کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
خیلیا !!!! اگر استراتژي داشتند زیان نمیکردن !!! بیشتر افراد یک استراتژی دارن اونم سود کردن
بعضیا این استراتژی فقط تو ذهنشون هست اما در عمل ....
یک عده دیگه هم پس و پیش میندازن....
و در نهایت شرط ، قدرت و توان عمل به استراتژی هست نه صرف داشتنش
درود بر شما
1- استراتژی؛ مفهومی که از علوم نظامی وارد دانش مدیریت شد و پس از مدتی با سرک کشیدن در علوم مختلف تبدیل به یک Buzz Word شد. دقیقاً همان اتفاقی که برای مفاهیم و اصطلاحات دیگری همچون سیستم، مدیریت، دموکراسی و... افتاد و می افتد. بگذریم
2- از لحظه ای که وارد بورس شده ام فراوان بار شنیده ام که لازمه موفقیت، داشتن "استراتژی" است. اگر در علوم نظامی یا مدیریت به کتب مرجع مراجعه شود همه چیز شفاف و واضح است که استراتژی چیست و بر چند نوع است با شرح و تفصیل کافی. اما به بورس که میرسیم استراتژی فقط در یک کلمه خلاصه می شود؛ اول و آخر بحث همین جاست.
3- راستی شما که این مطلب را می خوانید بنیادی هستید یا تکنیکال؟ بلندمدتید، کوتاه مدت یا میان مدت؟ نوسان گیر هستید یا روی سهم می مانید؟ زیرخاکی دوست دارید یا با همین "رو خاکی" ها روزگار می گذرانید؟
امیدوارم این تاپیک طرحی نو در اندازد و این چهارچوب نخ نمای کهنه را بشکند.
باسپاس
هیچ کاری برای انسان سخت تر از فکر کردن نیست. منتسب به آلبرت اینشتین
مديريت سرمايه اين چيزي نيست كه تو كتابها گفتند يا تو كلاسهاي آموزشي دربارش صحبت شده . مديريت سرمايه كاملا پيچيده و حرفه ايي . و من اينجا اين مطلب اعلام ميكنم كه با توكل بر خدا و به كمك يكي از دوستان سيستمي را در بازار فاركس پياده سازي كرديم كه در نوع خود بي نظير .اين برنامه طوري كه ما در آن واحد به كل بازار فاركس دسترسي داريم . در همه جفت ارزها و در همه تايمها .
و كل بازار در مدت كمتر از سي دقيقه بطور كامل بررسي ميشه و بر اساس استراتژيي كه تعريف كرديم اقدام به گرفتن پوزيشن ميكنيم . مديريت سرمايه ايي كه با كمك يكي از دوستانم كه اصلا در هيچ فرومي مطلب نزده طراحي كرديم
اسمش گذاشتيم مديريت سرمايه به شيوه كازينو .
اين نوع مديريت سرمايه رو به هيچ وجه نميتونم توضيح بدم . فقط اين خواستم بگم كه دوستان يك مقدار به مسئله مديريت سرمايه دقيق باشن و خوب دربارش فكر كنند .
پي نوشت : همين دوستم با اين سيستم تونست تو مدت سه ماه 13000 پيپ از بازار بگيره .
در زمان رکود اقتصادی ، بسیاری از سرمایه گذاران از خود می پرسند : " پیشگوی اعظم معبد اوماها چه استراتژی را برای حفظ شرکت برکشایر هاتاوی در مسیر صحیح اتخاذ می کند؟ " پاسخ این است که جناب مستطاب وارن بافت ، که به عنوان موفق ترین سرمایه گذار تمام دورانها شناخته شده ، به ندرت استراتژی سرمایه گذاری دراز مدت خود مبتنی بر ارزش ذاتی دارایی را تغییر می دهد و در نظر او کف قیمت بازار یک فرصت برای خرید شرکت های خوب و با قیمت های معقول است. در این مقاله ، ما به فلسفه سرمایه گذاری بافت و معیارهای انتخاب سهام با تاکید خاص بر کاربرد آنها در بازار رو به پایین و وضعیت اقتصاد رکود خواهیم پرداخت .
فلسفه سرمایه گذاری بافت
بافت دارای مجموعه ای از مفروضات جزمی و مشخص در مورد آنچه یک سرمایه گذاری خوب به شمار می رود می باشد. این مجموعه در حقیقت بیشتر بر کیفیت کسب و کار تمرکز می کند تا رفتارهای کوتاه مدت قیمت سهم یا جهت حرکت بازار. مقیاس های کلی و بلند مدت وی به جای تمرکز بر قیمت سهم به ارزش ذاتی و بنیادین آن کسب و کار توجه دارد.
بافت به دنبال کسب و کاری است که دارای "مزیت رقابتی" پایداری باشد به این معنا که شرکت دارای جایگاه و سهم در بازار ، نام تجاری معروف و یا یک مزیت خاص که باعث برتری بر رقبا شود باشد مانند جلوگیری از دسترسی آسان رقبا به بازار و یا کنترل منابع کمیاب .
بافت از یک استراتژی مخالف جهت بازار (Contrarian)اما بهگزینی شده استفاده می کند: وی با استفاده از معیارهای سرمایه گذاری خود برای شناسایی و انتخاب شرکت های خوب اقدام می کند و می تواند معاملات بزرگ (میلیون ها سهام) را هنگامی که بازار و قیمت سهام تحت فشار عرضه هستند و فروشندگان زیادی وجود دارند به ثمر برساند.
علاوه بر این ، او نکات زیر را فروض درست تلقی می کند:
ü اقتصاد جهانی پیچیده و غیر قابل پیش بینی است.
ü اقتصاد و بازار سهام همگام و هماهنگ حرکت نمی کنند.
ü با انتشار اخبار جدید مکانیسم های بازار فوراً نسبت به اعمال تغییرات در قیمت اقدام می کنند.
ü بازده سهام در دراز مدت با هیچ بازده دیگری قابل مقایسه نیست.
حیطه فعالیتهای سرمایه گذاری بافت
سرمایه گذاری برکشایر هاتاوی(متعلق به وارن بافت) در طول سال ها شامل صنایع زیر است :
بیمه ، نوشابه سازی، هواپیمای جت خصوصی، شکلات سازی،کفش، جواهرفروشی، انتشارات، مبلمان، فولاد، انرژی و ساختمان سازی
چنانکه می بینید صنایع ذکر شده با هم تفاوت های زیادی دارند،پس معیارهای مشترک بین آنها برای تمییز سرمایه گذاری خوب از بد چه هستند؟
معیارهای سرمایه گذاری بافت
شرکت برکشایر هاتاوی متکی به تیم بررسی و تحقیقات و تجزیه و تحلیلی است کهمی تواند از میان اقیانوسی از داده ها تصمیمات سرمایه گذاری را هدایت کند. در حالی که همه جزییات مربوط به تکنیک های مورد استفاده آنها افشا نشده است اما با مطالعه سرمایه گذاری های آنها10 معیار مشترک میان سرمایه گذاری های برکشایر هاتاوی می یابیم :
Ø شرکت مورد نظردر یک صنعت و یا اقتصاد خوب و رو به رشد باشد.
Ø باید از مصرف کنندگان انحصاری و یا مشتریانی که به نام تجاری آن شرکت وفادارهستند برخوردار باشد.
Ø نباید از طرف رقبایی که درارای منابع فراوانی از هر حیث هستند ضربه پذیر باشد.
Ø شرکت درآمدی با روندی رو به بالا با حاشیه سود خوب و مداوم داشته باشد.
Ø از نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهم پایین و یا از نسبت درآمد به بدهی بالایی برخوردار باشد
Ø باید بازده بالا و پایداری را در سرمایه گذاری های خود داشته باشد.
Ø شرکت باید سابقه خوبی در حفظ بخش عمده درآمد برای برنامه های رشد شرکت به جای تقسیم سود نقدی داشته باشد.
Ø هزینه های نگهداری و بهره برداری و هزینه های فعالیت شرکت ، هزینه های سرمایه یا جریان سرمایه گذاری نقدی آن بالا نباشد.
Ø این شرکت باید سابقه سرمایه گذاری دوباره درآمدها در فرصت های کسب و کار خوب و کسب سود مناسب از آنها را از خود نشان داده باشد.
Ø شرکت باید برای تنظیم قیمت های خود نسبت به تورم آزادی عمل داشته باشد.
استراتژی سرمایه گذاری با فت
بافت خریدهای متمرکز انجام می دهد به این ترتیب که در زمان های رکود ، او میلیون ها سهام یک شرکت را با قیمت معقول می خرد بافت سهام شرکتهای متکی بر فروش فن آوری را خریداری نمی کند چرا که او کسب و کار و یا صنعت آنها را درک نمی کنند ، در دوران رونق dotcom ، او از سرمایه گذاری در شرکتهای فناوری اجتناب کرد چرا که معتقد بود اطلاعات کافی از عملکرد آنها برای مقاصد او در جهت تحلیل اینگونه شرکتها وجود ندارد.
در زمان رکود بازار در سال 2009 ، اگرچه بافت میلیاردها دلار به صورت نقدی برای سرمایه گذاری مهیا داشت، در نامه خود به سهامداران برکشایر هاتاوی اعلام کرد که پول نقد اگر بیش از حد نگه داشته شود در دوران بهبود اقتصادی توسط تورم ارزش خود را از دست خواهد داد.
بافت تنها با شرکت های بزرگ وارد معامله می شود چون او به سرمایه گذاری های عظیم برای کسب بازده مورد نظر و ثبت نتایج بسیار عالی در ابعاد بزرگ برای حفظ نرخ رشد شرکتش نیازمند است.
روش بافت برای انتخاب یک سهم در بازارهای رو به نزول بر اساس سرمایه گذاری گسترده در سهم های ارزنده در زمانهایی که قیمت آنها بسیار پایین است استوار شده است و در این حالت حتی بافت به دلیل دارا بودن نقدینگی بالا سهم های مورد نظرش را به قیمت مناسب تری از میانگین بازار خریداری می کند.
توانایی او برای تامین میلیاردها دلار در تزریق پول نقد به سرمایه گذاری های به او قدرت و فرصتی می دهد که برای دیگران قابل دستیابی نیست.
نتیجه گیری
استراتژی بافت در مقابله با بازار نزولی اینست که آن را به عنوان یک فرصت برای خرید شرکت های خوب با قیمت های معقول و منطقی تلقی میکند. بافت یک مدل سرمایه گذاری توسعه داده که برای او و سهامداران برکشایر هاتاوی در طی مدت زمان طولانی به خوبی کار کرده است. استراتژی سرمایه گذاری او بلند مدت و انتخابی است ،در مدل وی مجموعه ای دقیق از الزامات قبل از تصمیم گیری برای هر سرمایه گذاری لحاظ شده است.بافت همچنین از پول نقد فراوانش به عنوان "حربه ای همیشگی " جهت خرید میلیون ها سهم در یک زمان استفاده می کند.
3.سود بردن (انجام درست اصل 1 و 2 حتی بدون اصل 3 برای بنده عین سود کردنه)
میشه توضیح بدی چیکار میکنی تا ضرر نکینی؟
فقط فعل ضرر نکردن که نمیشه استراتژی!
بعنوان مثال شما سهم خودرویی تو سبدت داری، فردا اول صبح اعلام میشه که واردات خودرو ازاد شد. یا تعرفه واردات خودرو به صفر کاهش یافت.
اونوقت این استراتژیتون چگونه به شما کمک میکنه؟
میشه توضیح بدی چیکار میکنی تا ضرر نکینی؟
فقط فعل ضرر نکردن که نمیشه استراتژی!
بعنوان مثال شما سهم خودرویی تو سبدت داری، فردا اول صبح اعلام میشه که واردات خودرو ازاد شد. یا تعرفه واردات خودرو به صفر کاهش یافت.
اونوقت این استراتژیتون چگونه به شما کمک میکنه؟
منتظر جوابم
مرا گر دولت عالم ببخشند .... برابر با نگاه مادرم نيست
برنده بازی رولت کیست :
در جلسه قبل بعد از اینکه به این نتیجه رسیدیم که اگر در این بازی یک یا چند دست بازی کنیم ،هر دست بازی ما نتیجه ای کاملا تصادفی خواهد داشت و درست است احتمال برد ما 48.5٪ است اما چون تعداد دور بازیها کم است امکان دارد ،یک یا دو یا سه دست یا حتی بیشتر پشت سر هم برنده شویم (یا سه دست پشت هم بازنده شویم) و در حالت برد سه دست بهترین کار این است که کل مبلغ برنده شده را برداشته و دیگر از بازی رولت منصرف شویم (البته اگر بتوان بر طمع غلبه کرد و منطقی برخورد نمود) چون اگر تعداد بازیهای ما بالا برود به قسمی که آمار و احتمال بتواند در آن فعال شود ما در هر صد دست 48.5 دست خواهیم برد و 51.5 دست خواهیم باخت و با پول حاصل از برد 48.5 دست ضرر باخت 48.5 دست را چبران خواهیم نمود و در آخر سه دست کامل بازنده خواهیم بود که باید این ضرر را پرداخت کنیم ،اما اگر همه بازیکنان طبق این منطق بازنده میباشند برنده کیست ؟ بله ،کاملا صحیح است برنده صاحب کازینوست که صاحب خانه صفر یا سبز رنگ میباشد که با احتمال 3٪ در هر بازی برنده میباشد ،اما آیا 3٪ احتمال در هر بازی اهمیت دارد و میتواند کسی را برنده کند ،پاسخ این است ،هم بله و هم خیر !!!!
اگر قصد فقط یک یا چند دست بازی باشد احتمال بسیار بالا دارد صاحب 3٪ شانس در هیچ دستی برنده نباشد اما اگر تعداد دستها زیاد باشد به قسمی که آما و احتمال بتواند فعالیت خود را انجام دهد صاحب 3٪ شانس در هر 100 دست بازی سه دست برنده بی چون و چرا خواهد بود (پاسخ فوق را با رنگ دیگر مشخص نمودم تا به جای خود از آن استفاده کنیم ،شما هم این بخش را به خاطر بسپارید)
اما این بین ما شانس 48.5 درصد داریم و صاحب کازینو شانس 3٪ ، با این 3٪ شانس آیا میتوان رقم قابل توجهی پس انداز کرد ،برای پاسخ به این پرسش امکاناتی که یک کازینو برای جذب اعضا در اختیار مشتری به رایگان قرار میدهد را برایتان لیست میکنم :
هزینه نوشیدنی رایگان
هزینه شام نهار صبحانه رایگان
هزینه اتاق رایگان
استفاده رایگان از اتومبیل های کازینو
امکان آوردن مهمان از یک تا سه نفر
و اگر فکر میکنید اینها کافی نیست هزینه سفر از کشورهای دیگر و تورهای تفریحی را نیز کازینو تقبل میکند
البته مشخص است نسبت به نوع کازینو و مبلغی که در آن شرط بندی میشود و .... این امکانات تفاوت دارد اما هدف من از ذکر مطالب فوق این بود که تنها با 3٪ شانس برد صاحب کازینو میتواند به مقادیری که ذکر شده فقط هزینه تبلیغ بدهد پس درآمد را خودتان محاسبه بفرمایید ،
اما این بین این مطلب هم مطرح است که در این کازینوها چون مقدار زیادی معاملات انجام میشود طبیعیست که درآمد حاصل از 3٪ شانس پیروزی نیز زیاد باشد ،این مطلب پذیرفته است و قصد من از به کار بردن این مثال مقایسه درآمد یک کازینو با یک تریدر نیست (هرچند که یک تریدر در صورت استفاده از سرمایه ایی مشابه سرمایه بکار رفته در کازینو میتواند درآمدی بیش از یک کازینو داشته باشد که از بحث فعلی خارج است و فعلا این عرض را نشنیده بگیرید) غرض صرفا این است که بگویم 3٪ شانس برد شانس بسیار خوبی برای برد میباشد و با آن چه کارها که نمیتواند کرد .
اما حال که به این نتیجه رسیدیم که 3٪ یا خیلی بهتر از آن 5٪ شانس پیروزی شانس خوبی برای برد میباشد بیایم یک مقدار از تخیلمان استفاده کنیم و وارد بازی جدیدی شویم :
فرض کنید حاصل ده سال تلاش ما 30 میلیون تومان پول است و شغل ما کاریست که مجبوریم روزانه 12 ساعت کار کنیم و با کلی ارباب رجوع سرو کله بزنیم و طبیعیست که رئیسی هم این بین وجود دارد که از همکار ما بیش از ما خوشش میاید و خلاصه هیچ چیز سرجای خود نیست ،در حال نفرین بر بخت خود هستیم که به ناگاه پری مهربانی جلویمان ظاهر میشود ،چشمهایمان را میمالیم ،ابتدا با شک به این که شاید به جای پری مهربان ،جن لئیم درشت اندامی باشد چشمها را مالیده و بسم الله میگویم ،خیر غیب نمیشد ،آرام آرام از زیر چشم به پاهای این موجود مینگریم ،خوشبختانه نه سم وجود دارد و نه پاها گرد است ،از بابت جن خیالمان راحت میشود ،هنوز برخود مسلط نشده ایم که پری فتح باب میکند ،هرچند صدای خیلی ملایمی ندارد ،اما کمی خشونت صدا را به پیشنهاد وسوسه انگیز میشود بخشید ،
پیشنهاد پری اینست ،کیسه ای داریم 6 مهره سبز و 4 مهره قرمز داخل آن میاندازیم و کیسه را به هم میزنیم سپس یک مهره بیرون میاوریم اگر مهره سبز بود پری ده میلون تومن به ما میدهد و اگر قرمز بود ما ده میلیون تومن به پری ،عجب شانسی به ما رو کرده ،احتمال برد 60٪ داریم ،اگر صاحب کازینو با 3٪ احتمال برد صاحب آن ثروت افسانه ایی میشود پس ما با 60 درصد برد چه ها خواهیم کرد
البته در کنار این مطلب توجه بفرمایید که طرف مقابل در کازینو افرادی هستند اگر نگوییم با ظاهری مانند گرگهای خونخوار حداقل به زیبایی پری موصوف نستند و در باطن هم نه تنها تمایلی به برد ما ندارند که اگر بر خانه معکوس ما شرط بسته باشند آماده هر کاری برای عدم برد ما هستند اما در اینجا مصاحب ما پری زیبا روییست که با لبخندی دلنشین پیشنهادی وسوسه انگیز به ما میدهد و..... زبان در حال چرخیدن به سمت پاسخ مثبت است که ناگهان چشممان به ناخنهای بلند و کج و معوج پری میوفتاد و ناخداگاه تامل میکنیم ،یاللعجب پری و ناخنهایی به این شکل و شمایل ،ناخنهای مانیکور کرده پیش کش اما حداقل در بساط پری ناخنگیر برای کوتاه کردن ناخنها پیدا نمیشود؟ ...
از دوستان خواهش میکنم مقداری در ارتباط با پیشنهاد پری فکر بفرمایید تا ببینیم آیا باید به وی پاسخ مثبت داد یا خیر ؟
جلسه دیگر که در خدمت خواهم بود بیشتر این موضوع را موشکافی خواهیم کرد .......
درود بر شما
از مطلب جالبتان در مورد بازي رولت لذت بردم و نظر من در مورد پرسش مطرح شده:
پاسخ اين پرسش در تئوري مطلوبيت نهفته است. يعني آنكه فرد دو گزينه پيش رو دارد، عدم قبول پيشنهاد كه بازدهي صفر دارد، قبول پيشنهاد كه خود دو حالت دارد بيرون آمدن مهره سبز با احتمال 0.6 و بيرون آمدن قرمز با احتمال 0.4 . فرد مورد نظر بايد منحني مطلوبيت خود كه نشان دهنده رجحان او براي كسب پول است تشكيل دهد و با توجه به ميزان مطلوبيت صفر تومان،به دست آوردن 10 ميليون تومان و از دست دادن 10 ميليون تومان نسبت به رد يا قبول پيشنهاد اقدام كند.
با سپاس
هیچ کاری برای انسان سخت تر از فکر کردن نیست. منتسب به آلبرت اینشتین
درود بر شما
از مطلب جالبتان در مورد بازي رولت لذت بردم و نظر من در مورد پرسش مطرح شده:
پاسخ اين پرسش در تئوري مطلوبيت نهفته است. يعني آنكه فرد دو گزينه پيش رو دارد، عدم قبول پيشنهاد كه بازدهي صفر دارد، قبول پيشنهاد كه خود دو حالت دارد بيرون آمدن مهره سبز با احتمال 0.6 و بيرون آمدن قرمز با احتمال 0.4 . فرد مورد نظر بايد منحني مطلوبيت خود كه نشان دهنده رجحان او براي كسب پول است تشكيل دهد و با توجه به ميزان مطلوبيت صفر تومان،به دست آوردن 10 ميليون تومان و از دست دادن 10 ميليون تومان نسبت به رد يا قبول پيشنهاد اقدام كند.
با سپاس
اگراین اصل احتمال صادق باشد که تعداد تکرار ازمایش به تعداد زیادی انجام شود و
پری مهربان علی رغم داشتن ناخنهای زشت به قول وقرار خود پای بند باشد
قبول کردن مطلوبیت زیادی دارد
البته این نظر من بود راجع به قبول یا رد پیشنهاد پر مهربان و نه پاسخی بر نوشته جناب ناشناس
هرچه مطابق میل وارزوهای باطنی ماست ، به نظر ما حقیقت محض میرسد
از طرف خودم به جهت فتح این باب - مدیریت سرمایه - تشکر می کنم،
در مورد سوال پری و مهره ها!
اگه مطالب گذشته رو خوب فهمیده باشم موارد ذیل بنظر قابل ارائه می باشد.
نکته اول )
تعداد مهره های درون کیسه این پری خانوم 100 عدد است، برای تحقق موفقیت و غلبه مهره های سبز به قرمز ما باید بتوانیم 100 انتخاب داشته باشیم که در اینصورت 60% موفقیت و 40% شکست و در نهایت 20% خالص موفقیت بدست خواهیم آورد
اما ...
از آنجایی که فقط یک انتخاب داریم پس بنظر من شانس برنده شدن کاملا تصادفی _ و نه طبق قوانین احتمال _ است که می شود 50%
نکته دوم )
این شرطبندی یا انتخاب تصادفی قرار است بر روی 33% دارایی انجام گیرد که حاصل 10 سال تلاش ماست یعنی 10 میلیون تومان بنظر من این انتخاب قابل توجیه نیست در صورت رد پیشنهاد پری، درسته که 33% سود نکردیم ولی چیزی رو هم از دست ندادیم و این بنظر من یجورایی میشه استراتژی
ورود به معامله ای که احتمال موفقیت بر شکست بیشتر باشد
عرض سلام دارم خدمت دوستان عزیز
ممنونم از جناب ناشناس عزیز ،جناب سپه عزیز و بابا دارا عزیز که در بحث شرکت کردند
تا حدود زیادی پاسخ مشابه فرمایش جناب بابا داراست ، که حتما فردا شب در این رابطه بحث میکنیم البته یک نکته وجود داره که شاید من تو طرح مطلب فراموش کردم بگم ،پری مارو مجاز به هر تعداد معامله که میخوایم میکنه
(قطعا دوستان بهتر از من میدونند که در تمام این نکات منظوری نهفته که تا پایان داستان این نکات کمکمون میکنه به هدف مطلوب برسیم)
موفق باشین
سعی کنیم جزو تغییراتی باشیم که میخواهیم در این دنیا ببینیم ..... @};-
با درود
در مورد پاسخ آقاي دارا چند نكته مبهم براي من وجود دارد:
1- در صورت مسئله هيچ اشاره اي به اينكه "تعداد مهره هاي درون كيسه پري خانوم 100 عدد است" كه پيشفرض پاسخ ايشان مي باشد نشده است.
2- عبارت "شانس برنده شدن كاملا تصادفي-و نه طبق قوانين احتمال است"، يك جمله انقلابي است كه كل علم احتمال را زير سوال مي برد! مگر احتمال چيزي غير از مدلسازي پيشامدهاي تصادفي است؟؟
با سپاس
هیچ کاری برای انسان سخت تر از فکر کردن نیست. منتسب به آلبرت اینشتین
عرض سلام دارم خدمت دوستان عزیز
ممنونم از جناب ناشناس عزیز ،جناب سپه عزیز و بابا دارا عزیز که در بحث شرکت کردند
تا حدود زیادی پاسخ مشابه فرمایش جناب بابا داراست ، که حتما فردا شب در این رابطه بحث میکنیم البته یک نکته وجود داره که شاید من تو طرح مطلب فراموش کردم بگم ،پری مارو مجاز به هر تعداد معامله که میخوایم میکنه
(قطعا دوستان بهتر از من میدونند که در تمام این نکات منظوری نهفته که تا پایان داستان این نکات کمکمون میکنه به هدف مطلوب برسیم)
موفق باشین
درود بر شما
جسارتاً مسئله اي كه طرح فرموديد يك مثال كلاسيك از مباحث تصميم گيري و سرفصل "تئوري مطلوبيت" است. نمونه آن در كتب مختلف از جمله كتاب پژوهش عملياتي(مدلهاي احتمالي) دكتر منصور مومني، انتشارات سمت، فصل دوم صفحه 58 موجود است. تنها راه پاسخ دهي به اين سوال مدلسازي مطلوبيت تصميم گيرنده است.
با سپاس
هیچ کاری برای انسان سخت تر از فکر کردن نیست. منتسب به آلبرت اینشتین
نظر