نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: سالروز تولد نیما یوشیج خجسته باد

  1. #1
    Banned
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,425
    تشکر
    10,966
    تشکر شده 13,005 بار در 1,466 ارسال

    سالروز تولد نیما یوشیج خجسته باد

    تو را من چشم در راهم شبا هنگام

    که می گيرند در شاخ «تلاجن*» سايه ها رنگ سياهی

    وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم؛

    تو را من چشم در راهم.

    شبا هنگام ، در آن دم که بر جا، درّه ها چون مرده ماران خفتگان اند؛

    در آن نوبت که بندد دست نيلوفر به پای سر و کوهی دام.

    گرم ياد آوری يا نه ، من از يادت نمی کاهم؛

    تو را من چشم در راهم .

    «نیما یوشیج»
    ویرایش توسط بوف کور : 2011/11/12 در ساعت 19:41

  2. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید بوف کور از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #2
    Banned
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,425
    تشکر
    10,966
    تشکر شده 13,005 بار در 1,466 ارسال
    نیما یوشیج

    زادروز: ۲۱ آبان ۱۲۷۴ یوش، مازندران
    درگذشت: ۱۳ دی ۱۳۳۸ شمیران، تهران
    آرامگاه: امامزاده عبدالله تهران سپس حیاط خانه اش در یوش
    نامهای دیگر: علی اسفندیاری
    سبک: شعر نو
    لقب: پدر شعر نو
    همسر: عالیه جهانگیر
    فرزندان: شراگیم
    والدین: ابراهیم خان اعظام السلطنه



  4. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید بوف کور از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #3
    Banned
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,425
    تشکر
    10,966
    تشکر شده 13,005 بار در 1,466 ارسال



    خانه ام ابری است
    یکسره روی زمین ابری است با آن .
    از فراز گردنه ، خرد و خراب و مست
    باد می پیچد .
    یکسره دنیا خراب از اوست.
    وحواس من .
    آی نی زن ، که تو را آوای نی برده است دور از ره کجایی؟
    خانه ام ابری ست اما
    ابر بارانش گرفته است.
    در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم ،
    من به روی آفتاب
    می برم در ساحت دریا نظاره
    و همه دنیا خراب خرد از باد است،
    و به ره ، نی زن که دایم می نوازد نی، در این دنیای ابر اندود
    راه خود را دارد اندر پیش.

  6. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید بوف کور از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #4
    Banned
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,425
    تشکر
    10,966
    تشکر شده 13,005 بار در 1,466 ارسال
    زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد .

    سبزه ها در بهار می رقصند ؛

    من در کنار تو به آرامش می رسم .

    و آنجا که هیچ کس به یاد ما نیست ،

    تو را عاشقانه می بوسم ،

    تا با گرمی نفسهایم ، به لبانت جان دهم ؛

    و با گرمی نفسهایت ، جانی دوباره گیرم .

    دوستت دارم ،

    با همه هستی خود ، ای همه هستی من ؛

    و هزاران بار خواهم گفت ، دوستت دارم را ....



  8. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید بوف کور از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #5
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    جایی که نه گیاه در آنجاست , نه دِمی

    ترکیده آفتاب سمج روی سنگهاش

    نه این زمین و زندگی اش چیز دلکش است

    حس می کند که آرزوی مرغ ها چو او

    تیره ست همچو دود . اگر چند امیدشان

    چون خرمنی ز آتش

    در چشم می نماید و صبح سفیدشان.

    حس می کند که زندگی او چنان

    مرغان دیگر ار بسر آید

    در خواب و خورد

    رنجی بود کز آن نتوانند نام برد.


    نیما یوشیج (شعر ققنوس بهمن 1316)
    to continue, please follow me on my page

  10. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #6
    Banned
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,425
    تشکر
    10,966
    تشکر شده 13,005 بار در 1,466 ارسال
    آسمان یکریز می بارد

    رو بندرگاه

    روی دنده های آویزان یک بام سفالین در کنار راه

    روی " آیش" ها که "شاخک" خوشه اش را می دواند.

    روی نو غانخانه – روی پل- که در سرتاسرش امشب

    مثل این که ضرب می گیرند- یا آنجا کسی غمناک می خواند

    هچنین بر روی بالاخانه ی همسایه ی من (مرد ماهیگیر مسکینی که او را می شناسی)



    خالی افتادست اما خانه ی همسایه ی من دیرگاهی ست

    ای رفیق من – که از این بندر دلتنگ روی حرف من با تست

    و عروض زخمدار من از این حرفم که با تو در میان می آید از درد درون خالی است



    و درون دردناک من ز دیگر گونه زخم من می آید پر!

    هیچ آوایی نمی آید از آن مردی که در آن پنجره هر روز

    چشم در راه شبی مانند امشب بود بارانی.

    وه! چه سنگین است با آدمکشی(با هر دمی رویای جنگ) این زندگانی.



    بچه ها زنها

    مردها- آنها که در آن خانه بودند

    دوست با من – آشنا با من درین ساعت سراسر کشته گشتند.

  12. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید بوف کور از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #7
    عضو فعال مصطفی مصری پور آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    6,850
    تشکر
    17,744
    تشکر شده 37,784 بار در 6,672 ارسال


    آی آدم ها

    آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

    یک نفر در آب دارد می سپارد جان

    یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند

    روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید

    آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن

    آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

    که گرفتستید دست ناتوانی را

    تا توانایی بهتر را پدید آرید

    آن زمان که تنگ می بندید

    بر کمرهاتان کمربند

    در چه هنگامی بگویم من ؟

    یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان


    آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید

    نان به سفره جامه تان بر تن

    یک نفر در آب می خواند شما را

    موج سنگین را به دست خسته می کوبد

    باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده

    سایه هاتان را ز راه دور دیده

    آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون

    می کند زین آبها بیرون


    گاه سر . گه پا

    آی آدم ها

    او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید

    می زند فریاد و امید کمک دارد

    آی آدم ها که روی ساحل آرام ، در کار تماشائید !

    موج می کوبد به روی ساحل خاموش

    پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش

    می رود نعره زنان. وین بانگ باز از دور می آید :



    آی آدم ها ..

    و صدای باد هر دم دلگزاتر

    در صدای باد بانگ او رساتر

    از میان آب های دور ی و نزدیک

    باز در گوش این نداها


    آی آدم ها…

    بیست و هفتتم آذر ماه هزاروسیصدوبیست

    وقتي برنده ميشوي، نيازي به توضيح نداري! وقتي مي بازي چیزی برای توضیح دادن نداری!

  14. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید مصطفی مصری پور از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #8
    کاربر فعال امپراتور7 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    1,019
    تشکر
    1,358
    تشکر شده 4,290 بار در 913 ارسال
    تو را من چشم در راهم ....
    به جان خودت بیفت!
    خودت خودت را بساز!
    وگرنه «دیگران» به تو «شکل» میدهند...!

  16. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید امپراتور7 از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #9
    كاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    955
    تشکر
    6,251
    تشکر شده 3,346 بار در 852 ارسال
    ممکن است تو زود بیایی ولی ثابت کردن آن به دیگران" وقت" لازم دارم. ممکن تو در یک عمر یافته باشی ولی باز به دیگران در چند" ساعت" نمی توان ثابت کرد!!!

  18. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mohseni1353 از ایشان تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •