صفحه 3 از 103 نخست 1234561353 ... آخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 1030

موضوع: دانلــــــــود موسیقی+تازه های خبر؟

  1. #21
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    برنامه جدید همایون شجریان


    رفتن این کنسرت را به همه دوستان توصیه می کنم........واقعا بی نظیره و یک اثر جدید در موسیقی چندصدایی ایران زمین است که بروی اشعار شاهنامه ساخته شده است

    همایون شجریان به همراه ارکستر سازهای ایرانی پروژه سیمرغ را از 13 تیر به آهنگسازی حمید متبسم در تالار وحدت می خواند.

    حمید متبسم آهنگساز گفت:«در این کنسرت که از 13 تا 17 تیرماه در تالار وحدت برگزار میشود، به همراه ارکستر سازهای ایرانی و خوانندگی همایون شجریان به روی صحنه می رویم و اثر سیمرغ را برای دومین بار در تهران اجرا میکنیم.»

    وی ادامه داد: «این کنسرت همزمان با انتشار آلبوم این اثر در تالار وحدت برگزار میشود.» متبسم افزود: «هیچ تغییری در اجرای این اثر نسبت به گذشته وجود ندارد و ما به همان شیوه قبل این اثر را اجرا می کنیم.»



    این اثر در شش قسمت داستان زال و سیمرغ را روایت می​کند. «سیمرغ» با دیباچه ای برای ارکستر و گروه کر آغاز شده و دربخش دوم که «زادن زال» نام دارد؛ داستان تولد زال نقل می شود. در بخش های بعدی این قطعه که به ترتیب «سام و زال»، «سیمرغ و زال» و «بازگشت زال» نام دارد، داستان زندگی زال و رهاشدن او در البرز کوه ، مراقبت سیمرغ از او و رشد و نمو زال نقل میشود تا جایی که زال به جوانی برومند بدل شده و آوازهاش به سام نریمان میرسد و پدر شرمگین از رها کردن فرزند در پی یافتن او میشتابد و فرزند عمل نکوهیده پدر را می بخشد.

    پنج قسمت نخست سیمرغ در مایه های چهارگاه،همایون، ماهور و آواز اصفهان تصنیف شده ولی در بخش پایانی قطعه ارکستر به نوا تغییر کوک داده تا داستان عاشقانه «رودابه و زال» به زبان موسیقی و آواز نقل شود. سیمرغ با همآوایی همایون شجریان، گروه کر و ارکستر به پایان میرسد.

    این اثر سال گذشته با همراهی ارکستر نوازندگان سازهای ایرانی در استادیوم تنیس مجموعه ورزشی انقلاب اجرا شد.
    to continue, please follow me on my page

  2. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #22
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    اینم گفت و گوی من با علی قمصری،آهنگساز آلبوم نقش خیال و آب،نان،آواز با صدای همایون شجریان


    سریال ساز موسیقی نیستم!


    جوان است و جویا نام. پویا و خلاق. برعکس خیلی از بزرگان موسیقی که فقط نان اسمشان را می خورند، قمصری بسیار فعال و پرکار است و به قول بعضی از بزگان که فعالیت قمصری را تحسین میکنند در همین آزمون و خطا است که کارهای شاخص بیرون می آید.

    کمتر از ۳۰ سال سن دارد و به اصلاح از جوانهای دهه ۶۰ است و تمام خصوصیات جوانهای این دهه یعنی افسارگسیختگی، پویایی و جسارت را دارد. قمصری آهنگسازی تجربه گراست و کارهایش یک خط افقی در موسیقی را دنبال نمی کند. یک زمان در آلبوم «نقش خیال» از سازهای غربی استفاده می کند و زمانی دیگر در آلبوم «آب، نان، آواز» روح موسیقی ایرانی در کارش جریان دارد و زمانی دیگر در آلبوم جدیدش یعنی «بدرود با بدرود» یک چهره جدید از خودش معرفی می کند که به طور مستقیم از موسیقی اروپایی گرفته شده است. بیپرده سخن می گوید و اعتقاد دارد باید از نان به هم قرض دادن دست برداریم و آثار همدیگر را نقد کنیم. می گوید برای نو شدن در موسیقی ایرانی همه اجزا باید نو باشد؛ البته تاکید هم میکند که همه این اجزا باید هویت ایرانی خود را هم حفظ کند.

    قمصری آهنگساز و نوازنده جوان تار، موسیقی را با آموزش در هنرستان موسیقی شروع کرد او دوره راهنمایی و دبیرستان را در هنرستان عالی موسیقی گذرانده و در عین حال دیپلم رشتهٔ ریاضی فیزیک را هم کسب کرده و حتی در المپیادهای ریاضی و فیزیک هم شرکت داشته است. همزمان با ورود به دانشگاه برای پیگیری تحصیلات آکادمیک در رشتهٔ موسیقی، در ۱۸سالگی ارکستر بزرگی را بهنام «سرمد» تأسیس کرده و در آن به عنوان سرپرست، آهنگساز و نوازنده مشغول به فعالیت شده است. قمصری در همین دوره موفق شده یک بار عنوان نخست جشنوارهٔ موسیقی جوان را هم از آن خود کند.

    بعد از چند اجرای جسته و گریخته در چند تالار موسیقی تهران نخستین آلبومش را با عنوان «نقش خیال» در سال ۸۴ با آواز همایون شجریان به بازار موسیقی عرضه کرد. علی قمصری به همراه علیرضا قربانی و کوارتت زهی ایرانی، آلبومی را بهنام «سرو روان» منتشر کرد. همچنین آلبومی از تکنوازی تار او بهنام «شور پریشانی» توسط نشر «ماهور» منتشر شده که روشنگر قابلیت های بالای نوازندگی او، تکنیک، سرعت و قدرت زخمه هایش، و تسلط او بر ردیف موسیقی ایرانی ست. آلبوم «تنیده در خطوط موازی» از تکنوازی های دیگر اوست که به بازار موسیقی راه یافته است. قمصری از سال ۸۸ کنسرت آب، نان، آواز را با همایون شجریان در قزوین و تهران به صحنه برد و آلبوم این کنسرت هم اوایل سال ۸۹ به بازار موسیقی عرضه شد. اجرای او در برج میلاد با نوشته ای تحسین آمیز از سوی محمد رضا شجریان روبرو شد. او اواخر تابستان کنسرت برف خوانی را بر اساس شعری از اخوان ثالث و آواز محمد معتمدی در تالار وحدت اجرا کرد.

    قمصری تا کنون دو ابداع مشخص را به نام خود ثبت کرده است. یکی ساخت کمانچه باس یا بم کمان که نسبت به کمانچهٔ معمولی صدای بمتر و ابعاد بزرگتری دارد و برادرش، مصباح آن را می نوازد. و دیگری تشکیل کوارتت زهی شامل دو کمانچه، یک کمانچه آلتو و یک کمانچه باس که در کاخ نیاوران کنسرتی را به همراه سهراب پورناظری و آواز علیرضا قربانی به روی صحنه برد. به مناسبت انتشار آلبوم «بدرود با بدورد» با وی مصاحبه ای کرده ایم که می خوانید:

    * نقش خواننده در آلبوم «بدرود با بدرود» بسیار کم رنگ است؛ به گونه ای که خواننده فقط یک تصنیف را می خواند و به همین خاطر می توانیم بگوییم این اثر یک اثر متفات و خاص در مقایسه با کارهای شماست. دلیل اینکه نقش خواننده کم رنگ است، چیست؟

    این آلبوم یک آلبوم بسیار خاص است که اولین اثر ارکسترال من است که برای ارکستر سمفونیک کامل نوشته شده است. در «بدرود با بدورد» یک «کنسرتو برای تار» است و در آن نگاهی مستقیم به موسیقی اروپایی و همراهی ملودیهای ایرانی داشتهام. همچنین در این اثر که دو اپیزود دارد نقش کلام بسیار کم رنگ است. اما با این حال این اثر، کارهای دیگرم را نفی نمی کند؛ چرا که در آن تجربه متفاوتی را دنبال کرده ام؛ البته این بدان معنا نیست که آثار گذشته ام منافاتی داشته باشد.

    نقش خواننده در این اثر کم رنگ است چون فضای کار می طلبید؛ البته آقای معتمدی از کار بسیار راضی هستند و در آینده قرار است یک کار با هم داشته باشم که نقش کلام و خواننده بسیار پر رنگ است. اما برای این اثر خاص دنبال یک تجربه جدید بودم.

    * تفاوت آهنگسازی با اشعار کلاسیک و اشعار مدرن برای شما به چه صورت است و اینکه آیا با فرم آهنگسازی موسیقی تکصدایی میتوان بر روی شعرنو هم کار کرد؟

    درست است که شعر و موسیقی در جهت تکمیل و ارتقاء هم نقش بسزا دارند اما لزوما به این معنا نیست که برای شعر مدرن فقط موسیقی چندصدایی جواب می دهد؛ چرا که قبل از این خیلی ها با همین موسیقی تک صدایی آثار خوبی بر روی اشعار نو نوشته اند که روح شعر هم در آن از بین نرفته است و نوشودگی در وزن و ملودیپردازی به وضوح دیده می شود. اما به فراخور مختصات شعر کهن و نو بافت عمودی موسیقی نیز می تواند موزد توجه قرار بگیرد.

    موسیقی چند صدایی یک اتفاق عجیب و غریب نیست. موجودیست که لزومش باید به عنوان ایجاد بعد در جهت درست درک شود که به دلیل کم کاری و گارد گیری جامعهٔ سنت گرای افراطی مورد بی مهری قرار میگیرد.

    * فکر می کنید این مشکلات موسیقی به چه برمی گردد؟ و اینکه گفته اید موزیسین های ما کم کار شده اند یعنی چه؟

    موسیقی ایرانی تا به امروز به صورت بداهه نوازی، خلق حس لحظه بوده است وبیشتر بر مبنای ملودیک تاکید داشته است اما از ریتم و فرم تا حدی غافل بوده است؛ به گونه ای که از همان چهار- پنج فرم (پیش درامد وچهارمضراب و...) روتین یک پیش فرض و یک تعریف انتزاعی و ناموفقی داده شده است و در کل باید بگویم فرمهای موسیقی مامی توانند به لحاظ کیفی و کمی گوناگونی بیشتری پیدا کنند. همچنین در موسیقی ما داینامیک (شدت یا ضعف صوتی) در دوره های قبل بسیار کمرنگ است و در متدهای تدریس به آن به طور روشن پرداخته نشده.

    موانع راه موزیسین ها تا به امروز بسیار زیاد بوده است. از یک طرف هنوز قضیه حلال و حرام بودن موسیقی معلوم نیست. از یک طرف دولت از این هنر به صورت جدی حمایت نمیکند و فقط از آن در مناسبت های مختلف استفاده ابزاری می کند. همچنین این هنر هنوز در باور وبطن جامعه به صورت درونی هنوز کاملا پذیرفته نشده است. که در این شرایط هنرمندان هم رغبتی برای داشتن پشتکار از خود نشان ندادند.

    * یعنی شما می گویید که این پدیده مربوط به همین چند سال است؟ و باید آیا آثاری از هنرمندان قدیم جزو این دسته از موسیقی قرار نمی گیرند؟

    البته در کارهای مرحوم حنانه نمونه های تئوریک و شنیداری از موسیقی چندصدایی را میبینیم که البته آزمون خطاست. همچنین تجربه هایی از موسیقی چند صدایی نیز داریم که در آن بیشتر چندصدایی از نوع موسیقی غربی اعمال شده است مانند آثار آقایان احمد پژمان و فرهاد فخرالدینی.

    در آهنگسازی بعضی از هنرمندان بزرگ ما توجه و مبنا براساس تلفیق و همراهی چند جمله در کنار هم بوده است. این نوع موسیقی به صورت پلی فونیک است! مانند آثار آقای حسین علیزاده.




    به نظر من پیشروی درست در این جهت می تواند بر اعمال هوموفونی ایرانی باشد که برجسته سازی ملودی اصلی به دلیل اهمیت آن در موسیقی ایرانی انجام پذیرد.

    * شما در بسیاری از مصاحبه های گذشته خود گفته اید که کسی که می خواهد آهنگسازی کند؛ علاوه بر اینکه باید ذوق آهنگسازی داشته باشد باید دانش آهنگسازی هم داشته باشد اما تا آنجایی که من می دانیم شما در دانشگاه نوازندگی خوانده اید نه آهنگسازی!!؟

    من از اول راهنمایی در مدرسه عالی موسیقی رشته موسیقی می خواندم که در آن علاوه بر ساز تخصصی درس های مختلفی بر مبنای آهنگسازی نیز داشته ام.

    دانشگاههای ایران برخلاف دانشگاههای سراسر جهان، آنقدر آکادمیک نیست و بار علمی زیادی ندارند! متاسفانه جو مسموم دانشگاه منجر شد تا من کلاسهای اصلی ام را در زمینهٔ آهنگسازی و حتی نوازندگی خارج از درس دانشگاه دنبال کنم؛ چرا که اعتقاد داشتم این جو علاوه بر مسموم بودن، محدود کننده هم هست. البته منکر این نیستم که از محیط تحصیلیم استفاده نیز کردم. مخصوصا در دورهٔ مدیریت آقای علیزاده.

    یک آهنگساز خوب زمانی که در مدرسه موسیقی و یا پیش اساتید میرود باید حداقل ها وآنچه در ذهنش برنامه ریزی کرده است را یاد بگیرد و آن محیط مدرسه را مانند زمینی بداند که بتوانیم در آن شروع به کاشتن کنیم.

    * شما در آهنگسازی تحت تاثیر چه کسی بودهاید؟

    یک هنرمند متدهای مختلفی برای رشد کردن دنبال می کند. اما یک هنرمند فارغ از این متدهایی که زیر نظر اساتید آموزش دیده است در نهایت باید حرف خودش را بزند و من هم تلاش کردم که حرف خودم را بزنم.

    * یعنی شما می گویید در آلبوم «نقش خیال» با صدای همایون شجریان هیچ شباهت ملودیکی بین اثر شما و آلبوم «نی نو» ساخته حسین علیزاده نیست؟

    «نقش خیال» در دستگاه نوا ساخته شده است که این دستگاه از تعدادی گوشه موسیقی تشکیل شده است و قاعدتا من هم مانند آقای علیزاده از گوشه های مختلف دستگاه نوا استفاده کردم و آن گوشه ها را برای یک قطعه موسیقی بسط دادهام تا آلبوم «نقش خیال» به وجود آمده است.

    طبیعتا من در دستگاه نوا باید از یکسری ملودی تایپهای دستگاهی استفاده کنم و اگر غیر از این باشد دیگر نباید اسمش نوا باشد. همچنین از دیگر شباهتهای نقش خیال و آلبوم «نی نوا» به سازبندی مشترک آن برمی گردد. یعنی اینکه نقش خیال هم مانند «نی نوا» برای ارکستر زهی نوشته شده است.

    * شما در آلبوم «آب، نان، آواز» تجربه ای متفاوتی از آلبوم نقش خیال داشته اید یعنی در آلبوم نقش خیال سعی کردهاید که سازبندی موسیقی غربی را اعمال کنید. اما در آلبوم «آب، نان، آواز» بیشتر موسیقی ایرانی و آهنگسازی ایرانی را میشنویم. دلیل این همه ناهمگونی چیست؟

    قرار نیست در هر تجربهای مبنای تجربه های گذشتهام را تکرار کنم؛ چرا که من سریالساز نیستم!

    در آلبوم «آب، نان، آواز» هم احساس کردم که موسیقی ایرانی در دل خودش ظرفیت زیاد دارد و من می توانم به صورت گسترده از آن استفاده کنم. آلبوم «نقش خیال» اولین تجربهٔ جدی من در آهنگسازی بود اما از این طرف شاهدیم که در آلبوم جدیدم یعنی «بدرود با بدرود» دوباره از موسیقی ایرانی فاصله گرفته ام و به موسیقی غربی توجه ویژه داشته ام. در نهایت باید بگویم که من در کارکردن در یک ژانر، ژانرهای دیگر را تکذیب نمی کنم.

    * آقای قمصری یعنی قرار است تا چند سالگی آزمون خطا کنید؟ تا به یک امضای مشترک پای کارهایتان برسید؟

    من آزمون خطا نمیکنم و هر کار جدیدی که ارائه میدهم امضای تجربه گرا بودن من بر آن پیداست. یعنی مانند نقاشی هستم که می خواهم با رنگهای مختلف کار کنم و در آینده هیچ چیز مشخص نیست.

    من موسیقی را محدود به اینکه به مخاطبان القای حسی و عاطفی خوب داشته باشم تا آنها را خوشحال کنم، نمیبینم و این نوع موسیقی پسند من نیست.

    من اعتقاد دارم موسیقی باید فکر را به چالش بکشاندو سعی کرده ام که با استفاده از فضاهای مختلف این چالش فکری را برای ذهن مخاطب به وجود آورم و از طرف دیگر من هیچ تجربه ای نکردم که در آن ادعای واهی داشته باشم. یعنی اگر در هر قطعه ای از سازی استفاده کرده ام بر روی آن اشراف کامل داشته ام. من کاملا با فرم موسیقی اروپایی آشنایی و بر آن احاطه کامل دارم و همچنین زمانی که آلبوم «آب، نان، آواز» را منتشر می کنم بر ساختار موسیقی ایرانی کاملا واقفم و می توانم در مجامع تخصصی موسیقی از آن دفاع کنم.
    در کل باید بگویم اگر من هم فضای جدیدی در موسیقی تجربه کردهام ناآگاهانه نبوده و نیست.

    * آیا الگوی آهنگسازی اروپایی را میتوان برای موسیقی ایرانی و سازهای ایرانی پیاده کرد؟

    بستگی دارد که بخواهیم با چه هدفی این کار را انجام دهیم اما عنوان آن را باید «موسیقی تلفیقی» بگذاریم. ما به طور کلی نمی توانیم تمام معیارهای موسیقی غربی را در موسیقی ایرانی پیاده کنیم و باز هم انتظار داشته باشیم که موسیقی ایرانی بشنویم.

    ساختار موسیقی ایرانی مدال است و زیربنایش با موسیقی اروپایی فرق دارد. همچنین موسیقی ما دارای یکسری ربع پرده ها است که اصلا در موسیقی غربی وجود ندارد و اگر کسی بیاید و ادعا بکند یک موسیقی ایرانی به فرم آهنگسازی غربی نوشتهاست، یک ادعای اشتباه است؛ البته اگر به فاکتورهایی مانند اینکه آن قطعه صدای قشنگ بدهد اکتفا نکنیم. چرا که باید هویت موسیقی ایرانی در کار نهفته باشد.

    * بسیاری اعتقاد دارند که موسیقی ایرانی به شکل سنتی آن دیگر برای جامعه اکنون جواب نمی دهد. ارزیابی شما از این انتقاداها چیست؟

    من هم کاملا به این موضوع اعتقاد دارم و به صراحت میگویم موسیقی سنتی به آن شکل که روی آن اصرار میشود که باید دست نخورده بماند دیگر مناسب جامعه حال نیست؛ چرا که موسیقی کاملا باید حرکت و پویایی داشته باشد و در غیراین صورت است که باید بگوییم موسیقی سنتی ما مرده است. البته میبینیم بعضی از هنرمندان متولی نگهداری موسیقی سنتی (ردیف) به فرم قدیمی هستند و آنرا کاملا در آموزشهای خود لحاظ می کنندکه لازم هم هست. این نکته را هم نباید فراموش کنیم که این عده از هنرمندان در جهت ارائه موسیقی در بیرون از کلاسهای درس تلاش ندارند؛ بنابراین این وظیفه آهنگسازان جوان است که با برداشتهای خود قطعات نوعی در موسیقی ایرانی بیافریند.


    * آیا در این زمینه در سازهای ایرانی نیز باید تغییری ایجاد بشود؟

    یقینا بله! سازهای ایرانی در مقایسه با این سرعت غیرقابل باور، دیگر برای جامعه امروز جواب نمیدهد؛ چرا که سازهای ما یک زمانی بسیار دستوپاگیر میشود.

    در حال حاضر شاهدیم که گرایش به ارکستر زهی در بین هنرمندان زیاد است اما در طرف دیگر هم باید بدانیم بضاعت ساز کمانچه (نوع صدای آن) و متدهای آن به گونه ای نیست که چند نوازنده در کنار هم قرار بگیرند. همچنین ماندگاری صدی ساز سنتور آن را تشویق به تنها بودن در ارکستر و کل ارکستر را دعوت به تک صدایی میکند. همچنین سه تار کم صداست و یا اینکه ساز بم تار هویت مشخصی ندارد و در کل سازهای پوستی ما دستوبال نوازنده را در آب و هوای مختلف می بندد.

    * یعنی شما می گوید که در شاکله سازهای ما باید تغییر ایجاد شود؟!

    -می توانند تکمیل شوند. میتوان جمع بزرگی متشکل از کانون سازندگان ساز و مغزهای فیزیک صوت دانها و نوازنده و آهنگسازان از سبک های مختلف را دور هم جمع کرد تا نواقص یک ساز را به صورت حرفهای برطرف کرد.

    * اما هم اکنون ما کانون سازندگان ساز در خانه موسیقی داریم!

    من خیلی با این کانون آشنایی ندارم و خیلی خوشحالم که در ایران کانونی به این نام وجود دارد اما امیدوارم در این کانون فقط سازنده های ساز نباشند و متخصصان رشته های مختلف دیگر نیزدر آن عضو باشند.

    * به تازگی شاهد بودیم که آقای شجریان اقدام به راه اندازی نمایشگاه سازهای خودشان کرده اند. ارزیابی شما از سازهای ایشان چیست؟

    به نظر من اقدام آقای شجریان دلگرم کننده است و برای من بسیار قابل احترام است که این استاد بزرگ علاوه بر آواز در زمینه ساختن ساز نیز قدم برداشتهاند و این نشان از نوگرایی و پشتکار ایشان است. همچنین نمایشگاه ایشان حیاتخلوتی بود برای سازندههای ساز، محک خوردن این سازها و گفتگو با همدیگر. در کل این موضوعی است که باید سازنده های ساز را به حرکت و فکر وا دارد و از آن نباید به عنوان یک عامل تخریبی یاد کنیم.

    * آیا این سازها می توانند جای خود را در موسیقی ایرانی باز کنند؟


    این سازها هنوز در بوته آزمایش قرار دارند و زمانی می توانیم بگوییم که جای خود را در موسیقی باز کرده اند که آهنگسازان بیایند و از آنها در سازبندی قطعه خود استفاده کنند. به همین دلیل باید بگوییم که آقای شجریان دیگر کار خودشان را انجام دادهاند و باید منتظر آهنگسازان باشیم.

    * منطق شما برای سازبندی یک قطعه به چه صورت است؟

    این همنشینی از یک طرف باید ترکیبی منسجم از صوت های مختلف راشامل شود. که این مربوط به مسائل فیزیکی سازبندی است اما یک زمان آهنگساز دنبال یک فضای موسیقی خاص است که قاعدتا باید از سازبندی متفاوتی استفاده کند؛ به فرض مثال در آلبوم «بدرود با بدرود» من به موضوع مرگ در شعر آقای کدکنی پرداختم که به نظر من با هیچ آنسامبلی غیر از آنچه در آلبوم «بدرود با بدرود» به کار گرفته ام، نمیتوانستم روح شعر را منتقل کنم.


    http://www.musicema.com/module-pages...-pid-3796.html
    to continue, please follow me on my page

  4. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #23
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    جنجالی که مختاباد در مازندران به پا کرد



    عبدالحسین مختاباد با نوشتن نامه ای بحث برانگیز به سوژه شماره یک این روزهای رسانه های مازندرانی تبدیل شده تا طیف مخالف و موافق او با نوشتن یادداشت های متفاوت به ماجرا دامن بزنند.

    محور این نزاع رسانه ای مفقود شدن مجسمه اسب های تاریخی میدان امام (ره) ساری است که هفته گذشته و در اقدامی بحث بر انگیز برداشته شد.

    با اینکه یک هفته از ماجرا گذشته و سابقه تاریخی نشان می دهد چنین اقداماتی چقدر زود در مرکز مازندران به دست فراموشی سپرده می شود اما برخلاف انتظار ماجرای اسب ها هر روز ابعاد تازه ای پیدا می کند.

    در تازه ترین اتفاق عبدالحسین مختاباد خواننده مشهور ساروی با نوشتن نامه ای سرگشاده حرف هایی بدون در نظر گرفتن خط قرمز ها روی کاغذ آورده آنچنانکه مخالفانش از آن نوشته به «عقده گشایی سیاسی » و «عدم درک شهادت» یاد کردند.

    خواننده سرشناس در قسمتی از نامه آورده است: «من نسل سوخته اين سرزمينم. من و نسل من نه نوجواني و نه جواني را درك نكرديم...»

    مختاباد که در طول همه این سالها از سوی اکثریت طیف های سیاسی مازندران حمایت شده بود در ادامه آورده است: «و... جنگ تمام شد اما نگاه جنگي و انقلابي همچنان همانند سايه اي من و نسلم را تعقيب ميكرد...»

    مختاباد اما به همین جا بسنده نمی کند و در تماسی با هادی ابراهیمی معاون سیاسی استاندار مازندران و یکی از موافقین طرح برچیدن اسب ها از وی توضیح می خواهد. پاسخی که مختاباد با نوشتن جمله: «اينان همگي همان نسل سوخته اند كه اينك زمام امور را در دست گرفته اند و همواره با توسل به امر سطحي و شعاري از اصل مسئوليت و تعهد خود شانه خالي ميكنند» به آن واکنش نشان می دهد.

    نوشته مذکور 24 ساعت بعد با واکنش تند هادی ابراهیمی روبرو شد. او در یادداشتی با عنوان «مختاباد را چه شده؟» این خواننده را به تلاش برای طرح جنگی مبهم میان نسل گذشته و نو متهم کرده و افزود: «مختاباد خمیرمایه همه اینها را در انقلاب و جنگ و تفکر مقاومت کننده نسل انقلاب در قبال زیاده خواهی های استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل دیده و مرگ بر امریکا و اسرائل را مرگ بر همه می خواند و بشدت از این فرهنگ، برائت می جوید و تمایل خود را به جهانی شدن با شعار حذف این شعارهای نفرت انگیز! اعلام می دارد.»

    ابراهیمی در ادامه به ماجرای گفتگوی تلفنی اش با مختاباد ساعتی پیش از نوشتن یادداشت مورد مناقشه اشاره می کند و می افزاید: «حقیر نیز که از نیات شوم این عنصر استحاله شده و احساساتی بی خبر بودم، صادقانه برایش توضیح دادم که جمع آوری مجسمه اسب ها ماحصل تذکرات موکد مومنین شهر و اعضای موجه ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان در یکسال گذشته بوده که طی آن به سوءاستفاه بدخواهان از نامانوس بودن این مجسمه ها با نام میدان اشاره می شد که نهایتاً شهرداری موظف به جمع آوری آنها گردید»

    ابراهیمی در انتهای این نوشته از مختاباد خواسته تا از سرنوشت هنرمندان فریب خورده ای همچون محسن مخملباف،گلشیفته فراهانی و شادمهر عقیلی همچنین تجربه حوادث پس از انتخابات سال 88 درس عبرت بگیرد.

    اما یادداشت این مقام مسئول نقش چراغ سبز را در آن ماجرا ایفا کرده و حالا سیلی از نوشته ها علیه این خواننده به راه افتاده است. منتقدین یکی یکی پس از دیگری از در وارد می شدند یکی او را به عذر خواهی از خانواده شهدا توصیه می کند و دیگری به نسلش را نسل پخته می خواند و نه سوخته. با همه این حرفها و از آنچه از بین کامنتها و حتی مکالمات بیرون می آید داستان اسب ها و مناقشه بر سراین موضوع به این زودی فراموش نمی شود.
    to continue, please follow me on my page

  6. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #24
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    جنگ موزه​ها برسر یادگاری​های فرهاد



    اعلام خبر نمایش یادگاری​های فرهاد مهراد درموزه سینما با واکنش رئیس موزه موسیقی مواجه شد.


    صبح امروز روابط عمومی موزه سینما اعلام کرد که قرار است از تیرماه برخی از یادگاری​های فرهاد مهراد خواننده صاحب سبک موسیقی پاپ ایران در این موزه به نمایش گذاشته شود.

    چند ساعت بعد اما ماجرا شکل دیگری پیدا کرد و مدیر موزه موسیقی در گفت و گویی اعلام کرد که یادگاری​های فرهاد به صورت موقت در موزه سینما نمایش داده می​شود و پس از آن به موزه موسیقی می​آید.

    علی مراد خانی به پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران گفت که به نمایش درآمدن وسایل فرهاد در موزه سینما موقتی است و با برنامههایی که در نظر گرفتهایم و براساس جلساتی که با همسر ایشان داشتهایم، این وسایل با نمایش درآمدن در موزه موسیقی و تاسیس خانه فرهاد، به حوزه موسیقی بازخواهد گشت.

    مدیر سابق مرکز موسیقی وزارت ارشاد، برای توضیح ماجرا به نشستی که حدود دو هفته پیش، با همسر مرحوم فرهاد مهراد داشه اشاره کرده و گفته که طی این نشست در مورد به نمایش گذاشتن وسایل شخصی این هنرمند در موزه موسیقی صحبت کردیم. پیشنهاد ایشان، افتتاح «خانه فرهاد» بود اما از آن رو که نه ایشان سرمایه چنین کاری را داشتند و نه موزه موسیقی که یک موسسه خصوصی و غیرانتفاعی است توانایی تقبل هزینههای این کار را داشت، پیشنهاد دادیم که این وسایل در موزه موسیقی به نمایش گذاشته شوند.

    به گفته مرادخانی، قرار شد این پیشنهاد تا زمان افتتاح خانه فرهاد عملی شود و ایشان نیز از این پیشنهاد استقبال کردند. اما نمیدانم چطور شد که این وسایل از موزه سینما سر درآورد.

    البته در این جلسه رئیس موزه موسیقی پیشنهاد برگزاری مراسم شب فرهاد را با همکاری انجمن موسیقی ایران به همسر زنده یاد فرهاد مهراد داده و قرار است مراحل اجرایی این پیشنهاد در هفته​های آینده انجام شود.

    باید منتظر ماند و دید که سرنوشت وسایل فرهاد مهراد چگونه رقم می خورد و این آثار بالاخره در چه مکانی ماندگار می شوند.
    to continue, please follow me on my page

  8. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #25
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال

    فرزاد فرزین: آنها کلاه برداراند!


    سوء استفاده از نام هنرمندان در شبکههای اجتماعی، به موسیقی پاپ هم کشیده شد

    هنرمندان بسیاری هستند که از سوی مخالفانشان به عناوین مختلف مورد سوء استفاده قرار میگیرند و از نام و اعتبار آنها در جهت منافعی خاص استفاده میشود. این قبیل سوء استفادهها معمولا در فضای مجازی بیشتر و بیشتر است و همیشه درصد بالایی از مخاطبان چهره مورد نظر را نیز در بر میگیرد. ماجرای این سوءاستفادهها هم معمولا از سایتهای شخصی یا به قولی fan club هایی شروع میشود که به نام هنرمند مورد نظر، شروع به فعالیت و عضوگیری مینمایند.

    در سالهای اخیر نیز با رشد قارچوار شبکه های اجتماعی موج سوء استفادهها شکل جدیدتر و به قولی به روز تری را به خود گرفته و تا حدی ماجرا بیخ پیدا کرده که هر روز شاهد تکذیبیه یکی از هنرمندان مبنی بر بیاطلاع بودناش از صفحاتی که به نام او ثبت شده، هستیم.

    جدیدترین واکنش به این موج، از سوی فرزاد فرزین، خواننده پرطرفدار موسیقی پاپ انجام شده که ضمن تکذیب فعالیتاش در شبکههای اجتماعی، وجود هر گونه صفحه یا fan club در شبکههای اجتماعی را به شدت تکذیب کرد. این خواننده ضمن کلاه بردار خواندن صاحبان و گردانندگان این صفحات، گفت: «متاسفانه چند وقتی ست که برخی سود جویان با سوء استفاده از نام من اقدام به راه اندازی کلوپ هواداران و صفحه فیس بوک به نام من شدهاند و با ترفندهای مختلف سعی در اخاذی و مطالبات مالی برای عضویت در این سایتها شدهاند. من از طریق شما اعلام میکنم که هیچ صفحهای در این شبکه اجتماعی ندارم و هیچ صفحه طرفدارانی در این فضا متعلق به من نیست و کسانی که به اسم من اقدام به راه انداختن چنین صفحاتی کردهاند، کلاهبردارانی هستند که از این راه در پی رسیدن به مقاصد خودشان هستند.»

    این خواننده پس از اجرای موفقاش در تهران، برنامههایی را در رشت، گرگان، شیراز، بندر عباس و ابادان ترتیب داده که به دیدار مخاطباناش در سایر شهرستانها نیز برود. فرزین همچنین خبر از اتمام ضبط آلبومش داد و اینکه به محض تکمیل شدن نسخه نهایی و ریزه کاریهای انتهایی آلبوم، سعی دارد اوایل تابستان، آلبوم جدیدش را در بازار موسیقی کشور منتشر کند.
    to continue, please follow me on my page

  10. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #26
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    خوانندگی گلشیفته در پاریس


    گلشیفته فراهانی، در جدیدترین اقدام جنجالی اش به خوانندگی با یک گروه ایرانی روی آورده است. وی با سه پسر ایرانی که گروهی به اسم «کوچ نشین» را تشکیل دادهاند، همراه شده است.
    به گزارش مشرق به نقل از جهان، اعضای این گروه از ایران به فرانسه سفر و اولین کنسرت خود را در پاریس برگزار کردهاند.
    گلشیفته فراهانی که پس از کشف حجاب و بازی در یک فیلم هالیوودی جنجال زیادی را به راه انداخت و حتی بازگشت خود به ایران را منتفی کرد، در حاشیه کنسرتش در پاریس به بی بی سی گفت که علاوه بر همکاری با گروه کوچ نشین "با یه سری دوستان فرانسوی و یه سری دوستان خارجی اینجا یه کارایی کردیم."

    وی افزود: کارهای زیادی هست که من دلم می خواهد انجام بدهم ولی من مال خودم نیستم. ما خانواده ام هستم مال مردم و مال ایران هستم!

    گلشیفته فراهانی که به فرانسه پناهنده شده، در باره پاریس به عنوان محل کنسرتش گفت: اینجا شهر منه؛ زندگیه منه.

    گفتنی است، گلشیفته فراهانی چند هفته پیش در مصاحبه ای با مجله مدهای نیمه پورنوی فرانسوی «ووگ» که عکس با کت و شلوار وی نیز در آن مجله درج شده بود، اظهار داشت: من از حجاب متنفرم!
    to continue, please follow me on my page

  12. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #27
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    اینم گفت وگو من و همکارم با ارسلان کامکار......،آهنگساز و مایستر ارکستر سمفونیک تهران:


    آیا کسی چو من عاشق موسیقی هست؟!!



    رک گویی یک از ویژگی های خانواده کامکار است و ارسلان کامکار نیز از این ویژگی مستثنی نیست؛ساده و بی ریا صحبت می کند.با اینکه استاد صاحب نامی برای آموزش ویلن نداشته اما از سن 27 سالگی به عنوان مایستر ارکستر سمفونیک تهران فعالیت می کند و به گفته بسیار از نوازنده های قدیمی ارکستر وی از همان ابتدا ساز ویلن را خوب می نواخته است.کامکار از روزهایی سختی صحبت می کند که قرار بود کنسرتو ویلن بتهوون را اجرا کند و اینکه 48 ساعت قبل از اجرا استرس تمام وجودش را گرفته بود.به صراحت می گوید این روزها دیگر اعتماد به نفس ندارم که کنسرتو ویلن بزنم.این هنرمند از روزهایی سخت دیگر می گوید که نت های آثار نبوده و او مجبور بود آثاری چون چهار فصل ویوالدی را نت به نت از روی نوار پیاده می کند و این حرفش را مقایسه می کند با برخورد هنرجویان الان که بی انگیزه هستند.می گوید اگر کسی در آن زمان نت های ویوالدی را به من می دارد پر می کشیدم اما جوان های امروز نه!
    ارسلان کامکار (۱۳۳۹ در سنندج) نوازنده بربط و ویولن و عضو گروه کامکارها است. او مقدمات موسیقی را نزد پدر فراگرفت و در سنین خردسالی در شهر سنندج با گروههای مختلفی که توسط پدرش سرپرستی میشد، به اجرای کنسرت میپرداخت.
    او پس از چندی به تهران سفر کرد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فراگیری موسیقی را ادامه داد. وی پس از تکمیل دروس موسیقی، به عنوان نوازنده ویلن، همکاریاش را با ارکستر سمفونیک تهران آغاز کرد. او هم اکنون یکی از اعضاء ارزشمند این گروه و مایستر ارکستر سمفونیک تهران است.ارسلان علاوه بر نوازندگی ویولن کلاسیک در عود نوازی نیز بسیار چیره دست است. وی آثار متعددی را پدید آوردهاست.
    ازآثار وی می توان به یاد علی اصغر کردستانی،زردی خزان،سوئیت سمفونیک افسانه سرزمین پدریام،سرود ایران،شوریده دل،سوئیت سمفونیک کردی،کنسرتو کمانچه (با همکاری اردشیر کامکار)،شباهنگام (با همکاری هوشنگ کامکار روی اشعار نیما یوشیج،جاده ابریشم ،موسیقی متن فیلم مادر (به کارگردانی علی حاتمی)،موسیقی متن فیلم آوازهای سرزمین مادریام (به کارگردانی بهمن قبادی،آلبوم خاک نغمه خراسانی،نغمه صلح و ....اشاره کرد. ارسلان همچنین در زمینه موسیقی کودکان نیز، موسیقی متن تاترهای سبز در سبز شش جوجه کلاغ و روباه، کار آگاه 2، بابا بزرگ و ترب و موسیقی فیلم تنبل قهرمان (همه نمایشها به کارگردانی بهروز غریب پور اجرا شده است) را ساخته است.پای صحبت ارسلان کامکار نشسته ایم:

    *برای آغاز مصاحبه میخواستم بگویم که از چه سالی وارد ارکستر سمفونیک تهران شدید و چگونه؟

    - در سال 59 یا60 بود که در دانشکده هنرهای زیبا درس میخواندم در آن زمان آقای کامبیز روشن روان برای اجرای قطعه «جمعه خونین» احتیاج به چند نوازنده کمکی داشت؛ به همین خاطر من به همراه چند نوازنده دیگر برای اجرای این قطعه به ارکستر سمفونیک دعوت شدیم، در آن زمان مایستر ارکستر یک نوازنده آمریکایی بود. من از جو ارکستر خوشم آمد و بعد از سه چهار ماه امتحان دادم و در ارکستر ماندگار شدم.

    *نحوه آزمون ورود به ارکستر سمفونیک در 30 سال پیش به چه صورت بوده است؟

    - در آن زمان وضعیت ورود مانند همین الان بود البته با توجه به اینکه انقلاب شده بود و بسیاری از نوازندگان ارکستر از ایران رفته بودند، ارکستر بسیار خالی شده بود؛ به گونهای که شاید در آن زمان شش ویلن یک یا شش ویلن دو داشتیم. این در حالی است که هم اکنون بیش از 20 نوازنده ویلن یک داریم. در همین راستا برای امتحان یک قطعاتی از باخ، موتزارت و.... مشخص کرده بودند و از ما امتحان گرفتند.




    *شما از چه سالی به عنوان مایستر ارکستر سمفونیک انتخاب شدید؟

    -دقیقا یادم هست که این قضیه مربوط به 23 سال پیش بود یعنی زمانی که آقای حنانه فوت کرده بود و ما برای بزرگداشت وی قرار بود به رهبری فریدون ناصری برنامهای اجرا کنیم و آقای لشکرلو هم یکی از قطعات آقای حنانه را به عنوان سولیست ویولن زد، در آن هنگام به پیشنهاد نوازندگان ارکستر به عنوان مایستر انتخاب شدم؛ یعنی اینگونه نبوده است که من پولت به پولت به مایستری ارکستر برسم.

    *جناب کامکار با توجه به صحبتهای خودتان و اینکه بسیار تاکید کرده اید که مثلا افرادی مانند منوچهر صهبایی زمانی که به عنوان رهبر مهمان میآمدند بسیار خوب بود اما در زمان رهبری دائم، ارکستر دچار مشکل شد؛ دلیل اینکه ارکستر با رهبرهای دائم معمولا با مشکل مواجه میشود به چه خاطر است؟

    -ببینید! یک زمان یک رهبر از خارج یا داخل (فرقی نمیکند) دعوت شدهاست و میخواهد یک پارت یا دو پارت برنامه اجرا کند و برود؛«رهبر میهمان» دانش فنی و آبرویش را گرو گذاشته است تا یک کنسرت خوب داشته باشد و در این راستا بهترین و تمیزترین کار را از بچه های یک ارکستر میخواهد.
    همچنین بچهها و یا خود من انتظار نداریم که وی پیگیری مسائل حقوقی ما یا مسائل بیمه یا مسائل اجرای ما بشود. اما زمانیکه یک شخص به عنوان رهبر میآید و خودش هم مدیر هنری را برعهده میگیرد، توقع نوازندگان بالا میرود. به فرض مثال زمانی که آقای صهبایی سکان رهبری دائم ارکستر سمفونیک را برعهده گرفت خودش نیز مسئولیت مدیر هنری را قبول کرد و خوب طبیعی است که در این شرایط توقع بسیار بالا میرود؛ چرا که اگر وی کار و اجرای خوب از نوازنده میخواهد باید به همان اندازه به فکر این باشد که نوازنده حقوقش را گرفته است، بیمه وی به چه صورت است، اگر غایب است چرا غایب است و از این اتفاقات روزمره!

    *هماکنون بعضی از موزیسینها که بر خلاف توهم انگاری مسئولان انجمن موسیقی، قصد و قرضی هم ندارند از صدای بعد ارکستر سمفونیک و به ویژه فاش بودن صدای سازهای بادیبرنجی میگوید جناب کامکاراین موضوع چقدر با واقعیت تطابق دارد ؟

    -البته این موضوع را قبول دارم که بعضی مواقع صدای سازهای بادی یا برنجی خوب نبودهاند ولی در کل صدای ارکستر بد نیست اما واقعیت این است که بعضی از نوازنده های ارکستر بیخیال هستند. به فرض مثال زمانی که من قرار است یک میزان را سلوی ویلن را بزنم اینقدر باید تمرین کنم که یک نت بالا و پایین نشود و اگر این اتفاق نیفتد از خجالت آب میشوم. اما شاهدیم که بعضی از نوازندههای سلو بی خیالند و اصلا دلهره ندارند. به همین دلیل برای یک اجرای تمیز و شفاف علاوه بر همت نوازنده باید رهبر ارکستر نیز سختگیر باشد.

    *یعنی شما میگویید اکنون صدای ارکستر سمفونیک تهران عالی است و هیچ مشکلی ندارد!؟

    - اگر واقعیتی در ارکستر سمفونیک باشد که بخواهم آن را منعکس کنم، هیچ مشکل و ترسی از کسی ندارم! از طرف دیگر باید بپذیریم که ما ارکستر فیلارمونیک برلین نیستیم اما به طور کلی سطح کیفی ارکستر بالا رفته است. البته نوسانهایی هم طی این 30 سال داشتهایم اما اگر بخواهیم مقایسه بکنیم، کیفیت ارکستر نسبت به 15 سال پیش بسیار بسیار بالاتر است. مشکل ارکستر سمفونیک ما ربطی به تکنیک نوازندهها و صدای ارکستر ندارد، مشکل چیزهای دیگری است. درباره این مشکلات به طور مختصر اگر بخواهم توضیح دهم باید بگویم، در ارکستر سمفونیک برنامهریزی دقیقی برای قرارداد بستن، حقوق دادن، بیمه کردن نوازندهها وجود ندارد. به فرض مثال من با حدود سی سال سابقه کار حدود چهارصد هزار تومان پایه حقوق دارم که با مسائل جانبی دیگر رقمی نزدیک به هفتصد هزار تومان با کسر مالیات دریافت میکنم. دیگر نوازندهها که نیز حقوقهایشان پایین بود و ما ارزیابی کردیم که حقوق چند نوازنده رسمی (شش یا 7 نوازنده) که دیگر بیشتر از هفتصد هزار تومان نمیشود؛ بنابراین خودمان درخواست کردهایم که اگر حقوق ما امکان افزایش ندارد، حداقل حقوق دیگر نوازندهها را به حقوق ما نزدیک کنید.

    *نظر شما از رهبری نادر مرتضیپور چیست؟

    - من آقای مرتضیپور را دوست دارم و وی از نظر شعور موسیقایی بسیار شعور بالایی دارد. به گونهای که میتوانم بگویم شعور موسیقی وی بالاتر از تکنیک اجرای وی است اما بچهها به دلیل تعامل خوبی که وی با آنها دارد، ایشان را دوست دارند و من هم ایشان را بسیار دوست دارم.



    * شاهدیم در ارکستر سمفونیک کارهای سولیستی اجرا نمیشود دلیل آن چیست؟ یعنی نوازندهها تمایل به اجرای کنسرتو ندارند!

    - نوازنده سولیست باید توانا باشد؛ به گونهای که وی بتواند جلوی جمعیت برنامه اجرا بکند.

    *چرا کارهای سولیستی زیاد از شما ندیدهایم و فقط شما چند سال پیش، کنسرتو ویولن بتهوون را اجرا کردید و دیگر بعد از آن کنسرتو اجرا نکردید؟

    -برای کنسرتو زدن و سولیست بودن باید نوازندهای توانا بود. من بعد از اجرای کنسرتو ویولون بتهوون، پشت دستم را داغ کردم که دیگر کنسرتو نزنم! چرا که در آن اجرا از لحاظ روانی به من فشار زیادی وارد شد.
    یک نوازنده سولیست به طور حرفهای از بچگی به روی سن میرود و در طی این اجراها تجربههای مختلفی کسب میکند و دستش روان میشود. اما اکنون برای سولیست بودن، سنم بالا رفته است و دیگر اینکه من تجربه یک سولیست حرفه ای را ندارم. یک سولیست حرفهای در طول تحصیل خود آنقدر کنسرت میدهد که سولیست بودن برایش عادی میشود؛ هرچند خیلی از اینها اذعان دارند که استرس تا آخر عمر با آنهاست.
    به فرض مثال در کنسرتو ویولون بتهوون، دو روز مانده به اجرا آنقدر دلهره داشتم که مجبور شدم پیش یکی از دکترهای فامیل بروم و ایشان یک قرص آرامبخش به من داد که یک ساعت قبل از اجرا بخورم. یادم هست که در این اجرا که به رهبری ایرج صهبایی بود، یک ساعت قبل از اجرا من قرص را خوردم و هر چه منتظر تاثیر قرص شدم نتیجهای ندیدم! زمان اجرا ارکستر شروع به نواختن اورتوری کرد و من پشت صحنه در دلم به خودم فحش میدادم که حالا کنسرتو دادنت چه بود!؟ بعد فکر کردم که نه دیگر دیر شده است و اجرا زنده است و مخاطبان نشسته اند و ارکستر هم دارد کار خودش را انجام میدهد. روی صحنه رفتم و از ابتدای اجرای کنسرتو که هنوز ویولون وارد نشده بود، کم کم به خودم تلقین کردم که حالا که این کار را کردی باید بزنی و راه دیگری وجود ندارد... بعد از اینکه نت های اولیه را زدم، انگار آب سردی به روی من ریخته شد و تا آخر کنسرتو تقریبا راحت بودم.

    *تاکنون چند اثر سولیستی اجرا کردهاید؟

    -یکی از آثار حسین دهلوی به نام شوشتری (به زندان)، چهار فصل ویوالدی (همه فصلها)، کنسرتو بتهوون و این اواخر هم بخش ویولون سولوی شهرزاد ریمیسکی کورساکف را اجرا کردم.

    *اگر قرار باشد در آینده نیز کنسرتو بزنید، چه میزنید؟

    -ممکن است دیگر جسارت چنین کاری را نداشته باشم؛ چراکه برای اجرای کنسرتو باید جوانتر باشم و من با پنجاه سال سن، دیگر توانایی گذشته را ندارم اما میتوانم کنسرتوی مندلسون، کنسرتوهای باخ و کنسرتوی شمار 3 و 4 و5 موتسارت را بزنم.

    *باتوجه به اینکه کنسرتو کمانچه شما با عنوان «برتارک سپیده» با استقبال خوبی مواجه شد و اینکه شما ساز عود را هم به خوبی مینوازید آیا نمیخواهید برای ساز عود هم کنسرتو بنویسید؟

    -در فکرش هستم و ایده های جالبی نیز دارم و همانطور که خودتان گفتهاید، کنسرتو کمانچه بسیار با استقبال مواجه شد و این آنقدر بر روی ذهنم تاثیر گذاشت که میخواهم برای تک تک سازهای ایرانی چون عود، تار، سنتور و... کنسرتو بنویسم و همینطور کنسرتو دوم کمانچه ام را بنویسم.

    *شما هیچوقت نوازندگی عود خود را آنچنان مطرح نکردهاید، چرا؟

    -اگر بخواهم یک نوازنده معمولی باشم، زیاد بر مذاق من خوشایند نیست! من دوست دارم اگر می خواهم یک ساز را بزنم و یا اینکه یک اثری را بنویسم، بسیار خوب از آب درآید. در همین کنسرت اخیرمان که من سولوی عود نسبتا مشکلی را زدم، ولی خودم زیاد از نوازندگیام در آن کنسرت راضی نبودم و زمانی که از کارم راضی نباشم، رغبتی برای ادامه دادنش هم ندارم.

    *شما الان که ضبط شوشتری برای ویولون اثر آقای دهلوی را دوباره میشنوید، از اجرایتان راضی هستید؟
    -نه چندان! آن اجرا بسیار با عجله بود و من در استودیو آنرا در همان روز ضبط کار کردم و خیلی پخته نبود آن اجرا، امروز قطعا بهتر میزنم شوشتری را...

    *چرا در اجرای آقایان شجاع الدین لشکرلو و رحمتالله بدیعی کادانسی وجود داشته اما در اجرای شما کادانس وجود ندارد؟

    -من فقط نتی که در استودیو داشتم را زدم و حتی فرصت تمرین زیادی نداشتم. اصلا فرصت کادانس زدن هم نبود؛ از اجرایم در آن کار راضی نیستم زیرا میتوانستم بسیار قلدرتر بزنم، صدای ساز من در آنجا خام است.

    *شما یک کوارتت «به یاد سید علی اصغر کردستانی» دارید که مربوط به 28-27 سال پیش است نمی خواهید آن را منتشر کنید؟

    -خیلی دوست دارم که این کار را انجام دهم، همچنین دوست دارم دوباره «افسانهسرزمین پدریم» را اجرا کنم که به زودی همین کار را انجام خواهم داد.

    *یعنی با ارکسترزنده ؟

    -طبیعی است که من الان نمیتوانم بیست میلیون برای انتشار مجدد این اثر هزینه کنم و بعضی از این سازها را از سمپل استفاده میکنم.


    *یعنی میخواهید همان تجربهای که آقای هوشنگ کامکار در اثر«بهاران آبیدر» تکرار کرده است را شما دوباره تکرار کنید؟

    -نه اصلا به این صورت نخواهد بود؛ اگر من بخواهم کار بکنم بسیار دقیقتر کار میکنم و الان هم باید بدانیم که قضیه سمپل لو رفته است وگرنه اگر بیست سال پیش، یک اثری را به طور کامل با سمپل ارائه میدادند کاملا طبیعی و با ارکستر زنده به نظر میرسید البته باید بگویم هوشنگ در" بهاران آبیدر" خیلی مصنوعی از سمپل استفاده کرده است. اما من میخواهم یک اجرای خوب از سمپل داشته باشم و اگر ببینم بعضی از میزانها با سمپل جواب نمی دهد؛ حتما از دوستان نوازندهام خواهش می کنم تا آن قسمت ها را در استودیو زنده بزنند.

    *نمیخواهید برای ارکستر سمفونیک بنویسید ؟

    -در حال حاضر بیشتر به روی کارهای با کلام کار میکنم و جدیدا هم بر روی اشعار فروغ فرخزاد و شاملو کار کردهام.

    *بسیاری از کارهای شما اکنون در بازار نیست نمی خواهید، دوباره آنها را منتشر کنید؟

    -چرا خیلی دوست داریم که این کارها با اجراهای بهتر بیرون بدهیم مثلا فکر میکنم که اثر "شباهنگام" بسیار حیف شد و البته بیژن خیلی خوب از پس کار بر نیامد و همچنین دوست دارم اثر "شوریده دل" را خلاصه و دوباره اجرا کنم. موسیقی فیلم "مادر" هم قرار است منتشر شود.

    *شما چند سال است که اجراهای خودتان را بدون خواننده به صحنه میبرید؟ فکر نمیکنید نبود یک خواننده در گروه کامکار به موسیقی گروه لطمه میزند؟

    -من مثل شما فکر نمیکنم چرا که آثاری را که ما اجرا میکنیم زیاد احتیاج به خواننده ندارد؛ البته برادرم اردشیر هم اعتقادی مثل شما را دارد و تاکید می کند که حتما با خواننده حرفهای کار کنیم. اما موسیقی گروه ما در حال حاضر چندان سنخیتی با نوع خوانندگی خوانندههای طراز اول ما ندارد. به فرض مثال اگر بخواهیم از آقای شجریان برای گروهمان دعوت کنیم، ایشان دوست دارد محوریت ساز و آواز باشد؛ در صورتی که موسیقی ما آواز {موسیقی بدون ریتم و با کلام} ندارد و همه تصنیف است.

    *شما چند سال ویلن زدید و اساتید شما چه کسانی بودند؟

    -معلم من در ابتدا پدرم بود و در سن 16-17 سالگی، برادرم هوشنگ که آن زمان دانشگاه بود برای من نتهایی را میآورد. بعد از اینکه وارد دانشگاه شدم اولین و تنها معلمم منوچهر انصاری بود که بسیار از او آموختم ولی با شروع انقلاب فرهنگی درس و دانشگاه هم تعطیل شد و مدت زیادی نتوانستم از کلاس ایشان استفاده کنم.

    *یعنی خودتان معلم خودتان بودهاید؟!

    -من در آن زمان آثاری از موتسارت و باخ را خودم میزدم و اعتقاد دارم کسی که استعداد داشته باشد، زیاد نیاز به استاد ندارد.همچنین اینکه از دیگر نوازندگان که در ارکستر کار میکردند، درس میگرفتم؛ البته در همان زمان قبل از ویولون کلاسیک، ویولون ایرانی میزدم ولی نه به سبک معمول کم تکنیک و عامیانه، بلکه به سبک استاد صبا ساز میزدم و میدانید که مثلا قطعاتی مثل ضربی اصفهان ایشان، در حد بعضی از قطعات کلاسیک سخت است یعنی من برای اجرای آثار موسیقی کلاسیک آمادگی داشتم.

    با این حال من عاشق موسیقی بودم و برای خودم جالب است که بدانم آیا کسی آنقدر عاشق است؟! شاید باشد ولی من ندیدم! یادم هست یک زمان در حیاط خانهمان در سنندج مینشستم و نوار چهار فصل ویوالدی را گوش میدادم و چون نت این اثر نبود، مدام نوار را خاموش و روشن میکردم و نت آن را یادداشت میکردم. همچنین نت کنسرتو شماره 3 موتسارت با اجرای فرانچسکاتی را به همین صورت نوشتم و بعد از اینکه نت اصلی آن به دستم رسید، متوجه شدم که در چهار فصل ویوالدی همه نتها را درست نوشتم و در کنسرتوی 3 موتسارت فقط چند نت را در یک میزان اشتباه شنیده و نوشته بودم! اما در حال حاضر میبینیم که به هنرجوهای امروزی نت قطعات ویوالدی را میدهید و اینقدر سرد برخورد میکند که آدم شوکه میشود! اما در زمان ما اگر کسی همچنین نتی را به من میداد من پر در میآوردم. حالا نمیدانم هنرجوها نتهای ویوالدی، باخ و بتهوون را خودشان دارند و به روی خودشان نمی آوردند که اینقدر با بیمیلی برخورد میکنند یا مشکل از تفکر من است!؟

    *هم اکنون چقدر با ویولن تمرین میکنید؟

    - من عشق آهنگسازی دارم اما به دلیل اینکه مایستر ارکستر سمفونیک هستم و همیشه باید روی سن باشم به همین دلیل یک آرشه بدون کلیفون دارم که بتوانم شبها با آن بی صدا تمرین کنم تا مزاحم دو فرزند کوچکم نباشم!

    *و برای پرسش پایانی برای عود چقدر تمرین میکنید؟

    - خیلی خیلی کم؛ چون فرصتش را ندارم اما برای آهنگسازی عود بیشتر رفیقم است تا ویلن، چرا که در آغوش قرار میگیرد و توانایی نواختن آکوردها و همینطور خواندن تصنیفها را با آن دارم.

    منبع: روزنامه آرمان


    لینک مطلب ...http://www.musicema.com/module-pages...-pid-3828.html


    to continue, please follow me on my page

  14. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #28
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    حسین علیزاده و شهرام ناظری در تهران برنامه اجرا میکنند


    کنسرت مشترک شهرام ناظری و حسین علیزاده با اجرای آثاری از حسین علیزاده، 5 تا 8 مردادماه در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران برگزار میشود.
    to continue, please follow me on my page

  16. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #29
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    حاصل همکاری بیضایی و درویشی به بازار می​آید

    مجموعه موسیقی فیلمهای محمدرضا درویشی به زودی منتشر میشود و یکی از آلبوم​های آن ویژه همکاریهای این آهنگساز با بهرام بیضایی کارگردان سینماست.

    این مجموعه موسیقی فیلم شامل 5 سی دی موسیقی به همراه کتابچه، عکس، توضیحات و شرح آثار خواهد بود .

    مجموعه یاد شده دربرگیرندهء اکثر موسیقی فیلمهایی است که محمدرضا درویشی طی عمر حرفهای آهنگسازیاش برای سینما ساخته است.
    to continue, please follow me on my page

  18. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #30
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    گزارش من درباره قوانین جدید بنیاد رودکی



    گراني ميهمان خانه هاي اهالي موسيقي شد



    براساس قوانين تازهي بنياد رودكي؛ پرداخت 30 درصد از هزينهي تالاروحدت بدوناحتساب ميزان فروش، 15 درصد هزينهي فيلمبرداري، 30 درصد رقم اسپانسر و 500 هزار تومان هزينه فروش اينترنتي بليت براي هر اجراي موسيقي الزامي است.

    ایلنا: تالار وحدت براي اجراي برنامهي موسيقي در سالن 800 نفرهي وحدت، مقرارت تازهاي وضع كرده است.‎؛ بر اين اساس؛ هنرمندان موظف هستند 30 درصد از هزينه ي تالار را بدون درنظر گرفتن معيار فروش؛ 48 ساعت قبل از اجرا بپردازند.
    براساس مقرارت جديد تالار وحدت كه در سال 1390 وضع شده است‏ْ، هنرمندان پيش از اجراي برنامه در اين تالار ميبايست 30 درصد از هزينههاي مربوط به تالار و صندليهاي آن، ولو آنكه صندليهاي تالار در هنگام اجراي برنامه پر نشده باشد را بپردازند.
    حسين توتونچيان(مدير موسسهي موسيقي ققنوس) كه قرار بود اوايل سال جديد كنسرت گروه طريقت به خوانندگي نادر گلچين را در تالار وحدت برگزار كند، بهدليل اعمال مقررات تازه ازسوي بنياد رودكي؛ از برگزاري كنسرت در تالار وحدت منصرف شده است‏.
    توتونچيان در اينباره به خبرنگار ايلنا گفت: در گذشته 30 درصد از فروش بليتها به مديران تالار وحدت پرداخت ميشد اما طبق قانون جديد؛ هنرمندان امروز مجبورند 30 درصد از فروش تمام صندليهاي تالارحتي اگر فروخته نشده باشند را به تالار بپردازند.
    وي با گلايه از ورزات ارشاد بهدليل برداشتن تنها چتر حمايتي خود از هنرمندان تراز اول، درباره ديگر قوانين جديد اين تالار گفت: از دیگر نکات جالبی که در سال جدید تغییر داده شده؛ این است که اگر یک گروه بخواهد یک اجرا را بهصورت حرفهای ضبط کند، باید 15 درصد از درآمد حاصل از انتشار اثر را به تالار بپردازد.
    وي افزود: و باز نكتهي جالب ديگر اينكه؛ اگر هنرمندي بخواهد از كنسرت خود فيلمبرداري كند؛ بايد هر شب دو ميليون و 500 هزار تومان به مديران تالار وحدت بپردازد. و درصورتيكه يك اجرا اسپانسر هم داشته باشد، تالار وحدت 30 درصد از كل قرارداد را براي خود برميدارد. همچنين هنرمندان موظف به پرداخت 500 هزار تومان براي فروش اينترنتي بليت اجراهاي خود شده اند.
    يك آگاه در تالار وحدت با تاكيد بر عدم تغيير قوانين تالار وحدت از سال 82 تاكنون؛ گفت: توسعه بخشيدن به عمليات عمراني، كمبود بودجهي بنياد رودكي و نيز بدحسابي بعضی از هنرمندان ازجمله دلايل وضع قوانين جديد بوده است.



    وي همچنين با انتقاد از برخي هنرمندان كه از وضع قوانين تازه در بيناد رودكي گله مند هستند، يادآور شد: اين قوانين شامل حال تمام نهادهايي كه از اين پس در تالار وحدت به اجراي برنامه ميپردازند مانند نهاد ریاست جمهوری، وزارت راه، بنیاد شهید و ... نيز ميشود حال آنكه اين نهادها از وضع قوانين جديد شكايتي نداشته اند.
    وي همچنين درباره چگونگي محاسبه ي رقم 15 درصدي فيلمبرداري از كنسرتها ‏گفت: تنها هنرمندان تراز اول در این تالار کنسرت میدهند لذا فروش آلبوم اين گروه از هنرمندان احتمالا بالاست. بنابراين پرداخت چنين رقمي براي اجراهاي حرفهاي درصد بالايي نيست.
    لینک خبر.....http://ilna.ir/newsText.aspx?ID=192761
    to continue, please follow me on my page

  20. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 3 از 103 نخست 1234561353 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •