صفحه 10 از 11 نخست ... 7891011 آخرین
نمایش نتایج: از 91 به 100 از 103

موضوع: کارگاه اندیشه ?

  1. #91
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    یک عمر بازار را میانگین‌گیری کرده‌ام...
    ولی (از زمانی که کارگاه حجم را زدم و کتاب آن بنده‌خدا را (بخشی‌اش را) خواندم) دارم به این نتیجه می‌رسم که بازار را باید میله به میله (شمع به شمع) مطالعه کرد...
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  2. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #92
    ستاره‌دار (۱۰) کریس گاردنر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    2,898
    تشکر
    10,081
    تشکر شده 19,463 بار در 2,880 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    جناب محمد حسین..در سایت tse جایی هست که یک پرتقو برای خودم تشکیل بدهم و سهام را زیر نظر بگیرم؟
    از آدم ها بُت نسازید، این خیانت است!هم به خودتان، هم به خودشان.خدایی می‌شوند که، خدایی کردن نمی‌دانند!
    وَ شما در آخر می‌شوید، سر تا پا کافرِ خدایِ خود ساخته...!

  4. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید کریس گاردنر از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #93
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    مقایسه با بازار
    --------------

    مقایسه نماد با بازار به دو صورت می‌تواند صورت بگیرد: مقایسه مستقیم نماد با بازار. مقایسه گروه صنعتی با بازار و سپس مقایسه نماد با گروه صنعتی.
    کدام ارجح است؟
    بررسی می‌کنیم...
    در هر مقایسه دنبال چه هستیم و به چه می‌رسیم؟
    می‌خواهیم تعدیل کنیم داده‌ها را. یعنی اثر تورم، اثر اشتیاق عمومی به بازار یا به گروه را از نماد حذف کنیم و بدون عوارض جوهر موجود را نگر کنیم. (که البته این به تنهایی به درد نمی‌خورد و حتما باید در کنار بررسی رایج قرار گیرد. یعنی یک بار تعدیل شده و یک بار تعدیل نشده.)
    می‌خواهیم رفتار نماد را «درون» بازار بیان کنیم. نسبت به بازار.

    در مقایسه‌ی نماد با گروه این دومی بهتر صورت می‌گیرد و نیز اثر نماد به تنهایی هم بهتر مشخص می‌شود. پس گویا مقایسه با گروه بهتر است. تنها این می‌ماند که چگونه اینها را سر هم بندی کنیم. چگونه بیاییم یک بررسی از نماد را در کنار یک بررسی از مقایسه نماد به گروه و یک مقایسه از نماد به بازار و یک مقایسه گروه به بازار بچسبانیم؟ و نیز اینکه اصلا در هر بررسی دنبال چه باشیم؟
    (یک بار دیگر مطلب را این‌گونه بگویم: معلوم است که بهترین حالت این است که تمام بررسی‌ها را انجام دهیم و سپس از دل اینها عصاره‌ای در آوریم... (انجام بررسی که هزینه‌ای ندارد. رایانه است و کسری از ثانیه...) ولی موضوع این است که چه (عواملی) را نگاه کنیم و چگونه بررسی کنیم و اینکه چگونه بررسی‌ها را با هم ترکیب کنیم؟)

    یک بار دیگر باز به یک زبان دیگر بگویم {۱}... ما با سامانه ی خودمان به یک یا چند نماد می‌رسیم... حالا می‌خواهیم ببینیم (یعنی برایمان مهم است که بدانیم) آن نماد به خودی خود خوب است یا درون گروه خوب قرار گرفته. {۲}

    خوب... باز هم یک بار دیگر لازم است که بگویم... اگر بازار بد باشد بخشی از پول از این نماد (به واسطه فروش فروشندگان) می‌رود و به جایش چیزی بر نمی‌گردد{۳}. ولی اگر بازار خوب باشد پول رفت و آمد دارد و مانند یک ابر موج که از ریز موج‌هایش حمایت می‌کند بازار از رشد نماد حمایت می‌کند، حسودان و دلواپسان کم می‌شوند، سازمان بورس و دولتمردان کمتر گیر می‌دهند و کلا همه چیز کمک می‌کند به رشد نماد.

    (ادامه دارد...)


    ----------------------
    پانویس:
    {۱} اینها را شاید بیشتر برای خودم می‌گویم... تا ابعاد کامل قضیه دستم بیاید.
    {۲} حقیقتش این که چرا مهم است دقیق خاطرم نیست... فقط یادم است که مهم بود... یک جنبه از اهمیت می‌تواند همان باشد که اشاره کردیم... آری... نماد خوب درون گروه خوب درون بازار خوب درون اقتصاد ملی خوب درون دوره جهانی خوب اقتصادی خیلی جای پیشرفت دارد... ولی نماد خوب در جای بد جای پیشرفت زیادی ندارد. من این را تشبیه می‌کنم به یک ریز موج در دل امواج بزرگتر! آری... دارد یواش یواش یادم می‌آید... زمانی که کل گروه پالایشی مثلا می‌آمدند در سامانه‌ی کفاب (کف‌یاب) من، رشدهای عالی را در آن گروه داشتم... به درد می‌خورد نگه دارم برای بلند مدت... ولی تک نمادها گاهی صفر و گاهی صد در صدی می‌شدند... گاهی بازدهی‌شان تنها یک روز بلکه نیم‌روز و پنج درصد بود (بلکه کمتر... مثلا چهار یا حتی سه درصد آن هم بدون کارمزد!) و گاهی بازدهی‌های نجومی صد در صدی داشتند. (آن زمان صد در صد یک جا گرفتن از بازار خیلی مهم بود! مانند اکنون نبود که شبیه آمریکای صد سال پیش باشد و هر جا را بکنی نفت فواره بزند بیرون... اکنون دیگر بچه‌بازی شده! امروز سهام می‌خریم فردا مثبت نخورد پکر می‌شویم! )
    {۳} می‌روند با آن پول چیزهای مفت‌تر می‌خرند. با خودشان می‌گویند چطور تاپیکو فلان تومان ولی فارس بهمان تومان؟ مقایسه می‌کنند و پول را در اولین اصلاح تاپیکو از آن خارج می‌کنند و به فارس می‌برند و این پول پیوسته می‌رود و کمتر می‌آیند تاپیکوی رشد کرده گران را بخرند. و اصل کار هم تا آنجا که می‌دانیم با سرمایه‌گذاران شرکتی و بنیادی و بلند مدتی‌ها است. معمولا.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #94
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    ژرف‌کاری
    -----------

    در ژرف‌اندشیی و ژرف‌کاری نوشتن بسیار مهم است! بسیار!
    حکم مراقبه‌ی عرفا را دارد.
    حکم خط تسبیح مصلین را دارد که جلوی سجاده‌شان می‌گذارند تا حواس‌شان از آن خط بالاتر نرود.

    با نوشتن اندیشه‌ها به بند کشیده می‌شوند و آزادانه برای خودشان پرواز نمی‌کنند.
    با نوشتن اندیشه‌ها نظم پیدا می‌کنند و جمع‌جبری‌شان (به واسطه اینکه دیگر بی‌جهت نیستند و هم جهت هستند) مثبت می‌شود.

    به عبارت دیگر پیش از اندیشیدن باید اندیشید. که برای چه می‌خواهم بیاندیشم؟ چقدر و چگونه می‌خواهم بیاندیشم؟ به چه می‌خواهم بیاندیشم؟ هدف و حاصل این اندیشه قرار است چه شود؟ و اینها را باید نوشت که در طی اندیشیدن فراموش نشود و مدام شخص خودش را پای‌بند آن نوشته (قول و قراری که با خودش گذاشته بود) ببیند.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #95
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    چند روز پیش در مورد حباب اقتصادی لاله (در مورد صندوق دارا یکم و فاصله‌ای که داشت با ناوش می‌گرفت) صحبت کردیم...
    واقعا زمان خارج شدن از حباب چه زمانی است؟
    در مورد گل لاله یک سرمایه‌گذار کجا باید وارد بازی می‌شد و کجا پیاده می‌شد؟
    اگر بخواهیم یک فرمولی ارایه دهیم آیا می‌توان چیز مشخصی در این باره گفت؟
    خوب... در بازار... به‌خصوص بازار همین‌روزها... شک نداریم که اگر تمام بازار حباب نباشد دست کم بخشی‌اش هست... (من معتقدم دیگر جاهای اقتصاد هم همین است. هم مسکن و هم خودرو و هم شاید اصلا خود ارز و زر... همان‌گونه که یک زمانی برعکس این قضیه را می‌گفتم و منتظر یک تورم بزرگ بودیم... در جستار تدبیر و امید...) خوب... ما اکنون در حبابیم... باید پیاده شد؟ قطعا خیر!
    پس چه زمانی باید پیاده شد؟
    مطمئنا اگر یک نفر در بیاید بگوید کلا نباید روی حباب سرمایه‌گذاری کرد... این حرف را اصلا نمی‌شود پذیرفت... الان مملکت ما کلا بر این مبنا است... اصلا حتی تصور اینکه روی این تورم سرمایه‌گذاری نکنیم هم غیر ممکن است... (معنی‌اش این است که کلا از یکی دو سال پیش تا یکی دو سال آینده باید هیچ چیز نخریم و تنها ریال نگهداری کنیم!)
    پس:
    کی باید سوار شد؟ و کی باید سوت پایان بازی (ندای الرحیل!) را شنید و خداحافظی کرد؟
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #96
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    چند روز پیش در مورد حباب اقتصادی لاله (در مورد صندوق دارا یکم و فاصله‌ای که داشت با ناوش می‌گرفت) صحبت کردیم...
    واقعا زمان خارج شدن از حباب چه زمانی است؟
    در مورد گل لاله یک سرمایه‌گذار کجا باید وارد بازی می‌شد و کجا پیاده می‌شد؟
    اگر بخواهیم یک فرمولی ارایه دهیم آیا می‌توان چیز مشخصی در این باره گفت؟
    خوب... در بازار... به‌خصوص بازار همین‌روزها... شک نداریم که اگر تمام بازار حباب نباشد دست کم بخشی‌اش هست... (من معتقدم دیگر جاهای اقتصاد هم همین است. هم مسکن و هم خودرو و هم شاید اصلا خود ارز و زر... همان‌گونه که یک زمانی برعکس این قضیه را می‌گفتم و منتظر یک تورم بزرگ بودیم... در جستار تدبیر و امید...) خوب... ما اکنون در حبابیم... باید پیاده شد؟ قطعا خیر!
    پس چه زمانی باید پیاده شد؟
    مطمئنا اگر یک نفر در بیاید بگوید کلا نباید روی حباب سرمایه‌گذاری کرد... این حرف را اصلا نمی‌شود پذیرفت... الان مملکت ما کلا بر این مبنا است... اصلا حتی تصور اینکه روی این تورم سرمایه‌گذاری نکنیم هم غیر ممکن است... (معنی‌اش این است که کلا از یکی دو سال پیش تا یکی دو سال آینده باید هیچ چیز نخریم و تنها ریال نگهداری کنیم!)
    پس:
    کی باید سوار شد؟ و کی باید سوت پایان بازی (ندای الرحیل!) را شنید و خداحافظی کرد؟
    در مورد حباب‌ها... یک نظریه به ذهن من می‌رسد... و آن اینکه تا زمانی که مانعی پیش روی حباب نیست و تا زمانی که علائم ترکیدن حباب نرسیده و تا زمانی که علتی در مخالفت با حباب به وجود نیامده می‌توان با حباب همراه بود.

    (باز هم تکرار می‌کنم... متاسفانه در کشوری مانند ایران که اکنون دو سال هست درگیر حباب است و احتمالا یک سال و نیم دیگر هم طول می‌کشد راهی به جز سوار شدن بر موج حباب نیست متاسفانه. چون همه‌چیز اصلا حباب است.)

    مثلا... همین مورد دارا یکم... تا زمانی که یک دولت‌مرد نیامده پیگیر ماجرا شود و بفهمد رشد بی‌رویه این حباب دارد کار را خراب می‌کند و برای از بین بردن آن دست به کار نشده و چیزی مصوب نکرده (بلکه برعکس سود دولت‌مردان در حبابی بودن و ماندن دارا یکم است) تا زمانی که یک فرد (به ظاهر) خیرخواه فریاد واحبابا سر نداده (یا اگر سر داده حرفش در رو نداشته، خریدار نداشته)، تا زمانی که رشد دارا یکم به جیب عده‌ای لطمه‌ای وارد نکرده (به عبارت دیگر مردم نفهمیده‌اند که این رشد داشته از جیب آنها انجام می‌شده و مانند سود بانکی کسی نفهمیده تورم آتی از نرخ سود کنونی بانکهایشان بوده)، تا زمانی که رشد این باعث پایین کشیده شدن چیز دیگری (مانند کل بورس) نشده... می‌توان با آن همراه بود...

    البته در مورد حباب‌ها باید خیلی مراقب بود. چون از جنس باد هستند و فقط با یک سوزن (جرقه) به راحتی بادشان خالی می‌شود بلکه می‌ترکند.
    و سوار حباب شدن مانند سوار شدن بر باد است... (که البته اگر باد هم باشد باز اندیشه‌ی دقیق حتی می‌تواند بر آن هم سوار شود... چنانچه هواپیما و صنعت هوایی اکنون این کار را می‌کنند.)
    و البته از سوی دیگر جاهایی که خطر زیاد است معمولا سود هم بالا است. (دقیقا مانند همین دارا یکم.)


    این یک جنبه بود که به ذهنم رسید. باز هم می‌توان/باید در حباب‌ها (و زمان ایجاد و رشد و تخلیه‌شان) اندیشید. ثواب دارد.
    ویرایش توسط mhjboursy : 2020/07/02 در ساعت 13:10
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #97
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    در مورد حباب‌ها... یک نظریه به ذهن من می‌رسد... و آن اینکه تا زمانی که مانعی پیش روی حباب نیست و تا زمانی که علائم ترکیدن حباب نرسیده و تا زمانی که علتی در مخالفت با حباب به وجود نیامده می‌توان با حباب همراه بود.

    (باز هم تکرار می‌کنم... متاسفانه در کشوری مانند ایران که اکنون دو سال هست درگیر حباب است و احتمالا یک سال و نیم دیگر هم طول می‌کشد راهی به جز سوار شدن بر موج حباب نیست متاسفانه. چون همه‌چیز اصلا حباب است.)

    مثلا... همین مورد دارا یکم... تا زمانی که یک دولت‌مرد نیامده پیگیر ماجرا شود و بفهمد رشد بی‌رویه این حباب دارد کار را خراب می‌کند و برای از بین بردن آن دست به کار نشده و چیزی مصوب نکرده (بلکه برعکس سود دولت‌مردان در حبابی بودن و ماندن دارا یکم است) تا زمانی که یک فرد (به ظاهر) خیرخواه فریاد واحبابا سر نداده (یا اگر سر داده حرفش در رو نداشته، خریدار نداشته)، تا زمانی که رشد دارا یکم به جیب عده‌ای لطمه‌ای وارد نکرده (به عبارت دیگر مردم نفهمیده‌اند که این رشد داشته از جیب آنها انجام می‌شده و مانند سود بانکی کسی نفهمیده تورم آتی از نرخ سود کنونی بانکهایشان بوده)، تا زمانی که رشد این باعث پایین کشیده شدن چیز دیگری (مانند کل بورس) نشده... می‌توان با آن همراه بود...

    البته در مورد حباب‌ها باید خیلی مراقب بود. چون از جنس باد هستند و فقط با یک سوزن (جرقه) به راحتی بادشان خالی می‌شود بلکه می‌ترکند.
    و سوار حباب شدن مانند سوار شدن بر باد است... (که البته اگر باد هم باشد باز اندیشه‌ی دقیق حتی می‌تواند بر آن هم سوار شود... چنانچه هواپیما و صنعت هوایی اکنون این کار را می‌کنند.)
    و البته از سوی دیگر جاهایی که خطر زیاد است معمولا سود هم بالا است. (دقیقا مانند همین دارا یکم.)


    این یک جنبه بود که به ذهنم رسید. باز هم می‌توان/باید در حباب‌ها (و زمان ایجاد و رشد و تخلیه‌شان) اندیشید. ثواب دارد.
    وضعیت نشانگرها در حباب
    -------------------------
    نشانگرها عموما از جنس میانگین‌گیری گذشته و سنجش با گذشته و تکانه (Momentum) و لختی (Inertia) هستند.
    زمانی که به اشباع خرید می‌رویم اینها می‌روند بالا و برمی‌گردند. اینها در حقیقت موقتا حباب می‌گیرند و خالی می‌شوند.
    زمانی که حباب درست و حسابی داریم اینها همان بالا می‌مانند.
    زمانی که زیادی دیگر آن بالا می‌مانند این نشانه از آن است که در موجی (یا بازاری) با یک تراز بالاتر حباب در حال عرض اندام است.
    در این هنگام باید قاب زمانی را یک پله بالاتر برد. یا بازار را با هم نگاه کرد.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #98
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    برای اصطلاح «جاماندگی» باید یک بازه تعریف کرد. مثلا این نماد نسبت به یک سال پیش از فلان نماد / گروه جامانده.
    (در پرانتز: البته درستش این است که به جای «زمان» چیز دیگری را ملاک بگیریم. یعنی وضعیت بنیادی شرکت را. و نیز ارزش بازاری که پیش‌تر داشته را ملاک قرار دهیم و نیز ارزش دارایی‌ها را برآورد کنیم و سودآوری را نیز... و در نهایت بازار انحصاری و برند و غیره... ولی این کار بررسی دستی می‌طلبد و نه من بررسی دستی بلدم و نه اینکه حوصله‌اش موجود است و هم اینکه اگر ما با زمان بسنجیم می‌توانیم موضوعات دیگر را نیز بسنجیم... مانند نگاه بازار به آن و امتیاز برندینگ واقعی که فعالان بازار سرمایه به آن می‌دهند و غیره.)
    اما موضوع اینجا است که چه بازه‌ی زمانی برای بررسی جاماندگی یک نماد درست است؟
    یک سال؟
    یک ماه؟
    یک دوره زیگ؟
    زیگ بازار؟
    موضوعات تاریخی؟ مانند قله‌ی سال ۹۲؟ یا رکود تاریخی تیم اقتصادی روحانی (سال‌های ۹۳ تا ۹۷)؟
    (این آخری بد نیست. چون هم کف ملاک بهتری است از سقف و هم اینکه مدت زیادی نمادها در آن حال داشتند جان می‌کنند و هر چه داشتند و نداشتند را رو کردند.)
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  16. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #99
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    نکته:
    این جستار یادآوری، «باید» متناسب باشد با این جستار: http://forums.boursy.com/showthread....454#post824454
    یعنی این باید برگرفته از آن باشد.
    و اکنون نوشته‌ی بالایی را هم من از خواندن برخی نوشته‌های دوستان (و سپس دیدن اینکه چنین مواردی در من هم وجود داشته و سپس دیدن اینکه مشکل کجاست و راه چاره چیست) استخراج کردم.

    -----------------------

    بیشتر سودهای بزرگی که آدم از دست می‌دهد ناشی از ترس از دست دادن سود کنونی است.
    و این به خاطر آن است که روند بلند مدت نماد را بررسی نکرده یا روی آن تاکید و تکیه ندارد و به آن مطمئن نیست.
    اگر به بلند مدت یک نمودار اطمینان داشته باشی از تغییرات کوتاه‌مدت تا حد زیادی نمی‌ترسی (نمی‌ترسی مگر اینکه دید بلند مدت تو را عوض کند!).
    به عبارت دیگر روند کار این‌گونه است که نوشته‌ها یک دور باید بروند در جستار اشتباه‌ها و سپس در جستار اندیشه و سپس بروند در جستار یادآوری. شناسایی اشتباه، شناسایی دلیل اشتباه و شناسایی راهکاری برای در امان ماندن از اشتباه و در پایان یادآوری نتیجه به صورت دوره‌ای برای اینکه دستاورد آن اندیشه از یاد نرود.
    ------------------------
    موضوع دیگری که در نوشته‌های دوستان مشاهده می‌شد و در خودم هم دیدم این بود که پس از یک دوره روند منفی زمانی که یک نماد متعادل می‌شود اقدام به فروش می‌کنیم و سپس رشد آغاز می‌شود!
    این نیز باز با بررسی یک گام بلندمدت‌تر احتمالا درست می‌شود.
    موضوع تشخیص ندادن حرکت اصلاحی از جنبشی است.
    موضوع تشخیص ندادن این است که روند تغییر کرده یا ادامه دارد.
    که همان‌گونه که گفتم با بررسی یک گام بلندمدت‌تر احتمالا درست می‌شود.
    -------------------------------
    برگردیم به متن اشتباه...
    بگذارید خودمان را دقیقا در زمان وقوع یک اشتباه بپنداریم...
    بازی همواره بین خریدار و فروشنده وجود دارد.
    بازی تا کنون دست خریدار بوده...
    یک باره فروشنده پیدا می‌شود...
    یک نقره داغی می‌کند سهامداران را که بیا و ببین...
    یکی دو روز همه چیز گنگ و مبهم است...
    سپس بازار منفی می‌شود...
    سپس قرمزتر و شدیدتر...
    مسلم می‌شود که زور فروشنده چربیده. خالی کرده‌اند. سودشان را ذخیره کرده‌اند. دیگران هم ترسیده‌اند. اکنون ترس حاکم است. هر روز که زودتر بفروشی پنج درصد از زیانت هر روزه‌ات کمتر می‌شود.
    پس از یک افت بازار روی این نماد مقداری متعادل می‌شود.
    خوب... اینجا جای تصمیم‌گیری است.
    چه می‌شود که گاهی پس از این افت و سپس تعادل دوباره افت از سر گرفته می‌شود و چه می‌شود که پس از این افت و تعادل گاهی رشد دوباره از سر گرفته می‌شود؟

    بنیادی‌تر به قضیه نگاه کنیم. (نه از آن بنیادی‌ها...)
    اگر قرار بر رشد باشد، باید بپرسیم اینجا که... خریدار چه مرگش بود که با آنکه زورش بیشتر بود ولی آنجا بازی را واگزار کرد به فروشنده؟
    • فروشنده خودش بود.
    • می‌خواست نوسان‌گیران و ترسوها را پیاده کند که در رشد بلند مدت و در قیمت‌های بالا اذیتش نکنند.
    • از چیزی ترسیده بود ولی اکنون ترسش برطرف شده.
      • چیزی مانند رفتار عمومی بازار
      • یا مسائل سیاسی
      • یا اخبار اقتصادی
      • یا مسائل درون شرکت مانند گزارش و مصاحبه


    • می‌خواسته ذخیره سود کند و کرد و مدتی که گذشت دید دوباره همین نماد (با توجه به اینکه اصلاحش را کرده و از بازار دارد عقب می‌افتد) ارزشش را دارد و دوباره برای خرید مناسب است.
    • یک فروشنده پیدا شده بوده (به همان دلایل بالا).
      • زور فروشنده تمام شد. به عبارت دیگر فروشنده عددی نبود و حکم، حکم همان خالی کردن نوسان‌گیران بود و حالا که پیاده‌اش کردند دوباره نمودار به ادامه‌ی راهش در مسیر رشد ادامه خواهد داد.
      • فروشنده مقداری بیشتر نمی‌خواسته بفروشد.
        • مثلا حقوقی بوده و برای تامین بخشی از سرمایه مورد نیازش (مثلا دادن حقوق کارمندان) اقدام به فروش کرده و خریدار ترسیده و بعد که دیده فروش حقوقی تمام شد دوباره بازی را دست می‌گیرد و حقوقی هم اذیت نمی‌کند.
        • یا مثلا یک حقیقی در جایی می‌خواسته از نماد دیگرش حمایت کند و در این نماد اقدام به فروش کرده که پول را وارد آن نماد کند و حالا که کارش تمام شده دیگر نیاز به پول (فروش) ندارد.


    نکته‌ی مشترک در همه‌ی اینها ادامه‌دار بودن زور خریدار است. به این معنی که طرف خریدار پول دارد ولی رو نمی‌کند. و نکته‌ی مشترک در همه (دوباره) این است که فروشنده قوی می‌شود و دوباره «ضعیف» می‌شود. یعنی در رشد آتی/بعدی دیگر بازی در نمی‌آورد. (منظور از قوی و ضعیف بودن بررسی داده‌های حقیقی و حقوقی نیست. که ای بسا از این داده‌ها نتوان افراد پول‌دار را شناسایی کرد و نیز ای بسا اینکه بازی دست اکبرآقا باشد.)
    نکته‌ی دیگر که از دو نکته‌ی بالا می‌توان بیرون کشید این است که شاید بتوان این دو نکته (پول داشتن خریدار و تمام کردن فروشنده) را در جاهایی از نمودار یا دیگر داده‌های در اختیار مشاهده کرد. مثلا همان حقیقی حقوقی. یا حجم. یا مثبت‌ها و منفی‌ها در قالب OHLC. با حرکات و تحرکات خریداران و فروشندگان در قالب سفارش‌هایی که ثبت می‌کنند. با پا پس کشیدن‌ها. با جا زدن‌ها. با قدرت‌نمایی‌ها. با جمع کردن صف‌ها. با آهسته آهسته حرکت کردن از مثبت به منفی یا برعکس. البته راهکار صریحی برای بیان ندارم ولی یک مقدار با دنبال کردن این موارد می‌توان چیزهایی فهمید.
    و موضوعی هم که دنبال آن هستیم همان دو نکته است. اینکه آیا خریدار باز هم پول دارد؟ و اینکه آیا سهام فروشنده (آن بخش که برای فروش گذاشته) ته کشیده یا نه؟
    و در نهایت این را هم می‌گذاریم کنار رفتار بلند مدت نماد که از شیوه‌های دیگر (مانند موج خوانی الیوتی و بررسی چرخه‌های زمانی و روند کلی بازار و گروه و این نماد) به دست آورده‌ایم.
    و تصمیم به خرید/فروش/نگهداری می‌گیریم.



    (احتمالا ادامه دارد.) (حالت‌های دیگر هم ماند. هرچند احتمالا نود درصد نتایجی که از آنها می‌گیریم با نتیجه‌ای که از بررسی این حالت به دست آمد یکسان باشد ولی همان ده درصد هم باز می‌تواند مفید باشد.)
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  18. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #100
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    عیب نوسان‌گیری در این روزها
    --------------------------
    می‌خواستم خیلی درسی (دانشگاهی - آکادمیک - کلاسیک) در این باره سخن بگویم... هم شاخه‌های مبحث را بگشایم و هم دقیق در باره‌اش سخن بگویم.
    اما خوب که نگاه می‌کنم می‌بینم لازم نیست.
    پس بزرگترین عیب نوسان‌گیری را برای این روزها یادآور می‌شوم.


    بزرگترین عیب نوسان‌گیری در این روزها این است که آخر سر جنس بنجل روی دستت می‌ماند.
    همین.


    توضیح این که... جنس شماره یک را کف می‌خری و سقف می‌فروشی. جنس شماره دو را کف می‌خری و سقف می‌فروشی. جنس شماره سه را کف می‌خری و کف می‌ماند و نمی‌فروشی. روی دستت می‌ماند. و از آنجا که بازار حاضر نیست دو زار برای این جنس پول بدهد بنجل است. و زمانی که بازار با قدرت بالا می‌رود باید شاهد روزی یک درصد مثبت خوردن آن باشی.
    حالت دوم این که تمام نوسان‌هایت را به خوبی می‌گیری و در آخر می‌مانی با پولت. (که حتی از آن حالت نخست هم بدتر است.)
    حالت سوم این که نوسان معکوس می‌دهی. در روز خوب. نوسان‌های خوبت با نوسان‌های بدت از بین می‌رود و به جای اینکه سود کنی زیان می‌کنی.
    فلسفه‌ی پشت این موضوع: چیزی را که می‌خرند خوب است و چیزی که پایین مانده یا دیر رشد می‌کند رهبر نیست و پیرو خوبی هم نیست و اینکه نوسان‌گیر پیوسته از چیز خوب دارد چشم‌پوشی می‌کند.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  20. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 10 از 11 نخست ... 7891011 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •