صفحه 3 از 70 نخست 1234561353 ... آخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 698

موضوع: @@@ حکایت نامه @@@

  1. #21
    مدیر Captain Nemo آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    آبادان
    نوشته ها
    2,911
    تشکر
    72,538
    تشکر شده 21,295 بار در 2,970 ارسال
    حکایت

    روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از
    یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.

    کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی
    پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک
    معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و
    دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه
    حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه
    سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با
    چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون
    آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را
    بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما
    اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

    این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه
    بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان
    تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه
    انداخت. ولی چیزی نگفت !

    سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

    تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟

    اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :

    1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.

    2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.

    3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند
    تا پدرش به زندان نیفتد.

    لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر
    منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان را
    نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.

    به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!

    و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد :

    دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت
    و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش
    لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های
    دیگر غیر ممکن بود.

    در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم
    نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود
    سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است....

    و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه
    سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را
    که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه
    حیرت کرده است.

    نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود.

    1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.

    2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.

    3ـ هفته شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه
    یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

    شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

  2. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید Captain Nemo از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #22
    عضو فعال گرگین خان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    نوشته ها
    1,091
    تشکر
    710
    تشکر شده 8,162 بار در 1,073 ارسال





    · درس اول :
    يه روز مسوول فروش ، منشي دفتر ، و مدير شرکت براي ناهار به سمت سلف قدم مي زدند…
    يهو يه چراغ جادو روي زمين پيدا مي کنن و روي اون رو مالش ميدن و جن چراغ ظاهر ميشه…
    جن ميگه: من براي هر کدوم از شما يک آرزو برآورده مي کنم…
    منشي مي پره جلو و ميگه: اول من ، اول من!
    من مي خوام که توي باهاماس باشم ، سوار يه قايق بادباني شيک باشم و هيچ نگراني و غمي از دنيا نداشته باشم !
    پوووف! منشي ناپديد ميشه .......
    ! بعد مسوول فروش مي پره جلو و ميگه: حالا من ، حالا من
    من مي خوام توي هاوايي کنار ساحل لم بدم ، يه ماساژور شخصي و يه منبع بي انتهاي نوشيدني ! داشته باشم و تمام عمرم حال کنم ...
    پوووف! مسوول فروش هم ناپديد ميشه…
    بعد جن به مدير ميگه: حالا نوبت توئه…
    مدير ميگه: من مي خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توي شرکت باشن !!!
    نتيجه : اخلاقي اينکه هميشه اجازه بده که رئيست اول صحبت کنه !




    · درس دوم :
    يه روز يه کشيش به يه راهبه پيشنهاد مي کنه که با ماشين برسوندش به مقصدش…
    راهبه سوار ميشه و راه ميفتن…
    چند دقيقه بعد راهبه پاهاش رو روي هم ميندازه و کشيش زير چشمي يه نگاهي به پاي راهبه ميندازه…
    راهبه ميگه: پدر روحاني ، روايت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بيار… !
    کشيش قرمز ميشه و به جاده خيره ميشه...
    چند دقيقه بعد بازم شيطون وارد عمل ميشه و کشيش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پاي راهبه تماس ميده…!
    راهبه باز ميگه: پدر روحاني! روايت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بيار!!!
    کشيش زير لب يه فحش ميده و بيخيال ميشه و راهبه رو به مقصدش مي رسونه…
    بعد از اينکه کشيش به کليسا بر مي گرده سريع ميدوه و از توي کتاب روايت مقدس ۱۲۹ رو پيدا مي کنه و مي بينه که نوشته: به پيش برو و عمل خود را پيگيري کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادماني که مي خواهي ميرسي !!!
    نتيجه اخلاقي اينکه اگه توي شغلت از اطلاعات شغلي خودت کاملا آگاه نباشي، فرصتهاي بزرگي رو از دست ميدي!!!



    · درس سوم :
    بلافاصله بعد از اينکه زن پيتر از زير دوش حمام بيرون اومد پيتر وارد حمام شد
    همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد
    زن پيتر يه حوله دور خودش پيچيد و رفت تا در رو باز کنه…
    همسايه شون -رابرت- پشت در ايستاده بود
    تا رابرت زن پيتر رو ديد گفت: همين الان ۱۰۰۰ دلار بهت ميدم اگه اون حوله رو بندازي زمين!
    بعد از چند لحظه ، زن پيتر حوله رو ميندازه و رابرت چند ثانيه تماشا مي کنه و ۱۰۰۰ دلار به زن پيتر ميده و ميره…!
    زن دوباره حوله رو دور خودش پيچيد و برگشت
    پيتر پرسيد: کي بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسايه مون بود…
    پيتر گفت: خوبه… چيزي در مورد ۱۰۰۰ دلاري که به من بدهکار بود گفت؟!!
    نتيجه اخلاقي: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسي داريد که به اعتبار و آبرو مربوط ميشه ، هميشه بايد در وضعيتي باشيد که بتونيد از اتفاقات قابل اجتناب جلوگيري کنيد !!!



    · درس چهارم :
    من خيلي خوشحال بودم !
    من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بوديم والدينم خيلي کمکم کردند دوستانم خيلي تشويقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده اي بود…
    فقط يه چيز من رو يه کم نگران مي کرد و اون هم خواهر نامزدم بود…!
    اون دختر باحال ، زيبا و جذابي بود که گاهي اوقات بي پروا با من شوخي هاي ناجوري مي کرد و باعث مي شد که من احساس راحتي نداشته باشم…
    يه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون براي انتخاب مدعوين عروسي !
    سوار ماشينم شدم و وقتي رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت :
    اگه همين الان ۵۰۰ دلار به من بدي بعدش حاضرم با تو …………….!
    من شوکه شده بودم و نمي تونستم حرف بزنم…
    اون گفت: من ميرم توي اتاق خواب و اگه تو مايل به اين کار هستي بيا پيشم…
    وقتي که داشت از پله ها بالا مي رفت من بهش خيره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقيقه ايستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم…!
    يهو با چهره نامزدم و چشمهاي اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم!!!
    پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بيرون اومدي…!
    ما خيلي خوشحاليم که چنين دامادي داريم و هيچکس بهتر از تو نمي تونستيم براي دخترمون پيدا کنيم به خانوادهء ما خوش اومدي !!!
    نتيجه اخلاقي: هميشه کيف پولتون رو توي داشبورد ماشينتون بذاريد !!!





    · درس پنجم :
    يه شب خانم خونه به خونه بر نميگرده و تا صبح پيداش نميشه!
    صبح بر ميگرده خونه و به شوهرش ميگه كه ديشب مجبور شده خونه يكي از دوستهاي صميميش (مونث) بمونه.....
    شوهر بر ميداره به ۲۰ تا از صميمي ترين دوستهاي زنش زنگ ميزنه ولي هيچكدومشون حرف خانم خونه رو تاييد نميكنن!
    يه شب آقاي خونه تا صبح برنميگرده خونه. صبح وقتي مياد به زنش ميگه كه ديشب مجبور شده خونه يكي از دوستهاي صميميش (مذكر) بمونه...
    خانم خونه بر ميداره به ۲۰ تا از صميمي ترين دوستهاي شوهرش زنگ ميزنه : ۱۵ تاشون تاييد ميكنن كه آقا تمام شب رو خونهء اونا مونده! ۵ تاي ديگه حتي ميگن كه آقا هنوزم خونه اونا پيش اوناست !!!
    نتيجه اخلاقي: يادتون باشه كه مردها دوستهاي بهتري هستند !



    · درس ششم :
    چهار تا دوست كه ۳۰ سال بود همديگه رو نديده بودند توي يه مهموني همديگه رو مي بينن و شروع مي كنن در مورد زندگي هاشون براي همديگه تعريف كنن....
    بعد از مدتي يكي از اونا بلند ميشه ميره دستشويي. سه تاي ديگه صحبت رو مي كشونن به تعريف از فرزندانشون :
    اولي: پسر من باعث افتخار و خوشحالي منه. اون توي يه كار عالي وارد شد و خيلي سريع پيشرفت كرد.
    پسرم درس اقتصاد خوند و توي يه شركت بزرگ استخدام شد و پله هاي ترقي رو سريع بالا رفت و حالا شده معاون رئيس و اونقدر پولدار شده كه حتي براي تولد بهترين دوستش يه مرسدس بنز بهش هديه داد !
    دومي: جالبه. پسر من هم مايه افتخار و سرفرازي منه. توي يه شركت هواپيمايي مشغول به كار شد و بعد دوره خلباني گذروند و سهامدار شركت شد و الان اكثر سهام اون شركت رو تصاحب كرده... پسرم اونقدر پولدار شد كه براي تولد صميميترين دوستش يه هواپيماي خصوصي بهش هديه داد !!!
    سومي: خيلي خوبه. پسر من هم باعث افتخار من شده ...
    اون توي بهترين دانشگاههاي جهان درس خوند و يه مهندس فوق العاده شد. الان يه شركت ساختماني بزرگ براي خودش تاسيس كرده و ميليونر شده.. پسرم اونقدر وضعش خوبه كه براي تولد بهترين دوستش يه ويلاي ۳۰۰۰ متري بهش هديه داد!
    هر سه تا دوست داشتند به همديگه تبريك مي گفتند كه دوست چهارم برگشت سر ميز و پرسيد اين تبريكات به خاطر چيه؟!
    سه تاي ديگه گفتند: ما در مورد پسرهامون كه باعث غرور و سربلندي ما شدن صحبت كرديم راستي تو در مورد فرزندت چي داري تعريف كني؟!
    چهارمي گفت: دختر من رقاص کاباره شده و شبها با دوستاش توي يه كلوپ مخصوص كار ميكنه!
    سه تاي ديگه گفتند: اوه مايه خجالته چه افتضاحي !!!
    دوست چهارم گفت: نه! من ازش ناراضي نيستم. اون دختر منه و من دوستش دارم.... در ضمن زندگي بدي هم نداره.
    اتفاقا همين دو هفته پيش به مناسبت تولدش از سه تا از صميمي ترين دوست پسراش يه مرسدس بنز و يه هواپيماي خصوصي و يه ويلاي ۳۰۰۰ متري هديه گرفت !!!
    نتيجه اخلاقي: هيچوقت به چيزي كه كاملا در موردش مطمئن نيستي افتخار نكن !!!





    · درس هفتم :
    توي اتاق رختكن كلوپ گلف ، وقتي همه آقايون جمع بودند يهو يه موبايل روي يه نيمكت شروع ميكنه به زنگ زدن.
    مردي كه نزديك موبايل نشسته بود دكمه اسپيكر موبايل رو فشار ميده و شروع مي كنه به صحبت.
    بقيه آقايون هم مشغول گوش كردن به اين مكالمه ميشن ...
    مرد: الو؟
    صداي زن اونطرف خط: الو سلام عزيزم. تو هنوز توي كلوپ هستي؟
    مرد: آره !
    زن: من توي فروشگاه بزرگ هستم
    اينجا يه كت چرمي خوشگل ديدم كه فقط ۱۰۰۰ دلاره! اشكالي نداره اگه بخرمش؟
    مرد : نه. اگه اونقدر دوستش داري اشكالي نداره!
    زن: من يه سري هم به نمايشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهاي جديد ۲۰۰۶ رو ديدم... يكيشون خيلي قشنگ بود قيمتش ۲۶۰۰۰۰ دلار بود !
    مرد: باشه. ولي با اين قيمت سعي كن ماشين رو با تمام امكانات جانبي بخري !
    زن: عاليه. اوه يه چيز ديگه اون خونه اي رو كه قبلا ميخواستيم بخريم دوباره توي بنگاه گذاشتن براي فروش. ميگن ۹۵۰۰۰۰ دلاره
    مرد: خب… برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولي سعي كن ۹۰۰۰۰۰ دلار بيشتر ندي !!!
    زن: خيلي خوبه. بعدا مي بينمت عزيزم.. خداحافظ
    مرد: خداحافظ
    بعدش مرد يه نگاهي به آقايوني كه با حسرت نگاهش ميكردن ميندازه و ميگه: كسي نميدونه كه اين موبايل مال كيه ؟!
    نتيجه اخلاقي: هيچوقت موبايلتونو جايي جا نذارين !!!



    · درس هشتم :
    يه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سي و پنجمين سالگرد ازدواجشون رفته بودند بيرون كه يه جشن كوچيك دو نفره بگيرن.
    وقتي توي پارك زير يه درخت نشسته بودند يهو يه فرشته كوچيك خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: چون شما هميشه يه زوج فوق العاده بودين و تمام مدت به همديگه وفادار بودين من براي هر كدوم از شما يه دونه آرزو برآورده ميكنم!
    زن از خوشحالي پريد بالا و گفت:
    ! چه عالي! من ميخوام همراه شوهرم به يه سفر دور دنيا بريم
    فرشته چوب جادوييش رو تكون داد و پوف! دو تا بليط درجه اول براي بهترين تور مسافرتي دور دنيا توي دستهاي زن ظاهر شد !
    حالا نوبت شوهر بود كه آرزو كنه .
    مرد چند لحظه فكر كرد و گفت:
    … اين خيلي رمانتيكه ولي چنين بخت و شانسي فقط يه بار توي زندگي آدم پيش مياد
    ! بنابراين خيلي متاسفم عزيزم آرزوي من اينه كه يه همسري داشته باشم كه ۳۰ سال از من كوچيكتر باشه
    زن و فرشته جا خوردند و خيلي دلخور شدند. ولي آرزو آرزوئه و بايد برآورده بشه.
    فرشته چوب جادوييش رو تكون داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد !!!
    نتيجه اخلاقي: مردها ممكنه زرنگ و بدجنس باشند ، ولي فرشته ها زن هستند !!!



    · درس نهم :
    يه مرد ۸۰ ساله ميره براي چك آپ. دكتر ازش در مورد وضعيت فعليش مي پرسه و پيرمرد با غرور جواب ميده:
    هيچوقت به اين خوبي نبودم. تازگيا با يه دختر ۲۵ ساله ازدواج كردم و حالا باردار شده و كم كم داره موقع زايمانش ميرسه
    نظرت چيه دكتر؟!
    دكتر چند لحظه فكر ميكنه و ميگه: خب بذار يه داستان برات تعريف كنم. من يه نفر رو مي شناسم كه شكارچي ماهريه.
    اون هيچوقت تابستونا رو براي شكار كردن از دست نميده.. يه روز كه مي خواسته بره شكار از بس عجله داشته اشتباهي چترش رو به جاي تفنگش بر ميداره و ميره توي جنگل!
    همينطور كه ميرفته جلو يهو از پشت درختها يه پلنگ وحشي ظاهر ميشه و مياد به طرفش شكارچي چتر رو مي گيره به طرف پلنگ و نشونه مي گيره و ….. بنگ! پلنگ كشته ميشه و ميفته روي زمين!!!
    پيرمرد با حيرت ميگه: اين امكان نداره! حتما يه نفر ديگه پلنگ رو با تير زده!
    دكتر يه لبخند ميزنه و ميگه: دقيقا منظور منم همين بود !!!
    نتيجه اخلاقي: هيچوقت در مورد چيزي كه مطمئن نيستي نتيجه كار خودته ادعا نداشته نباش






  4. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید گرگین خان از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #23
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال

    سرزمینی که مردمشان دزد بودند!!

    سرزميني بود که همه مردمش دزد بودند.

    شب ها هر کسي شاکليد و چراغ دستي دزدانش را بر مي داشت و مي رفت به دزدي خانه ي همسايه اش.

    در سپيده ي سحر باز مي گشت، به اين انتظار که خانه ي خودش هم غارت شده باشد.

    و چنين بود که رابطه ي همه با هم خوب بود و کسي هم از قاعده نافرماني نمي کرد. اين از آن مي دزديد و

    آن از ديگري و همين طور تا آخر و آخري هم از اولي. خريد و فروش در آن سرزمين کلاهبرداري بود، هم فروشنده

    و هم خريدار سر هم کلاه مي گذاشتند. دولت، سازمان جنايتکاراني بود که مردم را غارت مي کرد و مردم هم فکري

    نداشتند جز کلاه گذاشتن سر دولت. چنين بود که زندگي بي هيچ کم و کاستي جريان داشت و غني و فقيري وجود نداشت.
    ناگهان ـ کسي نمي داند چگونه ـ در آن سرزمين آدم درستي پيدا شد. شب ها به جاي برداشتن کيسه و چراغ دستي و بيرون زدن از خانه، در خانه مي ماند تا سيگار بکشد و رمان بخواند.
    دزد ها مي آمدند و مي ديدند چراغ روشن است و راهشان را مي گرفتند و مي رفتند.
    زماني گذشت. بايد براي او روشن مي شد که مختار است زندگي اش را بکند و چيزي ندزدد، اما اين دليل نمي شود
    چوب لاي چرخ ديگران بگذارد. به ازاي هر شبي که او در خانه مي ماند، خانواده اي در صبح فردا ناني بر سفره نداشت.
    مرد خوب در برابر اين دليل، پاسخي نداشت. شب ها از خانه بيرون مي زد و سحر به خانه بر مي گشت، اما به دزدي نمي رفت.
    آدم درستي بود و کاريش نمي شد کرد. مي رفت و روي پُل مي ايستاد و بر گذر آب در زير آن مي نگريست. باز مي گشت و مي ديد که خانه اش غارت شده است.
    يک هفته نگذشت که مرد خوب در خانه ي خالي اش نشسته بود، بي غذا و پشيزي پول. اما اين را بگوئيم که گناه از خودش بود.
    رفتار او قواعد جامعه را به هم ريخته بود. مي گذاشت که از او بدزدند و خود چيزي نمي دزديد. در اين صورت هميشه کسي بود که سپيده ي سحر به خانه مي آمد و خانه اش را دست نخورده مي يافت.

    خانه اي که مرد خوب بايد غارتش مي کرد. چنين شد که آناني که غارت نشده بودند، پس از زماني ثروت اندوختند و ديگر حال و حوصله ي به دزدي رفتن را نداشتند و از سوي ديگر آناني که براي دزدي به خانه ي مرد خوب مي آمدند، چيزي نمي يافتند و فقير تر مي شدند. در اين زمان ثروتمند ها نيز عادت کردند که شبانه به روي پل بروند و گذر آب را در زير آن تماشا ع کنند. و اين کار جامعه را بي بند و بست تر کرد، زيرا خيلي ها غني و خيلي ها فقير شدند.

    حالا براي غني ها روشن شده بود که اگر شب ها به روي پل بروند، فقير خواهند شد. فکري به سرشان زد: بگذار به فقير ها پول بدهيم تا براي ما به دزدي بروند. قرار داد ها تنظيم شد، دستمزد و درصد تعيين شد. و البته دزد ـ که هميشه دزد خواهد ماند ـ

    مي کوشد تا کلاهبرداري کند. اما مثل پيش غني ها غني تر و فقير ها فقير تر شدند.

    بعضي از غني ها آنقدر غني شدند که ديگر نياز نداشتند دزدي کنند يا بگذارند کسي برايشان بدزدد تا ثروتمند باقي بمانند.

    اما همين که دست از دزدي بر مي داشتند، فقير مي شدند، زيرا فقيران از آنان مي دزديدند. بعد شروع کردند به پول دادن

    به فقير تر ها تا از ثروتشان در برابر فقير ها نگهباني کنند. پليس به وجود آمد و زندان را ساختند.

    و چنين بود که چند سالي پس از ظهور مرد خوب، ديگر حرفي از دزديدن و دزديده شدن در ميان نبود، بلکه تنها از فقير و غني سخن گفته مي شد. در حاليکه همه شان هنوز دزد بودند.

    مرد خوب، نمونه ي منحصر به فرد بود و خيلي زود از گرسنگي در گذشت.


    ايتالو کالوينو
    to continue, please follow me on my page

  6. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #24
    مدیر Captain Nemo آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    آبادان
    نوشته ها
    2,911
    تشکر
    72,538
    تشکر شده 21,295 بار در 2,970 ارسال
    آیا معنی ماه های ایرانی را می دانید؟

    فروردین؛ فروردهای پاکان

    فروردین نام نخستین ماه از فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. بنا به عقیده پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با روان و وجدان از تن جدا گشته، برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر میبرند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان، هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب، به دنیای دیگر میروند

    اردیبهشت؛ طبیعت

    اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا اشاوهیشتا و در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت گفته شده که کلمهای است مرکب از دو جزء: جزء اول "اشا” از جمله لغاتی است که معنی آن بسیار منبسط است، راستی و درستی، تقدس، قانون و آئین ایزدی، پاکی…. و بسیار هم در اوستا به کار برده شده است. جزء دیگر این کلمه که واژه "وهیشت” باشد. صفت عالی است به معنای بهترین، بهشت فارسی به معنی فردوس از همین کلمه است. در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاکی و تقدس اهورامزداست و در عالم مادی نگهبانی کلیه آتش های روی زمین به او سپرده شده است. در معنی ترکیب لغت اردیبهشت "مانند بهشت” هم آمده است.

    خرداد؛ طبیعت

    خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در گاهشمار اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات ،در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: جزء هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، بنابراین هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. ایزدان تیر و باد و فروردین از همکاران خرداد میباشند. خرداد نماینده رسایی و کمال اهورامزداست و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.


    تیر؛ تماشای جنگل در جزیره

    تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی اطلاق میشود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند میشود و کشتزارها سیراب میگردد. تیشتر را در زبان های اروپایی سیریوس خوانده اند. هر گاه تیشتر از اسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران میدهد. این کلمه را نباید با واژه عربی به معنی سهم اشتباه کرد.

    مرداد؛ جنگل

    مرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات ،در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه جزء:اول "ا” ادات نفی به معنی نه، دوم "مرتا” به معنی مردنی و نابود شدنی نیست و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابراین امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. پس واژه "مرداد” به غلط استعمال میشود. در ادبیات مزدیسنا امرداد یکی از امشاسپندان است که نگهبانی نباتات با اوست.

    در مزدیسنا شخص باید به صفات مشخصه پنج امشاسپند دیگر که عبارتند از:

    نیک اندیشی، صلح و سازش، راستی و درستی، فروتنی و محبت به همنوع، تامین اسایش و امنیت بشر مجهز باشد تا به کمال مطلوب همه که از خصایص امرداد است نایل گردد.

    شهریور؛ جنگل

    شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور میدانند. کلمه ای است مرکب از دو جزء: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و جزء دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن وئیر یه یعنی برگزیده و آرزو شده و جمعاً یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده . این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات. چون نگهبانی فلزات با اوستاو را دستگیر فقرا و ایزد رحم و مروت خوانده اند. روایت شده است شهریور آزرده و دلتنگ میشود از کسی که سیم و زر را بد به کار اندازد یا بگذارد که زنگ بزند.

    مهر؛ محیط زیست

    در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر و در پهلوی میتر و در فارسی مهر گفته میشود. که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. اغلب خاورشناسان معنی اصلی مهر را واسطه و میانجی ذکر کرده اند. مهر واسطه است میان آفریدگار و آفریدگان. میثره در سانسکریت به معنی دوستی و پروردگار و روشنایی و فروغ است و در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان است. مهر ایزد هماره بیدار و نیرومند است و برای یاری کردن راستگویان و بر انداختن دروغگویان و پیمان شکنان در تکاپوست. مهر از برای محافظت عهد و پیمان و میثاق مردم گماشته شده است. از این رو فرشته فروغ و روشنایی نیز هست که هیچ چیز ار او پوشیده نمیماند. برای آن که از عهده نگهبانی بر آید اهورامزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده است. مقام مهر در بالای کوه "هرا” است، انجایی که نه روز است و نه شب، نه گرم است و نه سرد، نه ناخوشی و نه کثافت .مهر از آنجا بر ممالک آریایی نگران است. این آرامگاه خود به پهنای کره زمین است یعنی مهر در همه جا حاضر است و با شنیدن آوای ستمدیدگان آگاه گشته به یاری آنان میشتابد.

    آیین مهر در دین مسیح نیز مشهود است. ایزد مهر در اصل بجز ایزد خورشید بوده است اما بعدها آندو را یکی دانسته اند. مورخان یونانی مهر را به نام میترس یاد کرده اند و کر کرده اند که ایرانیان خورشید را به اسم "میترس” میستایند.از این خبر پیداست که در یک قرن پیش از میلاد مسیح آندو با یکدیگر مخلوط شده اند. نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است.

    آبان؛ محیط زیست

    در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در اوستا بارها "آپ” به معنی فرشته نگهبان آب استعمال شده و همه جا به صیغه جمع آمده است. نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه را، آبان می دانند. ایزد آبان موکل بر آهن است و تدبیر امور و مصالح ماه به او تعلق دارد. به سبب آنکه "زو” که یکی از پادشاهان ایران بود در این روز با افراسیاب جنگ کرده، او را شکست داده، تعاقب نمود و از ملک خویش بیرون کرد، ایرانیان این روز را جشن می گیرند، دیگر آنکه چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید مردم بسیار تلف گردیده و بعضی به ملک دیگر رفتند. عاقبت در همین روز باران شروع به باریدن کرد و بنابراین ایرانیان این روز را جشن کنند. آفتاب در این ماه در برج عقرب یا کژدم قرار میگیرد.

    آذر؛ محیط زیست

    در اوستا آتر، آثر، در پارسی باستان آتر، در پهلوی آتر، و در فارسی آذر میگویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگتری ایزدان است. آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. ایزد آذر نزد هندوان ،آگنی خولنده شده و در "ودا” (کتاب کهن و مقدس هندوان) از خدایان بزرگ به شمار رفته است. آفت اب در این ماه در برج قوس یاکماندار قرار می گیرد.

    دی؛ زمستان، یخ ، برف رودخانه

    در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار است و غالبا صفت اهورامزدا است و آن از مصدر "دا” به معنی دادن و افریدن است. در خود اوستا صفت دثوش (=دی)برای تعیین دهمین ماه استعمال شده است. در میان سی روز ماه، روزهای هشتم و بیست و سوم به دی (آفریدگار،دثوش) موسوم است. برای اینکه سه روز موسوم به "دی” با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد میپیوندند. مثلا روز هشتم را "دی باز” و روز پانزدهم را "دی بمهر” و….دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.

    بهمن؛ برف

    در اوستا وهومنه ،در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: "وهو” به معنی خوب و نیک و "مند” از ریشه من به معنی منش: پس یعنی بهمنش، نیک اندیش، نیک نهاد. نخستین آفریده اهورامزدا است و یکی از بزرگترین ایزدان مزدیسنا. در عالم روحانی مظهر اندیشه نیک و خرد و توانایی خداوند است. انسان را از عقل و تدبیر بهره بخشید تا او را به آفریدگار نزدیک کند. یکی از وظایف بهمن این است که به گفتار نیک را تعلیم می دهد و از هرزه گویی باز میدارد. خروس که از مرغکان مقدس به شمار میرود و در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را رانده، مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کار میخواند، ویژه بهمن است. همچنین لباس سفید هم از آن وهمن است. همه جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و کشتار در بهمن روز منع شده است. بنا به نوشته ابوریحان بیرونی جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و کشتار در بهمن روز منع شده است. بهمن اسم گیاهی است که به ویژه در جشن بهمنجه خورده میشود و در طب نیز این گیاه معروف است.

    اسفند؛ دویدن در برف زمستانی

    در اوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ، و گاه به تخفیف سپندار و اسفند گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: سپند، که صفت است به معنی پاک و مقدس، یا ارمئتی هم مرکب از دو جزء: اول آرم که قید است به معنی درست، شاید و بجا. دوم متی از مصدر من به من معنی اندیشیدن. بنابراین ارمتی به معنی فروتنی، بردباری و سازگاری است و سپنته آرمتی به معنی بردباری و فروتنی مقدس است.

    در پهلوی آن را خرد و کامل ترجمه کرده اند. سپندارمذ یکی از امشاسپندان است که مونث و دختر اهورامزدا خوانده شده است. وی موظف است که همواره زمین را خرم ، آباد، پاک و بارور نگه دارد، هر که به کشت و کار بپردازد و خاکی را آباد کند خشنودی اسپندارمذ را فراهم کرده است و آسایش در روی زمین سپرده به دست اوست و خود زمین نیز نماینده این ایزد بردبار و شکیباست و مخصوصاً مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است. بیدمشک گل مخصوص سپندارمذ میباشد.
    یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

    شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

  8. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید Captain Nemo از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #25
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    2,678
    تشکر
    47,195
    تشکر شده 19,287 بار در 2,614 ارسال
    باسلام
    حكايتي از گلستان سعدي

    برتر بودن مرگ ظالم بر زندگى او

    (عصر حكومت عبدالملك بن مروان (75 - 95 ه ق )بود. او حجاج بن يوسف ثقفى را كه خونخوارترين و بى رحمترين عنصر پليد بود، استاندار عراق (كوفه و بصره ) كرد. حجاج بيست سال حكومت نمود و تا توانست ظلم كرد.) در اين عصر، روزى زاهد فقيرى كه دعايش به اجابت مى رسيد، وارد بغداد گرديد. (بغداد در آن عصر، روستايى بيش نبود). حجاج او را طلبيد و به او گفت : ((براى من دعاى خير كن .))
    زاهد فقير گفت : ((خدايا! جان حجاج را بگير. ))
    حجاج : تو را به خدا چه دعايى است كه براى من نمودى ؟))
    زاهد فقير: ((اين دعا هم براى تو و هم براى تو و هم براى همه مسلمانان ، دعاى خير است . ))


    اى زبردست زير دست آزار

    گرم تا كى بماند اين بازار؟

    به چه كار آيدت جهاندارى

    مردنت به كه مردم آزارى

  10. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید طيب از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #26
    کاربر فعال arak_bourse آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    3,673
    تشکر
    13,128
    تشکر شده 10,635 بار در 3,281 ارسال

    مطلب - اسلايد - موسيقي - طنز - كليپ - سخنان حكيمانه .........

    نكته بسيار زيبا كه در زندگي همه وجود دارد

    حتمأ بخونيد

    ۱ – افرادی که بیشترین وقت خود را صرف زندگی دیگران می‏کنند (مشاوره، راهنمایی و …)، از رسیدن به زندگی خود باز می‏مانند.
    ۲ – کسانی که می‏گویند “من نباید این راز را فاش کنم اما فقط به تو می‏گویم” دقیقا راز شما را نیز به همین صورت برای دیگران بازگو می‏نمایند.
    ۳ – گفتن حقیقت مهم است؛ این مهم نیست که ما راست می‏گوییم و دیگران اشتباه می‏کنند.
    ۴ – هیچ هدفی بدون طی کردن مسیر و راه آن دست یافتنی نیست.
    ۵ – کسانی که سر خود را مانند کبک در برف فرو می‏برند در واقع لگد دیگران را به جان می‏خرند.
    ۶ – آنچه که در ظاهر هر شخص می‏بینیم، به ندرت دقیقا همان چیزی است که آن شخص واقعا هست.
    ۷ – جرات و شهامت این نیست که روبروی شیر بایستیم بلکه این است که بفهمیم چطور می‏توان از شر او جان سالم بدر برد.
    ۸ – ما از همان اول پدر و مادر زاده نشده‏ایم، بلکه باید بیاموزیم که چطور می‏توان پدر و مادر بود.
    ۹ – کلماتی که بر زبان جاری می‏گردند، قدرت خود را از ما گرفته‏اند – از خود هیچ قدرتی ندارند.
    ۱۰ – افراد خردمند در سکوت به سر می‏برند تا بیش از هر چیز صدای تمنای خود را بشنوند.
    ۱۱ – فرشته ها به زمین نمی‏آیند تا ببینند ما چه می‏کنیم بلکه می‏آیند تا به ما بگویند چه کار بهتر است انجام دهیم.
    ۱۲ – هیچ چیز مانند ارتباط و وابستگی با دیگران، با تمام وجود، به درد انسان نمی‏خورد.
    ۱۳ – در واقع ما هیچ چیز را کنترل نمی‏کنیم مگر رفتار و کردار و تصمیمات خودمان.
    ۱۴ – هیچ کس نمی‏تواند ما را شاد کند جز خودمان. (اگر بخواهیم)
    ۱۵ – این یک اشتباه بزرگ است اگر از تجربیات خود درس نگیریم.
    ۱۶ – من هیچ چیز نمی‏دانم، به من بیاموزید؛ من هیچ چیز نمی‏شنوم، به من بگویید؛ من هیچ چیز نخواهم دید، به من نشان دهید – ما با هم پیروزیم.
    ۱۷ – پشیمانی از آن دسته چیزهایی است که ما به اشتباه آن را انتخاب می‏کنیم.
    ۱۸ – آنچه در قلب خود می‏پرورانیم، همان است که در زندگی ان دنیا در دستان خود داریم.
    ۱۹ – تنها به این دلیل که بذری را که کاشته ایم نمی‏بینیم، نمی توانیم بگوییم چیزی از اینجا بیرون نمی‏آید.
    ۲۰ – جنسیت واقعی وجود ندارد. هر کسی قسمتی از روحیات جنس مخالف را در خود دارد.
    ۲۱ – تجربیات شما، تجربیات شما هستند؛ شخصیت شما نیستند.
    ۲۲ – فرض کردن‏ها از تنبلی ما در جستجوی حقیقت سرچشمه می‏گیرند.
    ۲۳ – هیچ کس به طور کامل بی‏طرف نیست.
    ۲۴ – خانوادۀ ما تنها جایی نیست که ما در ان متولد شده‏ایم؛ گاهی یک دست باز و رویی گشاده نیز ما را متولد می‏کند.
    ۲۵ – شما همیشه راه درست را نمی‏پیمایید.
    ۲۶ – فروتنی و تواضع، در واقع توانایی پذیرفتن خطاست.
    ۲۷ – توانایی یک مرد آن چیزی نیست که در جیبش دارد، بلکه آن است که بر دوشش دارد.
    ۲۸ – اگر شما یک قدم مثبت بردارید، کائنات ۱۰۰ قدم به سمت شما می‏آیند.
    ۲۹ – اگر می‏خواهید بدیها سرتان نیاید، نخواهید سر دیگران آید.
    ۳۰ – اگر می‏خواهید با حقیقت سر و کار نداشته باشید، همیشه در خیالات خود گم هستید.
    ۳۱ – فخرفروشی لباسی است که فقط تن احمقان می‏شود.
    ۳۲ – کسی که از همه بیشتر می‏داند، معمولا همان کسی است که کمتر حرف می‏زند.
    ۳۳ – هر کسی سزاوار ارزشمند شدن و معشوق دیگران بودن است.
    ۳۴ – هیچ کس جواب نهایی را به شما نخواهد داد، مگر خودتان.
    ۳۵ – شما تنها با ابزاری که دارید می‏توانید عمل کنید، پس به دنبال ابزار جدید وقت خود را تلف نکنید.
    ۳۶ – اگر خطاهای خود را خطا در نظر نگیریم، آنگاه با هر خطا راهی اشتباه را کشف کرده‏ایم.
    ۳۷ – این انسانها هستند که به زندگی معنا می‏دهند و نه اشیاء.
    ۳۸ – همیشه سوالاتی هستند که جوابشان ناپیداست و بزودی جوابشان پیدا خواهد شد.
    ۳۹ – در حال حاضر نه آینده وجود دارد و نه گذشته، زندگی جاریست.
    ۴۰ – اگر بخواهید، اسکلت همیشه در کنج کمد منتظر شماست تا شما را بخورد.
    ۴۱ – وقتی صحبت می‏کنیم، صدای هیچ کس را نمی‏شنویم.
    ۴۲ – والدین نباید کوچکترها را در برابر تصمیمات زندگی مسئول بدانند.
    ۴۳ – اینکه پدران ما چه کاره بوده‏اند مهم نیست، مهم این است که ما چه خواهیم کرد و چه خواهیم شد.
    ۴۴ – اگر فکر می‏کنید که باید همین الآن بگویید، پس بگویید و اگر می دانید که باید کاری را الآن انجام دهید، پس انجام دهید.
    ۴۵ – هر تغییری نیاز به حرکت دارد.
    ۴۶ – کمک دیگران به معنای انجام تمام و کمال کار ما نیست.
    ۴۷ – اینطور نیست که هر کسی شما را دوست بدارد ولی شما می‏توانید هر کسی را دوست داشته باشید.
    ۴۸ – اگر کاری را همیشه برای کسی انجام دادید، او هرگز آن کار را یاد نخواهد گرفت.
    ۴۹ – هیچ چیز بیشتر از خنده مسری و واگیردار نیست.
    ۵۰ – بهترین هدیه‏ای که می‏توان به دیگران داد، وقت و صبر خودمان است.
    ۵۱ - زیبایی محض با چشم قابل مشاهده نیست، بلکه با فکر و دل دیده می‏شود.
    ۵۲ – هر کسی بذر کمال را در وجودش دارا می‏باشد، اما کمتر کسی می‏تواند آنرا پرورش دهد.
    ۵۳ – تنها راه پایان دادن به مشاجره‏ها، پیدا کردن یک راه حل است.
    ۵۴ – هر عملی که انجام می‏دهیم و هر حرفی که میگوییم به ما باز می‏گردد اما نه به گونه‏ای که انتظارش را داشتیم.
    ۵۵ – اگر یک پله از نردبان شکست، با کمی زحمت پا را باید بالاتر گذاشت.
    ۵۶ – هرگز کلمات ناگفته را در اتاق دربسته محبوس نکنید.
    ۵۷ – هرکس بیش از آنچه خود را می‏شناسد است.
    ۵۸ – از هر چه بترسیم اسیرش می‏شویم.
    ۵۹ – نیازمندترین انسانها حریص‏ترین آنهاست.
    ۶۰ – آنچنان خیال کنید که گویا تا ابد زنده‏اید و انچنان عمل کنید که گویا امروز می‏میرید.
    ۶۱ – بخندید همچنانکه نفس می‏کشید و دوست داشته باشید همچنانکه زندگی می‏کنید.
    ۶۲ – هیچ کس نمی‏تواند بازگردد و شروعی جدید را رقم بزند اما هر کسی می‏تواند شروع کند و پایانی خوش را بسازد.
    ۶۳ – مهمترین چیزها در زندگی چیزی نیستند که قابل لمس باشند.
    ۶۴ – زیباترین عکسها در اتاقهای تاریک ظاهر می‏شوند؛ پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی بدان که طبیعت می‏خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.
    ۶۵ – برف سنگینی بارید؛ درختی شکست، درختی زیباتر شد.
    ۶۶ – زندگی مانند بازی حکم است، مهم نیست که دست خوبی نداشته باشیم، مهم این است که یار خوبی داشته باشیم.
    ۶۷ – از کوتهی ماست که دیوار بلند است.
    ۶۸ – از شیشۀ جلو به زندگی نگاه کنید نه از آینۀ رو به عقب.
    ۶۹ – به خاطر ترساندن موش خانه‏ات را آتش نزن.
    ۷۰ – هنر زندگی کردن، هنر نقاشی کردن بدون پاک کردن است.
    ۷۱ – بهترین لذت زندگی انجام دادن عملی است که دیگران می‏گویند نمی‏توانیم.
    ۷۲ – هر روز از زندگی معجزه است. من روزم را هدر نمی‏دهم. من قدر معجزات را می‏دانم.
    ۷۳ – آرام بنشین. تقلا نکن. بهار می‏آید و سبزه‏ها رشد می‏کنند.
    ۷۴ – اینکه چه می‏اندیشیم، چه می‏دانیم و به چه اعتقاد داریم مهم نیست. مهم این است که چه می‏کنیم.
    ۷۵ – از زندگی هر انچه لیاقتش را داریم به ما می‏رسد نه آنچه آرزویش را داریم.
    ۷۶ – از آنجا که زندگی آینۀ وجود ماست، فقط با تغییر ما تغییر می‏کند.
    ۷۷ – ساعتی که خراب است، در هر روز دوبار زمان را درست نشان می‏دهد.
    ۷۸ – هرگاه در زندگی خانه‏ای از یخ ساختی، بر آب شدنش گریه نکن.
    ۷۹ – برای انسانهای بزرگ چون بر این باورند که : یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت.
    ۸۰ – آرزوهایت را یک جا یادداشت کن و یکی یکی از خدا و کائنات بخواه. خدا و کائنات یادشان نمی‏رود اما تو یادت خواهد رفت آنچه را که امروز داری، آرزوی دیروزت بوده است.
    ۸۱ – برگ در انتهای زوال می‏افتد و میوه در انتهای کمال. بنگر که چون برگی زردی یا سیبی سرخ؟
    ۸۲ – اگرنتوانستی کسی را ببخشی از بزرگی گناه او نیست، از کوچکی دل توست.
    ۸۳ – به کسی که در جستجوی حقیقت است ایمان آور و به کسی که حق را یافته است شک کن.
    ۸۴ – ما آمده‏ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه به هر قیمتی زندگی کنیم.
    ۸۵ – هر کس چرای زندگی را یافت با هر چگونه‏ای خواهد ساخت.
    ۸۶ – سخن نیک را از گویندۀ آن بگیرید هر چند خود بدان عمل نکند.
    ۸۷ – ناتوانترین مردم کسی است که نتواند دوستی پیدا کند و ناتوانتر از او کسی است که دوستان خود را از دست بدهد.
    ۸۸ – چون عقل کامل گردد، سخن گفتن کمتر شود.
    ۸۹ – صبحگاهان به جستجوی روزی درآیید که برکت و موفقیت در صبح زود نهفته است.
    ۹۰ – به بار نشستن هر کار نیازمند ۱۰۰۰ روز صبر است.
    ۹۱ – راز موفقیت در این است که با طبیعت و کائنات هماهنگ باشیم و در مسیر موجهای زندگی لذت ببریم.
    ۹۲ – موفقیت یک مسیر است و نه هدف.
    ۹۳ – موفقیت بیشترین و بهترین استفاده از آن چیزی است که هم اکنون داریم.
    ۹۴ – شکست موفقیت است، اگر از آن درس بگیریم.
    ۹۵ – موفقیت این نیست که هرگز اشتباه نکنیم بلکه این است که یک اشتباه را دوبار مرتکب نشویم.
    ۹۶ – موفقیت دستیابی به آن چیزی است که می‏خواهیم و شادمانی خواستن آن چیزی است که بدست می‏آوریم.
    ۹۷ – موفقیت توانایی پرش از شکستی بر شکستی دیگر است بدون اینکه خسته شویم.
    ۹۸ – من می‏دانم که تمام هستی برای من خلق شده. پس نگران نیستم و تمام هستی را یار و یاور خود می‏بینم.
    ۹۹ – بازی زندگی بازی بومرنگهاست. مراقب بومرنگ خود باشیم که به کدام طرف پرتاب می‏شود.
    ۱۰۰ – تفکر مثبت اساس هر موفقیت است.
    تحلیلگر بازار tahlilgar0@

  12. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید arak_bourse از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #27
    کاربر فعال arak_bourse آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    3,673
    تشکر
    13,128
    تشکر شده 10,635 بار در 3,281 ارسال
    مطلب جالبی در یکی از سایت ها مربوط به سلامتی در مورد تاثیرات شگفت انگیز آب بر سلامتی بخش ها مختلف بدن خوندم :
    بهترين زمانها براي نوشيدن آب

    1. سلامت پوست: رطوبت پوست مانع پیری می شود و پوست سالم تر می ماند.

    2. سردرد: 75 درصد مغز انسان از آب تشکیل شده و کمبود آب بدن، باعث سردرد می شود.

    3. کمر درد: این ناراحتی بر اثر کمبود مایعات در بدن بوجود می آید. دیسک های موجود در قسمت کمر هر انسان پر از مایعات است و مانند کمک فنر عمل می کند، فعالیت بدنی منظم و میزان کافی مایعات، دیسک ها را آب رسانی کرده و به آن ها اجازه می دهد تا قسمت فوقانی بدن را حمایت کنند. معمولا مایع درون دیسک در تحمل 75 درصد وزن بدن نقش دارد در حالی که خود اسکلت دیسک تنها در تحمل 25 درصد وزن بدن نقش دارد. افت مایعات، اسکلت را مجبور می کند وزن بیشتری را تحمل کند و در نتیجه درد و ناراحتی به وجود می آید.

    4. کاهش عفونت: سیستم لنفاوی موجود در بدن وظیفه دفع ضایعات را دارد. این سیستم قبل از ورود سموم به جریان خون، آن ها را می شکند. آب ناکافی در سیستم لنفاوی در بدن اختلال ایجاد می کند و در نتیجه مقاومت بدن را در مقابل عفونت های خطرناک کاهش می دهد.

    5. تمرکز: آب می تواند سموم موجود در بعضی از فرآورده های غذایی مانند افزودنی ها و مواد نگه دارنده را از کبد دفع کند و باعث فعال تر شدن فرد و افزایش تمرکز می شود.

    6. آرتروز: آب در نرم کردن مفاصل بین استخوان ها نقش اساسی دارد. کمبود آب، سایش بین سطح غضروف ها را افزایش می دهد و در نتیجه باعث درد و ورم مفاصل می شود.

    7. بوی دهان: بوی نامطبوع دهان نشانه بارز کمبود آب بدن است. آب دهان در از بین بردن باکتری های موجود در دهان و آب رسانی به زبان نقش موثری دارد.



    8. گرفتگی عضلات: اکسیژن از طریق خون به عضلات منتقل می شود. در صورت نرسیدن اکسیژن به خون، عضلات اسیدلاکتیک ترشح می کنند که گرفتگی عضلانی به وجود می آورد. آب کافی یعنی تامین اکسیژن خون.

    9. آسم: مشکل قوه هاضمه و حالت تهوع صبحگاهی را با مصرف آب کافی پیش گیری و یا درمان کنید.

    10. فشار خون بالا: تقریبا 85 درصد حجم خون از آب تشکیل شده است. بنابراین حجم خون با مصرف آب ارتباط تنگاتنگی دارد. به محض افت حجم خون، مویرگ های کم تر فعال بسته میشود تا قسمت های فعال تر به خون کافی دسترسی داشته باشند. با بسته شدن رگ ها، به عضلات فشار وارد می آید و مصرف آب می تواند فشار وارد بر عضلات را تسکین دهد. مصرف منظم آب به مغز کمک می کند تا دمای بدن را کنترل کند. برای حفظ رطوبت چشم ها، بینی و دهان، بدن به آب نیاز دارد. آب علاوه بر نرمی مفاصل، از اعضای بدن محافظت می کند.

    شصت درصد وزن بدن از آب تشکیل شده است که هر روز مقداری از آن از طریق عرق کردن، ادرار و نفس کشیدن از دست می رود. اگر چه مصرف روزی ۸ لیوان آب توصیه شده است اما در واقع مقدار آب مورد نیاز بدن به عوامل مختلف از جمله جنسیت، سن، فعالیت بدنی، آب و هوا، ابتلا به بیماری و ... ارتباط دارد و یک فرد سالم و فعال با یک رژیم غذایی سالم می تواند آب مورد نیاز بدن را تامین کند.

    توصیه های لازم درباره نوشیدن آب :

    - قبل از احساس تشنگی، آب بخورید.
    - به هنگام فعالیت بدنی آب را قبل از فعالیت، در حین آن و پس از ورزش کردن بخورید.
    - آب را به نوشیدنی های دیگر ترجیح دهید.
    - در صورت در دسترس نداشتن آب آشامیدنی، آب بدن را از طریق میوه هایی مانند گوجه فرنگی، هندوانه، طالبی، کرفس و خیار تامین کنید.

    زمانبندی صحیح برای آب خوردن :



    خوب است بدانید که زمان دقیق مصرف آب اهمیت زیادی دارد و با زمانبندی صحیح آشامیدن آب، می توانید حداکثر تاثیر آن را روی بدن خود بالا ببرید.
    - مصرف دو لیوان آب، بعد از بیداری و در حالت ناشتا، ارگان های داخلی بدن را فعال می کند.
    - مصرف یک لیوان آب، نیم ساعت قبل از هر وعده غذایی، به هضم غذا کمک می کند.
    - مصرف یک لیوان آب، قبل از حمام به کاهش فشار خون کمک می کند.
    - مصرف یک لیوان آب، قبل از خواب به جلوگیری از سکته مغزی یا حمله قلبی کمک می کند.

    راه های لاغر شدن با آب:
    5 راه حل مفيد براى كودكان چاق؟

    - مقدار آبی را که در حال حاضر می نوشید، تعیین کنید. اگر به مقدار کافی آب نمی نوشید (حداقل 8 لیوان در روز)، سعی کنید مقدار آن را افزایش دهید.

    - قبل از تشنه شدن ، آب بنوشید. به نشانه های کم آبی در بدن خود توجه کنید. بدن بسیاری از افراد در طی روز دچار کم آبی است، ولی خودشان نمی دانند.

    - نوشیدن آب زیاد، میزان(متابولیسم) بدن شما را افزایش می دهد. تاثیر نوشیدن آب در افزایش متابولیسم بدن همانند تاثیر ورزش در این امر است.

    - آب سرد بنوشید، زیرا باعث کاهش وزن بیشتری می شود. نوشیدن آب سرد، کالری بیشتری از بدن می سوزاند و باعث می شود بدن، سریع تر آب را جذب کند.

    ورزش کنید، روزانه حداقل 8 لیوان آب بنوشید و پُرخوری نکنید، آن وقت خواهید دید که بدون ایجاد هیچ مشکلی، وزنتان کم می شود.

    - نیم ساعت قبل از خوردن غذا، آب بنوشید. این کار باعث می شود احساس سیری کنید و کمتر غذا بخورید.

    - هنگامی که صبح از خواب بلند شدید، یک لیوان آب بنوشید. این کار هم به لاغر شدن شما کمک می کند و هم باعث شادابی پوست و کار بهتر دستگاه گوارشی (جلوگیری از یبوست) می شود.

    - هنگامی که بیشتر آب می نوشید، بیشتر هم ادرار خواهید کرد که این کار باعث می شود آب هایی که از قبل در بدنتان جمع شده اند، دفع شوند.
    تحلیلگر بازار tahlilgar0@

  14. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید arak_bourse از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #28
    کاربر فعال arak_bourse آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    3,673
    تشکر
    13,128
    تشکر شده 10,635 بار در 3,281 ارسال

    آب بنوشيد

    مطلب جالبی در یکی از سایت ها مربوط به سلامتی در مورد تاثیرات شگفت انگیز آب بر سلامتی بخش ها مختلف بدن خوندم :
    بهترين زمانها براي نوشيدن آب

    1. سلامت پوست: رطوبت پوست مانع پیری می شود و پوست سالم تر می ماند.

    2. سردرد: 75 درصد مغز انسان از آب تشکیل شده و کمبود آب بدن، باعث سردرد می شود.

    3. کمر درد: این ناراحتی بر اثر کمبود مایعات در بدن بوجود می آید. دیسک های موجود در قسمت کمر هر انسان پر از مایعات است و مانند کمک فنر عمل می کند، فعالیت بدنی منظم و میزان کافی مایعات، دیسک ها را آب رسانی کرده و به آن ها اجازه می دهد تا قسمت فوقانی بدن را حمایت کنند. معمولا مایع درون دیسک در تحمل 75 درصد وزن بدن نقش دارد در حالی که خود اسکلت دیسک تنها در تحمل 25 درصد وزن بدن نقش دارد. افت مایعات، اسکلت را مجبور می کند وزن بیشتری را تحمل کند و در نتیجه درد و ناراحتی به وجود می آید.

    4. کاهش عفونت: سیستم لنفاوی موجود در بدن وظیفه دفع ضایعات را دارد. این سیستم قبل از ورود سموم به جریان خون، آن ها را می شکند. آب ناکافی در سیستم لنفاوی در بدن اختلال ایجاد می کند و در نتیجه مقاومت بدن را در مقابل عفونت های خطرناک کاهش می دهد.

    5. تمرکز: آب می تواند سموم موجود در بعضی از فرآورده های غذایی مانند افزودنی ها و مواد نگه دارنده را از کبد دفع کند و باعث فعال تر شدن فرد و افزایش تمرکز می شود.

    6. آرتروز: آب در نرم کردن مفاصل بین استخوان ها نقش اساسی دارد. کمبود آب، سایش بین سطح غضروف ها را افزایش می دهد و در نتیجه باعث درد و ورم مفاصل می شود.

    7. بوی دهان: بوی نامطبوع دهان نشانه بارز کمبود آب بدن است. آب دهان در از بین بردن باکتری های موجود در دهان و آب رسانی به زبان نقش موثری دارد.



    8. گرفتگی عضلات: اکسیژن از طریق خون به عضلات منتقل می شود. در صورت نرسیدن اکسیژن به خون، عضلات اسیدلاکتیک ترشح می کنند که گرفتگی عضلانی به وجود می آورد. آب کافی یعنی تامین اکسیژن خون.

    9. آسم: مشکل قوه هاضمه و حالت تهوع صبحگاهی را با مصرف آب کافی پیش گیری و یا درمان کنید.

    10. فشار خون بالا: تقریبا 85 درصد حجم خون از آب تشکیل شده است. بنابراین حجم خون با مصرف آب ارتباط تنگاتنگی دارد. به محض افت حجم خون، مویرگ های کم تر فعال بسته میشود تا قسمت های فعال تر به خون کافی دسترسی داشته باشند. با بسته شدن رگ ها، به عضلات فشار وارد می آید و مصرف آب می تواند فشار وارد بر عضلات را تسکین دهد. مصرف منظم آب به مغز کمک می کند تا دمای بدن را کنترل کند. برای حفظ رطوبت چشم ها، بینی و دهان، بدن به آب نیاز دارد. آب علاوه بر نرمی مفاصل، از اعضای بدن محافظت می کند.

    شصت درصد وزن بدن از آب تشکیل شده است که هر روز مقداری از آن از طریق عرق کردن، ادرار و نفس کشیدن از دست می رود. اگر چه مصرف روزی ۸ لیوان آب توصیه شده است اما در واقع مقدار آب مورد نیاز بدن به عوامل مختلف از جمله جنسیت، سن، فعالیت بدنی، آب و هوا، ابتلا به بیماری و ... ارتباط دارد و یک فرد سالم و فعال با یک رژیم غذایی سالم می تواند آب مورد نیاز بدن را تامین کند.

    توصیه های لازم درباره نوشیدن آب :

    - قبل از احساس تشنگی، آب بخورید.
    - به هنگام فعالیت بدنی آب را قبل از فعالیت، در حین آن و پس از ورزش کردن بخورید.
    - آب را به نوشیدنی های دیگر ترجیح دهید.
    - در صورت در دسترس نداشتن آب آشامیدنی، آب بدن را از طریق میوه هایی مانند گوجه فرنگی، هندوانه، طالبی، کرفس و خیار تامین کنید.

    زمانبندی صحیح برای آب خوردن :



    خوب است بدانید که زمان دقیق مصرف آب اهمیت زیادی دارد و با زمانبندی صحیح آشامیدن آب، می توانید حداکثر تاثیر آن را روی بدن خود بالا ببرید.
    - مصرف دو لیوان آب، بعد از بیداری و در حالت ناشتا، ارگان های داخلی بدن را فعال می کند.
    - مصرف یک لیوان آب، نیم ساعت قبل از هر وعده غذایی، به هضم غذا کمک می کند.
    - مصرف یک لیوان آب، قبل از حمام به کاهش فشار خون کمک می کند.
    - مصرف یک لیوان آب، قبل از خواب به جلوگیری از سکته مغزی یا حمله قلبی کمک می کند.

    راه های لاغر شدن با آب:
    5 راه حل مفيد براى كودكان چاق؟

    - مقدار آبی را که در حال حاضر می نوشید، تعیین کنید. اگر به مقدار کافی آب نمی نوشید (حداقل 8 لیوان در روز)، سعی کنید مقدار آن را افزایش دهید.

    - قبل از تشنه شدن ، آب بنوشید. به نشانه های کم آبی در بدن خود توجه کنید. بدن بسیاری از افراد در طی روز دچار کم آبی است، ولی خودشان نمی دانند.

    - نوشیدن آب زیاد، میزان(متابولیسم) بدن شما را افزایش می دهد. تاثیر نوشیدن آب در افزایش متابولیسم بدن همانند تاثیر ورزش در این امر است.

    - آب سرد بنوشید، زیرا باعث کاهش وزن بیشتری می شود. نوشیدن آب سرد، کالری بیشتری از بدن می سوزاند و باعث می شود بدن، سریع تر آب را جذب کند.

    ورزش کنید، روزانه حداقل 8 لیوان آب بنوشید و پُرخوری نکنید، آن وقت خواهید دید که بدون ایجاد هیچ مشکلی، وزنتان کم می شود.

    - نیم ساعت قبل از خوردن غذا، آب بنوشید. این کار باعث می شود احساس سیری کنید و کمتر غذا بخورید.

    - هنگامی که صبح از خواب بلند شدید، یک لیوان آب بنوشید. این کار هم به لاغر شدن شما کمک می کند و هم باعث شادابی پوست و کار بهتر دستگاه گوارشی (جلوگیری از یبوست) می شود.

    - هنگامی که بیشتر آب می نوشید، بیشتر هم ادرار خواهید کرد که این کار باعث می شود آب هایی که از قبل در بدنتان جمع شده اند، دفع شوند.
    تحلیلگر بازار tahlilgar0@

  16. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید arak_bourse از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #29
    کاربر فعال arak_bourse آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    3,673
    تشکر
    13,128
    تشکر شده 10,635 بار در 3,281 ارسال
    یک کارشناس بازار سرمایه با بررسی عملکرد بورس در سال 89 عنوان کرد:
    بورس سال 90 ، کانون توجه سرمایه گذاران خارجی
    با توجه به حجم نقدینگی 300 میلیارد دلاری موجود در جامعه و اعلام بودجه انبساطی از سوی دولت و نظر به اینکه انتظار می رود سطح نقدینگی در کشور به 500 میلیارد دلار برسد ، می توان شاهد ادامه رشد شاخص بود .

    سال 1389 در حالی به پایان رسید که حجم معاملات و نیز شاخص بازار نزدیک به 80 درصد رشد کرد و میزان نقدشوندگی و نسبت گردش معاملات در مقایسه با سال های گذشته و به خصوص سال 1388 افزایش داشت که عملکرد بورس را از عملکرد سال های قبل آن متمایز کرد . اما باید در نظر داشت که با وجود رشد چشمگیر در روند شاخص ، همچنان فاصله زیادی با استانداردهای جهانی داریم .

    جعفر عزیزی ، کارشناس بازار سرمایه ، با بیان این مطلب به خبرنگار بورس نیوز گفت : در سال 89 شاهد پذیرش شرکت هایی بودیم که سرمایه کمتری را نسبت به شرکت های پذیرفته شده در بورس داشتند و بیشتر شرکت های بزرگ مشمول اصل 44 قانون اساسی ، در سال های گذشته وارد بورس شده بودند .

    در این سال همچنین شفافیت اطلاعاتی ، حجم معاملات و بازدهی شاخص نسبت به سال 88 از افزایش خوبی برخوردار بودند . اما آنچه که در سال 89 عملکرد ضعیفی داشت ، نسبت گردش معاملات و تعداد سهامداران حقیقی است . چرا که در مقابل حجم معاملات 100 میلیارد دلاری ، گردش 15 تا 20 میلیارد دلاری اندک به نظر می رسد .

    وی در خصوص تغییر رفتارهای سیکلی بورس اظهار داشت : معمولا در سال های قبل بازدهی شاخص در نیمه اول بود و در نیمه دوم روند شاخص منفی می شد ؛ اما مهمترین دلیلی که موجب شد نیمه دوم سال 89 شاخص ، روند منفی و نوسانات زیادی نداشته باشد، میزان نقدشوندگی موجود در کشور است که در مقایسه با سه سال گذشته به شدت افزایش داشت و نظر به اینکه قیمت سهام شرکت های حاضر در بورس نسبت به بازارهای رقیب بسیار ارزان تر بود ، مورد اقبال سرمایه گذاران قرار گرفت .

    وی در ادامه دلیل دوم عدم شکل گیری روند منفی در شاخص بورس در نیمه دوم سال گذشته را حضور صندوق های سرمایه گذاری جدید طی دو سال اخیر دانست و افزود : وجود این صندوق ها نقش بسیار موثری بر این روند داشت و حضور آنها بازار را حرفه ای تر کرد و باعث شد بازار از رفتارهای هیجانی و غیرحرفه ای خارج شده و نوسانات شدید نداشته باشد .

    این کارشناس بازار سرمایه ، سومین دلیل را عدم وجود بازار رقیب برای بورس برشمرد و اذعان کرد : برنامه های اجرایی دولت در کنترل قیمت های مسکن باعث شد بازار مسکن ، به عنوان بازار رقیب بورس مطرح نبوده و جذابیتی برای سرمایه گذاران نداشته باشد .

    وی همچنین تصریح کرد : تا زمانی که قیمت های جهانی رشد داشته باشد ، با وجود اینکه 50 درصد ارزش بورس تحت تاثیر سود شرکت ها و قیمت سهام آنهاست ، آن دسته از شرکت هایی که متأثر از قیمت های جهانی هستند در ادامه این روند نقش خواهند داشت . چرا که در حال حاضر سیکل تجاری به صورتی است که قیمت نفت و کالاهای اساسی روندی صعودی دارند و به دنبال آن بورس کشورهایی که فروشنده مواد خام هستند ، مثل کشورهای آمریکای لاتین و استرالیا ، کشورهای منطقه خاورمیانه و به خصوص ایران روندی مثبت را خواهند داشت .

    لازم به ذکر است که زلزله ژاپن بعد از بحران سال 2008 میلادی ، مهمترین عامل برای تحرکی است که بازار برای رشد به آن نیاز داشت.

    وی در ادامه افزود : به نظر می آید اتفاقاتی مثل زلزله ژاپن که کشوری با ذخیره ارزی بالا محسوب می شود ، تقاضا برای کالاهای اساسی را تقویت می کند و تلاش ژاپن برای بهبود شرایط اقتصادی و خرید کالاهای اساسی برای اصلاح زیرساخت ها منجر به تزریق نقدینگی در بازارهای مالی خواهد شد که بر افزایش قیمت های جهانی نیز اثراتی را خواهد داشت .

    عزیزی با تأکید بر افزایش قیمت های جهانی و رشد بودجه دولت ، رشد شاخص در سال جدید را که قابل توجه نیز می باشد منطقی دانست و تصریح کرد : با توجه به حجم نقدینگی 300 میلیارد دلاری موجود در جامعه و اعلام بودجه انبساطی از سوی دولت و نظر به اینکه انتظار می رود سطح نقدینگی در کشور به 500 میلیارد دلار برسد ، می توان شاهد ادامه رشد شاخص بود .

    وی شرکت هایی که تحت تأثیر قیمت های جهانی هستند را به عنوان لیدر بازار در سال جاری دانست و عنوان کرد : شرکت های معدنی ، کانی های فلزی ، فلزات اساسی و نیز پتروشیمی با ادامه روند صعودی قیمت های جهانی به احتمال زیاد لیدر بازار هستند .

    وی با بیان اینکه شاید در سال جاری بازدهی و کسب سود در بورس نسبت به سال گذشته سخت تر شود ، لذا به سرمایه گذاران غیر حرفه ای صندوق های سرمایه گذاری را برای سرمایه گذاری پیشنهاد کرد .

    وی در پایان ، بورس ایران را به لحاظ ارزش بازار و حجم معاملات مناسب عنوان کرد و اظهار داشت : با توجه به سطحی که در بورس ایران شاهد آن هستیم ، بورس کشور ما می تواند در کانون توجه سرمایه گذاران خارجی قرار بگیرد . البته هنوز برای رسیدن به استاندارد های جهانی فاصله زیادی داریم .
    تحلیلگر بازار tahlilgar0@

  18. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید arak_bourse از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #30
    عضو فعال آرتمیس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    283
    تشکر
    1,611
    تشکر شده 1,728 بار در 300 ارسال
    اين متن توهين به كسي نيست سياسي هم نيست فقط بیانگر بیماری فرهنگی من است ..من ایرانی ....

    یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه ، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی یا توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی یا شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابل دوربین ، با رتبهی نخست جستجوی سکس … چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟
    اول : ایرانی ها شبی یک ساعت به عملکرد آنروزشان بیاندیشند .
    دوم : ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون ، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.
    سوم : هر خانوادهی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد ، اگر شده یالثارات!
    چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند … حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!
    پنجم : رانندگان به جای فاصله ی خالی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از حد مجاز در هیچ شرایطی تجاوز نکند.
    ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.
    هفتم : بفهمیم كه زرنگی ضایع كردن حق دیگران نیست بلكه با رعایت حقوق دیگران رسیدن به حقوق خودمان است .
    هشتم : بفهمیم كه اگر صاحب یك بوتیك هستیم شغل ما بوتیك دار است یا اگر راننده تاكسی هستیم شغل ما راننده است . نه اینكه همه دزد و كلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط برای راهی به رسیدن به كلاهبرداری استفاده كنیم . به شغلمان احتراما بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای كسی باشد كه شغلش فقط دزدی است.
    نهم : مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها ، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست.
    دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست.
    یازدهم : ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند و دهانشان را تا نیم ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند.
    دوازدهم : ایرانیها به جای تمسخر شکل ظاهری سیاستمداران ، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست.
    سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند.
    به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشد.
    و در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد.
    چهاردهم : این آخری از همه سختتر است و اینكه دروغ نگوییم . همانطور كه فكر می كنیم عمل كنیم . فراموش نكنیم ریا كه اكنون عادت و عرف جامعه شده است درواقع یك بیماری اجتماعی است.
    عزیزان کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان در این جایگاه ایفا می کنیم.
    چرا مثلا اگر هر کدام از ما فقط برای یک ماه به خارج از کشور برویم (برای مثال به سوئد!!!) رفتارمان تغییر می کند ؟ خوب می شویم . به استخرهای مختلط می رویم! با جنبه می شویم ! فکرو نگاهمان عوض می شود و بدون رو در بایستی بگویم : آدم می شویم!( هر چند برای 1 ماه!!!!)
    بپذیریم ایران می تواند همچون گذشته بهترین باشد. ایران و ایرانی لیاقت این بهترین بودن را دارد.
    بپذیریم برای اینکه ایران خوب شود باید بهترین باشیم.
    درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید

  20. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید آرتمیس از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 3 از 70 نخست 1234561353 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •