استاد خودم مهدی جان با اجازه شما منهم نقاشی ام را از سمایه اینجا قرار بدم .
استاد خودم مهدی جان با اجازه شما منهم نقاشی ام را از سمایه اینجا قرار بدم .
http://forums.boursy.com/showthread.php?t=2936
به نگرم سخن جناب ادیب در مورد چهار قطب منطقه خاورمیانه درست نیست.
__________________________________________________ ________
(در پرانتز بگویم که این تراز از بررسی احتمالا زیاد به درد بورس و سهام ما نمیخورد... و من این بخش را تنها برای سرگرمی دارم بررسی میکنم.... البته ربط که دارد... ولی چون بسیار کلان و بلند مدت است به کار ما روزبازرگانان نمیآید زیاد...)
سلام
این حرفهای جناب ادیب بسیار جالب است اما باید بررسی کنم ببینم درست است یا نه. در حقیقت دیدگاه ایشان درست تر است یا دیدگاه خودم.
ایشان میگوید قدرتهای بزرگ چهار قدرت منطقهای را روبروی هم نگه داشتهاند (یا میخواهند نگه دارند) و روی همین حساب هم هست که بسیاری از استراتژیهای موجود از سوی آمریکا رخ میدهد. منجمله خروج و ورودش به سوریه و ...
این ایدهی فوقالعاده جالبی است ولی من احساس میکنم این حرف اشتباه است. از چند دید.
۱- یکی اینکه قدرتهای بزرگ آنقدر بزرگ و کارآزموده نیستند که ما تصور میکنیم.
بسیاری از ما (چه چپی چه راستی چه متوسطو!) از آمریکا و انگلیس (و پیشتر از شوروی و پیشترش از آلمان نازی) بتی میسازیم که همه کار میکند و همه چیز میداند و هر کاری که بخواهد میتواند بکند و هیچ مانعی جلودارش نیست و ... در صورتی که اینگونه نیست به نگر من.... آمریکا به تنهایی نیمی از اقتصاد جهان را دارد اما همان اقتصادش اینقدر شکننده است که به یک فوت بسته است... که بررسیاش را هم کردیم در این جستار... جناب ادیب هم اگر خاطرم باشد در این باره گفت... صنعت نظامی بسیار پیشرفتهای دارد چنانکه ناوهای هواپیمابرش و موشکهای اتمیاش همهجا هستند... اما از قضا از سوی همین نیروی نظامی شکنندگیهای وحشتناکی دارد که این هم تقریبا همهی آن قدرت نظامیاش را هیچ و پوچ میکند... هیچ و پوچ... یعنی حتی من نمیدانم اگر آمریکا با کشوری مانند مکزیک درگیری پیدا کند واقعا کدامیک پیروز میتواند باشد... (آمریکا تا کنون جنگ واقعی نکرده... ضمن اینکه نیروهای نظامی بومی ندارد... نیروی ملی/دینی/ایدئولوژیک و کسی که حاضر باشد تا پای جانش بایستد ندارد و هر چه هستند مزدور و حقوق بگیرانی هستند که خوب... میتوانند به هنگامش تغییر موضع بدهند... و نیز اینکه تا کنون آمریکا با چریکها و نیروهای نامتقارنی شبیه داعش روبرو نشده) و باز از این دو بدتر همبستگی این دو (یعنی اقتصاد و نیروی نظامی آمریکا) است. به گونهای که اگر در یکی ضعف و اشتباهی داشته باشد دیگری به سرعت بیشتر به زیر کشیده خواهد شد. و اگر گمان میکنید که سیاستهای آمریکا هم بی نقص و عالی هستند... باید بگویم اگر اینگونه بود افولی که اکنون از آمریکا داریم میبینیم را نداشتیم... اگر واقعا آمریکا اینکاره بود هیچگاه نمیگذاشت اروپا و چین و روسیه در گذشته (و در آینده ایران و هند و برزیل و ترکیه) سر بلند کنند... پس به نگر من اینکه قدرتهای بزرگ فوقالعاده کارایی دارند و محیط و چیره هستند و هر کاری بخواهند میکنند و همهی وقایع ایجاد شده را بر اساس خواست قبلی آنها توجیه کنیم اشتباه است. من با قدرت به شما میگویم که اگر واقعا خواست آمریکا بود هیچگاه اجازه نمیداد اینگونه عراق و سوریه و لبنان به چنگ جمهوری اسلامی بیافتد. اگر قرار بود خواست انگلیس و آمریکا و روسیه و چین و... اعمال شود مطمئن باشید اکنون ایران مانند دول کوچک عربی ده تکه شده بود...
۲- دیگر اینکه این چهار قدرتی که جناب ادیب گفتند اصلا به حالت چهار قطبی نیستند.
جناب ادیب چهار قدرت را نام بردند: صهیونیستها و ایرانیها و ترکها و سعودیها... خوب... به نگر من اصلا این چهارتا یکسان نیستند که ما بخواهیم آنها را چهار قطب در نگر بگیریم. در مقایسه نیروی (اقتصادی-اجتماعی-نظامی) این چهار کشور یکسان نیست. ایران و ترکیه به مراتب وضع بهتری دارند. تا سعودی و صهیونیست. صهیونیستها یک زمانی در عرض هفت روز تومار چندین کشور عربی را در هم پیچیدند... ولی امروز میبینیم دو روز با حزبالله مبارزه میکند و سپس ادامه نمیدهد... دو روز با حماس مبارزه میکند و بدون تغییر رژیم حاکم و بدون اینکه سرکوبی انجام داده باشد و شر قایله را برای همیشه کنده باشد و عملا بدون هیچ دستاوردی نبرد را تمام میکند و مصالحه میکند! حالا شما حماس را مقایسه کنید با داعش... حماسی که در محاصره بوده جمعیتش فلان قدر بوده با داعشی که دو کشور را گرفته بود و از سوی غرب و عرب پشتیبانی میشد و نفت میفروخت و از همه مهمتر اینکه از دید ایدئولوژی و نیروهای جان بر کف هم هیچ کم نداشت... خوب... به نگر شما قدرت ایران و صهیونیستها قابل مقایسه است؟ حالا بمب اتم هم داشته باشد... وقتی قدرت مقابلهی کامل با یک چیزی مانند حزبالله یا داعش را به صورت کامل نداشته باشد بمب اتم یا جنگندههای مافوق صوت و رادارهای پیشرفته و تانکهای مرکاوا یا ناو هواپیمابر چطور به کارش میآید؟ بدتر از این سعودی... سعودی دو سه چیز قوی داشت... یکی قدرت ایدئولوژیک و دین وهابیت که امروز با دفع داعش اثرش کم شده و البته با پیدایش داعش هم بخشی از اهل تسنن (که به خاطر مکه قبولشان داشتند) دیدشان نسبت به سعودی کمرنگ شده و رابطهشان با اینها ضعیف شده... دیگر پول بود که الحمدلله با این بازیهای آمریکا همهاش دارد تمام میشود... و دیگر نفوذشان بود که به تبع این دو عامل پیشین نفوذ سیاسی سعودی در منطقه و بین اعراب هم کم شد... آنها حتی در انتخابات مالزی و پاکستان هم پول خرج میکردند... ولی اکنون حتی در لبنان هم نفوذشان دارد از بین میرود... قطر دیگر گوش به فرمان اینها نیست... کویت تازگیها دارد بازی در میآورد... یمن را که کامل از دست دادند... عراق و سوریه هم که از ابتدا با اینها نبودند زیاد... و اکنون دشمنی هم شاید با سعودی داشته باشند... به خاطر داعش... حتی در ادامه خواهیم دید همین سعودی نصفه نیمه هم باز تضعیف خواهد شد... (انشاءالله یک نوشته و یک پیشبینی خواهیم داشت در این رابطه) حالا این را مقایسه کنید با ایران و ترکیه... اصلا قابل مقایسه نیستند... ترکیه دژی نیست که بخواهد فتح شود... هم از دید نظامی میگویم هم اجتماعی و هم سیاسی و هم ایدئولوژیک. ایران هم همینگونه. ترکیه از دید اقتصادی قویتر است و ایران از دید نفوذ سیاسی-نظامی. ولی قدرت این دو اصلا قابل مقایسه با صهیونیستها و سعودیها نیست. به هیچ وجه.
۳- دیگر اینکه چهار قطب باید روبروی هم باشند و هر کدام به یک جناح (از ابرقدرتها) متصل باشند و قدرتهای بزرگ قوای اینها را یکسان نگه دارند که گمان کنم اینگونه نیست.
در عمل میتوان گفت که صهیونیستها و سعودیها در یک جبهه قرار دارند و دست آمریکا در منطقه هستند. حالا دست آمریکا نباشند ولی تحت حمایت و همپیمان مشترکالمنافع هستند، قطعا. در صورتی که ترکیه و ایران عملا چنین اشتراک منافع و همپیمانی و حمایتی به هیچ کجا ندارند. میتوان گفت ایران از دید اقتصادی بسیار به چین نزدیک است... ولی موضوع اینجاست که اصلا چین در حدی نیست که بخواهد بازیگری اینچنین باشد... چین در هیچکجای دنیا چنین کاری نکرده... چین خودش را بسیار محدود به مرزهای خودش کرده... (حالا روی چه حساب نمیدانم) ولی هیچگاه در آفریقا یا اروپا یا آمریکای لاتین یا در غرب آسیا و خاورمیانه و استرالیا و حتی در آسیای میانی ما هیچ (یعنی دقیقا هیچ) اقدام سیاسی و نظامی از چین نمیبینیم... حتی قراردادهای استثماری و همپیمانیهای کلان هم از چین نمیبینیم.... تنها جایی که چین به آن واکنش نشان میدهد تایوان و هنگکنگ و کرهشمالی (آن هم نه زیاد) است... حالا گمان کن چین با آمریکا سر تقسیم ایران و دیگر قدرتهای منطقهای قرارداد نانوشته (یا نوشته) داشته باشد... اصلا خندهدار است... بلی... ایران به چین و روسیه نزدیک شده... ولی این نزدیک شدن مانند اتصال سعودیها و صهیونیستها به آمریکا نیست... یا شبیه اتصال قزاقستان و ازبکستان و گرجستان به روسیه نیست... ترکیه هم همینجور... ترکیه هم خیلی با آمریکا حشر و نشر دارد... ولی متحدش نیست... (حتی اگر در ناتو باشد یا از دید اقتصادی خیلی با آمریکا سَر و سِر داشته باشد) به هیچ وجه نمیتوان گفت همانگونه که روسیه در اوکراین قدرت دارد بر روی ایران هم قدرت دارد... حتی در مورد سوریه هم نمیتوان این را گفت...
نیز اینکه اینها روبروی هم هم نیستند. ایران و ترکیه نه تنها روبروی هم نیستند بلکه به صورت نیمهپنهان با هم متحد هستند. سعودی و صهیونیست هم با هم همچنین رابطهای دارند.
در این میان اصلا انگلیس (یا دیگر کشورهای قدرتمند مانند آلمان و فرانسه) اصلا حضور ندارند! که بخواهند یک جناحی را بگیرند. (بلی... یک سری از عزیزان میگویند جمهوری اسلامی را انگلیس آورده و کنترل میکند... که این حرف اینقدر بدون دلیل است که جالب نیست اصلا ما بخواهیم بررسیاش کنیم.)
یعنی اینجا به جای اینکه طبق گفتهی جناب محمد حسین ادیب چهار جناح با پشتوانهی ابرقدرتهایی مانند انگلیس و چین و روسیه و آمریکا روبروی هم قرار گرفته باشند. به گمان ما دو جناح روبروی هم قرار گرفتهاند. ۱- اتحاد ایران و ترکیه به صورت مستقل و ۲- اتحاد سعودی و صهیونیست از سوی آمریکا.
اینکه میگویم مستقل، یعنی نفوذ روسیه بسیار کم است (عملا نفوذ نیست و همکاری است) و نفوذ آمریکا و چین و انگلیس و فرانسه و آلمان هم صفر است.
از سوی دیگر... مطمئن باشید اگر قدرتهای بزرگ ترکیبی میخواستند آن ترکیب این بود که تا حد امکان همهی کشورهای منطقه کوچک باشند و همه به صورت مستقیم به ابرقدرت مورد نگر وابسته باشند (وابستگیای در سطح گرجستان و اوکراین با روسیه)
پس در کل من این سخن جناب ادیب را رد میکنم و آن را وارد نمیدانم.
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
چقدر این خبر مهم است:
شاید این در راستای همان موارد هشت تا ده سالهای است که جناب ادیب دربارهاش میگفتند...افت ٤٤ درصدى جذب سرمايه گذارى مستقيم خارجى جهان در نيمه نخست ٢٠١٨
?جريانات جهانى سرمايه گذارى مستقيم خارجى( FDI) در نيمه نخست ٢٠١٨ به ٤٣٢ ميليارد دلار رسيد كه در مقايسه با نيمه دوم سال ٢٠١٧، از ٣٥ درصد كاهش برخوردار بود.
?در مقايسه با نيمه نخست سال ٢٠١٧، جذب سرمايه گذارى خارجى جهان در نيمه ابتدايى ٢٠١٨ با افت ٤٤ درصدى همراه بود. جريانات FDI در فصل اول ٢٠١٨ حدود ٩٪ و در فصل دوم همين سال ٣٨٪ كاهش يافت.
?عامل اصلى تنزل جريانات FDI در نيمه نخست ٢٠١٨، تاثيرات منفى ناشى از اصلاحات مالياتى در امريكاست. برگشت بخش قابل توجهى از عايدات بنگاههاى امريكايى سرمايه گذار در ساير كشورها به شركت مادر مستقر در امريكا، منجر به منفى شدن جريان سرمايه گذارى مجدد اين بنگاهها در كشورهاى ميزبان شد.
?جريانات خروجى FDI از منطقه OECD در نيمه اول ٢٠١٨ بيش از جريانات ورودى به اين منطقه اقتصادى، كاهش داشت كه حدود ٦٥ درصد و معادل ١٦٥ ميليارد دلار نسبت به نيمه دوم ٢٠١٧، افت كرد.
?با وجود كاهش جريانات عمومى سرمايه گذارى مستقيم خارجى كشورهاى OECD, جريان خروجى FDI در برخى از كشورها از جمله آلمان رشد كرد. جريان خروجى FDI از اين كشور با افزايش ٨١ درصدى به ٧٦ ميليارد دلار در نيمه نخست ٢٠١٨ رسيد.
?جذب FDI در نيمه نخست در كشور چين معادل ١٢٥ ميليارد دلار با رشد١٢٧ درصد، در هند معادل ٢١.٦ ميليارد دلار با رشد ١٢.٥ درصد، در تركيه معادل ٤.٧ ميليارد دلار با افت ٦ درصد و در عربستان سعودى معادل ٢.٢ ميليارد دلار با رشد ١٥٥ درصد، بوده است.
?نمودار بالا روند تغيير جريانات ورودى FDI در جهان را از فصل نخست ٢٠١٤ الى فصل دوم ٢٠١٨ بر حسب ميليارد دلار نشان مى دهد.
▪️معاونت بررسى هاى اقتصادى اتاق بازرگانى تهران
شاید با این کار دارند دلار را از بازار جمع میکنند...
باید ببینیم روی سهام چه تاثیری میگذارد...
خیلی جالب است... اگر بتواند تاثیر گذار باشد... مانند این ارههای دو طرفه است... با یک تیر دو نشان میزند... شاید هم بیشتر... با گرفتن مالیات بیشتر دلار کم میشود و با کم شدن دلار (ارزشمند شدن دلار) تمام چیزهایی که با دلار محاسبه میشوند ارزان میشوند که یکی از آنها سهام است... این یک ور... سوی دیگر ماجرا هم اینجاست که شرکتها با پرداخت مالیات بیشتر (و نیز به واسطهی همان کاهش سرمایهگذاری و مسائل دیگر ناشی از همین کم شدن دلار) ضعیفتر میشوند و این هم میشود یک دلیل دیگر برای بیارزش شدن سهام (و داراییهای دیگر)...
اما بار مالی و فشار این موضوع احتمالا مانند ده سال گذشته بیشتر روی دوش دیگر کشورها خواهد بود تا خود آمریکاییها!
اکنون آمریکا با این مالیاتی که میگیرد خودش را مقداری قویتر میکند... این یک...
دو اینکه سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه و فقیر یکباره کاهش چشمگیر پیدا کرده... ۴۰ درصد! ۴۰ درصد یک رقم اصلا عجیب و قریبی است! خیلی عجیب است! تقریبا غیر قابل باور است! و بدتر اینکه این چهل درصد در جاهایی مانند نوری که با عدسی متمرکز شده باشد تاثیرات به مراتب بیشتری میگذارد و خودش را بدتر نشان میدهد... کشورهایی که نیاز به سرمایهگذاری داشتهاند یک باره این آبی که همواره تشنگیشان را برطرف میکرده قطع میشود... و تمام برنامههایشان به هم میریزد... و این مسایل مانند دومینو پشت هم میآید... مثلا اگر یک طرح بزرگ پتروشیمی قرار بوده در کشوری اجرا شود و حالا معوق یا معلق شده... از آن سو پیمانکارهایی هم که با این کار میکردهاند هم باید خودشان را هماهنگ کنند! و بر فرض اگر این وسط یک پیمانکار از جایی وام گرفته باشد و روی عایدی این پروژه حساب کرده باشد... واویلا... بیا و جمعش کن... کلا در کشورهایی که این ۴۰ درصد روی آنها ملموس بوده میتواند تمام حساب کتابها به هم بخورد... میتواند یک موجی از ورشکستگیها ایجاد کند! (به خاطر همین عدم پرداخت وامها...) این موضوع را ما به سادگی با بیان حسابکتابها به هم میریزد یا کاسهکوزهها به هم میخورد ازش میگذریم... ولی در عمل قرار است با همین موارد ساده مردم مانند اسپانیا و یونان جلوی درب بانکها صف بکشند و بر علیه دولت شعار دهند و احیانا شورش بشود! هستیهای یک سری که با خون دل سالها جمع کردهاند قرار است یک شبه از دستشان برود... یک عده قرار است جوری مقروض شوند که به زندان بروند... شاید دولتی مجبور به تنفروشی (خاکفروشی / میهنفروشی) شود! قراردادهای ترکمنچای قرار است بسته شود...
اگر دلار کمیاب و گران شود، از سوی دیگر، به خودی خودش یک سری مشکلات دیگر برای کشورهای فقیر و در حال توسعه ایجاد میکند... بسته به اینکه کشورها (و شرکتها) چقدر روی دلار مقروض یا وامدهنده باشند میتوانند به شدت روی این موضوع بدبخت یا خوشبخت شوند. بهتر از این نمیتوانم توضیح دهم: در ایران زمانی که دلار یک شبه سه برابر شد اگر یک شرکت وام ارزی داشت چقدر برایش بد بود؟ و اگر یک شرکت ارز داشت و یا بهتر از آن اینکه درآمد ارزی داشت چقدر به سویش میرفتیم!!! این مخلص کلام است. حالا هم اگر یک کشور بدهی ارزی داشته باشد میشود همان ایتالیا و اسپانیا و یونان ده سال پیش... به همین سادگی... (البته اگر این موضوع درست باشد و در ادامه باز هم شاهد هیزم ریختن به این آتش ایجاد شده باشیم...)یعنی این وسط میتواند کمرش خرد شود... اگر بدهی ارزی سنگین داشته باشد این وام یک باره ۳۰ درصد ۴۰ درصد یا شاید حتی ۱۰۰ درصد برود رویش! و این ارقام و درصدها در تراز کشورها فاجعه بار است... چرا که کشورها به این راحتی نمیتوانند مثلا ۱۰۰ میلیارد دلار بدهیای که ارزشش دو برابر شده را جور کنند... البته شرکتهای بزرگ یا شرکتهای کوچک یا حتی انسانهای معمولی هم این موضوع برایشان سخت است... ولی چون ارقام کم است مسئلهی خاصی نیست... مثلا طرف ۳۰۰ دلار به دیگری بدهی دارد و اگر حتی این ۳۰۰ دلار ارزشش دو برابر هم بشود (یعنی عملا به دلار گذشته دو تا ۳۰۰ دلار بشود) باز مسئلهی خاصی نیست... یک مقدار اضافهکاری میکند و این ۳۰۰ دلار بدهی را در یک ماه جور میکند... در یک ماه... ولی کشوری که ماهانه دارد یک رقم بزرگی به عنوان بهره وامهای گرفته شده از کشورش خارج میکند، زمانی که ارزش این رقم یک باره دو برابر شود (و هم زمان این دلار کم یاب هم بشود) چگونه میخواهد آن را برگرداند؟ از کجا میخواهد جورش کند؟ یک باره که نمیتواند تولید داخلیاش را دوبرابر کند؟ یا صادراتش را دو برابر کند... در تراز یک کشور نمیتوان این کار را کرد...
یاد یک جملهای افتادم... نمیدانم از جناب ادیب شنیدم یا از کسی دیگر... میگفت یونان و ایتالیا تا پیش از بحران اقتصادی شاگرد اولهای اقتصاد اروپا بودند!!! یعنی این جنجال ده ساله دقیقا کشورهای در حال توسعه را هدف گرفته! کشورهایی که وام زیاد گرفتهاند که بازسازیهای گسترده انجام دهند!
البته باز هم میگویم... اینها را باید دید که ادامهدار خواهند بود یا نه... البته تا کنون چند شاهد بر این مدعا داشتهایم و این مالیات و ۴۰ درصد کاهش سرمایهگذاری هم در راستای همانها میتواند تفسیر شود... و نیز اینکه امسال با ده سال پیش خیلی فرق دارد! آری... حالا شاید وقت شد بیشتر در این رابطه احتمالات را بیان و بررسی کردم... ولی همینقدر عرض کنم که چین ده سال پیش نبود... دانشهای اقتصادی و تجربههای اینچنینی ده سال پیش این قدر نبود... و نیز اینکه ایران و چین و روسیه و دیگر دشمنان و رقیبان آمریکا کاملا امروز در وضعی متفاوت به سر میبرند... (تاثیرش کجاست؟ مثلا اینجا که گفتهاند میخواهند در روابط خودشان دلار را حذف کنند و این دلار را به موقع یعنی در قلهی موج پنج میتوانند برسانند به همان کشورهایی که بدهی دلاری شدید دارند... و این بار به جای اینکه آلمان و انگلیس و آمریکا ناجی آنها شوند اینها زودتر برسند و ببرند و بخورند... که هم دلارهایشان را تا حدی کنار بگذارند و هم ناجی بشوند و هم سهم شراکت اقتصادیشان را از کیک اقتصاد جهان بالا ببرند و هم...)
پینوشت: بار گذشته اینهمه بررسی کردم و آخرش چه شد؟ هیچ... سر بزنگاه که باید اقدام میکردم هیچ کاری نکردم... دلار سه برابر شد و استفادهی من از آن هیچ... این بار خدا کند این گونه نشود...
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
چند خبر مهم این مدت داشتیم.
- رییس بانک مرکزی (همتی) گفته بازار آزاد ارز راه میاندازیم.
- گفته شرکتهای صادراتی بالای ۱ میلیون دلار باید بیایند دلارهایشان را در نیما بفروشند.
- درگیری دو روزهی غزه-صهیونیستی را داشتیم.
- توطئه دسته جمعی علیه بنسلمان را داشتیم. که ممکن است به همان پاورپوینت ظریف-کری بتوانیم ربطش بدهیم.
- احتمال آتشبس در یمن-سعودی را داشتیم.
- یک خبر در باره ابطال مالیات بر تسعیر ارز داشتیم. که دوست جدیدمان میگفت به خاطر این است که شپنا صف شده.
- یک خبر (نیمشایعه!) از مسیول بانک ملت داشتیم که تسعیر ارز ۷۰۰۰ ریالی برای هر سهم دارند!
- امکان آزادسازی قیمت خودرو را داشتیم.
- تصمیم دولت برای سبد کالا برای نیمی از ایرانیها را داشتیم. به همراه ۲ میلیون ریال کمکی. به همراه زمزمه افزایش ۲۵ درصدی حقوق کارکنان دولت که گویا برای سال بعد است.
- خط اعتباری ۳میلیارد یورویی روسیه برای کریدور شمال ــ جنوب ایران
- افت دلار را داشتیم در ایران! از حدود ۱۴۰ هزار ریال به ۱۲۰ هزار ریال رسیده. (جناب ادیب قیمت واقعیاش را ۹۵ هزار ریال میدانند.)
- تغییر وزراء را داشتیم! وزیر اقتصاد و وزیر صنعت و راه... که طیبنیا فلانفلان شده برگشت... و احتمالا نیلی هم دوباره رفته که برگردد... (فلانفلان شده که نه... بنده اعتقاد دارم این اشتباه کرده... و به خاطر لج و لجبازی یا بخوربخور این کارها را نکرده... ولی گمان میکنم نفهمیده/نفهمیدهاند و باز میخواهد اشتباهش را تکرار کند. ) کرباسیان هم که شد رییس شرکت ملی نفت! آخوندی را هم که میخواهند بکنند شهردار!
- افزایش قاچاق سوخت را داشتیم. که برایش سهمیه بندی دوباره انجام گرفته. و احتمال افزایش نرخ سوخت کم نیست.
- اعدام کلهگنده و برهم زننده بازار ارز و زر را داشتیم. مظلومین.
- کوتاه آمدن آمریکا و اعمال تخفیف برای تحریم مشتریان نفت ایران را داشتیم.
- راه اعتباری اروپا هم که همچنان در همان حال گذشته است و بلاتکلیف است.
- میگویند رنو و چند شرکت دیگر از ایران رفتهاند و یک بانک بزرگ فرانسوی جریمه شده.
- دریافت یورو به جای دلار از مشتریان نفتی روسیه
- ژاپن گفته خرید نفت ایران را متوقف میکند و کره صفر کرده ولی گفته از سر میگیرد.
- نمایندگان مجلس با ارجاع لایحه نحوه استفاده، نگهداری و نظارت بر پایانه فروشگاهی (صندوق مکانیزه فروش) به کمیسیون اقتصادی موافقت کردند.
اما مهمترین خبر سقوط قیمت نفت و فلزات است که ربط به همان موضوع بالا دارد. یعنی نوشتهی پیشین با این عنوان: افت ٤٤ درصدى جذب سرمايه گذارى مستقيم خارجى جهان در نيمه نخست ٢٠١٨
که در پیاش چند خبر هم امروز آمد: افت نفت و افت فلزات گرانبها.
این بسیار مهم است و لازم است دربارهاش بیشتر بیاندیشیم. حالا عرض میکنم...
دوستان اگر خبر کلان و مهمی را جا انداختم گوشزد بفرمایید.
ویرایش توسط mhjboursy : 2018/11/25 در ساعت 12:33
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
مرور کنیم: در سطح دنیا باید دید دلار کی گران میشود و قرار شد ماشه هم این باشد که ببینیم داو جونز (و دیگر شاخصهایشان) کی دارد میریزد و کالاها کی دارد ارزان میشود. (که دوستان میگفتند گویا مقداری ارزان شده... البته خودم ندیدهام و دقیق نمیدانم باید ماشه کجا باشد.)
نمیخواهم این بار هم مانند بارهای گذشته بشود که نشستیم اینهمه بافتیم و بافتیم و بافتیم و آخر چه؟ هیچ چیز از آن بافتههایمان گیرمان نیامد... نه... این بار میخواهم یک کاری بکنم...
البته من باز هم به اینجا که رسیدم یک مقدار ماندهام... زیاد دوست ندارم دلار بخرم... آیا مانند لوتوس و سکهیکروزهرفاه که دوستان میگویند جایگزین زر است چیزی پیدا میشود که به جای دلار بخرم؟ بعد اینکه برای خرید دلار باید مورد خاصی را رعایت کنم؟ یا همینجوری بروم یک صرافی بگویم بهم دلار میدهد و تقلبی هم ندارد؟ (تا حالا نخریدهام.)
خدا را شکر دلار هم به ریال دارد میآید پایین...
فقط میخواهم حدود ۳-۴ میلیون پول بگذارم در حسابها برای عرضههای اولیه.
باید فقط نمادهای با نقدشوندگی بسیار بالا بخرم که هر لحظه خواستم بتوانم به آسانی بفروشم بیرون بیایم... دور سیمان و کاشی و نمادهای در پیت و نمادهای بازار پایه و ... را باید خط بکشم.
گویا آن مالیات ترامپ دارد به خوبی کار خودش را میکند. تا اینجا که کشورهای بزرگ (اروپا و خاور دور) کاری نکردهاند. احتمالا همه با هم همدست هستند! همانگونه که سربزنگاه ده سال پیش آلمان به عنوان فرشتهی نجات! رسید و ایتالیا و یونان را میخواست مصادره کند! احتمالا این بار هم چین میآید بنگلادش و تایوان را نجات دهد! (البته هنوز این تئوری توطئه برای ما مسلم نشده. نه اصل تئوری و نه اینکه اکنون در آن باشیم. ولی احتمالش هست. احتمالش هم کم نیست.)
باز این نوشته کامل نشد... باز هم اندیشیدن نیاز دارد... خیلی مهم است... باید دنبال آثار باشم. و یک مقدار هم بیشتر زمان بگذارم.
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
کاری به باقی نوشته ندارم. به ذهنم رسید که یکی از راههای بلند مدت برای بررسی بلند مدت و بنیادی بازار (پی روی ای بازار) میتواند همین باشد. یعنی اینکه بسنجیم در فلان سال (که حالت تعادل وجود داشته... به خصوص در سال ۹۲-۹۳) درآمد کل شرکتها به دلار چقدر بوده و ارزش سهامشان به دلار چقدر بوده؟ و اکنون سودآوری کل شرکتها چقدر است به دلار. و ارزششان به دلار چقدر است. و با این روش تخمین بزنیم که باز جای رشد دارند یا نه.
کاری بسیار عالی است و زمان میخواهد که ارزش و درآمد کل شرکتها را در بیاوریم... (برای ارزش حالا... شاید بتوان از شاخصهای دروغین کل و هموزن هم استفاده کرد. که هر دو هم دروغین است. ولی باز یک معیار خیلی سریع و نسبتا/تقریبا درست است.) ولی برای درآمد کل شرکتها نمیدانم آیا جایی چیزی هست یا نه؟
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
سلام و ظهر بخیر....باید بنالم که: همه چیزمون رو تباه کردن برادرجان...انشالله به حق این وقت عزیز روزی این جماعت خائن مزور خبیث نقابشون بیفته و هم خودشون و هم ارتزاق شده هاشون انگشت نما دنیا شوند که قطعا اون زمان دور نیست
....اما دوست عزیز اگر شما این همه وقت خودتون رو در خوضه علوم رایانه مانند هوش مصنوعی ماشین لرنینگ میگذاشتید الان رو هوا میبردنتون چون تحقیقات شما بسیار شبیه به تحقیقات هوش مصنوعی بوده و خوب ماهی رو هر وقت از اب بگیرید تازه هست بهتون توصیه میکنم برای ارشد برید خارج از ایران
از محمد حسین ادیب
________________
تحلیل آینده نگاه سفته بازانه به دلار
آبان ۱۰, ۱۳۹۷
?فعالین اقتصادی ۴ دسته اند :
وارد کننده ، تولید کننده ، عمده فروش و خرده فروش
?چهار دسته فوق در وضعیت موجود فاقد نقدینگی اند و پول نقد خود را یا به کالا تبدیل کرده اند یا به ارز ، این ۴ دسته متقاضی خرید ارز نیستند زیرا فاقد پول نقد اند
?متقاضی خرید ارز در وضع موجود سفته بازان هستند ، اما سفته بازان سه دسته اند :
انسان های که شخصیتا ، ریسک پذیری بالا دارند
انسان هایی که شخصیتا ، ریسک پذیری متوسط دارند
انسان هایی که شخصیتا ریسک پذیری ضعیف دارند
?انسان هایی که شخصیتا ریسک پذیری بالا دارند تاکنون عمده نقدینگی ( پول نقد) خود را به ارز یا کالا تبدیل کرده اند ، به عبارت دیگر فاقد پول لازم برای خرید ارز اند
?انسان های با ریسک پذیری ضعیف ، اساسا وارد بازی خرید ارز نمیشوند
?در وضع موجود فقط انسان های با ریسک پذیری متوسط که در بانکها سپرده داشته باشند وارد بازی خرید ارز میشوند
?از ٧ دسته فوق در وضعیت موجود فقط یک دسته در بازار وجود دارند و متقاضی خرید ارز اند ، ۵ دسته همه پول خود را به ارز و کالا تبدیل کرده اند و دیگر پولی ندارند و یک دسته نیز اهل این گونه بازی ها نیست ، اکنون سپرده گذار با ریسک پذیری متوسط متقاضی خرید ارز است
?بر اساس ٢ تحلیل قبلی ، تقاضای مصرفی برای ارز در حد ١٠ تا ٢٠ درصد سال ٩۶ است ، اما تقاضا برای خرید ارز برای ایرانیانی که در بانکهای داخل سپرده گذاری کرده اند و افاغنه برای تبدیل دستمزد به ارز ، بسیار بالاست ، وقتی تقاضای مصرفی در حد ١٠ تا ٢٠ درصد سال ٩۶ باشد ، نرخ ارز در صورتی در نرخ های موجود توجیه اقتصادی دارد که عرضه ارز به اقتصاد نیز در حد ١٠ تا ٢٠ درصد سال ٩۶ باشد ، اما به هیچ وجه عرضه ارز به اقتصاد تا این میزان کاهش نیافته است لذا عرضه ارز مازاد بوسیله ٣ دسته یاد شده جذب میشود ، اما وزن سفتهبازان با ریسک پذیری متوسط در خرید ارز سنگین تر است ، این گروه از منظر توان تحلیل ریسک های اقتصادی ، غیر حرفه ای ارزیابی میشوند
✍️ محمد حسین ادیب
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
از محمد حسین ادیب
________________
آبان ۱۲, ۱۳۹۷
تحلیل وضعیت مسکن در نقطه موجود
✍️این تحلیل با نظر موافق ۵ نفر از ٩ نفر عضو تیم تحقیق محمد حسین ادیب منتشر میشود
?قیمت مسکن از سال ١٣٨٠ تا کنون ۴ بار افزایش یافته است :
١٣٨١، ١٣٨۶، ١٣٩١ و ١٣٩٧
?از سال ١٣٨٠ تا کنون مسکن بیشتر گران شده یا دلار ؟
?قیمت یک متر مربع واحد مسکونی معامله شده در تهران در سال ١٣٨٠، حدود ۵٢۴ هزار تومان و در مهر ماه ٩٧ ، ٨ میلیون و ششصد هزار تومان بود
?قیمت دلار در سال ١٣٨٠ حدود ٨١۴ تومان و اکنون نیز همه قیمت روز آن را می دانند
?اگر قیمت یک متر مربع واحد مسکونی معامله شده در تهران در سال ١٣٨٠ تقسیم بر قیمت دلار در سال ١٣٨٠ شود قیمت یک متر مربع واحد مسکونی در تهران در سال ١٣٨٠ بالغ بر ۶۴٣ دلار بوده است
?این واحد مسکونی اکنون در تهران ۵٩٣ دلار است
?مقایسه دو گزاره فوق نشان می دهد اگر فردی در سال ١٣٨٠ دلار خریده باشد و همزمان فرد دیگری مسکن خریده باشد فردی که مسکن خربده فقط ٨ درصد ضرر کرده است
پانوشت محمد حسین ادیب بر این تحلیل :
۱️⃣ همواره بر اساس ١٠ فاکتور تصمیم بگیرید و نه یک فاکتور
۲️⃣ این تحلیل بر اساس یک فاکتور به نقد بخش مسکن نشسته است که در جای خود خوب است ، انسان موفق کسی است که دارایی خود را ، دلاری هم تجزیه و تحلیل کند
۳️⃣اما از ٩ منظر دیگر هم باید به نقد سبد دارایی پرداخت
۴️⃣پروتکل سایت : در هر مقاله از یک منظر جدید باید به نقد سوژه پرداخته شود بگونه ای که در بلند مدت خواننده به ١٠ فاکتور در نقد مطلب دست یابد
۵️⃣ یادآوری جدی به خوانندگان سایت:
هر گز بر اساس یک فاکتور در تحلیل یک مطلب ، در این سایت تصمیم نگیرید
۶️⃣ فرق آدم های موفق و ناموفق در متد تصمیم گرفتن آنهاست ، آدم های موفق از فاکتور های بیشتری برای تصمیمگیری استفاده می کند
۷️⃣ جوهر کلام ، آدم موفق بر اساس ١٠ فاکتور می گوید یک تصمیم اقتصادی درست است آدم ناموفق بر اساس یک فاکتور
اعضای سایت که بر اساس تنها یک فاکتور به خرید و فروش می پردازند به پروتکل های سایت وفادار ارزیابی نیستند
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)