در این تاپیک سعی می شود اطلاعات عمومی مربوط به بورس به زبانی ساده تشریح شود تا تازه واردین بخصوص آنهایی که دارای تحصیلات مرتبط مالی نیستند ،بتوانند با درک بهتری از این مفاهیم ،تجزیه و تحلیل بهتری از وضعیت بازار سرمایه داشته باشند.
پرسش و پاسخ
Collapse
X
-
-
-
پرسش:جهت تجزیه و تحلیل یک شرکت به چه اطلاعاتی نیاز داریم؟
قبل از هر چیز بعنوان یک سرمایه گذار لازم است کلیاتی از حسابداری بدانیم،با اصطلاحات بازار سرمایه اشنا شویم و مختصری از قانون تجارت بدانیم.البته اینها حداقل هاست برای کسانی که تازه کارند و تحصیلات مرتبط هم ندارند.
چرا فکر می کنید لازم است برای شروع حسابداری بدانیم؟
می گویند حسابداری زبان تجارت است.بنابراین وقتی شما وارد یک فعالیت تجاری می شوید سرمایه گذاری در بورس هم نوعی فعالیت تجاری است لازم با این زبان آشنا باشید.ماهیت سرمایه گذاری در بورس این الزام را دو چندان می کند،چرا که تقریباٍ تمامی اطلاعاتی که در این بازار ارائه می شود به این زبان است.
کلیاتی از حسابداری که مد نظر شماست ،چیست؟
ما باید صورتهای مالی را بشناسیم و بدانیم در هر کدام از این صورتهای مالی باید دنبال چه اطلاعاتی بگردیم ،در بالا گفتیم حسابداری یک زبان است ،بنابراین مانند هر زبانی واژگان و دستور زبان خود را دارد،در اینجا لازم است این واژگان را یاد بگیریم و خیلی مختصر به برخی از قواعد این زبان اشاره می کنیم.
منظورتان از صورتهای مالی چیست؟
اجازه بدهید قبل از پاسخ به این سوال ،تعریفی داشته باشیم از سال مالی. سال مالی یک دوره دوازده ماهه است که شرکتها به شروع و پایان آنرا به دلخواه خود انتخاب میکنند و طبق قانون مکلفند گزارشات مالی این دوره را حداقل سالی یکبار به سهانداران ارائه نمایند.البته در موارد نادری طول این دوره کمتر از 12 ماه نیز می شود.
حالا بر گردیم به اصل سوال ،شرکتها طبق قانون موظفند حداقل بصورت سالیانه گزارشات مالی تهیه کنند و به سهامداران ارائه نمایند.این گزارشات عارتند از ترازنامه،سود و زیان و گردش وجه نقد.
ممکن است کمی بیشتر توضیح بدید که این گزارشات حاوی چه اطلاعاتی هستند ،و چرا لازم است آنها را بشناسیم؟
حتماٌ ،ولی اجازه بدید جلسه بعد.
نظر
-
در اصل توسط yegane پست شده است View Postسلام به همه دوستان
آقا از کجا میشه فهمید نرخ فروش هر محصول تو بودجه شرکتها چند دیده شده؟
نظر
-
نظر
برخلاف تصور آنطور که انتظار می رفت هفته که گذشت ،هفته خوبی نبود..ابهامات بازار هر روز بیشتر و بیشتر می شود.یک روز شیمیایی ها با ابهام نرخ خوراک،یک روز معدنی ها با تغییر بهره مالکانه و مخابرات با تایید و تکذیب روزانه افزایش نرخ و ...حتی بانکی ها که به نظر می رسید ،دارای حداقل ابهام باشند از امروز به جرگه ابهام دارها پیوستند.
تغییر مکرر پرتفو بدترین استراتزی است که می توان انتخاب کرد.توصیه می شود یا دست روی دست بگذارید و چیزی را تغییر ندهید.یا اینکه بصورت موقت از بازار خارج شوید و منتظر ورود مجدد باشید. این یک نظر شخصی و کلی است و ممکن است هر کدام از ما سهمی داشته باشیم که لازم باشد هر چه زودتر ازش خارج شویم یا تک سهمی پیدا شود که در هر وضعیتی از بازار ،بازدهی خوبی داشته باشد.
البته وضعیت امروز بازار می تواند مشخص کند که علت منفی بودن بازار در هفته گذشته،تقارن هفته با پایان ماه بوده است یا بازار منتظر شفاف شدن موضع دولت جدید است .
نظر
-
پاسخ : پرسش و پاسخ
IRR چیست و چگونه محاسبه می شود؟
درک مفهوم IRR مستلزم دانستن مفاهیم ارزش زمانی پول ، نرخ بازده مورد انتظار و NPV می باشد.
ارزش زمانی پول : به این معنی است که پول امروز از پول فردا ارزشمند تر است که این به دو علت است : تورم و دیگری مطلوبیت از دست رفته ( به این معنی که با پول امروز شما می توانید کالایی یا خدمتی را بخری و از آن استفاده کنید.اگر این پول را قرض بدهید یا سرمایه گذاری کنید از این استفاده محروم می شوید پس برای جبران این محرومیت شما تقاضای بهره می نمایید).تا اینجا متوجه شدیم که پول امروز از پول فردا و فرداها ارزشمند تر است ولی سوال اینجاست که چقدر؟بعبارتی 100 واحد پول فردا معادل چند واحد پول امروز است؟اینجاست که باید دو مفهوم نرخ بازده مورد انتظار و تنزیل را بدانیم:
نرخ بازده مورد انتظار(R) : سرمایه گذار با توجه به ریسک موضوع سرمایه گذاری ، انتظار یک بازدهی دارد که به آن ریسک بازده مورد انتظار می گویند.مثلاٌ شما از سرمایه گذاری در بورس انتظار بازدهی 50% دارید ، پس نرخ بازده مورد انتظار شما 50% است. مفهوم ساده ای به نظر می رسد.
تنزیل : یعنی پول آتی را به پول با ارزش امروز تبدیل کنیم.بعبارتی محاسبه کنیم که ارزش 100 واحد پول یکسال دیگر ، امروز چقدر است؟برای انجام اینکار لازم است مبلغ را بر حاصل عبارت یک بعلاوه نرخ بازده موردانتظار (1+R) تقسیم کنیم.برای سال دوم و سوم عبارت (1+R) را به توان 2 یا 3 و n می رسانیم.
NPV که مخفف Net Present Value است.وقتی شما سرمایه گذاری انجام می دهید در ابتدا ( و شاید در چندین مرحله ) مبالغی پرداخت می کنید (جریان نقدی خروجی یا Cash Out Flow )و در آینده از محل سرمایه گذاری انجام شده مبالغی دریافت می کند(جریان نقدی ورودی یا Cash In Flow).سرمایه گذار برای اینکه تصمیم بگیرد که آیا انجام یک سرمایه گذاری مقرون به صرفه است یا نه ، لازم است NAV سرمایه گذاری را محاسبه کند.برای محاسبه NAV لازم است جریانات نقدی ورودی سالهای آتی را به روشی که در بالا گفته شد ، تنزیل کنیم. و مبلغ محاسبه شده را از سرمایه گذاری اولیه کسر کنیم.چنانچه نتیجه بیشتر یا مساوی با صفر بودسرمایه گذاری توجیه پذیر است و در غیر اینصورت نه.یکی دیگر از کاربردهای NPV ارزشگذاری قیمت سهم است به این صورت که شما می آیید و سود های نقدی سالهای اتی را با نرخ مورد انتظارتان تنزیل می کنید و قیمت روز سهم را محاسبه می کنید.(از انجا که یک شرکت عمر نامحدود دارد و پیش بینی جریانات نقدی شرکت امکانپذیر نیست ، سود نقدی 10 سال مبنای محاسبات قرا رمی گیرد چرا که فرض می شود مبلغ تنزیل شده سودهای سالهای دورتر به سمت صفر میل می کند و ارزش تصمیم گیری ندارد).
حال با توضیحات فوق ببینیم IRR که مخفف (Internal Rate Of Return ) است به چه مفهوم است:در محاسبه NPV ما نرخ بازده مورد انتظار را داشتیم و بر اساس آن و مطابق فرمولی که در بالا گفته شد NPV را محاسبه می کنیم و لی برای محاسبه IRR ما در واقع نرخ بازدهی مورد انتظار را نداریم و بعبارتی مجهول ما نرخ بازدهی می باشد و می گوییم برای اینکه NPV صفر باشد نرخ بازده مورد انتظار باید چند باشد.
البته تفسیر این نرخ مهمتر از چگونگی محاسبه آن است.اولیین مفهوم این است که سرمایه گذاری به طور میانگین سالانه چند درصد بازدهی خواهد داد.تفسیر دیگر این است که مبلغ سرمایه گذاری شده در عرض چند سال برگشت خواهد شد.
نظر
-
پاسخ : پرسش و پاسخ
حال در ادامه بحث قبلی به معظلات تعیین نرخ خوراک بر اساس نرخ بازده بپردازیم.بعبارتی این سوال را مطرح کنیم که این نحوه محاسبه چه مشکلاتی میتواند ایجاد کند؟
همانطور که در بحث قبل عنوان شد محاسبه IRR مستلزم داشتن مبلغ سرمایه گذاری اولیه و جریانات نقدی ورودی اتی است.
در مورد مبلغ سرمایه گذاری: مجتمع های پتروشیمی در زمانهای مختلفی احداث شدند و بنابراین مبلغ سرمایه گذاری به شدت متفاوتی دارند. این متفاوت بودن از دو چهت حادث می شود؛ یکی تورم جهانی ( فرض را بر این میگذاریم که همه تجهیزات وارداتی است که چنین نیست) که ممکن است قیمت یک تجهیز خاص در عرض دو سال تا دو برابر برسد و دوم هزینه بالای انتقال پول که در سالهای اخیر هزینه بالایی بر شرکتها تحمیل کرده است.چنین مدل قیمت گذاری باعث می شود نرخ خوراک برای مجتمع های پتروشیمی در دامنه وسیعی نوسان داشته باشد.
تازه این مشکل اصلی نیست، مشکل اصلی تعریف یا تعیین مبلغی است که قرار است بعنوان مبلغ سرمایه گذاری در نظر گرفته شود.کل داراییها؟ بهای تمام شده کارخانه؟ارزش دفتری کارخانه؟حقوق صاحبان سهام؟ کدام؟؟؟
هر کدام از این مبالغ که در نظر گرفته شود، مسائل. مرتبط با خودش را دارد و زمینه را برای حسابسازی باز میکند.
جریانات نقدی اتی ؛ خیلی سخت نمی گیریم و سودهای سنوات آتی را معادل همان جریانات نقدی ورودی در نظر میگیریم.ولی کدام سود؟ سود عملیاتی؟ سود خالص؟چنانچه سود عملیاتی را مبنا قرار دهیم، شرکت براحتی میتواند بخشی از سود عملیاتی را به بخش غیر عملیاتی منقل کند.اگر سود خالص را مبنا قرار دهیم، منطقی نیست، ایا درست است که شرکتی که سپردههای بانکی، سرمایه گذاری در سایر شرکتها، درامد اجاره دارد به صرف برخورداری از این درامدهای غیر عملیاتی، نرخ گاز بالاتری پرداخت کند.البته در این صورت نیز شرکت به راحتی میتواند با در نظر گرفتن ذخایر غیر ضروری، سود کمتری نشان دهد.
یک موضوع دیگر اندازه شرکت است،یک شرکت بزرگ به دلیل سرشکن شدن هزینه سربار که بخش عمده ان هزینه ثابت است،بر مقدار بالاتری از فروش، حاشیه سود بالاتری دارد.اینجا باز یک شرکت صرفا به دلیل بزرگ بودنش نرخ خوراک بالاتری بپردازد.
مشکل دیگر این است که ترکیب محصولات و نرخ جهانی محصولات هر شرکت با شرکت دیگری متفاوت است.این موضوع از یک طرف باعث محاسبه نرخ متفاوت برای مجتمع های مختلف می شود و از طرف دیگر این سوار پیش میاید که یک شرکت در چه مقطع زمانی باید نرخ گاز را محاسبه و پرداخت کند؟ماهبانه پرداخت کند؟ از کجا معلوم که ماه دیگر قیمتها افت نکند و نرخ محاسبه شده پایینتر نیاید؟منظر بماند تا پایان سال؟مشکلات گزارشات میان دوره ای را چه کنیم؟
مسکلات که زیاد است ولی بعنوان اخرین مورد، همین الان تقریبا تمامی شرکتهایی که از مبین یوتیلیتی میگیرند، در ارتباط با هزینه مربوطه حتی برای سال 91 با این شرکت مشکل دارند و در اکثر موارد بند گزارش حسابرس است، این یعنی مبلغ با اهمیت است.بنابراین سود یا زیان حتی یکسال در سال اینده قابل تغییر است.یا دعاوی حقوقی و.... بنابراین سود شرکت که یک ایتم اساسی برای محاسبه نرخ بازده داخلی است، حود نامشخص است.
با توضیحات بالا شاید دوستان متوجه شده باشند که محاسبه نرخ خوراک با این روش اگر غیر ممکن نباشد، بسیار سخت می باشد.حالا من نمی دانم دوستانی که رقمهای 8 تا 12 رسیدند، چگونه و بر اساس چه فرضیاتی به این ارقام رسیدند.
البته اینرا هم اضافه کنم ممکن است دوستانی که اقتصاد خواندند، تعریف و تفسیری دیگری از نرخ بازده داخلی داشته باشند که با ان تعریف مشکلات اشاره شده در بالا موضوعیت نداشته باشد.
Sent from my C6802 using Tapatalk
نظر
نظر