صفحه 3 از 6 نخست 123456 آخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 53

موضوع: *آشنایی با تاریخ وفرهنگ اقوام*

  1. #21
    عضو فعال ماهور آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    نوشته ها
    1,238
    تشکر
    15,010
    تشکر شده 10,491 بار در 1,256 ارسال
    سلام
    امکان داره از آداب و رسوم این اقوام نیز عکس بزارید؟؟
    ممنونم به خاطر مطالب مفید و پربارتان جناب پاشا
    چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
    گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر...

  2. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید ماهور از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #22
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال



    قشقایی یکی از ایلات بزرگ ترک ایران است و از ایلهای بزرگ ایران از لحاظ جمعیت به شمار میرود. زبان قشقاییها ترکی قشقایی است که همانند و شبیه زبان ترکی آذربایجانی است.Ethnologue report for language code: qxq[مدرک بهتر] و در طبقه بندی زبانها شاخه از زبان ترکی آذربایجانی محسوب می شودLinguistic Lineage for Kashkay[مدرک بهتر] قشقاییها شیعه جعفری هستند و به آداب و رسوم خود علاقهمندند. مرکز اصلی این ایل استان فارس است.اما به دلیل وسعت اراضی وقلمرو در دیگر استانها نیز ساکن میباشند از جمله: کهکیلویه وبویراحمد، چهارمحال بختیاری( جونقان- بلداجي، بروجن، سامان)، خوزستان(هفتکل)و اصفهان(قسمتهایی ازسمیرم، شهرضا، دهاقان وفریدن). بوشهر ( دشتستان و دشتی )قشقاییها در دورههای مختلف بهتدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شدهاند. عشایر ترکزبان در سراسر ایران پراکندهاند. استقرار ایلات ترک در مناطق گوناگون ایران در دوران سلجوقیان، مغولان، تیموریان و صفویه شدت یافتهاست. البته برخی مردم شهر جونقان در استان چهارمحال و بختیاری را اصیلترین قشقایی هایی میدانند که بواسطه تتبعید توسط شاهان صفوی به سرزمین بختیاری کوچانده شده اند.جمعیت ایل قشقائی نیم میلیون (تخمین سال ۱۹۸۶) Library of Congress-Qashqais) و ۱٬۵۰۰٬۰۰۰ Languages of Iran-ethnologue و 2.750.000 تخمین زده میشود.

    اتومبیل نیسان قشقایی
    شرکت اتومبیلسازی ژاپنی نیسان در سال ۲۰۰۷ میلادی مدل جدید و جمع و جوری از اسیووی خود با نام نیسان قشقایی به بازار ارائه کرد.این شرکت دلیل نامگذاری این ماشین را مشهور بودن افراد ایل قشقایی به سخت کوشی عنوان کرده است. این نوع نامگذاری برای دومین بار است و برای بار اول این شرکت نام یک ایل مغربی را برای یکی از ماشینهای خود انتخاب کرده بود.

  4. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #23
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال
    باعرض سلام وادب خدمت خانم آمن عزیز
    وبا تشکر اززحمات شما وآرزوی پیروزی وسلامتی وشادکامی برای شما وسایردوستان ومدیران سایت وزین بورسی
    پیام خصوصی کارنمی کرد گفتم همین جا بنویسم حالا ازآن پیام های سرگشاده شد . درهرحال شما اینجا هستید .
    من که همیشه اولین جایی که پس ار کانکت شدن سرمی زنم همین جااست .خانه مجازی من هم همین جاست والان بیشتر استفاده می کنم .
    من سایت بورسی را با هیچ سایت دیگری عوض نمی کنم .
    الان هم چند مدتی هست که نقد شدم وکمتر معامله می کنم .هرچند که قصد داشتم به طورکامل خارج بشوم ولی بازنشد که ..
    الان هم بیشتر از محضردوستان استفاده می کنم .
    ان شاءا.. ازاین به بعد بیشتر درخدمت شما خواهم بود .
    اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

  6. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #24
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط PASHA نمایش پست ها
    باعرض سلام وادب خدمت خانم آمن عزیز
    وبا تشکر اززحمات شما وآرزوی پیروزی وسلامتی وشادکامی برای شما وسایردوستان ومدیران سایت وزین بورسی
    پیام خصوصی کارنمی کرد گفتم همین جا بنویسم حالا ازآن پیام های سرگشاده شد . درهرحال شما اینجا هستید .
    من که همیشه اولین جایی که پس ار کانکت شدن سرمی زنم همین جااست .خانه مجازی من هم همین جاست والان بیشتر استفاده می کنم .
    من سایت بورسی را با هیچ سایت دیگری عوض نمی کنم .
    الان هم چند مدتی هست که نقد شدم وکمتر معامله می کنم .هرچند که قصد داشتم به طورکامل خارج بشوم ولی بازنشد که ..
    الان هم بیشتر از محضردوستان استفاده می کنم .
    ان شاءا.. ازاین به بعد بیشتر درخدمت شما خواهم بود .

    جناب پاشای عزیز
    به احتمال زیاد شما هم مانند دوست من سرکار خانم ماهور برای گرفتن پیام خصوصی دچار تغییراتی که بعد از خرابی سایت اعمال شده،شده اید...
    با این حال پیگیری خواهم کرد و در اولین فرصت که تغییرات بنیادی سایت اعمال بشه پیام خصوصی و دیگر مشکلات دوستان برطرف خواهد شد
    امید هر جا هستین موفق و سرفراز باشید
    منتظر نوشته های شما هستیم..
    to continue, please follow me on my page

  8. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #25
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال
    آشنایی با شهرهمدان



    شهر همدان بر روش طراحی شهرهای دایرهای یا متحدالمرکز استوار است که در اصطلاح جغرافیا به این گونه شهرها سبک باروک گفته میشود. میدان مرکزی همدان در حکم همان نقطهٔ مرکزی دایرهاست. بنای این میدان در سال ۱۳۰۷ خورشیدی آغاز و از اوایل ۱۳۱۱ مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاست. شعاع میدان مرکزی همدان ۸۰ متر است. در فاصلههای دورتر از محیط این میدان بلوارها و خیابانها با شعاع بزرگتر قرار دارند که در حال حاضر به علت توسعهٔ شهر در برخی از جهتهای شهر تا دایرهٔ سوم هم رسیدهاست. به این دایرهها در اصطلاح خیابانهای کمربندی گفته میشود. ۶ خیابان اصلی شهر به نامهای باباطاهر، اکباتان، شهدا، تختی، بوعلی و شریعتی، به میدان مرکزی همدان وصل شدهاند. عرض این خیابانها ۳۰ متر است و با فاصلهٔ ۶۰ متر و زاویهٔ ۶۰ درجهای به شش جانب شهر منشعب میشوند.[۵۳]


    تاریخچه

    نوشتار اصلی: تاریخچه همدان


    پیش از اسلام

    همدان به عنوان یکی از کهنترین شهرهای ایران، از پیشینه چندهزارسالهای برخوردار است. پیش از آمدن اقوام آریایی، شهر همدان از زیستگاههای اصلی قوم کاسیان به شمار میآمدهاست.[۲۰] در کتیبههای آشوری (هزارهٔ دوم قبل از میلاد) از آنجا به عنوان یکی از ایالات کارکاشی (قوم کاسیان) یاد گردیده و آمدهاست که تیگلات پالسر یکم، شاه آشور این شهر را در ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد فتح کردهاست.[۲۱]

    در مورد زمان و چگونگی احداث و نام بنیانگذار شهر همدان بین روایتهای مورخین و جغرافیادانان یونانی و همچنین مابین مورخین اسلامی اختلافنظر وجود دارد. به گفتهٔ هرودوت این شهر را نخستین شاه ماد دیاکو بنیان نهادهاست.[۲۲]

    مهاجرت مادها
    شاهنشاهی ماد (۵۵۰ پ. م.) نخستین شاهنشاهی آریاییتباران در ایران

    در حدود اوایل هزارهٔ دوم پیش از میلاد رویدادهایی در آسیای مرکزی پدیدار میشود که موجب نقل و انتقال اقوام و اقوام ایرانیتبار که در سرزمین پهناوری در این ناحیه ساکن بودند، میگردد. در این هنگام دو قبیلهٔ ایرانی مادی و پارسی که با یکدیگر تفاوت اندکی در گویش داشتند، بسوی سرزمینهای جنوبیتر کوچ کردند. تیرهٔ مادی در نواحی جنوب شرقی دریاچه ارومیه بین همدان و تبریز امروزی جای گرفت و بعدها تا اصفهان نیز پیش رفت.[۲۳]

    در زمان مادها مهمترین راههای کاروانرو در اکباتانا تلاقی میکردند و این شهر قلب ماد قدیم به شمار میرفت معمولاً معتقدند که هگمتانه به معنی محل تجمع یا بازار یا چیزی نظیر آن است البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که جلسات عمومی اتحادیه قبایل در این نقطه برگزار میشدهاست. در یکی از جلسات عمومی اتحادیه قبایل، دیاکو به رهبری انتخاب شد. دیاکو هگمتانه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد. مکان این شهر برای پایتخت شدن کاملاً مناسب بود، زیرا مشرف بر راهی بود که به بابل و آشور میرفت.[۲۴] بر اساس نوشتههای هرودوت مورخ یونانی به دستور دیاکو نخستین پادشاه ماد در اکباتانا استحکامات عظیمی شامل ۷ دژ مشهور به قصر هفتحصار و کاخهای شاهی برپا شد.[۲۵] بیشتر پژوهندگان علوم تاریخ و باستانشناسی بر این باورند که تپه و بناهای امروزی هگمتانه، در دل شهر همدان، برجایماندهٔ بقایای همین تأسیسات میباشند.[۲۶]

    از هخامنشیان تا حملهٔ اعراب


    کوروش بزرگ در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، آستیاگ، آخرین پادشاه ماد را شکست داد و همدان را مقر تابستانی خود قرار داد. بدین ترتیب با تصرف همدان اولین حکومت آریاییان به دست شاخهٔ دیگر آریایی که پارسها بودند، منقرض شد.[۲۷]

    بعد از انقراض مادها همدان هر چند مرکزیت نخستین را از دست داد ولی به عنوان یکی از سه پایتخت هخامنشیان مورد توجهٔ خاص بود. وجود کتیبههای گنجنامه بقایای ستونهای سنگی کاخهای هخامنشی، جامها و الواح زرین و سیمین به دستآمده از همدان، حاکی اهمیت این منطقه در دورهٔ هخامنشیاست.[۲۸]

    از نظر تاریخی مشخص است که اسکندر مقدونی دو بار از همدان دیدار کردهاست، نخست در تعقیب داریوش سوم در ۳۳۰ سال پیش از میلاد و برای دومین بار در ۳۲۴ سال پیش از میلاد در راه بازگشت از هند. اسکندر پس از ورود به همدان جشنی به مناسبت پیروزیهای خود برپا کرد. پلوتارک مینویسد، در حین برگزاری این جشن، دوست دوران کودکی اسکندر هفستیون به طور ناگهانی درگذشت. پس از این واقعه اسکندر سرزمینهای اطراف همدان را به باد غارت گرفت، باروهای شهرهای اطراف را ویران ساخت و مردم این سامان را به بهانهٔ پیشکش قربانی برای هفستیون، دوست محبوبش از دم تیغ گذراند.[۲۹] به عقیدهٔ برخی از محققان مکانی به نام مزار اسکندر که قبلاً نزدیک تپه هگمتانه قرار داشت، در اصل مزار هفستیون بودهاست.[۳۰] در اواخر دوره سلوکی شهر همدان محل تلاقی و برخورد متعدد آنان با قوای اشکانیان بود تا اینکه مهرداد یکم در سال ۱۵۵ پیش از میلاد شهر را تصرف کرد.[۲۸]


    همدان پایتخت تابستانی شاهان اشکانی نیز بودهاست. در دامنهٔ تپهٔ مصلی همدان، شیر سنگی بزرگی قرار دارد. ظاهراً در زمان اشکانیان این مجسمه با مجسمهٔ دیگری که نظیر و قرینهٔ آن بوده، در سمت یکی از دروازههای شهر نصب بودهاست. بعدها عربها آن دروازه را بابالاسد خواندند.[۳۱] از دورهٔ اشکانی در همدان گورستان پارتی برجایاست. همدان یکی از آخرین پایگاههای مقاومت اشکانیان در برابر حکومت تازهنفس ساسانی بود. از آرتاباز پسر اردوان پنجم آخرین شاه اشکانی، که پس از مرگ پدرش درنبرد با سپاهیان اردشیر بابکان رهبری مبارزات را به مدت ۳ سال تا ۲۳۰ میلادی علیه اردشیر بابکان ادامه داد، سکهای یک درهمی در دست است که محل ضرب آن همدان به سال ۲۲۷ میلادیاست.[۲۸]

    در دوره ساسانی شهر همدان یکی از ضرابخانههای این حکومت بوده و سکههای متعددی از این دوره در این شهر کشف شدهاست. در کتابچهای به نام شهرستانهای ایرانشهر که در زمان قباد یکم حدود ۵۰۰ میلادی به زبان پهلوی نگاشتهشده، بنای همدان به یزدگرد یکم نسبت دادهشده و این نشاندهندهٔ عملیات عمرانی مهمیاست که توسط او در همدان صورت گرفتهاست.[۲۸]


    پس از اسلام

    شهر همدان مقارن با تاختوتاز اعراب به ایران و فتح آن به دست مسلمانان چندان اهمیت و اعتبار داشت که اعراب گشودن آن را پس از فتح نهاوند، بزرگترین پیروزی خود بر ساسانیان شمردند.[۳۲]


    از حکومت خلفای راشدین تا صفویه

    بنا بر گفتهٔ طبری همدان برای بار اول به سال ۶۴۲ میلادی (۲۱ هجری)، و در برخی از منابع دیگر، در سال ۶۴۰ میلادی (۱۹ هجری) و به فاصلهٔ کوتاهی پس از فتح نهاوند با صلح توسط سپاه اعراب گشوده شد. پس از تسلط اعراب بر همدان، نخست مردم همدان قبول جزیه نمودند و صلح کردند اما چون چندی گذشت حاکم ایرانی شهر همدان که مورخین از وی به عنوان حیش و با لقب خسروشنوم یاد کردهاند، سر از اطاعت و انقیاد اعراب باز زد و دستور داد شهر را با حصارهای مستحکم، قابل مقاومت در مقابل اعراب سازند.

    در سال ۶۴۴ میلادی (۲۳ هجری)، خلیفهٔ دوم عمر بن خطاب جمعی از سپاهیان را مأمور مقابله با شورش همدان نمود. خسروشنوم نیز از آذربایجان جمعی را به مدد خواست و صفی محکم بیاراست. در ده معروف به راجرود جنگی خونین به مدت سه شبانه روز بین طرفین ادامه داشت تا اینکه خود خسروشنوم به قتل رسید و ایرانیان بدون سردار روی به فرار نهادند و همدان برای بار دوم، شش ماه پس از به خلافت رسیدن خلیفهٔ سوم، عثمان به دست اعراب افتاد. در دوران خلافت عثمان نیز مردم همدان دست به شورش و اغتشاش زدند و عثمان مغیره بن شعیبه را مأمور دفع شورش قرار داد.[۳۳] بعد از فتح همدان به دست مسلمانان بهتدریج بعضی از طوایف عرب در این شهر ساکن شدند و از آن میان بنوسلمه حکومت شهر را به دست گرفت.[۳۲]


    از اواسط قرن سوم حکومت شهر به دست سادات علوی افتاد. آنان به عنوان علویان در همدان حکمرانی کردند. بنای ارزشمند گنبد علویان یادگار این دورهاست.[۳۲]

    در سال ۹۳۱ میلادی (۳۱۹ هجری) همدان مورد حملهٔ مردآویج، بنیانگذار سلسلهٔ آل زیار قرار گرفت. مردآویج به خاطر آنکه مردم همدان خواهرزادهٔ وی بنام ابوالکرادیس را همراه با عدهای از سپاه دیلم به قتل آوردهبودند، این شهر را عرضهٔ غارت و قتلعامی عظیم کرد. مردآویج شیر سنگی را از دروازههای شهر به خاک افکند، در نتیجه یکی از این دو مجسمهٔ تاریخی بینظیر به کلی خرد شد و دیگری هنوز هم باقیاست.[۳۴]

    در قرن دهم و یازدهم میلادی (از نیمهٔ دوم چهارم هجری تا سال ۴۱۴ هجری قمری) همدان یکی از پایتختهای ایران محسوب میشد زیرا در این دوره شاخهای از خاندان آل بویه در این شهر حکومت میکردند. ابوعلی سینا دانشمند مشهور ایرانی مدتی در این شهر وزارت شمسالدوله دیلمی را به عهده داشت. آرامگاه این فیلسوف و پزشک نامدار اکنون در شهر همدان قرار گرفتهاست.[۳۵]

    در دوران سلجوقیان همدان مرکز سیاسی و پایتخت این دودمان در غرب ایران بود و به همین علت چند تن از سلاطین سلجوقی از جمله سلطان مسعود بن محمد بن ملکشاه و سلطان محمد بن محمود در همدان مدفون شدند. در ابتدای این دوران تعداد زیادی مدرسه در این شهر راهاندازی شد و دانشمندان و طالبان علم و دانش از جاهای دیگر به سوی همدان روان شدند. البته این دوره کوتاهمدت بود و دلیل جنگهایی آتی که بین این سلسله و خلافت عباسی درگرفت، این شهر دچار آسیبهایی شد.[۳۶] باباطاهر عریان شاعر نامدار همدان همزمان با پادشاهی نخستین شاه سلجوقی، طغرل بیک میزیستهاست. شرح ملاقات طغرل و باباطاهر در کتاب راوندی آمدهاست.[۳۷]

    مغولان در تعقیب سلطان محمد خوارزمشاه بعد از آنکه ری و قم را ویران کردند به سوی همدان حرکت کردند. همدان دو بار توسط مغولان مورد حمله قرار گرفت. بار اول در سال ۶۱۸ هجری به دلیل وحشتی که مردم داشتند، از مغولان اطاعت کردند و آنان نیز به غارت اموال اکتفا کردند.

    حملهٔ دوم مغولان به همدان در سال ۶۲۷ هجری اتفاق افتاد. این بار مغولان انتظار داشتند که مردم همدان تمام و اموال و ذخایر غذایی خویش را به آنها ببخشند و اماننامه بگیرند اما این بار مردم تصمیم به مقاومت گرفتند و همگان در جنگ و پایداری تا پای مرگ همداستان شدند. پس از سه روز نبرد و کشتهشدن گروه کثیری از مغولان سرانجام شهر به دست مغولان افتاد و مردم شهر قتلعام شدند. مغولان پس از این قتلعام شهر را به آتش کشیدند.[۳۸]

    محققان وجود دو تپه حاصل از گورهای جمعی در میدان وسیع محلهٔ دوگوران همدان را، آثار بازماندهٔ این قتلعام میدانند. گمان میرود بازماندگان از آنجائیکه فرصت دفن کشتگان را نداشتند، همهٔ کشتگان را به صورت دو تپه برروی هم انباشته و خاک بر آنان پوشاندند.[۳۹]

    پس از به خاک و خون کشیدن مردم همدان و تسلط کامل مغولان بر این شهر بایدوخان ششمین ایلخان مغول در سال ۶۹۵ هجری در این شهر تاجگذاری کرد و به سبب اینکه به این شهر و مردم آن علاقهمند شدهبود، با کوشش تمام به ترمیم آن پرداخت و دیگر حکام مغول هم از وی پیروی کردند؛ بدین طریق در عهد ایلخانان در قرون هفتم و هشتم هجری این شهر تا حدی رونق و اهمیت سابق را باز یافت.[۴۰] خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی در دوران فرمانروایی ۳ تن از ایلخانان مغول در مقام وزارت بود و این شهر از توجه آن وزیر بهسازگر و دانشمند برخوردار شد. ابنیهٔ مهمی مانند بقعه استرومردخای مقبرهٔ سابق باباطاهر، امامزاده اظهر و امامزاده هود و غیره از این دوره برجای ماندهاست. این رونق و آبادانی دیری نپایید و لشکریان تیمور شهر را تصرف و ویران نمودند. پس از آن همدان برای حدود ۳۰۰ سال تقریباً به فراموشی سپردهشد.[۳۲]


    از صفویه تا انقلاب مشروطه


    در دوره صفویه دوباره از نعمت و آبادانی بهرهمند گردید. پس از انقراض سلسلهٔ صفویه و بروز هرج و مرج در ایران در سال ۱۷۲۴ میلادی (۱۱۳۸ هجری)، شهر همدان به تصرف احمد پاشا عثمانی والی عثمانی درآمد و بر اثر مقاومت مردم در برابر قوای عثمانی، گروه بزرگی از مردم شهر قتلعام شدند.[۳۲] حزین لاهیجی که خود از نزدیک نظارهگر مقاومت مردم همدان در برابر قوای عثمانی و قتلعام آنان بوده، شرح این ماجرا را در کتاب سیاحتنامهٔ ایران خود آوردهاست.[۴۱] شش سال بعد در سال (۱۱۴۴ هجری)، نادر افشار همدان را از تصرف عثمانیها درآورد و سرانجام در سال (۱۱۴۴ هجری) به موجب پیماننامهای میان ایران و عثمانی، شهر همدان به طور قطع به ایران واگذار شد.[۴۲][۳۲]

    در دوران زندیه همدان در دست امیران آن خاندان بود و در سال (۱۱۹۳ هجری) علی مرادخان نوهٔ خواهری کریمخان زند بعد از مرگ وی دم از استقلال زد و همدان را به عنوان پایتخت خود برگزید. او در این شهر به نام خود سکه ضرب کرد.[۳۲]

    در سال (۱۲۰۵ هجری) آقا محمد خان قاجار همدان را تصرف کرد و برج و باروی آن را ویران کرد. در طول حکومت قاجاریان موقعیت شهر همدان به تدریج تثبیت شد. بازسازی و احداث بازار و مسجد جامع همدان و تویسرکان و ملایر از یادگارهای این دورهاست.[۳۲]
    از دوران مشروطه تا معاصر [ویرایش]

    مظفرالدین شاه، فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی امضا کرد. جالب است اگر بدانید که نمونهای کوچک از نظام حکومت مشورتی حدود ۲ سال پیش از وقوع گستردهٔ انقلاب مشروطیت در همدان به وقوع پیوسته بود و علیخان ظهیرالدوله حاکم منصف و متنفذ همدان، شورائی ۵۰ نفره از برگزیدگان اعیان و اشراف و اصناف و علما و تجار و اقلیتهای دینی فراهم نمود تا در امور حکومت مشورت و همیاری و همفکری کنند. این دوران مثبت حکومت ظهیرالدوله در انسجام فرهنگی و اجتماعی همدان تأثیر فراوانی داشت، به گونهای که پس از استقرار نظام مشروطه در ایران، این منطقه از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رشد بسیار چشمگیری یافت.
    گردان ارمنیان تحت استخدام نیروهای انگلیسی در سال ۱۹۱۷ میلادی و در طی جنگ جهانی اول در همدان.

    هر چند که متأسفانه وقوع جنگ جهانی اول این شهر و منطقه غرب کشور را تبدیل به میدان زورآزمایی دول متخاصم و دچار نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی فراوانی نمود. قحطی و مشکلات فراگیر شد و اینگونه بود که به ناچار تلاش معیشت و عشق حیات، مردم را از توجه به مسائل فرهنگی بازداشت.[۴۳]

    در اواخر دوران قاجار شهر همدان با فاصلهٔ ۱۰ سال شاهد دو قحطی بزرگ بود. نخست در سالهای حدود ۱۲۸۶ شمسی، قحطی مصنوعی در دوران حکومت علیخان ظهیرالدوله بهخاطر مخالفت خوانین همدان با افکار مشروطهخواهانهٔ ظهیرالدوله حاکم همدان و قحطی دوم قحطی در دوران جنگ جهانی اول و در سالهای حدود ۱۲۹۶ شمسی بود. در طی این جنگ شهر همدان به تناوب به اشغال قوای روس، عثمانی و انگلیس درآمد و این شهر ستاد سپاهیان آنها بود.[۳۲] [۴۴]

    رضاخان پهلوی در تاریخ ۱۲۹۴ شمسی، برابر با ۱۹۱۵ میلادی ریاست تیپ قزاقخانه همدان را (آتریاد همدان) به عهده گرفت. تعداد نفرات این تیپ بالغ بر ۱۲۰۰ نفر میشد. در همین دوران بود که شالودهٔ طرح کودتا ریخته شد و سرانجام در نتیجه مذاکرات و هماهنگیهای به عمل آمده، کودتا در روز سوم اسفند سال ۱۲۹۹ شمسی به وقوع پیوست و رضاخان به همراه قوای آتریاد همدان بدون کمترین مقاومتی وارد تهران شده و کلیه ادارات دولتی و مراکز نظامی تحت اشغال درآورد.[۴۵] در دوران جنگ ایران و عراق شهر همدان بارها هدف بمبارانهای عراق واقع شد. یکی از شدیدترین حملات بمباران در روز جمعه ۲۵ تیر ماه ۱۳۶۱ شمسی توسط جنگندههای عراق بود که همزمان با روز جهانی قدس انجام گرفت. در این حمله دهها خانهٔ مسکونی در ۴ منطقه از شهر همدان ویران شدند و ۹۷ تن از شهروندان همدانی کشته و ۵۹۵ تن دیگر زخمی شدند.[۴۶]


    تصویری نقاشی شده از همدان در سال ۱۸۵۰ میلادی





    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%...AF%D8%A7%D9%86

  10. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #26
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال
    قوم تركمن


    تركمن ، قومی ترک زبان عمدتاً در آسیای میانه . این قوم بازماندة ترکمانان غُز( اُغُز) هستند. ترکمانان غز در قرون اولیة اسلامی در شبه جزیرة منقشلاغ (منقشلاق) در ساحل شرقی دریای مازندران ، و نواحی اطراف آن استقرار یافته بودند.

    قوم ترکمن از اختلاط قبایل گوناگون ترکمان غُز در منقشلاغ و اُوسِت یورت (فلاتی در مشرق منقشلاق ) و رشته کوههای بَلْخان و خوارزم و بعضی قبایل بیگانه ، در قرن هشتم و نهم به وجود آمد . اکثر مردم جمهوری ترکمنستان ، اهالی دشت ترکمن (ترکمن صحرا) در شمال استان گلستان ، جماعاتی از ساکنان شمال استان خراسان و ساکنان بخشی از شمال افغانستان ترکمن اند. گروههای بزرگی از ترکمنها در جمهوریهای تاجیکستان و ازبکستان و قزاقستان و گروههایی از آنان در آستاراخان و استاوروپل روسیه سکونت دارند. در استان تسن هانِ چین نیز دهها هزار ترکمن زندگی می کنند.



    بجز ترکمنهای آسیای میانه ، بسیاری از ترک زبانان عراق ، سوریه ، اردن ، لبنان و ترکیه ترکمان نامیده می شوند. میان آنان و قوم ترکمن آسیای میانه پیوند مستقیمی ، از نوع پیوند قبایل ترکمن ایران و افغانستان و ترکمنستان و ازبکستان ، وجود ندارد. اینان اعقاب آن دسته از ترکمانان غُز یا سلاجقه اند که در قرن پنجم و ششم ، پس از مهاجرت به خاورمیانه ، تدریجاً هویت قومی خود را از دست دادند .




    بجز دشت ترکمن و شمال خراسان ، در مناطق گوناگون ایران نیز صدها هزار تن از بازماندگان ترکمنهای آقاجری (آغاجری) و افشار و ایوائی و بایندر و بیات و بیگدلی و پُرناک (پورناک) و خَلَج سکونت دارند که نام قدیمی و شباهتهای ظاهری با اجداد خود را از دست داده اند. از آن نامگذاری قدیمی بعضی نشانه های جغرافیایی باقی مانده (نظیر ناحیة تراکمة لارستان فارس ) که یادگار ترکمنهای ساکن لارستان در قرن هشتم است.

    قلمرو ترکمنهایی که در آسیای میانه زندگی می کنند، به طور تقریبی ، از شمال به دریاچة آرال و فلات اُوسِت یورت ، از جنوب به رودخانة گرگان و کوههای شمال خراسان و مرزهای شمالی افغانستان ، از مشرق به آمودریا و از مغرب به دریای مازندران منتهی می شود.


    ترکمنهاي ايران


    ترکمنهاي ايران در منطقه ترکمن صحرا واقع در مرز شمالي ايران و جمهوري ترکمنستان و همچنين در قسمت شمال شرقي خراسان زندگي مي کنند. اغلب ترکمنهاي ايران را طوايف يموت، گوکلان، سالير و همچنين ساريق و تکه تشکيل ميهند.

    اين قوم بيش از هر کالايي به فرشهاي خود علاقمند بوده و آنها را به شکلها و اندازههاي گوناگون ميبافتهاند تا نيازهاي متنوع زندگي کوچ نشيني و نيمه کوچ نشيني را برآورد، نمادهاي آن نوع زندگي را يادآوري کند و مايه شادي زندگي کوچ نشيني باشد.

    بنياد اقتصادي زندگي اغلب ترکمنها، مثل همه عشاير، دامداري است. با وجود اين، اوضاع جغرافيايي و سياسي گاه امکانات بهتري مثل کشاورزي را فراهم ميآورد.


    زنان عشاير و از جمله ترکمنها در انواع بافتهها چنان کاردان و مسلط بودند که با ساده ترين ابزارها مجموعه متنوع و شگفت انگيزي را ايجاد ميکردند که گاه به ويژه هنگام عروسي، بر روي شتر و اسب به نمايش گذاشته ميشد.




    کهنه ترين اين نمونهها از قرن دوازدهم هجري (هيجدهم ميلادي) عقب تر نميرود و به همين دليل، تاريخ قالي ترکمن اساساً روشن نيست.

    کهنهترين و عمدهترين قاليهاي ترکمن از قرن نوزدهم ميلادي، باقي مانده است. در عين حال که بافت قالي در بين برخي از قبايل ترکمن تأييد نشده است، چندين قبيله که قديمتر، بزرگتر و نيرومندتر از همه هستند قالي مي بافته اند.

    تاريخ قالي ترکمن انعکاسي از تاريخ اين قوم است. همچنان که در مورد تاريخ هيچ قبيلهاي نمي توان با اطمينان سخن گفت، بيان تاريخ قالي ترکمن نيز خالي از اشکال نيست الگوي کلي قالي ترکمن نشان از تحولات شديد ندارد، زيرا به صورت نقشهاي تکراري باقي مانده است.







    اين نقشها در ايران بيش از ششصد سال سابقه دارند و در بسياري از مينياتورهاي قرن هفتم هجري به بعد منعکس شده اند.
    فرش ترکمن در دورانهاي گذشته، تنها از رنگهاي گياهي و سنتي بهره ميگرفته است، اما در فاصله دو جنگ بين الملل، رنگهاي طبيعي که معروف ترين آنها روناس و قرمز دانه بود از بين رفت و رنگهاي شيميايي جاي آنها را گرفت. از ره آورد اين جنگها، از بين رفتن رنگ سرخ تيره ي (فلفلي) قديم بود که به جاي آن قرمز روناسي (آنيلين)، استفاده ميشود.




    عراق-اقوام-ترکمن های عراق
    سابقه حضور ترکمن ها در شمال عراق به دروه خلافت مامون و معتصم از خلفای عباسی در قرن نهم میلادی بازمی گردد اما بیشتر آنها همزمان با مهاجرت ترکان در زمان امپراطوری سلجوقی به ایران و آناتولی (ترکیه امروزی) به شمال عراق مهاجرت کردند

    ترکمنها پس از عربها و کردها سومین اقلیت قومی عراق محسوب میشوند.در شهرهای کرکوک، تلعفر، موصل، اربیل، کفری و طوز خرماتو زندگی میکنند. کارشناسان غربی تعداد ترکمنها را ۲۲۰۰۰۰ نفر و منابع ترکیه ای تعداد ترکمنهای عراق را ۲ میلیون نفر تخمین میزنند...
    محل اسکان ترکمنها در عراق

    جمعیت (جغرافیای) ترکمنهای عراق، از مرز ترکیه با عراق از حدود مرزی حکاری و سیرت شروع میشود.

    شهر تلعفر شمالی ترین شهر ترکمن نشین جمعیتی بالغ بر ششصد هزار نفر را شامل میشود. خط جغرافیایی که از تلعفر شروع شده و با در بر گرفتن موصل به سمت غرب و جنوب ادامه پیدا کرده و دیگر منطقه ترکمن یعنی شهرستان آلتین کپری را جای داده است و در امتداد جنوبی با فاصلهای مساوی بزرگترین شهر ترکمنهای عراق، کرکوک واقع شده که این شهر در عین حال مرکز ترکمنهای عراق شمرده میشود. در اطراف شهر کرکوک مناطق مسکونی ترک نشین زیادی وجود دارد. وقتی به سمت جنوب کرکوک حرکت میکنیم، از مناطق مسکونی ترکمنها، شهرستانهای بزرگ و مهمی مانند داکوک (تاووک)، توزحورماتو، تازه خورماتو، کیفری و روستاهای بایات را که از صدها روستا تشکیل یافته را خواهیم دید.

    همچنین وقتی از شمال به سمت جنوب حرکت کنیم با چنین روستاهایی مدام برخورد میکنیم.
    زبان

    زبان ترکمنهای عراقی ترکی جنوبی (اُغوز) و هم خانواده زبانهای ترکی استانبولی، ترکی آذری و ترکمنی است اما به زبان ترکی آذری بسیار نزدیک است و در واقع میتوان زبان ترکمنهای عراق را لهجهای از زبان ترکی آذربایجانی شمرد.به دلیل سلطه چندین ساله عثمانیها در منطقه و ارتباط ترکمنهای عراق با ترکیه زبان ادبی مورد استفاده ترکمنهای عراق از ترکی استانبولی با الفبای لاتین است.
    مذهب


    ویرایش توسط PASHA : 2012/03/02 در ساعت 18:00

  12. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #27
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال
    پیشینه تاریخ قوم ترکمن





    پیشینه تاریخ قوم ترکمن بسیار مبهم است . واژه های ترکمان ، ترکمن ، و تراکمه تا قرن چهارم در منابع فارسی و عربی به کار نمی رفت و نویسندگان مسلمان آنان را با نام «ترک » می شناختند. در فاصلة پیروزیهای قُتَیْبة بن مسلم باهلی ، از 86 تا 96، در خراسان و ماوراءالنهر و سقوط دولت قُرلُقان مسیحیِ شهر طراز به دست امیراسماعیل سامانی در 280 ، سیردریا مرز ترکان و مسلمانان بود. از اقصای فرغانه تا اسفیجاب ( اسپیجاب) ، قرلقها سکونت داشتند و از اسفیجاب تا رودخانة امپا و سواحل و جزایر دریای مازندران ، ترکان غز می زیستند .

    قرنها پیش از اسلام ، گروههایی از این اقوام ، بویژه غزها، به علت آمیختگی با ایرانیان آسیای میانه و اقوام تخاری و سُغدی ، با آنها شباهتهای ظاهری بسیاری یافته بودند. کاشغری از تأثیرات ایرانیان بر زبان ترکان و افزایش جمعیت ایرانیان در شهرهای آنان سخن گفته ، اما تاریخ آن را تعیین نکرده است . این تأثیرات پس از اسلام نیز ادامه داشت . مجاورت غزان و قرلقانِ تغییریافته با اعراب و ایرانیان مسلمان ، متضمن رویدادها و تحولاتی بود که نتایج آن در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم آشکار گردید: شهر طراز به محل بازرگانی ترکان و مسلمانان تبدیل شد غزان نومسلمان پدیدار گردیدند و دولت ترکان مسلمان قراخانی در فرغانه و ترکستان شرقی و دولت بلغارهای مسلمان ولگا به وجود آمدند. واژة ترکمان نیز تقریباً از همین زمان متداول شده است . بر خلاف تصور رایج که قدیمترین کاربرد شناخته شدة این واژه را به ابوعبداللّه مقدسی و تقریباً به میانة نیمة دوم قرن چهارم نسبت می دهد، معروفی بلخی ، شاعر فارسی زبان نیمة اول قرن چهارم و مداح امیرعبدالملک بن نوح سامانی ، در یکی از اشعارش تعبیر «نمد پاره ای ترکمانی سیاه » را آورده است.

    ریشة واژة ترکمان نامعلوم است . کاشغری به ترکیب ترک + من اشاره کرده است . ابوریحان بیرونی واژة ترکمان را به اعتبار جنبه اجتماعی آن برای ترکانی به کار می برد که مسلمان شده بودند. اما معانی برتری دهنده و تزایدی بعضی کلمات ترکی ، که مرکّب از جزء مان و صورتهای دیگر آن است (مانند دیزمان به معنای خیلی بزرگ ، بزرگی ؛ تومن به معنای ده هزار)، این تلقی را به وجود آورده که واژة ترکمان با مضمونی که نشانة عظمت است ، پیش از قرن چهارم و پنجم نیز متداول بوده است ، هرچند فقدان این اصطلاح در نخستین مکتوبات ترکی ، مانند سنگنوشته های اورخون و نیز منابع قدیمی سده های نخستین اسلامی ، در صحت این فرض تردید به وجود می آورد.

    اصطلاح ترکمان در قرون بعد شمول بیشتری یافت و بر قبایل قپچاق و خلج و قنقلی ( قانقلی) و آقاجری و حتی خزرها اطلاق شد . این اصطلاح در نیمة اول قرن پنجم و هم زمان با ترکتازیهای سلاجقه در خراسان و خوارزم رواج فراوان یافت و بیهقی و گردیزی آن را برای ترکان غز به کار بردند. پیش از سلاجقه ، ترکمانان دیگری در حدود 420 از خراسان گذشته و تا آذربایجان و ارمنستان پیش رفته بودند. تقریباً در همین زمان گروههای دیگری نیز در خراسان و رشته کوههای بلخان در قلمرو غزانِ شرق دریای مازندران پراکنده شده بودند . ترکمانان عراقی نیز از غزانی بودند که پیش از سلاجقه وارد قلمرو غربی دولت غزنوی شده و مصائب فراوانی به بار آورده بودند .

    ترکمانان سلجوقی در 426، پس از ناامیدی از اقامت در خوارزم و بخارا، با هفتصد سوار از آمودریا گذشتند. با پیوستن ترکمانان خوارزم و ترکمانان ساکن در رشته کوههای بلخان و دهستان به آنان ، نیرویی بزرگ پدید آمد. سلطان مسعود برای کاستن از خطر آنان و به امید ممانعت ایشان از شرارتهای ترکمانان خوارزم و رشته کوههای بلخان و ترکمانان عراقی ، سه تن از نوادگان سلجوق بن دقاق را با عنوان دهقان به حکومت دهستان و فسا و فراوه منصوب کرد . نام غز پس از این دوران بتدریج متروک شد و اصطلاح ترکمان جای آن را گرفت . این تغییر نام شامل آن دسته از قبایل غز که در سمت راست سیردریا، از دریاچه قراگول پامیر تا ولایت جَند، سکونت داشتند نیز می شد.



    راوندی در بیان پیروزی غزان ختلان بر سلطان سنجر و قتل و غارت هولناک خراسان در 548، آنان را «خیلی از ترکمانان » خوانده است . در قرن پنجم و ششم ، ترکمانان از آمودریا عبور کردند و تا کنار دریای مدیترانه پیش رفتند و در طول پنج قرن دهها دولت کوچک و بزرگ به وجود آوردند که اولین آنها سلاجقة بزرگ و آخرین آنها امپراتوری عثمانی بود .

    خوارزم و نواحی شرقی دریای مازندران بخشی از قلمرو اردوی زرّین بود و در اختیار فرزندان باتوخان ملقب به صاین خان قرار داشت . در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم ، مورخان ایرانی از ترکمانان خوارزم و منقشلاغ و رشته کوههای بلخان با عناوین جدیدی ، نظیر «ترکمان صاین خانی » و «ترکمان یقه » (یقه ترکمان )، یاد کرده اند که حاکی از تفاوت این مردم با سایر اقوام ترکمان خاورمیانه است . این اصطلاحات تا دورة قاجار متداول بود .

    قوم ترکمن تا قرن اخیر وحدت و دولت واحد نداشتند . قبایل بزرگ ترکمن از قرن دهم ، غالباً تابع دولتهای ایران و خانات خیوه و بخارا بودند . ظاهراً هجوم اقوام بیگانه و دشمنیهای قبیله ای تا قرن سیزدهم ، موجب جابجاییهای بزرگ ترکمنها و مانع از پیدایی دولتی واحد می شد. ترکان نوغای در نیمة دوم قرن دهم طوایف سالور را از شبه جزیرة منقشلاغ اخراج کردند. پس از آنها، چادرنشینان قلموق / قالموق / کالموک به منقشلاغ حمله بردند و بسیاری از طوایف چودور و ایگدیر/ ایگدر و سونجی / سویوناجی / سونیاجی را به شمال قفقاز فرستادند . بسیاری از بازماندگان ترکمنهای منقشلاغ پس از مدتی همزیستی و همدستی با قلموقها، سرانجام تحت فشار آنان ، که به تحریک و تشویق پنهانی دولت صفوی صورت می گرفت ، به جنوب مهاجرت کردند و گروههایی از آنان تا استرآباد پیش آمدند . چند طایفه نیز به آستاراخان گریختند و از دولت روسیه درخواست حمایت کردند .

    در قرن سیزدهم طوایف قزاق به اوست یورت و منقشلاغ حمله کردند و بازماندگان ترکمنها را بیرون راندند . در جنوب نیز دولت صفوی با سرکوبی طوایف مهاجم ازبک و ترکمن و جلوگیری از تجاوز آنان به خراسان و استرآباد و مازندران ، مانع توسعة قلمرو آنان شد. شاه عباس اول با انتقال طوایف پرجمعیت کردان چَمُشگَزَک لو به شمال خراسان و استقرار بخشیدن به آنان در مناطق بزرگ
    آخال و اتک ، پیشروی ترکمنها و ازبکها را متوقف کرد . در اواخر دورة صفوی ، بار دیگر ازبکها و ترکمنها، به مناطق آخال و اتک رفتند و کردان را به جنوب کوههای شمالی خراسان راندند . تکه ها تقریباً در همین سالها در اطراف نسا مستقر شدند .

    در نیمة قرن دوازدهم ، خانات آسیای میانه و اقوام ازبک و ترکمن به اطاعت نادرشاه در آمدند ، اما قتل نادر در 1160 و حکومت متزلزل اولاد او در خراسان برای حملة مجدد اقوام ازبک و ترکمن به خراسان فرصت مناسبی فراهم آورد. در 1200، شاهمرادخان ، حاکم بخارا، به کمک ازبکها و ترکمنها شهر مرو را تسخیر کرد و پس از قتل بیرامعلی خان (حکمران مرو) گروه کثیری از مردم را به بخارا تبعید کرد .

    دولت روسیه که از زمان پترکبیر) مترصد نفوذ در آسیای میانه بود، پس از وقفه ای چهل ـ پنجاه ساله به درخواست سران بعضی قبایل ترکمن ، که مخالف حکومت خیوه بودند، بار دیگر متوجه خانات آسیای میانه شد . مأموران روسی از نیمة دوم قرن دوازدهم ، در حکومت بخارا نفوذ کرده و به مناصب عالی رسیده بودند؛ مثلاً، مهندس برناشوف ، مربی نظامی ارتش بخارا و از فرماندهان ارتش شاهمرادخان شد . کوششهای دولت روسیه برای نفوذ در آسیای میانه پس از انعقاد معاهدة ترکمان چای (1243/ 1828) سرعت بیشتری گرفت . دولت روسیه که تعهد کرده بود ایران را در تنبیه اشرار ترکمن یاری دهد، بدون درخواست دولت ایران ، ارتش خود را به خیوه فرستاد و به رغم اعتراض دولت محمدشاه قاجار، که نگران پیشروی بیشتر روسیه در قلمرو ایران بود، از تخلیة خیوه خودداری کرد .



    دولت روسیه ، تا جنگ معروف گوک تپه در 1299/ 1881 و شکست نهایی قبایل تکه ، بی وقفه به تصرف مناطق ترکمن نشین ادامه داد و پیروزیهای خود را، با انعقاد قرارداد مرزی آخال در همان سال ، به صورت قطعی و قانونی در آورد . اسنادی از روابط ایران با مناطقی از آسیای مرکزی ، این اقدامات روند تدریجی پیدایی دولت واحد ترکمن ، و در رأس آن تلاشهای ترکمنهای تکه ، را متوقف ساخت . ترکمنهای ایران که در اوایل دورة قاجار از متحدان ایل قاجار بودند ، در دورة ناصرالدین شاه (1264ـ1313) عامل بسیاری از جنگ و ستیزهای نواحی استرآباد و خراسان به شمار می آمدند و دامنة حملات آنان ، که گاه با غارت کاروانهای مسافران همراه بود، تا طبس و قاینات و حدود میامی و مزینان کشیده می شد . این حملات منجر به درگیریهای نظامیان دولتی و ترکمنها در 1277 در حدود سرخس و مرو ــ که مرکز ترکمنها شده بود ــ گردید . به نوشتة اعتمادالسلطنه ، در چهل سال از سلطنت ناصرالدین شاه ، دهها جنگ میان ترکمنها و حکومتهای خراسان و استرآباد صورت گرفت .

    صرف نظر از عواملی چون ستمگری و مطامع حکام خراسان و خوانین همسایة ترکمنها و حکام و مأموران دولتی استرآباد که وانمود می کردند قبایل ترکمن دشمن دولت ایران اند ، چادرنشینی و اوضاع نامساعد معیشتی ، گرایش قبایل ترکمن را به غارتگری تقویت می کرد . پس از تسلط دولت روسیه بر خیوه و بخارا برده فروشی در آن مناطق ممنوع شد و اتک به خراسان و مازندران قطع گردید، اما توسعه طلبیهای دولت روسیه در مناطق ترکمن نشین ایران متوقف نشد .

    روسیه پس از تعیین مرزهای قطعی اش با ایران نیز به تصرف اراضی حاصلخیز دشت ترکمن ادامه داد و از 1325 تا 1335/ 1907ـ1917 چند هزار دهقان روس را در اراضی میان رودخانه های گرگان و قره سو اسکان داد . پس از انقلاب اکتبر 1917 و سقوط روسیة تزاری ، جماعتهای استعماری روسی به دست ترکمنها برچیده شدند. ترکمنهای ایران در انقلاب مشروطه ، طرفدار محمدعلی شاه بودند و در جنگهای میرسعداللّه خان ، حاکم موروثی فندرسک و ایلخانِ دولتیِ دسته ای از قبایل ترکمن ، علیه مشروطه خواهان شرکت داشتند .

    اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

  14. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #28
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال
    چندتاعکس ازعروسی ترکمن ها





    ویرایش توسط PASHA : 2012/03/02 در ساعت 18:37
    اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

  16. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #29
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال
    اوغوز (نوروز) در كشور هاي ترك

    اوغوز تورك اولكه لر ده

    اوغوز (نوروز) در دنياي ترك




    اوغوز (نوروز) در آذربايجان

    بايرام در آذربايجان




    اوغوز (نوروز) در تركيه
    بايرام در توركيه




    اوغوز (نوروز) در قرقيزستان

    بايرام در قيرقيزستان






    اوغوز (نوروز) در قزاقستان

    بايرام در قزاقستان




    اوغوز (نوروز) در تركمنستان
    بايرام در توركمنيستان




  18. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #30
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال
    عید نوروز در میان قشقایی ها


    نورز گلير، ياز گلير

    نغمه گلير ، ساز گلير.

    باغچالار دا گول اوْلسون!

    گول اوسته بولبول اوْلسون!


    بایرام مبارک اولسون







    اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

  20. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 3 از 6 نخست 123456 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 19
    آخرين نوشته: 2019/10/07, 14:18
  2. بررسی توقف و بازگشایی نمادها
    توسط Alidadash در انجمن گفتگوهاي بورسي
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2013/08/11, 12:45
  3. آشنایی با مشاغل
    توسط malavan در انجمن بایگانی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 2011/04/28, 08:29

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •