پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mhjboursy
قابل توجه جناب سروش. (که پیشتر یادم میآید با ایشان در این خصوص صحبت داشتم.)
یادم میآمد در گذشته که با کارگزاری فارابی کار میکردم در زمانهای خاصی اصلا دسترسی مردم را میبست. یعنی همه چیز سر جایش بود ولی هرچقدر کلیک میکردی هیچ اتفاقی نمیافتاد. سفارش را نمیگرفت.
معلوم بود که از آن ور اولویت سفارشگذاری را برای خودشان و برخی از نزدیکانشان قرار داده بودند. (یکی از دلایلی که باعث شد سریع فارابی لعنةاللهعلیه را ببوسم بگذارم کنار.)
در این مواقع هرچقدر هم که تو سریع کلیک کنی....؟؟؟
چه فایده؟
وقتی از آن ور سیم را کشیدهاند....
ما مستقیم به هسته وصل نیستیم. این وسط چندین واسطه وجود دارد (مانند روتر و سوئیچ و هاب و ISP و ICP و... در اینترنت). ما سفارشمان را میدهیم به کارگزاری، کارگزاری میدهد به این ۹ شرکت، این ۹ شرکت میدهند به سازمان بورس و سازمان بورس داد و ستد میکند و نتیجهاش را دوباره از همین راه بر میگرداند و به اطلاع ما میرسد.
تنها چیزی که ما به آن دسترسی داریم زود کلیک کردن یا در واقع تند فرستادن سفارش خودمان از رایانهی خودمان به کارگزاری است. باقیاش (که سفارش چه کسی زودتر بیاید و سفارش چه کسی دیرتر بیاید و ...) را سرورهای واسطهها تعیین میکنند.
(همهی این مفسدهها از یک قانون مندرآوردی و احمقانه ناشی میشود: قانون محدودیت همیشگی ۵درصدی دامنهی نوسان در روزهای معمولی.)
سلام...بلی سر همین چند ساعت پیش اعصابم ریخته بود به هم....آخر سر تبدیلش کردم به چندین ایمیل فرستادم برای مراجع تقلید ...ببینم ایا از نظر شرعی این رانت و فراهم کردن امکان بهره برداری از رانت بخاطر ضعف سیستم و تقسیم سهم شرعی هست یا نه
تمام خبرگزاری ها و.... را هم پاک کردم فشار و جو خبری بد رویم تاثیر گذاشته
مکانیسم ماشه.که فرصتی هست برای مذاکرات جدید با توجه به شرایط جدید...که چیزی ازش در نمی آید
نماز جمعه هم مهم است...که انجا احتمالا می شود تجدید بیت مردم با رهبری و آرام شدن و خنثی شدن جنگ های رسانه ای
با این تفاسیر شنبه می شود یکی از بهترین روز های بورسی برای عبور از 400 هزار
ولی فردا فکر کنم بازار بریزد .... امروز می خواستم نقد کنم....باز هم سر 2-3 درصد پایین و بالا معامله نکردم.....کاش میشد سیستم خرید و فروش را به کس دیگری بسپارم....اصلا بدرد معامله گری نمی خورم ....سر 2-3 درصد 10 درصد سود می پرانم....خودخواه . ی دنده و... /:.sadsmiley.://:.negaran.:/
اگر امروز فروخته بودم فردا در کف می خریدم /:.negaran.:/
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
amirardalan
سلام این جریان خیلی وقته که در اکثر کارگزاریهای تهران اجرا میشه درثانی تقریبا اکثر استیشن ها و انلاین ها مربوط به کارگزاریها غیراز کارگزاری اصلی با تاخیر کسری از ثانیه وارد سیستم میشوند پس هیچ وقت انلاین هادر شرایط برابر ومساوی با شعبه کارگزاری اصلی نیستند.
/:.sadsmiley.:/
@};-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sooroosh1315
سلام...بلی سر همین چند ساعت پیش اعصابم ریخته بود به هم....آخر سر تبدیلش کردم به چندین ایمیل فرستادم برای مراجع تقلید ...ببینم ایا از نظر شرعی این رانت و فراهم کردن امکان بهره برداری از رانت بخاطر ضعف سیستم و تقسیم سهم شرعی هست یا نه
تمام خبرگزاری ها و.... را هم پاک کردم فشار و جو خبری بد رویم تاثیر گذاشته
مکانیسم ماشه.که فرصتی هست برای مذاکرات جدید با توجه به شرایط جدید...که چیزی ازش در نمی آید
نماز جمعه هم مهم است...که انجا احتمالا می شود تجدید بیت مردم با رهبری و آرام شدن و خنثی شدن جنگ های رسانه ای
با این تفاسیر شنبه می شود یکی از بهترین روز های بورسی برای عبور از 400 هزار
ولی فردا فکر کنم بازار بریزد ....
اصلا اینگونه گمان نمیکنم. ❌ ⛔ ❌
حالا شاخص شاید رشد کند ولی بعید است بازار تا زمانی که این مکانیزم ماشه هست مانند روزهای گذشته یا مانند روزهای خوش امسال رشد کند.
البته شاید این به خاطر این باشد که من مقداری نقد کردهام. نمیدانم. ولی به هر روی من اینگونه گمان نمیکنم.
نماز جمعه... اصلا نمیتواند تاثیری داشته باشد. به هـــــیچ وجه.
ولی در کل... هر چه هست... اینقدر پول وارد بازار شده و میشود که... در میانمدت همهی اینها کشک میشوند. و نیز اینکه این مکانیزم ماشه انگار ۳۵ روزه است. در کل مانند همیشه احتمالا امسال هم بهار خوبی داشته باشیم.
از سوی دیگر هم... باید دید این جریان شورای امنیت چقد میتواند تاثیر داشته باشد.
اگر «بالاتر از سیاهی رنگی نیست» بشود (چون ما اکنون نفت را مثلا نمیفروشیم) نه خودش و نه نتیجهی احتمالیاش تاثیر نخواهد داشت. ولی اگر چین را هم بیاورند توی کار و مکانیزمهایی اجرایی شود که حسابی سخت بگیرند... آن وقت (خر بیاور و باقالی را بار کن.) تنها چیزی که میتواند بازار را درست کند یک چالش سختتر است. چیزی مانند بستن (یا تهدید به بستن) تنگه هرمز و ول کردن غرب. یا کوتاهآمدن ایران و دادن امتیازهای اقتصادی/سیاسی و تمام شدن قائله.
نمیدانم. من کارشناس سیاسی نیستم. یادم میآید پیشتر هم ما را برداشته بودند برده بودند شورای امنیت. آن موقع بازار خیلی ترسیده بود (البته هر چه باشد بدتر از این حمله مستقیم موشکی به پایگاه آمریکا که نیست). نمیدانم.
نقل قول:
امروز می خواستم نقد کنم....باز هم سر 2-3 درصد پایین و بالا معامله نکردم.....کاش میشد سیستم خرید و فروش را به کس دیگری بسپارم....اصلا بدرد معامله گری نمی خورم ....سر 2-3 درصد 10 درصد سود می پرانم....خودخواه . ی دنده و... /:.sadsmiley.://:.negaran.:/
اگر امروز فروخته بودم فردا در کف می خریدم /:.negaran.:/
این خیلی عالی است.
این را خوب کاری کردید (اینجا و) گوشهی ذهنتان یادداشت کردید.
اینقدر از این حالات برایتان (برایمان) باز هم پیش میآید که نگو و نپرس.
اگر اکنون این را گوشهی ذهنتان قشنگ و درست یادداشت کرده باشید در آینده میتوانید از این تجربه سود خوبی کسب کنید.
یادآوری: کمالگرایی (سختگیری) در خرید و عدم کمالگرایی (آسانگیری) در فروش.
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
trojan
بله صحيح مي فرماييد ...
البته اين فرمايش شما در مورد پذيرش ذهني اين موضوع كه ايران انتقام سخت گرفت و يا اين كه آمريكا در ان حمله 80 نفر كشته داد هم صدق مي كند .
البته بازهم تاكيد مي كنم كه نگفتم مطمئن هستم تباني بوده بلكه تاكيدم روي اين نكته است كه تباني يك امر پشت پرده است كه من و شما فقط موقعي از آن با اطمينان 100 درصد خواهيم گفت كه خودمان بخشي از افراد تباني كننده باشيم . يعني خودمان يا نزديكانمان جزو افراد پشت پرده باشند ولي تاكيد كردم با مشاهده نتايج به اين تحليل رسيدم .
سلام.
ابتدا یک مقدمهای بگویم...
در مورد اطمینان و امکان:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mhjboursy
یقین - شک و ترکیب این دو
================
ما نسبت به یک قضیه/موضوع چند حالت داریم: یا مطمئنیم یا اصلا برایمان مشخص نیست یا اینکه میتوانیم درصد احتمال را محاسبه کنیم.
جایی که برایمان مشخص نیست نباید (حتی در خلوت خودمان) نسبت به آن امر موضع بگیریم و قضاوت کنیم. در اینجا هیچ شاهد و دلیل «محکمی» نداریم که بتواند به ما «اثبات» کند چیزی را. هیچ.
جایی که «مطمئنیم» که مشخص است.
اما جایی هم هست که صد در صد در مورد چیزی مطمئن نیستیم ولی مطمئن هستیم که احتمالات به سوی یک طرف بیشتر یا کمتر است. مانند چه؟ مانند اینکه من سه گوی در کیسه میاندازم، دو تا سپید و یکی مشکی. میگویم اگر من بختی (تصادفی / شانسی) یک گوی از کیسه بیرون بیاورم «نمیدانم» چهرنگی است ولی «میدانم» احتمال اینکه سپید باشد بیشتر است. توجه کنیم. اینجا هرچند از یک جنبه یک چیزی برای ما ناآشکار است ولی از یک جنبهی دیگر برای ما کاملا آشکار و واضح است.
چون مهم است بیشتر توضیح میدهم. اینجا چه کار کردهایم؟ اینجا چون از یک جنبه موضوعی برای ما ناآشکار بوده رهایش کردهایم. ولی در جای دیگر برایمان کاملا موضوع آشکار بوده و بیانش کردهایم. چگونه برایمان آشکار شده؟ با احساسات؟ با حدس؟ با حالت دلبخواهی؟ با حسششم؟ با دیدگاه شخصی؟؟؟ نه! با «اثبات» و «دلیل». با دلیل واضح و مشخص و منطقی اثبات میکنیم که احتمال فلان موضوع بیشتر است.
پس تاکید میکنیم. حالت ترکیب یقین و شک (که در نهایت ما جایی میگوییم به احتمال قوی فلان است) به معنی درهمآمیختگی همینجوری اثبات و بیاثباتی نیست. بلکه به معنی این است که ما در مورد یک موضوعی ناآگاهی داریم. ولی در مورد موضوعی خاص در زیرمجموعهی موضوع اصلی کاملا به اثبات و یقین رسیدهایم.
باز هم تاکید میکنیم: ما در عالم (عالم انسانی - در نظام اندیشه) چیزی به نام ۹۰درصد یقین و ۵۰ درصد یقین نداریم. بلکه یقین غیر از ۱۰۰درصد نیست. و زمانی که میگوییم به احتمال فلان درصد، در حقیقت صد در صد یقین داریم که فلان درصد احتمال وجود دارد. (یقین داریم - اثبات کردهایم - محکم است نزد ما - قابل محاسبه است - به هیچ وجه ناآشکاری و شبهه و شکی نیست در آن.)
============================
خوب با این توضیح باید از خودمان بپرسیم:
اکنون این قضیهی تبانی دقیقا چه حالتی دارد؟
۱- مطمئنیم؟ ۲- کاملا شک داریم. ۳- احتمال قوی میدهیم روی یک حالت.
اگر مطمئن هستیم باید کامل اثباتش کنیم. (به دیگران هم کاری نداریم. برای خودمان. نزد خودمان هر قضیه که میخواهیم روی آن تکیه کنیم و عقیده شود برایمان، باید اثباتش کرده باشیم.)
اگر شک داریم اصلا نباید گفت. (شک یعنی «نمیدانم». زمانی که نمیدانیم نباید به یک سو متمایل شویم. من نمیدانم ثروت فلانی پنج میلیون ریال است یا نه؟..... خوب؟..... ممکن است ۵ م.ر. باشد... ممکن است ۱۰ م ر باشد... ممکن است ۱۰۰ م ر باشد... ممکن است صفر باشد.... خوب؟ .... که چه؟..... حالا اگر من بیایم و بررسیهای دیگرم را بگذارم روی یکی از این موارد اشتباه کردهام. مثلا بگویم طرف ۵ م.ر. دارد و چون قبلا ۱۰ م . ر. داشته پس اکنون زیان کرده. اشتباه است. اصلا پایهی فکری نباید روی شک باشد.)
یا اینکه احتمال قوی میدهیم به یک حالت. در این صورت باز باید «اثبات» کرد!!!!!!!!! باز باید «محکم» بگوییم به چه «دلیلی» مطمئن هستیم که احتمال قوی فلان است و بهمان نیست.
به نگر حقیر، با اظهارات و اظهار پمپئو (نه پمپئو و نه دیگران) نه میتوان تبانی را «اثبات» کرد و نه میتوان احتمال بیشتر بودن آن را «اثبات» کرد.
با توجه به اینکه فرمودید صحیح است از این موضوع میگذریم.
=============================
اما در مورد انتقام سخت.
(البته من نوشتههایم را دارم نگاه میکنم هیچگاه نگفتم انتقام سخت گرفته شد. حتی اکنون یادم میآید مسئولین ایرانی هم میگویند انتقام سخت خروج آمریکا از عراق است نه این حمله. به هر روی. اکنون میگویم دیدگاهم را در این خصوص.)
من این را میگویم که آمریکا هیمنهی بزرگی دارد.
هم از دید اقتصادی و هم از دید نظامی و هم از دید سیاسی.
هم این بزرگی و عزت را دارد و هم اینگونه جلوه میدهد.
و بیشتر این جلوه و نمایش هم با رسانه است.
میدانیم که بیشتر رسانههای دنیا دست آمریکا است.{۱} {۲}
و میدانیم که بیشتر هیمنهی آمریکا با همین رسانه است. جوری که در بازیهای رایانهای و در فیلمها و اخبار آمریکا شکستناپذیر، برتر، کامل و بینقص و مسلط و توانا اظهار میشود. و البته نه تنها در فیلمها اینگونه است بلکه در واقعیت هم در بیشتر مواقع اینگونه است و مثلا آمریکا میآید یک شبه اجماع ایجاد میکند برعلیه صدام و مملکتش را در یک دقیقه میگیرد و او هم کاری نمیتواند بکند. یا به راحتی به لیبی حمله میکند و نه روسیه چیزی به او میگوید و نه قضافی و نه دیگران. یا در عراق پایگاه میزند، گوانتانامو ایجاد میکند. یا حتی در افغانستان (حیات خلوت روسیه) مانور میدهد و کلا هر کاری بخواهد میکند و کسی هم جرات ندارد به او چیزی بگوید. حتی چین و روسیه. اروپا که جای خود دارد.
وضع به حدی است که خرده نظامیان آمریکایی با نوامیس ژاپنی آن کارها را میکردند و در عوض ژاپنیها پایگاهشان را که نمیزدند هیچ، به ایشان فحش هم نمیتوانستند بدهند. حتی دیگر کشورها هم حتی یک گلوله به سمت آنها شلیک نکردند.
از این هم بالاتر.
در این نشانی درگیریهای نظامی آمریکا را میبینیم: https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_wars_involving_the_United_States#20th-century_wars
{۳}
موضوع این است که هرچقدر بگردید میبینید هیچ کشوری به آمریکا حمله نکرده تا کنون. هر چه بوده آمریکا حمله کرده. اول آمریکا آغاز کرده و آخر هم آمریکا پایان داده. پدر طرف را (که معمولا ضعیف بوده) درآورده. سرکوب انجام داده و طرف را جای خودش نشانده. مستعمره ایجاد کرده و رفته.
تنها حریفی که در دنیا در برابر آمریکا (آن هم نه مستقیم بلکه غیر مستقیم) مقداری قد علم کرده بود شوروی بود. که باز نگاه کنید هیچ درگیری مستقیمی هرگز با آمریکا نداشت.
اینها را گفتم که تاکیدی باشد بر اینکه هم در واقع و هم در بعد رسانهای که بخش مهمی از هیمنهی اقتصادی/سیاسی/نظامی آمریکا را تشکیل میدهد این شکستناپذیری و برتری و کمال دیکته شده. و همین هیمنه هم منافع فوقالعادهی اقتصادی/سیاسی/نظامی (بیشتری) برای آمریکا داشته. مانند دوشیدن اعراب. جمعآوری متحدین. و ترعیب و تفرق مخالفین.
حالا با این وصف میگوییم:
ایران اگر هیچ کاری هم نکرده باشد این هیمنه را شکست.
(هیمنهی رسانهای و واقعی)
در جهان دیدند که یک کشوری به آمریکا حمله کرد، به پایگاه نظامیشان (پایگاهی که خود ترامپ میگفت فلان قدر هزینهاش کردهایم و فلان است را) حمله کرد و آمریکا گفت: خسارت انسانی نداشته. و چون خسارت انسانی نداشته من گذشت کردم. (به خصوص اینکه پیش از آن به وضوح هم گفته بود اگر کاری کنید بدبختتان میکنم.)
پاسخ نظامی را به کل گذاشت کنار! و به پاسخ سیاسی/اقتصادی رو آورد!!!خوب این را جهان میبیند.
آن عربی که قرار است دوشیده شود (سعودی مثلا) این را میبیند. و ممکن است هم در زمان دوشیده شدن بیشتر بازی در بیاورد و هم ممکن است یک مقدار سمت روسیه (S400) خودش را بکشاند و هم ممکن است اصلا بیاید سمت ایران مقداری (یکی به نعل و یکی به میخ). آیا عربی که پیش از این نفتش را میداد که امنیتش حفظ شود با خودش نمیگوید زمانی که به پایگاه بسیار مهم و گران خود آمریکا حمله شد و آمریکا گفت «کسی کشته نشده پس ما بیخیال شدیم»، زمانی که به پایگاههای من حمله شود آمریکا چه میکند؟
آن متحد آمریکا این را میبیند. (به نگر شما صهیونیستی رفتارش مانند سابق خواهد بود؟ فرانسه چه خواهد کرد؟)آن دشمن آمریکا این را میبیند. (مانند کرهشمالی و چین و روسیه و خط مقاومت وابسته به ایران و برخی از آمریکای جنوبیها و ... کرهشمالی آیا پس از این رفتارش بیتغییر خواهد بود؟)
(دیگر تاثیرهای هر کدام از اینها را من نمیگویم.)
این را اگر بازاری بخواهیم بخوانیم میشود از دست دادن سهم بازار. میشود شکسته شدن برند. برندت (هیمنهات) وقتی کم ارزش شد... این خسارت دیگر یک ریال دو ریال نیست. برندی که کلی برایش هزینه کردهای وبا آن سالها نان در میآوردی. (آیا پیش از این که سامانههای ضد موشکیات را با ۴۰۰ درصد سود میفروختی باز هم به همان قیمت میتوانی بفروشی؟ یا اینکه نه تنها با ۴۰۰ درصد سود نمیتوانی بفروشی بلکه هم سود را باید بیاوری پایین و هم بخشی از سهم بازار را باید بدهی به روسیه؟)
یک زمانی آمریکا بیشترین پولش را از زر در میآورد. یک زمان از نفت و کشاورزی. یک زمان از فناوری. امروز بیشترین نانی که آمریکا در میآورد از همین هیمنهاش است. و با این کاری که ایران کرد اگر نگویم این هیمنه شکست باید بگویم آسیب جدیای به آن وارد شد. {۴}
و این یعنی یک شکست بزرگ.
یک نوشتهای را دوستان همینجا قرار داده بودند... در آن چند توصیهی بسیار جالب ترامپ کرده بود... یکیاش دقیقا همین بود: زمانی در مذاکره پیروزی که برندت پیشاپیش سر میز آن مذاکره رسیده باشد.
تاثیرهای بسیار زیادی هست که نمیرسم بگویم. این چیزی که من گفتم تنها تاثیر اقتصادی مستقیم بود. (سود ناشی از فروش سلاح و تامین امنیت.) تاثیرهای اقتصادی غیر مستقیم و تاثیرهای سیاسی و نظامی بسیار بزرگی این موضوع دارد.
============================
پانویس:
{۱} این که برخی از ما گمان میکنند اینستاگرام یا توییتر یا فیسبوک رسانههای آزادی هستند اشتباه است. اگر هم کسی این را نمیدانست احتمالا پیشتر که عکس حزبالله را میگذاشتند و خود به خود (به اسم قوانین رسانه) پاک میشد ولی تبلیغات داعش پاک نمیشد یا اکنون که ترامپ و دیگران بر علیه شهید سلیمانی مطلب مینویسند و پاک نمیشود ولی من و شما اگر در موافقت با شهید سلیمانی چیزی بنویسیم به اسم قوانین مبارزه با ترورسیم پاک میشود... اکنون احتمالا همه دیگر فهمیدهاند که این رسانهها آزاد نیستند و در جهت تامین منافع سهامدارانشان فعالیت میکنند. (در کل چیزی به نام رسانهی آزاد داریم؟ بماند.)
{۲} چیزی که گفته شده این است که هفتاد درصد رسانه دنیا دست آمریکا است. و البته در آمار هست که یک یهودی (پیوند اینجا) به تنهایی خودش ۵۰۰ رسانه بسیار بزرگ جهان را در ۵۰ کشور در اختیار دارد. به عبارت دیگر ۷۰ درصد چیزهایی که چشم و گوش ما میبیند چیزی نیست که در واقع وجود دارد. چیزی است که در واقع میخواهند نشان دهند.
{۳} بگذریم که آمریکا به هیچ کشور سر پایی حمله نکرده. به هر جایی که حمله کرده یا اصلا کشور نبوده (گروه نظامی / شبهنظامی بوده مانند دزدان دریایی سومالی یا شبهنظامیان آفریقایی) یا کشوری بوده که پیشتر تضعیف شده و به حد مرگ رسیده بوده (مانند عراق و لیبی) و همین کار را هم معمولا تحت عنوان ناتو کرده نه تنهایی.
{۴} دقت شود که خسارت وارد شده به پایگاه خودش زیاد مهم نیست. اینجا مهم حملهی مستقیم یک کشور به یک پایگاه آمریکایی (هرچند کوچک) و مهمتر از آن پاسخ ندادن آمریکا از جنبهی نظامی به آن حمله است.
{۵} مگر اینکه باز بگوییم موضوع تبانی بوده. که ۱- بررسی کردیم این موضوع را به صورت کامل. و ۲- اگر هم ما این را بگوییم، آیا همه این را میگویند؟ به ویژه آن سه قسم که یاد شد. یعنی کشورهای دشمن آمریکا و دوست آمریکا و اعراب. آیا در این مورد تحقیق نمیکنند؟ آیا آن تاثیر رویشان نخواهد بود؟
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mhjboursy
قابل توجه جناب سروش. (که پیشتر یادم میآید با ایشان در این خصوص صحبت داشتم.)
یادم میآمد در گذشته که با کارگزاری فارابی کار میکردم در زمانهای خاصی اصلا دسترسی مردم را میبست. یعنی همه چیز سر جایش بود ولی هرچقدر کلیک میکردی هیچ اتفاقی نمیافتاد. سفارش را نمیگرفت.
معلوم بود که از آن ور اولویت سفارشگذاری را برای خودشان و برخی از نزدیکانشان قرار داده بودند. (یکی از دلایلی که باعث شد سریع فارابی لعنةاللهعلیه را ببوسم بگذارم کنار.)
در این مواقع هرچقدر هم که تو سریع کلیک کنی....؟؟؟
چه فایده؟
وقتی از آن ور سیم را کشیدهاند....
ما مستقیم به هسته وصل نیستیم. این وسط چندین واسطه وجود دارد (مانند روتر و سوئیچ و هاب و ISP و ICP و... در اینترنت). ما سفارشمان را میدهیم به کارگزاری، کارگزاری میدهد به این ۹ شرکت، این ۹ شرکت میدهند به سازمان بورس و سازمان بورس داد و ستد میکند و نتیجهاش را دوباره از همین راه بر میگرداند و به اطلاع ما میرسد.
تنها چیزی که ما به آن دسترسی داریم زود کلیک کردن یا در واقع تند فرستادن سفارش خودمان از رایانهی خودمان به کارگزاری است. باقیاش (که سفارش چه کسی زودتر بیاید و سفارش چه کسی دیرتر بیاید و ...) را سرورهای واسطهها تعیین میکنند.
(همهی این مفسدهها از یک قانون مندرآوردی و احمقانه ناشی میشود: قانون محدودیت همیشگی ۵درصدی دامنهی نوسان در روزهای معمولی.)
میدانید مانند چیست؟
مانند این است که تو روشهای تو صف ایستادن بروی کلی پژوهش کنی و یادبگیری اگر صبح ساعت ۴ از خواب بلند شوی میتوانی جای خوبی بگیری یا اگر زنبیل را شب قبل بگذاری (!) میتوانی جای خوب بگیری و در نهایت بروی یک پولی بگذاری کف دست شاگرد مغازه که بگوید آری فلانی اول صف بوده.
در حالی که خبر نداری مغازه اصلا دو دره است! یک در عقب دارد که از آن ور جنس یارانهای که میآید هنوز در اصلی مغازه باز نشده بخشی از جنس را صاحب مغازه میدهد به فلانی و بخشی را هم در یخچالش نگه میدارد برای دوستان و آشنایان.
در ترازی بالاتر، اصلا وانت حمل جنس نیامده توی راه یک بخشیاش را همان جناب وانتی میزند توی گوشش.
در ترازی بالاتر نگاه میکنی میبینی اصلا طرف با انبار دار تبانی کرده هزار کیلو از اجناس را برداشته برده به قیمت آزاد فروخته.
در ترازی بالاتر نگاه میکنی میبینی اصلا جنس روی کشتی نیمیاش برگشته! یا اصلا تولید نشده!
بعد تو با خودت نگاه میکنی میبینی یک عده جنس یارانهای دستشان رسیده... با خودت میگویی ای خدا... اینها دیگر چقددددددر زود از خواب بلند شدهاند مگر؟ یعنی چقدر پول به شاگرد مغازه دادهاند؟؟؟ یعنی اینها از چه روش زنبیلگذاری جدید و پیچیدهای دارند استفاده میکنند؟؟؟
پینوشت: شاید برخی از دوستان کم سن و سال کمتر خاطرشان باشد... ولی ما دهه شصتیها بچگیمان را در صف شیر و صف جنس کُپُنی گذراندیم. :((
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
[ Video ]
در پی فعال شدن مکانیزم حل اختلاف توسط قدرتهای اروپایی، برخی رسانهها از فعال شدن "مکانیسم ماشه" خبر دادهاند.
اما به گفته کیوان حسینی از بیبیسی، هنوز "مکانیسم ماشه" فعال نشده است. او توضیح میدهد که چگونه این سوءتفاهم شکل گرفته و روند پیشروی برجام چیست.
@BBCPersian
=====================
توضیحی که در ویدیو داد:
ایران هم قبلا از این مکانیزم استفاده کرده.
شصت روز طول میکشد اگر دو طرف (اروپا و ایران) به نتیجه نرسند میرود تو شورای امنیت که تحریمهای سختی خواهد داشت.
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
به نظرتون بازار امروز فرصت خرید هست؟؟؟
یا باز هم امکان اصلاح وجود داره؟؟؟
با توجه به اینکه شاخص به 400 هزار نزدیکه.
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mhjboursy
سلام.
ابتدا یک مقدمهای بگویم...
در مورد اطمینان و امکان:
============================
خوب با این توضیح باید از خودمان بپرسیم:
اکنون این قضیهی تبانی دقیقا چه حالتی دارد؟
۱- مطمئنیم؟ ۲- کاملا شک داریم. ۳- احتمال قوی میدهیم روی یک حالت.
اگر مطمئن هستیم باید کامل اثباتش کنیم. (به دیگران هم کاری نداریم. برای خودمان. نزد خودمان هر قضیه که میخواهیم روی آن تکیه کنیم و عقیده شود برایمان، باید اثباتش کرده باشیم.)
اگر شک داریم اصلا نباید گفت. (شک یعنی «نمیدانم». زمانی که نمیدانیم نباید به یک سو متمایل شویم. من نمیدانم ثروت فلانی پنج میلیون ریال است یا نه؟..... خوب؟..... ممکن است ۵ م.ر. باشد... ممکن است ۱۰ م ر باشد... ممکن است ۱۰۰ م ر باشد... ممکن است صفر باشد.... خوب؟ .... که چه؟..... حالا اگر من بیایم و بررسیهای دیگرم را بگذارم روی یکی از این موارد اشتباه کردهام. مثلا بگویم طرف ۵ م.ر. دارد و چون قبلا ۱۰ م . ر. داشته پس اکنون زیان کرده. اشتباه است. اصلا پایهی فکری نباید روی شک باشد.)
یا اینکه احتمال قوی میدهیم به یک حالت. در این صورت باز باید «اثبات» کرد!!!!!!!!! باز باید «محکم» بگوییم به چه «دلیلی» مطمئن هستیم که احتمال قوی فلان است و بهمان نیست.
به نگر حقیر، با اظهارات و اظهار پمپئو (نه پمپئو و نه دیگران) نه میتوان تبانی را «اثبات» کرد و نه میتوان احتمال بیشتر بودن آن را «اثبات» کرد.
با توجه به اینکه فرمودید صحیح است از این موضوع میگذریم.
=============================
اما در مورد انتقام سخت.
(البته من نوشتههایم را دارم نگاه میکنم هیچگاه نگفتم انتقام سخت گرفته شد. حتی اکنون یادم میآید مسئولین ایرانی هم میگویند انتقام سخت خروج آمریکا از عراق است نه این حمله. به هر روی. اکنون میگویم دیدگاهم را در این خصوص.)
من این را میگویم که آمریکا هیمنهی بزرگی دارد.
هم از دید اقتصادی و هم از دید نظامی و هم از دید سیاسی.
هم این بزرگی و عزت را دارد و هم اینگونه جلوه میدهد.
و بیشتر این جلوه و نمایش هم با رسانه است.
میدانیم که بیشتر رسانههای دنیا دست آمریکا است.{۱} {۲}
و میدانیم که بیشتر هیمنهی آمریکا با همین رسانه است. جوری که در بازیهای رایانهای و در فیلمها و اخبار آمریکا شکستناپذیر، برتر، کامل و بینقص و مسلط و توانا اظهار میشود. و البته نه تنها در فیلمها اینگونه است بلکه در واقعیت هم در بیشتر مواقع اینگونه است و مثلا آمریکا میآید یک شبه اجماع ایجاد میکند برعلیه صدام و مملکتش را در یک دقیقه میگیرد و او هم کاری نمیتواند بکند. یا به راحتی به لیبی حمله میکند و نه روسیه چیزی به او میگوید و نه قضافی و نه دیگران. یا در عراق پایگاه میزند، گوانتانامو ایجاد میکند. یا حتی در افغانستان (حیات خلوت روسیه) مانور میدهد و کلا هر کاری بخواهد میکند و کسی هم جرات ندارد به او چیزی بگوید. حتی چین و روسیه. اروپا که جای خود دارد.
وضع به حدی است که خرده نظامیان آمریکایی با نوامیس ژاپنی آن کارها را میکردند و در عوض ژاپنیها پایگاهشان را که نمیزدند هیچ، به ایشان فحش هم نمیتوانستند بدهند. حتی دیگر کشورها هم حتی یک گلوله به سمت آنها شلیک نکردند.
از این هم بالاتر.
در این نشانی درگیریهای نظامی آمریکا را میبینیم: https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_wars_involving_the_United_States#20th-century_wars
{۳}
موضوع این است که هرچقدر بگردید میبینید هیچ کشوری به آمریکا حمله نکرده تا کنون. هر چه بوده آمریکا حمله کرده. اول آمریکا آغاز کرده و آخر هم آمریکا پایان داده. پدر طرف را (که معمولا ضعیف بوده) درآورده. سرکوب انجام داده و طرف را جای خودش نشانده. مستعمره ایجاد کرده و رفته.
تنها حریفی که در دنیا در برابر آمریکا (آن هم نه مستقیم بلکه غیر مستقیم) مقداری قد علم کرده بود شوروی بود. که باز نگاه کنید هیچ درگیری مستقیمی هرگز با آمریکا نداشت.
اینها را گفتم که تاکیدی باشد بر اینکه هم در واقع و هم در بعد رسانهای که بخش مهمی از هیمنهی اقتصادی/سیاسی/نظامی آمریکا را تشکیل میدهد این شکستناپذیری و برتری و کمال دیکته شده. و همین هیمنه هم منافع فوقالعادهی اقتصادی/سیاسی/نظامی (بیشتری) برای آمریکا داشته. مانند دوشیدن اعراب. جمعآوری متحدین. و ترعیب و تفرق مخالفین.
حالا با این وصف میگوییم:
ایران اگر هیچ کاری هم نکرده باشد این هیمنه را شکست.
(هیمنهی رسانهای و واقعی)
در جهان دیدند که یک کشوری به آمریکا حمله کرد، به پایگاه نظامیشان (پایگاهی که خود ترامپ میگفت فلان قدر هزینهاش کردهایم و فلان است را) حمله کرد و آمریکا گفت: خسارت انسانی نداشته. و چون خسارت انسانی نداشته من گذشت کردم. (به خصوص اینکه پیش از آن به وضوح هم گفته بود اگر کاری کنید بدبختتان میکنم.)
پاسخ نظامی را به کل گذاشت کنار! و به پاسخ سیاسی/اقتصادی رو آورد!!!خوب این را جهان میبیند.
آن عربی که قرار است دوشیده شود (سعودی مثلا) این را میبیند. و ممکن است هم در زمان دوشیده شدن بیشتر بازی در بیاورد و هم ممکن است یک مقدار سمت روسیه (S400) خودش را بکشاند و هم ممکن است اصلا بیاید سمت ایران مقداری (یکی به نعل و یکی به میخ). آیا عربی که پیش از این نفتش را میداد که امنیتش حفظ شود با خودش نمیگوید زمانی که به پایگاه بسیار مهم و گران خود آمریکا حمله شد و آمریکا گفت «کسی کشته نشده پس ما بیخیال شدیم»، زمانی که به پایگاههای من حمله شود آمریکا چه میکند؟
آن متحد آمریکا این را میبیند. (به نگر شما صهیونیستی رفتارش مانند سابق خواهد بود؟ فرانسه چه خواهد کرد؟)آن دشمن آمریکا این را میبیند. (مانند کرهشمالی و چین و روسیه و خط مقاومت وابسته به ایران و برخی از آمریکای جنوبیها و ... کرهشمالی آیا پس از این رفتارش بیتغییر خواهد بود؟)
(دیگر تاثیرهای هر کدام از اینها را من نمیگویم.)
این را اگر بازاری بخواهیم بخوانیم میشود از دست دادن سهم بازار. میشود شکسته شدن برند. برندت (هیمنهات) وقتی کم ارزش شد... این خسارت دیگر یک ریال دو ریال نیست. برندی که کلی برایش هزینه کردهای وبا آن سالها نان در میآوردی. (آیا پیش از این که سامانههای ضد موشکیات را با ۴۰۰ درصد سود میفروختی باز هم به همان قیمت میتوانی بفروشی؟ یا اینکه نه تنها با ۴۰۰ درصد سود نمیتوانی بفروشی بلکه هم سود را باید بیاوری پایین و هم بخشی از سهم بازار را باید بدهی به روسیه؟)
یک زمانی آمریکا بیشترین پولش را از زر در میآورد. یک زمان از نفت و کشاورزی. یک زمان از فناوری. امروز بیشترین نانی که آمریکا در میآورد از همین هیمنهاش است. و با این کاری که ایران کرد اگر نگویم این هیمنه شکست باید بگویم آسیب جدیای به آن وارد شد. {۴}
و این یعنی یک شکست بزرگ.
یک نوشتهای را دوستان همینجا قرار داده بودند... در آن چند توصیهی بسیار جالب ترامپ کرده بود... یکیاش دقیقا همین بود: زمانی در مذاکره پیروزی که برندت پیشاپیش سر میز آن مذاکره رسیده باشد.
تاثیرهای بسیار زیادی هست که نمیرسم بگویم. این چیزی که من گفتم تنها تاثیر اقتصادی مستقیم بود. (سود ناشی از فروش سلاح و تامین امنیت.) تاثیرهای اقتصادی غیر مستقیم و تاثیرهای سیاسی و نظامی بسیار بزرگی این موضوع دارد.
============================
پانویس:
{۱} این که برخی از ما گمان میکنند اینستاگرام یا توییتر یا فیسبوک رسانههای آزادی هستند اشتباه است. اگر هم کسی این را نمیدانست احتمالا پیشتر که عکس حزبالله را میگذاشتند و خود به خود (به اسم قوانین رسانه) پاک میشد ولی تبلیغات داعش پاک نمیشد یا اکنون که ترامپ و دیگران بر علیه شهید سلیمانی مطلب مینویسند و پاک نمیشود ولی من و شما اگر در موافقت با شهید سلیمانی چیزی بنویسیم به اسم قوانین مبارزه با ترورسیم پاک میشود... اکنون احتمالا همه دیگر فهمیدهاند که این رسانهها آزاد نیستند و در جهت تامین منافع سهامدارانشان فعالیت میکنند. (در کل چیزی به نام رسانهی آزاد داریم؟ بماند.)
{۲} چیزی که گفته شده این است که هفتاد درصد رسانه دنیا دست آمریکا است. و البته در آمار هست که یک یهودی (پیوند اینجا) به تنهایی خودش ۵۰۰ رسانه بسیار بزرگ جهان را در ۵۰ کشور در اختیار دارد. به عبارت دیگر ۷۰ درصد چیزهایی که چشم و گوش ما میبیند چیزی نیست که در واقع وجود دارد. چیزی است که در واقع میخواهند نشان دهند.
{۳} بگذریم که آمریکا به هیچ کشور سر پایی حمله نکرده. به هر جایی که حمله کرده یا اصلا کشور نبوده (گروه نظامی / شبهنظامی بوده مانند دزدان دریایی سومالی یا شبهنظامیان آفریقایی) یا کشوری بوده که پیشتر تضعیف شده و به حد مرگ رسیده بوده (مانند عراق و لیبی) و همین کار را هم معمولا تحت عنوان ناتو کرده نه تنهایی.
{۴} دقت شود که خسارت وارد شده به پایگاه خودش زیاد مهم نیست. اینجا مهم حملهی مستقیم یک کشور به یک پایگاه آمریکایی (هرچند کوچک) و مهمتر از آن پاسخ ندادن آمریکا از جنبهی نظامی به آن حمله است.
{۵} مگر اینکه باز بگوییم موضوع تبانی بوده. که ۱- بررسی کردیم این موضوع را به صورت کامل. و ۲- اگر هم ما این را بگوییم، آیا همه این را میگویند؟ به ویژه آن سه قسم که یاد شد. یعنی کشورهای دشمن آمریکا و دوست آمریکا و اعراب. آیا در این مورد تحقیق نمیکنند؟ آیا آن تاثیر رویشان نخواهد بود؟
سلام و عرض ارادت
گفتگويمان خيلي خوب پيش رفت . هر چند كه ميدانم براي خيلي از دوستان خسته كننده بود اما به شخصه لذت بردم و از مطالبتان استفاده كردم . هم بنده و هم شما تقريبا آنچه مي انديشيديم را به ديگري منتقل كرديم . طبيعتا در برخي از نقاط اشتراك نظر داريم و در برخي ديگر خير .
در مورد مقدمه اي كه در خصوص يقين و شك و احتمال مرقوم فرموديد بايد عرض كنم اين امر خيلي نسبي است . مخصوصا اگر موضوع مورد اختلاف يك موضوع ذهني باشد و نه عيني . به عنوان مثال اگر يك مسلمان با يك مسيحي در مورد خداوند و ادله وجودي او وارد بحث شوند ، چون هر دو خداوند را يك موجود عيني مي پندارند ، در مباني با هم به اختلاف نظر نخواهند رسيد ولي اگر يك مسلمان با يك ماده گرا وارد بحث شود چون مسلمان خداوند را عيني مي داند و ماده گرا خداوند را موجودي ساخته ذهن ، هيچگاه دلايل فرد مسلمان براي فرد ماده گرا قابل قبول و اثبات نيست و بر عكس . در اينجا هردو طرف بحث با يقين صحبت مي كنند . اولي يقين دارد خداوند حي و حاضر است و دومي يقين دارد خداوند موجودي ساخته و پرداخته ذهن است و وجود حقيقي ندارد . (اين فقط يك مثال است) . پس در مورد مسايل ذهني صحبت از يقين فايده اي نخواهد داشت .
در مورد وقايع سياسي و رفتار رسانه ها در پوشش خبري و تحليلي از اين وقايع هم اين گونه است . فقط زماني شما مي تواني با يقين در مورد يك خبر سياسي صحبت كني كه خودت يا جريان نزديك به شما آن خبر و آن واقعه سياسي را رقم زده باشي . در غير آن صورت فقط مي تواني با در نظر گرفتن خبرها ، واكنش ها و موضع گيري طرفين ، نتايج و ... به يك تحليل برسي و طبيعتا اين تحليل مي تواند كاملا و يا تا حدي به واقعيت نزديك باشد و شايد كاملا غير واقعي باشد .
اينكه كسي بگويد من به يك رسانه اطمينان دارم و چون اعلام كرده اين واقعه اين گونه بوده پس من با يقين مي پذيرم با عرض پوزش از ديد من ساده لوحي است .
از ديد بنده :
اولا هيچ رسانه مستقلي در دنيا وجود ندارد . شايد در برخي از كشورها برخي رسانه ها تا حدي استقلال خبري و تحليلي را داشته باشند اما در بيشتر نقاط دنيا رسانه ها وابسته به جريانهاي قدرت هستند . اين موضوع در كشور ما ايران در بدترين حالت خودش قرار دارد . يعني تقريبا تمامي رسانه هاي ايراني وابستگي 100 درصدي به قدرت حاكمه دارند و به هيچ عنوان نمي شود به اخبار آنها مطئن بود . نمونه اخير را همگان با گوشت و پوست لمس كردند (هواپيماي اكرايني) .
در مورد سقوط هواپيما اين نكته را هم به عنوان شاهد حرفهايم اضافه كنم كه تنها كسي كه از همان ابتدا مي دانست و با يقين 100 درصد مي دانست كه علت سقوط چه بوده است خود فرماندهي هوا و فضاي سپاه بود چون يكي از زير مجموعه هايش اين موضوع را رقم زده بود پس با يقين مي دانست . اما چيزي كه رسانه هاي وابسته اعلام كردند نقص فني بود . اين ميان من خبر را از رسانه هاي داخلي وديگر نقاط دنيا مي شنوم و با مشاهده دلايل مختلف و شواهد متفاوت و نتايج حاصله تحليل مي كنم . چون به هيچ رسانه اي اعتماد ندارم هميشه از وقايع ، تحليل خودم را ملاك عملم قرار مي دهم . (در بورس هم اين گونه است و همين كار را هر روز انجام مي دهيم . ) اين مسئله سقوط هواپيما را فقط به عنوان يك مثال زنده عرض كردم كه دليل عدم وجود رسانه مستقل را گفته باشم و اينكه چرا نبايد به رسانه ها مخصوصا رسانه هاي ملي و داخلي اعتماد كرد وهمين . ( يك چيزي تعريف كنم ، صبح شنبه ساعت 7 صبح از راديو شنيدم كه سپاه قضيه سقوط و شليك موشك پدافندي را به عهتده گرفته و در شوك رفتم . همان لحظه سايت خبرگزاري تسنيم را باز كردم ببينم درست است يا نه ديدم تسنيم داره مثل سه روز قبل ميگه هركس گفته هواپيما با موشك سپاه سقوط كرده داره تو خط دشمن و امريكا و اسرائيل حرف ميزنه و اين خيانت رسانه اي و ... تسنيم تا ساعت يك ربع به هشت اين تيتر رو هنوز حذف نكرده بود )
ثانيا فقط پديده هاي عيني قابل اثباتند و البته به شرطي كه شما دلايل و شواهد كافي در دست داشته باشيد . اما مسائل ذهني به هيچ عنوان با دليل و مدرك قابل اثبات نيستند . از اينرو بنده بعد از مدتها اتلاف عمر به اين نتيجه رسيدم كه فقط روي مسايل عيني در اين جهان وقتم را صرف كنم و وارد مسايل ذهني نشوم . پس در مورد قضيه حمله ايران به پايگاه آمريكا هم سعي مي كنم با داده ها و اطلاعات عيني نتيجه بگيرم نه با ذهنيات . در اين خصوص داده هاي عيني كدامند ؟
- ايران چندين موشك به پايگاه آمريكايي شليك كرد و مقداري خرابي فيزيكي به بار آمد
- اين حمله تلفات انساني نداشت
- اين حمله با واكنش و پاسخ آمريكا رو به رو نشد
- ترامپ بعد از حمله اعلام كرد همه چيز خوب است
- ايران اعلام كرد انتقام انجام شد و تمام شد (از كجا مي دانست تمام شد؟)
- طبق فرمايش شما دومين و يكي از بزرگترين قدرت هاي اتمي دنيا (شوروي سابق) هيچگاه به پايگاه آمريكا حمله نكرده بود . يا شوروي قدرت فعلي ما را نداشته و يا ما خيالمان از واكنش امريكا راحت بوده . كدام گزينه محتمل تر است ؟
- ...
توجه داشته باشيد من هدفم ليست كردن اين دلايل نيست بلكه منظورم اينست اگر واقعا ايران و آمريكا قبل از حمله ايران به آن پايگاه باهم توافقي كرده بودند هم دقيقا همين نتايج بالا بدست مي آمد .
پس الان من چرا بايد حرف رسانه اي را باور كنم كه از طرفي كاملا غير مستقل است و از طرفي سعي دارد در من القا كند كه از آمريكا انتقام گرفته و از آمريكا هراسي ندارد و قدرت مقابله دارد و غيره . واقعا چرا من بايد نتايج عيني كه ديده ام را كنار بگذارم و حرف رسانه وابسته داخلي سر تا به پا دروغ كه همه اش ذهني و غير واقعي است را بپذيرم ؟
در بخشي از پاسختان مرقوم فرموديد :
" موضوع این است که هرچقدر بگردید میبینید هیچ کشوری به آمریکا حمله نکرده تا کنون. هر چه بوده آمریکا حمله کرده. اول آمریکا آغاز کرده و آخر هم آمریکا پایان داده. پدر طرف را (که معمولا ضعیف بوده) درآورده. سرکوب انجام داده و طرف را جای خودش نشانده. مستعمره ایجاد کرده و رفته.
تنها حریفی که در دنیا در برابر آمریکا (آن هم نه مستقیم بلکه غیر مستقیم) مقداری قد علم کرده بود شوروی بود. که باز نگاه کنید هیچ درگیری مستقیمی هرگز با آمریکا نداشت. "
و در جايي ديگر بيان كرديد :
" ایران اگر هیچ کاری هم نکرده باشد این هیمنه (آمريكا) را شکست . "
خوب اينجا بايد گفت اگر هيچ قدرتي در دنيا تا كنون آمريكا را نزده اما ما زده ايم پس يا ايران فعلي از همه آن قدرت ها قوي تر است ( به لحاظ نظامي ، سياسي ، اقتصادي و متحدان ) و يا تباني كرده و خيالش از واكنش آمريكا آسوده است . حال من يا شما از اين فرض ها و نتيجه گيري ها تحليل خودمان را داريم و استدلال خودمان را .
در مورد شكست هيمنه آمريكا هم با شما موافق نيستم . اين از همان موضوعات ذهني است كه از ديد من قابل اثبات نيست . اين كه همه دنيا ديدند ايران هيمنه امريكا را شكست قابل اثبات نيست ، واقعي نيست . شايد شكسته شايدم نشكسته و شما فكر مي كني شكسته . شايد دنيا با خودش بگويد اگر اين حمله واقعي بود و هيمنه آمريكا شكسته بود حتما امريكا واكنشي نشان مي داد .شايد دنيا نتيجه بگيرد كه اين حمله آنقدر ناچيز و كوچك و بدون هيچ دستاوردي بوده از ديد آمريكا كه حتي ارزش واكنش نشان دادن هم نداشته .
اصلا هيمنه معني اش چيست ؟ معني شكستن هيمنه چيست ؟ هر كسي و با هر خط فكري از اينها يك تعريف ذهني دارد كه همه شان چون ذهني هستند ارزش بررسي هم ندارند . اين كه فرمانده محترم بگويد ما الان قدرت مقابله با آمريكا را داريم آيا يك فرض ذهني نيست ؟ در ذهن خودشان اين طور فرض كرده و يا سعي دارد در ذهن من و شما اين طور القا كند اما واقعا و به عينه در دنيا چه خبر است اين مهم است . آيا واقعا هم همينطور است ؟ من زماني مي پذيرم كه ما توان مقابله با امريكا را داريم كه ايران در پاسخ به عمليات نظامي و تروريستي آمريكا كه بزرگترين فرمانده نظامي ايران را به شهادت رساند ، ما مي توانستيم يك مقام رسمي آمريكايي را بكشيم . مثلا حداقل يك سفير يا يك كارمند رسمي سفارت خانه امريكا در يك نقطه از جهان . تاكيد مي كنم حداقل . آن وقت اگر آمريكا واكنش نشان نمي داد حتي اگر با تباني هم واكنش نشان نمي داد من حرف شما را مي پذيرفتم كه ايران اينجا قدرتش را به آمريكا و جهان نشان داده . اما اينكه او بزرگترين فرمانده سپاه ايران را شهيد كند ما چند تا ساختمان خالي خراب كنيم از ديد من و با همان ذهنيت شما از هيمنه و مقابله هم به نظرم اتفاق مهمي نيفتاده .
باز هم مكررا تاكيد كنم من در اين مباحثه اصراري ندارم كه بگويم شما اشتباه مي گوييد و يا روشتان در تحليل وقايع غلط است . بلكه اصرارم به اين موضوع است كه روش من در فهم موضوعات اطرافم اين گونه است و طبيعي است كه هر كسي در اين دنيا آزاد است كه فكر كند ، قياس كند و انتخاب كند .
محمد حسين جان اين بحث فرصتي شد تا گفتگويي دلنشين داشته باشيم . مطمئن هستم كه هم من و هم شما انچه كه بايد مي گفتيم را گفتيم و فكر مي كنم كه هر دو اينجاييم تا بيشتر در حوزه پول و سرمايه ( كه قطعا مشتركات فكري بيشتري داريم ) بحث و تبادل نظر كنيم . اگر موافقيد اين بحث را مختومه كنيم و به تخصص خودمان و علايق ديگر دوستان بپردازيم .
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
توصیه می کنم هر کی حالش رو داشت این نوشته رو بخونه.به نظرم جالبه
--------------------------------------------------------------------------------------
افشاگر معروف عربستانی روز سهشنبه در یک سری توئیت، اطلاعاتی جنجالی درباره «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی و دیدگاه وی درباره دین ، اخلاق ، مردم ، پول و قدرت فاش کرد.
به گزارش روزنامه فرامنطقهای القدس العربی، مجتهد گفت که اطلاعاتش یک نتیجهگیری یا تجزیه و تحلیل غیرمستقیم نیست، بلکه حقایقی مبتنی بر اخبار به بیرون درز کرده، مشاهدات و اطلاعاتی است که مستقیماً از دایره خود بن سلمان و دایره فعلی و قبلی پدرش سلمان بن عبدالعزیز شاه سعودی دریافت کرده است.
مجتهد نوشت: «محمد بن سلمان نه سواد فرهنگی دارد و نه دانش مهمی، حتی اگر از او یک امتحان اطلاعات عمومی در زمینه تاریخ، جغرافیا، سیاست، اقتصاد، دین و قانون بگیرند حائز بیش از 15٪ نمره هم نخواهد بود، اما او برخی از اصطلاحات و اطلاعات محدود را که برای داشتن ادعای سواد لازم است، بلد است از همین برخی تصور میکنند که او حداقل درک اقتصادی دارد».
وی افزود: «اما علی رغم فرهنگ و دانش کم عمق بن سلمان او نظرات دقیقی در زمینههای مختلف ارائه میدهد که این خصیصه را از هم پیالگی و نشست و برخاست با پدر و شخصیتهای نزدیک به پدرش گرفته است، زیرا نقش مستقیم و غیرمستقیمی در شکل گیری شخصیت و ذهنیت او داشتند و این افراد به طور خاص «عثمان العمیر»، «عبد الرحمن الراشد» و «ترکی الحمد» هستند».
به گفته مجتهد ملک سلمان از «فرمانبرداری از دین» متنفر بود و اگرچه در ظاهر آنچنان این اخلاق خود را نشان نمیداد اما در محافل خصوصی تاکید میکرد که خطرناک ترین چیز برای حکومت آل سعود اطاعت و کرنش در برابر دین است.
وی افزود: با این حال فهد، سلطان و نایف علیرغم اینکه به ظلم و فساد شهره بودند، اندکی عاطفه، احساس و درک نیاز حکومت به دین در آنها بود، اما در مورد سلمان ، وی علی رغم ریاکاری در مقابل شیوخ ، از نظر معنوی خشک و خالی بود.
مجتهد تصریح کرد: سلمان در مجامع خصوصی خود و در حضور فرزندش موعظه میکرد که به زودی دوران اطاعت از دین به پایان میرسد و حکومت دین به کشور باز نمیگردد و کاربرد شریعت در حکومت فیصله مییابد و تمام تابوهای اجتماعی هم خاتمه مییابد، از همین رو سلمان، بیشتر از سلطان و نایف که برادرانش بودند طرفدار ملک عبدالله بود زیرا در مقابله با دین جسورتر از بقیه بود.
به گفته این افشاگر عربستانی، سلمان به اقتضای شرایط با علما و شیوخ قبایل قرابت داشت اما کسانی که در دایره اعتماد او بودند و به آنها حق نفوذ بر فرزندانش را میداد، عثمان العمیر عبدالرحمن الراشد و ترکی الحمد و دیگر کسانی بودند که به خصومت با دین و مسخ هویت اسلامی و عربیشان شهره هستند.
مجتهد نوشت: محمد بن سلمان بدین شکل در یک فضای ضد دین و ضد اخلاق و ارزشها که خواهان جدا شدن وطن از هویت عربی و اسلامی است زندگی کرده است و نزد عدهای زنادقه و اهل بدعت شاگردی کرده است و این عوامل از او یک شخصیت کاملا مسخ شده ساخت.
وی افزود: به گفته برخی از افراد متدین که موفق به نفوذ به دایره بن سلمان شدهاند و او از دینداری آنها آگاه نبوده است، بن سلمان حتی گذری هم نامی از خدا به زبانش نمیآورد و هنگامی که متوجه چیزی از مسائل و احساسات مذهبی نزد یکی از اطرافیان خود میشود، بلافاصله او را از دایره پیرامون خود بیرون میکند به جز چند مورد استثنائی که توجیهات ویژهای دارند.
افشاگر عربستانی گفت: «بن سلمان به قدری تحت تاثیر العمیر، الراشد و الحمد قرار گرفته است که در مجامع خصوصی خود اسلام را به خودی خود خطر میخواند، نه فقط خطری که از سوی جریان الصحوه احساس میکند و آن را علنا نشان داده است. او از این اهل بدعت یاد گرفته که متون قرآن و سنت پیامبر همگی خطر محسوب میشوند و حتی اگر اسلام سیاسی نابود شود خاکستر آن باقی میماند و میتواند روزی روشن شود و مردم را علیه حاکمیت بشوراند».
مجتهد میگوید:« نزدیکان به بن سلمان از او نقل کردهاند که از همین جریان مدخلی هم که در حال حاضر جریان فعلی فعال در عربستان است برای همیشه در امان نخواهدبود، زیرا مبلغان و طرفداران این جریان بر احترام به بزرگان پیشین و روایات درست تاکید میکنند که اما این قضیه از نظر بن سلمان برای آینده خوب نیست».
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
افشاگر عربستانی ادامه داد: از همین روست که موارد توهین به اصول دین، توهین به پیروان آن و پیوند دادن دین با عقب ماندگی و تروریسم که در مقالات، مصاحبهها و توئیتهای افراد شناخته شده در عربستان مشاهده میشود تقریباً همه آنها تحت راهنمایی شخصی بن سلمان انجام میشود و افراد متهم به آن از هر مجازاتی مصونیت کامل دارند حتی اگر برخی از آنها به شکلی ظاهری محاکمه شوند.
مجتهد اقدام بن سلمان در بازداشت علما و مبلغین دین و مجبور کردن آنها به تحمل حبس خانگی و فشار بر برخی از ضعیفترین علما برای صدور فتواها و مواضع خیانتکارانه را هم با هدف دستیابی به همان هدف جنگ علیه دین و یک کارزار شدید برای تحریف دین در جامعه عربستان توصیف کرد.
افشاگر عربستانی نوشت: وقتی میگوییم که وی شخصاً به مسائل مربوط به توهین به دین و بازداشت علما میپردازد ، منظورم اقدامی به معنای واقعی کلمه است. او به طور دقیق دستور میدهد و گاهی اوقات خود را با سفارش و دستور شفاهی به افراد مورد نظر راضی نمیکند، بلکه غالباً از شدت حماقت از کانالهای ارتباطی (اغلب واتساپ) برای دستور و پیگیری استفاده میکند.
رابطه با بن زاید
مجتهد در ادامه به رابطه بن سلمان با «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی پرداخت و گفت:« بر خلاف چیزی که خیلیها عقیده دارند شخصیت ضد دینی بن سلمان ساخته بن زاید نیست. هر دویشان، دو شیطانند که در عقل، عاطفه و شعور مثل هم هستند و به قول نزدیکان بن سلمان حالت رابطه او با بن زاید با این گفته شاعر تطابق دارد که «من عاشق او شدم قبل از اینکه بدانم عشق چیست».
نزدیکان بن سلمان میگویند این بن سلمان بوده که از بن زاید خواسته تجربهاش را در مبارزه با اسلام، تخریب جامعه، سازش( با رژیم صهیونیستی) و حمایت از مستکبران با او به اشتراک گذارد.
به گفته نزدیکان بن سلمان با وجود عشق و علاقه میان این دو و نیاز بن سلمان به بن زاید در تجربیات سیاسی مربوط به جنگ با اسلام، اما العمیر، الراشد و الحد، و البته در این میان الراشد بیشتر، مهمترین الگوهای نزد بن سلمان هستند و در سطح پیاده کردن این تجربیات هم کسی برای بن سلمان رو دست سعودالقحطانی نیامده است و دلیل این امر هم ساده است زیرا او سابقه درخشانی در مبارزه با اسلامگراها در دورانی که التویجری رئیس سابق دادگاه سلطنتی عربستان بود، در اختیار دارد.
در پایان رشته توئیت مجتهد آمده است: «من بخش مهمی از اطلاعات را فراموش کردم ... افراد نزدیک به بن سلمان میگویند که او رابطه قدرت با دین را به پایان رسیده میداند و اینکه باید این قضیه با صدای بلند اعلام شود. وی در جلسات خود بارها قصد خود را برای جرم شمردن وهابیت و معافیت از آن اعلام کرده است. در همین راستا رسانههای مختلف سعودی دستور گرفتهاند که زمینه و بستر لازم برای اجرای این مهم را فراهم کنند و یک کمپین غیررسمی علیه وهابیت و به اصطلاح بزرگان دینی نجدی راه اندازی کنند».
مجتهد میگوید که وی در روزهای آینده به تشریح دیدگاه ولیعهد سعودی نسبت به اخلاق ، ارزشها، زندگی اجتماعی و غیره ادامه میدهد و جزئیات زیادی درباره نقش شخصی وی در بسیاری از فعالیتها برای خرابکاری در جامعه، عادی سازی فساد و همجنسگرایی فاش خواهد کرد.