دلار 3000 تومانی، نصف شدن ارزش نقدینگی مردم (سکه، طلا، ارز)
بازار ارز ایران امروز تنه به تنه شدن هر یک دلار با 3 هزار تومان را در حالی تجربه کرد که مسئولان بانک مرکزی و دیگر متولیان اقتصادی دولت، همچنان از کاهش قیمت ارز سخن به میان می آورند و با این حساب، همه آنهایی که به امید اینها نشسته بودند و نقدینگی شان را تبدیل به ارز یا طلا نکرده اند، این روزها با خشم و ادبیاتی مملو از خشم از مسئولان راستگوی! بانک مرکزی یاد می کنند؛ مسئولانی که در یک سال اخیر بارها در چشم مردم زل زده و از کاهش قیمت دلار سخن به میان آورده اند؛ اما دقیقاً پس از این اظهارات و تدابیر ناقص الخلقه شان، بازار منفجر شده و هیچ شخص با اراده ای برای برکناری یا دادگاهی کردن بی کفایتان مسئول در این وضعیت ارزی، پا پیش نگذاشته است.
به گزارش سرویس اقتصادی «بازتاب»؛ نهم مهرماه سال 1390 دلار 1200 تومان بود و اینک یک سال پس از آن ایام، دلار تنه به تنه شدن با عدد سه هزار تومان را تجربه می کند و این در حالی است که هنوز مردم از شوک دلار 2000 و 2500 تومانی خارج نشده اند و این یعنی یا هر چه مسئولان اقتصادی دولت تدبیر کرده اند، بی حاصل بوده و یا خود بازار را رها کرده اند که چنین انفجارهای ارزی پیاپی رخ دهد و فشاری بر مردم وارد شود که نفسی در نایشان برای یک فریاد اعتراض به بهمنی، معاونش، حسینی، وزیر اقتصاد و رئیس همه اینها بیرون نیاید و همان یک نفس را هم صرف تلاش برای مدیریت اقتصاد خانواده در این شرایط عجیب نمایند؛ دورانی که تابلوهای رستوران ها ساعت به ساعت عوض می شود و امروز نیز به شیوه ای مشابه متاثر از بازار ارز و طلا بر روی ساده ترین کالاها نظیر لبنیات نیز قیمت درج نمی شود تا بر اثر گرانی ساعتی، مجبور نباشند جنسشان را ارزان بفروشند!
هر یک دلار از سال گذشته تاکنون، 1800 تومانی بر قیمتش افزوده شده و عملاً 150 درصد رشد قیمت داشته که این به منزله افزایش اعتبار دلار در سطح جهان نیست، بلکه به معنای کاهش اعتبار پول ایرانی در قیاس با واحد پولی دیگر کشورهاست و لابد نباید ناراحت بود که امروز یک افغانی که روزگاری هزاران اسکناس آن به قدر هزار تومان ارزش نداشت، هر اسکناسش به 40 تومان رسیده و این یعنی افغانستان جنگ زده نیز اعتبار پولش حداقل چهل برابر ریال ایران است و آیا این برای مسئولان اقتصادی شرم آور نیست؟
احتمالاً نیست که اگر بود، یک سال هر شب و روز از کاهش قیمت ارز و تشویق مردم به عدم ورود به بازار ارز و طلا سخن به میان نمی آمد و پس از این اظهارات، بازار درگیر انفجارهای ارزی و نابودی نقدینگی مردم نمی شد و امروز مردم با کالاهایی مواجه نبودند که نقدینگی شان برای خرید آنها به کمتر از نصف کاهش اعتبار یافته و یا به عبارت دیگر به موازات افزایش قیمت دلار، همه این کالاها نیز گران تر شده اند و چه بسا رشد قیمت برخی از این کالاها در یک سال اخیر بیش از 150 درصد بوده است.
البته کاش با دلار سه هزار تومانی، اجناس قابل خرید در بازار وجود داشت و شرایط دلهره آور بازارها در روزهای اخیر تجربه نمی شد؛ شرایطی که کالاهای دارای قیمت میلیونی یا با قیمت پرت فروخته می شود و یا با توجه به واردات دلاری آنها، فروشندگان دست به احتکار گسترده زده و موجودی شان را صفر اعلام می کنند تا پس از تثبیت قیمت دلار اقدام به فروش کالاهایشان نمایند و در این میان آنچه اتفاق می افتد، تاثیر مضاعف همین جو روانی بر بازار کالاهای وارداتی است که قیمت ها را بیش از افزایش قیمت دلار نیز ارتقاء بخشیده و دست خریداران را از کالاها دورتر می سازد؛ اینها واقعیات بازار روز است که آقایان حسینی و بهمنی در دفتر گرم و نرمشان یا از آنها خبر ندارند یا خود را به بی خبری زده اند.
بازار فروش ارز به کالاهای گروه سه تا پنج و همچنین سپردن قیمت ارز این گروه ها به بازار آزاد به عنوان تیر آخر بهمنی و خانم معاون ارزی اش همان طور که «بازتاب» پیش بینی کرده بود، دلار را پانصد تومان دیگر گران کرد و بی شک تا زمانی که بانک مرکزی قیمت ارز و تعیینش را به بازار آزاد واگذار کرده، نه تنها این بازار آرام نمی گیرد که حتی دلار به مراتب گران تر از سه هزار تومان نیز دور از دسترس نمی نماید.
اما انگار دولتی ها از این وضعیت ناراحت نیستند که اگر بودند، تاکنون صد بار می بایست وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی با هم برکنار شده و اشخاص با عرضه تری در شرایطی که دشمن با کشورمان جنگ تمام عیار اقتصادی راه انداخته، برای این مناصب در نظر گرفته می شدند.
اما وقتی ارز گران می شود و این اشخاص همچنان تثبیت شده اند، آیا می توان باور کرد رئیس جمهور که برای کمتر از اینها وزیر برکنار کرده، از افزایش اینچینی قیمت ارز ناخشنود است؟!
در این شرایط که مجلس نیز اوج حرکتش کشاندن بهمنی و حسینی به صحن برای پاسخگویی است و اتفاق جدی تری رخ نمی دهد، انتظار می رود مدعی العموم ورود کرده و با اعلام جرم علیه مسئولان بی کفایتی که اقتصاد مملکت را به این روز انداخته اند و پول ملی ایران را چنین خوار کرده اند، مرهمی بر دل مردمی بگذارد که با خشم، اظهارات ادامه دار اینان و زیردستانشان مبنی بر کاهش قیمت ارز در روزهای آتی (که یک سال است نرسیده) را نظاره می کنند و غصه می خورند که چرا ریال هایشان را به دلار مبدل نساختند و ذره ای به این اشخاص اعتماد نمودند.
راستگویی! و کفایت! حداقل جرم مسئولان اقتصادی دولت است که باید برایشان محاکمه شوند. آیا چنین اتفاقی رخ خواهد داد یا حداقل با تغییر این اشخاص و گماردن گروهی با عرضه که برای این بازار آشفته برنامه ای داشته باشند، شرایط تغییر خواهد کرد؟
بوک مارک ها