نه تنها پول یک امر خیالی است بلکه کل نظامات فکری و ارتباطات بین انسان ها بر نظم های خیالی استوار است.انسان در گروههای کوچک زیر 150نفر میتواند با شناخت چهره به چهره و ردر رو میتواند همکاری کند و اعتماد داشته باشد. ولی وقتی گروه بزرگ میشود و ابعاد میلیونی به خود میگیرد بررای اعتماد و همکاری احتیاج به نظم های خیالی است .چیزهایی که دیده نمیشود و ما به ازایفیزیکی ندارد.این واقعیتهای خیالی بین الاذهانی هستند مانند خدایان پول ملت پرچم. در ابتدا که پول بوجود امد باز هم چیز بی ارزشی بود مثلا در افریقا واسیای جنوبی و اسیای شرقی و اقیانوسیه حدود 4000 سال از صدف کایوری به جای پول استفاده میشد در اوگاندا تا اوایل قرن بیستم میشد با همین صدف مالیت پرداخت.در واقع صدف یا نمک یا دلار در تخیل مشترک ما ارزش دارند.وقتی شخصی گندم هایش را میدهد و بجایش صدف میگیرد این اطمینان و اعتماد را دارد که دیگران هم برای صدف ارزش قایل هستند و میتواند با ان مایحتاج دیگرش را بخرد این شبکه اعتماد متقابل فراگیرترین و موثرترین نظام ااعتماد متقابلی است که تا کنون ابداع شده است. پول هرچه که هست اوج رواداری انسانی هم هست.پول تقریبا هر شکافی میان فرهنگها راپر میکند و کسی رابر پایه گررایشهای دینی جنسیتی نزادی و یا سنی مورد تبعیض قرار نمیدهد در سایه وجود پول کسانیکه یکدیگر را نمیشناسند و به هم اعتماد ندارند میتوانند همکاری موثری با یکدیگر داشته باشند برگرفته از کتاب انسان خردمند نوشته یووال نوح هراری که اخیرا لغو امتیاز شد
بوک مارک ها