر چقدر بتوانيد دقيقتر و مشخصتر عمل کنيد، بهتر است و در صورتي که همه شما را به دليل حوزهاي که انتخاب کردهايد، مورد تمسخر قرار دادند، منصرف نشويد. براي مثال، به نظر شما تخصص پيدا کردن در سرمايهگذاري در زمينه مسکن با توجه به قانون نظارت بر اجاره بها در نيويورک چطور است؟ ديوانگي به نظر ميرسد، پس آن را انجام ندهيد. اما يکي از دوستانم از طريق همين سرمايهگذاري و کار جزئي ديگري، ميليونها دلار پول به دست آورد. چگونه؟ او از تمام زواياي قوانين نظارت بر اجاره بها آگاه است.



او ميداند که چگونه کمترين اصلاحات ساختماني را در مورد يك ملک اعمال کند و به اينترتيب اجاره آن را به مقدار قابل توجهي افزايش دهد که به طور طبيعي ارزش فروش مجدد املاکي را که خريداري ميکرد، افزايش ميدهد. در واقع اغلب شهروندان نيويورکي حتي نميدانند که امکان افزايش اجاره آپارتمانهايي که تحت قانون نظارت بر اجاره بها قرار دارند، وجود دارد. بنابراين دوستم از تمام مخالفان خود، موفقتر است و تقريبا تمام اين حوزه کوچک سودمند را به خود اختصاص داده است.



از اين پزشك ياد بگيريد

دکتري را ميشناسم که از دانش پزشکي خود به عنوان ابزار اهرم استفاده ميکند و صرفا به سرمايهگذاري در سهام مربوط به بهداشت و سلامت ميپردازد. يکي از دوستانم هم اکنون از مهارتهاي خاص مربوط به شغل خود استفاده ميکند تا در زمينه معاملات آتي، به موفقيت بيشتري دست يابد و معمولا کار خود را در يکي از سواحل جهان و از طريق اينترنت انجام ميدهد. بدون شک کاري وجود دارد که شما هم اكنون انجام ميدهيد يا آن را بلد هستيد که ميتوانيد آن را به حوزه سرمايهگذاري شخصي خودتان تبديل کنيد. آگاه بودن از آنچه نميدانيد و درک نميکنيد نيز به همين اندازه با اهميت است. همانطور که وارن بافت ميگويد: «آنچه در مورد اغلب افراد در سرمايهگذاري اهميت دارد ميزان آگاهي آنها نيست، بلکه اين مورد است که آنها عدم آگاهي خود را تا چه اندازه به طور واقعبينانه مشخص ميکنند.»مشخص کردن حوزه مهارت، گامي ضروري است؛ اما براي موفقيت کافي نيست.



ويژگي عمده سرمايه گذار خبره اين است که او هرگز براي خارج شدن از حوزه مناسب سرمايه گذاري خود وسوسه نميشود.«نه» گفتن به اين وسوسه ميتواند يکي از دشوارترين مقررات براي سرمايه گذار تازه کار باشد. اما اگر واقعا مجذوب سرمايهگذاري منتخب خود شده باشيد، همچون سرمايهگذار خبره بر فرآيند سرمايه گذاري تمرکز ميکنيد و نه به خود سرمايهگذاريها. اين کار، محافظي در برابر منحرف شدن به سوي محدوده هاي ناشناخته خواهد بود.يکي ديگر از عوامل خنثي کننده وسوسه، موفقيت است. همان طور که يکي از مشتريان من ميگويد: «حالا که ميدانم چگونه به کسب درآمد بپردازم، قطعا آن مرغهاي همسايه ديگر غاز به نظر نميرسند.» البته موفقيت چيزي است که سرمايه گذار مبتدي به دنبال آن است و چيزي نيست که او اکنون بر آن تکيه کند.



آنچه هم اکنون شما ميتوانيد انجام دهيد، خلق يک فلسفه سرمايه گذاري است ـ همان طور که سرمايه گذار خبره نيز چنين کاري را انجام داده است ـ که شما را در حوزه مهارتتان حفظ ميکند.شما احتمالا باورهايي در مورد ماهيت بازار داريد. اما آيا تا به حال آن باورها را آشکار کردهايد؟ آيا تا به حال آنها را مورد آزمايش قرار دادهايد تا متوجه شويد که آيا معتبر و مورد تاييد هستند؟ آيا آنها در واقع شما را در مسير سرمايهگذاري راهنمايي ميکنند؟همانطور که هدفها، فعاليتهاي ما را به پيش ميبرند، باورها نيز اين فعاليتها را تحت تاثير قرار ميدهند. اگر شما طرفدار فرضيه بازار کارآمد هستيد و بر اين باوريد که بازارها منطقي و قيمتها هميشه صحيح هستند، در اين صورت اعتقاد داريد که غلبه کردن بر بازار غير ممکن است. تنها روشي که با اين باور سازگار است، سرمايهگذاري در يک صندوق سرمايهگذاري وابسته به شاخص است.



بازار هميشه اشتباه ميكند؟

سرمايهگذار خبره بر اين باور است که بازار گاهي اوقات يا هميشه اشتباه ميكند. او نظريهاي در مورد چگونگي اين حالت و همچنين روشي براي سود بردن از آن، طرح کرده است. يک سيستم سرمايهگذاري موفق بايد بر پايه يک فلسفه سرمايهگذاري منطبق با واقعيت بنا شده باشد.


فلسفه سرمايهگذاري مجموعهاي است از باورها در مورد:

• ماهيت واقعيت سرمايهگذاري: بازارها چگونه کار ميکنند، چرا قيمتها تغيير ميکنند.

• نظريه ارزش: ارزش چگونه ميتواند تشخيص داده شود و علت ايجاد سودها و زيانها چيست.

• ماهيت يک سرمايهگذاري خوب.



راه ميانبر بافت

هنگامي که وارن بافت کتاب سرمايهگذار باهوش را براي اولين بار خواند، شيفته آن شد. بنجامين گراهام هر چيزي را که بافت به دنبال آن بود، در بستهاي کامل به او داد: فلسفه سرمايهگذاري، روش اثبات شده سرمايهگذاري و سيستمي کامل و تاييد شده. تمام کاري که او بايد انجام ميداد، آموختن نحوه بکارگيري آن سيستم بود.گراهام راهنماي او شد. با گراهام مطالعه کرد و براي او کار کرد و کاملا شبيه گراهام شد. البته بافت، گراهام نبود. بنابراين در نهايت او از سيستم گراهام دور شد. با اين وجود، بافت با الگو برداري از گراهام، جهش بزرگي در منحني يادگيري در جهت تبديل شدن به يک سرمايهگذار خبره داشت. بافت يادآوري ميکند که: «چند ساعت در کنار يک استاد بودن براي من بسيار ارزشمندتر از ده سال تفکر به ظاهر ابتکارآميز است.»جورجي شوارتز نيز يک راهنما انتخاب کرد: کارل پاپر. اما نظريههاي پاپر به طور مستقيم به سرمايهگذاري مربوط نميشدند.



سالها به طول انجاميد تا اينکه شوارتز سيستمي موفق بر مبناي اصول فلسفي پاپر طرح کرد. سالهايي که بافت مجبور به صرف آنها براي انجام چنين کاري نبود. بافت گفت: «بهترين کاري که انجام دادم اين بود که قهرمانان مناسبي را برگزيدم.» به آنچه به عقيده شما بازار را به حرکت وا ميدارد، فکر کنيد. آيا قيمتها منعکسکننده اصول بنيادي هستند؟ اگر چنين است، در کوتاهمدت يا بلندمدت؟ يا هر دو؟ «اصول بنيادي» يک اصطلاح کلي است. آيا شما بر شرايط کلي اقتصادي متمرکز ميشويد؟ يا بر تغييرات عرضه پول و نرخهاي بهره؟ يا بر سطح عرضه و تقاضا در بازار کالا؟ و ياترجيح ميدهيد به ويژگيهاي يک شرکت خاص توجه کنيد؟ و يا شايد، يک صنعت خاص؟يا شايد بر اين باور هستيد که قيمتها ارتباط چنداني و يا هيچگونه ارتباطي با اصول بنيادي ندارند و آنچه قيمتها را دستخوش تغيير ميکند، روانشناسي سرمايهگذار است.



يا تعادل ميان تعداد سهامي که از يک نوع سهام خاص براي فروش پيشنهاد ميشود و اينکه در هر زمان چه تعداد خريدار نسبت به آن تمايل نشان ميدهد.اگر تحليلگر تكنيكال هستيد، ممکن است بر اين باور باشيد که تمام اين موارد بيربط هستند و همه چيز در نمودارها نمايان ميشود. بهترين راه براي آشکار ساختن باورهايتان، اين است که آنها را به صورت مکتوب درآوريد. اين کار ممکن است دلهره آور به نظر رسد اما لازم نيست نظريهاي به پيچيدگي نظريه شوارتز طرح کنيد. باورهاي شما در مورد ماهيت بازارها ميتواند به سادگي و صراحت باور گراهام و بافت باشد، مبني بر اينکه قيمتهاي بازار در نهايت نشان دهنده اصول بنيادي هستند؛ اما اغلب در کوتاه مدت به شدت از آنها منحرف ميشوند.

مخبرالدوله
2012/05/24, 21:36
من به بورس مثبت در خرداد ماه سال 91 معتقدم....

مجيد رادمنش
2012/06/01, 19:46
روانشناسي بازار سهام


نكات كليدي در يك سرمايه گذاري خوب

دنیای اقتصاد - آيا شما تعريف مشخصي از يك سرمايه گذاري خوب داريد؟ آيا كسي راهنماي شما در سرمايهگذاريها است و آيا اساسا از شخصيت سرمايهگذاري خود باخبريد؟ اين 3 پرسش و پاسخهاي آن 3 محور اساسي در يك سرمايهگذاري پيروزمندانه و موفق به شمار ميرود. براي اينكه بتوانيد در جاده بازار سهام منحرف نشده و در مسير خود حركت كنيد، بهتر است اين نكات خواندني نوشته شده در كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت را مرور كنيد:



هنگامي كه باورهاي خود درباره علت تغيير قيمتها را مشخص نموديد، قدم بعدي در ايجاد فلسفه سرمايهگذاري اين است كه منظور خود از «ارزش» را مشخص كنيد. ممكن است با گراهام و بافت هم عقيده باشيد كه يك سرمايهگذاري از ارزشي ذاتي و قابل اندازهگيري برخوردار است يا ممكن است كه ديدگاهي مشابه شوارتز داشته باشيد مبني بر اينكه ارزش، هدفي دائما متغير است كه با تغيير دريافتها و اقدامات اشخاص فعال در بازار، مشخص ميشود يا ممكن است بر اين باور باشيد كه ارزش، در حالي كه قابل اندازهگيري است، وابسته به شرايط نيز هست. به گونهاي كه يك ليوان آب براي فردي كه در بيابان از فرط تشنگي در حال مردن است، در مقايسه با من يا شما، ارزش ذاتي (حيات بخش) بسيار بيشتري دارد.



تعريف سرمايه گذاري خوب

با مشخص كردن باور خود در مورد ماهيت ارزش حالا ميتوانيد تعريف خود از يك سرمايهگذاري خوب را ارائه دهيد. شما بايد قادر باشيد كه آن را به صورت خلاصه در يك جمله بيان كنيد. به اين نمونهها در تعريف سرمايهگذاران خوب توجه كنيد:

وارن بافت: شركت خوبي كه بتوان آن را پايينتر از ارزش فعلي درآمدهاي آتي خريداري كرد. جورجي شوارتز: يك سرمايهگذاري كه بتوان پيش از تشخيص كلي جو رواني بازار آن را خريد و فروش كرد كه اين موضوع ارزشي را كه بازار براي آن متصور است، تغيير خواهد داد.

كارل آيكان: شركتي بدون سهامدار مديريتي (كنترلكننده) كه پايينتر از ارزش آن در هنگام انحلال، در حال خريد و فروش است و به صورت بالقوه نمونهاي مجذوبكننده براي قبضه نمودن مالكيت باشد. بنجامين گراهام: شركتي كه به ميزان بسيار كمتري نسبت به ارزش ذاتياش قابل خريداري باشد.



صدها امكان ديگر وجود دارد. چند نمونه ديگر:

تصاحبكننده شركتها: شركتهايي كه بخشهايي از آنها بيش از كل شركت ارزش دارد.

تحليلگر تكنيكال: سرمايهگذاري در جايي كه شاخصهاي تكنيكال، تغيير در روند قيمتها را نشان ميدهند.

تعميركننده و فروشنده املاك: املاك نيازمند به تعمير كه ميتوان آنها را با ارزشي بسيار بيشتر از ميزان سرمايهگذاري لازم براي خريد و بازسازي آنها، به فروش رساند.

آربيتراژگر: يك دارايي مالي كه بتوان آن را در يك بازار اوراق بهادار خريداري كرد و همزمان در بازار اوراق بهادار ديگري با قيمتي بالاتر فروخت.

سرمايه گذار زمان بحران: داراييهايي كه پس از سقوط بازار به علتترسي خاص، ميتوان آنها را با قيمتهاي بسيار مناسب و ارزان خريداري كرد. رسيدن به تعريفي از يك سرمايهگذاري خوب كه در ذهن شما وجود دارد، اگر نسبت به انواع سرمايه گذاريهايي كه برايتان جالب است، آگاه باشيد و باورهاي خود درباره قيمتها و ارزشها را شفاف ساخته باشيد، آسان خواهد بود



راهنماي خود را انتخاب كنيد

سريعترين راه براي تسلط يافتن بر هر چيزي، اين است كه با فردي خبره در آن زمينه كار كنيد.

اگر شخصي هماكنون روش سرمايهگذاري مورد نظر شما را تكميل كرده است، چرا مجددا به ايجاد آن بپردازيد؟ به دنبال او برويد. اگر لازم است به او پيشنهاد كنيد تا بدون دستمزد براي او كار كنيد (همانطور كه بافت به گراهام پيشنهاد كرد).

اگر چنين كاري ممكن نيست، ميتوانيد راهنماي ديگري از هر كجا كه مايليد انتخاب كنيد. تا آنجا كه ميتوانيد هر مطلبي را در مورد او و روشهايش بخوانيد و مطالعه كنيد. هنگامي كه در مورد ايجاد يك سرمايهگذاري فكر ميكنيد، هميشه از خود بپرسيد: «او در اين شرايط چه كاري انجام ميدهد؟»

خود را جاي شخص ديگري گذاشتن به ذهن ناخودآگاه شما كمك ميكند تا برخي از رفتارهاي طبيعي و خصوصيتهاي آن شخص را بپذيريد، در حالي كه تنها با خواندن در مورد او و تقليد آگاهانه از كارهاي او متوجه چنين نكاتي نميشويد. پيش از آنكه فيلمبرداري فيلم «مرد باراني» آغاز شود، داستين هافمن سه هفته شخصي را كه داستان بر اساس او شكل گرفته بود، در همه جا تعقيب كرد. در مرحلهاي از فيلمبرداري او با تغيير چراغ راهنما از خيابان عبور ميكند. در حالي كه در متن فيلمنامه اينگونه نيست؛ هافمن در ميان راه ايستاد. آنها بعدا متوجه شدند كه اين دقيقا همان كاري است كه شخصيت اصلي در چنين شرايطي در واقعيت انجام ميدهد.

حتي اگر بعدا به اصلاح روشي كه از راهنماي خود گرفته ايد، بپردازيد، الگو برداري از او، پذيرش روشهاي پيروزمندانه سرمايهگذاري مربوط به وارن بافت و جورجي شوارتز را براي شما آسانتر ميكند. همانطور كه وارن بافت ميگويد: «نكته كليدي در زندگي اين است كه چه كسي را به عنوان الگوي خود برگزينيم.»



شخصيت سرمايه گذاري شما چيست؟

شايد تعريف شما و بافت از يك سرمايه گذاري خوب مشترك باشد. آيا به اين معنا است كه بايد از او الگوبرداري كنيد؟

الزاما اينطور نيست. براي مثال ميتوانيد براي سرمايهگذاري از قوانين بافت پيروي كنيد؛ اما همچون برخي از معاملهگرها اصلاحات خود را در مورد آنها انجام دهيد.

تعداد كمي از سرمايهگذاران موفق، روش سرمايهگذاري بنجامين گراهام را تغيير ميدهند. آنها شركتهايي را كه بسيار بالاتر از ارزش ذاتي خود به فروش ميرسند، مشخص ميكنند سپس به فروش استقراضي آنها ميپردازند.

علاوه بر تصميم گيري در مورد سرمايهگذاريهايي كه ميخواهيد بر آنها متمركز شويد، شما همچنين بايد روش سرمايهگذاري خود را انتخاب كنيد. يكي از راههاي انتخاب روشي كه كاملا مناسب شما باشد اين است كه تصميم بگيريد كه آيا شما در درجه اول يك تحليلگر، معاملهگر يا آمارگر هستيد. هماكنون احتمالا متوجه شدهايد كه كدام شخصيت سرمايهگذاري بيشتر با شما تناسب دارد. اگر متوجه نشديد، بايد در اين مورد فكر كنيد كه آيا افق سرمايهگذاري شما بلندمدت، كوتاهمدت يا ميانمدت است. آيا قصد داريد كه خريد كنيد و آن را حفظ كنيد، يا اينكه به هر دو شكل كوتاهمدت و بلندمدت ميپردازيد، در داخل و خارج به خريد و فروش ميپردازيد يا همچون قمارباز حرفهاي رويكردي صرفا آماري داريد؟

نكات ديگري كه در همين ارتباط بايد مورد توجه قرار دهيد استعدادها، مهارتها و تواناييهاي شما است. آيا شما از لحاظ رياضي با استعداد هستيد؟ اگر اينطور است، لزوما به اين معني نيست كه شما بايد از بافت پيروي كنيد. ممكن استترجيح دهيد كه سيستم كامپيوتري و بر پايه محاسبات رياضياتي طرح كنيد تا از طريق آن به انتخاب سرمايهگذاريهايي بپردازيد كه به طور متوسط از انتظار سود مثبت برخوردار هستند؛ اين رويكردي كاملا آماري است.

يا شايد شما فردي اجتماعي هستيد و يافتن ايدههاي سرمايهگذاري از طريق صحبت با مديران، رقبا، خرده فروشها، تهيه كنندگان، و افراد ديگري كه در معاملات هستند، را روش آسانتري بدانيد. يا شايد روش شما، خواندن احساس معامله گرها در تالار بورس است.

نكته كليدي، اتخاذ روش و راهبردي است كه به بهترين شكل با شخصيت شما هماهنگ باشد و از مهارتها و تواناييهاي شما به خوبي استفاده كند. يكي از راههاي ميانبر، بررسي سرمايهگذاران و معاملهگران مختلف است تا رويكردي را بيابيد كه بيشترين تاثير را بر روي شما دارد. هنگامي كه چنين كاري را انجام داديد، آماده خواهيد بود تا طراحي سيستم سرمايهگذاري خود را آغاز كنيد.

استرس عاملي است كه بايد در هنگام انتخاب روش و طرح سيستم سرمايه گذاري خود به آن توجه كنيد و براي موفقيت آن را مديريت كنيد. سرمايهگذاران موفق به طرق مختلف با استرس برخورد ميكردند، از جمله از طريق ورزش كردن، انجام مديتيشن، استفاده كامل از تعطيلات و مرخصيها يا از طريق اصلاح سيستمهاي خود براي كاهش يا از بين بردن ميزان استرس.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=303402

rajabnejad
2012/06/14, 20:08
هميشه پول نقد در اختيار داشته باشيد

گروه بورس- هرچند وضعيت نامناسب بازار سرمايه طي 14 ماه گذشته موجب شد، تا شمار زيادي از سرمايهگذاران غيرحرفهاي، سرمايههاي خود را از صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك خارج كنند، اما در شرايط طبيعي و متعادل بازار، اين نهادهاي مالي توانستند كه بازدهي خوبي را از خود به نمايش بگذارند.


در دنيا اين سرمايهگذاران تجربه خوبي را با صندوقها پشت سر گذاشتهاند، تا جايي كه حتي سرمايهگذاري در اين نهادهاي مالي در برخي موارد سبب شده كه بازدهي بالاتر از معامله مستقيم در بازار سهام نصيب سرمايهگذاران شود.
كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت به نكات خوبي در اين خصوص اشاره كرده است كه در ادامه از نظرتان ميگذرد: با توجه به ميزان پولي كه در صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك وجود دارد و با وجود مديران حرفهاي در امر سرمايهگذاري، ميتوان حدس زد كه بسياري از مردم تمام فرآيند سرمايهگذاري خود را به ديگران واگذار ميكنند.
اين كار يك اختيار كاملا قانوني است. سرمايهگذاري نيازمند زمان و انرژي است و براي بسياري از ما، اين زمان و انرژي ميتواند به نحو بسيار بهتري در جاي ديگري سرمايهگذاري شود. اگر انتخاب شما همين ميباشد، باز هم ميتوانيد به بازدههاي بيشتري در سرمايهگذاري دست يابيد به شرط آنكه توصيه ادسيكوتا را جدي بگيريد و سرمايهگذار موفقي را بيابيد تا سرمايهگذاري شما را برايتان انجام دهد.
او معتقد است: «يك معاملهگر متوسط بايد معاملهگر برتري را بيابد تا معاملات او را برايش انجام دهد، و خود او نيز به دنبال كاري بگردد كه عاشق انجام دادنش است.»
اما چگونه تشخيص دهيم كه يك مدير سرمايه احتمالا موفق خواهد بود يا خير؟ شخصي را پيدا كنيد كه از روشهاي پيروزمندانه در سرمايهگذاري پيروي كند.
يك همكار سازگار پيدا كنيد
مهم است شخصي را بيابيد كه روش سرمايهگذارياش با شخصيت شما سازگار باشد. براي مثال، وارن بافت كاملا راضي است كه لو سيمپسون سرمايهگذاريهاي «جيكو» را مديريت كند. به اين دليل كه آنها فلسفه و روش سرمايهگذاري مشابهي دارند. به همينترتيب ميتوانيد تصور كنيد كه بافت خواب چندان راحتي نخواهد داشت، اگر سرمايه خود را به يك تاجر كالا يا حتي به خود جورجي شوارتز بسپارد.
واگذاري موفق كار سرمايهگذاري به ديگران به اين معنا است كه شما بايد فلسفه سرمايهگذاري و روش مورد نظر خود را كاملا مشخص كنيد. تنها در چنين زماني است كه ميتوانيد فردي را بيابيد كه سرمايه شما را به روشي كه خودتان علاقه داريد، مديريت ميكند. در ابتدا، بايد اين توانايي را داشته باشيد كه تشخيص دهيد اين مدير، فلسفه سرمايهگذاري مشخصي دارد، آيا سيستم سرمايهگذاري كاملي دارد، آيا اين سيستم به طور منطقي از آن فلسفه پيروي ميكند، آيا او در «كشيدن ماشه» به خوبي عمل ميكند و آيا او «دستپخت خود را ميخورد؟» اغلب سرمايهگذاران، مديران سرمايهگذاري يا صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك سهام خود را با نگاه كردن به پيشينه آنها يا با تبعيت كردن از پيشنهادهاي كارگزاران يا دوستانشان انتخاب ميكنند يا با يك داستان خوب بازاريابي اغوا ميشوند. هيچكدام از اين روشها ارتباطي با عملكرد بلندمدت يك مدير ندارند. ارزيابي مديران با مشخص كردن اين موضوع كه آنها تا چه حد از روشهاي ذهني و روشهاي بافت و شوارتز پيروي ميكنند، عملا بهبود بازدههاي سود سرمايهگذاري شما را تضمين ميكند.
چگونه با اشتباهات برخورد ميكنيد؟
سرمايهگذار خبره زماني مرتكب اشتباه ميشود كه از سيستم خود پيروي نميكند، يا هنگامي كه عاملي را ناديده گرفته است، در صورت مورد توجه قرار دادن اين عامل نبايد اين سرمايهگذاري را انجام ميداده است.
همچون سرمايهگذار خبره، شما نيز بايد انحراف از سيستم خود را تشخيص دهيد و نسبت به عواملي كه ممكن است، ناديده گرفته شوند هشيار باشيد. هنگامي كه متوجه ميشويد كه اشتباه كردهايد، آن را بپذيريد و به آساني از آن سرمايهگذاري خارج شويد.سپس بررسي كنيد تا دليل انجام چنين خطايي را بيابيد و از آن درس بگيريد. تمركز خود را به آن چه كه تحت كنترل شما قرار دارد معطوف كنيد.
اگر شما هم مانند اغلب مردم باشيد، دشوارترين جنبههاي يادگيري از اشتباهاتتان، تمايل داشتن به پذيرش آن اشتباهات و سپس داشتن ديدگاهي انتقادي نسبت به خود براي بررسي بيطرفانه اشتباهات است.
اگر چيزي را ناديده گرفتهايد، اين اتفاق چگونه رخ داده است؟ آيا به دست آوردن برخي از اطلاعات، بيش از حد دشوار بوده است؟ آيا عاملي بوده است كه پيش از اين متوجه اهميت آن نبودهايد؟ آيا در انجام امور عجله كردهايد؟ آيا بيش از حد به مديريت اطمينان كردهايد؟ تعداد بسيار زيادي از اين اشتباهات وجود دارد كه ممكن است مرتكب آن شويد و تنها چيزي كه ميتوانيد نسبت به آن مطمئن باشيد اين است كه چنين اشتباهاتي را انجام ميدهيد. از اشتباهات آزرده خاطر نشويد، همچون سرمايهگذار خبره، كافي است مطمئن شويد كه چنين اشتباهي را ديگر تكرار نميكنيد.
اگر قانوني در سيستم شما وجود داشته است كه از آن پيروي نكردهايد، بنابراين با دقت از سيستم خود پيروي نكردهايد. مجددا علت آن را بررسي كنيد. آيا به جاي عقل از احساس خود تبعيت كرديد؟ آيا اين قانون را آگاهانه زير پا گذاشتيد؟ آيا زمان بسيار زيادي درنگ كرديد؟
اين نوع مشكل بايد تنها زماني ايجاد شود كه شما براي اولين بار از سيستم خود استفاده ميكنيد. ممكن است به اين دليل باشد كه شما تازه در ابتداي منحني يادگيري هستيد يا ممكن است سيستمي كه طراحي كردهايد يا بخشي از آن، با شخصيت شما چندان سازگار نيست. آنچه حياتي است اين واقعيت است كه شما تمايل ذهني نسبت به پذيرش اشتباهات خود را داريد و با آنها به عنوان عاملي براي درس گرفتن، برخورد ميكنيد.
وقتي پول نقد پادشاهي ميكند
خرد معمول بر اين باور است كه پول نقد، عاملي كندكننده در پرتفوليوي شما ميباشد. بازدههاي آن كم است و غالبا پس از تورم و كسر مالياتها اين بازدهها منفي ميشود.
اما پول نقد در بردارنده ارزشي پنهان است كه به اختيار خريد مربوط ميشود. هنگامي كه بازارها دچار بحران مالي ميشوند، پول نقد پادشاهي ميكند. ناگهان سهامي كه با پنج يا ده برابر قيمت خريدشان مورد معامله قرار ميگرفتند، را ميتوان با قيمتهاي بسيار كمتر از قبل به دست آورد.
رقبايي كه از ابزار اهرم بسيار زيادي استفاده كردهاند، ورشكست ميشوند و ميدان را براي شركتي كه از لحاظ نقدينگي غني است، خالي ميكنند.بانكها به هيچكس وام نميدهند به غير از كساني كه احتياجي به آن ندارند مانند شركتهايي با رتبه اعتباري AAA و افرادي كه پول هنگفتي در بانك دارند.در چنين مواقعي، بازار به فروشندههاي اجباري اختصاص دارد كه بايد داراييهاي خود را بدون توجه به قيمت آنها، به پول نقد تبديل كنند. در اين هنگام سرمايهگذاري كه از موجودي سهام خود با دارا بودن نقدينگي بالا، محافظت كرده است، پاداش هنگفتي به دست ميآورد: مردم تقريبا همگي به نزد او ميروند تا تمام چيزي را كه دارند در عوض مقدار كمي از كالاي كميابي كه پول نقد خوانده ميشود به او بدهند.
هنگاميكه به نظر رسد سيستم شما ديگر كارآيي ندارد، چه اقدامي انجام ميدهيد؟ ممكن است به دفعات مختلف پول از دست دهيد گرچه از سيستم خود به دقت پيروي كرده باشيد و كاملا مطمئن باشيد كه هيچ چيز را از قلم نينداختهايد. بسيار مهم است كه بدانيد برخي از سيستمهاي سرمايهگذاري كارآيي خود را از دست ميدهند. اگر چنين اتفاقي رخ دهد، اولين اقدامي كه بايد انجام گيرد، خارج شدن از بازار به صورت كامل است.
همه چيز را بفروشيد. به عقب بازگرديد و تمام جوانب اقداماتي را كه انجام دادهايد بررسي كنيد؛ از جمله فلسفه سرمايهگذاري و معيارهاي سرمايهگذاريتان. شايد چيزي تغيير كرده است. شايد آن چيز، خود شما باشيد. آيا از خود گذشتگي شما كاهش يافته است؟ آيا انگيزه شما همچنان بالا است؟ آيا علايق شما تغيير كرده است؟ آيا ذهن شما با مشكل ديگري همچون طلاق يا مرگ يكي از افراد خانواده، آشفته شده است؟ يا آيا شما تحت تاثير استرس شديد هستيد؟
اغلب دليل اين تغيير، عاملي خارجي ميباشد. شايد حوزه مناسب شما مورد هجوم شركتهاي والاستريت قرار گرفته است و سرمايه و حاشيه سود شما كه زماني سودمند بودند براي حفظ شما بسيار ناچيز شدهاند.
آيا محيط خود را تغيير دادهايد؟ معاملهگرهاي تالار بورس كه به معامله پشت تالارهاي شيشه اي تمايل دارند غالبا وقتي متوجه ميشوند كه سيستمي كه در تالار بورس برايشان كسب منفعت ميكرده است به علائمي همچون ميزان سر و صدا در تالار معاملات بورس يا به حركات و حالات بدن ديگر معامله گرها بستگي داشته است، بسيار شگفت زده ميشوند. با از دست دادن اين نشانهها آنها مجبور ميشوند تا رويكرد متفاوتي را براي درك مجدد بازار ايجاد كنند.آيا آنقدر موفق بودهايد كه پول بسيار زيادي براي مديريت كردن به دست آوردهايد؟ اين موضوع همان عاملي است كه بافت و شوارتز را تحت تاثير قرار داد. اين موضوع «مشكلي» است كه همگي ميتوانيم آرزوي آن را داشته باشيم. با در نظر گرفتن تمام اين موضوعات، به ايجاد سيستم سرمايهگذاري كه منحصرا به شما تعلق دارد خواهيد پرداخت. با اختصاص زمان كافي به پوشش دقيق هر يك از اين دوازده عامل، از كامل بودن سيستم خود اطمينان پيدا ميكنيد.
يك سيستم كامل سرمايهگذاري
يك سيستم كامل سرمايهگذاري داراي قوانين بسيار دقيقي است كه اين دوازده عامل را پوشش ميدهد:
1سنجند: چه چيزي بخريم؟
2- چه زماني خريد كنيم؟
3- چه قيمتي بپردازيم؟
4- چگونه آن را بخريم؟
5- چه درصدي از سبد را به اين خريد اختصاص دهيم؟
6- نظارت بر پيشرفت سرمايهگذاريها.
7- چه زماني بفروشيم؟
8- ساختار سبد و استفاده از ابزار اهرم.
9- روش جستوجو.
10- محافظت در برابر بحرانهاي تاثيرگذار از قبيل بحرانهاي مالي بازار.
11- رسيدگي و مواجهه با اشتباهات.
12- هنگامي كه سيستم كارآيي خود را از دست ميدهد چه اقدامي انجام دهيم؟
معيارهاي سرمايهگذار خبره
پيش از آنكه آزمايش سيستم خود را آغاز كنيد، بايد معياري را ايجاد كنيد كه شما را از كارآيي يا ناكارآمد بودن سيستم آگاه سازد. اولين آزمايش به اين موضوع اختصاص دارد كه آيا اين سيستم سودآور است يا خير. اما آيا اين آزمايش كافي است؟
اگر سيستم شما سودآور باشد، شما بازده سرمايه خود را به دست خواهيد آورد. اما آيا در قبال تمام زمان و انرژي مصرف شده براي اجراي راهبرد سرمايهگذاري خود، بازده كافي به دست ميآوريد؟
تنها راه پاسخ دادن به اين پرسش، مقايسه عملكرد خود با يك معيار است.
بافت و شوارتز عملكرد خود را در برابر سه معيار مي
1- آيا آنها سرمايه خود را حفظ كردهاند؟
2- آيا آنها در مدت يك سال سود كردهاند؟
3- آيا عملكرد آنها از عملكرد كلي بازار سهام بهتر بوده است؟
اهميت دو مورد اول واضح است. معيار سوم به شما ميگويد كه آيا در برابر وقتي كه صرف ميكنيد منفعت كسب ميكنيد يا خير، و آيا سيستم شما منفعتي بيشتر از سرمايهگذاري در يك صندوق مشترك سرمايهگذاري وابسته به شاخص يا قرار دادن سرمايه خود در بانك براي شما ايجاد ميكند يا خير.
معيارهايي كه انتخاب ميكنيد به اهداف مالي شما و ميزان ارزشي كه براي زمان قائل هستيد، بستگي دارد. هيچگونه معياري وجود ندارد كه براي همه مناسب باشد. اما تنها هنگامي كه معيار خود را تعيين كرديد ميتوانيد كارآمد بودن يا نبودن سيستم خود را ارزيابي كنيد.
تنوع بخشي هوشمندانه
سرمايهگذاران خبره تنوع بخشي را رد ميكنند، تنها به اين دليل كه تنوع بخشي هرگز نميتواند سودهاي بالاتر از حد متوسط ايجاد كند. اما اگر تنها به دنبال حفظ سرمايه خود هستيد، تنوع بخشي هوشمندانه، گزينهاي معتبر است. تنوع بخشي ممكن است همچون راهبردي ساده و واضح به نظر رسد. اما چيزي بيش از يك روش براي رسيدن به اهدافي خاص، نيست. بنابراين ابتدا بايد آن اهداف مشخص شود. آنگاه ميتوانيد سيستمي طراحي كنيد كه آن اهداف را محقق سازد.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=305089

مجيد رادمنش
2012/06/21, 11:12
روانشناسي بازار سهام



مهم نيست كه بازار خوب نيست!

دنیای اقتصاد - به طور حتم شما هم شنيده ايد كه ميگويند غريزه يا همان ضمير ناخودآگاه، بسيار مطمئنتر از آمار و ارقام است. در علم روانشناسي بازار سهام اين واقعيت خود را بيشتر نشان ميدهد تا جايي كه در اين خصوص يكي از روانشناسان مشهور ميگويد: هيچ چيز قويتر از عادت نيست. كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت هم در خصوص اهميت توجه به غريزه در عملكرد اشخاص در بازار سهام مينويسد: آزمايش بسيار مهم در اين زمينه اين است كه شما تحت فشار و استرس چگونه از خود واكنش نشان ميدهيد. در چنين مواقعي است كه روشهاي قديمي شما كه در جايي از ضمير ناخودآگاه شما پنهان شدهاند، خود را آشكار ميسازند و بر سر راه شما قرار ميگيرند. جايگزين كردن روشهايي كه نميخواهيد و تسلط پيدا كردن بر روشهاي جديد نيازمند تكرار مداوم است. يكي از راههاي رسيدن به مهارت ناخودآگاه اين است كه سيستم خود را به طور منظم و با قاعده آزمايش كنيد و نتايج و دليل انجام هر اقدامي را ثبت كنيد.



آزمايش سيستم

اولين گام، تصميمگيري در مورد چگونگي يافتن سرمايه گذاريهايي است كه با معيارهاي شما سازگار باشند. شما ميتوانيد ايده هاي سرمايه گذاري را در هر جايي بيابيد. موضوعي كه بايد مشخص كنيد اين است كه چه حوزه اي براي شما سودمندتر است. با تعيين حوزه مناسب خود براي سرمايهگذاري، خود را در جايگاهي قرار ميدهيد كه همچون سرمايهگذار خبره، بايد به انجام تحقيقات بپردازيد. بسيار مهم است كه بدانيد اين كار، فرآيندي مستمر است. اغلب سرمايه گذاران واكنشگر هستند: آنها منتظر ميشوند تا چيزي توجه آنها را به خود جلب كند؛ براي موفق شدن بايد همچون سرمايهگذار خبره، كنشگر باشيد و مطمئن شويد كه هميشه در حال جستجو براي يافتن سرمايه گذاريهاي منطبق با معيارهايتان هستيد.


ناگزير مواقعي وجود خواهد داشت كه ممكن است احساس ياس كنيد، زيرا نميتوانيد چيزي براي خريد پيدا كنيد. همچون سرمايه گذار خبره به جستوجوي خود ادامه دهيد. حتي هنگامي كه يك ايده سرمايه گذاري را از جاي ديگري به دست ميآوريد (از طريق بولتن خبري، مجله، يا يك دوست) بايد مطمئن شويد كه اين سرمايهگذاري در حوزه مهارت شما قرار دارد، و مشخصا معيارهاي خود را در رابطه با آن بررسي كنيد. اين كار ناگزير شامل جستجوهايي ميشود كه خودتان بايد آنها را انجام دهيد. ممكن است مايل باشيد تا استدلال خود را با نظر كسي كه برايش احترام قائل هستيد آزمايش كنيد. اگر اين شخص همچون مشاور سرمايهگذاري شما باشد، اين كار ميتواند سودمند باشد. اما هوشيار باشيد.



به گمان خود شك نكنيد

موريس، معامله گري در مراحل ابتدايي رشد بود كه از سيستمي تكنيكال كه خودش طراحي كرده بود، پيروي ميكرد. زماني با يك ايده سرمايهگذاري مواجه شد كه در نظر او بسيار جالب بود اما در مورد آن مطمئن نبود. بنابراين موضوع را با يك معاملهگر تكنيكال با تجربه كه به او به عنوان كارشناس مينگريست، بررسي كرد (و او اين ايده سرمايهگذاري را بيارزش خواند. به اينترتيب موريس اقدامي نكرد) هنگامي كه متوجه شد آن سرمايه گذاري دقيقا همانطور كه او پيشبيني كرده بود، رشد كرده است، بسيار افسوس خورد. اگر موريس در مورد فعاليت خود با كسي صحبت نكرده بود و به جاي تحت تاثير قرار گرفتن عقايد مشاور، از حدس خود پيروي كرده بود، پول بسيار زيادي به دست ميآورد. در صورتي كه تحقيقات خود را به درستي انجام داده باشيد، بعيد است كه حتي آگاهي كارشناس درباره اين سرمايهگذاري از شما بيشتر باشد. علاوه بر اين، تمام قضاوتهاي او بر مبناي روش، اهداف و شخصيت خودش ميباشد.



البته هميشه نميتوانيد كاملا مطمئن باشيد كه آيا اين كارشناس نظري بررسي شده ميدهد يا تنها هدف او اين است كه چيزي بگويد كه ناآگاه به نظر نرسد. در زمانهاي گذشته هنگامي كه خود من مشاور سرمايهگذاري بودم، در يك سمينار، فردي پيش من آمد و نظر مرا در مورد قهوه خواست. من هيچ چيزي در مورد بازار قهوه نميدانستم. اما يك مشاور بودم و چگونه ممكن است كه يك مشاور نظري نداشته باشد؟ بنابراين در همان لحظه چيزي از خودم ساختم و به او گفتم. هنگامي كه به توصيه شخصي خود عمل ميكنيد، اشتباهاتي را مرتكب ميشويد كه متعلق به خود شما است. وقتي كه به توصيه شخص ديگري اتكا ميكنيد، هميشه اين گرايش وجود دارد كه او را براي مشكلات به وجود آمده، مقصر بدانيد. بدتر از آن ممكن است براي موفقيتهايي اعتبار كسب كنيد كه آن موفقيتها به شما تعلق ندارد. براي اينكه هزينههايتان را تقبل كنيد بايد اشتباهات مربوط به خود را انجام دهيد، آنها را براي خود بدانيد، مسووليت آنها را بپذيريد و از آنها درس بگيريد.



پيش از آنكه به كارگزار خود تلفن كنيد...

هنگامي كه سرمايه گذاري مناسبي را كه منطبق با معيارهاي شما است و قيمت مناسبي براي خريد دارد، پيدا كرديد، هنوز اقدامات ديگري وجود دارد كه توصيه ميكنم پيش از تماس با كارگزار خود به انجام آنها بپردازيد:



1. دليل خريد يك سرمايه گذاري و دليل پرداخت قيمتي را كه در نظر داريد، يادداشت كنيد.

به يك سرمايه گذاري كه دو سال پيش انجام دادهايد فكر كنيد. آيا دليل خريد آن را به ياد مي آوريد؟ دليل خوشحالي شما (در آن زمان) براي پرداخت آن قيمت چه بود؟ حتي اگر شما همچون وارن بافت، حافظه اي بسيار قوي داشته باشيد، در بهترين حالت حافظه شما احتمالا مبهم است. با يادداشت كردن مطالب ميتوانيد به آساني حافظه خود را تازه كنيد و بر پيشرفت سرمايهگذاري خود نظارت داشته باشيد و مهمتر از آن، هنگامي كه اين سرمايه گذاري با موفقيت پيش نميرود، ميتوانيد به عقب برگرديد و از اشتباهات احتمالي خود آگاه شويد.



2. يادداشت كنيد كه چه عاملي باعث فروش آن خواهد شد.

سرمايه گذار خبره پيش از آنكه سهامي را بخرد ميداند كه چه چيزي باعث فروش آن خواهد شد اين بخش يكي از بخشهاي جداييناپذير سيستم او ميباشد. سرمايهگذار متوسط معمولا بر چيزي كه ميخرد متمركز ميشود. فروش غالبا فكري است كه در مراحل بعدي به ذهن او خطور ميكند. هنگامي كه ممكن است زمان فروش باشد، او اغلب نميتواند دليل خريد آن سرمايهگذاري و يا انتظاري كه در مورد آينده آن داشته است را به خاطر آورد. به اينترتيب تصميم فروش به ارزيابي مجدد و مشقت باري درباره تصميم خريد اوليه تبديل ميشود يا به آساني به عكس العملي احساسي بدل ميشود.



اگر نميدانيد كه چه موقع يك سرمايه گذاري را خواهيد فروخت، اقدام به خريد آن نكنيد. يادداشت كردن معيارهاي از پيش تعيين شدة خروج در مورد هر سرمايهگذاري، نظم وترتيبي به شما ميدهد كه اغلب سرمايهگذاران از آن بيبهرهاند. پذيرش چنين روشي به تنهايي ميتواند نتايج سرمايهگذاري شما را متحول سازد. انجام اين كار همچنين به شما كمك ميكند تا بر پيشرفت سرمايهگذاري نظارت داشته باشيد، و زمان صحيح فروش، به طور چشمگيري آشكار خواهد شد.



3. آنچه را كه انتظار داريد در مورد سرمايه گذاري شما رخ دهد، يادداشت كنيد.

اين كار بايد ساده باشد. ممكن است انتظار داشته باشيد كه سهام يك شركت به رشد خود در بازار ادامه دهد. شايد پيشبيني كنيد كه شركتهاي حقوقي به اين سهام تمايل نشان دهند و باعث افزايش قيمت شوند. ميتوانيد انتظار تصاحب آن را داشته باشيد. آنچه را كه انتظار داريد در صورت مهيا بودن شرايط رخ دهد، با دقت كامل يادداشت كنيد.



4. تمام چيزهاي ديگري كه ممكن است رخ دهد را يادداشت كنيد.

فضاي بسيار بيشتري را براي اين كار لازم داريد. حتي به فهرست كردن اين احتمالات نميپردازم. به گفتن اين نكته بسنده ميكنم كه آنچه اغلب سرمايه گذاران را به اشتباه مي اندازد، اتفاقات غيرمنتظره است و اتفاقات غير منتظره در بازارها كاملا قابل انتظار هستند. بايد خود را آموزش دهيد تا براي بدترين وقايعي كه تصور ميكنيد، آمادگي داشته باشيد.



5. يادداشت كنيد كه در صورت رخ دادن يكي از اين وقايع ديگر به جاي آنچه كه انتظار داريد، چه اقدامي انجام خواهيد داد.

توصيه اين پير بازار را بخوانيد و عمل كنيد مطلقا هيچگونه كنترلي بر آنچه كه بازار انجام ميدهد، نداريد. آنچه ميتوانيد كنترل كنيد، چگونگي واكنش خودتان است. همانطور كه ويليام اكهارت به خاطر مي آورد:

روزي يك معامله گر پير به من گفت: «به آنچه كه بازار انجام خواهد داد فكر نكن، تو مطلقا هيچگونه كنترلي بر آن نداري. در مورد عكس العمل خود نسبت به وقوع آن فكر كن.»


در مورد هر يك از رويدادهايي كه تصور ميكنيد، چگونگي عكس العمل خود را در صورت وقوع آنها، يادداشت كنيد. اگر آن رويداد در مورد بازار رخ دهد، شما از قبل ميدانيد كه ميخواهيد چه اقدامي انجام دهيد. بافت اين را «قانون نوح: پيش بيني باران ارزش چنداني ندارد، اما ساختن كشتي ارزشمند است» مينامد. به هر حال اين كار تضمين نميكند كه شما ميتوانيد فورا «ماشه را بكشيد». روش قدرتمندي كه به شما در درك آن هدف كمك خواهد كرد، «تمرين ذهني» نام دارد. هر يك از رويدادها را تجسم كنيد. سپس خود را در آن قرار دهيد و خود را در حال انجام كاري كه به آن تمايل داريد، ببينيد، سپس صحنه را مجددا در مقابل چشمان خود بازسازي كنيد.



6. بر سرمايه گذاريهاي خود و عملكرد شخصي خود نظارت داشته باشيد.

گرچه پيش از خريد يك سهام نميتوانيد به خوبي بر آن نظارت داشته باشيد، اما ضروري است كه پيش از تماس گرفتن با كارگزار خود، روشهايي را براي انجام چنين نظارتي ايجاد كنيد. فرآيند نظارت ضميمه روش جستوجوي شما است. اين فرآيند ادامه ارزيابي دقيق همان معيارهايي است كه باعث ميشود شما يك سرمايهگذاري را در جايگاه اول قرار دهيد.

دقيقا چطور اين كار را انجام ميدهيد؟ هر چند وقت يكبار؟ به چه اطلاعاتي نياز داريد و آن اطلاعات را از كجا به دست ميآوريد؟

با داشتن آمار مكتوب، متوجه ميشويد كه اين فرآيند نسبتا آسان خواهد بود. هميشه ميتوانيد بگوييد كه آيا يك سرمايه گذاري با معيارهايتان سازگار است يا خير، و همچنين حافظه خود را درباره اقداماتي كه ممكن است انجام آنها لازم شود آماده نگه ميداريد. نكته بسيار مهم ديگر، اين است كه شما قادر خواهيد بود تا عملكرد و واكنشهاي خود در برابر خواسته ها و اهدافتان را مورد سنجش قرار دهيد



سرمايه خود را در حوزه اي كه به آن اعتقاد داريد، قرار دهيد.

هنگامي كه براي اولين بار آزمايش سيستم خود را آغاز ميكنيد، با وجود اينكه ممكن است از كارآيي آن اطمينان داشته باشيد، اما نميتوانيد در مورد آن كاملا مطمئن باشيد. بنابراين در اين مرحله بهترين كار اين است كه ميزان سرمايهاي كه ميتوانيد از دست بدهيد را تقبل كنيد. همانطور كه هزينه هاي خود را پرداخت ميكنيد، روشهاي سرمايه گذار خبره را كسب ميكنيد و سيستم خود را مورد آزمايش قرار ميدهيد (و در صورت لزوم آن را اصلاح ميكنيد)، و نهايتا به مرحله مهارت ناخودآگاه دست مي يابيد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=305920

مجيد رادمنش
2012/06/29, 10:33
روانشناسي بازار سهام



چگونه يك معامله گر موفق باشيم؟


گروه بورس- معامله گران موفق سهام دنيا چگونه از طريق خريد و فروش سهام ثروتمند شدند؟ اين پرسشي است كه همواره جامعه سهامداران حقيقي و حقوقي در دنيا به دنبال پاسخ آن هستند و همين علامت سوال بزرگ موجب شده تا رفتار شناسي سهامداران موفق دنيا در دستور كار آنهايي قرار گيرد كه ثروت يا به تعبيري واضحتر سودهاي سرشار را در بازار سهام جستوجو ميكنند.






سايت بورس24 نظر به اهميت روانشناسي بازار سهام در الگو گرفتن سهامداران در بازار سرمايه و موفقيت معاملهگران در بازارهاي مالي به انتشار مجموعه مطالبي جذاب تحت عنوان «روانشناسي معاملات و بازار سهام» كرده است. در نخستين مطلب روانشناسي بازار سهام برگرفته از مقالههاي روانشناس و متخصص برجسته معاملات دكتر فان تارپ، از قول وي اين چنين نوشته شده است:



بگذاريد اين قسمت را با يك داستان آغاز كنم؛ تصور كنيد كه دو برادر دوقلو داريم كه هر دو معاملهگر هستند و از هر جنبه شباهتهاي بسياري با يكديگر دارند. هر دوي آنها سيستم معاملاتي، قوانين ورود و خروج و همچنين شيوه مديريت سرمايه (پول) يكساني را به كار ميبرند. هر دوي آنها با ميزان يكساني از سرمايه كار خود را آغاز ميكنند، با يك كارگزار كار ميكنند و سيگنالهاي خريد يكساني را از منابع مختلف دريافت ميكنند.


پس از دو ماه معامله، حتما انتظار داريد كه اين دو برادر دوقلو به سود يكساني دست يابند. با اين حال، متوجه ميشويد كه يكي از اين دو برادر به 30 درصد سود و ديگري به تنها 10 درصد سود دست يافته است. پس چه عاملي است كه يكي از اين دو معاملهگر را موفق و فعاليت ديگري را نه چندان موفق كرده است؟



پاسخ اين سوال وجود تفاوت در «روانشناسي معاملاتي» اين دو فرد است. هر اندازه هم كه اين دو فرد به يكديگر شبيه باشند، نبايد از ياد برد كه نهايتا اينها داراي شناختهاي متفاوتي هستند و بنابراين به شيوههاي متفاوتي فكر ميكنند. يكي از اين دو فرد ممكن است بيش از اندازه حريص يا ترسو باشد و سودهاي به دست آمده خود را كم كند يا اينكه اجازه دهد ضررها بيشتر شوند، اين در حالي است كه ممكن است فرد ديگر تعهد محكمي به پيروي از استراتژي خود داشته باشد و در نتيجه سود بيشتري ببرد.



اينكه يك فرد چگونه فكر ميكند، نقش مهمي در شيوه معاملاتي او و نتايج آن بازي ميكند. بر اين اساس، ميتوان دو دسته از معامله گران را از يكديگر جدا كرد:

1. معامله گر «خوب» كسي است كه به شيوه هاي آزموده شده و از پيش استفاده شده احترام بگذارد و به آنها پايبندي كامل داشته باشد.

2. معامله گر «بد» كسي است كه به احساسات خود اجازه دهد تصميم بگيرند كه وي چه زماني و چگونه به معامله ميپردازد. اين روش به انجام ناپايدار و ناهمخوان معاملات و نهايتا به شكست ميانجامد. در نمودار ذيل فان تارپ نقش و اهميت روانشناسي معاملات را به صورت يك نمودار دايره اي شكل به تصوير ميكشد. وي اجزاي تشكيل دهنده معاملهگري را به سه حوزه گوناگون سيستم معاملاتي، مديريت سرمايه (پول) و روانشناسي معاملهگري تقسيمبندي ميكند.

در اين نمودار، نقش روانشناسي معاملات از مجموع نقش دو عامل ديگر بيشتر نشان داده شده است. توانايي روانشناختي بي ترديد مهمترين عاملي است كه براي تبديل شدن به يك معاملهگر موفق بايد آن را پرورش دهيد.



روانشناسي چيست؟

روانشناسي عبارت است از مطالعه فرآيندهاي ذهني و رفتار در شرايط مختلف. اين فرآيندها در بافت معاملات و بازار عواملي از قبيل افكار، احساسات، انگيزهها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگ بيني و اميدواري را در بر ميگيرند. نمونههاي مشخصي از اينكه يك فرد تحت تاثير احساسات خود عمل ميكند شامل زماني كه وي موقعيت سرمايه گذاري خود را خيلي زود يا خيلي دير ميبندد ميشود. نگه داشتن يك سهم براي مدت خيلي طولاني در واقع مفهومي است كه در روانشناسي به آن «اجتناب از زيان» ميگويند. به اين معنا كه معاملهگر بيشتر تمايل دارد زيان نكند، تا اينكه بخواهد كسب سود نمايد. اين واكنش احساسي در ذات انسانها نهاده شده است. در مورد معامله، اين پديده به اين معناست كه هنگام مواجهه با يك روند كاهشي كه هنوز هم قيمت در حال پايين رفتن است، معاملهگر سهم خود را به خاطر تنفر از زيانوضرر نگاه ميدارد به اين اميد كه قيمت به سمت بالا باز خواهد گشت و به اين شيوه زيان بيشتري را متحمل ميشود؛ البته در بسياري موارد قيمت هرگز به سطوح اوليه باز نمي گردد.



گاهي هم مفهوم اجتناب از زيان، باعث ميشود معاملهگر موقعيت سرمايه گذاري خود را خيلي زود ببندد. در واقع او با ديدن مقدار كمي سود ميترسد كه سود اندك به دست آمده را از دست بدهد و سهام خود را ميفروشد. گاهي نيز معامله گران رفتارهاي غير منطقي ديگري از خود نشان ميدهند. مثلا، موفقيتها را به مهارت خود و شكستها را به بدشانسي نسبت ميدهند. اينها تنها نمونههاي كمي از رفتارهاي نادرستي است كه معاملهگران به دليل عدم برخورداري از مهارتهاي روانشناختي مناسب از خود بروز ميدهند و به زيانهاي بيشتر دامن ميزنند. واقعيت اين است كه بسياري از معاملهگران تازه كار با كنترل نكردن احساسات، بيشتر پول خود را در سال اول از دست ميدهند و از صحنه بازار كنار رانده ميشوند. كنترل احساسات و درك معناي واقعي و عميق روانشناسي معاملات تفاوت ميان موفقيت و شكست خواهد بود.



نظم و انضباط و پايبندي به آن

آيا ميتوان نظمي را براي پيروي از سيستم معاملاتي خود به وجود آورد كه معمولا به طور ذاتي از آن برخوردار نيستيم؟ بله، انجام اين كار ممكن است. البته نبايد فراموش كرد كه چنين نظم و پايبندي بايد خود ساخته و خود خواسته باشد و بتوان آن را شخصا در محيط منزل به اجرا در آورد و اما چگونه ميتوان چنين نظمي را در خود به وجود آورد؟ پاسخ اين سوال، «داشتن اعتماد به نفس» است. به اين منظور براي تبديل شدن به يك معاملهگر موفق بايد هميشه در حال يادگيري بود و مهارتهاي تصميمگيري خود را پرورش داد تا جايي كه اين ويژگي دروني شود؛ تنها آن زمان است كه ميتوانيد با اعتماد به نفس راسخ در بازار به پيش رويد.



http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=306772

http://www.donya-e-eqtesad.com/News/2676/09-02.jpg
http://www.donya-e-eqtesad.com/News/2676/09-03.jpg

مجيد رادمنش
2012/07/12, 20:19
روانشناسي بازار سهام



با سهام خود ازدواج نكنيد

در نخستين مطلب روانشناسي بازار سهام به اهميت مبحث روانشناسي سهامداران و معاملهگران در بازارهاي مالي پرداخته شد، اما در مطلب دوم بولكووسكي پندي ارزشمند به سهامداران ميدهد و آن اينكه در بازار سهام پول را فراموش كن عزيز من!






در اين مطلب جذاب و خواندني منتشر شده در سايت بورس24 از قول سهامداران و معاملهگران حرفهاي بازارهاي سهام دنيا تاكيد شده كه با سهام خود ازدواج نكنيد! شايد اين پندهاي آموزنده در شرايط كنوني بازار سرمايه ايران كارآتر از هر زمان ديگر باشد. بولكووسكي در اين مقاله مينويسد: در طول 30 سال سرمايهگذاري و معامله، به رازي دست يافتهام كه تصور ميكنم، هر سرمايهگذاري بايد آن را بداند. عنوان اين نوشته ممكن است بخشي از اين راز را برايتان بازگو كند. اما پيش از گفتن اين راز به داستانهاي واقعي زير خوب گوش دهيد.



«جيل» پنج سنتي

جيل يك معاملهگر تازه وارد به باشگاه ما است. او سالها به عنوان كارگزار و مشاور مالي در شغل سرمايه گذاري مشغول به كار بوده است. اما جيل كار خود را رها كرد و اكنون تمام وقت به انجام معامله در بازار ميپردازد. تقريبا هر وقت كه حرفي از او ميشنيدم داشت، يك چيز را تكرار ميكرد: «تنها كاري كه بايد انجام دهم اين است كه 10 سنت از هر معامله سود كنم. هنگامي كه آن را در 1000 سهم در هر معامله ضرب كني، همين مقدار كم مبلغي در حدود 26000 دلار در سال ميشود. اين در صورتي است كه در هر روز تنها يك معامله انجام دهي و موفق عمل كني.» او در حدود 6 معامله در روز انجام ميدهد و به طور بالقوه بايد مبلغي در حدود 156000 دلار در سال سود كسب كند. البته، انجام معامله هرگز به اين سادگي نيست. كارمزد كارگزاري و ديگر هزينههاي مربوطه از سود معاملات ميكاهند. اما گذشت زمان معلوم كرد كه او نتوانست اين كار را در دراز مدت و مستمرا با موفقيت انجام دهد. چرا؟



«لري» با زيانهاي بسيار

او يك معاملهگر با تجربه است كه در حدود 10 سال در بازار به انجام معامله پرداخته است. اما اگر نگاهي به پرتفوليوي او داشته باشيد، از اين همه اعداد و ارقام قرمز رنگ كه نشانگر عملكرد منفي و همراه با زيان اوست، متعجب خواهيد شد. در برخي موارد تا 25، 40 و حتي 50 درصد در زيان است. تنها موارد كمي وجود دارد كه سودهايي را با درصدهاي 20 و 50 درصد نشان ميدهند. او اخيرا به من گفت: «آنقدر در ضرر هستم كه نميتوانم آنها را بفروشم.» چگونه زيانهاي او اين همه زياد شد؟ با از دست دادن يك پني و گاهي يك دلار...



«بيل» ورشكسته

اما معامله گر ديگري نيز وجود دارد كه فكر خوفناك تعداد زيادي قبض و بدهي فكر او را در سر ميز شام به شدت مشغول كرده و نميداند كه پول پرداخت. آنها را بايد از كجا تامين كند. هر روز هم معاملات او به ستون زيانهايش مي افزايد. هر چيزي را كه سعي ميكند منجر به شكست ميشود. با اينكه چند بار مقاديري پول از همسرش قرض گرفته، اما سرمايه اش روزبروز كمتر ميشود. اين سه معاملهگر در يك موضوع به يكديگر شباهت دارند. ميتوانيد حدس بزنيد كه آن ويژگي چيست؟ پاسخ آن رازي است كه تمام معامله گران بايد آن را بدانند.



اين راز را به تعداد بسياري از معامله گران گفته ام و جالب اينكه تقريبا تمام آنها حرف مرا باور نكردند و از آن استفاده اي نبردند. چرا؟ فكر ميكنم آماده مواجهه با آن نبوده اند. شما چطور؟ ميتوانيد با اين پاسخ به درستي برخورد كنيد و آن را متوجه شويد؟ اين راز چيست؟ اين است: «پول را فراموش كنيد.» مي دانم كه احتمالا انتظار شنيدن حرفي بسيار انقلابي و منحصر به فرد داشتيد. حرفي كه بتواند ميليونها دلار براي شما به ارمغان بياورد. حالا خوب به اين حرف گوش كنيد: اگر به اينكه چقدر پول در يك معامله به دست ميآوريد يا از دست ميدهيد فكر نكنيد و آن را ناديده بگيريد و تنها بر انجام درست معامله تمركز نماييد، پول خودش هواي خودش را خواهد داشت و از دست نخواهد رفت.



دوباره مرور كنيد

بگذاريد داستان هر يك از معامله گران را دوباره مرور كنيم. از جيل شروع ميكنيم. تمام كاري كه او ميخواهد انجام دهد اين است كه سود كمي كسب نمايد. اگر او بر انجام صحيح معاملاتش بر اساس يك برنامه مشخص تمركز ميكرد و تنها به فكر كسب سود ناچيزي از هر معامله نبود، بسيار بهتر عمل ميكرد. در حال حاضر، هنگامي كه سود كمي به دست ميآورد، آنچنان از ترس از دست دادن آن عصبي ميشود كه فورا آنچه دارد را ميفروشد. هنگامي كه بار ديگر سهامي را ميخرد، و قيمت سهام در جهت مناسب حركت نميكند، ذهن او فلج ميشود و فقط منتظر ميماند كه قيمت سهام دوباره بالا رود و آن را بفروشد. آنچه در عمل اتفاق ميافتد اين است كه در واقع او دارد زيانهاي خود را افزايش ميدهد. پول را فراموش كنيد و بر روي انجام معامله متمركز شويد. آيا دستورهاي توقف زيان مناسب را براي خود در نظر گرفته ايد و آنها را انجام ميدهيد؟ آيا به دنبال مقاومتها هستيد تا در آن زمان سهام خود را بفروشيد؟ اما جيل تنها بر روي سود بردن از معاملات متمركز است و زماني براي تفكر صحيح درباره خود معاملات ندارد.



درباره همان معامله گر زيانكار

لري همان معامله گر زيانكاري است كه فكر ميكند زيانهاي او آن قدر بزرگ شده اند كه ارزش فروختن سهام را ندارند. زماني به او گفتم: «اهميتي ندارد كه سهمي را با چه قيمتي خريده اي. مهم اين است كه بداني چه زماني بايد آن را بفروشي. اگر دستورهاي توقف زيان مناسبي را براي خود تنظيم كرده باشي، اين مورد ميتواند زيانهايت را تا 25 درصد كاهش دهد.» بله، درست است، گاهي قرباني يك الگوي كاهشي شدن به معناي از دست دادن 70 درصد سرمايه است، اما لري اين گونه پول خود را از دست نداده است. زيانهاي او حاصل عدم عملكرد و عدم واكنش او نسبت به وقايع بوده اند. او زيانهاي كمي كه هر روز بيشتر ميشوند را تنها نشسته و نظاره ميكند.



تنها كاري كه لري بايد انجام دهد اين است كه معاملات خود را به دقت نظاره كند. شما بايد مرتب به دنبال نقاط مقاومت و حمايت بگرديد و به محض اين كه ديديد بازار در حال فروريختن است يا صنعت مورد نظر نشانههايي از ضعف را در خود نشان ميدهد، سهام خود را بفروشيد. با هيچ سهمي ازدواج نكنيد و عاشق هيچ يك از سرمايهگذاريهاي خود نشويد. اگر لري به اندازه زيانهاي خود چندان توجه نكرده بود و تنها به نمودار قيمتها توجه ميكرد، اين زيانهاي سنگين را هم روي هم انباشته نكرده بود.



«بيل» ورشكسته

بيل تا خرخره در قرض فرورفته است و من كاملا در اين مورد جدي هستم. او آنچنان در فكر بازپرداخت اقساط وام و پرداخت قبضهاي متعدد است كه ديگر تمركزي بر روي انجام معاملات ندارد. تلاشهاي او براي جبران زيانهايش همه به زيان بيشتر منتهي ميشوند. افزايش نسبت اهرم در انجام معاملات با شرايط موجود ذهني و روحي او تنها مشكلاتش را دو چندان كرد. باز هم اگر لري پول را فراموش كرده بود و به انجام درست برنامه معاملاتي خود متمركز ميشد، بسيار بهتر عمل ميكرد. اگر به جاي اينكه به خود قول ميداد و شرط مي بست كه پس از انجام يك معامله پول كافي را براي پرداخت تمام قبض هايش به دست ميآورد، تنها به بالا و پايين رفتن قيمتها بر روي نمودار توجه و همراه با آنها معامله ميكرد، موفقيت بسيار بيشتري را هم كسب مينمود.



پول عسل است

بگذاريد مثالي را تجارب خودم برايتان بازگو كنم و بگويم چگونه به اين راز دست يافتم. چند سال پيش، من با به دست آوردن پول زياد، مشكل داشتم. منطقي به نظر نميرسد، اما اين گونه بود كه اگر 2000 دلار در يك معامله به دست مي آوردم به سرعت سهام خود را ميفروختم و سود خود را كم ميكردم. زماني شد كه فهميدم نبايد سودهاي خود را هر شب چك كنم. پس از آن بود كه بسيار بهتر عمل كردم. اگر به حساب سود و زيانهاي خود نگاه نميكردم، ديگر چندان هيجان زده نميشدم و سهام خود را نمي فروختم. اين گونه بود كه ميتوانستم بر روي تكنيكها تمركز كنم و اجازه دهم سودهاي به دست آمده بيشتر شوند. انجام اين كار در كل تغيير زيادي در كارم ايجاد كرد. بنابراين، اين رازي است كه معتقدم هر معامله گري بايد آن را بداند و اكنون شما آن را ميدانيد.



توضيح: جالب است بدانيد كه وارن بافت و حتي بيل گيتس كه معامله گر محسوب نميشوند، هم در گفته هاي خود به كرات اشاره ميكنند كه هرگز به كسب پول فكر نكردهاند و تنها سعي كرده اند كار خود را به بهترين شكل ممكن انجام دهند. در واقع آنها توانايي و نيروي ذهني خويش را بر انجام كار و نه نتايج احتمالي آن متمركز كرده اند.



http://www.donya-e-eqtesad.com/News/2687/09-01.jpg


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=308600

salehiar
2012/07/13, 23:36
مارك البيون در كتاب خود تحت عنوان «ساختن زندگي و امرار معاش» ، درباره يك مطالعه آشكاركننده از سوداگراني مي نويسد كه دو مسير كاملا متفاوت را پس از فراغت از تحصيل دانشگاهي طي كرده اند.

وي چنين مي گويد:يك بررسي از فارغ التحصيلان دانشكده بازرگاني، سابقه 1500 نفر را از سال 1960 تا سال 1980 مورد مطالعه قرار داده است. در آغاز، فارغ التحصيلان به دو گروه تقسيم شدند.

گروه الف: كساني بودند كه گفته بودند مي خواستند اول پول درآورند تا بعداً هر كار خواستند بكنند. يعني اول مشكلات مالي خود را حل و فصل كنند، بعداً به امور ديگر زندگي بپردازند.

گروه ب : شامل كساني بود كه ابتدا به دنبال علاقه واقعي خود بودند و اطمينان داشتند كه پول عاقبت خود به دنبال آن مي آيد.

چه درصدي در هر گروه وجود داشت؟ از 1500 فارغ التحصيل در مطالعه مورد نظر، كساني كه در گروه الف « اول پول» بودند 83 درصدكل يا 1245 نفر را تشكيل مي دادند. گروه ب « اول علاقه واقعي» يعني خطرپذيرها جمعاً 17 درصد يا 255 نفر بودند.

پس از بيست سال 101 نفر ميليونر در كل اين دو گروه به وجود امده بود كه يك نفر از گروه «الف» و 100 نفر از گروه «ب» بودند …

مجيد رادمنش
2012/07/19, 14:28
روانشناسي بازار سهام


در بورس هرگز احساساتي نشويد

دكتر فان تارپ متخصص و روانشناس برجسته معاملات بازار سهام در ادامه سلسله مطالب مرتبط با روانشناسي بازار سهام منتشر شده در سايت بورس24 مينويسد: مدتي پيش به يك مصاحبه راديويي با بيل وايزنانت گوش ميدادم. بيل داراي مدرك دكتراي روانشناسي باليني بود و در آن زمان در حدود 20 سال فعاليت مرتبط درماني انجام داده بود. آن زمان كه به مصاحبهاش گوش ميكردم، او ديگر يك معاملهگر و مربي معاملات شده بود. هر كسي نميتواند معاملهگر موفقي باشد و زندگي خود را از طريق معامله در بازار بگرداند. بيل بر اساس پژوهشهاي صورت گرفته سه عامل را در موفقيت در معاملات مشخص كرده بود.


اما پيش از آنكه به اين سه عامل بپردازم، اجازه دهيد با يكديگر به سوالات يك امتحان كوچك پاسخ دهيم.


1.آيا زياد نگران ميشويد؟

2.آيا در شرايط دشوار آرام ميمانيد؟

3.آيا به طور كلي زياد به ديگران اعتماد ميكنيد؟

4.شما به طور معمول با حداكثر سرعت مجاز رانندگي ميكنيد يا كمتر از آن؟

5.آيا يك كمال گرا هستيد؟

6.آيا پيش از آنكه پروژه جديدي را آغاز كنيد، بايد پروژه قبلي را به پايان رسانيده باشيد؟

7.آيا دوست داريد پروژهها را تمام كنيد؟

8.آيا ميزان هوش شما از متوسط بالاتر است؟

9.آيا رياضي شما خوب است و به طور كلي در حل مساله قوي هستيد؟

10.آيا هنگامي كه رانندگي ميكنيد و چراغ سبز ميشود گاز ميدهيد تا از ماشين كناري خود تندتر برويد؟


براي هر پاسخ «بله» به خود يك امتياز بدهيد. البته به جز سوالهاي 1 و 10 كه پاسخ آنها بايد «خير» باشد. هر چه كه نمره شما بيشتر باشد، احتمال اين كه معاملهگر موفقي شويد بيشتر خواهد بود.




ويژگيهاي زير از خصوصياتي است كه معاملهگران موفق از آنها برخوردار هستند:


1.ثبات وضعيت عاطفي/ احساسي

ثبات عاطفي به معناي كنترل خود تحت شرايط فشار است. معاملهگر موفق بايد تحت شرايط دشوار بتواند آرامش خود را حفظ نمايد. معامله گراني كه نمره بالايي از ثبات احساسي كسب ميكنند، سطح نگراني پاييني دارند، آرام ميمانند، راحت هستند و سطح شك و ترديد آنها نيز پايين است. آنها معمولا به افراد و شرايط اعتماد ميكنند، مسووليت معاملات خود را به عهده ميگيرند و زيانها را به گردن گردانندگان بازار نمياندازند. البته معاملهگران موفق براي انجام تمام كارهاي خود دلايل خوب و كافي دارند.


2.نظم و انظباط

معامله گران موفق كساني هستند كه ميتوانند از قوانين پيروي كنند. آنها افرادي هستند كه هنگام رانندگي حد سرعت مجاز را رعايت ميكنند. آنها كمال گرا هستند و به كار خود افتخار ميكنند. همچنين دوست دارند كاري را از ابتدا تا پايان انجام دهند و از انجام و تكميل آنها لذت ميبرند. خلباناني كه عادت دارند چك ليستها را مرتبا ببينند، ميتوانند معاملهگران موفقي شوند. شخصي كه به سادگي با محركهاي عاطفي بيروني برانگيخته ميشود، از نظم كافي برخوردار نيست، هرگز نميتواند معاملهگر موفقي شود.


3.هوش

بيل ميگويد معاملهگران موفق به طور معمول باهوش هستند. نيازي نيست كه آي كيوي انيشتين را داشته باشند، اما از حد متوسط باهوش تر هستند. توانايي آنها در حل مساله قوي است و با اعداد و ارقام خوب كار ميكنند. آنها ميفهمند و ميدانند كه معامله با احتمالات همراه است و هر معامله لزوما همان طور كه پيش بيني ميشود پيش نخواهد رفت.



شش توصيه براي موفقيت در معاملات

1.تمام زيانهاي احتمالي را پيش از وارد شدن به صحنه نبرد بپذيريد. اين موضوع اعتماد به نفس لازم را براي شجاعانه معامله كردن به شما خواهد داد. كسي كه ميداند شكست جزئي از هر نبرد است، تمام نيروي خود را فارغ از نتيجه آن به كار خواهد بست.


2.خود را از نظر ذهن و جسم و روح متمركز و يكسان كنيد. انجام تمرينات تنفس عميق ميتواند اعصاب شما را آرام نمايد و اجازه ندهد ترس و هيجان بر شما فائق آيند.


3.به مهارتها و درك دروني(حسي) خود اعتماد نماييد. متخصصان ميگويند، در معاملات نه تنها بايد به ابزارهايي كه در اختيار داريد اعتماد كنيد، بلكه بايد به حس دروني خود تكيه كنيد. به هر حال تغييرات لازم را در سيستم خود ايجاد كنيد تا مطمئن شويد، سيستم و ابزاري كه از آن استفاده ميكنيد، كارايي لازم را دارند. اگر يك صداي دروني در وجود شما نيست، بايد آن قدر به معاملات مجازي بپردازيد تا از آن صداي دروني حسي برخوردار شويد.


4.موفقيت را به روشني و وضوح تصور كنيد. اين موضوعي است كه در بسياري از متون روانشناسي توصيه اي اكيد به شمار ميرود. به بيان ديگر، ميتوانيد مثبت بينديشيد. نتايج مثبت را براي خود تصور كنيد و از اين راه است كه آنها را محقق خواهيد ساخت. بله، ممكن است سه سال طول بكشد تا به اين مرحله برسيد، اما اميد و تلاش خود را از دست ندهيد.


5.براي غلبه بر ترس فقط در زمان حال زندگي كنيد. متخصصان ميگويند ترس منجر به تحليل افراطي ميشود. تجديد افكار و تصميمها سيستم موجود را نابود ميكند. بر روي معاملات همان طور كه پيش ميروند تمركز كنيد، نه اين كه به نتايجي كه ممكن است اتفاق بيفتد. هرگز نميتوانيد آنچه كه اتفاق ميافتد را كنترل كنيد، اما ميتوانيد تلاش كنيد آنچه اتفاق ميافتد را به خوبي مديريت كنيد.


6.هنگامي كه كاري را آغاز كرده اي، هرگز آن را متوقف نكن. معاملهگران موفق تمام كارها و پروژههاي خود را تمام ميكنند. اگر فكر ميكنيد اعتماد به نفس لازم براي انجام يك معامله را داريد، پس تا آخر بازي با آن بمانيد. براي معامله خود برنامهريزي نماييد و بر اساس آن معامله نماييد. اگر در همان ابتدا، ترديد داريد، اصلا معامله نكنيد. بدانيد كه اين معامله موفقيتي بزرگ برايتان خواهد بود و سپس پيش برويد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=309686

مجيد رادمنش
2012/07/26, 18:44
روانشناسي بازار سهام




شناسايي 11 مانع در انجام معاملات موفق

بورس 24- در چهارمين قسمت مطلب جذاب روانشناسي در بازار سهام توماس. اس. بولكووسكي متخصص مشهور روانشناسي بازارهاي مالي در جهان 11 مانع در انجام معاملات موفق را تشريح كرده است.


مانع 1: تعريف نشدن زيان

پيش از آنكه معاملهاي انجام دهم، هدف قيمتي خود و همچنين نقطه قيمتي دستور توقف زيان را مشخص ميكنم. از خود ميپرسم اگر سهام به چه قيمتي برسد يعني اينكه من اشتباه كردهام؟ برخي معاملهگران هدفهاي قيمتي خود را مشخص نميكنند. بايد اعتراف كنم اگر وقت كافي براي تمركز دقيق روي تمام معاملاتم نداشته باشم، تنها موردي كه دقت بسياري به آن خواهم نمود، همين اهداف قيمتي و قيمت توقف زيان خواهد بود. البته اگر در مورد دستور توقف زيان، احتمال بدهيد كه قيمت سهمي پايين ميرود و احتمال بالارفتن آن كم است، بهتر است اصلا آن را نخريد.



مانع 2: ترديد

شما سيگنال معاملاتي خود را دريافت ميكنيد. اما اكنون چه بايد كرد؟ مثلا، ميبينيد كه قيمت دارد پايين ميآيد و معتقد هستيد كه اگر كمي صبر كنيد قيمت مجددا بالا خواهد رفت و از زيان خارج خواهيد شد. ممكن است درست فكر كنيد. البته به همان اندازه هم احتمال دارد كه اشتباه كنيد. چيزي كه روشن است اين است كه شما داريد سيگنال دريافتي معاملاتي خود را ناديده ميگيريد و اين خيلي بد است. براي معامله خود برنامهريزي كنيد و بر اساس همان برنامه معامله نماييد. اگر قيمت پايين بيايد و به قيمت دستور توقف زيان برسد، سهم خود را بفروشيد. زيان كردن بايد براي شما به همان اندازه آسان باشد كه سود كردن. اگر اين گونه احساسي نسبت به زيان كردن نداريد، پس بايد بيشتر تمرين كنيد.



مانع 3: عقايد سرسختانه يا تعصبي

بدترين معاملاتي كه انجام دادهام آنهايي بودهاند كه به تصور خودم ميدانستم روند تغيير قيمت سهم چگونه خواهد بود. هنگامي كه چيزي كه فكرش را نميكردم اتفاق ميافتد، فلج ميشوم و نميتوانم باور كنم و نميتوانم ماشه را براي خارج شدن از بازار بكشم. زيان به طور مداوم ادامه مييابد و معلوم نيست تا كجا ادامه مييابد. اكنون كه درباره اين مشكل ميدانم، سعي ميكنم تمام جوانب يك معامله را به دقت بررسي كنم و خودم را براي سقوط ناگهاني قيمت نيز آماده ميكنم. اجازه ندهيد عقايدتان بر معاملات شما تاثير بگذارند. تنها قيمت است كه اهميت دارد نه چيز ديگر.



مانع 4: معامله به روش خودكشي

تا حالا آن قدر از دنيا عصباني بودهايد كه احساس كنيد هيچ اهميتي ندارد چه اتفاقي برايتان بيفتد؟ يادم ميآيد زماني با همين حس و حال به يك روز معاملاتي نزديك شدم. شرطهاي بسيار بزرگ و خطرناكي بستم اما يادم نميآيد كه برنده شدم يا بازنده. احتمالا برنده نشدم. اكنون آموختهام كه در هنگام ناراحتي يا عصبانيت معامله نكنم. بهتر است شما هم اين كار را نكنيد.



مانع 5: معامله در حالت شادي بسيار

اين مورد دقيقا برعكس حالت قبلي است، اما جالب است كه نتايج مشابهي با آن دارد. تا كنون چند بار پشت سر هم چندين معامله موفقيت آميز انجام دادهايد؟ در آن هنگام احساس شادي بسياري خواهيد داشت. هنگامي كه چنين احساسي به شما دست دهد بايد آماده باشيد كه بازار درس بسيار بدي به شما بدهد! اما اكنون ميدانم كه هنگامي كه چنين احساسي از شعف و غرور مرا گرفته است، معامله نكنم.



مانع 6: از دست دادن شكست قيمت به سمت بالا

اين مورد اصلا در مورد بد وارد شدن به يك معامله نيست. بلكه درباره عدم توانايي در وارد شدن به يك معامله است. يعني به طور كلي يك فرصت را از دست ميدهيد. داريد قيمت را دنبال ميكنيد كه ناگهان شاهد جهش قيمت خواهيد بود. زماني در مورد يك سهم همين بلا به سرم آمد. الگوي سروشانه را در تغييرات قيمت سهمي ديده بودم و آن را به ليست سهمهايي كه بايد مراقبشان ميبودم اضافه كردم. سپس عقب نشستم و صبر كردم و بيشتر منتظر ماندم. در همين هنگام بود كه ديدم قيمت بالا و بالا و بالاتر رفت و هر روز كه قيمت بالاتر ميرفت با خودم ميگفتم: «بايد زودتر آن را ميخريدم.»



مانع 7: از دست دادن تمركز

يادم ميآيد هنگامي كه معاملات روزانه و نوسان گيري را آغاز كرده بودم، نوري كه به درون اتاق ميتابيد برايم مشكل ايجاد ميكرد. در واقع تمركزم را بر هم ميزد. همين طور، هنگامي كه سگم پارس ميكرد يا تلفن زنگ ميزد، حواسم پرت ميشد. هنگامي كه در حال انجام معامله هستيد، سعي كنيد تمركز خود را حفظ نماييد.



مانع 8: صحيح گفتن يا پول درآوردن؟

تنها معاملهگران كمي هستند كه معتقدند فروش بخشي از سهام در روز اول به قصد سود، واقعا كار درستي است. اگر از اين گونه افراد بپرسيد كه: «برنده شدن مهمتر است يا پول درآوردن؟»، خواهند گفت: «پول در آوردن». اما در واقع اين گونه عمل نميكنند. آنها بخشي از سهام در حال بالارفتن خود را خيلي زود ميفروشند و اجازه نميدهند سودهاي بيشتر نصيبشان شود. آنها در واقع يك احساس نياز ميكنند و آن اين است كه به خود بگويند امروز بالاخره سودي نصيبم شد. در واقع آنها ميخواهند به خود ثابت كنند، درست حدس زده اند يا درست عمل كردهاند.


در اين مواقع هميشه با خود يك حساب و كتاب كنيد. بهتر نبود تمام سهم را با قيمت بالاتر ميفروختيد؟ جواب اين سوال را بايد از معاملات ناموفقي كه قيمت سهم در آنها پايين ميرود جست و جو كرد. هنگامي كه قيمت در حال پايين رفتن است، آيا بهتر نيست تمام سهم خود را همان ابتداي كار بفروشيد و خارج شويد؟ البته كه بله. بله بهترين كار اين است كه هنگام پايين رفتن قيمت تمام سهم را يكجا فروخت و هنگام بالارفتن قيمت با تمام توان همان اول كار خريد كرد، مگر اينكه مثلا بخواهيد درصد يك سهم را در پرتفوليوي خود كم كنيد.



مانع 9: عدم همخواني يا هماهنگي

اگر قرار است تنها گاهي اوقات بر اساس سيستم معاملاتي خود و سيگنالهايي كه به شما ميدهد، عمل كنيد، اصلا چه لزومي دارد كه از يك سيستم استفاده كنيد؟ شما نميتوانيد از قبل تشخيص دهيد كه يك معامله موفقيت آميز خواهد بود يا خير. بنابراين بايد به هر سيگنالي توجه كنيد و بر اساس آن عمل نماييد. اگر نميتوانيد، سيستمي را پيدا كنيد كه بتوانيد به آن پايبند باشيد.



مانع 10: رعايت نكردن اصل مديريت سرمايه (پول)

برخي افراد به اندازه يك سهم در پرتفوي خود توجهي نميكنند و گاهي هم به درستي از ابزار اهرم استفاده نميكنند. مديريت سرمايه يا پول به معناي حفظ سرمايه، محدود كردن زيانها و گسترده تر كردن سودها است. بنابر اين اگر نتوانيد اين كار را به خوبي انجام دهيد، بهتر است فعلا از انجام معامله دست بكشيد. اكنون كه در اواسط سال 2009 هستيم و من اين مقاله را مينويسم، زيان من در حدود 9 درصد و سود من در حدود 36 درصد است. اما نكته خوب اين است كه زيانها مربوط به درصد كمي از پرتفوي من هستند.



مانع 11: وابسته بودن به پول

اين مورد را اضافه ميكنم، زيرا مشكل بزرگي است و در عين حال راه حل سادهاي دارد. مشكل چيست؟ مشكل اين است كه شما بر روي پول تمركز ميكنيد. چند بار به خود گفتهايد: «اين زيان آن قدر زيان است كه نميتوانم سهم خود را بفروشم»؟ خيلي زياد. چند بار به سودهاي خود نگاه كردهايد و گفتهايد بهتر است خارج شوم؟ اصلا اهميتي ندارد شما سهمي را با چه قيمتي خريدهايد، مهم آن است كه آن را با چه قيمتي ميفروشيد. سودها و زيانها را فراموش كنيد و به اين مساله توجه و تمركز كنيد كه چه اندازه به قوانين و سيستم خود پايبند هستيد و بر اساس آن عمل ميكنيد. مثلا به جاي اينكه به پايينترين قيمت روز سهمي كه داريد، نگاه كنيد و غصه بخوريد، بر اين نكته تمركز كنيد كه آيا وقت فروش است يا خير. اگر بتوانيد اين كار را انجام دهيد، استرس شما كم ميشود و عملكرد بهتري خواهيد داشت. ساده به نظر ميرسد و البته ساده هم هست، اما معاملهگراني را ميشناسم كه نميتوانند اين گفته را درك و بر اساس آن عمل كنند. تنها با خود فكر ميكنند تمام كاري كه بايد انجام دهند، اين است كه مقداري پول از يك معامله نصيبشان شود. اين افراد هرگز معامله گران خوبي نميشوند.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=310851

مجيد رادمنش
2012/08/03, 15:50
روانشناسي بازار سهام




يك راز براي رسيدن به موفقيت در معاملات

گروه بورس- راز اصلي براي رسيدن به موفقيت در معاملات چيست؟ تعهد و پايبندي.



سه شرايط متفاوت زير را براي «باب» معامله گر در نظر بگيريد:

1.او معاملهاي انجام ميدهد كه سود كمي نصيبش ميكند. اما در اين معامله او از قواعد سيستم سرمايه گذاري خود تبعيت نميكند.

2.او از قواعد سيستم معاملاتي خود تبعيت ميكند، اما انتظار دارد قيمت در جهت عكس حركت كند و منجر به زيان او شود.

3.او از راهنماييهاي يك مشاور معاملاتي و سرمايه گذاري با سابقه كاري عالي تبعيت ميكند، اما به او اعتماد ندارد.




اكنون به سه شرايط مشابه زير توجه نماييد:

4.باب با تبعيت از قوانين سيستم سرمايه گذاري خود سود اندكي نصيبش ميشود.

5.او به سيستم معاملاتي خود وفادار ميماند، زيرا زمان به او نشان داده است كه باعث سودآوري او خواهد شد.

6.او از راهنماييهاي يك مشاور سرمايهگذاري با سابقه كاري عالي تبعيت ميكند، زيرا به او اعتماد دارد.



تفاوت شرايط 1 تا 3 و شرايط 4 تا 6 در چيست؟ در شرايط گفته شده 1 تا 3، باب سيستم خود را ناديده ميگيرد، به آن اعتماد ندارد، و همچنين به مشاور خود هم اعتماد ندارد. در واقع او فاقد تعهد و پايبندي به سيستم يا معاملات خود است. اما در شرايط 4 تا 6، چنين تضادي وجود ندارد او اعتماد به نفس دارد، ميتواند شرايط را كنترل نمايد و متعهد به انجام صحيح معاملات است. شما ترجيح ميدهيد چگونه معامله گري باشيد؟ يكي از راههايي كه ميتوانيد بگوييد از تعهد كافي در اين زمينه برخوردار هستيد يا خير، اين است كه ببينيد آيا قادر هستيد سودهاي مداوم در سالهاي متوالي داشته باشيد يا خير. اما سوال مهمتر آن است كه چه مدت به آنچه كه بايد، متعهد ميمانيد؟ آيا پس از چند زيان استرس شما را فرا ميگيرد و تعهد به سيستم خود را فراموش ميكنيد؟



موانعي در انجام معاملات

معاملهگران خوب ميدانند معاملات زيادي وجود دارند كه ميتوانند زيانهاي سنگيني را به آنها وارد سازند يا حتي باعث ورشكستگي شوند. كار آنها اجتناب از انجام اين معاملات است. برخي از معاملاتي كه در تعهد معاملاتي اخلال ايجاد ميكنند، چه هستند؟ اگر معاملهگري سعي كند از زيانها اجتناب كند، زيانهاي خود را كم نخواهد كرد. او با اينكه ميداند اگر سهم را بفروشد، به سرعت زيانها را جبران خواهد كرد، اما اجازه ميدهد كه يك زيان كوچك بزرگ شود. بنابراين، صبر ميكند و منتظر ميماند تا قيمت سهم بالا رود. در برخي موارد اين اتفاق ميافتد، و همين مورد عادت بد او را تقويت ميكند.



مشكل هنگامي وخيم ميشود كه يك زيان جزئي، بزرگ و بزرگتر ميشود و به يك زيان مهيب تبديل ميشود. زيان بسيار بزرگ او باعث ميشود نهايتا سهم خود را در نزديكي كف قيمت بفروشد، يعني درست هنگامي كه ممكن است روند قيمتي سهم تغيير كند. و اين بازگشت قيمت هم به طرز مشابهي اين باور غلط او را تقويت ميكند كه نبايد سهم خود را ميفروخت و به اين باور منتهي ميشود كه اگر سهم خود را فقط چند روز يا چند هفته بيشتر نگاه ميداشت، ميتوانست دست كم بدون ضرر از معامله خارج شود. مشخص است كه اگر در وهله اول اجازه نميداد كه زيان كوچكش اين چنين بزرگ شود، اصلا در چنين دوراهي گير نميكرد.



به ياد داشته باشيد كه مهم نيست چه زماني زيان ميكنيد؛ اين مشكل تقريبا هميشه گريبانگير شما است: هميشه فكر ميكنيد درست پس از فروش شما روند قيمتي سهم بر ميگردد. با فرض اينكه اگر با فروش شما روند قيمت سهم برگردد، چه تصميمي را ترجيح ميدهيد؟ صبر ميكنيد تا قيمت پايين تر بيايد يا همان اول كار آن را ميفروشيد؟ هنوز هم احتمال آن هست كه وقتي فروختيد باز هم قيمت به پايين رفتن خود ادامه دهد. بنابر اين، باز هم فروش هنگامي كه زيان كم است بهترين گزينه به نظر ميرسد. بنابراين، زيانهاي خود را كم كنيد.



فقط مواظب باشيد كه علاقه شديد شما براي كم كردن زيانها، به افراط كشيده نشود. معاملهگري را ميشناسم كه با 1يا 2درصد زيان سهم خود را ميفروشد. اين كار اشتباه است و باعث ميشود او از بيشتر معاملات خود به سرعت خارج شود. زيرا قيمت دستور توقف زيان او با قيمت معامله بسيار به هم نزديك هستند. يادگيري ميزان درست و درصد مناسب براي دستور توقف زيان براي معامله موفق حياتي به شمار ميرود. معامله گري كه بر روي سودهاي زيان تمركز ميكند اغلب با زيان مواجه ميشود، زيرا سهم خود را زيادتر از حد معمول نگه ميدارد و صبر ميكند تا آخرين ذرههاي سود را نصيب خود كند. البته هنگامي كه قيمت در جهت مناسب حركت نميكند، متحير و بي حركت باقي ميماند. مثال ديگر مربوط به معامله ديگري است كه ميشناسم. او سهمي كه قيمتش 5 برابر شده بود را آنقدر نگاه داشت تا سود به سه برابر كاهش يافت. چرا اين شخص در زمان مناسب سهم خود را نفروخت؟ زيرا در فكر سود 10 برابري بود!



تنبلي و عدم نظم و سازماندهي

يك مانع ديگر بر سر راه تعهد، تنبلي و عدم نظم و برنامه ريزي است. معاملهگران تنبل نمودار قيمت سهام خود را به طور مرتب و روزانه دنبال نميكنند. بنابراين، سعي ميكنند در سايتهاي خبري مشترك شوند تا آنها اين كار را براي آنها انجام دهند. آنها با خود فكر ميكنند: «بگذار هشدارها و سيگنالهاي آن سايت خبري مرا در مورد يك معامله جديد آگاه كند.» سپس چه اتفاقي ميافتد؟ آنها ديگر روزنامه يا سايت را نميخوانند يا ديگر به راهنماييهاي مربوطه كه سيگنالها را نشان ميدهند گوش نميدهند و همچنان در حال از دست دادن پول هستند!



سپس، با خود تصميم ميگيرند يك سيستم معاملاتي خودكار را خريداري نمايند. ممكن است چند روز يا چند هفتهاي را صرف شناخت آن سيستم كنند، اما پس از چند معامله ناموفق و همراه با زيان، ديگر به سيگنالها اهميتي نميدهند. معاملهگر تنبل براي هر مشكلي كه پيش ميآيد تنها كاري انجام ميدهد كه مانند ماسك گذاشتن روي علائم بيماري است و كاري براي درمان واقعي آن انجام نميدهد. و به اين نحو مشكل مربوطه هميشه به جاي خود باقي ميماند.



يك معامله گر تنبل را ميشناسم كه پول زيادي را خرج كرد و به كلاسهاي آموزشي زيادي رفت. اما هيچ يك از آن كلاسها و درسها هيچ پولي براي او خلق نكردند. پس از مدتي معلم خصوصي گرفت و مدعي شد كلاسها خوب بودند، اما كلاسهاي خصوصي دقيقا همان چيزي هستند كه او دنبالشان ميگشته است. اما آن هم كارآ نبود و او مجبور شد به يك اتاق گفتوگو بپيوندد و هنوز هم نتوانسته هيچ سودي نصيب خود كند. الان ميگويد اين اتاق گفتوگو معركه است! پس از اين چه خواهد كرد؟ معلوم است كه چنين فردي هيچ گونه تعهدي در مورد كار خود يا سيستمش ندارد.



انجام معامله به عنوان سرگرمي

برخي معاملهگران، معامله را به عنوان سرگرمي و نه يك كسب و كار مستقل ميپندارند. اما معاملهگران حرفهاي يك برنامه منظم و از پيش طراحي شده دارند. شما چطور؟ افراد موفق دفتري دارند كه مشخصات تمام معاملات خود را به دقت در آن ثبت ميكنند و به طور دورهاي كارهاي خود را مرور ميكنند و به دنبال عادتهاي بد ميگردند تا مانع رشد آنها شوند. استفاده از چنين دفاتر ثبت روزانهاي به آنها كمك ميكند روندهاي بازار را بهتر ببينند و زودتر متوجه شكلگيري روندهاي جديد شوند.



انجام معامله براي كسب هيجان

زني را ميشناسم كه سود بسيار زيادي در يك معامله در بازار سهام نصيب خود كرد و پس از آن تمام پول خود را وارد بازار كرد، تنها به اين دليل كه دوست دارد ساعاتي از هيجان را به زندگي خود اضافه كند. شخص ديگري را ميشناسم كه شغل تمام وقتي دارد، اما از مانيتور كردن قيمت سهام در طول روز لذت ميبرد. او معامله را براي هيجاني كه دارد انجام ميدهد. فعلا هم سود خوبي كرده! اما بمب ساعتي كه براي خود كار گذاشته اين است كه نميداند چه زماني سهام خود را بفروشد! و خطر در كمينش است!



واما راه حل..

راه حل مشكل عدم تعهد چيست؟ برخي فكر ميكنند كه جواب اين سوال را بايد از معامله گران بسيار موفق پرسيد. آيا آنها در فروش سهم ترديد خواهند كرد يا اينكه به سرعت سهم خود را ميفروشند و وارد معامله جديدي ميشوند؟ فهرستي از مشكلات خود تهيه كنيد. اگر نميدانيد كه مشكلات شما چيستند، معاملات خود را به دقت دنبال كنيد. آيا خيلي زود سهمي را ميخريد يا خيلي دير؟ آيا خيلي زود ميفروشيد يا دير؟ آيا هنگامي كه ناراحت هستيد معامله ميكنيد يا هنگامي كه خوشحاليد؟ آيا براي هيجان معامله ميكنيد يا براي سود؟ آيا هيچ عنصر مشتركي حاكي از يك اشتباه واحد در تمام معاملات شما به چشم ميخورد؟ آيا هنگامي كه ميخواهيد معامله كنيد ترديد داريد يا بدبين هستيد؟ آيا فكر ميكنيد كه يك معامله بي ترديد موفقيت آميز خواهد بود و به همين علت سرمايه بيشتري قرار ميدهيد و دو برابر هميشه زيان ميكنيد؟ آيا سهام خود را براي مدت طولاني نگه ميداريد؟



با مسائل ذهني اي كه اين مشكلات را به وجود ميآورند، دست و پنجه نرم كنيد. با موانعي كه بر سر راه تعهد معاملاتي هستند آشتي كنيد و آنها را پشت سر قرار دهيد. آنقدر خود را براي شرايط غير منتظره و ناخوشايند مانند زيانهاي بزرگ آماده كنيد كه در صورت بروز زيانهاي كوچك، اعتماد به نفس و آرامش خود را از دست ندهيد. به خود بقبولانيد كه زيان كردن گاهگاهي بخشي از اين بازار و كسب و كار به شمار ميرود. چه يك معاملهگر تمام وقت باشيد يا نيمه وقت، تعهد در انجام معاملات اهميت فراوان دارد و بايد با چك كردن ميزان موفقيت خود در ميانمدت و دراز مدت آن را اندازه بگيريد. موفقيت سود نيست. موفقيت يعني خوب عمل كردن و داشتن بهترين عملكرد در هر شرايط. به بهترين نحو عمل كنيد؛ سود خودش نزد شما خواهد آمد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=312104

مجيد رادمنش
2012/08/17, 13:04
روانشناسي بازار سهام


ترس از زیان و راه حل های آن

گروه بورس- توماس. اس. بولکووسکی متخصص مشهور روانشناسی بازارهای مالی و سهام در یکی از مقالات خود تحت عنوان «نقاط توقف معاملات، ترس از انجام معاملات، ترس از زیان، و راه حلهای آن» مینویسد: یک نقطه توقف معاملاتی این گونه تعریف میشود؛ «تمام رویدادها، واکنشها، تفسیرها و تصمیم گیریهای خودکاری که بر رویکرد شما نسبت به زندگی و معاملات تاثیر گذار بوده و باعث شوند به طور کامل در معاملات و فرصتهای احتمالی درگیر نباشید.»


من به نقطه توقف معاملات مانند سوییچی نگاه میکنم که میتواند شما را از انجام معاملات به صورت منطقی به سوی معاملات ناموفق سوق دهد. این موضوع هنگامی رخ میدهد که شما به صورت غیرارادی و توسط یک معامله ناموفق از محدوده راحتی ذهنی خود بیرون کشیده میشوید. اگر هنگامی که از این ناحیه راحتی خود به دلیلی خارج میشوید متوجه آن باشید و روند معاملات خود را متوقف کرده و در پی رفع مشکلی که شما را آزار میدهد باشید، پول زیادی را حفظ خواهید کرد.



صداي درون چه ميگويد؟

برای مثال، احتمالا زمانهایی بوده است که گفته اید: «من دارم زیاد معامله میکنم»، اما همچنان به انجام معامله ادامه داده اید یا این که «باید از این معامله خارج شوم»، اما عملا هیچ کاری نکرده اید. در واقع صدای درون خود را که به شما میگوید چه کاری انجام دهید نادیده گرفته اید. در زیر به سوالاتی پاسخ خواهید داد که به شما خواهند گفت، آیا به این ناحیه تیره و تار وارد شده اید یا خیر:

1. آیا به علت ترس از زیان از معامله کردن میهراسید؟

2. آیا معامله کردن با تمام سرمایه خود را دارای ریسک میدانید؟

3. آیا ترجیح میدهید ابتدا دیگران سهمی را بخرند و راه را برای ورود شما باز کنند؟

4. آیا به غریزه خود اعتماد ندارید؟

5. آیا از خرید سهمی اجتناب میورزید به این علت که میترسید دیگران شما را دنباله رو خطاب کنند؟

6. آیا اضطراب معامله باعث میشود کنترل خود را از دست بدهید و سهام در حال سودآوری را خیلی زود بفروشید؟

7. آیا در پیروی از قوانین معاملاتی خود مشکل دارید؟

8. آیا مایل نیستید مقدار بیشتری از سهامی که در حال افزایش قیمت است را خریداری کنید؟

9.آیا از خرید مجدد سهامی که هنگامی باعث زیان شما شده است، اجتناب میکنید؟

10.آیا قادر به تغییر شیوه معاملاتی خود از کوتاه مدت به بلند مدت یا برعکس نیستید؟



پاسخ مثبت به هر یک از سوالات فوق به این معناست که به این ناحیه ناخوشایند ذهنی وارد شده اید و باید برای حل آن اقدام نمایید. اگر از زیان کردن میترسید، به سوی آن بروید. ترس از دست دادن پول باعث میشود بازار را به نحوی تفسیر کنید که باعث سلب توانایی انجام معاملات در شما شود. این کار مانند رفتن از یک اتاق روشن به اتاقی تاریک است. در ابتدا نمیتوانید چیزی ببینید، اما رفته رفته اجسام میتوانند دیده شوند. این مساله را درک کنید که هر معامله میتواند به طور بالقوه فرصتی برای سود کردن باشد.



ترس از زیان میتواند به شکلهای زیادی خود را نشان دهد: اجتناب از انجام معامله با تمام سرمایه خود، خرید مقدار کمی از تعداد زیادی سهمهای کم ریسک و اجازه دادن به دیگران برای روشن کردن راه برای شما. برخی هم میخواهند راهبر باشند، نه دنباله رو. بنابراین ممکن است گاهی تمام روند انجام معامله را متوقف کنند. آنها ممکن است از خرید سهامی که پیش تر افزایش قیمت داشته اند، اجتناب کنند. حتی اگر در معامله ای سود برده اند نمیخواهند و در واقع نمیتوانند به سود خود بیفزایند.



معامله گری که به غریزه و درک درونی خود اعتماد ندارد، این عدم اعتماد را به شیوه های مختلفی بروز میدهد. به طور مثال، در پیروی از قوانین معاملاتی خود مشکل دارد. او نمیتواند زیانهای خود را متوقف کند و اجازه دهد روندهای سود ده ادامه یابند. حتی اگر هم گاهی معاملاتی سودآور داشته باشد نمیتواند این روند را ادامه دهد. همچنین تغییر روند معاملات از بلند به کوتاه مدت و برعکس و خرید سهامی که قبلا از آن متضرر شده است، برایش بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است. مورد دیگر اینکه، این افراد قادر نیستند روند بازار را دنبال کنند و از آن سود ببرند، زیرا میترسند به محض اینکه وارد سهام خاصی بشوند روند حرکت قیمت برعکس شود.



تمركز بر قوانين معامله

اگر هر یک از نشانه هایی که در بالا گفته شد را دارید، خوب است، زیرا به مشکل خود پی برده اید و این خود نصف راه حل است. هنگامی که خود را تدافعی و ترسان از زیان کردن دیدید یا اینکه به سوالهای فوق پاسخ مثبت دادید، باید مجددا بر قوانین معامله خود تمرکز كنيد. در صورت لزوم انجام معامله را به طور کلی متوقف کنید و از این زمان برای تفکر درباره شیوه معاملات خود استفاده نمایید. معاملات خود را مرور کنید. سعی کنید با این ایده که ممکن است هر معامله ای به موفقیت منجر نشود، راحت باشید.



یاد بگیرید که در حال انجام یک کسب و کار مستقل هستید و زیانها صرفا هزینه انجام این کار هستند. از تغییر نترسید. بازارها از گاو به خرس تغییر جهت میدهند. قیمتها بالا و پایین میروند. ممکن است شیوه معامله شما تنها یکی از این شرایط را ترجیح میدهد. به دنبال دلایل شکست در معاملات خود بگردید و آنها را بر روی کاغذ یادداشت نمایید. برای افرادی که با دیگران معامله میکنند و به طور مثال دیگران از طریق یک اتاق گفتگو با آنها در تماس هستند، توصیه میکنیم، برای مدتی دور از اطلاع دیگران معامله كنيد تا مسوولیت اشتباهها بیشتر بر دوش شما سنگینی نکند.



از خود بپرسید آیا با تمام پتانسیل خود در حال انجام معامله هستید. آیا حاضر هستید به منظور تطابق با وضعیت در حال تغییر بازار شیوه معاملات خود را تغییر دهید؟ آیا احساسات بر توانایی شما برای دنبال نمودن برنامه معاملاتی تان تاثیر منفی دارند؟ آیا در گذشته به علت پیروی از قوانین در معاملات خود موفق بودید، اما اکنون ترس و اضطراب شما را فراگرفته و باعث عدم موفقیت تان شده است؟ به اصول بازگردید، به خود استراحت دهید و مشغول انجام کارهای دیگر شوید. تردید را از خود دور کنید و قوانینی که در گذشته باعث موفقیت تان میشد، را مرور و در صورت لزوم در آنها تغییرات لازم را ایجاد نمایید. عقیده های کهنه و عادتهای بد را از خود دور کنید.اکنون میتوانید امیدوار باشید که روند معاملات به تدریج بهتر خواهد شد.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=314229

مجيد رادمنش
2012/09/28, 17:16
روانشناسي بازار سهام


مثلث ترس در معاملات

توماس اس بولكووسكي متخصص سرشناس روانشناسي بازار سهام در يكي از مقالات خود با عنوان ترس از موفقيت نوشته است: به خاطر ميآورم در دوران كودكيام هنگامي كه بايد به مدرسه ميرفتيم از كنار يك رودخانه عبور ميكرديم. گاهي براي شيطنت از طنابي كه براي عبور از رودخانه در آنجا قرار داشت، استفاده ميكرديم و هنوز به خاطر دارم كه بيشتر اوقات از لاكپشتهاي رودخانه، از پاره شدن طناب و خيلي چيزهاي ديگر ميترسيدم و جلو رفتن برايم دشوار بود. ترس از افتادن مرا فلج ميكرد. انگار كه پاهايم را از من گرفته باشند. شايد در آن هنگام دچار ترس از موفقيت بودم.



افراد توسط والدين و دوستان خود اينگونه تربيت ميشوند كه مانند يك بازنده به نظر نرسند و هميشه تلاش كنند موفق شوند. اين نياز به موفقيت به هر قيمت، انجام معامله را كار دشواري ميكند. معامله گراني كه از زيان كردن و از اين كه ناموفق شوند ميترسند، اغلب بيشتر از ديگران زيان ميكنند. اين معاملهگران در واقع همان دسته از افرادي خواهند شد كه هميشه از آن ميترسيدند. با اين ترس كه معامله بعدي هم ناموفق خواهد بود، ديگر دست به معامله جديدي نمي زنند. اگر هم به سختي انگشت خود را در اين آب سرد فرو كنند، با ديدن كوچكترين بازگشت روند قيمت و درست پيش نرفتن روند تغيير قيمتها، به جاي آن كه از برنامه معاملاتي خود تبعيت كنند، به سرعت با زيان از آن معامله خارج ميشوند.



آيا شما از موفق شدن مي ترسيد؟

به سوالهاي زير پاسخ دهيد تا متوجه شويد كه از موفقيت ميترسيد يا خير.

1. آيا به شما اين گونه آموخته اند كه بهترين باشيد، هميشه موفق شويد و هميشه خوب به نظر برسيد؟

2. آيا از تغيير ميترسيد؟

3. آيا از ناشناختهها ميترسيد؟

4. آيا احساس نياز ميكنيد تا به هر قيمتي كه شده در همه كارها برنده شويد؟

5. آيا اين مسووليت را قبول ميكنيد كه براي موفق شدن، كارهايي كه لازم است را چندين بار تكرار كنيد؟

6. آيا از اين كه مانند شكست خوردهها و بازندهها به نظر برسيد، ميترسيد؟

7. آيا به جاي آنكه سعي كنيد محدوده راحتي عاطفي خود را گسترده تر كنيد، معامله ميكنيد تا زيان نكنيد؟

8. آيا به طور معمول سهامي كه خريدهايد و كاهش قيمت داشته اند را بيش از حد معمول نگه ميداريد؟

پاسخ مثبت به هر يك از سوالهاي اول تا سوم به همراه پاسخ مثبت به بيش از يك سوال در ميان سوالهاي چهارم تا هشتم به اين معناست كه از ترس از موفقيت رنج ميبريد.



در مورد ترس از موفقيت شرايط مختلف وجود دارد:

1. شكست پس از موفقيت

در اين شرايط، ترس از شكست مربوط به ترس از موفق شدن است. بر اساس موفقيتهايي كه در معاملات قبلي به دست ميآيد، اين تصوير كه فرد، معاملهگر بسيار خوبي است تقويت شده و تصميم ميگيرد به هر قيمتي شده در تمام معاملات بعدي موفق شود. به اين ترتيب سهام زيان ده خود را بيش از حد معمول نگه ميدارد و سهمهاي سودده را به زيان ده تبديل ميكند و در مورد آنها كه دچار زيان شده آن قدر سهام مورد نظر را نگه ميدارد كه زيان او هر روز زياد تر ميشود. عدم تمايل او به درس گرفتن از اشتباهات گذشته، به اين معنا خواهد بود كه فرد محكوم به تكرار اشتباهات است. هنگامي كه قيمت سهام كاهش مييابد، مقدار بيشتري از سهام مورد نظر را در قيمتهاي پايين تر ميخرد و تنها بعد از زيانهاي هنگفت است كه مجبور ميشود تمام آنچه دارد را بفروشد.



معامله گران ديگري هم هستند كه از ترسي كه دارند، قيمت دستور توقف زيان خود را بسيار نزديك به قيمت خريد قرار ميدهند تا به تصور خودشان زيان نكنند. اين گونه است كه حتي در صورت بالا رفتن قيمت هم آن قدر قيمتها را با استرس دنبال ميكنند كه به سرعت سهام سودده خود را ميفروشند. معاملهگران ديگري هم ظهور و بروز اين ترس را با تحقيق بيش از حد در مورد سهامي كه ميخواهند بخرند، نشان ميدهند و اغلب اين گونه است كه از خريد آن منصرف ميشوند. اين افراد به كار خود اطمينان ندارند و نتايج كار آنها اين موضوع را نشان ميدهد. الزام دروني اين افراد براي خوب و موفق به نظر رسيدن باعث ميشود هيچ گاه نتوانند سهام سودده خود را به اندازه كافي نگه دارند و از سود قابل قبولي برخوردار شوند.



2. ترس از افتادن (نه شكست)

برخي افراد هم مقدار زيادي از سهام يك شركت را ميخرند و آنگاه شروع به ترسيدن ميكنند. انگار كه بر روي يك طناب به زحمت ايستاده اند و هر لحظه ممكن است بيفتند. اين افراد به جاي آن كه بر معاملات خود و اين كه تا چه اندازه با برنامه معاملاتي آنها منطبق است تمركز كنند، بر پولي كه به دست خواهند آورد يا از دست خواهند داد متمركز ميشوند. اين افراد معمولا به خاطر ترسي كه دارند زود از معاملهاي كه انجام دادهاند خارج ميشوند و موقعيت برخورداري از سودهاي قابل توجه را از خود سلب ميكنند. در واقع اين افراد به نوعي سعي ميكنند به محدوده راحتي عاطفي خود بازگردند. شما هم بايد بدانيد كه محدوده راحتي عاطفي شما چه اندازه است و متوجه باشيد هنگامي كه پا فراتر از اين محدودهها قرار ميدهيد، افكار منفي به ذهن شما وارد ميشود و تمركز شما را به هم ميزند. من هميشه مسائل و احساسات حاشيهاي را ناديده ميگيرم و فقط به اين موضوع تمركز ميكنم كه چه اندازه به اصول و برنامه معاملاتي خود پايبند هستم.



3. مراقبت و احتياط بيش از حد

گاهي افراد در آغاز كار تصميمات درستي ميگيرند و از مقدار كمي پول سود زيادي به دست ميآورند. اما پس از يك زيان بزرگ همه چيز براي اين افراد تغيير ميكند. اين افراد از آن به بعد شروع به تحليل مجدد تمام تصميم گيريهاي خود كرده و از وارد شدن به بسياري از معاملات اجتناب ميكنند. هنگامي هم كه معاملهاي انجام ميدهند، نظر خود را تغيير ميدهند و به سرعت از آن معامله خارج ميشوند. به عبارت روشن تر، اين افراد اعتماد به نفس خود را از دست ميدهند و به ميزان افراطي محتاط ميشوند. معاملهگر ديگري هم از ترسي كه داشت، نميتوانست ميزان قابل قبولي از يك سهام را بخرد. او نمي توانست درك كند، سيستمي كه براي اجتناب و فرار از زيان براي خود طراحي كرده ميتواند در مورد خريدهاي سنگين تر هم خوب عمل كند. تمام كاري كه لازم بود انجام دهد اين بود كه محدوده راحتي عاطفي خود را كمي گستردهتر كرده تا بتواند ميزان بيشتري از هر سهم را خريداري و سود بسيار بيشتري از هر معامله و تصميم درست نصيب خود كند.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=319747

مجيد رادمنش
2012/10/04, 10:52
روانشناسی بازار سهام


چگونه بر ترس غلبه كنيم؟

گروه بورس- توماس اس بولکووسکی در مقاله ترس از موفقیت خود در مطلبی با عنوان راه حلها مینویسد: برای غلبه بر ترس در سرمايه گذاري چه بايد كرد؟ او راه حلهاي زير را پيشنهاد ميدهد:


1. سودها و زیانها را نادیده بگیرید.

بر اینکه چه اندازه پول به دست میآورید، تمرکز نکنید. در عوض، بر تکنیک خود متمرکز شوید. به این سوالات برای خود پاسخ دهید. آیا در زمان مناسب خرید کرده اید؟ آیا زود از سهم خارج شدید یا بیش از حد سهام مورد نظر را نگهداری کردهاید؟ چه تکنیکی میتوانست سودآوری شما را افزایش دهد؟ آیا اگر بازارها ریسک بیشتری داشتند، میزان خرید خود را متعاقب آن افزایش میدادید؟ آیا هنگامی که خطر بازارها کمتر است، مقدار خرید خود را در یک سهام خاص افزایش میدادید و همزمان تنوع بخشی را رعایت میکردید تمام این سوالات بر چگونگی انجام کار و نه پول تاکید میکنند. اجازه ندهید که یک شکست و زیان، توانایی بالقوه شما برای یک سود قابل توجه را از بین ببرد.



2. با تصویری که از خود ساخته اید بجنگید و آن را شکست دهید.

افرادی که تصور بسیار خوبی از خودشان دارند یا کمی مغرور هستند، به طور معمول ترس بیشتری از موفقیت دارند. اگر کمی لجباز و سرسخت هستید و حاضر نیستید، به خاطر تصوراتی که از خودتان دارید، شواهد را مبنی بر آینده نامناسب سهامی که خریداری کردهاید، بپذیرید، به احتمال بسیار زیاد به معاملهگری که میخواهید تبدیل نخواهید شد. یاد بگیرید به صدای درونتان که به شما میگوید اشتباه کردهاید و هنگام فروش است، گوش دهید. اجازه ندهید کار به جایی برسد که صدای درونتان مجبور شود فریاد بزند «آن سهم را بفروش».



گوش دادن به پند و مشاوره دیگران خوب است، مشروط به اینکه بر تحقیقات و اطلاعات و دانسته های خودتان سایه نیفکند. برخی اوقات تلویزیون یا مشاوران به اصطلاح خبره حرفهای اشتباهی میگویند و شما را گمراه میکنند. یاد بگیرید که به برنامه معاملاتی خودتان عمل کنید و به نطق مشاوران که اغلب کهنه و تكراري است، گوش ندهید. در عوض سعی کنید نصیحتهای آنان را با برنامه معاملاتی خود ترکیب کنید تا بهترین فرمول را به دست آورید. عوامل مهمی که موفقیت و شکست شما را تعیین میکنند، کشف کنید و تا جایی که ممکن است عوامل مربوطه را تقویت کنید.



3. تغییر را بپذیرید.

بازارها در طول زمان تغییر میکنند. به طور مثال، بازار صعودي منفي میشود یا برعکس؛ یا اینکه بازار با ریسک کم به بازار با ریسک زیاد تبدیل میشود و برعکس. بنابر این، باید متعاقب این تغییرات برنامه معاملاتی و شیوه معاملات خود را تغییر دهید. همچنین، نگرش و درک خود از جهان اطرافتان را تغییر دهید. با تغییر تصویری که از خود در ذهنتان ساختهاید و مقابله با جنبههای محدودکنندهای که باعث شکست شما در گذشته شدهاند، تغییر را پذیرا باشید. برای از بین بردن ترس از موفقیت، مسوولیت کارها و تصمیمات خود را بپذیرید. معاملهای که خوب پیش نرفته به خاطر گوش فرادادن به نصیحتهای متخصصان و تحليلگران نیست؛



بپذیرید که گاهی اوقات اشتباه میکنید و بازارها در جهتهای غیرقابل پیشبینی حرکت میکنند. از طریق یک برنامه معاملاتی که تمام این احتمالات را پوشش دهد و همچنین با توجه به احساساتتان، برای تمام پیامدها آماده شوید. سعی کنید بفهمید محدوده راحتی عاطفی شما چه اندازه است و در جهت گسترده کردن محدودههای آن تلاش كنيد. یاد بگیرید اضطراب مربوط به معاملات را به عنوان یک عامل بازدارنده نبینید و آن را یک فرصت و موقعیت تلقی نمایید. اعتماد به نفس لازم برای کشیدن ماشه و انجام تصمیمات را داشته باشید. در هنگام معامله، تردید و دودلی نداشته باشید.



4. اهداف خود را تعیین نمایید.

درک کنید که معامله قرار است برای شما چه چیز یا چیزهایی به ارمغان آورد. آیا معامله برای این است که آزادی لازم برای اینکه عصرها بیکار باشید، را داشته باشید؟ آیا میخواهید آن قدر پولدار شوید که هر چیزی اراده میکنید بدون هیچ دغدغهای بخرید؟ هنگامی که اهداف خود را برای کسب و کار معامله خود تعیین کردید، از خود بپرسید چه چیز یا چیزهایی باعث میشود نتوانید به آنها دست یابید. آیا میخواهید پول هزینه کنید تا در مورد تکنیکهای بازار آموزش لازم را کسب کنید؟ آیا حاضرید برای خرید یک سیستم معاملاتی پول هزینه کنید؟ آیا از آن سیستم پیروی میکنید؟ آیا تبعیت از قوانین معاملاتیتان به موفقیت منتهی میشود؟ چه چیزی مانع از بهتر بودن در معاملات میشود؟



یاد بگیرید این گفته درونی «اگر شکست بخورم چه؟» را نادیده بگیرید و بر تعیین اهداف عملی و دست یافتنی تمرکز کنید. این اهداف هم باید کوتاه مدت و هم بلند مدت باشند. برنامه معاملاتی را اتخاذ کنید که بتوانید از آن پیروی كنيد. اگر هم از مسیر مورد نظر منحرف شدید، به دنبال دلایل آن بگردید. تغییرات لازم را برای بازگشتن به مسیر ایدهآل انجام دهید. معامله گر موفق جایی برای تردید و دودلی در ذهن خود ندارد. او تنها یک برنامه معاملاتی دارد که به جدیت از آن تبعیت میکند. هنگامی که از برنامه خود تخطی میکند، دلیل آن را به سرعت پیدا میکند و تلاش میکند آن اشتباه و تخطی به عادت تبديل نشود. او انگیزههایی که او را به جلو میراند میشناسد و همچنین از احساساتی که او را به عقب میبرند، آگاه است. و نهایتا اینکه، یک معامله گر موفق از موفقیت نمیترسد؛ بلکه برای آن برنامه ریزی میکند.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=320978

مجيد رادمنش
2012/10/18, 22:35
روانشناسی بازار سهام


راهكارهاي ذهني براي موفقيت در معاملات

گروه بورس- نقش تصویرسازی ذهنی در معاملات یکی از موضوعات مقالات توماس اس بولکووسکی متخصص روانشناسی بازارهای مالی و سهام است. او در این مقاله مینویسد: یک مادر میتواند چشمان خود را ببندد و کودک خود را در حالی که خندهای بر لب دارد ببیند. پدر هم میتواند تصور کند که کودکش برای نخستین بار انگشتان کوچک خود را به طرف چیزی دراز میکند تا آن را بردارد.


شما هم میتوانید برای معاملات خود از تصاویر ذهنی مثبت بهره مند شوید. میتوانید به خودتان کمک کنید تا افکار بد و منفی محو شوند و افکار و تصورات یک معامله موفق در ذهن شما زنده تر و واضحتر شوند. باید بتوانید از تصوراتی مانند «کاهش شدید قیمت سهام پس از خریدن شما» را از خود دور نمایید.

از سه راه میتوانید تصویرسازی ذهنی را برای موفقیت بیشتر در معاملات خود به کار گیرید:



1 - متوجه شوید که مشکل چه زمانی رخ میدهد:

هنگامی که در مورد وارد شدن به یک معامله تعمق میکنید، ممکن است با خود فکر کنید که دیگر دیر است و قیمت تا حد نسبتا زیادی بالا رفته و برای خرید تردید میکنید. همچنین ممکن است با خود فکر کنید اگر این سهام را بخرید زیان خواهید کرد. البته از این دست افکار منفی و مزاحم زیاد به سراغ افراد میآید.

اگر متوجه شوید که این افکار پیش از معامله، هنگام معامله یا پس از معامله مرتبا به ذهنتان می آیند، عاملی که باعث میشود این افکار به ذهنتان بیاید را یافته اید.

اگر متوجه شوید که چه زمانهایی احتمال آمدن این افکار بیشتر وجود دارد، میتوانید خود را بهتر آماده کنید. اجازه ندهید افکار منفی بر دورنمای شما نسبت به معاملات تاثیر منفی بگذارند.

روی تصویری از یک معامله موفق و پیامدهای مثبت تمرکز کنید و افکار و تصاویر منفی خود به خود رنگ خواهند باخت. افکار مثبت رفته رفته نگرش شما نسبت به معامله گری را تغییر خواهند داد و افکار منفی به تدریج عقب نشینی خواهند کرد.

هنگامی که فکر یا تصویر منفی به ذهنتان میآید آن را با تصویری از آنچه میخواهید اتفاق بیفتد، جایگزین نمایید. در ذهن خود تصور کنید که قیمت به همان سمت و سویی که میخواهید در حال حرکت است و دارد به هدف نزدیکتر میشود.



2- بر روی پول تمرکز نکنید:

بر پیروی از برنامه و تکنیک متمرکز باشید. اگر به این فکر کنید که چه اندازه پول از یک معامله به دست آورده اید، ممکن است زود سهامتان را بفروشید. گاهی آدم با خود فکر میکند دیگر کافی است؛ به اندازه کافی سود کرده ام. گاهی درست فکر میکنید و گاهی هم اشتباه. اما من به تجربه دریافته ام که چنین افکاری سود را محدود میکند.

من در گذشته به جای اینکه به چه اندازه خوب خرید و فروش میکنم تمرکز کنم، مرتبا بر اینکه چه اندازه پول به دست آورده ام یا از دست دادهام فکر میکردم.

اکنون، به جای پول، روی تکنیک تمرکز میکنم. مثلا از خود می پرسم: زمان خروج کی است؟ چه قیمتی برای فروش مناسب است؟ نقاط حمایت و مقاومت کدام هستند؟ پاسخ به این سوالات نشانگر این هستند که چه اندازه خوب معامله میکنم، نه اینکه چه میزان پول به دست می آورم. اکنون یاد گرفته ام با خودم بگویم: مهم نیست که در یک معامله 200 دلار یا 20000 دلار سود کنم؛ مهم این است که بدانم چه اندازه درست کار کردهام.



3- موفقیت را تصور کنید:

موفقیت در معاملات برای شما چه خواهد کرد؟ آیا میتوانید ماشینی که دوست دارید را با آن بخرید؟ یا اینکه خانه بزرگتری بتوانید بخرید؟ بدانید و به این واقعیت ایمان داشته باشید که اگر درست معامله کنید، به تمام اینها دست خواهید یافت.

هنگامی هم که معامله موفقی نداشته اید، به این فکر نکنید که این زیان با عزت نفس شما چه خواهد کرد. به این فکر کنید که در بهترین زمان از آن معامله با کمترین زیان خارج شوید.

از میان هزاران فکر و تصویری که میتواند به ذهنتان بیاید، چگونگی پیشرفت معامله را در ذهنتان تصور کنید. موفقیت را در انتهای معامله متصور شوید.

اگر با روش تکنیکال و بر مبنای یک الگوی خاص معامله کنید، تصور کنید قیمت دقیقا به میزانی که میخواهید میرسد و پس از آن شکست قیمتی در جهتی که مایل هستید رخ میدهد. سپس با خود تصور کنید درست پیش از این که جهت قیمت سهم برعکس شود، شما به موقع از سهم مورد نظر خارج میشوید.

باز هم تکرار میکنم، بر پول تمرکز نکنید؛ بر درستی انجام و کیفیت معاملات و میزان پایبندی به برنامه معاملاتی خود تمرکز کنید؛ پول خودش خواهد آمد!

اگر دست کم هفته ای سه بار این تصویر سازیها را انجام دهید، ناخودآگاه شما باور میکند که میتوانید موفق شوید و میتوانید به معامله گر بهتری تبدیل شوید. این تصورات ترس شما را از بین میبرد، شجاعت تصميم گيري را افزايش ميدهد و ثروت بیشتری را برایتان به ارمغان خواهد آورد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=322459

مجيد رادمنش
2012/10/25, 11:51
روانشناسي بازار سهام


چگونه در انجام معاملات مصمم باشیم؟

گروه بورس- هنگامی که سالها پیش به معاملات روزانه مشغول بودم دریافتم هر گاه که ناراحت هستم، انگار که احتیاط را کنار میگذارم و هر چیزی معامله میکنم و اصلا برایم مهم نیست که عملکرد آن چگونه باشد. اما هنگامی که به هر دلیل خوشحال هستم، مثلا پیش از آن چند معامله موفق داشتم، شکستناپذیرتر عمل میکنم. توماس اس بولکووسکی در ادامه مقالههای روانشناسی بازار سهام در مطلبی با عنوان چگونه در انجام معاملات مصمم باشیم، مینویسد:



«حس و حال شخص در زمان معامله مهم است.»

اگر شما هم زیاد معامله میکنید حتما چنین احساساتی را تجربه کردهاید. در واقع، باید به حس و حال خود در زمان انجام معامله توجه كنيد. هیچ کس شما را مجبور به انجام معامله نکرده است، بنابراین اگر به طور مثال کمی سر درد دارید، آن روز را کار نکنید و به خود استراحت دهید. سعی کنید کار متفاوتی انجام دهید، مثلا کتابی را که مدتها است از کتابخانه امانت گرفته اید و مهلت آن تمام شده است، تحویل دهید. رفتن به یک پیک نیک هم خوب است. خواهید دید که بدون هیچ تلاش اضافی همه چیز بهتر پیش خواهد رفت. یاد بگیرید فقط هنگامی که از چارچوب ذهنی و روحی خوبی برخوردار هستید، معامله انجام دهید. از این طریق، تصمیمات شما دیگر متاثر از احساسات شما نخواهند بود و در نهايت خواهید توانست با قاطعیت و موفقیت بیشتری به معاملاتتان ادامه دهید.



احساس دودلی را بپذیرید

اگر به شدت در مورد یک معامله فکر کنید، احتمالا در آنِ واحد احساسات متفاوتی در مورد آن دارید. برخی از شاخصها بیانگر و علامتی برای خرید و برخی دیگر نشانگر فروش هستند. با این حال، هنگامی که یک تصمیم معاملاتی اتخاذ میکنید، این تردید و دودلی باید محو شود. اگر به اندازه کافی معامله کنید، اغلب مشکل دودلی خود به خود حل میشود. در واقع تجربه کافی باعث از بین رفتن این احساس مزاحم خواهد شد. پس از اینکه روز معاملاتی شما به پایان میرسد، میتوانید کمی بیشتر فعالیتهای خود را به صورت تمرین ادامه دهید تا انجام چنین کارهایی برایتان ملکه و بسیار معمولی شود.



برای اینکه با قطعیت بیشتری معامله کنید، احساسات دودلی را از خود دور كنيد و تصمیم بگیرید که معامله خواهید کرد یا نه. معامله گری را میشناختم که به جای اینکه به طور کل معاملات خود را متوقف كند، تنها مقدار بسیار ناچیزی از هر سهام را میخرید. از این طریق با اینکه مثلا میدانست آن معامله به زیان او تمام میشود، آن را نمیفروخت تا بتواند با دقت بیشتری آن را دنبال كند و میدانست که سیستمش به موقع وارد عمل خواهد شد و تصمیم مناسب را به او خواهد گفت.



احساس عدم امنیت و اضطراب

دو احساس عدم امنیت و اضطراب از عدم شناخت کامل از سیستم معاملاتی ناشی میشوند. مثلا اگر سهامی را خریدهاید و در حال حاضر قیمت آن در حال پایین آمدن است، در صورتی که میدانید براساس سیستم تکنیکال شما، معمولا بیشتر از میزان مشخصی پایین نخواهد آمد؛ بنابراین میتوانید به بهبود و بازگشت قیمت امیدوار باشید. شناخت کافی از چگونگی رفتار سیستم معاملاتیتان و انجام معامله بر اساس آن، احساس عدم امنیت و اضطراب را هنگامی که تصمیمات ما خوب عمل نمیکنند، بسیار کم خواهد کرد. چند بار پیش آمده است که همسر یا یکی دیگر از نزدیکان شما گفته است که با او برای گردش و تفریح بیرون بروید و پس از این که گردش به پایان رسید، دریافتهاید که تجربه لذتبخشي داشتهايد؟ این مثالی از علاقه مند شدن پس از درگیر چیزی شدن است.



اگر شما چیزی را امتحان نکنید، هرگز نخواهید فهمید واقعا آن را دوست دارید یا نه. کرامر، یک روانشناس بزرگ میگوید: تصمیمگیری موفق در گرو تعهد به تصمیم گرفته شده و همچنین نشان دادن علاقه و تلاش کافی در تلاش برای انجام آن کار است. معاملات موفق تنها در گرو تعهد به یادگیری صحیح معامله و عمل کردن بر مبنای آن است. تمرین کردن سیستم در معاملات مجازی میتواند بسیار خوب باشد، اما مشخص است که برای موفق شدن باید معاملات واقعی انجام دهید! اگر تعهد و زمان کافی برای یادگیری درست معاملات صرف کنید، بسیار کارآ خواهد بود. پیش از آنکه زیاد درگیر معاملات شوید، ابتدا زمانی را به آزمایش این کار (معاملات) اختصاص دهید. ببینید آیا این حرفه با سبک زندگی شما و میزان درآمد مورد انتظار شما مطابقت دارد؟ انجام معامله با قطعیت و اطمینان کافی، مستلزم داشتن تعهد به فرآیند است. همچنین باید به هر معامله به چشم موقعیتی برای بروز مهارتهای خود بنگرید.



همه چیز را نادیده بگیرید

اگر شما زمانی را برای طراحی و توسعه و تکمیل یک سیستم صرف کردهاید، و اکنون سیگنالی را صادر کرده است، آیا باید به حرفهای تلویزیون مبنی بر اینکه بازار در روزهای آینده بسیار بد خواهد بود گوش فرا دهید؟ سعی کنید خود از تمام عوامل بازدارنده - که باعث میشوند از انجام یک معامله که در مورد آن اطمینان و دانش کافی دارید منصرف شوید- دوری كنيد. در عوض بر معاملات خود و فرآیند آنها به دقت تمرکز كنيد. معاملهگران تازه کار خیلی زود یاد میگیرند که تنها بر روی تعداد بسیار محدودی از سهام متمرکز شوند و کار کنند، چون در مییابند که نمیتوانند همزمان مراقب تعداد زیادی سهام باشند. هنگامی که آنها در شناخت رفتار آن سهام خاص مهارت کافی به دست آوردند، میتوانند بر روی سهام بیشتری کار کنند. انجام درست معاملات چندان هم دشوار نیست: لازم است، به طور مثال بر اساس سیستم تکنیکالی که دارید، به خود بگویید اگر rsi پایین تر از 70 بیاید، سهم را خواهم فروخت و اگر از 20 بالاتر رود، آن را خواهم خرید. هنگامی که تمرکز شما توسط افکار خارجی یا عوامل مزاحم از بین میرود، انجام معامله با قطعیت کافی بسیار دشوار خواهد شد. تمام معاملهگران باید تمرکز و فراموش کردن عوامل مزاحم مانند درد جسمی خفیف یا ناراحتیهای روزمره را با خود تمرین کنند تا رفته رفته در انجام تمرکز قویتر شوند.



خشنودی پایدار

در گذشته نمیدانستم که مسرت پایدار چه اندازه در انجام معاملات با قطعیت بیشتر میتواند اثر بخش باشد. کرامر میگوید، مسرت پایدار دو جنبه دارد: اولین مورد آن است که سیستم خود را پیش از انجام معامله به خوبی بشناسید. وقت کافی برای شناخت سیستم خود و چگونگی کارآیی آن در شرایط گوناگون بازار صرف كنيد. شناخت بهتر سیستم اعتماد به نفس کافی برای انجام معاملات بهتر را به شما خواهد داد. جنبه دوم این است که به خوبی از سیگنالها و پیامهای سیستم خود پیروی كنيد. البته باید دانست و مطمئن شد که هر سیگنال معاملاتی نمیتواند موفقیتآمیز عمل كند، اما در طول زمان سودهای دریافتی بیشتر از زیانها خواهد بود. باید آزمایشهاي خود شما این نکته را ثابت کند. اعتقاد به اینکه سیستم شما در طول زمان و براساس تجارب قبلی که داشته اید، خوب عمل میکند، باعث خواهد شد تردید را از خود دور كنيد. بگذارید در پایان این مقاله داستانی را برایتان بگویم:



شخصی به نام لیندا که یک مشاور سرمایه گذاری است، میشناسم که در کشیدن ماشه بدون تردید توانایی خیرهکنندهای دارد. به یاد میآورم زمانی به او یک ایمیل زدم و گفتم سهمی که اخیرا خریداری کرده، قرار است سود سالانه خود را کاهش دهد. میدانید او چه کاری انجام داد؟ به محض باز شدن بازار، آن را با قیمت 26 دلار (که کمتر از قیمت خریدش پس از 32 روز بود) فروخت. البته سهم قیمتهای پایین تری تا 19 دلار را هم در همین مدت به خود دیده بود. او از طریق این کار، در حدود 27 درصد از منافع مشتریانش را حفظ کرد. تجربه به او نشان داده است که به سرعت و بدون یک لحظه فکر بیشتر، زیانهای خود را متوقف کند و هنگامی که معاملهای خوب پیش میرود و سودها در حال جمع شدن هستند، استراحت کند. اکنون هرگاه سهمی که خریدهام خوب پیش نمیرود، تصور میکنم که لیندا آن سهم را دارد. از خود میپرسم او در این موقعیت چه میکند؟ سریع آن کار را انجام میدهم.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=325093

بابک 52
2012/11/01, 01:55
روانشناسي بازار سهام

مقابله با استرس در معاملات



گروه بورس- در ادامه سلسله مطالب روانشناسي بازار سهام ميخوانيم: به عنوان معاملهگر، ما میتوانیم با مشاهده دقیق چگونگی مقابله ساموراییها با نبردهایشان نحوه بهینه مقابله با استرس در معاملات را به خوبی فرابگیریم.








این راهکارها شامل 6 قسمت هستند که در زیر به آنها اشاره میکنیم:

1. تمام زیانهای احتمالی را پیش از ورود به بازار بپذیرید.

مک کال که یکی از نویسندگان مشهور در حوزه روانشناسی بازار سهام است، میگوید ساموراییها پیش از ورود به جنگ، مرگ را پیامدی کاملا عادی از نبرد میدانستند و آن را به خوبی میپذیرفتند. این امر شجاعت لازم برای نبرد با جسارت بیشتر و تردید کمتر را به آنها ارزانی میکرد. اگر بدانید که ممکن است بمیرید، نهایت تلاش خود را در نبرد خواهید کرد.

بدانید و بپذیرید که هر معامله ممکن است برایتان زیانآور باشد. بنابراین بر آن اساس برنامهریزی نمایید. این کار اعتماد به نفس لازم برای انتخابهای صحیح تر را به شما خواهد داد.

2. ذهن و روح و جسم خود را متمرکز کنید.

مک کال توضیح میدهد که تمرین تنفس عمیق به وضعیت عصبی ما آرامش میبخشد و کمک میکند تا بهتر بر هیجان و ترس خود غلبه کنیم. من همیشه این کار را قبل از یک مصاحبه رادیویی انجام میدهم تا خودم را آرام کنم.

3. به مهارتهای درونی و درک شهودی و حس خود اعتماد کنید.

اغلب صدای درون من فریاد میزند که سهمی را بفروشم، زیرا قیمت آن پایین خواهد رفت. هنگامی که بر اساس این ندای درونی اقدام میکنم کارها خوب پیش میرود. نادیده گرفتن این نداهای درونی و تفکر مجدد در مورد آنها کار را خراب خواهد کرد.

مک کال معتقد است: یک معاملهگر خوب نه تنها باید به ابزارهای خود متکی باشد، بلکه باید به درک درونی خود گوش فرا دهد. اگر هنوز به سیستم خود اعتماد ندارید، آن را دور بیندازید و سعی کنید نحوه کار آن را به خوبی درک کنید و آن را بفهمید و آنگاه دوباره به آن اعتماد کنید. اگر هم سیستم شما مدتی است که خوب کار نمیکند و نتایج مطلوبی به دست نمیدهد، احتمالا زمان تغییر فرا رسیده است. هر کاری که لازم است انجام دهید تا مطمئن شوید سیستمی که از آن استفاده میکنید، خوب کار میکند. خودتان را هم در این بررسی و بازبینی قرار دهید. به عبارتی، اگر نمیتوانید به صدای درونتان گوش فرادهید، تنها معاملات مجازی انجام دهید تا زمانی که این توانایی ذهنی را به دست آورید.

4. پیروزی و موفقیت را به وضوح برای خود مجسم کنید.

میتوان همین موضوع را به نحو دیگری بیان کرد: مثبت بیندیشید. یک نتیجه مثبت را برای خود متصور شوید و از این طریق راحت تر میتوانید به موفقیت دست یابید. ممکن است حتی سه سال زمان و زیان کردن نیاز باشد تا این توانایی را به خوبی به دست آورید. اما امیدوار باشید و برای آن تلاش کنید.

اگر با خود بگویید که این معامله هم ناموفق خواهد بود، اول اینکه نمیتوانید شاد باشید، و دوم اینکه، ممکن است توانایی بالقوه خود برای انجام معاملات موفق را نیز قربانی این ترس و تردید نمایید. اگر واقعا فکر میکنید که این معامله هم به شکست و زیان منتهی خواهد شد، پس چرا سهامی را میخرید؟ از همان اول خود را از آن کنار بکشید.

5. تنها در زمان حال باشید (بیندیشید) (زندگی کنید) تا بتوانید بر ترس خود فائق آیید.

مک کال میگوید ترس به انجام تحلیلهای اضافی میانجامد و خود من نیز فکر میکنم این گفته درست است. همین تفکرهای مجدد، «سیستم به دقت تنظیم شده» شما را نابود خواهد کرد. به مهارتها و ابزارهای خود اطمینان داشته باشید و این کار تردید و رفتار هیجانی و تکانه ای که کارها را دشوارتر میکنند، از شما دور خواهد کرد.

همانطور که یک معامله پیش میرود، بر آن تمرکز کنید، نه بر آنچه که ممکن است اتفاق بیفتد یا نیفتد. شما نمیتوانید آنچه که اتفاق میافتد را کنترل نمایید، اما میتوانید با آنچه که هماکنون در حال اتفاق افتادن است به خوبی برخورد کنید و بهترین واکنش را نسبت به آن داشته باشید. درست مانند پرواز کردن است، اگر بر روی خودتان تمرکز کنید که مثلا سقوط خواهید کرد مطمئن باشید که امیدی برای موفقیت نخواهید داشت.

6. هرگز کاری که شروع کرده اید را نیمه کاره رها نکنید.

این موضوع هم یکی از پندهایی است که در بسیاری از مطالب روانشناسی به آن برخورد میکنیم. معاملهگران موفق دوست دارند پروژههای ذهنی خود را تکمیل کنند و به خوبی به سرانجام برسانند. اگر شجاعت لازم برای ورود به یک معامله را داشته اید، باید شجاعت خود را تا انتهای بازی حفظ کنید. برای معاملات خود برنامه ریزی کنید و بر اساس آن پیش روید.

اگر از همان ابتدا در مورد یک معامله تردید دارید، بهتر است اصلا وارد آن نشوید. فقط یادتان باشد نگذارید این احساس باعث شود بهانه لازم برای معامله نکردن را به دست آورید. به هر حال تنها راه موفق شدن و کسب سود، انجام معامله و نه اجتناب از انجام آن است. با خود بگویید معامله ای که در پیش دارم و اکنون در حال آغاز آن هستم، به یکی از موفق ترین معاملاتم – که زمان زیادی منتظرش بودم- تبدیل خواهد شد.

این موارد را در زیر خلاصه ميكنيم:

برای زیان آماده باشید. هنگام انجام معامله آرامش خود را حفظ کنید. به خود و ابزارهای خود اعتماد کنید. بر روی خود معامله تمرکز نمایید، نه بر آنچه که ممکن است اتفاق بیفتد. معامله را تا انتهای آن به خوبی پیگیری کنید و تمام کنید. و نهایتا اینکه بر پول تمرکز نکنید، بلکه بر این موضوع متمرکز باشید که چه قدر خوب معامله کردید و میتوانید امیدوار باشید که به زودی معاملهگر بسیار موفقی خواهید بود.
http://donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=318516

بابک 52
2012/11/08, 11:29
روانشناسي بازار سهام

تيپ شخصيتي و معاملهگري خود را بشناسيد



گروه بورس- راهي كه به سوي معاملهگري بهتر ختم ميشود همان راه ترقي است و ميدانيم كه هيچ دو راهي با يكديگر يكسان نيستند.هر يك از ما بايد از جايي كه هماكنون در اين مرحله از زندگي خود در آن قرار داريم آغاز كنيم. فارغ از اين كه مسير شما چيست و چگونه است، بايد در وهله اول به درستي مشخص كنيد كه در حال حاضر كجا هستيد.








بايد بفهميد چه الگوهايي در زندگي شما وجود دارند كه مانع از انجام معاملات موفق يا روابط بهتر با ديگران ميشوند. اين الگوها هم اكنون در اختيار شما هستند، زيرا اين رفتار و الگوها همگي در فعاليت معاملهگري شما و ديگر جنبههاي زندگيتان خود را نشان ميدهند.متاسفانه در بيشتر اوقات افراد آگاهي درستي از آنها ندارند يا اينكه به طور كلي از آنها بيخبر هستند. بنابراين، سفر به سوي متحول شدن اغلب با يك بحران آغاز ميشود. زيرا تنها زماني كه بحراني پيش ميآيد، ما انسانها بيدار ميشويم و در مييابيم كه جايي از كارمان اشكال دارد.

اين مقاله كه در نوع خود بي نظير است و اولين سري از مقالات هشت گانه شناخت شخصيت است، به شما خواننده عزيز كمك خواهد كرد تا بدانيد كه هماكنون در كجا قرار گرفته ايد. جك شواگر كه تجربيات ارزشمندي را از مصاحبههاي متعدد خود با نابغههاي سرمايهگذاري كسب كرده، معتقد است مهم ترين عامل در موفقيت در معاملهگري، برخورداري از يك سيستم معاملاتي است كه بيشترين همخواني را با شخصيت شما داشته باشد.
بنابراين، اين مقاله را بر اساس اين واقعيت بنا مينهم كه شناخت تيپ شخصيتيتان براي اين كه بدانيد در كجا قرار گرفته ايد و در آينده بايد چه كارهايي انجام دهيد و چه تصميماتي اتخاذ كنيد، بسيار مهم است. اين در واقع آغاز سفري است به سوي كامل شدن.

اهميت خصيصههاي شخصيتي به اين علت اهميت فراوان دارد كه تصويري سريع و دقيق از جايي كه هماكنون در آن قرار داريم برايمان فراهم ميآورد و كمك ميكند بخشهايي از شخصيتمان كه ناديده گرفته شدهاند، پرورش يابند. تمام خصيصههاي شخصيتي كه در اين مقالات به آنها خواهيم پرداخت، به صورت دوگانه مطرح ميشوند.

به طور مثال اگر مشخص شود كه شما فرد برونگرايي هستيد، به اين معناست كه بخش اعظمي از انرژي خود را صرف عوامل بيروني ميكنيد و به اين معنا خواهد بود كه كامل شدن براي شما، شايد گراييدن بيشتر به جنبه درونگرايي تان است. بايد آنقدر روي خود كار كنيد تا بتوانيد تعادلي ميان تمركز بر درون و بيرون پيدا كنيد.
درك شخصيت سرمايهگذاري
اگر تا به حال به پرسشنامه تيپهاي شخصيتي كارل يونگ كه بر پايه ابعاد چهار گانه شخصيت بنا شده است، پاسخ داده باشيد، اطلاعات نسبتا جامعي از پروفايل شخصيتي خود در اختيار داريد. اين چهار بعد شامل موارد زير هستند: درون گرايي/ برونگرايي، درك شهودي و دروني/ احساس كردن، فكر كردن/ احساس كردن، و در نهايت دريافتكننده/ قضاوت گر. هنگامي كه شخصي را در مورد اين ابعاد چهارگانه ارزيابي ميكنيد، به جاي اينكه به چهار تيپ شخصيتي برسيد، به يك تقسيم بندي جامع 16 تيپي دست خواهيد يافت.
اين آزمون بسيار شبيه به پرسشنامه شخصيتي مشهور ميرز بريگز است. بنابراين جدا پيشنهاد ميكنيم يا با استفاده از پرسشنامه شخصيت سرمايهگذاري، تيپ شخصيتي خود را بيابيد يا اينكه به آدرس اينترنتي زير مراجعه كنيد و آزمون رايگان ميرز بريگز را براي خود انجام دهيد تا تيپ شخصيتي خود را شناسايي كنيد.

(www.humanmetrics.com)

در ادامه به عناصر مختلف مطرح شده توسط يونگ خواهيم پرداخت و بيان خواهيم كرد كه چگونه اين عناصر مختلف با يكديگر تركيب ميشوند و انواع خلقيات را پديد ميآورند. همچنين بحث خواهيم كرد كه انواع فرآيندهاي شناختي و خلقيات چه ارتباطي ميتوانند با موفقيت در معاملات و سرمايهگذاري داشته باشند.

بيشتر ما، از اينكه چگونه اطلاعات را دريافت ميكنيم و آنها را فرآوري ميكنيم بياطلاعيم. تفاوتهاي بسيار زيادي در درك، تفسير و تعبير افراد مختلف از آنچه در اطرافشان ميگذرد وجود دارد و همين تفاوتهاي عميق هستند كه به تفاوتهاي خيرهكننده در رفتار و شخصيت افراد و در نهايت عملكرد آنها منجر ميشوند. در زير به يكياز ابعاد چهارگانه شخصيتي يونگ خواهيم پرداخت و توضيح خواهيم داد كه چگونه هر يك از آنها ميتوانند روي فعاليتهاي معاملاتي شما تاثير گذار باشند.
يونگ معتقد بود تمام انسانها به سوي يكي از دو حالت درونگرايي يا برونگرايي متمايل هستند. با وجود اين كه ما اين مفاهيم را به ميزان اجتماعي بودن افراد نسبت ميدهيم، اما تمركز اصلي يونگ بر مسائل ديگري بود. او معتقد بود كه فرد برونگرا بر دنياي بيرون و فيزيكي و فرد درونگرا بر دنياي دروني يا روانشناختي متمركز است. با اين حال، افراد بسيار معدودي را ميتوان تنها در يكي از اين دو گروه جاي داد. در واقع تمام افراد بخشي از هر دو گرايش را دارند و در فعاليتهاي مختلف ممكن است اين گرايشها متفاوت باشند.

به طور مثال، يك معاملهگر درونگرا بيشتر بر دنياي ذهني خود، مفاهيم و ايدهها متمركز است. افكار دروني او غالب هستند. اين نوع معاملهگر بر اين موضوع متمركز است كه چگونه ميتواند نتايج خوبي را (به تنهايي) كسب كند. اين به آن معنا نيست كه اين افراد نميتوانند اجتماعي و دوست داشتني باشند. بلكه اين واقعيت تنها به اين معنا است كه توجه آنها بيشتر به دنياي درونشان معطوف است. بر اساس نظريات، انتظار ميرود كه تعداد برونگراها تقريبا دو برابر درون گراها باشد، البته اين آمارها هميشه دقيق نيست. افراد برونگرا تمايل دارند بر دنياي خارج و فيزيكي، افعال، كارها، اشيا و اشخاص تمركز كنند. تمركز اصلي آنها، بر افراد، چيزها، محيط اطراف، شغل، بازار و دستاوردهاي آنها است. به طور مثال، يك معاملهگر برونگرا به دنبال راه حلهايي در بيرون خود است تا موفقيت بيشتري به دست آورد. به اين علت كه بيشتر افراد برونگرا هستند، بنابراين بيشتر معاملهگران به دنبال يافتن يا تكميل يك سيستم معاملاتي هستند تا بتواند به آنها كمك كند در معاملات خود موفقتر عمل كنند.

افراد برونگرا توسط افراد ديگر، يك گروه، يك مهماني، يا جمعي در يك شهر بزرگ و شلوغ تهييج ميشوند و انرژي ميگيرند و اگر برونگرايي آنها افراطي شود، ممكن است به سوي از دست دادن هويت خود پيش روند. بنابراين، اگر يك معاملهگر برونگرا تمام سرمايه خود را در يك معامله از دست بدهد و پيشتر خود را به عنوان يك معاملهگر موفق شناخته باشد و به ديگران معرفي كرده باشد، بعيد نيست كه اين شكست و زيان به فروپاشي ذهني و عاطفي شديد در او منجر شود.
با اين حال، در تحقيقاتي كه دكتر فان تارپ، دكتراي روانشناسي باليني و متخصص روانشناسي سرمايهگذاري و معاملهگري انجام داده است، رابطهاي ميان درونگرايي/ برونگرايي و موفقيت در معاملات يافت نشد. در پژوهشها معلوم شد كه از ميان افراد درونگرا، 7 درصد آنها موفقيت چشمگيري داشتند و از ميان افراد برونگرا 8 درصد آنها از موفقيت چشمگيري برخوردار بودند. بنابراين، تفاوت معنادار نبود.

وحید 20
2012/11/15, 01:13
روانشناسي بازار سهام
معامله گری در بورس و 16 شخصیت متفاوت

دکتر فان تارپ متخصص مشهور روانشناسي بازار سهام در ادامه مقاله خود تحت عنوان تیپ شخصیتی و معامله گری مینویسد: در این قسمت به تفاوت سه تقسیم بندی دیگر از خصیصه های روانشناختی افراد و ارتباط آنها با معامله گری میپردازیم:

درک شهودی و فراحسی يك معامله گر
دو بخش دریافتی که موجب درک از پدیدههای اطراف میشوند عبارتند از: حواس پنج گانه و درک شهودی و فراحسی. تمایل به استفاده از حواس پنجگانه یعنی استفاده از حواس بینایی، شنیداری، لامسه، چشایی، و بویایی برای درک یا نشان دادن یک پدیده قابل لمس. این بخش اطلاعات مختلف را از دنیای ذهنی درونی و عینی بیرونی دریافت میکند. غالب بودن این بخش ارتباط زیادی با «زمان حال» دارد. در حالی که تصور میشود حدود 75 درصد افراد دارای این تمایل باشند، اما تنها 39 درصد از جمعیت آماری مورد مطالعه ما دارای این تمایل بودند.
برخلاف مورد اول، درک فراحسی و شهودی همان چیزی است که یونگ آن را «درک از طریق ذهن ناخودآگاه» نامید. ویژگی اصلی درک شهودی توانایی تخیل است. این درک مستلزم دیدن تصویر کلی و تصور موارد ممکن است. همچنین درک فراحسی خود را از زمان حال رها میکند و به گذشته و آینده هم مینگرد تا موارد و پدیدههای ممکن آینده را بفهمد. تصور میشود حدود 25 درصد افراد دارای این تمایل در درک هستند؛ اما در جمعیت آماری مورد مطالعه، 61 درصد افراد دارای این گرایش بودند.
به نظر میرسد در میان تمام ویژگیهای نامبرده توسط یونگ، درک فراحسی و شهودی مهمترین نقش را در موفقیت ایفا نماید. ما در جمعیت مورد مطالعه خود 31 معاملهگر داشتیم که 25 نفر از آنها دارای عملکردهای بسیار خوبی بودند. جالب است بدانید که در این میان، 25 نفر از آنها دارای این گرایش ذهنی بودند و تنها پنج نفر دارای تمایل ذهنی حواس پنج گانه بودند. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که برخورداری از درک فراحسی و توانایی برای دیدن تصویر کلی و جامع از پدیدهها نقش بسیار مهمی را در موفقیت در معاملات بازی میکند.
اهميت تفکر و احساس
دو بخش ذهنی که مربوط به قضاوت هستند، عبارتند از تفکر و احساس. تفکر شامل فرآیندهای فکری منطقی است که دربر دارنده استدلالهای علت و معلولی است. تفکر، شناخت و قضاوت را تسهیل میکند. در این مورد، افراد با مواردی چون واقعیتها، حقایق، تجربهها، ویژگیها، و نهایتا «اینجا و اکنون» درگیر هستند.
تمام پدیدهها برای این افراد قابل لمس و براساس یک توالی منطقی است. هنگامی که افراد بر اساس تفکر تصمیم میگیرند، تمام نقاط مثبت و منفی را به شیوهای که توالی وقایع را دربرگیرد، لحاظ میکنند. اگر فرض کنیم که معاملات تنها براساس تفکر انجام میشود، در واقع باید بپذیریم که معامله پیش از تصمیمگیری انجام شده است. جالب است که عموما افراد با تفکر خود تصمیم میگیرند، اما بر اساس احساسات خود عمل میکنند.
احساس کردن، شامل تصمیم گیری از طریق قضاوتهای ارزش گذارانه است. این مورد به ما اجازه میدهد تا تعیین کنیم که آیا چیزی مهم است یا خیر. احساس کردن همچنین مقدار زیادی ارزشهای ذهنی و شخصی را دربرمیگیرد.
اگر تفکر به مقدار زیادی در یک فرد رشد نماید، احساس دیگر نمیتواند به اندازه کافی رشد کند و برعکس. باید دانست که تفکر زیادی برای خلق و ایجاد یک برنامه معاملاتی مناسب لازم است، اما قطعا برای اجرایی کردن و به عمل در آوردن آن برنامه احساس هم لازم است.
بنابراین، معاملهگر برای موفقیت باید در برخورداری از این دو خصیصه تعادل لازم را داشته باشد. تصور میشود که نیمی از جمعیت دارای گرایش غالب تفکر و نیمی دیگر دارای گرایش غالب احساس هستند. اما در جمعیت مورد مطالعه ما، در حدود 57 درصد افراد دارای جنبه غالب تفکر و 43 درصد دارای گرایش احساسی بودند.
باید بدانید که در جمعیت آماری مورد مطالعه، معاملهگران موفق بسیار بیشتر از آن که احساسی باشند، دارای جنبه غالب تفکر بودند و این نسبت 6 به 1 بود. اما همزمان، تعداد کل معاملهگران ناموفقی که دارای گرایش تفکری بودند، بیشتر بود! تصور من این است که معاملهگران موفق همیشه تعادلی میان این دو خصیصه برقرار میکنند، اما از نظر فکری غالب هستند.
قضاوت و درک
تقسیمبندی آخر کمی گول زننده است، زیرا کلماتی که برای نامیدن آنها استفاده میشود نمیتوانند به درستی فرآیندهای دخیل در هر یک را نشان دهند. این تقسیمبندی مربوط به میزان بسته بودنی است که فرد در مدیریت امور خود به آن نیازمند است. افرادی که قضاوتگر هستند، بسته بودن را طلب میکنند و میخواهد که همه چیز مرتب و در جای خودش قرار گیرد. در مقابل، درککنندهها خواهان شناوری بیشتری هستند و گزینههای پیش روی خود را باز نگه میدارند.
قضاوتگر حس اضطرار را تا موقع گرفته شدن تصمیم، حس میکند. آنها کار را بسیار جدی میگیرند و معتقدند که انجام کار از هر چیز دیگری مهمتر است. بنابراین، قضاوتگرها تمام آمادگیها، مراقبتها، و نظم و ترتیبها را پس از انجام کار اصلی، انجام میدهند. تصور میشود که نیمی از جمعیت به هر یک از این دو گروه متعلق هستند. اما در جمعیت آماری مورد نظر 72 درصد افراد قضاوتگر بودند.
اما افراد درککننده تمایل دارند که با جریان حاضر پیش روند. آنها تصمیمگیری را تا لحظه آخر انجام نمیدهند و همیشه در پی اطلاعات بیشتر برای انجام این کار هستند. بنابراین هنگامی که نهایتا تصمیمی میگیرند، این تصمیم با احساسی از بی قراری و راحت نبودن همراه است. این افراد آسان گیر تر و شوخ تر و بازیگوش تر از دسته مقابل هستند. آنها دوست دارند که کارشان لذت بخش باشد. اما ممکن است این افراد چنان درگیر کار خود شوند که گذر زمان یا هر چیز دیگر را فراموش نمایند. تصور میشود نیمی از جمعیت این گونه باشند. انتظار من این است که افرادی که با تصمیم گرفتن مشکل دارند، خود را از معاملهگری دور کنند و در عمل تنها 28 درصد جمعیت آماری مورد مطالعه درککننده بودند.

مجيد رادمنش
2012/11/30, 16:03
روانشناسي بازار سهام


اهميت تسلط در معاملات


دنیای اقتصاد - دکتر فان تارپ در بخش دیگری از مجموعه مطالب خود در مقالهای تحت عنوان جام مقدس سرمایه گذاری مینویسد: تقریبا هر سرمایه گذار موفقی که میشناسم، نشان داده که یک درس را به خوبی آموخته و و آن درس این است که موفقیت در بازار از یک فرآیند کنترل درونی ناشی میشود. این موضوع یک تغییر اساسی برای بسیاری از سرمایه گذاران به شمار میرود. به دست آوردن کنترل درونی برای برخي سرمایه گذاران و معامله گران کار چندان دشواری نیست، اما برای اکثریت آنها بسیار دشوار است که اهمیت آن را به درستی درک نمایند.


به طور مثال، بسیاری از سرمایه گذاران معتقدند که بازار مانند موجود جانداری است که از دیگران قربانی میگیرد. اگر به این جمله باور داشته باشید، یعنی این موضوع برای شما هم اتفاق خواهد افتاد. اما واقعیت آن است که بازارها قربانی نمیگیرند، این سرمایه گذاران هستند که از خود قربانی میسازند. هر معامله گری سرنوشت خود را در دست دارد. هیچ سرمایهگذاری نمیتواند بدون درک درست این موضوع، موفق شود.



اين واقعيتهاي مهم را در نظر بگيريد

بیشتر افراد موفق حرفهای در بازار با کنترل ریسک به موفقیت رسیده اند. کنترل ریسک بر خلاف گرایش و رفتار طبیعی ما است. کنترل ریسک، به کنترل درونی بسیار زیادی نیازمند است. نمونه ای از این موضوع میتواند این باشد که برخی افراد تنها با در نظر گرفتن سود احتمالی که خرید یک سهم ممکن است به هر دلیل برایشان به ارمغان آورد، بدون در نظر گرفتن ریسکهای مربوط به آن ،از جمله وضعیت بنیادی، به خريد سهم اقدام كنند.


بیشتر نوسان گیران موفق، ميزان موفقیتی در حدود 35 تا 50 درصد دارند. آنها موفق نیستند زیرا قیمتها را به خوبی پیش بینی میکنند! آنها موفق هستند به این علت که حجم و تعداد معاملههای موفقشان بسیار بیشتر از معاملات ناموفقشان است. این مورد هم به کنترل درونی زیادی نیازمند است.


بیشتر سرمایه گذاران محافظه کار موفق، بر خلاف جهت بازار حرکت میکنند. آنها همان کاری را انجام میدهند که دیگران از انجام آن هراس دارند. آنها صبور هستند و دوست دارند همیشه برای بهترین موقعیتها به اندازه کافی صبر کنند. این مورد هم نیاز به کنترل درونی قابل توجهی دارد.


موفقیت در سرمایه گذاری و معامله گری بیش از هر عامل دیگر به کنترل درونی نیازمند است. در واقع این اولین قدم به سوی موفقیت در معاملات است. افرادی که خود را وقف پرورش و رشد مناسب این کنترل میکنند، همانهایی هستند که در نهایت بیشترین موفقیتها را به دست میآورند.



چگونه كنترل دروني را افزايش دهيم؟

بیایید کنترل درونی را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار دهیم. در طول سالهایی که در مورد عوامل موفقیت در معامله گری کار کرده و با افراد بسیاری در این باره صحبت کرده ام، به این نتيجه رسیده ام که تمام این عوامل را میتوان در سه عامل خلاصه کرد:

روانشناسی، مدیریت پول (درصد اختصاص پول به یک مورد سرمایه گذاری)، و ایجاد و بهبود دائمی سیستم.


بیشتر افراد ایجاد سیستم را بیش از حد مورد تاکید قرار میدهند و دو مورد دیگر را کم اهمیت تلقی میکنند. افراد موفقتر و آنهایی که ذهن پیچیده تری دارند، بر این باورند که هر سه عامل مهم هستند و اضافه میکنند که روانشناسی از تمام عوامل دیگر مهم تر است و مدیریت پول و ایجاد سیستم مناسب را در جایگاه های دوم و سوم قرار میدهند.


يكي از استادان سرمايه گذاري زمانی به من گفت دوره ای را در دهه 1970 در معامله گری تدریس میکرد که حدود 10 هفته طول میکشید. او هفته اول را به تدریس اطلاعات مقدماتی درباره معامله گری در بازار صرف میکرد. سپس یک هفته دیگر را به تدریس موارد تکنیکال از جمله میانگین متحرک دانچین میگذراند. اما به گفته او تمام هشت هفته باقیمانده را باید صرف قبولاندن افراد به پیروی دقیق از سیستم هایشان و همچنین کمک به آنها برای درک و پذیرفتن این موضوع که ضرر و زیان در این بازار کاملا طبیعی است و استفاده از هر سیستمی ممکن است زیانهایی را به همراه داشته باشد، میکرد.



همه چيز روانشناسي است و بس!

من به نحو متفاوتی به این موضوع نگریسته ام و هنوز هم در مورد عقایدم پافشاری میکنم: معتقدم که موفقیت در معاملات 100 درصد در روانشناسی خلاصه میشود. اما باید اضافه کنم که به نظر من، مدیریت پول و ایجاد و تبعیت از یک سیستم خود از اجزاي روانشناسی به شمار میروند. دلیل آن هم ساده است: ما انسان هستیم، نه روبات.


برای اجرای هر رفتار، باید ابتدا اطلاعات را از طریق مغز خود فرآوری کنیم و واضح است که برای تکرار هر رفتاری، فرد باید اجزا و چگونگیهای آن رفتار را به خوبی درک کند. این موضوع اهمیت مدلسازی در حیطه سرمایه گذاری را روشن میکند که در قسمت بعد به آن خواهیم پرداخت.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=331913

وحید 20
2012/12/13, 04:13
روانشناسي بازار سهام
راز موفقیت نابغه های سرمایه گذاری چیست؟


گروه بورس- دکتر فان تارپ متخصص مشهور روانشناسی بازارهای مالی در مطلبی تحت عنوان مدلسازی از نابغههای بازار و نکتههای جالبی برای یافتن یا خلق یک سیستم سرمایهگذاری و معاملهگری، مینویسد: شاید شما هم تاکنون در کارگاهی که یک سرمایهگذار موفق در آن از رازهای موفقیت خود سخن گفته شرکت کرده باشید.







شما هم ممکن است تحت تاثیر مهارت و شیوه ارائه مطالب توسط سرمايهگذار خبره قرار گرفته باشید. حتی ممکن است این کارگاه را در حالی ترک کرده باشد که به علت اعتماد به نفسی که از آن برخوردار شدهاید، با خود گفتهاید به زودی موفقیتهای خوبی را به دست خواهم آورد.اما متاسفانه هنگامی که این پندها و نصیحتها را به کار گرفتید، متوجه شده اید که زیاد هم نسبت به قبل از حضور در این کارگاه بهتر عمل نمیکنید. یا اینکه مطالب مفيد نبوده است، یا اینکه شما در اجرای آن موارد به خوبی عمل نکردهاید.

چرا این اتفاق میافتد؟ به این علت که شما ساختار ذهنی خود را با فردی که خبره بوده و تدریس کرده است، همسو نکردهاید. در واقع، ساختار ذهنی او و شیوه تفکرش عامل کلیدی در موفقیت او به شمار میرود.
هنگامی که افراد دیگر به شما میگویند که چطور باید در بازار رفتار و عمل کنید، این احتمال وجود دارد که فقط به طور سطحی به شما بگویند که خود در بازار چه کاری انجام میدهند و نتوانند مطالب را عمیقا منتقل نمایند. البته این به آن معنا نیست که آنها میخواهند شما را گول بزنند، بلکه واقعیت آن است که خود آنها هم ممکن است اصول و بنیادهای کارهایی که انجام میدهند را درک نکنند و بنابراین نمیتوانند مطالب را با اثربخشی زیادی به شما منتقل نمایند؛ بنابراین یا این افراد خود هم نمیتوانند به خوبی کارهایی که انجام میدهند را درک کنند، یا آنکه در انتقال آنها مشکل دارند. این موضوع ممکن است باعث شود فکر کنید شما باید از یک موهبت یا استعداد ذاتی برای موفقیت در بازار برخوردار باشید. بنابراین بسیاری افراد نا امید میشوند و بازار را به خاطر همین تفکر اشتباه برای همیشه ترک میکنند.
من معتقدم اگر دست کم دو نفر بتوانند کاری را خوب انجام دهند، میتوان افراد دیگر را برای انجام همان کارها به همان خوبی مورد آموزش قرار داد.در حدود 20 سال پیش، علم مدل سازی به شیوه یک جنبش زیرزمینی توسط دو نفر به نامهای ریچارد بندلر و جان گریندر متولد شد. آن دو فرد نتیجه تلاشهای خود را nlp نامیدند.

من تاکنون سه جنبه مختلف معاملهگری و سرمایهگذاری را مدلسازی کردهام و اکنون در حال کار بر روی مدل چهارم هستم. اولین مدلی که ایجاد کردم، این بود که چگونه به یک سرمایهگذار یا معاملهگر بسیار خوب تبدیل شوم و بر بازارها تسلط پیدا کنم. در واقع فرآیند تولید چنین مدلی مستلزم کار با سرمایهگذاران و معاملهگران بسیاری است تا بتوان درک کرد آنها چگونه در بازار عمل میکنند. اگر شما فقط یک نفر را به عنوان مدل خود قرار دهید، به آن علت که موارد مختص به آن فرد ممکن است زیاد باشد، احتمالا در مدلسازی و موفقیت براساس کار با آن مدلها با مشکل مواجه خواهید شد. اما اگر موارد مشترک در تعداد زیادی معاملهگر و سرمایهگذار را درک کنید و مدل سازی نمایید، آنگاه خواهید فهمید که شیوههای موفقیت آنها چیست.

به طور مثال، هنگامی که اولین بار از معاملهگران مدل خود میپرسیدم که آنها چگونه کار میکنند، درباره شیوه کار خود برایم توضیح میدادند. پس از مصاحبه با 50 معاملهگر دریافتم، هیچ یک از آنها سیستم و روش یکسانی ندارند. سپس به این نتیجه رسیدم که منطقا راز موفقیت این افراد در سیستمهایشان نهفته نیست. تنها نکته این بود که تمام آنها از روشهايي با ریسک پایین استفاده میکردند. بنابراین نکتهای که تمام این سرمایهگذاران و معاملهگران در آن مشترک بودند، ایدههای کمریسک برای خرید و سرمایهگذاری بود.
هنگامی که شما به عناصر مشترک در میان این افراد میرسید، آنگاه باید اجزا تشکیل دهنده هر یک از این کارها را کشف کنید. عقاید و افکاری که باعث میشود این افراد بر بازار مسلط باشند، چیست؟ آنها چگونه فکر میکنند که میتوانند این کارها را به خوبی انجام دهند؟
نکته آخر در ایجاد یک مدل آن است که مدل به دست آمده را به فرد دیگری آموزش دهید و ببینید به نتایج مشابهی خواهید رسید یا نه.
دومین مدلی که من ایجاد کردهام، راجع به این است که معاملهگران و سرمایهگذاران بزرگ چگونه کار خود را یاد میگیرند و چگونه تحقیقات خود را انجام میدهند. بسیاری افراد فکر میکنند این موضوع همان بخش غیر روانشناختی بازار است. اما واقعیت آن است که وظیفه دشوار یافتن یا ایجاد یک سیستم مناسب، صد درصد یک عمل ذهنی است.

یکی از مواردی که برای ایجاد یک سیستم سرمایهگذاری و معاملهگری به آن نیاز است، شناخت خود به اندازه کافی است تا بتوانید سیستمی را بیابید یا خلق کنید که بیشترین همخوانی را با شما داشته باشد. اما چگونه میتوان این کار را انجام داد؟ و هنگامی که به اندازه کافی درباره خود میدانید چگونه میتوانید بفهمید چه نوع سیستمی بیشترین تناسب را با شما دارد؟
سومین مدلی که ایجاد کرده ام، این است که معاملهگران و سرمایهگذاران موفق چگونه پول خود را برای سرمایهگذاریهای مختلف مدیریت میکنند و چه حجمی از سرمایه خود را برای هر یک از موقعیتهای سرمایهگذاریشان اختصاص میدهند. متاسفانه با آنکه بسیاری در مورد مدیریت پول حرف زدهاند، اما تقریبا هیچ یک از آنها در مورد خود موضوع صحبت نکردهاند وتنها به تاثیرات مثبتی که رعايت اصل تنوع در سرمایهگذاری به همراه دارد، پرداخته اند.

در این مورد افراد دقیقا به خاطر سوگیریها و مشکلات روانشناختی که از آنها رنج میبرند این کار را به خوبی انجام نمیدهند. هماکنون که این مقاله را مینویسم،در یک سفر طولانی به چندین شهر آسیایی هستم که قرار است در تمام آنها سخنرانی داشته باشم. تا اینجای سفر دریافته ام که هیچ یک از سرمایهگذارانی که در کنفرانسهایم شرکت کرده اند،اهمیت واقعی تنوع سرمایهگذاری را به خوبی نمیدانند.
و اما مورد چهارمی که در حال کار بر روی آن هستم، موضوع کسب ثروت است. بسیاری افراد پول کافی برای خریدن مقدار کمی سهم هم در اختیار ندارند و بنابراین نمیتوانند از هیچ یک از این بحثها بهرهمند شوند. بنابراین، سمینارهایی را ترتیب دادهام تا به آنها کمک کنم در وهله اول از راههایی به غیر از معاملهگری کمی پول به دست آورند.

باز هم در این مورد به نظر میرسد بیشتر افراد درست عمل نمیکنند. مثلا افراد قدرت شگفتآور نیروی سود ترکیبی را نمیدانند. مثلا نمیدانند که نباید این همه با کارتهای اعتباری کار کنند و خود را از همه طرف بدهکار کنند. نمیدانند که میتوانند با یک سرمایهگذاری کوچک و کسب سود ثابت و قرار دادن سود بر روی اصل پول، بیشتر و بیشتر در ذخیره کردن پول موفق شوند و آن را در سرمايهگذاري به كار گيرند.

بابک 52
2012/12/27, 00:32
روانشناسي بازار سهام

شش نکته کلیدی برای موفقیت در معاملات سهام

گروه بورس- دکتر فان تارپ در مقالهای تحت عنوان شش نکته کلیدی برای موفقیت در معاملات بازار سهام مینویسد: بحثهایی که در ادامه مرور خواهید كرد، در واقع شش بخش از مواردی هستند که در هر سیستم سرمایهگذاری باید در نظر گرفته شوند. برخی افراد میگویند این شش مورد رازهای موفقیت هستند، اما واقعیت آن است که هیچ رازی در سرمایهگذاری و موفقیت در معاملات وجود ندارد و حتی من با نامیدن اصول و متغیرها و نکتهها به نام «راز» موافق نیستم.







چون هنگامی که آنها را راز مینامید، بهآن معنا است که احتمالا برای خودتان هم به درستی شناخته نشدهاند، کسی به شما درباره آنها توضیحی نخواهد داد و احتمالا کسی هم آنها را به درستی یاد نخواهد گرفت.

در معاملهگری و سرمایهگذاری شش متغیر زیر حائز اهمیت فراوان هستند:

1.قابلیت اعتماد به سیستم سرمايهگذاري اولين نكته است؛ یعنی چه درصدی از مواقع معاملات و سرمایهگذاریهایتان سودآور هستند. به طور مثال، اگر شما ده معامله روی سهام انجام دهید و 6 مورد از آنها سودآور باشد، قابلیت اعتماد به شما 60 درصد خواهد بود. در واقع این عدد نشان میدهد که چند درصد در معاملات خود درست تصمیم میگیرید.

2.نکته دیگر، میزان و نسبت سودآوری به زیان آوری معاملات است. مثلا، اگر 1 درصد در یک معامله سود کرده اید و 1 درصد در معامله دیگری زیان کرده اید، نسبت سود و زیان شما يكبهيك خواهد بود. اما اگر در یک معامله 10 درصد سود کنید و در معامله دیگری 1 درصد زیان کنید، این نسبت از 10 به 1 تغییر مییابد. همیشه باید این نسبت را در نظر داشته و سعی کنید آن را در کنترل خود درآورید. در همین رابطه، باید همیشه میزان ریسک خود برای یک معامله مشخص را پیش از انجام معامله برآورد نمایید و بر اساس آن اقدام کنید.

3. نکته سوم، هزینه انجام یک سرمایهگذاری و معامله است. گاهی کارمزدهای کارگزار و دیگر هزینههای انجام معاملات مثلا سودی که باید بابت پولی که وام گرفته اید بپردازید، بسیار زیاد است و باید همیشه مراقب آن بود. گاهی، افراد این هزینهها را در نظر نمی گیرند و این دید نادرستی از میزان سودآوری معاملات به شما خواهد داد.

4.نکته دیگر این است که هر از چند مدت یک بار موقعیت و فرصت انجام یک معامله را به دست میآورید. در صورتی که سه متغیر اول را ثابت در نظر بگیرید، مجموع تاثیری که آنها بر جای میگذارند، به اینکه هر از چند مدت یکبار معامله میکنید، وابسته خواهد بود. در صورتی که سیستم شما به درستی کار کند و بر اساس سه فاکتور یادشده فوق بتوانید سودهایی را به دست آورید، هر چه بیشتر موقعیتهای سرمایهگذاری برای خود ایجاد نمایید و از آنها استفاده کنید، سود بیشتری خواهید برد. بهاین ترتيب ایجاد فرصتها مساله مهمی براي موفقیت در سرمایهگذاری به شمار میرود.

5.نکته پنجم، حجم یا اندازه پولی است که به هر یک از معاملات و موقعیتهای سرمایهگذاری خود اختصاص دادهاید. در واقع میتوان گفت اثر تجمیعی چهار مورد یاد شده در قبل، کاملا به مورد پنجم، یعنی حجم خرید وابستگي دارد. بر اساس منطق و با فرض اینکه به دقت از سیستم خود برای انجام معاملات پیروی نمایید، هر چه درصد بیشتری از سرمایه خود را برای ورود به یک سرمایهگذاری اختصاص دهید، موفقتر خواهید بود. یکی از دلایل آن این است که هزینه انجام معاملات در مقادیر سنگینتر به نسبت کمتر خواهد بود و سودآوری تصمیمهای درست شما را پررنگتر خواهد كرد.

6. مورد آخر، اختصاص میزان سرمایه به هر مورد سرمایهگذاری است. تنوعبخشی و مدیریت پرتفوليو و مدیریت پول از بحثهای مربوط به همین عامل هستند. البته باید دانست، سرمایهگذاران مختلف ریسکهای متفاوتی برای خود تعریف میکنند و بر همان اساس میزان سرمایه اختصاص یافته به یک نوع سرمایهگذاری را تعیین میکنند. بحث كنترل ریسک نیز خود از اهمیت خاصی برخوردار است. البته هر معامله گر بنا به متغیرهای زیادی میتواند ميزان ریسک خود را محاسبه نماید. به گفته وارن بافت همیشه باید از ریسک اجتناب کرد. پذیرفتن ریسک بیشتر بدون توجه به خطراتی که به دنبال دارد باعث از دست رفتن سرمایه میشود. اصل اول همیشه بايد حفظ سرمایه اولیه باشد.
اکنون میدانید که برای موفقیت در معاملات، این شش متغیر که بسیار عملی و قابل درک هستند باید همیشه با دقت و حساسیت زیاد در نظر گرفته شوند. شما با در نظر گرفتن همزمان اين نكات و عملي كردن آنها ميتوانيد ميزان موفقيت خود در بازار سهام را افزايش دهيد.

AAbas
2013/01/17, 11:14
متضاد عمل کنید.



روانشناسی بازار سهام یکی از روشهای موفقیت در بازار سهام است. اگر در سالهای اخیر نام ثروتمندان و سرمایهگذاران مشهوری همچون وارن بافت، جورجی شوارتز و ... به گوشتان خورده، حتما میدانید که بخش مهمی از موفقیت این افراد به رفتارها و شخصیت آنها مربوط بوده است. ترس، طمع، هیجان، محافظهکاری و دهها خصیصه دیگر همه متغیرهای مهمی است که میتواند در موفقیت شما در بازار سهام اثرگذار باشد.

در ادامه سلسله مطالب روانشناسی، دست نوشتههای یک سرمایهگذار موفق در بورسهای جهانی از نظرتان میگذرد:
اکنون چندین سال است (از جمله بیشتر روزهای سال 1929) که تجربه حیرتانگیز فعالیت در بازار سهام را دارم و در اغلب موارد نه تنها زیان ندیدهام، بلکه سود هم بردهام. حتی اگر زیان میکردم ماجرای شگفتانگیزی بود زیرا این شانس را داشتم تا ویژگیها و نقاط ضعف طبیعت انسانی را در بزرگترین آزمایشگاه بشری روی کره زمین بشناسیم. درست مثل رفتن به کالج با شهریه رایگان توام با پاداشهای متناوبی که به منظور تشویق به من داده میشد. اگر فعالان وال استریت سودی بیشتر از آنچه انتظارش را داشتم به من بازگرداندند، فکر میکنم به این دلیل بود که توام با کنجکاوی سیری ناپذیر خود برای شناخت آنچه افراد بشری مایل به انجامش هستند، بازار سهام را از دیدگاه رفتار جمعی نگاه کردم.
در این مطلب سعی دارم به شرح ذهنیات مردم بپردازم، ذهنیاتی که اغلب موجب زیان دیدن آنها در این عرصه میشود. امیدوارم بتوانم نشان بدهم که چگونه میتوان از بورس سود برد. محض خاطر خوانندگان بیصبر، اکنون هیچ ضرری ندارد که بگویم به نظر من کلید پیروزی این است که دقیقا برخلاف آنچه دیگران انجام میدهند عمل کنیم! به عبارت دیگر، باید متضاد باشیم.
با این حال میدانم، این فرمول آنقدر ساده به نظر میرسد که هیچ کس از آن پیروی نخواهد کرد. در واقع اگر بسیاری از مردم مطابق آن عمل میکردند که دیگر کارساز نبود. اگر همه سعی میکردند وقتی قیمتها پایین است اقدام به خرید کنند، دیگر معامله خوب وجود نداشت. تنها معدودی از افراد قیمتهای مناسب را پیدا میکنند زیرا اکثر مردم هرگز قیمتهای مناسب را نمی شناسند. جمع همیشه زیان میکند زیرا همیشه در اشتباه است. در واقع اشتباه جمع این است که معمولی رفتار میکند. به نظر میرسد انگیزه همسویی در بازار سهام در واقع دشمن موفقیت سرمایهگذار است. به همین دلیل است که موفقیت در بورس تا این حد دشوار است. اگر فکر میکنید میتوانید به آسانی و دائما مخالف با آنچه از نظر دیگران درست است عمل کنید، این کار را امتحان کنید. در هر مرحله، فرد وسوسه میشود آنچه را که منطقی به نظر میرسد انجام دهد. اما این کار غیرعاقلانه است..
بهترین خبر در بازار چیست؟
وقتی ماجراهایی را که در ابتدای فعالیت در بازار سهام داشتیم مرور میکنم، از اینکه چطور جرات کرده بودم در کمال بی تجربگی قدم در این راه بگذارم متعجب میشوم. خیلی چیزها را نمی دانستم هرگز حتی به این نکته فکر نکرده بودم که خبر خوب در مورد سهام یک شرکت این است که قیمت آن پایین باشد.
همین طور نمی دانستم که اخبار بد میتواند باعث بالا رفتن قیمتها باشد. هنوز نتوانسته بودم دلایل مشخصی پیدا کنم که نشان دهد چرا کسانی که به کار سهام میپردازند بیشتر بازنده اند تا برنده. عاملی که نقش مهمی در زیانهای فعالیت در سهام بازی میکرد هنوز برای من یک کتاب مهر و موم شده بود. گمان خیلی ضعیفی داشتم که خطر باختن در بازار سهام در روزهای اول هفته بیشتر از همیشه است. همین طور نمی فهمیدم چرا افراد مایلند اوراق بهادار ارزشمند خود را بفروشند و کمارزشها را نگاه دارند. وقتی دیدم قیمتها درست حدود ساعت یک بعد از ظهر در پایینترین سطح خود هستند، فکر کردم این یک فرمول طلایی واقعی است.
من میفهمیدم عامل برد و باخت افراد کمتر به اوضاع اقتصادی و بیشتر به روانشناسی انسانی بستگی دارد. برخی خصوصیات ذهنی که تقریبا در همه وجود دارد، مانع موفقیت ما هستند. چرا وقتی فروش یک دسته از سهام برایم سودآور بود، آن را نفروختم؟ چرا صبر کردم و با این که شاهد پایین رفتن بیشتر قیمتها و در نتیجه کمتر شدن سودم بودم، حتی پیشنهاد فروش سهام خود را ارائه ندادم و سوالاتی از این دست...
بوقلمونهایی که پر کشیدند
من به این نکته پی بردم که رفتارم کاملا مثل پیرمردی بود که در دوران کودکی میشناختم. او یک تله بوقلمون داشت و یک نقشه ابتدایی، شامل یک جعبه بزرگ که در قسمت بالای آن یک در با لولا نصب شده بود. این در با یک پشت بند، باز نگه داشته میشد و یک تکه ریسمان به آن متصل بود که انتهای آن صد متر آن طرفتر به یک اتاقک میرسید. یک رد باریک از دانههای ذرت در مسیر بوقلمون ریخته میشد که آنها را به سمت جعبه هدایت میکرد. وقتی به جعبه میرسیدند، در داخل آن مقدار خیلی زیادی ذرت میدیدند. درست در لحظهای که چند بوقلمون به داخل جعبه کشیده میشدند، دوستمان پشت بند را میکشید و در روی جعبه میافتاد.
یادم میآید یک روز که با او بیرون رفته بودم، دیدم که دوازده بوقلمون در جعبه اش است. سپس یکی از آنها بیرون جهید و ماند یازده بوقلمون. پیرمرد گفت: «عجب ای کاش وقتی همه دوازده بوقلمون توی جعبه بودن ریسمان را میکشیدم... یک دقیقه صبر میکنم، شاید اون یکی هم برگردد» اما وقتی منتظر شد تا دوازدهمی به درون جعبه باز گردد، دوتای دیگر هم بیرون جستند.
پیرمرد گفت: «مثل اینکه باید به همان یازده تا قناعت میکردم. همین که یکی دیگه برگرده، ریسمانو میکشم.»
اما سه تای دیگر بیرون پریدند. باز هم پیرمرد منتظر شد. او که یک بار موفق شده بود دوازده بوقلمون را به دام بیندازد، حالا راضی نمیشد با کمتر از هشت بوقلمون به خانه برگردد. اصلا نمیتوانست از این فکر صرفنظر کند که چند تا از همان بوقلمونهای اولی حتما به جعبه برمیگردند. سرانجام وقتی فقط یک بوقلمون در جعبه مانده بود، گفت: «منتظر میمونم تا این یکی هم بیرون بره یا یکی دیگه هم بیاد توی جعبه و بعدش دیگه میرم.»
تنها بوقلمونی که در جعبه مانده بود هم بیرون پرید و به سایر بوقلمونها پیوست و پیرمرد دست از پا درازتر راه خانه را در پیش گرفت. فکر کردم این ماجرا بی شباهت به بازار سهام نیست. وقتی میدیدم نرخ واحد یک سهم به 80 دلار میرسد، دلم نمی خواست آن را حتی به نرخ 78 دلار بفروشم و وقتی این رقم به رقم 75 تنزل پیدا میکرد مایل بودم آن را به 77 دلار بفروشم. وقتی هم بالاخره مجبور میشدم هر سهم را به نرخ 65 دلار بفروشم، در عجب بودم از اینکه چه عاملی موجب شده بود این قدر منتظر بمانم.
یک سرمایهگذار کنجکاو باشید
علت علاقه من به بازار سهام در مرحله اول این بود که به طور طبیعی تمایل چندانی به تلاش زیاد نداشتم، دلیل دوم این حقیقت بود که تقریبا هر چیزی که هر کس به طور اتفاقی در مورد سهام به من گفته بود، به طرز ناباورانهای نادرست از آب در آمده بود و همین امر کنجکاوی ام را تحریک کرده بود.
همچنان که به عنوان یک تازهکار در این بازار به تجارت خود مشغول شدم، مثل تمام افراد در معرض پندها و راهنماییها قرار میگرفتم.
ظاهرا بعضی از این پیشبینیها به حقیقت میپیوست و من تعجب میکردم از اینکه چرا تقریبا تمام کسانی که میشناختم، انباشته از اطلاعات نادرست هستند. برای ارضای کنجکاویم، به طرز مرموزی شروع کردم به یادداشت کردن تمام توصیهها و تبادل نظرات افراد به ظاهر باهوش در بورس؛ اگر دوستی میگفت که برای یک حرکت سریع، سهام شرکت یونایتداستیتس استیل را بخرم، این پیشنهاد را در کتابچه خود مینوشتم. ماهها بعد یادداشتهایی را که به این ترتیب جمع آوری کرده بودم مورد بررسی، قرار دادم تا این اطلاعات پیشگویانه را با آنچه واقعا اتفاق افتاده بود مقایسه کنم. همین امر موجب شد مطمئن شوم تمام حدسهایم مبنی بر اینکه غالب نکاتی که در مورد بورس میشنیدم مغایر با حقیقت بود، درست بوده است، حتی با حذف اطلاعات افراد غیرمسوول یا کسانی که به نظر میرسید خودشان هم چیز زیادی از اظهار نظراتی که میکنند نمیدانند، اگر فقط ده سهم از سهامی را که به من توصیه میشد خریده بودم، زیان خیلی زیادی میکردم.
وقتی متوجه شدم آن دسته از فعالان بورس که تصور میکردند سود میکنند بدون استثنا زیان میکردند تصمیم گرفتم مطالعهای را در این زمینه آغاز کنم تا به دلیل آن پی ببرم. آیا دلیل آن این بود که افراد تمایل داشتند به جای خرید سهام بی رونق، سهام پر رونق را در زمان نامناسب خریداری کنند؟ در کمال تعجب متوجه شدم به همان راحتی که با خرید سهام بی رونق متضرر میشویم، خرید سهام با رونق هم میتواند به زیان ما تمام شود.
طی یک دوره زمانی طولانی، جریانات بورس، چرخههای تجاری، شرایط صنعتی واکنشهای دوران افزایش قیمت دلایل و تاثیرات گوناگون را مورد مطالعه قرار دادم و دریافتم که وقتی قیمت سهام به طور نسبی ارزان است هیچ ارزشی ندارد. مگر اینکه بدانیم این ارزانی توام با ارزندگی است. همان طور که کلنل لئوناردپی.آیرز(یکی از بورسبازان معروف) میگوید: «کسی که سهام یک شرکت را صرفا به دلیل آنکه قیمت آن ظاهرا ارزان است میخرد مثل کشاورزی است که دماسنج دارد، اما هیچ تقویمی ندارد و فکر میکند یک روز گرم پاییزی، موقع کاشت دانههای بهاری است.»

شباهت بورس با آب و هوا!
همچنین کشف کردم که بازار بورس تا حدی مثل شرایط جوی است. اگر شما به مدت چند سال گرم ترین روزها را تحمل کنید، این فکر که فردا حتما هوا خنک تر خواهد بود شما را خوشحال میکند، به علاوه وقتی قیمت سهام به طور غیر عادی افزایش مییابد، افراد فکر میکنند حتما مدتی بعد قیمتها کاهش خواهند یافت.
این مطالعات بیش از پیش مرا به موضوع علاقه مند کرد. کم کم معاملاتی فرضی در بازار بورس را در ذهنم مجسم کردم و آنها را به دقت در دفترچه یادداشتم ثبت نمودم. وقتی اطلاعاتم در خصوص یک دسته سهام معین و شرایط بازار درست به نظر میرسید، اقدام به خرید کردم، سپس وقتی قیمتها افزایش مییافت و به نقطهای میرسید که به میزان قابل قبولی بالا بود، اقدام به فروش میکردم. افزون بر این، وقتی یک دسته سهام رو به تنزل میرفت و به نظر میرسید که این روند بدون تغییر ادامه خواهد داشت، آن را میفروختم.
من نسبت به همتایانم که با پول واقعی بازی میکردند، وضع بهتری داشتم، زیرا این معاملات کاغذی هیچ ترس روانی به من وارد نمی کرد و از طرفی، خطر تمام شدن سرمایه محدود نیز وجود نداشت.
اولین تجربیات یک تازهکار
هر وقت زیان میکردم، سعی داشتم به علتش پی ببرم و از اشتباهاتم به نفع خود استفاده کنم. بعد از چند هفته یا چند ماه که بالاخره با دردسر فراوان از دوستانم سوالات زیادی در مورد بورس پرسیدم، توانستم در کاهش دادن زیانها در عملیات فرضی ام موفق شوم. در یکی از ماهها سود خالصی بیش از 200 دلار کسب کردم. ماه بعد از آن نیز معاملاتم مقداری سود نشان داد. پیدا بود که به تدریج با ترفندهای کار بورس آشنا میشدم اما از آنجا که اجدادم اسکاتلندی بودند و تمایل نداشتم در ماجراهایی که پایان آنها به زیان ختم میشود شرکت کنم، به همان خرید و فروش فرضی که در دفترچه یادداشتم بود، ادامه دادم. سرانجام در انتهای یک سال، از این که دیدم از طریق بازی یک نفره کوچک تخیلی خود به چه تئوریهایی دست یافته ام، شگفت زده شدم.
یکی از دستاوردهای این تجربه این بود که کمکم تمایل پیدا کردم با پول واقعی سهام بخرم؛ مقدار ناچیزی از پسانداز اندک خود را از بانک گرفتم و از دوستی خواستم تا مرا به یک کارگزار بورس معرفی کند. با حالتی شرم آلود وارد دفتر کارگزار شدم. هنگام ورود زیر چشمی اطرافم را میپاییدم، از این میترسیدم که آشنایی را در آن جا ببینم. خیال میکردم همه به گونهای مرموز میگویند: «یک ساده لوح دیگر هم از راه رسید.»
آن روز بعد از ظهر وقتی لیستی از سهام شرکتهای مختلف را خریداری کردم و ورقهای گرفتم، کاملا انتظار داشتم که یا تمام سهامی که خریداری کرده بودم تنزل کند و کل سودم از بین برود یا این که شرکت کارگزاری ناگهان ورشکسته شود. اما متوجه شدم که حدود 300 دلار سود کردم. با خودم فکر کردم: عجب مسخره است که این همه سال زحمت کشیدم، ببین اوضاع از کی به این منوال بوده است.
روز بعد منتظر نشدم تا نوسان قیمتها را در روزنامه بخوانم اما هر بیست دقیقه به کارگزارم تلفن میزدم. همان موقع فهمیدم خرید سهام و همزمان با آن، فکر کردن به موضوعی دیگر چقدر سخت است. باید اعتراف کنم که اولین تجربیات من در بورس به نحو شگفتانگیزی به نفع ادامه فعالیتم در این بازار رقم خورد. اوایل بیشتر از زیان سود میکردم چون در یک بازار گاوی (رو به صعود) به بازار وارد شده بودم. اگر زیانهایم بیشتر بود احتمالا از فعالیت در بورس صرف نظر میکردم و از طرفی اگر سودهایم خیلی زیاد بود، این امکان وجود داشت که بیش از حد به کارم مطمئن باشم و برای یادگیری بیشتر، تلاشی نکنم.
خلاصه اینکه بخت با من یار بود تا در اولین تماسها با والاستریت از این غول بیشاخ و دم نترسم و به تدریج بیشتر به آن علاقهمند شوم. طی مشاهداتی که در این سالها داشتم، فهرستی بلند بالا از خطاهایی که تقریبا هر کسی در بازار بورس مرتکب میشود، تهیه کردم اشتباهاتی که میتوان آنها را نوعی رفتار جمعی تلقی کرد خدا میداند که من هم به سهم خود اشتباهاتی کرده و هنوز هم میکنم. در بخشهای آتی به برخی از رایج ترین خطاهایی که خودم و دیگر سرمایهگذاران به عنوان افراد عادی انجام میدهند، خواهم پرداخت.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=341701

مجيد رادمنش
2013/01/25, 07:34
روانشناسی بازار سهام



اينقدر هم زود باور نباشيد

دنیای اقتصاد - اگر به خاطر غرور نبود، افراد این همه اطلاعات محرمانه فرضی را باور نمی کردند. آنها باید میدانستند که تمام موفقیت ناشی از سوءاستفاده در بازار بورس باید به سری بودن برخی از مسائل بستگی داشته باشد هر قدر غرور فرد بیشتر باشد، نسبت به زیرکی خود در کشف اطلاعات محرمانه مطمئن است و در نتیجه احتمال بیشتری دارد که مدت طولانی تری به همین منوال ادامه و بیشتر زیان کند... در ادامه دست نوشته های خواندنی از یک سهامدار فعال بازارهای مالی جهان میخوانیم: غرور یعنی غرور شخصی هر فرد احتمالا تنها دشمن او برای موفقیت در بازار بورس است. این غرور است که در این مسیر ما را به وادی سودهای اندک و زیانهای زیاد سوق میدهد. وقتی حتی بخش اندکی از سود را کافی میدانید، به این دلیل است که خیال میکنید در این مسابقه برنده شده اید.



اما یک شکست جزئی غرور شما را جریحهدار میکند و به جای اینکه وقتی بازار نامناسب به نظر میرسد، زیان اندک را بپذیرید با خود میگویید، منتظر خواهید ماند تا به نتیجه سربه سر برسید. شکست خوردن یعنی اقرار به اینکه قضاوت اولیه شما نادرست بوده و قابل قبول نیست. شما اصلا نمیخواهید کارگزارتان بفهمد که یک قربانی بوده اید. بدتر از آن اینکه با خودتان هم در این مورد صادق نیستید افراد معمولا به طور ناخودآگاه به خود میگویند: «من میخواهم تا این ضرر 100 دلاری را جبران کنم، حتی اگر به قیمت 1000 دلار برایم تمام شود.» وقتی منتظر میمانید تا حساب خود را سر به سر کنید، قیمت آن قدر پایین میرود که مجبور خواهید شد حقایق بسیار دردناکی را بپذیرید.



آن قدر سهام خود را نمی فروشید تا این که کارگزارتان به شما دستور میدهد این کار را بکنید. اگر نگاهی به دفتر کار یک کارگزار بورس بیندازید، احتمالا مردانی خونسرد و موقر را میبینید که دور تا دور نشسته و پاهایشان را روی صندلیها گذاشته اند. اینها احتمالا زیانهایی دیده اند که از مدتها پیش به آنها عادت کرده اند. با این حال امیدوارند با سر به سر کردن سود و زیان،غرور خود را فرو بنشانند و حتی حاضرند انتظار بکشند. از سوی دیگر، اگر یک مرد عصبی و بی قرار را دیدید که آشکارا مطمئن نیست چه کار کند، احتمالا سعی دارد تصمیم بگیرد که سهامش را بفروشد و قبل از اینکه غرورش به خطر بیفتد، سود اندکی به دست آورد.



سودهاي اندك، زيانهاي بزرگ

وقتی کارگزاران به دفاتر خود نگاه میکنند، اغلب می بینند که از میان تمام قراردادهای تکمیل شده، بیشتر آنها نشاندهنده سود هستند تا زیان. اما نکته متناقض این است که مجموع زیانها به گونه ای وسیع از سودها فراتر میرود، فقط به این دلیل که تقریبا اندازه هر زیان، بزرگتر اما اندازه هر سود کوچک است. به عبارتی دیگر افراد تمایل به این دارند که سودهای کوچک جذب کنند، اما از زیانها جلوگیری نکنند. مردم به خاطر غروری که دارند مایل نیستند، مجبور به انجام کاری شوند. ما از اینکه اقرار کنیم حتی یک بحران میتواند ما را بر آن دارد تا سهامی که قصد فروشش را نداشتیم، به فروش برسانیم نفرت داریم. در نتیجه خانههای خود را رهن میدهیم تا بتوانیم پول بیشتری به کارگزار بدهیم، در حالی که اگر کمی زودتر غرور خود را نادیده میگرفتیم و زیان اندکی را قبول میکردیم، شاید از اغلب این دردسرها مصون مانده بودیم. این غرور است که موجب میشود افراد هنگام نا امیدی سهام ارزنده خود را بفروشند و سهم بیرونق را نگاه دارند آنها سهام بیرونق را نخواهند فروخت، زیرا این کار به معنای زیان است،اما بهترین سهامی را که هنوز ممکن است سودی برایشان داشته باشد میفروشند، یعنی همان سهامی که میتواند در نهایت زیانها را جبران کند.



خطر غرور برای بورس

این غرور است که موجب میشود در یک بازار رو به سقوط، از هر ده نفر، نه نفر با اصرار تعداد بیشتری از سهامی را بخرند که قبلا با شکست مواجه شده است. آن عده از دوستانتان را به خاطر بیاورید که با خرید سهام شرکت کرایسلر که قیمت هر سهم آن از 135 دلار به 26 دلار سقوط کرد، خانههای خود را از دست دادند. در واقع زیان آنها در دفعات بعدی که سهام بیشتری خریدند خیلی بیش از زیان دفعه نخست بود. آنها به جای فروش سهامی که رو به تنزل است و خرید سهامی که به نظر میرسد در مقابل افت قیمت مقاومت میکند، به خود میگویند: «من به این سهام حالی میکنم، نباید خیال کند که میتواند به من ضرر بزند.» هر قدر سهام ضعیف تر باشد و قیمت آن روبه تنزل باشد، آنها بیشتر مایل به خریدش هستند آنها برمی گردند تا دستی را که به آنها ضربه زده ببوسند. معمولا حد وسط بالا خیلی مطمئنتر از حد وسط پایین است. فکر میکنم این قانون معنی دار است که در شرایط معمولی تا وقتی که خرید بار اول مقداری سود عاید نکرده به خرید تعداد بیشتری از سهام یک شرکت مبادرت نکنید. وقتی این باور در ما قطعی شد که سهم مورد نظر رو به رشد خواهد بود.



شاید زمان آن رسیده باشد که به خرید سهام بیشتری میان محدودهها حرکت کنید این است که شما از محل سودهایتان سهام میخرید و به جای پول خود از پول سایر همتایان استفاده میکنید، اما حتی اگر سودی به دست آورید،دانستن اینکه به حداقل قیمت نخریده اید، غرورتان را جریحه دار میسازد. احتمالا همین غرور است که موجب میشود افراد سهام را به صورت اعتباری بخرند، زیرا به این طریق میتوانند 100 سهم بخرند در حالی که شاید با پول خودشان تنها قادر به خرید 30 سهم باشند. شاید این غرور است که موجب میشود افراد تمام داستانهایی که تشکلهای حرفهای بازار بورس در مورد مصرف عمومی را سر هم میکنند، باور کنند.هر کسی مایل است به کلیه امور محرمانه و پشت صحنه وارد باشد و داستانی را با اطمینان کامل برایش تعریف میکند، مثلا میگوید سهام ویژه او که اکنون قیمتش 80 دلار است، با توجه به ادغامی که در آینده در شرکت مزبور صورت خواهد گرفت، به 150 دلار میرسد.



حرفهایش را باور میکند تشکلهای حرفهای همیشه باید کاری کنند تا مردم باور کنند که قیمت سهام یک شرکت رو به افزایش خواهد بود وگرنه نخواهند توانست به هدف اصلی خود یعنی پایین آوردن قیمتها دست یابند. اگر به خاطر غرور نبود، افراد این همه اطلاعات محرمانه فرضی را باور نمیکردند. آنها باید میدانستند که تمام موفقیت ناشی از سوءاستفاده در بازار بورس باید به سری بودن برخی از مسائل بستگی داشته باشد هر قدر غرور فرد بیشتر باشد، نسبت به زیرکی خود در کشف اطلاعات محرمانه مطمئن است و در نتیجه احتمال بیشتری دارد که مدت طولانی تری به همین منوال ادامه یابد و بیشتر زیان کند.



باورپذير باشيم، نباشيم...؟

یک فعال بازار بورس هر چه قدر بیشتر اطلاعات محرمانه فرضی را باورکند، ریسک بیشتری خواهد کرد. اگر در ابتدای کار زیان کند، باز هم ریسک بیشتری میکند و انتظار دارد برنامه های مخفی خاصی که شنیده است به زودی تغییری به نفع او ایجاد کند.حتی اگر برنامههایی که او به صورت خاصی از آنها مطلع شده، صحت داشته باشند باز هم ممکن است غلط از آب درآیند. درست مثل تله گذاری برای موشها که در غالب موارد محاسبات انسان در مورد موشها نادرست از آب درمیآید. اما سهامداری که غرورش موجب میشود تا ایمان شگفت انگیزی به چیزهایی که شنیده پیدا کند توانمندیهای استدلالی خود را به کار نمیبرد. حداقل نه تا وقتی که تمام پولش را از دست بدهد.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=343262

مجيد رادمنش
2013/02/07, 15:28
روانشناسي بازار سهام



منطق هاي اشتباه در سرمايه گذاري

گروه بورس- در ادامه سلسه مطالب روانشناسی بازار سهام از قول یک سهامدار فعال در بازار وال استریت میخوانیم: تصور ما معمولا این است که بلافاصله پس از خرید سهام، قیمت آن دیگر بالا نمیرود و پس از این که می فروشیم قیمت آن دیگر پایین نمیرود. این یک تصور عجیب و عموما نادرست است. واقعيت اين است كه در يك روند صعودي، طبعا وقتی تمام کسانی که ممکن بود ترغیب به خرید شوند، اقدام به خرید کردند و دیگر تعداد خریداران از فروشندگان بیشتر نیست، تنها راه، حرکت بورس به سمت پایین خواهد بود. اما اگر شما از آن دسته افرادی باشید که مسائل را با دید منطقی بررسی میکنند، وقتی قیمت سهامتان کاهش مییابد، هیجان زده نمیشوید. بلکه با نگاه به گذشته، به این نتیجه میرسید که قیمت این سهام نمیتوانست تا ابد رو به افزایش باشد، در حالی که ارزش آن بدون تغيير باقی بماند. در این هنگام با خود مي انديشيد كه کاهش قیمتها احتمالا روندی موقتی است. اما از این پس هر روز این روند نزولی بیشتر و بیشتر میشود. بعد از این که این روند به مدت یک هفته یا ده روز ادامه یافت، باز هم همان استدلال منطقی را که هنگام صعود قیمتها داشتید تکرار میکنید.



اکنون با خود می اندیشید احتمال دارد این روند نزولی تا زمان نامعلومی ادامه یابد اما درست همان روزی که اقدام به فروش میکنید، پایان دوران رکورد فرا ميرسد! زیرا شما تنها فردی نیستید که در نهایت از ترس اقدام به فروش کرده اید شما نمونه ای از یک فرد عادی بودید و هر کس دیگری مثل شما هم اقدام به فروش کرده است. حالا که دیگر هیچ سهامی برای فروش نمانده است، قیمتها دیگر نمیتوانند بیش از این تنزل پیدا کنند و روند بازار برميگردد. روانشناسان میدانند که تقریبا تمام انسانها در روزی از هفته تا اندازهای تحت تاثیر قرار میگیرند. در سرتاسر جهان، احساسی که افراد در روز دوشنبه (اولین روز هفته در بازارهاي غربي) دارند، در روز چهارشنبه یا شنبه ندارند و این موضوع حتی نظر آنها در خصوص خرید و فروش اوراق بهادار را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. با در نظر گرفتن این حقیقت، آیا دوشنبه نمیتواند روزی باشد که به طور منطقی اکثریت افراد اقدام به خرید سهام کنند؟ آنها قبلا مشغول عبادت بوده و از آرامشی معنوی برخوردارند که نوعی شادمانی و چهارچوب ذهنی مثبت را در آنها ایجاد کرده است.



علاوه بر آن، از آنجا که دوشنبه اولین روز یک هفته کاری جدید است، تمام افراد این روز را سرشار از امید آغاز میکنند. اگر شما روز دوشنبه خرید کنید همچنان که هفته شتاب میگیرد، سهام شما آماده پیوستن به آهنگ رشد قیمتهاست. چه کار دیگری در این روز بیش از خرید سهام برای اغلب مردم امری طبیعی خواهد بود؟ اما اگر شما کمی زیرک تر از اکثریت هستید پس از خود میپرسید زیرکانه نیست که روز دوشنبه درست وقتی که سایرین در حال خریدن و پیشنهاد خرید به قیمتهای بالاتر هستند اقدام به فروش سهام خود کنید. باوجود همه آنچه گفته شد حقیقت تلخ این است که دوشنبه در دراز مدت بدترین روز هفته برای فروش و بهترین روز برای خرید سهام است. در یک بازار رو به ترقی احتمال دارد در روز دوشنبه قیمتهای مناسبی برای خرید پیدا کنید. یک مطالعه آماری که یک دوره سه ساله را مورد بررسی قرار داده، نشان داد که میانگین قیمتهای لیست سهام داو جونز طی 71 دوشنبه تنها 40دلار افزایش یافته است. به عبارت دیگر میانگین افزایش برای یک لیست نمونه سهام در تعداد زیادی از دوشنبه ها 96 سنت بود. همچنین تنزل قیمتها اغلب در روزهای دوشنبه شروع ميشود و به يك بحران در روزهاي بعد ختم ميشود. بدترین روزهای بحران اقتصادی عظیم سال 1929 در روز سه شنبه ماه اکتبر و چهارشنبه ماه نوامبر اتفاق افتاد.



البته به دلایل دیگری نیز میتوان اشاره نمود. مثل این که معمولا در روز یکشنبه است که یک فعال بورس در منزل حضور دارد و همسرش میتواند اوقات بیشتری را با او سپری کند. در نتیجه وقتی میبیند که او با ناامیدی به صفحه مربوط به اخبار سهام چشمدوخته و سعی دارد از دل این ارقام و اعداد به مفهومی دست یابد، بی مقدمه فریاد میزند: «خواهش میکنم همین فردا از کار سهام دست بکش و دیگر در این مورد نگران نباش.» یا این که میگوید، نامهای از پسرمان که در کالج است با این مضمون که باید پول بیشتری برایشان فرستاده شود، دریافت شده. در همین حال، همسر معاملهگر به او گوشزد میکند که نیاز به یک کت خز دارد یا دستگاه گرمایش خانه باید تعویض شود. معامله گردانان ما روز دوشنبه در راه خانه به دفتر، به این فکر میکند که چگونه میتواند تمام این خواسته ها را برآورده سازد.



جواب این است: «مقداری از سهامت را بفروش».

بگذاريد يك نمونه رايج ديگر را مرور كنيم. وقتی فکر میکنید زمان رسیده که بخشی از سهام خود را بفروشید، به لحاظ منطقی بدیهی است که باید سهامی را که قیمت آن به شدت بالا رفته بفروشید و سهامی را که هنوز ترقی نداشته نگاه دارید. استدلال زیادی لازم نیست تا متوجه شوید سهامی که بیش از همه افزایش قیمت داشته اند احتمال ریسک بالایی دارند، اما سهامی که بدون تغییر مانده اند احتمال تنزل قیمت کمتری دارند. بنابراین اگر آنهایی را که رو به ترقی دارند بفروشید و سایر سهام خود را نگاه دارید، وقتی آنهایی که راکد بوده اند نیز افزایش قیمت پیدا کنند، اين تصميم در مجموع برایتان سودآور خواهند بود. تنها مشکلی که وجود دارد این است که چنین استدلالی گرچه منطقی است اما اغلب نادرست از آب در میآید. علت افزایش قیمت برخی از سهام احتمالا رشد و توسعه صنعتی بوده که این شرکت نماینده آن است. در نتیجه، احتمال افزایش قیمت این سهام بیش از بقیه است. همین طور سهامی که بدون تغییر مانده معمولا از ضعفي بنيادين رنج ميبرد. اما شما زمانی که مجبور هستید به خاطر کسب سود، سهامی را بفروشید، طبیعتا تمایل دارید سودآورترین سهام خود را به فروش برسانید و سهام کم بازده را حفظ کنید. لذا با خود میگویید: «آنهایی را میفروشم که بیش از پولی که برایشان پرداخته ام برایم سودآوری داشته باشند و بقیه را نگاه دارم تا آنها هم بازدهی خود را نشان دهند.» از آنجا که شما عادت دارید به نتایج منطقی برسید، در نتیجه سهامی را میفروشید که بیشترین سوددهی را برای شما داشته اند و آنهایی را نگاه میدارید که احتمال سقوط ارزش آنها بیش از ترقی قیمت شان است.



سرانجام درمی یابید که مشتی سهام بی ارزش را برای خود نگاه داشته اید و سهامي كه فروخته ايد بيشتر رشد كرده اند. سهامدار بی تجربه که صد فقره سهام از قرار هر سهم 15 دلار دارد، به گونه ای منطقی با خود میاندیشد. «خوب، حتی اگر قیمت این سهام به صفر برسد، من حداکثر 1500 دلار زیان خواهم کرد.» اما اگر این فرد به جای یکصد سهام به قیمت 15 دلار، 10 سهم به ارزش هر سهم 150 دلار داشت، در وضعیت ایمن تری قرار میگرفت. سهامی که قیمت آن 15 دلار است، احتمال خیلی بیشتری وجود دارد که ارزش آن یک شبه به 10 دلار نزول کند. اما احتمال این که سهام 150 دلاری در نوسانات بورس به 100 دلار تنزل کند، براساس مطالعات آماري خیلی کمتر است. گذشته از این حقیقت که سهام گرانتر، از ارزش بیشتری برخوردارند (که اگر غیر از این بود قیمت آنها بالا نبود) این سهام سوی افرادی خریداری ميشود که دارایی چندانی ندارند؛ یعنی همان کسانی که به راحتی هراسان میشوند و در شرایط تنش روانی به سرعت سهام خود را زیرقیمت می فروشند. براساس یک نتیجه گیری منطقی دیگر، احتمال تنزل قیمت سهام پررونق کمتر از سهام بی رونق است.



یک سرمایه گذار طبیعتا مایل به نگهداشتن سهامی است که سود خیلی زیادی عاید وی کند، این طور نیست؟ اما شاید در خلال بازار پررونق چند سال اخیر، به این نکته توجه کرده باشید که در دوران افت قیمتها، سهامی که به بهترین نحوه عمل کرد، همان سهام کم رونق بود. تنها کسانی که هرگز بدون اراده خودشان و تحت تاثیر ترس و هراس اقدام به فروش سهام خود نمینمایند، همان سهامداران عمدهای هستند که قادرند سهام خود را نگاه دارند تا در آینده از آنها سود ببرند و توجهی به بازدهی فوری آن ندارند، همان کسانی که وقتی نرخ مالیات بر درآمد هنوز بالاست، سودهای اندک را ترجیح میدهند. با توجه به مطالب فوق به این نتیجه میرسیم که عمل کردن بر اساس قواعد منطقي در بورس در برخي موارد بسیار مخاطرهآمیز است. خوب پس شايد بهترين كار عمل کردن به توصیه کسانی باشد که در این زمینه نسبت به شما از اطلاعات بیشتری برخوردارند. کارگزار شما میتواند در زمره این افراد باشد، زیرا او تمام مدت در حال معامله سهام است و این کار در واقع حرفه اوست.



با این همه تجربه نشان داده است که پیروی از توصیه های کتبی یا شفاهی کارگزار بورس راهی است که به شناسایی سودهای بالا ختم نمیشود. اول اینکه یک کارگزار برای شما صرفا یک هم قطار است که از طریق هوش و ذکاوت خود امرار معاش نموده و صرفا بر مبنای نشانه های موجود حرکت میکند. او معمولا فردی با ذکاوت، مودب و قابل قبول است و این استعداد را دارد که افرادی دوست داشتنی و یک جور استخدام کند، اما اغلب به قدری در جزئیات غرق میشود که نمیتواند اوضاع موجود را با دید وسیع تری تحلیل کند و اگر هم تحلیل خوبی از سهام پر پتانسیل داشته باشد، طبیعی است که برای مشتریان بزرگتر خود این خرید را انجام میدهد. پس بهتر است به جاي توسل به توصيه ها و شنيده ها به خودتان متكي باشيد.


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=345506

مجيد رادمنش
2013/02/15, 12:40
روانشناسی بازار سهام



مراقب اعتماد به نفس كاذب باشيد

دنیای اقتصاد - آیا شما بیش از حد به مهارتهای خود اعتماد دارید؟ این یکی از اشتباهات مهم سرمایه گذاری است. در ادامه سلسله مطالب روانشناسي بازار سهام در مطلبي تحت عنوان معرفي اشتباهات رايج سهامداران مي خوانيم: جاناتان برتون در کتاب خود با عنوان غولهای سرمایه گذاری، از خوانندگان خود دعوت می کند که دو سوال زیر را از خود بپرسند:



آیا من در رویارویی و ارتباط با افراد بهتر از حد متوسط توانمند هستم؟

آیا من راننده ای بهتر از حد متوسط هستم؟

برتون می گوید اگر شما هم مانند دیگر افراد باشید، احتمالا به این دو سوال پاسخ مثبت میدهید. در واقع، مطالعات نشان میدهند که به طور معمول 90 درصد افراد به این دو سوال پاسخ مثبت می دهند و روشن است که 90 درصد افراد نمیتوانند در این دو توانایی بهتر از حد متوسط افراد عمل کنند. زیرا از لحاظ منطقی تنها نیمی از افراد یعنی 50 درصد آنها میتوانند توانایی بالاتر از حد متوسط در این دو زمینه داشته باشند. اعتماد به نفس بیش از حد به تواناییها میتواند ویژگی خوبی باشد، باعث شود احساس خوبی در مورد خود داشته باشید و چارچوب مناسبی برای مواجهه با تجارب زندگی به دست آورید. متاسفانه، برخورداری از اعتماد به نفس بیش از حد در مورد سرمایه گذاری میتواند به ایجاد اشتباه در این زمینه منجر شود.



برخی نظرسنجی ها نشان میدهد بیشتر سرمایه گذاران پیش بینی میکنند که پرتفوليوهای آنها بازدهی بیش از حد متوسط داشته باشند و این نکته مخالف با منطق است. در یک مقاله در نیویورک تایمز، پروفسور ریچارد-تیلر و پروفسور رابرتشیلر خاطرنشان میکنند که سرمایه گذاران حقیقی و مدیران سرمایه گذاری بر این عقیده خود پافشاری میکنند که آنها از اطلاعات بهتر و بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند و میتوانند از طریق گزینش بهترین سهام سود مناسبی کسب کنند. حتی هنگامی که افراد فکر میکنند پیروزی بر بازار کار دشواری است، مطمئن هستند که خود آنها میتوانند در این کار موفق شوند.



اقتصاددان برجسته پیتربرنشتاین در این باره میگوید: «مدیریت سرمایه فعالانه به طرز خارق العاده ای دشوار است، زیرا تعداد بسیار زیادی سرمایه گذار باهوش و باسواد در بازار وجود دارند و اطلاعات به سرعت رد و بدل میشود. در واقع، افراد زرنگ بسیاری وجود دارند که تلاش میکنند همزمان کار مشابهی را انجام دهند. البته انجام این کار هرچند بسیار دشوار، اما ممکن است .»به یاد داشته باشید که برای کسب سود از اشتباهات بازار، یا باید اطلاعاتی داشته باشید که بازار در اختیار نداشته باشد، یا باید همان اطلاعات را بهتر از دیگران و خرد جمعی تعبیر و تفسیر كنيد. باربر و اودین مطالعات زیادی راجع به رفتار و عملکرد سرمایه گذاران انجام داده اند. در زیر به برخی نتایج مطالعات آنها اشاره میکنیم:



سرمایه گذاران حقیقی و شخصی عملکرد ضعیف تری نسبت به معیارهای مناسب دارند.

گرچه گزینش سهام از سوی زنان بهتر از انتخاب سهام توسط مردان نیست، اما زنان سود بیشتری از معاملات کسب میکنند و این به علت تعداد کمتر معاملات و تبعا هزینه های معاملاتی کمتر است. همچنین مردان متاهل عملکرد بهتری از مردان مجرد دارند. دلیل آن این است که مردان مجرد از نعمت همسر برخوردار نیستند تا هنگام مشورت با آنها، از اعتماد به نفس بیش از حد آنها کاسته شود! به نظر میرسد یکی از ویژگیهای رفتار انسان آن است که مردان به مهارتهایی که واقعا از آنها برخوردار نیستند، اعتمادبه نفس دارند.



افرادی که بیشترین تعداد معاملات را (به علت اعتماد به نفس نا به جا) داشتند، کمترین سود را نصیب خود کرده اند.

اعتماد به نفس بیش از حد باعث میشود سرمایه گذاران تصمیمات دیگران را ناشی از خُلق، احساسات، درک حسی، و هیجانات بدانند و تصمیمات خود را نشات گرفته از تفکر عینی و منطقی تلقی کنند. اعتماد به نفس بیش از حد همچنین باعث میشود سرمایه گذاران تنها به دنبال جست وجوی شواهدی باشند که نظرات آنها را تایید میکند و شواهدی را که مخالف با نظرات آنها است نادیده بگیرند. مرحوم جان لیسیو در مقاله ای راجع به پیش بینی کنندگان بازار گفت:پیش بینی کنندگان بازار در واقع قضاوت كنندگاني متعصب، مغرض و غیرقابل اعتماد از رویدادهای جاری اقتصادی هستند. به عبارت دیگر، آنها تمایل دارند شواهدی که پیش بینی هایشان را تایید میکند، آشکار کنند و هر آنچه که پیش بینی های آنها را به چالش میکشد، نادیده گرفته یا با تحلیل کنار زنند. حتی نتایج مطالعاتی که بر روی جامعه ای با IQ بالا به نام MENSA انجام شد نشان داد اعضاي این جامعه که به امر سرمایه گذاری مشغول بوده اند، بازده چندان بهتری از دیگران نداشته اند و مهارتهای برتر تعقلی خود را به غلط به بازده های برتر در سرمایه گذاری تعمیم داده بودند.



یکی از مقاله نویسان والاستریت ژورنال به نام جاناتان کلمنتس در این زمینه میگوید: «پیروزی امید بر تجربه است که باعث میشود اغلب سرمایه گذاران تصور کنند میتوانند در بازار موفق شوند.»بر اساس آنچه جیمز اسمال هوت، نویسنده، و ژورنالیست مالی میگوید: «روانشناسان مدتها است که تمایل بشر را برای بیش از اندازه تخمین زدن تواناییها و احتمال موفقیتش درک کرده اند و این نکته به ویژه در مورد آنها که در سهام سرمایه گذاری میکنند و اغلب دفعات زیادی معامله انجام میدهند، درست است. درک محدودیت توانایی ما برای پیش بینی آینده جزو مهمی از استراتژی موفق برای سرمایه گذاری است.» میر استات من، استاد علوم مالی در دانشگاه سانتا کلارا برای کمک به سرمایه گذاران در آگاه شدن از اشتباه اعتماد به نفس بیش از حد می گوید: «یک دفترچه ثبت وقایع روزانه تهیه کنید. هر زمان معتقديد بازار بالا یا پایین خواهد رفت، آن را یادداشت کنید. پس از چند سال به خوبی خواهید دید که بینش های شما در مورد حرکت آینده بازار کاملا غلط بوده است!»


http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=346679

وحید 20
2013/02/21, 03:26
گذشته چراغ راه آينده نيست!

گروه بورس – در ادامه سلسله مطالب روانشناسي بازار سهام به بررسي يكي ديگر از اشتباهات رايج سرمايهگذاران تحت عنوان «تعميم عملكرد گذشته به آينده» ميپردازيم.

هنگامی که پیر میشویم، مهارتهای حافظه بلند مدت ما همچنان قدرتمند باقی میماند، در حالی که حافظه کوتاه مدت ما بخشی از توانایی خود را از دست میدهد. متاسفانه، افراد هنگامی که صحبت از سرمایهگذاری در میان است، از این گرایش بهرهای نمیبرند. به نظر میرسد انسان در تصميمگيري براي سرمايهگذاري قربانی «روندهای اخیر» میشود؛ یعنی این گرایش که اهمیت زیادی برای تجارب اخیر قائل شویم و شواهد تاریخی بلند مدت را نادیده بگیریم. اجازه دهيد مطلب را با يك مثال تاريخي واقعي تطبيق دهيم.

از سال 1990 تا سال 2002، شاخص سهام 500 شركت برتر آمريكا از شاخص ميانگين مربوط به اروپا، استرالیا و آسیا، و خاور دور در حدود 8.5 درصد در هر سال بهتر عمل کرد و این باعث شد بسیاری از سرمایهگذاران از سرمایهگذاری در بازارهای غيرآمريكايي اجتناب کنند، اما همزمان با اوجگيري اين روند از سال 2003 تا سال 2009، شاخص جهاني مزبور از شاخص آمريكا به میزان 7/3 در هر سال بهتر عمل کرد؛ يعني درست بر عكس تجربه اخير!
نمونه جدیدتری از این پدیده هجوم سرمایهگذاران به بازارهای کالا و صندوقهای سرمایهگذاری بازارهای نوظهور مانند چین بین سالهای 2003 و 2007 بود. در سال 2008، سرمایهگذاران با همان سرعتی که وارد بازار شده بودند، از آنها گریختند.
نمونههای دیگری از خطراتی که توجه بیش از حد به موارد اخیر در پی دارد، مربوط به صندوقهاي سرمايهگذاري است.
روزنامه مورنینگ استار عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری که از سال 1987 تا سال 2000 دارای کمترین محبوبیت بودهاند را بررسی کرد. میزان محبوبیت توسط میزان پولی که به این صندوقها وارد و از آنها خارج میشد، تعریف میشد. بدترین صندوقها آنهایی بودند که کمترین میزان ورود نقدینگی یا بیشترین میزان خروجی نقدینگی را به خود اختصاص داده بودند. در این مطالعه مشخص شد که سه مورد از صندوقهایی که از کمترین محبوبیت برخوردار بودند در 75 درصد موارد بهتر از متوسط عملکرد صندوقهای نسبتا محبوب عمل کرده بودند، و عجیب تر آنکه در 90 درصد موارد از محبوبترین صندوقها نیز بهتر عمل کرده بودند. جالب است که در طول بازار رو به رشد سال 2009 و تقریبا در تمام مدت سال 2010، سرمایهگذاران در حال بیرون کشیدن پول خود از صندوقها بودند، چون فكر ميكردند تجربه سقوط سال 2008 با شدت بيشتري تكرار ميشود كه البته درست برعكس آن اتفاق افتاد.

هزینه سنگین اتكا به روندهاي اخير

در بیان عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری دو مفهوم متفاوت وجود دارد. یکی بازده سرمایهگذاری است که مربوط به عملکرد کلی صندوق بوده و در بازههای زمانی معین در قالب گزارشهای متفاوت به بازار و رسانهها اعلام میشود، اما شاخص دیگری نیز وجود دارد که میتوان آن را شاخص بازده سرمایهگذار (نه سرمایهگذاری) نامید، که متاثر از زمان وارد کردن یا خارج کردن پول و سرمایه به صندوقها توسط سرمایهگذار است. واضح است که عدد شاخصِ اول میتواند به میزان قابلتوجهی متفاوت از عددِ شاخص دوم باشد. تحلیلگران مورنینگ استار عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری را از یک سو و عملکرد سرمایهگذاران در همان صندوقهای سرمایهگذاری را از سوی دیگر بررسی کردند و دریافتند که بازده به دست آمده توسط سرمایهگذاران در تمام صندوقهای مورد مطالعه پایین تر از میانگین بازده خود صندوقها بودند. در این میان، حتی سرمایهگذارانی که با روش سرمایهگذاری بر مبنای ارزش ذاتی فعالیت کرده بودند نیز عملکرد ضعیفتری نسبت به عملکرد صندوقهایی که در آنها سرمایهگذاری کرده بودند، داشتند.
همچنین مطالعه دیگری که توسط مرکزی به نام مرکز بازارهای مالی باگل انجام شده است، شواهد خوبی در این مورد به دست میدهد. نمونه پژوهشیِ این مرکز متشکل از 200 صندوق با بیشترین میزان ورودی نقدینگی در مدت 5 ساله 1996 تا 2000 بود. بازده سرمایهگذاران و بازده صندوقهای سرمایهگذاری در یک بازه 10 ساله از 1996 تا 2005 مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفت. جالب بود که بازده سرمایهگذاران تنها یک سوم بازه سرمایهگذاری صندوقها بود. در 198 صندوق از 200 صندوق مورد مطالعه، بازده صندوق از بازده سرمایهگذاران همان صندوق بیشتر بود. در 76 از 200 صندوق مورد مطالعه، این تفاوت از 50 درصد تا 95 درصد بود كه تفاوت هنگفتي است.

شواهد بلندمدت را مدنظر بگيريد

قربانی بازدهها و عملکردهای اخیر شدن؛ یعنی تلاش برای خریدن سودهاي دیروز! باید به خاطر داشته باشید که شما تنها میتوانید بازدههای فردا را بخرید. میتوان با نادیده گرفتن رسانهها، مطبوعات مالی و به اصطلاح خبرگان بازار که تلاش میکنند به شما بقبولانند که این بار متفاوت از دفعات گذشته است، از افتادن در دام این اشتباه پیشگیری کنید. پیش از همراه شدن با هر روند كوتاهمدتي، شواهد تاریخی بلند مدت و منطق نتیجهگیریها را به درستی و دقت کافی و با لحاظ وضعیت آینده و عملکرد محتمل آتی را بررسی کنید. مطمئن باشيد آنها که باهای و هوی و قیل و قالها و اخبار و نظرات خبرگان به سهم یا صندوقی وارد میشوند، احتمالا در آینده نزدیک با آن خداحافظی خواهند کرد و البته شما را لزوما باخبر نخواهند كرد!

بابک 52
2013/02/28, 01:11
روانشناسي بازار سهام


به تحليل خودتان اتكا كنيد


گروه بورس- در ادامه سلسله مطالب روانشناسی بازار سهام به يكي ديگر از موضوعات رايج در بورس تحت عنوان «کسب اطلاعات از رسانهها و تحليلگران» ميپردازيم.


دست نوشتههای یک فعال وال استریت در این باره را در ادامه ميخوانيد: از آنجا که بازیگران بازار همه چیز را در مورد سهامی که شما دارید نمیدانند و حتی فعالان موفق بورس نیز قادر به ارائه توصیههای کارساز در این زمینه نیستند، تنها کار معقول، مراجعه به یک موسسه تحليلي موفق به کسب اطلاعات در مورد نوع صنعت و چشماندازهای سهام آن است. از اين طريق مطمئنا فرد خواهد توانست به اطلاعات دقیق و موثق دست یابد. اما حقیقت این است که این اطلاعات لزوما درست نیست، زیرا صاحب شرکت به هر حال نسبت به سهام خود تعصب دارد. درست مثل احساسات جانبدارانه یک مادر نسبت به فرزندانش.


شاید او با شور و اشتیاق از سهام شرکت خود صحبت کند. زیرا در ذهنش طرحی برای عرضه سهام جدید را میپروراند که برای خود و همکارانش بسیار سودآور خواهد بود.

در واقع، نفع شخصی او را بر آن میدارد تا عقاید بسیار مثبتی در مورد سهام داشته باشد. اما از سوی دیگر ممکن است نسبت به آینده سهام با بدبینی صحبت کند، زیرا خود او بیشتر سهام خود را خیلی زودتر از وقتی که باید بفروشد، فروخته است. اما آرزو میکند بتواند سهام را دوباره در افت قیمتها به دست آورد و تنها در صورتی میتواند به این امر امیدوار باشد که در مورد آینده سهام نه با کلمات خوشبینانه بلکه به گونهای ابهام آمیز سخن بگوید. او ممکن است در تمام گفتههایش صادق باشد، اما دیدگاهش تحت تاثیر تعصب فردی وی به انحراف کشیده شده است.


گاهی اوقات ممکن است اخباری محرمانه از سوی سهامداران عمده که تقریبا همیشه در کار خود موفق هستند به گوشتان برسد. شاید عمل کردن بر اساس این اطلاعات، کاری منطقی باشد اما این حقیقت را باید در نظر گرفت که چنین اطلاعاتی شاید به واقعیت چندان نزدیک نباشد. زمانی که به کسی گفته میشود یک سهامدار عمده در حال خرید در مقیاس عظیم است، این احتمال وجود دارد که او در حقیقت در حال فروش باشد. زیرا فکرش را کنید اگر او در حال خرید بود، چیزی در این مورد به زبان نمیآورد.


درست مثل همان کسی که اگر قرار باشد اسبی را به قیمت خوب بخرد، هرگز چیزی در مورد ارزش بالای آن به زبان نخواهد آورد. در نتیجه به نظر میرسد کار معقول و منطقی این است که هر کس بر مبنای قضاوت خود حرکت کند این طور نیست؟ البته قضاوت هر فرد مستلزم اطلاعات گوناگونی است که باید مورد ارزیابی قرار گیرد. این اطلاعات میتواند شامل همانهایی باشد که در روزنامهها درج میشود. شما در صفحه اول اخبار روزنامه میخوانید که وضعیت سهام رو به رونق است و این که تمام شواهد بر افزایش روز افزون قیمتها دلالت دارند. این اطلاعات از چنان اهمیت فوقالعادهای برخوردار بودهاند که به جای درج در صفحه اقتصادی، در صفحه اول به چاپ رسیده اند. بدیهی است که اکنون زمان معقول برای خرید سهام است.


اما آیا واقعا این طور است؟ بعد از این که اقدام به خرید میکنید، متوجه شوید که اخبار سهام نه فقط به لحاظ قیمتهای بالا بلکه به دلیل استثنایی بودن حجم خرید، در صفحه اول به چاپ رسیده است. زمانی که شما خرید میکنید، همه فعالان دیگر بورس هم خرید کردهاند، پس حالا چه کسی باید سهام شما را بالاتر بخرد؟!

حالا برعكس اين وضعيت را در نظر بگيريد. اگر زمانی که شما اقدام به خرید میکنید، قیمتها به طرز سرسام آوری رو به کاهش روند، آیا بهتر نیست دست به کاری بزنید که معمولا به آن «پیش فروش» (short selling) میگویند؟ به عبارت دیگر، بهتر نیست سهامی را که هنوز نخریده اید بفروشید با این فرض که میتوانید بعدا قراردادهای فروش را با خرید سهام با قیمتهای نازلتر انجام دهید؟ خطر این کار در این است که وقتی با توجه به رکورد بازار تصمیم به پیش فروش گرفتید، فروشنده واقعي ديگر در ازار باقي نمانده باشد. فعالان بورس به اجبار میخواهند پیش فروش کنند، همه عصبی میشوند و میخواهند چنین سهامی داشته باشند.


در اين وضعيت حداقل برای مدتی زودگذر، تقاضای ناگهانی برای خرید سهامی که اخیرا در افت قیمتها فروخته شدهاند ایجاد میشود. وقتی همه سعی میکنند بخرند، قیمتها افزایش مییابند. بازار به نقطهای میرسد که بهبود مجدد نام دارد و بسیاری از کسانی که اقدام به پیش فروش کرده اند حالا چارهای جز خرید سهام با قیمتهای بالاتر ندارند.


بسیاری از فعالان بورس وقتی از وجود بازاری که بیشترین سودآوری را داشته باشد، مایوس میشوند، اقدام به خرید سهام شرکتهای گوناگون میکنند با این امید که حداقل یکی از آنها برایشان سودآوری فوق العاده در برداشته باشد. اما ممکن است در این سبد، سهامی هم وجود داشته باشد که بعدا معلوم شود خیلی کم بازده بوده است. در این شرایط یک اتفاق غیرمنطقی رخ میدهد. در حالی که بازدهي سهام قوی قادر نیست به بازدهي سهام ضعیف کمکی بکند، سهام ضعیف ممکن است سودآوري بقیه پرتفوليو را نیز تحتالشعاع قرار دهد، مانند همان مثل قدیمی که میگویند یک بز گر، گله را گر میکند.



به اين ترتيب تنها يك سهم زيانده ميتواند جور كل پرتفوليوي شما را بكشد و بازدهي مجموع آن را با زيان روبهرو سازد. به همين دليل لازم است تا بيش از سهام سودآور خود مراقب سهام زيانده باشيد!

مجيد رادمنش
2013/03/16, 00:26
روانشناسی بازار سهام



معرفی یک اشتباه رایج در سرمایه گذاری


آیا از نمونه های کوچک نتایج بزرگ می گیرید و به درک حسی خود اعتماد میکنید؟

دنیای اقتصاد -در سلسه مطالب روانشناسی بازار سهام درباره اشتباه رايج در سرمایه گذاری میخوانیم:افراد اغلب نتیجه گیریهای اشتباهی از اطلاعات می گیرند. یک دلیل آن این است که آنها اشتباه کرده و به درک حسی خود اعتماد میکنند و دلیل دیگر آن هم این است که اطلاعات موجود ممکن است پیچیده باشد. هنگامی که این اطلاعات در ارتباط با تصمیمات سرمایه گذاری باشند، اشتباه در قضاوت میتواند بسیار گران تمام شود. آموس تورس کی آزمایش زیر را در مورد رفتار انسان انجام داد:


تصور کنید که دو کیسه خارج از دید افراد با تعداد مشابهی از کارتهای بازی پر شده اند. دو سوم کارتهای کیف الف سفید هستند و یک سوم دیگر قرمز هستند. در کیف ب این نسبتها برعکس هستند. کار شما این است که حدس بزنید کدام کیف کارت قرمز بیشتری دارد. از کیف الف مجاز هستید تنها 5 کارت را بیرون بکشید که 4 مورد از آنها قرمز میشوند. از کیف ب میتوانید 30 کارت را بیرون بکشید، که 20 عدد از آنها قرمز در می آیند. حدس شما در مورد کیفی که تعداد کارت قرمز بیشتری دارد چیست؟


اگر شما هم مانند بیشتر افراد باشید، احتمالا حدس میزنید که کیف الف تعداد کارت قرمز بیشتری دارد، زیرا 80 درصد کارتهایی که بیرون کشیدید قرمز بودند، در حالی که در مورد کیف ب، این عدد تنها 67 درصد بود. با این حال، متخصصان آمار به ما میگویند که اگر کیف ب را انتخاب میکردید، احتمال درستی حدس شما بیشتر بود. دلیل آن این است که به خاطر اینکه اندازه نمونه کیف ب بزرگتر است، میتوانید اعتماد بیشتری به نتیجه حاصله داشته باشید. نظریه آماری به ما میگوید که کیفی که در آن 20 کارت از 30 کارت قرمز است، با احتمال بیشتری جواب سوال مورد نظر خواهد بود تا کیفی که 4 کارت از 5 کارت آن قرمز است.


این استدلالها چه ارتباطی میتواند با موضوع سرمایه گذاری داشته باشد؟ مانند آنها که در آزمایش گفته شده کیف الف را انتخاب کردند، سرمایه گذاران اغلب تصمیمات خود را براساس نمونههای کوچک اتخاذ میکنند. مانند زمانهایی که سرمایه گذاران بر اساس نتیجه گیری های دو یا سه سال اخیر، برخی سهام، شرکتها، صنایع، یا صندوقهای سرمایه گذاری را برای همیشه بهتر یا بدتر از دیگران میدانند. به طور مثال، از سال 1996 تا 1998 در ایالات متحده اتفاقاتی افتاد که در مقایسه با تاریخ و پیشینه 73 ساله معاملات سهام و نظایر آن در آمریکا مانند انتخاب کیف الف بر اساس نمونه کوچک بود.


سرمایه گذاران با ارتکاب اشتباهی این چنینی به درک حسی خود اعتماد می کنند و می پندارند که نمونه کوچک نشانگر خوبی برای تمام مجموعه داده های موجود است. بنا نهادن تصمیم های سرمایه گذاری می تواند پیامدهای پرهزینه ای دربرداشته باشد، به ویژه اگر مجموعه داده های کوچک که احتمالا در مورد رویدادها و عملکرد اخیر باشند، باعث شوند که استراتژی سرمایه گذاری خود که آن را به درستی طراحی کرده اید، رها کنید. یک نمونه بارز از اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری بر اساس مجموعه داده های کوچک، داستان زیر است.


هر سرمایه گذاری می داند که سهام نرخ بازده بیشتری نسبت به اوراق قرضه یا سپرده های بانکی دارند. با این حال در یک دوره 25 ساله از 1996 تا 1990 نوعی از اوراق قرضه بانکی بدون ریسک بازده بالاتری نسبت به سهام شرکتهای در حال رشد داشتند. اگر پس از 25 سال شما از استراتژی سرمایه گذاری خود یعنی انتخاب سهام شرکتها با بازده سود به طور معمول بالاتر دست می کشیدید و به اوراق قرضه بانکی روی می آورید، یکی از بزرگترین بازارهای گاو تاریخ ایالات متحده را از دست داده بودید. بر خلاف این درصد ارزشمند، برخی سرمایه گذاران هنوز هم بسیار مشتاق هستند بر اساس نتایج بسیار کوتاه مدت، از استراتژی سرمایه گذاری خود دست بکشند و آن را رها کنند.


گاهی بازه هایی که بر تصمیم گیری های آنها تاثیر گذار است، تنها چند ماه یا چند سال است. به نظر می رسد که اتخاذ تصمیمات غیرمنطقی براساس نتایج کوتاه مدت رفتاری است که انسانها به کرّات از خود نشان می دهند و این امر بر عده ای از سرمایه گذاران نیز تاثیر گذار است. می توانید با حصول اطمینان از این که تصمیمات شما در چارچوب استراتژی سرمایه گذاریتان قرار گرفته اند و به گونه ای منفی متاثر از نتایج کوتاه مدت نیستند، از افتادن در دام این اشتباه اجتناب کنید.

مجيد رادمنش
2013/04/26, 13:36
روانشناسی بازار سهام


مخاطرات رفتار منفعلانه در بورس


دنیای اقتصاد - آیا از سرمایه گذاری منفعلانه اجتناب میکنید به این علت که تصور ميكنيد بازدهي كمتري دارد؟ این یکی از اشتباهات رایج سرمایه گذاران است. سرمایه گذاران هنگامی که سفر به دنياي سرمایه گذاری را آغاز میکنند، یکی از دو مسیر زیر را می توانند انتخاب کنند. آنها یا میتوانند صندوقهای سرمایه گذاری که مدیریت آنها فعالانه است و سبد سهامشان دائما در حال تغییر است را انتخاب کنند یا آنکه ابزارهایی با مدیریت منفعلانه تر از قبیل صندوقهای شاخصي را برگزینند. شواهد حاکی از این امر است که اکثریت سرمایه گذاران حقیقی در صورتی که استراتژی منفعلانه تری را برای خود انتخاب میکردند، سود بیشتری نصیبشان میشد. اما بیشتر آنها مسیر فعال تر را انتخاب میکنند.



یک عامل مهم در این انتخاب، این است که سرمایه گذاران احساس می کنند کنترل بیشتری بر سرمايه خود در صورت انتخاب صندوق هاي سرمايه گذاري با مديريت فعالانه دارند. درک فعالان والاستریت از این استدلال روانشناختی در این جمله تبلیغاتی آنها مشهود است که میگویند با انتخاب این صندوقها یا استفاده از سامانه معاملات آنلاین کنترل بیشتری بر سرمایه خود خواهید داشت. از سوی دیگر، همین سرمایه گذاران احساس میکنند که انتخاب شیوه های منفعلانه فقدان کنترل بیشتری را بر ریسکها و بازده سبدهاي سرمايه گذاري آنها به همراه دارد. قطعا این یکی از ویژگیهای انسان است که بخواهد کنترل امور را به دست گیرد و کاری انجام دهد. گرچه استفاده از صندوقهایی با مدیریت فعالانه پورتفوی که مستلزم خرید و فروش مکرر سهام است و همچنین مدیریت فعالانه پرتفوی توسط خودشان حس کنترل به این سرمایه گذاران میدهد. اما اگر به دنبال سود هستيد واقعیت چیزی کاملا متفاوت است.



مشکل این است که هنگامی که سرمایه گذاران، صندوقهایی با مدیریت فعالانه را انتخاب میکنند، کنترل بر عوامل تعیین کننده بازده را به مدیران صندوقها واگذار میکنند. مدیران فعال سعی میکنند که بازار را به اصطلاح زمان بندی کرده و سهامی که عملکرد بهتری خواهند داشت را برگزینند. اگر یک مدیر فعال معتقد باشد که بازار خرسی در راه است، صندوق سهام خود را خواهد فروخت و اوراق قرضه خواهد خرید و حتی گاهی اقدام به فروش استقراضی سهام خواهد کرد. یک صندوق کوچک ممکن است تصمیم بگیرد سهام شرکتهای بزرگ را خریداری کند. یک صندوق بر مبنای ارزش (صندوقی که سهامی میخرد که قیمت روز بازار آن از NAV آن پایین تر است نسبتP بهE پایینی دارد) ممکن است تصمیم بگیرد سهامی با پیش بینی درآمدهای در حال رشد که عمدتا نسبت P به E بالایی دارند، خریداری کند و یک صندوق که حوزه فعالیت آن سهام شرکتهای داخلی است، ممکن است تصمیم بگیرد سهام شرکتهای خارجی را خریداری نماید. این نوع تغییرات به نام تغییر در سبک شناخته میشوند و اتفاقا همین تغییر در سبک است که باعث میشود سرمایه گذاران کنترل بر چگونگی تخصیص سرمایه و متعاقبا میزان ریسک و بازده پرتفوی خود را از دست بدهند.



به این علت که سرمایه گذاران در صندوق هایی با مدیریت منفعل هرگز نگران تغییر سبک فعالیت نیستند، می توانند کنترل خود بر میزان و چگونگی ریسک و بازده سبد سرمايه گذاري خود را حفظ کنند. در واقع، این درک غالبا اشتباه که خرید و فروش مکرر و افراطی سهام میتواند کنترل سرمایه گذار را افزایش دهد، تنها حس کاذبی از کنترل را به وجود می آورد. ما باید یک استراتژی کنترلی دیگر را مورد اشاره قرار دهيم: خرید تك سهم ها به جای انتخاب صندوقهایی با مدیریت فعالانه. به نظر میرسد این استراتژی راهکار نهایی در کنترل حداکثری وضعيت توسط سرمایه گذار باشد. با این حال، در پیمودن این مسیر، با دو مشکل مواجه خواهید شد. اول اینکه، شما احتمالا نمیتوانید به میزانی از تنوع بخشی که استفاده از صندوقهای سرمایه گذاری مشترک برایتان به همراه دارد، دست یابید و دوم آنکه، شواهد نشان میدهند سرمایه گذارانی که سهامشان را خودشان انتخاب میکنند معمولا بازده کمتری از متوسط بازده بازار به دست می آورند. اگر شما هم به این می اندیشید که با خرید تك سهم کنترل بیشتری روي سودآوري خود به دست خواهید آورد، بايد بدانيد كه با اين كار تنها ريسك خود را به نحو سرسام آوري افزايش داده ايد بدون آنكه لزوما بازدهي شما نسبت به شاخص بورس افزايش يابد!

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=359288

ali30
2014/04/21, 07:08
نكات قابل توجه سهامداران (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1/132-%D9%86%D9%83%D8%A7%D8%AA-%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%B3%D9%87%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D 9%86)
توضیحات دسته: مقالات در زمینه ی بازار بورس اوراق بهادار (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1) بازدید: 3401
برنامه ريزي بلندمدت تنش هاي ناشي از كاهش ارزش سرمايه در كوتاه مدت را نخواهد داشت و فرد سرمايه گذار با آسودگي منتظر آينده خواهد ماند و در مقاطع كوتاه مدت ضرورتي براي نقد كردن سرمايه خود نمي بيند.

ممكن است قيمت سهم خريداري شده افت كند و يا از ارزش آن كاسته شود.بنابراين اگر فرد سرمايه گذار كوتاه مدت برنامه ريزي كرده باشد ممكن است در چنين شرايطي منجربه خروج از بازار شود و اين يعني بدترين ضربه به بازار بورس و حتي خود شخص چه از نظر مسائل مالي و چه از نظررواني ، در اين شرايط فرد سرمايه گذار به دليل اثرات مخرب رواني ، تصميماتي عجولانه و نادرست خواهد گرفت و نهايتا نتيجه مطلوبي به همراه نخواهد داشت.

در بين شركت هايى كه در كوتاه مدت بازدهى خوبى دارند قطعاً شركت هاى با ارزشى نيز وجود دارد كه در هر صورت انتخاب آنها براى بلند مدت نيز سودآور است.

وقتي تصميم بلندمدت اتخاذ مي شود، سهام با ارزش افزوده مناسبي كه در گذشته كسب كرده اند انتخاب مي شود و معمولا تغييرات احتمالي و موقتي در بورس بر اينگونه شركت ها اثر مخربي نخواهد داشت و به راحتي آسيب پذير نيستند و دربلندمدت مجددا شرايط بهبود را حتي اگر صدمه ديده باشند خواهيم ديد.

وقتي شركت هايي با ديد بلند مدت انتخاب مي كنيد يعني قبول داريد كه تصميم ديگري براي پولتان نداريد.حال شرايط فراهم مي شود كه در ميان مدت و يا كوتاه مدت مي توانيد با سود مناسبي از بازار خارج شويد و با آرامش خاطر اقدام به فروش مي كنيد.بنابراين مي توان برنامه ريزي درازمدت داشت و با اطمينان خاطر و ريسك كمتر حتي در كوتاه مدت ازبازار خارج شد.

در هر خريد و فروشي مبلغي به عنوان ماليات،سازمان و كارگزار( در ايران 2 درصد) كسر مي شود، اگر فكر مي كنيدبرنامه ريزي كوتاه مدت سود بيشتري دارد مي توانيد تعداد معاملات و درصدهاي پرداختي را جمع بزنيد و با شرايط نگهداشتن سهمي در بلندمدت مقايسه كنيد.البته در كوتاه مدت درگيري هاي روزانه بيشتر است، ريسك هاي خاص خود را دارد وآرامش در اين شرايط كمتر است

جهت گيرى بازار به سمت سرمايه هاى كوتاه مدت سبب مى شود تا توجه به شركت هاى معتبر كه پشتوانه مالى قابل قبولى دارند كمتر شود و شركت هايى كه حرفى براى گفتن ندارند به صورت مقطعى سودى حاصل كنند و بزرگ جلوه داده شوند و از طرفى شركت هاى معتبر علاوه بر اينكه مجبور مى شوند وقت و سرمايه بيشترى براى حمايت در اين بازار قراردهند و از هدف اصلى خود يعنى تامين نيازهاى مردم در بازار كالا و خدمات دور شوند و در نتيجه به صورت ناخواسته سهام شان ارزش واقعى خود را از دست دهد و نهايتاً به دليل جذب نقدينگى در بازار بورس، بازارهاى ديگر نيز تحت تاثير قرار گرفته و اينگونه شركت ها دو بازار خود را از دست مى دهند و مديريت دو بازار اصولاً كارى است بسيار مشكل وجهت هاى بازار در هر يك از اين دو بر ديگرى تاثير گذار است .

سرمايه‌گذاري با ديدگاه طولاني مدت كه وجوه جاري خود را صرف خريدسهام كرده و در طولاني‌ترين زمان ممكن به انتظار بازده مي‌نشيند، نفع بسيار مي‌برند و اين يك قانون است.

‌ بايد اهداف موردنظر خود را در سرمايه‌گذاري مشخص نماييد. اين اهداف شامل ريسك و بازده مورد قبول شما، مدت زمان مورد نظر، بودجه و نوع بازده مورد نظرتان و موارد ديگر مي‌گردد. انتخاب شما از سهام بستگي مستقيم به اهداف شما دارد. بسياري از سهام داراي ريسك‌هاي بالايي هستند و به همين خاطر سود پيشنهادي آنها بسيار بالاست و در مقابل بسياري از سهام از حالت پايدارتري برخوردار بوده و سود پيشنهادي پايين‌تري دارند.

ali30
2014/04/21, 07:09
10 نكته كه هر سهامداري بايد بداند (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1/150-10-%D9%86%D9%83%D8%AA%D9%87-%D9%83%D9%87-%D9%87%D8%B1-%D8%B3%D9%87%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%8A-%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%AF)


توضیحات دسته: مقالات در زمینه ی بازار بورس اوراق بهادار (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1) بازدید: 969
براي سرمايه گذاري در بورس توجه به برخي نكات مي تواند مفيد باشد و مارا در رسيدن به اهدافمانياري دهد. موارد زير از جمله نكات مهمي هستند كه برخي از آنها از اصول مهم و پايه اي سرمايه گذاري در اين حيطه اند:

۱- انتخاب صنعت برتر : در ميان صنايع مختلف صنايعي هستند كه ميانگين بازده آنها از ميانگين بازده بازار بيشتر است.
پس چرا آنها را انتخاب نكنيد؟!۲- انتخاب شركت برتر : پس از گزينش صنعت برتر حالا به سراغ شركتهايي برويد كه بازده آنها از ميانگين بازده صنعت بالاتر است
(منظور از بازده، كليه سودهاي منتفع از شركت اعم از EPS، اختلاف قيمت، سهام جايزه و... در يك مدت معين مي باشد. ۳- ميزان نقد شوندگي: هيچگاه سهمي نخريد كه در فروش آن دچار مشكل شويد. نقد شوندگي عامل بسيار مهمي است كه هرگز نبايد مورد غفلت قرار گيرد. اين فاكتور متاثر از پارامترهايي مثل حجم معاملات شركت، تعداد سهام معامله شده، دفعات معامله، تعداد خريدار و... مي باشد. نقد شوندگي به صورت رتبه اي مطرح مي شود و رتبه 1 به معناي بالاترين ميزان نقد شوندگي است و رتبه هاي 2 و 3 و 4 و ..... به ترتيب نقد شوندگي كمتري دارند.
برخي از افراد تا رتبه 100 را قابل قبول مي دانند. بعضي ها بيشتر از 50 نمي روند و عده اي هم به بيشتر از 20 رضايت نمي دهند. به هرحال بسته به استراتژي و هدف سرمايه گذاري تان، ملاكي را براي خودتان قرار دهيد.
لازم به ذكر است كه رتبه نقد شوندگي در يك محدوده زماني قابل محاسبه است مثلا يكساله، شش ماهه، يكماهه و... اما در بيشتر موارد از نقد شوندگي 3 ماهه استفاده مي شود.

۴- ميزان سهام در دست سهامداران عمده: هر چه اين ميزان كمتر باشد و سهم يك شركت بيشتر در دست مردم و سهامداران جز باشد، بهتر است. چرا كه در اينجا عرضه و تقاضاي و اقعي است كه ميزان قيمت را تعيين مي كند. در صورتيكه قسمت اعظمي از سهام يك شركت در دست سهامداران عمده باشد به همان نسبت آنها مي توانند كنترل بيشتري را بر آن سهم اعمال كنند. و در اين بين سهامدار جز است كه ضرر مي كند.

۵- اخبار اقتصادي-سياسي (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1/144-%D8%AA%D8%AD%D9%84%D9%8A%D9%84-%D8%A8%D9%86%D9%8A%D8%A7%D8%AF%D9%8A): همواره به اخبار داخلي و خارجي توجه داشته باشيد. فكر نمي كنم روزانه 15 دقيقه گوش دادن به اخبار يا مطالعه روزنامه ها وقت زيادي بگيرد اما كمك بزرگي به شما خواهد كرد تا بتوانيد در برخي موارد روند بازار را پيش بيني كنيد و همينطور صنايع خاصي را مورد توجه قرار دهيد .

۶- P/E (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1/151-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-p-e-%DA%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA%D8%9F): اين شاخص مطالب بسيار زيادي به ما مي گويد. مثلا به ما مي گويد كه جو بازار از يك سهم بخصوص چه انتظاري دارد. ميزان بالاي اين شاخص مي تواند نشاندهنده اين واقعيت باشد كه سهامداران چشم اميد به آن سهم بسته اند و باور دارند كه پيشرفت قابل ملاحظه اي خواهد داشت.
ميزان رشد P/E را نيز فراموش نكنيد سالهاي مختلف را باهم مقايسه كنيد شركتهاي يك صنعت را نيز با يكديگر مقايسه كنيد.

۷- اخبار طرح و توسعه شركت: به دنبال اخبار و اطلاعات شركت مورد نظرتان بر آييد. آيا شركت طرح تو سعه، افزايش سرمايه، پروژه هاي آتي دارد يا خير؟ مسلما انتخاب شركتي كه موارد مذكور را دارد به جاي شركتي كه مدتها است افزايش سرمايه نداده، پروژه جديدي اجرا نكرده و طرحي براي آينده ندارد عاقلانه تر است. مخصوصا سرمايه گذاري كه تصميم به استمرار و ادامه سرمايه گذاري دارد حتما بايد به اين مطلب توجه كند.

۸- ميزان رشدEPS: كدام شركتها رشد EPS بيشتري داشته اند؟ كدام شركتها معمولا در اول سال مالي EPS پايينتري اعلام كرده و در طول سال مرتبا آنرا تعديل مثبت مي كنند؟ آنها را از نظر دور نداريد.

۹- سبد سهام (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1/164-%D9%86%D8%AD%D9%88%D9%87-%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%8A%D9%87-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A8%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%B3%D9%87%D8%A7%D9%85): هميشه سبد سهام درست كنيد. با اين كار ريسكتان را پايين مي آوريد. به قول يك مثل قديمي همه تخم مرغها را داخل يك سبد نگذاريد. در تشكيل سبد، تعدد و تنوع شركت و صنعت را فراموش نكنيد.

۱۰- استراتژي (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%A7%D8%AA/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%D9%90%D B%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1): همواره يك استراتژي داشته باشيد. و خود را مقيد به پيروي از آن بدانيد. متاسفانه اكثر ما دنباله رو ديگران هستيم بدون اينكه خودمان برنامه مشخصي داشته باشيم و فقط با تقليد از ديگران پي آنها مي رويم . البته تقصير هم نداريم چون اطلاعات كافي وجود ندارد و بطور تخصصي به سهامداري كه در خيلي از جاها يك شغل است و يك تخصص پيچيده ( و البته پر سود ) ، نپرداخته ايم.

قبل از اينكه سرمايه و پول خود را به خطر بياندازيد، روي كاغذ (البته در دنياي تكنولوژيكي امروز كامپيوتر ) روشها و استراتژيهاي مختلف را در طول زمان امتحان كنيد و آنها را با يكديگر مقايسه كرده و معايبشان را رفع كنيد و سيستم خاص خودتان را پرورش دهيد. حتي اگر مدت زيادي روي اين كار ( خريد و فروش فرضي ) وقت صرف كنيد يقينا با دستي پر تر وارد بازار واقعي بورس مي شويد. بهتر و مو فقتر ا ز كسي كه ساليان سال در بازار بورس است و بدون هيچ استراتژيي چشم به دهان ديگران دوخته تا ببيند آنها چه مي گويند و آن كاري را بكند كه ديگران مي كنند.
باید خاطر نشان کرد كه هرگز از يك تكنيك (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1/142-%D8%AA%D8%AC%D8%B2%D9%8A%D9%87-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D9%84%D9%8A%D9%84)به تنهايي استفاده نكنيد چون بازار به آن اندازه ساده نيست كه متاثر از يك يا چند عامل ساده باشد بلكه عوامل مختلف و متعدد و گاها پيچيده و غير قابل پيش بيني و جود دارند كه علاوه بر آن كه خودشان به تنهايي يك فاكتور تاثير گذارند، تعامل آنها با يكديگر نيز نتايج متفاوتي را باعث مي شود.

ali30
2014/04/21, 07:10
8 توصيه براي موفقيت بلند مدت در بازار سهام‌ (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1/165-8-%D8%AA%D9%88%D8%B5%D9%8A%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D9%85%D9%88%D9%81%D9%82%D9%8A%D8%AA-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF-%D9%85%D8%AF%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%87%D8%A7%D9%85%E2%80%8C)


توضیحات دسته: مقالات در زمینه ی بازار بورس اوراق بهادار (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1) بازدید: 1803
با وجود اينكه هيچ قاعده مشخصي براي خريد و فروش بازار سهام وجود ندارد، ولي قواعد خاصي وجود دارد كه قابل رد كردن نيست.در اين مقاله، چند قاعده عمومي كه مي‌تواند به سرمايه‌گذاران درك بهتري از شرايط بازار با ديد بلند مدت بدهد مرور مي‌شود.توجه داشته باشيد كه اين توصيه‌ها بسيار عمومي هستند و هر كدام نسبت به شرايط ممكن است كاربردهاي متفاوتي داشته باشند ولي هر كدام از توصيه‌ها داراي مفاهيم پايه‌اي هستند كه مي‌توانند شما را به يك سرمايه‌گذار آگاه تبديل كند.1- فروش سهام زيانده و نگهداري سهام سودده:
معمولا سرمايه‌گذاران سهامي كه افزايش قيمت پيدا مي‌كنند مي‌فروشند ولي سهامي كه با كاهش قيمت مواجه شده‌اند را به اميد بالا رفتن قيمت نگهداري مي‌كنند.اگر سرمايه‌گذار زمان صحيح براي فروش سهامي كه با كاهش قيمت مواجه شده‌اند را تشخيص ندهد ممكن است كه سهام پس از مدتي كاملا بي‌ارزش شود. البته نگهداري سهام ارزشمند و فروش سهام كم‌ارزش از نظر تئوريك ايده جالبي است ولي در عمل مشكل است.اگر سياست شما براي سبد سهام فروش سهام پس از يك ميزان افزايش مشخص (به عنوان مثال 2 برابر) باشد ممكن است هرگز در بازار سهام موفق نباشيد. توصيه مي‌شود سهامي كه آينده خوبي دارند را به واسطه سياست‌هاي غلط شخصي دست كم نگيريد.اگر شما درك خوبي از پتانسيل سرمايه‌گذاري خود داريد ممكن است سياست‌هاي غلط شما باعث محدود‌كردن سود شما شود.در مورد سهامي كه با كاهش قيمت مواجه مي‌شوند واقع‌بين باشيد و در عين حال پتانسيل‌هاي سهم را نيز در نظر بگيريد.مهم اين است كه اگر در تشخيص سهامي كه انتظار آينده خوب براي آن را داشته‌ايد، دچار اشتباه شده‌ايد واقع‌بين باشيد.از فروش سهام زيان‌ده نترسيد زيرا ممكن است براي جبران ضرر زمان را از دست بدهيد.در هر صورت مهم اين است كه شركت‌ها را با توجه به امكانات و توانمندي‌هايشان ارزيابي كنيد.
فقط به خاطر داشته باشيد كه اجازه ندهيد ترس بازده شما را محدود كند يا باعث زيان بيشتر شود.2- شايعات بازار را جدي نگيريد:
شايعات موجود در بازار را جدي نگيريد حتي اگر از طرف دوست شما و يا شخص مطلع در بازار باشد زيرا هيچ‌كس نمي‌تواند پيش‌بيني درستي از آينده يك سهم داشته باشد.
زماني كه شما سهمي را براي خريد انتخاب مي‌كنيد مهم اين است كه دليل انجام اين كار را بدانيد. تحقيق كنيد و شركت مورد نظر را ارزيابي كنيد. تكيه بر شايعات ديگران به نوعي شبيه قمار است پيش از تصميم به خريد ممكن است در برخي موارد تكيه بر صحبت‌هاي ديگران سودده باشد ولي اين عمل شما را از تبديل شدن به يك سرمايه‌گذار مطلع باز مي‌دارد و اين آگاهي تنها رمز موفقيت درازمدت است.3- با نوسانات جزئي دلسرد نشويد:
در بند 1 اهميت تشخيص به موقع سودآوري سهام بيان شد. به عنوان يك سرمايه‌گذار با ديد بلندمدت، نگران تغييرات قيمت در كوتاه مدت نباشيد.
به خاطر داشته باشيد كه به جاي نگراني نسبت به نوسانات اجتناب‌ناپذير در كوتاه مدت به سرمايه‌گذاري خود مطمئن باشيد.
يك سري از سرمايه‌گذاران از نوسانات روزانه سهم به دنبال سود هستند ولي سود بلندمدت وابسته به تغييرات ديگري در بازار است كه ممكن است چند ماه به طول بينجامد. پس ديد خود را برروي نظرات و تحقيقات خود متمركز كنيد.4- روي نسبت P/E تاكيد نكنيد:
سرمايه گذاران معمولاً اهميت زيادي براي نسبت P/E (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1/151-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-p-e-%DA%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA%D8%9F) قايل هستند. با وجود اينكه اين نسبت ابزار مهمي در بازار است ولي اتكاي تنها بر روي اين متغير براي خريد يا فروش خطرناك است. اين نسبت بايد در تركيب با شاخص‌هاي ديگر مورد ارزيابي قرار گيرد. بنابراين نسبت پايين P/E نشانگر ارزش بيشتر سهم نيست همان طور كه نسبت بالا نشانگر پايين‌تر بودن ارزش واقعي سهام نمي‌باشد.5- به دام سهام ارزان قيمت نيافتيد:
ممكن است برخي تصور كنند كه سهم ارزان قيمت زيان كمتري دارند. در حقيقت سهام ارزان قيمت بسيار ريسكي‌ تر از سهام با قيمت بالا هستند.6- انتخاب يك استراتژي مشخص و تمركز روي آن (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%A7%D8%AA/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%D9%90%D B%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1):
افراد مختلف روش‌هاي مختلفي براي خريد يا فروش سهام در بازار بر مي‌گزينند. روش‌هاي مختلفي براي موفقيت در بازار وجود دارد و روش هيچ كس بر بر ديگران ارجحيت ندارد سرمايه‌گذاري كه روش مشخصي براي خريد سهام نداشته باشد ممكن است در بلندمدت با زيان مواجه شود.7- آينده‌نگر باشيد:
سخت‌ترين بخش سرمايه‌گذاري در بازار سهام اين است كه سرمايه‌گذار تصميماتي را اتخاذ مي‌كند كه نتايج آن در آينده مشخص مي شود نكته اي كه بايد مدنظر داشت اين است كه با وجود استفاده از اطلاعات گذشته براي تصميم‌گيري،‌ آينده همه چيز را مشخص مي‌كند. اگر پس از اينكه سهام يك شركت با رشد قيمت مواجه شد اين سوال را از خود بپرسيد كه آيا اين سهم مي‌تواند بالاتر رود اين سوال شما را گمراه مي‌كند. درحالي‌كه سرمايه‌گذار بايد با بررسي وضعيت شركت نسبت به خريد آن اقدام كند.8- ديد بلند مدت داشته باشيد (http://www.guilanfx.com/old/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1/154-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%8A%D9%87-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%D9%8A-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF-%D9%85%D8%AF%D8%AA):
سودهاي كوتاه مدت اغلب باعث گمراهي سرمايه‌گذاران جديد مي شود و داشتن ديد بلندمدت براي يك سرمايه‌گذار ضروري است.
اين بدان معني نيست كه خريد و فروش سهام منجر به كسب سود نمي‌شود ولي همانطور كه قبلا اشاره شد سرمايه‌گذاري در بازار سهام و مبادله در بازار سهام روش‌هاي متفاوتي براي كسب سود هستند. مبادله نياز به ريسك پذيري بالا دارد. در نظر داشته باشيد كه اين مبادلات نياز به منابع مالي، دانش و ريسك‌پذيري بالا دارد. در نظر داشته باشيد كه در همه موارد فوق استثناهايي وجود دارد. ممكن است يك سرمايه‌گذار با توجه به شرايط در جهت عكس برخي از موارد فوق عمل كند ولي اميد اين است كه توصيه هاي فوق در تصميم‌گيري سرمايه‌گذاران در بازار سهام مفيد باشد