نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: وضعیت و پیشنهاد شما

رأی دهندگان
56. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • ازدواج کرده ام و پیشنهاد می کنم ازدواج کنید.

    26 46.43%
  • ازدواج کرده ام و پیشنهاد می کنم ازدواج نکنید.

    8 14.29%
  • همسر ندارم و دوست دارم ازدواج کنم.

    16 28.57%
  • همسر ندارم و دوست دارم همین جور بمانم.

    6 10.71%
  • سایر (اگر این را انتخاب می کنید توضیح دهید.)

    0 0%
صفحه 3 از 11 نخست 123456 ... آخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 106

موضوع: ازدواج ?

  1. #21
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!


    Prostitution legal but regulated

    Prostitution legal and not regulated; organised activities such as
    brothels and pimping illegal

    Illegal to buy sex, legal to sell sex
    Prostitution illegal

    No data


    خیلی معذرت می خواهم مورد بالا را قرار دادم. می دانم مربوط به ازدواج زیاد نیست ولی باز بیشترین جایی که مرتبط بود همین جستار بود...
    در باره ی کارهای بد است! کارهای بد بد...
    به نقل از
    ویکی پدیا است. (بعید است نوشته اش اشتباه باشد. یعنی دلیل وجود ندارد. و از آن طرف چون آمار خیلی رایجی است اگر اشتباه باشد آدمهای زیادی برای اصلاحش درخواست می دهند.)
    در جاهای سبز این مورد قانونی است و در جاهای آبی هم منع قانونی ندارد. (ولی قانونی هم برایش نیست.)
    جاهای نارنجی که خودشان هم نمی دانند چه گفته اند!
    اما تعجب من که باعث شد در اینجا هم قرار بدهم در مورد جاهای قرمز است که در آنجا ها کارهای بد بد غیر قانونی (illegal) است. حالا من ایران و عربستان و مالزی و قطر و ... را کاری ندارم. آمریکا چرا غیر قانونی است؟؟؟؟ نگاه کنید انگار به غیر از یک ایالت آمریکا باقی جاهایش قرمز است! از طرف دیگر بعید می دانم آمارش اشتباه باشد...

    چه بگویم؟؟؟

    کسی می داند جریانش چیست؟
    ویرایش توسط mhjboursy : 2017/08/05 در ساعت 02:10
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  2. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #22
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehdi1400 نمایش پست ها
    سلام محمد حسین

    پیش فرض های امام قلی خان همه اشتباه است
    خام نشوی
    برو ازدواج کن
    همانطور که تو دنبال زن خوب میگردی باید خودت هم خوب باشی و
    قرار نیست تو زن بگیری. زن گرفتنی نیست. زن را باید یافت و با او بخش عمده ای از زندگی را به اشتراک گذاشت.
    نیاز به جستجو دارد و توکل

    مرد زن را حمل نمیکند. این چه حرفی است آخر
    یعنی مرد را در حد حمال و زن را در حد بار پایین اورد این امام قلی خان
    زندگی کردن از جنس حمل کردن نیست بسیار فاصله است بین این دو

    به نظرم اگر در زندگی منطق و احساس حاکم شود لذت بخش است
    80 درصد منطق و 20 درصد احساس
    مثلا همین دعوای امام قلی در سن 80 سالگی با همسرش
    به نظرم گفتگو بین اینها به صفر میل کرده است
    یا بارها بر سر مسئله ای تکراری بحث کرده اند و به راه حل نرسیده اند و حوصله ادامه را ندارند
    ولی اگر بحث بشود و منطق حاکم شود و از یک مسئله عبور کنند و به مسئله بعد و بعد و بعد
    آنگاه زندگی شیرین میشود


    امام قلی خان خودش تجربه نا موفقی داشته تازه آن هم در پیری، آنگاه یک تجربه نا موفق را تعمیم میدهد به کل
    شاید هم در پیری کمی معرکه گیری کرده زنش حالش را گرفته چه میدانم
    بنده ازدواج کرده ام و تجارب بسیار موفقی دارم از ازدواجم
    وقت کردم مینویسم

    مغزت را در اختیار امام قلی خان نگذار
    بدبخت میشوی
    سلام مهدی جان؛ خوبی؟
    آقا از خودت نگفتی؟ چقدر هست ازدواج کردی؟ (به قول مهران مدیری) چطور با هم آشنا شدید؟
    =============
    صحبتت خیلی قشنگ بود. این که گفتی:

    قرار نیست تو زن بگیری. زن گرفتنی نیست. زن را باید یافت و با او بخش عمده ای از زندگی را به اشتراک گذاشت.
    لذت بردم.
    ============
    اما در مورد این :

    نیاز به جستجو دارد
    از چه راهی؟
    من الان دیگر دارم یواش یواش از سن مطلوب ازدواج می گذرم. می خواهم هر چقدر شده زودتر ازدواج کنم. با یک خانم خوب که همراه و مکملم باشد...
    و این نیاز به جستجو دارد.
    اما از چه راهی؟
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  4. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #23
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    نقل قول نوشته اصلی توسط امام قلی خان نمایش پست ها
    محمدحسین خان با عکس که نمی توان حال نمود که می گویی با هیچ کدام حال ننموده ای.حالا که تیر آهن 18 پس کله ات برخورد نموده است لااقل برو برخی را ببین.
    چرا که همه خوشگلی فقط صورت نمی باشد.
    مورد بعدی هم این می باشد که برخی بد عکس می باشند اما خوشگل می باشند.

    برخی هم خوشگل می باشند که اگر خوشگل دیدی اول یا یک دستگاه کارواش خانگی فشار قوی بخر و یا ببر یک کارواش یا یک جایی که افت فشار آب نداشته باشد و بعد با آب جوش فشار قوی بر او بگیر.چون این روز ها ماله کشی و آرایش بیداد می نماید.

    زن یابیدن در اینترنت هم بدرد نمی خورد.
    اگر لااقل می خواهی زن بگیری بسپار به مادرت.
    هیچ کس بهتر از مادرها پسر ها را نمیشناسد.
    البته دخترها را فقط خدا می شناسد.

    مهریه هم اندازه یک سهمی از دارایی ات بده.روی سود فلان سهم حساب ننما و کم بده که اگر نخواستی یا طلاق خواست نقدی بدهی و نجات بیابی.500 میلیون همین حالا حاضر می باشم به علاوه خانه بدهم زنم برود و من بروم با این زن مرده زنجانی که نزدیک ما ساکن می باشد یک جایی را مجردی با هم اجاره نماییم. اما دیگر این زنها در این سن جایی نمی روند و تا سراشیبی قبر با من همراه خواهد بود.
    فعلا هم خوراک های سبک و غیر پرتیینی و کافور مصرف بنما تا چیزهای دیگر در تصمیم گیری هایت اثر نگذارند.
    با تشکر
    سلام بر قلی خان عزیز؛
    همه ی جذابیت همسر به چهره اش نیست... قبول...
    ولی باید یک حداقلی باشد که آدم جذب شود... چه می دانم... دیگر خطوط قرمز را رد نکرده باشد...
    حالا من نمی خواهم در مورد تک تک مواردی که بهم معرفی شده صحبت کنم... ولی وقتی طرف را هر جور می چرخانم (در اندیشه ام) می بینم به دلم نمی نشیند... چه کارش کنم؟ مطمئنا وقتی با او صحبت هم بکنم باز به دلم نمی نشیند...
    یا وقتی یک نفر مثلا تا کمر من است... (حالا همه ی خصوصیات خوب را هم داشته باشد... نجیب و خانه دار و با دین و یامان باشد و به دلم هم بنشیند) می خواهمش چه کار؟ (من قدم بلند است. 189-188 هستم.)

    در مورد مادرم هم... دیگر بنده خدا هر چه گزینه داشت گذاشت روی میز... به دوست هایش گفت آنها هم هر چه می شناختند معرفی کردند... (البته همان طور که گفتم من یک مقدار شاید مشکل دارم... شاید یک مقدار دارم سخت گیری می کنم... چون کمال گرا هستم...)

    در مورد آن دو تا توصیه ات هم (یعنی ماله کشی و غیر پروتئینی ) حرفت درست است. به هر حال ما تلاشمان را می کنیم با دید عقل پیش برویم نه احساس. تا خدا چه خواهد؟
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #24
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    من یک سوالی کردم از همه ی دوستان که کسی جواب نداد. (اگر اشتباه نکنم البته... چون حافظه ام زیاد جالب نیست.)

    یک بار دیگر هم می پرسم هر کسی هر نگری دارد لطفا بفرماید:
    شما از چه روشی همسرتان را پیدا کرده اید یا پیدا می کنید؟
    به نگرتان چه روشی درست است؟


    بگذار این گونه بپرسم:
    شماره دادن. آری یا نه؟ درست است یا غلط؟
    اگر یک نفر به دختر یا خواهرتان شماره بدهد ناراحت نمی شوید؟ کار بدی نیست؟ (در ذهن من یک کار بد جا افتاده است این کار.... ولی الان انگار باید رویش فکر کنم.)

    ========================

    صبح با خانواده صحبت می کردیم خواهرم گفت توی اینستاگرام هم می توانی بگردی... گفت مثلا بیایی تو فالوورهای من بگردی بعد بروی توی فالوور های آن فالوور ها بگردی... (که حالا بعدا اگر از نگر ظاهری از کسی خوشم آمد با او صحبت کنم و ...)
    (کلا این حالت ها را من بیشتر دوست دارم... همان طور که گفتم بهترین حالت برای من این بود که یک سایت همسریابی بسیار گسترده در ایران می داشتیم که قشنگ من در آن می گشتم و مناسب ترین همسان نسبت به خودم را پیدا می کردم... مخصوصا از نگر روحی. یعنی روحیاتی مانند درون گرا یا برون گرا بودن سمعی یا بصری یا لمسی یا جنبشی بودن و ...)



    نگرتان؟
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #25
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    یک مقاله برای انتخاب همسر، که هر چند بیشتر نوع نگاهش از سمت دختر خانم ها است ولی نکاتش بد نیست و خواندنش ضرری ندارد:





    هفت خوان مهم در انتخاب همسر

    مجموعه: دانستنیهای قبل از ازدواج



    دنبال همسر مناسب هستید؟ آرزو دارید شریک زندگی تان را پیدا کنید و کسی در شان و مرتبه خودتان همدم بقیه عمرتان شود؟ برای این کار باید قبل از هر چیز از هفت خوان بگذرید! هفت خوان ازدواج 1) قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قایل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.
    کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند. به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد. اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.
    2) مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟ خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.
    3) در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی. نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر.

    مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند. قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟ 4) مرحله چهارم عبارتست از دیدن و دیده شدن برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیط های مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.
    5) مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود. به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

    6) مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند. در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:

    الف) می توانید بپرسید: هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید . ب) مثلا: هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟ پ) من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟ ت) در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟ پرسیدن این سوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند. از سوال مهم تر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟ علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسیله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسیله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید. 7) مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند. سعی کنید در ارایه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.
    می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید. مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشم های باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است. منبع: ایران ناز
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #26
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    یک مقاله عالی:




    ده وضعیت مهم و خطرناک برای انتخاب همسر

    انتخاب همسر همیشه حساس و نیازمند دقت است. اما اگر در یکی از 10 موقعیت زیر قرار دارید، این حساسیت برایتان بیشتر هم خواهد بود. بنابراین بی گدار به آب نزنید و مرحله به مرحله با سنجش شرایط آینده پیش بروید.

    1- زیبایی خیره کننده
    شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!

    شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟


    2-پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه
    موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم

    می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زن موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر خانم دکتر نخواهید بود!

    اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

    3- شیفتگی و عشق بی اندازه
    مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید! یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.

    اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند. اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.


    4- احساس تنهایی شدید
    تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. ((وصف مرا می گوید )) وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است (( )) و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.

    تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!

    افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.


    5 - عجله
    *دیگر دارد خیلی دیر می شود* آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟
    شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.

    در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!


    6- سن پایین
    شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید. این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر 20 سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.

    درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟


    7- شناخت ناقص
    با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!

    وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید. احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.

    8- بحران روحی
    در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

    بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.

    9- سرخوشی و هیجان
    در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!

    هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد.
    اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم. در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

    10- چشم و هم چشمی
    متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.

    از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند.

    چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #27
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    پاسخ من به این دو مقاله ی بالا و بسیاری از روان شناسان و اندیشمندان عزیز و نیز به خودم (که سخت گیر و کمال گرا هستم) این است که:

    عزیز من؛ من نوعی مگر در عمرم چند نفر را می بینم که بخواهم این معیارها را هم رویشان بررسی کنم؟؟؟؟
    چند نفر مگر به تور من می خورند که بیایم همان چند نفر را از فیلترهای عقلم رد کنم؟؟؟
    این پالایه های مستلزم این است که ده هزار مورد واردش شوند که 3 مورد از آن خارج شوند و حالا من بیایم و از بین 3 مورد تصمیم گیری کنم. (یعنی آن حالت ایده آل سایت همسریابی که فقدانش را احساس می کنم.) ولی وقتی این حالت وجود ندارد و من کلا 20 نفر را دیده ام در عمرم (به عنوان مورد ازدواج) که دو تایشان تا کمرم هستند و سه تایشان قیافه شان این قدر در نگاه من ناگیرا است که اصلا دوست ندارم برای بار دوم به عکس نگاه کنم و چند تایشان چند سال از من بزرگتر هستند و باقی هم اصلا سن دختر من را دارند...
    دیگر من کجا می رسم بروم خصوصیات روحی طرف را بررسی کنم؟؟؟ دیگر من کجا می رسم بروم ببینم طرف وضع حجابی که من مد نگرم هست همسرم داشته باشد را دارند یا نه؟ کجا می توانم بروم ببینم خانواده شان از نگر سطح فرهنگی به من و خانواده ام می خورند یا نه؟ (که اصلا اصل هم به نگر من همین ها است... منی که هم خصوصیات درون گرایی و هم برون گرایی دارم اگر بروم با یک نفر که فقط درون گرای محض است یا یک نفر که برون گرای شدید است ازدواج کنم که...)

    دست آخر باید همان کاری را کرد که بالاتر عرض کردم. یعنی قناعت.
    یعنی بفهمم و مطمئن باشم که من نمی توانم یک نفر را که صد در صد مناسب من است را بیابم و با او ازدواج کنم... پس باید با بهترین کسی که پیدا کردم به بهترین نحو بسازم و خوش باشم. (که البته برای من ِ کمال گرا سخت است. )
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #28
    عضو فعال امام قلی خان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    محل سکونت
    اهواز
    نوشته ها
    1,542
    تشکر
    731
    تشکر شده 5,371 بار در 1,383 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    محمد حسین خان اگر این یک مدت دیگر را دندان روی جگر بگذاری و صبر بنمایی که بروی بالای سی سال دیگر خودت مغزت به راه می افتد که زن گرفتن را همه بلدند و بدرد تو نمیخورد.به مهدی 1400 خان ننگر. او تجربه اش کم می باشد. من هشتاد دست شورت و جوراب بیش از او پاره نموده ام. از من بپرس که تجربه ام زیاد می باشد.پسر خودم مثل تو فکر می کرد. حالا به غلط کردن افتاده است.که البته گفته ام برو زندگی ات را بکن.حالا خفت و خوابت و شبها بیدار ماندنت دست خودت می باشد. بعد همه اش فضول داری. از اینکه تنهایی در رختخوابن میغلتی کیف کن و لذت ببر. این همه خوشی مجردی را مدنگر داشته باش.بخاطر چند عشق و حال خودت را عمری بدبخت ننما.
    با تشکر
    نه محقق بود نه دانشمند چارپایی بر او کتابی چند
    از هم ندوشیم.
    با هم بنوشیم.


  16. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید امام قلی خان از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #29
    ستاره دار(19) Mehdi1400 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    ساحل 20
    نوشته ها
    2,891
    تشکر
    20,505
    تشکر شده 20,126 بار در 2,850 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    سلام بر محمد حسین عزیز

    به نظرم امام قلی خان در 80 سال عمرش (خداوند به 120 سال برساندش)، تا کنون باعث و بانی تشکیل یک زندگی هم نبوده است.
    این همه ادعای تجربه میکند ولی اگر یک تجربه در خصوص وصلت دو جوان داشت اینچنین قضاوت نمیکرد.

    بگذار خاطره ای برایت تعریف کنم

    ابتداء آشنایی با همسرم بود که از همان جا رفتم در کار کمک کردن برای وصلت زوج های جوان
    بی هیچ تجربه ای و فقط به کمک استدلال و منطق عقلی

    همسرم از یک زوج جوان گفت که تا مرحله خواستگاری پیش رفته اند و با دخالت خانواده و نزدیکان کدورت ایجاد شده و پسر جوان مانده است در تصمیم گیری
    آیا خانواده را انتخاب کند یا دختر مورد علاقه اش را

    حسابی در ذوق دختر خورده بود به دلیل عدم پیگیری و جواب روشن ندادن خانواده داماد بعد از مراسم بله برون


    خلاصه کنم
    خودم را راضی کردم که بروم سراغ پسر که کارمند یک اداره بود
    ادرسش را گرفتم و رفتم سراغش

    دیالگم این بود
    من فلانی هستم و آمده ام به شما بگویم "خیلی آدم بی فکری هستی"
    بنده خدا تا چند لحظه مات و مبهوت بود

    ولی همین جمله سرآغاز گفتگویی شد که نهایتا پیغامم را انتقال دادم که
    معنی نمیدهد لفتش بدهی
    یا مرد باش بگو شما را میخواهم حتی اگر خانواده مخالف باشند
    یا اگر نمیخواهی تکلیف را روشن کن و به این بلا تکلیفی خاتمه بده

    خلاصه اینکه در فروردین امثال بود که به همراه همسر و سه فرزندش تشریف آوردند منزل و مهمان نوروزی ما شدند
    باز هم آن خاطره 18 سال پیش را با هم مرور کردیم و بسی خندیدیم

    بله محمد حسین عزیز
    همسری بیاب که خانواده ای اصیل داشته باشد.
    دختر ها بیش از پسرها تحت تاثیر مادر هستند.
    پس مادر خوب و دارای کمالات و سجایای اخلاقی حتما تاثیرش را بر فرزندان خواهد گذاشت مخصوصا دختر خانواده که شدیدا از مادر الگو برداری میکند.

    معیارهایت را سامان بده. برای هر کدام یک یا چند دلیل مهم داشته باش
    زیبایی هم خوب است ولی همه چیز نیست
    زیبایی سیرت به مراتب از زیبایی صورت اولویت دارتر است.
    هر چند که داشتن حداقلها هم حرف کاملا درست و معقولی است.

  18. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید Mehdi1400 از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #30
    عضو فعال Davar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2017
    نوشته ها
    2,156
    تشکر
    16,997
    تشکر شده 9,251 بار در 2,006 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    سلام/
    خواستم ی تجربه ای رو با شما و خوانندگان این صفحه درمیون بزارم شاید به درد کسی خورد چند وقت پیش برای یکی از نزدیکان بنده() یه خواستگار

    اومده بود در روز خواستگاری که من زودتر به محل رسیده بودم از یه موضوعی با خبر شدم که دختر و پسر قبل از مراسم با هم توی منزل کسی که معرفشون

    بوده چند جلسه با هم ملاقات کرده و یک سری قرار مدار با هم گذاشتن از قبیل اینکه مرد با ادامه کار همسرش مخالفت نکنه و یا منزل مسکونیشون توی فلان

    محل باشه و چند مورد دیگه البته اینو بگم که ملاقات اینها با اطلاع و اجازه پدر دختر بوده و بعد اینکه با هم هماهنگ شدن قرار خواستگاری رو گذاشتن و روز

    خواستگاری هم بعد از توافقات قرار بر این شد که تا دو ماه دیگه مراسم عقد برگزار بشه و تا یک سال آینده عروسی برگزار بشه و از الان تا دو ماه آینده بین این

    دو نفر صیغه موقت جاری بشه و اینها با هم محرم بشن تا بتونن آزمایشات رو انجام بدن و باقی مراسم مرسوم رو.

    من از هر دو خانواده خواهش کردم که اجازه بدن که این دو نفر یک چند مدتی حداقل شش ماه با هم دوست باشن و بینشون صیغه موقت جاری نشه تا بتونن

    همدیگه رو بهتر بشناسن و به روحیات همدیگه بیشتر آشنا بشن که با مخالفت هر دو خانواده مواجه شدم دلیل من هم برای این موضوع این بود که اگر صیغه

    باشن هم پسر و هم دختر احساس راحتی میکنن و ممکن هستش که دسته گل به آب بدن و اگر عقد بشن که دیگه بدتر، طرف مرد ادعای مالکیت میکنه و باقی مسائل

    ولی در عوض اگر با هم به اختلاف خوردن میتونن به راحتی از هم جدا بشن دیگه نیاز به دادگاه و غیره نداره و از طرفی اگه با هم فقط دوست باشن همین که

    احساس راحتی نکنند باعث میشه از خیلی اتفاقات جلوگیری بشه و تمرکز خوشون رو روی شناخت همدیگه قرار بدن

    (البته میدونم که این موضوع برای مردا سخت هستش) به هر حال این پیشنهاد من با مخالفت اکثریت مواجه شد و برای دو ماه آینده برنامه عقد چیده شد و

    قرار بر این شده بود که در تاریخ 96/05/27 مراسم عقد برگزار بشه. اگر خاطرتان باشد روز مراسم تحلیف تهران تعطیل بود و ما به همراه این زوج، مسافرت دو

    روزه شمال بودیم که در همین مسافرت اختلاف شدیدی بین اینها پیش میاد و باعث میشه که کلا ازدواج این دو نفر به هم بخوره و به خاطر اینکه بینشون صیغه

    و عقد جاری نشده بود( علیرغم مخالفت هر دو خانواده) تونستن به راحتی از هم جدا بشن حالا با در نظر گرفتن این موضوع که طرف دختر برهم زننده ازدواج

    بوده، اگر بین این دو نفر عقد جاری شده بود ایا طرف پسر به راحتی اقدام به طلاق میکرد؟ و یا حتی صیغه موقتش رو می بخشید؟ و یا برعکسش رو در نظر

    بگیریم طرف دختر به راحتی طلاق میگرفت؟ یا مهریش رو به اجراء میگذاشت؟

    نیت من از طرح این موضوع اینه که حتما باید همسر خود رو قبل از ازدواج بشناسی الان دوره زمونه هندونه در بسته نیست باید باهاش رابطه داشته

    باشی(( رابطه مساوی با س.ک.س نیست))

    حداقل شش ماه باید باهاش دوست باشی امکان نداره شما باکسی به مدت شش ماه دوست باشی ولی نتونی بشناسیش واز خصوصیات اخلاقیش

    باخبر نشی. در یکی از جمله هات خوندم که گفتی: فرض کن خواهر خودته آیا راضی میشی کسی با خواهرت اینجوری رفتار کنه؟ در جوابت میگم که من

    راضی نمیشم خواهرم ازدواج بکنه بعد از شش ماه طلاق بگیره؟ چون از همسرش خوشش نمیاد و یا برعکس.

    ایا بهتر نبود قبل از ازدواج با همسرش رابطه برقرار میکرد تا از خلقیات همدیگه آگاه میشدن

    در ایام گذشته وقتی که هنوز ازدواج نکرده بودم یه روز دایی عزیزم بهم گفت: آخه ک.و.ن.ک.ش تو که نه اهل خانوم بازی هستی نه اهل رفیق بازی هستی

    نه اهل مشروب هستی تو که اهل هیچ چی نیستی بیا برو زن بگیر دیگه چه مرگته آخه؟ و از شانس، هندونه من شیرین شد و من با ازدواجم هم به لذت

    جنسی رسیدم و هم به لذت روحی(خانواده) که لذت جنسی در مقابل لذت روحی هیچ است شما با خانواده به همه چیز میرسی که مهمترینش آرامش

    هست( البته باید خانواده رو بسازی)

    این رو برای امام قلی خان عزیز گفتم که نشسته توی بهترین شهر بهترین کشور دنیا و داره واسه ایران نسخه میپیچه! عزیز دل اینجا ایرانه اینجا کدوم تفریح

    رو داریم اینجا نایت کلاب داریم اینجا دیسکو داریم اینجا شهر بازی استاندارد داریم اینجا محیط زیست سالم یا حیات وحش سالم داریم اینجا اگه با دخترت

    بخوای بری کوه قدم بزنی باید مواظبش باشی که پلیس بهش گیر نده( خانم حجابت رو رعایت کن!) پلیس! اینجا هیچیمون سر جاش نیست صبح تا شب

    از درو دیوار این مملکت داره عزاداری و تبلیغات اسلامی می باره قراره همگی به زور بریم بهشت تا توی فاحشه خونه بهشت بخوریم و بیاشامیم و س.ک.س بکنیم

    اینجا رییس جمهورش پرونده قطعی تخلف داره ولی فرداش میشه عضو مجمع تشخیص مصلحت و یا شهردارش همچنین بگذریم موضوع سیاسی شد.

    به هر حال یادت باشه هم به خودت و هم به همسر آیندت لطف کنی و حتما طرفت رو بشناسی حتی اگه چند تا دختر عاشقت شدن، اونی رو که دوست

    داری انتخاب کن به یاد داشته باش که خودت از همه عزیزتری و باید به فکر زندگی خودت باشی نه دیگران.

    ارزوی سلامتی و موفقیت برای شما دارم.
    ویرایش توسط Davar : 2017/08/22 در ساعت 02:07

  20. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید Davar از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 3 از 11 نخست 123456 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •