نوشته اصلی توسط
Nilper
نقل قول از اکسیر
با سلام
بنده در مجمع صدرا شرکت کردم وبعد از گذشت 2 ساعت ، بعد از خواندن گزارش صدرا ، به هزار زحمت میکروفونو از جناب آقای مرادی {حراست} گرفتم وشروع به صحبت کردم و طرف صحبتم جناب اعتصام بود که به ایشان گفتم توی این مدت 2 ، 3 ساعت راحت نشسته ایی و زجر کشیدن سهامدار را نگاه میکنی و به ریش ما میخندی
ولی بدان که بنده یک کارگر هستم وکاشکی توهم یک کارگر بودی و آه وناله ونفرین صدها سهامدار بدرقه راحت نبود
به ایشان گفتم مطمئن باش که این دنیا گذرا خواهد بود وقیامتی در کار خواهد بود
گفتم چطور امکان دارد با توجه به اینکه مسولان سپاه ومجلس با هم لینک هستند شما نتوانید در این مدت استمهال بدهی بگیرین ویا با توجه به اینکه وزیر نفت مبلغی را برای شرکتهای زیر مجموعه نفت به صندوق توسعه ملی اختصاص داده است شما قادر به گرفتن وام 500 میلیون ذلاری نشوید
به ایشان گفتم که آیا پیشنهاد شما برای فروش سهم به قیمت توافقی به قرار گاه ، منتج به این نخواهد شد که بعد از خارج شدن غیر خودیها ؛ سند ساختمان شفق ویا سند جزیره
وگرفتن وام درست شود ؟؟
ودر آخر گفتم من بچه سید هستم و واگزارتون میکنم به جدم فاطمه زهرا ، در حالی که اکنون در آستانه ماه مبارک توان خرید یک مرغ را برای خانوادها ام ندارم
زمانی که مجمع به پایان رسید ، وحضار مجمع را ترک کردند بنده جلو رفتم وبا توجه به اینکه من در آخر مجمع نشسته بودم تا بنده را از نزدیک دید شناخت ، دستم را گرفت وفشرد وگفت سید آیا مطمئنی که این چیزهایی که به بنده گفتی ، درست است .....گفت خدا شاهده که اینطوری که تو فکر می کنی نیست
من گفتم اگر به ناحق نفرین کنم به شما نمی رسد ولی من چه کنم ....ایشان شماره همراه خود را به من داد و گفت 5 شنبه زنگ بزن و بیا دفتر کارت دارم...در ضمن اسمم راپرسید که بنده گفتم سجاد
امروز ساعت 7 صبح با ایشان تماس گرفتم ، سریع جواب داد ، سلام کردم گفتم سجادم .....گفت من الان در بوشهر هستم وساعت 11 صبح در دفترم منتظرت هستم
بنده گفتم یکی از دوستانی که صدر دارد ودر زیان است وپاداش باز نشستگیش را درقیمت 330 تومان صدرا خریده از من خواهش کرده که اورا هم همراه خودم بیاورم ایشان موافقت کرد
به اتفاق به دفتر در خیابان شفق کوچه آفتاب رفتیم وراس ساعت آنجا بودیم و نگهبانی ما را به طبقه چهارم ارجاع داد تا ساعت 12 پشت در نشستیم چون ایشان جلسه داشت
وخانمی که به عنوان منشی ایشان بود 2 مرتبه آمد وگفت مهندس عذر خواهی میکند که معطل شدید
ساعت 12 و ربع به داخل اتاق مهندس رفتیم وایشان استقبال خوبی کرد وبرایمان سفارش چای وشیرینی کرد حتی خود ایشان سینی شیرینی را به ما تعارف کرد
گفت خوب بگو سید هرچی می خواهی بگویی ، بنده هم درد دل کردم وتمام واقعیت وتعداد سهامم وقیمت خریدم را گفتم
گفتم که کارگر بودم وپول خرید سهم را به پدر وبرادرم بدهکارم و ایشان گفت چه طور شد که با بورس آشنا شدی ، خلاصه سرتان را درد نیاورم حسابی در دل کردیم وایشان هم گفت دوران دانشجویی دانشگاه به ایشان 1000 سهم بهمن به قیمت 300 داده است که بعد از گذشت 3 ماه به 100 تومان رسیده بود وایشان هنوز این سهم را دارد وگفت طی این سالها هیچ وقت به 300 نرسید وگفت به این خاطر هیچ وقت سراغ بورس وبورس بازی نرفته است وهنوز اون هزار سهم را دارد
خلاصه 2 ساعتی برایمان صحبت کرد .....من مونده بودم که ایشان با این همه دغدغه و کار چه طور با سعه صدر برایمان صحبت می کند.....حتی چند باری همراه ایشان زنگ خورد و جواب نداد
صحبتهایی که ایشان کرد خیلی فنی بود من نمی توانم اونجور که او گفت برایتان بگویم ولی لپ مطلب را می گویم
دلیل زیان 142 تومانی را مربوط به ساخت 4 فروند کشتی که کارفرما شرکت ملی نفت بوده در زمان آقای سوری بوده است که مبلغ 94 میلیارد تومان گویا از بانک وام گرفتند با بهره 17 درصد واکنون 9 سال است که پرداخت نشده واین مبلغ حدودآ به 200 میلیارد تومان رسیده البته به غیر ازجریمه تادییه که می گفت تا الان حدود 60 ذرصد است
ایشان می گفت برای سال 90 ما در صورتها 100 میلیارد را ذخیره کردیم که قطعآ برای سال 91 باز هم زیان خواهیم داشت بابت فقط این پروزه
به ایشان گفتم مگه قرار نیست برای 91 ....31 ریال سود اعلام کنید ... گفت شاید فعلآ به خاطر حاشیه 13 درصد این سود اعلام شود ولی اکنون منتظر جواب دادگاه هستیم که من مطمئنم اون 100 میلیارد را هم باید بپردازیم و قطعآ سال 91 به زیان خواهیم رسید
مطلب دوم مربوط به ریکمرز آلمان میشد که میگفت 120 میلیارد بدهی بابت ساخت 3 فروند کشتی ، حالا شاید بنده تعداد کشتیها را 3 و4 را اشتباه متوجه شده باشم ولی همین حدود ....میگفت آلمان از ما شکایت کرده و 80 میلیارد تقاضای خسارت کرده که با گرفتن وکیل به 5 میلیارد رسوندیم وهنوز برای این مبلغ ذخیره در نظر نگرفتیم
واکنون با توجه به تاخیر باز پرداخت وجریمه ویه مبلغ 20 میلیاردم توی این بحث آورد که در مجموع به 150 میلیارد رسید
مطلب بعدی در مورد شفق ..... که بنده ازش خواهش کردم که تورو خدا بسه دیگه .....چرا از دارایهای صدرا چیزی نمی گی وهمش از بدهیاش میگی
تمام این مطالب را روی تخته ایی که جلوش بود ایستاده بود و می نوشت
ساختمان صدرا که 70 درصد را ثابت کردیم و30 درصد مشکل داریم
جزیره صدرا
زمینهای نکا
سکو سازی
گفتم جمع دارایها چه قدر می شود لطفآ به تومان بگوئید
ایشان ارزش ساختمان شفق را 200 میلیارد تومان گفت ......ولی خدائیش عجب ساختمونی بود از دم در کولر گازی تا....ما طبقه 4 گم شده بودیم بسکی بزرگ بود...تو اتاق مهندس بسکی سرد بود من زانوهام درد گرفته بود
خلاصه ایشان ارزش دارایهای صدرا را 600 تا 700 میلیارد تومان گفت که من گفتم تومجمع صحبت 600 میلیارد یورو بود اولش گفت دلار ولی باز در آخر همان تومان را گفت
ومجموع بدهی صدرا را 1200 میلیارد تومان که بعد نفهمیدم ، 600 میلیارد تومان هم بهش اضافه کرد گفت 1800 میلیارد تومان
گفتم یعنی بدهی صدرا بیشتر از دارایش است گفت قطعآ......بدهی 3 برابر دارایی است!!!
مثل اینکه یک سطل آب یخ ریختی رو من .....اون بنده خدا هم که با من اومده بود تقریبآ 60 سال سن داشت نگاه بهش می کردم احساس می کردم داره از درون خرد میشه
آخه دختر دم بخت داره امید داشت با فروش این سهم دخترش رو راهی خونه بخت کنه
قسمش دادم تورو به هر کی میپرستی یک کاری برا سهامدار بکن ، گفت قطعآ ما برای همین اینجا هستیم
وجلسه ای گذاشتیم ودنبال منابع هستیم که این 500 میلیون سهمو بخریم که امثال شما آسیب نبینند و قطعآ از بورس خواهیم رفت
گفتم حاجی چه قدر می خواهی بخری ، چیزی نگفت ولی روی تخته نوشت که اون 60 درصد رو ما 130 تومان خریدیم که الان حاضریم هبه کنیم یعنی هدیه بدیم
واگر این 500 میلیون هم سهمی 100 تومان روی تخته نوشت 100 تومان بخریم میشود 50 میلیارد که الان همچین پولی نداریم وداریم رایزنی می کنیم بلکی شریک پیدا کنیم چون اگه بانکها بفهمند که 100 درصد صدرا برای ماست دوباره مشکل ساز میشن
خلاصه دوستان بعد از 3 سال سهامداری امروز فهمیدم که چه کلاه گشادی سرم رفته که تا کمر اومده کلاهه!!
در مورد اعتصام اینجورا که تو سایتها می نویسن نیست انسان بسیار متواضع و خوبی بود بنده اگر جای ایشان بودم و 2 تا سهامدار جز زیز 100 هزار سهم میومد پیشم اصلآ فکر نمی کنم جوابشو به این خوبی می دادم ....بنده خدا 2 ساعت برای ما فک زد ...تلفن همراهش چند بار زنگ زد از خونه بود آخرش گفتم جناب جواب بده که جواب داد گفتند مهمون از شهر ستان اومده گفت ساعت 2 حرکت می کنم .....ساعت 2 و ربع بود من بهش گفتم منتظرتند بیا برو
در آخر بهش گفتم آقا مهدی تو رو به اسمت قسم ما چکار کنیم آیا حاضر به فروش سهم بشیم به قیمت 100 تومان یا نه؟
گفت من هیچ توصیه ایی ندارم من واقعیتها را بهت گفتم تصمیم با خودت
گفتم اگه تقاضای منحل شدن شرکتو بکنیم آیا پولی بدستمان می رسد....ایشان گفت فکر نمی کنم ....حتی یک ریال
شاید بعضی از دوستان الان بگند که این بابا هم از آدمای اعتصام است ومی خواهن سهمو از دست ما در بیارن
چون بیشتر سهامدارای صدرا متاسفانه نمی خان واقعیت صدرا را باور کنند از جمله خودم که همش توی توهم بودم وبعد از اینکه یکبار از این سهم فرار کردم دوباره گرفتار شدم ...علیرغم توصیه عدم ورود دوستان دلسوز
خود کرده را تدبیر نیست
به جناب اعتصام گفتم که چرا در زمانی که شما صدرا را تحویل گرفتی سود 25 تومانی را به 16 ریال رسوندی گفت وقتی تحقیق کردم دیدم که به هیچ عنوان همچین سودی به وقوع نخواهد پیوست و می خواستم زیان اعلام کنم که دوستان گفتند توی این موقعیت اعلام زیان اختلاف فاحشیست با سود 25 تومانی ومجبور به اعلام 16 ریال شدم
و گرا را به سهامداران دادم
ود
دوستان بنده به هیچ وجه احساس نمی کنم ، که اینها برای ما نقشه کشیدند و یا سیاه نمایی می کنند .....واقعیت تلخ صدرا همین است
دوستان اگر کسی خواست مطلب بنده را در سایت دیگری نقل قول کند اشکالی ندارد ....شاید کمکی برای کسی شود که البته دیگه دیر است
البته مطمئنم که این موضوع را قبول نکرده وبنده را همدست اعتصام و یا ........ می دانند ....
ولی خدا شاهد است که عین واقعیتی بود که در این روز برایم اتفاق افتاد
شاید دوستانی که بنده را با این نام کاربری{سجاد} در همفکران واکسیر بشناسند بهتر موضوع را درک کنند
دوستدار شما سجاد