PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رفتار شناسی بازار سهام



مصطفا سیمایی
2011/07/26, 00:04
چند روزی است که علی ابراهیم نژاد و شروین شهریاری، مطلبی را با عنوان رفتارشناسی بازار سهام آغاز کرده اند که به صورت پاورقی در روزنامه دنیای اقتصاد به چاپ می رسد؛

از آنجایی که خودم بسیار لذت برده ام خواستم دوستان را در این لذت شریک کنم. بهانه ای باشد برای سرجمع شدن قسمت های مختلف که روزانه چاپ می شود.

طبیعی است که در این زمانه کسی حوصله خواندن مطالب و مقالات طولانی را نداشته باشد ولی من سعی می کنم این مقالات را استثنا قرار دهم.

مصطفا سیمایی
2011/07/26, 00:07
از حدود يكصد سال پيش، همگام با شكوفايي و توسعه روز افزون اين علم، مدلها و ابزارهاي متعددي براي ارزشگذاري داراييها ايجاد شده كه بسياري از آنها امروزه تحت عنوان «تحليل فاندامنتال» (Fundamental Analysis) توسط كارشناسان براي ارزيابي سهام شركتها استفاده ميشود.

برخي متخصصان فاينانس معتقدند كه در بلندمدت، ارزش كليه داراييها (از جمله سهام) از قواعد بي چون و چراي اين علم پيروي ميكنند و فارغ از نوسانات كوتاه مدت، تنها روش مناسب براي تصميم گيري صحيح در بازارهاي مالي استفاده از مدلهاي تحليلي است. در اين ميان، هر چند نميتوان خدمات ارزنده اين علم و متخصصان آن را ناديده گرفت اما با بررسي و مطالعه رفتار سرمايهگذاران در عرصه عمل ميتوان به مثالهاي متعددي دست يافت كه بر اساس آن تصميم افراد در سرمايهگذاري، متفاوت از پيش بيني تئوريهاي فاينانس بوده است.

اين رفتار سرمايهگذاران يكي از فرضيههاي اساسي فاينانس تحت عنوان «بهينه بودن بازارها» (Market Efficiency) را زير سوال برده است. اين فرضيه به طور خلاصه بيان ميكند كه تغييرات قيمت سهام در نتيجه تغيير در ارزش ذاتي شركتها روي ميدهد و در نتيجه قيمت سهام تنها از اخباري متاثر ميشود كه به تغيير جريانات نقدي آتي سهام (يعني آنچه عايد سرمايهگذار خواهد شد) و در نتيجه تغيير در ارزش ذاتي منجر شود. اين فرضيه در حالت قوي تر خود بيان ميكند كه به علت كارا بودن بازارهاي سهام، اطلاعات مالي مربوط به عملكرد شركتها در قيمت سهام آنها لحاظ شده است و بنابراين در هر لحظه بازار، بهترين قيمت را براي يك دارايي با توجه به ارزش فعلي شركت پيشنهاد ميدهد.

نمودار زير كه توسط رابرت شيلر از مشهورترين اساتيد دانشگاه ييل(Yale) ارائه شده اين فرضيه بنيادي فاينانس را به چالش ميكشد.در نمودار مقابل، منحني P شاخص واقعي قيمت سهام در بازار ايالات متحده آمريكا از سال 1870 تا 2008 را نشان ميدهد. منحني* P ارزش فعلي كل عايدات واقعي سهام را محاسبه كرده است. بدين ترتيب با توجه به در دسترس بودن اطلاعات آتي براي يك دوره زماني طولاني (از تاريخ شروع نمودار در سال 1870) منحني* P با تنزيل سودهاي نقدي واقعي كه در آينده توزيع شده اند (بر اساس نرخ سود اوراق قرضه آمريكايي) ، ارزش ذاتي ميانگين كل سهام شركتها در بورس نيويورك را برآورده كرده است.

مقايسه اين دو منحني نتايج جالبي را به دست ميدهد؛

نخست اينكه به سادگي ميتوان تشخيص داد كه ميزان نوسانات واقعي قيمت سهام در بورس بسيار بيشتر از نوسانات ارزش ذاتي است به نحوي كه منحني* P يك روند پيوسته با شيب ملايم را طي ميكند اما منحني P به عنوان نماينده تغييرات قيمت سهام بسيار متلاطم و پرنوسان است. دوم اينكه هر چند در اواخر قرن نوزدهم و نيمه اول قرن بيستم دو نمودار هماهنگي زيادي با يكديگر دارند اما پس از اين دوره، براي بازههاي زماني بسيار طولاني (مانند اوايل دهه 90 تا 2008 ميلادي) تفاوت معنادار بين قيمت سهام و ارزش ذاتي شركتها وجود داشته است.

اين اختلاف، در تضاد جدي با فرضيه بهينه بودن بازارها است كه قيمت را منعكس كننده ارزش ذاتي دانسته و هر گونه اختلاف ميان اين دو را ناچيز و موقتي ميانگارد.يك نمونه قابل تشخيص ديگر در اين نمودار مربوط به دوران ركود بزرگ (Great Depression) است كه طي آن قيمت سهام در سالهاي 1929 تا 1932 بيش از دو سوم ارزش خود را از دست داد در حالي كه كوچكترين تغييري در ارزش ذاتي شركتها بر اساس تنزيل سودهاي آينده ايجاد نشده؛ به عبارت ديگر شرايط سودآوري آتي شركتها كاملا با ثبات بوده است!

مطالعه ميزان گردش سهام به عنوان يك مثال ديگر در بحث حاضر نيز در بردارنده نتايج جالب توجهي است. به جدول يك توجه كنيد. ارقام جدول به خوبي نشان ميدهند كه در سه بورس توسعه يافته ايالات متحده، انگلستان و آلمان در طول سال 2009 ارزش كل معاملات به مراتب بيش از ارزش بازار بوده كه به معناي دست به دست شدن كل ارزش سهام بازار در طول يك سال بين معامله گران است.

در بورس تهران هر چند اين نسبت بسيار كمتر است اما با توجه به سهام شناور آزاد (سهام قابل معامله) 20 درصدي در بازار سرمايه ايران ميتوان گفت ميزان گردش سهام در اين بازار نيز در واقع بيش از 100 درصد بوده است. در اينجا باز هم تئوريهاي فاينانس به چالش كشيده ميشوند؛ بر اساس نظريه بازار كارا تنها اخبار بنيادي كه باعث تغيير ارزش ذاتي سهام ميشوند، ميتوانند انگيزه تغيير قيمت و انجام معامله را براي سرمايهگذاران ايجاد كنند؛اين در حالي است كه نسبت گردش سهام بيش از 100 درصدي در اكثر بازارهاي مالي دنيا به خوبي بيان ميكند كه انگيزه انجام معامله در بين سرمايهگذاران به مراتب بيشتر بوده است زيرا طبيعتا ميزان اطلاعات منتشره در مورد شركتها در يك سال به اندازهاي نيست كه اين حجم عظيم خريد و فروش سهام را توجيه كند. نمونههاي مزبور حكايت از آن دارند كه عواملي فراتر از نيروهاي بنيادين در بازارهاي مالي عمل ميكنند كه تئوريهاي فاينانس قادر به توضيح آن نيست.

در پاسخ به اين ناتواني علمي، در چند دهه اخير شاخه نويني به نام «فاينانس رفتاري» (Behavioral Finance) در غرب ايجاد و رشد كرده است كه به بررسي رفتار سرمايهگذاران در بازارهاي مالي با رويكرد روانشناسانه ميپردازد.
كارشناسان اين رشته معتقدند نيروهايي نظير ترس و طمع ميتوانند با زير پا گذاشتن تئوريهاي فاينانس موجب نوسانات چشمگير در بازارهاي مالي شوند. بدين ترتيب بايد به افراد از منظر روانشناسانه نگريست كه در بسياري مواقع تحت تاثير احساسات واقعي، رفتاري كاملا متفاوت با منطق اقتصادي (شالوده فاينانس) از خود نشان ميدهند.
در سلسله نوشتاري كه در هشت قسمت آينده (از فردا) منتشر ميشود با بررسي الگوهاي رفتاري سرمايهگذاران و ارائه نمونههاي عيني، تصوير روشن تري از نحوه تصميم گيري افراد در شرايط رواني متفاوت و به تبع آن رفتارشناسي بازارهاي مالي خدمت خوانندگان محترم ارائه ميشود.

http://www.donya-e-eqtesad.com/News/2411/09-02.jpg

نمودار مقايسه قيمت با ارزش ذاتي سهام

http://www.donya-e-eqtesad.com/News/2411/09-03.jpg

روزنامه دنیای اقتصاد - چهارشنبه 29 تیر 1390 (http://www.aradsarmaye.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.donya-e-eqtesad.com%2FDefault_view.asp%3F%40%3D262067)

مصطفا سیمایی
2011/07/26, 00:09
زیان گریزی

يك موقعيت فرضي را در نظر بگيريد كه طي يك تصادف رانندگي به راننده مقصر پيشنهاد ميشود بين دو گزينه زير يكي را انتخاب كند:

1- يك ميليون تومان هزينه خسارت را نقدي بپردازد.
2- يك تاس بيندازد و در صورتي كه تاس عدد زوج را نمايش داد دو ميليون تومان و در صورتي كه عدد فرد آمد از پرداخت خسارت معاف شود.


بررسي بر اساس علم احتمال نشان ميدهد كه ضرر مورد انتظار (Expected Loss) در هر دو گزينه برابر يك ميليون تومان است زيرا احتمال زوج يا فرد آمدن تاس برابراست.
با وجود برابر بودن ضرر مورد انتظار در هر دو گزینه، اكثر افراد تمايل دارند گزينه دوم را انتخاب كنند يعني افراد ضرر غيرقطعي را هر چقدر كه بزرگتر باشد به ضرر حتمي ترجيح ميدهند.


اين پديده در رفتارشناسي مالي به «زيان گريزي» (Loss Aversion) شهرت دارد و يكي از الگوهاي رفتاري رايج در بين سرمايهگذاران است. مطالعات روان شناسي ثابت كرده اند كه عدم مطلوبيت يا احساس ناخرسندي كه از يك ميزان ضرر مالي مشخص به انسان دست ميدهد حدودا دو و نیم برابر ميزان لذت يا خرسندي ناشي از سود به همان ميزان است. (Kahneman & Tversky, 1979)


به عبارت ديگر، براي جبران احساس نامطلوب زيان يك ميليون توماني كسب حدود دو و نیم ميليون تومان سود لازم است! اين واكنش رواني باعث ميشود كه سرمايهگذاران در بازارهاي سهام از فروش سهام زيان ده خود براي مدت طولاني خودداري كرده اما سهام سودده را خيلي زودتر از آنچه اقتضا ميكند به فروش برسانند.


توجيه رفتار مزبور از منظر روان شناسي اين است كه براي سرمايهگذاران باور اين حقيقت كه در يك سرمايهگذاري ضرر كرده اند مشكل است و تا زماني كه سهام خود را به فروش نرسانده اند از لحاظ ذهني احساس ناخرسندي ناشي از شناسايي زيان را به تعويق انداخته و به اميد آينده نامعلوم باقي ميمانند.

اما در مورد سهام سودده، ترس از كاهش ناگهاني قيمت موجب ميشود كه سرمايهگذار سهامي كه برايش بازدهي داشته را زودتر واگذار كرده و از ريسك تبديل شدن آن به يك سهم ضررده اجتناب كند. بدين ترتيب نقطه مرجع ذهني سرمايهگذاران براي قضاوت در مورد يك سرمايهگذاري، قيمت خريد آن دارايي است و تصميم خريد و فروش آنها تا حد زيادي به اين تصور ذهني در مورد قيمت باز ميگردد كه لزوما هيچ ارتباطي با وضعيت سهم و يا شركت ندارد.

مطالعهاي كه در سال 1998 در مورد حساب كارگزاري بيش از 163 هزار مشتري حقيقي در ايالات متحده آمريكا انجام شد نشان ميدهد كه سرمايهگذاران سهامي را كه قيمت بالاتر نسبت به قيمت خريد داشته اند به طور متوسط 1.7 برابر زودتر از سهام زيان ده به فروش میرسانند. (Odean, 1998) مطالعه ديگري در سال 2001 در فنلاند نشان داد كه سرمايهگذاران، سهامي كه قيمت آنها از زمان خريد بيش از 30 درصد افت كرده است را به طور ميانگين 32 درصد كمتر از سهام سودده سبد خود به فروش ميرسانند. (Grinblatt & Keloharju, 2001)


همچون ساير مباحث رفتار شناسي مالي، تئوريهاي فاينانس قادر به توضيح پديده ريسك گريزي در بين سرمايهگذاران نيست. بر اساس تئوري مدرن فاينانس، يك سرمايهگذار در هر لحظه بايد قيمت كنوني سهم و پيش بيني خود از ارزش ذاتي را مقايسه كرده و بر مبناي آن تصميم به نگهداري يا فروش بگيرد.


بر اين اساس، قيمت خريد يك سهم نبايد نقشي در تصميم گيري عاقلانه يك سرمايهگذار ايفا كند؛ حال آنكه بر اساس تحقيقات فوق، آنچه در عالم واقع ميان سرمايهگذاران اتفاق ميافتد مخالف اين نظريه است. بر اساس آنچه در خصوص اصل زيان گريزي بيان شد، رفتارشناسي مالي به سرمايهگذاران توصيه ميكند تا با شناخت اين الگوي رفتاري طبيعي و تلاش براي مهار آن سعي كنند تا سهام زيان ده خود را در صورت كسب توجیه لازم با سهولت بيشتري به فروش برسانند و به سهام سودده اجازه پيشروي و كسب بازده بيشتر را بدهند.



روزنامه دنیای اقتصاد - شنبه 1 مردادماه 1390 (http://www.aradsarmaye.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.donya-e-eqtesad.com%2FDefault_view.asp%3F%40%3D262434)

مصطفا سیمایی
2011/07/26, 00:10
«اعتماد به نفس كاذب»


مروري اجمالي بر دستاوردهای علم روان شناسي بيان ميكند كه پديده اعتماد به نفس كاذب خصلتي مشترك در بين اغلب انسانهاست كه نمود آن در بازارهاي مالي به وفور يافت ميشود. مطالعات انجام شده در اين خصوص در میان مهندسان (Kidd, 1970)، مديران (Russo & Schoemaker,1992)، پرستاران (Baumann et al.,1991) و بانكداران (Staelvon von Holstein,1972) نشان ميدهد كه اين پديده تنها منحصر به سرمايهگذاران نبوده و به طور گستردهاي در بين افراد در مشاغل مختلف خودنمايي ميكند.


در همین راستا نتایج يك تحقیق جالب (Kahnemam & Riepe,1997) نشان داد كه 80 درصد افراد، احتمال تصادف خود را كمتر از ميانگين واقعي رانندگان تلقي ميكنند! همچنین مطالعه انجام شده توسط Baker & Emery در سال 1993 که به سراغ زوجهاي آمريكايي رفته بیان میکند كه با وجود احتمال واقعي 50 درصدي طلاق براي هر ازدواج در جامعه آمريكا، اكثريت زوجهاي جوان احتمال طلاق در ازدواج خود را صفر ارزيابي كردند.


اعتماد به نفس كاذب نزد سرمايهگذاران بازارهاي مالي نيز معمولا بدين صورت نمايان ميشود كه افراد در انتخاب سهام و پيشبيني بازده بازار، خود را تواناتر از سايرين قلمداد ميكنند. بررسيها توسط موسسه معتبر نظر سنجي گالوپ نشان ميدهد كه سرمايهگذاراني كه سابقه كمتري در بورس دارند غالبا اعتماد به نفس بالاتري نسبت به سرمايهگذاران باسابقه دارند.


بر اين اساس، آماتورها معمولا احتمال كسب بازدهي بهتر از متوسط بازار را در سرمايهگذاريهاي خود بسيار بيشتر از افراد حرفهاي تصور ميكنند. اين اعتماد به نفس كاذب در بين سرمايهگذاران در عمل تاثيرات وسيعي در تصمیم گیری افراد دارد كه يكي از مهمترين نمونههای آن در پديدهاي تحت عنوان معامله بيش از حد (Over-Trading) قابل مشاهده است كه مصداق آن را ميتوان در رفتار افراد داراي دسترسي به معاملات بر خط (Online Trading) جستجو كرد.


به عنوان مثال پژوهش انجام شده در سال 2003 (Barber&Odean) بر روي 1607 سرمايهگذار حقيقي كه از سيستم معاملات تلفني به معاملات برخط روي آورده بودند نشان ميدهد كه به رغم آنكه این سرمايهگذاران پيش از دسترسي به سيستم معاملات آنلاين به طور متوسط بازدهي سه درصدي بهتر از شاخص بازار در هر سال داشتند، اما پس از تغيير مزبور، متوسط بازدهي همين سرمايهگذاران در يك بازه زماني طولاني مدت به دو درصد كمتر از شاخص بورس رسید.


علت اين مساله به طور طبيعي به افزايش تعداد معاملات و از بين رفتن بخش بزرگي از سود در نتيجه پرداخت كارمزد معاملات مربوط ميشود.


همچنين تحقیق ديگري كه بر روي 60 هزار سرمايهگذار حقيقي در سال 1998 (Barber & Odean) در ايالات متحده انجام شد بيان ميكند كه كارمزد معاملات به طور متوسط 2.4 درصد از بازده افراد در هر سرمايهگذاري را از بين ميبرد و افرادي كه بيشترين حجم معاملات را داشتهاند كمترين بازدهی (حدود 5 درصد كمتر از شاخص) را در بلند مدت كسب كردهاند.


نمودار از منظر دقیقتری آثار پديده معاملات بيش از حد و ارتباط آن با اعتماد به نفس كاذب را بررسی میکند. نمودار (Barber & Odean, 2000) عملكرد چند گروه از سرمايهگذاران را در يك بازه زماني طولاني مدت (7 سال) نشان ميدهد.
منظور از صندوقهاي شاخصي، صندوقهاي سرمايهگذاري هستند كه تركيب سرمايهگذاري دقيقا مشابه سبد سهام بازار دارند. بنابراين، عملكرد آنها به متوسط بازار بسيار نزديك است. كلوپهاي سرمايهگذاري (Investment club) نهادهايي هستند كه با پذيرش سرمايهگذاران و تحليل گران، برنامههاي منظمي را جهت تبادل نظر و ارتباط آنها با يكديگر ترتيب ميدهند تا تبادل تجربيات و اطلاعات به نحو موثري انجام شود. (متاسفانه نمونه مدوني از اين نوع در ايران وجود ندارد.) سرمايهگذاران شخصي نيز افراد حقيقي هستند كه عمدتا از بين فعالان حرفهاي (بر اساس سابقه فعاليت در بازار سهام) انتخاب شدهاند.


نتايج این بررسي در نوع خود جالب توجه است؛ نخست اينكه سود خالص هر دو گروه از سرمايهگذاران (سرمایهگذاران شخصی و اعضای کلوپهای سرمایهگذاری) از صندوق شاخصی یا به عبارتی شاخص بورس كمتر بوده است. به عبارت ديگر هيچ يك از سرمايهگذاران نتوانستهاند بازدهي بهتري از متوسط بازار در بلند مدت كسب كنند و اين در حالي است كه همانطور كه پيشتر اشاره شد، معمولا افراد، عملكرد خود را تحت تاثير اعتماد به نفس كاذب، بسيار بهتر از بازار برآورد ميكنند.


نكته دوم اين است كه سرمايهگذاران شخصي كه نسبت به اعضاي كلوپهاي سرمايهگذاري طبيعتا مراودات و تبادل اطلاعات كمتري با ديگران داشتهاند عملكردي بهتر از اعضاي كلوپها داشتهاند (این مطالعه شامل 166 کلوپ سرمایهگذاری در آمریکا بوده است).


علاوه براين، هر دو گروه در اثر معاملات مكرر بخش قابل توجهي از بازدهي خود را از دست ميدهند به نحوي كه سرمايهگذاران شخصي هر چند بازده ناخالص بهتری از متوسط بازار داشتهاند (18.7 درصد)؛ اما به علت پرداخت كارمزدها، سود خالص آنها به مراتب كمتر شده است. (16.4 درصد)؛ در بين اعضاي كلوپهاي سرمايهگذاري حتي وضعيت بغرنج تر است. اين گروه نه تنها بازدهي ناخالص كمتری از بازار سهام داشتهاند (17 درصد) بلكه در اثر معاملات مكرر حدود سه درصد از سود خود را بابت كارمزد از دست دادهاند و در نتيجه بازدهي آنها به حدود 14 درصد كاهش يافته است.


اين عملكرد به خوبي نشان ميدهد كه تبادل بيش از اندازه اطلاعات در بين سرمايهگذاران مزبور نه تنها باعث عملكرد بهتري نشده بلكه با تشويق به خريد و فروش و تعويض مکرر سهام، تنها افزايش پرداخت كارمزد به كارگزاران و كاهش بازدهي سرمايهگذار را درپي داشته است!



بر اساس آنچه در خصوص اعتماد به نفس كاذب بيان شد، رفتارشناسي مالي به سرمايهگذاران توصيه ميكند تا با شناخت اين گرايش طبيعي و تلاش براي مهار آن به يك درك واقعي از ميزان تواناييهاي خود در بازار سهام دست يابند و با محدود كردن پيامدهاي اعتماد به نفس كاذب از جمله تمايل به معاملات بيش از حد (به ويژه با استفاده از Online Trading) در راستاي كاهش هزينه معاملات و افزايش بازدهي خود تلاش كنند.

http://www.donya-e-eqtesad.com/News/2414/10-03.jpg

روزنامه دنیای اقتصاد - یکشنه 2 مرداد 1390 (http://www.aradsarmaye.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.donya-e-eqtesad.com%2FDefault_view.asp%3F%40%3D262570)

مصطفا سیمایی
2011/07/26, 00:12
«ظاهربيني»

در علم رفتار شناسی مالی اصطلاح رایجی تحت عنوان representativeness وجود دارد که شاید مناسبترین معادل فارسی آن «ظاهربینی» باشد.

این اصطلاح بیان میکند که افراد به طور طبیعی آنچه را که میبینند به صورت سطحی و بدون دقت کافی به مسائل ذهنی خود مرتبط میکنند؛

به عنوان مثال بسیاری از سرمایهگذاران، سهام شرکتهایی را که محصولات خوبی تولید میکنند و دید مثبتی نسبت به آنها در زندگی روزمره دارند را به سهام سایر شرکتها ترجیح میدهند، زیرا افراد به طور ناخودآگاه تصویر ذهنی مثبت خود از شرکت یا محصولات مربوطه را به سهام آن نیز تسری میدهند.

مطالعه انجام شده (Shefrin &Statman , 1995) نشان میدهد که اتفاقا شرکتهای خوش نام از نظر سرمایهگذاران دارای سهامی با بازدهی مناسب نبودهاند، در واقع افراد به اشتباه شرکتهای خوب و موفق از نظر خود را به طور ذهنی به سودآوری بالا ارتباط میدهند.


نوع دیگری از پدیده ظاهر بینی نیز در بین سرمایهگذاران نسبت به عملکرد گذشته سهام شرکتها ديده مي شود. دو پژوهش گر (De Bondt & Thaler) در مقالاتی مجزا در سالهای 1985 و 1989 اثبات كردند که سهام شرکتهایی که در طی سه سال گذشته بدترین عملکرد را داشته در طی چند سال بعد عملکرد بسیار بهتری از سهام شرکتهایی داشتند که در همين دوره بیشترین رشد را تجربه کردهاند.


این محققان در بررسي علمي خود دو سبد سهام یکی مرکب از شرکتهای با بهترین عملکرد (برندهها) و دیگری شرکتهای با بدترین عملکرد (بازندهها) در سه سال گذشته تشکیل دادند و مشاهده کردند که در یک بازه زمانی پنج ساله بعد از شکلگیری این دو پرتفولیو، سبد سهام شرکتهای بازنده، بازدهی معادل 40 درصد بیشتر از سبد برندهها داشته است!


این در حالی است که نظر سنجی از افراد حرفه ای و تحلیل گران بازار سهام نشان میداد که اکثریت قریب به اتفاق آنها عملکرد 5 سال آینده سهام شرکتهای برنده را بهتر از سبد بازندهها پیشبینی میکردند. این محققان در نتیجهگیری مقالات خود نشان دادند که پدیده ظاهربینی باعث شده تا سرمایهگذاران عملکرد گذشته یک سهم را پیشبینیکننده عملکرد آتی آن دانسته و بیش از حد نسبت به آینده آن بدبین یا خوشبین شوند.


نکته جالب توجه این است که هرچه یک پدیده ظاهری چشمگیرتر باشد و جلب توجه بیشتری کند، سرمایهگذاران بدون توجه به محتوای آن و فارغ از تاثیراتش بر ارزش ذاتی سهام، وزن بیشتری در تصمیم گیریهای خود به آن میدهند.


در همین راستا یک تحقیق جالب (klibanoff et al., 1998) به بررسی رابطه میان میزان چشمگیر بودن ظاهری یک خبر و قیمت واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری کشورها (Closed-end country funds) در بورس نیویورک میپردازد. این تحقیق بيان میكند که در بازار نیویورک واکنش سهامداران صندوقهاي سرمایهگذاری به خبری که با پهنای سه ستون در روزنامه New York Times منتشر شده حدودا 1/4 (يك چهارم) واکنش بازار به یک خبر با پهنای شش ستون در همان روزنامه در همان سال است.


این مطالعه همچنین نشان میدهد که اخباری که تاثیر مهمی بر ارزش بنیادین سهام داشته، اما در صفحه اول این روزنامه به چاپ نرسیده است، منجر به واکنش ناچیزی از سوی سرمایهگذاران شده است. در مقابل، اخباری که تاثیر چندانی بر ارزش بنیادین واحدهای سرمایهگذاری این صندوقها نداشته، اما در صفحه اول روزنامه با پهنای زیاد به چاپ رسیده است معمولا باعث تغییرات زيادي در ارزش واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک شده است.


با توجه به موارد فوق میتوان گفت، پدیده ظاهر بینی در بین سرمایهگذاران باعث میشود تا افراد به جای توجه به محتوای اخبار و اطلاعات مالی و تاثیر آنها بر ارزش ذاتی سهام به صورت سطحی و بر اساس میزان چشمگیر بودن ظاهري پدیدهها تصمیمگیری کنند و این رفتار خود را مرتبط با تغییر ارزش ذاتی سهام توجیه كنند.


به این ترتیب رفتار شناسی مالی به سرمایهگذاران توصیه میکند که در واکنش و تحليل اخبار ظاهری به این مساله توجه کرده و نه تنها خود تحت تاثیر آسیبهای آن قرار نگیرند بلکه بتوانند فرصتهای سود آوری ایجاد شده ناشی از ظاهر بینی سرمایهگذاران را تشخیص داده و در اتخاذ تصمیمات مناسب از آن استفاده کنند.


روزنامه دنیای اقتصاد - دوشنبه 3 مردادماه 1390 (http://www.aradsarmaye.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.donya-e-eqtesad.com%2FDefault_view.asp%3F%40%3D262720)

مصطفا سیمایی
2011/07/26, 19:18
«تنوع بخشي»

یکی از اصول پايه در علم فاینانس مفهوم «ریسک» است که به صورت ساده تحت عنوان احتمال عدم تحقق بازده مورد انتظار تعریف میشود.

متخصصان این علم معتقدند سرمایهگذاری در بازار سهام به طور ذاتی دارای ریسک قابل توجهی است اما با استفاده از اصل مهم تنوع بخشی (Diversification) میتوان پارامتر ریسک را به حداقل رساند.

اصولا پیدایش مفهوم «پرتفولیو» یا «سبد سهام» نیز از همین طرز تفکر فاینانس ریشه گرفته است که معتقد است میتوان با افزایش سهام خریداری شده از نظر تنوع و تعداد، ریسک سرمایهگذاری را در حد بهینه نگاه داشت.

علم فاینانس فرض میکند که همه سرمایهگذاران در بازار سهام از آنجا که دارای منطق اقتصادی (rational) هستند این کار را انجام خواهند داد و تا حد امکان به سبد داراییهای خود تنوع میبخشند. در حقیقت بر اساس همین اصل است که تئوری فاینانس در مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای (CAPM) ادعا میکند که سرمایهگذاران تنها از بابت ریسک سیستماتیك (ريسك هر سهم نسبت به كل بازار) قادر به کسب سود خواهند بود و ریسک خاص شرکت به دلیل امکان تنوع بخشی (كه قاعدتا هر سرمايهگذار آن را رعايت خواهد كرد) هیچ بازدهی اضافي در بر نخواهد داشت. اما رفتار شناسی بازار (Behavioral Finance) از منظر متفاوتی به موضوع مینگرد.

تحقیقات انجام شده در این خصوص، یکی از الگوهای رفتاری غالب فعالان بازار سهام را عدم توجه به اين اصل مهم میداند که به دو صورت قابل مشاهده است:
نخست؛ تنوع بخشی اندک و دوم؛ تنوع بخشی غیر حرفهای یا سادهانگارانه.

در رابطه با مورد اول، پژوهشهاي متعدد با بررسی گروههای مختلف از سرمایهگذاران نشان میدهند که تعداد سهام نگاه داشته شده توسط سرمایهگذاران حقیقی بسیار کمتر از آن است که تئوریهای فاینانس تجویز میکند. به عنوان مثال، نتیجه تحقیق انجام شده از سوی بانک مرکزی ایالاتمتحدهآمریکا بیان میکند که تعداد سهام موجود در پرتفولیوی هر سرمایهگذار حقیقی در بلند مدت تنها 41/3 عدد است (Starr & Mccluer1994,Blume & friend 1975) نمودار شماره یک میزان کاهش ریسک سرمایهگذار در نتیجه تنوع بخشی به سبد داراییها را نشان ميدهد.

http://www.donya-e-eqtesad.com/News/2416/09-03.jpg

همانگونه كه شمای نمودار يك به خوبی بيان ميكند دارا بودن 41/3 سهم در پرتفولیو به معنای تنوع بخشی بسیار پایین است که به تبع آن ریسک فعالیت سرمایهگذاران در بازار سهام را به نحو قابل ملاحظهای افزایش داده است. براساس اين نمودار آكادميك، دارا بودن حداقل 20 شركت متفاوت در سبد سهام براي كاهش ريسك سرمايهگذار و نزديك شدن به سطح ريسك بازار (در آمريكا) ضروري است.

اما تنوع بخشی اندک تنها وجه این الگوی رفتار غیر منطقی نیست، زیرا در ضمن همین تنوع بخشی ناکافی مطالعات از وجود رفتار ساده انگارانه در بین سرمایهگذاران برای متنوع كردن سهام سبد خود حکایت دارد. تحقیق انجام شده توسط Blume & friend در سال 1978 نشان میدهد که در بیش از 70 درصد موارد، سهام انتخاب شده توسط سرمایهگذاران، همبستگی مثبت (Positive correlation) بالایی با یکدیگر دارند.

به عبارت دیگر، سهام انتخاب شده توسط سرمایهگذاران علاوه بر آنکه از نظر تعداد بسیار کم است؛ از لحاظ ریسک نیز مشابه یکدیگر بوده و به همین دلیل اصولا هدف اصلی تنوع بخشی (که همان کاهش ریسک است) را حاصل نمی کند. یکی دیگر از مطالعات جالب در زمینه رفتار سادهانگارانه برای تنوع بخشی در سال 1988 توسطBenartzi& Thaler انجام شده است.

این تحقیق به بررسی رفتار کارکنان شرکتها در انتخاب صندوقهای سرمایهگذاری برای برنامه بازنشستگی میپردازد. هر شرکت به کارکنان خود تعدادی صندوق سرمایهگذاری را معرفی میکند و کارکنان مختارند انتخاب کنند که چه میزان از حق بیمه بازنشستگی خود را به هریک از این صندوقها اختصاص دهند.

نتیجه مطالعات نشان میدهد که کارکنان صرف نظر از نوع صندوقها، حق بیمه خود را به طور مساوی بین همه آنها تقسیم میکنند. به عنوان مثال، اگر یک صندوق سهام و یک صندوق اوراق با درآمد ثابت به افراد پیشنهاد شود، حق بیمه خود را به صورت مساوی بین این دو صندوق تخصیص میدهند در حالی که اگر یک صندوق با درآمد ثابت و دو صندوق سهام به آنها پیشنهاد شود باز هم یک سوم حق بیمه را به هر صندوق اختصاص میدهند.

جالب است كه در پاسخ به علت این اقدام، اكثر مخاطبان هدف خود را کاهش ریسک و تنوع بخشی بیشتر عنوان كردند! محققان این رفتار را قانون 1/n مینامند؛ زیرا کارکنان در هر حالت 1/n حق بیمه خود را به هریک از n صندوق پیشنهادی تخصیص میدهند و توجهی به جنس آن صندوق ندارند. این رفتار در بین سرمایهگذاران ایرانی نیز کاملا شایع است و مشاهدات عینی حكايت از آن دارد که افراد به خیال تنوع بخشی حداکثری، در چندین صندوق سرمایهگذاری میکنند بدون آنکه توجهی به استراتژی سرمایهگذاری صندوقها كنند و طبیعتا به علت شباهت ترکیب سبد سهام بسیاری از صندوقها عملا هدف کاهش ریسک برای سرمایهگذاران محقق نمیشود.

یکی دیگر از جنبههای تنوع بخشی ناکارآ اصطلاحا تمایل به خانه یا Home Bias نامیده میشود. مطالعهای در این خصوص (Huberman, 1997) به بررسی ترکیب سرمایهگذاران شرکتBaby Bells میپردازد که شامل هفت شرکت منطقهای است. این تحقیق نشان میدهد که مردم هر ايالت از آمریکا تمایل بسیار زیادی به سرمایهگذاری در سهام شرکت مربوط به منطقه خود را دارند و از سرمایهگذاری در سایر شرکتهای منطقهای Bells بهرغم شباهت ذاتی فعالیت آنها خودداری میکنند.

نمونه مشابه این مساله در کشورمان به صورت علاقه شهروندان زنجانی به خرید سهام توسعه معادن روی ایران یا تمایل شهروندان شاهرودی به خرید سهام شرکت سیمان شاهرود قابل مشاهده است. با توجه به آنچه مطرح شد میتوان گفت بهرغم اينكه تئوریهای فاینانس بر تنوع بخشی حداکثری در سبد سرمایهگذاری تاكيد زيادي دارند، شواهد عینی و مطالعات آکادمیک نشان از كم توجهي سرمایهگذاران نسبت به این اصل مهم دارد.

بدين ترتيب فاینانس رفتاری به سرمایهگذاران پیشنهاد میکند که با شناخت این ضعف قالب رفتاری، تنوع سرمایهگذاریهای خود را افزایش دهند و با مطالعه همبستگی سهام گوناگون با یکدیگر (از طریق محاسبه ضریب بتا) سبد سهامی بهینه از لحاظ ریسک تشکیل دهند تا ضرر و زيان احتمالی ناشی از عدم رعایت اصل تنوع بخشی به حداقل ممکن برسد.

مصطفا سیمایی
2011/07/28, 10:07
«پشیمانی»

مشهورترین روانشناسان و بنیانگذاران علم فاینانس رفتاری در مطالعات خود نشان داده اند که افرادی که در یک موقعیت تصمیم گیری انتخاب غیر متعارفی را انجام میدهند، بیشتر در معرض احساس پشیمانی هستند. ضربالمثل ایرانی «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» بیانی عامیانه از همین واقعیت است. پشیمانی یا Regret یکی از جنبههای روانشناختی انسان است که در شئون مختلف زندگی از جمله در مقوله سرمایهگذاری خودنمایی میکند.


تصور کنید شما و جمعی از همکاران در سهام شرکتی سرمایهگذاری کردهاید. همکارانتان به دلیل انتشار اخباری درباره وضعيت شرکت تصمیم به فروش سهام آن میگیرند و به شما هم یادآور میشوند که سهام مزبور آینده روشنی نخواهد داشت. حال دو موقعیت فرضی را در نظر بگیرید:

1- سهام خود را نمی فروشید و با همکارانتان هم مسیر نمی شوید. بعد از مدتی قیمت آن سهم کاهش مییابد و شما ضرر هنگفتی میکنید.
2- به توصیه دوستانتان سهم را میفروشید اما پس از مدتی قیمت آن سهم افزایش زیادی مییابد.

در هر دو سناریو فرد احساس پشیمانی و تاسف را تجربه میکند اما برای اکثر افراد، احساس پشیمانی در حالت اول شدیدتر است، زیرا با خود تصور میکنند که اگر فقط همان کاری را کرده بودند که دیگران انجام دادند (فروش سهم) متضرر نمیشدند؛ اما در حالت دوم، فرد میتواند با یادآوری اینکه این اقدام به توصیه همکاران انجام شده ودیگران نیز مانند او متضرر شدهاند، احساس پشیمانی خود را التیام دهد.

اکثر سرمایهگذاران بورس تهران تلاش برای متقاعد کردن خود برای خرید سهمی که همه در حال فروش آن هستند را تجربه كرده اند. به عبارت دیگر، خرید سهم دارای صف فروش دارای بار روانی به مراتب سنگین تری نسبت به خرید سهم دارای صف خرید است، حتی اگر سهام دارای صف فروش به لحاظ بنیادین ارزنده تر باشد. بدين ترتيب افراد همواره براي نخريدن سهام داراي صف فروش توجيهات آسان تري نسبت به خريد سهام داراي صف خريد پيدا مي كنند.

نکته قابل توجه در خصوص احساس پشیمانی، همه گیر بودن آن است بدین معنا که حتی سرمایهگذارانی که از نظر علمی و تئوریک آگاهی کافی دارند نیز تحت تاثیر این عامل روانشناختی قرار میگیرند.

یک نمونه بسیار جالب در این خصوص تصمیم آقای مارکوویتز (Harry Markowitz) در نحوه تخصیص سبد سرمایهگذاریهای مربوط به حق بازنشستگی خود است. همانطور كه مي دانيد تئوری اين دانشمند که به خاطر آن موفق به دریافت جایزه نوبل شد ادعا میکند که سرمایهگذاران باید سبد سهام خود را بر اساس حداکثر بازده و حداقل واریانس (ریسک) انتخاب کنند؛ این در حالی است که وی در مصاحبه با مجله Money Magazine در سال 1998 اعلام کرد که منابع بازنشستگی اش را به میزان مساوی بین سهام و اوراق با درآمد ثابت تقسیم کرده است. وی علت این تصمیمش را به حداقل رساندن احساس پشیمانی و نه رفتار بر اساس نظریه خود (بهینه کردن ریسک-بازده) عنوان کرد!

واقعیت جالب دیگر در رابطه با پشیمانی، نحوه واکنش سرمایهگذاران در هنگام مرور عملکرد گذشته است. مطالعات نشان میدهند که افراد تمایل دارند عملکرد و تصمیمات موفقیت آمیز را به مهارت خود و انتخابهای اشتباه را به سایر عوامل (مانند بدبیاری و شانس) نسبت دهند (Daniel et al.,1998).

همچنین تحقیق دیگری (Goetzmann & Peles 1994) بیان میکند که سرمایهگذاران صندوقهای مشترک (Mutual Funds) در قضاوت راجع به صندوقهایی که در آن سرمایهگذاری کردهاند عملکرد آنها را بسیار بهتر از آنچه در واقع بوده است، ارزیابی كردهاند. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران تمایل دارند بخشهای موفق عملکرد خود را به یاد آورند و انتخابهای خویش را بهتر از آنچه در واقعیت بوده است، نشان دهند.

با جمع بندي موارد فوق میتوان گفت احساس پشیمانی یکی از قوی ترین عوامل روانشناختی موثر بر رفتار انسانها است که میتواند بر منطق اقتصادی افراد غلبه کرده و تصمیمات آنها را تحت تاثیر خود قرار دهد. علم فاینانس رفتاری به سرمایهگذاران پیشنهاد میکند تا با شناخت این پدیده، پیامدهای رفتاری آن را کنترل کرده و با محدود کردن آثار پشیمانی، جرات تصمیم گیری بر خلاف جریان عمومی و پیروی از استراتژی شخصی خود را مد نظر قرار دهند.

روزنامه دنیای اقتصاد - چهارشنبه 5 مرداد 1390

میسون
2011/07/31, 23:26
((جرات تصمیم گیری بر خلاف جریان عمومی و پیروی از استراتژی شخصی خود را مد نظر قرار دهند))

روزگاری روی شیران همیشه از قیمتش تعجب میکردم و فکر میکردم بازار لابد یک چیزی میداند

behruz
2013/02/20, 23:22
مطالب جالبی بود در صورت امکان ادامه دهید
با سپاس

مجيد رادمنش
2013/03/03, 21:39
جه مقدار ریسک میل دارید یا اشتهای ریسک


یکی از نخستین اقدامات برای شرکت هایی که به دنبال بهبود تنظیم فعالیت مدیریت ریسک در تصمیم گیری های اساسی خود هستند، تعیین صریح مقدار و نوع ریسکی است که متناسب با اهداف تجاری، قابل پذیرش می دانند.



ادامه مقاله:

http://www.irbourse.com/CoDoc/riskappetite.pdf

Mishow
2013/10/28, 22:46
ادامه مقاله رفتار شناسی بازارسهام:
--------------------------------------------------------------------


6.«پشیمانی» Regret
مشهورترین روانشناسان و بنیان‌گذاران علم فاینانس رفتاری در مطالعات خود نشان داده اند که افرادی که در یک موقعیت تصمیم گیری انتخاب غیر متعارفی را انجام می‌دهند، بیشتر در معرض احساس پشیمانی هستند. ضرب‌المثل ایرانی «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» بیانی عامیانه از همین واقعیت است. پشیمانی یا Regret یکی از جنبه‌های روانشناختی انسان است که در شئون مختلف زندگی از جمله در مقوله سرمایه‌گذاری خودنمایی می‌کند. تصور کنید شما و جمعی از همکاران در سهام شرکتی سرمایه‌گذاری کرده‌اید. همکارانتان به دلیل انتشار اخباری درباره وضعيت شرکت تصمیم به فروش سهام آن می‌گیرند و به شما هم یادآور می‌شوند که سهام مزبور آینده روشنی نخواهد داشت. حال دو موقعیت فرضی را در نظر بگیرید:
1- سهام خود را نمی فروشید و با همکارانتان هم مسیر نمی شوید. بعد از مدتی قیمت آن سهم کاهش می‌یابد و شما ضرر هنگفتی می‌کنید.
2- به توصیه دوستانتان سهم را می‌فروشید اما پس از مدتی قیمت آن سهم افزایش زیادی می‌یابد.
در هر دو سناریو فرد احساس پشیمانی و تاسف را تجربه می‌کند اما برای اکثر افراد، احساس پشیمانی در حالت اول شدیدتر است، زیرا با خود تصور می‌کنند که اگر فقط همان کاری را کرده بودند که دیگران انجام دادند (فروش سهم) متضرر نمی‌شدند؛ اما در حالت دوم، فرد می‌تواند با یادآوری اینکه این اقدام به توصیه همکاران انجام شده ودیگران نیز مانند او متضرر شده‌اند، احساس پشیمانی خود را التیام دهد.
اکثر سرمایه‌گذاران بورس تهران تلاش برای متقاعد کردن خود برای خرید سهمی که همه در حال فروش آن هستند را تجربه كرده اند. به عبارت دیگر، خرید سهم دارای صف فروش دارای بار روانی به مراتب سنگین تری نسبت به خرید سهم دارای صف خرید است، حتی اگر سهام دارای صف فروش به لحاظ بنیادین ارزنده تر باشد. بدين ترتيب افراد همواره براي نخريدن سهام داراي صف فروش توجيهات آسان تري نسبت به خريد سهام داراي صف خريد پيدا مي كنند.
نکته قابل توجه در خصوص احساس پشیمانی، همه گیر بودن آن است بدین معنا که حتی سرمایه‌گذارانی که از نظر علمی و تئوریک آگاهی کافی دارند نیز تحت تاثیر این عامل روانشناختی قرار می‌گیرند.
یک نمونه بسیار جالب در این خصوص تصمیم آقای مارکوویتز (Harry Markowitz) در نحوه تخصیص سبد سرمایه‌گذاری‌های مربوط به حق بازنشستگی خود است. همانطور كه مي دانيد تئوری اين دانشمند که به خاطر آن موفق به دریافت جایزه نوبل شد ادعا می‌کند که سرمایه‌گذاران باید سبد سهام خود را بر اساس حداکثر بازده و حداقل واریانس (ریسک) انتخاب کنند؛ این در حالی است که وی در مصاحبه با مجله Money Magazine در سال 1998 اعلام کرد که منابع بازنشستگی اش را به میزان مساوی بین سهام و اوراق با درآمد ثابت تقسیم کرده است. وی علت این تصمیمش را به حداقل رساندن احساس پشیمانی و نه رفتار بر اساس نظریه خود (بهینه کردن ریسک-بازده) عنوان کرد!
واقعیت جالب دیگر در رابطه با پشیمانی، نحوه واکنش سرمایه‌گذاران در هنگام مرور عملکرد گذشته است. مطالعات نشان می‌دهند که افراد تمایل دارند عملکرد و تصمیمات موفقیت آمیز را به مهارت خود و انتخاب‌های اشتباه را به سایر عوامل (مانند بدبیاری و شانس) نسبت دهند (Daniel et al.,1998). همچنین تحقیق دیگری (Goetzmann & Peles 1994) بیان می‌کند که سرمایه‌گذاران صندوق‌های مشترک (Mutual Funds) در قضاوت راجع به صندوق‌هایی که در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند عملکرد آن‌ها را بسیار بهتر از آنچه در واقع بوده است، ارزیابی كرده‌اند. به عبارت دیگر، سرمایه‌گذاران تمایل دارند بخش‌های موفق عملکرد خود را به یاد آورند و انتخاب‌های خویش را بهتر از آنچه در واقعیت بوده است، نشان دهند.
با جمع بندي موارد فوق می‌توان گفت احساس پشیمانی یکی از قوی ترین عوامل روانشناختی موثر بر رفتار انسان‌ها است که می‌تواند بر منطق اقتصادی افراد غلبه کرده و تصمیمات آنها را تحت تاثیر خود قرار دهد. علم فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌کند تا با شناخت این پدیده، پیامدهای رفتاری آن را کنترل کرده و با محدود کردن آثار پشیمانی، جرات تصمیم گیری بر خلاف جریان عمومی و پیروی از استراتژی شخصی خود را مد نظر قرار دهند.
در مطلب بعدي از سلسله مطالب رفتارشناسي مالي (كه در روز شنبه ارائه خواهد شد) موضوع «ريسك و بازده» مورد بررسي قرار مي گيرد.

Mishow
2013/10/29, 22:25
اعتقاد دارم مبحث روانشناسی خیلی مهم تر از سایر مباحث همانند تحلیل تکنیکال و بنیادی می باشد چرا که بسیار دیده شده حتی تحلیل گران بسیار متبحر در مواقعی از وضعیت بازار دچار شک وتردید شده و به دنبال تصمیمات احساسی وهیجانی حاصل از مسائل روانشناختی حتی از تحلیل و استراتژی خود پیروی نمی کنند که این موضوع باعث وارد شدن ضرر و زیان های فراوان می شود.بنابراین توصیه می شود دوستان از گذاشتن وقت برای مطالعه دراین زمینه دریغ نفرمایند. ومطمئناً فواید ان را در تریدهای بعدی خواهند دید.
بنابراین تقویت اظلاعات دراین زمینه وتلفیق ان با هنر تحلیل های تکنیکی وبنیادی برای رسیدن به موفقیت های بیشتر مفید وراهگشا خواهدبود.

Mishow
2013/10/30, 19:37
رفتارشناسي بازار سهام (Behavioral Finance):

قسمت هشتم:
ریسک و بازده

شاید بتوان گفت مهم‌ترین درسی که به یک دانشجوی مدیریت مالی آموخته می‌شود رابطه مستقیم بین «ریسک و بازده» است. این اصل بنیادین فاینانس بیان می‌کند که سودآوری بیشتر تنها در قبال متحمل شدن ریسک بالاتر تحصیل می‌شود و در نقطه مقابل، کاهش ریسک طبیعتا افت بازده مورد انتظار را به دنبال خواهد داشت. برای روشن تر شدن بحث به یک مثال توجه کنید: به نظر شما از بین دو سهام مخابرات و سرمایه‌گذاری توکا فولاد کدامیک پتانسیل بازدهی بیشتری دارند؟ علاوه براین کدامیک را سهام پرریسک‌تری ارزیابی می‌کنید؟ اغلب سرمایه‌گذاران سهام مخابرات را پر‌بازده‌تر و همین‌طور ریسک آن را کمتر از شرکت توکا فولاد می‌دانند. این در حالی است که اگر مطابق اصول علم فاینانس، ضریب ریسک سیستماتیک (بتا) را به عنوان معیار ارزیابی ریسک سهام در نظر بگیریم، مخابرات سهمی با ریسک بالاتر از توکا فولاد خواهد بود. این مثال ساده نشان می‌دهد که به‌رغم آنچه تئوری‌های مدیریت مالی در خصوص رابطه مستقیم ریسک و بازده بیان می‌کنند، بسیاری از سرمایه‌گذاران (حتی حرفه‌ای‌ها) در عمل رابطه این دو پارامتر را نادیده می‌گیرند و حتی درک وارونه ای از ارتباط ریسک و بازده دارند.
پژوهش‌های مختلف در این حوزه نشان می‌دهند که به اعتقاد سرمایه‌گذاران، سهام شرکت‌هایی با پتانسیل رشد بالاتر، کم ریسک تر از سهام شرکت‌های کم بازده هستند. مطالعه انجام شده توسط Shefrin در سال 2001 بیان می‌کند که سرمایه‌گذاران، سهام شرکت‌هایی با ارزش بازار (Market cap)و نسبت قیمت به ارزش دفتری بالا (price to book value)را پر بازده و کم ریسک ارزیابی می‌کنند. این درک نادرست حتی در میان افرادی که قاعدتا باید بهترین درک از رابطه ریسک و بازده را داشته باشند؛ یعنی مدیران مالی شرکت‌ها (CFO) نیز رایج است. نتایج یک مطالعه میدانی مشهور که توسط Graham & Harvey در سال 2001 در بین تعداد زیادی از مدیران مالی شرکت‌ها انجام شد آشکار ساخت که مدیران صندوق‌ها، سرمایه‌گذاری‌های پر بازده را کم ریسک ارزیابی می‌کنند و بدین ترتیب درک کاملا وارونه‌ای از این رابطه مهم در تئوری فاینانس دارند. مطالعه جامع دیگری (De Bondt) در سال 1998 روی تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران حقیقی انجام شده است. نتایج این مطالعه در شش بند به شرح زیر قابل تلخیص است:
1- افراد راجع به آینده سهامی که در سبد سرمایه‌گذاری خود داشتند بسیار خوشبین بودند در حالی که درمورد پیش‌بینی آینده شاخص بورس (Dow Jones index) ابراز بدبینی می‌کردند.
2- در طی 20 هفته بررسی سرمایه‌گذاران از آنها خواسته شد که یک پیش‌بینی از آینده قیمت سهام ارائه دهند. نتایج نشان داد که عدم تطابق قیمت‌ها با پیش‌بینی‌های افراد بسیار بالاتر از انتظار اولیه آنها بود. به عبارت دیگر، پیش‌بینی‌های سرمایه‌گذاران نادرست‌تر از آن بود که در ابتدا تصور می‌کردند.
3- «پیش بینی سرمایه‌گذاران از آینده قیمت هر سهم وابستگی زیادی به روند اخیر قیمت‌ها دارد به گونه‌ای که پس از یک دوره رشد، افراد پتانسیل کمتری برای تدام روند افزایشی متصور هستند و پس از یک دوره نزول، امکان کاهش قیمت را بیشتر می‌دانند.» (این پدیده در اصطلاح gambler’s fallacy نامیده می‌شود). /
4- سرمایه‌گذاران میزان ریسک سهام خود را بسیار کمتر از واقع ارزیابی کردند. به عبارت دیگر، تخمین آن‌ها از بتای سبد خود کمتر از واقعیت بود و بخش عمده بازدهی سهم را به ویژگی‌های خاص شرکت (و نه روند کلی بازار) مرتبط می‌دانستند.
5- آن‌ها معتقد بودند که تمرکز بر تعداد محدودی از سهام قوی و پر پتانسیل، ابزار به مراتب موثرتری برای انجام مدیریت ریسک نسبت به تنوع بخشی به سبد سهام (Diversification) می‌باشد.
6- سرمایه‌گذاران این مساله را که شاخص بتا میزان ریسک یک سهم را در مقایسه با سهام دیگر نشان می‌دهد مردود دانسته و اعتقادی به این رابطه بنیادین فاینانس نداشتند.
با توجه به موارد فوق می‌توان گفت بر خلاف تئوری فاینانس که رابطه ریسک و بازده را به طور مستقیم ارزیابی می‌کند، مطالعات رفتارشناسی اثبات می‌نماید که سرمایه‌گذاران در عمل اعتقادی بر خلاف اصل مزبور دارا هستند. این عدم درک صحیح از رابطه ریسک و بازده در بین سرمایه‌گذاران موجب می‌شود تا افراد تنها «بازدهی» را معیار عملکرد برتر یک سهم یا دارایی بدانند. به عنوان مثال، سرمایه‌گذاران در هنگام مقایسه عملکرد صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک با تمرکز بر بازدهی به دست آمده توسط صندوق‌ها، میزان ریسک تحمیل شده در قبال کسب بازده را نادیده می‌گیرند و به این ترتیب با پیامد ناخوشایند نوسانات غیرمترقبه در بازدهی سرمایه‌گذاری خود در آینده مواجه می‌شوند.
علم فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران توصیه می‌کند تا با فائق آمدن بر این درک نادرست در خصوص رابطه ریسک و بازده، رفتارهای خود را با این اصل بنیادین تطابق دهند و با آشنایی و محاسبه پارامترهای ریسک (به ویژه ضریب ریسک سیستماتیک یا بتا) سرمایه‌گذاری‌های خود را در مسیر منطقی، متناسب با بازده مورد انتظار راهبری کنند.

Mishow
2013/11/01, 21:49
قسمت نهم:

«کنترل خویشتن»

یکی از خصوصیات روان شناختی بشر که آثار آن در حوزه‌های مختلف از جمله در سرمایه‌گذاری انعکاس پیدا می‌کند، ناتوانی در کنترل خود (Lack of Self Control) است. این ویژگی به زبان ساده بیان می‌کند که :
بسیاری از افراد به دلیل عدم مهار نیازها و امیال خود قادر به اتخاذ تصمیم بهینه (از منظر علم اقتصاد) نیستند.
به عبارت دیگر، در برخی از شرایط، تصمیم واقعی سرمایه‌گذاران با آنچه تئوریهای اقتصاد و فاینانس پیش‌بینی می‌کنند، تفاوت دارد. پژوهشگران حوزه‌های رفتاری در مطالعات متعدد خود وجود این عامل را اثبات کرده‌اند. بدین ترتیب این تمایل طبیعی، تبعات زیادی را در عرصه سرمایه‌گذاری ایجاد کرده است و افراد نیز راهکارهای مختلفی برای مقابله با آن اتخاذ کرده‌اند. به عنوان مثال، یک اصل ذهنی رایج در بین عده زیادی از سرمایه‌گذاران این است که «از اصل سرمایه خرج نکنند و تنها از سود پولشان استفاده کنند» (Shefrin&Statman1984). بنابراین، شاید یکی از مهم‌ترین دلایل محبوبیت سهام شرکت‌های توزیع‌کننده سود نقدی (Dividend) همین مساله باشد. در این فضا، شرکت‌ها تحت تاثیر نظریات سهامداران بخش اعظم سود حاصله را به صورت نقدی توزیع می‌کنند زیرا سرمایه‌گذاران نمی‌خواهند از اصل سرمایه خرج کنند! این در حالی است که تئوریهای مدرن فاینانس، «ارزش» را با جریان نقدی تولید شده در شرکت مرتبط می‌دانند که لزوما هیچ ارتباطی با میزان تقسیم سود نقدی شرکت‌ها ندارد؛ حتی علم فاینانس در برابر شرکت‌هایی که سود نقدی زیادی تقسیم می‌کنند، ابهام «عدم فرصت رشد» را مطرح می‌کند و با این رویکرد از محبوبیت این نوع سهام در ضمن برخی نظریات خود می‌کاهد.
این مساله در صندوق‌های سرمایه‌گذاری نیز به خوبی دیده می‌شود به نحوی که سرمایه‌گذاران به صندوق‌های دارای توزیع سود نقدی به مراتب بیشتر از صندوق‌های ارزش‌مدار (که تنها رشد سرمایه را براساس ارزش NAV روزانه منتشر می‌کنند) تمایل دارند. همچنین برخی محققان فاینانس رفتاری، پا را از این محدوده فراتر‌گذارده و در مقالات خود بیان کرده‌اند که تمایل به سود نقدی به‌اندازه‌ای است که توجه به ارزش اقتصادی را زیر پا‌گذارده و علت فاصله قیمت سهام شرکت‌های سرمایه‌گذاری (که کل سبد آنها در بورس سرمایه‌گذاری شده است) با ارزش روز دارایی‌های آنها را در همین تمایل به دریافت سود نقدی و عدم توانایی کنترل بین سرمایه‌گذاران مرتبط می‌دانند!
(نمونه مشابه آن در بین شرکت‌های سرمایه‌گذاری ایرانی به صورت اختلاف 20 درصدی به طور میانگین بین قیمت روز و خالص ارزش دارایی‌های این شرکت‌ها قابل مشاهده است).
یکی دیگر از حوزه‌هایی که ناتوانی در کنترل خود در آن آشکار است، برنامه بازنشستگی است؛ زیرا عموم افراد به تنهایی قادر به کنترل تمایلات روزمره در خرج کردن نیستند و نمی‌توانند به‌اندازه لازم برای بازنشستگی خود پس‌انداز کنند. یک راهکار ساده که دولت‌ها برای مقابله با این ضعف اتخاذ کرده‌اند عبارت از کسر سهم بازنشستگی از حقوق ماهانه کارمندان است؛ زیرا در غیر این صورت بسیار دشوارتر است که فرد با اراده خود پول نقدی که به دستش آمده را برای آینده دور (مثلا سی سال بعد) پس‌انداز کند. مطالعه انجام شده در سال 1997 توسط Hart&Teeter نشان می‌دهد که از حدود 2000 نفر کارمند، 42 درصد اطمینان داشته‌اند که به‌اندازه کافی برای بازنشستگی خود پس‌انداز کرده‌اند، در حالی که 58 درصد افراد مورد بررسی اصولا نمی‌دانستند که چه مقدار پول برای پس‌انداز بازنشستگی ایشان کافی است!
توجه به ناتوانی در کنترل خویشتن تنها به تنظیم برنامه‌های بازنشستگی محدود نیست. شاید بتوان فلسفه ایجاد بیمه‌های عمر و پس‌انداز را نیز بهره‌برداری از همین تمایل فطری بيشتر افراد در خرج کردن آنی دانست.
به عنوان نمونه‌ای دیگر در این خصوص می‌توان به برخی اشخاص اشاره کرد که معتقدند «اگر قرض نداشته باشند، پس‌انداز نخواهند کرد!» بدین ترتیب آنها ترجیح می‌دهند که با خرید مسکن، حودرو یا سایر لوازم زندگی خود را در زیر قرض قرار دهند تا با اجبار در بازپرداخت آن، ناتوانی در کنترل خویش جبران شود.
این در حالی است که در بسیاری موارد، هزینه تمام شده جنس خریداری شده با توجه بهره قرض دریافتی بسیار بیشتر از حالتی است که با پس‌انداز شخصی (و در یافت سود) اقدام به خرید آن می‌شد. مابه التفاوت رقم در این دو حالت در حقیقت هزینه‌ای است که این اشخاص برای اعمال کنترل بر رفتار خود می‌پردازند.
یکی دیگر از مصادیق بارز موضوع مورد بحث در «معاملات آنلاین» (Online Trading) به چشم می‌خورد. در این شرایط، سهولت انجام معامله باعث می‌شود که باز هم فقدان کنترل خویشتن خودنمایی کند و سرمایه‌گذاران با ناتوانی در برابر وسوسه معاملات زیاد به انجام آن (Over Trading) تن در دهند. این در حالی است که در سیستم‌های خرید و فروش حضوری یا تلفنی، عدم سهولت انجام معامله (نسبت به حالت آنلاین) نقش محدودکننده را ایفا كرده و به کنترل تمایل سرمایه‌گذار برای معامله بیشتر کمک می‌کند.
با توجه به موارد فوق فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌کند که با شناخت این ضعف غالب، کنترل رفتار و تصمیم‌گیری‌ها در حوزه سرمایه‌گذاری را افزایش دهند و با افزایش بنیه تحلیلی و علمی، تصمیمات خود را با پایبندی به کنترل خویشتن براساس منطق و صرفه اقتصادی اتخاذ كنند.

عليرضا جمالی
2013/11/01, 22:45
واقعا تاپیک مفیدیه که مباحثش ارزش صرف وقت و مطالعه رو داره.
از دوستانی که مطالب خوبشون رو در این تاپیک درج میکنند سپاگزارم.

Mishow
2013/11/02, 21:47
رفتارشناسي بازار سهام (Behavioral Finance):

قسمت دهم:

«حسابداری ذهنی»

فرض کنید شما هزار سهم شرکت «الف» را به قیمت هر سهم 1000 ریال خریداری کرده‌اید. پس از خرید، قیمت سهم رو به کاهش می‌گذارد و تا سطح 750 ریال افت می‌کند،اما شما با توجه به اینکه به تحلیل خود اعتقاد دارید، هزار سهم دیگر در این قیمت خریداری می‌کنید. مدتي بعد قیمت سهم به 850 ریال افزایش می‌یابد. در چنین شرایطی ...
در چنین شرایطی برای خرید یا فروش سهم خود کدام یک از تصمیمات زیر را اتخاذ می‌کنید؟
1- هزار سهمی را که به قیمت 750 ریال خریده‌اید، می‌فروشید و 100 ریال سود به ازای آن شناسایی می‌کنید. اما هزار سهم خریداری شده به قیمت 1000 ریال را تا زمانی که به آن قیمت برسد نگاه می‌دارید.
2- هزار سهم خریداری شده به قیمت 1000 ریال را می‌فروشید و سهام ارزان تر را نگهداری می‌کنید.
نتايج بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه افراد معمولا در برخورد اولیه با این مساله، گزینه اول را عاقلانه‌تر می‌پندارند و از آن احساس رضایت بیشتری می‌کنند.
اما واقعیت این است که هزار سهم خریداری شده در مرحله اول یا دوم از نظر ماهیت هیچ تفاوت یا مزیتی نسبت به یکدیگر ندارند. در حقیقت در اینجا تنها قیمت میانگین خرید (875 ريال به ازای هر سهم) اهمیت دارد و واگذاری هزار سهم اول یا دوم از نظر سود و زیان هیچ‌گونه تفاوتی برای سرمایه‌گذار ایجاد نمی‌کند.
در این مثال، نظر علم فاینانس کاملا متفاوت است و براساس آن تصمیم فروش سهام تنها باید بر اساس مقایسه ارزش ذاتی و قیمت فعلی اتخاذ شود و قیمت خرید، هیچ‌گونه تاثیری بر تصمیم فروش سهم ندارد. این در حالی است که تحقیقات رفتار شناسی مالی نشان داده است که سهامداران در برابر فروش سهام به قیمت کمتر از بهای خرید خود مقاومت زیادی دارند و در حقیقت، نقطه مرجع ذهنی آنها قیمت خرید سهم است.
فاینانس رفتاری نظایر این پدیده را تحت عنوان «حسابداری ذهنی» (Mental Accounting) تعریف مي‌كند. براساس این ویژگی، سرمایه‌گذاران به جای در نظر گرفتن تغییرات مجموع ارزش دارایی خود، آن را به اجزای مختلف یا اصطلاحاَ حساب‌های ذهنی (Mental Accounts) جداگانه تقسیم و به طور مجزا بررسی می‌کنند. بدین معنا که اشخاص عمدتا دارایی‌ها و درآمدهای خود را در دو حساب ذهنی جداگانه منظور مي‌كنند و بین حساب درآمدی (Income Account) و حساب ثروت (Wealth Account) تمایز قائل می‌شوند.
یک مثال جالب در این خصوص را می‌توان در نگاه متفاوت افراد نسبت به سود نقدی (Dividend) و رشد قیمت سهام (Capital Gain) یافت. در واقع سرمایه‌گذاران، سود نقدی را در ذهنشان در حساب درآمد طبقه‌بندی می‌کنند اما رشد قیمت سهام به حساب ثروت (دارایی) منتقل می‌شود.
در حقیقت، از آنجا که افراد در مقابل هزینه کردن از حساب ثروت برای تامین مخارج روزمره مقاومت زیادی می‌کنند، پرداخت سود نقدی به آنها این امکان را می‌دهد تا به خود اجازه دهند که عواید آن را برای مخارج روزمره به کار گیرند. به همین دلیل است که شرکت‌ها اغلب سعی می‌کنند به سرمایه‌گذاران اطمینان بدهند که سود نقدی منظمی را طی سالیان آینده پرداخت خواهند کرد.
در بازار ایران نیز می‌توان علاوه بر اصرار سهامداران به توزیع حداکثر سود نقدی در مجامع سالانه شرکت‌ها به دو مصداق بارز حاکی از وجود حسابداری ذهنی در بین افراد اشاره کرد:
1- برخی شرکت‌ها در مجامع خود به طور همزمان سود نقدی را توزیع و افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات را مورد تصویب قرار می‌دهند.
از منظر اقتصادی این خروج و ورود مجدد نقدینگی به شرکت حداقل از لحاظ هزینه‌های اجرایی توجیه منطقی نخواهد داشت؛ اما از آنجا که سرمایه‌گذاران این دو اقدام را در ذهن خویش جداگانه دسته بندی می‌کنند حتی اگر تمامی سود توزیع شده را صرف شرکت در افزایش سرمایه كنند باز هم احساس رضایت بیشتری نسبت به عدم تقسیم سود و اجرای افزایش سرمایه از محل سود تقسیم نشده به دست می‌آورند.
2- مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک احتمالا تاکنون با این سوال سرمایه‌گذاران مواجه شده‌اند که «برای سود سهام نقدی موجود در صندوق چه اتفاقی می‌افتد؟» اما بعضي از افراد پس از ارائه پاسخ و آگاه شدن از محاسبه سود نقدی در خالص ارزش دارایی‌های صندوق (NAV) باز هم چندان خرسند به نظر نمی رسند و دریافت سود نقدی را فارغ از رشد NAV بسیار جذاب تصور می‌کنند.
این در حالی است که سرمایه‌گذاران همواره می‌توانند به جای دریافت سود نقدی، با فروش چند واحد سرمایه‌گذاری به همان میزان نقدینگی دست یابند اما دقیقا به دلیل امتناع از کاهش حساب ثروت خود به آن راغب نیستند! با توجه به موارد مطرح شده علم فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌کند از طبقه بندی نادرست دارایی‌ها در ذهن خود اجتناب کرده و با عبور از تله «حسابداری ذهنی» تصمیمات سرمايه‌گذاري را بر اساس منطق اقتصادی اتخاذ کنند.

Mishow
2013/11/03, 20:13
رفتارشناسي بازار سهام (Behavioral Finance):

قسمت یازدهم: و پایانی
«جمع‌بندی»


در این نوشتار به تعدادی از ویژگی‌های روانشناختی اصلی سرمایه‌گذاران که نقش تعیین‌کننده‌ای در رفتار و تصمیم‌گیری آنان دارد، اشاره شد.
خصوصیات مزبور عبارتند از: زیان گریزی، اعتماد به نفس کاذب، ظاهربینی، درک نادرست از رابطه ریسک و بازده، پشیمانی، عدم کنترل خویشتن، تنوع بخشی نادرست و حسابداری ذهنی. این ویژگی‌ها بیان می‌کنند که افراد، تصمیم‌گیری در خصوص سرمایه‌گذاری‌های خود را، بيشتر براساس تئوری‌های علمی فاینانس انجام نمی‌دهند، بلکه عوامل احساسی و روانشناختی، نقش به‌سزایی در این زمینه دارند. (Lopez 1987) مطرح می‌کند که سرمایه‌گذاران تحت تاثیر سه نیروی اساسی به شرح زیر تصمیم‌گیری می‌کنند:
1- امنیت اصل پول (Principal security): بر مبنای این ویژگی، افراد در درجه اول در سرمایه‌گذاری‌ها اهمیت زیادی به حفظ اصل پول می‌دهند. (شاید یکی از دلایل محبوبیت سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات به خصوص در ایران به همین مساله مربوط باشد.)
2- پتانسیل درآمدی (income generating potential): برای سرمایه‌گذاران مهم است که بتوانند از محل سرمایه‌گذاری خود درآمدی مستمر کسب کنند.
3- دستیابی به آرزوها (Aspiration): افراد دوست دارند بتوانند از طریق سرمایه‌گذاری به رویاهای خود نظیر خرید خانه، یک سفر پر هزینه، خرید ماشین گران قیمت و ... تحقق بخشند.
براساس این سه ویژگی، اشخاص سبد سرمایه‌گذاری‌شان را به سه دسته تقسیم می‌کنند:
1- اوراق بدون ریسک و پس انداز بانکی: این گروه از سرمایه‌گذاری‌ها به نیاز اول یعنی حفظ اصل پول پاسخ می‌دهند.
2- سهام شرکت‌های کم ریسک و دارای سود نقدی (dividend) بالا: این بخش از سرمایه‌گذاری‌ها نیاز به کسب درآمد مستمر (Yield) را تامین می‌کنند. در حقیقت برای سرمایه‌گذاران بسیار مهم است که مخارج زندگی خود را از محل سود سهام، سود سپرده بانکی و اوراق مشارکت (و نه از محل فروش اصل دارایی‌ها) تحصیل کنند.
3- سهام شرکت‌های پر‌ریسک و پر‌بازده: این گونه سرمایه‌گذاری‌ها بيشتر با ایجاد امید در سرمایه‌گذاران، امکان دستیابی به آرزوهای بزرگ را فراهم می‌کند. در حقیقت، این آرزوها با کسب درآمدهای عادی قابل دستیابی نیستند. در نتیجه، افراد سعی می‌کنند با افزایش ریسک سرمایه‌گذاری‌ها، امکان تحقق درآمدهای فوق‌العاده را فراهم آورند. از سوی دیگر، تحقیقات روانشناسی (Pope 1983) اثبات کرده است که این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها به‌رغم ریسک بالا، از ارزش روانشناختی قابل‌توجهی برخوردارند، زیرا افراد را در طول زندگی همواره امیدوار و دلخوش به آینده نگاه می‌دارند که برای انسان‌ها یک نیاز ضروری است.
بر اساس سه اصل مزبور، رفتار شناسی مالی به سرمایه‌گذاران توصیه می‌کند که به جای نظریه کلاسیک ریسک و بازده (که شالوده اصلی فاینانس را تشکیل می‌دهد) به سمت تئوری‌های جایگزین حرکت کنند که مهم‌ترین آنها تئوری سبد رفتاری یا Behavioral portfolio theory است که توسط Shefrin & Statman (1999) ارائه شده است. در این تئوری، به جای بیشینه کردن بازده مورد انتظار و کمینه کردن همزمان ریسک
(مطابق نظریه مارکوویتز در علم فاینانس) سرمایه‌گذاران سبد خود را به گونه‌ای انتخاب می‌کنند که ثروت مورد انتظار (Expected wealth) را به حداکثر برسانند و احتمال کاهش ثروت از یک میزان مشخص را به حداقل کاهش دهند. به‌این‌ترتیب فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌دهد تا بر اساس شرایط خود، منابع سرمایه‌ای را به نسبت مشخص بین سه گروه مورد اشاره (دارايی‌های بدون‌ریسک، کم ریسک و پرریسک) تقسیم كنند. بدیهی است میزان اختصاص منابع به هریک از سرمایه‌گذاری‌های مزبور به ویژگی خاص هر سرمایه‌گذار و میزان اهمیت هر یک از عوامل سه گانه (امنیت اصل پول، پتانسیل درآمدی و دستیابی به آرزوها) برای وی بستگی خواهد داشت. /
پایان
علي ابراهيم نژاد- شروين شهرياري
دنیای اقتصاد

ali30
2014/09/25, 11:54
نکات طلائی در تشخیص زمان مناسب فروش سهام (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/amoozeshe-bourse-iran/4286-nokat-talaee)


http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/amoozeshe-bourse-iran/4286-nokat-talaee?tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=12e38db1a6ec56a6cd7bd3e7e6afaec1bd92e849)

توضیحات دسته: آموزش بورس ایران (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/amoozeshe-bourse-iran) بازدید: 35
خرید سهام مناhttp://forums.boursy.com/imported/2014/09/pic032-1.jpgسب تنها یک طرف معامله به حساب می آید و فروش به موقع آن سهم نیز دارای اهمیتی به سزا در موفقیت آمیز بودن سرمایه گذاری میباشد.اصول طلائی در فروش سهم

به دنبال آن هستیم که درصورتی که به هر دلیلی در انتخاب سهام و یا زمان خرید ، اشتباه کردیم، چگونه زیان خودمان را به حداقل برسانیم و دیگر اینکه به دنبال آن هستیم که در کدام نقطه و در چه قیمتی به فروش سهم اقدام کنیم تا بدین وسیله بتوانیم سود ضررمان را حداکثر نماییم. این مباحث بر اساس سالها تجربه و مطالعه در بازار بدست آمده است و شامل اصول ساده ای است که اجرای آنها می تواند در بلند مدت تضمین سود آوری شما در بورس باشد.
۱) فروش سهام برای جلوگیری از زیانهای بیشتر

تقریباً تمامی سرمایه گذاران باید انتظار تجربه زیان را داشته باشند . اما سرمایه گذاران موفق کسانی هستند که زیانهای خود را حداقل می کنند.
موفیقت در بورس همانقدر که به انتخاب دقیق سهام برنده بستگی دارد ، به محدود نمودن زیانها مرتبط می باشد. یک استراتژی سرمایه گذاری مشخص و صریح می تواند شما را از زیانهای سنگین حفظ کند.

۲) بدانیم که چه زمانی باید جلوی زیان را بگیریم.

هیچ کس همیشه در بورس درست انتخاب نمی کند، حتی حرفه ای ترین سرمایه گذاران بازار. اما اگر شخصی از هر ۱۰ بار خرید سهام ، ۴ بار آن را درست انتخاب کرده باشد و در صورتیکه بداند چه زمانی باید اقدام به فروش سهام خود بکند ، می تواند به عنوان یک سرمایه گذار موفق، بازدهی مناسبی را تجربه نماید.
روند منفی سهام قسمتی از زندگی روزانه بورس می باشد و هر کس بارها آنرا تجربه خواهد کرد. اگر انتخاب زمان و قیمت خرید سهام شما به هر دلیلی اشتباه از کار درآمد بدون فوت وقت و بدون آنکه درگیر غرور و اطمینان بیش از حد بشوید ، باید سریعاً وارد عمل شوید.
جلوی زیان را بگیرید و به سرمایه گذاری خود در سهام برنده ادامه دهید.
اشتباهی که بسیار در بورس ایران شایع می باشد آن است که بسیاری از سرمایه گذاران هنگامی که با ضرر و زیان در خرید یک سهم مواجه می شوند ، منتظر می شوند که روند بازار مثبت شود و آن سهم به جای اولش برگردد.
مثلاً فرض کنید ۱ میلیون تومان از سهام شرکت الف را خریده ایم و در حال حاضر این سرمایه گذاری ۱۰ درصد زیان داده است و پول ما به مبلغ ۹۰۰ هزار تومان رسیده است.
به جای آنکه منتظر شویم تا سهم الف که دارای جو مثبتیی نیست دوباره ۱۰ درصد رشد کند، بهتر است با فروش این سهام ، سهم ب را خریداری کنیم که هم اکنون دارای جو مثبتی است و در حال رشد می باشد.
در این صورت توانسته ایم به جای انتظار بیهوده از زمان بهترین استفاده را ببریم. در هر حال اگر جو بازار نسبت به سهام الف مثبت شد ، می توان دوباره از این سهام خرید کرد.

نکته مهم این است که وقتی از ۵۰ یا ۶۰ درصد سود صحبت می کنیم ، این میزان بازدهی را در یک محدوده زمانی مشخص تعریف می کنیم . مثلاً فرض می کنیم که سهم الف و ب ، ۳۰ درصد سود می دهند اگر محدوده زمانی این دوره سرمایه گذاری با هم برابر نباشند امکان مقایسه ایندو وجود ندارد چرا که ممکن است سهم الف در یکسال ۳۰ درصد سود بدهد در حالیکه سهم ب تنها در دو هفته ۳۰ درصد بازدهی برای خریداران بگذارد.

بنابراین همیشه بدانیم که آن سرمایه گذاری بهتر است که در مدت کوتاهتری همان میزان بازدهی را داشته باشد ولی به عبارت دیگر در مدت مشخصی مثلاً دو هفته بازدهی بالاتری داشته باشد.

لذا می بینیم که سهامی که انتخاب کرده ایم و در حال حاضر با جو مثبت روبرو نمی باشد . اگر چه سهام خوبی است ولی چون مدت طولانی طول می کشد تا رشد قیمت خود را شروع کند ، پس بهتر است به سراغ دیگر سهم هایی برویم که هم اکنون دارای جو مثبت هستند و سریعتر به ما سود خواهند داد. و بدانیم که هرگز نباید زمان را برای توجیه کردن خریدمان از دست بدهیم. دارایی ها در بورس را به صورت پول نقد ببینیم و نه سهام و بنابراین آنجایی را برای سرمایه گذاری انتخاب کنیم که پولمان رشد بیشتری داشته باشد.

۳) « ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است »

اولین قانون برای فروختن هر سهمی، فروش آن سهم در صورتی است که قیمت آن سهم بیش از ۸ درصد نسبت به قیمت خرید شما کاهش بیابد.
یعنی اگر سهامی را ۱۰۰ خریدیم و به دلیل جو منفی بازار قیمت آن به ۹۲ تومان رسید و روند بازار آن سهم نیز همچنان منفی بود آن سهم را بفروشید.
چرا ۸ درصد ، به این دلیل که تجربه و امکانات نشان می دهند که سهامی که به خوبی و بر اساس مطالعه دقیق چه از نظر بنیادی ( سود، رشد، فروش و … ) و چه از نظر تکنیکی ( جو بازار ) انتخاب شده اند و در زمان و قیمت مناسب خریدار شده اند ، به ندرت با کاهش درحد ۸ درصد مواحه می شوند بنا بر این هر گاه سهام شما بیش از ۸ درصد از قیمت خرید خود را از دست داد بدانید در چیزی اشتباه کرده اید.

در این رابطه باید بدانیم که نباید در مورد این قانون هیچ استثنایی قائل شد و در همین حال سهام مناسب حتماً فرصتهای بعدی در اختیار شما قرار خواهند داد لذا اکنون آنها را رها کنید.

سهام هر گاه با کاهش شدید در قیمت مواجه می شوند ، به دلیل آنکه انتظارات مثبت در رابطه با آنها در بازار از بین می رود ، به سختی می تواند به سطح اول خود برگردند و هر چه شدت این کاهش بیشتر باشد ، سختی بازگشت نیز بیشتر می باشد.
به هر حال ممکن است استثناهایی نیز در مورد قانون ۸درصد مشاهده کنید ولی به هر حال به آن پایبند باشید چرا که این قانون شمارا در مقابل زیان بیش از ۸ درصد بیمه می کند. در عین حال دقت در هنگام خرید تقریباً نیمی از مشکلات زمان فروش شما را خواهد کرد.

ـ نکته :قانون ۸ درصد فقط برای زیان نسبت به قیمت خرید صادق است
چیزی که باید آنرا در هنگام بکارگیری قانون ۸ درصدی در ذهن داشته باشیم آنست که این قانون فقط در مورد کاهش ۸ درصدی قیمت سهم نسبت به قیمت خرید می باشد و نه هنگامی که قیمت سهام شما در مجموع رشد کرده است.
تقریباً در بیش از ۳۰ درصد مواقع، سهام برنده برای ۲ تا ۳ روز به سطح قیمتهای اولیه خود برمی گردند که در این نقاط انرژی را برای رشد جمع می کنند. در این حالت باید سهام را همچنان نگه داریم و تنها اگر از قیمت اولیه خود ۸درصد پایین آمد ، آنگاه باید اقدام به فروش نماییم.
در دوران پس از خرید سهام، بسیار مهم است که رفتار سهم را نسبت به کل بازار و صنعت مورد بررسی قرار داد.

مثلاً اگر کل بازار در حال رشد است ولی سهام شما همچنان در جای اول خود مانده است این می تواند یک هشدار باشد.

در بازار مثبت، سهام برنده ، بیشترین اقبال را خواهند داشت. بنابراین اگر رشد سهام شما در مقایسه با رشد بازار ناچیز است باید سهام را بار دیگر مورد مطالعه قرار داد ، حتی زمانی که ۸ درصد از قیمت خرید خود پایین تر نیامده باشد.
همچنین این را هم در نظر داشته باشیم که برخی از سهام که از همه نظر مناسب می باشند دارای نوسانهای زیادی هستند . در مورد سهام با نوسان بسیار زیاد هم استفاده از قانون ۸ درصدی تا حدودی سخت گیرانه می باشد و باید با دید دسیعتری به آن سهم نظر داشت.
نکاتی که باید به خاطر سپرد.

ـ اولین قانون فروش سهامی است که ۸ درصد از قیمت اولیه خود پایین تر آمده است.
ـ اجرای این قانون ، صرف نظر از پیش بینی شخصی که در مورد رشد آتی قیمت سهام دارید ، همیشه توصیه می شود بازار با هوش تر از همه کارشناسان است پس بر اساس قوانین بازار کار کنیم و نه صرفاً نظرات شخصی.
ـ هر چه قدر کاهش قیمت بیشتر باشد انتظارات منفی نسبت به آن سهم بیشتر می شود و زمان لازم برای بازگشت قیمت طولانی تر می شود.
ـ سهام برنده ، گاهی اوقات برای مدتی به سطح اولیه قیمت خود نزدیک می شوند که این به معنی فروش آن سهام نیست.

۴) چگونه برای سود آوری سهام بفروشیم؟

یاد گرفتن این نکته که بهترین فرصت برای فروش سهام به منظور سودگیری چه زمانی است، ا مهمترین نکات در سرمایه گذاری در بورس می باشد.
برای بررسی و تشخیص نقطه فروش سهام ، استفاده از نمودارها یک ضرورت است.
سؤال اصلی این است که چگونه می توان مطمئن شد که قیمت سهم به بالاترین حد خود رسیده است؟

۵) چه زمانی باید سود گیری کرد؟

منظور از سودگیری ، فروش سهامی است که قیمت آن بالاتر از قیمت خرید ماست. به عبارت دیگر با سرمایه گذاری بر روی آن سهم سود بدست آورده ایم. ولی باید بدانیم تا زمانی که به فروش سهم اقدام نکرده ایم سود ما قطعی محسوب نمی شود . چرا که هر آن ممکن است قیمت سهم کاهش بیاید. به همین دلیل فروش سهام برنده را در قیمتهای مناسب سودگیری می گویند.
فرض کنیم ما سهام الف را خریده ایم و شاهد رشد قیمت آن بوده ایم، حال در چه زمانی باید این سهم را به فروش برسانیم؟
در این مورد روشهایی وجود دارد که به ما کمک می کند ، نقطه مناسب برای سودگیری را پیش بینی کنیم . اول از همه ، با توجه به روند گذشته سهم و مطالعه متغیر های مختلف بازار همانند حجم معاملات ، تعداد خریداران ، عرضه و تقاضا و … می توان الگوهایی را بدست آورد که آن سهم خالص بر اساس آنها بالا و پایین می رود.

معمولاً سهام پس از شروع رشد قیمتی خود، در سطحی از قیمت متوقف می شوند و برای مدتی در آن سطح قیمتی نوسان می کنند.
یک استراتژی این است که سهام خود را پس از رسیدن و تثبیت در سطح قیمتی جدید به فروش برسانیم . این یک روش محافظه کارانه برای سرمایه گذاری در بورس می باشد.
این روش اگر چه شما را از برخی فرصتهای بورس محروم می کند ولی در بلند مدت می توان مطمئن بود که سود معقولی از سرمایه گذاری خود از بورس بدست آورده اید.
در این هنگام می توان با مرور مجدد وضعیت سهم از نظر اقبال بازار و انرژی برای صعود برای نگهداری سهم و با خرید مجدد برنامه ریزی نمود.

۶) استفاده از کلید حجم معاملات

هر گاه قیمت سهامی در حالیکه با حجم بالایی مورد معامله قرار می گرفت شروع به ریزش نمود، می توان از این موضوع به عنوان نشانه ای برای پیش بینی روند منفی سهم استفاده کرد.
معمولاً افزایش حجم معامله در زمانی که روند سهم منفی است ، بیانگر آن است که سرمایه گذاران حرفه ای شروع به فروش سهام نموده اند که این امر هر گونه افزایش قیمتی را با مشکل مواجه خواهد نمود ( سرمایه گذاران حرفه ای معمولاً دارای حجم بالای سرمایه هستند که خروج آنها از یک سهم ، انرژی سهم برای رشد را کاهش زیادی می دهد).
یک نشانه دیگر می تواند افزایش قیمت در حالیکه حجم معاملات کاهش یافته است باشد. که این بدین معنی است که در این سطح قیمت سرمایه گذاران حرفه ای دیگر اقدام به خرید نمی کنند.

۷) استفاده از کلید قیمت سهم

تعداد روزهای متوالی که قیمت رنود نزولی دارد، نسبت به تعداد روزهای متوالی که قیمت روند صعودی دارد ، در هنگامی که قیمت سهم در حال تغییر جهت می باشد افزایش می یابد.

تعداد روزهای متوالی کاهش قیمت
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
تعداد روزهای متوالی افزایش قیمت

هر گاه Nr افزایش یافت این بدان معنی است که روند رو به رشد قیمت در حال متوقف شدن است و روند منفی به زودی آغاز خواهد شد.
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/o4-1.jpg
۸) در جا زدن قیمت

پس از یک دوره رشد قیمت هنگامیکه سهم با حجم بالایی مورد معامله قرار می گیرد قیمت سهم رشدی ندارد و قیمت در حال تغییر جهت می باشد.
بزبان ساده حجم بالا بدون رشد قیمت علا مت مهمی است.

۹) قدرت نسبی

استفاده از خط قدرت نسبی یا RSI نیز یکی دیگر ار روشهای تشخیص زمان تغییر جهت قیمت است. در واقع پس از یکدوره رشد قیمت هر گاه قیمت به یک رکود تازه دست پیدا کرد در حالیکه RSI کاهش یافت ، این بدان معناست که سهام در حال تغییر جهت می باشد.
این بدان معناست که در حالیکه قیمت به یک نقطه رکود دست بافته است اما قدرت نسبی سهم برای افزایش بیشتر کاهش یافته است و بنابراین قیمت به زودی تغییر خواهد یافت.

۱۰) خط میانگین متحرک

خط میانگین متحرک همان قیمت سهام است اما به جای آنکه قیمت را در یک لحظه نشان دهد آنرا در یک دوره زمانی نشان می دهد . میانگین متحرک ، میانگین قیمت سهم در یک دوره زمانی است. مثلاً میانگین متحرک ۱۳ روزه ، میانگین قیمت سهام در ۱۳ روز گذشته می باشد . میانگین متحرک ۲۶ روزه معمولاً به عنوان خطی که بیانگر حداقل قیمت سهم و نقطه حمایت قیمت می باشد ، تلقی می گردد
هرگاه قیمت سهم این کف قیمتی را می شکند ویا پایین تر می آید بیانگر آنست که بازار دیگر رقبتی به این سهم ندارد.

۱۱) یاد بگیریم که بازار را تحلیل کنیم نه یک سهم را

یکی از مهمترین روشهای یافتن نقطه فروش تحلیل کل بازار است و نه یک سهم خاص. به این معنی که در مواقعی که جو عمومی بازار مناسب نیست بازار به سمت جو منفی حرکت می کند ، اهدی برای پیش بینی کاهش قیمت تمام سهامها داریم.

در واقع حتی اگر سهام مناسبی را هم خریداری کرده باشیم اگر جو عمومی بازار منفی باشد در این صورت نمی توان انتظار سود چندانی از سهم انتخاب شده داشت و جو روانی منفی بازار تاثیر منفی بر جو روانی سهم مورد نظر ما خواهد گذاشت.
لذا توجه به جو عمومی بازار می تواند خود به عنوان یک تحلیل جانبی پیش بینی مناسبی از قیمتهای آتی و جهت حرکت قیمت سهام خاص به ما ارائه دهد.
در این بین بررسی جو روانی صنعت نیز توصیه می شود.
معمولاً جو طبیعی بازار بعد از چند روز افزایش حجم معاملات در حالیکه شاخص در حول و حوش سطح قبلی در حال نوسان است و یا حتی کاهش می یابد ، نشاندهنده تغییر جهت بازار می باشد.
معمولاً در شرایط چرخش و تغییر جهت بازار، سهام پر رونق بازار شروع به افزایش و نقصان قدرت و انرژی می شوند.

به خاطر بسپارید:

ـ فروش سهام در سطح جدید قیمت که در آن قیمت سهام تثبیت می شود یک روش محافظه کارانه برای سودگیری محسوب می شود.
ـ استفاده از نمودارهای قیمتی می تواند ابزار مناسبی برای تعیین جهت چرخش و پیش بینی روند آتی قیمت باشد.
ـ علاوه بر خود سهم ، کل بازار نیز می تواند در تعیین نقطه سودگیری تعیین کننده باشد.
ـ سهامی که از نظر بنیادی دچار افت شده اند را بفروشیم . همانند نشانه های ضعف در فروش محصولات شرکت و یا رشد سودآوری.
ـ همیشه مراقب وضعیت صنعت باشیم و با اولین نشانه های ضعف در روند سودآوری صنعت و با افت شاخص صنعت به دنبال فروش سهم شرکت باشیم.
ـ اگر به اخباری مبنی بر فروش یک سهام خاص از طرف سرمایه گذاران نهادی دست یافتید شما نیز به دنبال فروش سهم خود باشید.
ـ افزایش سرمایه های زیاد می تواند باعث رقیق شدن و ضعف سهم شود

ali30
2014/09/25, 11:58
بهترین روش انتخاب زمان صحیح خرید فروش (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/other-contents-about-iran-bourse/questions-and-answers-about-bourse/3534-the-best-way-to-choose-the-right-time-to-buy)


http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/other-contents-about-iran-bourse/questions-and-answers-about-bourse/3534-the-best-way-to-choose-the-right-time-to-buy?tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=963de9c4565e1c4a5567c85a82aeae0813552809)

توضیحات دسته: پرسش و پاسخ های بورسی (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/other-contents-about-iran-bourse/questions-and-answers-about-bourse) بازدید: 439

سوال: اگه میشه به صورت مختصر یه توضیحی در مورد زمان مناسب خرید و فروش سهام در بورس درhttp://forums.boursy.com/imported/2014/09/013-1.jpg اختیار ما بزارید . من خودم با بورس اشنایی دارم ولی هنوز یه مقدار زمان مناسب خرید و فروش مخصوصا فروش دستم نیست اگه به طور ساده یه توضیحی بدین ممنون میشم .
پاسخ:
دوست عزیز راههای زیادی برای اطلاع از زمان خرید یا فروش سهام وجود دارد. هر چند هیچ کدام به صورت صد در صد قابل اعمال و تعمیم به موارد دیگر نیستند. ولی به طور کلی استفاده از تحلیل ها بهترین راه و صحییح ترین روش برای انتخاب زمان خرید و فروش شما می باشد.
اگاها با استفاده از اخبار و یا مسائل سیاسی پیش رو نیز می توان زمان خرید را انتخاب کرد که آن هم در قالب تحلیل ها گنجانیده می شود. ولی اینکه بر اساس شانس و یا احساس درونی و یا تعصب یا اینکه مثلا: "یک سهم افت زیادی کرده و حالا باید خرید کرد و یا رشد کرده و حالا باید فروخت" و راههای دیگر زیاد منطقی و درست نیست هر چند امکان دارد در مواردی نیز نتیجه بگیرید.
اما بهترین روش استفاده از تحلیل های بنیادی و همچنین تکنیکال می باشد. بخصوص این روزها که بسیاری از فعالان بازار به سمت یادگیری تحلیلها به ویژه تکنیکال پیش میروند اگر این راه صحیح خرید و فروش را نیاموزید جا خواهید ماند.
البته به نظر بنده موثرترین روش استفاده از هر دو تحلیل توام با همدیگر هست قطعا این روش مطمئن ترین و بهترین راه برای انتخاب زمان درست خرید و فروش می باشد. پس تحلیل را بیاموزید و یک روش که مناسب با اخلاق و روحیه شما باشد را انتخاب کرده و به آن پایبند باشید و با هر بار خرید و فروش بدون تعصب در صدد اصلاح و ارتقاع روش خاص خود اقدام نمایید.

ali30
2014/09/25, 11:59
جلسه دوم - روانشناسی سرمایه گذاران در بازار سرمایه (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse?id=3611:investor-psychology-in-capital-markets)


http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse?id=3611:investor-psychology-in-capital-markets&tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=90792160eaed20582000a565980be9e42525ce7d)

توضیحات دسته: مدیریت و روانشناسی در بازار بورس (http://www.fxf1.com/) بازدید: 445
بازار سرمایه، نمونه ای از جوامع انسانی به حساب می آید، بنابراین http://forums.boursy.com/imported/2014/09/u2-1.jpgمی توان برخی از مراحل معاملات خرید و فروش احساسی، تاثیر جو روانی بازار و پیروی محض از شایعات بازار را با مراحل تبدیل یك پدیده جدید به هنجار و پذیرش و پیروی عامه از آن در جامعه، به عنوان بخشی از رفتار انسانی مورد مقایسه و مطالعه قرار داد. راجرز جامعه شناس آمریكایی در تحقیقات خود اعضای جامعه را در زمینه پذیرش تدریجی یك پدیده، به پنج دسته، نوآورها inovators، زود پذیرها early adopters، اكثریت زود early majority، اكثریت دیرlate majority و دیر پذیرها یا عقب مانده ها laggards تقسیم می كند. در این تقسیم بندی بیشترین تعداد شامل افراد اكثریت زود است. در واقع بعد از شروع حركت هنجاری ابتدا، زود پذیرها و سپس اكثریت زود، «استراتژی اطمینان» را در پیش می گیرند و برای عقب نماندن از پدیده ای كه می رود به زودی هنجار شود، پیروی می كنند. در این الگو موتور حركت زود پذیرها هستند. با نگاهی عمیق به بازار سرمایه و نحوه تصمیم گیری سرمایه گذاران در هنگام معامله می توان این الگو را مشاهده كرد. سفته بازان در بازار سرمایه نقش زود پذیر ها را بازی می كنند، در واقع موتور حركت در بازار سرمایه آنان هستند. سفته بازان پس از شناسایی صنایع پیشرو و یا بعضا با سفته بازی در سهام، فعالیت خود را عملیاتی می نمایند و به دنبال آنان اكثریت زود اقدام به معامله سهام می كنند. با گذشت تدریجی زمان و با تاخیر در چند نقطه در دامنه تغییرات حجم مبنا، اكثریت دیر و سپس با تاخیر بعدی دیر پذیرها یا عقب مانده ها وارد معاملات می شوند. عموما ورود دیر پذیرها و عقب مانده ها در بازار سرمایه هنگامی صورت می گیرد كه نوآورها و زود پذیرها در حال خروج از بازار هستند و با كسب بازده مورد انتظار، ریسك را به تازه واردان منتقل می كنند. در این شرایط نسبت قیمت به درآمد p/e سهام به مرور افزایش یافته و ریسك خرید و نگهداری سهام افزایش می یابد. به طور مثال می توان به وضعیت سهام شركت های سیمانی در چند سال گذشته اشاره كرد. بنابراین به نظر می رسد شخصیت سرمایه گذاران با انتخاب رویكرد و زمان ورود آنان در معاملات سهام رابطه مثبت داشته باشد. بدین ترتیب سرمایه گذاران می توانند با درك مناسبی از شرایط جدید نسبت به افزایش قابلیت های خود بیفزایند و تصمیمات خود را مورد ارزیابی قرار دهند.به طور كلی اتخاذ استراتژی سرمایه گذاری در بازار سهام، با اهداف سه گانه كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و میزان سهم هر یك از آنان در سبد سرمایه گذاری تبیین می شود و با شخصیت روانی سرمایه گذاران مرتبط است. در یك الگوی تحلیلی، شخصیت سرمایه گذاران و رفتار آنان در بازار سرمایه را می توان با الگوی راجرز در زمینه دسته بندی افراد در مواجهه با تغییر ارزش ها مطابقت داد: ▪نوآورها: نوآورها صنایع پیشرو را مورد شناسایی قرار می دهند. این سرمایه گذاران، عموما سرمایه خود را به دو قسمت كوتاه مدت و میان مدت تقسیم می كنند و برای آنان سرمایه گذاری بلند مدت جاذبه ای ندارد. سبد مالی آنان از ریسك و نیز بازدهی بالایی برخوردار است. http://forums.boursy.com/imported/2014/09/s3-1.jpg
▪زود پذیرها: این افراد هنگامی كه پارادایم جاری در بازار سرمایه تغییر می كند و فرصت جدیدی برای بهره برداری به وجود می آید، فعالانه بخش قابل توجهی از استراتژی را بر محوریت نوآورها استوار می سازند. در نتیجه چیدمان سبد مالی آنان از ریسك و نیز بازدهی نسبتا بالایی برخوردار است. ▪اكثریت زود: این دسته از سرمایه گذاران فرصت های جدید را شناسایی كرده و آن را در قواعد پارادایم جاری می پذیرند و میزان سرمایه گذاری میان مدت بیشترین درصد را در سبد مالی آنان تشكیل می دهد. سبد مالی آنان از بازدهی و نیز ریسك متوسطی برخوردار است. ▪اكثریت دیر: این افراد حداقل درصد سرمایه را به سرمایه گذاری كوتاه مدت تخصیص می دهند، استراتژی آنان فاقد برتری است و منجر به تحول اساسی در بازده مورد انتظار نمی شود و سبد مالی آنان با حداقل ریسك و نیز بازدهی همراه است. ▪دیر پذیرها و عقب مانده ها: این افراد استراتژی سبد سهام خود را براساس جو روانی بازار و با تاخیر زمانی تشكیل می دهند. بنابراین سبد مالی آنان با بازدهی كم و ریسك بسیار تشكیل می شود. این طبقه بندی به ما كمك می كند تا درك روشنی از سرمایه گذاری خود داشته باشیم و چنانچه انتظارات خود را از حضور در این بازار، تحقق نیافته می بینیم تغییرات لازم را برای دستیابی به نتایج مورد انتظار در رفتار سرمایه گذاری خود بدهیم. بنابراین تعیین میزان هر یك از اهداف سه گانه سرمایه گذاری همیشه تابعی از ریسك و بازده است. با توجه به اهمیت ریسك پذیری در بازار سرمایه، بدیهی است كه میزان موفقیت سرمایه گذاران علاوه بر دانش و اطلاعات عمیق نسبت به بازار، تا حدود زیادی بستگی به خصوصیات شخصیتی سرمایه گذاران دارد.

ali30
2014/09/25, 12:00
جلسه چهار - مدیریت سرمایه و روانشناسی (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3613-session-four-money-management-and-psychology)


http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3613-session-four-money-management-and-psychology?tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=3dcc509d538d84db1b7fc910e540df24cf675ec3)

توضیحات دسته: مدیریت و روانشناسی در بازار بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse) بازدید: 429
برای ورود به هر بازار و تجارتی مهم ترین انگیزه وhttp://forums.boursy.com/imported/2014/09/u4-1.jpg دلیل برای اغلب افراد کسب درآمد می باشد حال آنکه شرایط گوناگون شخصی، اجتماعی و بازده درآمد می تواند در انتخاب مسیر و نوع کار یا سرمایه گذاری تاثیر گذار باشد.

اگر بخواهیم بی پرده با اغلب کسانی که می خواهند وارد بورس های با فراریت بالا مانند(فارکس، طلا، نقره، نفت و غیره) صحبت داشته باشیم باید اذعان کنیم که شرایط ورودی و سرمایه گذاری در این بورس ها بسیار آسان می باشد و با توجه به ریسک موجود نیز بازده سرمایه میتواند تا ده ها و صد ها برابر باشد اما از یاد نبریم که ماهیت فرار و بازیگران زیاد این بورس ها باعث به وجود آمدن ضوابط خاص شده است که این ضوابط از قوه تشخیص بسیاری افراد پنهان می باشد. بیشتر از آن که در این بورس ها فرد در حال رقابت با بازیگران دیگر باشد در حال رقابت با خود و محک زدن دانش، تجربه و شرایط روحی روانی خویش در بورس می باشد. برای موفقیت در بورس های این چنینی سه عامل مهم در موفقیت فرد نقش دارد.
الف: دانش و تجربه
ب: مدیریت سرمایه

ج: نگرش و روانشناسی
در صورتی که سرمایه گذار هر یک از عوامل فوق را نادیده بگیرد و یا در اجرای اصول کوتاهی نماید مستقیما باعث زیان خود شده و قسمت قابل توجهی از سرمایه خود را از دست خواهد داد. تجربه نشان داده است افرادی که از دانش و تجربه کافی برخوردار نبوده و یا مدیریت ریسک و سرمایه را جدی نمی گیرند و افرادی که نگرش صحیحی به معاملات نداشته و بر خود تسلط کافی ندارند، سرمایه خود را در زمانی کوتاه از دست می دهند.
توجه داشته باشید که این بخش، قسمتی کوچک از کل دوره می باشد ولی با این وجود رعایت، تسلط و بکارگیری تمامی دستورات و پیشنهادهای این قسمت به طور مستقیم با ماندگاری و سودآوری سرمایه گذاری نسبت مستقیم دارد. بنابراین توجه و تمرکز فراوان شما نسبت به این قسمت برای موفقیت امری واجب و ضروری است.

ali30
2014/09/25, 12:01
Back شما اینجا هستید: Home (http://www.fxf1.com/) تالار بورس مقالات و ویدئوهای آموزشی بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse)مدیریت و روانشناسی در بازار بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse) جلسه پنجم - شناسایی و استفاده از اصول احتمالات در معاملات

blog ekm (http://webekm.com/)


download theme (http://bigtheme.net/)


bet365 (http://bet365.artbetting.gr/)



جلسه پنجم - شناسایی و استفاده از اصول احتمالات در معاملات (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3614-identify-and-use-the-principles-of-probability-trades)



http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3614-identify-and-use-the-principles-of-probability-trades?tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=da7b56d1f5a7490af2144f8eee30a1166b790f3b)

توضیحات دسته: مدیریت و روانشناسی در بازار بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse) بازدید: 417
پیش بینی ریاضی، فرآیند بسیار مهمی در ترید است. شما میتوانید این عhttp://forums.boursy.com/imported/2014/09/u5-1.jpgلم رابه نفع خودتان بکار ببرید و یا اجازه دهید بازار از آن به نفع خویش استفاده کند.همانطور که قبلا گفته شد برای موفقیت در بازار و کسب سود مداوم به سه عامل کلی نیاز داریم، نقش و اهمیت سه عامل ذکر شده در پست قبل تا حدی می باشد که ایراد در اجرای هر کدام از آنها منجر به از دست رفتن کل حساب خواهد شد. به عنوان مثال در صورتی که تریدر به دو عامل “دانش و تجربه” و “نگرش و روانشناسی” تسلط کافی داشته باشد ولی اصول مدیریت سرمایه را برای تعیین حجم معاملات در نظر نگیرد، پس از مدت کوتاهی سرمایه اش را از دست خواهد داد.عامل دیگری که شانس کسب در آمد و افزایش حساب را برای معامله گران کمتر می کند میزان کارمزد و تفاوت نرخ خرید و فروش می باشد. اگر شما به صورت کاملا اتفاقی در بازی شیر یا خط شرکت کنید شانس پیروزی و بخت شما کاملا برابر و 50 درصد می باشد حال آنکه در بازار های مالی شما شانسی برابر 50 در صد ندارید و بابت هر معامله مبلغی را به عنوان کارمزد (اسپرد) به کارگزار خود می پردازید. در این صورت حتی اگر شانس موفقیت سیستم تحلیل و پیش بینی شما 50 در صد باشد باز هم در بلند مدت شما بازنده خواهید بود چرا که به مرور سرمایه شما تحلیل می رود. بنابراین باید سیستمی را پیدا کنید که شانس موفقیت تان را به بیش از 50 در صد برساند. مساله دیگر میزان سرمایه ای می باشد که بر اساس آن معامله می کنید. دوباره به مثال شیر یا خط بر میگردیم من 1 دلار و شما 10 دلار دارید با هر شیر من یک سنت برنده و با هر خط یک سنت می بازم در صورتی من کل پولم را از دست می دهم که شما 100 خط متوالی بیاورید و شما در صورتی می بازید که من 1000 خط متوالی بیاورم. در صورتی که بین ما کسی مانند کارگزار ،کارمزد نگیرد!!! حال اگر هر شیر 25 سنت مرا برنده و هر خط 25 سنت مرا بازنده کند چه اتفاقی روی می دهد؟ بعد از چهار خط متوالی من سرمایه ام را از دست می دهم و بعد از 40 شیر متوالی شما سرمایه خود را از دست می دهید، شانس چهار احتمال متوالی بیشتر است یا 40 احتمال متوالی؟ کاملا معلوم است که احتمال از دست رفتن سرمایه من 10 برابر احتمال سرمایه شما می باشد. احتمالات این بازی در بازار بورس و سهام کاملا عینیت دارد و در صورت انجام معامله بدون مدیریت سرمایه احتمال بازنده شدن و از دست رفتن سرمایه بسیار زیاد می باشد. برای این منظور غیر از تلاش برای افزایش شانس موفقیت در معاملات، با مدیریت سرمایه وارد بازار شوید تا احتمال بازنده شدن شما در مقابل بازار کاهش یابد.

ali30
2014/09/25, 12:02
جلسه نهم - آشنایی با اشتباهات رایج معاملگران مبتدی ( بخش 1 ) (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3618-1)




http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3618-1?tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=b85edb06e6cbc11a08f0db6251fa327dce7fe269)

توضیحات دسته: مدیریت و روانشناسی در بازار بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse) بازدید: 402
1- کمبود دانش: یکی از اصلی ترین دلایل معاملات زیان آور، http://forums.boursy.com/imported/2014/09/u9-1.jpgکمبود یا نداشتن دانش و آگاهی لازم نسبت به شرایط و واقعیات بازار می باشد. معامله در بازار فارکس نیز مانند هر حرفه دیگر، نیازمند دانش و تجربه کافی است.
2- معاملات احساسی: این مورد آسیب رسان ترین دلیل برای از بین رفتن حساب می باشد. معاملاتی که برگرفته از برنامه و روش معاملاتی نیست با احساس تریدر سرو کار دارد و به علت اینکه برای این معاملات از تفکر و تعقل استفاده نشده عموما زیان آور هستند. احساسات گوناگونی می تواند در معاملات دخیل باشد اما یک نکته در تمام احساسات معامله گران یکسان است، تمامی معاملات احساسی منجر به ضرر میگردند. احساس غالب، در اکثر موارد طمع برای کسب سود بیشتر است. در حالی که جلوگیری از ضرر نکته مهم تری است. احساسات خود را بشناسید و در زمان ترید کردن تا حد امکان آنها را کنترل کنید.3- معاملات زیاد: معاملات زیاد (over trading) معمولا به این دلیل انجام می شود که معامله گرتمایل دارد تمام حرکت های بازار را بدون کم و کاست شکار کند. این امر تقریبا محال است و بزرگترین تحلیل گران و معامله گران دنیا نیز این کار را انجام نمی دهند.4- معامله با حجم زیاد: حجم زیاد معاملات، ریسک سرمایه گذار و آسیب پذیری سرمایه را افزایش می دهد. هنگامی که یک معامله گر با حجم بالا معامله می کند، با تعداد کمی معامله ضررده می تواند کل حساب خود را از دست بدهد.5- اعتماد به پیش بینی دیگران: از معاملات دیگران برداشت و الگوبرداری نکنید، شرایط حساب، دیدگاه و دلایل افراد با یکدیگر برای حضور در بازار متفاوت است. هر کسی حتی در صورت استفاده از پیش بینی دیگران مسئول حساب خویش است ، مگر آنکه کل مدیریت حساب خویش را به تریدری دیگر بدهد. تا حد امکان از تحلیل خود پیروی کنید.6- نداشتن حد ضرر (استاپ لاس): نداشتن استاپ لاس به معنی این است که معامله گر حدی برای اشتباه خویش متصور نیست، هر انسانی امکان اشتباه دارد و حد ضرر امکانی برای جلوگیری از فاجعه بار بودن اشتباهات می باشد. قبل از آغاز معامله حد ضرر خود را بشناسید. در زمان معامله اغلب معامله گران تحت تاثیر ترید خود قرار می گیرند و از لحاظ روانی برایشان سخت است که حد ضررشان را بپذیرند. در زمان معامله تغییر حد ضرر عموما منجر به زیان های بیشتر می شود. هیچ زمانی حد ضرر خود را خلاف جهت معامله خود تغییر ندهید. یعنی مقدار حد ضرر خود را بیشتر نکنید.7- معامله در ساعات نامناسب: آشنایی نداشتن با میزان نوسان بازار در ساعات متفاوت می تواند باعث تخمین های اشتباه معامله گران شود.http://forums.boursy.com/imported/2014/09/s8-1.jpg
8- معامله خلاف روند: عموما بیشتر برنامه ها و روش های معاملاتی برای استفاده از جهت حرکت بازار استفاده می شوند. هم جهتی معاملات با روند اصلی، امکان سود بیشتر و ریسک کمتر را به همراه دارد. تا زمانی که برنامه و روش امتحان شده شما معاملات خلاف جهت را تایید نکرده است از معامله در خلاف روند اصلی بازار بپرهیزید.9-نداشتن سیستم معاملاتی: نداشتن برنامه، روش یا سیستم معاملاتی از اصلی ترین دلایل زیان می باشد. نداشتن برنامه و روش عموما باعث معاملات احساسی می شود در حالی که روش معاملاتی به تریدر دیدگاهی برای تفسیر تمامی قیمت های بازار می دهد. شاید برنامه و روش مکانیزه و کامپیتری نباشد اما حتما باید وجود داشته باشد. برنامه باید قابلیت تفسیر بازار، بازدهی در گذشته و همخوانی با شرایط تریدر را داشته باشد. نقصان در هر کدام از این شرایط، باعث معیوب بودن برنامه و پیرو آن از دست رفتن بخش قابل توجهی از سرمایه می شود.

ali30
2014/09/25, 12:04
جلسه دهم - آشنایی با اشتباهات رایج معاملگران مبتدی ( بخش 2 ) (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3619-understanding-the-common-errors-beginner-traders)




http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3619-understanding-the-common-errors-beginner-traders?tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=24c93a78d13ce3b259bb37adab5e62666a6bf31a)

توضیحات دسته: مدیریت و روانشناسی در بازار بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse) بازدید: 386
10- خروج های بی برنامه (خروج از معاملات به خاطر ترس): معامله گر مبتدی عموما با سود و یا ضرر هhttp://forums.boursy.com/imported/2014/09/u10-1.jpgای کم، از ترس زیان های بیشتر از معامله خود خارج می شود و برنامه ای غیر از سیستم معاملاتی خود را در پیش می گیرد. در اغلب موارد پتانسیل سود خود را با سود کم یا زیان از دست می دهد و پس از حرکت بازار خود را نکوهش می کند که این امر می تواند عواقب منفی دیگری برای حساب داشته باشد.
11- معاملات با اهداف کوچک: کسانی که برای اهداف کوچک وارد می شوند حد ضرر و سود کوچکی در نظر می گیرند (اسکالپر ها) در اغلب موارد، حد ضررشان بیشتر از حد سودشان است و به این نکته توجه نمی کنند که بازار در کوتاه مدت، تحت تاثیر معاملات لحظه ای می تواند جهاتی خارج از جهت اصلی خود ایجاد کند و همین تغییر جهت کوچک می تواند موجب زیان آنها شود. معاملات با اهداف کوچک ریسک حد سود را نسبت به اسپرد افزایش می دهد. اگر یک معامله گر برای معامله ای 10 پیپ حد سود و حد ضرر را در نظر بگیرد با احتساب اسپرد، تنها با 7 پیپ حرکت بازار در خلاف جهت، ضرر می کند در حالی که برای رسیدن قیمت به حد سود، باید بازار 13 پیپ به نفع شما حرکت کند. به نظر شما کدام قیمت نزدیکتر است و به احتمال زیاد دیده خواهد شد؟
12- معامله در قله ها و دره ها: افرادی که برای استفاده از تمامی یک روند تلاش می کنند زیان های بسیاری را متحمل می شوند. افراد کمال طلب تنها به دنبال قله ها و دره ها هستند در حالی که قله ها و دره ها در بازارهای دو جهته نسبی بوده و هر زمانی امکان اینکه بازار دره ها و قله های جدیدی بسازد وجود دارد. این مساله را برای خود حل کنید که نمیتوان از تمام حرکات بازار استفاده کرد. شما اگر با رعایت اصول، قسمتی از حرکت مفید بازار را هم شکار کنید، در دراز مدت سود خوبی به دست می آورید.
13- ساده انگاری بیش از حد: اینکه روشهای ساده، اصولی و کاربردی عموما بازده خوبی دارند بر هیچ کس پوشیده نیست اما ساده انگاشتن بیش از حد معاملات، عموما منجر به زیان می گردد. باید توجه داشت بازار با شرایط و دلایل گوناگونی به حرکت در می آید. ساده انگاری و بی توجهی به عوامل تاثیر گذار بازار عموما موجب زیان می گردد. نسبت به آنها آگاه باشید.
14- معامله نزدیکی خبر: معامله در نزدیکی زمان اعلام اخبار مهم اقتصادی بیشتر مواقع برای ارضای احساس سود گرفتن می باشد. حرکات سریع و ناگهانی قیمت ها در زمان اعلام خبر می تواند هر تریدر آماتوری را وسوسه کند اما آیا نتیجه این معاملات برای وی قابل تصور است؟ در صورت نداشتن تجربه و اشراف کامل نسبت به خبر و موضوع آن، از معامله در زمانهایی که بازار تحت تاثیر خبر است اجتناب کنید.
15- اطمینان به روش اشتباه: بسیار دیده شده که معامله گران با سودهای کم تعداد و کوچک تحت تاثیر روشی قرار میگیرند و حتی در صورت زیان آور بودن، آن را تغییر نمی دهند یا بهینه نمی سازند. دائمابا خوشبینی بی مورد به خود امید واهی می دهند در حالی که روش یا کارایی خود را از دست داده یا حتی امتحانی کامل و درست پس نداده تا به نتیجه برسد. روش خود را بشناسید و در صورت مشکل داشتن یا آنرا بهینه کنید و یا کلا تغییر دهید.
16- پایبند نبودن به حد ضرر : تریدرهای مبتدی با توجیحات و دلایل گوناگون ممکن است دستور توقف زیان خود را مشخص نکنند. بدین صورت معامله خود را برای زیانهای بزرگ به نوعی بیمه کرده اید.http://forums.boursy.com/imported/2014/09/a5-1.jpg
17- توجه نکردن به معاملات باز: توجه نکردن به معاملات و دستورات باز میتواند یکی از دلایل از بین رفتن سرمایه باشد. همه می دانیم ترید و تمرکز مداوم روی قیمتها امری کسالت آور و خسته کننده است اما غفلت و بی توجهی نیز میتواند عواقب بدی برای موجودی حساب داشته باشد. در صورت داشتن معاملات باز بر اساس روش خود شرایط بازار را زیر نظر بگیرید خود را درگیر معاملات متعدد نکنید چرا که با اینکار تمرکز را از بعضی از معاملات خود می گیرید. چه بسا آن معاملات سود بیشتری داشته اند یا امکانش بوده که در ضرر کمتر متوقفشان کرد. در صورتی که احساسات بر شما قالب نمی شوند از معاملات خود غافل نشوید و آنها را ترک نکنید.

18- تفسیر نادرست اخبار: تفسیر نادرست اخبار شاید نشات گرفته از کمبود دانش باشد اما موارد بسیاری نیز وجود دارد که دانش شما به حد کافی است اما تجربه عکس العمل بازار نسبت به آن خبر را ندارید. فرضیات شما برای خبر میتواند کاملا درست باشد اما نقش تجربه و بینش برای تفسیر خبرها بسیار مهمتر و حیاتی تر از دانش می باشد. تا زمانی که تجربه لازم روی اخبار ندارید از معامله بر اساس آنها اجتناب کنید.
19- سپردن معاملات به شانس: سپردن معاملات به اما و اگر برگرفته از رفتار قماربازان می باشد. معاملات خود را مدیریت کنید، برای بهبود آنها تلاش کنید و آنها را زیر نظر بگیرید. مطمئن باشید با شانس نمیتوان در بازار های مالی موفق شد. دانش، تجربه و مدیریت معاملات از مهم ترین عوامل موفقیت در معاملات می باشند. سرمایه خود را به بخت و اقبال نسپارید.
20- تاثیرپذیری از نوسانات قیمت: بسیار دیده شده معامله گران تحت تاثیر نوسانات، روش و برنامه خود را فراموش می کنند. این تفکر در زمانهایی که بازار حرکات شدیدتری دارد شیوع بیشتری پیدا می کند. افراد در این زمان ها با این تصور که “بازار حرکات شدیدی دارد. چرا من استفاده نکنم” از روش خود پیروی نکرده و ناخواسته موجب زیان حسابشان می شوند. تنها بعد از قبول ضرر است که فرد می فهمد که حرکتش کاملا اشتباه بوده است.

< قبلی (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3618-1)
بعدی > (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/psychology-and-mony-management-in-bourse/3620-eleventh-session-understanding-the-common-errors-mamlgran-beginners-part-3)

نظر خود را اضافه کنید.

ali30
2014/09/25, 12:05
شاخص‌هاي بورس (1)، شاخص کل بيانگر چيست؟ (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/alefbaye-of-iran-bourse/3392-the-index-reflects-what)




http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/alefbaye-of-iran-bourse/3392-the-index-reflects-what?tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=39c13e24cba0e7d96e7367a10b124dbd2421e3d8)

توضیحات دسته: الفبای بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/alefbaye-of-iran-bourse) بازدید: 439
حتما شما هم تاکنون، بارها و بارها، در صدا و سيما و ساير رسانه‌ها، شنيده‌ايد که مثلا شاخص بورسhttp://forums.boursy.com/imported/2014/09/b6-1.jpg امروز با 50 واحد رشد، به عدد 32 هزار واحد رسيد. همچنين گاهي اوقات رسانه‌ها از کاهش شاخص بورس خبر مي‌دهند. اما تا به حال به اين موضوع فکر کرده‌ايد که شاخص بورس، بيانگر چيست و چرا افزايش يا کاهش آن، اهميت دارد؟ اساس نوسانات شاخص چه مفهومي دارد؟ در اين برنامه، قصد داريم درباره شاخص‌هاي بورس و انواع آنها صحبت کنيم.

شاخص چيست؟
شاخص، در مفهوم کلي، معياري است که براساس آن مي‌توان چيـزي را تشخيص داد. در بورس هم شاخص‌ها، در واقع معيارهاي مهمي هستند که با بررسي و تحليل آنها، مي‌توان وضعيت گذشته و حال بورس را از جنبه‌هاي مختلف، ارزيابي و حتي روند آينده بورس را پيش‌بيني کرد، بنابراين، طبيعتا باتوجه به نقش بسيار مهمي که شاخص‌هاي بورس، در تصميم‌گيري سرمايه‌گذاران ايفا مي‌کنند، نوسانات شاخص‌ها نيز براي سرمايه‌گذاران بسيار حائز اهميت است. شاخص‌ها بورس، انواع مختلفي دارند که هر کدام، وضعيت بورس را از جنبه‌ خاصي نشان مي‌دهد، بنابراين سرمايه‌گذاران در تحليل شاخص‌هاي بورس بايد به کارکرد هر شاخص توجه کافي داشته باشند. در ادامه، مهمترين شاخص‌هاي بورس را به شما معرفي مي‌کنيم.
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/c9-1.jpg
شاخص کل
شاخص کـل که به آن شاخص قيمت و بازده نقدي هم مي‌گويند، بيانگر سطح عمومي قيمت و سود سهام شرکت‌هاي پذيرفته شده در بورس است، به بيان ساده‌تر، "تغييرات شاخص کل در واقع بيانگر ميانگين بازدهي سرمايه‌گذاران در بورس است".
لازم است در اين خصوص مقداري توضيح دهيم. اگر به خاطر داشته باشيد، در برنامه‌هاي گذشته گفتيم که بازدهي سرمايه‌گذاران در بورس از دو طريق بدست مي‌آيد. اول دريافت سود نقدي ساليانه و دوم، تغيير قيمت سهم در طول دوره سرمايه‌گذاري. براي مثال، فردي را درنظر بگيريد که سهام شرکت الف را در ابتداي سال، با قيمت 150 تومان خريداري مي‌کند. اگر قيمت سهام اين فرد در پايان سال، به 180 تومان افزايش يابد و شرکت، در پايان سال نيز 15 تومان به عنوان سود نقدي، به ازاي هر سهم توزيـع کند، اين فرد مجموعا 45 تومان سود از محل افزايش قيمت سهم و دريافت سود نقدي بدست آورده است و بنابراين، بازدهي وي در پايان سال، 30 درصد خواهد بود، زيرا سرمايه وي از 150 تومان به 195 تومان افزايش يافته است.
تغييرات شاخص کل نيز دقيقا بيانگر ميانگين بازدهي بورس است، بنابراين، اگر به عنوان مثال، شاخص کل بورس در ابتداي سال، 20 هزار واحد باشد و در پايان سال، با 10 هزار واحد افزايش، به 30 هزار واحد برسد، به اين معناست که ميانگين بازدهي بورس از محل افزايش قيمت سهام شرکت‌ها و تقسيم سود نقدي بين سرمايه‌گذاران در آن سال، 50 درصد بوده است:
(ميزان رشد شاخص در طول سال) 10000 = 50 % × 20000
دو نکته قابل توجه درخصوص شاخص کل مي‌بايست مدنظر سرمايه‌گذاران باشد:
نکتـه اول اينکه افزايش شاخص کل، لزومـا به معناي سودآوري سهام همه شرکت‌هاي حاضر در بورس نيست، همانطور که کاهش شاخص کل نيز لزوما به معناي ضرردهي سهام همه شرکت‌ها در بورس نيست، زيرا همانگونه که گفته شد، شاخص کل، بيانگر ميانگين بازدهي بورس است و چه بسا، در برخـي موارد، عليرغم رشد قابل توجه شاخص کل بورس، برخي سهام با افت قيمت مواجه شده و سهامداران خود را با زيان مواجه سازنـد و يا در شرايطي که شاخص کل با کاهش مواجه است، برخي سرمايه‌گذاران که سهام ارزنده‌اي را در سبد سهام خود دارند، سود قابل قبولي بدست مي‌آورند. بنابراين، سرمايه‌گذاران نبايد صرفا با اتکا به اخبار رشد شاخص کل و بدون بررسي کامل درخصوص ارزش ذاتي سهام، اقدام به سرمايه‌گذاري در بورس کنند و حتي در شرايط رشد مستمر شاخص‌ کل نيز در انتخاب سهام، کاملا دقت نمايند.
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/u13-1.jpg
نکته دوم ارتباط بيـن شاخص کل و سبد سهام است. حتما به خاطر داريد که يکي از اصول بسيار مهم سرمايه‌گذاري در بورس، تشکيل سبد سهام متنـوع است. هر اندازه سبد سهام يک سرمايه‌گذار، متنوع‌تر و به ترکيب سهام شرکت‌هاي موجود در بورس نزديک‌تر باشد، بازدهي آن سرمايه‌گذار نيز به متوسط بازدهي کل بورس که توسط شاخص کل نشان داده مي‌شود، نزديک‌تر خواهد بود، تا آنجا که اگر فردي بتواند ترکيب سهام موجود در سبد سهـام خود را بطور کامل، منطبق بر ترکيب تمامي سهام حاضر در بورس نمايـد، بازدهي وي نيز بطور کامل منطبق بر نوسانات شاخص کل بورس خواهد بود و مثلا با رشد 30 درصدي شاخص، وي نيـز حدودا 30 درصد سـود بدست خواهد آورد.
در اين برنامه، با مفهوم شاخص کل بورس آشنا شديد. لازم به ذکر است اطلاعات مربوط به شاخص‌هاي بورس بصورت لحظه‌اي در پايگاه اطلاع‌رساني بورس اوراق بهادار تهران به نشاني www.irbourse.com (http://www.irbourse.com) (خوانده شود آي آر بورس نقطه کام) و پايگاه اطلاع‌رساني شرکت مديريت فناوري بورس تهران به نشاني www.tsetmc.com (http://www.tsetmc.com) (خوانده شود تي اس اي تي ام سي نقطه کام) قابل مشاهده است.

ali30
2014/09/25, 12:06
تفاوت افراد ریسک‌پذیر و ریسک‌گریز (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/alefbaye-of-iran-bourse/3375-individual-differences-in-risk-taking-and-risk)




http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/alefbaye-of-iran-bourse/3375-individual-differences-in-risk-taking-and-risk?tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=077690351510ed87c2dd1cc8d490f1bd88ff232a)

توضیحات دسته: الفبای بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/alefbaye-of-iran-bourse) بازدید: 311

دانشکده اموزش بورس و ارز - هم
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/e0-1.jpg
انطور که قبلا توضیح دادیم، افراد بايد قبل از شروع سرمايه‌گذاري در بورس، ارزيابي كنند كه تا چه اندازه توانايي پذيرش ريسك يا اصطلاحا عدم موفقيت را دارند. سپس در قالب يك نمودار توضيح داديم كه يك سرمايه‌گذار، هر اندازه كه ريسك بيشتري بپذيرد، انتظار دارد بازده بيشتري را به عنوان پاداش ريسكي كه متحمل شده است، دريافت كند.


برخي از آنها ريسك‌پذيرند، برخي ريسك‌گريز و برخي هم بي‌تفاوت نسبت به ريسك.
افراد ريسك‌پذیربه دليل بالابودن ميزان بازدهي موردانتظارشان، معمولا به سرمايه‌گذاري‌هايي مثل سپرده‌هاي بانكي، خريد اوراق مشاركت و ... تمايل ندارند. اين دسته از افراد عموما سرمايه‌گذاري در بورس را ترجیح مي‌دهند، بنابراین تجزیه و تحلیل و تعیین ریسک سرمايه‌گذاري برای این گروه از سرمایه‌گذاران بسیار اهميت دارد.در مقابل، افراد ريسك‌گريز بیشتر علاقه‌مند به سرمايه‌گذاري در سپرده های بانکی یا خرید اوراق مشارکت هستند، چون اين‌گونه سرمايه‌گذاري‌ها تقريبا هيچ‌گونه ريسكي را متوجه آنها نمي‌كند و بازدهي‌اش، تضمين شده است.گروه سوم هم افراد بی‌تفاوت به ریسک هستند، افرادي که به دلايل مختلف، هیچ عكس‌العملي نسبت به فرصت هاي سرمايه‌گذاري و ريسك‌هاي مترتب بر آن از خود نشان نمي‌دهند.
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/s3-1.jpg
همانطور كه اشاره شد، نخستين گام براي سرمايه‌گذاري، آن است كه از ميزان تحمل ريسك خود مطلع شويد. بد نيست شما هم نمودار ميزان ريسك‌پذيري خود را ترسيم كنيد تا مشخص شود تا چه اندازه، حاضر به پذيرش ريسك در ازاي دريافت بازدهـي مشخصي خواهيد بود. براي اين كار در نظر بگيريد كه اوراق مشاركت، سود سالانه 20 درصدي را تضمين مي‌كند؛ حال اگر تصميم بگيريد بجاي اوراق مشاركت، سهام خريداري كنيد، اين اقدام بايد چه مقدار سود بيشتر از سود اوراق مشاركت نصيب شما كند تا حاضر شويد ريسك خريد سهام را بپذيريد؟
اطمينان داشته باشيد چه ريسك‌پذير باشيد و چه ريسك‌گريز، امكان سرمايه‌گذاري در بورس براي شما وجود خواهد داشت. كافيست سرمايه‌گذاري شما با ميزان ريسك‌پذيري شما همخواني داشته باشد.

ali30
2014/09/25, 12:07
اهمیت ارزیابی میزان ریسک‌پذیری، قبل از ورود به بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/alefbaye-of-iran-bourse/3374-risk-taking-before-the-stock)




http://forums.boursy.com/imported/2014/09/printButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/alefbaye-of-iran-bourse/3374-risk-taking-before-the-stock?tmpl=component&print=1&layout=default&page=)
http://forums.boursy.com/imported/2014/09/emailButton-1.png (http://www.fxf1.com/index.php/component/mailto/?tmpl=component&template=ja_teline_iv&link=c04de1021f76075d49620bedbf21f4cd0f3be11b)

توضیحات دسته: الفبای بورس (http://www.fxf1.com/index.php/bourse-topics/articles-and-educational-videos-about-iran-bourse/alefbaye-of-iran-bourse) بازدید: 344

دانشکده اموزش بورس و ارز - پیشتر، مفهوم ريhttp://forums.boursy.com/imported/2014/09/g3-1.jpgسك و بازده را توضيح داديم و با بيان يك مثال ساده، گفتيم كه بين ريسك و بازده، رابطه مستقيمي وجود دارد، به اين معنی كه پذيرش ريسك بيشتر از سوي يك سرمايه‌گذار، به معناي انتظار وي براي كسب بازدهي بالاتر است و در مقابل، پذيرش ريسك كمتر از سوي سرمايه‌گذار، به معناي آن است
همیت ارزیابی میزان ریسک‌پذیری، قبل از ورود به بورسپیشتر، مفهوم ريسك و بازده را توضيح داديم و با بيان يك مثال ساده، گفتيم كه بين ريسك و بازده، رابطه مستقيمي وجود دارد، به اين معنا كه پذيرش ريسك بيشتر از سوي يك سرمايه‌گذار، به معناي انتظار وي براي كسب بازدهي بالاتر است و در مقابل، پذيرش ريسك كمتر از سوي سرمايه‌گذار، به معناي آن است كه وي، به كسب بازدهي پايين‌تر نيـز رضايت دارد.توجه داشته باشيد كه همه تصميمات سرمايه‌گذاري براساس روابط ميان ريسك و بازده صورت مي‌گيرد؛ زيرا از يك‌سو سرمايه‌گذاران به‌دنبـال حداكثـر ‌كردن بازده خوداز سرمايه‌گذاري هستند و از سوي ديگر، به ‌علت شرايط عدم اطمينـان كه بر بخش عمده‌اي از فضاي سرمايه‌گذاري حاكم است، با ريسك مواجه‌اند.با اين اوصاف، آنچه كه بسيار اهميت دارد، اين است كه سرمايه‌گذار براساس ميزان ريسك‌پذيري خود، گزينه‌هاي مناسب براي سرمايه‌گذاري را انتخاب كند. افرادي كه تحمل پذيرش ريسك را دارند، مي‌توانند مستقيما اقدام به خريد سهام كنند ولي به كساني كه تحمل پذيرش ريسك ندارد، توصيـه نمي‌شود كه مستقيما سهام بخرد، چون قيمت سهام همواره در حال نوسان است و سود تضمين شده‌اي به آن تعلق نمي‌گيرد. براي چنين افرادي سرمايه‌گذاري بدون ريسك مناسب است كه نمونه آن مي‌تواند خريد اوراق مشاركت باشد. سود اوراق مشاركت به فرد پرداخت مي‌شود و هيچ‌گونه ريسكي نسبت به كاهش سود يا از دست رفتن اصل سرمايه وجود ندارد.بنابراين شايد بتـوان گفت اولين و مهمترين گام براي سرمايه‌گذاري در بورس، شناخت كافي از ويژگي‌هاي فردي و تصميم‌گيري براساس اين ويژگـي‌هاست. دايره سبـز، بيانگر زماني است كه اين سرمايه‌گذار، تمايل به پذيرش هيچ ميزان ريسكي ندارد. اين نمودار نشان مي‌دهد كه فرد مذكور در شرايط عدم پذيرش ريسك، انتظار دارد حداقل 20 درصد بازدهي به دست آورد. فرد در اين حالت ممكن است به خريد اوراق مشاركت روي بيـاورد.دايره نارنجي، شرايطي را نشان مي‌دهد كه فرد مذكور، حاضر به پذيرش مقداري ريسك شده‌ است، در اين حالت، وي انتظار خواهد داشت كه حداقل 40 درصد بازدهي، بدست آورد، يعني 20 درصد بازدهي بيشتر از حالتي كه هيچگونه ريسكي متحمل نشده بـود.اما دايره قرمز، بيانگر شرايطي است كه فرد مذكور حاضر شده است ريسك بسيار بيشتري را بپذيرد، در چنين شرايطي، وي انتظار دارد پاداش مناسبي در ازاي پذيرش اين ميزان ريسك دريافت كند، بنابراين حداقل بازدهي مورد انتظار وي، عددي مثل 60 درصد خواهد بود. http://forums.boursy.com/imported/2014/09/g4-1.jpgاين نمودار به خوبي نشان مي‌دهد كه چگونه افراد پس از درك كامل و واقع‌بينانه نسبت به ويژگي‌هاي فردي و ميزان ريسك‌پذيري خود، مي‌توانند شيوه مناسب براي سرمايه‌گذاري را انتخاب كنند.نكته‌اي كه بايد به آن اشاره شـود، اين است كه امروز خوشبختانه در بورس براي همه افراد، با سطوح مختلف ريسك‌پذيري، امكان سرمايه‌گذاري وجود دارد، يعني حتي افراد بسيار ريسك‌گريز، افراد بسيار ريسك‌پذير و افرادي‌كه در بين اين طيف سطوح ريسك‌پذيري متفاوتي دارند، همگي مي‌توانند با انتخاب شيوه مطلوب خود، اقدام به سرمايه‌گذاري در بورس نمايند؛ سرمايه‌گذاري‌اي كه بطور كامل منطبق بر ويژگي‌هاي فردي آنها باشد.البته بايد توجه داشت كه راه‌هاي بسيار زيادي نيز براي كاهش ريسك سرمايه‌گذاري در بورس وجود دارد .

sahebdelan
2014/12/14, 04:38
با تشکر از آقای مصطفی سیمابی مطالب ارایه شده آموزند ه بود لطفا ادامه دهید .