سید حمید حسینی در گفتگو با آفتاب یزد:
شک ندارم اقتصاد رونق میگیرد
آفتاب یزد- علی اکبر سمیعی: دکتر سید حمید حسینی چهره نامداری در عرصه اقتصاد است.سابقه فعالیت طولانی در بخش خصوصی و مسئولیتهای متعدد در اتاق بازرگانی و اتحادیهها و تشکلهای بخش خصوصی به ویژه در حوزه انرژی موجب شده که نظرات و دیدگاههای او همواره مورد توجه رسانهها باشد.این برادر وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد که به لحاظ سیاسی دیدگاهی متفاوت با او دارد منتقد جدی سیاستهای دولت گذشته است. مشروح گفتگوی آفتاب یزد با دکتر سید حمید حسینی را در ادامه میخوانید:
برخیها معتقدند که دولت دکتر روحانی در بازگویی و تشریح
آنچه که در حوزه اقتصادی از دولت گذشته تحویل گرفته، ملاحظهکاری و مصلحت سنجی میکند.نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟
من فکر میکنم خیلی احتیاج به بازگویی عملکرد دولت قبلی نیست. شاخصهای اقتصادی خودشان گویا هستند. وقتی در دولت گذشته رشد اقتصادی به منفی 6 درصد، نرخ تورم به 40 درصد و نرخ بیکاری به بالای 12درصد میرسد و مردم این موارد را در زندگی روزمرهشان هم لمس میکنند دیگر خیلی به بازگویی عملکرد دولت قبل نیازی نیست. کمتر کسی هست که بخواهد از کارنامه اقتصادی دولت قبل دفاع کند. شاید چیزی که انتظار میرفت دولت کنونی بیشتر آن را تشریح کند آن فاجعه ای بود که در درون سیستم مدیریتی و اداری کشور اتفاق افتاد. دولت میتوانست به مردم توضیح دهد که چه اتفاقاتی افتاده است. به همین دلیل در همه جا از صندوقهای بازنشستگی گرفته تا بیمهها و بانکها مشکلات مدیریتی زیادی وجود داشته و فاجعه ای از لحاظ نیروی انسانی اتفاق افتاده است. یعنی اینکه نه تنها دولت کوچک و چابک نشده بلکه در آن دوران با انواع روشها سعی کردند که اعوان و انصار خودشان را در دولت جا دهند. به نظر میرسد که آقایان یک دشمنی با دولت و ساختار آن داشتند و سعی کردند که هر چه میتوانند نیروهای غیرتخصصی و غیرکارشناسی و نیروهای با گرایشهای خاص را به بدنه دولت تزریق کنند و نیروهای خوب و کارآمد را از دولت کنار بزنند. این بزرگترین فاجعه ای است که هنوز هم سیستم اداری کشور موفق به حل و فصل آن نشده است. جالب این است که مجلس مصوب کرده بود که به ازای هر سه نفری که بازنشسته میشوند دولت حق دارد یک نفر را از طریق آزمون عمومی استخدام کند. آقایان آزمون عمومی را به این شکل تفسیر کردند که یک نفر را صدا میکردند و سوالات عمومی نظیر اینکه مثلا برق را چه کسی اختراع کرد را از وی میپرسیدند. در صورتی که منظور از مصوبه مجلس این بود که آگهی استخدام را در روزنامهها منتشر کرده تا همه علاقه مندان به کار ثبت نام کنند و گزینش و حساب و کتاب خاصی برای استخدام صورت گیرد ولی متاسفانه این گونه نشد و حتی بسیاری از مدیران کشور را بازنشسته کردند. از طرف دیگر شاید دولت یازدهم در تشریح تخلفهای موجود در دولت قبل احتیاط کرده است.البته شاید دلیل آن این بوده که مردم این تخلفات را از چشم نظام نبینند. خیلی ازاین تخلفات در دولت قبل با دستور مستقیم مقامات دولتی صورت گرفته است. مثلا در خصوص پرونده بابک زنجانی مطرح میشود که رسما 3 وزیر و رئیس کل بانک مرکزی (در دولت قبل) مجوز به بابک زنجانی برای انجام کارهای غیرقانونی را داده اند. این افراد باید پاسخگو باشند که به چه دلیل چنین مجوزهایی را به بابک زنجانی داده اند.
اکنون مشاهده میشود که مخالفان دولت فعلی که حامیان دولت قبلی هستند بدون توجه به کارنامه غیرقابل دفاع دولت قبلی یک فرار رو به جلو انجام داده و با انتقاد از دولت فعلی، خودشان را دلسوز اقتصاد و معیشت مردم معرفی میکنند. این رویکرد دوگانه چگونه قابل تفسیر است؟
قاعدتا این دوستان با 10 سال گذشته خیلی فرق کرده اند. بالاخره الان حضور بسیار پررنگی در فضای عمومی و رسانهها دارند و اگر قبلا خیلی خوب نمی توانستند از ابزار رسانه ای استفاده کنند اما الان این مهارت را دارند و الان در بعضی جاها قوی تر از اصلاح طلبان و دولت عمل میکنند. دولت در اطلاعرسانی درباره افکار و اقدامات خود به مردم ضعف دارد. بعضا مخالفان دولت امیدوار میشوند که میتوانند با ابزار رسانه ای خود، دولت را فلج و زمینگیر کنند. آنها میخواهند که مردم را از دولت دلسرد کنند. میخواهند اینگونه به مردم القا کنند که امیدهای مردم به دولت واهی است. دولت هر کار خوبی هم که میکند مخالفان یک نقطه ای را پیدا کرده و روی آن دست میگذارند. لذا با این اقدامات، جلوی سرمایهگذاری داخلی را گرفته اند و نمی گذارند مردم وارد اقتصاد و سرمایهگذاری شوند. این فضا را به جامعه تلقین میکنند که اتفاقی نخواهد افتاد. مخالفان دولت همچنین به خارج از کشور پالس میدهند که قرار نیست اتفاق خاصی در اقتصاد کشور بیفتد. آنها با سوء استفاده از موضوع نفوذ، حضور خارجیها در اقتصاد ایران را به معنای نفوذ تفسیر میکنند. ایرانیان خارج از کشور- که انتظار میرود با لغو تحریمها منابع خود را برای سرمایهگذاری به داخل ایران بیاورند- با این حرفها و اقدامات دلسرد میشوند. آنها ( مخالفان دولت) نمی خواهند روابط خارجی کشور ارتقا یابد و مانع ارتباط با سازمانهای بینالمللی میشوند. برخی رسانهها این گونه بیان میکنند که راه نفوذ به کشور از طریق سازمانهای بینالمللی مثل بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی است. مسیری که کشور بخواهد به سمت رشد و توسعه اقتصادی برود مسیری است که همه دنیا آن را طی کرده است. آنها اینگونه القا میکنند که استفاده از آخرین دستاوردهای علمی دنیا به معنای راه نفوذ است.در همه جای دنیا از اقتصاد دولتی به سمت اقتصاد آزاد حرکت میکنند. میخواهند بگویند که این تئوریهای اقتصادی هم راهی برای نفوذ است. به نظر میرسد که برای مخالفان دولت، منافع ملی کشور مهم نیست. آنها با هر وسیله ای تلاش میکنند که نگذارند این دولت نسبت به دولت قبل موفق تر باشد. آنها میخواهند فضای آینده کشور را دست بگیرند.
ارزیابی شما از عملکرد اقتصادی دولت چیست؟ فکر میکنید دولت میتوانست بهتر از این عمل کند؟ به نظر شما دولت با چه راهکارهایی میتواند مانع دلسرد شدن مردم شود؟
دولت هم درست راه میرود و هم راه درست را رفته است. البته از دیدگاه من که در بخش خصوصی فعالیت کرده و دولت را ارزیابی میکنم شاید دولت به اندازه کافی از همه ابزارش استفاده نکرده و به اصلاح سیاستها و مدیریتها اکتفا کرده است. درست است که سیاستهای غلطی در کشور بوده مثل پرداخت یارانه، مسکن مهر و... قطعا دولت این سیاستها را اصلاح کرده و میکند. مدیریتها را هم خیلی جاها اصلاح کرده است اما هنوز بدنه اصلی رده دوم مدیریتی، نیروهای به میدان آمده دولت قبل هستند و خیلی این بدنه با مدیران ارشد دولت هماهنگ نیست و همکاری نمی کند. دولت نباید فکر کند که همیشه با اصلاح سیاستها میتواند مشکلات را حل کند بلکه باید اصلاح ساختارها را هم مدنظر قرار دهد. دولت (اصلاحات) در برنامه سوم یک سری اصلاحات ساختاری در اقتصاد انجام داد و به طرف آزادسازی اقتصاد رفت و فضا را برای سرمایهگذاری باز کرد. ما بهترین دوران اقتصادی را در برنامه سوم داشتیم چون بیشترین میزان اشتغال و رشد اقتصادی را داشتیم. در برنامه سوم – و حتی قبل از اجرای اصل 44- دولت، ورود مردم و بخش خصوصی را به بانکداری، بیمه و کشتیرانی و هواپیمایی و...آزاد کرد این تغییر رویکرد و پارادایم دولت و اصلاح ساختارها فضای خوبی را در اقتصاد ایجاد کرد. به نظر
میرسد که دولت علی رغم مشکلاتی که دارد باید به این سمت حرکت کند. اکنون با توجه به فشارهایی که به دولت وارد میشود وزرا به شدت محافظهکار شده اند. دولت و وزیر ارشاد در بخش فرهنگی عملکرد خوبی دارد و فضا را باز کرده است. حتی وزارت ارتباطات نیز به دنبال توسعه فضای مجازی بوده است. دولت باید همانطور که در سیاستهای فرهنگی و بینالمللی عملکرد قوی و محکمی داشته، این عملکرد را در بخش اقتصاد هم داشته باشد. اگر دولت در عرصه اقتصاد هم در مقابل مخالفان محکم میایستاد وضعیت بهتری داشتیم. متاسفانه به دلیل این روحیه محافظه کاری در دولت، جامعه احساس سکون میکند.
در خصوص مصادیق محافظه کاری دولت در عرصه اقتصاد توضیح میدهید؟
مثلا همین کنفرانس بازنگری قرار دادهای نفتی. خب بیشترین وقت و زمانی که دولت گذاشت برای راضی کردن منتقدان داخلی این قراردادها بود تا آنها را قانع کند که این قراردادها منافع ملی ما را تامین میکند. در صورتی که هدف اصلی این بود که این قراردادها به خارجیها معرفی شود. متاسفانه فضاسازیهای زیادی درباره این کنفرانس صورت گرفت و بیشترین وقت دولت صرف توجیه کردن مخالفان داخلی این قراردادها شد. صدها نمونه از این نوع محافظه کاری و کوتاه آمدن مقامات دولتی در برابر مخالفان وجود دارد. مخالفان واقعا دولت را «هو» میکنند.دولت اگر بخواهد این گونه حرکت کند نه به خواسته خودش میرسد نه مخالفان صد در صد راضی میشوند. مثلا همین اجلاس اخیر اوپک را ملاحظه کنید. آقای زنگنه در این اجلاس، محکم از منافع ایران دفاع کرد. اما مخالفان این گونه میگویند که چرا آقای زنگنه برای کاهش سقف تولید اوپک تلاش نکرد. اصولا تصمیم گیری در اوپک، اجماعی است. به محض اینکه وزیر نفت نیجریه خواهان عدم افزایش تولید نفت ایران شد. آقای زنگنه به همه اعضای اوپک گفت حق ایران است که به بازار نفت بازگردد اما مخالفان، این موضع گیری عزت مندانه وزیر نفت را نادیده گرفته و مدعی شدند که او از منافع ایران دفاع نکرده است. میخواهم بگویم مخالفان دولت این گونه نیستند که اگر به سازشان هم برقصید راضی شوند. آنها باز هم ایرادات جدید مطرح میکنند. این گونه اقدامات، مردم را دلسرد میکند. ببینید مشکلی که در دوران احمدی نژاد بود این بود که مملکت آرامش نداشت. آقایان هر روز میخواستند یک کار جدید کرده و اقدامات جدیدی در اقتصاد بکنند. اکنون هم مخالفان دولت تلاش میکنند که کشور آرامش نداشته باشد. آنها به خود جامعه القا مکی کنند که خیلی دلتان را به سیاستهای دولت خوش نکنید.
به کنفرانس بازنگری قراردادهای نفتی اشاره کردید. قبل از برگزاری این کنفرانس شاهد بودیم که مخالفان دولت و به ویژه مسئولان سابق وزارت نفت به شدت این قراردادها را زیر سوال برده و آن ترکمنچای خواندند. فکر میکنید انگیزه این افراد از این انتقادها چیست؟
من فکر میکنم این مخالفتها هدایت شده باشد. دغدغه این افراد منافع ملی نیست بلکه آنها نگران این هستند که فضای رقابتی برای اجرای پروژههای نفتی شکل بگیرد. خب این افراد در دولت گذشته بدون هیچ رقابتی پروژه میگرفتند. مثلا یک شرکت 100 هزار تومانی تاسیس میکردند و پروژههای میلیاردی میگرفتند و الان هم انتظار دارند که از این به بعد هم قراردادها را از آن خود کنند.آنها که میبینند اکنون بحث رقابت در پروژهها و حضور شرکتهای خارجی مطرح شده به شدت احساس خطر کرده اند. از سوی دیگر به نظر من شرایط قراردادهای جدید اصلا به نفع خارجیها نیست. چون حتما باید خارجیها شریک داخلی داشته باشند. اجرای پروژههای نفتی بر اساس این قراردادها کاملا رقابتی خواهد بود و رقابت باعث خواهد شد که شرکتهای خارجی با بهترین قیمت و بالاترین تکنولوژیها در ایران سرمایهگذاری کنند.
در آستانه اجرای توافقنامه برجام هستیم اما هنوز تحرک قابل توجهی در اقتصاد مشاهده نمی شود. به نظر شما آیا آثار اجرای برجام را در بلند مدت در اقتصاد شاهد خواهیم بود یا اینکه در کوتاه مدت و میان مدت نیز این آثار قابل مشاهده خواهد بود؟
اقتصاد ما به شدت با سیاست در هم آمیخته شده است و نمی توانیم انتظار داشته باشیم که مردم چشمشان را به روی مسائل سیاسی ببندند و وارد صحنه اقتصادی شده و تصمیم گیری کنند. تا وقتی صدا و سیمای ما در برنامه هایش آیه یاس میخواند و مردم را ناامید میکند شما نمی توانید انتظار داشته باشید که مردم تحت تاثیر قرار نگیرند. البته ممکن است بخشی از مردم تحت تاثیر این گونه برنامهها قرار نگیرند ولی بالاخره بسیاری از مردم در جامعه تحت تاثیر این برنامهها قرار میگیرند و حاضر نیستند وارد فعالیتهای اقتصادی شوند.ما باید کاری کنیم که مردم وارد عرصه اقتصادی شوند. بالای 600 هزار میلیارد تومان سپردههای بلندمدت مردم در بانک هاست. الان مردم میبینند که آسانترین کار این است که پول خود را در بانک بگذارند در صورتی که اگر فضا درست شود حتما مردم پول خود را به عرصه اقتصاد میآورند.
دولت باید از چه ابزار تشویقی استفاده کند تا مردم محافظهکاریشان را کم کرده و در بخش مولد اقتصاد سرمایهگذاری کنند؟
قاعدتا با لغو تحریمها مردم با مشاهده فضای جدید به عرصه اقتصاد خواهند آمد. بالاخره وضعیت اقتصاد کشور که بدتر از سال 68 نیست. در پایان جنگ تحمیلی، اقتصاد کشور ورشکسته بود.صنایع و صادرات از بین رفته و زیرساختها نابود شده بود. بیش از 50 درصد کسری بودجه وجود داشت و تورم هم بالا بود. ظرف دو سال مشاهده کردیم که با بهبود روابط بینالملل و جذب
برخی منابعی که از خارج از کشور آمد و استفاده از فاینانس، اقتصاد کشور در سال 70 و 71 قابل قیاس با سال 68 نبود.بازسازی صورت گرفت. زیرساختها آماده و پروژهها شروع شد و ظرف دو سه سال اقتصاد کشور متحول شد. همه بنگاههای بزرگ کشور سابقه شان به همان سالها برمی گردد و یکی از دلایلی که مردم و فعالان اقتصادی به آقای هاشمی رفسنجانی علی رغم همه این بمبارانهای تبلیغاتی علیه ایشان علاقه مند هستند همین مسئله است زیرا سیاستهای دولت آقای هاشمی بود که باعث راه اندازی مناطق آزاد، بورس، مترو و... شد.هر کار بزرگی که در اقتصاد کشور صورت گرفت بعد از سال 68 انجام شد.در شرایط کنونی نیز اقتصاد کشور علی رغم همه کارشکنیها راه خواهد افتاد البته ممکن است این راه افتادن همراه با تاخیر باشد. من شک ندارم که اقتصاد کشور رونق میگیرد. هیچ کس پیش بینی نمی کرد که در کنفرانس بازنگری قراردادهای نفتی این قدر شاهد استقبال شرکتهای خارجی باشیم. خود من تصور نمی کردم که استقبال خارجیها این قدر زیاد باشد ولی شاهد بودیم که تقریبا تمام شرکتهای خارجی آمدند. نه تنها اروپاییها آمدند که حتی چهار پنج شرکت آمریکایی هم با واسطه شرکت کردند. این موضوع نشان میدهد که پتانسیل و ظرفیت ایران، کم نیست. ما خودمان از این مسئله غافل شدیم ولی آنهایی که از بیرون به اقتصاد ما نگاه میکنند متوجه میشوند که ظرفیت و پتانسیل اقتصادی ایران چقدر بالاست. چینیها به شدت علاقه مند به سرمایهگذاری در پتروشیمی ما هستند. چینیها در جلسهای به ما اعلام کردند که ما آماده ایم در هر پروژه نیمه تمام پتروشیمی شما سرمایهگذاری کنیم. لذا در این موضوع که از خارج یک شوک مثبتی به اقتصاد
ایران وارد میشود شکی وجود ندارد. پیش بینی من در مورد داخل کشور هم این است که اگر مردم ببینید کار و تحرک اقتصادی شروع شده دوباره به عرصه اقتصادی برمی گردند. خصوصا اگر دولت بتواند تحرکی در بازار مسکن ایجاد کند در ذهنیت ایرانیان خیلی موثر است. یکی از موضوعاتی که مردم ما خیلی به آن توجه میکنند و حرکاتشان را با آن میسنجند بازار مسکن است. وقتی بازار مسکن دچار رکود میشود جامعه فکر میکند که همه اقتصاد راکد است. اما وقتی بازار مسکن به حرکت در میآید جامعه این اثر روانی را حس میکند که اقتصاد به حرکت درآمده است. پیشبینی میشود که بعد از لغو تحریمها بخشی از سرمایه ایرانیان خارج از کشور به بازار مسکن لوکس تهران و شهرهای بزرگ تزریق خواهد شد. این مسئله میتواند به خروج بازار مسکن از رکود کمک کند.
امسال برخلاف دو سال گذشته، دولت بودجه سالانه را با تاخیر تقدیم مجلس خواهد کرد. نظر شما درباره این تاخیر چیست و فکر میکنید که آیا با توجه به ادامه کاهش قیمت نفت، دولت در محاسبات خود درباره بودجه تغییراتی داده است؟
من دقیقا علت این موضوع را نمی دانم. البته باید گفت که دولت خیلی موافق نبود که سیاستهای کلی برنامه ششم را مجمع تشخیص مصوب کند. دولت خودش میخواست که این سیاستها را تدوین کند ولی بالاخره مجمع تشخیص وارد این موضوع شد. از طرف دیگر دولت منتظر است که ببیند چقدر از منابعش پس از لغو تحریمها آزاد خواهد شد تا از این منابع کمک بگیرد. دولت به سه علت در سالهای 92و 93 توانست اقتصاد کشور را حرکت دهد. اولین علت، بودجه عمرانی بود که دولت تزریق کرد. دولت در سال 92و 93 توانست 50 هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی اختصاص دهد اما امسال نتوانست این کار را بکند و فقط حدود 10 هزار میلیارد تومان اختصاص داد. دومین علت این بود که دولت توانست واردات را افزایش دهد. بعضیها فکر میکنند که اقتصاد مقاومتی به معنای جلوگیری از واردات است. در صورتی که 80 درصد واردات مربوط به واردات مربوط به واردات کالاهای واسطه ای و مواد اولیه است و هر چه این نوع واردات افزایش یابد یعنی تولید افزایش یافته و رونق گرفته است. ولی امسال شاهد بودیم که واردات کاهش یافت. سومین علت هم این بود که دولت، نظام بانکی را ترغیب کرد که بیش از 300 هزار میلیارد تومان تسهیلات جدید به اقتصاد تزریق کند. اما در سال جاری، دست دولت در هر سه موضوع بسته است یعنی اینکه نه بودجه عمرانی کافی دارد نه توانسته واردات کالاهای واسطه ای و مواد اولیه را افزایش دهد و از طرفی در نظام بانکی هم دچار مشکلاتی است. لذا برای اینکه تحرکی در اقتصاد ایجاد کند به دنبال عملیاتی شدن برجام است که بر مبنای آن بتواند برنامه ششم را تدوین کرده و با نگاه کارشناسانهتری بودجه 95 را تنظیم کند.
ضمن تشکر از وقتی که به ما اختصاص دادید اگر در پایان سخن ناگفته ای باقی مانده بفرمایید.
فکر میکنم که سیاستهای ما پس از تحریم حتما باید با سیاستهای قبل از تحریم باید تفاوت هایی داشته باشد. اعتقاد دارم دلیلی ندارد که سیاستهای مالیاتی مان برای همه جای کشور یکسان باشد. هر چند که در زبان گفته شده که برای مناطق محروم معافیتهای مالیاتی در نظر گرفته اما عملا دولت بعدا در اجرا و آئین نامهها طوری عمل میکند که مردم احساس میکنند معافیتی در کار نبوده است.مثالی میزنم آمریکا برای پیشرفت ایالت تگزاس نرخ مالیات در این ایالت را 5/8 درصد اعلام کرد تا از این طریق سرمایهگذاران به این ایالت بیایند.ما حتما میتوانیم سیاستهای ترجیحی مالیاتی برای کشور در نظر بگیریم. دولت باید سیاست هایی اتخاذ کند که عدالت اجتماعی، پیاده شده و سرمایهگذاریها در مناطق محروم نیز صورت بگیرد. مسئله دیگر این است که با لغو تحریمها واردات افزایش مییابد. باید توجه کرد که دولتها همانطور که رسالت توسعه دارند وظیفه رفاه نیز دارند و نمیتوانند به مردم بگویند که مصرف نکنند. دولت باید طوری سیاست گذاری کند که کالای با کیفیت خوب به دست مردم برسد. چه دلیلی دارد که تعرفه گمرکی ما برای همه کشورها یکی باشد؟چرا کالای چینی با تعرفه 15 درصدی و کالای خوب اروپایی هم با همان تعرفه باید وارد شود؟دولت حتما میتواند در سیاستهای تعرفه ای خود تجدیدنظر کرده و از سیاستهای تعرفه ای چندگانه استفاده کند. مثلا برای خودروهای با کیفیت خارجی تعرفه کمتر و برای خودروهای بی کیفیت چینی تعرفه بیشتری در نظر بگیرد. به نظر میآید دولت هم باید در سیاستهای تجاری خود تجدیدنظر کند و هم در شرایط کنونی که فضا باز شده به دنبال یک دیپلماسی تجاری باشد. مثلا در بخش انرژی، آقای زنگنه توانست یک دیپلماسی انرژی تعریف کرده و به دنبال توسعه بخش نفت و گاز است. الان فضایی است که ما باید مسئله عضویت خود در سازمان تجارت جهانی را حل کنیم. اگر قرار است ما در پایان برنامه ششم به ٧٠میلیارد دلار صادرات پتروشیمی و نفتی برسیم مگر میتوانیم بدون عضویت در WTO این کار را انجام دهیم. بعضیها فکر میکنند که عضویت در WTO به معنای ورود کالا با تعرفه کم به ایران است. این در حالی است که ما برای اینکه کالاهای صادراتی مان توان رقابت پذیری با خارجیها را داشته باشد باید به عضویت در WTO درآییم. شعار «ما میتوانیم» به این معنا نیست که دانش فنی و تکنولوژی جدید وارد کشور نشود. ما باید مزیتهای خود را شناسایی کنیم. از طرف دیگر باید به توسعه توریسم توجه کنیم. ما با این پتانسیل و ظرفیتی که داریم قطعا در دیپلماسی تجاری مان میتوانیم به دنبال جذب توریسم باشیم. قطعا دیپلماسی تجاری برای ما خیلی اهمیت دارد. آخرین مطلبی هم که میخواهم بگویم این است که ما در این فضای جدید باید کمک کنیم که بخش خصوصی کشور رشد و توسعه یابد. اگر قرار باشد دوباره دولت از شرکتهای دولتی و شبه دولتی حمایت کرده و منابع مالی و فاینانسها را در اختیار آنها قرار دهد قطعا ضرر خواهیم کرد. اتاق بازرگانی وظیفه دارد که با بیمههای معتبر دنیا وارد مذاکره شده و برای اجرای پروژههای بخش خصوصی فاینانس پروژه بگیرد.