تدبیر✘ و امید☹

[abed]

مقایسه نموداری زر بورس ارز زمین
___________________________
ای جان!
دمش گرم سایت رهاورد۳۶۵!
https://rahavard365.com/share
سرانجام آن چیزی که در پی‌اش بودم را پیدا کردم...
http://i67.tinypic.com/2me5vzp.png



توضیحات و نکات معمول را ول کن... نه من زمان دارم و نه شما... یک‌راست برویم سر اصل مطلب...
۱- آیا قیمت زمین را درست نوشته؟ یعنی همه‌اش از ده سال پیش تا اینجا ۱۷۰ درصد رشد داشته‌ایم؟ یعنی اگر اکنون متری ۴/۵ باشد (طبق همین تصویر بالا) آن زمان متری ۲/۵ بوده؟؟؟ حالا گیریم که رهاورد۳۶۵ از ابتدای ۹۶ به این ور داده‌های زمینش را به روز نکرده... یعنی زمانی که دلار و بورس و ... ۷۰۰ درصد را ثبت کرده‌اند ملک ۲۰۰ درصد را باید ثبت کند؟؟؟
۲- بیایید رشد قدیم (زمان دولت آقای احمدی‌نژاد) را بررسی کنیم...
آغاز رشد زر و ارز در نیمه‌ی برج دوم سال ۹۱ بوده. ولی رشد بورس از نیمه‌ی برج پنجم سال ۹۱ آغاز شد. یعنی با سه ماه تاخیر وقایع از بازار ارز به بازار سرمایه منتقل شده‌اند!
پایان رشد دلار و سکه در آغاز برج یازدهم سال ۱۳۹۱ بوده! در حالی که پایان رشد بورس در یک سال پس از آن یعنی در آغاز برج دهم سال ۱۳۹۱ اتفاق می‌افتد! یعنی تا یک سال همین‌جور اثرات پر برکت ارز در بورس می‌آمده... (حالا با این کار داریم... شاید به خاطر دروغ بودن شاخص کل بوده باشد. شاید به خاطر رشد خودرویی‌ها بوده باشد. شاید ربطی به ارز نداشته باشد. شاید به نفت مربوط باشد...)
اندازه‌ی رشد زر ۱۶۰ درصد و رشد ارز ۱۴۰ درصد و رشد بورس (پس از یک سال) ۲۷۰ درصد بوده. (با همان سه ماه تاخیر بخواهیم حساب کنیم می‌شود میانه‌ی روند صعودی سال ۱۳۹۱ که می‌شود ۱۰۰ درصد.)
۳- اکنون زر پیشتاز است، ارز و بورس پس از آن، ملک هم آخر. ملک اگر دوبرابر هم شود باز پاسخگوی رشدهای صورت گرفته در بازارهای جانبی نیست. البته این را در نگر داشته باشیم که شاید این علت داشته باشد... (دست کم یکی از دلایلش می‌تواند افت قدرت خرید مردم باشد. و از آنجایی هم که زمین (مانند بسیاری از کالاها) قابل انتقال به خارج از کشور نیست فلذا نه افت کرده و نه توانسته درست و حسابی رشد کند و مجبور شده یک جایی بین قدرت خرید مردم و قدرت رشد ارز و تورم خودش را نگه دارد.)

ادامه دارد...

پست بسیار خوب و از اون بهتر بحث در مورد ان است.
پیشنهاد من تفکر راجع به اینکه:
۱- قیمت طلا ی جهانی بندرت شاهد تلاطمهایی است که بعد از بحران اقتصاد جهانی بوجود امد است. و ممکن است از همه کم بازده تر باشد اگر بحران بزرگ نباشد
۲-قیمت ارز و ملک همانطور که ضمنی اشاره کردید بهم مرطبتند و وابسته.
۳-قیمت دلار به چند عامل مهم و ترکیب انها وابسته است. قدرت یک کشور(شامل قدرت نظامی هم هست) در حفظ ثبات و تسهیل مبادلات و ..- روابط رو به پایداری با دیگر کشورها-حجم پول و تولید-ثبات سرمایه گذاری- ..(دقت: عرضه و تقاضا متاثر از عوامل هسند)
۴- قیمت نفت و سیاست دولت در هدایت قیمت ارز قدرت ارز داخلی رابشدت تحت تاثر قرار میدهد.
۵-قیمت نفت ۱۱۰ ببالا بوده و ریال پایین نگهداشته شده بود (۹۱). وقتی ارز حرگت کرد ملک هم تقریبا به همان اندازه حرکت کرد. یعنی قدرت قیمت نفت بالا + قدرت کشور و.. این اجازه را داد ولی الان به همان اندازه رشد نکرد در ضمن اینکه معامله ملک بسیار افت کرده.
۶- در کل الان نسبت به بقیه بازارها بورس عقب است ولی چون آینه وضعیت اقتصادی کشور است(اگر این حرف درست باشد) شاید درست جایی باشد که هست
۷-نکته ای که باید در نظر بگیریم :اگر این منحنی با شاخص بورس ساخته شده باید اصلاح گردد چون شاخص دستکاری میشود
۸-من هم با شما موافقم به محض اینکه ثبات جاکم گردد قیمت سهمها اصلا این مبالغ ناچیز نخواهند بود
۹-شاید همه این مطالب ضمنی اشاره میکند که بورس نیاز زیادی به ثبات اقتصادی دارد تا بسیار بارور گردد و لازمه ثبات نیز قدرت است (چندین نوع قدرت). و همه اینها نیاز به مهارت در مدیریت و ان هم تحت نظر سبک مدیریت واحد

[mhjboursy]

abed[/URL];750458]
پست بسیار خوب و از اون بهتر بحث در مورد ان است.
پیشنهاد من تفکر راجع به اینکه:
۱- قیمت طلا ی جهانی بندرت شاهد تلاطمهایی است که بعد از بحران اقتصاد جهانی بوجود امد است. و ممکن است از همه کم بازده تر باشد اگر بحران بزرگ نباشد
۲-قیمت ارز و ملک همانطور که ضمنی اشاره کردید بهم مرطبتند و وابسته.
۳-قیمت دلار به چند عامل مهم و ترکیب انها وابسته است. قدرت یک کشور(شامل قدرت نظامی هم هست) در حفظ ثبات و تسهیل مبادلات و ..- روابط رو به پایداری با دیگر کشورها-حجم پول و تولید-ثبات سرمایه گذاری- ..(دقت: عرضه و تقاضا متاثر از عوامل هسند)
۴- قیمت نفت و سیاست دولت در هدایت قیمت ارز قدرت ارز داخلی رابشدت تحت تاثر قرار میدهد.
۵-قیمت نفت ۱۱۰ ببالا بوده و ریال پایین نگهداشته شده بود (۹۱). وقتی ارز حرگت کرد ملک هم تقریبا به همان اندازه حرکت کرد. یعنی قدرت قیمت نفت بالا + قدرت کشور و.. این اجازه را داد ولی الان به همان اندازه رشد نکرد در ضمن اینکه معامله ملک بسیار افت کرده.
۶- در کل الان نسبت به بقیه بازارها بورس عقب است ولی چون آینه وضعیت اقتصادی کشور است(اگر این حرف درست باشد) شاید درست جایی باشد که هست
۷-نکته ای که باید در نظر بگیریم :اگر این منحنی با شاخص بورس ساخته شده باید اصلاح گردد چون شاخص دستکاری میشود
۸-من هم با شما موافقم به محض اینکه ثبات جاکم گردد قیمت سهمها اصلا این مبالغ ناچیز نخواهند بود
۹-شاید همه این مطالب ضمنی اشاره میکند که بورس نیاز زیادی به ثبات اقتصادی دارد تا بسیار بارور گردد و لازمه ثبات نیز قدرت است (چندین نوع قدرت). و همه اینها نیاز به مهارت در مدیریت و ان هم تحت نظر سبک مدیریت واحد

سلام.
آفرین بر شما جناب abed.
پیرو برخی از مواردی که گفتید (به خصوص مورد سوم) باید عرض کنم که... یک مقدار نرخ دلار جای کار دارد. یک چیز پیچیده‌ای شده...
دلار هم یک سرش به آمریکا بر می‌گردد (مثلا تغییر نرخ بهره‌ی آمریکا یا اعلام آمار اشتغال آمریکا می‌تواند روی آن تاثیر گذار باشد.) هم می‌تواند متاثر از عوامل خارج از آمریکا باشد... حتی همین ایران و ترکیه هم علاوه بر اینکه تاثیر می‌پذیرند می‌توانند تاثیر بگذارند. چین می‌تواند تاثیر بگذارد. تغییرات جهانی کالاها (کم و زیاد شدن فلزات و رشد و افت قیمت‌هایشان) می‌تواند تاثیر گذار باشد و...
ما می‌دانیم دلار (با استفاده از آموزش‌های عالی جناب ادیب) در سالیان اخیر قدرتش را از دست داده! یعنی تورم روی خود دلار هم هست! اگر در پنجاه سال پیش با یک دلار می‌شد فلان قدر جنس خرید اکنون نمی‌شود. برابری زر به دلار تغییر کرده و ....
از آن سو حتی خود زر هم نمی‌تواند عامل خوبی برای تخمین باشد... (البته شاید بهترین باشد.) زر یک کالا است. یک کالای محدود. اگر در دویست سال پیش به ازای هر نفر فلان مقدار زر وجود داشت، نباید انتظار داشته باشیم اکنون که جمعیت چند برابر شده هم باز به ازای هر نفر همان مقدار زر موجود باشد. از سوی دیگر با گسترش تعاملات با دلار و به‌تازگی رمزارزها یا ارزهای رمزپایه (CryptoCurrencies) نقش زر کمرنگ‌تر شده... و به همین میزان از مبدا مختصات قرار گرفتن در دنیای اقتصاد هم فاصله گرفته یا باید بگیرد... (زر از یک سو یک کالا است و از سوی دیگر نقد و پول است.) و علاوه بر اینها سنجش‌های کلان گاهی به جای سنجش با ذخایر زر با تولید ناخالص ملی یا قدرت فناوری و امثالهم سنجیده می‌شود!

البته بهتر است من مته به خشخاش نگذارم و الکی بحث بیخود نکنم... چون: ۱- این تغییرات معمولا بسیار بلند مدت بایند باشند و آن مقیاس از تندی که ما می‌خواهیم بسنجیم در میزان تغییرات اینها گم است. و نیز اینکه ۲- حالا مگر فوقش چند درصد اختلاف وجود دارد؟
پس بهتر است که این موضوع را همین‌جا پایان دهم.

[mhjboursy]

مقایسه نموداری زر بورس ارز زمین
___________________________
ای جان!
دمش گرم سایت رهاورد۳۶۵!
https://rahavard365.com/share
سرانجام آن چیزی که در پی‌اش بودم را پیدا کردم...
http://i67.tinypic.com/2me5vzp.png



توضیحات و نکات معمول را ول کن... نه من زمان دارم و نه شما... یک‌راست برویم سر اصل مطلب...
۱- آیا قیمت زمین را درست نوشته؟ یعنی همه‌اش از ده سال پیش تا اینجا ۱۷۰ درصد رشد داشته‌ایم؟ یعنی اگر اکنون متری ۴/۵ باشد (طبق همین تصویر بالا) آن زمان متری ۲/۵ بوده؟؟؟ حالا گیریم که رهاورد۳۶۵ از ابتدای ۹۶ به این ور داده‌های زمینش را به روز نکرده... یعنی زمانی که دلار و بورس و ... ۷۰۰ درصد را ثبت کرده‌اند ملک ۲۰۰ درصد را باید ثبت کند؟؟؟
۲- بیایید رشد قدیم (زمان دولت آقای احمدی‌نژاد) را بررسی کنیم...
آغاز رشد زر و ارز در نیمه‌ی برج دوم سال ۹۱ بوده. ولی رشد بورس از نیمه‌ی برج پنجم سال ۹۱ آغاز شد. یعنی با سه ماه تاخیر وقایع از بازار ارز به بازار سرمایه منتقل شده‌اند!
پایان رشد دلار و سکه در آغاز برج یازدهم سال ۱۳۹۱ بوده! در حالی که پایان رشد بورس در یک سال پس از آن یعنی در آغاز برج دهم سال ۱۳۹۱ اتفاق می‌افتد! یعنی تا یک سال همین‌جور اثرات پر برکت ارز در بورس می‌آمده... (حالا با این کار داریم... شاید به خاطر دروغ بودن شاخص کل بوده باشد. شاید به خاطر رشد خودرویی‌ها بوده باشد. شاید ربطی به ارز نداشته باشد. شاید به نفت مربوط باشد...)
اندازه‌ی رشد زر ۱۶۰ درصد و رشد ارز ۱۴۰ درصد و رشد بورس (پس از یک سال) ۲۷۰ درصد بوده. (با همان سه ماه تاخیر بخواهیم حساب کنیم می‌شود میانه‌ی روند صعودی سال ۱۳۹۱ که می‌شود ۱۰۰ درصد.)
۳- اکنون زر پیشتاز است، ارز و بورس پس از آن، ملک هم آخر. ملک اگر دوبرابر هم شود باز پاسخگوی رشدهای صورت گرفته در بازارهای جانبی نیست. البته این را در نگر داشته باشیم که شاید این علت داشته باشد... (دست کم یکی از دلایلش می‌تواند افت قدرت خرید مردم باشد. و از آنجایی هم که زمین (مانند بسیاری از کالاها) قابل انتقال به خارج از کشور نیست فلذا نه افت کرده و نه توانسته درست و حسابی رشد کند و مجبور شده یک جایی بین قدرت خرید مردم و قدرت رشد ارز و تورم خودش را نگه دارد.)

ادامه دارد...

نکته‌ی دیگر این بود که رشد زر بیشتر از رشد دلار بوده! باید یک بررسی شود که آیا زر در دنیا هم نسبت به دلار رشد داشته یا این پدیده تنها مربوط به ایران است. اگر... اگر را ول کنیم. بگذار نخست نگاه کنیم ببینیم این‌گونه بوده؟
https://vgy.me/sn49PE.png


قیمت نفت در کنار قیمت زر جهانی:
http://i65.tinypic.com/2lay34p.jpg


همان‌گونه که می‌بینیم رشد زر در داخل ایران به نسبت دلار، هیچ ربطی به قیمت‌های جهانی زر ندارد!!!!!! این بسیار مهم است... چرا که سناریوی دیگر را تقویت می‌کند و آن این‌که احتمالا اقتصاد داخل ایران احساس می‌کند قیمت ارز باید بیش از این که اکنون هست باشد! یعنی اقتصاد ما گمان می‌کند که دولت به صورت دستوری نرخ ارز را پایین نگه داشته و این را می‌خواهد در زر نشان دهد!

دست آخر همزمان نفت و دلار و شاخص کل بورس را نگاه کنیم:
https://vgy.me/SoXXPo.png

نمی‌توان گفت هر کدام به صورت مستقیم و آنی و عینا تاثیر گذار هستند. ولی مطمئنا از روی نموداری می‌توان گفت ربط دارند و تاثیر مستقیم دارند. گاهی می‌بینیم که بورس زودتر و جلوتر از نفت حرکت کرده! که این عجیب است!
برداشتی که من می‌توانم انجام دهم این است که برای به کار گیری این رابطه یا باید *تغییرات قیمت ارز و به خصوص نفت را تفسیری و تحلیلی باید روی نمودار بورس تاثیر داد. یا باید *تغییرات ارز و نفت را به صورت میانگین‌گیری‌شده روی بورس تاثیر داد.

[mhjboursy]

صنایع برنده و بازنده

علی علیزاده کارشناس بازار سرمایه با توجه به اهمیت نرخ ارز در اقتصاد کشورها و از سوی دیگر به علت حجم بسیار بالای صادرات و واردات کالاها، تغییرات نرخ ارز بر رونق و رکود اقتصاد تاثیر بسزایی دارد. بازار سرمایه ایران در درون سیستم بزرگی به نام سیستم اجتماعی – اقتصادی ایران کار می‌کند، در نتیجه از این محیط به شدت تاثیر می‌پذیرد. بنابراین عواملی مانند نرخ رشد اقتصادی کشور، حاشیه سود فعالیت‌های دیگراقتصادی، درآمدهای ارزی کشور، درجه و شدت آزادسازی و بازبودن اقتصاد ایران و گسترش و افزایش نقدینگی و نوسانات نرخ ارز و بازار ارز از عوامل محیطی مهمی هستند که بازار سرمایه ایران را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند.

از اواسط آبان ۹۶ تا ابتدای مرداد نرخ ارز در بازار آزاد از مبلغ ۴۰۰۰‌تومان به مبلغ حدود ۱۱ هزار‌تومان افزایش یافته است که می‌توان سیل نقدینگی ایجاد شده، سرکوب نرخ ارز و خروج سرمایه و موازنه منفی تراز پرداخت‌های بازرگانی در سالیان اخیر به همراه افزایش تحریم‌های آمریکا را دلایل این افزایش ذکر کرد. در این راستا نوسانات بازار طلا، مسکن، خودرو و... پژواک موارد مذکور در کشور است. براساس سیاست‌های جدید ارزی که در ۱۵ مرداد ماه ازسوی ریاست جدید بانک مرکزی ابلاغ شد، نرخ ارز در بازار ثانویه حدود ۸۵۰۰‌تومان کشف قیمت شد. این موضوع که آیا این نرخ دچار نوسان خواهد شد، بستگی به سیاست‌های جدید بانک مرکزی و وزارت اقتصاد درخصوص نرخ تورم، نرخ بهره و نقدینگی سرگردان در اقتصاد و همچنین سیاست خارجی دولت دارد.
درخصوص اثرات نرخ جدید ارز در بازار ثانویه بر بازار سرمایه و صنایع بورسی می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
۱- میانگین نرخ دلار آزاد در سال ۹۶ براساس نرخ سامانه سنا بانک مرکزی ۴۰۲۵‌تومان بوده است. در صورتی که در ۴ ماه ابتدایی سال ۹۷ مبلغ ۴۴۰۰‌تومان را برای این نرخ درنظر بگیریم و در صورتی که ادامه سال ۹۷ نیز با توجه به نرخ جدید ارز در بازار ثانویه که ۸۵۰۰‌تومان باشد، رقمی ثابت فرض شود، میانگین نرخ دلار با حفظ شرایط کنونی در کل سال جاری، ۷هزار ‌تومان خواهد بود. این رقم نسبت به میانگین نرخ ۴۰۲۵‌تومانی رشد ۷۵‌درصدی را نشان می‌دهد.
۲- از سوی دیگر افزایش نرخ ارز بر سودآوری صنایع بورسی تاثیرات متفاوتی خواهد داشت. بنابراین برخی معیارها برای تاثیر‌پذیری صنایع از نرخ ارز و تحریم‌ها در جدول زیر اشاره شده است. ترجیحا صنایعی در این جدول آورده شده‌اند که دارای ارزش بازاری بیشتری هستند: برای بررسی شدت اثر نرخ ارز بر شرکت‌ها و صنایع مختلف بازار سرمایه، از شاخص نسبت خالص منابع عملیاتی ارزی که برابر است با فروش ارزی، منهای هزینه‌های ارزی تامین مواد اولیه، به کل فروش شرکت‌ها استفاده شده است.
https://static3.donya-e-eqtesad.com/...Untitled-2.jpg


براساس بررسی به عمل آمده، در شرکت‌هایی که با خالص منابع عملیاتی ارزی بالاتری همراه هستند، بهبود سودآوری را شاهد خواهیم بود. در مقابل شرکت‌هایی که مصارف ارزی آنها بیشتر است، با کاهش سودآوری مواجه خواهند بود. براساس این معیارها، سرمایه‌گذاری در صنایعی که دارای خالص منابع عملیات ارزی مثبت ((صادراتی‌ها)) و عدم مشکل تامین مواد اولیه هستند، هر چند دارای مشکلات بانکی و حمل و نقل باشند، مرجح هستند. صنایع دارای خالص منابع عملیات ارزی مثبت شامل صنایع شیمیایی، فلزات اساسی، استخراج کانی‌های فلزی، سیمان و فرآورده‌های نفتی و یوتیلیتی، کاشی و سرامیک و محصولات غذایی هستند.

صنایع دارای خالص منابع عملیات ارزی منفی نیز عبارتند از: خودرو، دارو، لاستیک، ماشین‌آلات و تجهیزات برقی.

در این میان صنایعی که دارای هزینه‌های ارزی سرمایه‌ای یا همان طرح‌های توسعه و بدهی‌های ارزی هستند، اثرات منفی زیادی از بابت افزایش نرخ ارز متحمل خواهند شد.

افزون بر این صنایعی که بیشتر در بخش خدمات در داخل کشور مشغول به فعالیت هستند، در صورتی که دارای طرح توسعه‌های ارزی نباشند، اثر چندانی از افزایش نرخ ارز نمی‌پذیرند. صنایع مخابرات، رایانه، خدمات فنی و مهندسی، بیمه، لیزینگ و اطلاعات و ارتباطات در زمره این شرکت‌ها قرار می‌گیرند.

این در حالی است که باید به رکود تورمی ناشی از افزایش هزینه‌های تولید شرکت‌ها و کاهش تقاضا در اقتصاد، کاهش جریان‌های نقدی عملیاتی (cash flow) و افزایش هزینه‌های مالی شرکت‌ها به واسطه کاهش سرمایه در گردش آنان توجه خاصی شود. در واقع سرمایه‌گذاران باید اثرات این عوامل را نیز در خرید و فروش‌های خود مدنظر قرار دهند.

[mhjboursy]

این چهارشنبه را هم یک جوری طی کنیم... در فاصله‌ی تعطیلات آخر هفته‌ یک کار زیبا و اساسی می‌خواهیم انجام دهیم... یعنی ادامه‌ی کار بسیار زیبای گذشته را...
یعنی می‌خواهیم روند قیمتی سال ۹۱ را در گروه‌های مختلف (و اگر شد نمادهای مختلف) بررسی کنیم.
(گفتم گذشته... یادم باشد نوشته‌های استاد ادیب را هم به روز کنم.)

از دوستان اگر کسی در ارتباط با تغییرات سود صنایع مختلف در سال ۹۱ - ۹۲ اطلاعی دارد لطفا بفرماید. یا اگر روشی مکانیزه برای بررسی این موضوع می‌داند لطفا بفرماید.

[mhjboursy]

بررسی رشد گروه‌های بورسی در سال ۹۱-۹۲
___________________________________

سلام.
بی‌مقدمه:
آغاز رشد شاخص کل از ۱۳۹۱۰۵۱۷ (نیمه برج ۵ سال ۱۳۹۱) بود...

اصلا بگذار جدولی‌اش کنم:
https://vgy.me/jnxzW4.png


۱- نخست این را بگویم که این شاخص‌ها را -خودم هم می‌دانم که- شاخص‌های درست حسابی و واقعی نیستند... مشکل دارند... از آن شاخص کل بگیر تا کوچکترین شاخص‌ها که مال وسایل ارتباطی باشد... همه مزخرف و گند هستند... ولی چه می‌شود کرد؟ مجبوریم. باز وضع روی یک سری بهتر است... گروه‌هایی که همه‌ی اعضایش با هم هماهنگ هستند و شمار زیادی نماد در آن گروه قرار دارد. (مانند خودرو). بنده هم چند گروه را کنار گذاشتم (حمل و نقل و وسایل ارتباطی)
۲- مهمترین عالم برای ما چیست؟ زمان آغاز حرکت! این از سود مهمتر است. کلا چند مقیاس برای بررسی داریم؟ ۱- زمان آغاز و ۲- زمان پایان و ۳- سود و ۴- مدت زمان نگهداری و ۵- سود روزانه و ۶- افت پس از رشد (بعدا اگر شد می‌گویم) اکنون برای ما زمان آغاز (و سپس زمان پایان) مهمتر است.
۳- زمان آغاز را که بررسی می‌کنیم انگار اینها چند گروه می‌شوند:
الف) یک عده پیش از آغاز بازی داشته‌اند یک رشدی می‌کردند... اینها سه تا هستند: قندی‌ها و زراعتی‌ها و لاستیکی‌ها. ما در باره‌ی اینها چیزی نمی‌توانیم بگوییم.
ب) گروه اصلی دلاری/صادراتی اینها را این روزها هم می‌توانیم ببینیم: محصولات‌فلزی چندرشته‌ای‌صنعتی شیمیایی فلزات‌اساسی کانه‌فلزی سرمایه‌گذاری‌ها شاخص‌کل فرآورده‌نفتی انبوه‌سازی (انبوه‌سازی چرا بوده؟ احتمالا به خاطر اینکه قیمت زمین بالا رفته بوده... البته اکنون رکود است و آن زمان نبوده... یعنی اگر درست خاطرم باشد همزمان هم افزایش قیمت را داشتیم در مسکن و هم افزایش داد و ستدها... برای همین گروه انبوه‌سازی هم در فاز نخست همگام با گروه‌های اصلی راه افتاد)
پ) گروه بعدی یکی دو ماه بعد راه می‌افتند: سیمانی ماشین‌آلات بیمه رایانه کانه‌غیر‌فلزی
ت) فنی‌مهندسی با سه ماه دیرکرد راه می‌افتد و حرکت اصلی‌اش را می‌زند. البته فنی مهندسی یک حرکت هم با گروه‌های مطرح زده ولی ناموفق بوده و جا مانده.
ث) گروه‌هایی که با ۲۰۰ روز دیرکرد می‌آیند: کاغذ زغال‌سنگ بانک‌ها غذایی دستگاه‌های‌برقی مالی کاشی دارویی رادیویی سایر مالی
ج) گروه خودرویی که با چهارصد روز دیرکرد کارش را آغاز می‌کند!

ادامه دارد...

[mhjboursy]

۴- چرا ما یک ستونی ایجاد کرده‌ایم به نام سود ماندگار... پیش از این بپردازم به این‌که ما یک ستون دیگر داریم به نام افت تا ۱۳۹۴ (یا افت پس از رشد یا میزان اصلاح)... ولش کن... بگذار خلاصه‌اش کنم... پس از رشد یک سری گروه‌ها رشدشان را پس دادند یک سری گروه‌ها همان بالا ماندند و یک سری گروه‌ها یک مقدار کم افت کردند... ما چون دسترسی درست و حسابی به داده‌های بنیادی آن زمان نداریم از این قابلیت استفاده می‌کنیم و می‌گوییم آنهایی که افت زیاد نداشته‌اند رشدشان درست و بنیادی بوده... و آنها که مانند حباب ترکیده‌اند و (در این مارپله مار نیششان زده) برگشته‌اند سر خانه نخستشان، اینها رشدشان الکی بوده و امکان دارد این بار دیگر از آن خبرها نباشد. (تمام نکته‌اش این جمله‌ی آخر بود.) پس ما بهتر است پایان زمان رشد را با قله‌ای که ثبت می‌کند بسنجیم و میزان رشد را با دره‌ای که پس از آن رشد ایجاد می‌کند اندازه‌گیری کنیم! (فنی شد یک مقدار... امیدوارم دوستان گرفته‌ باشند مطلب را...)
۵- زمانی که بر اساس روز پایان دسته‌بندی می‌کنیم می‌بینیم که همه‌ی گروه‌ها با هم افتشان را آغاز کرده‌اند!
https://vgy.me/Ozho2F.png

اگر کانه فلزی را نادیده بگیریم می‌بینیم به فاصله‌ی یکی دو هفته دخل همه درآمده!

[mhjboursy]

۶- یک نکته‌ی دیگر یادم آمد بگویم... چرا ما اینها را با زر (گرم ۱۸ عیار) سنجیده‌ایم؟ و چرا با دلار نسنجیدیم؟ خلاصه‌اش کنم: برای اینکه قیمت دلار کاذب است... دلار را دولت آقای احمدی‌نژاد (به‌وسیله‌ی واردات) و دولت آقای روحانی (به‌وسیله‌ی پنهان کردن نقدینگی و تورم) به صورت کاذب به مردم نشان می‌دادند... ولی جالب اینجاست که در این تحقیقاتی که ما در این جستار کردیم (همین دو سه نوشته پیش) فهمیدیم که نرخ زر دروغ نبوده! و حقیقت را نشان می‌داده!!! (حالا چگونه‌اش را دقیق نمی‌دانم... آیا بازرگانان و ثروتمندان بزرگ با کمک اقتصاددانان این کار را می‌کرده‌اند؟ آیا مکانیزم بازار خودش خود به خود این را تنظیم می‌کرده؟ نمی‌دانم...) و نکته‌ی جالب‌تر که در نمودارهایی که پیش‌تر گذاشتیم مشهود بود این بود که شاخص بورس بیشتر از اینکه با دلار و یورو خودش را هماهنگ کند خودش را با زر هماهنگ کرده بوده! نکته‌ی فوق‌العاده جالبی است...

۷- نخست بیایید ببینیم بر اساس سود خالص وضع چگونه است:
https://vgy.me/Cvu67a.png

نکته: خبری از گروه رایانه نیست! نیز، با گروه رادیویی و سایر مالی هم باید در این جور مواقع خداحافظی کرد! اینها در نهایت همان سود بانکی‌ای را که همیشه می‌ٔادند را خواهند داد! بانک و مالی هم با اینکه در اینها یک پولی می‌چرخد و رشد می‌کنند ولی باز به اندازه‌ی بزرگان حال نمی‌کنند...

[mhjboursy]

۸- حالا بیایید با سود واقعی که از روشی که گفتیم به دست آوردیم اینها را بررسی کنیم:
https://vgy.me/ceCNl8.png

این شاید مهمترین مرتب سازی جدول ما باشد. و می‌تواند چراغ راه ما باشد برای آینده... (یک مرتب سازی بر اساس آغاز هم داشتیم که اکنون مهم است.)
یک گروه خودشان را از بقیه جدا کرده‌اند... (مانند مسابقات دو استقامت!) سه چهار گروه با رشد بالا (۱/۵ برابر دیگران) خودشان را متمایز کرده‌اند...
لاستیک و زراعت و کانی‌غیرفلزی و فنی مهندسی و محصولات فلزی
در مورد لاستیک در آینده بررسی جداگانه خواهم داشت... چون معلوم نیست رشدش به خاطر ارز بوده یا دلیل دیگری هم داشته که این جوری پرتش کرده بالا...
زراعت هم همین‌جور... زراعت هم مشکوک است و من نمی‌دانم چگونه قرار است زراعت به بورس مربوط باشد...
چیزی که می‌ماند این سه گروه بسیار مهم است: کانی‌غیرفلزی و فنی مهندسی و محصولات فلزی

ادامه دارد...

[mhjboursy]

سلام.
ادامه از گذشته:
* من تصور می‌کردم گروه کاشی و سیمان باید بازدهی بسیار عالی‌ای می‌دادند... ولی نمی‌دانم چرا اینها تنها ۱۲۴ و ۱۴۲ درصد سود دادند؟؟؟
* خیلی جالب است که انگار این گروه‌ها با هم چشم و رو هم چشمی دارند... رشد گروه‌های دلاری منطقی است... ولی چرا دیگر صنایع حتی رایانه هم رشد‌های خوبی داشتند؟ تورم یعنی باید روی اینها هم تاثیر می‌گذاشت؟ با این سرعت؟ جالب هم اینجاست که افتشان همه با هم بوده! یعنی در برج دهم سال نود و دو یکباره همه ریخته‌اند.... خیلی مسخره است... زمانی بود که طیب‌نیا رس بازار را کشید و حباب بورس را تخلیه کرد... ولی چرا حتی گروه‌های کوچکی مانند رایانه و زراعت و سیمان و کاغذ و کاشی و از همه بدتر قندی‌ها که به بتای‌منفی در بازار مشهور هستند از همان زمان افت کردند؟ خیلی مسخره است... در ایران انگار باید بورس خرید و بورس فروخت... ژرفای بسیار اندک بازار را نشان می‌دهد. و دخالت گسترده‌ی دولت را. و البته رفتار رمه‌ای (گوسفندی) القاء شده در دل‌ها را.
* در این جدول چند چیز جلب توجه می‌کند... چرا این‌قدر گروه فراورده‌های نفتی کم رشد کرده؟ این حتما به موضوع کاهش ارزش نفت بر می‌گردد... اما نه... کاهش ارزش نفت از 97/03/17 آغاز شده! هرچند... می‌تواند به موضوع تحریم‌ها هم برگردد... به دنبال نفتی‌ها شیمیایی‌ها هم رشد خوبی نداشته‌اند! بر خلاف تصور من که باید با وجود رشد دلار رشد خوبی می‌کردند...
* چون پس از گروه‌های پیشتاز (فنی‌مهندسی و محصولات فولادی و کانی‌غیر‌فلزی) باقی تدریجی هستند و فاصله‌ی کمی از هم دارند نمی‌توانم درست و حسابی دسته‌بندی‌شان کنم.
بگذار اینها را در یک طبقه بگذاریم: فرآورده‌های‌نفتی و شیمیایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها و چندرشته‌ای‌های صنعتی. چون اینها به دید بنیادی هم با هم خویشاوندی‌ای دارند... اینها ۲۰۰ درصد سود ماندگار را از آن خودشان کردند.
* این بررسی ما به وضوح نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری در نمادهای بانکی، مالی، غذایی، خودرویی، رادیویی، رایانه‌ای، زغالسنگ؟، کانه‌فلزی؟، سایر مالی، انبوه‌سازی، قند و حتی در زر و دلار (در این دوران) حماقت است. گروه‌های سیمان و کاشی هم زیاد مناسب نیستند!؟
البته یک مقدار جای کار دارد. احتمالا گروه سیمان و کاشی به خاطر رکود بی‌سابقه‌ی کشوری که توسط آقای طیب‌نیا آغاز شد به کما رفتند و نتوانستند رشد‌های عالی‌شان را ثبت کنند... و نیز احتمالا گروه کانه‌فلزی تحت تاثیر مصوبه دولت که پس از آن به صورت لایحه یا طرح تصویب شد مبنی بر افزایش بهره‌مالکانه باید وضعشان خراب شده باشد و نتوانسته باشند آن رشد خوب را ثبت کنند...
* پس در کل نتیجه‌گیری کلی‌ای که می‌توان کرد این است که همه چیز به دولت مربوط می‌شود. اگر دولت اجازه‌ی افزایش نرخ بدهد عالی می‌شود. اگر دولت در سیاست خارجی شکست بخورد و تحریم‌ها باشند مشکل وجود خواهد داشت. اگر دولت بهره مالکانه را افزایش دهد یک سری بدبخت می‌شود... پس این مهمترین عامل در دید ما باید باشد.
در انتها جدول نهایی را که بر اساس تندی رشد می‌باشد درج می‌کنم و (در نوشته‌ی بعد) چکیده و جمع‌بندی را می‌آورم.
https://vgy.me/NMxcIy.png