کجایی داش بابک,بیا که قیصر... نه
صنعتتو کشتن...(پ .ن :در اینجا باید از صنعتمون استفاده میکردم که ایهام نداشته باشه,ولی برای صتایع ادبی صرف نظر کردم.)
من نه تنها به زن دوم که ابدا
زن اول که هیچ
همون خواستگاری که میخواستیم بریم هم,به ننه بابام گفتم, دس نگهدارن ببینیم
بینیم وضعیت بیمار چطوره.اگه مرد که مجبوریم تا سالش صبر کنیم
حالا دکتر جان این بیمار ما حالش به زودی خوب شدنیه یا طول درمان طولانیه؟
مخلصم