صفحه 4 از 6 نخست 123456 آخرین
نمایش نتایج: از 31 به 40 از 51

موضوع: اطلاعات مهم

  1. #31
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    با 10 زبان اول دنیا آشنا شوید


    10. فرانسوی

    تعداد افرادی که به این زبان صحبت می کنند: ۱۲۹ میلیون نفر.
    زبان فرانسوی که به عنوان عاشقانه ترین زبان دنیا هم مشهور است در بسیاری از کشورها استفاده می شود، از جمله در بلژیک، کانادا، رواندا، کامرون، هائیتی و البته فرانسه. این از شانس ما است که زبان فرانسوی اینقدر محبوب است وگرنه زبان آلمانی جای آن را می گرفت.

    برای گفتن سلام به زبان فرانسوی بگویید: بُن ژوق (bone-JOOR)

    9. مالایی- اندونزیایی

    تعدادافرادی که به این زبان صحبت می کنند: ۱۵۹ میلیون نفر
    مردم کشورهای مالزی و اندونزیبه زبانمالایی-اندونزیایی صحبت می کنند. درواقع زبان مالایی به لهجه های بسیار متفاوتی صحبت می شود اما همه ی آنها از ریشه ی یک زبان هستند و مهم تریم آنها لهجه ی اندونزیایی است. کشور اندونزی بسیار جالب است و از ۱۳,۰۰۰ جزیره ی کوچک و بزرگ تشکیل شده و ششمین کشور پر جمعیت جهان است. کشور مالزی از دو طرف با اندونزی مرز مشترک دارد و بیشتر به خاطر شهر کوالالامپور که پایتخت این کشور است مشهور است.

    برای گفتن سلام به زبان اندونزیایی بگویید: سِلامت پاگی ((se-LA-maht PA-gee


    8. پرتقالی

    تعدادافرادی که به این زبان صحبت می کنند: ۱۹۱میلیون نفر
    در قرن دوازدهم میلادی کشور پرتقال از اسپانیا جدا شد و کشور مستقلی را تشکیل داد و به لطف جهانگردان مشهوری چون واسکو دا گاما و پرنس هنری دریانورد وسعت پیدا کرد. از آنجایی که کشور پرتقال به سرعت در امر اکتشاف سرزمین های جدید وارد شد، زبان این کشور هم جای خود را در میان کشور های جدید یافت و در سراسر دنیا، از جمله در برزیل (جائی که در آن زبان رسمی است)، ماکائو، آنگولا، ونزوئلا و موزامبیک استقرار یافت.

    برای گفتن سلام به زبانان پرتقالی بگویید: بُن دی آ (bohn DEE-ah)


    7. بنگالی

    تعدادافرادی که به این زبان صحبت می کنند: ۲۱۱میلیون نفر
    در کشور بنگلادش با بیش از ۱۲۰ ملیون نفر جمعیت، تقریباً همه ی افراد به زبان بنگالی صحبت می کنند؛ و از آنجایی که بنگلادش با کشور هندوستان محصور شده و بخاطر رشد سریع جمعیت در این منطقه، تعداد کسانی که به این زبان صحبت می کنند بسیار بیشتر از حد تصور است.

    برای گفتن سلام به زبان بنگالی بگویید: آی جِی (EYE-jay)


    6. عربی

    تعدادافرادی که به این زبان صحبت می کنند: ۲۴۶میلیوننفر
    زبان عربی که یکی از قدیمی ترین زبان های دنیا است در خاور میانه و در کشور هایی مثل عربستان سعودی، کویت، عراق، سوریه، اردن، لبنان و مصر مورد استفاده است و از آنجایی که زبان عربی زبان قرآن نیز هست، میلیون ها مسلمان در سراسر جهان و در کشور های دیگر به این زبان صحبت می کنند. بسیاری از مردم نیز قوائد نحوی این زبان را می دانند. در سال ۱۹۷۵ زبان عربی به عنوان ششمین زبان رسمی سازمان ملل متحد انتخاب شد.

    برای گفتن سلام به زبان عربی بگویید: السلام علیکم


    ۵ زبان روسی

    تعدادافرادی که به این زبان صحبت می کنند: ۲۷۷میلیوننفر
    زبان روسی هم که یکی از ۶ زبان رسمی سازمان ملل متحد است، علاوه بر کشور مادر (یعنی روسیه) در کشور های بلاروس، قزاقستان و حتی آمریکا هم برای صحبت کردن استفاده می شود.

    برای گفتن سلام به زبان روسی بگویید: زدراست وت یا (ZDRAST-vet-yah)


    4. اسپانیایی

    تعدادافرادی که به این زبان صحبت می کنند: ۳۹۲میلیوننفر
    علاوه بر همه ی دانش آموزانی که در دبیرستان زبان اسپانیایی را انتخاب می کنند تقریباً در همه جای آمریکای جنوبی و آمریکای مرکزی مردم به این زبان صحبت می کنند. علاوه بر اینها در کشور های اسپانیا، کوبا و آمریکا هم از این زبان استفاده می شود. مردم آمریکا علاقه ی زیادی به زبان فرانسوی دارند و بسیاری از لغات انگلیسی از زبان اسپانیایی وام گرفته شده اند.

    برای گفتن سلام به زبان اسپانیایی بگویید: او لا (OH-la)


    3. زبان هندی

    تعدادافرادی که به این زبان صحبت می کنند: ۴۹۷میلیوننفر
    زبان هندی ، زبان اصلی کشور پر جمعیت هندوستان است و به لهجه های مختلف تکلم می شود. بسیاری از متخصصین عقیده دارند که جمعیت هندوستان بزودی از چین هم بیشتر خواهد شد اما از آنجایی که زبان انگلیسی هم در کشور هندوستان اهمیت زیادی دارد و بسیار مورد استفاده قرار می گیرد، زبان هندی اولین زبان جهان نخواهد شد. اگر دوست دارید با این زبان آشنا شوید یک فیلم هندی اجاره کنید. صنعت فیلم سازی در کشور هند بسیار پر قدرت است و سالانه صدها فیلم حادثه ای، عاشقانه و موزیکال را روانه ی بازار می کند.

    برای گفتن سلام به زبان هندی بگویید: نَماسته (Nah-MAH-stay)


    2. انگلیسی

    تعدادافرادی که به این زبان صحبت می کنند: ۵۰۸میلیوننفر
    با وجودی که زبان انگلیسی دراین ایست اول نیست اما زبان رسمی بسیاری از کشور ها است. مردم در تمام دنیا به این زبان صحبت می کنند از جمله نیوزیلند، آمریکا،استرالیا، انگلستان، زیمبابوه،جزایر کارائیب،هنگ کونگ، آفریقای جنوبی و کانادا.

    برای گفتن سلام به زبان انگلیسی بگویید: هِلو (Hello)


    1. چینی مندرین

    تعدادافرادی که به این زبان صحبت می کنند: یک میلیارد نفر
    اولین زبان که مردم بیشتری بوسیله ی آن با هم ارتباط برقرار می کنند مربوط به پر جمعیت ترین کشور جهان است. زبان چینی مندرین دو برابر بیشتر از زبان انگلیسی که در مقام دوم است مورد استفاده قرار می گیرد. اما فکر نکنید یاد گرفتن این زبان ساده است. صحبت کردن به این زبان می تواند بسیار هم مشکل باشد چون هر کلمه به چهار روش یا آوای مختلف تلفظ می شود و برای افراد مبتدی تشخیص دادن این آوا های مختلف مشکل است. اما اگر بیش از یک میلیارد نفر توانسته اند به این زبان صحبت کنند، حتماً شما هم می توانید.

    پس تلاش کنید به زبان چینی مندرین بگویید سلام.

    برای گفتن سلام به زبان مندرین بگویید: نی هائو(Nee HaOW) بخش هائو را باید به عنوان یک هجا تلفظ کنید اما به طوری که در وسط بخش صدای شما اصطلاحاً پایین بیاید و در انتها دوباره بالا رود
    to continue, please follow me on my page

  2. 15 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #32
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    سال پیش مردم چه مشاغلی داشتند؟/ از کبابی و جگرکی تا الاغ شماری و ساعت سازی

    آنچه در فهرست زیر می خوانید اسامی برخی شغلهاست که بر اساس مصوبه سال 1305 شمسی مجلس شورای ملی ، از پرداخت مالیات معاف شده اند.

    هرچند این فهرست ، مبین همه شغلها نیست اما تا حدودی می تواند فضای کسب و کار را در یک قرن قبل ترسیم کند.

    سماک (ماهی فروش)
    کلک ران

    لش کش(کسی که با ارابه و گاری لاشه گوسفند حمل می کرده است)
    بزاز
    علاقه بند( سازنده نوار و قیطان)
    مسگر
    نعلچی گر( سازنده نعل و میخ کفش)
    خیاط
    کماج پز( پزنده نوعی شیرینی)
    رزاز(برنجکوب)
    پالان دوز
    چیت ساز
    دوشاب ساز( تولیدکننده شیره انگور و خرما)
    موتاب( بافنده موی بز )

    اتوکش
    نمد مال
    نعل بند
    چاقو ساز
    حلوا پز
    آشپز
    عصار(روغن کش)
    جوراب باف
    شال باف
    فخار( تولیدکننده ظروف گلی)
    آهنگر
    کلاه دوز
    سراج( تولید کننده کیف)
    کفش دوز
    چرم دوز
    آجیل فروش
    حلوایی(شیرینی پز)
    گیوه فروش
    نقاش
    باغبان
    چلینگر(قفل وکلیدساز)
    زرگر
    صباغ(رنگرز)
    خراز
    بلورفروش
    حلاج( پنبه زن)
    ریسمان باف
    مکار( اجاره دهنده اسب و قاطر و الاغ)
    آینه ساز
    باروت کوب
    پنبه دوز
    آسیابان
    علاف( فروشنده علوفه)
    قصاب
    طباخ
    نمدمال
    کناس( تخلیه کننده چاه فاضلاب)
    شانه ساز
    بقال
    نساج( پارچه باف)
    سبزیکار
    تخمه فروش
    دباغ
    چرم ساز
    قناد
    خباز
    پنیر فروش
    ریسمان فروش
    شماع(شمع ساز)
    گاوکش
    ذغال فروش
    بنا

    خشتمال
    تره بارچی
    قهوه چی
    خراط
    گچکوب
    ظرف فروش
    زهتاب(کسی که روده گوسفند را می تابد )
    شمشیرگر(شمشیرساز)
    کارد گر
    تنباکو فروش
    پاره دوز

    بنکدار
    توتون فروش
    دوا فروش
    کلاه مال
    خرده فروش
    کوزه گر
    دقاق (آردفروش)
    لبو فروش
    حمامی
    نخود بریز(کسی که دانه های فندق و پسته و بادام را برای درست کردن آجیل بو می دهد)
    زارع
    صابون پز
    کبابی جگرکی
    مجری ساز( مجری به کسر میم به صندوقچه کوچک فلزی گفته می شد)
    حلبی ساز
    سبزی فروش
    عطار
    نجار
    بزاز
    سمسار
    بوریا باف (حصیرباف)
    سفید گر(کسی که ظروف مختلف فلزی را قلع اندود می کرد)
    پاتیل ساز
    پوست دوز
    گازر (لباس شوی)
    کفاش
    نفت فروش
    چینی بند زن
    کاسه گر
    سر قاطر
    الاغ شمار
    زرد چوبه کوب
    کله پز
    کیپائی( سیرابی فروش)
    قاشق تراش
    پنبه فروش
    بقله فروش(فروشنده حبوبات)
    ساعت ساز
    مقنی( حفرکننده قنات و چاه آب)
    سلاخ
    نشاسته ساز
    فالوده و بستنی فروش
    سکاک( سازنده گاوآهن)
    کرباس دوز

    دست فروش
    بلم ران
    قالی باف
    اصطلخی ( دارنده استخر)

    پیله ور( کسی که دارو و ادویه و ... را در محله ها می فروخت)

    غسال (مرده شوی)
    شعر باف
    قناویز باف( بافنده نوعی چارچه نخی رنگی)
    ابریشم تاب
    to continue, please follow me on my page

  4. 13 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #33
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال
    شیر خورشید چگونه به روی پرچم ایران گذاشته و برداشته شد

    پيشينه

    نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد
    فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دُر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است
    محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند
    به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دُرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند "
    با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد

    نخستين تصوير بر روي پرچم ايران

    در سال 355 خورشيدي 976 ميلادي که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال 1979 ميلادي

    افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير

    در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد

    پرچم در دوران صفويان

    در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش

    پرچم در عهد نادرشاه افشار

    نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند

    دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه

    در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود

    اميرکبير و پرچم ايران

    ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد

    انقلاب مشروطيت و پرچم ايران

    با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامهً ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضس باشد

    پرچم بعد از انقلاب

    در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانهً جمهوري اسلامي (تشکيل شده با حروف الله اکبرکه شباهت زيادي به علامت پرچم سيلک ها، يک گروه تندروي هندي دارد) در وسط آن قرار دارد

    برگرفته از سايت رسمی شهرام همايون: /http://www.shahramhomayoun.com

  6. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #34
    عضو فعال PASHA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,275
    تشکر
    8,642
    تشکر شده 5,731 بار در 1,245 ارسال
    میترا طاهری که از پدر ایرانی و مادر فرانسوی می باشد او به طور چند سال متوالی به عنوان زیباتری مجری جهان شناخته شده است و هم اکنون به عنوان مجری خبری در شبکه LCI فرانسه مشغول به کار است او تنها یک بار و در زمانی که فقط ۳ سال داشته است به ایران سفر کرده است.






  8. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید PASHA از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #35
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    انگلیسی​ها تشکر نمی​کنند/ نتایج یک نظرسنجی جالب

    طبق یک نظرسنجی در کشور انگلیس حقایق جدیدی درباره زبان نسل جدید معلوم شده است.


    این روزها اکثر مردم روی کره زمین به خصوص کسانی که در غرب این کره زندگی می کنند به جای یک کلمه ساده قدردانی از کلمات دیگر استفاده می کنند. بر اساس یک نظرسنجی و مطالعه میدانی معلوم شده است که بیشتر افراد در جواب به خوبی و نیکی دیگران به جای تشکر از کلمات دیگر برای واکنش به آنها استفاده می کنند.

    کلمه فرانسوی «مرسی» شاید بیشترین کلمه ای باشد که در میان مردم جهان برای تشکر استفاده می شود ولی جالب است که تنها 5هزار نفر از مردم بریتانیا برای کلمه تشکر از زبان مادری خود استفاده می کنند در حالی که این کلمه در نسل گذشته انگلیسی زبانها بیشتر بود.

    بر اساس نظرسنجی شبکه تلویزیونی فود انگلیس کلمه تنک یو (thank you) در نسل جدید انگلیسی ها کمتر استفاده می شود و به جای آن از کلمات کوچتر و سریع تر زبانهای دیگر استفاده می شود.

    نیک توروگود مدیر این شبکه با این نظرسنجی اعتقاد دارد مرگ تشکر به زبان انگلیسی فرارسیده است و باید در نسل های آینده منتظر مرگ واژه های دیگر باشیم.
    to continue, please follow me on my page

  10. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #36
    مدیر Captain Nemo آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    آبادان
    نوشته ها
    2,911
    تشکر
    72,558
    تشکر شده 21,295 بار در 2,970 ارسال
    در صفر مطلق چه اتفاقی می افتد


    آیا میدانید در دمای صفر مطلق (273 – سانتیگراد) چه اتفاقاتی میافتد؟ چرا دستیابی به این دما هیچ وقت در عمل امکانپذیر نیست و چه نقاط یا اجرامی در زمین، یا حتی دنیا وجود دارند که به این دما نزدیکند؟

    بهنوش خرمروز

    حتما درباره صفر مطلق شنیدهاید، تقریبا 273 درجه سانتیگراد زیر صفر. آیا میدانید در این دمای خاص چه اتفاقاتی میافتد؟ چرا دستیابی به این دما هیچ وقت در عمل امکانپذیر نبوده است؟ و چه نقاط یا اجرامی در زمین، یا حتی دنیا وجود دارند که به این دما نزدیکند؟

    در واقع به نظر میرسد که هنوز هم ما جواب این سوالها را کامل نمیدانیم، زیرا اتفاقاتی که در این دما میافتند، همچنان شگفتانگیز و غافلگیرکننده است. برای نمونه، هفته پیش دانشمندان اعلام کردهاند که مولکولهای گاز بسیار سرد شده میتوانند تا صد بار بیشتر از مولکولهای گاز در دمای اتاق، واکنش شیمیایی داشته باشند.

    به گزارش نیوساینتیست، در آزمایشهایی که در دمای نزدیک به دمای اتاق صورت میگیرند، واکنشهای شیمیایی با کاهش دما کندتر میشوند. اما اخیرا دانشمندان متوجه شدهاند که در دمای نزدیک به صفر مطلق (15/273- سانتیگراد یا صفر درجه کلوین) تبادل اتمها کماکان انجام میگیرد و این امر، باعث ایجاد اتصالات شیمیایی جدید در این فراید میشود. به نظر میرسد این فرایند مدیون تاثیرات خارقالعاده کوانتومی است که قابلیتهای مولکولها را در دمای پایین افزایش میدهد.

    به گفته دبورا جین از دانشگاه کلرادو که مقالهای در مورد این یافته جدید منتشر کرده، شاید خیلی منطقی به نظر برسد که انتظار نداشته باشیم در صفر مطلق اثری از واکنشهای شیمیایی باشد، اما در واقع این طور نیست و در این دما واکنشهای فراوانی صورت میگیرد.

    اما چرا دست یافتن به دمای صفر مطلق غیرممکن است؟

    از نظر عملی، این کار نیاز به این دارد که گرمای گاز را بگیرید؛ اما هر چه دما را پایین بیاورید، گرمای بیشتری را باید از گاز بگیرید. در واقع برای رسیدن به صفر مطلق باید این کار را تا بینهایت ادامه داد. در زبان کوانتوم، باید به سراغ اصل عدم قطعیت هایزنبرگ برویم که میگوید هر چه دقیقتر در مورد سرعت یک ذره بدانیم، کمتر در مورد موقعیت آن خواهیم دانست و برعکس. بنابراین اگر میدانید که اتمهایتان در آزمایشتان وجود دارند، باید تاحدی نسبت به سرعت حرکت آنها و این که بالای صفر مطلق هستند یا نه، نامطمئن باشید، مگر این که وسعت آزمایش شما به اندازه کل هستی باشد!

    فکر میکنید سردترین جای منظومه شمسی ما کجاست؟

    سردترین جایی که تا به حال در منظومه شمسی ما پیدا شده، روی کره ماه است. سال گذشته، ماهواره اکتشافی ماه ناسا، دمای گودال همیشه در سایهای را در قطب جنوب ماه اندازهگیری کرد: 240- درجه سانتیگراد. این دما حتی از دمای اندازهگیری شده برای پلوتو که فاصلهاش از خورشید 40 برابر فاصله زمین از خورشید است نیز 10 درجه سردتر است.

    فکر میکنید سردترین جرم طبیعی دنیا چه چیزی باشد؟

    نجوم

    سردترین جای شناخته شده دنیا، قلب سحابی بومرنگ است که در منظومه قنطورس قرار گرفته و پنجهزار سال نوری با ما فاصله دارد. دانشمندان در سال 1997/ 1376 گزارش کردند که گازهای به جا مانده از یک ستاره مرکزی در حال مرگ، با سرعت خبرهکنندهای جارو میشوند و آن ناحیه از فضا تا دمای یک درجه کلوین سرد شده است، یعنی تنها یک درجه گرمتر از دمای صفر مطلق. معمولا آثار به جا مانده از تشعشعات حاصل از انفجار بزرگ، یا همان تابش ریزموج زمینه کیهانی، ابرهای گازی موجود در فضا را تا 2.7 کلوین گرم می کند. اما انبساط سحابی بومرنگ نوعی یخچال کیهانی پدید آورده که باعث میشود گازها سرمای غیرعادی خود را همچنان حفظ کنند و گرمتر از این نشوند.

    [فضاپیمای پلانک] با این حساب، سردترین جسم موجود در فضا چیست؟

    اگر ماهوارههای مصنوعی را هم به حساب بیاورید، هنوز اجرام سردتری هم پیدا میشود. برخی ابزار موجود در تلسکوپ فضایی پلانک متعلق به آژانس فضایی اروپا، که اردیبهشت ماه 1388 به فضا پرتاب شد، تا دمای 0.1 کلوین سرد شدهاند تا پارازیتهای ریزموجی را که ممکن است دید ماهواره را مختل نمایند، متوقف کنند. محیط فضا، در ترکیب با سیستمهای خنککننده مکانیکی و سرمازاهایی که از گازهای هلیوم و هیدروژن استفاده میکردند، طی چهار مرحله متوالی توانستند سردترین جرم فضا را در 0.1 کلوین نگه دارند.

    کمترین دمایی که در آزمایشگاهها به آن دست یافتهایم، چه قدر بوده است؟

    با همه آنچه گفته شد، رکورد کمترین دما متعلق به یک آزمایشگاه روی سیاره زمین است. در سال 2003/ 1382 دانشمندان موسسه فناوری ماساچوست (ام.آی.تی) اعلام کردند که ابری از اتمهای سدیم را تا 0.45 نانوکلوین سرد کردهاند، که این رقم رکورد را شکست. پیش از آن، در سال 1999/ 1378 دانشمندان دانشگاه صنعتی هلسینکی در کشور فنلاند توانسته بودند قطعهای از فلز رودیم را تا 1 نانوکلوین سرد نمایند. با این وجود، این دما تنها برای نوع خاصی از جنبش (که در کوانتوم چرخش هستهای نامیده میشود) است و نه دمای کلی همه جنبشهای ممکن.

    فکر میکنید گازها در دمای نزدیک به صفر مطلق چه رفتار عجیب و غریبی از خود نشان میدهند؟

    در گازها، مایعات و جامداتی که روزمره با آنها سر و کار داریم، جنبش اتمها و مولکولها و برخورد آنها با یکدیگر باعث گرما یا انرژی حرارتی میشود. اما در دماهای بسیار پایین، چنین نیست. در این دماها، قوانین عجیب مکانیک کوانتوم حاکم است؛ به طوری که مولکولها به روال معمول با یکدیگر برخورد نمیکنند، بلکه امواج مکانیکی کوانتوم آنها گسترش مییابند و با هم همپوشانی پیدا میکنند. وقتی آنها بدین صورت همپوشانی پیدا میکنند، حالت چگالش بوز- انیشتین را شکل میدهند که در آن، اتمها به نحوی رفتار میکنند که انگار یک اَبَراتم واحد هستند. اولین چگالش بوز- انیشتین خالص، در سال 1995/ 1374 در کلرادو با استفاده از ابر اتمهای روبیدیومی ساخته شد که تا دمای کمتر از 170 درجه کلوین سرد شده بودند و پدیدآورندگان آن، توانستند جایزه نوبل فیزیک را از آن خود کنند.
    یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

    شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

  12. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید Captain Nemo از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #37
    عضو فعال ماهور آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    نوشته ها
    1,238
    تشکر
    15,010
    تشکر شده 10,491 بار در 1,256 ارسال
    16 شهر جهان که ارزش دیدن دارد به انتخاب فارن پالیسی

    نشریه فارن پالیسی ایالات متحده امریکا، استانبول و آنکارا را جزو ۱۶ شهر استراتژیک جهانی که ارزش دیدن دارد معرفی کرد.


    نشریه فارن پالیسی ایالات متحده امریکا، استانبول و آنکارا را جزو ۱۶ شهر استراتژیک جهانی که ارزش دیدن دارد معرفی کرد.

    این نشریه معتبر با موضوع سیاست خارجی امریکا، در لیست منتشره با عنوان «۱۶ شهرجهان که باید دید»، استانبول و آنکارا را نیز در ردیف چهارم شهرهای استراتژیک جهانی قرار داده است.

    در لیست منتشره این نشریه که از سوی متخصصین دانشگاههای هاروارد و کلمبیا آماده شده است، واشنگتن، نیویورک و شیکاگو نیز در رده های نخست شهرهای استراتژیک جهان قرار دارند.

    در این لیست پس از پکن، هنگ کنک، برلین و فرانکفورت نام استانبول و آنکارا در ردیف چهارم ذکر شده است.

    در نشریه فارن پالسی که تصویری از پل گالاتای استانبول نیز در آن نقش بسته، این شهر با گذشته غنی تاریخی و مرکزیت امپراطوریهای بزرگ، بعنوان شهری کلیدی ذکر گردیده است.

    در این نشریه همچنین تاکید شده است استانبول و آنکارا بسرعت بسوی تبدیل به یک نقطه ارتباطی جهانی پیش می روند.
    چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
    گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر...

  14. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید ماهور از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #38
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    113
    تشکر
    1,975
    تشکر شده 633 بار در 106 ارسال

    معنای هر انگشت برای انگشتر

    انگشت شست: نشان دهنده قدرت اراده در فرد است. این انگشت با خودِ درونی فرد در ارتباط است. وقتی به شما گفته می شود که در انگشت شستتان انگشتری بیندازید، به دقت مراقب تغییراتی که در زندگیتان اتفاق می افتد باشید. این انگشتر قدرت اراده شما را تقویت خواهد کرد.

    انگشت اشاره: نشان دهنده قدرت، رهبری و جاه طلبی است. این انگشت نشان دهنده یک نوع قدرت خاص است. این مسئله به خصوص در قدیم الایام وقتی پادشاهان قدرتمند در انگشت اشاره خود انگشتر می انداختند بیشتر نمود دارد. درنتیجه، انداختن انگشتر در این انگشت به شما در این زمینه کمک می کند.

    انگشت وسط : نشاندهنده فردیت و هویت فرد است. این انگشت که در وسط قرار گرفته است نشاندهنده یک زندگی متعادل و متوزان است. انداختن انگشتر در این انگشت به شما کمک میکند زندگی متعادل تری داشته باشید.

    انگشت انگشتری:انگشت چهارم شماست. انگشت انگشتری دست چپ با قلب رابطه مستقیم دارد. به خاطر همین است که حلقه ازدواج در این انگشت انداخته می شود. این انگشت همچنین نشاندهنده احساسات و خلاقیت در فرد است. انداختن انگشتر در انگشت چهارم دست راست به شما کمک می کند در زندگی خود خوشبین تر باشید.

    انگشت کوچک: نشاندهنده همه چیز در روابط شماست. این انگشت نشاندهنده روابط ما با محیط بیرون میباشد و دقیقاً مخالف شست است که به خودِ درونی ما اشاره دارد. این انگشت نشاندهنده رفتار ما با دیگران است. انداختن انگشتر در این انگشت به شما کمک میکند روابط خود را تقویت کنید، به خصوص درمورد ازدواج. به ارتقاء روابط کاری هم کمک میکند.

  16. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید شهرام از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #39
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    113
    تشکر
    1,975
    تشکر شده 633 بار در 106 ارسال

    اسرار روانشناسانه از شکل امضا!

    *کسانی که به طرف عقربهای ساعت امضاء میكنند انسانهای منطقی هستند.

    *كسانی كه بر عكس عقربههای ساعت امضاء میكنند دیر منطق را قبول میكنند و بیشتر غیر منطقی هستند.

    *کسانی كه از خطوط عمودی استفاده میكنند لجاجت و پافشاری در امور دارند.

    *كسانی كه از خطوط افقی استفاده میكنند انسانهای منظّم هستند.

    *كسانی كه با فشار امضاء میكنند در كودكی سختی كشیدهاند.

    *كسانی كه پیچیده امضاء میكنند شكّاك هستند.

    *كسانی كه در امضای خود اسم و فامیل مینویسند خودشان را در فامیل برتر میدانند.

    *كسانی كه در امضای خود فامیل مینویسند دارای منزلت هستند.

    *كسانی كه اسمشان را مینویسند و روی اسمشان خط میزنند شخصیت خود را نشناختهاند.
    *كسانی كه به حالت دایره و بیضی امضاء میكنند، كسانی هستند كه میخواهند به قله برسند.

  18. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید شهرام از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #40
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    نام روزهای هفته فرنگی از گاهنامه کهن ايرانی برگرفته شده است

    نام روزهای هفته در ايران کهن بدين گونه بوده است:

    کیوان شید = شنبه
    مهرشید = یکشنبه
    مه شید = دوشنبه
    بهرام شید = سه شنبه
    تیرشید = چهارشنبه
    هرمزشید = پنجشنبه
    ناهیدشید یا آدینه = جمعه


    اينک با بررسی ريشه های اين واژگان به اين برآيند ساده می رسيم:

    کیوان شید = شنبه

    Saturday = Satur + day
    Saturn = کیوان
    ------------------------------------------------------------------------------
    مهرشید = یکشنبه

    Sunday = Sun + day
    Sun = خور (خورشید) = مهر
    ------------------------------------------------------------------------------
    مه شید = دوشنبه

    Monday = Mon + day
    Moon = ماه
    --------------------------------------------------------------------------------
    بهرام شید = سه شنبه

    Tuesday = Tues + day
    * Tues = god of war = Mars = بهرام
    *
    Tuesday
    O.E. Tiwesdæg, from Tiwes, gen. of Tiw "Tiu," from P.Gmc. *Tiwaz "god of the sky," differentiated specifically as Tiu, ancient Germanic god of war, from PIE base *dyeu- "to shine" (see diurnal). Cf. O.N. tysdagr, Swed. tisdag, O.H.G.ziestag. The day name (second element dæg, see day) is a translation of L. dies Martis (cf. It. martedi, Fr. Mardi) "Day of Mars," from the Roman god of war, who was identified with Germanic Tiw (though etymologically Tiw is related to Zeus), itself a loan-translation of Gk. Areos hemera. In cognate Ger. Dienstag and Du. Dinsdag, the first element would appear to be Gmc. ding, þing "public assembly," but it is now thought to be from Thinxus, one of the names of the war-god in Latin inscriptions.
    ---------------------------------------------------------------------------
    تیرشید = چهارشنبه

    Wednesday = Wednes + day
    * Wednes = day of Mercury = Mercury = تیر
    *
    Wednesday
    O.E. Wodnesdæg "Woden's day," a Gmc. loan-translation of L. dies Mercurii "day of Mercury" (cf. O.N. Oðinsdagr, Swed.Onsdag, O.Fris. Wonsdei, M.Du. Wudensdach). For Woden, see Odin. Contracted pronunciation is recorded from 15c. The Odin-based name is missing in German (mittwoch, from O.H.G. mittwocha, lit. "mid-week"), probably by influence of Gothic, which seems to have adopted a pure ecclesiastical (i.e. non-astrological) week from Greek missionaries. The Gothic model also seems to be the source of Pol. sroda, Rus. sreda "Wednesday," lit. "middle."
    --------------------------------------------------------------------------
    هرمزشید = پنجشنبه

    Thursday = Thurs + day
    * Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز
    *
    Thursday
    O.E. Þurresdæg, perhaps a contraction (influenced by O.N. Þorsdagr) of Þunresdæg, lit. "Thor's day," from Þunre, gen. ofÞunor "Thor" (see Thor); from P.Gmc. *thonaras daga- (cf. O.Fris. thunresdei, M.Du. donresdach, Du. donderdag, O.H.G.Donares tag, Ger. Donnerstag "Thursday"), a loan-translation of L. Jovis dies "day of Jupiter," identified with the Gmc. Thor (cf. It. giovedi, O.Fr. juesdi, Fr. jeudi, Sp. jueves), itself a loan-translation of Gk. dios hemera "the day of Zeus."
    -------------------------------------------------------------------------
    ناهیدشید یا آدینه = جمعه

    Friday = Fri + day
    * Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهید
    *
    Friday
    O.E. frigedæg "Frigga's day," from Frige, gen. of Frig (see Frigg), Germanic goddess of married love, a West Germanic translation of L. dies Veneris "day of (the planet) Venus," which itself translated Gk. Aphrodites hemera. Cf. O.N. frijadagr, O.Fris. frigendei, M.Du. vridach, Du. vrijdag, Ger. Freitag "Friday," and the Latin-derived cognates O.Fr. vendresdi, Fr.vendredi, Sp. viernes. In the Germanic pantheon, Freya (q.v.) corresponds more closely in character to Venus than Frigg does, and some early Icelandic writers used Freyjudagr for "Friday." Black Friday as the name for the busy shopping day after U.S. Thanksgiving holiday is said to date from 1960s and perhaps was coined by those who had the job of controlling the crowds, not by the merchants; earlier it was used principally of days when financial markets crashed.
    to continue, please follow me on my page

  20. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 4 از 6 نخست 123456 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •