برای پیدا کردن جواب درست (برنده شدن . جز 5 درصدی ها شدن ) باید تجربه کرد کار کرد تلاش کرد
2 دسته سوال داریم
سوال هایی که حل شدن و جواب درست و راه 100 درصد موفقیت امیز رسیدن به جواب را بلدیم
سوال هایی که هنوز حل نشدن ، تجربه زیاد شدن آزمایش زیاد شدن ، اما هنوز راه حل 100 درصدی براشون پیدا نشده
مثل دستور پیرینت هلو ورلد (اولین برنامه ای که هرکسی می نویسه ) تجربه موفقیت آمیزی که همه باز دوباره انجامش میدن
یا وقتی غذا روی گاز هست و مامانمون میگه دست نزنی میسوزی
(ما هم اولش می ترسیم ) ولی بعد میگیم سوختن یعنی چی و تا دستمون تاول نزنه متوجه نمیشیم
یکسری تجربیات هم مثل دست داخل چرخگوشت کردن ، ارزش تجربه نداره ریسک به ریواردش نمی ارزه
یکسری تجربیات یا سوال های بدون جواب 100 درصد درست هم وجود داره
مثلا ساخت داروی ضد سرطان .... تجربه می کنند میگن نشد بعد یک نفر میاد که میبینه میشه !
برق خونه قطع هست 100 بار به شیوه های مختلف کلید رو خاموش روشن میکنی ... اما کار نمیکنه میگی تجربه کردم نمیشه
پدرتان هم میاد میگه تو بلد نیسی بذار من دکمه چراغ را بزنم او هم میزند روشن نمیشه .... پدر بزرگ می آید می گوید حتما لامپ سوخته لامپ عوض میکنه نمیشه
بعد فرزند 10 ساله ی شما می آید دکمه را بزند بهش میگین نزن ما همه کاری کردیم نشد .... راه نداره اصلا .... ولی او میزند و چراغ روشن می شود
چون برق وصل شده بوده
میدونید
تجربه کردن توسط خود شخص چیز دیگری هست .... مادرتان هرچقدرم که بگوید دست به گاز نزن میسوزی ..... یکجوری هست ولی وقتی دستت تاول زد تازه دوزاریت می افتد که سوختن چیست.
پدر و مادرهای جدید خیلی بیشتر به فرزندشان ازادی عمل و فرصت انتخاب و تجربه می دهند (حسودیم می شود حقیقتش ) ولی پدر و مادر های قدیم می گفتن راه موفقیت این است و راه بدبختی ان
الان نه ...اوضاع بهتر شده ، نهایت در لحظه اخر که می خواهد در چرخ گوشت دست کند برق را قطع کنند. (مگر پای جونش وسط باشه ) (شاید رو این حساب که هرچه مرا نکشد قطعا قوی تر و با تجربه ترم خواهد کرد )
این ریسک به ریوارد هم تعریف دارد ، مثلا ماری کوری برای ریواردش جان خودش را گذاشت .... خدا خیرش بدهد ... الان ما راحت عکسبرداری می کنیم.