صفحه 7 از 18 نخست ... 4567891017 ... آخرین
نمایش نتایج: از 61 به 70 از 179

موضوع: پخش انلاین قران کریم

  1. #61
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿۲۵۳﴾
    بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم، برخي از آنها، خدا با او سخن مي‏گفت، و بعضي را درجاتي برتر داد، و به عيسي بن مريم، نشانه‏ هاي روشن داديم، و او را با روح القدس تاييد نموديم، (ولي فضيلت و مقام آن پيامبران، مانع اختلاف امتها نشد). و اگر خدا مي‏خواست، كساني كه بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه‏ هاي روشن كه براي آنها آمد، جنگ و ستيز نمي‏كردند، (اما خدا مردم را مجبور نساخته، و آنها را در پيمودن راه سعادت، آزاد گذارده است،) ولي اين امتها بودند كه با هم اختلاف كردند، بعضي ايمان آوردند و بعضي كافر شدند، (و جنگ و خونريزي بروز كرد). (۲۵۳)

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۵۴﴾
    اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد! از آنچه به شما روزي داده‏ ايم، انفاق كنيد! پيش از آنكه روزي فرا رسد كه در آن، نه خريد و فروش است (تا بتوانيد سعادت و نجات از كيفر را براي خود خريداري كنيد)، و نه دوستي (و رفاقتهاي مادي سودي دارد)، و نه شفاعت، (زيرا شما شايسته شفاعت نخواهيد بود). و كافران، خود ستمگرند، (هم به خودشان ستم مي‏كنند، هم به ديگران). (۲۵۴)

    اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۲۵۵﴾
    هيچ معبودي نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند، هيچگاه خواب سبك و سنگيني او را فرا نمي‏گيرد، (و لحظهاي از تدبير جهان هستي، غافل نمي‏ماند،) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست، كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟! (بنابراين، شفاعت شفاعت كنندگان، براي آنها كه شايسته شفاعت اند، از مالكيت مطلقه او نميكاهد). آنچه را در پيش روي آنها ( بندگان) و پشت سرشان است مي‏داند، (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يكسان است). و كسي از علم او آگاه نمي‏گردد، جز به مقداري كه او بخواهد. (اوست كه به همه چيز آگاه است، و علم و دانش محدود ديگران، پرتوي از علم بيپايان و نامحدود اوست). تخت (حكومت) او، آسمانها و زمين را در بر گرفته، و نگاهداري آن دو ( آسمان و زمين)، او را خسته نمي‏كند. بلندي مقام و عظمت، مخصوص اوست. (۲۵۵)

    لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵۶﴾
    در قبول دين، اكراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابراين، كسي كه به طاغوت (بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمي چنگ زده است، كه گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست. (۲۵۶)

    اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵۷﴾
    خداوند، ولي و سرپرست كساني است كه ايمان آورده‏ اند، آنها را از ظلمتها، به سوي نور بيرون مي‏برد. (اما) كساني كه كافر شدند، اولياي آنها طاغوتها هستند، كه آنها را از نور، به سوي ظلمتها بيرون مي‏برند، آنها اهل آتش اند و هميشه در آن خواهند ماند. (۲۵۷)

    أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵۸﴾
    آيا نديدي (و آگاهي نداري از) كسي (نمرود) كه با ابراهيم درباره پروردگارش محاجه و گفتگو كرد؟ زيرا خداوند به او حكومت داده بود، (و بر اثر كمي ظرفيت، از باده غرور سرمست شده بود،) هنگامي كه ابراهيم گفت: «خداي من آن كسي است كه زنده مي‏كند و مي‏ميراند». او گفت: «من نيز زنده مي‏كنم و مي‏ميرانم!» (و براي اثبات اين كار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زنداني را حاضر كردند، فرمان آزادي يكي و قتل ديگري را داد) ابراهيم گفت: «خداوند، خورشيد را از افق مشرق مي‏آورد، (اگر راست مي‏گويي كه حاكم بر جهان هستي تويي،) خورشيد را از مغرب بياور!» (در اينجا) آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمي‏كند. (۲۵۸)

    أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۵۹﴾
    يا همانند كسي كه از كنار يك آبادي (ويران شده) عبور كرد، در حالي كه ديوارهاي آن، به روي سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاي اهل آن، در هر سو پراكنده بود، او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مي‏كند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يكصد سال مي‏راند، سپس زنده كرد، و به او گفت: «چه قدر درنگ كردي ؟» گفت: «يك روز، يا بخشي از يك روز». فرمود: «نه، بلكه يكصد سال درنگ كردي! نگاه كن به غذا و نوشيدني خود (كه همراه داشتي، با گذشت سالها) هيچگونه تغيير نيافته است! (خدايي كه يك چنين مواد فاسد شدني را در طول اين مدت، حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولي به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشي شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر توست، و هم) براي اينكه تو را نشانهاي براي مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوانها (ي مركب سواري خود) نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مي‏دهيم، و گوشت بر آن مي‏پوشانيم!» هنگامي كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: «مي دانم خدا بر هر كاري توانا است». (۲۵۹)

    وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾
    و (به خاطر بياور) هنگامي را كه ابراهيم گفت: «خدايا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده ميكني ؟» فرمود: «مگر ايمان نياوردهاي؟!» عرض كرد: «آري، ولي مي‏خواهم قلبم آرامش ‍ يابد». فرمود: «در اين صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب كن! و آنها را (پس از ذبح كردن،) قطعه قطعه كن (و در هم بياميز)! سپس بر هر كوهي، قسمتي از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوي تو مي‏آيند! و بدان خداوند قادر و حكيم است، (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانايي بر جمع آنها دارد»). (۲۶۰)

    مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۱﴾
    كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق مي‏كنند، همانند بذري هستند كه هفت خوشه بروياند، كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد، و خداوند آن را براي هر كس بخواهد (و شايستگي داشته باشد)، دو يا چند برابر مي‏كند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسيع، و (به همه چيز) داناست. (۲۶۱)

    الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۶۲﴾
    كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق مي‏كنند، سپس به دنبال انفاقي كه كرده‏ اند، منت نميگذارند و آزاري نميرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و نه ترسي دارند، و نه غمگين مي‏شوند. (۲۶۲)

    قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ ﴿۲۶۳﴾
    گفتار پسنديده (در برابر نيازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهاي آنها)، از بخششي كه آزاري به دنبال آن باشد، بهتر است، و خداوند، بينياز و بردبار است. (۲۶۳)

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿۲۶۴﴾
    اي كساني كه ايمان آوردهايد! بخششهاي خود را با منت و آزار، باطل نسازيد! همانند كسي كه مال خود را براي نشان دادن به مردم، انفاق مي‏كند، و به خدا و روز رستاخيز، ايمان نمي‏آورد، (كار او) همچون قطعه سنگي است كه بر آن، (قشر نازكي از) خاك باشد، (و بذرهايي در آن افشانده شود،) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاكها و بذرها را بشويد،) و آن را صاف (و خالي از خاك و بذر) رها كند. آنها از كاري كه انجام داده‏ اند، چيزي به دست نمي‏آورند، و خداوند، جمعيت كافران را هدايت نميكند. (۲۶۴)

    وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۶۵﴾
    و (كار) كساني كه اموال خود را براي خشنودي خدا، و تثبيت (ملكات انساني در) روح خود، انفاق مي‏كنند، همچون باغي است كه در نقطه بلندي باشد، و بارانهاي درشت به آن برسد، (و از هواي آزاد و نور آفتاب، به حد كافي بهره گيرد،) و ميوه خود را دو چندان دهد (كه هميشه شاداب و با طراوت است). و خداوند به آنچه انجام مي‏دهيد (۲۶۵)

    أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۶۶﴾
    آيا كسي از شما دوست دارد كه باغي از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير درختان آن، نهرها بگذرد، و براي او در آن (باغ)، از هر گونه ميوهاي وجود داشته باشد، در حالي كه به سن پيري رسيده و فرزنداني (كوچك و) ضعيف دارد، (در اين هنگام،) گردبادي (كوبنده)، كه در آن آتش (سوزاني) است، به آن برخورد كند و شعلهور گردد و بسوزد؟! (همين طور است حال كساني كه انفاقهاي خود را، با ريا و منت و آزار، باطل مي‏كنند). اين چنين خداوند آيات خود را براي شما آشكار مي‏سازد، شايد بينديشيد (و با انديشه، راه حق را بيابيد)! (۲۶۶)

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿۲۶۷﴾
    اي كساني كه ايمان آوردهايد! از قسمتهاي پاكيزه اموالي كه (از طريق تجارت) به دست آوردهايد، و از آنچه از زمين براي شما خارج ساختهايم (از منابع و معادن و درختان و گياهان)، انفاق كنيد! و براي انفاق، به سراغ قسمتهاي ناپاك نرويد در حالي كه خود شما، (به هنگام پذيرش اموال،) حاضر نيستيد آنها را بپذيريد، مگر از روي اغماض و كراهت! و بدانيد خداوند، بينياز و شايسته ستايش است. (۲۶۷)

    الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۸﴾
    شيطان، شما را (به هنگام انفاق)، وعده فقر و تهيدستي مي‏دهد، و به فحشا (و زشتيها) امر مي‏كند، ولي خداوند وعده آمرزش و فزوني به شما مي‏دهد، و خداوند، قدرتش وسيع، و (به هر چيز) داناست. (به همين دليل، به وعدههاي خود، وفا مي‏كند). (۲۶۸)

    يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۶۹﴾
    (خدا) دانش و حكمت را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مي‏دهد، و به هر كس دانش داده شود، خير فراواني داده شده است. و جز خردمندان، (اين حقايق را درك نمي‏كنند، و) متذكر نميگردند. (۲۶۹)

    وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۲۷۰﴾
    و هر چيز را كه انفاق مي‏كنيد، يا (اموالي را كه) نذر كردهايد (در راه خدا انفاق كنيد)، خداوند آنها را مي‏داند. و ستمگران ياوري ندارند. (۲۷۰)

    إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۲۷۱﴾
    اگر انفاقها را آشكار كنيد، خوب است! و اگر آنها را مخفي ساخته و به نيازمندان بدهيد، براي شما بهتر است! و قسمتي از گناهان شما را ميپوشاند، (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهيد شد). و خداوند به آنچه انجام مي‏دهيد، آگاه است. (۲۷۱)

    لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿۲۷۲﴾
    هدايت آنها (به طور اجبار،) بر تو نيست، (بنابراين، ترك انفاق به غير مسلمانان، براي اجبار به اسلام، صحيح نيست،) ولي خداوند، هر كه را بخواهد (و شايسته بداند)، هدايت مي‏كند. و آنچه را از خوبيها و اموال انفاق مي‏كنيد، براي خودتان است، (ولي) جز براي رضاي خدا، انفاق نكنيد! و آنچه از خوبيها انفاق مي‏كنيد، (پاداش آن) به طور كامل به شما داده مي‏شود، و به شما ستم نخواهد شد. (۲۷۲)

    لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۲۷۳﴾
    (انفاق شما، مخصوصا بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‏ اند، (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاي خويش آواره ساخته، و شركت در ميدان جهاد، به آنها اجازه نمي‏دهد تا براي تامين هزينه زندگي، دست به كسب و تجارتي بزنند،) نمي‏توانند مسافرتي كنند (و سرمايه‏ اي به دست آورند،) و از شدت خويشتن داري، افراد ناآگاه آنها را بينياز مي‏پندارند، اما آنها را از چهره‏ هايشان مي‏شناسي، و هرگز با اصرار چيزي از مردم نمي‏خواهند. (اين است مشخصات آنها!) و هر چيز خوبي در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است. (۲۷۳)

    الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۷۴﴾
    آنها كه اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق مي‏كنند، مزدشان نزد پروردگارشان است، نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين مي‏شوند. (۲۷۴)

    الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷۵﴾
    كساني كه ربا مي‏خورند، (در قيامت) بر نمي‏خيزند مگر مانند كسي كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نمي‏تواند تعادل خود را حفظ كند، گاهي زمين مي‏خورد، گاهي به پا مي‏خيزد).اين، به خاطر آن است كه گفتند: داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتي ميان آن دو نيست). در حالي كه خدا بيع را حلال كرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است). و اگر كسي اندرز الهي به او رسد، و (از ربا خواري) خودداري كند، سودهايي كه در سابق ( قبل از نزول حكم تحريم) به دست آورده، مال اوست، (و اين حكم، گذشته را شامل نمي‏گردد،) و كار او به خدا واگذار مي‏شود، (و گذشته او را خواهد بخشيد). اما كساني كه باز گردند (و بار ديگر مرتكب اين گناه شوند)، اهل آتش اند؛ و هميشه در آن ميمانند. (۲۷۵)

    يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ ﴿۲۷۶﴾
    خداوند، ربا را نابود مي‏كند، و صدقات را افزايش مي‏دهد! و خداوند، هيچ انسان ناسپاس گنهكاري را دوست نمي‏دارد. (۲۷۶)

    إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۷۷﴾
    كساني كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را بر پا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است، و نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين مي‏شوند. (۲۷۷)

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۷۸﴾
    اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد! از (مخالفت فرمان) خدا به پرهيزيد، و آنچه از (مطالبات) ربا باقي مانده، رها كنيد، اگر ايمان داريد! (۲۷۸)

    فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ ﴿۲۷۹﴾
    اگر (چنين) نمي‏كنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيكار خواهند كرد! و اگر توبه كنيد، سرمايه‏ هاي شما، از آن شماست (اصل سرمايه، بدون سود)، نه ستم مي‏كنيد، و نه بر شما ستم وارد مي‏شود. (۲۷۹)

    وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸۰﴾
    و اگر (بدهكار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانايي، مهلت دهيد! (و در صورتي كه به راستي قدرت پرداخت را ندارد،) براي خدا به او ببخشيد بهتر است، اگر (منافع اين كار را) بدانيد! (۲۸۰)

    وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۲۸۱﴾
    و از روزي به پرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوي خدا باز مي‏گردانند، سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده مي‏شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه مي‏بينند، نتايج اعمال خودشان است.) (۲۸۱)

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۸۲﴾
    اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد! هنگامي كه بدهي مدت داري (به خاطر وام يا داد و ستد) به يكديگر پيدا كنيد، آن را بنويسيد! و بايد نويسنده‏ اي از روي عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد! و كسي كه قدرت بر نويسندگي دارد، نبايد از نوشتن - همان طور كه خدا به او تعليم داده - خودداري كند! پس بايد بنويسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، بايد املا كند، و از خدا كه پروردگار اوست به پرهيزد، و چيزي را فروگذار ننمايد! و اگر كسي كه حق بر ذمه اوست، سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است، يا (به خاطر لال بودن،) توانايي بر املا كردن ندارد، بايد ولي او (به جاي او،) با رعايت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، از كساني كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب كنيد! (و اين دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند،) تا اگر يكي انحرافي يافت، ديگري به او ياد آوري كند. و شهود نبايد به هنگامي كه آنها را (براي شهادت) دعوت مي‏كنند، خودداري نمايند! و از نوشتن (بدهي خود،) چه كوچك باشد يا بزرگ، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد)! اين، در نزد خدا به عدالت نزديك تر، و براي شهادت مستقيم تر، و براي جلوگيري از ترديد و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر مي‏باشد، مگر اينكه داد و ستد نقدي باشد كه بين خود، دست به دست مي‏كنيد. در اين صورت، گناهي بر شما نيست كه آن را ننويسيد. ولي هنگامي كه خريد و فروش (نقدي) مي‏كنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويي،) زياني برسد (و تحت فشار قرار گيرند)! و اگر چنين كنيد، از فرمان پروردگار خارج شده‏ ايد. از خدا به پرهيزيد و خداوند به شما تعليم مي‏دهد، خداوند به همه چيز داناست. (۲۸۲)

    وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۲۸۳﴾
    و اگر در سفر بوديد، و نويسنده‏ اي نيافتيد، گروگان بگيريد! (گروگاني كه در اختيار طلبكار قرار گيرد). و اگر به يكديگر اطمينان (كامل) داشته باشيد، (گروگان لازم نيست، و) بايد كسي كه امين شمرده شده (و بدون گروگان، چيزي از ديگري گرفته)، امانت (و بدهي خود را به موقع) بپردازد، و از خدايي كه پروردگار اوست، به پرهيزد و شهادت را كتمان نكنيد! و هر كس آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است. و خداوند، به آنچه انجام مي‏دهيد، داناست. (۲۸۳)

    لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۸۴﴾
    آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست. و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشكار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مي‏كند. سپس هر كس را بخواهد (و شايستگي داشته باشد)، مي‏بخشد، و هر كس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مي‏كند. و خداوند به همه چيز قدرت دارد. (۲۸۴)

    آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۲۸۵﴾
    پيامبر، به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، كاملا مومن مي‏باشد). و همه مؤ منان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش، ايمان آورده‏ اند، (و مي‏گويند ما در ميان هيچ يك از پيامبران او، فرق نمي‏گذاريم (و به همه ايمان داريم). و (مؤ منان) گفتند: «ما شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داريم)، و بازگشت (ما) به سوي توست.» (۲۸۵)

    لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾
    خداوند هيچ كس را، جز به اندازه توانايي اش، تكليف نمي‏كند. (انسان،) هر كار (نيكي) را انجام دهد، براي خود انجام داده، و هر كار (بدي) كند، به زيان خود كرده است. (مومنان مي‏گويند پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا كرديم، ما را مؤ اخذه مكن! پروردگارا! تكليف سنگيني بر ما قرار مده، آن چنان كه (به خاطر گناه و طغيان،) بر كساني كه پيش از ما بودند، قرار دادي! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوي! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مايي، پس ‍ ما را بر جمعيت كافران، پيروز گردان! (۲۸۶)

    سوره ۳: آل عمران


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    الم ﴿۱﴾
    الم. (۱)

    اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿۲﴾
    معبودي جز خداوند يگانه زنده و پايدار و نگهدارنده، نيست. (۲)

    نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۳﴾
    (همان كسي كه) كتاب را بحق بر تو نازل كرد، كه با نشانه‏ هاي كتب پيشين، منطبق است، و تورات و انجيل را. (۳)

    مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۴﴾
    پيش از آن، براي هدايت مردم فرستاد، و (نيز) كتابي كه حق را از باطل مشخص مي‏سازد، نازل كرد، كساني كه به آيات خدا كافر شدند، كيفر شديدي دارند، و خداوند (براي كيفر بدكاران و كافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است. (۴)

    إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ ﴿۵﴾
    هيچ چيز، در آسمان و زمين، بر خدا مخفي نمي‏ماند. (بنابراين، تدبير آنها بر او مشكل نيست). (۵)

    هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶﴾
    او كسي است كه شما را در رحم (مادران)، آن چنان كه مي‏خواهد تصوير مي‏كند. معبودي جز خداوند عزيز و حكيم، نيست. (۶)

    هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾
    او كسي است كه اين كتاب (آسماني) را بر تو نازل كرد، كه قسمتي از آن، آيات «محكم» (صريح و روشن) است، كه اساس اين كتاب مي‏باشد؛ (و هر گونه پيچيدگي در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، بر طرف مي‏گردد). و قسمتي از آن، «متشابه» است ( آياتي كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفي در آن مي‏رود؛ ولي با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مي‏گردد). اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه‏ انگيزي كنند (و مردم را گمراه سازند)، و تفسير (نادرستي) براي آن مي‏طلبند؛ در حالي كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمي‏دانند. (آنها كه به دنبال فهم و درك اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهي) مي‏گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم، همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمي‏شوند (و اين حقيقت را درك نمي‏كنند). (۷)

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۸﴾
    (راسخان در علم، مي‏گويند پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردي، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوي خود، رحمتي بر ما ببخش، زيرا تو بخشنده‏ اي! (۸)

    رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۹﴾
    پروردگارا! تو مردم را، براي روزي كه ترديدي در آن نيست، جمع خواهي كرد، زيرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمي‏كند. (ما به تو و رحمت بيپايانت، و به وعده رستاخيز و قيامت ايمان داريم). (۹)

    إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ﴿۱۰﴾
    ثروتها و فرزندان كساني كه كافر شدند، نمي‏تواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد، (و از كيفر، رهايي بخشد). و آنان خود، آتشگيره دوزخند. (۱۰)

    كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۱﴾
    (عادت آنان در انكار و تحريف حقايق،) همچون عادت آل فرعون و كساني است كه پيش از آنها بودند، آيات ما را تكذيب كردند، و خداوند آنها را به (كيفر) گناهانشان گرفت، و خداوند، شديد العقاب است. (۱۱)

    قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۲﴾
    به آنها كه كافر شدند بگو: (از پيروزي موقت خود در جنگ احد، شاد نباشيد! بزودي مغلوب خواهيد شد، و (سپس در رستاخيز) به سوي جهنم، محشور خواهيد شد. و چه بد جايگاهي است! (۱۲)

    قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۱۳﴾
    در دو گروهي كه (در ميدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتي) براي شما بود: يك گروه، در راه خدا نبرد مي‏كرد، و جمع ديگري كه كافر بود، (در راه شيطان و بت،) در حالي كه آنها (گروه مومنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مي‏ديدند. (و اين خود عاملي براي وحشت و شكست آنها شد). و خداوند، هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، با ياري خود، تاييد مي‏كند. در اين، عبرتي است براي بينايان! (۱۳)

    زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿۱۴﴾
    محبت امور مادي، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاي ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است، (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند، ولي) اينها (در صورتي كه هدف نهايي آدمي را تشكيل دهند،) سرمايه زندگي پست (مادي) است، و سرانجام نيك (و زندگي والا و جاويدان)، نزد خداست. (۱۴)

    قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۱۵﴾
    بگو: آيا شما را از چيزي آگاه كنم كه از اين (سرمايه‏ هاي مادي)، بهتر است ؟ براي كساني كه پرهيزكاري پيشه كرده‏ اند، (و از اين سرمايه‏ ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مي‏كنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان ديگر)، باغهايي است كه نهرها از پاي درختانش مي‏گذرد، هميشه در آن خواهند بود، و همسراني پاكيزه، و خشنودي خداوند (نصيب آنهاست). و خدا به (امور) بندگان، بيناست. (۱۵)

    الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾
    همان كساني كه مي‏گويند: پروردگارا! ما ايمان آورده‏ ايم، پس گناهان ما را بيامرز، و ما را از عذاب آتش، نگاهدار! (۱۶)

    الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾
    آنها كه (در برابر مشكلات، و در مسير اطاعت و ترك گناه،) استقامت مي‏ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق مي‏كنند، و در سحرگاهان، استغفار مي‏نمايند. (۱۷)

    شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾
    خداوند، (با ايجاد نظام واحد جهان هستي،) گواهي مي‏دهد كه معبودي جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر كدام به گونهاي بر اين مطلب،) گواهي مي‏دهند، در حالي كه (خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد، معبودي جز او نيست، كه هم توانا و هم حكيم است. (۱۸)

    إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹﴾
    دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و كساني كه كتاب آسماني به آنان داده شد، اختلافي (در آن) ايجاد نكردند، مگر بعد از آگاهي و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود، و هر كس ‍ به آيات خدا كفر ورزد، (خدا به حساب او مي‏رسد، زيرا) خداوند، سريع الحساب است. (۱۹)

    فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰﴾
    اگر با تو، به گفتگو و ستيز برخيزند، (با آنها مجادله نكن! و) بگو: من و پيروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسليم شده‏ ايم. و به آنها كه اهل كتاب هستند (يهود و نصاري) و بيسوادان (مشركان) بگو: آيا شما هم تسليم شده‏ ايد؟ اگر (در برابر فرمان و منطق حق،) تسليم شوند، هدايت مي‏يابند، و اگر سرپيچي كنند، (نگران مباش! زيرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است، و خدا نسبت به (اعمال و عقايد) بندگان، بيناست. (۲۰)

    إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۱﴾
    كساني كه نسبت به آيات خدا كفر مي‏ورزند و پيامبران را بناحق مي‏كشند، و (نيز) مردمي را كه امر به عدالت مي‏كنند به قتل مي‏رسانند، به كيفر دردناك (الهي) بشارت ده! (۲۱)

    أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۲﴾
    آنها كساني هستند كه اعمال (نيكشان، به خاطر اين گناهان بزرگ،) در دنيا و آخرت تباه شده، و ياور و مددكار (و شفاعت كننده‏ اي) ندارند. (۲۲)

    أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾
    آيا نديدي كساني را كه بهره‏ اي از كتاب (آسماني) داشتند، به سوي كتاب الهي دعوت شدند تا در ميان آنها داوري كند، سپس گروهي از آنان، (با علم و آگاهي،) روي ميگردانند، در حالي كه (از قبول حق) اعراض ‍ دارند؟ (۲۳)

    ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾
    اين عمل آنها، به خاطر آن است كه مي‏گفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزي به ما نمي‏رسد. (و كيفر ما، به خاطر امتيازي كه بر اقوام ديگر داريم، بسيار محدود است.») اين افترا (و دروغي كه به خدا بسته بودند،) آنها را در دينشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). (۲۴)

    فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۲۵﴾
    پس چگونه خواهند بود هنگامي كه آنها را براي روزي كه شكي در آن نيست ( روز رستاخيز) جمع كنيم، و به هر كس، آنچه (از اعمال براي خود) فراهم كرده، بطور كامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زيرا محصول اعمال خود را مي‏چينند). (۲۵)

    قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۶﴾
    بگو: «بار الها! مالك حكومتها تويي، به هر كس بخواهي، حكومت مي‏بخشي، و از هر كس بخواهي، حكومت را مي‏گيري، هر كس را بخواهي، عزت مي‏دهي، و هر كه را بخواهي خوار مي‏كني. تمام خوبيها به دست توست، تو بر هر چيزي قادري. (۲۶)

    تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۲۷﴾
    شب را در روز داخل مي‏كني، و روز را در شب، و زنده را از مرده بيرون مي‏آوري، و مرده را از زنده، و به هر كس بخواهي، بدون حساب، روزي مي‏بخشي. (۲۷)

    لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿۲۸﴾
    افراد با ايمان نبايد به جاي مومنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند، و هر كس چنين كند، هيچ رابطه‏ اي با خدا ندارد (و پيوند او بكلي از خدا گسسته مي‏شود)، مگر اينكه از آنها به پرهيزيد (و به خاطر هدفهاي مهمتري تقيه كنيد). خداوند شما را از (نافرماني) خود، بر حذر مي‏دارد، و بازگشت (شما) به سوي خداست. (۲۸)

    قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۹﴾
    بگو: اگر آنچه را در سينه‏ هاي شماست، پنهان داريد يا آشكار كنيد، خداوند آن را مي‏داند، و (نيز) از آنچه در آسمانها و زمين است، آگاه مي‏باشد، و خداوند بر هر چيزي تواناست. (۲۹)

    يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۳۰﴾
    روزي كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر ميبيند، و آرزو مي‏كند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زماني زيادي باشد. خداوند شما را از (نافرماني) خودش، بر حذر مي‏دارد، و (در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است. (۳۰)

    قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۱﴾
    بگو: اگر خدا را دوست ميداريد، از من پيروي كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد، و گناهانتان را ببخشد، و خدا آمرزنده مهربان است. (۳۱)

    قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾
    بگو: از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچي كنيد، خداوند كافران را دوست نميدارد. (۳۲)

    إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۳۳﴾
    خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برتري داد. (۳۳)

    ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۳۴﴾
    آنها فرزندان (و دودماني) بودند كه (از نظر پاكي و تقوا و فضيلت،) بعضي از بعض ديگر گرفته شده بودند، و خداوند، شنوا و داناست (و از كوششهاي آنها در مسير رسالت خود، آگاه مي‏باشد). (۳۴)

    إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۳۵﴾
    (به ياد آوريد) هنگامي را كه همسر عمران گفت: خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براي تو نذر كردم، كه محرر (و آزاد، براي خدمت خانه تو) باشد. از من بپذير، كه تو شنوا و دانايي! (۳۵)

    فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿۳۶﴾
    ولي هنگامي كه او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت،) گفت: خداوندا! من او را دختر آوردم - ولي خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود - و پسر، همانند دختر نيست. (دختر نمي‏تواند وظيفه خدمتگزاري معبد را همانند پسر انجام دهد). من او را مريم نام گذاردم، و او و فرزندانش را از (وسوسه‏ هاي) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مي‏دهم. (۳۶)

    فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۷﴾
    خداوند، او ( مريم) را به طرز نيكويي پذيرفت، و به طرز شايستهاي، (نهال وجود) او را رويانيد (و پرورش داد)، و كفالت او را به زكريا سپرد. هر زمان زكريا وارد محراب او مي‏شد، غذاي مخصوصي در آن جا ميديد. از او پرسيد: اي مريم! «اين را از كجا آورده‏ اي؟!» گفت: «اين از سوي خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بيحساب روزي مي‏دهد». (۳۷)

    هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۸﴾
    در آنجا بود كه زكريا، (با مشاهده آن همه شايستگي در مريم،) پروردگار خويش را خواند و عرض كرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزهاي (نيز) به من عطا فرما، كه تو دعا را ميشنوي! (۳۸)

    فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۳۹﴾
    و هنگامي كه او در محراب ايستاده، مشغول نيايش بود، فرشتگان او را صدا زدند كه: خدا تو را به يحيي بشارت مي‏دهد، (كسي) كه كلمه خدا (مسيح) را تصديق مي‏كند، و رهبر خواهد بود، و از هوسهاي سركش بر كنار، و پيامبري از صالحان است. (۳۹)

    قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿۴۰﴾
    او عرض كرد: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندي براي من باشد، در حالي كه پيري به سراغ من آمده، و همسرم نازاست ؟ فرمود: بدين گونه خداوند هر كاري را بخواهد انجام مي‏دهد. (۴۰)

    قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿۴۱﴾
    (زكريا) عرض كرد: پروردگارا! نشانهاي براي من قرار ده! گفت: نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهي گفت. (و زبان تو، بدون هيچ علت ظاهري، براي گفتگو با مردم از كار مي‏افتد). پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد كن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبيح بگو! (۴۱)

    وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿۴۲﴾
    و (به ياد آوريد) هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته، و بر تمام زنان جهان، برتري داده است. (۴۲)

    يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿۴۳﴾
    اي مريم! (به شكرانه اين نعمت) براي پروردگار خود، خضوع كن و سجده بجا آور! و با ركوع كنندگان، ركوع كن! (۴۳)

    ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۴﴾
    (اي پيامبر!) اين، از خبرهاي غيبي است كه به تو وحي مي‏كنيم، و تو در آن هنگام كه قلمهاي خود را (براي قرعه كشي) به آب مي‏افكندند تا كداميك كفالت و سرپرستي مريم را عهده دار شود، و (نيز) به هنگامي كه (دانشمندان بني اسرائيل، براي كسب افتخار سرپرستي او،) با هم كشمكش داشتند، حضور نداشتي، (و همه اينها، از راه وحي به تو گفته شد). (۴۴)

    إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۵﴾
    (به ياد آوريد) هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم! خداوند تو را به كلمهاي (وجود با عظمتي) از طرف خودش بشارت مي‏دهد كه نامش مسيح، عيسي پسر مريم است، در حالي كه در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيت خواهد بود، و از مقربان (الهي) است. (۴۵)

    وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۴۶﴾
    و با مردم، در گاهواره و در حالت كهولت (و ميان سال شدن) سخن خواهد گفت، و از شايستگان است. (۴۶)

    قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۴۷﴾
    (مريم) گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندي براي من باشد، در حالي كه انساني با من تماس ‍ نگرفته است؟! فرمود: خداوند، اينگونه هر چه را بخواهد مي‏آفريند! هنگامي كه چيزي را مقرر دارد (و فرمان هستي آن را صادر كند)، فقط به آن مي‏گويد: موجود باش! آن نيز فورا موجود مي‏شود. (۴۷)

    وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۴۸﴾
    و به او، كتاب و دانش و تورات و انجيل، مي‏آموزد. (۴۸)

    وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۴۹﴾
    و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوي بني اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مي‏گويد من نشانهاي از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ ام، من از گل، چيزي به شكل پرنده مي‏سازم، سپس در آن مي‏دمم و به فرمان خدا، پرندهاي مي‏گردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلايان به برص (پيسي) را بهبودي مي‏بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مي‏كنم، و از آنچه مي‏خوريد، و در خانه‏ هاي خود ذخيره مي‏كنيد، به شما خبر مي‏دهم، مسلما در اينها، نشانهاي براي شماست، اگر ايمان داشته باشيد! (۴۹)

    وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۵۰﴾
    و آنچه را پيش از من از تورات بوده، تصديق مي‏كنم، و (آمده‏ ام) تا پاره‏ اي از چيزهايي را كه (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضي از چهار پايان و ماهيها،) حلال كنم، و نشانهاي از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ ام، پس از خدا بترسيد، و مرا اطاعت كنيد! (۵۰)

    إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۵۱﴾
    خداوند، پروردگار من و شماست، او را بپرستيد (نه من، و نه چيز ديگر را)! اين است راه راست! (۵۱)

    فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۵۲﴾
    هنگامي كه عيسي از آنان احساس كفر (و مخالفت) كرد، گفت: كيست كه ياور من به سوي خدا (براي تبليغ آيين او) گردد؟ حواريان ( شاگردان مخصوص او) گفتند: ما ياوران خداييم، به خدا ايمان آورديم، و تو (نيز) گواه باش كه ما اسلام آورده‏ ايم. (۵۲)

    رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۳﴾
    پروردگارا! به آنچه نازل كردهاي، ايمان آورديم و از فرستاده (تو) پيروي نموديم، ما را در زمره گواهان بنويس! (۵۳)

    وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿۵۴﴾
    و (يهود و دشمنان مسيح، براي نابودي او و آيينش،) نقشه كشيدند، و خداوند (بر حفظ او و آيينش،) چاره جويي كرد، و خداوند، بهترين چاره جويان است. (۵۴)

    إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۵۵﴾
    (به ياد آوريد) هنگامي را كه خدا به عيسي فرمود: من تو را بر ميگيرم و به سوي خود، بالا ميبرم و تو را از كساني كه كافر شدند، پاك ميسازم، و كساني را كه از تو پيروي كردند، تا روز رستاخيز، برتر از كساني كه كافر شدند، قرار ميدهم، سپس بازگشت شما به سوي من است و در ميان شما، در آنچه اختلاف داشتيد، داوري ميكنم. (۵۵)

    فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۵۶﴾
    اما آنها كه كافر شدند، (و پس از شناختن حق، آن را انكار كردند،) در دنيا و آخرت، آنان را مجازات دردناكي خواهم كرد، و براي آنها، ياوراني نيست. (۵۶)

    وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿۵۷﴾
    اما آنها كه ايمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور كامل خواهد داد، و خداوند، ستمكاران را دوست نميدارد. (۵۷)

    ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ ﴿۵۸﴾
    اينها را كه بر تو مي‏خوانيم، از نشانه‏ ها (ي حقانيت تو) است، و يادآوري حكيمانه است. (۵۸)

    إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾
    مثل عيسي در نزد خدا، همچون آدم است، كه او را از خاك آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فورا موجود شد. (بنابراين، ولادت مسيح بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيت او نيست). (۵۹)

    الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾
    اينها حقيقتي است از جانب پروردگار تو، بنابراين، از ترديد كنندگان مباش! (۶۰)

    فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿۶۱﴾
    هر گاه بعد از علم و دانشي كه (درباره مسيح) به تو رسيده، (باز) كساني با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. (۶۱)

    إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶۲﴾
    اين همان سرگذشت واقعي (مسيح) است. (و ادعاهايي همچون الوهيت او، يا فرزند خدا بودنش، بياساس است). و هيچ معبودي، جز خداوند يگانه نيست، و خداوند توانا و حكيم است. (۶۲)

    فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿۶۳﴾
    اگر (با اين همه شواهد روشن، باز هم از پذيرش حق) روي گردانند، (بدان كه طالب حق نيستند، و) خداوند از مفسدهجويان، آگاه است. (۶۳)

    قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۶۴﴾
    بگو: «اي اهل كتاب! بياييد به سوي سخني كه ميان ما و شما يكسان است، كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزي را همتاي او قرار ندهيم، و بعضي از ما، بعض ديگر را - غير از خداي يگانه - به خدايي نپذيرد. هر گاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: گواه باشيد كه ما مسلمانيم!» (۶۴)

    يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۵﴾
    اي اهل كتاب! چرا درباره ابراهيم، گفتگو و نزاع مي‏كنيد (و هر كدام، او را پيرو آيين خودتان معرفي مينماييد)؟! در حالي كه تورات و انجيل، بعد از او نازل شده است ؟ آيا انديشه نميكنيد؟! (۶۵)

    هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۶﴾
    شما كساني هستيد كه درباره آنچه نسبت به آن آگاه بوديد، گفتگو و ستيز كرديد، چرا درباره آنچه آگاه نيستيد، گفتگو مي‏كنيد؟! و خدا مي‏داند، و شما نميدانيد. (۶۶)

    مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۶۷﴾
    ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني، بلكه موحدي خالص و مسلمان بود، و هرگز از مشركان نبود. (۶۷)

    إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۶۸﴾
    سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها هستند كه از او پيروي كردند، و (در زمان و عصر او، به مكتب او وفادار بودند، همچنين) اين پيامبر و كساني كه (به او) ايمان آورده‏ اند (از همه سزاوارترند)، و خداوند، ولي و سرپرست مؤ منان است. (۶۸)

    وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۶۹﴾
    جمعي از اهل كتاب (از يهود)، دوست داشتند (و آرزو مي‏كردند) شما را گمراه كنند، (اما آنها بايد بدانند كه نميتوانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نمي‏كنند مگر خودشان را، و نميفهمند! (۶۹)

    يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿۷۰﴾
    اي اهل کتاب! چرا به آيات خدا کافر مي شويد، در حالي که (به درستي آن) گواهي مي دهيد؟! (۷۰)

    يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۷۱﴾
    اي اهل کتاب! چرا حق را با باطل (مي آميزيد و) مشتبه مي کنيد (تا ديگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقيقت را پوشيده مي داريد در حالي که مي دانيد؟! (۷۱)

    وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۷۲﴾
    و جمعي از اهل كتاب (از يهود) گفتند: (برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤ منان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد، و در پايان روز، كافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) باز گردند! (زيرا شما را، اهل كتاب و آگاه از بشارات آسماني پيشين مي‏دانند، و اين توطئه كافي است كه آنها را متزلزل سازد). (۷۲)

    وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۷۳﴾
    و جز به كسي كه از آيين شما پيروي مي‏كند، (واقعا) ايمان نياوريد! بگو: هدايت، هدايت الهي است! (و اين توطئه شما، در برابر آن بياثر است)! (سپس اضافه كردند: تصور نكنيد) به كسي همانند شما (كتاب آسماني) داده مي‏شود، يا اينكه مي‏توانند در پيشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو كنند، (بلكه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!) بگو: فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار كسي نيست، بلكه) به دست خداست، و به هر كس بخواهد (و شايسته بداند،) مي‏دهد، و خداوند، واسع ( داراي مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شايسته آن) است. (۷۳)

    يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۷۴﴾
    هر كس را بخواهد، ويژه رحمت خود مي‏كند، و خداوند، داراي مواهب عظيم است. (۷۴)

    وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾
    و در ميان اهل كتاب، كساني هستند كه اگر ثروت زيادي به رسم امانت به آنها بسپاري، به تو باز ميگردانند، و كساني هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپاري، به تو بازنميگردانند، مگر تا زماني كه بالاي سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلط) باشي! اين به خاطر آن است كه مي‏گويند: ما در برابر اميين ( غير يهود)، مسؤ ول نيستيم. و بر خدا دروغ ميبندند، در حالي كه مي‏دانند (اين سخن دروغ است). (۷۵)

    بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿۷۶﴾
    آري، كسي كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگاري پيشه نمايد، (خدا او را دوست مي‏دارد، زيرا) خداوند پرهيزكاران را دوست دارد. (۷۶)

    إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۷﴾
    كساني كه پيمان الهي و سوگندهاي خود (به نام مقدس او) را به بهاي ناچيزي ميفروشند، آنها بهرهاي در آخرت نخواهند داشت، و خداوند با آنها سخن نميگويد و به آنان در قيامت نمينگرد و آنها را (از گناه) پاك نميسازد، و عذاب دردناكي براي آنهاست. (۷۷)

    وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۸﴾
    در ميان آنها ( يهود) كساني هستند كه به هنگام تلاوت كتاب (خدا)، زبان خود را چنان مي‏گردانند كه گمان كنيد (آنچه را مي‏خوانند،) از كتاب (خدا) است، در حالي كه از كتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مي‏گويند: آن از طرف خداست! با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مي‏بندند در حالي كه مي‏دانند! (۷۸)

    مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿۷۹﴾
    براي هيچ بشري سزاوار نيست كه خداوند، كتاب آسماني و حكم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد: غير از خدا، مرا پرستش كنيد! بلكه (سزاوار مقام او، اين است كه بگويد مردمي الهي باشيد، آن گونه كه كتاب خدا را مي‏آموختيد و درس مي‏خوانديد! (و غير از خدا را پرستش نكنيد!) (۷۹)

    وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۰﴾
    و نه اينكه به شما دستور دهد كه فرشتگان و پيامبران را، پروردگار خود انتخاب كنيد. آيا شما را، پس از آنكه مسلمان شديد، به كفر دعوت مي‏كند؟! (۸۰)

    وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۸۱﴾
    و (به خاطر بياوريد) هنگامي را كه خداوند، از پيامبران (و پيروان آنها)، پيمان موكد گرفت، كه هر گاه كتاب و دانش به شما دادم، سپس پيامبري به سوي شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مي‏كند، به او ايمان بياوريد و او را ياري كنيد! سپس (خداوند) به آنها گفت: آيا به اين موضوع، اقرار داريد؟ و بر آن، پيمان موكد بستيد؟ گفتند: (آري) اقرار داريم! (خداوند به آنها) گفت: پس گواه باشيد! و من نيز با شما از گواهانم. (۸۱)

    فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۸۲﴾
    پس كسي كه بعد از اين (پيمان محكم)، روي گرداند، فاسق است. (۸۲)

    أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾
    آيا آنها غير از آيين خدا مي‏طلبند؟! (آيين او همين اسلام است،) و تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند، از روي اختيار يا از روي اجبار، در برابر (فرمان) او تسليم اند، و همه به سوي او باز گردانده مي‏شوند. (۸۳)

    قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۸۴﴾
    بگو: به خدا ايمان آورديم، و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده، و آنچه به موسي و عيسي و (ديگر) پيامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است، ما در ميان هيچ يك از آنان فرقي نمي‏گذاريم، و در برابر (فرمان) او تسليم هستيم. (۸۴)

    وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۸۵﴾
    و هر كس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آييني براي خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد، و او در آخرت، از زيانكاران است. (۸۵)

    كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۶﴾
    چگونه خداوند جمعيتي را هدايت مي‏كند كه بعد از ايمان و گواهي به حقانيت رسول و آمدن نشانه‏ هاي روشن براي آنها، كافر شدند؟! و خدا، جمعيت ستمكاران را هدايت نخواهد كرد! (۸۶)

    أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿۸۷﴾
    كيفر آنها، اين است كه لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگي بر آنهاست. (۸۷)

    خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۸۸﴾
    همواره در اين لعن (و طرد و نفرين) ميمانند، مجازاتشان تخفيف نمييابد، و به آنها مهلت داده نمي‏شود. (۸۸)

    إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۸۹﴾
    مگر كساني كه پس از آن، توبه كنند و اصلاح نمايند، (و در مقام جبران گناهان گذشته برآيند، كه توبه آنها پذيرفته خواهد شد،) زيرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است. (۸۹)

    إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ ﴿۹۰﴾
    كساني كه پس از ايمان كافر شدند و سپس بر كفر (خود) افزودند، (و در اين راه اصرار ورزيدند،) هيچگاه توبه آنان، (كه از روي ناچاري يا در آستانه مرگ صورت مي‏گيرد،) قبول نمي‏شود، و آنها گمراهان (واقعي)اند (چرا كه هم راه خدا را گم كرده‏ اند، و هم راه توبه را!). (۹۰)

    إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۹۱﴾
    كساني كه كافر شدند و در حال كفر از دنيا رفتند، اگر چه در روي زمين پر از طلا باشد، و آن را به عنوان فديه (و كفاره اعمال بد خويش) بپردازند، هرگز از هيچ يك آنها قبول نخواهد شد، و براي آنان، مجازات دردناك است، و ياوراني ندارند. (۹۱)

    لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۹۲﴾
    هرگز به (حقيقت) نيكوكاري نمي‏رسيد مگر اينكه از آنچه دوست مي‏داريد (در راه خدا) انفاق كنيد، و آنچه انفاق مي‏كنيد خداوند از آن با خبر است. (۹۲)
    ویرایش توسط iligal : 2016/09/24 در ساعت 12:10

  2. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید mohammadhossein از ایشان تشکر کرده است:


  3. #62
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم

    وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۴۹﴾
    و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوي بني اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مي‏گويد من نشانهاي از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ ام، من از گل، چيزي به شكل پرنده مي‏سازم، سپس در آن مي‏دمم و به فرمان خدا، پرندهاي مي‏گردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلايان به برص (پيسي) را بهبودي مي‏بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مي‏كنم، و از آنچه مي‏خوريد، و در خانه‏ هاي خود ذخيره مي‏كنيد، به شما خبر مي‏دهم، مسلما در اينها، نشانهاي براي شماست، اگر ايمان داشته باشيد! (۴۹)
    ویرایش توسط iligal : 2016/09/24 در ساعت 12:12

  4. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید mohammadhossein از ایشان تشکر کرده است:


  5. #63
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم



    دكتر مصري ازطریق قرآن به اثبات تعداد امامان شیعه پرداخته است.
    دكتر مجدي وهبة الشافعي - ‏‏خطيب ‏و استاد دانشگاه دینی الأزهر با تحقیقات خود به ارقام و اعداد جالبی دست پیدا کرده که باعث شگفت همگان شده است. ‏باتوجه به اینکه تعداد و ارقام در قرآن بی دلیل نبوده و دارای هدف خاصی هست همچون تعداد کلمه یوم(روز) که 365 ‏بار تکرار شده و همانا تعداد روز در یک سال میباشد و یا كلمه شهر(ماه) ‏که در قران 12‏بار آمده که همان تعداد ماهها در یک سال میباشد ‏و مثالهای زیاد دیگری...
    ‏و با توجه به این معلومات، تحقیقات خود را در این زمینه انجام داده و به این نتایج جالب رسیده: که کلمه امام دوازده بار آمده و با تعداد امامان شیعه یکی میباشد. کلمه امام در این آیات میباشد: ‏
    البقره 124 التوبه 12هود 17 الاسراء 70الانبياء 72 القصص 5الحجر 79 السجدة 24
    يس 12 القصص 41الفرقان 74 الأحقاف 12
    *کلمه شیعه یامشتقات آن 12بار درقرآن آمده.‏
    ***کلمه العصمه(عصمت) ‏که شیعیان اعتقاد دارند که 12امام(ع) و فاطمه زهرا(س) و حضرت محمد مصطفی (ص) معصومند در قرآن 14‏بار تکرار شده؛ در این آیات:
    النساء 146 آل عمران 101النساء 175 المائدة 67آل عمران 103 يوسف 32يونس 27
    هود (دو کلمه در این آیه) 43 الأحزاب 17غافر 33 الممتحنة 10الحج 78
    ‏كلمه الكساء(یا همان آل ابا) ‏در ‏قرآن كريم با تمام انواع لفظش، ‏که به نقل از أم سلمة درکتب اهل سنت(صحیحین) همسر پیامبر که تعداد آنها ‏پنج نفر که شامل نبي محمد (ص) و امام علي و فاطمة الزهراء و حسن ‏و حسين عليهم السلام اجمعين؛ که پنج بار درقرآن آمده:
    البقرة 233 البقرة 259المائدة 89 المؤمنون 14النساء 5
    ما باید افتخارکنیم که شیعه (‏ اثني عشري ) هستیم و کسی یا کسانی در هیچ زمانی قادر به تخریب یا از بین بردن این مکتب برحق نخواهد بود....
    *** چرا در قرآن تعداد چشمه هایی که نبي موسى برای شرب قومش بوجود آورد 12 چشمه بود؟
    و همچنین تعداد 12 ماه(شهر) در قرآن
    و کلمه الأسباط 12 سبط
    و النقباء. 12
    و البروج. 12
    و الحواريين 12
    و كلمه توحيد (لا اله إلا الله)
    12 حرف
    و ( محمد رسول الله) 12 حرف
    و (النبي المصطفى) 12 حرف
    و ( الصادق الأمين). 12 حرف *همانا امامان اهل بیت 12 إمامند
    و (أمير المؤمنين) 12 حرف
    و (فاطمة الزهراء) 12 حرف
    و (الحسن والحسين). 12 حرف
    و (الحسن المجتبى) 12 حرف
    و (الحسين الشهيد). 12 حرف
    و (الإمام السجاد). 12 حرف
    و (الإمام الباقر). 12 حرف
    و (الإمام الصادق) 12 حرف
    و (الإمام الكاظم) 12حرف
    و (الإمام الرضاء) 12 حرف
    و (الإمام الجواد) 12 حرف
    و (الإمام الهادي) 12 حرف
    و (الحسن العسكري) 12حرف
    و (القائم المهدي). 12 حرف
    و (خليفة النبيين) 12 حرف
    و (وخاتم الوصيين) 12 حرفاً
    و (و هؤلاء العترة) 12 حرفاً
    و (سادة أهل الجنة) 12 حرفاً
    و (محبهم مؤمن تقي) 12 حرفاً
    و (عدوهم كافر شقي) 12 حرف
    اکنون به شگفتی آيه تطهير دقت کنیم:
    (إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)
    این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی زیر :
    فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3
    محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4
    در مجموع 47 حرف.



  6. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید mohammadhossein از ایشان تشکر کرده است:


  7. #64
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم

    راز و رمز اعداد در اديان و ادوار مختلف

    سالاروند، علي (1)- هاشمي نژاد، محسن (2)
    (1) کارمند اداره حفاظت محيط زيست شهرستان ازنا، استان لرستان
    (2) کارمند اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان ازنا، استان لرستان



    چکيده:

    اعداد در اديان مختلف و در ادوار گوناگون تاريخ به لحاظ خب و بد بودن و تعداد تکرار داراي اهميت ويژه اي هستند، بطوري که در مواردي ريشه در باورها و عقايد مذهبي داشته، که در اين مقاله با چند عدد به لحاظ معروفيت در جوامع پرداخته مي شود - که شامل چهار عدد هفت، ششصد و شصت و شش، عدد سيزده و عدد چهل- ميباشند لازم به ذکر است که اعدد با رمز و راز بسياري وجود دارد که از حوصله اين بحث خارج است.
    مقدمه

    سنت ها، فرهنگ ها و باورها در تمدن هاي بشري، همواره جزء جدايي ناپذير زندگي انسانها بوده است که سينه به سينه از نسلي به نسل ديگر انتقال يافته و در اين ميان اعداد نيز به واسطه تاثيرگذاري خود بر آداب و سنن و زندگي جوامع، جايگاه ويژه اي داشته و از گذشته تاکنون و در اکثر ادوار تاريخ، رمز و راز آنها براي همگان بسيار جذاب، قابل تامل و بحث برانگيز بوده است، امروزه در قرآن به لحاظ تعداد و تکرار اعداد- در اذکار خاص- راز و رمزهاي گوناگوني آشکار گرديده،اما اين موضوع در اديان ديگر نيز جايگاه خاصي دارد، بطوري که عده اي برخي اعداد را شوم يا مقدس، و اعداي را باعث خوش شانسي يا بدشانسي مي دانند، که اين خود باعث کارهاي عجيبي در برخورد و استفاده از آنها در دوره هاي مختلف تاريخ بشر گرديده، که ذکر برخي از آنها به لحاظ تاريخي و نوع برخورد جوامع مختلف بشري، جذاب و جالب خواهند بود.
    عدد هفت

    عدد هفت در نزد ايرانيان از ديرباز تاکنون عددي مقدس و مشهور بوده است و از ميان همه اعداد، عدد هفت هميشه مورد توجه مشرق زمين و به خصوص ايرانيان قرار داشته است. اغلب در مورد ايزدي و نيک و گاه در امور اهريمني و شر به کار مي رفته است ولي اکثر موارد در جهت نيت پاک و روحاني مقدس استفاده مي گرديده است. وجود بعضي عوامل طبيعي مانند تعداد سياره هاي مکشوف جهان باستان و همچنين رنگهاي اصلي مويد رجحان و جنبه ماوراطبيعي اين عدد گرديده است. عدد هفت در آين کهن ميترائيسم ايران که قدمتي بيش از پنج هزار سال دارد، عدد مقدسي بوده است. بنابراين مي توان گفت ايرانيان نخستين ملتي بودند که به رمز و راز اين عدد پي بردند. (1)
    اهميت و جايگاه عدد هفت در شئونات زندگي (باورها، هنر تاريخ، معماري، ادبيات، فرهنگ و ...) ايرانيان باستان به خوبي از آثار به جا مانده از آنان مشهوده است. به عنوان مثال، دور تا دور قلعه همدان (هگمتانه) پايتخت مادها، داراي هفت ديوار بوده است که کنگره هايي به رنگ هاي مختلف داشته اند. داريوش بزرگ با شش تن ديگر از نجباي ايران هفت تني را تشکيل دادند که دست به دست هم دادند و گئومات مغ دروغين که بر ضد کمبوجيه پادشاه هخامنشي قيام و سه ماه بر مردم ايران حکومت کرد را از تخت پادشاهي سرنگون کردند. در نقوش نقش رستم بالاي ارامگاه داريوش بزرگ در دو طرف، شش نفر وجود دارند که با خود داريوش بزرگ، هفت نقش را تشکيل داده اند. از سوي ديگر، عدد هفت در نزد ايرانيان به عنوان يک نماد انرژي اهورايي نيز مطرح است. به طوريکه در برخي از نقوش فرشهاي دست بافت محلي يا گليم هاي ايراني، دور تا دور دايره مياني آنها با هفت رنگ مختلف تزيين شده است تا انساني که بر وي آن استراحت مي کند، از نيروي آرامش بخش اهورايي آن برخوردار شود. (2) از ديگر باورهاي کهن ايرانيان که بر پايه هفت مي باشد، مي توان به اين موارد اشاره نمود:
    هفت ايزدان آريايي، هفت طبقه زمين، هفت طبقه آسمان، هفت ستاره (ماه، تير، ناهيد، خورشيد يا مهر، بهرام، برجيس، کيوان)، هفت روز هفته، هفت اقليم (3)، هفت دريا، هفت ايزد در مذهب مانوي در زمان ساسانيان، هفت شبانه روز جشن و پايکوبي، هفت روز عزا براي درگذشتگان در ايران (مراسم هفته) هفت سين و همچنين ده ها ضرب المثل و کلمات عاميانه ايراني که امروزه نيز کاربرد فراوان دارند همچون:
    هفت پشت يا هفت نسل يا هفت جد، هفت اخگر نياره، هفت الوان، هفت خزينه، هفت خط، هفت حکايت، هفت خال، هفت رنگ، هفت قلم آرايش، هفت گنج پرويز، هفت چشمه، ترشي هفته بيجار و ... به کار رفته است.
    در ادبيات ايران زمين پس از اسلام نيز عدد هفت جايگاه ويژه اي داشته است (هفت پيکر نظامي گنجوي، هفت خوان رستم در شاهنامه فردوسي، هفت شهر عشق عطار نيشابوري...) که نشان از عميق باورهاي عدد هفت در فرهنگ ايرانيان از گذشته تا حال دارد. (4)
    در تمدن هاي باستاني ديگر نقاط جهان نيز توجه خاصي نسبت به عدد هفت داشته اند. سومري ها متوجه هفت تايي بودن بعضي از عوامل طبيعي مانند هفت ستاره معروف جهان باستان و هفت رنگ اصلي شدند، سومري ها آن را کشف کردند و به صورت نمادي از خدايان درآوردند، در بابل و آشور هر معبدي هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام يکي از سيارات و هفت رنگ (سرخ، سيمين، سفيد، سياه، ارغواني، آبي و سبز) بود.
    در بناهايي که در دوره باستان ساخته مي شد، عدد هفت نقش داشت. باغ هاي معلق بابل منسوب به بخت النصر که خودش هم يکي از عجايب هفتگانه جهان است، در هفت طبقه ساخته شده بود. در يونان باستان اين عدد مخصوص آپولون، خداوند طبابت، شعر و صنعت است. (5)
    عدد هفت در اسلام

    در قرآن و فرهنگ اسلامي به هفت عنايت و توجه خاصي شده است. معمولا فرهنگ قرآني عدد 7 در مورد کثرت به کار مي رود؛ مانند عدد هزار در فارسي که مي گوييم: هزار بار به او گفتم؛ ولي به حرف من توجهي نکرد مانند آيه «اِن تَستَغفِر لَهُم سَبعينَ مَرَّهَ فَلَن يَغفِرَ اللهُ لَهُم». (توبه، 80)
    از ديگر نمونه هاي عدد هفت در فرهنگ اسلامي مي توان به موارد زير اشاره کرد:
    - در مراسم حج، 7 دور خانه کعبه را مي چرخند؛
    - هفت سنگ به شيطان زدن در زيارت حج
    - قرآن 7 بخش دارد: وعد، وعيد، وعض، قصص، امر به معروف، نهي از منکر و ادنيه؛
    - 7 عضو در سجده در وقت نماز بر زمين است (آيه 18 سوره مبارکه جن)
    - اولين سوره قرآن 7 آيه دارد؛
    - در قرآن 7 بار سلام آمده: سلام به نوح، به ابراهيم، به موسي، به هارون، به ياسين، به خالدين، به الحي فجر؛
    - در بهشت 7 چشمه و نهر و در دوزخ 7 طبقه «عشکوب» است که آخرين آن اسفل السافلين است؛
    در قران آسمان را داراي 7 طبقه مي داند
    عدد هفت در مسيحيت:

    در تعليمات کليساي کاتوليک هفت گناه کبيره (غرور، آزمندي، بي عفتي، حسد، افراط، خشم و کاهلي) و هفت پيمان مقدس (غسل تعميد، تسليم و تصديق، تقديس و بلوغ، ازدواج، استغفار و توبه، غسل قبل از مرگ با روغن مقدس، درآمدن به لباس روحانيون مسيحي) وجود دارد. در بيست و هفتم ژوئن هر سال، روز «هفت انسان خوابيده» «مسيحيان ياد آن هفت برادري را که در سال 251 بعد از ميلاد، براي عقيده و ايمان خود، زنده زنده لاي ديوار نهاده شده و مردند، گرامي مي دارند؛» (6)
    در انجيل از هفت روح پليد صحبت شده است. به نظر فرقه کاتوليک، هفت نوع شادي، هفت نوع مناسک، هفت گناه اصلي فراگير توبه، هفت اندوه و هفت شادي و هفت غسل تعميد معتقدند. در مسيحيت آمده که حضرت عيسي 7 خوراک پسنديده داشت- نمک، سرکه، نان؛ تره، ماهي، روغن، عسل (= انگبين)
    در انجيل يوحنا آمده است که يوحنا 7 روح، 7 خورشيد، 7 چهره، 7 گوسفند، 7 شاخ و 7 سر و 7 چشم را همراه با 7 فرشته در خواب ديد.
    در آيين يهود:

    عدد هفت در فرهنگ لغات عبري واژه (زَيين) هفتمين حرف از بيست و دو حرف الفباي عبري به شمار مي رود و آن به معناي سلاح قديمي يا نمادي از دشنه يا شمشير تعريف شده است. معناي ديگر #40@ تاج است که نماديست از اقتدار و پادشاهي در سنگ نبشته هاي هيروگليف از حرف (زَيين) به عنوان پيکان يا سلاحي که انسان بتواند توسط آن بر عالم چيره و غالب گردد، ذکر شده است.
    در کتب مقدس يهود (عهد قديم)، تعبير و تفسيرهاي زيادي به شکل حکايت و نکات آموزنده در رابطه با عدد هفت بيان شده است.
    در سفر برشيت (پيدايش) فصل دوم اين کتاب چنين آمده است:
    «کار آسمان و زمين و تمامي تعلقات آن به انجام رسيد. خداوند در هفتمين روز، کارش را خاتمه داده بود و روز هفتم را تعطيل نمود. خداوند روز هفتم (شبات) را برکت داد و آن را مقدس نمود. زيرا در روز هفتم از عمل آفرينش فارغ شده بود. خداوند، عالم را در شش روز آفريد.» (يکي از احکام دهگانه که در کوه سينا بر حضرت موسي از طرف خداوند نازل گرديد. نگهداري از روز شبات، هفتمين روز هفته است.)
    در آيين هاي مذهبي يهوديان که در سفر و بيقرا، فصل بيست و سوم بر آن تاکيد شده، ايام عومر مي باشد. يهوديان به مدت هفت هفته از روز دوم پسح (عيد فطر) تا عيد نزول تورا (شاووعوت) روزشماري مي کنند و آن همزمان با تقديم پيمانه اي از محصول جو بوده است. که در روز دوم پسح به خانه خدا تقديم مي شد.
    در پانزدهمين رو همين ماه (نيسان) براي خداوند عيد فطير است. هفت روز فطير بخوريد. روز اول و روز هفتم براي شما روز اجتماع مقدس خواهد بود. هيچ کاري انجام ندهيد. هفت روز قرباني براي خدا تقديم نماييد. (7)
    توجه به عدد 7 نيزدر آيين هاي هند و بودا نيز نفوذ کرده است و امروزه بسياري از عرفاي بزرگ هند براي رسيدن به در مراحل سير و سلوک خود از هفت مرحله اي که در استخواهاي پشت کمر انسان آن را نهفته مي دانند سير ميسر مي کنند. (8)
    عدد سيزده

    عدد سيزده يکي از اعدادي مي باشد که در باور عاميانه اکثر ملت ها نحس مي باشد.
    قدما اعتقاد داشتند که حاصل جمع 1+12 عددي نحس است. هر گونه توجه و عمل به توصيه و حرف آنها اين تصورات را به وجود خواهد آورد که حداقل در هفته دوم از ماه تولد فرزندي که همانا سيزدهمين روز از تولدش است، بايد والدين 24 ساعت برخود بلرزند و در انتظار حوادث وحشتناک باشند و يا وقتي به سن 13 سالگي مي رسد، به مدت يک سال نگران او باشند. همچنين در هنگام اجاره اتاق در هتل اتاقي که روي آن شماره 13 ثبت شده، از اجاره آن خودداري مي کنيم.
    در فرهنگ و باور ملت هاي گوناگون تفسيرهاي متفاوتي براي منحوس بودن عدد سيزده وجود دارد:
    - به قول (ويل دورانت) از آنجا که دوازده عددي بود که به 2 و 3 و 4 و 6 بخش پذير بوده و عدد کاملي به شمار مي آمده و درست بعد از آن عدد سيزده است که به هيچ کدام از آن اعداد بخش پذير نيست، نحس شده است.
    - مسيحيان، يهوديان خيانت کار را سيزدهيمن آن دوازده نفر مي دانند.
    از طرفي، در نزد انديشمندان رياضيدان نيز عدد 13 بدقلق مي باشد، زيرا با کمي توجه و دقت مي توان متوجه شد که عدد 12 قابليت بخش پذيري بسيار بالايي دارد و به پنج مقسوم کامل و چهار مقسوم يا خارج قسمت غيراصم و بدون باقيمانده قابل تقسيم است، اما در مورد 13 اين قابليت ها بدقلق است.
    -در آمريکا به جاي عدد 13 مي نويسند «Bis12» يا 12 مکرر و اما در سوئد اگر جمعه به سيزدهم بيفتد، نحس است و بايد منتظر رويدادهاي غيرمنتظره بود.
    - در سوئيس چون لئونهارد اويلر- دانشمند رياضيدان 13 فرزند داشت و فقط 5 نفر به سن نوجواني رسيدند و در نهايت 3 نفر باقيماندند، بنابراين اين عدد را نحس مي دانند.
    - در باختر افغانستان به علت نحس بودن عدد 13، نخسيتن چهارشنبه سال را جشن مي گيرند.
    - در ايران - نواحي کرمانف نخستين شنبه سال نو را جشن مي گيرند و در استان سمنان در روز 14 فروردين جشن مي گيرند.
    در همه باورها عدد 13 منحوس نيست، به عنوان مثال:
    -ارامنه 13 ژانويه و 13 فوريه را جشن مي گيرند.
    - در نواحي از افغانستان، به جز باختر، آن روز سوم و گاها روز 13 فروردين را «روز زنان» نامند.
    عدد 13 در بسياري از آداب و رسوم که علم هندسه در آن ها به نوعي وجود دارد، نقش محوري داشته است، زيرا نمايشگر الگويي بوده که در انسان، طبيعت و بهشت داشته است. براي نمونه 13 مفصل اصلي در بدن آدمي وجود دارد. سال خورشيدي 13 مدار قمري دارد وماه هر روز 13 درجه در آسمان حرکت مي کند.
    سيزدهمين الفباي ملل اسکانديناوي «eiwaz» ناميده مي شود که مجموعه روش ها و باورها و رسوم مردم شمال اروپا را نشان مي دهد و نمايانگر نقطه تعادل بين روشنايي و تاريکي، نيروي خلاق و مخرب، بهشت و زمين است که در واقع به طور همزمان پايان و شروع محسوب مي شود وبه يک اندازه براي مرگ و زندگي ابدي اهميت قايل مي شود.
    در نمادهايي که دراسکناس يک دلاري وجود دارد، به طور اغراق آميزي نقش عدد 13 ديده مي شود. در واقع مفهوم عدد 13 در تاريخ آمريکا بسيار مستحکم است. عدد 13 در بسياري از نمادهاي يک دلاري آمريکايي به کار مي رود (13 قوم اوليه آمريکا، 13 امضاکننده بيانيه استقلال، 13 نوار روي پرچم، 13 طبقه هرمف 13 ستاره در بالاي سر عقاب، 13 پرتزئيني از پرهاي موجود در طول هر يک از بال هاي عقاب، 13 نوار بر روي سپر، #41@ 13 برگ بر روي شاخه زيتون و 13 عدد پيکان)
    در ايران و هند باستان، تعداد سال هاي جهان در آفرينش، 12000 سال انگاشته شده است. تعداد ماه هاس سال هم بر همين اساس (به ازاي هر 1000 سال، يک ماه) دوازده ماه است. شايد در راستاي همين باورها بوده که اکنون در ابتداي سال شمسي، ايرانيان 12 روز و در ادامه، روز سيزدهم فروردين را تعطيل هستند. روز سيزدهم نمادي از آشوب آغازين قبل از آفرينش و البته شروع دوباره زندگي پنداشته مي شود واين چنين است که بعد از روز سيزدهم، دوباره کار و تلاش در سال جديد آغاز مي شود.
    عدد 666

    عدد 666 يکي ديگر از عداد بحث انگيز به لحاض گوناگون از ادوار گذشته تاکنون بوده است و بسياري از پژوهشگران در علوم مختلف، عدد 666 را به موضوعات مختلف ارتباط داده اند. در حوزه هاي الهيات، تاريخ، رياضيات و ... بارها اين عدد مورد تجزيه قرار گرفته و سرچشمه ها و سرنوشت هاي متفاوتي داشته است. کشتارها و جنگ هاي کاليگولا و نرون (1)، آتش فشان کوه پومپي (2) و حتي تعداد حروف موجود در نام پاپ ها! از نتايج اين ربط دادن ها بوده است.
    666 عدد مهمي براي جامعه مسيحيت است. زيرا که آنان اين عدد را نشانه دجال و يا علامت شيطان مي دانند. در اعتقاد مسيحيان فردي که عدد 666 را به همراه دارد، آنتي کرايست يا ضد مسيح ناميده مي شود. گفته مي شود که اين عدد را مي توان بر روي تن اين فرد- خصوصا زيرموهاي سر- يافت. با پيشرفت علوم و ظهور اختراعات جديد و همچنين ماشيني شدن زندگي، مظاهر جديدي از ربط دادن اين عدد به افراد نيز پيدا شده است.
    سؤالي که در اينجا در ذهن جاي مي گيرد، اينست که چگونه يک مفهوم با عدد 666 بيان شده است.
    اصولا پيدايش بيان اسامي با اعداد به زماني بازمي گردد که مسيحيان براي مخفي نگاه داشتن نام خود، نامشان را بر اساس فرمولي خاص که بر مبناي ارزش عددي هر يک از حروف نامشان بود بيان مي کردند.
    عدد چهل

    با تاملي در اديان اسلام و يهود با عدد ديگري مواجه مي شويم که نکات جالبي در مورد آن وجود دارد که حاکي از رموز و اسراري در آن است. در قرآن مجيد عدد چهل، چهل بار به کار رفته است. دو مورد ان، دوباره ميقات حضرت موسي (ع)، (بقره، 51، اعراف، 142) و يک مورد درباره سرگرداني قوم يهود است که چهل سال طول کشيد. (مائده، 26) مورد ديگر آن، سنّ رشد و کمال آدمي است. با توجه به مورد اخير، مي توان گفت که يکي از حکمت هاي تاکيد بر عدد چهل، آن است که رسيدن به چهل سالگي، به طور معمول با کمال عقل همراه است.در روايات نيز سنّ کمال خِرَد، چهل سالگي مشخص شده است. اين مقياس، درباره چهل روز نيز صادق است. امام باقر(ع) فرمود: «هر که چهل روز، ايمانش را براي خدا خالص گرداند، خداوند محبّت دنيا را از دل او بيرون مي کند و بينشي به وي عطا ميکند که درد و درمان خويش را بداند و حکمت را در دل او جاي دهد.» چهل روز از نظ تکوين و آفرينش ويژگي خاصّي دارد. از موارد ديگر اعجاب در مورد عدد چهل اينست که نطفه، پس از چهل روز به عَلَقه، پس از چهل روز به مضغه و ... تبديل مي شود. و يا حضرت موسي (ع) براي گرفتن «الواح تورات» (کتاب آسماني) چهل شب و روز در کوه طور مشغول آماده سازي روحي خود شد تا برايش زمينه تلقّي تورات و گرفتن الواح آن ميسر شود.
    بحث و بررسي:

    با تفاسير اخير، مشاهده مي گردد که بسياري از اعداد در جوامع و اديان گوناگون جايگاه خاصي دارند اما گاهي اين بحث بصورت افراط آميز و غيرمعقول و چالش زا بوده است. به هر حال، تعداد و تکرار در اعداد و پايبندي به آنها به جهت نظم و ترتيب يا دلايل ديگري بوده اما خود اعداد ذاتاً نمي توانند باعث بروز مشکل گردند و مسئله اصلي را مي توان ورود خرافات در آنها دانست که جوامع بشري را دستخوش چالشهاي زيادي در طول ادوار تاريخ نموده است که رعايت جانب اعتدال در تمام زمينه ها، جوامع و اجتماعات بشري را از ورود خرافات به تمام شئونات زندگي در امان نگاه خواهد داشت.
    منابع:
    (1) تاريخ اديان و مذاهب در ايران باستان- عباس قدياني چاپ تهران 1374- برگ 97
    (2) تاريخ اديان و مذاهب در ايران باستان- عباس قدياني چاپ تهران 1374- برگ 98
    (3) تاريخ اديان و مذاهب در ايران باستان- عباس قدياني چاپ تهران 1374- برگ 115
    (4) زرتشت پيامبري که از نو بايد شناخت- ارباب کيخسرو شاهرخ چاپ تهران 1380-برگ 137
    (5) http:// irantrack.com/Forum/thread21404. html
    (6) هفت در قلمرو فرهنگ جهان/ مويد شريف محلاتي سال 1337.
    (7)http://www.iranjewish.com/Essay/Essa...fte-erfani.htm
    (8) تاريخ اديان و مذاهب در ايران باستان- عباس قدياني چاپ تهران 1374- برگ 282
    (9) http:// godisonenotes.blogspot.com/2005/05/666.html
    (10) http://www.mardomsalari.com/template...spx.NID=16452(
    (11) http:// parspoint.persianblog.ir/post/100
    (12) http:// poshtibani-maghalena.blogfa.com/post-67.aspx
    (13)- توماس ميشل، کلام مسيحي ترجمه حسين توفيقي
    منبع:نشريه اطلاعات علمي - شماره367

  8. #65
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم

    یا لطیف
    یا من لا یعلم الغیب الا هو
    ای آن کس که هیچ کس جز او دانای غیب نیست
    عدد 10، 9بار و مرتبط با 9موضوع در قرآن آمده است: الف. پاداش نيكوكارى: «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها» (انعام/6 ،160) كه طبق اين آيه 10 برابر مى‌گردد.
    ب. كفّاره قربانى حجّ؛ كسى كه نتواند در حجّ قربانى كند بايد سه روز در ايام حجّ و 7 روز هنگام بازگشت، روزه بگيرد كه مجموعاً 10 روز مى‌شود: «و سَبعَة اِذا رَجَعتُم تِلكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ» (بقره/2،196)
    ج. كفّاره حَنث قسم؛ اگر كسى بر انجام يا ترك كارى سوگند ياد كرد و مطابق آن عمل نكرد بايد بنده‌اى را آزاد، يا 10 مستمند را اطعام كند يا سه روز، روزه بگيرد:«فَكَفّـرَتُهُ اِطعامُ عَشَرَةِ مَسـكينَ» (مائده/5 ،89)
    د. عدّه زن شوهر مرده كه 4 ماه و 10 روز است:«يَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ اَربَعَةَ اَشهُر و عَشرًا» (بقره/2،234)
    هـ . ميقات موسى(عليه السلام) كه مجموعاً 40 شب، از ماه ذى‌قعده تا شب دهم ذى‌حجه بود: «و وعَدنا موسى ثَلـثينَ لَيلَةً و اَتمَمنـها بِعَشر» (اعراف/7،142)
    و. مهريه همسر موسى(عليه السلام) كه 8 سال كارگرى براى حضرت شعيب(عليه السلام)بود و در پايان، از روى اختيار 10 سال شد: «فَاِن اَتمَمتَ عَشرًا فَمِن عِندِكَ» (قصص/28،27)
    ز. شبهاى ده‌گانه كه مورد سوگند الهى قرار گرفته و منظور از آنها شبهاى ده‌گانه اول ذى حجه است
    ر. يا امامان معصوم از امام حسن مجتبى تا امام حسن عسكرى(عليهم السلام) در كنار شفع كه اميرمؤمنان و فاطمه(عليهما السلام) را شامل مى‌شود و وَتْر كه خداى واحد است: «والفَجر * ولَيال عَشر» (فجر/89 ،1 ـ 2)
    ح. تحدّى به آوردن 10 سوره به‌سان قرآن: «قُل فَأتوا بِعَشرِ سُوَر مِثلِهِ مُفتَرَيـت» (هود/11،13)
    ط . گفتگوى مجرمان در روز قيامت كه بر اثر طولانى بودن عذاب، مدت درنگ در دنيا را تنها 10 روز مى‌پندارند: «يَتَخـفَتونَ بَينَهُم اِن لَبِثتُم اِلاّ عَشرا» (طه/20،103)

    ۱:گفتن 10 مرتبه اين ذكر جهت شفاي :
    امام صادق:يكي از فرزندان ان حضرت مريض ميشود و حضرت به او ميگويد 10 مرتبه بگو((يا الله ))كه هيچ مومني نميگويد .مگر ان كه خدا ميفرمايد كه لبيك ،حاجت خود را بگو.



  9. #66
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم

    :گفتن 10 مرتبه اين ذكر براي رهايي از فلج :
    شيخ عباس قمي در باقيات و صالحات از بلد الامين از رسول اكرم(ص)روايت كرده كه فرمود:هر كس هر روز 10 مرتبه اين ذكر را بگويد از مرض فلج رهايي پيدا ميكند و ان ذكر اين است:بسم الله الرحمن الرحيم.لا حولَ و لا قوّة الّا باللهِ العلي العظيم.

    3:ثواب 10 بار صلوات فرستادن :
    چون يكي از بندگان خدا بر پيامبر اكرم(ص) صلوات بفرستد منادي از عالم غيب ندا ميدهد كه:خداوند بر اين بنده 10 بار صلوات فرستاد و هنگامي كه اين نداي ملكوتي به اهل اسمان برسد 1000بار بر ان افزوده شود .همچنين تا جايي كه به سدرة المنتهي(درختي در اسمان هفتم)ميرسد.

    4
    :ختم سوره ي ((احقاف))جهت گرفتن 10 پاداش:
    در حديثي از پيامبر اكرم نقل شده :هر كس سوره ي مباركه ي ((احقاف))را بخواند به ازاء هر دانه شن كه در اين دنيا وجود دارد 10 حسنه به او داده ميشود .و.10سيئه محو ميگردد و 10 درجه بر درجات او افزوده ميشود

    5

  10. #67
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم

    خواندن سوره ي ((حجرات ))10 حسنه دارد :
    پيامبر اكرم:هر كس سوره ي ((حجرات))را بخواند به عدد تمام كساني كه خدا را اطاعت يا عصيان كرده اند 10 حسنه به او داده ميشود


    10:6 پاداش براي ختم سوره ي ((نجم))
    پيامبر اكرم:هر كس سوره ي مبار كه ((نجم)) را بخواند به عدد هر يك از كساني كه به پيامبر ايمان اورده اند و كساني كه او را انكار كرده اند 10 حسنه به او داده ميشود (تفسير نمونه.به نقل از تفسير مجمع البيان)


    10:7مر
    تبه خواندن سوره ي ((قدر))جهت دوري از شيطان:
    هر كس سوره ي قدر را بخواند چنان است كه همه رمضان را روزه گرفته است و شب قدر را احيا كرده و هر كه 10 بار بخواند خدا 1000گناهش را امرزد و هر كه در وقت دخول و خروج از خانه بخواند شيطان از او دور ميگردد و هر كه ان را حفظ كند گويا همه ي علوم را حفظ كرده



  11. #68
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم

    10:8ذكر 10 مرتبه براي بي نيازي:
    امام صادق:هر كس وقت سحر با طهارت دست ها را به سوي اسمان بلند كند و 10 مرتبه ((يا باسط))بگويد و به صورت خود بكشد هرگز محتاج نشود و از غم نجات مييابد و از جايي كه گمان ندارد ، نعمت زياد به او برسد و روزي او فراخ شود و هرگز مغبوض و مغموم نمیباشد .براي توسعه ي رزق مداومت اسم(يا باسط)بسيار مفيد است .


    9: گفتن 10 مرتبه اين ذكر جهت بيرون امدن از گناهان :
    هر كس هر روز 10 مرتبه بگويد((:بسم الله الرحمن الرحيم . و لا حولَ و لا قوّة الّا بالله ِالْعلي العظيم))از گناهان بيرون ميايد مانند روزي كه از مادر متولد شده و خدا دفع كند از او 70 نوع بلا را كه از جمله ي انها ديوانگي و خوره و پيسي و فلج بوده و حق تعالي 70000هزار ملك موكل گرداند كه براي او استغفار نمايند



  12. #69
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم

    :گرفتن 10 حسنه با اين ذكر:
    امام باقر:هر كس پيش از طلوع و غروب افتاب 10 مرتبه بگويدسبحان الله و بِحَِمدِه))10 حسنه براي او بنوسيند((مفاتيح الجنان))


    11:گفتن 10 مرتبه تسبيحات اربعه و نجات از گرفتاري:
    امام علي(ع):هر كس بعد از نماز هاي واجب هر كدام از تسبيحات اربعه را 10مرتبه بگويد يا 10 مرتبه تسبيحات اربعه را بگويد خداوند هزار بلا را در دنيا از او دور سازد كه يكي از انها مرتد شدن است .وهزار درجه و مرتبه در اخرت براي او قرار دهده كه يكي از انها قرار گرفتن در جوار حضرت رسول است



  13. #70
    عضو فعال mohammadhossein آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    818
    تشکر
    695
    تشکر شده 1,311 بار در 638 ارسال

    پاسخ : پخش انلاین قران کریم

    ده درخت در بهشت با اين ذكر:
    امام باقر :هر كه هر بامداد و شام ((تسبيحات اربعه=سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر))را بگويد براي هر بار 10 درخت در بهشت براي او كاشته ميشود


    13:جهت وسعت رزق و روزي با ده مرتبه :
    جهت وسعت رزق و روزي بعد از نماز صبح 10مرتبه سوره ي مباركه ي ((انا انزلناه))را بخواند كه تخلف ندارد و مجرب است

صفحه 7 از 18 نخست ... 4567891017 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •