نفت و گاز پارسيان در آستانه ورود به بورس
«دنياي اقتصاد» آخرين وضعيت بزرگترين هلدينگ پتروشيمي كشور را بررسي ميكند .
اين شركت سودآورترين زيرمجموعه سرماي هگذاري غدير است
اين شركت كه سودآورترين زيرمجموعه سرمايه گذاري غدير است، به عنوان بزرگترين هلدينگ تخصصي صنعت گاز و پتروشيمي خصوصي در همين ماه وارد بورس خواهد شد.
اين شركت از سويي با در اختيار داشتن شركتهايي نظير پتروشيمي پرديس و كرمانشاه، بزرگترين توليدكننده محصولات استراتژيك اوره و آمونياك در سراسر خاورميانه محسوب ميشود و از سويي ديگر پتروشيمي زاگرس، بزرگترين مجتمع توليد متانول دنيا را تحت مديريت خود دارد. بر اين اساس، توليد سالانه دوميليون و 800 هزار تن اوره، يكميليون و 760 هزار تن آمونياك، سهميليون و 300 هزار تن متانول و 50 هزار تن اتيلن در اختيار اين هلدينگ بزرگ قرار دارد.
مهندس عزيزي، مديرعامل شركت نفت و گاز پارسيان در آستانه ورود اين شركت به بورس طي گف توگويي به سوالات كارشناسي و جدي دنياي اقتصاد در مورد اين شركت پاسخ داده است.
لطفا يك معرفي اوليه از هلدينگ نفت و گاز پارسيان ارائه كنيد.
مزيت اقتصادي قابل ملاحظهاي كه به دليل وجود ذخاير عظيم گازي كشور در صنعت پتروشيمي وجود دارد، اين بخش را به يكي از موتورهاي قدرتمند رشد و توسعه اقتصاد كشور تبديل كرده است، به گونه اي كه در حال حاضر بيش از 45 درصد صادرات غيرنفتي كشور به صنعت پتروشيمي اختصاص دارد.
در همين راستا و به منظور بهره برداري از اين مزيت، نفت وگاز پارسيان در سال 87 فعاليت خود را به طور حرفه اي و در قالب هلدينگ تخصصي آغاز كرد و در سال 89 تمامي توان خود را به توسعه سرمايه گذاري در حوزه نفت، گاز و پتروشيمي معطوف كرد.
اين شركت در راستاي اصل 44 در زمينه خصوصي سازي در بخش نفت و گاز و پتروشيمي به طور جدي ايفاي نقش كرد، به طوري كه سالانه ي كهزار ميليارد تومان از سهام متعلق به دولت را خريداري كرد و پس از افزايش ظرفيت و راه اندازي فازهاي جديد، سهام اين شركتها را از طريق فرابورس به مردم عرضه كرد.
به عنوان مثال، پتروشيمي پرديس در زمان خريداري از دولت تنها يك فاز داشت كه شركت نفت و گاز پارسيان فاز دوم آن را به بهره برداري رساند و در حال حاضر فاز سوم را كلنگ زده كه ظرف 36 ماه آينده به مدار توليد ميرساند.
ما به عنوان يك حلقه تخصصي نفت و گاز و پتروشيمي بين دولت و بورس، در حال حاضر بزرگترين هلدينگ تخصصي غيردولتي در زمينه نفت و پتروشيمي هستيم و پيشبيني كرده ايم كه تا سال 2012 جزء يكصد شركت برتر دنيا در اين زمينه باشيم.
در آينده، غير از حضور در حوزه هاي پايين دستي پتروشيمي كه از ارزش افزوده خوبي برخوردار است، در نظر داريم به حوزه هاي بالادستي بيشتري به ويژه در زمينه پتروشيمي وارد شويم.
همچنين حضور پررنگ و فعال در عرصه بين المللي و جذب مشاركتهاي خارجي از ديگر اهداف ماست.
آخرين سرمايه شركت در صورتهاي مالي غدير 200 ميليارد تومان است. آيا اين سرمايه براي ورود به بورس تغيير ميكند؟
به تازگي سرمايه شركت به 600 ميليارد تومان افزايش يافته كه مراحل پاياني را براي ثبت طي ميكند. دليل تاخير شركت به بورس نيز همين افزايش سرمايه و طي فرآيند ثبت آن بوده است.
براساس آخرين صورت وضعيت پرتفوليو (31 شهريورماه 90)، شركت در مجموع يكهزار و 100 ميليارد تومان (بهاي تمام شده) سرمايه گذاري در بورس و خارج بورس داشته است. اين در حالي است كه ارزش بازار سرمايهگذاريها بيش از سههزار و 500 ميليارد تومان (با فرض فقدان اضافه ارزش در سهام خارج بورسي) است. اين ارقام ميتواند nav شركت را بيش از يكهزار و 750 تومان به ازاي هر سهم قرار دهد. چقدر با اين ارزشگذاري موافق هستيد؟
ارزش داراييهاي شركت با برآورد ما چهارهزار ميليارد تومان است اما قيمتگذاري روي سهم را بايستي بازار طي فرآيند عرضه اوليه انجام دهد. Nav شركت به ازاي هر سهم نيز كه در سوال خود به آن اشاره داشتيد، بايد با سرمايه جديد (600 ميليارد تومان) محاسبه و مدنظر قرار گيرد.
همه زير مجموعههاي مهم شما به جز پتروشيمي خراسان در بورس و فرابورس پذيرفته شدهاند. آيا براي خراسان نيز برنامه مشابهي داريد؟
سهام ما در خراسان 20درصد است، اما در حال تعامل با ديگر سهامداران هستيم كه در صورت موافقت اين شركت را نيز وارد فرابورس كنيم.
همچنين پتروشيمي مارون نيز در فرابورس پذيرفته شده است و به زودي شاهد معاملات سهام خود خواهد بود.
به تازگي سهام پالايش نفت تبريز را خريداري كردهايد. آيا ميزان مالكيت شما در آن شركت به حد كنترل رسيده است؟ با توجه به تفاوت قابل ملاحظه صنعت پالايشگاهي از پتروشيمي (كه حاشيه سود به مراتب محدودتر و مشكلات بيشتري دارد) استراتژي مجموعه در ورود به اين سرمايهگذاري چه بوده است؟
هنوز مالكيت و مديريت هيچ يك از پالايشگاههاي كشور به طور كامل در اختيار هيچ گروهي قرار نگرفته و پالايشگاه تبريز نخستين پالايشگاهي است كه ما توانستيم در سه مرحله خريد سهام كنترلي آن را در دست بگيريم.
با توجه به سرمايهگذاريهاي صورت گرفته، معتقديم كه سودآوري اين پالايشگاه ميتواند از واحدهاي پتروشيمي ما بيشتر باشد. در واقع پالايشگاه به نسبت حجم سرمايهگذاري انجام شده، توانايي ايجاد سود بيشتري خواهد داشت. توجه كنيد كه گردش مالي پالايشگاه تبريز با ظرفيت 120 هزار بشكه در روز، سالي 6 هزار ميليارد تومان است كه در صورت مديريت كارآمد و خوب ميتواند پنج درصد سود فروش نصيب سهامداران خود كند. لازم به يادآوري است حجم فروش همه زيرمجموعههاي نفت و گاز پارسيان به روي هم برابر با پالايشگاه تبريز است.
بنابراين، شركت نفت و گاز پارسيان با هدف متنوع سازي و حضور در صنايع بالادستي سهام اين پالايشگاه را به پرتفوليوي خود اضافه كرده است. از ابتداي ورود ما به پالايشگاه تبريز اين شركت 70 درصد افزايش سودآوري داشته و اميدواريم در سال آينده اين رشد سودآوري سالانه به 100 درصد نيز برسد.
حدود 80 درصد افزايش ارزش پرتفوليوي شما به پتروشيمي پرديس و زاگرس وابسته است. به اين ترتيب نوسانات قيمت جهاني اوره و متانول تاثير شگرفي بر سودآوري و ارزش سهام شما خواهد داشت. با توجه به اينكه دو محصول فوق اكنون در قيمتهاي بالاي تاريخي خود معامله ميشوند، پيشبيني شما از آينده قيمت اين دو محصول چيست؟
قيمت متانول به تازگي هيچ رشدي نداشته و به نظر ما پايين هم هست. زيرا طي 6 سال گذشته در مقطعي به 600 دلار در هر تن نيز رسيده بود و فكر ميكنم در حال حاضر در كف قيمت خود(350 دلار) به سر ميبرد.
اما قيمت اوره به علت رشد تقاضاي آن بالا است و البته از ديدگاه كارشناسي اكنون بين قيمت اوره، آمونياك و نفت تناسب منطقي برقرار است.
علاوه بر اين، كاهش قيمت اوره، در سودآوري شركتهاي ما در بلندمدت تاثير چنداني ندارد؛ زيرا واحدهاي توليدكننده، در سالهاي اول بهرهبرداري هستند و به زودي حجم توليد بيشتري خواهند داشت كه حتي اگر قيمت اوره به نصف هم برسد، با افزايش ظرفيت ميتوانند سود فعلي خود را حفظ كنند.
برخي معتقدند ارزش گذاري پرديس و زاگرس در محدوده سه ميليارد دلار به مراتب دور از ارزش جايگزيني آنها و تنها به علت قيمت بالاي فروش محصول حاصل شده است. نظر شما در برابر اين ديدگاه چيست؟
هزينه مالي ايجاد چنين پروژه هايي در حال حاضر بسيار بالا خواهد بود. به عبارتي ديگر، حتي اگر هزينه اوليه سرمايهگذاري نيز كم باشد، با در نظر گرفتن خواب سرمايه و يك دوره
دست كم پنج تا 6 ساله براي ايجاد چنين واحدهايي و نيز ديگر محدوديتها در تامين تجهيزات لازم به سرمايه گذاري بالايي نياز است. بنابراين، ارزش گذاري بازار براي اين شركتها خيلي هم دور از انتظار نيست.
شركتهاي زيرمجموعه شما قيمت گاز مصرفي را در محدوده 700 ريال در هر متر مكعب برآورد كردهاند، آيا اين رقم تاكنون با دولت قطعي شده و در صورت اجراي فاز جديد تحول، آسيب پذيري از تغيير قيمت گاز را تا چه حد ارزيابي ميكنيد؟
به نظر ما قيمت گازي كه براي پتروشيمي ها در نظر گرفته شده بسيار گرانتر از قيمتي است كه كشورهايي شبيه قطر، كويت و عربستان به واحدهاي توليدي خود مي دهند.بر اين اساس، در جلسه هايي كه با رييس مجلس و وزير نفت داشتيم در زمينه تثبيت قيمت خوراك براي پنج سال و عدم افزايش نرخ خوراك استدلال هايي مطرح كرديم كه به نظر ميرسد از سوي آنان پذيرفته شده و در حال برنامهريزي براي انجام آنها هستند و اين امر به احتمال زياد در قانون بودجه قطعيت خواهد يافت. بنابراين، بابت قيمت گاز مصرفي تهديدي متوجه واحدهاي مجموعه نخواهد شد.