دوستان زیبایی بحث و نقد نظرات یکدیگر به عنوان حامی یا مخالف در این
هست که احترامات نگه داریم و بر همدیگر تند نشویم ومستندات ارایه کنیم
بازار به اندازه کافی رو اعصاب همه رفته پس اعصاب و روان یکدیگر رو تخریب نکنیم
حالا 90 میلیارد هم به شما تخفیف دادیم 578 میلیارد دلار فروش نفت که آمار اوپگ هست بعلاوه صد میلیارد دلار صادرات غیرنفتی + 10 میلیارد دلار ذخیره ادعایی خاتم + فروش ده ها میلیون سکه بانک مرکزی
آقای مهندس موسوی در مناظرات انتخابات خیلی قشنگ گفت اینها دروغ می گویند و نقش مار می کشند حالا هنر دوستانشون هست از دهها مورد آماری که مستند هست چون فاقد قدرت استدلال هستند عبور می کنند و دنبال نقظه پاشیل بگم بگم می گردن ولی خوب مدتهاست دیگه کهنه شده طرحی نو درنداز
این آمار بدهی دولت خاتمی و دولت احمدی نژاد بر مبنای گزارش بانک مرکزی است لینک بیارید اگه اعدادی که من نوشتم غلط است.
ویرایش توسط Rudel : 2015/06/14 در ساعت 13:57
قسمتی از مصاحبه طهماسب مظاهری از مدیران احمدی نژآد در مورد دروغگویی رییس محترم جمهور سابق
گويا شما چند باري شفاف به آقاي احمدينژاد انتقاد كرده بوديد، درست است؟
بله.
عكسالعمل ايشان چه بود؟
خوب يادم هست يك بار يك مصاحبه مستقيم از صدا و سيما داشت، همان جا يك آماري داد كه درست نبود. برنامه زنده بود. فردا رفتم و پرسيدم مرجع آماري كه ديشب ارايه داديدكجاست؟ اين آمار را يا من بايد به شما داده باشم يا وزارت امور اقتصادي و دارايي يا سازمان برنامه. من از دو مرجع ديگر پرسيدم گفتند چنين آماري ندادهاند. من هم كه اين آمار را ندادهام. موضوع چيست؟
آمارها درباره سيستم بانكي بود؟
بله.
اشتباه بود؟
دروغ بود.
چه زماني بود؟
فكر كنم آذر ٨٦ بود. همان موقع به ايشان گفتم كه ممكن است ما آماري را داده باشيم كه اشتباه باشد و شما اطمينان ميكنيد و ميرويد ميگوييد. به دليل اعتمادتان حرفي نيست بايد مسوول مربوطه جوابگوي اين اشتباه باشد. يك موقع مسوولي گزارش را ميدهد و شما با علم به اشتباه بودنش آن را مطرح ميكنيد كه هر چند كار درستي نيست اما مشخص است علت چيست. اما يك زماني شما از هيچ كسي آمار نگرفتيد و خودتان اين كار را ميكنيد كه اصلا كار درستي نيست. اين هم مصداق همين مورد سوم است.
پاسخشان چه بود؟
گفت به نظرم رسيد كه گفتن اين آمار مفيد است. گفتم ناچارم آمار صحيح را اعلام و بحث ديشب را اصلاح كنم.
از شما نخواستند در اين حوزه سكوت كنيد؟
خوشش نيامد، اما اين را نخواست چون ميدانست كه اين كار را ميكنم. يك بار ديگر يك چيزي در سفر استاني قم صحبتي كاملا خلاف را مطرح كرد، آن زمان اوايل سال ٨٧ بود. در جلسه دولت كه در روز بعد در قم تشكيل ميشد همه به اتفاق به من گفتند شما نرو. اگر ميرفتم واكنشي جدي نشان ميدادم. قرار شد آقاي بهمني برود و قرار شد موضوع را مطرح كند. آن زمان ايشان دبيركل بانك مركزي بود. ايشان رفت و با همان بيان نرم و لطيف گفته بود آقاي احمدينژاد مثل پدر خانواده هستيد اگر بچه خطايي كند، پدر خانواده توي كوچه داد نميزند بلكه بچه را در داخل خانه نصيحت ميكند و شايد يكي، دو سيلي هم بزند شما چرا اين حرف را زديد و...؟ من هم ناراحت شدم. به آقاي بهمني گفتم يعني شما اصل حرف را كه اشتباه از ما بوده پذيرفتي و اين حرف را زدهاي. كار اين طور پيش ميرفت ديگر. يادم ميآيد اواخر كارم بود كه به آقاي احمدينژاد گفتم شرايط شما جوري شده كه هر ماهي، دو ماهي يك بار پيش ميآيد كه در جمع دوستان و گعدههايي كه مينشينيم از شما دفاع ميكنم.
گفت از من دفاع ميكني؟ گفتم بله. تحليل دوستان اين است كه شما اين كارها را با علم و اطلاع انجام ميدهي اما من دفاع ميكنم و ميگويم تا حدي كه ميدانم ايشان آدم درستي است و اين تصميمات بيشتر ندونم كاري است.
پاسخ چه بود؟
هيچي.
الان در اين مورد چه فكر ميكنيد. واقعا از سر ندانمكاري بود؟
نميدانم.
منظورتان از پاسخ «هيچي» آقاي احمدينژاد چيست؟
ايشان با چهره جواب دادند.
يعني ژستي ميگرفتند كه معلوم شود تمايلي به ادامه بحث ندارند؟
بله.
بحث قم در چه موردي بود؟
بگذاريد نگويم.
نگاهي به آمار معوقات بانكي نشان ميدهد اين حجم معوقات در اثر يك نابساماني شكل گرفته است، دليل اعطاي بيحساب و كتاب اين وامها نيز توصيه از سوي رييسجمهور و نزديكانش بود يا اينكه بانكها خودشان به دليل نبود نظارت كافي دست به اين كار زدند.
هر دوي اين موارد بود.
برسيم به همان تصميمات سختي كه گفتيد دولت يازدهم بايد اتخاذ كند. به هر حال شرايط امروز محصول عملكرد دولتهاي پيشين است، فكر ميكنيد مهمترين سياست مخربي كه در دولت پيشين اتخاذ شد كدام سياست بود؟
من در حوزه سياسي كه بنا ندارم صحبت كنم. در اين حوزه صاحبنظر نيستم اما درباره سياستهاي اقتصادي بايد بگويم چند كار بزرگ و اساسي در اين دولت بياثر شد و زحمات با اتخاذ رويكردهاي اشتباه بر باد رفت. يكي از اين كارهاي بزرگ «ارز تكنرخي» بود؛ دستاوردي كه با آن همه زحمت حاصل شد. طبيعتا به دليل شرايط دشوار جنگ، ارز در ايران چند نرخي شد. اين هم عادي بود. هر كشور درگير جنگ با ارز چند نرخي روبهرو است. ژاپن در جنگ جهاني دوم نظام چند نرخياي داشت با ٧٠ نرخ ارز مختلف. البته آنها در پارتيشن كردن كارها استاد هستند.
نرخ رسمي هر سه دلار يك ين بود و نرخ آزاد هر ١٠٠ ين يك دلار. در اين رنج ٧٠ نرخ مختلف داشتند تا توانستند مملكت را اداره كنند. اين تصميم تورمي هم به جامعه تحميل كرد اما بالاخره ٣٠٠ ين شد ٢٠٠ و ١٠٠ و الان نرخ برابري ين با دلار همين ١٠٠ ين با حاشيه اندكي است. ايران هم در زمان جنگ ٤٠ نرخ مختلف ارز داشت. از هفت تومان بود تا ١٣٠ تومان. ارز پزشكي و خدماتي، صادراتي و... در دولت آقاي هاشمي تك نرخي شدن ارز مدنظر قرار گرفت كه به دليل برخي اشتباهات سال ٧٤ عمليات متوقف شد و زمان آقاي خاتمي بالاخره ارز تك نرخي شد. در آن دوره حساب ذخيره تعهدات ارزي راهانداختيم و در آن مقطع تا ٣٦٠٠ ميليارد تومان هم برايش هزينه كرديم تا نظام تك نرخي بتواند حاكم شود اما دولت آقاي احمدينژاد به بدترين شكل ارز را چند نرخي كرد.
هنوز عواقب آن تصميمات قابل مشاهده است. درست است كه ارز چندنرخي كلا فساد ميآورد و امضاي طلايي و... اما به هر روي نهاد ناظري بود كه در تخصيص دقت كند. ميدانستيم گندم و روغن و... با ارز ارزانتر ميآيد و با قيمت پايينتر به مصرفكننده ميرسد اما در دوره آقاي احمدينژاد نظام چندنرخي بدون كنترل ايجاد شد من حتي شنيدم كشتي را با كالا ميآوردند همان جا سندها را تغيير ميدادند و دوباره برميگرداندند. بالاخره اينكه معلوم نبود نهاد ناظر اين ارز چندنرخي كجاست، نتيجه اين بود كه كالا با ارز ارزان وارد ميشد اما قيمت نهايي با ارز آزاد به دست مصرفكننده ميرسيد و اين حاشيه سود متعلق به واردكننده بود. اين نظام چندنرخي به ارث رسيده بدترين صدمات را در حوزه ارزي وارد كرد. فكر ميكنم بخشي از خشكسالي پولي ايجاد شده در بانكها نيز به همين مساله بر ميگردد.
پس يكي از آن تصميمات سخت همين تكنرخي كردن دوباره ارز است؟
بله. همين است. يا حتي حذف سه صفر يا چهار صفر. اين جزو كارهايي است كه دولت ميتواند انجام دهد تا اسكناس و سكه معنيدار شود. زمان آقاي عادلي كه من در بانك مركزي بودم يادم هست سكه يك ريالي كه واحد پول ايران است ١٠٨ ريال نيكل داشت. آن زمان برخي اين سكه را آب ميكردند تا قاشق و چنگال درست كنند. بايد اين مشكل حل شود.
حالا اين واحد پول ايران و از كيفتان درآورديد كه ديگر ضرب نميشود. متعلق به چه سالي است؟
۱۳۵۷.
گويا شما توصيههايي در اين مورد به دوستان دولتيتان داشتهايد، فكر ميكنيد چرا فعلا دولت اين برنامه را اجرايي نميكند؟
ميترسند تورم ايجاد شود. اما بالاخره بايد اولويتبندي كرد. به عنوان مثال سيستم بانكي مشكلات بسياري دارد. مشكلاتي كه در دولت قبل ايجاد شد. الان بايد سيستم بانكي دوباره احيا شود هم در سطح مديريت بانكها و هم تاييد صلاحيت مديراني كه قرار است بيايند. متاسفانه همان سيستمي كه رييسجمهور هر كسي را منصوب ميكرد در دولت فعلي هم ادامه يافته است. بايد كار را به افراد كاربلد سپرد. در مورد منابع بانكي هم دولت بايد تصميم سخت بگيرد و مساله را حل كنند. من در يكي از نامههاي خود گفتم من همان كسي هستم كه عمليات سهقفله را انجام دادم. با همان مبنا الان فكر ميكنم بايد منابع را آزاد كنيد زيرا خشكسالي پولي در كشور ايجاد شده است، هرچند تورم كنترل شده اما رونق هم لازم است. يك مساله مهم ديگر بدهي دولت و مردم به بانكهاست. هر چند بخش مهمي از بدهيهاي دولت به بانك مركزي مربوط به دوره آقاي احمدينژاد است اما بالاخره دولت بايد جوابگو باشد. دو سال است گفته بدهيهايم را ميدهم اما نداده. اين چيزي است كه مجلس هم در موردش ميخواهد مصوبهاي بگذراند، اينكه بدهيها كاغذي بازپرداخت شود. در حقيقت نوعي انتشار اوراق مشاركت است، هرچند اين روش از هيچي بهتر است اما اين به معني بازپرداخت بدهي دولت به شركتها و بنگاهها نيست. اميدوارم دولت جرات كند بدهيهاي خود را بدهد.
هنوز مدت زمان زیادی از پایان دولت احمدینژاد نگذشته است و بسیاری از مردم صحبت و ادبیات رئیسجمهور پیشین ایران را به یاد دارند؛ ادبیاتی که بسیاری از مردم آن را برخلاف شان یک رئیسجمهور میدانستند و حتی برخی از آن احساس شرم میکردند.
برای یادآوری ادبیات احمدینژاد به برخی از سخنرانیهای او که از ادبیات مخصوص خود استفاده کرده است، اشاره میکنیم:
بهمن 1385 / مجلس شورای اسلامی: از ترهبار نزدیک منزل ما خرید کنید. چرا از جاهایگران خرید میکنید؟ در محله ما قیمتها ثابت است.
بهمن 1385 / یکی از مساجد جنوب تهران: یک دختر 16 ساله به کمک برادرش در زیرزمین خانهاش انرژی هستهای کشف کرده است.
با هماهنگی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران، آن دختر هماکنون در زمره دانشمندان هستهای ایران قرار گرفته و اسکورت و راننده شخصی در اختیار دارد.
تیر 1386 / در جمع اصناف و بازار: یک قصاب شرافتمند در نزدیکی ما زندگی میکند که از همه مشکلات مردم باخبر است و از وی هم اطلاعات مهم اقتصادی را میگیرم.
آذر 86 / سفر استانی خوزستان: آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان شما پاره شود.
تیر 87 / در جمع فرماندهان بسیج: سال گذشته که به عراق رفته بودم، گفتند یکی از فرماندهان اشغالگران، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود. مثل خودمان که پس از ۴۵ روز در جبهه مرخصی میرفتیم اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت افتخار میکنم با شما هستم. شما در دل ما جا دارید. وی سپس از من درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همینطور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید.
اسفند 88 / کنفرانس مطبوعاتی همراه با بشار اسد: ما یک ضربالمثل در فارسی داریم و کسی که حرف بیجا میزند و خارج از قد و قواره خودش صحبت میکند، به آن میگوییم یک کلام از مادر عروس.
مرداد 1389 / همایش ایرانیان مقیم خارج: خطاب به اوباما و سران کشورهای غربی: آن ممه را لولو برد.
مرداد 1389 / همایش ایرانیان مقیم خارج: آب را بریزید همان جایی که میسوزد.
مرداد 1389 / سخنرانی در روز خبرنگار: در مواردی هم که حتی اسمی از کسی برده نشده است، قاضی میگوید این مطلب به فلان شخص میخورد، در حالی که وقتی مطلبی نوشته و نقد میشود اگر به کسی هم خورد، خورد. باید بخورد تا دردش بیاید.
آبان 89 / سفر استانی بجنورد: پشم و پیل کشورهای به اصطلاح قدرتمند جهان ریخته است و اگر خیلی عرضه دارید، اوضاع کشورهای خود را جمع و جور کنید و به ملتهای خود برسید. شما نمیتوانید آب بینی خود را بالا بکشید.
آبان 89 / در جمع خبرنگاران: شما موقعی که نمیدونستید چه جوری طهارت بگیرید ملت ایران تمدن داشت. حالا شما میخواهید به ما جنس بفروشید؟! نفروشید!
بهمن 90 / رونمایی از داروهای تولیدی محققان ایرانی: اکنون ایام شادی است و میتوان یک شوخی کرد. بعضیها میگویند که کار را به دست خانمها ندهید، چون همه فرصتها را میگیرند.
اسفند 90 / در جلسه سوال از رئیسجمهور: آخر سال است و باید کمی با هم صفایی بکنیم. شب عید است کمی شاد باشیم.
دی 91 / در پاسخ به اظهارات وزیر خارجه فرانسه: همهاش کشک است، طرف راه میرفت میگفت ابرقدرت، قدر قدرت ... ای زکی.
دی 91 / مراسم بزرگداشت امیرکبیر: روزی سفیر روس به حضور امیرکبیر میآید تا درباره افزایش مرز روسیه صحبت کند که امیرکبیر به وی میگوید تا به حال کشک بادمجان خوردهای؟ که او میگوید نه! امیرکبیر میگوید ما در خانه یک فاطمه خانم داریم که به او میگوییم فاطمه خانوم جان که کشک بادمجانهای خوبی میپزد. شما بروید وقتی کشک بادمجان پخت برای شما میفرستم. این یعنی امیرکبیر به سفیر روس گفت برو دنبال کشکت!
اسفند 91 / در افتتاح دو شبکه جدید صدا و سیما: باید چهار ماهواره به فضا پرتاب کنیم تا هر «ننه قمری» کلید آن را پایین نیاورد.
خیلی ها در همین سایت و در همین بورس و در کوچه و خیابان اینروزها، حسرت آن روزها و تاریخ هایی که اینجا نوشته اید را می خورند !
البته امثال شما در آن زمان مشغول رانت خواری بودید !
قرار بود عدد و رقم مستند بیاورید و مدرک برای حساب ذخیره ارزی 100 میلیارد دلاری دوران اصلاحات ! نه اینکه حاتم بخشی کنید و تخفیف 90 میلیاردی بدهید !!
باز خوبه احمدی نژاد در طی 8 سال کلا اینقدر حرفای نا مربوط از دید شماها زده
روحانی که تو دو سال رکورد شکسته از نظر توهین در سخنرانی هاش ، فکر کنم باید اسمش در گینس ثبت بشه
از طرفی احمدی نژاد لااقل هر چی می گفت به خارجی ها می گفت ، این یاروی دهاتی که هر چی فحش و توهینه به اعضای ملت خودش می زنه و در مقابل اجنبی فقط سر خم می کنه
آقا حق با شماست، مشکل از ماست که در شنوایی و درک مطلب (listening comprehension) رفوزه هستیم، بنده از طرف خودم اقرار می کنم عمرا بتوانم شما را قانع کنم و به این جمله شدیدا اعتقاد دارم:
"سخت ترین کار جهان محکوم کردن یک .... است."
پ.ن:
خبرنگار کافر از مموت راستگو پرسید: آیا شما گفته اید که می خواهید اسرائیل را از نقشه محو کنید؟
مموت راستگو لبخندی زد و گفت: من این موضوع را از رسانه ها شنیدم!!
خبرنگار:
ویرایش توسط "Midas" : 2015/06/14 در ساعت 23:09
نوشته اصلی توسط negarminavi;617596[COLOR=#ff0000
--
خیلــــــــــــی هااااااااااااااااا!!! کنتور که نداره عدد پروندن،
این هم مستند،
شما هم برای خیلی هاتون سند بیارید!!
مطمئنا سناریوی مهدی هاشمی و بقایی این بار سر احمدی نژاد پیاده میشه ، نظام برای اینکه حکم زندانی کردن رسمی خاتمی و کروبی بده چاره ای نداره جز اینکه قبلش احمدی نژاد بفرسته زندان ، مطمئنم در آینده نزدیک هم احمدی نژاد و هم موسوی و هم کروبی به صورت رسمی وارد استراحتگاه اوین خواهند شد ، فقط نمیدونم کی نوبت به فاضل لاریجانی و .... میرسه !!!؟؟؟
در حال حاضر 18 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 18 مهمان ها)