گفتگوي من با شهرداد روحانی(آهنگساز و رهبر ارکستر) برای کسانی که اطلاع ندارن ؛بگم که ایشون توی کنسرت آکروپلیس یانی رهبر بود و سولیست ویلن
اينجا مملكت من است ولي اينجا زندگي نميكنم
روحاني در گفتگوي خود ازيكسو به اين موضوع اشاره ميكند كه به عنوان يك رهبر نمي توانم امورات زندگي ام را تنها با كار در ايران بگذرانم بنابراين از هر پيشنهادي ولو در خارج از ايران استقبال مي كنم. و ازسويي تاكيد ميكند كه براي رهبر اركستر فرقي ندارد كه با گروهي در افغانستان كار كند يا لندن. رهبر درقبال هر اركستري كه رهبري اش را به عهده دارد؛ وظايفي دارد كه بايد انجام دهد.
خبر رفتن منوچهر صهبایی برای هركس كه دغدغه فرهنگ بومی سرزمین مادریاش را دارد، نگران کننده بود. نگران کننده نه از آن جهت که صهبایی برکنار شده یا به گفته مديران؛ زمان قراردادش به پایان رسیده بلکه نگران كننده از آن جهت که نکند این زمزمه و مقدمهاي باشد برای اینکه ارکستر سمفونیک تهران هم به سرنوشت ارکستر ملی دچار شود.
بعد از دو ماه بي خبري از اركستر سمفونيك تهران؛ حضور شهرداد روحانی به عنوان رهبر میهمان ارکستر سمفونیک تهران رسما اعلام شد. این خبر خوشحالکننده بود از اين رو که بعداز حدود پنج سال شاهد رهبری دوباره روحانی در ایران بوديم و نگران کننده از این جهت که شايد با روحانی هم همان رفتاري شود كه با علی رهبری صورت گرفته بود. و او که با هزاران دلگرمی براي سفر به سرزمين مادري؛ چمدان بست خيلي زود از ناملایمی ها به خانه خود بازگشت.
نام شهرداد روحانی برای مخاطبان خاص موسیقی کلاسیک، اجراي كنسرت یانی در فضای باز معبد پارتنون آکروپلیس آتن كه با رهبری و تکنوازی ویلن روحاني را يادآور مي شود.
شهرداد روحانی، آهنگساز؛ ویولنیست؛ پیانیست و رهبر ارکستر ایرانی است. سبک وی معاصر و موسیقی عصر نو است. وی همچنین از دانش آموختگان هنرستان هنرهای زیبا(کنسرواتوار) وین در اتریش است که جوايز و بورسیههای تحصیلی مختلفی هم در اروپا و هم در آمریکا نظیر A.K.M Scholarship در وین پایتخت اتریش و ASCAP Scholarship در لس آنجلس در ایالت کالیفرنیای آمریکا دریافت کرده است.
این هنرمند، ريیس و رهبر ارکستر سمفونی COTA لس آنجلس بوده است. وي؛ رهبری بسیاری از ارکسترهای سمفونی معتبر را به طور مهمان برعهده داشته که از آن جمله میتوان ارکستر سلطنتی فیلارمونیک لندن، ارکستر سمفونی مینسوتا، سمفونی کلرادو، سمفونی سن دیگو، سمفونی ایندیاناپولیس، سمفونی نیوجرسی، سمفونی فیلا رمونیک زاگرب، سمفونی جوانان آمریکا، ارکستر مجلسی اتریش و غیره را نام برد.
روحانی در سال ۱۹۹۸ توسط دولت تایلند مامور ساخت قطعه موسیقی مراسم افتتاحیه سیزدهمین دوره بازیهای آسیایی شد که اين قطعه به عنوان محبوبترین آهنگ این بازیها انتخاب شد.
در گفتگوي ايلنا با شهرداد روحاني كه قبل از اجراي ارکستر سمفونیک تهران انجام شده؛ درباره مسايل مختلف مطرح شد.
* بیش از دوماه از رفتن آقای صهبایی میگذرد و ارکستر امروز بدون رهبر ثابت مانده است. وضعیت ارکستر سمفونیک را چگونه ارزیابی میکنید؟
ــ تقريبا مدت دوهفته است كه تمرينهاي خود را شروع كرده ايم و طبيعتا هرچه بر ميزان تمرينها افزوده مي شود؛ پيشرفت اعضا هم در مقايسه با دفعات قبل زيادتر ميشود. من اطمينان دارم با افزايش دفعات تمرينات، برنامه خوبي را ازپيش خواهيم برد.
* پيش از اين اركستر سمفونيك؛ يكسري ناهماهنگي هايي در بخش بادي ميان نوازندگان خود داشت كه گفته ميشد آنها هماهنگ با اركستر نيستند. چه دليلي براي اين ناهماهنگي وجود داشت؟
ــ اصولا تمرين براي رفع اين مشكلات است. اين مشكل غيرعادي نيست و در تمام اركسترها وجود دارد. وظيفه رهبر اركستر هم اين است كه ناهماهنگي ها را تشخيص داده و میان نوازنده ها هماهنگي های لازم را ايجاد كند.
* باتوجه به تجربه های مختلف شما در رهبری ارکسترهای بزرگ دنیا، داشتن يك رهبر دائمي در اركستر چقدر ضروري است؟
ــ شكي نيست كه داشتن يك رهبر دايم براي اركستر ضروري است ولي درباره تمام اركسترهاي دنيا اين اتفاق افتاده كه در برهه هايي از زمان؛ بدون رهبر دايم بودهاند. اصولا يكي از راههاي تعيين رهبر دايم براي اركستر، اين است كه از چند رهبر مهمان دعوت شود تا رهبري اركستر را به عهده بگيرند و ازميان آنهاست كه يک رهبر دايم براي اركستر انتخاب مي شود. اين روش در تمام اركسترهاي دنيا كه شايد هم خيلي معتبر باشند؛ مورداستفاده است.
* در كشورهاي خارجي انتخاب رهبر اركستر چگونه است؟
ــ در اين كشورها، اول از رهبرهاي مهمان دعوت ميشود تا رهبري اركستر را به عهده گيرند درعين حال نظر نوازنده ها در تشخيص اينكه آيا با اين رهبر مي توانند كار كنند و آيا او؛ قابليت پيشبرد گروه را دارد نيز مهم است. آنجا درميان گروه؛ هيات مدیرهاي وجود دارد كه كارهاي اداري گروه را انجام ميدهد و تعيين رهبر هم برعهده اين هيات است تا دركنار نظرخواهي از موزيسين ها، خود هم دخيل باشد.
* باتوجه به فضای حاكم بر موسیقی کشور و اینکه شما موقعیتی مشابه آقای علی رهبری در ایران و در محافل بینالمللی دارید، اگر به شما پيشنهاد رهبر دايمي در فضاي مديريتي كشورمان داده شود، آن را قبول ميكنيد؟
ــ بايد فكر كنم ولي هماکنون از من به عنوان رهبر مهمان دعوت شده و من تمام تمركزم روي اين برنامه است تا بهعنوان رهبر مهمان كار كنم. من هيچ مشكلي با كار كردن با اركستر سمفونيك تهران ندارم. اين اركستر؛ نوازندههاي خوبي دارد و مطمئنم اگربا آنها كار كنم در سطح خيلي بالايي در آسيا مطرح خواهند شد.
* بسیاری از اعضای ارکستر سمفونیک تهران از آقای صهبایی رضایت نداشتند و از اینکه وی؛ استادان آنها را زیرسوال می برد؛ ناراضی بودند. سختگیری در حضور به موقع اعضا نيز مطرح بود، شما ابعاد فني و تخصصي كار ايشان را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
ــ آقاي صهبايي براي دوسال رهبري گروه را به عهده داشتند و طبيعا زحمت زیادی كشيدهاند. وي با استفاده از افراد جوان در اركستر به جوانتر شدن آن كمك كرد با این حال زمانیکه شخصی؛ رهبري اركستر را به عهده ميگيرد؛ بايد تغييراتي هم انجام دهد. من به عنوان رهبر اركستر درقبال هر اركستري كه رهبري آن با من باشد، وظايفي دارم فرقي هم نميكند كه اين اركستر، اركستر افغانستان باشد يا لندن! اركستر لندن هرچند هم زيبا باشد من بايد با آن كار كنم و آن را بسازم. يك رهبر خوب درقبال هر اركستري و با هر درجهاي مسئول است و بايد به عنوان رهبر؛ نكات مثبت و منفي آن را تشخيص دهد. در هر اركستري، نوازنده ها؛ توانايي هايي دارند. در اركسترهاي درجه يك اين توانايي ها در همه نوازندهها تقريبا در يك سطح است ولي در بیشتر اركسترها، درجه اين توانايي ها درميان نوازندگان فرق ميكند و در يك سطح نيستند.
در اركستر سمفونيك تهران نيز وضعیت همين گونه است و بايد تلاش كنيم نوازندهها به يك سطح برسند و صداي خوبي از اركستر درآورند. اينها و ظيفه رهبر است كه من سعي كردهام آن را انجام دهم.
* باوجود داشتن كارهاي خوب؛ شما فقط زماني به ايران مي آييد كه دعوتی صورت گیرد. مثلا رهبري موقتي گروهي را به عهده بگيريد. مهمترين دليل اين امر چيست؟
ــ اين وضعيت در تمام دنيا همینگونه است. از رهبران دعوت ميشود تا رهبري گروهي را برعهده گيرند. عين همان روش را ما در ايران داريم. بعضي وقتها اين دعوتها يك سال زودتر، بعضي وقتها يك هفته قبل و در برخي اوقات يك شب قبل از اجرا به عمل ميآيد پس غيرطبيعي نيست.
* باتوجه به اينكه ايراني هستيد، چرا تمایلی ندارید به فعالیتهای موسیقایی خود در ایران ادامه دهید؟
ــ اولا، بيشترعمر من در خارج از كشور سپری شده است. دوم اینکه، من به عنوان يك رهبر نميتوانم امورات زندگي خودم را تنها با كار كردن در ايران بگذرانم بنابراين از هر پيشنهادي كه در اين زمينه شود چه خارج يا داخل ايران استقبال مي كنم. طبيعي است كه اينجا مملكت من است ولي من در اينجا زندگي نمي كنم و تجربه هايي كه شما از مشكلات اينجا داريد با من كه اينجا زندگي نكرده ام؛ خيلي فرق ميكند. من هميشه بايد در اين مسير و حرفه فعال باشم چون حرفه ام اين است ولي كسي از آينده خبر ندارد شايد سال ديگر ايران باشم. بنظر من اين رفت و آمدها به كشورهاي مختلف مشكلي براي من ايجاد نميكند. لازم نيست كه من حتما جاي خاصي باشم تا بتوانم به مردم مملکتم خدمت کنم. از طريق تلفن و اينترنت هم ميتوانم در هر كجاي دنيا كه باشم؛ كار كنم.
* شما آثار موسیقایی بیشماری در کارنامه خود دارید که هنوز آنها را به صورت منسجم و یکپارچه منتشر نكردهايد. آيا قصد انتشارآنها را نداريد؟
ــ بله. ولي اولا وقت انتشار آنها را درحال حاضر ندارم. ثانيا اكثر كارهايم متاسفانه به صورت قاچاق و با كيفيت پايين در ايران وجود دارد.
* باتوجه به نبود اطلاعات درباره فعالیت های شما در حوزه آهنگسازی فیلم، در اين زمینه هم توضیحاتی دهید؟
ــ در اين زمينه من كار زيادي انجام ندادهام فقط در يك كمپاني انيميشنسازي به نام والت ديزني براي يكسال كار كردهام. به عنوان نمونه اين كمپاني برنامه اي درباره آداب و رسوم هفت كشور درست كرده بود كه در آن پسربچه يا دختربچه اي درباره آن صحبت ميكرد و من هم آهنگسازی، رهبري و نگارش موسيقي متن آن را برعهده داشتم.
من با اينكه دوست دارم موسيقي فيلم بنويسم حتي در اين زمينه تحصيلات هم دارم ولي پروژه هايي كه برايم جذاب باشند؛ خيلي كم بوده و من ترجيح ميدادم كارهايي كه دوست داشتم انجام بدهم درنتيجه خيلي كار فيلم انجام ندادهام. بيشتر موسيقي فيلم هايي را كه آهنگسازهاي بزرگي مانند جان ویلیامز، میکوس روشا، برنارد هرمن و ...در آنها كار كرده اند را رهبري كرده ام.
* بسیاری از آهنگسازان فیلم معتقدند صنعت کامپیوتر عرصه را برای نوشتن آثار بدیع در حوزه موسیقی فیلم ازميان برده و تهیهکنندگان فیلم ترجیح میدهند که هزینههای فیلم را پایینتر ببرند. ارزيابي شما از فضاي آهنگسازي فيلم در ايران چيست؟
ــ باتوجه به اينكه هزينه آهنگسازي بسيار گران است؛ امروزه ترجيح مي دهند بجاي صرف اين هزينه سنگين با استفاده از كامپيوتر و سینتی سایزر اين كار را-هرچند با کیفیت پایین- انجام دهند؛ البته اين مسئله خاص ايران نيست و در تمام دنيا همین روند وجود دارد. بنظرم در بيشتر حوزه هاي هنري وضعيت ازهمين قرار است و در بيشتر موارد اين كارها؛ به كيفيت اثر ضرر مي رساند.
* شما با تنظيم هاي خوب و استاندارد خود در كنسرت ياني تاثير زيادي در كيفيت كار به وجود آورديد؛ به نظر شما تفاوت تنظيم كننده و آهنگساز در چيست؟
ــ آهنگساز؛ شخصي است كه هم بتواند ملودي بنويسد و هم آن را براي اركستر تنظيم كند. همچنین وی بايد براي سازهاي مختلف؛ اركستراسيون بنويسد و هر سازي را بشناسد؛ زيرا هر سازي توانايي خاص خود را دارد. نوابغ موسیقی مانند موتزارت، چایکوفسکی، بتهوون و.... ازجمله آهنگسازهايي بودند كه هم ملوديهاي خوب مي نوشتند و هم براي اركستر تنظيم مي كردند. يك آهنگساز ميتواند خوب ملودي بنويسد ولي اگر شما اين ملودي را به دو نفر تنظيم كننده بدهيد هركدام می توانند دواثر متفاوت از اين ملوديها بوجود آورند كه شايد از يكي بسيار خوشتان بيايد ولي از ديگري اصلا. بنابراين نقش تنظيم كننده بسيار مهم است اما من ترجيح مي دهم يك آهنگساز هم بتواند ملودي بنويسد و هم آن را براي اركستر تنظيم كند.
* بسیاری معتقدند دلیل ناموفق بودن کنسرت تاج محل یانی درمقایسه با كنسرت آكروپليس استفاده نکردن از یک تنظیمکننده ماهر بود!
ــ به یقین يكي از دلایل مهم در اين موفقيت؛ تنظيم كننده و رهبر اركستر بود. شايد براي مردم اين قضيه آنقدرها مهم نباشد، چون موقعيت رهبر در اركستر طوري بوده كه هميشه پشت به مردم بوده بنابراين مردم نمي دانند كه يك رهبر چقدر در اجرا تاثيرگذار است. يك رهبرعلاوه بر هماهنگي اركستر بايد با گروه خود تمرينهاي زيادي داشته باشد. از وظايف رهبر؛ تشخيص اين است كه چه چيزهايي را و چقدر تمرين كند. به نظر من در اين دو كنسرت؛ بودن رهبر و چگونگی كار آنها خيلي موثر بود.
* آيا براي سازهاي ايراني هم اثری خلق کردهاید؟
ــ بله. من كاري را براي سازهاي ايراني تنظیم كردهام كه تلفيقي از سازهاي ايراني مثل تنبور و اركستر سمفونيك است كه ملودي هايش را آقاي پورناظري آماده كرده و من آنها را براي اركستر تنظيم كرده ام. يكسري كارهاي ديگر هم انجام شده كه در زمان مناسب توضيح خواهم داد.
*بسیاری معتقدند آثار کلاسیک؛ تاثیرگذاری لازم را در مخاطبان و بهویژه شنودههای ایرانی ندارد یا بهتر است بگوییم مردم ما علاقه زیادی به موسیقی کلاسیک ندارند، چرا؟
ــ اين امر طبيعي است. موسيقي كلاسيك هميشه شنونده هاي خاص خودش را داشته است. به نظر من هركس به موسيقي كلاسيك گوش مي دهد بايد يك آشنايي قبلي با آن داشته باشد. به يكباره و در همان دفعات اول نمي توان ارتباط عاطفي با موسيقي كلاسيك برقرار كرد مخصوصا اگر اين موسيقي، موسيقي كلاسيك غرب مثل آثار بتهوون، موتزارت و چايكوفسكي باشد.
شايد يكي از دلايلي كه آهنگسازان ايراني نمي توانند با مخاطب خود ارتباط برقرار كنند؛ اين باشد كه آنها درنوشتن آهنگهايشان به مخاطب و نيازهاي او توجه نميكنند. بايد گفت كه در همه جاي دنيا؛ قشري كه به موسيقي علمي توجه مي كنند بسيار كم است. مثلا در وين كه پايتخت موسيقي كلاسيك دنيا است، درصد بالایی از مردم به موسيقي كلاسيك علاقه ندارند و درصد بيشتري موسيقي راك و پاپ را مي پسنددند. موسيقي راك و پاپ هميشه بود و هميشه خواهد بود. به نظر من؛ موسيقي كلاسيك فهم و شعور خاصي مي خواهد و بايد به آن علاقه داشت. دركل مي توان گفت كه ميزان توجه مخاطبان ايراني به موسيقي كلاسيك امیدوارکننده است.
گفتگو از: آمن خادمي
لینک مطلب:
http://www.ilna.ir/newsText.aspx?id=128368