نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: وضعیت و پیشنهاد شما

رأی دهندگان
56. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • ازدواج کرده ام و پیشنهاد می کنم ازدواج کنید.

    26 46.43%
  • ازدواج کرده ام و پیشنهاد می کنم ازدواج نکنید.

    8 14.29%
  • همسر ندارم و دوست دارم ازدواج کنم.

    16 28.57%
  • همسر ندارم و دوست دارم همین جور بمانم.

    6 10.71%
  • سایر (اگر این را انتخاب می کنید توضیح دهید.)

    0 0%
صفحه 4 از 11 نخست 1234567 ... آخرین
نمایش نتایج: از 31 به 40 از 106

موضوع: ازدواج ?

  1. #31
    ستاره دار(4) zorba آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    محل سکونت
    Utopia
    نوشته ها
    3,944
    تشکر
    14,229
    تشکر شده 24,864 بار در 3,838 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    من بدون ارائه ی نظر ارزشی مثبت یا منفی راجع به ازدواج, توصیه می کنم چندتایی کتاب در مقوله ی عشق و ازدواج مطالعه کنید...دستکم یک چهارچوب ذهنی هم داشته باشید بد نیست...
    -ازدواج و اخلاقیات به قلم "برتراند راسل" فیلسوف مشهور بریتانیایی...روی نت می تونین پی دی اف ش رو پیدا کنید...
    -جستاری در باب عشق به قلم "آلن دو باتن".....ترجمه شده ی "گلی امامی" چاپ انتشارات نیلوفر
    -درباره ی عشق به قلم چندین نویسنده از جمله مارتا نوسباوم ، رابرت نوزیک و رابرت سالامون...این کتاب توسط آرش نراقی ترجمه شده....و اینهم در بازار کتاب موجوده..
    -یک سلسله سخنرانی از مصطفی ملکیانِ پژوهشگر اخلاق هم راجع به ازدواج و اخلاق هست که در نت می تونین صوت سخنرانی اصلی رو با عبارت " ازدواج از دیدگاه مصطفی ملکیان" پیدا کنین...بر این سخنرانی هم نقدها نوشته شده و میتونین در گوگل نقد و ردیه هاش رو پیدا کنین...
    زی تیر نگه کرد پر خویش بر او دید***گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

  2. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید zorba از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #32
    عضو فعال امام قلی خان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    محل سکونت
    اهواز
    نوشته ها
    1,542
    تشکر
    731
    تشکر شده 5,371 بار در 1,383 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    با سلام. زنم زد اسکیرین لپ تاپ را شکست. هی بگویید زن خوب است و فلان و کذاست. زن میخواهی که چه بشود.مهدی 1400 خان شانسش زده است زنش خوب است یا یکی گفته اینجا کاباره و فلان نمی باشد که عیش و نوش کند. بدرک که در ایران وسائیل و ادوات عشق و حال جور نمی باشد. آدم برای یک پرس شام رستوران نمی زند. الان اسکیرین لپ تاپ را شکست چون دید من اوراق خریدم آنلاین.میخواسته پول ها را بدهم پسرش دلار بنماید. گفتم اصلا روحانی اشتاه گرد تو را نگذاشت وزیر اقتصاد.میگوید پول را خوردند رفت. هرچه میگویم پول خوردنی نیست یک چیز دیگری می گوید.محمدحسین خان که در همه کاری کمال نگر می باشد که را بگیرد؟ این یک نفر آدمی را میخواهد که همه اش درست باشد.حالا اگر پیدا کردید یک زن هم برای من بیابید.عشق و حال هم همان چند وقت اول می باشد و بعد اش شعر است.همچین که زن زایید و بچه وع زد در گوشت دیگر عشق و حال و مال از یادت برود.از این امتحان مردود بیرون می آیند بیشتر مردها.من هم رفوزه می باشم. مهدی 1400 خان گفته من تا بحال هیچ دو تا سیم برقی را بهم وصل ننموده ام. من 100 تا را بهم رساندم. 98 تاشان فحش می دهند. حالا در آخر عمری به این رسیده ام که خوشا به مجردی که بهترین دوران بود.
    نه محقق بود نه دانشمند چارپایی بر او کتابی چند
    از هم ندوشیم.
    با هم بنوشیم.


  4. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید امام قلی خان از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #33
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehdi1400 نمایش پست ها
    سلام بر محمد حسین عزیز

    به نظرم امام قلی خان در 80 سال عمرش (خداوند به 120 سال برساندش)، تا کنون باعث و بانی تشکیل یک زندگی هم نبوده است.
    این همه ادعای تجربه میکند ولی اگر یک تجربه در خصوص وصلت دو جوان داشت اینچنین قضاوت نمیکرد.

    بگذار خاطره ای برایت تعریف کنم

    ابتداء آشنایی با همسرم بود که از همان جا رفتم در کار کمک کردن برای وصلت زوج های جوان
    بی هیچ تجربه ای و فقط به کمک استدلال و منطق عقلی

    همسرم از یک زوج جوان گفت که تا مرحله خواستگاری پیش رفته اند و با دخالت خانواده و نزدیکان کدورت ایجاد شده و پسر جوان مانده است در تصمیم گیری
    آیا خانواده را انتخاب کند یا دختر مورد علاقه اش را

    حسابی در ذوق دختر خورده بود به دلیل عدم پیگیری و جواب روشن ندادن خانواده داماد بعد از مراسم بله برون


    خلاصه کنم
    خودم را راضی کردم که بروم سراغ پسر که کارمند یک اداره بود
    ادرسش را گرفتم و رفتم سراغش

    دیالگم این بود
    من فلانی هستم و آمده ام به شما بگویم "خیلی آدم بی فکری هستی"
    بنده خدا تا چند لحظه مات و مبهوت بود

    ولی همین جمله سرآغاز گفتگویی شد که نهایتا پیغامم را انتقال دادم که
    معنی نمیدهد لفتش بدهی
    یا مرد باش بگو شما را میخواهم حتی اگر خانواده مخالف باشند
    یا اگر نمیخواهی تکلیف را روشن کن و به این بلا تکلیفی خاتمه بده

    خلاصه اینکه در فروردین امثال بود که به همراه همسر و سه فرزندش تشریف آوردند منزل و مهمان نوروزی ما شدند
    باز هم آن خاطره 18 سال پیش را با هم مرور کردیم و بسی خندیدیم

    بله محمد حسین عزیز
    همسری بیاب که خانواده ای اصیل داشته باشد.
    دختر ها بیش از پسرها تحت تاثیر مادر هستند.
    پس مادر خوب و دارای کمالات و سجایای اخلاقی حتما تاثیرش را بر فرزندان خواهد گذاشت مخصوصا دختر خانواده که شدیدا از مادر الگو برداری میکند.

    معیارهایت را سامان بده. برای هر کدام یک یا چند دلیل مهم داشته باش
    زیبایی هم خوب است ولی همه چیز نیست
    زیبایی سیرت به مراتب از زیبایی صورت اولویت دارتر است.
    هر چند که داشتن حداقلها هم حرف کاملا درست و معقولی است.
    سلام
    احسنت
    هم خاطره ی به جا و زیبایی بود و هم حرفتان درست و منطقی به نگر می رسد... (در مورد تاثیر پذیری از مادر و خانواده)
    فقط مسئله اینجا است که مورد (Case) ازدواج کم است.

    همان طور که پیش تر عرض کردم به خاطر همین که گزینه های ازدواج برای من محدود است باید روی یک سری خواسته ها را خط کشید
    یا باید با یک نفر کم عقل ازدواج کنم
    یا باید با یک نفر کم ایمان ازدواج کنم
    یا باید با یک نفر کم حیا ازدواج کنم
    یا باید با یک نفر کم خانواده ازدواج کنم (یک چیزی مابین با خانواده و بی خانواده )
    یا باید با یک نفر کم ظاهر ازدواج کنم. (این هم بر همان منوال)

    بالاخره تو این مواردی که من دیدم اگر یکی را ظاهرا بپسندم و به من بیاید می بینم یا طرف دین و ایمان درست حسابی ندارد یا با عقل نیست (آن چنان که اطمینان کنم یک عمر دلم را و بچه هایم را و محیط درون خانواده ام را و در یک کلام همه چیزم را دستش بسپرم)
    حالا دیگر آشنایی با خانواده اش و اینکه خانواده ی اصیل و با فرهنگی داشته باشد و بعد اینکه او بیاید من را بررسی کند و بپسندد/نپسندد و غیره به کنار...

    همین طور بگذریم از اینکه من روی خیلی موارد دیگر که به عنوان خواسته دارم خط کشیدم... (که البته آنها هم باید باشد... ولی چه می شود کرد؟ مثلا به نگر من زن و شوهر باید ترجیحا از خانواده هایی با طبقات اقتصادی نزدیک به هم باشند، ترجیحا از یک شهر باشند یا از اقوامی با اندیشه های مشابه باشند، یا ترجیحا سن و سال باید فلان قدر باشد یا ترجیحا از نگر روانشناسی باید درون/برون گرایی و سایر خصوصیات روانی مشابه داشته باشند و قس علی هذا...)

    (البته همان طور که گفتم من کمال_گرا هستم و از این بابت مشکل دارم ولی) بالاخره چه؟ آیا حاضرم با یک نفر که درون بسیار مشابهی با من دارد ولی قیافه اش در نگر من این جوری است: ازدواج کنم؟
    نه... هرگز...
    یا برعکس بیرونش برایم این جوری باشد: ولی دو کلمه که با او صحبت می کنم احساس کنم سرم را می خواهم بکوبم به دیوار .



    در مجموع باید عرض کنم گزینه کم است... و یا باید همین جــــــــــــــــور بگردم دنبال یکی که به من بخورد... یا باید بین این گزینه های کم یکی را که 30 درصد هم با من جور نیست انتخاب کنم... که آدم با خودش می گوید صد رحمت به ازدواج نکردن! آدم ازدواج می کند که از همراهی و مصاحبت یک شریک احساس آرامش و لذت کند و شریکی برای شادی و غمش داشته باشد و همسفری برای مسیر زندگی اش... (یک بخش سکسی هم داشت که سانسور کردیم ) حالا من بیایم با یکی که 30 درصد هم مشابه من نیست ازدواج کنم آرامش را که هیچ... (باید ببوسم بگذارم کنار...) باید یک عمر یک سوهان روح کنار خودم تحمل کنم...


    الان که دارم می اندیشم... به نگرم می آید باید کمال_گرایی ام را کنار بگذارم.... و با همان 30 درصد یا کمتر راضی باشم... نمی دانم...
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #34
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    نقل قول نوشته اصلی توسط dadash نمایش پست ها
    سلام/
    خواستم ی تجربه ای رو با شما و خوانندگان این صفحه درمیون بزارم شاید به درد کسی خورد چند وقت پیش برای یکی از نزدیکان بنده() یه خواستگار

    اومده بود در روز خواستگاری که من زودتر به محل رسیده بودم از یه موضوعی با خبر شدم که دختر و پسر قبل از مراسم با هم توی منزل کسی که معرفشون

    بوده چند جلسه با هم ملاقات کرده و یک سری قرار مدار با هم گذاشتن از قبیل اینکه مرد با ادامه کار همسرش مخالفت نکنه و یا منزل مسکونیشون توی فلان

    محل باشه و چند مورد دیگه البته اینو بگم که ملاقات اینها با اطلاع و اجازه پدر دختر بوده و بعد اینکه با هم هماهنگ شدن قرار خواستگاری رو گذاشتن و روز

    خواستگاری هم بعد از توافقات قرار بر این شد که تا دو ماه دیگه مراسم عقد برگزار بشه و تا یک سال آینده عروسی برگزار بشه و از الان تا دو ماه آینده بین این

    دو نفر صیغه موقت جاری بشه و اینها با هم محرم بشن تا بتونن آزمایشات رو انجام بدن و باقی مراسم مرسوم رو.

    من از هر دو خانواده خواهش کردم که اجازه بدن که این دو نفر یک چند مدتی حداقل شش ماه با هم دوست باشن و بینشون صیغه موقت جاری نشه تا بتونن

    همدیگه رو بهتر بشناسن و به روحیات همدیگه بیشتر آشنا بشن که با مخالفت هر دو خانواده مواجه شدم دلیل من هم برای این موضوع این بود که اگر صیغه

    باشن هم پسر و هم دختر احساس راحتی میکنن و ممکن هستش که دسته گل به آب بدن و اگر عقد بشن که دیگه بدتر، طرف مرد ادعای مالکیت میکنه و باقی مسائل

    ولی در عوض اگر با هم به اختلاف خوردن میتونن به راحتی از هم جدا بشن دیگه نیاز به دادگاه و غیره نداره و از طرفی اگه با هم فقط دوست باشن همین که

    احساس راحتی نکنند باعث میشه از خیلی اتفاقات جلوگیری بشه و تمرکز خوشون رو روی شناخت همدیگه قرار بدن

    (البته میدونم که این موضوع برای مردا سخت هستش) به هر حال این پیشنهاد من با مخالفت اکثریت مواجه شد و برای دو ماه آینده برنامه عقد چیده شد و

    قرار بر این شده بود که در تاریخ 96/05/27 مراسم عقد برگزار بشه. اگر خاطرتان باشد روز مراسم تحلیف تهران تعطیل بود و ما به همراه این زوج، مسافرت دو

    روزه شمال بودیم که در همین مسافرت اختلاف شدیدی بین اینها پیش میاد و باعث میشه که کلا ازدواج این دو نفر به هم بخوره و به خاطر اینکه بینشون صیغه

    و عقد جاری نشده بود( علیرغم مخالفت هر دو خانواده) تونستن به راحتی از هم جدا بشن حالا با در نظر گرفتن این موضوع که طرف دختر برهم زننده ازدواج

    بوده، اگر بین این دو نفر عقد جاری شده بود ایا طرف پسر به راحتی اقدام به طلاق میکرد؟ و یا حتی صیغه موقتش رو می بخشید؟ و یا برعکسش رو در نظر

    بگیریم طرف دختر به راحتی طلاق میگرفت؟ یا مهریش رو به اجراء میگذاشت؟

    نیت من از طرح این موضوع اینه که حتما باید همسر خود رو قبل از ازدواج بشناسی الان دوره زمونه هندونه در بسته نیست باید باهاش رابطه داشته

    باشی(( رابطه مساوی با س.ک.س نیست))

    حداقل شش ماه باید باهاش دوست باشی امکان نداره شما باکسی به مدت شش ماه دوست باشی ولی نتونی بشناسیش واز خصوصیات اخلاقیش

    باخبر نشی. در یکی از جمله هات خوندم که گفتی: فرض کن خواهر خودته آیا راضی میشی کسی با خواهرت اینجوری رفتار کنه؟ در جوابت میگم که من

    راضی نمیشم خواهرم ازدواج بکنه بعد از شش ماه طلاق بگیره؟ چون از همسرش خوشش نمیاد و یا برعکس.

    ایا بهتر نبود قبل از ازدواج با همسرش رابطه برقرار میکرد تا از خلقیات همدیگه آگاه میشدن

    در ایام گذشته وقتی که هنوز ازدواج نکرده بودم یه روز دایی عزیزم بهم گفت: آخه **** تو که نه اهل خانوم بازی هستی نه اهل رفیق بازی هستی

    نه اهل مشروب هستی تو که اهل هیچ چی نیستی بیا برو زن بگیر دیگه چه مرگته آخه؟ و از شانس، هندونه من شیرین شد و من با ازدواجم هم به لذت

    جنسی رسیدم و هم به لذت روحی(خانواده) که لذت جنسی در مقابل لذت روحی هیچ است شما با خانواده به همه چیز میرسی که مهمترینش آرامش

    هست( البته باید خانواده رو بسازی)

    این رو برای امام قلی خان عزیز گفتم که نشسته توی بهترین شهر بهترین کشور دنیا و داره واسه ایران نسخه میپیچه! عزیز دل اینجا ایرانه اینجا کدوم تفریح

    رو داریم اینجا نایت کلاب داریم اینجا دیسکو داریم اینجا شهر بازی استاندارد داریم اینجا محیط زیست سالم یا حیات وحش سالم داریم اینجا اگه با دخترت

    بخوای بری کوه قدم بزنی باید مواظبش باشی که پلیس بهش گیر نده( خانم حجابت رو رعایت کن!) پلیس! اینجا هیچیمون سر جاش نیست صبح تا شب

    از درو دیوار این مملکت داره عزاداری و تبلیغات اسلامی می باره قراره همگی به زور بریم بهشت تا توی فاحشه خونه بهشت بخوریم و بیاشامیم و **** بکنیم



    به هر حال یادت باشه هم به خودت و هم به همسر آیندت لطف کنی و حتما طرفت رو بشناسی حتی اگه چند تا دختر عاشقت شدن، اونی رو که دوست

    داری انتخاب کن به یاد داشته باش که خودت از همه عزیزتری و باید به فکر زندگی خودت باشی نه دیگران.

    ارزوی سلامتی و موفقیت برای شما دارم.
    تجربه ی زیبایی بود...
    ممنون...
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #35
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    نقل قول نوشته اصلی توسط zorba نمایش پست ها
    من بدون ارائه ی نظر ارزشی مثبت یا منفی راجع به ازدواج, توصیه می کنم چندتایی کتاب در مقوله ی عشق و ازدواج مطالعه کنید...دستکم یک چهارچوب ذهنی هم داشته باشید بد نیست...
    -ازدواج و اخلاقیات به قلم "برتراند راسل" فیلسوف مشهور بریتانیایی...روی نت می تونین پی دی اف ش رو پیدا کنید...
    -جستاری در باب عشق به قلم "آلن دو باتن".....ترجمه شده ی "گلی امامی" چاپ انتشارات نیلوفر
    -درباره ی عشق به قلم چندین نویسنده از جمله مارتا نوسباوم ، رابرت نوزیک و رابرت سالامون...این کتاب توسط آرش نراقی ترجمه شده....و اینهم در بازار کتاب موجوده..
    -یک سلسله سخنرانی از مصطفی ملکیانِ پژوهشگر اخلاق هم راجع به ازدواج و اخلاق هست که در نت می تونین صوت سخنرانی اصلی رو با عبارت " ازدواج از دیدگاه مصطفی ملکیان" پیدا کنین...بر این سخنرانی هم نقدها نوشته شده و میتونین در گوگل نقد و ردیه هاش رو پیدا کنین...
    فوق العاده متشکرم زوربای عزیز؛ خیلی دوستت داریم؛
    حالا پولی هایش را که نه ولی احتمالا رایگان هایش را (به خصوص نسخه صوتی را) اگر شد می گیرم و مطالعه می کنم...
    ویرایش توسط mhjboursy : 2018/11/30 در ساعت 19:16
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #36
    عضو جدید
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    19
    تشکر
    1
    تشکر شده 23 بار در 8 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    در قانون جذب عشق قسمت اول نکات کلی را در مورد استفاده قانون جذب در روابط بیان کردیم . حال به قانون جذب عشق 2 می‌رسیم . حتما قبل از خواندن این مقاله قانون جذب عشق 1 را مطالعه کنید
    برای روشن شدن مفهوم عشق بخشیدن به دیگران، اول باید معنای عشق نبخشیدن به دیگران را بفهمید.
    تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل عشق بخشیدن نیست!
    تصور این‌که شما می‌دانید چه چیزی برای طرف مقابل بهرت است عشق بخشیدن نیست!
    تصور این‌که حق با شماست و طرف مقابل اشتباه می‌کند عشق بخشیدن نیست!
    بازخواست، ملامت، شکایت، غر زدن، یا ایراد گرفتن از طرف مقابل عشق بخشیدن نیست!
    همانطور که در دوره قانون جذب بیان شد این‌ها خلاف قانون جذب عشق است
    راز روابط
    زندگی همه چیز را به شما عرضه می‌کند تا بتوانید آنچه دوست دارید را برگزینید، و بخشی از موهبت زندگی این است که همه جور آدمی را دور و برتان قرار داده، بنابراین می‌توانید در آن آدم‌ها آنچه دوست دارید را انتخاب کنید و از آنچه دوست ندارید روی برگردانید. قرار نیست برای خصوصیاتی که در شخصی نمی‌پسندید، در خودتان عشق ایجاد کنید، بلکه کافی است بدون نشان دادن احساس خاصی از آن روی برگردانید.
    خیلی ساده است…
    در یکی از فایل‌های صوتی اشاره‌ای به این موضوع داشتم. نیازی نیست به زور بخواهید به خودتان بقبولانید که یک رفتار خاص یک شخص خوب است. اگر به طور مثال کسی در زندگی شما بدقول است نیازی نیست بگویید خوب خدا رو شکر که بدقول است قاتل نیست! نه قانون جذب عشق این را نمی‌گوید. فقط می‌گوید روی رفتار دیگه‌ای احساس بگذارید که در او دوست دارید.
    او بدقول است اما مهربان است؛ من به مهربانی او تمرکز می‌کنم.
    او بدقول است اما خوش صحبت است؛ من روی خوش صحبتی او تمرکز می‌کنم.
    او بدقول است اما دست و دل باز است؛ من روی دست و دل بازی او تمرکز می‌کنم.
    تبریک می‌گویم. شما به بهترین شکل از قانون جذب عشق استفاده کردید.
    روی برگرداندن در قانون جذب چیست ؟
    روی برگرداندن از آنچه در شخصی نمی‌پسندید بدین معناست که شما آن را جدی نمی‌گیرید. به این معناست که شما می‌دانید با قانون جذب عشق روی هر چه تمرکز کنید بیشتر از آن را دریافت می‌کنید.
    روی برگرداندن یعنی دنیا به شما حق انتخاب داده است. یعنی با آ‌ن‌ها بحث و جدل نکنید تا ثابت کنید اشتباه می‌کنند یا عیب‌جویی کنید یا آن‌ها را مقصر بدانید، یا بخواهید تغییرشان دهید. این‌ها در قانون جذب عشق جایی ندارند. اجازه دهید همه خودشان باشند و شما انتخاب کنید.
    نگاه بالاتر و البته بهتر
    بیاید یک مثال بزنیم تا وضعیت روشن شود.
    یک نفر برای پول همسر خود را طلاق داده و با یک فرد پولدار ازدواج کرده است. ( از اینجا به بعد را باید عامیانه‌تر بنویسم)
    ما شروع می‌کنیم به جنگیدن؛ اه، این دیگه چه آدمیه. عجب نامردیه! واقعا چطور می‌تونه اینقدر منفعت طلب باشه…
    حالم داره ازش بهم می‌خوره. صد رحمت به حیوون و …………
    یک نفر که قانون جذب عشق را می‌داند ( از این به بعد می‌گوییم استاد) می‌گوید:
    چرا اینقدر بهش فکر می‌کنید؟ مگه این فرد وارد زندگی‌ات شده؟
    ما: نه، ولی نگاش کن. از این نامردتر تا حالا ندیدم. هیچ بویی از انسانیت نبرده. خجالتم نمی‌کشه. همین‌ها جامعه رو خراب می‌کنن پس فردا دودش توی چشم من هم میره.
    استاد: دودش به چشم تو نمی‌رود اگر بهش فکر نکنی؛ کافی است به چیزهای زیبای زندگی فکر کنی.
    ما: نهههههه. اصلا وارد زندگی من نشه. همسر بدبختش چی؟ اون چه گناهی کرده بود؟
    استاد: مگه تو می‌دونی همسرش چی می‌خواسته؟ شاید خودش می‌خواسته! شاید هم نه ولی حتما خودش اون رو به زندگیش وارد کرده.
    ما: مگه میشه؟ واسه چی باید بخواد؟ هیچکس چنین چیزی نمی‌خواد.
    استاد: درسته ولی شاید یک کسی که قانون جذب عشق رو نمی ‌دونسته اون رو اشتباه استفاده کرده ……
    این داستان تا انتها ادامه دارد حالا مثال ساده‌تری می‌زنم تا موضوع رو راحت درک کنیم. شما شخصیت‌ها را تطابق دهید.
    ما از یک نقاش می‌خواهیم که برامون یک منظره زیبا نقاشی کند.
    نقاش: لطفا فقط به من رنگ سبز و آبی و زرد بدهید.
    ما: بفرمایید تمام رنگ‌ها توی این بسته.
    نقاش: نههههههههههه. چرا همه رنگ‌ها رو دادید؟ مگه نگفتم فقط سه رنگ؟
    ما: خوب این بسته رنگ تکمیله تا هر کس رنگی که می‌خواهد را انتخاب کنه. شما از رنگی که نمی‌خواهید استفاده نکنید.
    نقاش: نه! آخه این هم شد رنگگگگگگگگ؟ کی آخه از یه همچین رنگی استفاده می‌کنه؟ چرا این رو توی بسته رنگ‌ها گذاشتید؟
    ما: شاید یکی از این رنگ استفاده کنه! اصلا شاید طرف نقاشی بلد نباشه و مثل شما وارد نباشه و به اشتباه فکر کنه این رنگ خوبه و ازش استفاده کنه.
    نقاش: نههههههههه. هیچکس از این رنگ خوشش نمیاد مگه آدم دیوونه است که از این رنگ استفاده کنه ….
    چقدر ما در زندگی‌مون به نقاش شباهت داریم؟

    ما با دید قدیمی‌مان نگاه می‌کنیم و انتظار نتایج جدید داریم. از دید قانون جذب عشق نگاه کنیم ….
    “با ما در قانون جذب ثروت همراه باشید”


  12. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید fns4565 از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #37
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    این روزها آدم باید مراقب باشد زنی که می‌خواهد بگیرد حتما سه خصوصیت مهم را داشته باشد!
    ۱- نجیب باشد.
    ۲- خانه‌دار باشد.
    ۳- مانند ماه باشد.

    اما نکات!
    - نجیب باشد... یعنی نه جیب باشد! یعنی اینکه به جیب تو کاری نداشته باشد!
    - خانه‌دار باشد... یعنی اینکه خانه داشته باشد...
    - مانند ماه باشد هم... یعنی اینکه شب‌ها بیاید و صبح‌ها برود...

    آری...
    این روزها این سه خصیصه اصلا لازمه زندگی مشترک است... نباشد نمی‌شود... حالا مثل ماه بودن و خانه‌دار بودن زیاد مهم نیست... دست کم تلاش کنید همسری که می‌گیرید زن بسیار نجیبی باشد! نه‌جیب نه‌جیب نه‌جیب...
    ویرایش توسط mhjboursy : 2018/11/18 در ساعت 12:51
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #38
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    نوشته ها
    1,023
    تشکر
    957
    تشکر شده 3,818 بار در 907 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    این روزها آدم باید مراقب باشد زنی که می‌خواهد بگیرد حتما سه خصوصیت مهم را داشته باشد!
    ۱- نجیب باشد.
    ۲- خانه‌دار باشد.
    ۳- مانند ماه باشد.

    اما نکات!
    - نجیب باشد... یعنی اینکه به جیب تو کاری نداشته باشد! نه جیب! Lets say NO to JIB!
    - خانه‌دار باشد... یعنی اینکه از خانه داشته باشد...
    - مانند ماه باشد هم... یعنی اینکه شب‌ها بیاید و صبح‌ها برود...

    آری...
    این روزها این سه خصیصه اصلا لازمه زندگی مشترک است... نباشد نمی‌شود... حالا مثل ماه بودن و خانه‌دار بودن زیاد مهم نیست... دست کم تلاش کنید همسری که می‌گیرید زن بسیار نجیبی باشد! نه‌جیب...

    سلام وارادت محمد حسین عزیز
    صبح بامدادی جملات قصار شما یه انرژی عالی گرفتیم
    سبدت همیشه سبز چمنی

  16. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید TAJ2014 از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #39
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    با چند تا از دوستان هم سن و سال (دهه شصتی... 63-64-65) که صحبت می‌کردم... فهمیدم چقدر پسران هم سن و سال من مانند من هنوز مجرد هستند! چقددددددر... البته این در مورد تهران بود و جالبش اینجاست که همین نتیجه را به عکس در شهرستان‌ها دیده‌ام!
    یعنی یک پدیده‌ی جالب و عجیبی شکل گرفته! در شهرستان‌ها سن ازدواج در حد معقولی مانده و در تهران به طرز عجیبی دارد بالا می‌رود...

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ

    یک پدیده بسیار بد دیگری هم دارد شکل می‌گیرد و آن اینکه دختران در کارهای خلاف دارند آزادی پیدا می‌کنند... اگر بشود نامش را آزادی گذاشت... بهتر است بگویم دارند دختران از حالت پاکی‌شان در می‌آیند...
    دختران دهه هفتادی...
    می‌دانید در همین یکی دو ماه اخیر چقدددددر دختر سیگاری دیده‌ام؟؟؟ که از کشیدن سیگار در انظار عمومی هم باکی ندارند...
    و اینکه در محل‌های عمومی (به خصوص محل کار) شوخی‌های دستی بین دختران و مردان صورت می‌گیرد... بدون هیچ ابایی...
    حالا شاید عزیزی این را آزادی بیان بداند... ولی من شیوع حماقتش می‌دانم...
    اینها شبیه پست‌مدرنیسم هستند... یک جور دهان‌کجی است... مانند بچه‌ای است که خواسته‌اش را نداده‌اند و تف می‌کند. یا قیافه‌اش را زشت می‌کند... (دقیقا نمی‌داند چه می‌کند و چه می‌خواهد... زبان قال ندارد... ولی به زبان حال دارد می‌گوید به اشتباه تو و سیاست‌های تربیتی اشتباه تو، ای سرپرست، دارم دهان کجی می‌کنم.)

    حالا یک چیزهای بدتری هم دارد به وقوع می‌پیوندد که نگویم بهتر است...

    خیلی از اینها به خاطر مسئولین عوضی ماست که بی‌عرضه یا دزد بودند... امثال خاوری که برخی دستشان رو شده... و برخی نه... لعنت بر آنها.
    و اصلش هم به خانواده بر می‌گردد...
    بگذریم. دوست ندارم بیشتر به این بیاندیشم یا ازش صحبت کنم.

    __________________________

    در مورد بالا رفتن سن ازدواج در تهران... گمان کنم موضوع از یک سو توقع است و از یک سو قدرت اقتصادی... و احیانا باید موضوع‌های فکری هم باشد...
    توقع یعنی اینکه دختر باید یک جهیزیه بدهد و پسر باید یک مراسم بگیرد و یک خانه و ماشین بخرد و یک مهریه بدهد و یک حقوق داشته باشد. قدرت اقتصادی یعنی یک کارمند معمولی ماهی فلان قدر در می‌آورد. و این دوتا به هم می‌خورد؟
    اکنون اگر یک نفر لیسانسه در ۲۴ سالگی برود سر کار و ماهی ۲۰ میلیون ریال در بیاورد بعد از چند سال می‌تواند یک خانه‌ی ۴ میلیارد ریالی و یک خودرو ۶۰۰ میلیون ریالی و یک مراسم عروسی که نمی‌دانم چند صد میلیون ریال است بگیرد. این آقای معمولی اقتصاد ما باید پول یک ماهش را فقط بدهد برای یک قلم از توقع‌های خرج‌های معمول شب عروسی (مثلا آرایش عروس)... همین! دیگر در مورد دیگر خرج‌های پس و پیش از ازدواج (که از همه هم بدتر طلایش است) چیزی نگویم بهتر است...
    به اینها تورم را هم بیافزایید... که امسال اگر ۲۰ میلیون ریال جمع کرد تورم خود به خود بخشی از آن را می‌خورد...

    اما در مورد موضوع فکری هم باید بگویم که... پسران یک مقدار لوس و مسئولیت ناپذیر شده‌اند... دختران هم یک مقدار مستقل و تنبل و تن‌پرور شده‌اند... به گونه‌ای که نه پسر می‌تواند مرد خانه ای باشد که اداره‌اش را به عهده بگیرد و نه دختر اکنون می‌تواند زن خانه باشد و مانند مادران ما بساز باشد...

    این است که بسیاری از این نیازهای پسران و دختران امروزه به جای ازدواج دارد به سمت دوستی کشیده می‌شود.


    لعنت بر مدیران و مسئولین فاسد و بی‌عرضه.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  18. 15 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #40
    عضو فعال "heydar" آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    نوشته ها
    7,493
    تشکر
    13,790
    تشکر شده 29,896 بار در 7,159 ارسال

    پاسخ : ازدواج!

    هرچیزی سن و تاریخی داره ازدواج درس و کار و همه چیز . البته این نظر منه یه سریا هستند مثلا 28 سالش هست تازه کنکور کارشناسی داره میده و.. ولی بنده فک میکنم هرچیزی سنی داره . ازدواج هم فک کنم محدوده 2324 - 2728 هست

  20. 14 کاربر به خاطر ارسال مفید "heydar" از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 4 از 11 نخست 1234567 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •