صفحه 1 از 5 1234 ... آخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 49

موضوع: رازهای ثروتمندان زحمت کش

  1. #1
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    Lightbulb رازهای ثروتمندان زحمت کش

    راز ثروتمند شدن افراد معمولی همیشه جذاب و الگو نسبی قلمداد می شود

    از این رو قصد داریم تا با معرفی افراد ثروتمند قدمی کوچیکی برای انگیزه بخشیدن به کسانی که خدای نکرده ناامید هستن برداریم...

    امیدوارم تمام دوستان کمک کنند تا یک مجموعه کامل از افراد ثروتمند درست کنیم.


  2. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #2
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    پاسخ : رازهای ثروتمندان زحمت کش

    راز میلیادر شدن میلتون هرشی


    او خانواده فقیری داشت که برای امرار معاش ناگزیر بودند دایم از مکانی به مکان دیگر عزیمت کنند؛ به همین دلیل مجبور شد بیش از شش بار مدرسه‌اش را عوض کند و بالاخره هم قبل از اینکه کلاس چهارم دبستان را به پایان برساند به علت فقر و نداری تحصیل را ترک کرد و به بازار کار وارد شد.

    نخستین کارش پادویی در یک چاپخانه بود و اگر چه به آن کار علاقه‌ای نداشت اما برای دریافت دستمزدی اندک، خود را با شرایط وفق می داد. با این حال ، بعد از مدتی به دلیل عدم شایستگی اخراج شد. میلتون نوجوان خوشحال بود که می‌تواند به کار دیگری به پردازد. او با جست‌و‌جوی فراوان کاری در شهر "لنکستر" پیدا کرد و شاگرد مغازه آب نبات فروشی شد.
    او پس از چهار سال شاگردی و در سن 18 سالگی تصمیم گرفت یک مغازه آب نبات فروشی برای خودش باز کند؛ به همین دلیل از سال ۱۸۷۶ میلادی در فیلادفیلا، آب نبات خرید و فروش می‌کرد.

    میلتون هرشی سخت کار می‌کرد و شب و روز برایش معنایی نداشت. او شب ها آب نبات‌ را درست می‌کرد و در روز می‌فروخت اما با تمام سعی و تلاش او، خرید و فروش آب نبات سود چندانی نداشت و به همین دلیل ، بعد از شش سال از کار بی‌وقفه سرانجام شکست خورد به شهر "دنور" رفت.

    هرشی بعد از روز‌ها گرسنگی و سرگردانی بالاخره کاری در یک شیرینی فروشی پیداکرد و یاد گرفت چطور از شیر تازه، کارامل درست کند. هر چند این کار از نظر دیگران خنده دار به نظر می‌رسید اما او کوشید شغلش را با چنگ و دندان حفظ کند. میلتون بعدها گفت "مسافت طولانی طی کرده بودم تا حرفه ساده‌ای را یاد بگیرم و بقیه زندگی را با پرداختن به آن حرفه بگذارنم."
    او بعد از مدتی شاگردی و جمع آوری مقداری پول دوباره تصمیم گرفت آب نبات بفروشد اما بازهم شکست خورد؛ اما او ناامید نشد و جسورانه به لنکستر بازگشت و با امید فراوان و اعتماد به نفسی باور نکردنی این بار تصمیم به خرید و فروش کارامل گرفت. او با قرض گرفتن مبلغی از عمه‌اش توانست چند کیسه شکر بخرد و با کمک یکی از کارگران قدیمی آب نبات سازی، یک کارگاه کوچک برای درست کردن کارامل در لنکستر تاسیس کرد.میلتون هرشی تمام نیروی خود را به کار گرفت تا بهترین آب نبات را در سراسر کشور تولید کند و با سعی و تلاش شبانه روزی خود توانست راه و روش‌هایی بیابد که طعم و شکل کارامل را بهتر می‌کرد.

    او با اینکه تبلیغ چندان زیادی برای محصولات تولیدی خود نمی‌کرد اما فروش کارگاهش رشد بی نظیری داشت. پس از مدتی شرکت کارامل لنکستر محصولات خود را به بازاهای سراسر اروپا و آمریکا عرضه ‌کرد و در نتیجه هرشی به یکی از شهروندان پیشتاز در منطقه تبدیل شد.

    میلتون در سال ۱۸۹۳ برای نخستین بار به سراغ تولید شکلات رفت و کارامل‌های شکلاتی تولید کرد. او مدتی طولانی با انرژی تمام بر روی دستور العملی برای درست کردن شکلات شیری کار کرد و سرانجام از میان کلی آزمون سعی و خطا طرز تهیه شکلات شیری را یافت و توانست به رویای دیرنیه‌اش در زمینه تولید انبوه شکلات جامع عمل بپوشاند.
    شرکت شکلات سازی هرشی به سرعت رو به رشد بود. اما موفقیت را نمی‌توان یک شانس ساده به حساب آورد؛ زیرا ثروتمند شدن برای پسری که تنها چهار سال درس خوانده بود و لحظه‌ای یاد گرفتن را متوقف نکرده بود، کار آسانی نبود.
    او اعتقاد داشت که با کارگران باید منصفانه رفتار شود و محیط آرام و زندگی شاد برای کارگران را عامل مهمی در کیفیت بهتر محصول و پیشرفت شرکت می‌دانست.از همین رو، در‌‌ همان روستایی که کارخانه جدید تاسیس شده بود یک گاوداری هم احداث کرد. شیر محلی تازه یکی از مواد مورد نیاز برای ساخت شکلات بود. بسیاری از مردم به علت اینکه او در روستایی کوچک سرمایه گذاری کرده بود او را "احمق" قلمداد می کردند!

    برای پسرک روستایی که حتی شانس تحصیل نداشت؛ فراهم کردن فرصت برای یادگیری، فرصت برای کار و فرصت برای تامین وسایل رفاه دیگران، یک اولویت مهم در سراسر زندگیش بود.در اوایل ۱۹۰۹ هرشی و همسر مهربانش "کا‌ترین" مدرسه‌ای صنعتی برای پسرهای یتیم تاسیس کردند که امروزه مدرسه "میلتون هرشی" نامیده می‌شود.
    میلتون هرشی پیش از مرگش در گفت‌و‌گویی گفت: "وقتی به گذشته خودم نگاه می‌کنم از اینکه با اصول اخلاقی و کار سخت بزرگ شده‌ام افتخار می‌کنم. بار‌ها نقشه‌های من نقش بر آب شد. اما افتخار می‌کنم که ناامید نشدم و توانستم آب نبات و شکلات درجه یک با قیمتی مناسب تولید کنم.بزرگ‌ترین خوشبختی و حس کمال من از ایجاد کردن محیطی آرام و شاد برای کارکنان کارخانه و فراهم ساختن امکانات زندگی بهتر و رفاه بیشتر برای کودکانی است که جامعه شانس کمتری در اختیارشان گذاشته است."هرشی، کار آفرینی با شهامت، سازنده‌ای مصمم و بشر دوستی نمونه در جهان بود که در سال ۱۹۴۵دار فانی را بدرود گفت.

  4. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #3
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    پاسخ : رازهای ثروتمندان زحمت کش

    میلیادر شدن یک روستایی در ایران




    کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و غذای روستایی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده عباس و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند. آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح عباس راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.

    موقع برگشت مهمانان آلمانی 200 هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار می‌تواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد. بنابراین شروع به کار کرد. طوری که از نه سال پیش تا امروز 18 هزار گردشگر خارجی به روستای بزم در منطقه بوانات فارس آمده‌اند و عباس هم به عنوان کارآفرین برتر در صنعت گردشگری توانسته 126 لوح سپاس بگیرد و درآمد روزانه اش از روزی سه هزار تومان به 6 میلیون تومان برسد. عباس 35 ساله به 28 کشور دنیا سفر کرد و خانه 80 متری او الان به 120 هزار متر رسیده است!

    زهرا و نیلوفر دو دختر کوچک او کوچکترین راهنمایان ایرانی معرفی شده‌اند و تا کنون هم شبکه‌های تلویزیونی آلمان، روسیه، تایلند، شبکه 2 و 4 ایران فیلمهای مستندی با موضوع رونق گردشگری در روستای بزم بوانات پخش کرده‌اند.





    او تعریف می‌کند که روزهای اول به آژانسهای مسافرتی شیراز و اصفهان سر زدم و گفتم که می‌توانم از گردشگران شما در روستا پذیرایی کنم. آنها هم گفتند باید مجانی بیایند روستا تا ببینند آیا اوضاع برای پذیرایی مناسب هست. آرام آرام مهمانان من از هفت نفر به چند هزار گردشگر خارجی رسید و به یک حمام خانه ام 12 حمام دیگر اضافه شد تا جایی که می‌توانم الان تا چند هزار گردشگر را در روستا اسکان بدهم و برای پنج هزار نفر در منطقه بوانات اشتغالزایی کنم.

    عباس برزگر قصد دارد تا یک هتل عشایری در ارتفاعات روستا بنا کند. او می‌گوید: این هتل یکی از گرانترین مراکز اقامتی ایران خواهد شد. این کار را با کمک ایل عشایری انجام می‌دهم.

    برزگر معتقد است که در ایران مسئولان فقط شعار می‌دهند گردشگری صنعت درآمدزایی است. اما من یکی از کسانی بودم که توانستم هم برای خودم و هم اهالی روستای بزم بوانات درآمدزایی کنم. هر روز از یک مغازه خرید می‌کنم تا همه مغازه داران از این کار سود ببرند.

    او فهمیده که اصالت و نوع غذا و چارچوب خانواده روستایی بسیار با ارزش است و می‌توان از راه معرفی آن به دیگران هم ارزشها را حفظ و هم برای خود و دیگرن درآمدزایی و اشتغال زایی کرد.

    برزگر از گردشگران خارجی در روستا با محصولات کشاورزی خود پذیرایی می‌کند. خانواده و اهالی روستای بوانات همگی در امر کشاورزی موفق هستند و صبحها با عسل طبیعی و گردوی زمینهای خودشان از مسافران پذیرایی می‌کنند.

    برزگر ادعا می‌کند که در موفقیتش هیچ سازمان و مرکزی دخالت نداشته است." سازمان میراث فرهنگی پروانه گردشگری به من نمی‌داد و می‌گفت که باید تحصیلات عالیه داشته باشی. اما زمانی که کارم رونق گرفت پروانه افتخاری گردشگری دادند و در همایش هایشان از من و دخترانم تقدیر کردند."

    او می‌گوید که همه تجربیاتش را در برخورد با گردشگران به دست آورده است." به عنوان یک گردشگر به کشورهای اروپایی سفر کردم تا ببینم یک توریست به چه چیزهایی نیاز دارد و آنها برای گردشگران چه کاری انجام می‌دهند. این موضوع کمک زیادی به من کرد. من متوجه شدم که بهترین راه پذیرایی از مهمان خارجی رفتار درست با اوست. نباید مصنوعی به آنها خوشامد بگویید. درست است که زبان شما را متوجه نمی‌شود اما می‌فهمد که از او برای چه منظوری پذیرایی کرده اید. گردشگر خارجی فقط می‌خواهد به او توجه شود، همه چیز بهداشتی باشد، دروغ نشنود و احساس نکند که می‌خواهید جیب او را خالی کنید. این سادگی در رفتار و گفتار باعث شده تا آنها از زندگی روستایی لذت ببرند. ما مسافران را به خانه مان راه می‌دهیم نه برای چاپلوسی بلکه می‌دانم آنها می‌خواهند یک زندگی واقعی روستایی را ببینند و با همان آدمها زندگی کنند. هر کدام از ما که از مسافر خارجی پذیرایی می‌کنیم مانند یک سفیر ایرانی هستیم که ایران را به کشورهای دیگر معرفی می‌کنند. بنابراین باید بهترین رفتارها را با گردشگر خارجی داشته باشیم.

    برزگر در زمینه طبیعت گردی هم فعالیت می‌کند و با اینکه در 80 کیلومتری پاسارگاد قرار دارد می‌تواند با استفاده از دو آژانس مسافرتی خود تورهای طبیعت گردی، پرنده نگری، عشایر و بازدید از جاذبه‌های تاریخی را راه‌اندازی کند.

    عباس برزگر می‌گوید: وقتی فعالیت من و خانواده ام مورد استقبال دیگران قرار گرفت و بسیاری از کشورها به استفاده از خدمات ما علاقه نشان دادند کارشناسان داخلی و خارجی حوزه گردشگری پیشنهاد کردند که پس از این می‌توانیم در برگزاری تورها و دعوت از مسافران و گردشگران خارجی با افراد متخصص همکاری کنیم تا بتوانیم موفقتر از گذشته عمل کنیم و علاوه بر آن خودمان مجری تورها باشیم؛ این شد که به فکر را ه‌اندازی شرکت خدمات مسافرتی بوان گشت افتادم و با همکاری دوستان این شرکت تشکیل شد. البته این را هم بگویم که من از روزی که متوجه شدم بوانات قابلیت جذب گردشگر را دارد، به گونه‌ی برنامه ریزی کردم که از ورود تور مردم روستایی و شهری و حتی عشایر از مزایای اقتصادی تورها و ورود گردشگران به منطقه بهره مند شوند.

    برزگر می‌گوید: مشکل ما ایرانیان این است که می‌نشینیم تا دیگران برای ما برنامه ریزی کنند. در حالی که جوانان کشور ما می‌توانند به راحتی با کمی ذوق و سلیقه کاری کنند که هم خودشان درآمد خوبی داشته باشند هم دیگران از کنار آنها سود ببرند.

    او می‌گوید: کمتر کسی دنبال کارآفرینی می‌رود. مطمئن باشید هر روستایی در ایران به تنهایی می‌تواند از ابیانه بهتر و پر رونق تر باشد.

    همه اهالی منطقه بوانات و روستای بزم از دهکده گردشگری عباس درآمد دارند. دیگران هم می‌توانند بیایند و ببینند که چطور یک پسر ساده روستایی با سواد بسیار کم توانست کارآفرینی کند و از صنعت گردشگری به معنای واقعی درآمد زایی کند.

    روستای بزم در 17 کیلومتری شهر بوانات به سمت استان یزد و کرمان آخرین نقطه استان فارس است که به منطقه گردشگری بوانات معروف شده است. فاصله این منطقه از شیراز و یزد دو ساعت و نیم است.

    مجموعه گردشگری بوانات سه اتاق قدیمی دارد که هرکدام حدود 700 سال قدمت دارند و 500 دلار هزینه یک شب اقامت در این اتاقها است.

    سوئیت‌های مدرن و سنتی و 6 اتاق عمومی، ویلاهای وسط باغ و گالری عکس و موزه مردم شناسی و کشاورزی گوشه‌ی از امکانات این مجموعه است. همچنین امامزاده بزم و در کنار آن بارگاه امام زاده شاه میرحمزه (ع)، پل تاریخی سوریان، منطقه گردشگری محمد حنیفه و مسجد جامع سوریان و موزه بوانات از جمله بناهای تاریخی و مناطق گردشگری منطقه بوانات فارس هستند .


  6. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #4
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    پاسخ : رازهای ثروتمندان زحمت کش

    برزگر می‌گوید: مشکل ما ایرانیان این است که می‌نشینیم تا دیگران برای ما برنامه ریزی کنند. در حالی که جوانان کشور ما می‌توانند به راحتی با کمی ذوق و سلیقه کاری کنند که هم خودشان درآمد خوبی داشته باشند هم دیگران از کنار آنها سود ببرند.

  8. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #5
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    پاسخ : رازهای ثروتمندان زحمت کش

    در تجارت، هر کاری دو برابر آنچه فکر می کنید هزینه دارد و سه برابر مدت زمانی که پیش بینی می کنید به طول می انجامد.

  10. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #6
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    پاسخ : رازهای ثروتمندان زحمت کش

    هیچکس با کارکردن برای دیگران ثروتمند نمی شود...

  12. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #7
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    پاسخ : رازهای ثروتمندان زحمت کش

    احد عظیم زاده : موفق ترین تاجر فرش در دنیا هستم




    «احد عظیم زاده هستم، موفق ترین «بیزینس من» فرش دستباف در دنیا». در این نقل قول تردید نتوان کرد. او چنان با قاطعیت از کار و تجارت خودش دفاع می کند که ناخودآگاه مخاطب را به این واقعیت می رساند که فرش عظیم زاده در عرصه تجارت یک استثناء است.

    اگر نخستین سال های زندگی مشقت بار این تاجر فرش را در نظر بگیریم و آن را با موقعیت کنونی اش قیاس کنیم، شگفت زده خواهیم شد. کسی که در هفت سالگی و از همان روز اول مدرسه، مجبور می شود پشت دار قالی بنشیند، اکنون با اتکا به خلاقیت و کار طاقت فرسای خودش، یکی از بزرگ ترین تاجران فرش در دنیا است و به قول خودش هربار که برای خرید به بازار تبریز می رود، این بازار را تکان می دهد.آن هم در هنگامه ای که بحران در تار و پود تولید و تجارت فرش دستباف ایران تنیده شده و آمار رسمی دال بر کاهش ۳۳درصدی صادرات این محصول ملی در ماه اول سال جاری است.
    متن گفت وگو با احد عظیم زاده را بخوانید.
    آقای عظیم زاده! چند سالی است که بحران فرش دستباف ایران را به گردن مدیریت غیرعلمی در داخل و فرصت طلبی رقبا در خارج می اندازند. واقعا از نظر جنابعالی چرا تولید و صادرات فرش دستباف ایرانی با آن قدمت و اصالت و ابهت به این حال و روز افتاده که قدرت رقابت با تولیدات باسمه ای پاکستان را هم از دست داده است؟
    پیش از انقلاب ۶۸درصد بازار های جهانی فرش در اختیار ایران بود. در حال حاضر سهم کشورمان از این بازار ۲۲درصد است.
    به نظر من تولید فرش دستباف نه تنها افت نکرده، بلکه به لحاظ کمیت و کیفیت رشد هم داشته است. اما چرا برخی کشور ها با سابقه صدسال تولید فرش دستباف، گوی رقابت را از ایران که سابقه ای ۳هزار ساله دارد، ربوده اند؟ این روند چند دلیل دارد که یکی از آن دلایل، فرصت طلبی رقبای خارجی است. از این نکته غافل نباشیم که فرش تولیدی رقبای ما هنوز در بازار های جهانی امتحان پس نداده است. همه می دانند که فرش دستباف ایرانی اعتبار جهانی دارد. در موزه های مشهور دنیا، هر قطعه فرش ایرانی از ۵ تا ۳۰میلیون دلار قیمت دارد. بنابراین از برلیان، مرغوب تر و گران تر است. اما آیا بازاریابی های ما که عمدتا از سوی کارشناسان دولتی صورت می گیرد، حرفه ای و جامع است؟ من می گویم نه. چون کارشناسان دولتی، تجربه این کار را ندارند. چیز هایی در دانشگاه خوانده اند که بعضا با واقعیت ها تناسب ندارد. نه اطلاعات کامل در زمینه فرش ایران دارند و نه بازار ها را به خوبی می شناسند. در نتیجه برخی اوقات فقط پیشنهاد های غلط می دهند و به این صنعت ملی آسیب هم می رسانند. بافندگان فرش با خون جگر تولید می کنند اما چون پای عرضه می لنگد نه آنها منتفع می شوند نه صادرکنندگان.
    حدود ۲میلیون و ۴۰۰هزار نفر بافنده فرش داریم که یکی یکی دارند میدان را خالی می کنند و احتمالا برای کاریابی یا باید به سوی میادین پارس جنوبی بروند یا در حالت دیگر، به اعتیاد پناه ببرند. آیا این بازی با اقتصاد کشور نیست.
    اما دولت مدعی است که از این صنعت حمایت می کند. مراکز مختلفی هم به همین منظور تاسیس شده حتی اخیرا طرح تبلیغات ماهواره ای فرش از طریق کانال های پربیننده خارجی مطرح گردیده و ظاهرا اعتبار کلانی هم به آن اختصاص داده شده است.
    دولت چگونه حمایت می کند؟ تلویزیون ملی کشور که باید رسانه اصلی تبلیغات صنعت ملی فرش باشد، چه کار کرده است؟
    معاون سابق سازمان توسعه تجارت، دو سال پیش رسما اعلام کرد که این سازمان ۵۰درصد تبلیغات برون مرزی فرش ایران را از طریق شبکه «جام جم» تقبل می کند. شرکت فرش عظیم زاده در سال ۱۳۸۴، بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومان (بله تومان، نه ریال!) به تبلیغ داخلی فرش دستباف اختصاص داد. این کاری بود که خودم برحسب ضرورت برای شناخت این صنعت انجام دادم و انتظار یارانه هم از دولت نداشتم. اما از سوی دیگر، طبق صورتحساب صدا و سیما، در همان سال ۷۸۰میلیون تومان تبلیغات برون مرزی داشته ام که علی الظاهر نصف آن را باید سازمان توسعه تجارت تقبل می کرد. اما از شما چه پنهان که بعد از هشت ماه دوندگی و گرفتاری های بوروکراسی اداری، قرار شد این سازمان فقط پرداخت ۱۰درصد مبلغ کل صورتحساب «جام جم» را تقبل کند. یعنی ۱۸۰میلیون تومان! خلاصه از این رقم هم ۳۰میلیون تومان قرار است به صورت علی الحساب پرداخت شود و مابقی به بودجه سال آینده واگذار شده است که البته هنوز هیچ چیز معلوم نیست. آیا این است حمایت های دولتی؟ من تا کی می توانم از جیبم هزینه های هنگفت تبلیغات فرش ایرانی را بپردازم؟ حتی اگر دولت ۵۰درصد هزینه تبلیغات را هم بپردازد باز بودجه تبلیغات داخلی و خارجی شرکت فرش عظیم زاده، بیش از یک میلیارد و ۶۰۰میلیون تومان در سال ۸۴ بوده است که فکر نمی کنم خود دولت هم این مقدار برای تبلیغ فرش ایرانی هزینه کرده باشد.
    آیا این فرصت به شما داده شده که مستقیما درباره مسائل کار خود با مدیران ارشد وزارتخانه ارتباط برقرار کنید. شاید آنها واقعا از این ماجرا خبر ندارند.
    خیر. تا به حال حتی یک جلسه رسمی در این خصوص برگزار نشده. الان چهار ماه است که تقاضای ملاقات با وزیر بازرگانی کرده ام اما هنوز موفق به دیدار ایشان نشده ام. من یک بازرگان موفق هستم و باید در وزارتخانه بازرگانی به رویم باز باشد، اما این طور نیست.


    برگردیم به این نکته مهم که می گویند رقبا طرح های فرش ایرانی را سرقت کرده اند و با کپی از روی آنها، محصولات خود را به نام ایران صادر می کنند. آیا واقعا چنین است؟

    بله، باید از مدت ها پیش، برای فرش ایرانی شناسنامه صادر می شد. ما در شرکت فرش عظیم زاده این کار را کرده ایم و فرش را با شناسنامه اش که حکم پاسپورت را دارد، صادر می کنیم. دکتر میرکاظمی، وزیر محترم بازرگانی از این ایده ما استقبال کرد و آن را ستود. با این وصف، دیگر نمی شود در بازار جهانی تقلب کرد.

    در زمینه برگزاری نمایشگاه ها چه نظری دارید. آیا ساختار دولتی نمایشگاه در ایران، مقتضیات جهانی را دارد؟
    شرکت سهامی فرش ایران که برگزار کننده اصلی نمایشگاه های تخصصی فرش در کشورمان است با این مقوله بیگانه است. نمایشگاهی که پارسال در تهران برگزار شد واقعا جای تاسف داشت و مایه آبروریزی بود، اگر این شرکت نمی تواند مجری نمایشگاهی خوبی باشد بهتر است از خیر آن بگذرد. متری ۲۰هزار تومان سود می برند که چی؟ این حمایت از صادرکننده نیست. ظلم آشکار به او است. خدمات فاقد کیفیت به صادرکنندگان و مهمانان خارجی هم حکایتی دیگر دارد که مثل روز روشن است. سالن ها گرم است، کولر کار نمی کند، آسفالت و چمن محوطه های نمایشگاه درب و داغان است و… چرا در نمایشگاه های خارج از کشور همه چیز مرتب و منظم است و بهترین خدمات را به مهمانان و بازدیدکنندگان می دهند؟ به هرحال آنها می دانند که با برپا کردن چند غرفه، نمایشگاه برگزار نمی شود.
    یک سوال دیگر، باتوجه به تجربه دیدار شما از نمایشگاه های خارجی و تعامل نزدیک با بازارهای جهانی بیشترین استقبال خریداران از کدام نوع فرش دستباف ایرانی صورت می گیرد؟
    فرش تبریز. نه اینکه فکر کنید چون خودم تبریزی هستم، این ادعا رادارم. واقعیت همین است. فرش تبریز از نظر طراحی و رنگ آمیزی بسیار متنوع و خلاقانه است. فرش نائینی سال ها است که فقط پنج ، شش رنگ دارد. فرش اصفهان هم قبل از انقلاب، وضعیت بهتری داشت اما حالا افت کرده چون تنوع ندارد. جاهای دیگر هم، همین طور، متاسفانه تنوع تولید از بین رفته است.
    گران ترین فرشی که تا به حال به مشتریان خارجی فروخته اید چقدر ارزش داشته؟
    درست یادم نیست. من فرش یک میلیون تومانی فروخته ام. ۲۰۰میلیون تومانی هم فروخته ام…
    چندتا فروشگاه در ایران و خارج دارید؟
    در تهران ۲ فروشگاه بزرگ فرش دارم.
    در توکیو هم انبار فرش دارم، در همین فروشگاه (جام جم) مرغوب ترین فرش ها و تابلوهای دستباف ایران را می توانید ببینید.
    در بازارهای داخلی اوضاع چگونه است، فرش های نفیس چگونه قیمت گذاری می شوند، آیا معیار حرفه ای وجود دارد؟
    در فروشگاه من همه فرش ها کدگذاری شده اند و قیمت های کارشناسی شده و مشخص دارند. طبق خرید، با سود منصفانه قیمت گذاری کرده ایم. تخفیف هم می دهیم، هم به مشتریان خارجی، هم به خریداران داخلی، یک مساله این است که قیمت فرش دستباف در بازار داخلی فقط تابع اراده فروشنده است. خارجی ها بارها به من گفته اند مثلا در فلان بازار، چون دیدند خارجی هستیم، قیمت ها را بالا بردند. درحالی که نباید این طور باشد. دلال ها، کمیسیون می گیرند و قیمت ها را بالا می برند.
    شما خودتان این همه فرش های نفیس را از کجا خریداری می کنید؟
    از جاهای مختلف. عمدتا از بازار تبریز. هر وقت به بازار تبریز می روم مثل این است که زلزله آمده باشد. سه، چهارمیلیارد تومان فرش می خرم و آن بازار را تکان می دهم.
    چند تاجر فرش در ایران این قدر قدرت خرید دارند؟
    خودم هم کارخانه دارم که ۷۰۰کارگر و بافنده در آنجا کار می کنند. سال گذشته می خواستم با این صنعت خداحافظی کنم اما بعد به این نتیجه رسیدم که فقط «پول» کافی نیست. انسان آن است که مثل درخت سایه داشته باشد.
    از خودتان بگویید و اینکه چه شد که تاجر فرش شدید آن هم به قول خودتان، موفق ترین تاجر فرش در دنیا.
    زادگاه من روستای اسفنجان است در ۲۰کیلومتری تبریز. هفت ساله بودم که پدرم را از دست دادم و همین مصیبت باعث شد که از پشت میز کلاس اول، یکراست بروم پشت دار قالی. هفت سال فرش بافتم. با فقر و رنج زیاد زندگی کردم و خرج و مخارج خانواده ام را تامین کردم. شب ها درس می خواندم و روزها کار می کردم. از چهارده سالگی به بعد، شدم فروشنده سیار فرش. از فروش هر فرش دستباف یک تومان دستم می آمد تا بعدها که انقلاب شد و رفتم سربازی. از خدمت نظام که برگشتم، چند سفر خارجه رفتم و توانستم مشتریانی قابل اطمینان دست وپا کنم و این آغاز فعالیت تجاری من بود. تا بعد که یک کارخانه در اسفنجان و یکی هم در تبریز راه اندازی کردم.
    سرمایه را از کجا آوردید؟
    خودم ۲۰هزار تومان سرمایه داشتم. ۲۰هزار تومان هم از یکی از بستگانم قرض کردم، ۶۰هزار تومان هم وام بانکی گرفتم. خلاصه، ریسک کردم. من آدمی ریسک باز هستم، ریسک تجارت می کنم. به پیشنهاد یک مشتری خارجی برای اولین بار در ایران شروع کردم به تولید فرش گرد دستباف تا اینکه پایم به کشورهای اروپایی باز شد و شدم تاجر فرش. اگر آمار دقیق صادرات را اعلام کنند و پیمان فروش ها و دلال ها، خودشان را به عنوان صادرکننده، جا نزنند، آن وقت معلوم می شود که صادرکننده نمونه کشوری در زمینه فرش دستباف چه کسی است.
    در سال ۸۴ حدود ۴۰۰میلیون دلار فرش به خارج صادر شده، سهم شرکت فرش عظیم زاده از این میزان صادرات چه قدر بوده است؟
    ۵میلیون و ۸۴۰هزاردلار.آمار صادرات صادرکننده نمونه کشوری در سال ۱۳۸۴، بیش از ۸میلیون دلار بوده که یک رقم غیرواقعی است چون همین صادرکننده در سال ۸۲، ۲میلیون دلار فرش صادر کرده بود. آیا جای تعجب ندارد که با وجود بحران صادرات فرش در سال ۸۴، یک صادرکننده ۸میلیون دلار صادرات داشته است. این رشد ۴۰۰درصدی چگونه بررسی شده؟ آیا جز این بوده که از طریق پیمان فروشی، به این رقم نائل شده اند؟
    ضمن اینکه من ارزیابی های گمرک را دقیق نمی دانم بنابراین این آماری که اعلام می شود جای سوال دارد و صادرات واقعی را نشان نمی دهد.



  14. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #8
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    پاسخ : رازهای ثروتمندان زحمت کش

    تفاوت‌بابک‌زنجانی باسرمایه‌داران ایرانی؟


    میان سرمایه داران صنعتی دهه ۵۰ و سرمایه داران تجاری دهه ۶۰ ایران نقاط تشابه بسیاری وجود دارد ولی بازهم میان این دو گروه و دسته سوم یعنی سرمایه داران دهه ۸۰ و ۹۰ اختلافاتی از جنس زمین تا آسمان دیده می شود. این جداول رفتارهای اقتصادی سه دسته سرمایه داران ایرانی را بررسی می کند.

  16. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #9
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    پاسخ : رازهای ثروتمندان زحمت کش

    فایل پیوست 1081

    پی‌یرمراد امیدیار متولد ۲۱ ژوئن سال ۱۹۶۷، کارآفرین و خیر آمریکایی-‌ایرانی‌الاصل متولد فرانسه است. او موسس و رئیس ای‌بی (e-Bay)، وب‌سایت مخصوص حراج‌های اینترنتی است. امیدیار در سال ۱۹۹۵، در ۲۸سالگی، برای فعال کردن فهرستی از حراج فرد به فرد مستقیم برای اقلام کلکسیونی، شروع به نوشتن یک کد کامپیوتری برای یک مکان آنلاین کرد. او یک نمونه ساده اولیه‌ را بر روی صفحه وب شخصی خود ایجاد کرد، و در روز کارگر، روز دوشنبه، ۴ سپتامبر ۱۹۹۵، یک سرویس آنلاین به نام وب‌سایت حراج راه‌اندازی کرد که در نهایت تبدیل به سایت حراج ای‌بی شد.
    امیدیار در سال ۱۹۹۶، قراردادی را برای ارائه بلیت هواپیمایی آنلاین امضا کرد؛ تا آن زمان این سایت ۲۵۰ هزار حراج را میزبانی کرده بود و در ماه اول سال ۱۹۹۷، میزبانی دو میلیون حراج را ثبت کرد، به طوری که تا اواسط همان سال، ای‌بی در حال میزبانی نزدیک به روزانه ۸۰۰ هزار حراج بود. امیدیار در سال ۱۹۹۷ نام شرکت را به ‌ای‌بی تغییر داد و به طور گسترده‌ای شروع به تبلیغ این محصول کرد.
    امیدیار در سال ۱۹۹۸ در ۳۱سالگی باIPO بی‌ای، میلیاردر شد؛ تا پایان سال ۱۹۹۸، ۲٫۱ میلیون عضو، ۷۵۰ میلیون دلار حجم معاملات و حدود ۸ میلیون دلار سود کسب کرده بود به طوری که بیش از شش هزار کارمند و ۴۶ میلیون مشتری در کارنامه خود داشت.
    سود خالص ای‌بی در سال ۲۰۰۵ بالغ بر ۴۴۱ میلیون دلار شده بود. امیدیار و همسرش پاملا بشردوستان شناخته‌شده‌ای هستند که در سال ۲۰۰۴ شبکه امیدیار را به منظور گسترش تلاش‌های خود، فراتر از اهداف مادی و سودآوری تاسیس کردند. به گزارش فوربس، ثروت پی‌یر امیدیار، تا ماه مارس ۲۰۱۳ به ارزش ۸٫۷ میلیارد دلار رسیده بود.
    او صد و بیست و سومین ثروتمند جهان و چهل و دومین ثروتمند ساکن ایالات متحده است. امیدیار ثروتمندترین فرد ایرانی، البته بعد از بابک نظری، و پنجمین ثروتمند فرانسوی است.

  18. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #10
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    75
    تشکر
    148
    تشکر شده 305 بار در 78 ارسال

    پاسخ : رازهای ثروتمندان زحمت کش


    انوشه انصاری


    انوشه انصاری (متولد ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۶ در مشهد) مهندس، همکاری در تاسیس و رئیس شرکت سیستم‌های پرادی (Prodea) است. او سابقاً به عنوان بنیانگذار جزء و مدیر عامل شرکت فناوری‌های مخابراتی تی‌تی‌آی (TTI‌) مشغول به خدمت بوده است. انوشه انصاری در تاریخ ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۶، چند روز پس از تولد ۴۰سالگی‌اش، به عنوان اولین ایرانی به فضا سفر کرد.


    انوشه انصاری چهارمین توریست فضایی و اولین زنی شد که کل هزینه‌های سفر به ایستگاه فضایی بین‌المللی را خود بر عهده گرفت. در سال ۱۹۹۳، او همسرش، حمید انصاری و برادر همسرش، امیر انصاری را متقاعد کرد تا شرکت فناوری‌های مخابراتی تی‌تی‌آی را با پس‌انداز خود و حساب‌های بازنشستگی شرکت‌های بزرگ تاسیس کنند.
    این شرکت یکی از تامین‌کنندگان سافت‌سوئیچ بود که ارائه‌دهندگان خدمات مخابراتی را قادر می‌ساخت تا کارایی سیستم را افزایش و هزینه‌های عملیاتی خود را کاهش دهند، همچنین فرصت‌های جدید کسب درآمد را ایجاد کنند. این شرکت محصولاتی ارائه می‌دهد که ادغام بین شبکه‌های مخابراتی موجود و شبکه‌های برنامه‌محور نسل بعدی را از طریق فناوری سوئیچ نرم‌افزار امکان‌پذیر می‌سازد.
    شرکت تی‌تی‌آی در سال ۲۰۰۱ توسط شرکت شبکه‌های سونوس در یک معامله سهام به سهام تصاحب شد. انوشه انصاری نیز معاون رئیس سونوس و مدیر کل بخش INtelligentIP این شرکت شد و تا ماه مارس سال ۲۰۰۱ در این پست باقی ماند. ثروت او ۷۵۰ میلیون دلار برآورد شده است.

  20. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید sartip از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 5 1234 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •