یه وقتا دلم شدیدا میگیره , وقتی میبینم از یه اتوبوس مسافر اونوقتی که راننده خیلی مرام به خرج میده و برا نماز توقف میکنه یکی دو نفربیشتر پیاده نمیشند ... وقتی که آدم داخل یه شهر تاب میخوره و میبینه ماه مبارک موقع ناهار همه مشغول صرف غذا هستند .... وقتی وارد یه جمع میشی و میبینی اونی که دیگه خیلی خودش رو معتقد میدونه پاش که میوفته شرب خمر رو عادی میدونه .... وقتی که موقع نماز میشه و داخل یه جمع خودمونی میری برای اقامه ی نماز همه چپ چپ نگات میکنند و شایدم از فرداش برخوردشون رو باهات تغییر دادند .
اینا چیزایی هست که داخل جامعه ی ما به وفور میشه حسش کرد . یک جامعهی اسلامی شیعی که مسئولین به خودشون افتخار میکنند با ایجاد این جامعه ی اجباری !!!
فقیهی عالیقدر میگفت : اگه من آخوند فلان کار رو به خطا میکنم , چرا این عمل رو به حساب اسلام و قرآن میگذارید ... مگه نعوذ بالله من عاری از خطا هستم ... مگه من خلاصه شده ی اسلام هستم .
خانم رجب نژاد شما درست میگید , آدم دلش پر میکشه برای یه صمیمیت و صداقت دوران قبل ... ولی خودم رو عرض میکنم , وقتی از فلان شخص انتظار صداقت دارم واقعا خودم هم صادق بودم باهاش و یا صادق زندگی میکنم ؟
آقا جواد شما تقریبا با خودم دردهای مشترکی داری یا دقیقتر بگم تمام جوانهای این مملکت با این مشکلات دست و پنچه نرم میکنند ولی آیا از این 28 یا 26 سال خودم تا حالا شده فکر کنیم چقدرش رو صرف خداشناسی و اسلام شناسی کردیم ؟! اصلا چرا ما درگیری های زندگی رو به پای خدا و دین میذاریم ؟!
به نظر این بنده ی حقیر مشکل ما از زمانی شروع شد که به جای تفکر در آیات و احادیث , اسلام رو از پای منبر این آقایون آموختیم ... به جای درک آموزه های پیامبر و امامانش راحت تر دیدیم که کسی دیگر تفسیر انها را در گوشمان بخواند و به جای ما تصمیم گیری کند .... درد همین بوده و هست .
انسان ذاتا دین گرا و حقیقت جو هست ولی این امیال و هوسها هستند که انسان را از آن باز میدارند . نمیخوام بحث به درازا بکشه ولی یه نگاه کوچکی به تاریخ بیندازیم میبینیم وقتی امام علی را در محراب مسجد به شهادت رساندند مردم میگفتند مگر نماز میخوانده ؟! وقتی حسن فریاد میزد که معاویه کفر است و من حق , آن زر و زیور بود که چشم مردم را کور کرده بود . وقتی مردم کوفه نامه نوشتند محضر مبارک امام حسین به دلشان رجوع کردند ولی وقتی بیعت شکستند از ترس و طمع این کار را کردند . در زمان حال هم اگه مظلومی وجود داشته باشه آن قران و دین مبین اسلام است که برخی از نامش برای بالا بردن و برخی دیگر برای توجیه بدرفتاریهاشان استفاده میکنند . ایشالا تا ظهور صاحبش چیزی نمونده ولی آیا باید به انتظار نشست و دست روی دست گذاشت تا ایشان ظهور کنند .... اگه اینجوری فکر کنیم اون 313 یار از کجا فراهم میشوند برای ظهور ؟! نکنه اونها هم قراره از آسمان نازل بشوند !!!
من در شناخت اسلام واقعا به خودم ظلم کردم ولی وقتی چنین شبهایی برای تنها ماندن و تفکر پیرامون اعمال و کردارم پیش میاد واقعا احساس خوبی پیدا میکنم ...
سخن بسیار است و وقت دوستان کوتاه , به همین نکته بسنده میکنم که : در این شبها همین بس که انسان با خودش گوشه ای خلوت کنه و حداقل با خودش صادق باشه و تفکر کنه ( تفکری که در تمام قرآن به آن توصیه شده ولی کمتر کسی به آن عمل میکنه . ) باور کنید امتحانش هیچ خرجی که نداره هیچ منفعتهای بسیاری هم براتون به ارمغان میاره .
یاحق و التماس دعا از تمام دوستان در این شبهای عزیز