صفحه 576 از 600 نخست ... 76476526566573574575576577578579586 ... آخرین
نمایش نتایج: از 5,751 به 5,760 از 5991

موضوع: کارگاه

  1. #5751
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    آدم باید در بورس تیز باشد.

    یعنی باید موقعیت های خرید را به سرعت بفهمد و درک کند و اقدام کند. موقعیت های خرید بسیار محتمل را.
    و از آن طرف هم باید شامه اش تیز باشد تا به محض رویت زمان درست فروش (بدون احساسات) اقدام به فروش کند.


    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  2. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #5752
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    در پی نوشته ی بالا...
    یک روز تعلل مساوی است با یک روز زیان! یا یک روز کاهش سود!
    (البته اگر راهبرد داد و ستدی ات درست باشد. وگرنه راهبرد که درست نباشد تاخیر و تیز بودن و این جور حرف ها معنی ندارد... اصلا در آن حالت اصل کار خراب است و باید رفت از ابتدا و به صورت ریشه ای کار را درست کرد.)

    البته سرعت بالا نباید کیفیت کار را پایین آورد!
    به عبارت دیگر باید تصمیمات بسیار محتمل و قاطع و سریع باشد. هم تند باشد و هم بهترین تصمیم آدم باشد. یعنی تصمیمی باشد که اگر آدم سه سال هم می نشست و فکر می کرد همان تصمیم را می گرفت.

    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  4. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #5753
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    داشتن هر راهبردی (هر چند ضعیف) بهتر از بی راهبرد بودن است. (حتی اگر راهبرد ما تقلید از روی دست فلانی باشد. که فلانی هم خودش آدم قوی ای نباشد.)

    بازار بورس کوچکترین عدول از قوانین راهبرد شخص را به بی رحمی با زیان رساندن به او جبران می کند.

    پس اگر خسته ای، بی حوصله ای، زیادی سرخوشی، می ترسی و یا به عبارتی دچار احساسات شده ای، بهترین کار این است که مدتی بازار را کنار بگذاری... یعنی تمام داد و ستدهای باز را ببندید (سهام را بفروشید) و چیزی هم نخرید... تا احساسات برطرف شود.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #5754
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    در ادامه نوشته های صفحه ی گذشته...
    دوستانی که مانند من برقی هستند می دانند که یک مبحثی داریم به نام لاپلاس و فوریه... خلاصه اش می کنم... این گونه است که مسئله ی لاینحل یا دشوار را می توانیم ببریم در یک فضای دیگر، آنجا به روش خود آن فضا، قضایا را حل کنیم، سپس پاسخ را دوباره برگردانیم به فضای معمولی که می شناسیم...
    در حقیقت می شود یک جور دیگر قضایا را دیدن... یعنی همان پاک کردن و تغییر صورت مسئله.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #5755
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    نوشته ها
    371
    تشکر
    3,773
    تشکر شده 1,845 بار در 342 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    سلام و عرض ادب.
    بابت دیر پاسخ دادن عذرخواهی می کنم. به دلیل این است که این روزها حال و هوای خوشی ندارم. و دفعه ی پیش هم که پاسخ دادم یک مقدار این حال را داشتم و همین باعث شد یک مقدار درهم برهم صحبت کنم.
    ========================
    عرضم خدمت شما که... باز هم بگذارید خدمتتان انتقاد کنم که نوع نوشتارتان به گونه ای است که به خوبی نمی توانم پس از خواندن متنتان متوجه منظورتان بشوم. به صورت کامل. معذرت می خواهم به خاطر انتقادهای پشت سر و مکررم ولی واقعا متوجه نمی شوم... البته همان گونه که گفتم امکان دارد مشکل از سمت خودم باشد... و به نگارش متن شما مربوط نباشد... ولی به هر حال... من دقیق متوجه نمی شوم...

    به عنوان مثال این دو سه خط را نگاه کنید:


    درست متوجه نمی شوم که شما به این اعتقاد دارید که باید تکنیکالیست ها.... یا خبر دارید که برخی از تکنیکالیست ها...
    البته گفتید این موضوع خارج بحث است و مهم نیست... پس هیچ...

    یا این جمله:


    من سه چهار بار این خط بالا را خواندم ولی نمی فهمم منظور شما چیست.
    اگر «هستم» آخر جمله را «است» بگیرم هم باز یک مقدار فهمش برایم مشکل است:
    راه حلی برای راهکاری برای رسیدن به عاملی که راحت تر می کند؟
    چه چیزی را راحت می کند؟ بررسی و راهکار را؟ منظور از راهکار راهبرد است یعنی راهکار خرید و فروش سهام؟
    سخت شد...
    مخم نمی کشد...

    ...
    در مورد کلیت موضوع هم الان من متوجه نشدم که آیا شما حرفتان این است که 1- فقط می خواهید به کم کردن و قلیل بودن عوامل بررسی اشاره کنید؟ یا اینکه 2- می خواهید عوامل را شناسایی کنید/کنیم؟ یا اینکه 3- یا این عوامل را می دانید و می خواهید آموزش دهید؟

    باز هم عذر خواهی می کنم...
    ========================
    موضوع عرضه و تقاضا سرآغاز بود...
    من عادت دارم (به خاطر پشتوانه فلسفی ای که دارم) همه چیز را به صورت ریشه ای بررسی می کنم... در اینجا هم اشاره کردن به بحث عرضه و تقاضا به عنوان شروع کار بود. و به عنوان یادآوری و ساختن پایه مبحث اصلی... که در نهایت اینکه برسانیمش به جایی که می خواهیم...
    چون ما هر جا کار کنیم و به هر شیوه ای که بررسی کنیم باید دقیقا بدانیم که ربط کار ما به بحث عرضه و تقاضا و در نهایت ربط راهبردها و الگوریتم ها و برنامه های ما به «قیمت» چگونه است؟ چگونه قرار است تحلیل ما روی پی بر ای منتج به تحلیل قیمتی آینده سهام شود؟ چگونه قرار است یک افزایش سرمایه روی قیمت سهام تاثیر بگذارد؟ در حقیقت روی عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان (و افعالشان) تاثیر بگذارد.
    بیشتر از این نمی نویسم در این خصوص... چون خیلی ادامه دار می شود... ولی همین بس که بررسی ریشه ای بهترین کار است... مثلا در همین بحث افزایش سرمایه که مدت ها مورد توجه و اقبال بازار بود... ممکن بود یک نفر صرفا با همین بررسی مدتی پول در بیارود و پس از مدتی که بازار رنگش عوض شد و از افزایش سرمایه متنفر شد تمام پولی را که در آورده به باد دهد... ولی در صورتی که این موضوع را به صورت ریشه ای و از ب بسم الله بررسی کرده بود و نحوه تاثیر افزایش سرمایه روی عرضه کنندگان و تقاضا کنندگان بررسی می کرد می توانست به موقع از این بررسی سود کسب کند و به موقع از زیان این بررسی در امان باشد...
    =======================
    در خصوص اینکه فرمودید که برای خیر و برای کمک تشریف آورده اید و هدفتان ارائه ی آنچه درست می دانید بوده است... واقعا و از صمیم دل از شما متشکرم و امیدوارم خداوند عوض خیرتان بدهد.
    اینکه فرمودید باید خودمان را به دو عامل محدود کنیم هم یادم می ماند و بابت این نکته هم از شما تشکر می کنم.
    =======================


    این جمله فوق العاده عالی است...
    ولی پاسخ درستی برای این پرسش ندارم. شما اگر دارید بفرمایید.
    طبیعتا باید پاسخ این باشد که پس از افت ِ شمار عرضه کنندگان و قدرت عرضه کنندگان طبیعتا باید (به عنوان عامل دوم) منتظر قدرت و شمار تقاضا کنندگان گشت! یعنی حجم. ولی در عمل می بینم که... نه... مشکل وجود دارد...
    حالا اکنون توان اندیشیدن زیادی ندارم... اگر بعدا/بعدها سر حال آمدم و توانستم یک مقدار بیشتر در این خصوص خواهم نوشت.
    یا علی
    سلام -با تشکر از پستها و تحلیل شما و
    با عرض پوزش از تاخیر بوجود امده.
    امیدوارم نوشته هایم باعث اذیت نشود و سعی میکنم مفهومم را ساده و بدون ایراد ارایه دهم
    اول که من راهکاری که اشاره شد را نمیدانم و دنبال ان هستم
    دوم منظورم از راهکار این است : روشی برای رسیدن به دوعامل برای هر سهم است. الان نمیدانم که ممکن است برای یک گروه سهم ها با مشخصات شبیه به هم میتوان یک راهکار ارایه داد یا خیر
    پس فعلا من در ابتدای راه هستم. برای همین از مثال شروع کردم
    من نمیدانم غامل دوم ثمسکن جیست ولی حدث میزنم حجم روزانه باشد. دلایل: (روانشناسی خرید) همانطور که شما هم در مورد خروج فروشنده ها اشاره کردید و چقدر طول میکشد سهم از قروشنده خالی گردد. میتوان گفت که خریدارانی که شروع به خرید میکنندنیز زمان برای خرید میخواهند. اگر فرض کنیم بنا یه بنیه خوب سهم پتانسیل رشد تا Xرا دارد انها احتمالا میخواهند مثلازیر 3/4X فروش بزنند و خارج باشند. ضمنا سعی میکنند بخاطر اینکه در قیمت خوبی بخرند خرید ها را طی چندین روز بزنند که البته از چشم بقیه اهالی بازار دور نمیماندوکم کم تبدیل به رشد سریع میشود.
    تا اینجای کار همه چیز مشخص است. فرض کنید تحلیل فوق درست است و حجم عامل دوم است.
    نکته مهمتر اینجا چگونگی رسیدن به عامل فوق است. چگونه بقیه عوامل کاندید شده را شناسایی و بعدرد کرده اید و فقط عامل حجم را انتخاب کرده اید؟ عوامل کاندید شده نیز بسیار مخدود باید یاشند
    شاید تکرار اینکار برای چند سهم چگونگی انتخاب تک عامل اثر گذار را نشان دهد ودر نهایت تحلیل ساده تر شود
    برای سادگی فرض کنید فقط یک عامل دیگر وجود داشته . انهم حقوقی سهم است.عامل: هر موقع حقوقی اراده کند سهم حرکت میکند. برای سادگی فرض میکنیم چگونگی شناسایی عامل مطرح نیست. اما چرا این عامل انتخاب نشده؟ حداقل یک مقایسه بین حجم و حقوقی صورت گرفته و حجم انتخاب شده. ملاک مقایسه چیست؟


    من نمیدانم ولی ممکن است تکرار این موضوع منجر به راهکاری برای اتنخاب درست عوامل برای هر سهم .بعد دستور معامله گردد

    مسلما باید بیشتر روش کار منم فعلا مسیله هنوز فرم OPEN دارد و فکر من بیشتر الان قد نمیدهد شاید بعدها بیشتر بتوانم تحلیل کنم

  10. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید abed از ایشان تشکر کرده است:


  11. #5756
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط abed نمایش پست ها
    سلام -با تشکر از پستها و تحلیل شما و
    با عرض پوزش از تاخیر بوجود امده.
    امیدوارم نوشته هایم باعث اذیت نشود و سعی میکنم مفهومم را ساده و بدون ایراد ارایه دهم
    اول که من راهکاری که اشاره شد را نمیدانم و دنبال ان هستم
    دوم منظورم از راهکار این است : روشی برای رسیدن به دوعامل برای هر سهم است. الان نمیدانم که ممکن است برای یک گروه سهم ها با مشخصات شبیه به هم میتوان یک راهکار ارایه داد یا خیر
    پس فعلا من در ابتدای راه هستم. برای همین از مثال شروع کردم
    من نمیدانم غامل دوم ثمسکن جیست ولی حدث میزنم حجم روزانه باشد.
    دلایل: (روانشناسی خرید) همانطور که شما هم در مورد خروج فروشنده ها اشاره کردید و چقدر طول میکشد سهم از قروشنده خالی گردد. میتوان گفت که خریدارانی که شروع به خرید میکنندنیز زمان برای خرید میخواهند. اگر فرض کنیم بنا یه بنیه خوب سهم پتانسیل رشد تا Xرا دارد انها احتمالا میخواهند مثلازیر 3/4X فروش بزنند و خارج باشند. ضمنا سعی میکنند بخاطر اینکه در قیمت خوبی بخرند خرید ها را طی چندین روز بزنند که البته از چشم بقیه اهالی بازار دور نمیماند و کم کم تبدیل به رشد سریع میشود.
    تا اینجای کار همه چیز مشخص است. فرض کنید تحلیل فوق درست است و حجم عامل دوم است.
    نکته مهمتر اینجا چگونگی رسیدن به عامل فوق است. چگونه بقیه عوامل کاندید شده را شناسایی و بعدرد کرده اید و فقط عامل حجم را انتخاب کرده اید؟ عوامل کاندید شده نیز بسیار مخدود باید یاشند
    شاید تکرار اینکار برای چند سهم چگونگی انتخاب تک عامل اثر گذار را نشان دهد ودر نهایت تحلیل ساده تر شود
    برای سادگی فرض کنید فقط یک عامل دیگر وجود داشته . انهم حقوقی سهم است.عامل: هر موقع حقوقی اراده کند سهم حرکت میکند. برای سادگی فرض میکنیم چگونگی شناسایی عامل مطرح نیست. اما چرا این عامل انتخاب نشده؟ حداقل یک مقایسه بین حجم و حقوقی صورت گرفته و حجم انتخاب شده. ملاک مقایسه چیست؟


    من نمیدانم ولی ممکن است تکرار این موضوع منجر به راهکاری برای اتنخاب درست عوامل برای هر سهم .بعد دستور معامله گردد

    مسلما باید بیشتر روش کار منم فعلا مسیله هنوز فرم OPEN دارد و فکر من بیشتر الان قد نمیدهد شاید بعدها بیشتر بتوانم تحلیل کنم
    سلام
    بسیار عالی.
    خوب... هم مبحث خیلی پیچیده شد و هم لازم بود این گونه بشود.

    پیش از ادامه بگذارید یک مقدار پیرامون موضوع صحبت کنم (به عنوان مقدمه). مسئله یک چیز ِ همزمان آسان و سخت (سهل و ممتنع) است... از یک طرف نگاه می کنی می بینی آسان است و فقط یک عامل است و راحت باید کشف شود... از طرف دیگر می بینی این همه آدم این همه زمان (و عمر) خودشان را صرف کرده اند و هنوز کسی یک پاسخ کامل ندارد... حالا اینها که خوب است... اینها دیگران اند... آدم خودش را نگاه می کند می بیند یک لحظه بسیار به پاسخ نزدیک دارد می شود و یک لحظه بسیار دور می شود... اصلا یک چیز عجیبی است... بگذریم...

    خوب...
    الان دو تا موضوع داریم. یکی حجم. یکی هم اینکه چگونه به عامل دوم (که می تواند همین حجم باشد برسیم.)
    با پاسخ به به این پرسش که چه چیزی باعث شد «حجم» را بر «حقوقی» ترجیح دهیم، آغاز می کنم.
    حجم جامعیت دارد ولی عامل حقوقی جامعیت ندارد. قیمت که رشد می کند می بینیم یک بار حقوقی دخالت کرده، یک بار می بینیم دخالت نکرده. یک بار می بینیم حقوقی دخالت معکوس کرده! یک بار می بینیم اصلا حقوقی ای وجود ندارد!
    البته همین مسئله و بهتر است بگویم معزل در مورد عامل «حجم» هم وجود دارد! (یعنی یک بار حجم کم است و قیمت می رود بالا و یک بار حجم بالا است و یک بار پیش تر بالا رفته و یک بار بعدا بالا رفته و ...) ولی تفاوت حجم و حقوقی در این است که حجم از دید نظری و تئوریک: اولا اینکه همیشه هست. (یعنی این طور نیست که مثل عامل ِ حقوقی برخی مواقع نباشد یا باشد و تغییر و تاثیری نداشته باشد... همیشه هست!) و دوم اینکه با استدلال و فلسفه (اگر اندکی بیاندیشیم) می بینیم که بالاخره باید حجم در هر حالتی تاثیر گذار باشد. {1}

    مسئله ی دیگری که به خاطر آن سراغ حجم می روم/می رویم ریشه در ضعف شخصی خودم/خودمان دارد... برای حقوقی نمی توان یک نسخه جامع پیچید و حتما باید با چندین و چند متغیر دیگر ترکیب شود... و علاوه بر اینها گردآوری اطلاعات هم در مورد حقوقی سخت است... با مثال می گویم که منظورم مشخص شود. مثلا یک بار می بینیم فلان حقوقی فلان سهام را خرید و قیمت رفت بالا... بعد می بینی دوباره همان حقوقی از همان سهام خرید و قیمت آمد پایین! چه شده؟ طرف دارد بازی در می آورد... اصلا مشکل دارد... هر چه... از طرف دیگر می بینی هر حقوقی رفتار خاص خودش را دارد و نمی توان برای تمام حقوقی ها یک نسخه پیچید... فلان حقوقی خوش نام است، می خرد می رود بالا... فلان حقوقی بد نام... از طرف دیگر می بینی همان حقوقی خوش نام مدیریتش عوض شد، رفتارش هم عوض شد... {2} علاوه بر اینها مسئله ی قدرت تاثیر گذاری حقوقی هم هست! {3} و نیز محاسبه ی نحوه ی تاثیر گذاری حقوقی روی نماد و در نهایت این موضوع که چگونه داده ها را بتوانیم به صورت خودکار و منظم دریافت کنیم.

    بخواهم خلاصه اش کنم: علت اینکه من/ما «حقوقی» را بررسی نمی کنم/نمی کنیم این است که حقوقی یک عاملی هست که اصلا از هر لحاظ مشکل دارد. از یک طرف داده ها را به صورت زیبا و جامع و منظم نمی توان داشت. (در صورتی که داده های حجم بسیار درست و دقیق و واضح و کامل هستند. و به صورت خودکار هم در همه جا ارائه می شوند.) و با داده های حقوقی هم راحت نمی توان کار کرد و فرمول نوشت و روی آنها راهبردهای مختلف را پیاده کرد. و اصلا ارتباط حقوقی با نمادها هم یک ارتباط یگانه و مشخصی نیست. (نه تنها نیست. بلکه اصلا امید پیدا کردنش هم نیست. از دید فلسفی و استدلالی اصلا راه بسته است!)

    باقی در نوشته ی بعد.

    ============================
    پا نویس:
    {1} البته تاثیر گذار که کلمه ی اشتباهی است... تاثیر پذیر درست تر و قشنگ تر است... چون حجم عملا یک نشانگر است... یک خروجی است... یک نمایش دهنده است... یک تابع است... متغیر و عامل نیست! در مورد حقوقی، خوب، حقوقی عامل است، متغیر است، بازیگر است، کننده است... ولی حجم عامل نیست! حجم هم مانند قیمت، یک «نمایش» از بازار است. همین. و اگر ما اصطلاحا می گوییم حجم ِ بالا کمک می کند قیمت رشد کند یا کمک می کند قیمت افت کند، در حقیقت یک اشتباه مصطلح است... درستش این است که بگوییم آن چیزی که باعث شده حجم رشد کند باعث خواهد شد قیمت هم رشد کند! البته شاید در عمل دانستن و متوجه بودن نسبت به این موضوع زیاد مهم نباشد... ولی اگر یک نفر بخواهد ریشه ای و عمیق و فلسفی بازار را بفهمد و خروجی کارش یک چیز اصیل و دقیق باشد، باید حتما به این نکات همواره توجه کند... تا اسیر اشتباهات مصطلح خودش نشود!

    {2} خوب چه کسی حوصله دارد تمام حقوقی ها را روی تمام نمادها بررسی کند... من یک زمانی داشتم اینها را در یک پرونده اکسل گرداوری می کردم دیدم خودش اصلا یک کار کامل جداگانه است و 8 ساعت زمان کاری از یک نفر می برد در روز... اگر هم بخواهی فقط چند تا نماد یا چند تا حقوقی را بررسی کنی دیگر این کار ارزش و فایده ندارد... مثلا شما روی حقوقی های ده تا نماد اشراف داری... ولی تا دو سال دیگر هم قرار نیست هیچ کدام از این ده تا نماد به زمان خرید خودشان برسند! خوب این چه فایده ای دارد؟ فقط ده درصد از قوایت گرفته می شود. همین! آخرش هم مثلا می بینی مثلا در سایپا جمالی را بعد از دو سال کار، از سر کار برداشتند و یک تیم جدید آوردند... آن یارو دارکوبه ی بادکوبه را هم که اصلا آدم حساب نمی کردی برداشتند گذاشتند به عنوان رئیس هیات مدیره! آخرش هم معلوم می شود که اصلا اینها تصمیم گیرنده ی گروه سایپا نبودند و یک نفر ژاله نامی بوده که سفارش های خرید و فروش گروه را هماهنگ می کرده!!! که او هم دارد عوض می شود... حالا باید ببینی نفر جدید کیست و چه روحیاتی دارد و چگونه حمایت می خواهد بکند و از چه کسانی دستور می گیرد و خودش چگونه دستور می دهد و زمانی که با خانمش دعاوایش می شود چگونه رفتار می کند؟ و زمانی که با فلان حقیقی تبانی می کند چه؟ و و و

    {3} گاهی حقوقی آچمز می شود. گاهی حقوقی می ترسد که رسوا شود و ول می کند. گاهی حقوقی 5 واحد زور برای مقابله با روند می گذارد و وقتی آن 5 واحد تمام شد دیگر کاری نمی کند و و و
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #5757
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    امروز در سفارس و سپاها حقوقی کلی فروش داشته. اگر از آن طرف حقیقی بزرگی هم وارد می شد می گفتم دارند یک کارهایی می کنند. ولی الان معلوم نیست چرا در این قیمت دارند می فروشند.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #5758
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    در فرآورده های نفتی به جز شنفت حقوقی جمع کرده حقیقی فروخته.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  16. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #5759
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    روی ستران 735 هزارتا پیشنهاد خرید روی 1500 ریال گذاشتند. در حالی که از صبح تا الان فقط 120 هزارتا داد و ستد شده.
    در سپاها هم روی 822 حدود 700 هزارتا پیشنهاد فروش گذاشته اند. البته برای سپاها که پر داد و ستدتر است می توان گفت طبیعی است. در سپاها نسبت فروشنده 6 برابر قوی تر از خریدار است! و این اصلا طبیعی نیست مخصوصا وقتی قیمت منفی 4 درصد دارد می شود. البته اصلاح می کنم: فروش حقیقی زیاد مهم نیست و این یک فروشنده ی حقوقی است که 1.5 میلیون فروخته! تو منفی! حتما خیلی پول لازم است.
    ویرایش توسط mhjboursy : 2018/01/30 در ساعت 11:44
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  18. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده است:


  19. #5760
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها

    بخواهم خلاصه اش کنم: علت اینکه من «حقوقی» را بررسی نمی کنم این است که عاملی است که اصلا از هر لحاظ مشکل دارد. از یک طرف داده ها را به صورت زیبا و جامع و منظم نمی توان داشت. (در صورتی که داده های حجم بسیار درست و دقیق و واضح و کامل هستند. و به صورت خودکار هم در همه جا ارائه می شوند.) و با داده های حقوقی هم راحت نمی توان کار کرد و فرمول نوشت و روی آنها راهبردهای مختلف را پیاده کرد. و اصلا ارتباط حقوقی با نمادها هم یک ارتباط یگانه و مشخصی نیست. (نه تنها نیست. بلکه اصلا امید پیدا کردنش هم نیست. از دید فلسفی و استدلالی اصلا راه بسته است!)
    پیش از اینکه به عامل حجم بپردازم... می خواهم در مورد نکته ای که در فرمایشات شما بود مقداری بیاندیشم...
    حرف به غایت حکیمانه و زیبایی زدید که حالا گیریم که فروشنده ها تمام شدند، خریدارها کی می آیند؟
    باید همزمان به چند تا مسئله ی دیگر هم اندیشید. یکی از مهمترین آنها این است که دو گونه بازگشت داریم. برخی مواقع بازگشت یک باره است (به شکل حرف وی انگلیسی) و گاهی بازگشت به تدریج است (به شکل حرف یو انگلیسی)
    (چون خیلی احتمال و سناریو وجود دارد، از اینجا به بعد من فقط آنهایی که محتمل تر هستند را ذکر می کنم.)
    انگار حالت معمول و عادی حالت یو است. به این صورت که ابتدا سقوط انجام می گیرد. رفته رفته شیب افت کاهش می یابد. بازار خودش را آماده می کند و به خودش می قبولاند که یک کف تشکیل شده یا دارد می شود و بازیگران مطمئن می شوند که همه چیز عادی شده. و بعد خریدار قدرت را دست می گیرد و رفته رفته قیمت را بالا می برد... یو را من تشبیه می کنم به ماشینی که آهسته راه می افتد...
    ولی در یک سری جاها هم حالت وی داریم. حالت وی انگار اشتباه است. انگار یک باره بازار به خودش می آید و حرکتی (و اشتباهی) که کرده بود را پس می گیرد. و وی را تشبیه می کنم به ماشین مسابقه که یک باره تیک آف می کند... اما باید بیشتر به وی نگاه کرد... در خیلی از مواردی که بررسی کرده ام دیده ام یک حالتی در این وی ها وجود دارد. انگار یک موج افزایشی شکست خورده پیش از ایجاد وی وجود دارد! انگار قرار بوده موج یک پیش از این ایجاد بشود ولی یک چیزی خراب شده و باعث شده موج یک کوتاه شود و موج دو بزرگ و سهمگینی بیاید و بیشتر از موج یک حتی اصلاح را انجام دهد و این اصلاح بیش از حد مانند یک فنر انرژی را در خود ذخیره کرده و هنگامی که آزاد شده باعث شده آن حالت وی به وجود بیاید.
    به عنوان مثال این سه تا افزایش قیمت نشان داده شده در شکل زیر را مشاهده کنید:

    http://i68.tinypic.com/n39czm.jpg


    (این نمودار مربوط به نماد «فسدید» می باشد)
    از این سه تا آن وسطی آن چیزی است که من دارم به آن اشاره می کنم.
    خوب... برویم سراغ خریدار و فروشنده ی خودمان. در این موج ِ یک و دوی غیر استاندارد، همه چیز عادی است به جز شیب موج 2. یعنی حتی زمان بندی موج دو هم مناسب است و به صورت چشمی می توان گفت به اندازه ی یک برابر تا 2.6 برابر موج یک است. ولی به جای اینکه نهایتا فقط به اندازه ی موج یک اصلاح کند خیلی خیلی بیش از موج یک اصلاح کرده... (و با مقداری تجربه که دارم به جرات می توانم بگویم در تشخیص موج یک اشتباه نکرده ام.) {1}

    حجم در آنجایی که یک شکاف زمانی داریم به شدت کم بوده. (یعنی پیش از سقوط و صعود قیمتی در موج دوم از مورد اول) یعنی داد و ستد روزانه به 1 میلون ریال رسیده بوده! البته حجم به صورت معمول در این نماد پایین است. ولی در چند جا بیشتر و واضح تر پایین آمده است که یکی اش همین مورد بوده.

    نکته: حجم نشان تقابل است. زمانی که هم فروشنده داشته باشیم و هم خریدار حجم بالا می رود. پس (اگر از قانون احمقانه ی بورسمان مبنی بر محدودیت معامله گران به نوسان های 5 درصدی صرف نگر کنیم) باید حجم را این گونه تفسیر کرد که همزمان هم خریدار دارد زور می زند برای بالا بردن قیمت و هم فروشنده دارد زور می زند برای پایین آوردن قیمت. (در غیر این صورت حجم پایین می ماند و به جایش قیمت تغییرات زیادی می کرد.)
    باز هم تاکید می کنم: زمانی که حجم کم است و افت قیمت داریم یعنی فروشنده بازار را در دست گرفته و خریداری نیست ولی وقتی افت قیمت داریم و همزمان حجم هم بالا است یعنی اینکه هر چند فروشنده بازار را دست گرفته ولی خریدار قوی هم وجود دارد!
    از این مورد چه نتیجه ای می توانیم بگیریم؟ یکی اینکه نمی توان یک نسخه ی واحد پیچید که هرگاه در روند کاهشی حجم رفت بالا زمان خرید رسیده است. و نیز نمی توان نسخه پیچید که همیشه باید منتظر بالا رفتن حجم بود. ای بسا خریدار بازار را دست بگیرد بدون اینکه فروشنده ی مطرحی وجود داشته باشد!
    نتیجه ی بعدی این است که همیشه یک جایی باید حجم بالا برود. فرض بفرمایید در انتهای یک روند کاهشی به صورت طبیعی فروشنده ها ته کشیدند و حجم

    نتیجه ی بعدی این است که اگر قرار بود همیشه هنگام تغییر روند و در نقاط عطفی که مطلوب ما است نزاع شدیدی میان خریداران و فروشندگان به وجود می آمد همیشه در این نقاط عالی ما شاهد حجم بالا بودیم. یعنی به قول جناب نیما آزادی عزیز ماشه (Trigger) را می توانستیم حجم قرار دهیم. (ولی باز تاکید می کنم که همیشه این گونه نیست.)
    نتیجه ی بعدی این است که اگر قرار بود همیشه هنگام تغییر روند و در آن نقاط عالی بازار بدون نزاع شدید میان خریدار و فروشنده دست به دست شود، همیشه باید شاهد کمترین حجم بین می بودیم. یعنی اینجا ماشه می شد کم بود حجم!
    ترکیب دو نتیجه ی آخر یکی از این دو تا است: یا اینکه ما هرگز نمی توانیم و قادر نخواهیم بود در ارتباط با حجم اظهار نگر کنیم. یا اینکه می توانیم بازار را به دو دسته ی متفاوت تفکیک کنیم و طبق هر کدام از این دو دسته برداشت متفاوتی از حجم داشته باشیم. (یا اصلا سیاه و سفید نگاه نکنیم و خاکستری نگاه کنیم و به جای دو دسته هزاران دسته... اصلا بی نهایت دسته داشته باشیم.)

    خوب اینجا احتمالا جایش است که دوباره برگردیم به همان مطلب یو و وی...

    از کجا معلوم می شود کجا حجم بالا می خواهیم و کجا برعکسش حجم پایین؟ طبق صحبت های انجام گرفته جایی که بازار به قدرت دست یک طرف است (قدرت را ما اینجا از روی نمودار قیمت متوجه می شویم) در این جاها ما برای برگشت به زور زیاد و حجم زیاد نیاز داریم. یعنی جایی که انتظار الگوی وی هست. ولی در جایی که منتظر الگوی یو هستیم باید منتظر کاهش حجم به کمترین میزان و ایجاد کف فنجان باشیم. به عبارت دیگر شیب نمودار قیمت را به نحوی از انحاء و به شیوه ی بیان شده باید مربوط کنیم به میزان حجم.
    {2}

    یک سری خرده کاری این وسط می ماند مانند دوره های نسبت سنجی برای اندازه ی حجم و تشخیص الگوی قیمت و البته روش سنجش... که اگر شد بعدا به آن می پردازیم... اما اگر کسی می خواهد این موارد را پی گیری کند بگویم که لازم به مسائل خاصی نیست... همین که بدانیم روش ما چیست و داریم چه کار می کنیم کافی است... ما داریم از سمت فلسفه به سمت مشاهدات عینی می رویم و از آنجا هم به برنامه نویسی. (پس هر که همین جوری شروع کند به برنامه نویسی خر است!) الان در این مرحله تقریبا می شود گفت بخش فلسفی تمام شد و قالب های کلی فعالیت مشاهده و برنامه نویسی هم درآمد... کاری که باید بکنیم این است که ببینیم این موارد منطقی و فلسفی و نظریه ها در کجاها و چگونه به وجود می آیند و آن مشاهدات را با فلسفه و برنامه ای که قرار است بنویسیم هماهنگ و منطبق کنیم. به این شکل که مثلا ببینیم آن حجم پایین واقعا به عدد چند بوده و نسبت به چه چیزی کم بوده و چه دوره ای برای سنجش مناسب این اندازه گیری شده و چه روش سنجشی مناسب بوده و ... در انتها هم که همین ها را اگر مرتب کنیم خود به خود می شود برنامه...

    یک چیزی هم خدمتتان عرض کنم... برگردیم به سخن ابتدای نوشتار... این مطالبی که گفتیم همه بر پایه ی آن پیش فرض هایی بود که ما قرار دادیم! پس اگر آن احتمال های قوی که ما «فرض» گرفتیمشان اشتباه باشد این نوشته ها هم بی اثر خواهد بود.


    ==========================
    پا نویس:
    {1} خوب اینجا خریدار و فروشنده چه کرده اند؟ حجم چگونه بوده؟ چرا این گونه شده؟ بگذارید یک نگاه هم به آن دو تای دیگر بیاندازیم... در هر دو مورد موج دو ناقص بوده. یعنی به صورت یک abc ظاهر شده که یا موج c کوتاه شده و ناقص است یا کلا همه ی abc ناقص است. البته مورد اول دقیقا همان جا که یک افت داریم یک شکاف زمانی هم داریم! به این تفسیر که با بسته شدن نماد و مرور زمان آن ادامه ی امواج abc نتوانسته اتفاق بیافتد. مسئله ی دیگر که باید همزمان بررسی شود این است که در این نمودار خیلی امواج نافرم وجود دارد. این گونه نمودارها را یا باید بهنجار کرد یا اینکه کلا نادیده گرفت! (و از آن جا که پیش تر در مورد رابطه ی شمع ها و نمودارها با این حالت بیمار و حجم توضیح دادم دیگر تکرار نمی کنم.)
    {2} میزان حجم هم نسبی است دیگر... این دیگر از بدیهی ترین بدیهیات است که گمان نکنم نیاز به توضیح داشته باشد. اما مسئله ای که اینجا لازم به باز شدن دارد همان موضوع خاکستری ای است که عرض کردم... طبیعتا ما در جهان طبیعی سیاه مطلق و سپید مطلق نداریم.... هر چه هست خاکستری است... خاکستری بسیار نزدیک به سپیدی تا.... خاکستری بسیار نزدیک به سیاهی... با اینها چگونه باید برخورد کرد؟ خوب... ما هم باید منطقمان را که حالت اطلاق و ایده آل دارد را منطبق و چیره کنیم بر همین حالت غیر ایده آل و طبیعی... حالا عرض می کنم منظورم چیست... مثلا ما در حالت وی انتظار حجم فوق العاده زیاد را داریم و در حالت یو انتظار حجم فوق العاده پایین... خوب خاکستری ِ این می شود این جور که در حالت یک مقدار وی مانند منتظر حجم یک مقدار زیاد باشیم و در حالتی که بیشتر شبیه یو است هم بیشتر منتظر حجم کم باشیم.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  20. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •