پارداوکس های احمدی نژاد، چفیه خوب، چفیه بد، آمریکای وحشی، آمریکای متمدن و...
مجموعه این مواضع باعث شده است تا این تصور در افکار عمومی شکل بگیرد که اساسا چیزی به نام نظر و موضع واقعی احمدی نژاد و تیم وی وجود ندارد و همه مسایل بستگی به منافع در هر مقطع دارد. اگر موضعی امروز به نفع این جریان است و فردا به ضرر آن، نباید انتظار داشت که تغییر موضوع در دولت اتفاق نیفتد
با گذشت یک دهه از ظهور محمود احمدی نژاد در پهنه سیاسی کشور، تناقض های فراوانی در به اصطلاح «گفتمان احمدی نژاد» به چشم می خورد؛ به نحوی که این گفتمان را به رویه اصالت نفع شبیه کرده است.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، محمود احمدی نژاد در حالی در شهرداری تهران به قدرت رسید که پایگاه اصلی و حامیان وی در هیات مذهبی رزمندگان غرب تهران با محوریت سعید حدادیان شکل گرفته بود و فهرست آبادگران عملا از این هیات خارج شد و تعدادی از مسئولین هیات مانند حسن بیادی (مساله گوی هیات) در شورای شهر، پرویز سروری (مسئول پشتیبانی هیات) در مجلس و براتلو (رییس هیات) در وزارت کشور منصوب شدند.
بنابراین، هویت احمدی نژاد استفاده از نمادهای مذهبی و انقلابی، ازجمله چفیه بود و این استفاده که تا انتخابات 1388 هم ادامه داشت، یکی از عوامل بسیج نیروها و حمایتهای خاص از وی بود و در مقابل نیز احمدی نژاد با حمایتهای بی حساب و کتاب از مداحان و هیاتها نظیر کمکهای میلیاردی در شهرداری تهران به هیات ها و یا تامین دیه وخسارت حادثه آتش سوزی مسجد ارک و نجات منصور ارضی از یک پرونده سنگین در این موضوع از ریاست جمهوری در کنار کمکهای میلیاردی به مداحان مشهور در قالب وام و.. نوعی ادای دین احمدی نژاد به این طیف بود.
اکنون که فضای افکار عمومی تغییر کرده و مداحان و طیف بسیجی در حمایت خود از احمدی نژاد تجدید نظر کرده اند، وی ادبیات خود را تغییر داده و به طعنه به چفیه و رفتارهایی چون انداختن آن می پردازد و در مجلس دانش آموزی گفته؛ با چفیه عکس بیندازید، یک روز به دردتان می خورد!
نمونه دیگر از تناقاضات احمدی نژاد در موضوع دولت آمریکاست که در سالهای نخست دولت وی، برای حذف رقبا و منتقدین، وی شدیدترین مواضع را علیه آمریکا می گرفت و صراحتا در سخنرانی های رسمی به ناسزاگویی به دولت آمریکا با واژگان نامناسب برای تحقیر این کشور دست می زد.
"مرده شور خودتان و میز مذاکره تان راببرد" و "آن ممه رو لولو برد"، دو نمونه از این ادبیات احمدی نژاد به شمار می رود؛ اما اکنون که فضا تغییر کرده و نتایج سیاستی که احمدی نژاد با تندروی در پرونده هسته ای و لغو توافق سولانا و لاریجانی در سال 1385 و همچنین انکار هولوکاست و سایر مواضع وی داشته است، آشکار شده، وی برای فرافکنی بار مسئولیت تحریم ها و مشکلات، یکباره موضع خود را تغییر داده و طی یک سال گذشته، چراغ سبزهای متعدد و علنی را خطاب به دولت آمریکا ارسال کرده که البته بی فایده بوده، اما این پیام را داشته است که مسئول وضعیت کنونی جناب محمود نیست و مشکلات ناشی از تحریمها به عهده دیگران است.
در موضوع فعالیت بخش خصوصی و سرمایه داران، بدهکاران بانکی، دانشگاه آزاد، حجاب، ناسیونالیسم و سایر موضوعات نیز تغییرات جدی در مواضع احمدی نژاد دیده می شود بدهکاران بزرگ بانکی که زمانی از سوی احمدی نژاد تهدید به افشاگری می شدند، بعدها از وا جایزه گرفتند و سرمایه داران نوکیسه از انگل جامعه به نورچشم دولت تبدیل شدند و...
البته تغییر به سمت مثبت و اصلاح نقاط ضعف خوب است و ممکن است برخی تغییرات احمدی نژاد را بتوان از این دست شمرد، اما به دلیل برخی تناقضات، مجموعه این مواضع باعث شده است تا این تصور در افکار عمومی شکل بگیرد که اساسا چیزی به نام نظر و موضع واقعی احمدی نژاد و تیم وی وجود ندارد و همه مسایل بستگی به منافع در هر مقطع دارد. اگر موضعی امروز به نفع این جریان است و فردا به ضرر آن، نباید انتظار داشت که تغییر موضوع در دولت اتفاق نیفتد و اصولا جریان احمدی نژاد براساس منافع تاکتیکی و زودهنگام تصمیم گیری می کند.