تحلیل هوشنگ امیراحمدی درباره انتصاب جان بولتون به سمت مشاور و مدیر شورای امنیت ملی آمریکا
امروز اعلام شد که جان بولتون جانشین مک مستر به عنوان مشاور امنیت ملی آقای ترامپ خواهد شد. ایشان همچنین مدیر شورای امنیت ملی آمریکا هم خواهد بود. این پست بسیار مهمی است چون دارنده آن از هر مقام دیگری به رئیس جمهور نزدیک تر است و بیش از هر مقام دیگری می تواند روی افکار و تصمیمات رئیس جمهور تاثیر بگذارد.
آقای بولتون در زمان بوش پسر، سفیر آمریکا در سازمان ملل بود و در حمله آمریکا به عراق نقش به سزایی بازی کرد. ایشان اعتقاد محکمی به حل مشکلات سیاست خارجی آمریکا از طریق زور تحریمی و نظامی دارد. نقش ناتانیاهو و ولیعهد عربستان در انتصاب آقای بولتون را نباید نادیده گرفت. هر دو این حضرات به دنبال قانع کردن دولت ترامپ برای درگیری نظامی با ایران هستند.
آقای بولتون می خواهد آقای ترامپ اول از برجام خارج شود. بعد از طریق وسیع ترین تحریم ها و متعاقبا بلوکه کردن آبی و شاید هم هوایی جمهوری اسلامی ایران، آن را وادار به تسلیم بدون قید و شرط کند. هدف اولیه، گرفتن موشک ها و پایان دادن به «دخالت» های سپاه در منطقه است(لبنان، سوریه، عراق و یمن). این استراتژی، بعد از برجام، مرحله دوم خلع سلاح ایران است.
در نهایت آقای بولتون به همراه اقای پمپیو، وزیر خارجه احتمالی، می خواهد جمهوری اسلامی سرنگون شود. برای این هدف هم به هر کاری دست می زند. منجمله پول و نیرو ریختن زیر پای مخالفین برانداز جمهوری اسلامی مخصوصا مجاهدین که این آقای ضد ایرانی به آنها بسیار نزدیک است. این را هم اضافه کنم که پول و نیرویی را که از آن صحبت می کنم قرار است از طریق عرب ها و با تجهیز مخالفین برانداز در داخل و در مرزهای ایران فراهم گردد.
تیم تیلرسون و ماتیس و مک مستر معقول تر بود. حالا از معقول ها فقط ژنرال ماتیس مانده است که در اقلیت خواهد بود. تازه ایشان هم ممکن است به زودی برکنار شود و یا بیش از پیش به سوی ضدیت با جمهوری اسلامی تغییر موضع دهد. در همه حال، خبر برای جمهوری اسلامی خوش نیست. به نظر من جمهوری اسلامی از امروز باید با فرض بدترین سناریو(مثلا آشوب داخلی) تجدید تفکر و تغییر ساختار کند.
احتمال یک دعوای نظامی در چنین شرایطی خیلی بالا گرفته است. می نویسم "احتمال" چون اعتقاد ندارم که چنین اتفاقی حتمی و یا اجتناب ناپذیر است. من در یک سال و نیم گذشته طی نوشته ها و مصاحبه های متعدد به کرات هشدار داده ام که دولت آقای روحانی قابلیت رودررویی سیاسی و دیپلماتیک با دولت آقای ترامپ را ندارد(و تجربه این را نشان می دهد) و باید به حاشیه رانده شود.
در همینحال هم آمریکایی ها بعد از برجام به این نتیجه رسیده اند که "زور" تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی است چون حکومت ایران به زور جواب مثبت می دهد و تسلیم می شود، به همان شکل که در مذاکرات سر برجام تسلیم شد. متاسفانه جمهوری اسلامی، مخصوصا دولت آقای روحانی و تیم امور خارجه ایشان، این بدآموزی را به آمریکایی ها داده و خلاصی از آن توسط دولت حاضر آسان نیست.