امروز چه کردید؟ چرا؟

[رادین1]

برگشت مجدد به خریخت! به نظر میاد پول پر قدرتی وارد سهم شده در چند روز گذشته تقریبا معادل دو سوم شناور سهم معامله شده !

[Abad]

http://forums.boursy.com/showthread....l=1#post781070

[نیکا]

سلام سهام پایه باسود برای هفته آینده بااصلاح قانون رشد بالاخواهندداشت

[رادین1]

شدوص هم خرید شد! خیلی از سهمها از سال گذشته چند بار ورود و خروج کردیم یکیش شدوص است.!

[Abad]

http://forums.boursy.com/showthread....l=1#post781106

[Abad]

http://forums.boursy.com/showthread....l=1#post781129

[سپهر کلهر]

امروز کمی موتوژن و کمی خلنت خریدم.
دلایلش را هم اینجا گذاشتم.
البته ناگفته نماند تتمه پولم را هم دستور خرید 600 سهم عرضه اولیه گذاشتم.

http://forums.boursy.com/showthread.php?t=4010

[امام قلی خان]

اینکه برخی حسود و مغرضان می گویند من را تحمل میکنند از چه می نویسم غلط اضافی می باشد. هم در خصوصی هم در تاپیک ها از من می پرسند چه خبر و آن دوست زنجانی ات چه گشت و کذا و هکذا.اینجا هم موضوع امروز چه کردید می باشد نه امروز چه نکردید.
امروز ظهر جویی خوشگله که در بیمارستان سابق بر این پرستارم بود زنگ زد حالم را بپرسد و گفت بیکار می باشد.من هم خودم را به موش مردگی زدم که بیاید ملاقاتم.خودش بیشتر مایل بود بیاید.برای ناهار من را به رستوران felix در بلوار ابوت کینی برد.خیلی خوش گذشت و چقدر دلم میخواست جوان بودم و برعکس این بی عرضه های امروزی سریعا و در دم از او درخواست دوستی و با هم همخانه گشتن و مجتمع شدن تحت یک سقف را می دادم.برخی جوانان امروزه از بالا کشیدن بند تنبان خود هم عاجز می باشند چه برسد به خود تنبان که نقص بزرگی می باشد.برگشتنی هم من را دم در خانه پیاده نمود و وقتی خواست برود مرا ماچ نمود و من هم ماچش نمودم.بعد آمدم خانه زنم می گوید خوب با این دختر گرم گرفته ای.خلاصه به هر بهانه ای پیدا نموده این دو ساعت که برگشته ام دارد یک ریز غر می زند تا طعم ماچ جویی را که از پشت پنجره دیده از دهان من بدر آورد.شانس آورده ام دیگر بزودی از دستش راحت می گردم.همین جویی بود که با آن خوشگلی و خوش ذاتی فوق تصور بشر مثل فرشته مهربان مرا از مرگ رها نمود.همین زنم هم مثل ملک الموت یعنی عزرائیل می باشد و بزودی یک جور دیگر رهایی ام می بخشد.
با تشکر

[امام قلی خان]

آنهایی که پرسیدند دوست زنجانی ام چطور می باشد باید بگویم حالش خیلی بهتر از من می باشد.پسر بزرگش چندی پیش زنگ زده بود به من می گفت عمو ما از پس خرج و مخارج گلکاری و عیش و نوش اینها بر نمی آییم.منظورش دوست زنجانی ام و زن بلوندش و بچه شان می باشد.مرتب برای واریز نمودن پول به بچه هایش پیغام می فرستد و دارد هست و نیست زندگی را به پای این زن و فرزند تازه می ریزد. مفت چنگ چشم رنگی بلونده.به پسرش گفتم باید مرتب واریز بنمایید و اهمال ننمایید چرا که یک عمر خورده و چاپیده اید و حالا دیگر بعد مرگ مادرتان اگر قرار بود این مرد افتاده بگردد خرجش در خانه سالماندان لوس آنجلس کم از این مخارج نبود.اسم بچه را دادا گذاشته اند چون این بلوند چشم رنگی از طرز تلفظ دادا توسط آن دوست دیگرمان خوشش می آمد.آخر دادا هم شد اسم؟اما به انگلیسی هم اسم کوتاهی است و تلفظش ساده و روان می باشد.
ضمنا زنش دوباره باردار می باشد و این دفعه دو قلو می باشند.البته این دوست زنجانی من عادات و خلقیات ما ایرانیان رابه این دختر فرنگی یاد داده است و برای چشم و نگر چیزی به دیگران نمی گویند. به من که گفته است و من هم این هت تریک را به او تبریک گفتم.پسرانش اما هنوز نمی دانند که پدرشان دارد هی گل می زند و عنقریب می باشد که باید هرچه در این سالها خورده اند با اسکنتش پس بدهند.
می روم با ویلچر برقی ام کمی از خانه دور بشوم. چون هم سگ های همسایه ها صدا می کنند و هم هوا برای ویلچر سواری عالی می باشد.می توانم راه بروم اما گاهی دلم می خواهد مثل بچه ها بازی بنمایم و این بهترین راه است که سوار ویلچر برقی بگردم.
با تشکر

[Abad]

http://forums.boursy.com/showthread....l=1#post781345