من کاری با این ندارم که بگو مگوها دعوای زرگری است یا واقعا اختلاف است.
اصلا به این هم کاری ندارم که نوشتهی بالا چیست و حق است یا نه؟
من فقط و فقط به یک واژه از نوشتهی بالا میخواهم اشاره کنم: نقدشوندگی!
همین!
نمیخواهم با این زبان صحبت بکنم... ولی... مجبورم... چون اصلا فکرش را هم میکنم اعصابم خرد میشود...
خدا لعنت کند شاپور محمدی و دیگرانی که در اقتصاد این مملکت این بامبولها را درآوردند...
تمام ارزش بورس به این نقدشوندگیاش است.
همین را از ما گرفتند...
همین را به عنوان شعار سر میدادند زمانی که آمدند...
یک شب آمدند گفتند کچینی بسته برای مجمع...
بعد گفتند زیانده است...
بعد گفتند وضعش خراب شد!
بعد گفتند ورشکست شد!
بعد گفتند دیگر بازش نمیکنیم.
بعد گفتند ما میرویم حساب کتاب میکنیم داراییهایش را از بدهیهایش کسر میکنیم و باقیاش را میدهیم خدمت شما...
آقایی که شما باشید من هنوز که هنوز است نشستهام که ببینم چه کار دارند میکنند...
بعد از این همه سال! (البته من زیاد دارایی در کچینی نداشتم... ولی این رفتار واقعا آزار دهنده است.)
شاید یک نفر گمان کند اینجا ربط زیادی به سازمان بورس نداشته...
ولی خوب که نگاه میکنی میبینی همهاش بازی احمقانهی سازمان بورس است...
نه از سر بدجنسی و دزدی (بعید میدانم دست کم اینجا دزدیای بوده باشد) بلکه از سر نادانی.
این بسته نگه داشتنهای طولانی...
این صفهای فروشی که قفل میشود و آدم نمیتواند فروش انجام دهد...
اینها مهمترین نیاز یک سرمایهگذار را از او میگیرد. یعنی نقدشوندگی.
اگر یک مورد بود... آدم میگفت این ربط به فلان شرکت دارد و ربط به سازمان ربط ندارد...
ولی زمانی که میبینی این اتفاق بارها و بارها و بارها و بارها روی شرکتهای متفاوت از صنایع بسیار متفاوت روی داده... معلوم میشود مشکل از کجاست!
خدا لعنتش کند.
بانک قوامین را خریدم... سالهاست که میگذرد از آن زمان... در این مدت پول من چندین برابر میتوانست بشود. ولی چه شد؟
اگر این سازمان بورس خراب شده مهمترین چیز بورس یعنی نقدشوندگی را از من نمیگرفت اکنون میتوانستم از این بازار عالی سود خوبی ببرم...
ولی زمانی که ۷۰-۸۰ درصد سبدم قفل بود چه کار میتوانستم بکنم؟
بانک کوثر هم دقیقا مانند همین. (البته مدت بسته بودن این فقط یکی دو سال است... کمتر از قوامین.)
اینها چیزهایی است که در سبد من است...
ولی تنها نمادهایی نیست که اینها این گونه بلاها را سرش درآوردهاند...
بانک صادرات را بستند و مدت ها مسدود نگه داشتند و آخر سر نصف قیمت باز کردند!
بانک ملت
بانک تجارت
بانک پارسیان
بانک پاسارگاد
بانک...
پالایشگاه بندر عباس
پالایشگاه تهران
پالایشگاه چه و چه و چه و چه و چه...
آکنتور...
نمادهای بازار پایه...
آکنتور ممکن است در ذهن برخی به پای مدیر عامل دزدش ثبت شده باشد... بلی... کار او بود... ولی زخمی که به مردم وارد شد کار سازمان بورس بود...
همیشه این روال سازمان بورس است که زمانی که یک نفر دارد جیب سهامدار را میزند خبری ازش نیست! بعد که قشنگ جیب سهامدار را زدند سازمان خودش را میاندازد وسط و به بهانه حفاظت از حقوق سهامداران خرد، سهامداران خرد را به خاک سیاه مینشاند.
در رشد قیمتی آکنتور گویا سازمان بورس خواب بود.... انگار مرده بود! اصلا شما اگر خبری از سازمان بورس شنیده بودید من هم شنیده بودم... بعد که مدیر عامل آنجا و یک عده سفتهباز قشنگ قیمت را چند برابر کردند و سهامشان را به مردم انداختند سازمان بورس برای «احیای حقوق سهامداران خرد!» دست به کار شد... سهام این بندگان خدا را بست و مدتها بعد به نصف قیمت... نه! به یک چندم قیمت پول اینها را پس داد!
اصلا کسی نگفت اگر یک بنده خدایی وام گرفته بود چه؟
خدا شاهد است... در چند مجمع رفتم... یک بنده خدایی آمده بود آنجا... با حالت گریه فریاد میزد میگفت عروسیام است! پولم را چرا حبس کردی؟
دقیقا همان قضیه بانکهای نظامی... همان قضیه بانکهای غیر نظامی... همان قضیه کچینیها... همان قضیه پالایشگاهها... و و و
در همهی اینها... سازمان بورس... به اسم حمایت از سهامداران خرد (!!!) میآید... دستکاری میکند... سهامدار خرد را به خاک سیاه مینشاند و داراییاش را مدتها بلوکه میکند و در آخر به یک چندم قیمت به او برمیگرداند...
خوب... البته... من فکر نمیکنم این کار سازمان مثلا خائنانه یا موزیانه یا دزدی باشد... ولی آخر عزیز من... عقل هم خوب چیزی است.
تو با این کارت داری گند میزنی به دارایی مردم.
و بدتر از آن به اعتماد مردم.
همان سهامدار خردی که به بهانهی حمایت از او دستکاریهایت را انجام میدهی... بزرگترین دشمن او خود تو هستی... حتی آن مدیرعاملهای دزد... حتی آن سفتهبازان... آن قدر از جیب سهامداران خرد نمیبرند که تو از جیب آنها میبری!
برای چه سالها سهام بانک قوامین و کوثر و کچینی من را بلوکه کردی؟ میگذاشتی هر چه هست لااقل خرید و فروش شود. برای چه ممنوع و مسدودش کردی؟ اصلا میگذاشتی به تدریج صفر شود. والا در آن حالت کسی نمیآمد بگوید تو وضع آن بنگاه اقتصادی را خراب کرده ای...
در آکنتور به جای اینکه دارایی سهامداران خرد از همه جا بیخبر را مسدود کنی میرفتی مدیرعامل را میگرفتی... نمیتوانی خوب نگیر... ولی دیگر چرا آمدی دارایی سهامداران خرد را بلوکه کردی؟ اگر قرار بود داراییای بلوکه شود باید میرفتی سراغ سفتهبازان و دارایی آنها را میگرفتی و آنها را مجازات میکردی... آخر چرا اموال مردم عادی را مسدود کردی؟ و بعد از مدتها نصف قیمت تحویلشان دادی...
.
.
.
یکی از دوستان شوخی تلخی کرده بود... میگفت سازمان بورس یک قیمتی معین کند همه در همان قیمت خرید و فروش کنند!
.
.
.
اکنون باز هم دوباره دارند در طبل گران بودن و حبابی بودن سهام میکوبند...
خدا میداند دوباره چه قوانین و نظارتها و دستکاریهایی به منظور صیانت از حقوق ما سهامداران خرد زیر سر دارند...
#شاپور_دانا
#حفاظتازحقوق_سهامداران خرد
#مندرآوردی