برنامه ی کاری یا هفتگی تریدر حرفه ای
///////////////////////////////////////////////////////////
برنامه ی کاری من شامل سه بخش می باشد:
1) تحلیل Fundamental
2) تحلیل Technical
3) مطالعات و تئوری های نوین
• هر روز کاری از ساعت 9 صبح تا 5 عصر می باشد.
• روز شنبه: روز آدینه و استراحت است.
• روز یک شنبه: روز آماده سازی مقدمات تحلیل Fundamental است. و شامل کارهای زیر می شود:
- ابتدا از روی تقویم هفته ی پیش رو پرینت می گیرم.
- سپس اخبار مهمّ را علامت گذاری می کنم.
- روی ویژگی های هر خبر مطالعه می کنم.
- شرایط عمومی اقتصاد هر کشور را تحت مطالعه قرار می دهم.
- سپس اثر احتمالی آن خبر بر روی نرخ برابری ارز مورد نظر را تعیین می کنم.
- بر این مبنا فرصت های معاملاتی پیش رو را مشخص می کنم.
- در حاشیه، چه در این روز و چه در روزهای دیگرِ هفته، به مطالعه ی اخبار و مجلات موجود می پردازم.
اطلاعات عمومی Fundamental: می بایستی از پیش، ویژگی های اختصاصی و شرایط عمومی هر ارز را مورد بررسی قرار دهم. ویژگی هایی مثل اینکه در چه ساعاتی از روز(در ساعت کاری چه منطقه ای) نوسانات بیشتری می کند یا اینکه در چه روزی از هفته بیشترین تغییرات را دارد.
• از روز دوشنبه تا جمعه: این روزها اختصاص دارد به مبحث تحلیل Technical که به ترتیب عملیاتی شامل نکات و موارد زیر می باشد:
- مهمّ ترین داده ی تحلیل Technical خودِ رفتارِ قیمت است!!! پس بایستی به دقّت آن را زیر نظر گرفت.
- خطوط Support & Resistance در پهنه ی تایم فریم های بزرگ تا کوچک رسم می گردد.
- خطوط Trend و Channel نیز در پهنه ی تایم فریم های بزرگ تا کوچک رسم می شود.
- Pitchfork ها در صورتی که نقاط عکس العمل کافی بر روی آنها مشاهده شود رسم شده، مورد استناد قرار می گیرد.
- داده های فوق در واقع مناطق مناسب برای ورود به معامله را مشخص می کند.
- عکس العمل Candlestick ها در برخورد با خطوط رسم شده در بالا، زمینه ی اصلیِ تصمیم گیری برای شروع یک معامله و جهت شروع آن می باشد.
- تأیید Oscillator ها به همراه عکس العملِ خودِ قیمت در برخورد با خطوط اصلی، می تواند کمکی باشد برای تصمیم سازی جهتِ ورود به معامله یا عدم ورود!
- اندیکاتور Ichimoku Cloud یکی از شاهکارهای تحلیل تکنیکال است که با استفاده از ترکیب میانگین متحرک ها و شدّت حرکت قیمت، سیگنال هایی را صادر می کند و استفاده ای دوگانه در سیستم من داد؛
o نخست اینکه سیگنال هایی صادر می کند که می توانند با تأیید سایر ابزارها و در صورت عدم وجود سطوح حمایت یا مقاومت بر سر راه قیمت، مورد استفاده قرار بگیرند.
o دیگر اینکه سیگنال های صادر شده توسط ابزارهای دیگر را فیلتر می کند. و به جای خطوط S&R، مناطقی با کارایی مشابه، ولی با پهنای متفاوت را مشخص می نماید که دارای قوّت و ضعف می باشند.
توصیه هایی برای شروع کار:
- حداقل بازگشت سرمایه ی مورد انتظار من، 100% در سال است.
- تا زمانی که پول بادآورده ای وارد زندگی ام نشود، و یا شغل دیگری نداشته باشم، این کار را به صورت تمام وقت انجام خواهم داد. چنانچه یکی از آن دو وارد زندگی من شد، بسته به حجم و نوعِ آن، تصمیم جدیدی خواهم گرفت. ولی بدون شک، شغل معامله گری در بازار ارز، شغل مورد علاقه ی من است و هیچ شغلی جای آن را نخواهد گرفت. منتهی مَثَلِ «ماهی های آب شور و ماهی های آب شیرین» را نیز نباید از یاد بُرد.
- به خوبی می دانم که نمی توان در هر معامله به دنبال کسب سود بود، این نه تنها غیرممکن است، بلکه موجب بالا رفتن اضطراب هم می شود، چیزی که دشمن انضباط است. باید سعی کرد در یک بازه ی زمانی مشخص، اوّلاً صحت پیش بینی ها را (با استفاده ی صحیح از ابزارهای Technical) بالا برد. و ثانیاً با رعایت کردن قوانین مدیریت سرمایه، در انتهای این بازه ی زمانی سودی را نیز کسب نمود. در کلّ بایستی به درجه ای از توانمندی رسید، که با هر بار پیش بینی صحیح پول بیشتری کسب کرد، و با هر بار غلط از آب درآمدن پیش بینی ها، پول کمتری از دست داد.
- پیشنهاد می شود که در آغاز کارِ تحلیل در بازار، حتماً دفترچه ی یادداشتی در کنار داشته باشید و جریانی را که از تحلیل آغاز و به معامله ختم می شود را نوشته و طرز فکر و برداشت خود از داده های بازار را شرح دهید. به این طریق می توانید پس از چند هفته، با رجوع به آن دفترچه، بی نظمی های موجود در روشِ کاریِ خود را ببینید و به این وسیله، شروع کنید به نظم دادن به روش تان. و این، کم کم منجر می شود به ایجاد سیستم شخصی و انضباط مثال زدنی در کار و شخصیت شما!!!
- توانایی های نرم افزار معاملاتی را که از آن استفاده می کنید، خیلی دقیق مورد کنکاش قرار دهید. آن مثل لباس شنای شما در دریای بازار ارز است، آیا نبایستی در آن احساس راحتی کنید!
قوانین پایه ایِ سیستم کاری(که بدون رعایت آنها حتی نباید تحلیل کرد، چه رسد به معامله):
- هرگز تحت هیچ شرایطی، بدون دستور Stop Loss وارد هیچ معامله ای نخواهم شد. هرگز، هرگز و هرگز!!!
- هرگز بدون تعادل روحی و روانی نه تنها معامله نمی کنم، که حتی بازار را هم تحلیل نمی کنم(خالی نگاه داشتنِ کار از حس انتقام گیری و ارضاء کمبودهای روحی)
- هرگز بدون پیش زمینه ی حاصل از تحلیل Fundamental معامله ای را اجرا نمی کنم. چراکه این کار شبیه به شنا کردن در یک دریای طوفانی است؛ درست است که شنا کردن را بلدی ولی توانایی کنترلِ اتفاقات غیرمترقبه را که نداری!!!
- در ابتدای ورود به این بازار، ابتدا باید «معامله نکردن» را بیاموزی!!! یعنی قبل از اینکه بخواهی سود کنی باید بیاموزی که چطور با دوری کردن از معمله ی احساسی در این بازار باقی بمانی. پس از آن معامله کردنِ صحیح را نیز آرام آرام خواهی آموخت!
- این تصوّر که در یک بازه ی زمانی کوتاه می توان همه ی اطلاعات لازم برای موفقیت را کسب کرد، تصوری کاملاً غلط است. هر تجربه ی نو، باعث پرسش های جدید می شود و آن نیز به نوبه ی خود منجر به جستجو در پی یافتن پاسخ ها می شود. تجربه ها بایستی در ضمیر ناخودآگاه شما رسوب کنند، تا به جزئی از شخصیت معاملاتی تان بدل شوند؛ عادات صحیح معاملاتی این گونه پدید می آیند.
- در بازار ارز، زمان سنجی و ورود به موقع به معامله، مهم ترین عامل در انجام یک معامله ی موفق است.
- هرگز به خاطر حرف این و آن، معامله نکن. یاد بگیر خودت آقای خودت باشی و فقط با سیگنال های صادره از سیستم معاملاتی خودت به معامله بپردازی، و لا غیر!!!
قوانین مدیریت سرمایه:
- با پولی وارد بازار شو که تحمّل از دست دادن آن را داشته باشی؛ و نیز بدان که بهتر است فرصت ها را از دست بدهی، تا سرمایه ات را! چرا که سرمایه ی فعلی حاصل کوشش ها قبلی تو است و بدون آن حتی نمی توانستی وارد بازار شوی!
- حدّ ضرر در هر معامله را بین (3-2)% از کلّ حجم سرمایه ات در نظر بگیر.
- حدّ نهایی ضرر خود را 10% در نظر بگیر؛ و آن حدّی است که با رسیدن به آن، برای مدّتی(یک هفته یا یک ماه) از بازار کناره می گیری، و تا زمانی که از طریق شغل دیگری این مبلغ را باز نگردانیده باشیی، به سر کار باز نمی گردی!
- اگر می توانی با حساب های Mini کار خود را شروع کن؛ با استفاده از این نوع حساب می توانی معاملاتی با حجم 10.000$ را به اجرا بگذاری، یعنی هر Pip تغییر در بازار برابر با 1$ خواهد بود و حدّ ریسک معقول تری می توان در نظر گرفت.
ولی چنانچه این امر میسر نشد، مجبور خواهی بود با حساب های Standard کار کنی که حداقل حجم معامله با آنها 100.000$ است. لذا یا مجبور خواهی شد به روش معامله ی Scalp روی بیاوری، یا اینکه سرمایه ی خود را به حداقل 20.000$ افزایش دهی.
- همواره به میزان منطقی معامله کن و هرگز به طمع کسب سودهای آنچنانی، از Leverage بسیار زیاد استفاده نکن.
قوانین مدیریت ریسک:
- نسبت سود به ضرر خود را 2 به 1 در نظر بگیر.
- پیش از ورود به هر معامله سه داده ی زیر را با تحلیل Technical محاسبه کن:
1) نرخ ورود (Entry Price)
2) حدّ ضرر (Stop Loss)
3) حدّ سود (Take Profit)
سپس فقط در صورتی وارد معامله بشو که نسبت نرخ های فوق با نسبت سود به ضرر تو همخوانی داشته باشد.
- ضررهای خود را محدود کن؛ یعنی چنانچه معامله ای در ضرر فرو رفت و تو تشخیص دادی که تحلیل های اولیه ات اشتباه بوده اند، بلافاصله از معامله خارج شو و حتی منتظر رسیدن نرخ به حدّ ضررت هم نمان!
- اجازه بده سود هایت رشد کنند؛ یعنی چنانچه معامله در جهت پیش بینی تو حرکت کرد، به خاطر نوسانات گاه به گاهِ بازار(Noise) با سود کم از معامله خارج نشو.
- هرگز اجازه نده معامله ای که در سود فرو رفته، با ضرر بسته شود؛ چنانچه معامله ای به اندازه ی حدّ ضرر(یا همان نصف حدّ سود) در سود فرو رفت، بلافاصله حدّ ضرر را به نقطه ی ورود منتقل کن و با این کار معامله ی خود را Risk Free کن. البته هرگز زودتر از موعد این کار را انجام نده!
- هرگز به امید تغییر ناگهانی جهت روند، به حجم معاملات در ضررِ خود اضافه نکن!
- از فرصت های سوخته استفاده نکن؛ یاد بگیر که گاهی فقط تماشاگر بازار باشی تا در فرصت مناسبِ بعدی اقدام به معامله کنی!
قواعد تکنیکی معامله:
- ابتدا وضعیت حرکت بازار را مشخص کن، سپس همواره در جهت روند بازار معامله کن. (Trend is your Friend)
- زمان بندی معامله ی خود را در نظر بگیر؛ یعنی قبل از انجام معامله بدان که انتظار چه چیزهایی(اخبار) را داری و پیشاپیش آنها را مشخص کن.
- با دو ضرر متوالی در یک روز، آن روز را تعطیل اعلام کن و به استراحت و تمدد اعصاب بپرداز. فردا با انرژی بیشتر به تحلیل بازار بپرداز!