سلام؛
ببینید موضوعی که در ارسال گذشته مطرح کردم در همین خصوص بود.
شما به این جمله تان دقت بفرمایید:
این جمله نشان از این دارد که شما به صورت پیش فرض این باور را دارید که خرید در کف «اطمینان» کمتری دارد و خرید در بالا اطمینان بیشتری دارد...من ترجیج میدم تو سهمی وارد بشم که با یک رشد شارپ 20درصدی بره بالا و سهم نتونه اصلاح کنه
یا در جای دیگر در فرمایش شما بود که «نسبت پاداش به خطرخیلی مناسب باشد»
بلی...
این حرفهایی است که در کتاب ها خیلی از عزیزان می گویند و خیلی از نمودارکارها به آن عقیده دارند...
ولی من از شما می خواهم که خودتان به شخصه این تحقیق را انجام دهید و صرفا به صحبت های دیگران بسنده نکنید.
آیا تا به حال شده یک بار، فقط یک بار، این نسبت ها را خودتان بنشینید و اندازه گیری کنید؟ یعنی ببینید که آقا در صد مورد بررسی که من در نمودارهایم دارم و روی آنها پیشنهادهایی بر اساس راهبرد ِ بالا بخر داده ام چند تایشان درست بوده؟ واقعا چند تایشان درست بوده؟ آیا این قدر هست که من بتوانم بگویم «سهم نتونه اصلاح کنه»؟ آیا واقعا این قدر هست که من بتوانم بگویم نسبت پاداش به خطرش خوب است؟
اگر این کار را کرده اید یک بار هم روی راهبرد خرید در کف این آزمایش را انجام دهید و ببینید انصافا نسبت پاداش به خطر ِ کدام بهتر است و درصد اطمینان کدام انصافا بیشتر است.
پی نوشت:
1- ببینید... من اصراری در تغییر راهبرد داد و ستدی شما ندارم و اگر هم دارم خدمتتان این مطالب را عرض می کنم برای این است که دوست دارم دوستان را در نتایجی که به آنها رسیده ام سهیم کنم. و خدا می داند که این عقیده قلبی من است و خدای ناکرده قصد فریبکاری و یا لج بازی های احمقانه و امثالهم را ندارم.
2- اگر شما یا سایر دوستان خواستید آزمایش انجام دهید حتما در زمان حال این کار را انجام دهید نه در زمان گذشته. مثلا بفرمایید همین الان کدام نمادها اطمینان فوق العاده ای برای بالا رفتن و نریختنشان وجود دارد.
3- خرید در کف انصافا خیلی عالی است... من هر چقدر از محاسنش می گویم باز می بینم کم است... در این حالت شما به حالتی نزدیک می شوید که نسبت پاداش به خطر تقریبا به سمت بی نهایت میل می کند! یعنی تقریبا صفر شدن خطر. یعنی میل به حالت آرمانی! اصلا یک وضعی! برای اینکه دوستان یک مقدار باورشان بشود که همچین حالتی هم ممکن است وجود داشته باشد توجه دوستان را به خرید و فروش های خودم که در همین جستار درج شده جلب می کنم... دوستان بارها و بارها دیده اند که من هنگامی که پس از خرید در یک نمادی آستانه زیانم خورده و از آن نماد خارج شده ام ولی با چه مقدار زیان (خطر-Risk) ؟ جالب است... بدون زیان! (حتی در مواردی با سودی یکی دو درصدی علاوه بر آن 1.5 درصد کارمزد که البته با زیان جزئی در برخی موارد، در حد همان یکی دو درصد، در کل با هم صاف می شوند... یعنی برای من خیلی خیلی واضح و مشخص است که آینده ای عالی و آرمانی برای این گونه از راهبرد خرید و فروش وجود دارد... و دارم آن را با چشمان خودم می بینم و دور هم نیست... خوب یک بازرگان دیگر از خدا چه می خواهد؟ حتی این روش اگر خواب پول هم داشته باشد، هزارتا دردسر دیگر هم داشته باشد، همین که نسبت خطر به پاداشش به سمت صفر میل می کند باید کلاهش را هم بیاندازد هوا... (البته ناگفته نماند که در برخی جاها به راهبرد خودم پای بند نبودم و دقیقا همان جاها هم زیان بدی بهم وارد شد... مثال بارزش هم در خگستر... در چندین و چند مورد بنده خگستر را طبق راهبرد داد و ستدی ام در کف خرید کردم و با آستانه زیان ردش کردم رفت و نه سودی از آن بردم و نه زیانی... ولی یک بار همین خگستر را به هوای اینکه دارد رشد می کند خریدم و با زیان فروختم... منظور اینکه قصور از من و دچار شدنم به احساساتم بوده نه از راهبرد داد و ستدی. یا روش خرید در کف. باز هم البته این راهبرد داد و ستدی بنده هم کامل نیست ولی می توانم ببینم که آینده دارد.)