به بهانه گزارش وزارت علوم درباره بورسيه ها
فقر و فساد و تبعيض - احمدي نژاد به پا خيز!
«روش پذيرش از طريق تبديل به داخل نه تنها تبعيض آميز نيست بلكه عين عدالت است. زيرا افرادي که وفاداري خود را در برهه هاي حساس و صحنه هاي مختلف انقلاب نشان داده اند بايستي در اولويت باشند. تفاوت، بر اساس عملكرد افراد است. اگر تفاوت قايل نشويم تبعيض و ظلم آشكار است».
اين پاسخي است که کامران دانشجو وزير علوم در دولت دوم محمود احمدي نژاد به پيشنهاد رييس وقت سازمان امور دانشجويان وزارت متبوع خود مي دهد که بر ضرورت شركت «کليه داوطلبان بورس خارج ازكشور در امتحان نيمه متمركز دكتري» تاكيد کرده بود.
ماجرا از اين قرار است که شماري از «افراد وفادار» براي بهره مندي از مزاياي مادي و معنوي بورسيه - حتي براي رشته هاي خاص داخل کشور مانند ادبيات فارسي و فقه اسلامي- بورسيه گرفتند و بعد اين بورسيه را «تبديل به داخل» کردند و در دانشگاه هاي داخلي مشغول به ادامه تحصيل شدند.
به زبان صريح تر با پول من و شما،حق من و شما را ضايع کردند تا يک عنوان دكتري سر اسم شان بچسبانند و بعد هم لابد عضو هيات علمي شوند و به فرزندان من و شما درس بدهند و خودمادام العمر حقوق بگيرند و اين البته «نه تنها تبعيض آميز نيست، بلكه عين عدالت است». چرا؟ چون «وفاداري خود را نشان داده اند».
يادمان باشد اين تعريف از عدالت را عضو دولتي داشته که رييس آن بيش از هر واژه ديگري چه در مبارزات و تبليغات انتخاباتي و چه در نطق ها و سخنراني ها و مصاحبه ها اصطلاح «عدالت» را به کار مي برد. آن هم به فتح «عين» تا نشان دهد چقدر در تحقق «عَدالت» و رفع تبعيض جدي است.
و نيز به ياد آوريم که در مهم ترين تجمع انتخاباتي محمود احمدي نژاد که در خرداد 1384 و در اصفهان برگزار شد و بر خلاف جاهاي ديگر جمعيت قابل توجهي هم گرد آمده بود شعار غالب و اصلي حاضران اين بود: «فقر وفساد و تبعيض- احمدي نژاد به پا خيز». –[در همان اجتماع بود که کفش هاي او گم شد و با کفش ديگري مراسم را ترک کرد.]
مهم ترين مدعاي احمدي نژاد اين بود که مي آيد تا ريشه فقر و فساد و تبعيض را بركند و برچيند و بيش از همه بر رفع تبعيض ها تاكيد کرد. ادعايي که تا لحظه آخر هم دست از ان برنداشت و بار ديگر هم بخواهد بيايد تكرار مي کند.
در تاريخ بشر مقوله عدالت، همواره آرماني بسيار شيرين وخواستني بوده تا جايي که درباره مولا علي –ع- گفته مي شود: قُتِل لشدّه عدله- «کشته ي شدت عدل خود شد».
درباره نوع مقابله با فقر و فساد در دولت مهرورزي نياز به توضيح نيست والبته بايد منتظر فرجام چند پرونده مهم باشيم. اما عجالتا مي توان نوع مقابله با «تبعيض» را به تماشا نشست.
در گزارش وزارت علوم آمده است: رييس وقت سازمان امور دانشجويان- مسوول رسمي اعطاي بورسيه ها- در نامه اي به تاريخ 20 دي 1390 خطاب به وزير وقت علوم مي نويسد:
«اخيرا از طرف کميسيون آموزش عالي مجلس، ديوان محاسبات و اعضاي محترم شوراي مركزي بورس بيان مي شود که طبق قانون اعزام مصوب 1364 بورسيه به خارج بايد با آزمون صورت پذيرد و شيوه انتخاب بورسيه ها در حال حاضر منطبق با قانون نيست و اصطلاح بورس تبديل به داخل حقيقتي ندارد. لذا پيشنهاد مي شود که اكنون که امتحان نيمه متمركز دكتري در کشور جاري است و در متن قانون مصوب 1364 هم آمده است که با آزمون ، دانشجوي بورسيه خارج اعزام شود کليه داوطلبان در امتحان نيمه متمركز رسمي شركت کنند.»
آقاي کامران دانشجو اما – به تصريح اين گزارش – به اين پيشنهاد پاسخ نمي دهد تا روز سوم مرداد سال بعد - نزديک به 8 ماه بعد- که جلسه شوراي مركزي بورس وزارت علوم در دفتر او تشكيل و در آنجا اعلام مي شود:
« روش پذيرش تبديل به داخل نه تنها تبعيض آميز نيست. بلكه عين عدالت است»! – بر پايه همان استدلالي که در صدر اين گفتار نقل شد.
فقر و فساد و تبعيض - احمدي نژاد به پا خيز!
اعمال تبعيض آشكار در پوشش عدالت ،در وهله نخست جمله مشهور نويسنده انگليسي را درذهن متبادر مي کند که « همه با هم برابرند. اما بععضي ها برابرترند!»
در مرتبه بعد اين ذهنيت پديد مي آيد که آقايان گمان مي کردند همه چيز خريدني است و با پول نفت و قدرت انحصاري و تصور حذف رقيب سياسي مي توان هر چيزي را فراچنگ آورد و وظيفه خود مي دانستند حاميان و وفاداران را از ديگر مردمان جدا کنند و آنها را تا مي توانند تحت حمايت ويژه قرار دهند و اين «عين عدالت» بود؛ عين عدالت و با فتح عين!
از حُسن تصادف، اين روزها سرگرم خواندن کتابي هستم با عنوان «آنچه با پول نمي توان خريد».
نويسنده کتاب – مايكل سندل- که کوشيده مرزهاي اخلاقي بازار را توصيف کند، مي پرسد:
«آيا جايزه اسكاري که با پول به دست آمده هم ارزش جايزه اي است که فرد ديگر به حق به دست آورده يا اگر بدانيد نطق عروسي دوست تان را که مطابق سنت آمريكايي ساقدوش ايراد مي کند او خود ننوشته بلكه از يک شركت اينترنتي خريداري کرده و خاطره ها را نويسنده متن از خود درآورده آيا باز هم براي شما بانمک خواهد بود؟!»
شايد اگر نويسنده اين کتاب از افتضاح بورسيه ها در ايران باخبر شود در چاپ هاي بعدي کتاب اين مثال را هم اضافه کند يا مترجم کتاب به زبان فارسي براي ملموس تر کردن آن در پاورقي بياورد: «اگر بدانيد فردي که با عنوان دكتري در فلان دانشگاه تدريس مي کند حق ديگراني را که در آزمون شركت کرده بودند غصب کرده و با استفاده از تبديل بورس به داخل و بي آزمون به اين امكان رسيده آيا مانند قبل او را يک شخصيت علمي درخور احترام مي دانيد؟»
وقتي در فقه ، نماز در محل غصبي با لباس آلوده و وجه مشكوک در جيب مردود است، مي توان حدس زد که هر وجهي که از مدرک بورسيه تقلبي و غير قانوني به دست آيد چه حكمي خواهد داشت اما اين به نوع باورهاي اين مدعيان که قرار است 77 ميليون ايراني ديگر را از بام تا شام پند و اندرز دهند مربوط است و اين که به حلاليت و حرمت وجه ارتزاقي خود تا چه اندازه عميقا اعتقاد دارند.
عمق فاجعه اما جاي ديگري است. اين است که کساني نه تنها با تبعيض وارد دانشگاه شوند که به دانشجويي و ليسانس بسنده نكنند و بخواهند اين روند را تا پايان ادامه دهند و نه تنها شهريه نپردازند که پول هم بگيرند و بعدتر بر کرسي استادي هم بنشينند و آن را نه تبعيض که «عين عدالت» بدانند.
شک ندارم جواناني که از روي خلوص نيت و به قصد اجراي عدالت دراجتماع خرداد 84 در اصفهان شعار سر مي دادند: «فقر و فساد و تبعيض، احمدي نژاد به پا خيز» و بعد تر از مواهب رفع تبعيض برخوردار نشدند اكنون بيش از ديگران به آن روز و اين شعار مي انديشند.
http://www.asriran.com/fa/news/362448