صفحه 1 از 120 12341151101 ... آخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 1191

موضوع: گزیده های شعر و شاعری

  1. #1
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال

    گزیده های شعر و شاعری

    عکس یادگاری مرحوم نیما یوشیج به همراه پسرش شراگیم در کنار شهریار و دخترش.



    تشیع جنازه ملک الشعرای بهار از مسجد سپهسالار و خیابان شاهآباد و سعدی به سوی آرامگاه ظهیرالدوله در تجریش در سال 1330

    عکس:

    to continue, please follow me on my page

  2. 16 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #2
    عضو فعال HOLY آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,101
    تشکر
    5,762
    تشکر شده 19,420 بار در 1,212 ارسال

    ادبیات ............

    شعرزیبایی از فرخی سیستانی هستش که تو فیلم شبهای روشن ، فرزاد موتمن (برداشت آزادی از یکی از داستانهای داستایوسکی) هم از این شعر استفاده شده بود.......

    دل من همی داد گفتی گواهی
    كه باشد مرا روزی از تو جدایی

    بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
    بر آن دل دهد هر زمانی گواهی

    من این روز را داشتم چشم و زین غم
    نبوده ست با روز من روشنایی

    جدایی گمان برده بودم ولیكن
    نه چندان كه یك سو نهی آشنایی

    به جرم چه راندی مرا از در خود
    گناهم نبوده ست جز بیگنایی

    بدین زودی از من چرا سیر گشتی
    نگارا بدین زود سیری چرایی

    كه دانست كز تو مرا دید باید
    به چندان وفا این همه بی وفایی

    سپردم به تو دل ندانسته بودم
    بدین گونه مایل به جور و جفایی

    دریغا دریغا كه اگه نبودم
    كه تو بی وفا در جفا تا كجایی

    همه دشمنی از تو دیدم ولیكن
    نگویم كه تو دوستی را نشایی

    نگارا من از آزمایش به آیم
    مرا باش تا بیش ازین آزمایی

  4. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید HOLY از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #3
    عضو فعال HOLY آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,101
    تشکر
    5,762
    تشکر شده 19,420 بار در 1,212 ارسال

    حمید مصدق و پاسخ فروغ ........

    حمید مصدق – خرداد ۱۳۴۳

    تو به من خندیدی / ونمی دانستی من به چه دلهره / از باغچه همسایه ، سیب را دزدیدم / با غبان از پی من تند دوید/ سیب را دست تو دید/ سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک / وتو رفتی وهنوز / خش خش گام تو تکرار کنان / می دهد آزارم/ومن اندیشه کنان غرق این پندارم / که چرا باغچه کوچک ماسیب نداشت؟






    جواب فروغ فرخزاد

    من به تو خندیدم / چون که می دانستم / تو به چه دلهره از باغچه همسایه / سیب را دزدیدی / پدرم از پی تو دوید/ ونمی دانستی که / باغبان باغچه همسایه پدر پیر من است! / من به تو خندیدم / که با خنده خود /پاسخ عشق توراخالصانه بدهم / بغض چشمان تو لیک / لرزه انداخت به دستان من/ سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک /دل من گفت برو/ چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تورا / ومن رفتم و هنوز / سال هاست که در ذهن من آرام آرام /حیرت بغض نگاه تو، تکرار کنان / می دهد آزارم / ومن اندیشه کنان غرق این پندارم / که چه می شد اگر باغچه کوچک ما سیب نداشت…

  6. 16 کاربر به خاطر ارسال مفید HOLY از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #4
    عضو فعال ناهید آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,409
    تشکر
    10,953
    تشکر شده 8,901 بار در 1,437 ارسال
    دخترك خنديد وپسرك ماتش برد
    كه به چه دلهره از باغچه ي همسايه، سيب را دزديده
    باغبان از پي او تند دويد
    به خيالش مي خواست،
    حرمت باغچه و دختر كم سالش را
    ...از پسر پس گيرد
    غضب آلود به او غيظي كرد !
    اين وسط من بودم،
    سيب دندان زده اي كه روي خاك افتادم
    من كه پيغمبر عشقي معصوم،
    بين دستان پر از دلهره ي يك عاشق
    و لب و دندان ِ
    تشنه ي كشف و پر از پرسش دختر بودم
    و به خاك افتادم
    چون رسولي ناكام
    هر دو را بغض ربود...
    دخترك رفت ولي زير لب اين را مي گفت:
    " او يقيناً پي معشوق خودش مي آيد ! "
    پسرك ماند ولي روي لبش زمزمه بود:
    " مطمئناً كه پشيمان شده بر مي گردد ! "
    سالهاست كه پوسيده ام آرام آرام !
    عشق قرباني مظلوم غرور است هنوز !
    جسم من تجزيه شد ساده ولي ذرّاتم،
    همه انديشه كنان غرق در اين پندارند:
    اين جدايي به خدا رابطه با سيب نداشت

  8. 14 کاربر به خاطر ارسال مفید ناهید از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #5
    عضو فعال ناهید آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,409
    تشکر
    10,953
    تشکر شده 8,901 بار در 1,437 ارسال
    داور معرفت که سکه بازی با زندگی را بالا می انداخت
    سکه روی لبه تیزش به روی شکافی افتاد
    نه شیر شد و نه خط من ماندم و یک عمر بلاتکلیفی
    سر اینکه حق آغاز بازی با من است یا زندگی !
    هنوز به توافق نرسیده ام!!!!ا
    حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
    خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
    خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

  10. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید ناهید از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #6
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال

    میخواستم عزیز تو باشم، خدا نخواست

    میخواستم عزیز تو باشم، خدا نخواست
    همراه و همگریز تو باشم، خدا نخواست
    میخواستم که ماهیِ غمگینِ برکهای
    در دستهای لیزِ تو باشم، خدا نخواست
    گفتم در این زمانهی کج فهمِ کند ذهن
    مجنون چشم تیز تو باشم، خدا نخواست
    میخواستم که مجلس ختمی برای این
    پاییز برگریز تو باشم، خدا نخواست
    آه ای پری هرچه غزل گریه! خواستم
    بیت ترانهای ز تو باشم، خدا نخواست
    مظلوم و ساکتم! به خدا دوست داشتم
    یار ستم ستیز تو باشم، خدا نخواست
    نفرین به من که پوچیِ دستم بزرگ بود
    میخواستم عزیز تو باشم، خدا نخواست

    شاعر:فرهاد صفریان
    to continue, please follow me on my page

  12. 14 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #7
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال

    شهر خاموش من آن روح بهارانت کو؟

    شهر خاموش من آن روح بهارانت کو؟
    شور و شیدایی انبوه هزارانت کو؟

    می خزد در رگ هر برگ تو خوناب خزان
    نکهت صبحدم و بوی بهارانت کو؟

    کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن
    شیهه ی اسب و هیاهوی سوارانت کو؟

    زیر سرنیزه ی تاتار چه حالی داری؟
    دلِ پولادوش شیر شکارانت کو؟

    سوت و کور است شب و میکده ها خاموش اند
    نعره و عربده ی باده گسارانت کو؟

    چهره ها در هم و دلها همه بیگانه ز هم
    روز پیوند و صفای دل یارانت کو؟

    آسمانت همه جا سقف یکی زندان است
    روشنای سحر این شب تارانت کو؟

    ..........
    محمد رضا شفیعی کدکنی


    این شعرو رو حتما با صدای مجید درخشانی گوش بدید که چندین سال قبل توی آلمان اجرا کرده؛با حال و هوای امروز جامعه ما مطابقت داره
    to continue, please follow me on my page

  14. 15 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #8
    عضو فعال ناهید آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,409
    تشکر
    10,953
    تشکر شده 8,901 بار در 1,437 ارسال
    بهارم دخترم از خواب برخيز

    شكر خندي بزن شوري برانگيز

    گل اقبال من اي غنچه ناز

    بهار آمد تو هم با او بياميز

    بهارم دخترم آغوش وا كن

    كه از هر گوشه گل آغوش وا كرد

    زمستان ملال انگيز بگذشت

    بهاران خنده بر لب آشنا كرد

    بهارم دخترم صحرا هياهوست

    چمن زير پر و بال پرستوست

    كبود آسمان همرنگ درياست

    كبود چشم تو زيبا تر از اوست

    بهارم دخترم نوروز آمد

    تبسم بر رخ مردم كند گل

    تماشا كن تبسم هاي او را

    تبسم كن كه خود را گم كند گل

    بهارم دخترم دست طبيعت

    اگر از ابرها گوهر ببارد

    وگر از هر گلش جوشد بهاري

    بهاري از تو زيبا تر نيارد

    بهارم دخترم چون خنده صبح

    اميدي مي دمد در خنده تو

    به چشم خويشتن مي بينم از دور

    بهار دلكش آينده تو

    فريدون مشيري
    حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
    خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
    خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

  16. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید ناهید از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #9
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال

    شعر عاشقانه

    این شعر را شجریان با آهنگسازی حسین علیزاده در فیلم "دلشدگان" به کارگردانی زنده یاد "علی حاتمی" خونده...حتما گوش بدید....بی نظیر و شاهکاره


    یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن / ترسم که بوی نسترن – مست است ، هشیارش کند


    ای آفتاب آهسته نٍه، پا در حریم یار من / ترسم صدای پای تو – خواب است -، بیدارش کند.....
    to continue, please follow me on my page

  18. 14 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #10
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال

    بهار آمده،

    بهار آمده،
    از سیم خادار، گذشته.
    حریق شعلهٔ گوگردیِ بنفشه چه زیباست!
    شفیعی کدکنی
    to continue, please follow me on my page

  20. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 120 12341151101 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •