نوشته حسین شفیع زاده بر روی کتیبه خودش
افسانه قمار باز
مطلب جالبی در سایت سرمایه مطالعه کردم گفتم بد نیست دوستان هم مطالعه کنند خیلی مفید است:
"مهمترین چیزی که باید بدانیم این است که مردم بیشتر از اینکه بر برنده شدن اصرار داشته باشند ، اصرار بر باخت دارند . این موضوع در مورد اکثر مردم صدق میکند . منظورم این است که وقتی آنها شبی در قمار مبلغی می بازند ، آنقدر ادامه می دهند تا هرچیزی که دارند ببازند ، اما اگر برنده شوند فقط در حدی بازی را ادامه میدهند که پولی برای یک شام خوب و یک نمایش برای آن شب برنده شوند و در همین حد قانع می شوند و از بازی دست می کشند. قماربازان بزرگ همیشه به این موضوع واقف هستند "~ Pug Pearson ، قهرمان جام جهانی پوکر
درود بر دوستان عزیزم در سرمایه. قبل از هر چیزی این را بگویم که قرار نیست در این تاپیک بحث قدیمی اینکه" آیا فارکس قمار است یا نه" ، زنده شود و بر هم روی ترش کنیم و با هم در این مورد بحث کنیم . عقیده هر کسی برای خودش محترم است و هدف این تاپیک اصلا این مسایل نیست . از این رو این تاپیک را در تالار روانشناسی ایجاد کردم تا محلی باشد برای ارایه مباحثی عمدتا روانشناسی و نگاه به ترید از زاویه ای دیگر . امیدوارم مطرح کردن این مسایل به اساتیدی که برای تحلیل بازار قداست قائل هستند بر نخورد .اگر نگوییم ترید قمار است و اگر نگوییم بروکر کازینو است ، حد اقل می توانیم نقاط مشترک فراوانی میان آنها پیدا کنیم و با توجه به اینکه قمار صدها سال قدمت دارد ، تجربات و تحقیقات بیشتری روی آن صورت گرفته است ، ولی ترید در بازار فارکس به همراه لورج کمتر از 10 سال است که جا افتاده است و هنوز تحقیقات و منابع معتبری برای آن یافت نمی شود . علت این موضوع هم واضح است ، اکثریت تحلیل گران و آموزش دهنده های این مبحث در خدمت بروکرها و بازار سازها هستند و معمولا مقالاتی که منتشر می شوند حالت کلیشه ای و تکراری دارد و جهت دار.این تاپیک روزنه ای است به افسانه قمارباز
با احترامکسری
شاید بسیاری از دوستان حوصله نکنند مقاله بلومبرگ که در صفحه پیش معرفی شده بود را در زبان انگلیسی مطالعه کنند . چون برای خودم خیلی جالب بود گفتم شاید برای دوستان هم جالب باشه آ از این رو با اندکی تلخیص آنرا ترجمه کردم :
بلومبرگ - "براندون آدامز" استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه هاروارد که درس اقتصاد رفتاری ارایه می دهد می گوید : جمعی از بهترین کاندیداها برای استخدام به عنوان تریدر در وال استریت از بین بازیکنان حرفه ای سایت FullTiltPoker.com و سایر سایت های مشابه قمار آنلاین انتخاب می گردند .
"براندون آدامز" سی ساله که خودش هم در این سایت بازی میکند در یک مصاحبه تلفنی شرکت کرده بود می افزاید : " این افراد در شرایط سختی که 95 درصد افراد آن پول خود را می بازند از بین نجات یافتگان انتخاب می گردند ، هر کسی که آنقدر باهوش باشد و آنقدر دیسیپلین داشته باشد که در این شرایط سخت قمار برنده باشد بدون شک در ترید بسیار خوب عمل خواهد کرد " تعداد فزاینده ای از هدج فاند ها و بروکرهای جهان پوکر حرفه ای را زیر نظر گرفته اند تا از این میان استعداد ها و ابزار تحلیلی را بیابند و شرکت های زیادی به کارمندان خود پوکر را آموزش میدهند تا تفکر استراتژیک را در آنها نهادینه کنند ."آرون براون " که سابقا پوکر باز حرفه ای بوده است ولی اکنون به عنوان ریسک منیجر در شرکت AQR Capital Management LLC که نظارت 23 میلیارد دلار سرمایه را به عهده دارد میگوید : " کسی که به عنوان بازیکن پوکر چندین سال خرج زندگی خود را تامین کرده است و زندگی خوبی داشته است خیلی بیشتر از بقیه افراد می تواند در ترید موفق باشد "
مهارت ها :مهارت هایی که تریدر خوب را می سازد عبارتند از : برخورد منطقی با ریسک ، قدرت تصمیم گیری سریع تحت شرایت بحرانی و فشار ، دیسیپلین و یک حافظه آموزش دیده و قوی . بعد از اینکه مسابقات جهانی پوکر چهار ماه پیش در لاس وگاس شروع شد یک شرکت بزرگ هدج فاند درخواست کرد تعدادی از بازیکنان پوکر آنلاین را که اصلا تجربه بازارهای مالی و ترید را نداشتند استخدام کند . در گذشته بیشتر کمپانی ها به دنبال استخدام برندگان جوایز المپیاد های فیزیک و ریاضی بودند ولی هم اکنون درخواست ها در مورد بازیکنان موفق پوکر است .نهاد های وال استریت توجه فزاینده ای را از سال 2003 تا کنون معطوف به بازیکنان پوکر به عنوان بهترین کاندیداها برای فرصت های شغلی کرده اند ."آدامز" استادی که در دانشگاه های هاروارد ، کمبریج و ماساچوست تدریس می کند می گوید بازیکنان با دیسیپلین پوکر در سایت های Full Tilt و PokerStars.com یافته می شوند . اعتماد به نفس این بازیکنان در دنیای ترید که سودهای بزرگ امکان پذیر است بسیار به درد می خورد . در پوکر بازیکن روی صندلی لم نمیدهد تا شانس به سراغش بیاید ، بلکه باید هر لحظه در لبه پرتگاه نابودی گام بردارد و آنها یاد گرفته اند که چگونه در این راه موفق شوند .یکی از مدیران کمپانی Susquehanna می گوید این شرکت از سال 1987 که تاسیس شده است همواره از پوکر برای آموزش تریدرهای خودش استفاده کرده است .
دوستان دوران کالج
بنیانگزاران کمپانی سابقا به عنوان دوستان همکلاسی با همدیگر این بازی را در زمانی که در دانشگاه ایالتی نیویورک تحصیل میکردند بازی میکردند . کمپانی Susquehanna تورنمنت های پوکر بین تریدرها برگزار میکند تا مهارت ها و قدرت تصمیم گیری آنها را زیر نظر بگیرد .یکی از کسانی که پوکر را بر ترید ترجیح داد Joe Cada است که به طور حرفه ای پوکر بازی میکند . او برنده جایزه 8 میلیون دلاری در بین بیش از 6000 شرکت کننده شد . Joe Cada, که اکنون 22 ساله است میگوید پدر و مادرم همیشه اصرار داشتند که من وارد کارهای بانکی یا کارگزاری بورس شوم چرا که در ریاضیات و منطق بسیار قوی بودم . ولی من می خواهم به عنوان یک بازیکن پوکر باقی بمانم .AQR’s Brown نویسنده کتاب “The Poker Face of Wall Street” که در تمام عمرش بازیکن پوکر بوده است سالها پیش بعد از دو سال که به صورت حرفه ای به پوکر پرداخت ، آنرا کنار گذاشت و فقط به صورت آماتور آن را ادامه داد ، او می گوید : "سر انجام به این نتیجه رسیدم که ترید آسانتر از پوکر است "
سلام
اكثر قمار بازها قواعد بازی رو بلدند ولی قواعد بردن رو بلد نیستند به خاطر همین صاحبان كازینو(بروكر) هر روز چاقتر میشن . كسائی هم كه یاد گرفتند بردن رو درصدشون خیلی كمه حتی كمتر از معامله گرهای موفق یكی از دلایل اصلی باخت چه در كازینو و چه در فاركس محدود بودن سرمایه ما و زیاد بودن سرمایه طرف مقابله و به سرمایه كم اگه طمع هم اضافه بشه باخت ما و برد طرف تضمینه دیر و زود داره سوخت و ساز نداره.در ضمن بگم پوكر بازان قهار هیچوقت با كازینو بازی نمیكنند بلكه با پوكر بازان دیگه بازی میكنند تا زورشون به سرمایه اونها برای كار های روانی بازی برسه.
اینكه معامله با لوریج مثل قماره و بالاخص مثل پوكره شك نكنید اصلا برادر دو قلو هستند ولی حرف اون پوكر بازی كه در مقاله اقای شاهرودی گفته ترید راحتتر از قماره هم كاملا قبول دارم اینجا دستت خیلی باز تر از پوكرهبا اطلاعاتی كه به دستت میرسه اگه خوب انالیز بشن دست طرف رو تا حدی میشه خوند و با درصد اطمینانی كه به انالیزت میدی باید با حجم معاملت بازی كنی عین پوكر اگه كارتات(انالیزت) فول هاوسه وقتشه درست حسابی بازی كنی و اگه كاره داری خسیس بازی رو بزاری كنار اگه انالیزت نیم بنده حتی ریسك یك درصد سرمایت هم حماقته.
دوست من چاره خواستی؟
در پوكر تجربه دراز مدت بنده صبر صبر صبر و با یك كامبینیشن مناسب حمله كسایی كه با هر كارتی میخواهند بازی كنند محكوم به فنا هستندكسایی كه میخواهند به بازیكنان قهار بلف بزنند محكوم به فنا هستندكسایی كه به سرمایه كم میخواهند سر میز قدران بشینند و اونها رو لخت كنند كارشون به خوابیدن توی جوب ختم میشه.خستگی تو بازی افت پوكره هر چی بردی اگه خسته بشی میبازیاگه با كارت خوب كم ببری بلاخره پولاتو میبازیژاگه بیشترین بردت كمتر از بیشترین باختت باشه حتی اگه تعداد بردات بیشتر باشه در دراز مدت بازندهای(امارهای استیتمنت خیلی مهمند)اگه رو باختی كنار بكش بزار بهت بگند كم اوردی یا ترسویی .انتقام تو عالم حرفه ایها یك احساس احمقانه است اگه باختی باید مثل یك جنتلمن بلند شی و دست بدی و خودت رو برای بازی بعد اماده كنی.
ارادت -محمد
کلمه لیلاج صرفاً در مورد قماربازی به کار میرود و معمولاً قماربازان ماهر و کهنهکار را لیلاج میگویند. آگاهی از ماجرای زندگی لیلاج چه از نظر ریشه تاریخی و چه از جهت عبرت آموزی جوانان ناپخته خالی ازسود و فایده نیست. نام صحیح لیلاج به طوری که در کتب تاریخی و فرهنگها آمده است، ابوالفرج محمدبن عبدالله معروف به لجلاح میباشد که در نزد مردم به لیلاج اشتهار دارد. لیلاج در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری میزیست و در بازیهای شطرنج و نرد و سه قاپ استاد مسلم بود.
پدرش صقة بن داهرو یا به قولی صفة بن داهر، از حکمای هند و از ندیمان خلفای بنی عباس بود که به آنان آیین جهانداری و رموز کشورداری میآموخت. چون حکیمی وارسته بود مال و منالی نیاندوخت و پس از مرگش جز پلاسی مستعمل و چند جلد کتاب از خود چیزی باقی نگذاشت.
لیلاج پس از مرگ پدر متکفل عائله شد ولی نه هنری داشت و نه میراثی از پدر مانده بود تا برادران و خواهران صغیر را کفالت نماید. به حکم ضرورت در همان آوان طفولیت بچههای همسایه را که دینار و درمی داشتند به قمار تشویق میکرد و از آنان میبرد.
اتفاقاً سرهنگی در همسایگی لیلاج سکونت داشت که چون لیلاج را در قمار بازی محتاج و مستعد دید تمام فوت و فن و نیرنگهای قمار را به وی آموخت و لیلاج هوشمند و با استعداد در عنفوان جوانی به دقایق و حقه بازیهای قمار چنان دست یافت که نکته ابهام و تاریکی از نیرنگهای طاس و برگ و سهقاپ بر او پوشیده نماند.
در نرد و شطرنج آنچنان استادانه بازی میکرد که هیچ کس را دل و جرأت آن نبود که با وی همبازی شود به قسمی که شعرای ایران نیز در ارسال مثل از مهارت و استادی او غافل نبوده اند.
من سخن راست نوشتم تو اگر راست بخوانیجرم لجلاج نباشد چون تو شطرنج ندانی (سعدی)
همچو فرزین کجر و است و رخ سیه برنطع شاهآنکه تلقین می کند شطرنج مر لیلاج را (مولوی)
ردای شید قناعت بدوش دارم لیکزنم به نرد طعمه تخته بر سر لیلاج (ظهوری)
لیلاج در بازی تخته نرد چون کعبتین (طاس) میانداخت هر چه میخواست میآمد منتها در اوایل بازی چند دور میباخت تا حریف تشجیع شود و از نقدینه و دارایی هر چه دارد به اصطلاح رو کند.
آن گاه چند طاس مساعد میریخت و آن بیچاره را در ششدر بدبختی و افلاس دچار میکرد.
در بازی سه قاپ نظیر نداشت و هر کس با او بازی میکرد در همان دقایق اول مغلوب میشد. در بازی سه قاپ که آن را به هوا میاندازند تا در وسط سفره بنشیند سه اسب را نقش و دو خر و یک اسب را اصطلاحاً سه پلشت میگویند.
لیلاج همیشه نقش میآورد زیرا قاپها در میان انگشتانش چون مومی بودند که به شکل دلخواه بر روی سفره مینشستند. در بازی ورق گنجفه هزار حقه و نیرنگ بلد بود و پنجاه و دو برگ بازی را از پشت میشناخت. او در قیافه شناسی چنان استاد بود که از لب و دهان و اعوجاج صورت و طرز نگاه و کیفیت توپ زدن حریف تشخیص میداد که دست پر دارد یا توپ خالی (بلوف) میزند.
لیلاج با این خصوصیات در سنین جوانی از شیراز به همدان آمد و آوازه شهرتش در تمام اطراف و اکناف پیچید. قماربازان ماهر و کهنه کار همدان و سایر بلاد غرب ایران را به سوی خود جلب کرد و هر چه داشتند از کفشان ربود و آنها را به خاک سیاه نشانید. کار به جایی کشید که عدهی کثیری از قماربازانی که حیثیت و حتی همسران و دختران خود را در بازی قمار به لیلاج باخته بودند از فرط غصه و کدورت خودکشی کردند. دیری نگذشت که معاریف و ثروتمندان آن سامان از جمله قاضی همدان که فرزندانشان را لیلاج از راه به در برده بود کمر به قتلش بستند و او را به اتهام جنایتی در بند کردند. این زمان، مقارن با سلطنت شمس الدوله دیلمی در همدان و اصفهان بود و شیخ الرییس ابوعلی سینا در دربارش سمت وزارت داشت. لیلاج از ابوعلی سینا استمداد کرد و متعهد شد که دیگر قمار نکند. فیلسوف شهیر ایران تنها کاری که میتوانست بکند این بود که او را از کشته شدن نجات بخشید ولی به فرمان شمس الدوله دست چپش را به جرم تصرف مال مردم از طریق قمار که خود نوعی سرقت تلقی میشود قطع کردند.
لیلاج چند سالی ترک قمار کرد و با اندوختهای که داشت امرار حیات مینمود تا اینکه سه نفر قمار باز حقه باز که از او کهنه کارتر بودند به خانه اش آمدند و با لطایف الحیل و شمشهای طلا که همراه آورده بودند او را فریب دادند. دیدگان لیلاج از مشاهده شمشهای طلا خیره شد و ترک و توبه را از یاد برده با آنان به بازی مشغول گردید. سه نفر قمارباز نامبرده با طاسهای تقلبی و برگهای شناخته شده و هزار دوز و کلک دیگر که لیلاج از آنها بی اطلاع بود تمام ثروت و اندوخته لیلاج و حتی لباسهایش را بردند. سپس او را بیهوش کرده از خانه خارج شدند. لیلاج هنگامی به خود آمد که مال و ثروت باد آورده همه بر باد رفت و سرمایهای جز یک عده دشمنان سر سخت و کینهتوز در همدان برایش باقی نمانده بود. به قول سیف اسفرنگ:
همچو لیلاج ز بازیچه برگعاقبت جان بسلامت نبری
بار دیگر از ابوعلی سینا چاره جویی کرد و به دستور و دلالت او راه شیراز را در پیش گرفت و یکسر به گلخن یکی از حمامهای کهنه و قدیمی رفت و در آنجا ساکن شد. با وجود آنکه ناشناخته داخل شهر شد و سعی داشت که او را نشناسند مع هذا قماربازان شیراز از ورودش مطلع گردیدند و دسته دسته به سراغش شتافتند ولی این بار توبه لیلاج بر اثر مواعظ حکیمانه شیخ الرییس ابوعلی سینا به منزله توبه نصوح بود و هیچ تحبیب و تهدیدی او را از تصمیم راسخ و اراده آهنینش باز نداشت. همه را جواب کرد و به کفاره گناهان گذشته بقیت عمر را در گلخن حمام به طاعت و عبادت پرداخت.
قسمت دوم داستان مربوط به پند آموزی پسر امیر فارس هست
امیر فارس که مردی صالح و شایسته بود فرزندی داشت که بر اثر معاشرت و مجالست با افراد ناباب و فاسد الاخلاق به کلی منحرف شده بود. قماربازی میکرد، شراب مینوشید و آخر شب به محلههای معروف و فاسد میرفت.امیر فارس هر قدر فرزند را پند و نصیحت کرد سودی نبخشید و چون از ماجرا و فرجام زندگی لیلاج آگاهی یافت دست توسل و استمداد به جانب وی دراز کرد تا با تجارب تلخ و ناگواری که از این رهگذر تحصیل کرده است فرزندش را از منجلابی که در آن غوطه میخورد نجات بخشد. لیلاج خواهش امیر را پذیرفت و فرزندش را به محل سکونت خویش یعنی گلخن حمام دعوت کرد.فرزند امیر دعوت لیلاج را به جان پذیرفت و به عشق و سودای قمار به جانب گلخن شتافت.لیلاج مقدمش را گرامی شمرده مانند بعضی ناصحان و واعظان ناپخته که بدون تمهید مقدمه در نهی و نکوهش و سرزنش بر میآیند عمل نکردهبلکه با ملایمت و خوشرویی به فرزند امیر فارس گفت: چه نوع قمار میدانی؟ جواب داد: همه نوع. لیلاج ابتدا با او به شطرنج پرداخت و با چند حرکت او را مات کرد زیرا لیلاج در بازی شطرنج به قدری استاد بود که قصیده سرای معاصر ادیب الممالک فراهانی در این مورد گفته:
از آن به نام مهلب مهلبیه بماندچنانکه ماند ز لیلاج در جهان شطرنج
سپس تخته نرد را جلو کشید و در یک چشم بر هم زدن با گشاد بازی و طاسهای مساعد انداختن که شیوه نردبازان کهنه کار است او را در ششدر انداخت. آن گاه سه قاپ را در دست گرفت و گفت: نقش یا سه پلشت کدام را میخواهی تا همان را بیندازم؟ فرزند امیر گفت: نقش می خواهم. لیلاج گفت: من این سه قاپ را در مقابل چشمان تو از سوراخ سقف این گلخن به هوا میاندازم. تو برو پشت بام و آن سه را بر روی زمین ببین. امیر قبول کرد و لیلاج با سر انگشت سحارش قاپها را از سوراخ سقف به پشت بام انداخت. چون فرزند امیر فارس بر روی بام حمام رفت و قاپها را دید از فرط تعجب و حیرت دهانش باز ماند زیرا همان طوری که خواسته بود سه قاپ به صورت نقش بر روی بام گرمابه جای گرفته بود. فرزند امیر طاقت نیاورده و پرسید: استاد لیلاج، تو که در همه نوع قمار تا این اندازه استادانه بازی میکنی پس چرا ثروت و اندوختهای نداری و بر اثر فقر و مسکنت در گلخن حمام کهنه شیراز جای گرفتهای؟ لیلاج گفت: پسر جان، من همه چیز داشتم و با این بازیهای لعنتی خانوادههای بسیاری را به خاک سیاه نشاندهام ولی باید بدانی عاقبت قماربازی همین است که میبینی. وقتی که لیلاج چیره دست پس از سالها بازی در تون حمام مسکن گزیند فرجام زندگی رقت بار تو و امثال تو که هنوز الفبای قمار را نیاموختهاید معلوم است که به کجا منتهی خواهد شد.
قمار برد ندارد چرا که از اولقماربازی گفتند نی قماربری
آن گاه فرزند امیر را در نیمههای شب به میخانه برد و حرکات ناهنجار و الفاظ رکیک و مستهجن افراد مست و لایعقل را که مانند دیوانگان سر از پا نشناخته به جان یکدیگر افتاده بودند از نظرش گذرانید.بامدادان که هنوز هوا گرگ و میش نشده بود او را به یکی از معروفه خانهها راهنمایی کرد و قیافههای کریه و بدمنظر و چشمان قی کرده فواحش را که اوایل شب به زور وسایل آرایش و به مصداق شب گربه سمور مینماید خویشتن را حور بهشتی و لعبت طناز جلوه میدهند به فرزند امیر نشان داد و فرزند امیر از دیدن آن صحنههای موحش و مهوع چنان مشمئز و ناراحت شد که از فرط ناراحتی و پشیمانی اشک از دیدگانش جاری گردید. لیلاج چون مقصود خویش را به هدف اجابت مقرون دید سر بر داشت و گفت: فرزندم، این صحنههای جان دار را از آن جهت در مقابل دیدگانت مجسم کردم تا بدانی که در چه ورطه هولناکی دست و پا میزنی و تمنیّات و خواهشهای نفس را با چه سموم جانگزایی برآورده میکنی. افراد عاقل و اندیشمند هرگز در چنین محلی و چنین راههایی گام بر نمیدارند و خواهش نفس را جز در طریق تفریحات سالم و درک لذات معنوی ارضا نمیکنند. تا زود است برگرد و راه عاقلان را در پیش گیر، و گرنه بعید نیست به سرنوشت من دچار شوی و به این روز افتی که میبینی.
فرزند امیر که این کلمات آموزنده چون پتکی بر مغز و اعصابش فرود میآمد در مقابل لیلاج رنج دیده گلخن نشین متعهد گردید که دیگر گرد این امور نگردد و برای امیر فارس فرزندی صالح و شایسته باشد.
پایان
صحبتهای آقای Mommed رو اینجوری فهمیدم .
در فارکس باید خیلی زیاد صبر کنی تا جای خوب برای ورود پیدا کنی.اکر هر جای چارت که دلت بخواد وارد شوی محکوم به فنایی .تصور حرکت بعدی چارت نباید به ایمان تبدیل بشه .با سرمایه کم و توقع زیاد محکوم به شکستی .خستگی تو ترید باعث افت تمر کز و گرفتن پوزیشنهای اشتباه میشه و در آخر منجر به از دست دادن تمام سودهای اندوخته میشه . اکه سوده یک موج رو کامل نگیری یا وقتی پوزیشنی گرفتی و حرکت به نفع تو هست کمال استفاده رو نکنی در آخر بازی کم میاری .توی هیستوری باید بزرگترین مثبت هات از بزرگترین منفی هات بیشتر باشه .اگه دیدی توی مود نیستی ترید نکن چون ضرر میکنی .وقتی باختی باید به راحتی از پای چارت بلند شی اگر نه بقیه پولتو هم میبازی .
بیاید مسئله موفقیت در فارکس را از آخر نگاه کنیم :
- اولا بدون تعارف و رک خدمتتون عرض کنم که تریدرهای خرده پا و منفرد با روشهای تکنیکال و فاندامنتال در این بازار با اسپرید و لوریج محکوم به فنا هستند . در این مورد بعدا بیشتر توضیح خواهم داد . - ثانیا این اصل را به خاطر بسپارید که تمام حسابهای فارکس وقتی زمان به بینهایت میل کند به صفر میل میکنند ، یعنی تمام حسابها در نهایت صفر (کال) می شوند . - ثالثا کسانی که در این بازار سود میکنند جزو این چند دسته هستند : 1- مدیران سایت های خبری و فرومها از طریق فروش تبلیغات2- آموزش دهنده های فارکس که معمولا روزی خودشان تریدر بوده اند و در حال حاضر یا ترید نمیکنند و یا با سود خود از آموزش تریدهای کوچکی انجام می دهند 3- عروسک های خیمه شب بازی تحلیلگر بازار در شبکه ها و سایتهای معروف (مثلا کتی لین)4- مدیران سرمایه که روی سرمایه دیگران ریسک میکنند5- سیگنال فروش ها 6- مارکت میکرها و بروکرها7- هج فاند ها و کمپانی های بزرگ که با تعداد زیادی تریدر به معامله در بازارها می پردازند و به نوعی مدیریت ریسک را روی اشخاص پیاده میکنند نه پوزیشنها8- آی بی ها 9- تریدرهای هج کننده سر اخبار یا پیپ هانتر یا روش های دیگری که اکثر بروکرها ممنوع کرده اند و معمولا این تریدرها آواره از این بروکر به آن بروکر هستند و معمولا با بروکرهای تازه کار ترید میکنند .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------دو سال پیش بود که با توجه به این مسایل به این نتیجه رسیدم که ترید را بهتر است به طور غیر مستقیم انجام داد ، یعنی روی انسانها ترید کرد . آن موقع تاپیکی ایجاد کردم به نام "راه حل نهایی موفقیت در فارکس" که هدفش الگو گرفتن از بروکرها و ترید روی بازنده ها و پخش کردن ریسک روی انسانها به عنوان پوزیشن بود ، یعنی کال شدن حساب هر تریدری برای ما به عنوان یک پوزیشن بود و می شد مدیریت ریسک را روی تریدرها پیاده کرد نه روی پوزیشنها . که هدف اصلی آن که نیاز به همکاری و امکانات داشت ناکام ماند . از آنجا اسم تاپیک را عوض کردیم به "تحلیل انتظارات معامله گران " . منظورم از تعریف کردن این داستان این است که راه های زیادی برای الگو گیری از بازنده ها و برنده های این بازار وجود دارد . الگو گرفتن از بازنده ها لزوما باعث این نمیشد که ما بازنده باشیم . همینطور آنجا که عرض کردم آی بی گری نگاه یک تریدر به بازار و سیستمهای معامله را تکمیل میکند ، می توان آی بی نبود ولی از نگاه آی بی الگو گرفت . فقط کافی است به هر مسئله ای که می رسید ابتدا تقلب کنید و پاسخ مسئله را نگاه کنید و از این طریق به روش حل مساله دست یابید . به عنوان مثال :چند مورد از ویژگی های عمومی یک آی بی ( به غیر از موارد استثنا) این است :1- معمولا ترید نمیکنند (ترید نکردن خودش به عنوان یکی از استراتژی های سود ده به شمار می آید )2- معمولا در سایت هایشان بهترین تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال را ارایه می دهند ! (این موضوع را هم در آینده توضیح میدهم که برای ضرر زدن به توده های تریدرها لازم نیست که به آنها تحلیل اشتباه یا آماتور ارایه دهید ، حتی با انتشار بهترین تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال توسط حرفه ای های بازار می توانید از ضرر اکثریت حتی به میزان بیشتر از زمان عدم وجود تحلیل ، مطمئن باشید) 3- آموزش فارکس میدهند حتی به صورت مجانی4- معمولا از ضرر تریدر ها باطنا راضی هستند . بروکر، آی بی هایی که تراز مشتریانشان مثبت باشد را معمولا تحمل نمیکنند . هرچه ضرر مشتریان یک آی بی بیشتر باشد او در نزد بروکر ارج و قرب بیشتری دارد.5- اسکالپ را تقبیح میکنند و هر موقع که شما در مورد افزایش اسپرید از آنها سوال کنید میگویند که سود دهی تریدرهای حرفه ای به اسپرید بستگی ندارد و شما را تشویق میکنند که اصولیترید کنید . (در مورد اصولی ترید کردن از نظر آی بی ها ، بروکرها و عوامل آنها مطالب زیادی دارم که به تدریج ارایه خواهم کرد ) و یک مثال میزنند از تریدری خیالی که نزد آنها با لات بالا ترید میکند و ماهانه 200 هزار دلار برداشت دارد و اسکالپ نمیکند و ....
خب به این موارد می توانید سایر ویژگی های یک آی بی را اضافه کنید . همینطور صورت مسئله را می توان در مورد بروکر در نظر گرفت و حل مساله را از آخر به اول انجام داد .از دوستانی که می خواهند در مبحث افسانه قمارباز شرکت داشته باشند دعوت میکنم نسبت به مواردی که مطرح شد نظراتشان را بیان کنند . و بگویند که اگر مسئله موفقیت در فارکس را حل شده فرض کنند و از آخر به اول آنرا بررسی کنند به چه نتایجی می رسند .
- 92/03/27 22:42
99
می پسندمدرج کامنت
3