صفحه 574 از 600 نخست ... 74474524564571572573574575576577584 ... آخرین
نمایش نتایج: از 5,731 به 5,740 از 5991

موضوع: کارگاه

  1. #5731
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    نوشته ها
    379
    تشکر
    3,793
    تشکر شده 1,867 بار در 348 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    سلام
    ===============
    ابتدا بگذارید اشاره کنم (یعنی انتقاد کنم) که شما تایپتان خیلی بد است. کاملا معلوم است یک سری جاها جملات را به خاطر عدم اطاله کلام خلاصه کردید و یک جاهایی را فاکتور گرفته اید!
    ===============
    در مورد اینکه آیا بورس جایش را دارد یا نه -------> نه. بورس کنونی جایش را ندارد! ولی بورس یک ظرف با ظرفیت محدود نیست! بورس می تواند هر چقدر دوست داشته باشید جا باز کند! و این کار را دولت با «بیانداز بیانداز» هایش احتمالا انجام خواهد داد و می تواند راحتی هر چه دوست دارد در آن عرضه کند. و قصد هم دارد بکند. (به نگر من) و باید هم بکند.
    ===============
    در مورد اینکه مردم همه آشنا نیستند -----------> به نگر بنده انسان در مسائل اقتصادی چند خصیصه دارد. یکی اش همین انعطاف پذیری بالا و سرعت در تغییر است و دیگری این است که انسان در بعد اقتصادی اش بسیار بسیار به حیوان شباهت دارد و با کمترین چماق و هویجی از این سو به آن سو کشانده می شود... می گویید نه، یک نگاه بیاندازید به دوران اوج بساز بفروشی که از دکتر و مهندس تا معلم و خانه دار و و و همه به فکر بساز بفروشی افتاده بودند! یعنی طرف صبح ها می رفت تو اداره کارمندی می کرد شب ها می آمد سر کارگرهای ساختمان و بساز بفروشی می کرد! وضعیت عجیبی شده بود که گمان نکنم در هیچ جای دیگری از جهان همچین چیزی بوده باشد...
    یا به خاطر بیاورید که بحث گلد کوئیست چگونه یک شبه همه جا را فرا گرفت و شب می خوابیدی صبح بیدار می شدی می دیدی یکی زنگ زده و می خواهد «پرزنت» ات بکند! و اتفاقا مردم سرمایه های کلانی را هم می آوردند در کار...
    نمونه ی این مسائل زیاد است... در صف رفتن ها و خبرهایی که مردم به سرعت دهان به دهان به هم منتقل می کنند و همه گیر می شود... هم صف اجناس کوپنی را می گویم. هم صف اجناس حراج خرده! هم صف سکه های حراجی زمان آقای احمدی نژاد!
    چقدر سریع مردم یاد گرفتند که در زمانی باید بروند برنج بخرند و ذخیره کنند که فردا گران شد بفروشند!!! یادتان هست؟ یا یک زمانی مایه ی شوینده یا ماکارونی! واقعا آن سرعت برای من تعجب بر انگیز بود...
    یک زمانی مردم می رفتند دلار می خریدند چون می دانستند قرار است گران شود و بعد همه خیلی سریع یاد گرفتند که باید بروند اجناس خارجی بخرند... که یک بار به سمت خودرو حمله کردند یک بار به سمت لوازم خانگی...
    پس از این بابت هیچ جای نگرانی نیست... سرعت تغییر مردم در این زمینه بسیار بالا است... و حتی نیاز به آموزش هم ندارد و خود مردم به شیوه ی دهان به دهان تمام اطلاعات لازم را بین خود رد و بدل می کنند کافی است یک چماق خوب روی سپرده ها و یک هویج خوب روی بورس به مردم نشان داده شود... شما مطمئن باشید فردای همان روز مردم پشت درب کارگزاری ها صف کشیده اند!!! (حالا فردا که اغراق است... ولی ظرف مدت کمتر از نیم سال احتمالا مردم دسته دسته پول هایشان را به بورس می آورند...)
    ضمن اینکه ما الان کم کد بورسی نداریم!
    فقط 160 هزار نفر دارند در عرضه اولیه شرکت می کنند! و شمار دارندگان کد بورسی میلیونی است! (و از هر خانواده هم فقط یکی نیاز است) و همه ی اینها بالقوه آماده هستند فعال بورسی شوند.
    ===============
    در مورد اینکه کدام نمادها در هنگام رشد این گونه ی بازار بیشتر مورد اقبال قرار می گیرند --------> باید عرض کنم که اولین نکته ای که ما باید به آن نگاه کنیم این است که رشد نمادها در زمان رکود و در زمان رونق متفاوت است. در زمان رکود نمودار خوب داشتن و کوچک بودن یک نماد خیلی عالی یا خیلی خطرناک می تواند باشد و سفته بازان در آن مدت بازار را دست می گیرند و روی نمادهای کوچک بازی می کنند. ولی در زمان رشد مطمئن بودن و بنیاد خوب داشتن یک نماد خیلی مهم است. مطمئن بودن هم با بنیاد و پی بر ای فرق می کند. یک نماد شفاف و واقع در بازار اصلی بورس بسیار مطمئن تر از یک نماد در بازار پایه ی فرابورس و غیر شفاف است. یا یک نماد بزرگ مطمئن تر از یک نماد کوچک است.
    ===============
    در مورد یکی دو عامل رشد. ابتدا پی بر ای -----> پی بر ای اصلا مهم نیست. به نگر من. الان هم که سازمان می خواهد برش دارد کلا.... و به جایش سود سنوات پیش را لحاظ کند. باز اگر بگوییم پی بر ای تحلیلی یک چیزی. ولی خود پی بر ای اصلا مهم نیست.
    اما در مورد حقوقی همراه ----------------------> حرف درست است ولی همان گونه که می دانید باید این را به صورت پیچیده تر و با جزئیات بیشتر نگاه کرد... خودتان می دانید که در خیلی از مواقع حقوقی یک باره نقش عوض می کند... یعنی مثلا تا امروز داشته حق می خریده، از فردا می آید حق می فروشد. یا همزمان سهم اصلی را می فروشد و حق می خرد. یا برعکس. یا اینکه نشان می دهد که دارد می فروشد ولی در عمل دارد با یک سری کدهای حقیقی/حقوقی جمع می کند! از اینها که بگذریم در مواقع رشد سیل آسای بورس دیده ایم که حقیقی ها می توانند حقوقی های بزرگ را ناک_اوت کنند! یعنی مانند سال 92 وضع جوری می شود که تمام حقوقی های دولتی به جان بازار می افتند و حتی در برخی نمادها به صورت درصدی! در هر روز عرضه انجام می دهند! ولی باز خریدار حقیقی (خرد و درشت) از در و دیوار می ریزد و صف خرید مجدد شکل می دهد! یعنی نه تنها آن عرضه بد نمی شود که هیچ مردم استقبال هم می کنند! (یاد صف های میلیاردی وبصادر و خساپا و مبین و ... به خیر... ) البته این وضع در میان مدت بازار را می تواند ساکت کند... ولی 1- در میان مدت (یعنی مثلا با یک ماه عرضه شدید حقوقی های دولتی) و نیز اینکه 2- ممکن است ذات بازار عوض شود... یعنی اگر سپرده ها حسابی همین جور حسابی پایین بیاید و پایین باشد به راحتی نقدینگی موجود در سپرده ها می تواند تمام سهم دولت در سهام حاضر یا سهامی که بعدا عرضه می شود را ببلعد!
    در مورد کف هم که ----------> موافقم.
    ================
    در مورد اینکه در سنوات پیشین رشد سفته بازی بوده -------> ببینید... هر سفته بازی ای بی حساب کتاب نمی شود... باید پشت یک سفته بازی موفق یک وضع بنیادی یا یک استدلالی چیزی وجود داشه باشد... سفته بازان معمولا قیمت را از کف می گیرند می برند بالا... یا اینکه ابتدا یک موج بنیادی آغاز می شود و سپس سفته بازان آن موج را گرمش (داغش) می کنند...
    در زمان های گذشته هر بار دلیلی وجود داشته... مثلا تورم بالای کشور و اعتقاد راسخ مردم به اینکه مسکن و زر و ارز هیچ گاه ارزان نمی شود... یا مثلا تزریق شدید نقدینگی به بخش مسکن به صورت عمد توسط دولت ها (حالا به هر دلیل... برای خانه دار شدن مردم یا برای افزایش اشتغال یا هر چه...) ... یا مثلا در این دوره ی اخیر سال 92 به خاطر افزایش یک باره ی ارز و توقع مردم از اینکه همه چیز باید قیمتش چهار برابر شود (که اعتقاد درستی هم بوده تقریبا) و سپس هجوم نقدینگی مردم و سفته بازان پس از چند برابر کردن پول هایشان در خرید و فروش ارز و زر و خودرو ...
    در تمامی این حالات که دقیق مشاهده بفرمایید رد پایی ملموس از دولت می بینید... یعنی این دولت است که با تبیین سیاست های کلی اش به بازار می گوید چه کند. با همان چماق و هویج هایش... کافی است دولت وام مسکن را دست کاری کند... یا کافی است مالیات بر خانه های خالی بگیرد یا نگیرد... یا کافی است در بحث نظارت بر ساخت سختگیری یا آسانگیری هایی انجام دهد... یا کافی است تراکم را کمتر یا بیشتر تزریق کند. یا کافی است ارزش ارز و سیمان و فولاد را دستکاری کند...
    احتمالا دولت دوست دارد مسکن گران نشود ولی رونق داشته باشد. دقیقا مانند بورس. پس احتمالا اجازه خواهد داد یک مقدار از پول های سپرده ها برود به آن سمت. به خصوص اینکه بانک ها کلی ملک و املاک دارند که روی دستشان مانده و باید از شر آن خلاص شوند...
    سلام مجدد
    تاخیر بوجود امد ولی ادامه این موضوع خیلی مهم است. شاید بتوان نتایج خوبی ارایه دهد.
    این که بورس ویا ملک و بازارهای دیگر در زمانهای محختلف به چه شکل عمل میکنند جز> کار ماست. ما میخواهیم محورهای موضوع را شناسایی کنیم تا بهتر رفتار بازار را پیش بینی کنیم.
    من بیشتر نظرم این است که به اجماع برسیم تا بتوانیم تحلیل کنیم.
    یکی از عوامل اصلی که من وشما قبلا اشاره کردیم موضوع اجبار است. اگر درست است پس موضوع زمان ونحوه اجراست (برای بازارای موازی). البته میتوان بحث نمود که شاید مثل ۴ سال پیش هنوز حجم نقدینگی به اندازه کافی بالا نیست که دولت دست به دامن تورم بزند. که من مخالفم وحتی فکر میکنم ۱۵ سال پیش هم دیر بوده. بگذریم موضوعی که من به ان اشاره داشتم ترکیب دو یا ۳ عامل بود و برای ان فقط مثال اوردم و برای هر سهم ممکن است متفاوت باشد.
    منظورم از p/e فقط مثال است بعنوان یک فاکتور یا عامل. احتیاجی نبود این مثالها را تحلیل کنید. ببینید همانطور که گفتید میتوان تحلیل را با دید در زمان رکود است یا رشد انجام داد. من معتقدم مسیله تحلیل را میتوان ساده نمودمثلا۱- زمان رکود-۲صنعت رو به رشد ویا کاندید رشد۳- چند سهم بخصوص (تعدادکمی)و تجریبات و تحلیلهای قبلی-۴بعد تحلیل هر سهم با ترکیب ۲-۳ عاملی که محصوص ان سهم است.
    فکر کنید ما رسیدیم به تحلیل شکربن حالا ترکیب دو یا ۳ عامل باعث رشد با کاهش است. ان عوامل کدامند؟
    اگر از تجربه استفاده کنیم خوب است.

    یعنی من معتقدم مسیله ساده تر از انچه بنظر میاید است. میتوانیم اول عوامل را لیست کنیم بعد انتخاب.
    مثال عوامل:

    روانشناسی بازار:
    -تعدادتبلیغات سهم در شبکه های اجتماعی(تعداد زیاد شده و یا...)
    -جو حاضر در شیمیایها
    -...

    فاندامنتال:

    - سود انباشته عالی
    - ارزش ذاتی خوب
    -قیمت دلار
    -....

    تکنیکال:
    - میانگین ۳۰ پریود تالا تر از قیمت
    - حجم اخیر
    -..

    از بین همه این عوامل شما فقط خود را موطف به انتخاب ۲-۳ و یا ترکیباانها( با منطق مثلا تجربه) هستید. انوقت تجلیل ساده تر و واقعی تر است. فراموش نکنیم اکثر اوقات سهم به خاطر یک یا دو عامل است که رشد میکند مثلا پول نقد همراه با فاندامنتال سهم قیمت را رشد میدهد.
    میتوانیم بایک یا دوسهم را شروع کنیم. یعنی از نتیجه کار شروغ کنیم (دستاورد). ازمایش کنید مثلا ثمسکن را ببینید نتیجه چیست. اول باید معتقد باشید که فقط چند عامل کم موثرند. بعنوان مثال: خودتان فرمودید میتوان خود را جای شخص تصمیم گیرنده گذاشت. چی باعث میشود که یک خریدار ثمسکن را بخرد(فراموش نکنید شما جز> ۹۵٪ نیستید انها با یکی دو فاکتور تصمیم میگیرند.

    از تاپیکهای ارزنده شما ممنون
    -

  2. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید abed از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #5732
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط abed نمایش پست ها
    سلام مجدد
    تاخیر بوجود امد ولی ادامه این موضوع خیلی مهم است. شاید بتوان نتایج خوبی ارایه دهد.
    این که بورس ویا ملک و بازارهای دیگر در زمانهای مختلف به چه شکل عمل میکنند جزء کار ماست. ما میخواهیم محورهای موضوع را شناسایی کنیم تا بهتر رفتار بازار را پیش بینی کنیم.
    من بیشتر نظرم این است که به اجماع برسیم تا بتوانیم تحلیل کنیم.
    یکی از عوامل اصلی که من وشما قبلا اشاره کردیم موضوع اجبار است. اگر درست است پس موضوع زمان ونحوه اجراست (برای بازارای موازی).
    البته میتوان بحث نمود که شاید مثل ۴ سال پیش هنوز حجم نقدینگی به اندازه کافی بالا نیست که دولت دست به دامن تورم بزند. که من مخالفم وحتی فکر میکنم ۱۵ سال پیش هم دیر بوده. بگذریم
    موضوعی که من به ان اشاره داشتم ترکیب دو یا ۳ عامل بود و برای ان فقط مثال اوردم و برای هر سهم ممکن است متفاوت باشد.
    منظورم از p/e فقط مثال است بعنوان یک فاکتور یا عامل. احتیاجی نبود این مثالها را تحلیل کنید.
    ببینید همانطور که گفتید میتوان تحلیل را با دید در زمان رکود است یا رشد انجام داد.
    من معتقدم مسیله تحلیل را میتوان ساده نمود مثلا
    ۱-
    زمان رکود
    -۲صنعت رو به رشد ویا کاندید رشد
    ۳- چند سهم بخصوص (تعدادکمی)و تجریبات و تحلیلهای قبلی
    -۴بعد
    تحلیل هر سهم با ترکیب ۲-۳ عاملی که محصوص ان سهم است.
    فکر کنید ما رسیدیم به تحلیل شکربن حالا ترکیب دو یا ۳ عامل باعث رشد با کاهش است. ان عوامل کدامند؟
    اگر از تجربه استفاده کنیم خوب است.

    یعنی من معتقدم مسیله ساده تر از انچه بنظر میاید است. میتوانیم اول عوامل را لیست کنیم بعد انتخاب.
    مثال عوامل:

    روانشناسی بازار:
    -تعدادتبلیغات سهم در شبکه های اجتماعی(تعداد زیاد شده و یا...)
    -جو حاضر در شیمیایها
    -...

    فاندامنتال:
    - سود انباشته عالی
    - ارزش ذاتی خوب
    -قیمت دلار
    -....

    تکنیکال:
    - میانگین ۳۰ پریود تالا تر از قیمت
    - حجم اخیر
    -..

    از بین همه این عوامل شما فقط خود را موطف به انتخاب ۲-۳ و یا ترکیباانها( با منطق مثلا تجربه) هستید. انوقت تجلیل ساده تر و واقعی تر است. فراموش نکنیم اکثر اوقات سهم به خاطر یک یا دو عامل است که رشد میکند مثلا پول نقد همراه با فاندامنتال سهم قیمت را رشد میدهد.
    میتوانیم بایک یا دوسهم را شروع کنیم. یعنی از نتیجه کار شروغ کنیم (دستاورد). ازمایش کنید مثلا ثمسکن را ببینید نتیجه چیست. اول باید معتقد باشید که فقط چند عامل کم موثرند. بعنوان مثال: خودتان فرمودید میتوان خود را جای شخص تصمیم گیرنده گذاشت. چی باعث میشود که یک خریدار ثمسکن را بخرد(فراموش نکنید شما جز> ۹۵٪ نیستید انها با یکی دو فاکتور تصمیم میگیرند.

    از تاپیکهای ارزنده شما ممنون
    -
    سلام؛
    متشکرم از شما.
    بگذارید یک بار دیگر از شما انتقاد کنم که متنتان زیاد خوانایی بالایی ندارد. برای اینکه نقطه نظر کلی تان را متوجه شوم یا نظرات جزئی تان را بفهمم یکی دو بار متن را خواندم و نمی دانم آخر کامل و دقیق متوجه شده ام یا نه. البته گفتید تایپتان کند است و احتمالا مربوط به همان است. و از طرف دیگر من هم خودم مشکل دارم (چون یادم می آید این چیزی که الان به شما گفتم را تا حالا به چندین و چند نفر گفته ام! ) ولی باز اگر امکان دارد لطفا متنتان را خواناتر کنید و به دید مخاطب به آن نگاه کنید و آن را بنویسید...
    ==============================

    میتوانیم بایک یا دوسهم را شروع کنیم. یعنی از نتیجه کار شروغ کنیم (دستاورد). ازمایش کنید مثلا ثمسکن را ببینید نتیجه چیست. اول باید معتقد باشید که فقط چند عامل کم موثرند. بعنوان مثال: خودتان فرمودید میتوان خود را جای شخص تصمیم گیرنده گذاشت. چی باعث میشود که یک خریدار ثمسکن را بخرد(فراموش نکنید شما جز> ۹۵٪ نیستید انها با یکی دو فاکتور تصمیم میگیرند.
    این یک کار فوق العاده است... اما پیش از آن... باید نگاه کرد که نوع حرکت چیست و نماد چیست؟ آیا نماد کوچک است؟ بزرگ است؟ سهامدار عمده اش کیست و چند درصد شناور دارد؟ چند مورد را می شمارم:
    یک وقتی هست قیمت سهام به واسطه رشد ناخودآگاه محصول شرکت رشد می کند! یعنی گران شدن کالاهای جهانی (نفت و روی و ...) یا گران شدن تصنعی خودرو و قند و ... به دستور وزیر و وکیل... که در این حالت حتی اگر سهامداران عمده هم بخواهند جلوی رشد قیمت را بگیرند احتمالا نمی توانند.
    یک وقت هست که قیمت سهام به خاطر پایین بودن رشد می کند! (توپ را هم بزنی زمین هوا می رود!) (هر چیزی یک ارزشی دارد... حتی کارخانه ای که همه چیزش را از دست داده ممکن است برندش ارزش داشته باشد... و اگر قیمت سهام بیاید زیر این قیمت می توان امیدوار به رشد بود) در این حالت بازار زیر سهم را می گیرد... به صورت طبیعی... و یا سفته بازی...
    یک وقت هست سفته بازان می زنند زیر (قیمت) سهام.
    یک وقت هست سهامدار عمده (حقوقی) قیمت را کنترل می کند و بالا می برد.
    یک وقت هست که به خاطر نوسان طبیعی بازار (به خصوص به تبعیت از سایر نمادهای بازار) قیمت رشد می کند.
    خوب... حالا ما اگر می خواهیم خودمان را بگذاریم جای کسی که قیمت را بالا می برد... پیش از آن نیازمندیم مشخص کنیم... مشخص کنیم که کدام یک از حالات فوق وجود دارد. تا بتوانیم خودمان را جای آن طرف بگذاریم. من پیش تر از دوستان چند بار تقاضا کردم بیایید خودمان را بگذاریم جای سفته بازان کسی نیامد. البته خودم تنهایی چند بار خودم را گذاشتم جای سفته بازان و نتیجه اش را اگر اشتباه نکنم اینجا درج کردم... شاید اینجا یک مقدار جایش باشد که در این باره صحبت کنیم...
    ادامه در نوشته ی بعدی....
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  4. #5733
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نگاه به دنیا از دید یک سفته باز
    ==================

    می دانید مهمترین موضوع برای یک سفته باز چیست؟
    کف بودن قیمت؟ احتمال رشد قیمت؟ بنیادی بودن؟

    به نگر من مهمترین موضوع برای یک سفته باز این است که آیا می تواند به راحتی بیاید بیرون یا نه؟ حتی با زیان.
    (چرا این را می گویم؟ چون سفته باز معمولا باید نمادی را انتخاب کند که بتواند خودش روی آن تاثیر گذار باشد... بتواند آن را از جا بکند و ببرد آن بالاها... پس به همین منظور باید نماد مورد نگر تا حد امکان کوچک باشد که به ابعاد جیب او بخورد... ولی باز باید به اندازه ی کافی بزرگ باشد تا هنگامی که آن سرمایه زیاد را وارد آن نماد کرد بتواند از آن به راحتی خارج شود... مثلا آیا یک سفته باز با وارد کردن )
    خوب... این موضوع به چند حالت می تواند اتفاق بیافتد... یکی اینکه مردم گرم شده باشند و در صف خرید بتواند به مردم بفروشد.

    مسئله بعدی این است که آیا سهامداران عمده خوش خیم هستند یا بدخیم؟ قرار است حال سفته باز را بگیرند یا نه؟ که این کار با تجربه به دست می آید. (در گذشته یا با آزمایش کردن در زمان حال)

    مسئله بعدی این است که آیا نماد فروشنده بالقوه دارد یا نه؟

    این موارد همه در روزهای اول کار سفته باز مشخص می شود... مثلا اگر یک رنج بکشد و مقداری صبر کند مشخص می شود که آیا خریداران دیگر هم به این نماد چشم دارند و پی اش را می گیرند یا نه؟ آیا فروشنده ها برای فروش هجوم می آورند یا نه؟ سهامدار عمده سهم را کنترل می کند یا نه؟ اگر همه چیز درست بود... می شود یک بار دیگر آزمایش کرد و یک رنج دیگر کشید! و همین جور الی آخر...
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  5. #5734
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    پاسخ مسابقات بآشگاه
    =============

    961012
    =====


    سوال : ناشر چه زمانی موظف به افشای فوری اطلاعات مهم است؟
    گزینه 4 یعنی همه موارد.

    سوال : کدامیک از گزینه‌های زیر جزء موارد مورد بررسی در تجزیه و تحلیل سهام به روش کانسلیم “CANSLIM”نیست؟
    گزینه 3 یعنی هزینه های مالی.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. #5735
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    نوشته ها
    379
    تشکر
    3,793
    تشکر شده 1,867 بار در 348 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    سلام؛
    متشکرم از شما.
    بگذارید یک بار دیگر از شما انتقاد کنم که متنتان زیاد خوانایی بالایی ندارد. برای اینکه نقطه نظر کلی تان را متوجه شوم یا نظرات جزئی تان را بفهمم یکی دو بار متن را خواندم و نمی دانم آخر کامل و دقیق متوجه شده ام یا نه. البته گفتید تایپتان کند است و احتمالا مربوط به همان است. و از طرف دیگر من هم خودم مشکل دارم (چون یادم می آید این چیزی که الان به شما گفتم را تا حالا به چندین و چند نفر گفته ام! ) ولی باز اگر امکان دارد لطفا متنتان را خواناتر کنید و به دید مخاطب به آن نگاه کنید و آن را بنویسید...
    ==============================


    این یک کار فوق العاده است... اما پیش از آن... باید نگاه کرد که نوع حرکت چیست و نماد چیست؟ آیا نماد کوچک است؟ بزرگ است؟ سهامدار عمده اش کیست و چند درصد شناور دارد؟ چند مورد را می شمارم:
    یک وقتی هست قیمت سهام به واسطه رشد ناخودآگاه محصول شرکت رشد می کند! یعنی گران شدن کالاهای جهانی (نفت و روی و ...) یا گران شدن تصنعی خودرو و قند و ... به دستور وزیر و وکیل... که در این حالت حتی اگر سهامداران عمده هم بخواهند جلوی رشد قیمت را بگیرند احتمالا نمی توانند.
    یک وقت هست که قیمت سهام به خاطر پایین بودن رشد می کند! (توپ را هم بزنی زمین هوا می رود!) (هر چیزی یک ارزشی دارد... حتی کارخانه ای که همه چیزش را از دست داده ممکن است برندش ارزش داشته باشد... و اگر قیمت سهام بیاید زیر این قیمت می توان امیدوار به رشد بود) در این حالت بازار زیر سهم را می گیرد... به صورت طبیعی... و یا سفته بازی...
    یک وقت هست سفته بازان می زنند زیر (قیمت) سهام.
    یک وقت هست سهامدار عمده (حقوقی) قیمت را کنترل می کند و بالا می برد.
    یک وقت هست که به خاطر نوسان طبیعی بازار (به خصوص به تبعیت از سایر نمادهای بازار) قیمت رشد می کند.
    خوب... حالا ما اگر می خواهیم خودمان را بگذاریم جای کسی که قیمت را بالا می برد... پیش از آن نیازمندیم مشخص کنیم... مشخص کنیم که کدام یک از حالات فوق وجود دارد. تا بتوانیم خودمان را جای آن طرف بگذاریم. من پیش تر از دوستان چند بار تقاضا کردم بیایید خودمان را بگذاریم جای سفته بازان کسی نیامد. البته خودم تنهایی چند بار خودم را گذاشتم جای سفته بازان و نتیجه اش را اگر اشتباه نکنم اینجا درج کردم... شاید اینجا یک مقدار جایش باشد که در این باره صحبت کنیم...
    ادامه در نوشته ی بعدی....
    سلام- بسیار عالی
    من سعی میکنم بهتر مطالب را انتقال دهم.
    شما درست زدی به هدف- یعنی امدی تحلیل میکنی که: شناور جقدر است-نماد کوچک است یا بزرگ- بخاطر قیمت جهانیش رشد میکنه-....
    همه جای خود --البته باید توافق جمعی باشد
    اما من اصرار دارم از دستاورد- ویا رشد یا کاهش قیمت سهم شروع کنیم
    مثال- سهم باما و کبافق- ۴ سال پیش روی سهم دقت که کردم دیدم بقول شما قیمت جهانی تعیین کننده اصلی است ( تنها عامل تعیین کننده رشد) البته میتوان مقدار روی در انبار را نیز لحاظ کرد ولی عامل اصلی قیمت جهانی است. اینجا شناسایی عامل تمام شد. من تو اخبارهای روی جهانی دیدم نوشتند در اوایل ۲۰۱۶ جندمعدن بزرگ از جمله NEW BROWNSWEEK در استرالیا و دیگری درکانادا بسته خواهد شد و قیمت روی اجبارا به سطح فعلی پیش بینی میشود
    دقت بفرمایید نمیگویم به شکل دیگری قیمت کبافق رشد نمیکند. من میگویم تمام عواملی که لیست شده موثر نیستند وبعنوان مثال توافق کنیم که (فرض کنید مجبور بودیم توافق کنیم) در مورد این سهم بدلایل ......... عوامل اصلی فقط قیمت دلاروقیمت جهانی است و بقیه در حاشیه.
    برمیگردم به بقیه استدلال شما: قیمت پایین- درسته-:
    برای اینکه بحث گم نشه مثال وخارزم ویا رمپنا را دنبال کنیم- قیمت وخارزم پایینه(پایینتر هم بود) اما یک عامل دیگه باید سهمی که جداقل قیمتش باید ۱۵۰ باشه تکون بده. مثلا من میگویم باز گشایی وبصادر و قیمت ان- یعنی ما محدود شدیم به ۲ عامل قیمت کف ووبصادر(۰همه مثال هستند - باید توافق وبحث شوند تا بع این دو فاکتور برسیم)---ناخوداگاه خیلی از تحلیلگران در پایان کار خود اینکار را میکنند-- البته برای اینکه خراب نشوند اگر ها واماها و.. میاورند.
    رمپنا- به همه دلایلی که باید منطقی باشد سهم باید رشد کند. چرا رشد نکرده- اگر دو عامل باید معرفی میکردید کدامها هستند-- بازار تو رکوده و سراغ سهمهای بزرگ پیمانکاری که طلب از دولت داره نمیره--پس الان اگر نمیشه سراغش رفت فقط گوش بزنگ پرداختهای بدهیهای دولتی باشیم- دقت بفرمایید اینها همه مثال شد - اینکه عامل درسته یا خیر را باید تحلیل کرد(باید منطقی باشد و اگر توافق یک جمع کار شناس باشد طبعا بهتر است)
    در مورد تحلیل سفته بازی من موافقم انها هم سعی میکنند ریسک زیادی نکنند فقط موج بوجود میاورند
    نکته مهمتر اینکه ما مجبور و یا حداقل توان تحلیل همه بازار را نداریم و لازم هم نیست. همانطور که اشاره کردید میتوان دسته بندی نمود--مثلا الان دور -دور پالایشی هاست و صنعت بعدی که حتما سهمهایی در کف داره و باید بررسی بشه -
    پتروشیمی و یا نه بدلایل منطقی سیمانه و....
    و بعد در پتروشیمی باید شاراک بررسی شود و در شیمیایی شیران و...
    یعنی در هرزمان ما کافی است چند سهم را کاندید و تحلیل کنیم و دنبال یک یا دو عامل یا ترکیبی از دو عامل برویم
    با اون سری منطق که شما اجمالا اشاره کردید میشه دسته بندی کرد و کار را دنبال نمود
    انتقال اطلاعات و مفاهیم در فضای مجازی سختتره--اما مزایایی داره که من الجمله مجبور به درست و منطقی شدن میشوید
    اینجا یک مطلب باید اول تعیین گردد و ان اینکه چه بازه زمانی ما در نظر بگیریم. ولی من معتقدم بازه زمانی هر سهم با همان تحلیلها مشخص میشود که فعلا بهتر است به ان نپردازیم چو ن بحث شلوغ میشود
    ویرایش توسط abed : 2018/01/02 در ساعت 15:29

  7. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید abed از ایشان تشکر کرده است:


  8. #5736
    عضو فعال Senator1989 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    نوشته ها
    2,564
    تشکر
    9,392
    تشکر شده 6,782 بار در 2,084 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    دنبال ریشه خشم و اعتراض میگردین؟ یکیش همینکه اینروزها صداوسیما تصویر راهپیمایی بخشی از مردم با عنوان امت ولایتمدار در محکومیت بخشی دیگه رو نشون میده، مخاطب با خودش میگه پس چرا اینا آزادن و مجوز نمیخوان؟ چرا انقدر تبعیض و یک بام و دو هوا؟ فقط اینا آدمن؟ بقیه مردم معاند اغتشاشگرن؟

  9. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید Senator1989 از ایشان تشکر کرده اند:


  10. #5737
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط abed نمایش پست ها
    سلام- بسیار عالی
    من سعی میکنم بهتر مطالب را انتقال دهم.

    شما درست زدی به هدف- یعنی امدی تحلیل میکنی که: شناور جقدر است-نماد کوچک است یا بزرگ- بخاطر قیمت جهانیش رشد میکنه...

    همه جای خود --البته باید توافق جمعی باشد.

    اما من اصرار دارم از دستاورد (یا همان رشد یا کاهش قیمت سهم) شروع کنیم:

    مثال: سهم باما و کبافق- ۴ سال پیش روی سهم دقت که کردم دیدم بقول شما قیمت جهانی تعیین کننده اصلی است ( تنها عامل تعیین کننده رشد البته میتوان مقدار روی در انبار را نیز لحاظ کرد ولی عامل اصلی قیمت جهانی است). اینجا شناسایی عامل تمام شد. من تو اخبارهای روی جهانی دیدم نوشتند در اوایل ۲۰۱۶ جندمعدن بزرگ از جمله NEW BROWNSWEEK در استرالیا و دیگری درکانادا بسته خواهد شد و قیمت روی اجبارا به سطح فعلی پیش بینی میشود

    دقت بفرمایید نمیگویم به شکل دیگری قیمت کبافق رشد نمیکند. من میگویم تمام عواملی که لیست شده موثر نیستند وبعنوان مثال توافق کنیم که (فرض کنید مجبور بودیم توافق کنیم) در مورد این سهم بدلایلی عامل اصلی فقط قیمت دلار و قیمت جهانی است و بقیه در حاشیه.


    ================================

    برمیگردم به بقیه استدلال شما: قیمت پایین- درسته-:
    برای اینکه بحث گم نشه مثال وخارزم ویا رمپنا را دنبال کنیم- قیمت وخارزم پایینه(پایینتر هم بود) اما یک عامل دیگه باید سهمی که جداقل قیمتش باید ۱۵۰ باشه تکون بده. مثلا من میگویم باز گشایی وبصادر و قیمت ان. یعنی ما محدود شدیم به ۲ عامل قیمت کف و وبصادر. (همه مثال هستند - باید توافق وبحث شوند تا بع این دو فاکتور برسیم... ناخوداگاه خیلی از تحلیلگران در پایان کار خود اینکار را میکنند-- البته برای اینکه خراب نشوند اگر ها واماها و.. میاورند. )

    رمپنا- به همه دلایلی که باید منطقی باشد سهم باید رشد کند. چرا رشد نکرده- اگر دو عامل باید معرفی میکردید کدامها هستند-- بازار تو رکوده و سراغ سهمهای بزرگ پیمانکاری که طلب از دولت داره نمیره--پس الان اگر نمیشه سراغش رفت فقط گوش بزنگ پرداختهای بدهیهای دولتی باشیم-

    دقت بفرمایید اینها همه مثال شد - اینکه عامل درسته یا خیر را باید تحلیل کرد(باید منطقی باشد و اگر توافق یک جمع کارشناس باشد طبعا بهتر است)

    در مورد تحلیل سفته بازی من موافقم انها هم سعی میکنند ریسک زیادی نکنند فقط موج بوجود میاورند
    نکته مهمتر اینکه ما مجبور و یا حداقل توان تحلیل همه بازار را نداریم و لازم هم نیست. همانطور که اشاره کردید میتوان دسته بندی نمود--مثلا الان دور -دور پالایشی هاست و صنعت بعدی که حتما سهمهایی در کف داره و باید بررسی بشه -
    پتروشیمی و یا نه بدلایل منطقی سیمانه و....
    و بعد در پتروشیمی باید شاراک بررسی شود و در شیمیایی شیران و...
    یعنی در هرزمان ما کافی است چند سهم را کاندید و تحلیل کنیم و دنبال یک یا دو عامل یا ترکیبی از دو عامل برویم
    با اون سری منطق که شما اجمالا اشاره کردید میشه دسته بندی کرد و کار را دنبال نمود
    انتقال اطلاعات و مفاهیم در فضای مجازی سختتره--اما مزایایی داره که من الجمله مجبور به درست و منطقی شدن میشوید
    اینجا یک مطلب باید اول تعیین گردد و ان اینکه چه بازه زمانی ما در نظر بگیریم. ولی من معتقدم بازه زمانی هر سهم با همان تحلیلها مشخص میشود که فعلا بهتر است به ان نپردازیم چو ن بحث شلوغ میشود

    هدف چیست؟
    ========

    سلام.
    خوب؟ الان نتیجه ی مطلب چه شد؟
    شما در حال حاضر دنبال «راه» هستید؟ یا دنبال «هدف»؟ یعنی دنبال ماهی هستید یا دنبال ماهیگیری هستید یا دنبال قلاب ماهیگیری سازی؟ یعنی می خواهید برویم یک نماد را بررسی کنیم؟ یا اینکه روش بررسی کردن را بررسی کنیم؟ (البته حتما منظورتان روش است نه هدف. ولی از برخی قسمت های متنتان این هم به دست می آید که دنبال گرفتن نتیجه هم هستید.)

    رشته کاری من
    ========

    اجازه بدهید یک خبر بد خدمتتان عرض کنم. رشته و گرایش کاری بنده «بررسی نموداری» و «کف یابی» است. و این جور که معلوم است شما حوزه کاری تان و حوزه فکری تان «بنیادی» است. روی همین حساب خدمتتان عرض کنم که اگر بخواهید بنیادی پیش بروید بنده نمی توانم پا به پای شما حرکت کنم. البته مختصر چیزی از بنیادی سرم می شود... ولی نه در حد حرفه ای و نه در حد بررسی کردن و استفاده از نتایج بررسی و نه در حد روش شناسی و قلاب ماهیگیری سازی...
    اگر خواستید با دید نموداری پیش برویم بنده هستم و در خدمتم. (آن هم متاسفانه فقط کف یابی... نه خرید مطمئن در میانه روند) ولی خارج از این محدوده توان همراهی ندارم.

    (تنها) دو عامل موثر در قیمت
    =================

    خوب... با این اوصاف بگذارید یک چیزی بگویم که هم نزدیک به دید شما و مطالب شما باشد و هم بتوانم آن مطلب را به اندیشه های خودم پیوند بزنم. اگر بخواهیم دو عامل -تنها و تنها دو عامل اصلی- برای رشد یا افت قیمت یک نماد را نام ببریم به اتفاق نگر همه فعالین اقتصاد می توان گفت آن دو عامل «عرضه» و «تقاضا» هستند. (خوب این را که همه می دانند ولی بگذارید پیش برویم...) اما عامل عرضه و تقاضا به چه چیزی بستگی دارد؟
    به انگیزه های درونی انسان ها: یعنی دید بنیادی و مسائل روانشناسی.

    دید بنیادی بازیگران
    ==========

    دید بنیادی با وضعیت بنیادی یک نماد متفاوت است. ممکن است وضع بنیادی یک نماد خیلی خوب باشد ولی کسی از آن خبر نداشته باشد! آیا در این صورت عرضه و تقاضا و به تبع آن رشد و افت قیمت سهام اتفاق خواهد افتاد؟ هرگز! پس ما بیشتر از اینکه دنبال وضعیت بنیادی یک نماد باشیم باید به دید بازیگران حاضر در آن نماد توجه کنیم. چه بازیگران عمده و سهامداران درصدی و صاحبان سرمایه که هنوز سهامدار نیستند و چه خرده بازیگران که با تجمع خودشان می توانند نقش بزرگ داشته باشند. با توجه به آن استدلال بسیار محکمی که خدمتتان عرض کردم ما بیشتر از اینکه به وضعیت بنیادی نمادها توجه کنیم باید به دید این بازیگران (به وضعیت یک نماد) توجه کنیم. (نمونه هم زیاد دارد که دیگر عرض نمی کنم... مثلا آکنتور که همین جور بالا می بردنش یا مثلا وبرق یا واحیا که در همین رشد اخیر بازار مدتی جا مانده بودند... و در جستار جناب شفاف سازی با ایشان در باره اش صحبت کردیم.)

    دید روانشناسی
    =========
    حالا برویم سراغ اینکه اگر دید بازیگران نسبت به آینده ی بنیادی یک نماد مثبت بود آیا حتما انگیزه ی خرید در آنها تشویق می شود؟ نه. مهمتر از دید بنیادی -و البته بزرگتر و مهمتر از آن- دید قیمتی است. یعنی اینکه من ِ بازیگر، اگر می خواهم وارد یک نماد شوم آیا به نگر من فردا قیمت آن بالا می رود یا پایین؟ این اعم از دید بنیادی من است.

    متاسفانه فرصت نشد... بعدا ادامه اش را می نویسم.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  11. #5738
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها

    هدف چیست؟
    ========

    سلام.
    خوب؟ الان نتیجه ی مطلب چه شد؟
    شما در حال حاضر دنبال «راه» هستید؟ یا دنبال «هدف»؟ یعنی دنبال ماهی هستید یا دنبال ماهیگیری هستید یا دنبال قلاب ماهیگیری سازی؟ یعنی می خواهید برویم یک نماد را بررسی کنیم؟ یا اینکه روش بررسی کردن را بررسی کنیم؟ (البته حتما منظورتان روش است نه هدف. ولی از برخی قسمت های متنتان این هم به دست می آید که دنبال گرفتن نتیجه هم هستید.)

    رشته کاری من
    ========

    اجازه بدهید یک خبر بد خدمتتان عرض کنم. رشته و گرایش کاری بنده «بررسی نموداری» و «کف یابی» است. و این جور که معلوم است شما حوزه کاری تان و حوزه فکری تان «بنیادی» است. روی همین حساب خدمتتان عرض کنم که اگر بخواهید بنیادی پیش بروید بنده نمی توانم پا به پای شما حرکت کنم. البته مختصر چیزی از بنیادی سرم می شود... ولی نه در حد حرفه ای و نه در حد بررسی کردن و استفاده از نتایج بررسی و نه در حد روش شناسی و قلاب ماهیگیری سازی...
    اگر خواستید با دید نموداری پیش برویم بنده هستم و در خدمتم. (آن هم متاسفانه فقط کف یابی... نه خرید مطمئن در میانه روند) ولی خارج از این محدوده توان همراهی ندارم.

    (تنها) دو عامل موثر در قیمت
    =================

    خوب... با این اوصاف بگذارید یک چیزی بگویم که هم نزدیک به دید شما و مطالب شما باشد و هم بتوانم آن مطلب را به اندیشه های خودم پیوند بزنم. اگر بخواهیم دو عامل -تنها و تنها دو عامل اصلی- برای رشد یا افت قیمت یک نماد را نام ببریم به اتفاق نگر همه فعالین اقتصاد می توان گفت آن دو عامل «عرضه» و «تقاضا» هستند. (خوب این را که همه می دانند ولی بگذارید پیش برویم...) اما عامل عرضه و تقاضا به چه چیزی بستگی دارد؟
    به انگیزه های درونی انسان ها: یعنی دید بنیادی و مسائل روانشناسی.

    دید بنیادی بازیگران
    ==========

    دید بنیادی با وضعیت بنیادی یک نماد متفاوت است. ممکن است وضع بنیادی یک نماد خیلی خوب باشد ولی کسی از آن خبر نداشته باشد! آیا در این صورت عرضه و تقاضا و به تبع آن رشد و افت قیمت سهام اتفاق خواهد افتاد؟ هرگز! پس ما بیشتر از اینکه دنبال وضعیت بنیادی یک نماد باشیم باید به دید بازیگران حاضر در آن نماد توجه کنیم. چه بازیگران عمده و سهامداران درصدی و صاحبان سرمایه که هنوز سهامدار نیستند و چه خرده بازیگران که با تجمع خودشان می توانند نقش بزرگ داشته باشند. با توجه به آن استدلال بسیار محکمی که خدمتتان عرض کردم ما بیشتر از اینکه به وضعیت بنیادی نمادها توجه کنیم باید به دید این بازیگران (به وضعیت یک نماد) توجه کنیم. (نمونه هم زیاد دارد که دیگر عرض نمی کنم... مثلا آکنتور که همین جور بالا می بردنش یا مثلا وبرق یا واحیا که در همین رشد اخیر بازار مدتی جا مانده بودند... و در جستار جناب شفاف سازی با ایشان در باره اش صحبت کردیم.)

    دید روانشناسی
    =========

    حالا برویم سراغ اینکه اگر دید بازیگران نسبت به آینده ی بنیادی یک نماد مثبت بود آیا حتما انگیزه ی خرید در آنها تشویق می شود؟ نه. مهمتر از دید بنیادی -و البته بزرگتر و مهمتر از آن- دید قیمتی است. یعنی اینکه من ِ بازیگر، اگر می خواهم وارد یک نماد شوم آیا به نگر من فردا قیمت آن بالا می رود یا پایین؟ این اعم از دید بنیادی من است.

    متاسفانه فرصت نشد... بعدا ادامه اش را می نویسم.
    بلی... داشتم می گفتم...
    ما باید نگاه کنیم ببینیم نگاه مردم به آینده ی قیمتی یک نماد چگونه است. اینجا روانشناسی فردی و احساسات هر فرد (و البته منطق و تفکر افراد) خیلی مهم می شود. مهمتر از بنیاد و دید بنیادی آنها. برای روشن شدن موضوع فرض کنیم یک نفر سهامی را خریده است که از دید بنیادی عالی است... یک مقدار نماد بالا می رود و بعد می ریزد... در همین ریزش قیمت سهام، دل آن بنده خدا هم حُررری می ریزد! و همین می شود که این فرد از یک خریدار/نگهدارنده و حمایت کننده ی آتی قیمت سهام تبدیل به یک فروشنده و خراب کننده ی آتی قیمت سهام تبدیل می شود. و این گونه کفه ی ترازوی عرضه و تقاضا بالا پایین می شود. منظور این بود که دید روانشناسی مهمتر از دید بنیادی است.
    ما به عنوان یک تحلیلگر و بررسی کننده باید نگاه کنیم ببینیم دید بازیگران خرد یا عمده نسبت به آینده چگونه است و دید بازیگران نسبت به آینده کمتر با بررسی بنیادی به دست می آید. (البته من نمی دانم... شاید آن گونه هم بتوان فهمید ولی گمان کنم اگر هم بشود، سخت است.)


    خلاصه می کنم... به نگر من در نمودار می توان این موضوع را یافت. (یعنی دید رواشناسی عموم بازیگران دخیل در قیمت سهام را)
    ابتدا اشاره کنم که یک سری از دوستان گرایش کاری شان این است که در میانه ی روند -وقتی روند جاپای خودش را مجکم کرده- اقدام به خرید می کنند و استدلالشان هم این است که یک موجی شکل گرفته و یک غلطکی شروع به حرکت کرده و سیلی است که به راه افتاده و اگر احیانا کسی این میان بخواهد با روند مخالفت کند احتمالا نمی تواند تاثیر گذار باشد. و نمی تواند رای عموم بازیگران بازار را عوض کند. نمی تواند در برابر این حرکت مقاومت کند. (من این را نمی پسندم به دلایلی که پیش تر گفته ام... من جمله این که شخصیتا دوست ندارم چیزی را بالا بخرم و ایده آل گرا هستم و می خواهم بهترین را داشته باشم. بهترین قیمت را. و نیز اینکه احساس می کنم در کف خرید کردن همان قدر مطمئن است که در میانه راه خرید کردن است. و نیز احتمال می دهم پیدا کردن میانه ی روند هم کار سختی است و در بسیاری از مواقع با انتهای روند اشتباه گرفته می شود!)

    کار ما پیدا کردن کف به وسیله ی نمودار است. فلسفه و استدلال ما این است که بازار به جایی می رسد که آن نماد را به اصطلاح خشک می کند. یعنی از فروشنده خالی می کند. دیگر کسانی که به اینجا رسیده اند رغبتی برای فروش سهامشان ندارند. به عبارت دیگر آنهایی که بفروش بوده اند و توانایی فروش را داشته اند تا الان سهامشان را فروخته اند و رفته اند. و همزمان با خالی شدن قدرت فروشندگان -یعنی خالی شدن انگیزه ی سهامداران برای فروش- به تدریج انگیزه ی خریداران برای خرید نسبت به انگیزه ی فروشندگان برای فروش برتری می گیرد و به آن می چربد.
    پس: اگر بتوان جایی را پیدا کرد که در آن جا فروشنده ها دیگر انگیزه ای برای فروش نداشته باشند می توان امیدوار بود که با اندک تغییر مثبتی در بخش خریداران قیمت بالا برود و سایر خریداران را با دید روانشناسی با خود همراه کند و از این طرف هم که کفه ی عرضه خالی/خشک شده است. پس آن حالت بهمنی مد نگر ما احتمالا به وجود می آید و الی آخر...
    این دید اعم از دید بنیادی است... چرا که همان گونه که گفتیم داریم در این حالت دیدگاه بنیادی/ملی/بین المللی/سفته بازی و ... است. چرا که طبق نگرش درست ِ «همه چیز در قیمت نهفته است» ما داریم دیدگاه سفته بازان و سهامداران خرد و خریداران جدید و حقوقی ها و ... را نسبت به مسائل بنیادی و غیر بنیادی به صورت خلاصه شده در رفتار قیمت مشاهده می کنیم.

    بگذریم...

    اما ما این کار را چگونه انجام می دهیم/می خواهیم انجام دهیم؟
    قدرت فروشندگان و خریداران را روی نمودار چگونه می توانیم/می خواهیم اندازه گیری کنیم؟ (همان گونه که گفتم بنده چون گرایش کاری ام کف یابی است، فلذا نمی توانم خریداران را در بررسی خودم بیاورم و پایان کار فروشنده ها برای من تنها ملاک است.)
    قدرت فروش یعنی حجم بالا و همزمان منفی خوردن.
    پس هر جا این دو عامل کم شود مطلوب ما است. البته کمی که پیش از آن یک اوج زیادی وجود داشته باشد. به این معنی که فروشنده ها در جایی از بازار قدرت را دست خود گرفته اند و بزرگترین حمله خودشان را انجام داده اند و رفته رفته از قدرت آنها کاسته شده است تا جایی که تقریبا به صفر رسیده و دیگر توان پیش بردن اهداف خود را نداشته باشند. به عبارت دیگر کسانی که قصد فروش داشته اند فروخته اند و اینک دیگر فروشنده ای وجود ندارد. یا به عبارت دیگر سهامداران انگیزه لازم برای فروش سهامشان را ندارند. (نسبت به توان خریدارها یا وجود داشتن خریدارها یا انگیزه خریدارها)
    پس تا اینجا این دو عامل یعنی سرعت افت و میزان حجم در منفی خوردن ها مهم شد. آن هم به شیوه ای که عرض کردیم. یعنی ایجاد یک حالت واگرایی.

    اما این بررسی شامل تمام عوامل دخیل در انگیزه بازیگران (خرد یا عمده) نداشت و چند عامل دیگر هم هست که بعدها باید به آن اشاره کرد... مثلا ممکن است یک نماد کاملا از فروشنده خشک شده باشد ولی یک باره دوباره فروشنده ها جان بگیرند و فعال شوند. (مثلا چطور؟ مثلا اینکه ممکن است یک خبر بد ِ جدید بیاید. یا ممکن است یک بازیگر بزرگ یکباره دیدگاهش عوض شود یا ممکن است با عبور قیمت از یک سطح نموداری/حمایتی/روانی بازیگران تهییج شوند. یا ممکن است ورود و خروج یک سری نوسان گیر باعث شود قیمت اندکی بالا برود و بعد در هنگام ریزش حالت بهمنی به خود بگیرد یا ممکن است همین جور ورود و خروج مداوم نوسانگیران کوچک (با زیان) باعث شود هیچ گاه حالت «خشک» شدن در بخش فروشنده ها ایجاد نشود. که این موارد باید جدا جدا بررسی شود.)
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. #5739
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    آموزشی
    =====

    تفاوت پیشنهاد خرید و پیشنهاد فروش در سامانه های خودکار
    =================================


    اگر دارید سامانه داد و ستدی خودکار می نویسید توجه داشته باشید: خرید می تواند در بهترین شرایط ممکن اتفاق بیافتد... یعنی باید در بهترین شرایط پیشنهاد خرید داد. ولی هنگام فروش به هیچ وجه نباید این کار را کرد... ای بسا بهترین شرایط فروش در یک نماد اصلا به وجود نیاید... آیا باید آن سهام را تا آخر عمر نگه داشت؟ نه. پس باید فروش در حالتی باشد که حتما پس از مقداری رشد از زمان خرید صورت بگیرد.
    برخی سامانه ها هستند که خود به خود همیشه حالت فروش را دارند... در اینها می توان بهترین شرایط را برای فروش هم داشت... مثال می زنم تا موضوع روشن شود: مثلا عبور از صفر برای نوسانگرهایی چون قدرت نسبی و مکدی و بختامدی... در اینها با قاطعیت می توان گفت همیشه حالت عبور از صفر وجود دارد... پس لازم نیست به دنبال راهی برای خفیف کردن پیشنهاد فروش داشته باشیم.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  13. #5740
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    نوشته ها
    379
    تشکر
    3,793
    تشکر شده 1,867 بار در 348 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    بلی... داشتم می گفتم...
    ما باید نگاه کنیم ببینیم نگاه مردم به آینده ی قیمتی یک نماد چگونه است. اینجا روانشناسی فردی و احساسات هر فرد (و البته منطق و تفکر افراد) خیلی مهم می شود. مهمتر از بنیاد و دید بنیادی آنها. برای روشن شدن موضوع فرض کنیم یک نفر سهامی را خریده است که از دید بنیادی عالی است... یک مقدار نماد بالا می رود و بعد می ریزد... در همین ریزش قیمت سهام، دل آن بنده خدا هم حُررری می ریزد! و همین می شود که این فرد از یک خریدار/نگهدارنده و حمایت کننده ی آتی قیمت سهام تبدیل به یک فروشنده و خراب کننده ی آتی قیمت سهام تبدیل می شود. و این گونه کفه ی ترازوی عرضه و تقاضا بالا پایین می شود. منظور این بود که دید روانشناسی مهمتر از دید بنیادی است.
    ما به عنوان یک تحلیلگر و بررسی کننده باید نگاه کنیم ببینیم دید بازیگران خرد یا عمده نسبت به آینده چگونه است و دید بازیگران نسبت به آینده کمتر با بررسی بنیادی به دست می آید. (البته من نمی دانم... شاید آن گونه هم بتوان فهمید ولی گمان کنم اگر هم بشود، سخت است.)


    خلاصه می کنم... به نگر من در نمودار می توان این موضوع را یافت. (یعنی دید رواشناسی عموم بازیگران دخیل در قیمت سهام را)
    ابتدا اشاره کنم که یک سری از دوستان گرایش کاری شان این است که در میانه ی روند -وقتی روند جاپای خودش را مجکم کرده- اقدام به خرید می کنند و استدلالشان هم این است که یک موجی شکل گرفته و یک غلطکی شروع به حرکت کرده و سیلی است که به راه افتاده و اگر احیانا کسی این میان بخواهد با روند مخالفت کند احتمالا نمی تواند تاثیر گذار باشد. و نمی تواند رای عموم بازیگران بازار را عوض کند. نمی تواند در برابر این حرکت مقاومت کند. (من این را نمی پسندم به دلایلی که پیش تر گفته ام... من جمله این که شخصیتا دوست ندارم چیزی را بالا بخرم و ایده آل گرا هستم و می خواهم بهترین را داشته باشم. بهترین قیمت را. و نیز اینکه احساس می کنم در کف خرید کردن همان قدر مطمئن است که در میانه راه خرید کردن است. و نیز احتمال می دهم پیدا کردن میانه ی روند هم کار سختی است و در بسیاری از مواقع با انتهای روند اشتباه گرفته می شود!)

    کار ما پیدا کردن کف به وسیله ی نمودار است. فلسفه و استدلال ما این است که بازار به جایی می رسد که آن نماد را به اصطلاح خشک می کند. یعنی از فروشنده خالی می کند. دیگر کسانی که به اینجا رسیده اند رغبتی برای فروش سهامشان ندارند. به عبارت دیگر آنهایی که بفروش بوده اند و توانایی فروش را داشته اند تا الان سهامشان را فروخته اند و رفته اند. و همزمان با خالی شدن قدرت فروشندگان -یعنی خالی شدن انگیزه ی سهامداران برای فروش- به تدریج انگیزه ی خریداران برای خرید نسبت به انگیزه ی فروشندگان برای فروش برتری می گیرد و به آن می چربد.
    پس: اگر بتوان جایی را پیدا کرد که در آن جا فروشنده ها دیگر انگیزه ای برای فروش نداشته باشند می توان امیدوار بود که با اندک تغییر مثبتی در بخش خریداران قیمت بالا برود و سایر خریداران را با دید روانشناسی با خود همراه کند و از این طرف هم که کفه ی عرضه خالی/خشک شده است. پس آن حالت بهمنی مد نگر ما احتمالا به وجود می آید و الی آخر...
    این دید اعم از دید بنیادی است... چرا که همان گونه که گفتیم داریم در این حالت دیدگاه بنیادی/ملی/بین المللی/سفته بازی و ... است. چرا که طبق نگرش درست ِ «همه چیز در قیمت نهفته است» ما داریم دیدگاه سفته بازان و سهامداران خرد و خریداران جدید و حقوقی ها و ... را نسبت به مسائل بنیادی و غیر بنیادی به صورت خلاصه شده در رفتار قیمت مشاهده می کنیم.

    بگذریم...

    اما ما این کار را چگونه انجام می دهیم/می خواهیم انجام دهیم؟
    قدرت فروشندگان و خریداران را روی نمودار چگونه می توانیم/می خواهیم اندازه گیری کنیم؟ (همان گونه که گفتم بنده چون گرایش کاری ام کف یابی است، فلذا نمی توانم خریداران را در بررسی خودم بیاورم و پایان کار فروشنده ها برای من تنها ملاک است.)
    قدرت فروش یعنی حجم بالا و همزمان منفی خوردن.
    پس هر جا این دو عامل کم شود مطلوب ما است. البته کمی که پیش از آن یک اوج زیادی وجود داشته باشد. به این معنی که فروشنده ها در جایی از بازار قدرت را دست خود گرفته اند و بزرگترین حمله خودشان را انجام داده اند و رفته رفته از قدرت آنها کاسته شده است تا جایی که تقریبا به صفر رسیده و دیگر توان پیش بردن اهداف خود را نداشته باشند. به عبارت دیگر کسانی که قصد فروش داشته اند فروخته اند و اینک دیگر فروشنده ای وجود ندارد. یا به عبارت دیگر سهامداران انگیزه لازم برای فروش سهامشان را ندارند. (نسبت به توان خریدارها یا وجود داشتن خریدارها یا انگیزه خریدارها)
    پس تا اینجا این دو عامل یعنی سرعت افت و میزان حجم در منفی خوردن ها مهم شد. آن هم به شیوه ای که عرض کردیم. یعنی ایجاد یک حالت واگرایی.

    اما این بررسی شامل تمام عوامل دخیل در انگیزه بازیگران (خرد یا عمده) نداشت و چند عامل دیگر هم هست که بعدها باید به آن اشاره کرد... مثلا ممکن است یک نماد کاملا از فروشنده خشک شده باشد ولی یک باره دوباره فروشنده ها جان بگیرند و فعال شوند. (مثلا چطور؟ مثلا اینکه ممکن است یک خبر بد ِ جدید بیاید. یا ممکن است یک بازیگر بزرگ یکباره دیدگاهش عوض شود یا ممکن است با عبور قیمت از یک سطح نموداری/حمایتی/روانی بازیگران تهییج شوند. یا ممکن است ورود و خروج یک سری نوسان گیر باعث شود قیمت اندکی بالا برود و بعد در هنگام ریزش حالت بهمنی به خود بگیرد یا ممکن است همین جور ورود و خروج مداوم نوسانگیران کوچک (با زیان) باعث شود هیچ گاه حالت «خشک» شدن در بخش فروشنده ها ایجاد نشود. که این موارد باید جدا جدا بررسی شود.)
    سلام:

    من فکر کردم شما در پست قبلی نوشتید این کار فوق العاده است. ولی حالا مینویسید خوب حالا که چه این همان عرضه و تقاضا میتواند باشد.

    شاید من نتوانستم منظورم را درست انتقال بدهم. من هم مثل نظر قبلی شما فکر میکنم میتواند کار بسیار فوق العاده ای باشد.

    من مثال هم زدم منظور این نیست که عرضه به تقاضا و یا بالعکس فایق میاید. چون این مشخص است و من انرژیمان صرف بدیهیاتی که برای همه روشن است نمیکنم.

    من دیدم اقرادی مثل شما و بعضی دیگر دوستان انچه را که می دانند در اختیار میگذارند. من هم خواستم انچه بنظر درست میدانم را ارایه دهم وهم در باره ان بحث وتبادل گردد تا به مثلا راه کار یا الگوریتمی برسیم. قصد دیگری ندارم به نظر خودم خیر است.

    در مورد موضوع:
    با مثال مشخص شد که در هر سهم بخصوص دنبال یک یا دوعامل باشیم.
    فرض کنید ثمسکن را در نظر گرفتید و دوعامل شناسایی شد و سهم بالا رفت. در پایان شما با این سهم بیشتر اشنا هستید و چم و خم کار این سهم برایتان معلوم.
    اما اگر نشد بروید ببینید اولا کجای تحلیلتان ایراد دارد و مهمتر اینکه کدام دو عامل است که سهم را تکان میدهد
    موضوعیت نوع تحلیل اینجا مطرح نیست. اینکه تکنیکال از طریق عامل شناخت کف و مثلا نمودار دیگری و یا فقط یک عامل به این نتیجه میرسد به اصل بحث کاری ندارد. موضوع مهم بجث غلیل بودن عوامل موثر در تغییر قیمت است.
    بعلاوه اینکه من معتقدم بعضی تکنیکالیستها از اطلاعات بنیادی و یا روانشناسی و غیره در تحلیل استفاده میکنند و با بنیادیها بالعکس و بقیه روانشناسان بازار و غیره
    من در این بحث کاری به این موضوعات ندارم
    در نهایت اینکه میفرمایید دنبال چی هستم شاید بدرستی راه حلی هر چند شرطی برای راهکاری که رسیدن به دو عامل را راحتترمیکند هستم. ضمن اینکه خود دوعامل بو دن و یا کم عامل بودن موضوع دستاورد عالیی است. این راهکار میتواند به همه کمک کند.
    من خودم تحلیل میکنم و برای نیاز نیست که موضوع را مطرح کردم. اینجا هم فضای مجازی است و هیچ کس هیچ اجباری به کاری ندارد.
    همین که شما یک سهم را تحلیل میکنید و میگویید خشکیده یک عامل است و مثلا در مورد ثمسکن درست است. آیا عامل دیگری هم هست؟ ان چیست که با حشک بودن در این زمان باعث حرکت شده. دقت بفرمایید نمیتواند همه پارامترهای سیاسی و بنیادی و تکنیکال و روانشناسی بازار باشد. این خود یک راهنماست برای اینکه ببینید بعد از رشد این دوعامل کدامند. اصلا من سهمهایی را پیدا کنم که این موضوع در انها صحت دارد. فعلا به انهایی که پیچیده تر هستند نمیپردازم.

  14. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید abed از ایشان تشکر کرده است:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •