کارگاه

[mhjboursy]

سلام
جالب است دیروز که سپاها را آن جور حقوقی می فروخت و قیمت را به منفی کامل برده بود امروز این جور خرید و قیمت را به مثبت کامل برد! آن کدام حقوقی بود؟ این کدام حقوقی است؟
از طرف دیگر در برخی نمادهای دیگر هم می بینیم حقوقی بدجور دارد می فروشد... نمونه ی بارزش سکرد که تقریبا تمام فروش برای حقوقی بوده و قیمت را به منفی کامل کشانده! در سشرق هم حقوقی تا جایی که توانسته فروخته! واقعا رفتار حقوقی ها در اینها جای تعجب دارد. البته همان گونه که عرض کردم در سمت مقابل هم حقیقی خاصی ورود نکرده که بگوییم گاوبندی کرده اند.

[mhjboursy]

همین جوری
=======

همان گونه که می دانید متاسفانه من به خاطر اینکه صبح تا شب پشت رایانه می نشینم روحیاتم دستخوش تغییرات و تحولاتی شده... معمولا همیشه اعصاب خرد (نه به معنی عصبانی، بلکه اعصاب خرد شده و گیج) و دمغ و کسل زندگی می کنم... ولی گاهی که سر حال می شوم واقعا حال می کنم و قشنگ می نشینم کار می کنم... این گاهی هم گمان کنم ماهی سه چهار روز باشد... و الان گمان کنم دوباره از فاز خستگی و اعصاب خردی دارم می روم در فاز کار و تلاش...
بروم ببینم کاری که اخیرا داشتیم می کردیم چه شد...

[mhjboursy]

از کجا معلوم می شود کجا حجم بالا می خواهیم و کجا برعکسش حجم پایین؟ طبق صحبت های انجام گرفته جایی که بازار به قدرت دست یک طرف است (قدرت را ما اینجا از روی نمودار قیمت متوجه می شویم) در این جاها ما برای برگشت به زور زیاد و حجم زیاد نیاز داریم. یعنی جایی که انتظار الگوی وی هست. ولی در جایی که منتظر الگوی یو هستیم باید منتظر کاهش حجم به کمترین میزان و ایجاد کف فنجان باشیم. به عبارت دیگر شیب نمودار قیمت را به نحوی از انحاء و به شیوه ی بیان شده باید مربوط کنیم به میزان حجم.
یک سری خرده کاری این وسط می ماند مانند دوره های نسبت سنجی برای اندازه ی حجم و تشخیص الگوی قیمت و البته روش سنجش... که اگر شد بعدا به آن می پردازیم... اما اگر کسی می خواهد این موارد را پی گیری کند بگویم که لازم به مسائل خاصی نیست... همین که بدانیم روش ما چیست و داریم چه کار می کنیم کافی است... ما داریم از سمت فلسفه به سمت مشاهدات عینی می رویم و از آنجا هم به برنامه نویسی. (پس هر که همین جوری شروع کند به برنامه نویسی خر است!) الان در این مرحله تقریبا می شود گفت بخش فلسفی تمام شد و قالب های کلی فعالیت مشاهده و برنامه نویسی هم درآمد... کاری که باید بکنیم این است که ببینیم این موارد منطقی و فلسفی و نظریه ها در کجاها و چگونه به وجود می آیند و آن مشاهدات را با فلسفه و برنامه ای که قرار است بنویسیم هماهنگ و منطبق کنیم. به این شکل که مثلا ببینیم آن حجم پایین واقعا به عدد چند بوده و نسبت به چه چیزی کم بوده و چه دوره ای برای سنجش مناسب این اندازه گیری شده و چه روش سنجشی مناسب بوده و ... در انتها هم که همین ها را اگر مرتب کنیم خود به خود می شود برنامه...

خوب...
خیلی تند برویم سراغ اصل مطلب...
پرسش اینها بود: نسبت به چه؟ چقدر؟ چگونه بسنجیم؟ بخش فلسفی/نگری را چگونه بیاوریم روی کار و پیاده سازی اش کنیم؟

بد نیست ابزار اولیه ما مکدی باشد. مکدی سرعت سنج خوبی است. یا حالا اگر نخواستیم از مکدی استفاده کنیم می توانیم از نرخ تغییرات (Rate Of Changes) استفاده کنیم که این هم در آمی بروکر هست. البته اگر 5 روز نرمش کنیم نتیجه بهتر هم می شود. تقریبا می شود از هر ابزاری استفاده کرد... مهم این است که بدانیم چه می خواهیم. و چگونه قرار است از آن استفاده کنیم... به عنوان مثال همین جوری نمی شود از مکدی استفاده کرد. چون درصدی نیست. نوسان گر درصدی نیست. نرخ تغییرات خوب است ولی کف و سقف (صفر و صد درصد) ندارد. بختامدی و قدرت نسبی خوب هستند ولی هم نرم نیستند و هم از دید فلسفی نسبتی که به ما ارائه می کنند سخت است تفسیرش... به هر حال... یک ابزار انتخاب می کنیم.

موضوع بعدی این است که طرف دوم سنجشمان چه باشد. اگر در یک کفه حجم روزانه یا قیمت روزانه را می گذاریم در کفه ی دیگر چه بگذاریم؟ خوب در کفه ی دیگر هم باز باید یک چیزی بگذاریم از جنس همین کفه! طبیعی است! فقط می ماند اینکه کجا را بگیریم. میانگین کل یک گزینه ی خوبی است. میانگین متحرک هم گزینه ی خوبی است. فلان روز قبل هم گزینه ی بدی نیست. ولی نه... بد است. چون یک روز بالا می شود و چند روز پایین. امروز که متغیر اصلی است. اگر فلان روز قبل هم متغیر و مجهول باشد (به خاطر نوسان های معمول روزانه) دیگر می شود نور علی نور و عملا خروجی نداریم... پس حتی اگر خواستیم این گونه بسنجیم بد نیست هر دو را یعنی هم امروز را و هم فلان روز پیش را میانگین گیری کنیم.

موضوع بعدی:
حجم چه زمانی بالا است؟
آقا جان ما چه زمانی در یک نماد به یک حجم خاص که رسیدیم می گوییم این حجم بالا است؟ همین اکنون تصور کنید که یک نمادی یک حجمی خورد که شما تعجب کردید.... آن حجم چقدر بوده؟ نسبت به چه چیزی گفتید که آن حجم بالا بوده؟ با میانگین 5 روز اخیر سنجیده اید؟ با میانگین 300 روز اخیر سنجیده اید؟ نسبت به بیشترین حالت 100 روز اخیر سنجیده اید؟ نسبت به کل داد و ستدهایی که در آن نماد به خاطر دارید سنجیده اید؟ خوب... بگذارید بررسی کنیم....
اول اینکه بیشترین میزان ِ کل داد و ستدها ملاک نیست! چرا؟ چون 1- برخی نمادها که تازه عرضه اولیه شده اند اصلا مورد بحث ما قرار نمی گیرند. ما دست کم نیاز داریم چند ده روز سابقه داد و ستدی از آن نماد در خاطر داشته باشیم تا بگوییم حجم بالا بوده یا پایین. ولی اگر ملاک «تمام داد و ستدها» باشد این خصوصیت را ندارد. و نیز اینکه 2- در نمادهایی که سابقه زیادی دارند، این حالت (الگوی یو - وی) چندین و چند بار اتفاق افتاده! اگر یک بار یک حجم بالایی خورده باشد طبیعی است که هیچ حجم دیگری تا سالیان سال نمی تواند برای ما «بالا» باشد. این از این.
اما میانگین گیری چطور؟ آیا اگر امروز یک حجمی بخورد که به نگر من بالا باشد من آن را با میانگین چند روز اخیر سنجیده ام؟ آیا درست است این کار را بکنم؟ خوب... این هم باز یک نقطه ضعف دارد. فرض بفرمایید این نماد در چند روز اخیر کلا کم داد و ستد بوده. حالا اگر یک روز معمولی داشته باشد ما آن را «حجم بالا» تصور می کنیم.
آیا باید نسبت به ابعاد شرکت بررسی کرد؟ مثلا اگر نیم درصد از یک شرکت در یک روز داد و ستد شود ما آن را حجم بالا بخوانیم!؟ خوب... این بله... درست است... ولی باز دوتا مزاحم دارد: 1- در نمودارهایی که ما داریم اطلاعاتی در این خصوص نیامده. پس این کار را خودکار نمی توان انجام داد. (یعنی سخت است و باید بنشینیم برایش برنامه نویسی کنیم.) و نیز اینکه 2- این موضوع به شناوری (شناوری پنهان و آسکار) آن نماد و سیاست بازیگران آن (و احیانا چند چیز دیگر) بستگی دارد. در بازار به وفور می بینیم که برخی نمادها 0.001 درصد داد و ستد از کل شرکت هم برایشان در یک روز به عنوان «حجم بالا» تلقی می شود و در برخی نمادها می بینیم که بالای 2 درصد هم اگر در روز داد و ستد شوند ما آن حجم را یک حجم معمولی می گیریم! با مشخص شدن این موضوع ها می بینیم که عملا ما هنگام بررسی حجم روزانه نسبت به ابعاد شرکت باز داریم به سابقه (و نمودار و خاطره) رجوع می کنیم!
شاید بد نباشد سنجش را در بازه ی زمانی یکی دو سال اخیر انجام دهیم. آیا ما در عمل وقتی یک حجم می بینیم که بالا بوده آن را با عملکرد یکی دو سال اخیر می سنجیم؟ بله... گمان کنم همین کار را می کنیم. این سنجش نسبت به بالاترین است یا نسبت به میانگین؟ خوب... چه بگویم... هر جفتش شاید...یک وقتی هست که حجم از بیشترین میزان 1 سال اخیر (معادل 200 میله) بیشتر شده... در این حالت من به وضوح می گویم حجم بالایی خورده... یک وقت هم هست که نسبت به بیشترین میزان 1 سال اخیر، حجم، کمتر است.... ولی باز من می گویم حجم بالا بوده... مثلا در چه حال؟ مثال این گونه که در چند روز اخیر 5 برابر میانگین چند ماه اخیر حجم داشته باشیم.
بگذارید روی شکل نشان دهم چه جور حجم هایی به دید من بالا است:

http://i67.tinypic.com/jruwz4.jpg


نکته ی دیگر اینکه حجم بهتر است یا جریان نقدی؟ جریان نقدی به دید من بهتر است... جریان نقدی در کل بهتر است... مگر در جاهایی که نمی خواهیم سابقه و تغییرات قیمت روی کار ما در حجم تاثیر بگذارد. جریان نقدی (که همان ضرب حجم در قیمت باشد) به ما بهتر می گوید کجا چقدر قدرت وارد شده است... فرض بفرمایید یک نمادی امروز 1 میلیون حجم خورد... چهل روز بعد پس از رشدی 100 درصدی دوباره 1 میلیون حجم خورد... آیا این دو تا حجم یکی هستند؟ آیا به یک اندازه باید برای ما ارزش داشته باشند و سنجیده شوند؟ طبیعتا خیر! وقتی ما می خواهیم بسنجیم باید جریان نقدی را بسنجیم چون قدرت واقعی را آن نشان می دهد.

این هم کدهای مشخص کردن حجم های بالا مخصوص آمی بروکر که با توجه به همین صحبت های اخیر اکنون نوشتم:
http://i63.tinypic.com/287f95h.jpg


باقی نوشته را برویم در ارسال بعد که زیاد طولانی نشود.

[mhjboursy]

آن میزان 200 میله ای (که می شود برابر یک سال) را گمان می کنم خیلی خوب انتخاب کرده ام... ولی آن میزان سه برابری و آن سنجش 100 میله ای شاید جای کار داشته باشند. شاید...
این گونه هم می توان نوشت:


http://i64.tinypic.com/eqsg28.jpg


خلاصه اینکه کار زیاد می شود کرد... مهم این است که ما دقیقا بدانیم چه می خواهیم و فلسفه ای که پشت کارمان بوده را فراموش نکنیم... (به عنوان مثال از همان ابتدا باید دقیقا بدانیم چه پیشنهادهایی را می خواهیم... چه قدر سود و چه بازه ی زمانی را در هر پیشنهاد می خواهیم؟ آیا می خواهیم هر بیست روز یک بار روی هر نمادی پیشنهاد خرید داشته باشیم؟ یا اینکه در سرتاسر نماد تنها یک پیشنهاد داشته باشیم؟ آیا دنبال سودهای زیاد و پر خطر هستیم یا کم و کم خطر؟ و ... اینها چیزهایی است که باید از پیش برای خودمان مشخص کرده باشیم و بدانیم وقتی اینجا آمده ایم می خواهیم دقیقا چه کاری انجام دهیم...)

[mhjboursy]

کوتاه مدت کار کردن
==========

یکی دیگر از فواید کوتاه مدت کار کردن این است که زیاد نوع داده ها برای بررسی هایت مهم نیست!
یعنی فرق نمی کند داده ها را از نوآوران گرفته باشی یا از tsetmc یا از هر جا... وقتی کوتاه مدت کار کنی وابستگی به صحت این جور داده ها کم می شود چون عملا وابستگی به سابقه ی بلند مدت کم می شود.

[mhjboursy]

پیرو مطالبی که داشتیم دنبال می کردیم...
خوب... این از سیاهمان... حالا می خواهیم یک مقدار روی سپیدمان هم کار کنیم و در آخر برگردیم و یک مقدار این دو را با هم ترکیب کنیم و یک خاکستری به وجود بیاوریم...

سپید اینجا یعنی بی حجمی یا کم حجمی.
گمان کنم این کم حجمی یک مقدار راحت تر باشد کارش. به خصوص اینکه یک مقدار روی حجم بالا کار هم کرده ایم.
پرسش: من در چه زمانی می گویم که در فلان نماد وضعیت خشک شدن به وجود آمده؟ یعنی چه حجمی را من کم می دانم؟ آیا یک دوره خشکسالی باید داشته باشیم که من بگویم خشک شده؟ یا همین امروز مثلا اگر حجم از دو میلیون به دو هزار تا رسید من می توانم بگویم حالت خشک شدن به وجود آمده است؟ چه میزان باید حجم کم باشد؟ ابزار سنجش چه باشد؟
برای پاسخ دادن به این پرسش ها باید چه کرد؟ خیلی ساده است! همان گونه که در بخش پیش گفتیم باید یک نمودار برداشت گذاشت جلو و از روی آن صحبت کرد... (در حال حاضر خفناور جلوی من است... بهترین نمودار دنیا هم مربوط به خگستر و دی است! بهترین مکان برای اجرای ایده ها و طرح های اولیه (پایلوت) هستند این دو تا.)

یک موضوعی که اینجا می تواند کمکمان کند این است که پیشتر گفته بودیم حجم یعنی گاز. (گاز ماشین در برابر ترمز) به عبارت دیگر می توان این طور تفسیر کرد که حجم یعنی روند. پس حجم یابی ما می تواند در بازه های روند ما وجود داشته باشد. در همان الگوهای وی و یویی که گفتیم این گونه حجم را پی گیری می کنیم که یک جا حجم بالا رفته و بعد پایین آمده. (مخلص کلام اینکه ما ببینیم روندهای چند روزه را می خواهیم دنبال کنیم و متناسب با همان دوره تنظیماتمان را تعیین کنیم.)

یک موضوع هم که باید اینجا به آن توجه کرد این است که در ایران به خاطر نبود عمل short/cover در هنگام افت قیمت حجم (و مقداری قیمت) درست عمل نمی کند. درست که... نه... ولی مانند رشد عمل نمی کند. مانند زمان رشد دقیق عمل نمی کند. پس بررسی روندهای افزایشی و بعد تعمیم دادن آنها به روندهای کاهشی دردی از ما دوا نمی کند. (این موضوع یکی دوجای دیگر هم در همین مبحث احتمالا به درد ما خواهد خورد و باید روی آن بیاندیشیم که به موقع خدمتتان عرض خواهم کرد.)

موضوع دیگر اینکه آیا پیش از افت حجم بهتر است که حجم افزایش پیدا کرده باشد؟ یا افت حجم بهتر است پس از یک افت دیگر باشد؟

و موضوع نهایی و اصلی که همیشه به آن اشاره داریم هم این است که بهترین کار این است که به نمودار نگاه کنیم! به نمودار نگاه کنیم و جاهایی که می خواهیم به صورت خودکار برنامه برای ما شناسایی کند را به صورت دستی روی نمودارهایمان مشخص کنیم (مثلا رنگی کنیم یا دورش دایره بکشیم...)

ادامه در ارسال بعدی.

[mhjboursy]

http://i65.tinypic.com/35d2hxk.jpg


البته زیاد رضایت ندارم از این تصویر و از این ایده و عملکرد...
دیگر توضیح اضافه نمی دهم. به هر حال هر کسی خودش بهتر می داند کجا را انتخاب کند. (دوست دارد انتخاب کند.)

از تصویر بالا مشخص می شود که دست کم باید بازه ی سنجش 100 روزه باشد.
شاید یک مدل پیشنهاد این باشد:
امروز حسابی حجم کمتر از میانگین 5 روزه باشد باشد و این 5 روز از 20 روز اخیر وضع بدتر باشد و 20 روز هم از 100 روز و 100 روز هم از 200 روز و 300 روز.

[mhjboursy]

http://i64.tinypic.com/2u43nf6.jpg


این هم برنامه اش است که نیاز به فکر و کار (تغییر) دارد... شاید باید با آن حجم بالا ترکیب شود. (مثلا اول یکی بیاید و بعد دیگری)

[mhjboursy]

جو بازار
=====

سلام
ستران را خوب خریدند امروز.
من فردا می خواهم از این نماد خرید کنم. (شروع به خرید)
در خیلی از نمادهای سیمانی همچنان حقوقی در حال فروش است که خیلی جای تعجب دارد.

با صحبت های آقای وزیر اقتصاد هم امروز کالا4 حدود 5 درصد مثبت شد.
یک زمانی من از اینها خیلی صحبت کردم در این جستار... (یعنی از بورس و فرابورس و انرژی و کالا) نمی دانم کسی استفاده کرد یا نه؟ خودم که استفاده نکردم.

طبق معمول در فراورده های نفتی حقیقی گنده می فروشد و حقوقی می خرد.

[mhjboursy]

اینجا یادداشت کنم شاید به درد کسی خورد. همان برنامه را که در بالا نوشتم روی 150 تا از شرکت ها نگاه کردم (حدودا) نسبتش 63 درصد درست و 15 درصد نادرست و باقی معمولی بود. منظور از درست این است که تا حدود 1 سال نگهداری سود خوبی بدهد و منظور از بد این است که در این مدت سود خوبی که ندهد هیچ زیان بدی هم بدهد. و معمولی هم که یعنی هیچ که هیچ.
این برای آن برنامه حجم پایین بود.
که البته یک جورهایی کلا با راهبرد من (کوتاه مدت) فرق دارد... و البته نیاز به کار هم دارد. مثلا همان بازه ی سنجش 100 روزه (نه وقتی که به عنوان مقیاس سنجش در نگر گرفته می شود، بلکه زمانی که به عنوان متغیر اصلی به کار می رود که با یک چیز دیگر سنجیده شود) باید حتما تغییر کند! باید کم شود.
در ثانی باید یک عامل دیگر به سنجش هایمان اضافه کنیم که زمانی که حجم کم شد با یک عامل دیگر خرید انجام گیرد.
یکی دو تا چیز دیگر هم بود... ولی در کل با همین هم این نسبت خیلی خوب است... (65 به 15 را می گویم) و اگر کسی خواست می تواند از همین استفاده کند.