از تعطیلی کشتی سازی صدرا تا اظهارنظر جالب سرمایه گذار ترک در بوشهر؛ رستم و قباد راست می گویند یا آتیلا؟حسین رضوانی
درست در روزی که کارگران کشتی سازی صدرا در اعتراض به حقوق معوقه خود مقابل استانداری بوشهر تحصن کرده بودند، مهمانی وارد ساختمان استانداری شد که او هم درباره کشتی سازی می گفت.
این مهمان که معاون برنامه ریزی استانداری بوشهر و یکی دو مسؤول دیگر استانی به استقبالش رفته بودند؛ برخلاف تصور، نماینده کارگران معترض کشتی سازی نبود. از مدیران شرکت صدرا هم نبود. از تهران هم نیامده بود. نام این مهمان عزیز «آدامز آتیلا» بود، یک سرمایه گذار و صنعتگر ترکیه ای که در کار تولید شناور است!
حرفهای جناب آتیلا البته جذاب و شنیدنی بود. او در دیدار مقامات استانداری از ظرفیت های استان بوشهر برای فعالیت در صنایع ساخت شناور گفت و بویژه این حرف او جالب بود که گفت: «بندر بوشهر برای سرمایه گذاری در صنعت شناورسازی دارای امکانات و ظرفیت های مناسب و مقرون به صرفه است».
«مقرون به صرفه» بودن کشتی سازی در ایران و بویژه بوشهر، البته حرفی است که طی این سالها کمتر به گوش جامعه دریایی خورده است. مدیران کشتی سازی صدرا به عنوان قدیمی ترین و مهمترین مجموعه صنعت دریایی کشور، بویژه در سالهای اخیر و پس از واگذاری آن همواره از «سودآور نبودن» کشتی سازی گفته اند و تحت این عنوان، از یک سو بلاتکلیف ماندن پروژههای در حال انجام را توجیه کرده اند و از سوی دیگر، حرکتی جدی و مؤثر برای دریافت سفارش های جدید ساخت کشتی را صورت نداده اند.
بحث «سودآور نبودن» کشتی سازی را اولین بار سردار رستم قاسمی در ابتدای واگذاری صدرا به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه مطرح کرد؛ اما با واکنش جامعه دریایی و نیز ارتباط جدی تر وی با فعالان این حوزه، به تدریج این مباحث را حداقل در سخنرانی ها و موضع گیریهای خود مطرح نکرد. گرچه، نهایت عملکرد قرارگاه خاتم در صدرا و افزایش بدهی های این شرکت پس از دوران حاکمیت این نهاد اقتصادی-نظامی، نشان داد عملا اجرای این پروژهها برای صدرا سودآور نبوده است و عملا صدرا در دوران حاکمیت قرارگاه، حرف روز اول سردار قاسمی را اثبات کرد.
دومین مقام مسؤولی که صراحتا از «سودآور نبودن» کشتی سازی سخن گفته است و برخلاف سردار رستم قاسمی بر حرف خود هم پافشاری کرده و می کند "قباد چوبدار" مالک جدید و رییس هیأت مدیره صدراست.
چوبدار که از یک سال قبل سکان کشتی در حال غرق صدرا را به دست گرفته، از بدو ورودش به شرکت، بر سودآور نبودن کشتی سازی انگشت گذاشت و رسما خواستار تعطیلی فعالیت های این بخش شد. تحولات گسترده در شرکت صدرا، تعدیل و اخراج پرسنل، مهندسان، مدیران و کارگران، بلاتکلیف ماندن پروژهها، اولویت دادن به بخش فراساحل (که البته در دوران حاکمیت قرارگاه خاتم و حتی قبل از آن هم به همین منوال بود) محور اصلی روندی است که در یکسال گذشته طی شده و نامی جز «تعطیلی بخش کشتی سازی صدرا» را نمی توان بر آن نهاد.
امواج دامنه دار بحران در صدرا اما ریشه در جایی غیر از فعالیت های کشتی سازی دارد. به عبارتی، صرف اینکه صدرا کشتی می سازد و کشتی ساختن سودده نیست؛ دلیل وضعیت این شرکت و حجم روزافزون بدهی های آن نیست، بدهی هایی که طبق آخرین برآوردها به مرز 2000 میلیارد تومان رسیده است!
اتفاقا، برآوردها و ارزیابی ها حاکی از آن است که ایران به دلیل ارزان بودن نسبی نیروی کار و بویژه انرژی و نیز موقعیت مناسب جغرافیایی و داشتن یکی از مبادی مهم ترانزیتی جهان، از معدود کشورهایی است که در حوزه کشتی سازی می تواند دارای مزیت نسبی شناخته شود.
این، حرفی است که کارشناسان صنایع دریایی ایران بارها به آن اشاره کرده اند. اما از آنجا که ظاهرا برای بسیاری از مسؤولان و مدیران ایرانی مرغ همسایه غاز است؛ گفته جناب «آدامز آتیلا» را یادآور می شویم که فرموده اند: «بندر بوشهر برای سرمایه گذاری در صنعت شناورسازی دارای امکانات و ظرفیت های مناسب و مقرون به صرفه است».
صورت مسأله بسیار روشن است:
آیا کشتی سازی در بوشهر فقط برای جناب آتیلای ترکیه ای می تواند مقرون به صرفه باشد یا رستم و قباد ایرانی هم می توانستند و می توانند همین ارزیابی را داشته باشند؟
آیا در صورت فراهم شدن بسترهای لازم برای جذب سرمایه خارجی در صنعت دریایی و کاهش تحریمها و فشارهای بین المللی، تنها مدیران ترکیه ای (و لابد کره ای و چینی و اروپایی!) می توانند در بوشهر و بندرعباس به شکلی «مقرون به صرفه» کشتی بسازند و مدیران ایرانی (اعم از خصوصی و دولتی و نظامی!) نمی توانند و اصولا سودآور بودن کشتی سازی را منکر می شوند؟
اگر اینطور باشد؛ موضوع خیلی جالبتر خواهد شد. چرا که:
اولا: کشتی ساختن که صنعتی با اصول بین المللی است و در آن، میان ایران و ترکیه و چین و کره تفاوت اصولی وجود ندارد.
ثانیا: بندر بوشهر (و همینطور بندرعباس و خرمشهر و...) هم که سرجای خود است؛ با همین مختصات و گرما و مجموعه شرایط.
بنابراین، اینکه مدیران ایرانی کشتی ساختن در بوشهر و سایر بنادر کشور را سودآور نمی دانند و متقابلا، مدیران خارجی آن را مقرون به صرفه بدانند؛ نه ناشی از کشتی سازی است و نه موقعیت بندر. بلکه اجمالا و احتمال از تفاوت جنس و نوع خود مدیران است!
اگر اینطور باشد؛ لابد راه حل آن است که به جای آنکه از این به بعد مدام از خارج کشتی بیاوریم، مدیر کشتی سازی وارد کنیم و یاردهای صدرا و ایزوایکو و... را به کنسرسیوم های خارجی واگذار کنیم تا در عمل هم به ما نشان دهند می توان در این کشور کشتی ساخت و «مقرون به صرفه» هم ساخت.
این نتیجه ای بود که می شد از مجموعه حرفهای رستم و قباد و آتیلا در این سالها گرفت!