پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mhjboursy
سلام.
عجب دقتی داشته طرف...
برخی با ابرها شکل در میآورند و برخی با فنجان قهوه...
حالا من گلاب به رویتان میروم دستشویی روی این نقش کاشیها که نگاه میکنم شکلهای مختلف پیدا میکنم...
/.:biggrinsmiley.:/
ذهن آدم که بیکار میشود چه کارهایی که نمیکند...
بچه که بودیم مامانم دو سه تا دوسه تا ما رو می برد حموم (تعدادمون خیلی زیاد بود خب)
تو حموم هم همیشه چرک و کیسه مشتی می شدیم./.:biggrinsmiley.:/
یکی که نوبتش میشد اون دوتای دیگه بازی می کردیم.
مثلا با سطل آب و تشت می رفتیم از همدیگه ماست می خریدیم.
آب نقش ماست رو برامون بازی می کرد.
یه تشت کوچیک چدنی هم بود توش مامانم گل سرشور درست می کرد اونم پیمونه بود.
(ما بهش می گفتیم لیس/.:biggrinsmiley.:/ اخه ما توی روستا زندگی می کردیم به اون می گفتیم لیس... نمی دونم جای دیگه هم میگن یا نه)
یه سطل هم بود اونم کسی که میخواست ماست بخره دستش می گرفت.
منبع اصلی ماست هم اون تشت بزرگه بود که همیشه پر آب بود مامانم هی می ریخت رومون. داغ هم بود معمولا می سوختیم/:.yead.:/
یه بازی جالب دیگه هم می کردیم
کف حموممون موزاییک بود. رنگش زرد بود و حالت سنگ ریزه های رنگی هم داخلش بود
ما می نشستیم توی اون سنگ ریزه ها شکل های مختلف پیدا می کردیم به هم نشون میدادیم.
لامصب همه چی توش پیدا میشد.
یه کفش زنونه همیشه توی خاطرم مونده.
جالبه دفعه بعد که دوباره می رفتیم حموم می گفتیم اون فلان چیز و که سری قبلی پیدا کردیم اگه گفتی کجاست
باید می گشتیم اون قبلی ها رو هم پیدا می کردیم.
وقتی پیداش می کردی و اون خواهرت یا برادرت هر چی می گشت نمی دیدش خیلی کیف داشت./.:biggrinsmiley.:/
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
roya123
آره جون عمه ی من/.:biggrinsmiley.:/
خدا رحمتشان کند. /:.smilingsmiley.:/
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
صفهای فروش بورسی قرار نیست جمع بشوند انگار. حتی این شِتِرِه (شتران) به قول دوستم شترـران.
به قول علما، هیچجا نمیرویم همینجا هستیم تا آخر روحانی اینجا نشستیم.
/:.weirdsmiley.:/
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mhjboursy
خدا رحمتشان کند. /:.smilingsmiley.:/
خدا رحمت کند عمگان شما را/.:biggrinsmiley.:/
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mhjboursy
آقای روحانی خیلی از دستت شکارم.
خدا ذلیلت کند.
حتی یک گودبای پارتی هم ندادی.
هشت سال نحسی دولت شما دقیقا عین هشت سال قحطی مصر درآمد.
هرچقدر هم فلاکت و دزدی و پدرسوختگی هم تو این مدت ندیده بودیم دیدیم.
از همه هم جالبتر آن یارو که میگفت تو دولت ما امثال بابکزنجانی پیدا نشده! (در حالی که داداش دزدش را همان دیروزش گرفته بودند!)
چرا از پیروزیهای دولت فیلم نمیسازید؟
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
فکر کنم از آخر اسفند بازار کم کم تکون بخوره /:.negaran.:/
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
یوتوب و خیلی از سایت های دیگر را هم قراره رفع فیلتر کنن
البته فقط برای خودشان :D
کم کم خیلی چیزای دیگه ام انحصاری برای خودشون باز و ازاد میشه ( قانونا ) و قانونا برای مردم ممنوع
ی کلیپ هم از مدارس غیر انتفاعی تهران با شهریه های نجومی دیدم برگام ریخت، از امکانات و تجهیزاتی که تو مدارسشون بود
ما هم هر روز یکساعت وایمیسدیم سر صف ، مربی پرورشی میگفت ی جوری بگو مرگ بر امریکا که صداش تا امریکا بره ( ما هم ساده) /:.yead.:/
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sooroosh1315
یوتوب و خیلی از سایت های دیگر را هم قراره رفع فیلتر کنن
البته فقط برای خودشان :D
کم کم خیلی چیزای دیگه ام انحصاری برای خودشون باز و ازاد میشه ( قانونا ) و قانونا برای مردم ممنوع
ی کلیپ هم از مدارس غیر انتفاعی تهران با شهریه های نجومی دیدم برگام ریخت، از امکانات و تجهیزاتی که تو مدارسشون بود
ما هم هر روز یکساعت وایمیسدیم سر صف ، مربی پرورشی میگفت ی جوری بگو مرگ بر امریکا که صداش تا امریکا بره ( ما هم ساده) /:.yead.:/
گفتید برگ...
برگای گیاهم ریخته.
ولی من همینجور نگهش داشتهام.
به امید یک روزی که شاید دوباره برگ بدهد...
خیلی دوستش داشتم. همینجوری یک روز «داغان» شد. نمیدانم چرا؟
نه شته و پشه و جانور داشت و نه سرمای شدید زد و نه آفتاب شدید و همه چیز روی روال بود...
مانند این سهام دوزاری شده که آدم الکی نگه میدارد و به خودش امیدواری میدهد.
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
خیلی میخواهم هم خودم انرژی مثبت داشته باشم و هم به دیگران منتقل کنم... ولی نمیگذارند که...
الان حکم سهام من حکم آن بندهخدا مقتولی شده که هر چند وقت یک بار سرش را از آب میآورند بیرون دو تا نفس میزند دوباره کلهاش را میکنند زیر آب...
این آقای روحانی هم به جای این که یک حرکتی بزند نشسته سر جایش و میگوید چرا تو گاندو دارید همه چیز را میگویید؟
پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mhjboursy
خیلی میخواهم هم خودم انرژی مثبت داشته باشم و هم به دیگران منتقل کنم... ولی نمیگذارند که...
الان حکم سهام من حکم آن بندهخدا مقتولی شده که هر چند وقت یک بار سرش را از آب میآورند بیرون دو تا نفس میزند دوباره کلهاش را میکنند زیر آب...
این آقای روحانی هم به جای این که یک حرکتی بزند نشسته سر جایش و میگوید چرا تو گاندو دارید همه چیز را میگویید؟
گاندو را دیدید؟
انصافا حرفهای عجیبی میزند.
از یک سو نمیتواند دروغ باشد. (چون این فیلم «مطمئنا» از زیر دست مقامات اطلاعاتی رد شده و از سوی دیگر خود آقای فریدون روحانی هم نگفت حرفهایش دروغ است. /:.ph34r-smiley.:/ گفت چرا پخش کردید؟!؟!/:.yead.:/)
از یک سو هم حرفهایش عجیب است.
آن قسمت که برداشتند خاوری را تو فیلمشان زدند و هلاکش کردند...
این قسمت هم که در آمدند گفتند شعارهای اصلی روحانی را اصلا انگلیس و نفوذیهای خائنش برای آقای روحانی میساختند تحویلش میدادند!
چه بود خدایا؟... به عقب باز نمیگردیم بود؟... یا آنچنان رونق اقتصادیای درست کنم که بیا و ببین بود؟... یا اصلا فکر کنم همین تدبیر و امید بود...
به هر روی...
ما که از اولش هم میدانستیم اینها خائن هستند.
تابلو هم بود.
همه هم میدانستند.
منتها...
مانند در مسجد وقفی شده دیگر...
فعلا نمیشود دست به آن زد...