ازدواج کرده ام و پیشنهاد می کنم ازدواج کنید.
ازدواج کرده ام و پیشنهاد می کنم ازدواج نکنید.
همسر ندارم و دوست دارم ازدواج کنم.
همسر ندارم و دوست دارم همین جور بمانم.
سایر (اگر این را انتخاب می کنید توضیح دهید.)
حالا من به حرفهای این جناب روانشناس کاری ندارم. ولی من هم خودم اینمدل همسر نمیپسندم.
اصلا یکی از کابوسهایم این است که زنی گیرم بیاید که غر بزند به جانم یا (بیش از اندازه) اهل انتقاد از همسر باشد یا به جای ظرافت و زیبایی و نرمی (در اخلاق بیشتر منظورم است) دارای قدرت و درشتی (درشتخویی) و خشونت و زمختی باشد.
========================
خیلی برایم مهم است که زنم در آینده دارای هوش فراوان، عقل زیاد، علم زیاد، فهم زیاد، درک بالا، بیان زیبا باشد. یک چیزی که آدم بتواند به آن در جامعه و در خلوت خودش (با خدای خودش) افتخار کند... حال کند...
ولی احساس میکنم این موارد اگر بخواهد ایجاد استقلال کند... اصلا ازدواج صورت نگیرد بهتر است. استقلال اصلا منافی ازدواج است. «دوستپسری-دوستدختری» را با استقلال میتوان جمع کرد ولی ازدواج را نه.
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
دوستان اگر میشود ادامهی بحث را اینجا: http://forums.boursy.com/showthread.php?t=3754&page=5&p=789684#post789684
یا اینجا: http://forums.boursy.com/showthread.php?t=4013&page=116&p=789618#post789618
ادامه بدهیم.
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
در مورد تغییر حالات زنان و مردان...
واقعا جامعه عوض شده... (حالا ته این نوشته یک چیز بامزه بگویم خدمتتان...)
من نمیپسندم.
پسران سوسول و دختران آزاد شده (اگر اسمش را بتوانیم آزادی بگذاریم)...
من خیلی بدم میآید...
پسرها هیچ کدام مرد نیستند.
الکی هستند.
الکی.
دیگر دنبال ازدواج هم (بیشتر) نیستند ....
دنبال گرفتن دوست دختر هستند که نیازهایشان را برطرف کنند...
(آنهایی هم که بعد از دوستی ازدواج میکنند در بین خودشان رایج است که میگویند: پخمه! گیر افتاد! یعنی این هم از اول میخواسته استفادهاش را ببرد و خداحافظی... ولی چون دختره اینکاره بوده و بلد بوده گیرش انداخته...)
من اینجور پسرها را دوست ندارم...
از آن ور دخترها هم یک جوری شدهاند...
روابط نامحرمی انگار برایشان مهم نیست...
خیلی ببخشید میگویم... تماس فیزیکی یا هر جور صحبت کردن (لاس وگاس) با هر کس و ناکسی یا بیرون رفتن دوستانه... مهم نیست انگار برایشان...
چقدر زیاد شدهاند دخترانی که سیگار میکشند! (این را آزادی میدانند!)
یا شلوارهایشان پاره است یا جاهای دیگر لباسشان... (این هم بخشی از آزادی است...)
یک بخشیاش که در مورد ازدواج مهم است این است که دختران امروزی (دختران لش و هرزه و ... را نمیگویم... دختران معمولی را میگویم) در خانهی پدر خیلی بها دارند... خیلی عزت احترام دارند... خیلی رفاه دارند... از سوی دیگر تفکرشان هم نسبت به ازدواج این است که باید از یک جای «راحت» بروند یک جای راحتتر! و نگاهشان هم به «شوهر» نگاه «کیفپول» و تامین کنندهی رفاه است...
این میشود که ازدواج نمیکنند... یعنی از یک طرف چون پاک هستند به خواستگارهای دزد جواب مثبت نمیدهند و از سوی دیگر هم هیچ خواستگار پاکی پیدا نمیشود که سنش از پدرشان کمتر باشد و پولش بیشتر.
اما چیزی که میخواستم خدمتتان تعریف کنم...
بگذار نوشتهی بعدی...
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
خیلی عالی.
درست است.
البته من هم گفتم در آغاز سخنم... «اگر» معنی زن قدرتمند فلان باشد...
ویرایش توسط mhjboursy : 2020/08/09 در ساعت 10:18 دلیل: حذف نقل قول
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
جناب محمدحسین فقط از این خوشم میاد ما از هر چیزی که صحبت می کنیم شما قبلاً تاپیکش را راه اندازی کردید. چه بورسی چه غیر بورسی.
به قول فردوسی پور خدابیامرز چقدر خوبی شما!
ویرایش توسط mhjboursy : 2020/09/08 در ساعت 20:14 دلیل: حذف نقل قول
با کلی تحقیق به اصرار مادر رفتم برای صحبت با دختر خانمی که مادر برایم پیدا کرده بود
حق الانصاف خانواده خوب و اصیلی هم بودند..
در یک اتاق نشستیم..دختر خانم گفت شرطی دارید..گفتم بنده شروع کننده خوبی نیستم اما ادامه دهنده بدی هم نیستم..
شروع به صحبت کرد..
1_بعد ازدواج دوست دارم با دوستانم ارتباط داشته باشم
2_من دوست دارم خاله و دایی و عمو دارم در شهرستان شوهرم منو ببرد خانه اقوامم
3-ما یک جمع دوستانه تلگرامی داریم و دوری از دوستانم برام غیر قابل تحمل هست
4_وضعیت خرج کردنتان چجوری هست..خسیس هستید یا نه؟
5_دختر خاله ام مهریه اش 300 سکه هست..البته برام اصلا مهم نیست..ولی دوست دارم توی جمع حرف از مهریه شد بگم مال من 500 تاست
دیگه به حرف هایش گوش ندادم..یک عدد پرتقال و یک عدد سیب میل کردم..مابقی شرطش هم اصلا نفهمیدم چی بود..آخرش گفت شما شرطتان چیست..گفتم شرطی ندارم
بعد از خانه شان آمدم بیرون و پشت سرم را هم نگاه نکردم..
این شد شرط؟!
اصلا چنین دختری به بلوغ ازدواج هم نرسیده بود
شکر خدا مجرد مانده ام هنوز
ویرایش توسط کریس گاردنر : 2019/12/10 در ساعت 17:57
سلام .
مهمترین موضوع در ازدواج توافقات قبل از ازدواج و هزار البته پایبندی به شروطی است که مورد توافق قرار گرفته است . ریشه همه مشکلات در زمان ازدواج دقیقا به همین موضوع برمی گردد. در واقع قبل از ازدواج وقتی دو طرف با هم به توافق می رسند دارند حد و حدودها و حریمها را مشخص می کنند یا به عبارتی مشغول تدوین قانون اساسی برای زندگی مشترک هستند . اما مشکل پس از ازدواج چرا رخ می دهد ؟ به چند دلیل :
۱- یکی از طرفین یا هر دو در بیان شرایط و خواسته هایشان صداقت نداشته است
۲- یکی یا هر دو اصلا متوجه بار مسئولیت پذیرش شرایط طرف مقابل نبوده است و بدون فکر کردن به شزایط طرف مقابل بله را گفته است .
۳- ازدواج بایستی برمبنای ارزشهای مشترک شکل بگیرد نه براساس دوست داشتن!!!!! ممکن است دو طرف به دلایلی کاملا متفاوت از همدیگر خوششان ییاید چه بسا این دلایل کاملا در تضاد با هم باشد .
۴- وقتی پسری یا دختری به طرف مقابلش اظهار علاقه و دوستن داشتن می کند به نظرم کمترین لطفی در حق اون نکرده است چون در روابط دختر و پسری این نوع دوست داشتن از جنس دوست داشتن (به نعبیر من جوجه کبابی) است یعنی وقتی ما جوجه کباب دوست داریم نه تنها کمترین لطفی در حق جوجه نگون بخت نیست بلکه داریم نابودش می کنیم . خیلی از عشق های قبل از ازدواج دقیقا همین است .
۵- اگر بخواهم بنویسم فکر کنم بتوانم کتابی در خصوص ازدواج و شرایط آن بنویسم !! به دوست داشتن طرف مقابل زیاد دلخوش نباشید چون این دوست داشتن برای دل خودش است . اگر می خواهید دوست داشتن واقعی را بشناسید . دوست داشتن پدر و مادر است . آنها شما را دوست دارند به خاطر خودتان . آنها همه خوبیها را می خواهند برای شما . از همه خوشیهایشان می گذرند برای شما.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)