صفحه 1 از 26 123411 ... آخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 256

موضوع: آموزش تحلیل تکنیکال(گام به گام)+نمودارهای روزانه

  1. #1
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال

    آموزش تحلیل تکنیکال(گام به گام)+نمودارهای روزانه

    با سلام سعی کردم تو این تاپیک به آموزش تحلیل تکنیکال بصورت گام به گام(از مبتدی تا حرفه ای) بپردازم
    همانطور که خودتون میدانید مطمئنا یکی از tradeهای موفق در بورس علم تکنیکال هست.
    دوستان هر جا سوالی داشتن تا جای ممکن در خدمتشون هستم.
    ویرایش توسط شاهین محلوجی : 2012/01/30 در ساعت 13:33
    جهــــان هــر کــــس بـــه وســــعت فــــــکر اوســـت...


  2. #2
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال
    1-1) آشنایی با بازارهای مالی :

    اهميت توسعه يافتگي بازارهاي مالي در رشد اقتصادي تا همين اواخر جزء مباحث فراموش شده در اقتصاد توسعه بوده است. اولين مطالعه براي سنجش تاثير توسعه يافتگي مالي بر رشد توسط گلداسميت در سال 1969 ميلادي صورت گرفت که البته از زاويه روش هاي سنجش و مدل اقتصادسنجي نقدهاي مهمي بر آن وارد است با اين همه اين مطالعه اين سوال مهم را پيش پاي محققان و سياستگذاران قرار داد که آيا بين رشد اقتصادي و توسعه يافتگي مالي رابطه اي وجود دارد و اگر وجود دارد جهت عليت از کدام سمت است؟ آيا بازارهاي مالي توسعه يافته تر باعث ارتقاي سطح رشد مي شوند يا بر عکس انتظار از رشد اقتصادي باعث توسعه يافتگي بازارهاي مالي؟
    پيش از ورود به اين سوال ابتدا بايد روشن کنيم که منظور از توسعه يافتگي مالي چيست؟ اين سوال پاسخ قطعي ندارد و مجموعه اي از معيارها براي آن به کار مي رود. يک معيار براي ارزيابي قدرت بازار مالي در يک کشور نسبت ارزش سهام شرکت هاي حاضر در بورس به کل توليد ناخالص ملي اين کشور است. چنين شاخصي نشان مي دهد که چه بخشي از سرمايه گذاري هاي کشور در بازارهايي که قدرت نقد شوندگي بالا دارند خريد و فروش مي شود. اين نسبت براي ايران حدود يک چهارم است در حالي که براي بسياري از کشورها بيش از يک است. نسبت هاي معمول ديگر حجم سهام خريد و فروش شده در بازار سهام، سهم وام هاي تخصيص يافته به بخش خصوصي در اقتصاد و سهم وام ها و اعتبارات اعطايي از طريق بانک هاي خصوصي به نسبت اعتبارات هدايت شده از طريق بانک مرکزي و بانک هاي دولتي است. هر قدر اين نسبت بزرگ تر باشد نشان مي دهد که اعتبارات بخش خصوصي که حساسيت بيشتري به کيفيت سرمايه گذاري دارد در اقتصاد قوي تر است. نقطه عزيمت محققاني که روي رابطه کيفيت بخش مالي و رشد متمرکز مي شوند اين است که بخش مالي با کاهش هزينه هاي مبادله و عدم تقارن هاي اطلاعي در اقتصاد نهايتاً باعث ارتقاي سطح پس انداز، انباشت سرمايه، رشد فناوري و رشد اقتصادي مي شود. چنين تاثيري از چند مسير مختلف مي تواند رخ دهد؛

    1-2) مزایای بازارهای مالی :

    1- بازار مالي سرمايه ها را براي سرمايه گذاري در فناوري بسيج مي کند. مهندسي را تصور کنيد که ايده اي براي طراحي و توليد يک محصول خانگي جديد دارد که مي تواند سهم بسزايي در ارتقاي رفاه خانوارها ايفا کند. چنين فردي براي تبديل کردن ايده خود به يک محصول تجاري نيازمند سرمايه گذاري در ماشين آلات و تجهيزات است و طبيعي است که علاقه مند يا حتي قادر نيست که همه سرمايه مورد نياز را هم به طور شخصي تامين کند. بازارهاي مالي اين امکان را فراهم مي کنند تا او با عرضه سهام شرکتش در بازار بورس و يا عقد قرارداد با بانک هاي سرمايه گذار منابع مالي مورد نياز خود را تامين کرده و در عوض سرمايه گذاران را در عوايد مالي پروژه خود سهيم کند. بازارهاي مالي از يک طرف با تامين پول مورد نياز کارآفرين به رشد فناوري و تجاري شدن ايده او کمک مي کنند و از طرف ديگر مشوقي براي سرمايه گذاران کوچک براي سرمايه گذاري کردن در اين فرصت ها فراهم مي کنند.

    2- بازارهاي مالي راجع به فرصت هاي سرمايه گذاري اطلاعات ايجاد مي کنند. يک سرمايه گذار خرده پا را تصور کنيد که قصد دارد پس انداز اندک خود را سرمايه گذاري کند. اگر بازارها و نهادهاي مالي (بانک هاي سرمايه گذار و بورس سهام) وجود نداشته باشد اين فرد مجبور است تا راساً به بررسي شرکت هاي مختلف و کيفيت آنها پرداخته و نهايتاً در چارچوب اطلاعات و شناخت محدود خود به سختي زمينه سرمايه گذاري را انتخاب کند که لزوماً هم بهترين انتخاب براي او نيست. حال آنکه با بودن نهادهاي مالي شخص مي تواند صرفاً سرمايه خود را وارد بازار مالي کند و عمليات جست وجوي فرصت هاي سرمايه گذاري و تخصيص سرمايه را به نهادهاي مالي واگذار کند.

    3- بازارهاي مالي نقش نظارتي قوي براي شرکت هاي بزرگ فراهم مي کنند. قيمت سهام يک شرکت شاخصي است که رابطه تنگاتنگي با ارزش بنيادي شرکت دارد لذا عملکرد مديريت شرکت به سرعت خود را در قيمت سهام شرکت منعکس مي کند. بازارهاي مالي با عمومي کردن اطلاعات، تشويق شرکت هاي موفق و تنبيه شرکت هاي زيان ده نقش نظارتي قوي را ايفا مي کنند که از بسياري از سيستم هاي نظارت بوروکراتيک موثرتر عمل مي کند. با توجه به عدم تقارن هاي اطلاعاتي که در بازارهاي مالي وجود دارد و باعث مي شود تا موسسات وام دهنده اطلاعات کافي از کيفيت شرکت وام گيرنده نداشته باشند اين نقش بازارهاي مالي تاثير مهمي در کاهش شکست هاي بازار در بخش وام و اعتبارات ايفا مي کند.

    4- بازارهاي مالي ريسک سرمايه گذاري را تقسيم مي کنند. اگر سرمايه گذاران مجبور باشند که شخصاً در پروژه ها سرمايه گذاري کنند قدرت متنوع سازي آنها به شدت کاهش مي يابد. حال آنکه نقد شوندگي بالاتر در بازار سهام و امکان خريد سبد متنوعي از سهام اين امکان را فراهم مي کند تا سرمايه گذاران خود را در مقابل ريسک شرکتي مصون کنند. اين ويژگي تمايل براي سرمايه گذاري در پروژه هاي مرتبط با توسعه فناوري يا محصولات نوآورانه که طبعاً با ريسک بالا همراه هستند را افزايش داده و نهايتاً به رشد فناوري در جامعه کمک مي کند. از طرف ديگر نهادهاي مالي که ماهيت بين نسلي دارند (مثلاً صندوق هاي بازنشستگي) اين امکان را فراهم مي کنند تا ريسک هاي ناشي از تحولات اقتصاد کلان که ممکن است تاثيرات منفي روي يک نسل خاص برجاي گذارد به يک نسل خاص منتقل نشود و لذا تمامي نسل ها از جريان مالي هموارتري برخوردار شوند.

    1-3) اثرات جهانی شدن بر بازارهای مالی :

    1- باجهاني شدن، سرمايه با آزادي بيشتري حركت خواهد كرد. درنتيجه درصورت وجود زمينههاي مستعد براي توليد، سرمايه درپي بهرهگيري از استعدادها، به آنجاخواهد رفت.

    2- جهاني شدن، منجر به كم رنگ شدن نقش دولتهادردخالت مستقيم در فعاليتهاي اقتصادي ميشود. به عنوان نمونه: درسطح كلان اقتصادي، دخالت دولت برجابه جايي سرمايه وبرتعيين نرخ هاي بهره و ارز وقيمت ها، كاهش مي يابد.

    3- پس ازجهاني شدن وسيال شدن سرمايه ،شاهد بروز برخي بحرانها نظير بحران جنوب شرق آسيا(درسال1997)و مكزيك (درسال1994)بوده ايم. سيال شدن سرمايه و ورود بيش از اندازه آن به بعضي ازمناطق ، درصورت ضعيف شدن كنترل دولت،مي تواندباعث بروز بحرانهاي مالي دراين كشورها شود. جهاني شدن، هرچند دخالت مستقيم دولتها را كاهش مي دهد، ولي فقدان نقش نظارتي وسياسي دولت، مي تواند بحرانزا باشد.

    1-4) تقسیم بندی بازارهای مالی :

    - به طور کلی بازارهای مالی به 4 دسته تقسیم میشوند.

    -1 بازار سهام Stock Market: نهادی است که در آن سهام و برگه های سهم معامله میشوند. رایج ترین مکان برای معامله سهام، بازار مبادلات سهام است. این مکان از نظر فیزیکی جایی است که سهامداران دور هم جمع می شوند. از جمله بازارهای سهام میتوان به بورس توکیو، لندن و نیویورک اشاره نمود.

    -2 بازار کالا Commodity Market: یک بازار سازمان یافته است که کالاهای مختلف مانند پنبه، ذرت، شکر، قهوه، غلات و همچنین فلزات با ارزش در آن معامله می شوند. قسمت عمده معاملات در این بورس به منظور خرید و فروش و تحویل درآینده صورت می گیرد. از جمله این بازارها می توان به بورس شیکاگو اشاره نمود.

    -3 بازار اوراق قرضه Bond Market: در این گونه از بازار، اوراق قرضه منتشر شده توسط نهادهای مختلف معامله می شوند.

    4- بازار مبادلات ارزی Forex: این بازار، بازار جهانی خرید و فروش ارز می باشد. Forex در واقع از دو کلمهForeign Exchange به معنای تبادل ارز تشکیل شده است و بزرگترین بازار مالی دنیاست.

    1-5 )سلسله مراتب شرکت کنندگان

    بورس ارز یک بازار غیرمتمرکز است و به جای یک متخصص، بازارسازان متعددی در آن دخیل هستند، با این وجود می توان شرکت کنندگان در این بازار را به طبقات متفاوتی تقسیم نمود. حق تقدم با آنهایی است که اعتبار، حجم معاملات و تجربه بیشتری دارند.
    در رأس این طبقه بندی، بازار بین بانکی (Interbank) قرار دارد که روزانه بالاترین حجم معاملات در آن رخ می دهد که البته بیشتر این معاملات بر روی ارزهای محدودی همچون دلار آمریکا، یورو، پوند، ین ژاپن و... صورت می گیرد.
    در بازار بین بانکی، بزرگترین بانک ها می توانند از طریق کارگزاران بین بانکی و یا سیستم های واسطه الکترونیکی مانند EBS و رویترز، بطور مستقیم با هم در ارتباط باشند.
    در این بازار، معامله بانک ها تنها بر اساس ارتباطات اعتباری آن ها با یکدیگر صورت می گیرد و حجم عظیمی از این معاملات به جای نقل و انتقال واقعی ارز، از طریق بدهکار و بستانکار کردن حساب های بانکی انجام می شود. همه بانک ها از نرخ یکدیگر آگاهند و با این وجود هر بانکی برای معامله در نرخ پیشنهادی، باید ارتباط اعتباری خاصی با بانک دیگر داشته باشد. موسسات دیگر مثل بازارسازان آنلاین (Brokers)، شرکت های سهامی و صندوق های تامین سرمایه گذاری باید از طریق بانک های تجاری به معامله بپردازند. از آنجایی که بیشتر بانک ها (بانک های کوچک)، صندوق های سرمایه گذاری و سرمایه گذاران نهادی، با بانک های بزرگ خطوط اعتباری ثبت شده ای ندارند، هیچ گونه دسترسی به نرخ ها پیدا نمی کنند. بنابراین معامله گران کوچک مجبور می شوند که تنها از طریق یک بانک، برای احتیاجات تبادلات ارزی خود اقدام کنند و به این ترتیب سرمایه گذاران طبقات پایین تر، نمیتوانند به نرخ های رقابتی دسترسی داشته باشند.
    اخیراً تکنولوژی موانع بین مصرف کنندگان نهایی بازار ارز و بازار بین بانکی را از بین برده است. تجارت آنلاین، با ایجاد ارتباط مؤثر و کم هزینه بین بازار سازان و سایر شرکت کنندگان، راه را برای مشتریان خرده پا هموار کرده و امکان دسترسی آنها را به بازار بین بانکی فراهم ساخته است. امروزه معامله گران شخصی هم قادرند دوشادوش بزرگ ترین بانک های جهان، با عملکرد و نرخ مشابهی به معامله بپردازند. به بیان دیگر معامله گران و سرمایه گذاران خصوصی هم قادرند از همان فرصت هایی استفاده کنند که قبلا فقط در اختیار بانک های بزرگ بوده است.امروزه فارکس یک فرصت نامحدود برای معامله گران آنلاین ارز است.
    در 25 سال اخیر، پیشرفت های ناشی از جهانی سازی تأثیر عمیقی بر بازار ارز داشته و باعث رشد شگفت انگیز این بازار و افزایش چشمگیر تعداد و تنوع معامله گران شده است. این بازار از معاملات درون یک بانک تا معاملات بین مؤسسات بزرگ مالی و تجاری مختلف، گستردگی دارد. عوامل زیادی در رشد بورس ارز مؤثر هستند اما مهم ترین آن ها پیشرفت تکنولوژی و رشد فزاینده سرمایه گذاری های بین المللی و برون مرزی هستند. به عنوان مثال تا همین ده سال پیش، بیشتر فعالیت های تبادلات خارجی آمریکا منحصر به تبادلات بین المللی کالا و خدمات در جهت اهداف صادراتی و وارداتی بود.حال آن که امروز این محیط در حال تغییر است. سرمایه گذاری بین المللی بسیار سریع تر از تجارت در حال پیشرفت است. سرمایه گذاران نهادی، شرکت های بیمه و صندوق های سرمایه گذاری مشترک در کنار بازیگران قدیمی بازار، مانند بانک ها و بانک های تجاری / سرمایه ای، به شرکت کنندگان اصلی بازار فارکس تبدیل شده اند.
    بازار تبادلات ارز به دلیل پیشرفت های تکنولوژی، مشمول دموکراسی بیشتری شده است و از معاملات درون بانکی بسیار فراتر رفته و شرکت کنندگان مختلفی را در بر گرفته است که اهداف متنوعی دارند، از جمله : کسب سودهای کوتاه مدت از نوسانات نرخهای معاملاتی، جلوگیری از زیان ناشی از تغییرات نرخهای معاملاتی، تهیه ارزهای خارجی مورد نیاز برای خرید کالا و خدمات از کشورهای دیگر ویا تـاثیر گذاشتن بر نرخ معاملاتی. از طرف دیگر این شرکت کنندگان بر روی عرضه و تقاضا تاثیر می گذارند و نقش مهمی در تعیین نرخ معاملاتی ایفا می کنند. بنابراین شناخت شرکت کنندگان کلیدی بازار بسیار مهم است. این شرکت کنندگان عبارتند از بانکهای تجاری / سرمایه گذاری، بانکهای مرکزی، شرکتهای اقتصادی، صندوقهای سرمایه گذاری و مشتریان شخصی و خرده پا.

    1-6 ) مقایسه بازر فارکس با بازار سهام
    در این بخش به مقایسه اجمالی بازار فارکس با بازار سهام خواهیم پرداخت.

    1-6-1 ) بازار 24 ساعته 24 Hour Market

    بازار معامله ارز به شکل اسپات (spot Fx) در بین تمامی بازارهای جهان منحصر به فرد است زیرا معامله در این بازار به صورت 24 ساعته انجام می شود. در هر ساعتی از شبانه روز یک مرکز مالی مهم در نقطه ای از جهان، برای تجارت باز است و بانکها و دیگر مؤسسات در هر ساعتی از شب و روز به غیر از آخر هفته ها (بازار روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل است)، به تبادل ارز می پردازند. در حالی که بعضی از بازارها به تجارت روزانه خود خاتمه می دهند، بازارهای دیگر در جهان شروع به تجارت می کنند.
    تجارت روزانه ابتدا از مرکز مالی استرالیا و اقیانوسیه آغاز می شود. مراکز مالی مهم در سراسر جهان در طول یک روز، یکی پس از دیگری فعالیت خود را آغاز می کنند ترتیب باز شدن مراکز مالی مهم جهان به این صورت است: نیوزیلند، استرالیا، آسیای جنوب شرقی (ژاپن، هنگ کنگ و...)، خاور میانه، اروپا و آمریکا. مثلا هنگامی که بازارها در توکیو در حال بسته شدن هستند، در اروپا معاملات شروع می شود. در نهایت نیویورک و سایر مراکز در آمریکا گشایش می یابند. اواخر بعد از ظهر در آمریکا، شروع روز دیگر در منطقه استرالیا و اقیانوسیه است و با باز شدن این بازار ها، فرایند دوباره شروع می شود. به بیان دیگر، در بازار فارکس هیچ گاه خورشید غروب نمی کند.
    معاملات فارکس به فرم اسپات(Spot Fx) تقریباً در همه جهان انجام می شوند اما سه بازار مالی توکیو، لندن و نیورک، تأ ثیر گذارترین بازارها هستند زیرا 70 درصد از معاملات بازار فارکس در زمان فعالیت این مراکز صورت می پذیرد.

    میزان فعالیت و حجم معاملات در همه ساعات بازار یکنواخت نیست. در برخی ساعات میزان فعالیت و حجم معاملات به شدت افزایش می یابد و در مقابل در برخی از اوقات شبانه روز حجم معاملات به حداقل خود می رسد. در ساعاتی که بازار های اصلی هم زمان با هم مشغول به فعالیت هستند، بیشترین حجم معاملات انجام می شود. خصوصا ساعت هایی که بازار های اروپا و آمریکا هم زمان با هم باز هستند.

    بنا بر آنچه گفته شد، بازار فارکس یک بازار 24 ساعته است اما در مقابل، بازار سهام ساعات کاری محدودی دارد. به عنوان مثال بازار سهام نیویورک کار خود را ازساعت 9:30 صبح آغاز می کند و ساعت 5 بعدازظهر به آن خاتمه می دهد. چنانچه بین 5 تا 9:30 به هر دلیلی تغییری در قیمت ها ایجاد شود، معامله گران ناچارند تا ساعت بازگشایی یعنی 9:30 صبح روز بعد منتظر بمانند تا بتوانند معاملات خود را انجام دهند.
    به علاوه اگر فردی شغل تمام وقت داشته باشد و تنها بعداز ساعات کاری بتواند معامله انجام دهد بازار سهام، بازار مناسبی برای انجام معامله نیست. این شخص اساساً سفارش ها را براساس قیمت های قبلی و نه قیمتهای فعلی بازار قرار می دهد. این عدم شفافیت انجام معامله را بسیار دشوار می سازد. در بازار فارکس اگر فرد بخواهد بعد از ساعت کاری معامله کند می تواند مطمئن باشد که همان نقدینگی و مابه التفاوت قیمت خرید و فروش را دریافت می کند که در ساعات کاری می تواند به دست آورد.

    1-6-2 )میزان بالای اعتبار اهرمیHigh Leverage

    در بازار فارکس برای انجام معاملات از طریق کارگزار (Broker) نیازی نیست تا مشتری تمام سرمایه لازم برای انجام معامله مورد نظررا در اختیار داشته باشد بلکه بر اساس اعتباری که کارگزار در اختیار وی قرار می دهد تنها با پرداخت سهم کوچکی از حجم کلی معامله مورد نظر (معمولا 1 تا 2 درصد) می تواند اقدام به انجام آن معامله نماید. به اعطای اعتبار از طرف کارگزار اصطلاحا Leverage گفته می شود. از آنجایی که معمولا میزان نوسانات نرخ یک ارز در طول روز به ندرت از یک یا 2 سنت بیشتر می شود، اگر از این اعتبار در معاملات استفاده نگردد میزان سود (یا ضرر) در معاملات بسیار پایین خواهد بود و جذابیتی برای سرمایه گذاری در این بازار ایجاد نخواهد شد.
    در بازار سهام مشتری باید تمام پول لازم برای انجام معامله مورد نظر خود را به صورت نقد پرداخت نماید اما در بازار فارکس برای انجام یک معامله، مشتری تنها یک تا 2 درصد از کل سرمایه لازم برای انجام معامله را پرداخت می کند و مابقی اعتباری است که بروکر به وی اعطا می کند.
    اعتباری (Leverage) که به طور معمول بروکرها به مشتریان خود ارائه می کنند برابر 1:100 (یک به صد) می باشد. این بدین معنی است که هر 1000 دلار از پول شما معادل صد هزار دلار خواهد بود.
    فرض کنید که کل سرمایه شما ده هزار دلار آمریکا باشد و این پول را برای سرمایه گذاری در بازار سهام در نظر گرفته باشید. بنابراین بزرگترین معامله ای که می توانید انجام دهید از کل پول شما تجاوز نخواهد کرد. اما اگر با این مقدار پول در بازار فارکس فعالیت کنید می توانید تا صد برابر حجم سرمایه خود به معامله بپردازید. در واقع با سرمایه اولیه ده هزار دلاری خود، می توانید تا سقف یک میلیون دلار معامله کنید.
    با این حال نباید از این نکته هم غافل ماند که این اعتبار اهرمی (Leverage) مانند یک شمشیر دو لبه عمل می کند و بدون مدیریت صحیح در این سیستم همان طور که ممکن است به سودهای کلان رسید احتمال ضررهای سنگین نیز وجود دارد. بنابراین نباید هیچ گاه تمام موجودی خود را برای انجام معامله در یک زمان استفاده نمایید.

    امکان معامله هم در بازار صعودی و هم در بازار نزولیTwo Way market1-6-3 )

    در بازار فارکس احتمال رسیدن به سود، هم در بازار صعودی وجود دارد و هم در بازار نزولی.
    در بازار سهام همواره یک معامله سود آور با خرید در قیمت پایین تر آغاز می شود و با فروش در قیمت بالاتر خاتمه می یابد. به بیان دیگر معامله گران تنها در زمانی که قیمت ها رو به افزایش است می توانند در بازار امیدوار به کسب سود باشند و در زمانی که روند قیمت ها نزولی است تنها باید نظاره گر باشند تا مجددا روند صعودی آغاز شود.
    اما در بازار فارکس به دلیل اینکه ارزها به صورت جفت معامله می شوند (مانند EUR/USD) یک جفت ارز را می توان قبل از خرید به فروش رساند. یعنی با خرید ارز طرف اول در واقع در همان لحظه اقدام به فروش ارز طرف دوم نموده اید. به طور مثال زمانی که نرخ جفت ارز EUR/USD (EUR ارز طرف اول و USD ارز طرف دوم است) به میزان 50 واحد سقوط می کند بدین معنی است که یورو پنجاه واحد در مقابل دلار سقوط کرده و در مقابل، دلار نیز 50 واحد در برابر یورو افزایش ارزش یافته است.

    1-6-4 ) هزینه های پایین معاملهLow Transaction Cost
    در بازار سهام، معامله گران علاوه بر ما به التفاوت قیمت خرید و فروش معمولا کمیسیون هم می پردازند در حالی که کارایی بازار الکترونیک هزینه ها را کم کرده و این امکان را به سرمایه گذاران داده است تا مستقیماً با بازارسازان معامله کنند که در این بین، هزینه های واسطه گری نیز حذف شده است. نقدینگی 24 ساعته بازار ارز باعث می شود که معامله گران این بازار در تمام طول شبانه روز نرخ های رقابتی را دریافت کنند. حال آنکه معامله گران بازار سهام نسبت به ریسک های نقدینگی آسیب پذیرترند و عموماً مابه التفاوت بیشتری را مخصوصاً بعد از ساعات کاری بازار پرداخت می کنند. بازار آنلاین فارکس به دلیل هزینه های پایین، بهترین گزینه برای معامله گران کوتاه مدت است. اگر یک معامله گر در بازار سهام، روزانه 30 معامله انجام دهد و بابت هر معامله 20 دلار کمیسیون بپردازد، باید روزانه 600 دلار برای پرداخت کمیسیون هزینه کند. این مبلغ قابل توجه می تواند باعث کاهش سود و یا افزایش ضرر شود.

    1-6-5 ) احتمال کم تغییر قیمتLimited Slippage
    برخلاف بازارهای سهام، اکثر بازارسازان در بازار فارکس در زمان کوتاهی معامله درخواستی مشتری را براساس قیمت های ارائه شده انجام داده و تایید آن را برای وی ارسال می نمایند. سیستم های قوی هرگز قبل از ارائه قیمت پیشنهادی خود، اندازه حجم معامله مورد نظر یا جهت خرید یا فروش ارزمورد نظر را از معامله گر درخواست نمی کنند. بازارسازان ناکارآمد ابتدا تعیین می کنند که سرمایه گذار فروشنده است یا خریدار و سپس قیمت واقعی را پنهان می کند تا سود خودشان را درمعامله افزایش دهند. بازار سهام عموماً به روشی عمل میکند که در آن معامله لزوما با قیمت مورد نظر معامله گر انجام نمی شود بلکه معامله در نزدیکترین قیمت ممکن انجام می شود. برای مثال فرض کنید که ارزش سهام شرکت مایکروسافت با نرخ 52.50$ در حال معامله می باشد. اگر فردی برای خرید در این نرخ سفارشی دهد تا زمانی که کارشناس دستور معامله وی را انجام دهد ممکن است قیمت به 53.25$ برسد که در این شرایط عملا مقداری ضرر به معامله گر تحمیل می شود. شفافیت قیمتی که توسط کارگزاران بازار ارز ارائه می شود اطمینان می دهد که معامله گران همیشه یک قیمت مناسب و عادلانه را دریافت می کنند.

    1-6-6 ) نقدینگی بالا High liquidity
    بازار معاملات ارز با میانگین حجم معاملات روزانه 1.7 تریلیون دلار روانترین بازار جهان است. این بدین معنی است که معامله گران می توانند به میل خود در هر شرایطی با حداقل ریسک یا وابستگی و بدون محدودیت زمانی (به غیر از روزهای شنبه و یکشنبه) وارد بازار یا از آن خارج شوند.
    به بیان دیگردر بازار Forex معاملات مشتریان در زمان بسیار کوتاهی انجام خواهد شد و مشتری هیچگاه نگران انجام نشدن معامله در خواستی خود نخواهد بود، در حالی که در بازار سهام این امکان وجود دارد که برای خرید یا فروش سهمی، صف خرید یا فروش تشکیل شود و در نهایت مشتری نتواند سهم مورد نظر خود را در قیمت دلخواه خریده یا به فروش برساند.

    1-7 ) آشنایی مقدماتی با شرکت کنندگان بازار:

    1-7-1 ) بانک های مرکزی Central Banks
    بانک های مرکزی بازیگران مهمی در بازار ارز محسوب می شوند و می توانند نقش مهمی در نوسانات نرخ معاملات ایفا کنند. این بانکها، بورس باز نیستند و به دو هدف وارد بازار می شوند:
    -1نظارت بر بازار -2 کنترل عرضه پول و نرخ بهره
    دولت ها و بانک های مرکزی فعالیت های اقتصادی را به طور جدی و مداوم پی گیری می کنند تا عرضه پول را در سطوح متناسب با اهداف اقتصادی خود نگه دارند.

    1-7-2 ) شرکت کنندگان تجاری Commercial Participants
    با رشد روز افزون جهانی شدن، مؤسسات سرمایه گذاری بیشتر به مبادلات خارجی پرداخته اند و امروزه نقش مهمی در این بازار ایفا می کنند. این مؤسسات از گروه های متنوعی تشکیل شده اند و شامل مؤسسات سرمایه گذاری کوچک و بزرگ، صادرات و واردات و شرکت های خدمات مالی هستند. تمایل این مؤسسات برای معاملات خارجی دلایل متعددی دارد. مثلاً، مؤسسات چند ملیتی ممکن است برای پرداخت حقوق، هزینه ی مواد، هزینه های بازاریابی، تبلیغات و یا توزیع و فروش کالا در سایر کشورها، احتیاج به مبادله ارز داشته باشند و یا مؤسسات چند ملیتی، از کاهش نرخ ارز که ممکن است در پرداخت های آینده آنها تأثیر گذار باشد، جلوگیری می کنند تا ریسک ها را متعادل سازند.

    1-7-3 ) موسسات مالی و سرمایه گذاری Fx Funds
    عموما این گروه دارای سرمایه های عظیمی هستند و بسته به میزان سرمایه ای که در اختیار دارند به طرق مختلفی در این بازار فعالیت می کنند.
    به عنوان مثال ممکن است که این سرمایه ها با توجه به اختلاف نرخ بهره های بانکی در کشورهای مختلف، صرف انجام معاملاتی که اصطلاحا Carry Trade نامیده می شوند گردند .
    گروهی هم رویدادهای جهانی را برآورد کرده و دیدگاه بلند مدت تری در مورد تقویت و یا تضعیف ارز در طی شش ماه آینده می یابند و بر اساس آن اقدام به انجام معاملات بلند مدت می نمایند.
    در سالهای اخیر، سهم این گونه سرمایه گذاری در بازار فارکس بسیار افزایش یافته و امروزه سهم معاملات کلی آن در بازار، حدود 20 درصد است. هر چند این گروه به نسبت سایر شرکت کنندگان که تا به حال ذکر شده، تقریباً کوچک هستند ولی می توانند در نوسانات نرخ ارز تاثیر گذار باشند.

    1-7-4 ) اشخاص Individuals
    معاملات خرده فروشی ارز، زمینه تازه ای در دنیای تجارت است. تا سال 1996 معاملات ارز های خارجی فقط در بانکها، مؤسسات و شبکه های شخصی قدرتمند انجام می شد. تا قبل از این زمان، مشتریان خرده پا تنها می توانستند از طریق بازارهای Futures و Option به معاملات ارزی بپردازند.
    اما امروزه با پیدایش بازار آنلاین، مشتریان کوچک و خرده پا می توانند به طوری معامله کنند که کاملاً مشابه بازار بین بانکی است. در تجارت آنلاین تفاوت بین قیمت خرید و فروش نسبت به بازار بین بانکی کمی بیشتر است اما عملکرد این سیستم بی نظیر است. شرکتها در فضای رقابتی نرخ های پیشنهادی و سفارشات وارد شده را دقیقاً با نرخ مشخص به انجام می رسانند. امروزه مشتریان خرده پا همانند مؤسسات چند ملیتی می توانند در بازار فارکس شرکت کنند.

    1-8 )آشنایی مقدماتی با انواع معاملات در بازارFX


    -1 معاملات نقدی Spot Transactions
    معامله ای است که سر رسید و تسویه آن حداکثر دو روز کاری بعد از انجام معامله باشد.

    -2 معاملات سلف Forward Transactions
    قرارداد سلف معامله ای است که در آن خریدار و فروشنده نسبت به تحویل کالایی با کمیت و کیفیت معین در تاریخ و محل مشخص به توافق می رسند. قیمت را می توان در ابتدا یا زمان تحویل تعیین کرد. این نوع معاملات در دسته معاملات خارج از بورس (Over The Counter) قرار می گیرند.

    -3 معاملات آتی Future Transactions
    این دسته از معاملات مانند معاملات سلف بوده اما صرفا دربورس ها قابل انجام هستند و شرایط استاندارد بر هر معامله آتی حاکم خواهد بود.

    -4 معاملات اختیارOption Transactions
    این دسته از معاملات هم در بورس ها و هم خارج از بورس ها انجام می شوند، با این تفاوت که قراردادهای اختیار در بورس ها تحت شرایط استاندارد انجام پذیرهستند.در هر معامله اختیار، یک فروشنده ی اختیار در برابر خریدار اختیار قرار خواهد گرفت. براساس این دسته از معاملات، خریدار اختیار در ازای پرداخت وجهی کمتر از ارزش کالای مورد مبادله، اختیار خواهد داشت در یک بازه زمانی مشخص اقدام به انجام معامله نماید و در طرف مقابل، فروشنده اختیار در طول این مدت و در صورت تمایل خریدار اختیار، موظف به انجام معامله خواهد بود.
    جهــــان هــر کــــس بـــه وســــعت فــــــکر اوســـت...


  3. #3
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال
    1-2) ارزهای مورد معامله در بازار فارکس :

    ارزهاي معتبر جهاني در برابر دلار آمريکا و يا در برابر يکديگر در اين بازار معامله مي شوند، که عبارتند از يورو ، ين ژاپن ،پوند انگليس ،فرانک سوئيس ،دلار کانادا و استراليا ونيوزيلند. ارزهایی که در این بازار بیشتر معامله می شوند عبارتند از:

    يورو/ دلار به ميزان 41% ،دلار/ ين ژاپن 33% ،پوند انگليس/ دلار 16% ، دلار/ فرانک سوئيس 10%


    2-2 )ارزهای اصلی و فرعی:

    هشت ارزي که بيشترين حجم معاملات را در فارکس به خود اختصاص داده اند عبارتند از USD , EUR,JPY,GBP,CHF,CAD,NZD و AUD که ارزهاي اصلي ناميده مي شوند . ساير ارزهاي ديگر ارزهای فرعی به شمار می آیند.

    2-3 ) پيپ ( Pip ):

    يک پيپ کوچکترين واحد قيمت براي هر ارزي مي باشد . تقريبا تمام جفت ارزها از پنج رقم تشکيل مي شوند . و در بيشتر آنها علامت اعشار درست بعد از اولين رقم است . براي مثال EUR/USD برابر 1.2538 است که در اينجا ارزش هر پيپ برابر محل کوچکترين رقم اعشارمي شود که يعني دراينجا 0.0001 است . بنابراين ارز مظنه اگر در هر جفت ارزي USD باشد ؛ هر پيپ همواره برابر است با 100/1 سنت . يک استثناء قابل ذکر در اينجا USD/JPY است که در ان هر پيپ برابراست با 0.01 دلار .

    2-4 ) قيمت فروش ( Bid Price )

    قيمت فروش قيمتي است که در آن بازار حاضر است که يک جفت ارز را در آن قيمت از شما بخرد .دراين قيمت است که تريدر ارز پايه را مي فروشد که همان دو رقمي است که درسمت چپ اعشارنرخ تبادل آمده است .
    براي مثال نرخ تبادل GBP/USD برابر 1.8812/15 است . پس قيمت Bid برابر 1.8812 است . اين بدان معني است که شما هر پوند انگستان را درمقابل 1.8812 دلار آمريکا مي فروشيد


    2-5 ) قيمت خريد (Ask Price)

    قيمت خريد قيمتي است که در آن بازار حاضر است يک جفت ارز را به شما بفروشد . در اين قيمت شما ارزپايه را مي خريد . که همان دو رقمي است که در سمت راست اعشار نرخ تبادل آمده است
    براي مثال نرخ تبادل EUR/USD برابر 1.2812/15 است پس قيمت ask برابر 1.2815 است . اين بدان معني است که شما يک يورو را درمقابل 1.2815 دلار آمريکا مي خريد . قيمت ask همچنين قيمت offer هم ناميده مي شود

    2-6 ) اسپرد Bid/Ask


    اسپرد تفاوت بين قيمت Bid و Ask است . هنگامي که معامله کننده اين رقم را مي گويد ، معمولا چند رقم اوليه حذف مي شوند . مثلا براي USD/JPY اين نرخ ممکن است برابر 118.30/118.34 باشد اما معمولا بدون سه رقم اول و به صورت “30/34” بيان مي شود .

    2-7 ) نحوه مظنه دادن در بازار فارکس


    نرخ تبادل در بازار فارکس به فرمت زير مي آيد :
    Base currency/ Quote currency Bid / Ask

    2-8 ) هزينه انجام معاملات

    ويژگي مهم اسپرد Bid/Ask اين است که از آن براي محاسبه هزينه هاي معاملات دو طرفه (round-turn trade) هم استفاده مي شود . معاملات دوطرفه معاملاتي هستند که در آن شما يک جفت ارز را همزمان و در يک اندازه مي خريد و مي فروشيد . براي مثال در نرخ تبادل 1.2812/15 براي EUR/USD ، هزينه انجام معامله 3 پيپ است .
    فرمول زير براي محاسبه اين هزينه استفاده مي شود :
    Transaction cost = Ask Price – Bid Price

    2-9 ) ارزهاي متقابل ( (Cross Currency

    هر جفت ارزي که يک طرف آن USD نباشد ، ارزمتقابل يا Cross Currency مي گويند . اين جفت ارزها رفتارهاي عجيبي از خود نشان مي دهند چرا که در واقع معامله يک جفت ارز از اين جفت ارزها در واقع معادل دو معامله جفت ارزهايي است که يک طرف ان دلارآمريکاست . براي مثال خريد EUR/GBP معادل خريد EUR/USD و فروش GBP/USD است . معامله جفت ارزهاي متقابل معمولا هزينه بالاتري دارد .

    2-10 ) مارجين ( (Margin

    وقتي که با يک بروکر فارکس حسابي را باز مي کنيد ، بايد يک حداقلي را در حسابتان داشته باشيد .اين حداقل از بروکر تا بروکر فرق مي کند ومي تواند از 100 دلار تا 100.000 دلار باشد .
    هر زماني که معامله اي انجام مي دهيد ، درصد مشخصي از حساب مارجين شما به عنوان مارجين لازم اوليه کنار گذاشته مي شود که براي معا ملات جديد با اوجه به جفت ارز، قيمت کنوني آن و تعداد لاتهاي مورد معامله استفاده مي شود . اندازه لات معمولا به ارزپايه مربوط مي شود .
    براي مثال فرض کنيم که شما يک حساب ميني با اهرم 200:1 يا 5% باز مي کنيد . حسابهاي ميني با لاتهاي ميني معامله مي کنند . فرض کنيم يک لات ميني برابر 10,000 دلار است . خب ، در اينجا شما به جاي فراهم کردن تمام 10,000 دلار فقط کافيست 50 دلار در حسابتان پول داشته باشيد . ( 10,000 * 5=50$ )

    2-11 ) اهرم ( (Leverage

    اهرم عبارتست از نسبت سرمايه استفاده شده در معامله به سرمايه لازم براي انجام آن معامله . با استفاده از اهرم با داشتن سرمايه اي اندک قادر به انجام معاملات بزرگ هستيم . اهرم ها از بروکر تا بروکر ديگر بسيار متفاوت است و در محدوده اي بين 2:1 تا 400:1 قرار مي گيرد .

    مارجين + اهرم = ترکيب مرگبار

    ترکيب اهرم و مارجين به شما قدرت خريد زيادي را مي دهد . به اين معني که اگر شما 5,000 $ در حسابتان داشته باشيد و از اهرم 100:1 استفاده کنيد ، مي توانيد تا 500,000 $معامله کنيد به طوريکه گويا خودتان اين 500,000 $ را داريد .
    يا اين قدرت خريد شما مي توانيد سرمايه خود را افزايش دهيد . ولي در نظر داشته باشيد اهرم همانطوريکه مي تواند برايتان سود داشته باشد ، همانقدر هم مي تواند به شما زيان برساند .


    2-12 ) کال مارجين

    همه تريدرهاي از کال مارجين شدن مي ترسند . اين وقتي اتفاق مي افتد که بروکر شما ميزان مارجين موجود در حسابتان را براي ادامه دادن موقعيتهايي که گرفته ايد ، کم مي داند .
    درحاليکه معامله کردن با مارجين مي تواند برايتان سود بخش باشد ، مهم است که شما جنبه ريسک آن را هم در نظر داشته باشيد . حتما در مورد مارجيني که بروکردراختيارتان مي گذارد ، درک درستي حاصل کنيد . هميشه از انها سوال کنيد تا هيچ نکته مبهمي برايتان باقي نماند .
    تمام يابخشي از معاملات شما ممکن است منحل شوند و شما هيچ اخطاري قبل از آن در رابطه با کال مارجين شدن دريافت نمي کنيد .
    شما مي توانيد به طور موثر با نظارت بروضعيت حسابتان و استفاده از اوردرهاي استاپ لاس براي اعمال محدوديت در معاملاتتان ، از کال مارجين شدن بپرهيزيد

    2-13 ) انواع دستورات و کاربرد آنها :

    · take profit حد سود یا : این دستور در صورت رسیدن یک معامله به مقدار مشخصی از سود معامله را بسته و سود را به حساب عامله گر واریز می کند.

    · stop loss حد زیان یا: این دستور با رسیدن زیان یک معامله به یک حد مشخص معامله را بسته و زیان مربوطه را از حساب معامله گر کسر می کند. استفاده از این دستور به منظور اجتناب از زیان های بیشتر می باشد.

    · sell limit : در صورت رسیدن قیمت به مقداری خاص (بالاتر از قیمت فعلی) فروش انجام می دهد.

    · sell stop: با رسیدن قیمت به مقداری خاص ( پائین تر از قیمت فعلی) فروش انجام می شود. از این دستور برای همسو شدن با روند های منفی استفاده می شود.

    · buy limit: با رسیدن قیمت به مقداری خاص ( پائین تر از قیمت فعلی) خرید انجام می دهد.

    · buy stop: با رسیدن قیمت به مقداری خاص (بالاتر از قیمت فعلی) خرید انجام می دهد. از این دستور برای همسو شدن با روند های مثبت استفاده می گردد.

    2-14 ) نحوه محاسبه سود و زیان :

    نحوه محاسبه سود و زیان تغییرات قیمت بر اساس ارز دوم:

    (Profit or Loss= (Sell Price - Buy Price) * (Amount
    مثال: معامله گری جفت ارز یورو به دلار آمریکا را با اعتبار نیم لات در قیمت 1.2744 فروخته و در قیمت 1.2717 خرید انجام داده است سود یا زیان این معامله به شیوه زیر محاسبه می شود.

    EUR/USD
    Buy Price= 1.2717
    Sell Price= 1.2744
    Contract Size= 0.5 Lot or 50K
    Profit or Loss = (1.2744 - 1.2717) * 50000= 135$


    این معامله 135 دلار سود داشته است.

    از آنجا که ارز مبنا اغلب حساب های معاملاتی در بازار فارکس به دلار می باشد معامله گران ترجیح می دهند سود و زیان معامله ایشان به دلار محاسبه گردد. روش محاسبه ای که در بالا ذکر شد سود و زیان بر مبنای ارز دوم (Counter Currency) محاسبه می شود. در صورتی که ارز دوم دلار نباشد یک مرحله عملیات تقسیم قیمت لحظه خروج معامله به دلار نیز محاسبه می گردد.
    (Profit or LossSell Price - Buy Price)/Closing Price)* (Amount
    قیمت خروجی (Closing Price) قیمتی است که فارق از نوع فرمان اولیه خرید یا فروش، معامله در این قیمت پایان می یابد. در صورتی که در ابتدا اقدام به خرید کرده باشیم قیمت خروجی قیمت فروش می باشد و در صورتی که در ابتدا اقدام به خرید کرده باشیم قیمت خروجی قیمت خرید می باشد. در انتها، محاسبه ما تقسیم بر این قیمت خروجی می شود تا سود و زیان معامله به ارز اول سنجیده شود.
    مثال: معامله گری جفت ارز دلار آمریکا به ین ژاپن را با اعتبار 2Lot ابتدا در قیمت 106.89 خریده و در قیمت 107.10 فروخته است سود یا زیان این معامله به شیوه زیر حساب می شود.

    USD/JPY
    Buy Price= 106.89 (Opening Price)
    Sell Price= 107.10 (Closing Price)
    Contract Size= 2 lot or 200K
    Profit or Loss= ((107.10 - 106.89)/107.10) * 200000= 392.16$


    این معامله 392.16 دلار سود داشته است.

    2-15 ) رابطه دلار با ارزهای دیگر :

    هر پیپ تغییر در قیمت جفت ارزهای مختلف از نظر دلاری مقدار خاصی میشود .

    ارزش دلاری هر پیپ تغییر قیمت در ارزهای مختلف به این صورت محاسبه میشود :

    1- در تمام جفت ارزهایی که طرف دوم آنها دلار میباشد ارزش هر پیپ تغییر ( در معاملات یک لاتی ) برابر 10 دلار میباشد . مانند eur/usd , gbp/usd , aud/usd , nzd/usd

    2- در تمام جفت ارزهایی که طرف اول آنها دلار میباشد ( به غیر از (usd/jpy ارزش هر پیپ تغییر ( در معاملات یک لاتی ) برابر است با 10 تقسیم بر قیمت همان جفت ارز . مانند usd/chf usd/cad , ...

    3- در جفت ارز usd/jpy ارزش هر پیپ تغییر ( در معاملات یک لاتی ) برابر است با 1000 تقسیم بر قیمت همان جفت ارز .

    4- در مورد ارزهایی که هیچ طرف آنها دلار نمیباشد مانند eur/chf ارزش هر پیپ تغییر ( در معاملات یک لاتی ) برابر است با 10 تقسیم بر قیمت همان جفت ارز ضربدر قیمت یورو دلار .

    2-16 ) بهره شبانه :

    در معاملات فارکس وقتی پوزيشنی در پايان روز تجاری بسته نشود و به روز کاری بعد انتقال يابد، مبلغی از سود معامله گر کم يا مقداری به آن اضافه می شود که به آن بهره شبانه گفته می شود و مقدار آن بستگی به نرخ بهره دو ارز موجوددر جفت ارزی انتخاب شده دارد

    2-17 )مزایای معامله گری در بازارهای ارز,کالا و سهام:



    بزرگترین بازار دنیا
    بازارهای 24 ساعته
    کسب سود در حالت سقوط قیمتها
    کسب اعتبار دلاری بیش از 200 برابر سرمایه اولیه
    فرصتهای بیشمار معاملاتی
    امکان معامله در هر مکان
    عدم پرداخت هرگونه مالیات
    امکان کسب تجربه به صورت رایگان پیش از ورود به بازار واقعی
    عدم نیاز به حضور فیزیکی در مکانی خاص
    عدم نیاز به پرداخت کمیسیون معاملاتی
    نقدشوندگی بسیار بالا
    کاراترین بازار ممکن
    دسترسی بسیار آسان به بازار حتی به صورت همراه
    شغلی کاملا انعطاف پذیر
    امکان کسب سود بالا با سرمایه نه چندان بالا
    جهــــان هــر کــــس بـــه وســــعت فــــــکر اوســـت...

  4. 25 کاربر به خاطر ارسال مفید شاهین محلوجی از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #4
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال
    4-1 ) مقدمه ای بر مدیریت سرمایه :

    مديريت سرمايه در فارکس نيز همچون بازارهای مالی ديگر، مهمترين و تنها راه موفقيت و پابرجا ماندن در بازار است. بسيارند افرادی که بدون مديريت سرمايه صحيح، مدتی کوتاه در بازار موفقيت کسب می کنند ولی ناگهان در عرض يک شب تمام زحماتشان به يکباره از بين می رود و ديگر توانی برای ادامه راه ندارند.

    همانطور که قبلاً اشاره شد بازار فارکس نيز همانند ديگر بازارها غير قابل پيش بينی می باشد. البته افراد با تجربه ميتوانند پيش بينی های بلند مدت نمايند که آن هم برخی اوقات با شکست مواجه می شود. گاهی اوقات ديده ايد که پيش بينی های شما اکثر مواقع صحيح است ولی تنها با يك اشتباه بازار شما را از دور خارج می کند. رعايت مديريت سرمايه ، شما را حتی در صورت پيش بينی اشتباه، در بازار حفظ مي كند.

    1- مهم نيست که جهت بازار را درست پيش بينی کنيم. مهم آن است که در مواقع خطر و ضرر بتوانيم به قوت قبل در بازار بمانيم. اکثر افراد موفقيت های خيلی خوبی کسب می کنند ولی به ناگاه همه را يکجا از دست می دهند. اصل اول ما بر اين پايه بنا شده که در صورت اشتباه بتوانيم به سادگی به ادامه تريد بپردازيم بدون اينکه يک يا چند تريد اشتباه پياپی، بتواند صدمات شديدی بر پيکره حساب ما وارد سازد.

    2- مجبور نيستيم بازار را درست پيش بينی کنيم اما بايد به گونه ای تريد کنيم که در صورت پيش بينی صحيح، توانايی آن را داشته باشيم که حداکثر استفاده را از بازار ببريم. اگر توجه فرماييد در کل دوره فارکس تا کنون، GBPUSD فقط يک روز حرکت هزارپيپی داشته است كه ما توانستيم بوسيله همين اصول ، هزار پيپ را از GBPUSD بگيريم.

    پس اين دو اصل را هميشه مدّ نظر داشته و بر طبق آن مديريت سرمايه خود را پايه ريزی نماييد.



    4-2 ) تکنیکهای مدیریت سرمایه :

    1- هرگز با بيش از يک دهم سرمايه خود وارد بازار نشويد. اگر بتوانيد به طور معمول با پنج درصد سرمايه خود تريد کنيد، شرايط مناسبی برای حساب خود فراهم نموده ايد. اين درصد برای حساب های بزرگ تا يک درصد و حتی کمتر، کاهش می يابد. اين قانون به شما کمک می کند که بتوانيد روزهای بعد را به راحتی پشت سربگذاريد. همچنين به کمک اصل دو و مديريت سرمايه قادر خواهيم بود تا هر روز که بازار در جهت پيش بينی ما حرکت کرد، کليه ضررهای قبل را جبران کنيم. بيش از 95% تريدرهای فارکس به علت رعايت نکردن اين قانون و خريد بصورت Full Margin ، حتی پس از مدتی موفقيت ، حساب خود را يک شبه نابود می کنند.

    به اين نکته بسيار توجه فرماييد که هميشه با برنامه ريزی تريد کنيد. پوزيشن های خود را ثبت کرده و برای هر يک توضيحی يادداشت نماييد و سعی کنيد هرچندوقت يکبار نگاهی به اين تاريخچه انداخته و روش های خود را بهينه سازيد تا در روزهای اينده به کمک تجربيات گذشته، تريدهای موفق تری داشته باشيد . هرگز به فکر انتقام از بازار نباشيد. در صورتيکه با هزار دلار سرمايه اوليه، کار خود را شروع کرده ايد و پس از مدتی سرمايه شما به هشتصد دلار رسيده است، اگر هدف شما بازگرداندن سرمايه به هزار دلار می باشد، بهترين راه کنارگذاشتن فارکس است. هر ميزان از سرمايه شما که از بين رفت تجربه ای است که بايد سعی کنيد ديگر تکرار نشود و هرگز به فکر جبران ضررهای قبل نباشيد. سعی کنيد هزينه کمتری برای کسب تجارب خود بپردازيد. مسلماً پس از مدتی تريد، تجارب کافی را بدست خواهيد آورد. زيرا اين بازار فقط به روش های محدودی می تواند به شما ضربه بزند که می توانيد به سادگی و با کمال آرامش آنها را دريابيد. اما در صورتيکه اين آرامش را از دست بدهيد به هيچ عنوان نمی توانيد از تجارب خود استفاده کنيد.



    2- : Take Profitدر مورد تيک پروفيت و يا گرفتن سود از بازار، بايد بدانيد که حداکثر سودی که بازار به شما می دهد را بايد بتوانيد کسب کنيد. اگر در تشخيص جهت اشتباه کرديد مهم نيست. ولی اگر جهت را درست تشخيص داديد و به ازای حرکت 500 پيپی بازار، نتوانستيد حداقل 80% آن را (400 پيپ) بگيريد، مسلماً بايد در روش تريد خود تغييراتی صورت دهيد. ما در سبک های خريد و فروش به شما خواهيم آموخت که چگونه می توانيد TP های بلند را به راحتی و بدون استرس بگيريد.



    3- Stop Loss: استاپ لاس يا حد ضرر. طبق آمارهای بدست آمده، در مورد 40% پوزيشن هايی که استاپ لاس صحيح دارند، بازار پس از لمس استاپ لاس، تيک پروفيت پوزيشن را لمس می کند. در 40% پوزيشن ها بازار پس از لمس استاپ لاس شما از حرکت می ايستد يعنی اگر پوزيشن شما با صد پيپ منفی بسته نمی شد، می توانستيد هم اکنون آن را با چهل پيپ منفی ببنديد. و فقط در 20% پوزيشن ها در صورتيکه پوزيشن شما با استاپ لاس 100- بسته نمی شد، در حال حاضر 200- پيپ در ضرر بود. پس مشاهده می کنيد که در 80% مواقع، استاپ لاس نقطه ای چيزی به غير از ضرر در پی ندارد. اگر کمی به دنيای فيزيکی خود و تجارت های موجود در آن دقت کنيد، هيچ کجا نمی توانيد همانندی برای استاپ لاس نقطه ای بيابيد. لذا در می يابيم استاپ لاس نقطه ای فقط دامی است از طرف بروکر و مارکت ميکر برای پوزيشن شما. البته آمار مذكور فقط در مورد استاپ لاس های صحيح بود. در صورتيکه بسياری از افراد با ست کردن استاپ لاس های نزديک نظير 10،20 و 30 پيپ، اين آمار را به 100% می رسانند. به طور کلی استاپ لاس نزديک نشان دهنده بی تجربگی و نداشتن شناخت از حرکات بازار می باشد. از طرفی قرار ندادن استاپ لاس نيز حساب را به خطر خواهد انداخت. ما اين مشکل را با مديريت سرمايه حل کرده ايم. به مثال زير توجه کنيد:

    شما با سرمايه هزار دلار قصد داريد يک پوزيشن بر روی EURUSD باز کنيد و آمار نشان می دهد که EURUSD در روز حدوداً 200 الی 300 پيپ حرکت دارد. پس برای امنيت بيشتر حساب، شما اين حرکت را 500 پيپ در نظر می گيريد، حرکتی که شايد احتمال آن بسيار ضعيف باشد. حال می خواهيد با 0.1 سرمايه تريد کنيد. يعنی در صورتيکه بازار به سمت ضرر پوزيشن شما حرکت کرد، بيش از 0.1 سرمايه را (يعنی صد دلار) ضرر نكنيد. بنابراين شما پوزيشن خود را با 0.02 لات باز می کنيد. بدين ترتيب اگر EURUSD پانصد پيپ بر خلاف جهت پوزيشن شما حرکت کرد، فقط 100 دلار ضرر خواهيد کرد که اين مقدار ضرر سنگينی برای حساب هزاردلاری شما محسوب نمی شود. اصولاً سعی بر آن داشته باشيد که استاپ لاس های نقطه ای خود را بوسيله مديريت سرمايه کنترل کرده و از استاپ لاس های زمانی استفاده کنيد. در پوزيشن بالا شما می توانيد تيک پروفيت خود را تنظيم نموده، 24 ساعت به پوزيشن فرصت دهيد تا در صورت صحيح بودن پيش بينی تان، با مثبت بسته شود. مسلم است که هر چه مدت زمان باز بودن پوزيشن بيشتر باشد، بايد حجم معامله را کاهش دهيد و همچنين از تيک پروفيت های دورتری استفاده کنيد. در قسمت سبک ها در اين مورد بيشتر توضيح خواهيم داد.

    هميشه سعی کنيد با برنامه ريزی پوزيشن باز کنيد و در صورتيکه پوزيشن شما به سمت منفی رفت، هرگز سعی نکنيد با باز کردن پوزيشنی ديگر، پوزيشن قبل را نجات دهيد. به اين نکته دقت فرماييد که گاهی اوقات بازار هرگز به نقطه Open پوزيشن شما باز نمی گردد و به سادگی طی چند ماه آينده می تواند هزاران پيپ از آن دور شود.

    4- اکثر کلاينت ها به طور مثال يک پوزيشن Buy باز کرده و در صورت منفی شدن پوزيشن، اقدام به باز کردن پوزيشن های Buy بعدی می نمايند ، ممکن است برخی اوقات اين کار به نفع آنها باشد . اما گاهي بازار به روند خود ادامه داده و حساب آنها را بطور کلی از بين می برد. زيرا باز کردن هر پوزيشن سبب تضعيف حساب شما برای مقاومت در برابر حرکت بازار می شود و سرمايه شما را تهديد خواهد کرد. پس بطور کلی از باز کردن دو پوزيشن Sell و يا دو پوزيشن Buy بدون رعايت مديريت سرمايه خودداری فرماييد. برخی افراد دقيقاً عکس اين عمل را انجام می دهند. بطور مثال يک پوزيشن Sell باز می کنند و پس از سود کردن ، پوزيشن Sell ديگری باز می کنند و به همين ترتيب هر چه حسابشان بيشتر سود می کند، پوزيشن های هم جهت بيشتری باز می کنند و بازار با يک Retracement (بازگشت) به يكباره حساب آنها را از بين می برد. پس با برنامه ريزی، پوزيشن باز کنيد و پس از مدت زمان در نظر گرفته شده در صورتيکه به تيک پروفيت برخورد نکرد چه سود چه ضرر، آن را ببنديد.

    5-ازhedge های با فاصله زياد بپرهيزيد. اکثر کلاينت ها زمانيکه منفی پوزيشن Sell آنها زياد می شود، از ترس سوختن حساب، يک پوزيشن مخالف (Buy) باز می کنند. تجربه ثابت کرده است که اين کار هيچ کمکی به شما نخواهد کرد. گاهی اوقات بازار تنها بين دو پوزيشن شما حرکت می کند و برخی مواقع در صورت ترند بودن بازار، به تدريج حساب شما ضعيف و ضعيف تر شده و به طور کامل از بين خواهد رفت. پس هرگز برای نجات يک پوزيشن منفی، پوزيشن ديگری هم جهت و يا خلاف جهت باز نکنيد.

    6- اين قانون مهم ترين قانون می باشد. در صورتيکه هيچ کدام از پنج قانون بالا را رعايت نکنيد، می توانيد با رعايت اين قانون، در بازار باقی بمانيد و سود کنيد. هم چنين اگر به تمامی قانون های فوق عمل کنيد اما نسبت به اين قانون بی اعتنا باشيد، ديری نمی گذرد که سرمايه خود را از دست ميدهيد. اگر با هزار دلار کار خود را آغاز نموديد و پس از مدتی سرمايه شما به دوهزار دلار رسيده است، بدانيد که سرمايه شما همان هزار دلار است و هزار دلار ديگر، سود شما می باشد. هرگز سود خود را با سرمايه ادغام ننماييد. سعی کنيد هر ماه سود خود را از بروکر دريافت کنيد و يا اگر قبل از يک ماه سرمايه شما دو برابر شد، حتماً نيمی از آنرا برداشت نماييد. به اين نکته دقت فرماييد که افزايش سرمايه ، درصد سود شما را پايين می آورد و در صورت رعايت نکردن مديريت سرمايه، گاهی اوقات افزايش سرمايه سبب زيان شما می گردد. در صورتيکه با هزار دلار توانسته ايد توسط سبک يا روشی سود کنيد، گمان نکنيد که می توانيد با ده هزار دلار و افزايش حجم معاملات، به همان درصد سود برسيد. در تمام بازارهای مالی دنيا، افزايش سرمايه سبب کاهش درصد سود می گردد. به يک مثال توجه کنيد:

    اگر پوزيشن 0.1 شما با تيک پروفيت صد پيپ بسته شد، نمی توان مطمئن بود که اگر به جای 0.1، يک لات و يا ده لات باز کرده بوديد، باز هم بازار همان مسير قبل را طي كند. شايد اگر پوزيشن شما يک لات بود، بيش از شصت الی هشتاد پيپ حركت نميكرد و شايد اگر ده لات باز کرده بوديد، ضرر هم می داد. تمام اين موارد به شرايط بازار و ديگر تريدرها بستگی دارد که شما هيچ تجربه و اطلاعي از آنها نداريد. تجربه شما همان پوزيشن 0.1 با حساب هزار دلاری بوده است که در مدت محدودی به شما سود خواهد داد. لذا سعی کنيد اين وضعيت را از دست ندهيد. باز کردن پوزيشن های با لات بالاتر و با حساب های بزرگتر را بايد در بازار حقيقي تجربه کرد و نمی توان موفقيت يک حساب کوچک را با محاسبه بر روی کاغذ، به موفقيت بر روی حساب بزرگتر نسبت داد. در صورت افزايش سرمايه بايد مديريت سرمايه خود را تغيير دهيد و آنرا در بازار حقيقي آزموده ،به تدريج بهينه كنيد . دقت نماييد كه با افزايش سرمايه حجم معاملات را به همان نسبت بالا نبريد، بلكه سعي كنيد با سرمايه بالا از تيك پروفيت هاي دورتري استفاده كنيد تا سود شما بيشتر شود.

    در بازار فاركس نيز همچون ديگر بازارها حجم معامله نقش مهمي دارد يعني انتخاب نادرست حجم ميتواند براي يك معامله صحيح نتيجه عكس داشته باشد و تنها عاملي كه در انتخاب حجم مناسب به ما كمك مي كند تجربه است.
    جهــــان هــر کــــس بـــه وســــعت فــــــکر اوســـت...

  6. 23 کاربر به خاطر ارسال مفید شاهین محلوجی از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #5
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال
    5-1 ) مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال :

    تحلیل تکنیکال بیشتر متمرکز بر اتفاقاتی است که در بازار (فارکس) رخ داده است تا آنچه که می بایست اتفاق می افتاد. یک تحلیگر تکنیکی به مطالعه قیمت و حجم که با استفاده از آنها نمودار تشکیل می شود ( که ناشی از عملکرد معامله گران است)، می پردازد و از آن به عنوان ابزار اولیه خود استفاده می کند. تحلیگر تکنیکال برخلاف تحلیلگر فاندامنتال، توجه زیادی به " تصویر بزرگ" عواملی که بر حرکات بازار تاثیر می گذارند، ندارد اما به عملکرد بازار مالی مورد نظر خود می پردازد.

    5-2 ) اصول تحلیل تکنیکال :

    1. عملکرد بازار بر مبنای قیمت است:

    این بدان معنا است که قیمت واقعی تاثیر تمامی عواملی است که برای بازار شناخته شده است و می تواند بر آن تاثیر بگذارد، برای مثال، عرضه و تقاضا، عوامل سیاسی و تمایل بازار. تحلیلگر تکنیکال محض، تنها توجه به حرکات قیمت دارد و برای تغییرات آن بدنبال هیچ دلیلی نیست.

    2. قیمت بر اساس روندحرکت می کند:

    تحلیلگر تکنیکال بدنبال شناسایی الگوهای رفتار بازار است که در گذشته نیز شناخته شده اند. برای بسیاری از این الگوها، احتمال وقوع مجدد و انجام یک نتیجه مورد نظر بالا است. همچنین الگوهای شناخته شده ای وجود دارند که در شرایط یکنواخت تکرار می شوند.

    3. تاریخ تکرار می شود:

    الگوهای نموداری برای 100 سال است که شناخته شده و طبقه بندی شده اند و روشی که بسیاری ازالگوها تکرار می شوند این نتیجه را نشان می دهند که روانشناسی انسانی در طول زمان کمتر تغییر می کند.

    5-3 ) نمودار چیست :

    در تحليل فني ، نمودار ها مشابه نمودارهايي هستند كه شما در هر زمينه تجاري مي بينيد. يك نمودار به زبان ساده ،يك نمايش گرافيكي از مجموعه اي از قيمتها در یک بازه زمانی مشخص است. مثلا ، يك نمودار ممكن است تغييرات قيمت يك سهام را در يك دوره يكساله نشان دهد و در اين صورت هر نقطه روي نمودار قيمت نهايي روزي را نشان مي دهد كه سهام در آن معامله شده است:


    شكل بالا نمونه اي از يك نمودار ساده را نشان مي دهد. اين نمودار نمايشي از تغييرات قيمت يك سهام در يك دوره 1.5 ساله است . قسمت پايين نمودار ،خطي كه بصورت افقي ادامه يافته است (محور (x نشان دهنده تاريخ ويا مقياس زماني است. سمت راست نمودار ،خطي كه به صورت عمودي امتداد مي يابد (محور( y قيمت سهام را نشان مي دهد . با مشاهده نمودار مي بينيم كه در اكتبر 2004 (نقطه( 1 قيمت اين سهام 245$ بوده است ، در حاليكه در ژوئن 2005 (نقطه 2) قيمت آن در حدود 265$ است. اين مشاهدات به ما مي گويد كه قيمت اين سهام بين اكتبر 2004 و ژوئن 2005 افزايش يافته است.



    5-4) انواع نمودارها

    1- نمودارهاي خطي: Line Chart

    2- نمودار ميله اي : Bar Chart

    3- نمودار شمعی : Candlesticks

    5-4-1) نمودارهاي خطي Line Chart

    ساده ترین نوع نمودار شکل خطی (Line Chart) آن است. همانگونه در شکل زیر مشاهده میکند روند قیمتی و تغییرات آن از نقاطی ساخته شده که به همدیگر وصل شده اند. در نمودار M15مثال ما در طی 15 دقیقه قیمتها نوسانات زیادی را تجربه میکنند که در بعضی موارد ممکن است بالغ بر ده ها Pips باشد. بنابراین نمودار خطی فقط یکی از این قیمتها را میتواند برایمان نمایش دهد که عموما قیمت بسته شدن است (Close Price). تحلیلگران به نوسانات قیمتها در هر لحظه از روز و آرایشهاییکه این نوسانات ایجاد میکنند بشدت نیاز دارند و اطلاعات ذیقیمتی از آنها کسب میکنند. در نتیجه این نوع نمودار بطور کل جایی در تحلیل تکینکی بازار فارکس ندارد. در اينجا يک مثال از نمودار خطي EUR/USD را مي بينيد :







    5-4-2) نمودار ميله اي Bar Chart

    در تایم فریم مورد نظر هر میله شامل چهار نقطه زیر است که با یک خط ( همان میله ) به همدیگر وصل شده است. این چهار نقطه در واقع بیان کننده چهار قیمت است :

    - قیمت باز شدن Open ( سمت چپ میله )
    - قیمت حداقل Low(پایینترین قسمت میله)
    - قیمت حداکثر) Highبالاترین قسمت میله (
    - قیمت بسته شدن Close(سمت راست میله(

    نمودارهای میله ای مورد توجه تحیلگرانی است که عادت به تحلیل در بازه های زمانی بزگتر مانند چهار ساعته و روزانه دارند.
    در زير مثالي از نمودار ميله اي نشان داده شده است .


    5-4-3) نمودار شمعی Candlesticks

    نمودارهاي شمعي همان اطلاعات نمودارهاي ميله اي را نشان مي دهند ، اما به شيوه اي زيباتر و در قالب گرافيکي .
    نمودارهاي شمعي هم دامنه بالا تا پايين را با خط عمودي نشان مي دهند . در هر حال در نمودار شمعي بلوک بزرگ واقع در وسط دامنه بين قيمتها باز شدن و بسته شدن را نشان مي دهد . به طور قراردادي اگر بلوک وسطي پر شده باشد ، نشان دهنده اين است که ارز با قيمتي پايين تر از باز شدنش بسته شده است .یعنی کندل نزولی است.
    اگر قيمت بسته شدن بالاتر از قيمت باز شدن باشد بلوک سفيد است يا خالي است که در این صورت کندل صعودی است .
    در اينجا نمودار شمعي را می بینیم .


    5-5)خطوط ساپورت ورزیستنس:

    شما اغلب از زبان تحليلگران مي شنويد كه درباره مبارزه مداوم بين گران كنندگان قيمت سهام (bulls) و ارزان كنندگان قيمت سهام (bears) و يا كشمكش بين خريداران (تقاضا) و فروشندگان (عرضه) ، صحبت مي كنند. اين نكات در قيمت يك سهام بازتاب مي يابند كه بندرت به سمت بالاتر از تراز مقاومت و يا پايينتر از تراز حمايت حركت مي كنند.


    همانگونه كه شما در شكل بالا مي توانيد ببينيد، تراز حمايت تراز قيمتي است كه يك سهام و يا بازار بندرت از آن عبور مي كند و از آن پايينتر مي افتد. (تراز حمايت با پيكانهاي آبي رنگ نشان داده شده است.) از سوي ديگر ،مقاومت تراز قيمتي است كه يك سهام يا بازار به ندرت از آن فراتر مي رود (تراز مقاومت با پيكانهاي قرمز رنگ مشخص شده است)

    5-5-1 ) چرا ترازهاي مقاومت و حمايت وجود دارند؟

    تراز هاي حمايت و مقاومت از مهمترين مفاهيم در روانشناسي بازار و عرضه و تقاضا هستند. اين ترازها ، سطوحي از قيمت ها هستند كه تجار تمايل به خريد سهام)در نزديكي تراز حمايت) و يا فروش سهام خود (در نزديكي تراز مقاومت( دارند. وقتي كه اين خطوط روند شكسته شوند ، به نظر مي رسد كه ميزان عرضه و تقاضا و روانشناسي تغييرات قيمت سهام تغيير مي كند و در اين حالت ترازهاي جديدي براي حمايت و مقاومت تعيين مي شود

    5-5-2 ) رابطه ترازهاي حمايت و مقاومت و اعداد رند (Round numbers)


    يك نوع از حمايت و مقاومت هاي جهاني كه در ميان تعداد زيادي از اوراق بهادار و بازارهای مالی دیده شده ، اعداد رند است. اعداد رند مانند 10،20،35،50،100و1000 در مبحث تراز هاي حمايت و مقاومت از اهميت ويژه اي برخوردار هستند چون اغلب نشان دهنده مهمترين نقاط برگشت روانشناختي (major psychological turning points) هستند كه تجار تمايل به خريد و فروش سهام در آن قیمت ها دارند.

    خريداران اغلب به محض آنكه قيمت يك سهام به يك مقدار رند مانند 50 دلار سقوط مي كند، تعداد زيادي از آن سهام را خريداري مي كنند و در نتیجه قیمت سهام به احتمال زیاد از آن عدد پایین تر نخواهد رفت. از سوي ديگر،فروشندگان سهام نيز به محض آنكه قيمت سهام به يك عدد رند بالا رسيد ، شروع به فروش سهام خود مي كنند و باعث می شوند تا قیمت آن سهام از آن عدد فراتر نرود. آنچه اين اعداد رند را تبديل به نقاط مهمي مي كند ، فشار خريد و فروش و اين نكته است كه در اغلب موارد این نقاط اهمیت روانشناختي دارند

    5-5-3)واژگوني وظایف (Role Reversal)


    به محض آنكه يك تراز حمايت و يا مقاومت شكسته شود ، وظیفه آن بر عكس مي شود. اگر قيمت به پايينتر از يك ترازحمايت سقوط كند ، آن تراز تبديل به يك تراز مقاومت مي شود . اگر قيمت سهام از يك تراز مقاومت بالاتر رود ، آن تراز تبديل به يك تراز حمايت مي شود. به محض آنكه قيمت از يكي از تراز هاي مقاومت و حمايت تجاوز كند ، به نظر مي رسد كه عرضه و تقاضا آن سهام تغيير كرده و باعث مي شود كه قاعده تراز شكسته شده، برعكس شود.به هر حال براي اينكه يك واژگوني (معكوس سازي) واقعی رخ دهد ، حتما بايد قيمت سهام يك حركت قوي يا جهش بزرگ از سطوح مقاومت و حمايت داشته باشد

    .

    براي مثال ، همانگونه كه شما در شكل بالا مي توانيد ببينيد، خط نقطه چين به عنوان تراز مقاومت نشان داده شده است ، كه از بالاتر رفتن قيمت در مقايسه با دو نقطه قبلي (نقطه 1و 2) جلوگيري مي كند. به هر حال ، به محض آنكه تراز مقاومت شكسته مي شود ، آن تراز تبديل به يك تراز حمايت مي شود ( كه در نقاط 3و 4 نشان داده شده است) كه قيمت را بالا نگه مي دارد و از جهت گيري آن به سمت پايين جلوگيري مي كند.

    اغلب تجاري كه شروع به استفاده از تحليل فني مي كنند معتقدند كه اين مفهوم كه اين واژگوني قواعد حتي براي اغلب شركت هاي مشهور نسبتا زياد اتفاق مي افتد ، غير قابل باور و غير قابل تشخيص است. براي مثال همانگونه كه شما در شكل زیر مي توانيد ببينيد ، اين پديده درنمودار مربوط به سالهاي 2003 تا 2006 شركت فروشگاه هاي زنجيره اي وال مارت (Wal-Mart Stores Inc.) اتفاق افتاده است. توجه كنيد كه در اين نمودار چگونه قاعده سطح قيمت 51 دلار از يك سطح حمايت قوي به يك سطح مقاومت تبديل مي شود


    .

    تقريبا در همه حالات ،يك سهام هم يك ترتز حمايت و هم يك تراز مقاومت دارد و معاملات آن تا زماني كه از اين حدود جهش نيابد، در بازه بين اين دو تراز خواهد بود. اين حالت بيشتر در شرايطي ديده مي شود كه يك سهام با يك روند افقي معامله شود و قيمت آن با نوسان بين نقاط اوج و دره هاي متوالي از تراز هاي حمايت و مقاومت خود تجاوز نکند

    .

    5-5-4 )اهمیت ترازهای حمایت و مقاومت

    تحليل تراز هاي مقاومت و حمايت يكي از بخش هاي مهم روند ها است چون از آن مي توان براي اخذ تصميمات تجاري و پيش بيني زمان واژگوني يك روند ، استفاده نمود. براي مثال ، اگر يك تاجر يك تراز مهم مقاومت را شناسايي كند كه چندين بار آزمايش شده است و هرگز شكسته نشده است ، او مي تواند از حركت قيمت سهام به سمت اين نقطه ،سود ببرد چون احتمال اينكه قيمت سهام از آن تراز فراتر رود بسيار كم است.

    هر دوي تراز هاي حمايت و مقاومت،روند ها را آزمايش و تاييد مي كنند و بايد توسط كسي كه از تحليل فني استفاده مي كند ، بررسي شوند. تا زماني كه قيمت سهام بين اين دو تراز باقي مي ماند، احتمالا روند نيز ادامه خواهد داشت . اين نكته قابل يادآوري است كه يك خروج از ترازهاي حمايت و يا مقاومت ، الزاما به معناي واژگوني روند نيست. به عنوان مثال ، اگر قيمتها فراتر از تراز مقاومت يك روند رو به بالا بروند، روند شتاب يافته است نه اينكه واژگون شده است. اين بدان معناست كه انتظار مي رود ترقي قيمت سريعتر از حالتي كه در كانالها بود ، صورت گيرد. آگاه بودن از اهميت اين نقاط حمايت و مقاومت بايد بر روي روش شما براي خريد و فروش يك سهام تاثير بگذارد. تجار بايد از داد و ستد سهام در اين سطوح مهم اجتناب كنند چرا كه ناحيه اطراف اين سطوح داراي تغيير پذيري خيلي زيادي است. اگر شما براي معامله نزديك ترازهاي حمايت و مقاومت احساس اطمينان كرديد،بايد از اين قاعده ساده پيروي كنيد: داد و ستد خود را مستقيما در تراز هاي حمايت و مقاومت انجام ندهید. اين بدين دليل است كه در اغلب موارد ، قيمت هرگز به عدد صحيح مورد نظر نمي رسد بلكه در اطراف آن نوسان مي كند. بنابراين اگر شما مصمم به خريد يك سهام هستيد كه به سمت يك تراز حمايت مهم حركت مي كند، دقیقا ً در تراز حمايت سفارش خريد ندهيد. در عوض، آنرا بالاتر از تراز حمايت ، البته با اختلاف چند نقطه، ارايه كنيد .از سوي ديگر اگر شما قصد فروش كوتاه مدت داريد، قيمت فروش سهام خود را پايينتر از تراز مقاومت ويا در خود تراز مقاومت ، اعلام كنيد.



    5-6 ) کانال قیمت:

    کانال قیمت یکی ازالگوهای ادامه میباشد. به حالتی که قیمت بصورت محدود به دو خط موازی حرکت میکند، کانال گفته میشود. یکی از این دو خط موازی(خط پایینی) نقش حمایت و خط بالایی کانال نقش مقاومت دارد.

    کانالهای قیمت براساس جهت آن به سه دسته تقسیم میشوند:

    1- کانال افقی

    2- کانال عمودی

    3- کانال نزولی

    5-6-1)کانال افقی

    یکی از انواع کانال قیمت میباشد که جهت بازار در آن مشخص نیست. یعنی هیچ تمایل قابل تشخیصی در خریداران و فروشندگان به سمت بالا یا پایین وجود ندارد و این دو گروه تقریبا قدرت برابر دارند.

    این نوع بازار معمولا بازار جانبی(رنج ) خوانده میشود و خط بالا یک خط افقی مقاومت و خط پایین یک خط حمایت افقی میباشد
    جهــــان هــر کــــس بـــه وســــعت فــــــکر اوســـت...


  8. #6
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال
    )تعریف روندها :

    روندها، سمت و سوی حرکت قیمت در گذشته را نشان می دهند. از آنجا که روند، قدرت و تمایل غالب تریدرها را در نوسانات قیمت نشان می دهد می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود روند ادامه داشته باشد.

    روندها مجموعه ای از موج های صعودی و نزولی می باشند. در اولین نگاه میتوان این نکته را متوجه شد که بازار هیچ زمانی دارای روند مستقیم نیست و مجموعه ای از شکسته شدن حمایت ها و مقاومت های گوناگون است که یک روند را تشکیل می دهد.
    6-1-1 )تقسیم بندی روندها از لحاظ جهت حرکت

    روندها دارای سه جهت کلی می باشند 1: روند صعودی 2:روند نزولی 3:روند خنثی
    -1 در روند صعودی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالا رفتن دارد. در روند صعودی معقول ترین کار خریدن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند صعودی است.
    -2 در روند نزولی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. در روند نزولی معقولترین کار فروختن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند نزولی است. (در بازارهای یک طرفه فروختن به معنی بی معامله ماندن و نظاره کردن می باشد)
    -3 روند خنثی بیان کننده قدرت برابر خریداران و فروشندگان در زمانی خاص است. عموما آنچه در روند خنثی دیده می شود در بازه های زمانی کوتاه تر تلفیقی از روندهای صعودی و نزولی می باشد و در بازه های زمانی بلند مدت روند خنثی، خود جزئی از یک روند دیگر می باشد. در روند های خنثی یا معامله گر باید تا زمان چیرگی قدرت یکی از گروه خریداران یا فروشندگان نظاره گر باشد و یا از روند های کوچک صعودی و نزولی بازار منتفع شود.
    6-1-2 )تقسیم بندی روند ها به لحاظ زمانی

    غیر از جهت قیمت، طول مدت روند نیز حائز اهمیت می باشد. تا به حال تعریف غالبی برای تقسیم بندی زمانی روندها، بین تریدرها وجود نداشته اما تقسیم بندی غالب به سه دسته اشاره دارد 1: روند بلند مدت 2: روند میان مدت 3: روند کوتاه مدت
    برای این تقسیم بندی روند بلند مدت را بیش از شش ماه یا یکسال در نظر می گیرند. روند میان مدت را بیش از یک ماه تا یکسال در نظر می گیرند و روند کوتاه مدت را روندهای دارای زمان کمتر از یک ماه در نظر می گیرند. گرچه روند های میان روز کوچک تر از روند های کوتاه مدتی است که تعریف کردیم اما اغلب معامله گران روند های میان روز را نیز جزء روند های کوتاه مدت طبقه بندی می کنند.
    نکته دیگر در مورد روندها، حرکات موجی شکل آنها است. هر روند در بازه زمانی خاص خود تشکیل شده از چند روند کوچکتر و در بازه زمانی بزرگتر جزئی از موج روند بزرگتر می باشد. بنابراین وقتی صحبت از روند به میان می آید تعیین بازه زمانی روند نیز حائز اهمیت می باشد.
    6-1-3 ) اصول کار با خط روند,نحوه رسم و درجه اهمیت آن

    همانطور که در گذشته اشاره شد روند ها مجموعه ای از پیشی گرفتن موج های یک جهت قیمت بر جهت مقابل می باشد.
    اگر به شکل زیر دقت کنید می بینید که روند صعودی مجموعه ای از روندهای کوچکتر می باشد که مجموع و اندازه روندهای نزولی، کوچکتر از روندهای صعودی می باشد. از همین رو روند غالب صعودی است. به بیانی دیگر شاهد آن هستیم که در روند صعودی مقاومت های جدید بالاتر از مقاومت های قبل از خود هستند اما قیمت در خطوط حمایت به حمایت قبل از خود نمی رسد. عکس این حالت برای روند نزولی تعریف می شود.


    تا زمانی که در یک روند صعودی قرار داریم دره های قیمت (حمایت ها) نباید به قیمت پایین تر از حمایت قبلی برسد و در روند نزولی قله های قیمت (مقاومت ها) نباید به قیمت بالاتر از مقاومت قبلی برسد. این نکته مهمترین اصل تشخیص و بکارگیری روند می باشد. در صورتی که قله ها یا دره ها به موج قبل خود برسند در اصل بیان کننده این هستند که یا شیب روند غالب کم شده یا آن روند پایان یافته و روند معکوس جدیدی در پیش داریم.


    برای ترسیم یک روند صعودی حداقل دو دره قیمت (حمایت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند صعودی می ماند.
    برای ترسیم یک روند نزولی حداقل دو قله قیمت (مقاومت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند نزولی می ماند.
    اعتبار یک روند را تعداد دفعات برخورد قیمت با خط روند، میزان زمان باقی ماندن قیمت در روند و شیب روند تعیین می کند و در صورتی که هر کدام از سه پارامتر بالا بیشتر و بزرگتر باشد اطمینان کردن به روند غالب اهمیت بیشتری پیدا می کند.
    6-1-4 ) کاربرد خط روند

    با توجه به توضیحات بالا تکنیک استفاده از خط روند بدین صورت می باشد که بعد از ترسیم خط روند، در بازگشت قیمت، با برخورد قیمت به خط روند، انتظار بازگشت قیمت در جهت روند غالب را داریم و معامله ای در جهت روند باز می کنیم.
    در شکل زیر روند صعودی دلار به فرانک را می بینیم. پس از هربار برخورد قیمت به خط روند(Trend line) قیمت شروع به بالا رفتن می کند. در بار سوم و چهارم برخورد قیمت به خط روند می توان در جهت صعودی معامله خرید باز کرد. می بینیم که هر بار معامله ما وارد سود شده است.

    6-2 ) رسم کانال ها

    معمولا روند ها تمایل دارند که در داخل کانال قیمتی خاص حرکت کنند بدین معنی که همانطور که شیب خط روند در صورت تغییر می تواند باعث تعویض نقش روند شود، خارج شدن بازار از کانال خود نیز می تواند باعث تغییرات در روند و شیب آن گردد. برای ترسیم خط کانال باید به موازات خط روند خطی از آخرین قیمت موجود در کانال رسم شود. برای خط روند حتما لازم بود دو نقطه را برای روند در نظر بگیریم اما در خط کانال نیازی به دو نقطه برخورد قیمت نمی باشد و تنها یک نقطه را با فرض استفاده موازی خط روند میتوان استفاده کرد. فراموش نشود خط کانال تابعی از خط روند می باشد و هیچ زمانی خط کانال قبل از خط روند ترسیم نمی شود.


    6-2-1 ) کاربرد کانال ها

    در مورد خط کانال نیز به مانند خط روند در برخورد قیمت به خط کانال ترسیمی میتوان بازگشت قیمت به

    درون خط کانال را انتظار داشت. ریسک معاملات برخورد قیمت با خط کانال بسیار بیشتر از معاملات با خط روند می باشد. دلیل این موضوع نیز وارد شدن در این معاملات بر خلاف روند غالب بازار می باشد در حالی که معاملات بر اساس خط روند در جهت عمومی قیمت است. خط دیگری نیز بین دو خط ترند لاین و کانال میتوان وجود داشته باشد با نام خط میانه (Middle line) که از این خط نیز میتوان به مانند دو خط روند و کانال استفاده کرد. نکته دیگر در مورد استفاده از خطوط روند و کانال، تصحیح این خطوط در زمان هایی است که شیب آنها کم می شود و باید خطوط جدیدی ترسیم شود تا از زیان معاملات جلوگیری شود.

    6-3 )خطوط پیوت (Pivot)

    به طور کلی از خطوط پیوت برای معاملات روزانه استفاده می کنند و با انجام محاسبه بر روی قیمت های روز گذشته ساپورت و رزیستنس های روز آتی را به دست می آورند. ولی افرادی نیز هستند که این خطوط را برای بازه های زمانی بزرگتر مانند هفتگی، ماهانه و یا حتی سالانه استفاده می کنند. برای محاسبه خط پیوت به چهار پارامتر روز گذشته(بازه زمانی قبلی) نیاز است. این چهار پارامتر عبارتند از بیشترین قیمت، کمترین قیمت، نقطه باز شده و نقطه بسته شده روز گذشته که مورد نیاز هستند. البته در مورد بازارهای 24 ساعته مانند فارکس که بازار زمان بسته شدن شبانه ندارد نقطه باز شدن قیمت لحاظ نمی شود و تنها از نقطه بسته شدن قیمت استفاده می گردد. نحوه محاسبه آن به شکل زیر است:

    PP=PivotPoint=High+Low+Close/3
    R1=(2*PP)-Low
    R2=PP+(High-Low)
    S1=(2*PP)-High
    S2=PP-(High-Low)


    در محاسبه پیوت بازارهای 24 ساعته، قیمت بسته شدن(Close) از اهمیت بالایی برخوردار است به علت اینکه در ساعتی خاص بازار بسته نمی شود، معامله گران می توانند از ساعات مختلفی استفاده کنند. اغلب افراد با ساعت 24 بروکر خود پیوت را محاسبه می کنند که می تواند کاری اشتباه باشد برای بهترین جواب عموما ساعت 12 نیمه شب گرینویچ یا ساعت 12 نیمه شب به وقت نیویورک مورد استفاده قرار می گیرد که بازده بهتری نسبت به دیگر ساعات بازار دارد. بالاترین و پایینترین قیمت (High-Low) نیز در بازه زمانی بین 12 نیمه شب روز گذشته تا 12 نیمه شب روز جاری محاسبه میگردد.

    6-3-1 ) کار با خطوط پیوت


    استفاده از خطوط پیوت دقیقا به مانند استفاده از خطوط ساپورت و رزیستنس است بدین صورت که پس از ترسیم، هر کدام از خطوط می تواند قابلیت عکس العمل به قیمت را داشته باشند. در شکل زیر پس از محاسبه داده های روز 18 July خطوط پیوت و ساپورت برای روز 19 July محاسبه می گردد در ساعات اولیه روز کاری اروپای مرکزی (بازار توکیو) قیمت نمودار پوند به دلار به خط پیوت می رسد اما با فشار خریداران قیمت به سطوح بالا می رود. تا اینکه در ساعت 10:30 به وقت اروپای مرکزی با اعلام خبری مربوط به انگلستان قیمت با گپی رو به پایین از خط پیوت می گذرد. در کندل بعد لحظاتی قیمت به پیوت می رسد و در ادامه روز، قیمت به خط ساپورت اول می رود. قیمت توانایی رد شدن از ساپورت یک را نداشته و دوباره رو به بالا حرکت می کند. این بار نقش حمایتی خط پیوت پوینت تبدیل به مقاومت می شود و قیمت در اواخر روز در بین خط پیوت و S1 بسته می شود.

    در نمونه ای دیگر قیمت پس از رسیدن به خط پیوت در ادامه روز حرکت صعودی را نمایش می دهد. با اینکه خطوط R1 تا R3 برای دوره ای جلوی حرکت صعودی قیمت را می گیرند اما فشار خریداران صعود قیمت را رقم می زند.

    6-4 ) خطوط کاماریلا (Camarilla)

    خطوط کاماریلا نیزبه نوعی ساپورت و رزیستنس می باشند. با اینکه فرمول محاسبه و نحوه استفاده از این خطوط با خط های پیوت متفاوت است اما کلیات آنها در استفاده از ساپورت و رزیستنس یکسان است. در خطوط کاماریلا هشت خط برای هر روز محاسبه می شود که عموما از 4 خط آن استفاده می گردد فرمول محاسبه هشت خط کاماریلا به ترتیب زیر می باشد.

    H4High-Low)*(1.1/2)) + Close
    H3High-Low)*(1.1/4)) + Close
    H2High-Low)*(1.1/6)) + Close
    H1High-Low)*(1.1/12))+ Close
    L1=Close-((High-Low)*(1.1/12))
    L2=Close-((High-Low)*(1.1/6))
    L3=Close-((High-Low)*(1.1/4))
    L4=Close-((High-Low)*(1.1/2))

    6-4-1 ) کار با خطوط کاماریلا

    معمولا محاسبه 4 خط از 8 خط در مورد خطوط کاماریلا حائز اهمیت هستند. در صورت صعود قیمت خط های H3 و H4 و در صورت نزول قیمت خطوط L3 و L4 حائز اهمیت هستند. کسانی که از خطوط کاماریلا استفاده می کنند عقیده دارند که قیمت در اغلب روزها توانایی عبور از خطوط L3 و H3 را ندارد و در بازه ای بین این دو خط باقی می ماند. این افراد بر این اساس، با رسیدن قیمت به هر کدام از این دو خط در جهت بازگشت به سمت مخالف، وارد بازار می شوند. اما در روزهایی که بازار دارای روند قوی می باشد با شکسته شدن خطوط L3 و H3 صبر می کنند تا قیمت به خطوط L4 و H4 نیز برسد. سپس از آنجا در جهت روند اصلی وارد معامله می شوند.در شکل زیر قیمت ابتدا به خط H3 می رسد و با فشار فروشندگان به سمت خط L3 حرکت می کند.مشاهده می شود قیمت از خط L3 رد نمی شود و خریداران در ادامه روز حتی قیمت را از خط H3 و H4 رد میکنند.

  9. 17 کاربر به خاطر ارسال مفید شاهین محلوجی از ایشان تشکر کرده اند:


  10. #7
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال
    11-4 )الگوهای نموداری :

    یك الگوی نموداری یك ساختار متمایز از یك نمودار سهام است كه یك سیگنال تجاری و یا علامتی از تغییرات آینده قیمت را نشان می دهد. نمودار خوان ها از این اگوها برای شناسایی روند فعلی و بازگشت های روند و تهیه سیگنال های خرید و یا فروش استفاده می كنند. در بخش اول این مقاله ، ما در مورد سه فرض بكار رفته در تحلیل تكنیكال صحبت كردیم كه سومین آنها این بود كه تاریخ تمایل به تكرار خود دارد. تئوری الگوهای نموداری بر اساس این فرض استوار است. ایده كار این است كه الگوهای خاص چندین بار دیده می شوند و این الگو ها یك تغییر قیمت خاص سهام را كه احتمال رخ دادن آن زیاد است، نشان می دهند. نمودار خوان ها بر اساس روند تاریخی یك الگوی نموداری كه نشان دهنده یك تغییر قیمت خاص است، در جستجوی این الگوهای نموداری برای شناسایی فرصت های تجاری می باشند.
    علیرغم آنكه ایده ها و مولفه های متفاوتی برای هر الگوی نموداری وجود دارد، اما هیچ الگوی نموداری وجود ندارد كه با قاطعیت 100% به شما بگوید كه تغییرات یك سهام به چه سمتی خواهد بود. این نكته برخی نواقص و انحرافات را ایجاد می كنند كه این بحث را به دنبال دارد كه یك الگوی مناسب چگونه است(چه شكلی است)، و این یك دلیل اصلی این مطلب است كه گفته می شود استفاده از نمودار بیشتر یك فن یا هنر است تا یك كار علمی.

    11-5)انواع الگوها :

    دو نوع الگوی نموداری در تحلیل تكنیكال وجود دارد، ادامه دار و بازگشتی .یك الگوی بازگشتی ، الگویی است كه در آن یك روند اولیه با تكمیل الگو ، معكوس می شود. از سوی دیگر، یك الگوی تمدیدی الگویی است كه در آن یك روند با تكمیل الگو، ادامه می یابد. این الگوها را می توان در نمودارهایی با هر قالب زمانی مشاهده نمود. در این بخش ، ما برخی از الگوهای نموداری مشهور تر را بررسی خواهیم كرد

    11-5-1 )الگوهای بازگشتی :

    11-5-1-1 )الگوی سرو شانه :

    این الگو،مشهور ترین و قابل اعتمادترین الگوی نموداری در تحلیل تكنیكال است. الگوی سر و شانه یك الگوی بازگشتی است كه وقتی تشكیل می شود نشان می دهد كه احتمالا سهام بر خلاف روند گذشته حركت خواهد كرد.همانگونه كه شما در شكل زیر می توانید ببینید، دو نوع الگوی سر و شانه وجود دارد. سر و شانه بالا (كه در سمت چپ نشان داده شده) یك الگوی نموداری است كه در نقاط بالای یك حركت صعودی تشكیل می شود و نشان می دهد كه روند رو به بالا در حال تمام شدن است. نوع دیگر این الگو، الگوی سر و شانه پایین (شكل سمت راست) است كه از شهرت كمتری برخوردار است و "الگوی سر و شانه معكوس" نیز نامیده می شود که نشان دهنده یك واژگونی (بازگشت) دریك حركت رو به پایین است.


    الگوی نموداری سر و شانهs

    سر و شانه بالا در سمت چپ نشان داده شده است. سر و شانه پایین یا سر و شانه معكوس در سمت راست است.

    هر دوی این الگوهای سر و شانه به خاطر داشتن چهار بخش اصلی ، مشابه هستند: دو شانه، یك سر و یك خط گردن. همچنین هر سر و شانه منحصر به فرد نیز از یك نقطه بالا و پایین تشكیل شده است. برای مثال، در تصویر الگوی سر و شانه بالا كه در سمت چپ شكل فوق نشان داده شده است ، شانه سمت چپ از یك نقطه بالا و بعد از آن، یك نقطه پایین تشكیل شده است. در این الگو، خط گردن یك خط حمایت و یا مقاومت است. به خاطر داشته باشید كه یك روند رو به بالا مربوط به دوره ای است كه در آن نقاط بالا از نقاط بالای قبلی بیشتر بوده و نقاط پایین نیز از نقاط پایین قبلی خود بیشتر بوده اند. بنابراین ،الگوی سر و شانه یك تضعیف روند را با نمایش تغییر حركت نقاط بالا و پایین ، نشان می دهد

    11-5-1-2 )قله های دوگانه و دره های دوگانه: Double Top /Double Bottom


    این الگوی نموداری نیز یكی دیگر از الگوهای مشهور است كه یك بازگشت (واژگونی) روند را نشان می دهد. این الگو به نظر می رسد كه یكی از قابل اعتمادترین و رایجترین الگوهای نموداری باشد. این الگوها بعد از یك روند طولانی مدت تشكیل می شوند و به نمودار خوان ها نشان می دهند كه به زودی روند معكوس خواهد شد. این الگو زمانی تشكیل می شود كه قیمت دو بار به ترازهای مقاومت یا حمایت برسد ولی نتواند از آنها عبور كند. این الگو اغلب در واژگونی روندهای میان مدت و یا دراز مدت مورد استفاده قرار می گیرد.


    الگوی نموداری قله های دوگانه و دره های دوگانه

    یك الگوی قله های دوگانه در سمت چپ و یك الگوی دره های دوگانه در سمت راست نشان داده شده اند.

    در مورد الگوی قله های دوگانه در شكل بالا، حركت قیمت دو بار تلاش كرده است كه از یك تراز قیمت خاص بالاتر رود. بعد از دو بار تلاش ناموفق برای بالاتر بردن قیمت، روند بر عكس می شود و به سمت پایینتر حركت می كند. در مورد الگوی دره های دوگانه (كه در سمت راست نشان داده شده اند)، حركت قیمت دو بار تلاش كرده است كه از یك تراز قیمت خاص پایینتر رود اما هر بار به تراز حمایت رسیده است. بعد از دو بار تلاش ناموفق برای پایینتر بردن قیمت، روند بر عكس می شود و به سمت بالاتر حركت می كند

    11-5-1-3 )قله ها و دره های سه گانه : Triple Top / Triple Bottom


    قله ها و دره های سه گانه نوع دیگری از الگوهای نموداری بازگشتی در تحلیل تكنیكال هستند. اینها همانند الگوهای قله ها و دره های دوگانه و یا سر و شانه، رایج و شایع نیستند ولی با روش مشابهی عمل می كنند. این دو الگوی نموداری زمانی تشكیل می شوند كه حركت قیمت سه بار به یك تراز حمایت و یا مقاومت برسد ولی نتواند از آن عبور كند كه این نشانه واژگونی روند قبلی خواهد بود.


    الگوی نموداری قله ها و دره های سه گانه

    ممكن است هنگام تشخیص این الگوها با مشکل مواجه شوید چرا كه این الگوها شبیه به الگوهای نموداری دیگر می باشند. بعد از آنكه حركت قیمت دو بار با تراز های حمایت و مقاومت برخورد نمود، الگو شبیه به یك الگوی قله و دره دوگانه به نظر می رسد كه ممكن است منجر به این اشتباه شود كه یك نمودارخوان خیلی زود وارد یك موقعیت بازگشتی و در نتیجه خرید سهام شود

    11-5-1-4 )دره قوس دار


    یك دره قوس داركه دره بشقابی نیز نامیده می شود، یك الگوی بازگشتی دراز مدت است كه یك تغییرجهت از یك روند رو به پایین به یك روند رو به بالا را نشان می دهد. این الگو ممكن است چندین ماه و یا چندین سال طول بكشد تا تكمیل شود.


    الگوی نموداری دره قوس دار

    یك الگوی نموداری دره قوس دار شبیه یك الگوی فنجان و دسته به نظر می رسد با این تفاوت كه دسته مربوطه را ندارد. ماهیت دراز مدت این الگو و نبود یك تست تاییدی مانند دسته در الگوی فنجان و دسته ، آنرا تبدیل به یك الگوی مشكل برای تجارت می كند.

    ما نگاهی اجمالی به الگوهای نموداری عمومی تر كردیم. شما باید تا الان قادر باشید هر یك از این الگوهای نموداری و علائمی را كه برای نمودارخوانها دارند، تشخیص دهید. ما هم اكنون به سراغ روشهای تكنیكال دیگرمی رویم و بررسی می كنیم كه آنها چگونه توسط تجار تكنیكال برای اندازه گیری تغییرات قیمت مورد استفاده قرار می گیرند

    11-5-2 )الگوهای ادامه دهنده:

    مثلث ها یكی از مشهورترین انواع الگوهای نموداری هستند كه در تحلیل تكنیكال مورد استفاده قرار می گیرند. سه نوع مثلث كه هم از لحاظ ساختار و هم از لحاظ مفهوم با هم تفاوت دارند، عبارتند از : مثلث متساوی الساقین، مثلث صعودی و مثلث نزولی.به نظر می رسد كه این الگوهای نموداری از حدود دو هفته تا چندین ماه ادامه داشته باشند.


    الگوی نموداری مثلث

    مثلث متساوی الساقین در شكل فوق یك الگوست كه در آن دو خط روند به سمت یكدیگر همگرا هستند. این الگو بی طرف است چون حرکت روند به سمت بالا و یا پایین در نقطه انتهای مثلث موجب تثبیت آن روند در جهت مورد نظر می شود. در یك مثلث صعودی ، خط روند بالایی افقی است در حالیكه خط روند پایینی شیب رو به بالا دارد. این نوع الگو بطور كلی به عنوان یك الگوی رو به ترقی در نظر گرفته می شود و نمودار خوان ها بدنبال یك نقطه بریدگی برای روند رو به بالا هستند. در یك مثلث نزولی ، خط روند پایینی افقی است و خط روند بالایی شیب رو به پایین دارد. این الگو بطور كلی یك الگوی روبه افول در نظر گرفته می شود و نمودار خوانها بدنبال یك نقطه بریدگی برای روند رو به پایین هستند

    11-5-2-1 )پرچم چهار گوش (flag) و پرچم سه گوش (pennant)


    این الگوهای نموداری كوتاه مدت ، الگوهایی ادامه دار هستند و زمانی تشكیل می شوند كه یك حركت قیمت تند و تیز و پس از آن یك حركت افقی اتفاق بیافتد. در ادامه، این الگواز طریق یك حركت تند و تیز دیگر در جهتی مشابه با حركت آغازین روند، تكمیل می شود. به نظر می رسد كه این الگو ها یك الی سه هفته طول بكشند.


    الگوی نموداری پرچم چهار گوش (flag) و پرچم سه گوش (pennant)

    همانگونه كه در شكل بالا می توانید ببینید، تفاوت كوچكی بین یك پرچم سه گوش و یك پرچم چهار گوش وجود دارد. تفاوت اصلی بین این دو حركت قیمت را می توان در بخش میانی الگوی نموداری مشاهده نمود. در یك پرچم سه گوش، در بخش میانی خط روندهای همگرا دیده می شود كه خیلی شبیه به یك مثلث متساوی الساقین است. از سوی دیگر،بخش میانی یك الگوی پرچم چهار گوش ، یك الگوی كانالی را نشان می دهد كه هیچ همگرایی بین خط روند ها وجود ندارد. در هر دو حالت ، انتظار می رود تا هنگامی كه قیمت از خط روند بالایی فراتر رود، روند به حرکت اصلی خود ادامه دهد

    11-5-2-2 )گوه (wedge)


    الگوی نموداری گوه می تواند یك الگوی ادامه دار و یا بازگشتی باشد. این الگو مشابه الگوی مثلث متساوی الساقین است و تفاوت آنها در این است كه الگوی گوه در یك جهت رو به بالا و یا رو به پایین اریب می شود در حالیكه مثلث متساوی الساقین بطور كلی یك حركت افقی را نشان می دهد. تفاوت دیگر این است كه الگوی گوه ای در بازه زمانی طولانی تری تشكیل می شود كه معمولا بین سه الی شش ماه است.


    الگوی نموداری گوه (wedge)

    این حقیقت كه گوه ها هم به عنوان الگوی ادامه دار و هم بازگشتی دسته بندی شده اند، می تواند تشخیص سیگنال را سخت كند. به هر حال، در ابتدایی ترین سطح، یك گوه نزولی الگویی رو به ترقی و یك گوه صعودی الگویی رو به افول را پیش بینی می کند. در شكل 6فوق یك گوه نزولی داریم كه در آن دو خط روند در یك جهت رو به پایین همگرا هستند. اگر قیمت از خط روند بالایی بالاتر رود یك الگوی ادامه دار را تشكیل خواهد داد و اگر به زیر خط روند پایینی حركت كند، یك الگوی بازگشتی تشكیل خواهد شد

    11-5-2-3 )شکاف

    یك شکاف در یك نمودار، فضای خالی بین دو دوره تجاری متوالی است. این فضا در مواردی بوجود می آید كه اختلاف قیمت بزرگی بین دو دوره تجاری متوالی وجود داشته باشد. برای مثال ، اگر بازه قیمت داد و ستد در یك دوره بین 25 و 30 دلار باشد و دوره بعد با 40 دلار شروع شود، بین این دو دوره روی نمودار شکاف بزرگی بوجود خواهد آمد. شکاف تغییر قیمت را می توان در نمودارهای میله ای و شمعی مشاهده نمود ولی در نمودارهای خطی و ساده مشاهده نمی شود. شکاف ها عموما نشان دهنده یك اتفاق مهم هستند كه در مورد سهام رخ داده است، مانند اعلان سود هر سهم بیش از انتظار.

    سه نوع عمده شکاف وجود دارد: هجومی (breakaway)، گریزان (runaway) و فرسوده (exhaustion). یك شکاف هجومی در ابتدای یك روند ، شکاف گریزان در اواسط روند و شکاف فرسوده در نزدیكی انتهای یك روند تشكیل می شود

  11. 16 کاربر به خاطر ارسال مفید شاهین محلوجی از ایشان تشکر کرده اند:


  12. #8
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال
    7-1 ) آشنایی با انواع میانگین های متحرک

    میانگین متحرک، میانگینی از داده های بازار در بازه زمانی خاص می باشد. میانگین متحرک عموما به عنوان یک Indicator (شاخص نمای تکنیکی) شناخته می شود اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران (به خصوص معامله گران ارز) بیشتر بر روی خاصیت ساپورت و رزیستنس آن حساب باز می شود کاربردی دوگانه یافته است.

    7-2 ) انجام محاسبه میانگین های متحرک

    از آنجا که محاسبه میانگین متحرک از تغییرات قیمت به دست می آید، تابعی از قیمت و روند بازار می باشد و به لحاظ ساختاری برای پیش بینی آینده قیمت همیشه مقداری از روند عقب تر می باشد. نحوه محاسبه میانگین متحرک بسته به فرمول آن متفاوت است. ساده ترین شیوه محاسبه، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) می باشد. این میانگین متحرک از آخرین تغییرات قیمت داده می پذیرد. به علت اینکه در بازار فارکس یا بازارهای دیگر تمامی تغییرات قیمتی (تیک چارت) را نداریم برای سهولت محاسبه از قیمت بسته شدن کندل استیک یا بار چارت برای بدست آوردن میانگین متحرک استفاده می شود. برای محاسبه میانگین متحرک غیر از قیمت انتهایی کندل استیک، میتوان از قیمت آغازین کندل استیک یا بالاترین و پایین ترین قیمت کندل استیک نیز استفاده کرد. در محاسبه میانگین متحرک روش های گوناگونی وجود دارد. ساده ترین و کاربردی ترین آن را در بالا توضیح دادیم اما میانگین های متحرک دیگری نیز وجود دارد که ارزش متفاوتی به داده های قیمت می دهند مانند میانگین های متحرک نمایی Exponential (کاربر ارزش هر داده قیمت را در این میانگین تایین می کند) میانگین متحرک سطحی Smoothed و میانگین متحرک خطی وزنی Linear Weighted از انواع دیگر هستند که عموما به داده های جدید ارزش و وزن بیشتری برای محاسبه می دهند. به هر حال آنچه مهم است تحقیق و بررسی شما روی میانگین های متحرک گوناگون در بازارهای مختلف (در اینجا ارزهای گوناگون) می باشد.

    7-3 ) اصول کار با میانگین های متحرک

    تصویر زیر نشان می دهد که ایندیکاتور Moving Average در منوی Insert و زیر منوی Trend در چه مکانی قرار دارد.


    پس از باز کردن این اندیکاتور پنجره تنظیمات مشاهده می شود.






    زبانه اول این پنجره Parameters تنظیمات اولیه میانگین متحرک را نشان می دهد.کادر Period مربوط به تعداد کندل استیک ها یا دوره های محاسبه میانگین متحرک است. در قسمت بعد توضیحات برای بهترین بازده این پارامتر داده خواهد شد. در کادر MA method نمونه محاسباتی میانگین متحرک تعریف می شود. این قسمت به صورت پیش فرض Simple می باشد اما توصیه می شود برای دادن وزن بیشتر به تغییرات قیمتی جدیدتر، از Exponential یا Linear Weighted استفاده شود. کادر Apply to قیمت مورد نظر هر کندل استیک یا داده قیمتی را مشخص می کند. بهترین گزینه در این قسمت Weighted Close می باشد. در این گزینه در عین حال که قیمت های بالا و پایین هر کندل استیک مورد محاسبه قرار گرفته وزن حرکتی بیشتر به قیمت پایانی به خاطر اهمیت آن داده شده است. در قسمت Style نیز نحوه نمایش خط میانگین متحرک تنظیم می گردد در این قسمت رنگ دلخواه، پیوسته یا نقطه چین بودن این خط و قطر خط تنظیم می گردد.

    در بین معامله گران میانگین متحرک از پر طرفدارترین اندیکاتورها می باشد. این ابزار از یکسو به عنوان ساپورت و رزیستنس عمل کرده و از سوی دیگر جهت قیمت و سیگنال های معاملاتی را به معامله گر نشان می دهد.

    قبل از آشنایی بیشتر با این ابزار لازم به ذکر است که همیشه این سوال وجود دارد که چه دوره زمانی برای این اندیکاتور بهترین می باشد؟ این سوال بیشتر از آنکه بین معامله گران دارای اجماع باشد امری سلیقه ای است و بسته به هر بازاری متغیر است. در بازارهای با نوسان شدید عموما از دوره های زمانی کوتاه مدت تر و در بازارهای با نوسانات کندتر از دوره های زمانی طولانی تر استفاده می گردد.ساده ترین روش استفاده از میانگین متحرک قطع این شاخص از روی نمودار خطی قیمت می باشد. اگر نحوه نمایش نمودار به صورت خطی باشد و یک میانگین متحرک روی نمودار ترسیم کنیم، ساده ترین سیگنال قطع قیمت از روی میانگین متحرک است. همانطور که در شکل زیر دیده می شود خط سبز تغییرات قیمت و خط آبی میانگین متحرک 55 روزه بر روی نمودار یورو به دلار می باشد. فلش رو به پایین نقطه ورود به سیگنال فروش را نشان می دهد و دو فلش رو به بالای بعدی نقطه خرید را برای افزایش قیمت نشان می دهد.

    عموما از این روش برای بازارها یا بازه های زمانی استفاده می شود که نمودار آنها عموما دارای روند های پایدار باشند و در بازارهایی مانند فارکس که فراریت در آنها زیاد و زمانهای بسیاری بدون روند هستیم این روش کاربرد چندانی ندارد. نقطه ضعف دیگر این روش باز بودن معاملات در هر زمانی می باشد. به این معنی که همیشه سیگنال فروش قبلی به ما سیگنال خرید می دهد و سیگنال خرید با سیگنال فروش بسته می شود. نمونه دیگری که از میانگین های متحرک برای معاملات استفاده می کنند قطع دو میانگین متحرک توسط یکدیگر است. روش دو میانگین متحرک شباهت بسیاری به روش قطع قیمت با یک میانگین دارد. تنها تفاوت در این است که به جای قطع یک میانگین متحرک از روی قیمت، این بار قطع یک میانگین توسط میانگین دیگر برای معامله گر سیگنال صادر می کند. در این روش حتما باید از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی متفاوت استفاده کرد و هر زمان که میانگین با دوره کمتر زیر میانگین با دوره بلندتر قرار گرفت سیگنال فروش داریم و هر زمان که میانگین با دوره کمتر بالای میانگین بلند مدت تر آمد سیگنال خرید داریم. در این روش نیز حد سود و ضرر با قطع دوباره میانگین ها معلوم می گردد. ایراد عمومی میانگین های متحرک دیرکرد آنها نسبت به قیمت می باشد و همیشه زمانی سیگنال می دهند که تغییرات قیمتی زیادی بوجود آمده است.


    روش دیگری که برای استفاده از میانگین های متحرک کاربرد بسیاری برای معامله گران حرفه ای دارد استفاده از آنها به عنوان ساپورت و رزیستنس می باشد. از آنجا که به تجربه ثابت شده میانگین های متحرک قابلیت تغییر قیمت و عکس العمل روی بازارها را دارند، با رسیدن قیمت به یک میانگین متحرک معامله گران در برخورد میانگین متحرک و قیمت، میانگین متحرک را در نقش یک حمایت یا مقاومت در نظر می گیرند و در جهت معکوس وارد بازار می شوند. در شکل بالا فلش سوم دقیقا بیان کننده همین موضوع است. قیمت با برخورد به میانگین متحرک 55 روزه ناگهان شتاب گرفته و در جهت رو به بالا حرکت کرده است. امروزه استفاده از اعداد 5،8،13،21،34،55،89 و144 که اعداد فیبوناچی (در فصل آینده در مورد این اعداد به تفصیل صحبت خواهیم کرد) می باشند در میانگین های متحرک کاربرد بسیاری یافته است و بسته به شرایط و عکس العمل آنها، بسیار از آنها استفاده می شود.

  13. 15 کاربر به خاطر ارسال مفید شاهین محلوجی از ایشان تشکر کرده اند:


  14. #9
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال
    8-1 )آشنایی با تعریف و تاریخچه فیبوناچی

    لئوناردو فیبوناچی ریاضیدان قرن 12 میلادی در ایتالیا متولد شد و بزرگترین اثر وی کشف اعدادی طلایی از روی حل مساله ازدیاد تعداد خرگوش ها بود. اعداد طلایی کشف شده توسط این دانشمند را به احترامش اعداد فیبوناچی می نامند. دنباله فیبوناچی با صفر و یک شروع می شود و هر عدد مجموع دو عدد قبلی می باشد

    …377-233-144-89-55-34-21-13-8-5-3-2-1-1

    تا به حال هماهنگی های زیادی بین روابط این اعداد و قوانین طبیعت دیده شده است. نسبت های فیبوناچی در همه جا دیده می شوند، از فاصله حرکت سیاره ها به دور ستارگان تا فاصله حرکت الکترون ها به دور هسته اتم. این اعداد نسبت هایی با یکدیگر دارند که در علم اقتصاد نیز کاربرد دارد. در زیر به بعضی قواعد این اعداد می پردازیم.
    8-2 )اصول کار با انواع فیبوناچی

    انواع ابزارهای فیبوناچی در بازارهای مالی، روشی برای تحلیل بازگشت یا ادامه روند می باشند. از منظری انواع ابزارهای فیبوناچی نقاط حمایت و مقاومت می باشند که با ابزارها و روش های گوناگون رسم می شوند. این سطوح بازگشت بر خلاف حمایت و مقاومت های قبلی که تنها قیمتی خاص را نقطه حساس تلقی می کردند می توانند قیمتی خاص، منحنی روی نموداری، خطی مورب یا زمان خاصی را نقطه حساس حمایت یا مقاومت تعریف کنند. در استفاده از ابزارهای فیبوناچی درصدها اهمیتی فوق العاده دارند. عموم این درصدها از نسبت درصدهای بین اعداد فیبوناچی بدست می آیند. به غیر از چند عدد ابتدای سری اعداد فیبوناچی، هر کدام از اعداد دنباله، تقریبا 1.618 برابر عدد قبل از خود هستند (نسبت طلایی) و هر عدد 0.618 برابر عدد بعد از خود می باشد. این نسبت ها به درصد به ترتیب 161.8 درصد و 61.8 درصد می شوند. درصدهای دیگری نیز مهم هستند که در زیر می آید. تقسیم عدد اول به عدد دوم سری اعداد فیبوناچی یک به یک یا به عبارتی 100 درصد را نشان می دهد. تقسیم عدد دوم به عدد سوم سری اعداد فیبوناچی 0.5 یا به عبارتی 50 درصد را نشان می دهد. در اعداد بالاتر سری اعداد فیبوناچی و تقسیم هر عدد به دو عدد بعد از آن، مشاهده می شود حاصل تقسیم به 38.2 درصد تمایل می کند. در اعداد بالاتر سری اعداد فیبوناچی و تقسیم هر عدد به سه عدد بعد از آن، مشاهده می شود حاصل تقسیم به 23.6 درصد تمایل دارد.
    8-2-1 )اصول کار با فیبوناچی Retracement و نحوه رسم

    فیبوناچی ریتریسمنت ساده ترین و کاربردی ترین ابزار از گروه خطوط فیبوناچی ها می باشد. عموما زمانی که بازار در روندی خاص حرکت می کند در بازه هایی تمایل به بازگشت و تصحیح نسبت به قیمت های قبلی دارد اما پس از مدتی تمایل به ادامه روند غالب پیدا می کند. در یک روند صعودی درصدهای تصحیح بازگشت روند در جهت روند صعودی قبل، به ترتیب درصدهای 23.6 - 38.2 – 50 - 61.8 و 100 درصد می تواند باشد.


    همانطور که در شکل دیده می شود در یک روند نزولی، خطوط 38.2، 50 و 61.8 برای قیمت حکم رزیستنس را داشته و از ادامه روند صعودی برای مقطعی جلوگیری کرده اند. نکته دیگر در مورد رسم ابزار فیبوناچی ریتریسمنت این است که همیشه از سمت آغاز روند به انتهای روند ترسیم می شود.
    8-2-2 )اصول کار با فیبوناچی Extension و نحوه رسم

    فیبوناچی اکستنشن ابزاری است که نقاط بازگشت بیش از 100 درصد هر موج را برای هدف های قیمتی جلوتر بیش بینی می کند. بازار پس از یک موج صعودی یا نزولی در فیبوناچی اکستنشن 161.8%- 261.8%- 423.6% و یا درصدهای محاسباتی بالاتر می تواند بازگشت داشته باشد. همانطور که در شکل زیر دیده می شود بازار پس از یک روند نزولی در تصحیح روند نزولی بازگشتی، تا 161.8 درصد روند نزولی را صعود داشته است. این درصد فیبوناچی اکستنشن به عنوان یک رزیستنس عمل کرده و روند نزولی قیمت را بوجود آورده است.


    برای استفاده از فیبوناچی اکستنشن در متاتریدر از همان ابزار فیبوناچی ریتریسمنت استفاده می شود با این تفاوت که درصد های ذکر شده161.8، 261.8 و 423 درصد برای ما دارای اهمیت هستند. در صورتی که این درصد ها بصورت پیش فرض روی فیبوناچی ریتریسمنت وجود نداشت میتوان با رفتن به Fibo ProPerties سپس Fibo Levels در قسمت Description درصدهای فیبوناچی اکستنشن را وارد کنیم.
    8-2-3 )اصول کار با فیبوناچی Projection و نحوه رسم

    فیبوناچی Projection ابزاری مانند فیبوناچی اکستنشن می باشد و نقاط بازگشت بیش از 100درصد بازگشت هر موج را نمایش می دهد با این تفاوت که میزان بازگشت تصحیح قیمت در یک موج برای بدست آوردن نقاط بالای 100 درصد آن روند اهمیت دارد. متاسفانه ابزار فیبوناچی پروجکشن در متاتریدر به اشتباه Fibonacci Expansion نامگذاری شده است. در حالیکه به لحاظ تعریف علمی این ابزار کاربرد فیبوناچی پروجکشن را نمایش می دهد.

    برای استفاده از فیبوناچی پروجکشن ابزار فیبوناچی اکسپنشن متاتریدر را انتخاب می کنیم سپس از یک بیشینه قیمت (در شکل زیر نقطهA) به کمترین قیمت آن روند (نقطهB) خط رسم می کنیم. نقطه سوم که میزان تصحیح قیمت در این روند نزولی می باشد را در نقطه C تعیین می کنیم. بعد از رسم صحیح فیبوناچی پروجکشن انتظار خواهیم داشت قیمت از درصدهای 61.8- 100- یا 161.8 و حتی 261.8 به روند نزولی خاتمه دهد و روند صعودی پیدا کند. به بیان دیگر این درصدها می تواند ساپورت هایی برای بازگشت قیمت باشند. درصدهای 61.8- 100- 161.8 و261 میزان ادامه روند نزولی می باشند که نقطه آغازین محاسبه آخرین نقطه تصحیح روند (نقطهC) می باشد. در شکل زیر دیده می شود بازار نسبت به نقاطی که با فلش مشخص شده (161.8 درصد و 261 درصد) عکس العمل نشان داده است. شایان ذکر است در یک روند صعودی این نقاط بصورت معکوس مورد استفاده قرار میگیرند تا نقاط رزیستنس انتهای یک روند صعودی محاسبه گردد.


    8-2-4 )اصول کار با فیبوناچی Expansion و نحوه رسم

    فیبوناچی اکسپنشن شباهت بسیار زیادی به فیبوناچی پروجکشن دارد و ادامه یک روند نزولی یا صعودی را تا نقطه پایانش محاسبه می کند. تنها تفاوت آن با فیبوناچی پروجکشن استفاده از دو نقطه به جای سه نقطه است. در یک روند نزولی فیبوناچی پروجکشن درصدهای 61.8- 100- 161.8 و 261 نقاط A تا B را از نقطه آغازین C مورد محاسبه قرار می دادیم تا نقاط D و E بدست بیاید اما در اینجا تنها به درصدهای نقاط A تا B نیاز داریم و با استفاده از درصدهایی که برای فیبوناچی اکستنشن ذکر کردیم انتظار داریم بازار 161.8%- 261.8%- 423.6% از نقطه آغازین حرکت داشته باشد. از همین رو فیبوناچی اکسپنشن را تلفیقی از فیبوناچی اکستنشن و فیبوناچی پروجکشن می دانند. برای رسم فیبوناچی اکسپنشن ابزار خاصی در متاتریدر تعریف نشده است اما میتوان با استفاده از فیبوناچی ریتریسمنت درصدهای بیش از 100 واحد موج اولیه، نقاط بازگشت فیبوناچی اکسپنشن را بدست آورد.
    8-2-5 )اصول کار با فیبوناچی Arcs و نحوه رسم

    فیبوناچی Arcs ابزاری از گروه فیبوناچی ها می باشد که درصد های تصحیح و بازگشت یک روند را بصورت کمانی نمایش نشان می دهد درصدهای عمومی مورد استفاده در این ابزار 38.2- 50 و 61.8 درصد می باشند که کمان های برگشت قیمت را نسبت به یک روند صعودی یا نزولی نمایش می دهند.


    شکل بالا نمونه استفاده از ابزار فیبوناچی آرک را نمایش می دهد درصدهای 50 و 61.8 در شکل بالا برای روند تصحیح نزولی حکم رزیستنس را ایفا کرده و باعث روند نزولی قیمت شده اند.
    8-2-6 )اصول کار با فیبوناچی Fan و نحوه رسم

    فیبوناچی Fan ابزاری دیگر از گروه ابزارهای فیبوناچی می باشد که بر اساس زاویه روند غالب نقاط بازگشت را از برخورد خط های بادبزن (فن) با قیمت بدست می آورد. در این ابزار نیزدرجه های (درصدهای) 38.2- 50 و 61.8 از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.


    رسم و استفاده از این ابزار در متاتریدر به علت نقص در رسم درجه های قیمت و نشان ندادن درجه های قیمت روند صعودی کاربرد چندانی ندارد. اما میتوان برای رسم درجه های یک روند صعودی از قسمت Properties و Fibo Levels با منفی وارد کردن درصدهای Description زاویه های مخالف را برای روند صعودی ترسیم کرد.
    8-2-7 )اصول کار با فیبوناچی Time و نحوه رسم

    فیبوناچی تایم یا فیبوناچی زمانی ابزاری است که نقاط بازگشت قیمت را بر اساس زمان تعیین می کند از این ابزار به دو روش استفاده می کنند. در روش اول فاصله زمانی دو قله را به عنوان صفر و یک محاسبه میکنند و در نقاطی که زمان به خطوط عمودی1-2-3-5-8 و الی آخر می رسدانتظار ریزش دوباره قیمت را دارند.


    در روش دوم مانند مثال بالا، فاصله زمانی پایین ترین قیمت(Low) تا بالاترین قیمت(High) یک موج محاسبه می شود. سپس انتظار می رود در بازه های زمانی1-2-3-5-8 و الی آخر قیمت تغییر جهت بدهد و موج های جدید تشکیل شود.

  15. 13 کاربر به خاطر ارسال مفید شاهین محلوجی از ایشان تشکر کرده اند:


  16. #10
    عضو فعال شاهین محلوجی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,050
    تشکر
    3,766
    تشکر شده 17,393 بار در 2,087 ارسال
    9-1 ) کار با الگوهای کندل استیک(شمعی ژاپنی)

    بیش از دو قرن پیش در ژاپن برای تحلیل قیمت برنج نمودارهای کندل استیک اختراع شد. عمده این معروفیت و استفاده را ژاپنی ها مدیون “مانهیسا هما” در قرن هفدهم میلادی می باشند حال آنکه بیش از دو دهه نیست که نمودارهای شمعی در غرب رواج یافته است و دلیل عمده ترویج این نمونه نمایش نمودار در غرب نیز مربوط به سیستم های رایانه ای می باشد. از لحاظ ماهیت، کندل استیک ها یا برای ترسیم نمودارها و نمایش قیمت برای تحلیل تکنیکال به کار می روند و یا به صورت منفرد ترکیب و شیوه نمایش آنها، ابزاری برای تحلیل و پیش بینی جهت آینده بازار می باشد. عمده دلیل محبوبیت روزافزون استفاده از این نمودارها بین تحلیلگران، راحتی استفاده و مشخص بودن وضعیت صعودی یا نزولی هر کندل استیک بصورت منفرد می باشد. در فصل 5 توضیحاتی در مورد روش ترسیم نمودارهای کندل استیک ارائه شد.
    در این بخش ابتدا به معرفی و نامگذاری کندل استیک ها می پردازیم و سپس کاربرد و معانی الگوهای ترکیبی یا منفرد را توضیح خواهیم داد.

    نمایش تغییرات قیمت با اشکال مختلف قابل ترسیم می باشد در شکل بالا قسمت C نحوه نمایش تغییرات قیمت بصورت نمودار میله ای و قسمت E نحوه نمایش تغییرات قیمت بصورت کندل استیک را نمایش می دهد. یک کندل استیک از چهار داده ورودی اصلی تشکیل شده است که عبارت ان از قیمت آغازین (Open) قیمت پایانی (Close) بالاترین قیمت آن بازه زمانی (High) و پایین ترین قیمت آن بازه زمانی (Low). بسته به صعودی (بالاتر بودن قیمت پایان از قیمت آغاز) یا نزولی (پایین تربودن قیمت پایان از قیمت آغاز) یک کندل استیک بالا رونده یا پایین رونده دسته بندی می شود. شکل زیرکندل هایی با بدنه صعودی یا نزولی را نمایش می دهد کندل های صعودی بدنه شفاف (توخالی) و و کندل های نزولی بدنه مشکی (تو پر) دارند. سایه ها نیز حداکثر و حداقل قیمت را در آن بازه زمانی نمایش می دهند.





    قبل از آغاز معرفی الگوها سه نکته اساسی در استفاده از الگوهای شمعی حائز اهمیت است که باید رعایت شود.
    1- تشکیل الگوها تنها زمانی مورد توجه قرار می گیرند که تغییرات قیمت دارای روند باشد. در صورت وجود نداشتن روند صعودی یا نزولی، اهمیت و جهت گیری برای استفاده از الگوهای کندل استیک برگشتی یا ادامه دهنده وجود ندارد.
    2- الگوهای کندل استیک بازگشتی تنها زمانی در داخل روند علامت بازگشت روند را اعلام می کنند که این الگوها همزمان با ابزاری دیگر برای بازگشت روند همراه باشد. تحلیل گران تکنیکال عموما هنگامی به الگو های کندل استیک بازگشتی اهمیت می دهند که در محدوده حمایت و یا مقاومت خاصی تشکیل شوند.
    3- الگوهای شمعی با وجود اینکه در اغلب موارد نقاط ورود درستی را نشان می دهند اما نمی توان برای خروج حتما منتظر تشکیل الگوی بازگشتی دیگری ماند و باید در اینجا نیز ابزارهای دیگر تکنیکال برای خروج استفاده کرد.



    9-2 ) الگوهای منفرد عمومی



    9-2-1 ) Long Days
    نمودارهایی با بدنه بزرگ و سایه های کوتاه، نشان دهنده قدرت بازار در آن جهت می باشد.

    9-2-2 ) Short Days
    نمودارهایی با بدنه کوچک و سایه های کوتاه، نشان دهنده نداشتن قدرت در بازار می باشد.


    9-2-3 ) Black Marubozu
    نمودارنزولی بدون سایه بالایی و پایینی


    9-2-4 ) White Marubozu
    نمودار صعودی بدون سایه بالایی و پایینی


    9-2-5) Closing Marubozu
    کندلی Marubozu که در قیمت انتهایی آن سایه وجود ندارد


    9-2-6) Opening Marubozu
    کندلی Marubozu که در قیمت ابتدایی آن سایه وجود ندارد


    9-2-7 ) Spinning Tops (koma)
    کندلی با سایه های بلند در اطراف بدنه کوتاه


    9-2-8) Long-legged Doji
    در حالت عمومی Doji به نمودارهای شمعی اطلاق می شود که قیمت آغاز و پایان یکسان باشند. Long-legged Doji به نموداری شمعی گفته می شود که قیمت آغاز و پایان کندل استیک یکسان باشد اما در آن بازه زمانی قیمت سایه های بلند بالاتر و پایینتر را تشکیل داده است این الگو حاکی از برابری قدرت خریداران و فروشندگان در آن بازه زمانی می باشد.


    9-2-9 )(Gravestone Doji(tohba
    الگوی کندل استیکی از خانواده Doji که قیمت آغاز و پایان یکسان می باشد. سایه بالایی بلند (upper shadow) و نداشتن سایه پایینی یا بسیار کوتاه بودن سایه پایینی از خصوصیات اصلی این الگوی کندل استیک می باشد

  17. 17 کاربر به خاطر ارسال مفید شاهین محلوجی از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 26 123411 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •