صفحه 4 از 103 نخست 12345671454 ... آخرین
نمایش نتایج: از 31 به 40 از 1030

موضوع: دانلــــــــود موسیقی+تازه های خبر؟

  1. #31
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    شهرداد روحاني نيمه شعبان اركستر سمفونيك را رهبري ميكند

    شهرداد روحاني 24 و 25 تير ماه مصادف با سالروز ولادت منجي عالم بشريت حضرت قائم (عج) رهبري اركستر سمفونيك تهران را بر عهده دارد.

    اركستر سمفونيك تهران در اين برنامه قطعاتي از موسيقي فيلمهاي مطرح سينماي جهان و چند اثر منتخب از آهنگسازان ايراني را اجرا خواهد كرد.
    براساس اين گزارش، اركستر سمفونيك در حال حاضر در حال تمرين اين قطعات در تالار رودكي است.
    اجرا در اين ايام نخستين حضور شهرداد روحاني در سال 90 به عنوان رهبر ميهمان اركستر سمفونيك تهران است.
    روحاني پيش از اين هم رهبري اركستر سمفونيك تهران را برعهده داشته است و اجراهاي سال گذشته او با استقبال مخاطبان همراه شد.
    كنسرت اركستر سمفونيك تهران به رهبري شهرداد روحاني روزهاي فوق در تالار وحدت برگزار خواهد شد.
    to continue, please follow me on my page

  2. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #32
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    خبر من از اجراي كنسرت شجريان در اروپا...

    شجريان امسال هم در ايران نمي خواند !!

    محمدرضا شجريان اینروزها در تدارک برگزاري کنسرت یکماه و نیمهي خود در شهرهای اروپایی است. استانبول، آمستردام، بروکسل، ماین، برلین، هامبورگ، کلن، لندن، ادینبرا، وین، گوتنبرگ و استکهلم ازجمله شهرهايي هستند كه شجريان در آنها كنسرت برگزار خواهد كرد.


    محمدرضا شجريان اینروزها در تدارک برگزاري کنسرت یکماه و نیمه خود در شهرهای اروپایی است.
    بهنظر ميرسد محمدرضا شجريان بيشتر فعالیتهای هنری خود را در خارج از مرزها دنبال میکند. اين هنرمند سال گذشته در شهر دوبی به صحنه رفت و بسیاری از علاقمندان وي برای دیدن اين کنسرت به دبي سفر كردند و هماكنون نيز شجريان در تور اروپايي خود؛ اولین کنسرتش را در شهر استانبول برگزار خواهد كرد.
    همزمان با آغاز تور كنسرت شجريان در اروپا، آلبوم اين هنرمند نيز در آمریکا منتشر ميشود.
    تور اروپایي گروه موسیقی شهناز از 25 شهریورماه در ترکیه آغاز میشود و 8 آبان ماه در شهر کلن در آلمان به پایان میرسد.
    گروه شهناز بعداز اجرا در شهر استانبول؛ به کشور هلند سفر میکند و در تاریخ 8 مهرماه در شهر آمستردام به صحنه میرود.
    اجرای بعدي این گروه در کشور بلژیک و در شهر بروکسل خواهد بود که تاریخ آن 9 مهرماه است.
    اجرا در سه شهر آلمان؛ از دیگر برنامههای تورکنسرت گروه شهناز است که به ترتیب11 مهرماه در شهر ماین، 22 مهر در برلین، 23 مهر در هامبورگ و 8 آبان در کلن تدارک دیده شده است.
    همچنین شجریان در تاریخ 26 مهر در شهر لندن و روز 27 مهر در ادینبرا در کشور انگلیس به صحنه میرود.
    اجرای گروه موسیقی شهناز30 مهرماه در وین در کشور اتریش و 5 آبان در شهر گوتنبرگ و 7 آبان در شهر استکهلم در کشور سوئد به پایان میرسد.
    در این کنسرتها آثاری از جلیل شهناز، محمدرضا شجریان و مجید درخشانی در دو بخش سهگاه و بیات اصفهان اجرا خواهد شد.
    ترکیب نوازندههای گروه موسیقی شهناز برای تور اروپا همان ترکیبی است که در کنسرت دوبی بوده است.
    to continue, please follow me on my page

  4. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #33
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    گفتگو من با كيوان ساكت،آهنگساز و نوازنده تار:

    درآمد موسيقي به جيب ارگانهاي دولتي ميرود


    كيوان ساكت كه بهتازگي آلبوم ناي شكسته را منتشر كرده،از بهروز نشدن دروس هنرستان انتقاد كرد و دليل واپس گرايي و بيعلاقگي در موسيقي را ركود و تكرار مباحث هنرستانها دانست.

    ایلنا: در آموزش موسيقي دچار يك واپسگرايي شدهايم و زماني آموزش موسيقي مطلوب بود كه بزرگاني چون خاقي و صبا در هنرستانها بودند.
    كيوان ساكت(آهنگساز و نوازنده تار) در گفت وگو با خبرنگار ايلنا گفت:آموزش موسیقی زمانی مطلوب بود که اساتید بزرگی چون خالقی، زرین پنجه، وزیری، موسیخان معروفی، حشمت سنجری، ابوالحسن صبا و هنرمندانی از نسل در هنرستانهای موسیقی درس میدادند‎.
    وي افزود: درحال حاضر شاهدیم که مطالب درسی این هنرستانها باید تغییر کند که این امر محقق نشده است؛ به همین دلیل شاهد یک واپسگرایی در آموزش موسیقی هنرستانها شدهایم که شاید یکی از دلایل عمده بیعلاقگی جوان به موسیقی ایرانی همین رکود و تکرار باشد.



    اين مدرس و نوازنده تار با اشاره به اينكه متد آموزشي موسيقي در ايران سست و پوشالي است‏،خاطرنشان كرد: زیربنای فرهنگی همه جامعه، آموزش است و علم موسیقی نیز از این قاده مستثنا نیست. با این حال حاضر، شاهدیم که پایههای آموزشی در ایران بسیار سست و پوشالی است؛ چراکه متدهای آموزشی که در هنرستانهای تدریس میشود باید هدفمند و بهروز باشد،اما درحال حاضر اینگونه نیست.
    ساكت افزود: آیا شیوه غذا خوردن و لباس پوشیدن ما در سالهای اخیر تغییر کردهاند؟ پس چرا متدهای آموزش موسیقی از این قاعده مستثنی است؟!
    اين هنرمند كه به تازگي آلبوم موسيقي ناي شكسته با آواز امیرمحمد تفتی را منتشر كرده است،تصريح كرد: ارگانهای آموزش موسیقی در کشور، هیچ نظارتی بر وضعیت آموزش موسیقی ندارند. در این راستا شاهدیم که هنرستانها که باید مرجع تفکر موسیقی در یک کشور باشند؛ خود لنگ میزنند و حتی این لنگ زدن را به آموزشگاههای موسیقی هم سرایت میدهند.
    كيوان ساكت كه آلبوم افق مهر، وطن من با صدای ایرج بسطامی و مقام صبر با صدای علیرضا افتخاری را قبلا منتشر كرده است‏،افزود: برای خیلیها متد آموزشی هنرستان مرجع و ماخذ است. با این وضعیت نابسامانی میتوان حس کرد که وضعیت آموزش موسیقی به چه صورت است.
    وي در ادامه صحبتهاي خود درباره اينكه چرا فعاليتهاي صحنهاي وي در تهران بسيار اندك است‏، گفت: عمدهترین دلیل آن برمیگردد به اینکه مشغلههای من زیاد است و همچنین به پیشنهاد فستیوالها و کشورهای مختلف دنیا درحال سفر هستم. اما امسال تصمیم گرفتهام که در مهرماه یک کنسرت برگزار کنم و قرار است که با کنسرت زهی اصفهان همکاری داشته باشم.
    وي افزود: از ديگر دلايل براي كم شدن فعاليتهاي صحنهاي من؛ ميتوان به بالا بودن هزینه تبلیغات و دردسرهای مجوز گرفتن، هزينه بالاي سالن و .... اشاره كرد‎؛ به ویژه برای من که با ارکستر بزرگ کار میکنم و فعالیت با ارکستر بزرگ بسیار پرهزینه است، بهخصوص اگر در این ارکستر بزرگ هنرمندان صاحبنامی نیز کار کنند.
    وي خاطرنشان كرد: در همه جای دنیا، دولت و شهرداری از هنر ملی حمایت میکنند. اما در کشور ما نه تنها این حمایت صورت نمیگیرد بلکه درآمدی که از این طریق به وجود میآید، به جیب ارگانهای دولتی میرود. با این روند فکر میکنید چند گروه باقی میماند که به روی صحنه بروند؟
    اين نوازنده تار خاطرنشان كرد: در این شرایط هنرمندان به تولید آلبوم روی میآورند که آن هم سالیان سال باید برای مجوز گرفتن در وزارت ارشاد خاک بخورد و نتیجه آنهم گسترش بیاندازه موسیقی زیرزمینی است.
    وي افزود: مگر با هزینه بلیتهای 50 هزار تومانی از یک خانواده چند نفر میتوانند به کنسرت بروند؟
    ساكت در پاسخ به اين سوال كه؛ در نگاهی گذرا به فعالیتهای شما، درمییابیم که شما آثار آهنگسازان بزرگ دنیا را كه قبلا با ارکستر سمفونیک شنیدهایم یا با سازهای غربی، با ساز تار اجرا کردهاید، دلیل پافشاری چه بوده است، گفت: چرا نباید این کار را انجام دهیم مگر زمانی که ما ادبیات آلمانی میخوانیم آثار معروف این ادبیات آلمانی را مطالعه نمیکنیم؟ یا زمانی که نقاشی میکنیم، سبکهای دیگر را مطالعه نمیکنیم پس چرا باید برای موسیقی محدودیت قائل شویم؟! چرا نباید آثار آهنگسازانی بزرگ چون باخ، موتزارت، هایدن و غیره را با سازهای خودمان اجرا کنیم.
    اين هنرمند درباره اينكه چرا آثار آهنگسازان بزرگ دنيا را با ساز تار اجرا كرده است، گفت: در تمام کشورهای ترکی زبان و عربیزبان، آثار معروف دنیا را باتوجه به توانی نوازندگان آن کشور با سازخوشان اجرا میکنند؛ پس چرا در کشور ما اگر آثار هنرمندان بزرگ دنیا با سازهای ایرانی مانند تار اجرا شود برایش حرف و حدیث درست میکنیم؟
    وي گفت: از طرف دیگر موسیقی یک هنر انتزاعی است و برخلاف هنرهای دیگر مانند سینما، تئاتر یا ادبیات نیازی به ترجمه مجدد ندارد.اعجاز موسیقی در همین است که یک نوازنده میتواند آهنگ تمام آهنگسازان دنیا را اجرا کند بدون اینکه زبان مردم آن را بداند.
    وي در پايان گفت: در ایران هر کار نویی با مخالفت مواجه میشود. مگر همین انتقادها را یک زمان نسبت به نیما نگفتند؟ مگر نمی گفتند که نیما عامل آمریکایی است و می خواهد شعر کلاسیک فارسی را خراب کند؟! پس اين مخالفتها چيز تازهاي نيست.
    to continue, please follow me on my page

  6. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #34
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    محمدرضا درويشي اواخر تير با شوق نامه مي آيد



    پس از كش و قوس هاي فروان سرانجام اواخر تيرماه سالجاري؛ مجموعه شوقنامه به آهنگسازي محمدرضا درويشي و خوانندگي همايون شجريان منتشر ميشود.

    ایلنا: محمدرضا درويشي‏(آهنگساز) با اعلام اين خبر به ايلنا درباره ي تاخير يك ساله در انتشار اين مجموعه موسيقايي گفت: روند انتخاب شركت پخش براي اين مجموعه نزديك به شش ماه طول كشيد. كار چاپ هم به اين زمان اضافه شد.
    وي افزود: مجموعه شوق نامه قرار است در تيراژ اوليه 5 هزار نسخه و دو پكيج توسط موسسه موسيقي آواي باربد منتشر شود.
    در ادامه؛ حميد اسفندياري‏(مدير موسسه آواي باربد) به ايلنا گفت: براي اين مجموعه هنوز قيمتگذاري ثابت انجام نشده است اما قاعدتا قيمت آن بيش از 20 هزار تومان است.
    وي ادامه داد: اين مجموعه در دو مدل انتشار مييابد كه يك مدل نفيس است و ديگري يك بسته معمولي است.



    مدير موسسه آواي باربد خاطرنشان كرد: تيراژ مجموعه نفيس نزديك به 2000 نسخه است و قيمت آن بيش از 20 هزار تومان خواهد بود. در بستهي معمولي كه شامل سه عدد سي دي و يك كتابچه است؛ قيمت بين 15 تا 20 هزار تومان تعيين ميشود.
    مجموعه «شوق نامه» حاصل شش سال کار است که سه سال تمرین و ضبط آن طول کشید و دو سال هم نتنویسی آن وقت برده است.
    محمدرضا درویشی درباره این اثر گفته است: غیر از روایتهای مکتوب درباره عبدالقادر مراغه ای نوشته تقی بینش که در رساله های جام اللحان، مقاصدالحان و ادوار صفی الدین ارموی موجود است، ما سند دیگری از مراغه ا ی در ایران نداشتم.
    وی ادامه داد:30 تصنیف به عبدالقادرمراغهای منسوب شده است. من طی سفر به ترکیه توانستم 24 تصنیف را جمعآوری کنم اما شش تصنیف دیگر را هنوز پیدا نکردهام.
    محمدرضا درویشی در ابتدا کار بازخواني مجموعه «شوق نامه» را با یک گروه هفت نفره آغاز کرد اما به تدریج به یک گروه 22 نفره تبدیل شد و سپس شمار گروه به 9 نفر کاهش یافت.
    این گروه به سرپرستی محمدرضا درویشی و خوانندگی همایون شجریان، بیست و چهار تصنیف منسوب به عبدالقادر مراغه ای را براساس اشعاری از حافظ، جامی، خیام، فیضی دکنی، فصیحی و شاعران ناشناخته اجرا میکند. درویشی در این پروژه؛ اشعار عربی و مصرع های ترکی را نیز در قالب آلبوم «شوق نامه» ضبط کرده است.
    عبدالقادر مراغهای، ریاضیدان، موسیقیدان و نوازنده ایرانی قرن نهم هجری است که لقب معلم ثانی را در موسیقی دارد. او علاوه بر نوازندگی در خوشنویسی، شعر و نقاشی تبحر داشته است. ارتباط بین موسیقی ایرانی و موسیقی ترک ازجمله پژوهشهای اوست. او همراه با فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و قطب الدین شیرازی از بزرگترین نظریه پردازان موسیقی ایرانی به شمار میرود.
    محمدرضا درویشی، زاده 25 مهر 1334 در شیراز، آهنگساز، پژوهشگر موسیقی و مؤلف دایرهالمعارف سازهای ایران است. وی در سال 1357 در رشته آهنگسازی از دانشکده هنرهای زیبای تهران فارغ التحصیل شد.او علاوه بر آهنگسازی، از بیست سال پیش پژوهش در موسیقی نواحی مختلف را با سفر به شهرها و روستاهای ایران آغاز کرده است. موسیقی کلیدر که براساس رمان کلیدر محمود دولت آبادی ساخته شده است، یکی از شاهکارهای درویشی است. آلبومهای گنبد مینا و جان عشاق حاصل همکاری وی با پرویز مشکاتیان است.
    وی موسیقی فیلم هایی کیسه برنج(محمدعلی طالبی)، تخته سیاه(سمیرا مخملباف)، روزی که زن شدم(مرضیه مشکینی)، سفر قندهار(محسن مخملباف)، اسامه(صدیق برمک)، شهرآشوب(یدالله صمدی) و ... را نوشته است.
    to continue, please follow me on my page

  8. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #35
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    حسين عليزاده در نشست شوراي فني اركستر ملي:


    اكنون نفت 100 دلاري داريم‎؛چرا بودجه نمي دهيد؟!!



    حسين عليزاده با انتقاد از برخي ويژگي هاي هنرمندان مانند عقدهي خود كم بيني و علاقه به خروج از كشور درميان جوانان، خواستار اختصاص بودجهاي متناسب به حوزه ي فرهنگ شد كه با نفت 100 دلاري ايران مطابقت داشته باشد.

    ایلنا: نشست اعلام برنامه ي اركستر ملي براي سال 90 با حضور شوراي فني اركستر و معاون مديركل مركز موسيقي در تالار وحدت برگزار شد.
    علي ترابي(معاون مديركل مركز موسيقي وزارت ارشاد) در ابتداي اين نشست گفت: بنا داريم اركستر ملي بتواند در سراسر كشور برنامه اجرا كند و بعداز اجرا در شهرستانها به تهران بيايد.
    در ادامه محسن رجبپور(مدير اجرايي اركستر ملي) به برنامههاي آتي اين اركستر گفت: بزرگداشت اساتيد موسيقي ايران يكي از برنامه هايي است كه در برنامه هاي اين اركستر گنجانده شده است تا از اين طريق بتوانيم خاطرههاي خوب و بيادماندني در موسيقي ايران را براي تشويق نوازنده ها و مخاطبان داشته باشيم.
    وي با اشاره به اينكه بزرگداشت روحاله خالقي؛ اولين برنامه بزرگداشت ما خواهد بود؛ تصريح كرد: اركستر ملي در تاريخ نوزدهم و بيستم تيرماه در باغ عطيفآباد شيراز به صحنه ميرود و همين اجرا را در تاريخ سيزدهم و چهاردهم مرداد ماه در سالن برج ميلاد به صحنه ميبرد.
    همكاري دوباره عليرضا قرباني با اركستر ملي از ديگر خبرهايي بود كه محسن رجبپور بيان كرد و افزود: رپرتوار "ميناب" به آهنگسازي روحاله خالقي در جديدترين برنامهي ما اجرا ميشود كه خواننده آن هم در شيراز و هم در تهران عليرضا قرباني خواهد بود.
    رجبپور از تصميم شوراي فني براي ثبت قطعاتي كه توسط اركستر ملي اجرا مي شود؛ خبر داد و خاطرنشان كرد: اين كار منجر ميشود تا صداي اجراهاي زنده اركستر ملي كه بعضا امكان برگزاري آن در نقاط مختلف نيست به صورت گسترده تر به گوش مخاطبان برسد و هم اينكه اين روند انگيزهاي است براي آهنگسازان.
    محسن رجبپور در ادامه ي اين نشست؛ از آمادگي اركستر ملي براي برگزاري كنسرت در سراسر ايران خبر داد و درباره آن توضيح داد: اركستر ميتواند در تمام مراكز استانها و شهرستانهايي كه پتانسيل آن را دارند؛ كنسرت برگزار كند به همين دليل اينجا اعلام ميكنيم معاونت هنري براي اين برنامهها در شهرستانهاي مختلف سوبسيد نيز مي دهد.
    هوشنگ ظريف(آهنگساز و عضو شوراي فني اركستر ملي) از ديگر هنرمنداني بود كه در اين نشست مطبوعاتي حضور داشت و درباره جوانگرايي در اركستر صحبت كرد.



    وي گفت: متاسفانه جوانان ما آيندهاي ندارند اين درحالي است كه در زمان ما همه امكانات مهيا بود و به هنر موسيقي بها داده ميشد. اما متاسفانه شاهديم جوان هاي الان با اينكه ساز خوب ميزنند و از تكنيك بالايي برخوردارند، اما بيكارند.
    اين نوازندهي تار افزود: اكنون متوسط سن اعضاي اركستر ملي بيست و پنج سال است و بعداز ده سال اينها به يك پختگي و ظرافت مي رسند؛ به همين دليل بايد بحث شايسته سالاري و نگاه به آينده را در اركستر تقويت كرد.
    حسين عليزاده(يكي ديگر از اعضاي شوراي فني و آهنگساز) با تاكيد بر اين موضوع كه همه ما سهم مساوي در معرفي فرهنگ و مليت ايراني داريم، خاطرنشان كرد: من نه از روي وظيفه بلكه به خاطر علاقه، تعهد و غيرت ملي بين خودمان، مردم و اهالي مطبوعات و مسئولان مرز نمي گذارم چراكه هدف همه ما بايد يك اركستر ملي تاثيرگذار و منسجم باشد.
    اين آهنگساز در ادامهي صحبتهاي خود به مسئله بيكاري جوانان، اعتياد و مفاسد اجتماعي اشاره كرد و افزود: بايد راه براي فعاليتهاي فرهنگي باز شود تا جوانان ما به دام چنين بحرانهاي اجتماعي نيافتند.
    عليزاده با تاكيد بر اين موضوع كه ما هماكنون همه سرمايه هاي خوب براي داشتن يك اركستر خوب را داريم، خاطرنشان كرد: تنها بعدي كه ما در آن لنگ ميزنيم بحث حمايتي است كه هم مردم بايد حمايت كنند و هم مسئولان.
    وي در همين زمينه ادامه داد: ما هنرمندان هميشه در صحبت هايمان از مسئولان ياد مي كنيم و به آنها احترام ميگذاريم اما من نديده ام مسئولي نه در زبان بلكه در عمل از هنرمندان تشكر كند.
    بخش ديگري از صحبتهاي حسين عليزاده به تازه تاسيس بودن اركستر ملي اختصاص داشت. او گفت: قاعدتا اين اركستر نياز به نقد دارد؛ البته اگر آن را نقد مي كنيم بايد شجاعت تعريف كردن از آن را نيز داشته باشيم و اگر نقد انجام ميدهيم بايد متخصص باشيم.
    خالق اثر موسيقايي نينوا، شورانگيز و به تماشاي آبهاي سفيد گفت: به يقين ما در اركستر ملي دنبال كارهاي خاطرهبرانگيز كه صرفا جنبه سرگرمي براي مردم داشته باشد، نيستيم اما اين بدين معنا نيست كه بخواهيم پيوندمان را با نسل گذشته از بين ببريم. همچنين فعاليت هاي اركستر بر پايه ي خواننده محوري پيش نخواهد رفت. البته اين نكته را بايد بدانيم كه كلام نقشي انكارنشدني در موسيقي ما دارد به همين دليل استفاده از خوانندههاي جوان، آموزش به آنها نيز در برنامه هاي اركستر ملي قرار ميگيرد.
    اين هنرمند خواستار اختصاص بودجه اي متناسب به حوزه فرهنگ شد و اظهار داشت: متاسفانه درحال حاضر همه ما عقدهي خود كمبيني داريم و شاهديم بچهاي كه تازه لب به سخن گشوده، ميخواهد از اين كشور برود و براي خود مامن امني در آن سوي آبها تداعي ميكند.
    اين نوازنده تار خاطرنشان كرد: يك زمان در دوران اصلاحات از اينكه نفت ما با قيمت هفت دلار به فروش ميرسد؛ گله ميشد و آقاي خاتمي از اينكه نميتواند بودجه خوبي به فرهنگ اختصاص دهد؛ ناراحت بود. اما اكنون كه نفت ما حدود صد دلار است آيا اكنون هم نميتوانيم بودجه خوبي به مسائل فرهنگي اين مملكت اختصاص بدهيم؟
    وي افزود: به اعتقاد من؛ فرهنگ ايران و مردم ايران بخشي از فرهنگ جهان و مردم جهان هستند و ازنظر سرمايه هيچ كم ندارند پس بايد كاري كنيم اين عقدههاي خود كمبيني، كم و ناپديد شود.
    فردين خلعتبري(از ديگر اعضاي شوراي فني اركستر ملي) نيز گفت: هم اكنون فراخواني براي توليد آثار موسيقي داده شده تا از آن طريق بتوانيم از پتانسيل هاي آهنگسازي نيروهاي جوان نيز استفاده كنيم.
    وي درباره اينكه بعضي از آثار ايراني در خارج از كشور ضبط و اجرا ميشود، گفت: اگر اجراي اين آثار بدون سفارش باشد كه اين؛ يك قضيه ي خوب است اما اگر ما در داخل كشور اركستري داشته باشيم كه بتواند اين قطعات را اجرا كند و ما كماكان آثارمان را با اركسترهاي خارج از كشور ضبط بكنيم، اين موضوع خوشايند نيست و كمكي به بهبود وضعيت فرهنگي جامعه نخواهد كرد. هرچند قبول داريم كه ضبط آثار موسيقي در ايران در مقايسه با خارج از كشور بسيار پرهزينه است.
    اين آهنگساز گفت: در همين راستا شوراي فني اركستر ملي درنظر دارد بتواند اين اركستر را براي ضبط دراختيار آهنگسازان ديگر قرار دهد؛ البته ناگفته نماند ما براي نوازندگي بعضي از سازها مانند هارپ، كرانگله و غيره با مشكل مواجه هستيم.
    همچنين خلعتبري در توضيح اينكه چرا در اجراي جديد اركستر ملي از خوانندهي معروف استفاده شده، گفت: قاعدتا خواننده نقش مهمي در جذب مخاطب دارد اما درعين حال هدف ما شناسايي خوانندگان جوان هم هست.
    وي در ادامه همين بحث افزود: البته براي انتخاب خواننده يك سيستم فيلتري استاندارد گذاشتيم و همچنين اينكه خوانندههايي كه انتخاب ميشوند با شركت در مستركلاسها بتوانند قابليت خواندن در اركستر ملي را داشته باشند.
    حسين عليزاده هم در اينباره گفت: متاسفانه تنوع خواننده در كشور ما وجود ندارد و برخلاف آموزش ساز؛ به نظر ميرسد كه آموزشهاي آواز با نواقصي همراه بوده است.
    وي افزود: اگر ميخواستيم براي اركستر ملي از خوانندههاي خيلي حرفهاي استفاده كنيم اين خواننده ها يا در سفرند يا به دنبال جايي هستند كه منافع مادي و معنويشان بيشتر تامين شود.
    در ادامه برديا كيارس(رهبر اركسترملي) گفت: تمرينات اركستر ملي تاكنون به صورت منظم برگزار شده. ما در هفته؛ سه روز تمرين داريم. البته بعضي از قطعاتي كه اركستر تمرين ميكند فقط براي آمادگي بيشتر است و ممكن است هيچ وقت اجرا نشود.
    محسن رجبپور در ادامه همين موضوع گفت: هزينه ي ماهانه اركستر ملي هماكنون نزديك به چهل ميليون تومان است و اركستر بهصورت منظم ترانه هاي خود را ادامه ميدهد.
    در پايان اين نشست، حسين عليزاده در پاسخ به پرسش خبرنگار ايلنا درباره جنس صداي اركستر ملي و تركيببندي سازهاي آْن گفت: متاسفانه در كمتر قطعهاي از آهنگسازان ما به سازهاي ايراني آنچنان كه بايد و شايد بها داده شده و معمولا سازهاي ملي نقش تزئيني دارد. شايد به خاطر اين باشد كه آهنگسازان ما سازهاي ايراني را نميشناسند. يكي ديگر از ضعفها به خود بدنه ي ساز برمي گردد كه در اين راستا سازندگان ساز بايد به دنبال راهحلي باشند كه سازهاي ما بتواند هماهنگ با اركستر پيش برود و كوك آن خارج نشود.
    عليزاده همچنين از نوازندههاي جوان خواست كه تكنيك خود را در نواختن ساز بالا ببرند و آنچه در مباحث آموزشي نقش كليدي دارد را حتما ياد بگيرند.
    اين آهنگساز خاطرنشان كرد: به عقيده من؛ هنوز قطعه اي براي اركستر ملي نوشته نشده كه در شان سازهاي ملي باشد.
    در پايان نيز معاون مديركل موسيقي وزارت ارشاد درباره اشتراك بعضي از نوازنده هاي اركستر ملي با اركستر سمفوني گفت: دفتر ما به بهترين نحو برنامهريزي ميكند تا اشتراك نوازنده ها به مرور از بين برود تا اينكه هركدام از اين اركسترها مجزا از هم باشد.
    to continue, please follow me on my page

  10. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #36
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    اينم گفت وگو من با محمد منتشری، خواننده:


    فقط بزرگان آواز می توانندردیف مهرتاش را بخوانند!


    محمد منتشری با اینکه در مرز ۷۰ سالگی به سر میبرد اما صدایش هنوز در اوج است و خوب میخواند. شفاف صحبت میکند و برای پاسخ به پرسش هایم حاشیه چینی نمیکند. هنوز از نام بردن صریح اسم استادش واهمه دارد و مهرتاش را «آقا» صدا می کند. منتشری با اینکه اصالتا لنگرودی است اما لهجه اش کاملا تغییر کرده و به وقول قدیمی ها آواز بیات تهرونی میخواند که بسیار سرتر از هم طرازان تهرانی خودش است.

    این هنرمند در جامعه هنری باربد هنر آموخته است و همزمان با اینکه دپیلم تئاتر دارد اما به موسیقی گرایش پیدا کرد؛ دلیل آن هم این وبد که استاد مهرتاش در کلاسهای تئاتر از موسیقی ایرانی هم میگفتند. از منتشری تاکنون مجموعه چهارشنبه سوری و هفت سین منتشر شده است که به اعتقاد خودش این مراسم جزو میراث فرهنگی ماست و باید آنها را به هر نحوی حفظ کرد. بسیاری اعتقاد دارند که خواندن در تابلو موزیکالهای روحوضی درشان منتشری نبوده است اما خودش می گوید من خوانندن آن تابلو موزیکال ها را بیشتر از ردیف دوست دارم؛ چرا که زبان مردم است و میتواند با آنها ارتباط برقرار کند. میگوید آوازهای الان همه فتوکپی هستند و در سی سال اخیر هیچ اثری خوبی که بتواند در میان مردم گل کند و جای خود را در خاطره ها باز کند، منتشر نشده است و مقصر آن وسایل ارتباط جمعی و متولیان فرهنگی میداند.

    به تازگی ردیف های اسماعیل خان مهرتاش با صدای وی منتشر شده است که بحث های مختلفی را به همراه داشته است. نظیر اینکه وی در این ردیفها دخل و تصرف کرده است و بعضی از دستگاهها چون نوا و راست پنجگاه که مهرتاش اصلا اعتقادی به وجود آنها نداشت را به مجموعه ردیفهای مهرتاش اضافه کرده است اما وی اذعان دارد که همه آنچه در ردیفش منتشر کرده است را استاد مهرتاش گفته است؛ البته وی این نکته را هم توضیح میدهد که به دلیل حشر و نشر ۲۰ سالهای که با مهرتاش داشته است وی بسیاری از گوشهها را در سفرها و دور هم نشینیها به وی میگفته است. با محمد منتشری گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید:


    * شما به تازگی ردیف های استاد مهرتاش را بعد از ۳۰ سال منتشر کردید. دلیل این همه وقفه چیست؟ چرا قبلا به فکر نیفتادید؟

    - من به دلیل مشغله کاری (کارمند بانک) بعد از فوت استادم از صحنه موسیقی فاصله گرفتم. تا اینکه از طرف مهدی کلهر (رئیس تولید موسیقی صداوسیما) دعوت به کار شدم. همزمان که از بانک بازنشسته شدم به همراه محمد رحمانی یک گروه تشکیل دادیم و در سال۱۳۷۲ در مجموعه آزادی کنسرت برگزار کردیم که بعدها این کنسرت در غالب یک کاست به نام «شورآفرین» منتشر شد؛ همچنین در این کنسرت عبدالوهاب شهیدی، مرحوم همایونپور و مرحوم دلکش هم حضور داشتند و نتیجه اینکه این کار برای من تولدی دوباره در موسیقی بود.

    در آن زمان در تلویزیون اوضاع موسیقی هم خوب شده بود و من بعضی از کارهای رادیو و تلویزیون را مانند مناجات خواجه عبدالله انصاری با ساز شهریار فریوسفی اجرا می کردم. همچنین بین سالهای ۷۶-۷۴ در «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» تدریس میکردم و برای آمادگی شروع به مرور ردیفها کردم تا اینکه در سال۷۶ مهدی کلهر رفت و علی معلم به جای آن آمد و آن زمان بود که به دستور علی معلم در مرکز حفظ اشاعه بسته شد و تبدیل به حفظ و پژوهش موسیقی شد.

    ناگفته نماند در آن سالها هم از طرف مجید کیانی دعوت به کار شدم اما دیدم که آنجا دیگر نمی شود کار کرد و فقط محلی شده است برای حرفزدن و بس! در نتیجه بعضی از شاگردانم که در مرکز حفظ و اشاعه بودند با من به خانه آمدند و به مرور تمام ردیفهای که استادم مهرتاش به من یاد داده بود در ذهنم مرور و استاندارد شد.
    این روند تا سال۸۵ ادامه داشت. در همین راستا تصمیم گرفتم برای اینکه دوباره این ردیف ها فراموش نشود آن را ضبط کنم، نتیجه این شد که از سال۸۵ کار ضبط ردیف ها را آغاز کردم.

    * چرا این ردیف ها را خود استاد مهرتاش منتشر نکرد و اینکه چرا شما آنها را بعد از مرگ وی عرضه کردید؟

    - البته علاوه بر این ردیف بسیاری از تصانیف وی مانده است که می خواهم آنرا منتشر کنم. تفکر استاد مهرتاش این بود که اینها ضبط و ثبت نمیخواهد و همین که وی آنها را به هنرجویان درس میداد، کافی بود و معنیاش یعنی ضبط آثار!

    اما در باره اینکه چرا این ردیفها در زمان استاد منتشر نکردهام، باید بگویم آنزمان خود استاد بود و من نمیتوانستم کاری بکنم؛ البته ما موضوع ضبط و انتشار ردیفها را بارها و بارها به وی میگفتیم اما وی همیشه در جواب میگفت؛ باشد و آن را به زمان دیگری موکول میکرد. تا اینکه انقلاب شد، جامعه باربد را سوزاندن و روحیه استاد از بین رفت و کلا موسیقی تعطیل شد.




    * شما اشاره میکنید که «جامعه باربد» را سوزانده اند. براساس چه اسناد و مدارکی این حرفها را می زنید؟

    - قبل از اینکه جواب این سوال را بدهم میخواستم برایتان یک خاطره تعریف کنم، آن سالها فردی بود که نزدیک جامعه باربد سیگار میفروخت و بعد از یک مدت پاسبانها به وی پیله کردند که بساط سیگارفروشیش را جمع کند. سیگار فروش با استاد مهرتاش صحبت کرد، مبنی بر اینکه سیگارفروشی تنها منبع درآمد وی و خانواده اش است و از استاد مهرتاش اجازه خواست که بساط سیگارفروشی اش را در راهرو جامعه باربد علم کند. این روند تا بیست سال ادامه داشت و آن سیگارفروش از دکه سیگارفروشی خود که در راهرو جامعه باربد بود ارتزاق کرد.

    اما درباره اینکه می گویم جامعه باربد را سوزانده اند. یادم می آید استاد تعریف می کرد که به من زنگ زدند و گفتند دارند جامعه را می سوزانند. من رفتم و دیدم که همان سیگارفروش اولین کوکتول مولوتف را به داخل جامعه باربد انداخته است و من که رسیدم رو به من کرد و گفت «مطربی هم شد کار، برو برای خودت یک کار دیگری راه بینداز.» همچنین رضا وهدانی تعریف میکرد که آقا (استاد مهرتاش) در خیابان مخبرالدوله راه میرفت و با خودش حرف میزدو من وی را دیدم و وقتی درباره اینکه چرا جامعه باربد را سوزاندهاند پرسیدم، گفت: ما تا به الان فکر میکردیم خادم به این ملت بودیم اما اکنون به این نتیجه رسیدیم که خائن به این ملت بودیم!

    * از نظر محتوایی تفاوت ردیفی که شما منتشر کرده اید با ردیف مکتب اصفهان یا مکتب تهران چیست؟

    -استاد مهرتاش اعتقادی به کلمه مکتب نداشت و میگفت هر دیاری لهجه خودش را دارد و در آواز هم همین گونه است. این کلمه مکتب بعد از انقلاب مد شد و بهتر از به جای مکتب بگوییم شیوه خواندن!

    مرحوم دوامی و کریمی فرمی از آواز را روایت کردند که اگر آنها روایت نکرده بودند این مستندات راهم نداشتیم.

    ما ردیف سازی زیادی نظیر استاد صبا، معروفی، نی داوود و... داریم اما در آواز فقط ردیف مرحوم کریمی و دوامی و رضوی سروستانی (ردیف نورعلیخان برومند) وجود دارد؛ به همین خاطر همه فکر می کنند که ردیف آنها وحی منزل است. من در این ردیف سعی کردم نظر استادم را تامین کنم؛ به گونهای که یک آدم مبتدی هم اگر ردیف من را گوش میدهد از آن لذت ببرد. من اعتقاد دارم در گام نخست باید جوان ایرانی را به موسیقی ایرانی علاقمند کرد و بعد درباره چند و چون هایش صحبت کرد.

    درباره مهمترین ویژگی های شیوه استاد مهرتاش باید بگویم، تنوع تحریر و سختی اجرای تحریر از دیگر ویژگیهای شیوه مهرتاش است که متاسفانه هماکنون بسیاری به جای تحریر زدن، شعر میخوانند و این روند به موسیقی ما بسیار لطمه زده است.

    تحریرهای مطول یکی دیگر از ویژگی های شیوه استاد مهرتاش است که هر حنجرهای قدرت خواندن آن را ندارد باید اشاره کند و اینکه ردیف مهرتاش ردیف مبتدی های نیست.

    تحریری که ما در موسیقی ایرانی داریم در هیچ جای دنیا نیست و از تحریر بلبل گرفته شده است و همچنین باید بگویم موسیقی ما در مقایسه با دیگر نوع دیگر موسیقیها به طبیعت نزدیکتر است.

    همچنین گوشه هایی نظیر مثنوی مخمس (پنج مصراعی) در ردیف مهرتاش داریم که در دیگر ردیفها وجود ندارد. به فرض مثال استاد برای شعر «خواهم که محو دیدارت کنم....» یک مثنوی ساخته است که قالب آن را از یک درویش گرفته است. در آواز ابوعطا مثنوی ابوعطا نیز داریم که در آوازهای دیگر نیز نیست.

    از دیگر تفاوتهای شیوه مهرتاش با شیوه های دیگر باید اشاره کنم که در ردیفهای دیگر هفت دستگاه موسیقی و پنج آواز داریم. اما در شیوه مهرتاش هفت دستگاه موسیقی و شش آواز داریم. یعنی استاد «شوشتری و منصوری» را به صورت مجزا خوانده اند؛ در صورتی که در ردیف های دیگر اینها گوشه هایی از دستگاه همایون است. همچنین در آواز ابوعطا گوشه ای به اسم «یتیمک» و «سارنج» داریم که شاید در ردیف سازی باشد اما در ردیف آوازی نیست.

    همچنین ردیف های دیگر اساتید مانند ردیفهای آقای کسایی بر اساس گوشه ها سازی است اما در ردیف مهرتاش تمام گوشه ها آوازی است و اگر می خواستیم در ردیف مهرتاش گوشه های سازی را- با توجه به اینکه مهرتاش نوازنده تار هم بودند- نیز بگنجانیم، این ردیف بسیار بسیار طولانی میشد. از دیگر تفاوتهای ردیف مهرتاش با دیگر ردیفها باید بگویم که استاد مهرتاش هنرجو را میبرد سر اصل مطلب و اینکه.

    * آیا ردیف شما به فرض مثال کامل تر از ردیفهای موجود نظیر ردیف کسایی، شجریان، طاهرزاده، دوامی و کریمی است؟

    من به هیچ وجه همچین ادعای نمی توانم داشته بکنم؛ چرا که آنها هم جزو بزرگان ما هستند. درباره ردیف های دیگر باید بگویم که به فرض مثال در شیوه طاهرزاده چند آواز بیشتر نیست و همچنین زنده یاد ادیب خوانساری هم تعدادی آواز دارند که در نهایت میتوانیم به آنها ا آوازهای طاهرزاده یا آوازهای ادیب خوانساری بگوییم و نه ردیف طاهرزاده یا ادیب خوانسازی!

    باید در پاسخ به این سوال بگویم من در حد بضاعتم این ردیفها را ضبط کرده ام وقضاوت را به عهده مردم میگذارم و اگر کم وکسری هست امیدوارم بزرگان موسیقی مرا ببخشند.

    * آیا ردیف شما عین و روایت نعل به نعل ردیفی بوده است که استاد مهرتاش تدریس میکرده است و یا اینکه این ردیف روایتی از ردیف مهرتاش است؟

    من تمام آنچه (نزدیک به ۹۹درصد) که استاد گفته است را در این ردیفها لحاظ کردهام؛ البته این به معنای این نیست که در آن دخل و تصرف نکردهام. چرا که هرآنچه که من یاد گرفته ام - به جز ردیف های ابتدایی آن- به صورت ذهنی بوده است و قاعدتا بعد از گذشت ۳۱ سال نمی توانم ادعا داشته باشم که هرآنچه که در ردیف مهرتاش ارائه دادهام صددرصد مطابق با گفتههای استادم است. یعنی اینکه این ردیف نعل به نعل نیست.
    از طرف دیگر باید این نکته را درج کنند که من ۲۰ سال شاگرد یک استاد (مهرتاش) بودهام و نزد استاد دیگری برای یادگیری نرفتهام. به همین دلیل میتوانم ادعا کنم حتی این تراوشات ذهنی ام نیز برگرفته از ردیف مهرتاش باشد.

    من در حال حاضر می توانم از نوع ملودی یک آهنگ و بدون اینکه اسم آهنگساز را بدانم، بفهمم که این قطعه متعلق به استادم هست یا نه! جالب اینکه چندی پیش قطعهای با عنوان «از تو بگذشتم و بگذشتم با دگران» در رادیو اجرا شد که مجری اعلام کرد که این قطعه مربوط به فرامرز پایور است. من به رادیو زنگ زدم و گفتم که این قطعه مربوط به مهرتاش است و آنها ادعای من را رد کردند. بعد از اصرارهای فراوان من، آنها سراغ جعبه آلبوم رفتند و متوجه شدند که آهنگ متعلق به مهرتاش است.

    * آقای منتشری با توجه به اینکه گفتید ردیف شما ردیف نعل به نعل نیست؛ آیا شخص دیگری هم میتواند روایتی از ردیفهای مهرتاش را دوباره منتشر کند؟

    - اگر کسی پیدا شود که خوب بخواند و درست بخواند من که به نوبه خودم خوشحال می شوم اما آن شخص باید در حد و اندازه من باشد! و اینکه باید بدانیم آن شخص چند سال نزد استاد مهرتاش درس فرا گرفته است. با توجه به اینکه کلاسهای آقای مهرتاش رایگان بوده است آیا با یک دوره شش ماهه یا دوساله می توان ردیف منتشر کرد؟؟ البته اگر این اشخاص هنرمندانی چون محمدرضاشجریان، عبدالوهاب شهیدی و یا جمال وفایی باشند اصلا مشکلی نیست. کمااینکه زمانی که می خواستم این کار را منتشر کنم و با آقای شجریان مشورت کردم، وی گفت اگر شما این کار را نمی کردید اینها هم از بین می رفت.

    از طرف دیگر ردیف خوانی یک قابلیت می خواهد. یعنی اینکه ردیف خوان هم باید آوازه خوان باشد و هم باید ردیف بداند. کسی که می خواهد ردیفهای مهرتاش را بخواند باید آواز شش دانگ داشته باشد و اینکه ردیفها را هم به طور کامل بداند؛ چرا که جنس تحریرهای مهرتاش را هر آوازه خوانی نمیتواند اجرا کند.
    همچنین اگر کسی می خواهد ردیف مهرتاش را دوباره منتشر کند باید بدانیم که در وهله اول وی چند سال پیش استاد رفته و چند سال پیش اساتید دیگر!

    * اغلب شاگردهای مهرتاش اعتقاد دارند که دستگاه راست پنجگاه و نوا که شما هماکنون آن را در ردیف ارائه داده اید در ردیف های مهرتاش موجود نیست و اینکه اصلا استاد مهرتاش اعتقادی به این دو دستگاه نداشتند!


    - من ۲۰ سال نزد استاد مهرتاش بودم و باید بگویم ردیف های پیشرفته وی را سه بار با سه شعر مختلف دوره کردم. من دستگاه راستپنجگاه و نوا را از خود استاد یاد گرفتم و به آن هیچ چیز جدیدی اضافه نکردم. این نکته را هم باید اضافه کنم که استاد مهرتاش در محافل مختلف این دو دستگاه را در قالب گوشه های پراکنده می خوانده و من آن را به صورت ذهنی ثبت کرده ام.

    با این حال استاد اعتقاد داشتند که دستگاه نوا و راست پنجگاه گزیدهای از دستگاههای دیگر است و لازم نمیدید که آنرا به هنرجویان مبتدی یاد بدهد.

    دستگاه راست پنجگاه شامل چهار یا پنج گوشه اصلی نظیر درآمد، پروانه، روح افزا، نیریز و پنجگاه است و دیگر گوشهها نظیر قره چه در دستگاه شور، چکاوک در دستگاه همایون وراکها در دستگاه ماهور وجود دارد. در دستگاه نوا نیز چند گوشه اصلی به نام درآمد، گردانیه، نغمه و نیشابورک داریم که گوشه های دیگر مثلا بیات راجع در آواز بیات اصفهان، رهاب در آواز افشاری، عراق در دستگاه ماهور و حسینی در دستگاه شور اجرا می شود. خلاصه اینکه من تمام این گوشه ها را که استاد به صورت پراکنده و به طور خصوصی به من درس دادهاند را جمع آوری کرده ام و آن را جداگانه در قالب خودش منتشر کردم.


    * جامعه باربد دقیقا از چه سالی تاسیس شده است و اینکه با یک نگاه کلی میتوانیم ارزیابی کنیم که اینجامعه وضعیت ناهم گونی را سپری کرده است؛ به طوری که از یکطرف از دل آن شاگردانی مانند علی نصیریان، عزت الله انتظامی بیرون آمده و در حوزه آواز کسانی مانند شما، شجریان، عبدالوهاب شهیدی و یا جواد وفایی به جامعه موسیقی معرفی شدهاند و از طرف دیگر شاهدیم در همین اصناف کلاسهای سطح پایین و آوازهای کابارهای نیز آنجا اجرا میشد، دلیل این همه ناهمگونی فرهنگی چیست؟ چرا جامعه موسیقی باربد به این وضعیت کشانده شد؟


    - جامعه باربد از سال۱۲۹۸ با همفکری تعدادی از دوستان استاد مهرتاش راه اندازی شد و کار آنها به این صورت بود که به صورت ماهیانه از اعضای جامعه باربد حق عضویت گرفته میشد و نوازندگان به صورت دورهای در خانه اعضا کنسرت یا تاتر برگزار میکردند. این روال ادامه داشت تا اینکه در سال۱۳۰۵ جامعه باربد رسمیت پیدا کرد و برای اجرای تئاتر و موسیقی سالن اجرا می شدکه اولین کنسرتها در سالن سینما همای و یا سالن زرتشتیان برگزار شد. در این سالها تعداد اعضا زیاد شد و قرار شد که این موسیقی و تئاتر برای تمام مردم نیز اجرا شود. به همین دلیل استاد ملک احتشام السلطنه را با ماهی ۱۲هزار تومان اجرا کرد و در آنجا چون سن برای اجرا نبود، فقط محلی برای تمرین بود و برای اجرا از سالنهای دیگری مانند سینما شهرزاد و گراند هتل استفاده میشد.

    استاد در سال۱۳۲۲ از اوقاف ملکی اجاره کرد و دیگر تئاترها آنجا اجرا میشد. این روند ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۲۶ وضعیت لاله زار بهم خورد و به جای اجرای تئاتر گروههای رقص از کشورهای عربی و ترکی برای اجرا به ایران میآمدند. بعد از آن بود که وضعیت لالهزار را که یک زمان به عنوان «مرکز هنر ایران» میشناختند بهم خورد و حتی سبک آدم هایی که به لاله زار رفت وآمد میکردند تغییر کرد. آن زمان در تئاتر تهران و پارس گروه حرکات رقص عربی و ترکی با بلیتی شبی۲۰۰ تومان برروی صحنه میرفت. آن زمان مدیر داخلی تئاتر تهران داریوش اسدزاده بود.

    در همین راستا جامعه باربد نتوانست همپا با تئاتر تهران و پارس جلو برود و با اینکه تئاترهای جامعه باربد ملی بود و وزارت فرهنگ و هنر آن زمان به آن کمک میکرد اما دخل و خرجش به هم نمیخورد و هزینهها بسیار بالا بود.

    این روند تا سال ۱۳۳۵ به صورت کجدار و مریض پیش رفت و بعد از آن سالنهای جامعه باربد اجاره داده شد و این روند تا سال ۱۳۵۷ به همان و سبک وسیاق ادامه داشت.

    با این حال استاد مهرتاش هر سال شب عید برای پرورشگاههای تهران کنسرت و تئاتری برگزار میکرد و از دوستانش که توانایی مالی دارند برای کمک به این پرورشگاهها دعوت میشدند.

    لينك مصاحبه ...http://www.musicema.com/module-pages...-pid-3896.html
    to continue, please follow me on my page

  12. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #37
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    محمدرضا شجریان:استفاده صدا وسیما از موسیقی مانند پوشال لای ظروف چینی است!!!

    ستاد محمد رضا شجریان در تازه ترین گفت وگوی خود به انتقاد از صداو سیما پرداخته است .

    استاد شجریان در بخشهایی از گفت وگوی خود با ماهنامه تجربه گفته است : مانسبت به گذشته در موسیقی استعدادهای بیشتری داریم .منتهی زمان می خواهد که اینها خودشان را ثابت کنند .مسئله مهمتر این است که ما سیستمی داریم که با موسیقی سر ساز گاری ندارد و اوست که جلوی استعدادها را می گیرد .وگرنه اگر صدا وسیما دست من بود الان شما می دیدید که چه قدر خواننده وموزیسین های مختلف داشتیم .

    وی درادامه گفته :این صدا وسیما با موسیقی سر سازگاری دارد ،ساز را نشان نمی دهد وسوئ استفاده می کند از آثاری که دیگران در خارج از محیط رادیو وتلویزیون تهیه کرده اند.با خود من این کاررا کردند با پسر من دارند این کاررا می کنند و با خیلی های دیگر ،منتهی آنها واکنشی نشان نداده اند ومن تنها کسی بوده ام که اعتراض کرده ام .

    استاد شجریان درادامه افزوده :نکته مهم اینجاست که قبل از انقلاب ،رادیو وتلویزیون برنامه های مختص موسیقی داشت .برنامه گلها بود خبرنامه موسیقی بعد از ظهر ،ساز تنها و...دراین برنامه ها مشخص بود که این اثررا کی ساخته ،کی نواخته و کی خواهنده ،اما اینها یک کلمه اسم از خواننده ،نوازنده وآهنگساز و...نمی برند . دیده اید لای ظروف چینی پوشال می گذارند؟اینها هم از موسیقی مثل پوشال لای برنامه ها استفاده می کنند.خرابی کار دراینجاست .اینجا اگر درست شد تمام استعدادها می توانند خودشان را نشان دهند.
    to continue, please follow me on my page

  14. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #38
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    گفتوگو من با محمدرضا درویشی، آهنگساز:


    ما روایان قصه های رفته از یادیم...



    محمدرضا درویشی یک موسیقیدان چند وجهی است؛ پژوهشگر موسیقی محلی ایران زمین است و کتاب دایره المعارف سازهای ایران را می نویسد. به کوره دهات سفر میکند و نواها و آواهای گمشده سرزمین آبا و اجدادیش را جمع آوری میکند. موسیقی فیلم می نویسید. خلاصه اگر بخواهیم سراغ درویشی را بگیرم حتما و حتما دارد بر روی پروژهای کار می کند. به گفته خودش هنوز یک پروژه اش به اتمام نرسیده به پروژه بعد میپردازد. آثار دوریشی نیز سبک های مختلفی دارد؛ یک بار مانند تنظیم آلبوم های گنبد مینا، جان عشاق و «زمستان است» که بر دل و جان خستگان و مردم نفوذ میکند و بار دیگر چون قطعه «کلیدر» مورد بی لطفی قرار میگیرد. به هر حال هر زمان سراغ درویشی را میگیریم وی یا درگیر نوشتن اثر موسیقایی است و یا در حال تحقیق برای نوشتن کتاب. در این مصاحبه به اختصاص فقط میخواهیم درباره پروژه جدیداین هنرمند یعنی «بازخوانی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغی» از وی بپرسیم و دیگر پرسش هایمان را به زمان دیگر موکول می کنیم.

    اگر بگوییم غیر از محمدرضا دوریشی کسی از پس پروژه موسیقی عبدالقادر بر نمیآمد، اغراق نگفتهایم؛ چرا که تمرینهای نفس گیر، شش سال زحمت و کار و کنار آمدن با یک گروه ۱۰ نفری فقط و فقط از عهده درویشی برمی آید که همیشه انصاف را در رفتار و گفتار رعایت کرده است. زمانی که از پرسشهایمان با او صحبت میکنیم انگار از بچهاش حرف میزند و برای توضیح دادن اصلا و اصلا خسته نمیشود. این مصاحبه نزیک به هفت ساعت طول کشید. نه درویشی از گفتن نکات کلیدی و تاریخی و موسیقی خسته میشد و نه من از نوشتن آنها. درویشی درباره پروژه عبدالقادر از شش سال زندگی گروهی میگوید و میگوید بچه های گروه عبدالقادر گلچین شده اند و گرنه هر گروهی در ایران نمی توانست این همه سال دوام بیاورد.

    اما درباره پروژه «شوق نامه» باید اینگونه بنویسیم:

    پروژه بازخوانی تصنیفهای منسوب به مراغی و مجموعه «شوق نامه» که حاصل این پروژه است دارای ویژگیهایی است که آن را از جهات وزوایای مختلف متمایزمی کند.

    جامعهٔ ایران تا به حال با آثار منسوب به مراغی به صورت شنیداری مواجه نبوده وبرای نخستین بار است که این آثار به گوش دوستداران و اهالی موسیقی در ایران میرسد. این تصنیفها پیش از این هیچگاه یکجا و در یک مجموعهٔ مستقل انتشار نیافته و بسیاری از آنها- به جز چند تصنیف که در ترکیه اجرا شده اند-برای نخستین بار است که ضبط و منتشر میشوند. نتها و شعرهای اصلاح شدهٔ تصنیفها نیز تا به حال به صورت یک مجموعه چاپ نشدهاند و اینک همهٔ اینها به صورت اولین مجموعهٔ آثار صوتی، مکتوب و تحلیلی دربارهٔ مراغی و تصنیفهای او منتشر میشوند.

    از زمان عبدالقادر تاکنون هیچ خواننده فارسی زبان تصنیفهای او را اجرا نکرده و همایون شجریان نخستین خوانندهٔ فارسی زبان است که آنها را خوانده است. شعرهای تصنیفها نیز که غالبا مغلوط بودهاند و پس از عبدالقادر، در گذر روزگار، تحریف شدهاند، در مجموعه «شوق نامه» حتی المقدور اصلاح، و شناسهٔ بسیاری از شعرها مشخص شدهاند. در این پروژه یک پژوهش کاربردی دربارهٔ مراغی و تصنیفهای منسوب به او صورت گرفته و سعی شده است بیشترین منابع مکتوب و شفاهی در مورد او گردآوری شوند.

    این مجموعه حاصل کار و تلاش یازده موسیقیدان، پژوهشگر و نوازنده حرفهای و شناخته شده است که با نام «گروه عبدالقادر مراغی» در مدتی نزدیک به پنج سال گرد هم آمدند و این پروژه دشوار را به مقصد رسانند.

    محمدرضا درویشی،زاده ۲۵ مهر ۱۳۳۴ در شیراز، آهنگساز، پژوهشگر موسیقی و مؤلف دایرهالمعارف سازهای ایران و چندین کتاب دیگر است. وی در سال ۱۳۵۷ در رشته آهنگسازی از دانشکده هنرهای زیبای تهران فارغالتحصیل شد. او علاوه بر آهنگسازی، از ۲۸ سال پیش پژوهش در موسیقی نواحی مختلف را با سفر به شهرها و روستاهای ایران آغاز کرده است. موسیقی کلیدر که براساس رمان کلیدر محمود دولت آبادی ساخته شده است، یکی از شاهکارهای درویشی است. آلبومهای گنبد مینا و جان عشاق حاصل همکاری وی با پرویز مشکاتیان و محمدرضا شجریان است. همچنین آلبوم زمستان بر اساس شعر مهدی اخوان ثالت حاصل همکاری وی با شهرام ناظری و آلبوم موسم گل حاصل همکاریش با ایرج بسطامی است. از وی تاکنون بیش از ۵۰ ساعت موسیقی از نواحی مختلف ایران توسط حوزه هنری انتشار یافته است.

    وی در حدود ۵۰ موسیقی فیلم تاکنون ساخته است و تقریبا با همه کرگردانان مولف و شهیر ایران از جمله بهرام بیضایی، محسن مخملباف، داریوش مهرجویی و... کار کرده است.

    این گفتوگو خلاصه هفت ساعت مصاحبه با محمدرضا درویشی است:

    * قبل از آنکه پرسشهایمان را درباره «شوق نامه» بگوییم درباره عبالقادر مراغی به اختصاربگویید.

    - عبدالقادرابن غیبی حافظ مراغی در سال ۷۵۴ یا ۷۵۸ قمری در مراغه متولد و در سال ۸۳۸ قمری به خاطر بیماری طاعون در هرات (پایتخت ایران در زمان شاهرخ پسر تیمور) درگذشت. این هنرمند ملقب به «حافظ» است که احتمالا به دو دلیل بوده است. در ابتدا وی خواننده و حافظ قرآن بوده و دیگر اینکه به خوانندههای خاص در زمان تیموریان لقب حافظ میدادند. عمده رسالات عبدالقادر مراغی در هرات نوشته شده و بخشی از آنها در دوره آل جلایر نوشته شده است. عبدالقادر مراغی آخرین موسیقیدان، آهنگساز و نظریهپرداز مهم ما در دوران اسلامیمحسوب میشود. اغلب رسالاتی که بعد از عبدالقادر مراغی در موسیقی نوشته شده است یا تکرار و یا ساده شده موضوعاتی بوده است که عبدالقادر در رسالههایش به آن پرداخته است.

    * به نظر شما عبدالقادر مراغی از چه نظر در موسیقی ما مورد اهمیت بوده است که شما شش سال به صورت ممتد و از دوران تحصیل به صورت ناپیوسته درباره وی تحقیق کردهاید؟

    - اهمیت عبدالقادر مراغی در وهله اول به خاطر آخرین حلقه بودنش است؛ درزمانی که تمام رسالههای صفی الدین ارموی به زبان عربی بود ه است، رسالههای عبدالقادر به زبان فارسی روزگار خودش نوشته شده است که آمیخته به زبان عربی و اصلاحات قدیم ایران است. همچنین رسالههای وی که شامل «مقاصد الحان»، «جامع الحان» و «شرح ادوار رساله صفی الدین ارموی» است از نظر نثر فارسی در روزگار تیموریان بسیار حایز اهمیت است.
    از طرف دیگر، عبدالقادر مراغی خوشنویس بوده و از آنجا که در زمان تیموری خط نستعلیق به تدریج جایگزین تمام خطهای ماقبل خودش میشد، وی تمام رسالههایش را به خط زیبای نستعلیق در دوران اول این خط مینوشت که بعدهااین خط سمبل زیباییشناسی خط ایرانی در دوران صفوی و پس از آن است. معمولا اولین نسخههای رسالههای مراغی به خط خود مراغی است که این کتابها بعضا در کتابخانه آستان قدس رضوی، کتابخانه «توپ کاپی» در استانبول، کتابخانه «لایدن» در هلند، کتابخانه دانشگاه الاالزهر در مصر و غیره نگهداری میشود.

    * درباره رساله های عبدالقادر مراغی توضیح دهید و محتوای آنها را تشریح کنید؟


    - محتوای هر کدام از این رسالات مطالبی است که برای درک آنها باید عمری وقت گذاشت. در اینجا لازم است از مرحوم تقی بینش که رسالات عبدالقادر مراغی را از نسخههای مختلف تطبیق داده و برای هریک توضیحات و پانویس هایی آورده که قابل فهم برای امروز باشد، سپاسگزاریم. امارسالهها عبدالقادر مراغی به چه میپردازد؛ به طور خلاصه رسالاها مراغی شامل دو موضوع مهم یعنی فواصل و ایقاعات (دورهای ریتمیک) است. فواصل و الگوهایی که از تسلسل صداها و دانگها تشکیل شده است. به این الگوها در زمان صفی الدین و عبدالقادر «ملایمات» گفته میشد. این ملایمات که برای گوش خوش پسند بود شامل فواصل چهارم (ذوالاربع، یا دانگ) و یا ذ والخمس (فاصله پنجم) است. رسالههای عبدالقادر از انواع مختلفی از چگونگیها و چینش فواصلی صحبت میکند که انواع ذوالاربع و ذوالخمسها را پدید میآورند. از دیگر بحثهایی که در رسالههای عبدالقادر به آن پرداخته شده است، بحث ایقاعات (دورهای ریتمیک) است که این آهنگساز علاوه بر ذکر دورهای ریتمیک قبل از خود و همزمان دوران خود، دورهای جدیدی به این ادوار ایقاعی اضافه میکند. همچنین در این رسالهها به مسایل دیگری نظیر ارتباط مقامهای موسیقی با ستارگان و کواکب، روز و شب، انواع مزاجها، سنها، اوقات زمانی در ۲۴ ساعت و مطالبی در توصیه به خوانندگان و نوازندگان نیز پرداخته است. تا اینجا عبدالقادر به عنوان یک نظریهپرداز و رساله نویس در حوزه موسیقی برای ما مطرح است اما یک وجه دیگری از شخصیت عبدالقادر به مصنف و یا آهنگساز بودن وی برمیگردد که امروزه این ویژگی از هنر عبدالقادر از مبانی موسیقی ایرانی حذف شده است.

    * به نظر شما چرا وجه مصنف بودن عبالقادر مراغی در مبانی موسیقی ما حذف شده است؟

    - درباره حذف این وجه هنری مراغی از مبانی موسیقی ایران دلایل مختلفی وجود دارد؛ از جمله اینکه گمان میرود سبک آهنگسازی عبدالقادر تا دوران صفوی ادامه داشته است که از نمونههای آن میتوانیم به آثار بینام و نشانی تحت عنوان ترکی «عجم لر» یا «عجمها» و یا «عجمانه» که در ترکیه پیدا شده است اشاره کنیم؛ موسیقیشناسان ترک معتقدند که این آثار در دوران صفوی توسط کسانی که به اختیاری و یا به اجباری به عثمانی رفتهاند، ساخته شده است. اگر آثار معروف به عجمها را با آثار عبدالقادر مراغی مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که این آثار ساده شده سبک آهنگسازی مراغی است و از رویه مجزایی در علم آهنگسازی پیرو نمیکند. همچنین گمان میرود که مبانی آهنگسازی مراغی توسط صفویان به تدریج از میان رفته است. در آن زمان به دلیل جنگهای میان صفویان و عثمانیان که در اواسط دوره صفوی منجر به رسمیشدن مذهب شیعه توسط حکومت صفوی در ایران شد و به دلیل اینکه گسترش شیوه آهنگسازی عبدالقادر در عثمانی که مذهبشان سنی بود، گمان میرود مبانی آهنگسازی توسط دولت صفوی در دربار به تدریج حذف شد؛ چرا که روش مراغی در آهنگسازی اساس کار آهنگسازان عثمانی بود. در دوران صفوی با حجم وسیعی از تحولات از جمله تحولات مذهبی، اقتصادی، روابط بین الملل، نقاشی، موسیقی و هنر روبرو هستیم، آیا میشود این تحول را در موسیقی نبینیم؟ همچنین در دوران صفوی شاهد حذف یکسری سازها از جمله چنگ هستیم که به نظر میآید نوعی تسویه حساب فرهنگی دولت صفوی با مجموعه ماقبل خودش است؛ یعنی فرهنگ مشترک موسیقی اسلامی (ایران، ترک و عرب). بنابراین تا قبل از دوران صفوی، موسیقی ایرانی، عربی و ترکی جدا از هم نبودند اما دولت صفوی حساب خودش را از ترکها و عربها جدا میکند؛ به عنوان مثال دراین دوران بعضی از فواصل موسیقی و نیز تعدادی از سازها مانند عود و قانون نیز به ترکها و عربها واگذار شد!

    * حذف این ویژگیها از موسیقی چه تاثیری در درازمدت بر تاریخ موسیقی ما، محتوا و ترکیب بندی سازهای ما گذاشته است؟

    - روند محدود کردن موسیقی تا دوران زندیه ادامه داشت و ما اطلاع دقیق یا ماخذ درستی از اینکه در این فاصله ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساله چا اتفاقی افتاده است و چه بر سر موسیقی آمده است، نداریم. در دوران قاجاریه دوباره سازها نمایان شد که نمیتوان قبول کرد این اتفاق یکدفعه صورت گرفته است. در آثار تاریخی بر جامانده از دوران زندیه مانند قلمدانها یا بعضی از کاشیها و غیره شاهدیم بعضی از سازها مانند تار و یک ساز شبیه تنبک امروزی و یک ساز شبیه سه تاز امروزی نقاشی شده است اما دیگر نشانی از سازهایی چون چنگ، عودو قانون نمیبینیم. همچنین از نظر محتوایی شاهدیم که در دوران زندیه به تریج ساختار موسیقی نیز تغییر میکند؛ به گونهای که به فرض مثال مقام شور ایرانی پدید میآید و شور عربی! همچنین آهنگسازی از دوران صفویه به بعد تغییر کرد. دردوران قاجار وبه ویژه در دوران ناصرالدین شاه، خانواده علی اکبر خان فراهانی موسیقی را که ۲۰۰ -۳۰۰ سال در پستوی خانهها بود را با یک چیدمان دیگر بیرون آورند. دراین نوع چیدمان ضمن حفظ فواصل، ردیف ودستگاههای موسیقی معرفی شد؛ این درحالی است که قبل از آن نشانی از ردیف و دستگاه نبودو چیدمان موسیقی از مقامهای مستقل تشکیل داده میشد. این تغییر ازسیستم مقامی به سیستم دستگاهی، سبک آهنگسازی را نیز تغییر داد؛ به طوریکه روش عبدالقادر که در دوره تیموری رواج داشت و حدودا تا دوران صفوی ادامه داشته است به تدریج فراموش شد و به جای آن هیچ روش دیگری جایگزین نشد. اینجایگزین نشدن تا حدی است که امروزه اگر پژوهشگر یا موسیقیدانی بخواهد درباره نظام دستگاهی موسیقی ایران صحبت کند فقط میتواند درباره فواصل و ساختار دستگاهی موسیقی صحبت بکند و حتی یک کلمه نمیتواند درباره دورهای ایقاعی یا ریتم در نظام دستگاهی صحبت کند. گفتن این نکته ضروری است که تصانیف قدما در دوران قاجار ادامه شیوه آهنگسازی عبدالقادر نبودند و همه جدیدند. در این دوران صفوی عدهای موسیقیدان به اجبار یا اختیار به عثمانی سفر کردند. همچنین پسر و نوه عبدالقادر بعد از فوت پدر به دلیل متلاشی شدن حکومت آل تیمور و وقوع هرج ومرج به عثمانی رفتند و اینگونه شد که مکتب عبدالقادر از شرق ایران (هرات) به غرب ایران (قسطنطنیه یا استانبول امروزی) رفت و این مکتب اساس آهنگسازی در دوران عثمانی شد. ازدیگر مسائل اینکه، ریتمها از دوران صفوی به بعد در ایران فراموش شد؛ در حالیکه با پذیرفتن مکتب عبدالقادر در آهنگسازی در عثمانی نه تنها ادوار ریتمیک قدیم ایران حفظ شد بلکه تصانیف ساخته شده نیز بر اساس سبک مراغی بسط و گسترش داده شد.

    * با توجه به زمانی که برای این پروژه گذاشتید و سفرهایی که به ترکیه داشتهاید؛ جایگاه عبدالقادر مراغی را در میان جامعه موسیقی ترک چگونه ارزیابی میکنید؟

    - امروزه آهنگسازان و نوازندگان وهمچنین موسیقیشناسان ترک، عبدالقادرمراغی را به عنوان نیای بزرگ میشناسند ومراغی برای ترکها از زمان عثمانی تا امروز در هالهای اسطورهای پیچیده شده است؛ به طوری که به ندرت میبینیم که نوازندهای درترکیه نام عبدالقادر را نشنیده باشد، بعضی از قطعات او را اجرا نکرده باشد و یا برایش احترام قائل نباشد. این در حالی است که نزدیک به ۹۰% از اهل فرهنگ وهنر در گشور ما نمیدانندکه عبدالقادرمراغی کیست؟ تصور کنید ۱۰۰ سال پیش بین دو موسیقیشناس معروف ترک یعنی رئوف یکتا و صبحی ازگی نامههایی درباره عبدالقادر مراغی در روزنامههای معروف ترکیه آن زمان چاپ میشد که این نشان میدهد ۱۰۰ سال پیش در ترکیه چه فضایی حاکم بوده است که اکنون پس از ۱۰۰ سال هنوز در ایران آن فضا و آن آداب نوشتای وجود ندارد و مورد استفاده قرار نمیگیرد. یادم میآید در گفتگویی که من و سیروس جمالی ا شش تن از موسیقیشناسان ترک داشتیم آنها با غرور میگفتندکه ماعبدالقادر را جویدیم و یادگرفتیم وشما تازه یادتان افتاده که درباره عبدالقادر تحقیق کنید! آنها این مسائل را با یک حس ناسیونالیستی نیز میگفتند که ما روی موسیقی عبدالقادر کار کردهایم و ما ادامه راه وی را رفتهایم و نه شما! که البته درست هم میگفتند! مادر جواب آنها میگفتیم که عبدالقادر یک چهره بین المللی است و ما هم میخواهیم جریان عبدالقادرشناسی، تواناییهای وی و همچنین سبک آهنگسازی وی که در ایران فراموش شده است را دوباره یادآوری نماییم.

    * آنچه در آثار عبدالقادر مراغی عنوان «تصنیف» به خود گرفته است، چه تفاوتهایی با فرم تصنیف در برهه کنونی دارد؟

    - تصنیف در برهه کنونی یک ساختار معین دارد که مربوط به دوران قاجار به بعد است اما تصنیف درآثار عبدالقادر مراغی به معنای سازندگی و مصنف به عنوان آهنگساز است. آنچه عبدالقادر به نام تصانیف یا اقسام تصانیف دررسالههایش گفته است ربطی به فرم تصنیف در برهه کنونی ندارد. مقصود مراغی از تصنیف این بوده است که آهنگساز در چه فرمهایی میتوانداثر بنویسید.

    * تا چه حد اطمینان دارید این تصانیف متعلق به عبدالقادر مراغی است؟

    - یک هیات موسیقی بین سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۵ میلادی به نام «هیات تصنیف و تثبیت آثار اسلاف» به مدت ۹ سال دراستانبول تشکیل شد. دراین هیات بزرگترین موسیقیدانان و راویان آن زمان شامل رئوف یکتا، اسماعیل حقی بیگ، بسته نگار ضیاء بیگ، ذکائیزاده احمد بیگ معروف به حافظ احمد ایرسوری (پسر خواننده بزرگ به نام ذکائی دده)، علی رفعت بیگ و صبحی ازگی حضور داشتند. این هیات طی ۹ سال، صدها قطعه و از جمله و۲۵۱ اثر از موسیقیدانان و راویان بنام زمان خودشان را با نتاسیون غربی ثبت کردند. ذکائی دده که یکی از مهمترین منابع شفاهی این هیات بوده شاگرد ایوبی محمد بیگ بوده وایوبی محمد بیگ از مهمترین شاگردان اسماعیل دده افندی (۱۷۷۸ تا ۱۸۴۶) بوده است. در این مجموعه ۳۰ قطعه آوازی از عبدالقادر به ثبت رسید که راوی اصلی این قطعات ذکائیزاده بوده که وی از پدرش (زکایی دده) یادگرفته وپدرش از ایوبی و ایوبی از دده افندی یاد گرفته است. اینکه اسماعیل دده افندی این آثار را از کجا آورده است معلوم نیست. اما عبدالقادر مراغی، دده افندی و ذکائی دده سه موسیقیدان بودند که ستونهای اصلی موسیقی ترک به شمار میرفتند. رپرتوارها تصانیف عبدالقادر میتواند حداقل به سالهای زندگی اسماعیل دده افندی برگردد؛ یعنی دود ۲۵۰ سال پیش. از برخی از این تصانیف روایتهای مختلفی وجودداردومحققان چندی فهرستهای مختلفی از تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغی ارائه دادهاند که یکی از این فهرستها و اولین آنها، فهرست رئوف یکتااست. همچنین دکتر صبحی ازگی فهرست دیگری از تصانیف عبدالقادر ارائه داده که تا حدی با فهرست رئوف یکتا متفاوت است. ازگی معتقد است خیلی از تصانیف موجوددر فهرست رئوف یکتا متعلق به مراغی نیست.
    این نکته را بگویم که ما این آثار را منسوب به عبدالقادر مراغی میدانیم به همین دلیل نام پروژه را بازخوانی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغی گذاشته ایم.
    دراین راستا گروه ما، ۳۰ تصنیف بر اساس فهرست رئوف یکتا که بخش دوم از کتاب «اساتید الحان» نوشته رئوف یکتا و ترجمه سیروس جمالی آمده است رابرای اولین بار از حاصل کاراین هیات بیرون آورد یم و آنها را معیار کار خود قرار دادیم. از این ۳۰ تصنیف حدود ۱۰ تصنیف در یک مجموعه نت به نام دارالالحان به چاپ رسیده است و باقی تصانیف به شکل اوراق پراکنده در آرشیوها، کتابخانه دانشگاهها و یا کتابخانههای شخصی در ازمیر، آنکارا و استانبول و همچنین آرشیوهای خصوصی وجود داشت؛ البته ما ۹ تصنیف از تمام فهرستهای ارائه شده و شش تصنیف از فهرست رئوف یکتا را نتوانستهایم پیدا کنیم.
    در این راستا از تصانیفی که فقط یک روایت از آن وجود داشت، همان یک روایت را اجرا کردیم و از تصانیفی که چند روایت داشت با استفاده از قرائنی که در این تصانیف بود یک روایت را استخراج کردیم؛ بدون اینکه یک نت کم یا زیاد شود.
    درباره اینکه این تصانیف متعلق به عبدالقادر مراغی است یا نه، نزدیک به ۱۰۰ سال است که بحث است و با توجه به اینکه هر شعر، قصه و روایت طی ۵۰۰ سال انتقال شفاهی وسینه به سینه دچار تغییر و یا تحریفاتی میشود ما عنوان بازخوانی بر آن نهادیم.
    از طرف دیگر عدهای درترکیه هستند که میگویند هیچ یک از این تصانیف متعلق به مراغی نیست و عدهای نیز درایران مانند دکتر محسن حجاریان (موسیقی شناس) اعتقاد دارند این آثار ۱۰۰% متعلق به مراغی است.


    [IMG][/IMG]

    * عبدالقادرشناسی از چه زمانی در کشور ما آغاز شد وشما چطور کنجکاو شدیدکه دنبال آثار عبدالقادرمراغی بروید؟

    - یادم میآید که آن زمان (۱۳۵۷-۱۳۵۳ (در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران درس میخواندم. یک هنرمند ژاپنی به اسم «یوشیفو سکی» هم دانشکدهای من بودکه وی قبلا در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درس خوانده بود و بعد از آن کنکور هنر داد و وارد دانشکده هنرهای زیبا شد. عنوان پایان نامه این ژاپنی «شرح باب ثانی از رساله مقاصدالحان مراغی» بود وزمانی که من از وی پرسیدم مراغی کیست وی با همان لهجه فارسی- ژاپنی خودش گفت: «مراغی دیگه!» البته اساتیدی مانند داریوش صفوت، هرمز فرهت و مهدی برکشلی حتما عبدالقادر مراغی را میشناختنداما با قطعیت میتوانم بگویم خیلی از هنرجویان و موسقیدانهای ما چیزی از مراغی نمیدانستند.
    آن زمان کتاب مقاصدالحان توسط تقی بینش چاپ شده بود. همچنین کتابی به عنوان «مبانی اتنوموزیکولوژی» توسط دکتر محمدتقی مسعودیه توسط انتشارات سروش بیرون آمده بود که روی جلدکتاب یک نت به اسم «تصنیف نهاوند کبیر» بود. طی صحبتی با دکتر مسعودیه خواستم بدانم که آن تصویر نت را از کجا آورده است و وی گفت که آن را ثمین باغچهبان گرفته است.
    با ثمین باغچهبان که در آنکارا بود تماس گرفتم و ایشان نیز علم واطلاع دقیقی در این باره نداشت؛ درصورتیکه اولین جلد دار الحان هشتاد سال پیش چاپ شده بود. همچنین استاد مرتضی حنانه درآن دوران کتابی به عنوان «گامهای گمشده» داشت و علاوه بر آن در کتاب دیگری مشغول شرح و تفسیر مقاصدالالحان عبدالقادر مراغی بود. این کتاب پس از حدود ۲۰ سال که از درگذشت حنانه میگذرد هنوز نزد علی برلیانی از شاگردان وی است و متاسفانه برلیانی آن را هنوز منتشر نکرده است. آن سالها کنجکاو شدم وبه دوستانم که به ترکیه سفر میکردند، توصیه کردم که تمام کتابهای موجود درباره عبدالقادرمراغی را برایم بیاورند.

    * چطورشدکه گره عبدالقادرمراغی را پایه گذاری کردید؟

    - استاد حنانه ۵۰ سال پیش میگفت که آرزو دارد نتهایی موجود از عبدالقادر را یک گروه در رادیو تلویزیون وقت اجرا کند. یکی از انگیزههای من برای پایه ریزی این گروه، برآوردن آروزهای استاد حنانه و خودم بود.
    در اینجا نیاز به یادآوری است که آشنایی استاد حنانه با رسالهها و تصانیف مراغی در کتابخانه واتیکان در حین تحصیل وی در ایتالیا صورت گرفت.
    اکنون چند سال است که براساس همین تفکر گروهی به نام عبدالقادرمراغی برای احیای آثار مراغی برای اجرای آثار مراغی پایه گذاری کردهام. درابتدا یک گروه ۱۱ نفره که کار خود را در سریال شهرآشوب آغاز کرد و بعد از آن یک گروه ۴۰ نفره که کار با آنها به دلیل تعداد زیاد نوازنده وندانستههای خودم پیش نرفت. نتیجه اینکه یک گروه ۹ نفره از نوازندگان تشکیل دادم و همچنین از همایون شجریان که در سریال شهرآشوب با وی کار کرده بودم، نیز دعوت کردم.
    بدون در نظر گرفتن مطالعات قبلی باید بگویم از آغاز فعالیت گروه عبدالقادر تاکنون شش سال میگذرد که چهار سال آن مشغول ضبط و تمرین بودیم همچنین بایدبگویم که این پروژه یکی از سختترین پروژههایی بودکه من تاکنون انجام دادهام.
    اگر بخواهم از دوران سخت این پروژه بگویم باید به هفتهای هشت ساعت تمرین، ضبط قطعات خارج از فضای استودیو وغیره اشاره کنم که اگر در این گروه همدلی نبود قاعدتا این پروژه به ثمر نمینشست. ما در گروه ۱۱ نفره خود از مشکلات کوچک برای رسیدن به هدفمان رد میشدیم و نتیجه این شدکه گروه عبدالقادر بر خلاف دیگرگروهها که اغلب با هم اختلاف پیدا میکنند؛ ازاین قاعده مستثنا ماند و توانست این مجمموعه را اجرا نماید.

    * بر اساس چه منطقی این ترکیب ۹ نفره را برای گروه موسیقی عبدالقادر پی ریزی کردید؟

    - در این ترکیب گروهی، از همه سازهای متعارف در موسیقی دستگاهی فعلی استفاده نشده است و از بعضی سازها مانند قانون، عود، کمانچه، رباب، دایره، نی و تنبور (چهار تاری که سیمهای آن از فلز وابریشم است و با تنبور کردی ازنظر پرده بندی وشکل ظاهری متفاوت است) که عبدالقادر در رسالههای خویش نام برده استفاده کردهایم.
    هم اکنون کم شدن یا اضافه شدن یک نفر به گروه عبدالقادر برای ما دردسر بوجودمی آورد؛ چرا که اگر شخص جدیدی وارد گروه عبدالقادر شود دیگر آن شش سال تجربه و ممارست را ندارد واگر یک نفر هم از گروه خارج شود تاثیر و جای خالی آن در گروه احساس میشود.

    * چرا سازهای زمان عبدالقادر مراغی را بازسازی نکردید؟

    در ابتدا میخواستم این سازها را بر اساس گرافیک ویا توضیحاتی که عبدالقادر از سازها داده است و یا براساس رساله موسیقی کبیر فارابی و یا رساله «کنز التحف» منسوب به عبدالمومنبن صفی الدین که احتمالا از دوران صفوی است که یک رساله سازشناسی در دوره اسلامی محسوب میشود به شکل وسیاق قدیمیاش بسازیم.
    حتی میخواستم از کاتالوگ پرفسور اون رایت (استاد بازنشسته دانشگاه لندن و یکی از برجسته ترین اتنوموزیکولوژیستهای جهان و متخصص موسیقی دوران اسلامی و دوران تیموری) که به یک اسلوب سازشناسی در دوران تیموری رسیده است برای ساخت سازها استفاده کنم.
    همچنین با چند تن از سازندگان ساز نیز واردمذاکره شدم؛ البته آنها، هم هزینههای زیاد و هم زمان طولانی از من مطالبه میکردند و هم درپایان صدای ساز ساخته شده خودرا تضمین نمیکردند.
    نتیجه اینکه تصمیم گرفتم از سازهای فعلی ایران در این پروژه استفاده کنم؛ البته این نکته را اضافه کنم که ساختار موسیقی الان با زمان عبدالقادر فرق میکرد وبه فرض مثال عودی که هم اکنون درایران، ترکیه و کشورهای عربی تا شمال آفریقا وجوددارد از نظر ابعاد، تعداد سیمها یا آنچه در رسالهها و مینیاتورهای قدیمی است کاملا متفاوت است.

    * چراارکستر عبدالقادرمراغی به صورت تک صدایی است؟

    - این آثار چه متعلق به عبدالقادرمراغی باشدوچه نباشد مانند الماسی است که طی ۵۰۰ سال زمان تراش خورده و سوهان زده شده است. و قاعدتا نمیشد لباسی دیگر بر قامت این نوع موسیقی بدوزیم. به ویژه اینکه موسیقی چندصدایی وام گرفته از فرهنگ غربی است واصلا چرا ما باید این نوع موسیقی را واردآثار عتیقه بکنیم.
    همانطور که گفتم ما به این آثار حتی یک نت اضافه وکم نکردیم. همچنین برای اصلاح اشعار این آثار و ریشه یابی صحیح آنها از هنرمندی برجسته چون دکتر شفیع کدکنی بهره بردیم.

    * اشاره کردید که از دانش دکتر کدکنی برای تصیح اشعار این تصانیف استفاده کردید، درباره مشکلات ادبی این آثار توضیح دهید؟

    - به یقین اشعار این آثار طی ۵۰۰ سال دچار تغییرات وتحریفاتی شده است. به ویژه آنکه شعر فارسی طی ۵۰۰ سال توسط راویان ترک زبان خوانده میشده است وآنها در حالی این اشعار رامی خواندندکه معنی کلمات آن رانمی دانستند. دراین آثار سعی کردیم اصل درست شعر رابخوانیم و نه مدل تحریف شده آن را.
    به فرض مثال یک تصنیف درمقام «عشاق» داریم که شعر دارد اما شعرش از نظر وزن وقافیه بدون معناست وحتی دکتر شفیع کدکنی هم نتوانست شعر درست این تصنیف را پیدا کندوما مجبورشدیم این تصنیف را بدون شعر وخواننده اجرا کنیم؛ هر چند یکی از اساتید ساز قانون در استانبول از این کار ما انتقاد کرد اما ما بر آن بودیم که اگر اشتباهی در این آثار است بر اساس مدارک وشواهد در جهت رفع آن براییم.
    همچنین یک تصنیف دیگر به اسم «محتشم» داریم در مقام راست که به «راست محتشم» معروف است. آنچه خواننده در این تصنیف میخواند چند کلمه بیشتر نیست و مابقی همه «ترنم» است.
    باید بگویم که ۹۹% این تصنیف «ترنم» است و در وسط ترنمها کلمه های بی مفهومی نیز وجوددارد. این کلمات پس از بررسیهای فراوان توسط دکتر شفیعی کدکنی معلوم شد متعلق به یکی از رباعیات خیام است بدین صورت: قومی متحیرند اندر ره دین / قومی فتادهاند در راه یقین/ناگاه منادی برآمد زکمین/کی بیخبران راه آن نه آن است و نه این.
    دراینجا بودکه فهمیدیم همانطورکه شعر این تصنیف اینقدر دچارتحریف شده است حتما ملودی آنهم دچار تغییر شده است.

    * اشاره کردید به «ترنم». آیا «ترنم»ها همان ادوات اضافی- کلامی که هم اکنون برای پرکردن وزن موسیقی استفاده میشود، نیست؟

    - درباره واژه «ترنم» باید بگویم که بخشی از کلام خوانندههای دوران عثمانی شعر بوده است وبخش دیگر هم «ترنم». ترنم دو نوع است: یا اصوات دارای معنی و یا اصوات فاقدمعنی؛ درباره اصوات دارای معنی میتوانیم به کلمههایی مانند وای، جانم، دلبرم، جانا، حبیب و... اشاره کردو اما درباره اصوات فاقد معنی میتوانیم به لللی، لللا، تللی، تللا، تننا، تننی وغیره اشاره کرد که خواننده آنها را میخواند.
    جالب اینکه در بعضی از این تصانیف حجم ترنمها از شعر بیشتر است وبر خلاف تصور که «ترنم»ها برای پرکردن وجه متریک یک موسیقی به کار میرود، به اینصورت نبوده است و «ترنم»ها دربعضی از تصانیف به جای شعر به کار رفته است. ظاهرا «ترنم»ها در ادبیات قدیم ایران جدای از موسیقی در شعر هم بوده است؛ به گونهای که میتوان به برخی از غزلیات مولانا اشاره کرد. به عنوان مثال:
    من که مست از مینابم تنناها یاهو / فارغ از کون و مکانم تنناها یاهو..
    گویی دراین شعر مولانا برای بیان خود هیچ واژهای مناسبتر از ترنم پیدا نکرده است؛ هر چندبرخی ازمولویشناسان اعتقاد دارند که این اشعار متعلق به مولانا نیست اما حتی اگر متعلق به مولاناهم نباشد بالاخره یک شاعر دیگری آن راسروده است.

    * چرا برای این پروژه از همایون شجریان دعوت کردید؟

    - در پاسخ به این پرسش باید بگویم انتخاب همایون شجریان برای پروژه عبدالقادر مراغی هیچ ربطی به اینکه وی پسر استادشجریان است ندارد.
    من هم قصد بیاحترامی به دیگر خواننده هارا ندارم و معتقدم هرکس توانایی وجنس خاص صدای خودش را دارد اما به نظر من همایون شجریان بعد از پدرش برجستهترین خواننده موسیقی ایران است. این نظر شخصی من است و شاید خوانندههای دیگر آن را قبول نداشته باشند.
    در وهله اول انتخاب همایون شجریان به این دلیل بودکه وی در سریال «شهرآشوب» با من همکاری داشته است؛ به همین خاطر من اولین پیشنهاد را به همایون شجریان دادم ونه حتی استاد شجریان. چرا که میدانستم استاد شجریان به دلیل مشغله زیاد ومسئولیت زیاد شاید آن تمرکزی که همایون به روی این پروژه دشوار دارد را نداشته باشد. به همین خاطر سراغ نفر دوم آواز یعنی همایون رفتم. انصافا همایون هم در این پروژه با وقت زیاد، صبوری، وسواس، دقت مثال زدنی و تیزهوشی ازعهده این کار برآمد.
    یادم میآیداستاد شجریان پس از میکس پروژه عبدالقادر در پاسخ به پرسش مجتبی میرطهماسب (مستندساز گروه که طی شش سال با هزینه شخصی خود بیش از ۱۰۰ ساعت راش از پروژه عبدالقادر مراغی دارد) مبنی براینکه نظر خودرا درباره پروژه عبدالقادر بگوید، گفت: «این تصانیف را فقط همایون میتوانست اجرا کند نه هیچکس دیگر. نه بخاطر اینکه همایون پسر من است بلکه هیچ خواننده دیگری قادرنیست این تصانیف با همچین کیفیتی بخواند و هم اینکه این همه وقت برای خواندن این تصانیف در حوصله من نیست.

    * یعنی چون استاد شجریان از پسر خود تعریف کرده شما هم میگویید صدای همایون از همه صداها بهتر است؟!

    - نظر من هم همان نظر آقای شجریان است. اما بهتر است درباره آواز این تصانیف توضیحاتی بدهم؛ آنچه ما در تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغی به آن توجه داشتیم بخشهای آوازی بوده که فقط این بخشها روایت شده است. بخش آوازی این قطعات از نظر اجرا بسیار پیچیده است. همچنین بعضی از این تصانیف نه مقدمه دارد و نه موخره! وبعضا دربرخی از آنها ما جمله اول را با ساز اجرا کردیم و خواننده دوباره همان جمله را از ب بسم الله تا ت تمت با آواز و به صورت لاینقطع اجرا کرده است.
    یعنی اینکه یک خواننده باید بدون قطع کردن صدای خود بتواند یک قطعه آوازی را تا پایان بخواند.
    در اجراهای ما بیش از ۷۰% تصانیف عبدالقادرمراغی با آواز شروع میشود؛ یعنی اینکه بعضی از تصانیف با خواننده شروع وبا خواننده تمام میشود. به عنوان مثال تصنیف سهگاه یک قطعه ۲۴ دقیقهای است که ما یک جمله سازی را به عنوان مقدمه از خود تصنیف گرفتهایم وبقیه قطعه آوازی است که خواننده باید در اوج بخواند.

    * چطورشدکه از محمدرضا شجریان برای میکس پروژه عبدالقادر مراغی دعوت کردید؟

    - دوبار میکس اولیه این پروژه را در استودیو انجام دادیم اما نه من ونه بچههای گروه از میکس کار راضی نبودیم؛ به همین دلیل میخواستیم دوباره آثار رامیکس کنیم.
    آن زمان (نمیدانم من از آقای شجریان خواستم یا همایون) از استادشجریان خواهش کردیم که از همه تجربیات خودش برای میکس این آثاراستفاده کند وایشان هم بیش ازیک هفته مدام به استودیو میآمد و کارها را به دقت گوش میداد و میکس آن به بهترین نحو انجام شد.

    * الان گروه عبدالقادرمراغی چه میکند؟

    - ضبط آثار منسوب به عبدالقادر مراغی توسط این گروه تمام شده است اما این گروه به شکل بالقوه برای اجرای کنسرت در داخل یا خارج از کشور وجود دارد. همچنین من دو پروژه مشکل دیگر مربوط به موسیقی قدیم ایران دارم که با همین گروه احتمالا به انجام خواهند رسید.

    * از تجربیات دکتر شفیع کدکنی در این پروژه بگویید؟


    - من هر تصنیف را قبل از تمرین وحتی ضبط با دکتر شفیعی کدکنی چک میکردم. حافظه ایشان آنقدر زیاد است که من نمیتوانم آن را تشریح کنم. این هنرمند بعد از حدودهفتاد سال زندگی، شگفت انگیزاست و بدون اغراق بگویم برای تصحیح وریشه یابی اشعار این پروژه هیچ کس غیر ازایشان نمیتوانست به ما کمک کند.

    * پیشنهاد پروژه عبدالقادر مراغی را شما به کانون دادید یا اینکه از آنجا همچین سفارشی گرفتید؟

    - این پیشنهاد را من سال ۸۴ به کانون دادم و خوشبختانه کانون پرورشی فکری به من وهمایون شجریان اعتماد کرد و با ما برای به ثمر رساندن این پروژه که آینده و موسیقی آن معلوم نبود، قراردادبست.

    * هزینههای مربوط به این پروژه چه مقداربود و چگونه پرداخت شد؟

    - این پروژه حدود ۶۶ میلیون تومان هزینه ضبط و استودیو داشته است؛ البته هنوز هزینههای چاپ وانتشار آنکه قرار است توسط موسسه آوای باربد منتشر شود، محاسبه نشده است.
    یک نکته دیگر که بایداضافه کنم این است که این هزینه برای چهار سال تمرین و ضبط یک گروه ۱۱ نفره بوده که فقط پول تاکسی اعضای گروه شد؛ البته همه ما در آن مقطع انتظار بیشتری نداشتیم وفقط میخواستیم این پروژه به سرانجام برسد. در این پروژه علی صمدپور به عنوان نماینده اعضای گروه درجریان ریز مسائل مالی بود. همچنین در تقسیم بندی این پول با پذیرش تمام اعضای گروه من و همایون شجریان اندکی بیشتر از اعضای گروه سهم داشتیم و خوشبختانه ما دراین زمینه هیچ مشکلی نداشتیم یعنی ممکن بود سر هرمسئلهای اختلاف نظر ودعوا بکنیم غیر ازمسائل مالی!

    * در پایان مصاحبه اگر نکتهای هست، به عنوان حسن ختام بفرمایید....

    - لازم میدانم در ابتدا از اعضای گروه عبدالقادر مراغی؛ نظیر همایون شجریان، احسان ذبیحی فر، سامر حبیبی، سیامک جهانگیری، علی صمدپور، سیروس جمالی، بهزاد میرزایی، آرش شهریاری، نگار بوبان و ساناز نخجوانی که به ترتیب آواز، کمانچه آلتو، کمانچه آلتو، نی، رباب، رباب بم، دایره، چهارتار، عود و قانون نواختهاند تشکر کنم.
    از زحمات همه این دوستان طی چهار سال تمرین (هشت ساعت در هفته) تشکر میکنم که باعث شدند بتوانیم دور هم جمع شویم و این کار دشوار را به سامان برسانیم.
    همچنین از استاد محمدرضا شجریان که میکس نهایی بخش صوتی این مجموعه با استفاده از همه دانش و تجربیات وی محقق شد، تشکر میکنم. از استاد محمدرضا شفیعی کدکنی که اشعار مربوط به این تصانیف را بعضا اصلاح و یا ریشه یابی کردهاند تشکر فراوان دارم. در این گروه که اسامیآنها ذکر شد علاوه بر همایون شجریان، چند نفر نقشهای برجسته تری داشتهاند، مانند سیروس جمالی که ترجمه متون از انگلیسی، زبان ترکی با رسم الخط عثمانی و زبان ترکی با رسم الخط لاتین جدید را برعهده داشت. سپاسگزاری میکنم؛ وی همچنین نمونههای اولیه تصانیف را به عنوان نمونههای الگویی با صدای خودش میخواند و به دست من میرساند.
    همچنین خانم بوبان که راهنمای ما در بخش فواصل موسیقی بودند و در کتابچه این مجموعه مقالهای در این باب دارند که البته این مقاله با گسترش بیشتری در کتاب عبدالقادر مراغهای که تا چند ماه دیگر توسط انتشارات ماهور به چاپ خواهد رسید، تشکر میکنم.
    از بهزاد میرزایی که علاوه بر نواختن دایره به بخش ایقاعات (ادوار ریتمیک) در تصانیف عبدالقادر مراغی به ما کمک کرد، سپاسگزارم. وی همچنین علاوه بر نوشته کوتاهی که در کتابچه این مجموعه دارد مقاله مفصلی دیگری نیز دارد که در همان کتاب عبدالقادر در آینده به چاپ خواهد رسید.
    همچنین علی صمدپور که علاوه بر راهنماییهای فکری، خانه پدری خود را به مدت ۴ سال محل تمرین گروه قرار داده بودکرد و نیز رضا غلامی که خانه خویش در گلاب دره را محلی برای ضبط این مجموعه کرده بود، تشکر میکنم.
    همچنین از مجموعه مدیران و دستندرکاران کانون پرورش فکر که در این پروژه ما را یاری نمودهاند، سپاسگزارم و نیز از رضا اقتداری (مدیراداری این پروژه در کانون پرورش فکری) که از هیچ کوششی برای به ثمر رساندن این مجموعه کوتاهی نکردند، سپاسگزارم.
    to continue, please follow me on my page

  16. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #39
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    فروش بلیت کنسرت شجریان آغاز شد



    فروش بلیتهای کنسرت محمدرضا شجریان در شهر استانبول در ترکیه از امروز(12 تيرماه) آغاز شده و علاقمندان میتوانند بلیتهای این کنسرت را از طریق سایت دل آواز تهیه کنند.

    ایلنا: اجرای آثار جدید در تور ارویایی محمدرضا شجریان و گروه شهناز به سرپرستی مجید درخشانی از کشور ترکیه آعاز میشود.
    كنسرت استانبول تركيه در ۱۶ سپتامبر همزمان با ۲۶ شهریور، در سالن Istanbul Congress Center به روی صحنه میرود.



    در این کنسرتها؛ آثاری از استاد جلیل شهناز، محمدرضا شجریان و مجید درخشانی در دو بخش سه گاه و بیات اصفهان برای اولین بار نواخته خواهد شد.
    فروش بلیت از امروز آغاز شدهاست. علاقهمندان برای تهیه بلیت این کنسرت بصورت تلفنی، میتوانند با شماره تلفن ۸۸۷۱۷۳۵۰ (دل پخش) تماس بگيرند و براي خريد بصورت اينترنتي به نشاني www.ticket.delawaz.com مراجعه كنند.
    اين گروه در ادامه تور خود به كشورهاي آمستردام – هلند(۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱ )، بروکسل – بلژیک(۱ اکتبر ۲۰۱۱)، ماینز – آلمان(۳ اکتبر ۲۰۱۱)، برلین – آلمان(۱۴ اکتبر ۲۰۱۱)، هامبورگ – آلمان(۱۵ اکتبر ۲۰۱۱)، لندن – انگلستان(۱۸ اکتبر ۲۰۱۱)، ادینبورگ – انگلستان(۱۹ اکتبر ۲۰۱۱)، مونیخ – آلمان(۲۱ اکتبر ۲۰۱۱)، وین – اتریش(۲۲ اکتبر ۲۰۱۱)، گوتبرگ – سوئد(۲۷ اکتبر ۲۰۱۱)، استکهلم – سوئد(۲۹ اکتبر ۲۰۱۱)، کلن – آلمان(۳۰ اکتبر ۲۰۱۱) خواهند رفت.
    to continue, please follow me on my page

  18. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #40
    عضو فعال ماهور آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    نوشته ها
    1,238
    تشکر
    15,010
    تشکر شده 10,491 بار در 1,256 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط آمن نمایش پست ها
    گفتوگو من با محمدرضا درویشی، آهنگساز:


    ما روایان قصه های رفته از یادیم...



    محمدرضا درویشی یک موسیقیدان چند وجهی است؛ پژوهشگر موسیقی محلی ایران زمین است و کتاب دایره المعارف سازهای ایران را می نویسد. به کوره دهات سفر میکند و نواها و آواهای گمشده سرزمین آبا و اجدادیش را جمع آوری میکند. موسیقی فیلم می نویسید. خلاصه اگر بخواهیم سراغ درویشی را بگیرم حتما و حتما دارد بر روی پروژهای کار می کند. به گفته خودش هنوز یک پروژه اش به اتمام نرسیده به پروژه بعد میپردازد. آثار دوریشی نیز سبک های مختلفی دارد؛ یک بار مانند تنظیم آلبوم های گنبد مینا، جان عشاق و «زمستان است» که بر دل و جان خستگان و مردم نفوذ میکند و بار دیگر چون قطعه «کلیدر» مورد بی لطفی قرار میگیرد. به هر حال هر زمان سراغ درویشی را میگیریم وی یا درگیر نوشتن اثر موسیقایی است و یا در حال تحقیق برای نوشتن کتاب. در این مصاحبه به اختصاص فقط میخواهیم درباره پروژه جدیداین هنرمند یعنی «بازخوانی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغی» از وی بپرسیم و دیگر پرسش هایمان را به زمان دیگر موکول می کنیم.

    اگر بگوییم غیر از محمدرضا دوریشی کسی از پس پروژه موسیقی عبدالقادر بر نمیآمد، اغراق نگفتهایم؛ چرا که تمرینهای نفس گیر، شش سال زحمت و کار و کنار آمدن با یک گروه ۱۰ نفری فقط و فقط از عهده درویشی برمی آید که همیشه انصاف را در رفتار و گفتار رعایت کرده است. زمانی که از پرسشهایمان با او صحبت میکنیم انگار از بچهاش حرف میزند و برای توضیح دادن اصلا و اصلا خسته نمیشود. این مصاحبه نزیک به هفت ساعت طول کشید. نه درویشی از گفتن نکات کلیدی و تاریخی و موسیقی خسته میشد و نه من از نوشتن آنها. درویشی درباره پروژه عبدالقادر از شش سال زندگی گروهی میگوید و میگوید بچه های گروه عبدالقادر گلچین شده اند و گرنه هر گروهی در ایران نمی توانست این همه سال دوام بیاورد.

    اما درباره پروژه «شوق نامه» باید اینگونه بنویسیم:

    پروژه بازخوانی تصنیفهای منسوب به مراغی و مجموعه «شوق نامه» که حاصل این پروژه است دارای ویژگیهایی است که آن را از جهات وزوایای مختلف متمایزمی کند.

    جامعهٔ ایران تا به حال با آثار منسوب به مراغی به صورت شنیداری مواجه نبوده وبرای نخستین بار است که این آثار به گوش دوستداران و اهالی موسیقی در ایران میرسد. این تصنیفها پیش از این هیچگاه یکجا و در یک مجموعهٔ مستقل انتشار نیافته و بسیاری از آنها- به جز چند تصنیف که در ترکیه اجرا شده اند-برای نخستین بار است که ضبط و منتشر میشوند. نتها و شعرهای اصلاح شدهٔ تصنیفها نیز تا به حال به صورت یک مجموعه چاپ نشدهاند و اینک همهٔ اینها به صورت اولین مجموعهٔ آثار صوتی، مکتوب و تحلیلی دربارهٔ مراغی و تصنیفهای او منتشر میشوند.

    از زمان عبدالقادر تاکنون هیچ خواننده فارسی زبان تصنیفهای او را اجرا نکرده و همایون شجریان نخستین خوانندهٔ فارسی زبان است که آنها را خوانده است. شعرهای تصنیفها نیز که غالبا مغلوط بودهاند و پس از عبدالقادر، در گذر روزگار، تحریف شدهاند، در مجموعه «شوق نامه» حتی المقدور اصلاح، و شناسهٔ بسیاری از شعرها مشخص شدهاند. در این پروژه یک پژوهش کاربردی دربارهٔ مراغی و تصنیفهای منسوب به او صورت گرفته و سعی شده است بیشترین منابع مکتوب و شفاهی در مورد او گردآوری شوند.

    این مجموعه حاصل کار و تلاش یازده موسیقیدان، پژوهشگر و نوازنده حرفهای و شناخته شده است که با نام «گروه عبدالقادر مراغی» در مدتی نزدیک به پنج سال گرد هم آمدند و این پروژه دشوار را به مقصد رسانند.

    محمدرضا درویشی،زاده ۲۵ مهر ۱۳۳۴ در شیراز، آهنگساز، پژوهشگر موسیقی و مؤلف دایرهالمعارف سازهای ایران و چندین کتاب دیگر است. وی در سال ۱۳۵۷ در رشته آهنگسازی از دانشکده هنرهای زیبای تهران فارغالتحصیل شد. او علاوه بر آهنگسازی، از ۲۸ سال پیش پژوهش در موسیقی نواحی مختلف را با سفر به شهرها و روستاهای ایران آغاز کرده است. موسیقی کلیدر که براساس رمان کلیدر محمود دولت آبادی ساخته شده است، یکی از شاهکارهای درویشی است. آلبومهای گنبد مینا و جان عشاق حاصل همکاری وی با پرویز مشکاتیان و محمدرضا شجریان است. همچنین آلبوم زمستان بر اساس شعر مهدی اخوان ثالت حاصل همکاری وی با شهرام ناظری و آلبوم موسم گل حاصل همکاریش با ایرج بسطامی است. از وی تاکنون بیش از ۵۰ ساعت موسیقی از نواحی مختلف ایران توسط حوزه هنری انتشار یافته است.

    وی در حدود ۵۰ موسیقی فیلم تاکنون ساخته است و تقریبا با همه کرگردانان مولف و شهیر ایران از جمله بهرام بیضایی، محسن مخملباف، داریوش مهرجویی و... کار کرده است.

    این گفتوگو خلاصه هفت ساعت مصاحبه با محمدرضا درویشی است:

    * قبل از آنکه پرسشهایمان را درباره «شوق نامه» بگوییم درباره عبالقادر مراغی به اختصاربگویید.

    - عبدالقادرابن غیبی حافظ مراغی در سال ۷۵۴ یا ۷۵۸ قمری در مراغه متولد و در سال ۸۳۸ قمری به خاطر بیماری طاعون در هرات (پایتخت ایران در زمان شاهرخ پسر تیمور) درگذشت. این هنرمند ملقب به «حافظ» است که احتمالا به دو دلیل بوده است. در ابتدا وی خواننده و حافظ قرآن بوده و دیگر اینکه به خوانندههای خاص در زمان تیموریان لقب حافظ میدادند. عمده رسالات عبدالقادر مراغی در هرات نوشته شده و بخشی از آنها در دوره آل جلایر نوشته شده است. عبدالقادر مراغی آخرین موسیقیدان، آهنگساز و نظریهپرداز مهم ما در دوران اسلامیمحسوب میشود. اغلب رسالاتی که بعد از عبدالقادر مراغی در موسیقی نوشته شده است یا تکرار و یا ساده شده موضوعاتی بوده است که عبدالقادر در رسالههایش به آن پرداخته است.

    * به نظر شما عبدالقادر مراغی از چه نظر در موسیقی ما مورد اهمیت بوده است که شما شش سال به صورت ممتد و از دوران تحصیل به صورت ناپیوسته درباره وی تحقیق کردهاید؟

    - اهمیت عبدالقادر مراغی در وهله اول به خاطر آخرین حلقه بودنش است؛ درزمانی که تمام رسالههای صفی الدین ارموی به زبان عربی بود ه است، رسالههای عبدالقادر به زبان فارسی روزگار خودش نوشته شده است که آمیخته به زبان عربی و اصلاحات قدیم ایران است. همچنین رسالههای وی که شامل «مقاصد الحان»، «جامع الحان» و «شرح ادوار رساله صفی الدین ارموی» است از نظر نثر فارسی در روزگار تیموریان بسیار حایز اهمیت است.
    از طرف دیگر، عبدالقادر مراغی خوشنویس بوده و از آنجا که در زمان تیموری خط نستعلیق به تدریج جایگزین تمام خطهای ماقبل خودش میشد، وی تمام رسالههایش را به خط زیبای نستعلیق در دوران اول این خط مینوشت که بعدهااین خط سمبل زیباییشناسی خط ایرانی در دوران صفوی و پس از آن است. معمولا اولین نسخههای رسالههای مراغی به خط خود مراغی است که این کتابها بعضا در کتابخانه آستان قدس رضوی، کتابخانه «توپ کاپی» در استانبول، کتابخانه «لایدن» در هلند، کتابخانه دانشگاه الاالزهر در مصر و غیره نگهداری میشود.

    * درباره رساله های عبدالقادر مراغی توضیح دهید و محتوای آنها را تشریح کنید؟


    - محتوای هر کدام از این رسالات مطالبی است که برای درک آنها باید عمری وقت گذاشت. در اینجا لازم است از مرحوم تقی بینش که رسالات عبدالقادر مراغی را از نسخههای مختلف تطبیق داده و برای هریک توضیحات و پانویس هایی آورده که قابل فهم برای امروز باشد، سپاسگزاریم. امارسالهها عبدالقادر مراغی به چه میپردازد؛ به طور خلاصه رسالاها مراغی شامل دو موضوع مهم یعنی فواصل و ایقاعات (دورهای ریتمیک) است. فواصل و الگوهایی که از تسلسل صداها و دانگها تشکیل شده است. به این الگوها در زمان صفی الدین و عبدالقادر «ملایمات» گفته میشد. این ملایمات که برای گوش خوش پسند بود شامل فواصل چهارم (ذوالاربع، یا دانگ) و یا ذ والخمس (فاصله پنجم) است. رسالههای عبدالقادر از انواع مختلفی از چگونگیها و چینش فواصلی صحبت میکند که انواع ذوالاربع و ذوالخمسها را پدید میآورند. از دیگر بحثهایی که در رسالههای عبدالقادر به آن پرداخته شده است، بحث ایقاعات (دورهای ریتمیک) است که این آهنگساز علاوه بر ذکر دورهای ریتمیک قبل از خود و همزمان دوران خود، دورهای جدیدی به این ادوار ایقاعی اضافه میکند. همچنین در این رسالهها به مسایل دیگری نظیر ارتباط مقامهای موسیقی با ستارگان و کواکب، روز و شب، انواع مزاجها، سنها، اوقات زمانی در ۲۴ ساعت و مطالبی در توصیه به خوانندگان و نوازندگان نیز پرداخته است. تا اینجا عبدالقادر به عنوان یک نظریهپرداز و رساله نویس در حوزه موسیقی برای ما مطرح است اما یک وجه دیگری از شخصیت عبدالقادر به مصنف و یا آهنگساز بودن وی برمیگردد که امروزه این ویژگی از هنر عبدالقادر از مبانی موسیقی ایرانی حذف شده است.

    * به نظر شما چرا وجه مصنف بودن عبالقادر مراغی در مبانی موسیقی ما حذف شده است؟

    - درباره حذف این وجه هنری مراغی از مبانی موسیقی ایران دلایل مختلفی وجود دارد؛ از جمله اینکه گمان میرود سبک آهنگسازی عبدالقادر تا دوران صفوی ادامه داشته است که از نمونههای آن میتوانیم به آثار بینام و نشانی تحت عنوان ترکی «عجم لر» یا «عجمها» و یا «عجمانه» که در ترکیه پیدا شده است اشاره کنیم؛ موسیقیشناسان ترک معتقدند که این آثار در دوران صفوی توسط کسانی که به اختیاری و یا به اجباری به عثمانی رفتهاند، ساخته شده است. اگر آثار معروف به عجمها را با آثار عبدالقادر مراغی مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که این آثار ساده شده سبک آهنگسازی مراغی است و از رویه مجزایی در علم آهنگسازی پیرو نمیکند. همچنین گمان میرود که مبانی آهنگسازی مراغی توسط صفویان به تدریج از میان رفته است. در آن زمان به دلیل جنگهای میان صفویان و عثمانیان که در اواسط دوره صفوی منجر به رسمیشدن مذهب شیعه توسط حکومت صفوی در ایران شد و به دلیل اینکه گسترش شیوه آهنگسازی عبدالقادر در عثمانی که مذهبشان سنی بود، گمان میرود مبانی آهنگسازی توسط دولت صفوی در دربار به تدریج حذف شد؛ چرا که روش مراغی در آهنگسازی اساس کار آهنگسازان عثمانی بود. در دوران صفوی با حجم وسیعی از تحولات از جمله تحولات مذهبی، اقتصادی، روابط بین الملل، نقاشی، موسیقی و هنر روبرو هستیم، آیا میشود این تحول را در موسیقی نبینیم؟ همچنین در دوران صفوی شاهد حذف یکسری سازها از جمله چنگ هستیم که به نظر میآید نوعی تسویه حساب فرهنگی دولت صفوی با مجموعه ماقبل خودش است؛ یعنی فرهنگ مشترک موسیقی اسلامی (ایران، ترک و عرب). بنابراین تا قبل از دوران صفوی، موسیقی ایرانی، عربی و ترکی جدا از هم نبودند اما دولت صفوی حساب خودش را از ترکها و عربها جدا میکند؛ به عنوان مثال دراین دوران بعضی از فواصل موسیقی و نیز تعدادی از سازها مانند عود و قانون نیز به ترکها و عربها واگذار شد!

    * حذف این ویژگیها از موسیقی چه تاثیری در درازمدت بر تاریخ موسیقی ما، محتوا و ترکیب بندی سازهای ما گذاشته است؟

    - روند محدود کردن موسیقی تا دوران زندیه ادامه داشت و ما اطلاع دقیق یا ماخذ درستی از اینکه در این فاصله ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساله چا اتفاقی افتاده است و چه بر سر موسیقی آمده است، نداریم. در دوران قاجاریه دوباره سازها نمایان شد که نمیتوان قبول کرد این اتفاق یکدفعه صورت گرفته است. در آثار تاریخی بر جامانده از دوران زندیه مانند قلمدانها یا بعضی از کاشیها و غیره شاهدیم بعضی از سازها مانند تار و یک ساز شبیه تنبک امروزی و یک ساز شبیه سه تاز امروزی نقاشی شده است اما دیگر نشانی از سازهایی چون چنگ، عودو قانون نمیبینیم. همچنین از نظر محتوایی شاهدیم که در دوران زندیه به تریج ساختار موسیقی نیز تغییر میکند؛ به گونهای که به فرض مثال مقام شور ایرانی پدید میآید و شور عربی! همچنین آهنگسازی از دوران صفویه به بعد تغییر کرد. دردوران قاجار وبه ویژه در دوران ناصرالدین شاه، خانواده علی اکبر خان فراهانی موسیقی را که ۲۰۰ -۳۰۰ سال در پستوی خانهها بود را با یک چیدمان دیگر بیرون آورند. دراین نوع چیدمان ضمن حفظ فواصل، ردیف ودستگاههای موسیقی معرفی شد؛ این درحالی است که قبل از آن نشانی از ردیف و دستگاه نبودو چیدمان موسیقی از مقامهای مستقل تشکیل داده میشد. این تغییر ازسیستم مقامی به سیستم دستگاهی، سبک آهنگسازی را نیز تغییر داد؛ به طوریکه روش عبدالقادر که در دوره تیموری رواج داشت و حدودا تا دوران صفوی ادامه داشته است به تدریج فراموش شد و به جای آن هیچ روش دیگری جایگزین نشد. اینجایگزین نشدن تا حدی است که امروزه اگر پژوهشگر یا موسیقیدانی بخواهد درباره نظام دستگاهی موسیقی ایران صحبت کند فقط میتواند درباره فواصل و ساختار دستگاهی موسیقی صحبت بکند و حتی یک کلمه نمیتواند درباره دورهای ایقاعی یا ریتم در نظام دستگاهی صحبت کند. گفتن این نکته ضروری است که تصانیف قدما در دوران قاجار ادامه شیوه آهنگسازی عبدالقادر نبودند و همه جدیدند. در این دوران صفوی عدهای موسیقیدان به اجبار یا اختیار به عثمانی سفر کردند. همچنین پسر و نوه عبدالقادر بعد از فوت پدر به دلیل متلاشی شدن حکومت آل تیمور و وقوع هرج ومرج به عثمانی رفتند و اینگونه شد که مکتب عبدالقادر از شرق ایران (هرات) به غرب ایران (قسطنطنیه یا استانبول امروزی) رفت و این مکتب اساس آهنگسازی در دوران عثمانی شد. ازدیگر مسائل اینکه، ریتمها از دوران صفوی به بعد در ایران فراموش شد؛ در حالیکه با پذیرفتن مکتب عبدالقادر در آهنگسازی در عثمانی نه تنها ادوار ریتمیک قدیم ایران حفظ شد بلکه تصانیف ساخته شده نیز بر اساس سبک مراغی بسط و گسترش داده شد.

    * با توجه به زمانی که برای این پروژه گذاشتید و سفرهایی که به ترکیه داشتهاید؛ جایگاه عبدالقادر مراغی را در میان جامعه موسیقی ترک چگونه ارزیابی میکنید؟

    - امروزه آهنگسازان و نوازندگان وهمچنین موسیقیشناسان ترک، عبدالقادرمراغی را به عنوان نیای بزرگ میشناسند ومراغی برای ترکها از زمان عثمانی تا امروز در هالهای اسطورهای پیچیده شده است؛ به طوری که به ندرت میبینیم که نوازندهای درترکیه نام عبدالقادر را نشنیده باشد، بعضی از قطعات او را اجرا نکرده باشد و یا برایش احترام قائل نباشد. این در حالی است که نزدیک به ۹۰% از اهل فرهنگ وهنر در گشور ما نمیدانندکه عبدالقادرمراغی کیست؟ تصور کنید ۱۰۰ سال پیش بین دو موسیقیشناس معروف ترک یعنی رئوف یکتا و صبحی ازگی نامههایی درباره عبدالقادر مراغی در روزنامههای معروف ترکیه آن زمان چاپ میشد که این نشان میدهد ۱۰۰ سال پیش در ترکیه چه فضایی حاکم بوده است که اکنون پس از ۱۰۰ سال هنوز در ایران آن فضا و آن آداب نوشتای وجود ندارد و مورد استفاده قرار نمیگیرد. یادم میآید در گفتگویی که من و سیروس جمالی ا شش تن از موسیقیشناسان ترک داشتیم آنها با غرور میگفتندکه ماعبدالقادر را جویدیم و یادگرفتیم وشما تازه یادتان افتاده که درباره عبدالقادر تحقیق کنید! آنها این مسائل را با یک حس ناسیونالیستی نیز میگفتند که ما روی موسیقی عبدالقادر کار کردهایم و ما ادامه راه وی را رفتهایم و نه شما! که البته درست هم میگفتند! مادر جواب آنها میگفتیم که عبدالقادر یک چهره بین المللی است و ما هم میخواهیم جریان عبدالقادرشناسی، تواناییهای وی و همچنین سبک آهنگسازی وی که در ایران فراموش شده است را دوباره یادآوری نماییم.

    * آنچه در آثار عبدالقادر مراغی عنوان «تصنیف» به خود گرفته است، چه تفاوتهایی با فرم تصنیف در برهه کنونی دارد؟

    - تصنیف در برهه کنونی یک ساختار معین دارد که مربوط به دوران قاجار به بعد است اما تصنیف درآثار عبدالقادر مراغی به معنای سازندگی و مصنف به عنوان آهنگساز است. آنچه عبدالقادر به نام تصانیف یا اقسام تصانیف دررسالههایش گفته است ربطی به فرم تصنیف در برهه کنونی ندارد. مقصود مراغی از تصنیف این بوده است که آهنگساز در چه فرمهایی میتوانداثر بنویسید.

    * تا چه حد اطمینان دارید این تصانیف متعلق به عبدالقادر مراغی است؟

    - یک هیات موسیقی بین سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۵ میلادی به نام «هیات تصنیف و تثبیت آثار اسلاف» به مدت ۹ سال دراستانبول تشکیل شد. دراین هیات بزرگترین موسیقیدانان و راویان آن زمان شامل رئوف یکتا، اسماعیل حقی بیگ، بسته نگار ضیاء بیگ، ذکائیزاده احمد بیگ معروف به حافظ احمد ایرسوری (پسر خواننده بزرگ به نام ذکائی دده)، علی رفعت بیگ و صبحی ازگی حضور داشتند. این هیات طی ۹ سال، صدها قطعه و از جمله و۲۵۱ اثر از موسیقیدانان و راویان بنام زمان خودشان را با نتاسیون غربی ثبت کردند. ذکائی دده که یکی از مهمترین منابع شفاهی این هیات بوده شاگرد ایوبی محمد بیگ بوده وایوبی محمد بیگ از مهمترین شاگردان اسماعیل دده افندی (۱۷۷۸ تا ۱۸۴۶) بوده است. در این مجموعه ۳۰ قطعه آوازی از عبدالقادر به ثبت رسید که راوی اصلی این قطعات ذکائیزاده بوده که وی از پدرش (زکایی دده) یادگرفته وپدرش از ایوبی و ایوبی از دده افندی یاد گرفته است. اینکه اسماعیل دده افندی این آثار را از کجا آورده است معلوم نیست. اما عبدالقادر مراغی، دده افندی و ذکائی دده سه موسیقیدان بودند که ستونهای اصلی موسیقی ترک به شمار میرفتند. رپرتوارها تصانیف عبدالقادر میتواند حداقل به سالهای زندگی اسماعیل دده افندی برگردد؛ یعنی دود ۲۵۰ سال پیش. از برخی از این تصانیف روایتهای مختلفی وجودداردومحققان چندی فهرستهای مختلفی از تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغی ارائه دادهاند که یکی از این فهرستها و اولین آنها، فهرست رئوف یکتااست. همچنین دکتر صبحی ازگی فهرست دیگری از تصانیف عبدالقادر ارائه داده که تا حدی با فهرست رئوف یکتا متفاوت است. ازگی معتقد است خیلی از تصانیف موجوددر فهرست رئوف یکتا متعلق به مراغی نیست.
    این نکته را بگویم که ما این آثار را منسوب به عبدالقادر مراغی میدانیم به همین دلیل نام پروژه را بازخوانی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغی گذاشته ایم.
    دراین راستا گروه ما، ۳۰ تصنیف بر اساس فهرست رئوف یکتا که بخش دوم از کتاب «اساتید الحان» نوشته رئوف یکتا و ترجمه سیروس جمالی آمده است رابرای اولین بار از حاصل کاراین هیات بیرون آورد یم و آنها را معیار کار خود قرار دادیم. از این ۳۰ تصنیف حدود ۱۰ تصنیف در یک مجموعه نت به نام دارالالحان به چاپ رسیده است و باقی تصانیف به شکل اوراق پراکنده در آرشیوها، کتابخانه دانشگاهها و یا کتابخانههای شخصی در ازمیر، آنکارا و استانبول و همچنین آرشیوهای خصوصی وجود داشت؛ البته ما ۹ تصنیف از تمام فهرستهای ارائه شده و شش تصنیف از فهرست رئوف یکتا را نتوانستهایم پیدا کنیم.
    در این راستا از تصانیفی که فقط یک روایت از آن وجود داشت، همان یک روایت را اجرا کردیم و از تصانیفی که چند روایت داشت با استفاده از قرائنی که در این تصانیف بود یک روایت را استخراج کردیم؛ بدون اینکه یک نت کم یا زیاد شود.
    درباره اینکه این تصانیف متعلق به عبدالقادر مراغی است یا نه، نزدیک به ۱۰۰ سال است که بحث است و با توجه به اینکه هر شعر، قصه و روایت طی ۵۰۰ سال انتقال شفاهی وسینه به سینه دچار تغییر و یا تحریفاتی میشود ما عنوان بازخوانی بر آن نهادیم.
    از طرف دیگر عدهای درترکیه هستند که میگویند هیچ یک از این تصانیف متعلق به مراغی نیست و عدهای نیز درایران مانند دکتر محسن حجاریان (موسیقی شناس) اعتقاد دارند این آثار ۱۰۰% متعلق به مراغی است.


    [/IMG]

    * عبدالقادرشناسی از چه زمانی در کشور ما آغاز شد وشما چطور کنجکاو شدیدکه دنبال آثار عبدالقادرمراغی بروید؟

    - یادم میآید که آن زمان (۱۳۵۷-۱۳۵۳ (در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران درس میخواندم. یک هنرمند ژاپنی به اسم «یوشیفو سکی» هم دانشکدهای من بودکه وی قبلا در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درس خوانده بود و بعد از آن کنکور هنر داد و وارد دانشکده هنرهای زیبا شد. عنوان پایان نامه این ژاپنی «شرح باب ثانی از رساله مقاصدالحان مراغی» بود وزمانی که من از وی پرسیدم مراغی کیست وی با همان لهجه فارسی- ژاپنی خودش گفت: «مراغی دیگه!» البته اساتیدی مانند داریوش صفوت، هرمز فرهت و مهدی برکشلی حتما عبدالقادر مراغی را میشناختنداما با قطعیت میتوانم بگویم خیلی از هنرجویان و موسقیدانهای ما چیزی از مراغی نمیدانستند.
    آن زمان کتاب مقاصدالحان توسط تقی بینش چاپ شده بود. همچنین کتابی به عنوان «مبانی اتنوموزیکولوژی» توسط دکتر محمدتقی مسعودیه توسط انتشارات سروش بیرون آمده بود که روی جلدکتاب یک نت به اسم «تصنیف نهاوند کبیر» بود. طی صحبتی با دکتر مسعودیه خواستم بدانم که آن تصویر نت را از کجا آورده است و وی گفت که آن را ثمین باغچهبان گرفته است.
    با ثمین باغچهبان که در آنکارا بود تماس گرفتم و ایشان نیز علم واطلاع دقیقی در این باره نداشت؛ درصورتیکه اولین جلد دار الحان هشتاد سال پیش چاپ شده بود. همچنین استاد مرتضی حنانه درآن دوران کتابی به عنوان «گامهای گمشده» داشت و علاوه بر آن در کتاب دیگری مشغول شرح و تفسیر مقاصدالالحان عبدالقادر مراغی بود. این کتاب پس از حدود ۲۰ سال که از درگذشت حنانه میگذرد هنوز نزد علی برلیانی از شاگردان وی است و متاسفانه برلیانی آن را هنوز منتشر نکرده است. آن سالها کنجکاو شدم وبه دوستانم که به ترکیه سفر میکردند، توصیه کردم که تمام کتابهای موجود درباره عبدالقادرمراغی را برایم بیاورند.

    * چطورشدکه گره عبدالقادرمراغی را پایه گذاری کردید؟

    - استاد حنانه ۵۰ سال پیش میگفت که آرزو دارد نتهایی موجود از عبدالقادر را یک گروه در رادیو تلویزیون وقت اجرا کند. یکی از انگیزههای من برای پایه ریزی این گروه، برآوردن آروزهای استاد حنانه و خودم بود.
    در اینجا نیاز به یادآوری است که آشنایی استاد حنانه با رسالهها و تصانیف مراغی در کتابخانه واتیکان در حین تحصیل وی در ایتالیا صورت گرفت.
    اکنون چند سال است که براساس همین تفکر گروهی به نام عبدالقادرمراغی برای احیای آثار مراغی برای اجرای آثار مراغی پایه گذاری کردهام. درابتدا یک گروه ۱۱ نفره که کار خود را در سریال شهرآشوب آغاز کرد و بعد از آن یک گروه ۴۰ نفره که کار با آنها به دلیل تعداد زیاد نوازنده وندانستههای خودم پیش نرفت. نتیجه اینکه یک گروه ۹ نفره از نوازندگان تشکیل دادم و همچنین از همایون شجریان که در سریال شهرآشوب با وی کار کرده بودم، نیز دعوت کردم.
    بدون در نظر گرفتن مطالعات قبلی باید بگویم از آغاز فعالیت گروه عبدالقادر تاکنون شش سال میگذرد که چهار سال آن مشغول ضبط و تمرین بودیم همچنین بایدبگویم که این پروژه یکی از سختترین پروژههایی بودکه من تاکنون انجام دادهام.
    اگر بخواهم از دوران سخت این پروژه بگویم باید به هفتهای هشت ساعت تمرین، ضبط قطعات خارج از فضای استودیو وغیره اشاره کنم که اگر در این گروه همدلی نبود قاعدتا این پروژه به ثمر نمینشست. ما در گروه ۱۱ نفره خود از مشکلات کوچک برای رسیدن به هدفمان رد میشدیم و نتیجه این شدکه گروه عبدالقادر بر خلاف دیگرگروهها که اغلب با هم اختلاف پیدا میکنند؛ ازاین قاعده مستثنا ماند و توانست این مجمموعه را اجرا نماید.

    * بر اساس چه منطقی این ترکیب ۹ نفره را برای گروه موسیقی عبدالقادر پی ریزی کردید؟

    - در این ترکیب گروهی، از همه سازهای متعارف در موسیقی دستگاهی فعلی استفاده نشده است و از بعضی سازها مانند قانون، عود، کمانچه، رباب، دایره، نی و تنبور (چهار تاری که سیمهای آن از فلز وابریشم است و با تنبور کردی ازنظر پرده بندی وشکل ظاهری متفاوت است) که عبدالقادر در رسالههای خویش نام برده استفاده کردهایم.
    هم اکنون کم شدن یا اضافه شدن یک نفر به گروه عبدالقادر برای ما دردسر بوجودمی آورد؛ چرا که اگر شخص جدیدی وارد گروه عبدالقادر شود دیگر آن شش سال تجربه و ممارست را ندارد واگر یک نفر هم از گروه خارج شود تاثیر و جای خالی آن در گروه احساس میشود.

    * چرا سازهای زمان عبدالقادر مراغی را بازسازی نکردید؟

    در ابتدا میخواستم این سازها را بر اساس گرافیک ویا توضیحاتی که عبدالقادر از سازها داده است و یا براساس رساله موسیقی کبیر فارابی و یا رساله «کنز التحف» منسوب به عبدالمومنبن صفی الدین که احتمالا از دوران صفوی است که یک رساله سازشناسی در دوره اسلامی محسوب میشود به شکل وسیاق قدیمیاش بسازیم.
    حتی میخواستم از کاتالوگ پرفسور اون رایت (استاد بازنشسته دانشگاه لندن و یکی از برجسته ترین اتنوموزیکولوژیستهای جهان و متخصص موسیقی دوران اسلامی و دوران تیموری) که به یک اسلوب سازشناسی در دوران تیموری رسیده است برای ساخت سازها استفاده کنم.
    همچنین با چند تن از سازندگان ساز نیز واردمذاکره شدم؛ البته آنها، هم هزینههای زیاد و هم زمان طولانی از من مطالبه میکردند و هم درپایان صدای ساز ساخته شده خودرا تضمین نمیکردند.
    نتیجه اینکه تصمیم گرفتم از سازهای فعلی ایران در این پروژه استفاده کنم؛ البته این نکته را اضافه کنم که ساختار موسیقی الان با زمان عبدالقادر فرق میکرد وبه فرض مثال عودی که هم اکنون درایران، ترکیه و کشورهای عربی تا شمال آفریقا وجوددارد از نظر ابعاد، تعداد سیمها یا آنچه در رسالهها و مینیاتورهای قدیمی است کاملا متفاوت است.

    * چراارکستر عبدالقادرمراغی به صورت تک صدایی است؟

    - این آثار چه متعلق به عبدالقادرمراغی باشدوچه نباشد مانند الماسی است که طی ۵۰۰ سال زمان تراش خورده و سوهان زده شده است. و قاعدتا نمیشد لباسی دیگر بر قامت این نوع موسیقی بدوزیم. به ویژه اینکه موسیقی چندصدایی وام گرفته از فرهنگ غربی است واصلا چرا ما باید این نوع موسیقی را واردآثار عتیقه بکنیم.
    همانطور که گفتم ما به این آثار حتی یک نت اضافه وکم نکردیم. همچنین برای اصلاح اشعار این آثار و ریشه یابی صحیح آنها از هنرمندی برجسته چون دکتر شفیع کدکنی بهره بردیم.

    * اشاره کردید که از دانش دکتر کدکنی برای تصیح اشعار این تصانیف استفاده کردید، درباره مشکلات ادبی این آثار توضیح دهید؟

    - به یقین اشعار این آثار طی ۵۰۰ سال دچار تغییرات وتحریفاتی شده است. به ویژه آنکه شعر فارسی طی ۵۰۰ سال توسط راویان ترک زبان خوانده میشده است وآنها در حالی این اشعار رامی خواندندکه معنی کلمات آن رانمی دانستند. دراین آثار سعی کردیم اصل درست شعر رابخوانیم و نه مدل تحریف شده آن را.
    به فرض مثال یک تصنیف درمقام «عشاق» داریم که شعر دارد اما شعرش از نظر وزن وقافیه بدون معناست وحتی دکتر شفیع کدکنی هم نتوانست شعر درست این تصنیف را پیدا کندوما مجبورشدیم این تصنیف را بدون شعر وخواننده اجرا کنیم؛ هر چند یکی از اساتید ساز قانون در استانبول از این کار ما انتقاد کرد اما ما بر آن بودیم که اگر اشتباهی در این آثار است بر اساس مدارک وشواهد در جهت رفع آن براییم.
    همچنین یک تصنیف دیگر به اسم «محتشم» داریم در مقام راست که به «راست محتشم» معروف است. آنچه خواننده در این تصنیف میخواند چند کلمه بیشتر نیست و مابقی همه «ترنم» است.
    باید بگویم که ۹۹% این تصنیف «ترنم» است و در وسط ترنمها کلمه های بی مفهومی نیز وجوددارد. این کلمات پس از بررسیهای فراوان توسط دکتر شفیعی کدکنی معلوم شد متعلق به یکی از رباعیات خیام است بدین صورت: قومی متحیرند اندر ره دین / قومی فتادهاند در راه یقین/ناگاه منادی برآمد زکمین/کی بیخبران راه آن نه آن است و نه این.
    دراینجا بودکه فهمیدیم همانطورکه شعر این تصنیف اینقدر دچارتحریف شده است حتما ملودی آنهم دچار تغییر شده است.

    * اشاره کردید به «ترنم». آیا «ترنم»ها همان ادوات اضافی- کلامی که هم اکنون برای پرکردن وزن موسیقی استفاده میشود، نیست؟

    - درباره واژه «ترنم» باید بگویم که بخشی از کلام خوانندههای دوران عثمانی شعر بوده است وبخش دیگر هم «ترنم». ترنم دو نوع است: یا اصوات دارای معنی و یا اصوات فاقدمعنی؛ درباره اصوات دارای معنی میتوانیم به کلمههایی مانند وای، جانم، دلبرم، جانا، حبیب و... اشاره کردو اما درباره اصوات فاقد معنی میتوانیم به لللی، لللا، تللی، تللا، تننا، تننی وغیره اشاره کرد که خواننده آنها را میخواند.
    جالب اینکه در بعضی از این تصانیف حجم ترنمها از شعر بیشتر است وبر خلاف تصور که «ترنم»ها برای پرکردن وجه متریک یک موسیقی به کار میرود، به اینصورت نبوده است و «ترنم»ها دربعضی از تصانیف به جای شعر به کار رفته است. ظاهرا «ترنم»ها در ادبیات قدیم ایران جدای از موسیقی در شعر هم بوده است؛ به گونهای که میتوان به برخی از غزلیات مولانا اشاره کرد. به عنوان مثال:
    من که مست از مینابم تنناها یاهو / فارغ از کون و مکانم تنناها یاهو..
    گویی دراین شعر مولانا برای بیان خود هیچ واژهای مناسبتر از ترنم پیدا نکرده است؛ هر چندبرخی ازمولویشناسان اعتقاد دارند که این اشعار متعلق به مولانا نیست اما حتی اگر متعلق به مولاناهم نباشد بالاخره یک شاعر دیگری آن راسروده است.

    * چرا برای این پروژه از همایون شجریان دعوت کردید؟

    - در پاسخ به این پرسش باید بگویم انتخاب همایون شجریان برای پروژه عبدالقادر مراغی هیچ ربطی به اینکه وی پسر استادشجریان است ندارد.
    من هم قصد بیاحترامی به دیگر خواننده هارا ندارم و معتقدم هرکس توانایی وجنس خاص صدای خودش را دارد اما به نظر من همایون شجریان بعد از پدرش برجستهترین خواننده موسیقی ایران است. این نظر شخصی من است و شاید خوانندههای دیگر آن را قبول نداشته باشند.
    در وهله اول انتخاب همایون شجریان به این دلیل بودکه وی در سریال «شهرآشوب» با من همکاری داشته است؛ به همین خاطر من اولین پیشنهاد را به همایون شجریان دادم ونه حتی استاد شجریان. چرا که میدانستم استاد شجریان به دلیل مشغله زیاد ومسئولیت زیاد شاید آن تمرکزی که همایون به روی این پروژه دشوار دارد را نداشته باشد. به همین خاطر سراغ نفر دوم آواز یعنی همایون رفتم. انصافا همایون هم در این پروژه با وقت زیاد، صبوری، وسواس، دقت مثال زدنی و تیزهوشی ازعهده این کار برآمد.
    یادم میآیداستاد شجریان پس از میکس پروژه عبدالقادر در پاسخ به پرسش مجتبی میرطهماسب (مستندساز گروه که طی شش سال با هزینه شخصی خود بیش از ۱۰۰ ساعت راش از پروژه عبدالقادر مراغی دارد) مبنی براینکه نظر خودرا درباره پروژه عبدالقادر بگوید، گفت: «این تصانیف را فقط همایون میتوانست اجرا کند نه هیچکس دیگر. نه بخاطر اینکه همایون پسر من است بلکه هیچ خواننده دیگری قادرنیست این تصانیف با همچین کیفیتی بخواند و هم اینکه این همه وقت برای خواندن این تصانیف در حوصله من نیست.

    * یعنی چون استاد شجریان از پسر خود تعریف کرده شما هم میگویید صدای همایون از همه صداها بهتر است؟!

    - نظر من هم همان نظر آقای شجریان است. اما بهتر است درباره آواز این تصانیف توضیحاتی بدهم؛ آنچه ما در تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغی به آن توجه داشتیم بخشهای آوازی بوده که فقط این بخشها روایت شده است. بخش آوازی این قطعات از نظر اجرا بسیار پیچیده است. همچنین بعضی از این تصانیف نه مقدمه دارد و نه موخره! وبعضا دربرخی از آنها ما جمله اول را با ساز اجرا کردیم و خواننده دوباره همان جمله را از ب بسم الله تا ت تمت با آواز و به صورت لاینقطع اجرا کرده است.
    یعنی اینکه یک خواننده باید بدون قطع کردن صدای خود بتواند یک قطعه آوازی را تا پایان بخواند.
    در اجراهای ما بیش از ۷۰% تصانیف عبدالقادرمراغی با آواز شروع میشود؛ یعنی اینکه بعضی از تصانیف با خواننده شروع وبا خواننده تمام میشود. به عنوان مثال تصنیف سهگاه یک قطعه ۲۴ دقیقهای است که ما یک جمله سازی را به عنوان مقدمه از خود تصنیف گرفتهایم وبقیه قطعه آوازی است که خواننده باید در اوج بخواند.

    * چطورشدکه از محمدرضا شجریان برای میکس پروژه عبدالقادر مراغی دعوت کردید؟

    - دوبار میکس اولیه این پروژه را در استودیو انجام دادیم اما نه من ونه بچههای گروه از میکس کار راضی نبودیم؛ به همین دلیل میخواستیم دوباره آثار رامیکس کنیم.
    آن زمان (نمیدانم من از آقای شجریان خواستم یا همایون) از استادشجریان خواهش کردیم که از همه تجربیات خودش برای میکس این آثاراستفاده کند وایشان هم بیش ازیک هفته مدام به استودیو میآمد و کارها را به دقت گوش میداد و میکس آن به بهترین نحو انجام شد.

    * الان گروه عبدالقادرمراغی چه میکند؟

    - ضبط آثار منسوب به عبدالقادر مراغی توسط این گروه تمام شده است اما این گروه به شکل بالقوه برای اجرای کنسرت در داخل یا خارج از کشور وجود دارد. همچنین من دو پروژه مشکل دیگر مربوط به موسیقی قدیم ایران دارم که با همین گروه احتمالا به انجام خواهند رسید.

    * از تجربیات دکتر شفیع کدکنی در این پروژه بگویید؟


    - من هر تصنیف را قبل از تمرین وحتی ضبط با دکتر شفیعی کدکنی چک میکردم. حافظه ایشان آنقدر زیاد است که من نمیتوانم آن را تشریح کنم. این هنرمند بعد از حدودهفتاد سال زندگی، شگفت انگیزاست و بدون اغراق بگویم برای تصحیح وریشه یابی اشعار این پروژه هیچ کس غیر ازایشان نمیتوانست به ما کمک کند.

    * پیشنهاد پروژه عبدالقادر مراغی را شما به کانون دادید یا اینکه از آنجا همچین سفارشی گرفتید؟

    - این پیشنهاد را من سال ۸۴ به کانون دادم و خوشبختانه کانون پرورشی فکری به من وهمایون شجریان اعتماد کرد و با ما برای به ثمر رساندن این پروژه که آینده و موسیقی آن معلوم نبود، قراردادبست.

    * هزینههای مربوط به این پروژه چه مقداربود و چگونه پرداخت شد؟

    - این پروژه حدود ۶۶ میلیون تومان هزینه ضبط و استودیو داشته است؛ البته هنوز هزینههای چاپ وانتشار آنکه قرار است توسط موسسه آوای باربد منتشر شود، محاسبه نشده است.
    یک نکته دیگر که بایداضافه کنم این است که این هزینه برای چهار سال تمرین و ضبط یک گروه ۱۱ نفره بوده که فقط پول تاکسی اعضای گروه شد؛ البته همه ما در آن مقطع انتظار بیشتری نداشتیم وفقط میخواستیم این پروژه به سرانجام برسد. در این پروژه علی صمدپور به عنوان نماینده اعضای گروه درجریان ریز مسائل مالی بود. همچنین در تقسیم بندی این پول با پذیرش تمام اعضای گروه من و همایون شجریان اندکی بیشتر از اعضای گروه سهم داشتیم و خوشبختانه ما دراین زمینه هیچ مشکلی نداشتیم یعنی ممکن بود سر هرمسئلهای اختلاف نظر ودعوا بکنیم غیر ازمسائل مالی!

    * در پایان مصاحبه اگر نکتهای هست، به عنوان حسن ختام بفرمایید....

    - لازم میدانم در ابتدا از اعضای گروه عبدالقادر مراغی؛ نظیر همایون شجریان، احسان ذبیحی فر، سامر حبیبی، سیامک جهانگیری، علی صمدپور، سیروس جمالی، بهزاد میرزایی، آرش شهریاری، نگار بوبان و ساناز نخجوانی که به ترتیب آواز، کمانچه آلتو، کمانچه آلتو، نی، رباب، رباب بم، دایره، چهارتار، عود و قانون نواختهاند تشکر کنم.
    از زحمات همه این دوستان طی چهار سال تمرین (هشت ساعت در هفته) تشکر میکنم که باعث شدند بتوانیم دور هم جمع شویم و این کار دشوار را به سامان برسانیم.
    همچنین از استاد محمدرضا شجریان که میکس نهایی بخش صوتی این مجموعه با استفاده از همه دانش و تجربیات وی محقق شد، تشکر میکنم. از استاد محمدرضا شفیعی کدکنی که اشعار مربوط به این تصانیف را بعضا اصلاح و یا ریشه یابی کردهاند تشکر فراوان دارم. در این گروه که اسامیآنها ذکر شد علاوه بر همایون شجریان، چند نفر نقشهای برجسته تری داشتهاند، مانند سیروس جمالی که ترجمه متون از انگلیسی، زبان ترکی با رسم الخط عثمانی و زبان ترکی با رسم الخط لاتین جدید را برعهده داشت. سپاسگزاری میکنم؛ وی همچنین نمونههای اولیه تصانیف را به عنوان نمونههای الگویی با صدای خودش میخواند و به دست من میرساند.
    همچنین خانم بوبان که راهنمای ما در بخش فواصل موسیقی بودند و در کتابچه این مجموعه مقالهای در این باب دارند که البته این مقاله با گسترش بیشتری در کتاب عبدالقادر مراغهای که تا چند ماه دیگر توسط انتشارات ماهور به چاپ خواهد رسید، تشکر میکنم.
    از بهزاد میرزایی که علاوه بر نواختن دایره به بخش ایقاعات (ادوار ریتمیک) در تصانیف عبدالقادر مراغی به ما کمک کرد، سپاسگزارم. وی همچنین علاوه بر نوشته کوتاهی که در کتابچه این مجموعه دارد مقاله مفصلی دیگری نیز دارد که در همان کتاب عبدالقادر در آینده به چاپ خواهد رسید.
    همچنین علی صمدپور که علاوه بر راهنماییهای فکری، خانه پدری خود را به مدت ۴ سال محل تمرین گروه قرار داده بودکرد و نیز رضا غلامی که خانه خویش در گلاب دره را محلی برای ضبط این مجموعه کرده بود، تشکر میکنم.
    همچنین از مجموعه مدیران و دستندرکاران کانون پرورش فکر که در این پروژه ما را یاری نمودهاند، سپاسگزارم و نیز از رضا اقتداری (مدیراداری این پروژه در کانون پرورش فکری) که از هیچ کوششی برای به ثمر رساندن این مجموعه کوتاهی نکردند، سپاسگزارم.
    آمن این مصاحبه خیلی خوب بود.....همه بچه ها تعریف می کردن......به خصصوص اینکه عکس صفحه یک هم شده بود ..........موفق باشی عزیزم
    چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
    گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر...

  20. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید ماهور از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 4 از 103 نخست 12345671454 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •