کارگاه اندیشه ?

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • mhjboursy
    ستاره‌دار (۱۳)
    • Jul 2013
    • 18270

    #31
    پاسخ : کارگاه اندیشه

    تابلوخوانی
    ـــــــــــــــــــــ
    روی تابلو می‌خواهیم نگاه کنیم که یک نماد دارد بر می‌گردد یا نه این‌گونه است که اگر منفی نمی‌خورد جریان چیست؟ به خاطر این است که خریداری در قیمت مناسب نیست؟ یعنی شکاف قیمتی زیادی بین خریدار و فروشنده وجود دارد؟ یا اینکه به خاطر این است که خریدار با دو ریال پایین‌تر نسبت به فروشنده سر خطی هست و سر خطی گذاشته ولی فروشنده سفارش فروش نمی‌گذارد.
    روی تابلو نگاه می‌کنیم ببینیم اگر صف فروش وجود دارد صف فروش مدام جمع می‌شود و کوچک و بزرگ می‌شود؟ یا اینکه گذاشته‌اند برای روزهای بعد و در آن روز اصلا کسی دست نمی‌زند.
    نگاه می‌کنیم ببینیم خریدار هست و رنج می‌کشد و فروشندگان را می‌آزماید؟ (یعنی یک رنج می‌کشد بالا و بر می‌گردد پایین ببیند فروشندگان دوباره پایین می‌آیند یا کسی دیگر نه در آن بالا و نه در این پایین فروشنده نیست) یا اینکه در سمت سفارش خریداران به هیچ وجه تحرکی دیده نمی‌شود؟
    نگاه می‌کنیم ببینیم کلا در دو طرف چقدر تحرک وجود دارد.
    به سفارش‌های ترس و شور و هیجانی و گنده نگاه می‌کنیم. اینکه سفارش‌ها خرد گذاشته می‌شود یا سفارش‌ها بزرگ گذاشته می‌شود؟ (متناسب با هر نمادی بزرگی و خردی یک جور معنا می‌شود... مثلا برای وبملت سفارش بزرگ بالای ۱ یا ۲ میلیون سهم در یک قیمت است و برای یک نماد گران و کم حجم شاید ۱۰ هزار سهم بزرگ باشد. باید به شناوری و ابعاد شرکت و قیمت سهم توجیه کرد این سفارش‌های گنده را.) اگر با سفارش‌های کوچک دارند می‌خرند و می‌فروشند و همزمان به ما اثبات شده که به میزان زیادی هم دارند این کار را می‌کنند یعنی... یک خبرهایی هست... یعنی طرف خیلی می‌خواهد در این جهت پیشروی کند و فعلا به صورت اولیه این را آورده.
    به سفارش‌های پس از سفارش‌ها نگاه می‌کنیم. اینکه پس از یک حرکت بزرگ و اینکه خنثی شد آیا حرکت دیگری دوباره در آن جهت صورت می‌پذیرد؟ یا نه؟ مثلا آیا پس از اینکه یک رنج منفی کشیده شد و مثلا به منفی چهار آمدیم و با مقاومت خریداران روبرو شد و خریداران قدرت را دست گرفتند و به صفر رساندند آیا دوباره فروشندگان قدرت را دست می‌گیرند و دوباره به سمت منفی دو یا سه حرکت می‌کنند؟ یا ماجرا همان‌جا تمام می‌شود؟
    .
    .
    .
    در آینده نوشته تکمیل خواهد شد ان‌شاءالله.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

    نظر

    • mhjboursy
      ستاره‌دار (۱۳)
      • Jul 2013
      • 18270

      #32
      پاسخ : کارگاه اندیشه

      نمادهای در پیت از چند جهت مشکل دارند. یکی اینکه معمولا روند نمی‌گیرند. روند خوب نمی‌گیرند و پیوسته در امواج اصلاحی به سر می‌برند. و پیشبینی‌شان هم سخت‌تر است! دیگر اینکه بالا رفتنشان با تاخیر است. دیگر اینکه زیاد بالا نمی‌روند یا برعکس یک باره خیلی خیلی بالا می‌روند که این حالت را ما دوست نداریم. دوست داریم موارد پیشبینی‌پذیر تر باشند و پاداش زیاد و خطر زیاد را به پاداش متوسط و خطر صفر تبدیل کنیم. مورد آخر هم اینکه زمان خرید سخت می‌توان از اینها خرید و زمان فروش هم سخت می‌توان در اینها فروخت... متاسفانه این نمادهای در پیت به علت ذات و ماهیتشان بیشتر به تور ما می‌آیند و ما هم با سخت‌گیری بیشتری اینها را در زمره‌ی پیشنهادهای خودمان می‌آوریم. اینجا هم بیشتر تلاش می‌کنم در بخش توضیحات بیاورمشان. نه به عنوان پیشنهاد اصلی و ضعیف. تا اگر کسی خواست و از گذشته داشت اینها را پی‌گیری می‌کرد در جریان باشد.
      .
      .
      .
      در آینده نوشته تکمیل خواهد شد ان‌شاءالله.
      «محمد حسین» هستم.
      امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

      نظر

      • mhjboursy
        ستاره‌دار (۱۳)
        • Jul 2013
        • 18270

        #33
        پاسخ : کارگاه اندیشه

        در نمادهای در پیت یا در امواج اصلاحی پایانی حرکت کمتری نسبت به بالاترین و پایین‌ترین دارد. یعنی در رشدها پایانی به پایین‌ترین نزدیک است و در افت‌ها به بالاترین. به خصوص در ایران که قانون صف خرید و فروش و حجم مبنای بزرگ و شناوری کم وجود دارد.
        نشانه‌ی دیگر نمادهای در پیت در نمودار این است که قیمت پایانی به قیمت پایین‌ترین یا بالاترین چسبیده باشد. به خصوص اگر اینکه این حالت در چندین روز تکرار شود. به خصوص اگر اینکه یک مدت به این ور چسبیده باشد و بعدش بلافاصله به آن ور بچسبد.
        .
        .
        .
        در آینده نوشته تکمیل خواهد شد ان‌شاءالله.
        آخرین ویرایش توسط mhjboursy؛ 2018/11/20, 22:38.
        «محمد حسین» هستم.
        امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

        نظر

        • mhjboursy
          ستاره‌دار (۱۳)
          • Jul 2013
          • 18270

          #34
          پاسخ : کارگاه اندیشه

          برای تعیین قیمت مناسب برای فروش در روز:
          از روی شمع‌های روزهای گذشته می‌توان تقریبی حدس زد تا چه قیمتی می‌توان روز آینده فروخت و لازم نیست از صبح به تابلو نگاه کنیم.


          ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

          پی‌نوشت: حالا هر کسی روش خودش را دارد... ولی تقریبا همه می‌توانند یک برآورد ذهنی از قیمت بالاترین و پایین‌ترین آن روز داشته باشند... اگر هم نمی‌توانید این کار را می‌توانید بکنید: شیب حرکت کف‌ها و سقف‌های روزهای گذشته (مثلا سه روز گذشته) را بگیرید. به اضافه‌ی سقف و کف قدیم بکنید تا حدودی سقف و کف امروز به دست بیاید. از هر طرف ۱ درصد بگذارید به عنوان حاشیه و قیمت به دست آمده را برای خرید و فروش لحاظ کنید. البته اگر ابعاد شرکت و شناوری‌اش کوچک و کم است و شما زیاد می‌خواهید خرید و فروش کنید آن را هم لحاظ کنید. و نیز اینکه این کار برای زمانی بود که گمان می‌کنید روند ادامه دار است (که معمولا برای آستانه زیان فرض همین است و برای خرید در روند هم همین است و اگر هم کسی در کف می‌خواهد بخرد خودش از پیش این تخمین را زده و دیگر نیازی به این کار نیست). پس کار این‌گونه شد که اگر کمترین قیمت دیروز ۲۷۵۰ ریال و ۲۷۰۰ ریال و ۲۶۵۰ ریال بوده و بیشترین هم ۲۸۵۰ و ۲۸۰۰ و ۲۷۵۰ ریال بوده ما می‌گیریم این افت با شیب ۵۰ ریال در روز در حال انجام است و احتمالا سقف آینده ۲۷۰۰ ریال است و در این قیمت می‌توان فروخت... حالا یک مقدار هم ما پایین‌تر می‌گیریم که خیالمان راحت باشد که به احتمال بالاتری بتوانیم بفروشیم... و اگر هم (نسبت به شناوری و داد و ستدهای روزانه) زیاد می‌خواهیم بفروشیم (مثلا در آن نماد روزی ۵۰۰ میلیون ریال بیشتر داد و ستد نمی‌شود و ما می‌خواهیم ۲۰۰ میلیون ریال در آن روز بفروشیم) باز قیمت را پایین‌تر در نگر می‌گیریم که حتما فروش برود.
          «محمد حسین» هستم.
          امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

          نظر

          • mhjboursy
            ستاره‌دار (۱۳)
            • Jul 2013
            • 18270

            #35
            پاسخ : کارگاه اندیشه

            بیایید یک کاری بکنیم.
            نمودار را بگذاریم جلو رویمان و شروع کنیم به خواندن.
            این‌جور بخوانیم که هر جا که حجم بالا رفت بگوییم دعوا شده (جنگ طرف عرضه با تقاضا) و هر جا که حجم کم است بگوییم دو طرف مشکلی ندارند. (و البته این را هم دو جور تفسیر کنیم اگر حرکت آن روز زیاد بود بگوییم یک طرف کم آورده و اگر حرکتی وجود نداشت بگوییم خبری نیست...)
            ببینیم نتیجه می‌دهد؟ چیزی می‌توانیم ازش بیاموزیم و کاسب شویم؟
            آخرین ویرایش توسط mhjboursy؛ 2018/11/28, 22:25.
            «محمد حسین» هستم.
            امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

            نظر

            • mhjboursy
              ستاره‌دار (۱۳)
              • Jul 2013
              • 18270

              #36
              پاسخ : شاخص ( شاخص کل و شاخص سایر گروهها .. )

              در اصل توسط نوام چامسکی پست شده است View Post

              سلام نوام عزیز.
              دز آغاز یک بار دیگر تشکر می‌کنم بابت نوشته‌های بسیار ارزشمندتان. انصافا ارزشمند است. به خصوص همین که نقل قول گرفته‌ام که بار آموزشی بالایی داشت. (اگر دوستان اهل آموزش باشند!)

              اما بعد...

              من ذهنم کند است یک مقداری... الان چه شد؟ اگر می‌شود بیشتر توضیح بدهید. اکنون (یعنی در تصویر بالا) با توجه به اینکه زیر شمع هستیم همچنان جو منفی است... درست است؟ و ما باید با توجه به اینکه جو منفی است در موقعیت فروش (Sell - Short) باشیم. بلی؟
              آن وقت در این روش حرفی از برگشت‌ها (Reversals) زده نمی‌شود؟ کجا می‌فهمیم که جو ادامه دار است و کجا می‌فهمیم جو دارد عوض می‌شود؟ آیا این‌گونه است که در این روش از کُنِشِ قیمت (Price Action) ما تنها باید با جو همراه باشیم و برای خارج شدن باید با استفاده از آستانه زیان خارج شویم؟

              (یک نکته‌ای را در پرانتز بگویم... در حقیقت کاری که همه‌ی نمودارکارها (Technical Analyzers) انجام می‌دهند همین است... یعنی آن کسی که بر اساس الیوت و فیبوناچی هم کار می‌کند در حقیقت دارد کنش و واکنش قیمت و بازیگران خرد و درشت بازار را روی نمودار می‌سنجد و پیشبینی می‌کند... بماند...)

              همین‌جور اینکه در این نمودار سه شمع را با هم چگونه باید خواند؟

              کلا یک مقدار بیشتر توضیح بدهید مطلب روشن شود.

              یا علی
              آخرین ویرایش توسط mhjboursy؛ 2018/11/29, 12:16.
              «محمد حسین» هستم.
              امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

              نظر

              • mhjboursy
                ستاره‌دار (۱۳)
                • Jul 2013
                • 18270

                #37
                پاسخ : کارگاه اندیشه




                خریدهای من بلا استثناء (تقریبا بدون استثناء) از گونه‌ی خرید در آستانه Buy Limit است. البته آستانه نه اینکه فقط حمایت خطی (خط روند) و فیبو منظور باشد.
                بیشتر دوستان از شیوه‌ی خرید پس از شکست آستانه (عملیات ماشه) استفاده می‌کنند.

                برای فروش در حال حاضر (اگر Stop Loss را هم یک‌گونه Sell Stop حساب کنیم) بخشی از فروش‌هایم از گونه‌ی فروش با شکست (Sell Stop) است. اگر هم سیاست ِ فردا بفروش را Sell Limit در نگر بگیریم تقریبا ۵۰ درصد فروش‌هایم این‌گونه است...
                البته این از بی‌سیاستی است که چنین سیاستی را برگزیده‌ام! یعنی چون نمی‌دانم برای فروش باید چه کنم بسیاری از اینهایی که خریده‌ام را با سود ۴ درصدی می‌دهم بروند.


                «محمد حسین» هستم.
                امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                نظر

                • mhjboursy
                  ستاره‌دار (۱۳)
                  • Jul 2013
                  • 18270

                  #38
                  پاسخ : کارگاه اندیشه

                  همین‌جوری
                  ـــــــــــــــــــ
                  اندیشه‌های آغازین برای تکمیل بخش فروش ِ راهبرد
                  ـــــــــــــــــــ
                  ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
                  خوب...
                  برای فروش باید چه کرد؟ بگذار اندیشه‌ها و احتمال‌ها را بررسی کنم:
                  ۱- باید خریدها را درست‌تر کرد! مشکل فروش در اصل در خرید است. من (همان‌گونه که نمادها را الک می‌کنم تا به پیشنهادهای خوب خرید برسم) باید بروم پیشنهادهای خرید را الک کنم تا از بین آنها نمادهایی که سود خوب می‌دهند از نمادهایی که تنها ۲-۳ درصد سود می‌دهند جدا شوند.
                  ۲- همین راهبرد فروش خوب است اگر پاسخ دهد. اگر به همین راهبرد به طور کامل آدم پای‌بند باشد می‌تواند سود خوبی بکند. مشکل در اینجاست که همه را من با سود ۳ درصدی نمی‌فروشم. اگر همه را با سود ۳ درصدی بفروشم می‌توانم سر سال سود خوبی بکنم. بالای ۱۰۰ درصد. بگذریم از اینکه برخی اوقات به خاطر زیادی خوب بودن یا زیادی بد بودن بازار می‌توانم مقداری دیگر هم سود بکنم که موارد اشتباه خودم یا سامانه را به طور کامل بپوشاند.
                  ۳- برای فروش باید در لحظه تصمیم گرفت. یعنی متن راهبرد این‌گونه می‌شود: خرید با این شرایط و نگهداری تا زمانی که این شرایط هست. (خرید با فلان شرایط و فروش زمانی که فلان شرایط نقص شدند.) (در حقیقت این مورد برعکس شماره یک است. شماره یک اشاره به حالات نماد پیش از خرید دارد و این شماره به حالات نماد در زمان پس از خرید یعنی در هنگام نگهداری اشاره دارد.)

                  دوست دارم روی کدام یک از موردهای بالا سرمایه‌گذاری (زمانی) بکنم؟
                  گمان کنم شماره یک از همه بهتر باشد.
                  «محمد حسین» هستم.
                  امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                  نظر

                  • mhjboursy
                    ستاره‌دار (۱۳)
                    • Jul 2013
                    • 18270

                    #39
                    پاسخ : کارگاه اندیشه

                    ادامه از بالا...

                    برای اینکه روی نمودار رشد داشته باشیم باید چه بشود؟
                    یکی از شرایطش بازیگر است. بازیگر باید به اندازه خریده باشد. نه زیاد و نه کم. نه این‌قدر کم که انگیزه‌ای برای رشد بزرگ نداشته باشد و با خودش بگوید یک نوسان ده درصدی می‌گیریم می‌آییم بیرون. و نه این قدر زیاد خریده باشد که جانش تمام شده باشد و دیگر زوری برای خرید آینده و بالا بردن قیمت نداشته باشد. و البته بازیگر باید در طی مسیر اعتقاد به اهداف بالا داشته باشد.
                    از واژه‌ی بازیگر، شخص خاصی منظور نیست. منظور حتی سفته‌بازان هم نیستند. منظور بازار است. افراد خرد و درشت که در بازار فعال هستند.

                    در اینجا چند نفر/دسته می‌توانند ما را کمک کنند:
                    یک گروه کسانی هستند که در هنگام ریزش میانگین‌گیری کرده‌اند. حالا اگر شد روی نمودار رد پای اینها را نشان می‌دهم. اینها تمام و کمال در خدمت هدف مشترکمان خواهند بود. پس شناسایی اینها می‌تواند مفید باشد.
                    دیگر کسانی هستند که در کف مدت‌ها جمع کرده‌اند. اینها هم مانند دسته بالا هستند با این تفاوت که بیشتر سرمایه‌گذاری زمانی کرده‌اند تا هزینه ریالی.
                    دیگر کسانی هستند که در طی روند همین‌جور به صورت مداوم به نمودار تزریق می‌شوند. اینها خودشان سه چهار دسته هستند. نمودارکارهایی که اهل بالا بخر و با شکست بخر هستند. بنیادی‌کارهایی که می‌گویند این قیمت‌ها جوک است. سفته‌بازان کوچک که به درصدهای کوچک می‌اندیشند. سفته‌بازان بزرگ که برای گرفتن نوسان بزرگ از دسته‌های دیگر وارد می‌شوند. (سفته‌باز یعنی کوتاه‌مدت‌کار.)
                    نشانه‌ی واضح همه‌ی اینها حجم است. ولی متاسفانه حجم تنها به این معنی نیست. حجم همزمان هم خریدار را نشان می‌دهد و هم فروشنده. و به ما نمی‌اداگوید کسی که اکنون دارد حجم ثبت می‌کند چه زمانی خریده بوده (در سوی فروشنده) یا به چه قصدی اکنون دارد می‌خرد (در سوی خریدار). حجم یک چیز گنگ و کور و بی‌جهت است. و البته فوق‌العاده مفید.
                    «محمد حسین» هستم.
                    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                    نظر

                    • mhjboursy
                      ستاره‌دار (۱۳)
                      • Jul 2013
                      • 18270

                      #40
                      پاسخ : کارگاه اندیشه

                      از جناب ادیب یاد گرفتم:
                      اینکه یک سری حرکات حالت کف روی آب را دارند. یعنی خودشان به خودی خود چیزی نیستند و باید حتما پشتشان یک اصلی باشد که اینها بر آن سوار شوند.
                      حرکات سفته‌بازانه باید در نهایت به پشتوانه‌ی یک حرکت اصلی (بنیادی) باشد. نهایت کار یک سفته‌باز باید فروش به یک نفر باشد که بنیادی خرید و فروش می‌کند و قیمت را بالاتر می‌داند و یا کسی که خرید در آن بالا برایش هنوز صرفه داشته باشد و حقوقی‌ای که سود سالیانه‌ای که از آن نماد می‌خواهد بگیرد در آن بالا برایش توجیه پذیر باشد یا باید به عامه مردم فروخته شود که با هیجان آن بالا حاضر به خرید از سفته‌باز باشند.
                      این یک نکته‌ی ساده و پیش‌پا افتاده‌ای شاید به نگر برسد. ولی در بحرش که بروی می‌بینی بسیار کارگشا است. یک مقدار باید رویش تامل و اندیشه داشت.
                      از چند دیدگاه باید دید. اینکه آیا این سفته‌بازی که وارد نماد شده (و ما ورودش را شناسایی کرده‌ایم) جای درستی وارد شده؟ آیا می‌تواند کسی را پیدا کند که به او بفروشد؟ و اکنون در چه زمانی هستیم؟ یعنی اکنون سفته‌باز فروخته خارج شده؟ دارد جمع می‌کند؟ دارد می‌فروشد؟ به خودش دارد می‌فروشد؟ یا به مردم؟

                      در مرحله‌ی بعدی باید تعمیم داد. این مورد را ما فقط برای سفته‌باز مطرح کردیم. در مرحله‌ی بعد باید جمع جبری اثرهای خرد و درشت بازیگران مختلف را در روی نمودار (تشخیص داد و) محاسبه کرد.
                      «محمد حسین» هستم.
                      امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                      نظر

                      • mhjboursy
                        ستاره‌دار (۱۳)
                        • Jul 2013
                        • 18270

                        #41
                        پاسخ : کارگاه اندیشه

                        پالایه‌نویسی خوب یا بد؟
                        _________________

                        من چندین بار به دوستان در جستار فیلترنویسی سایت tsetmc و در جاهای دیگر گفته‌ام... باز هم می‌خواهم اینجا یادآوری کنم و البته یک مقدار بیشتر توضیح بدهم در موردش.
                        پالایه‌نویسی برای تارنمای بورس کار چندان جالبی نیست. خوب است. ولی ابزار سخت و همزمان ناقصی است!
                        نمی‌تواند انتظارها را آن‌گونه که ما دوست داریم پوشش دهد.
                        حالا چرا؟ عرض می‌کنم.
                        نخست اینکه اصلا آنجا محیط برنامه‌نویسی نیست. بیشتر از دو خط بنویسی گیج می‌شوی.
                        دیگر اینکه (اگر در یک جای دیگر بنویسی و هر بار به آن منتقل کنی باز مشکل اینجاست که) آنجا محیط رفع‌اشکال (Debugging) هم نیست.
                        دیگر اینکه کتابخانه ندارد. تمام کتابخانه‌ی آنجا چند دستور Math است! همین!
                        دیگر اینکه امکان ورود (Import - Include) کتابخانه هم ندارد. امکان دسترسی به پرونده‌های درون رایانه را هم ندارد که بتوان از این طریق کاری کرد.
                        دیگر اینکه محیط قابل مشاهده (بصری - Visual) ندارد. شما این را با آمی‌بروکر (که در نوع خودش شاهکاری است) مقایسه کن. در آمی‌بروکر نمودار کنارت است و هر آن که این‌ور برنامه‌نویسی می‌کنی همان‌لحظه نتیجه‌اش را روی نمودارت مشاهده می‌کنی. ولی اینجا چقدر باید زمان بگذاری تا کاری مشابه انجام دهی؟ اصلا می‌توان این کار را کرد؟ نتیجه اینکه اصلا ما در اینجا کوریم. یعنی با عصا باید دنبال مقصود بگردیم! نمی‌دانیم اینکه نوشته‌ایم به هدف خورد؟ می‌خورد؟ یا اصلا راه را اشتباه آمده‌ایم! یک جاهایی یک کارهایی می‌توان کرد. مثلا همزمان در آمی‌بروکر برنامه‌نویسی کنیم و در آنجا هم برنامه‌نویسی کنیم و ببینیم آیا اطلاعات هر دو با هم جور در می‌آید یا نه؟ ولی خوب... آخر چه کاری است؟ همه را در همان آمی‌بروکر انجام دهیم بهتر نیست؟
                        دیگر اینکه (از همه مهمتر) امکان آزمایش سراسری و آزمایش روی گذشته (Back Test) ندارد! امروز یکی از دوستان الگوی شمعی چکش سپید می‌خواست. خوب... گیرم که ما این الگو را در آوردیم... ولی آیا این الگو خوب است اصلا؟ یا نه؟ این را باید حتما با آزمایش روی گذشته به دست آورد. (به شخصه این را و خیلی دیگر از چیزهایی که در پالایه‌های آماده دوستان به رایگان ارایه می‌کنند را آزمایش کرده‌ام. به درد نمی‌خورد! به درد نمی‌خورد! همین الگوی چکش و مرد آویزان و ... اینها به درد نمی‌خورند! دست کم در قاب زمانی روزانه‌ای که من آزمایش کردم به درد نمی‌خورند.)

                        برای همین است که من به عزیزان پیشنهاد می‌کنم زیاد نزدیک این پالایه‌نویسی نشوند و خودشان را با این درگیر نکنند و زمانی که می‌توانند در جاهای دیگر بهتر استفاده کنند را پای این نگذارند.
                        خوب است ها! خیلی هم خوب است. در جای خودش خوب است. برای مقایسه نمادها و برای در آوردن تر ترین‌ها و برای تند مقایسه کردن و برای دیدن جو کلی بازار و ... بسیار هم عالی است. ولی کاربردش همین‌ها است.
                        نباید ازش انتظار بیشتر داشت. نباید زمان گذاشت و پالایه‌های پیچیده با آن نوشت... دیده‌ام دوستان از این مکدی و قدرت‌نسبی و امثالهم می‌خواهند... خوب... نه... اینجا جایش نیست... نه.

                        این داده‌های حقوقی حقیقی مثلا... اینها چیز بسیار عالی‌ای است... ولی آخر... عزیز دلم... تا به حال نگاه کرده‌ای ببینی چقدر کارایی دارد؟ در کجا کارایی دارد؟ چگونه کارایی دارد؟ امروز نماد کاوه هم صف فروش بود و هم نسبت‌های فوق‌العاده مزخرفی داشت. یعنی چند حقیقی کله‌گنده عجیب داشتند می‌فروختند. حالا ما اگر به این نسبت نگاه کنیم و بخواهیم بفروشیم که... نمی‌شود... البته کاوه هنوز داغ داغ است... معلوم نیست چه می‌شود... ولی اگر من را به راست‌گویی قبول دارید از من بپذیرید که در بسیاری جاها دیده‌ام نمادهایی که در برخی روزها نسبت‌های بسیار بد داشته‌اند خیلی عالی رشد‌ کرده‌اند! و برعکس هم دیده‌ام نمادهایی که در آن کله‌گنده‌ها همین‌جور میلیونی خرید می‌کرده‌اند چگونه سقوط کرده‌اند! (در جستار نبض بازار هم نشان داده‌ام. چندین و چند بار)

                        دیگر گمان کنم به اندازه‌ی کافی صحبت کردم و چیزی که می‌خواستم را رساندم. دیگر بس است.
                        یا علی
                        «محمد حسین» هستم.
                        امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                        نظر

                        • mhjboursy
                          ستاره‌دار (۱۳)
                          • Jul 2013
                          • 18270

                          #42
                          پاسخ : کارگاه اندیشه

                          همین‌جوری
                          ــــــــــــــــــــ
                          تحسین الیوت
                          ـــــــــــــــــــــ

                          الیوت، اصلا نابغه بود. هر بار که به نمودارها و کارهای نموداری خودمان دارم می‌اندیشم، زمانی که کارهای خودم و دیگران را در کنار کار الیوت قرار می‌دهم می‌بینم نه تنها اندازه‌ی کار با هم فرق می‌کند بلکه اصلا جنس کار با هم فرق می‌کند.
                          همه دنبال این هستند که اینجا این‌قدر افت کرده یا رشد کرده برای خرید مناسب است یا نه؟ می‌روند سراغ میانگین‌گیری و قدرت‌سنجی نسبی و اندازه‌گیری فشار خرید و فروش و ... ولی جنس کار الیوت فرق می‌کند. {۱}
                          می‌دانید مانند چیست؟ مانند این است که در دنیای گوش‌ها و زبان‌ها، هنگامی که همه دارند در دنیای حیوانی خودشان به آواها و زیرها و زبرها گوش می‌کنند. یکی بیاید سخن انسانی را از لابه‌لای آواها بیرون بکشد و بفهمد.
                          الیوت سخن نمودار را شنید. نه آواهای معمول آن را! و این کار یک انسان است.
                          الیوت بُعد کار را عوض کرد. جنس نگرش را تغییر داد. (هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود.) نگرش تازه جهان تازه می‌آورد. جهان الیوتی بالکل با جهان میانگین گیری و قدرت‌سنجی متفاوت است. بالکل.
                          برای اینکه بفهمیم کار الیوت چقدر جالب بود بیایید نزد خودمان تلاش کنیم تا از بی‌نهایت جهان دیگر که هنوز کشف نشده یکی را با زور و اندیشه و تلاش کشف کنیم. این زمان است که می‌فهمیم کار الیوت چه بود.
                          ـــــــــــــــــــــــــــ
                          پانویس:
                          {۱} حالا من نمی‌دانم این کار خود الیوت بوده یا مانند بسیاری از نام‌های مخترعین دیگر، ایده‌ی دیگری را دزدیده و به نام خودش ثبت کرده. به اینش کاری ندارم. منظورم این است که آن کسی که این ایده را مطرح کرده مخ بوده. مقام والایی داشته. حالا چه الیوت چه غیر الیوت.
                          آخرین ویرایش توسط mhjboursy؛ 2018/12/14, 14:02.
                          «محمد حسین» هستم.
                          امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                          نظر

                          • mhjboursy
                            ستاره‌دار (۱۳)
                            • Jul 2013
                            • 18270

                            #43
                            پاسخ : کارگاه اندیشه

                            برگردان یک فرمول از بعد قیمت به بعد زمان
                            ________________________________

                            یک فرمول در آمی‌بروکر و دیگر نرم‌افزارهای نمودارکاری هست به نام بیشترین در دوره گذشته. (مثلا اگر مکدی از بیشترین مقدارش در هفت روز گذشته سه واحد کمتر یا بیشتر شد بخر یا بفروش.) (حالا کاری به بیشترین ندارم. حالا بیشترین نه کمترین. میانگین. هر چه.)
                            حالا من یک مقدار ذهنم در گیر شده. این فرمول برای بعد زمان است. اگر بخواهیم همین را به بعد قیمت (محور عمودی) بیاوریم (یا کلا به هر جای دیگر) چگونه می‌شود؟ دوگان (Dual) این فرمول چیست؟ اصلا چه مفهوم فلسفی‌ای می‌تواند داشته باشد.
                            آیا این‌گونه می‌شود؟ یعنی مثلا اگر متن اصلی فرمول این باشد: «بیشترین اندازه حجم در هفت روز گذشته» دوگانش این بشود: «بیشترین اندازه زمان در حجم یک هفتم این مقدار»؟
                            نه. یک جای کار می‌لنگد.
                            موضوع انگار به خود بعد زمان بر می‌گردد. ماهیت بعد زمان با بعد قیمت (و دیگر بعدها) متفاوت است. مثلا در مکان ما داریم یک متر پیش و یک متر پس. در زمان هم همین را داریم: یک ثانیه جلوتر و یک ثانیه عقب‌تر. ترکیب این دو هم سرعت می‌شود: یک متر در ثانیه به سمت جلو و یک متر در ثانیه به سمت عقب. ولی موضوعی که هست این است که اینجا منفی زمان معنی خاصی نمی‌دهد. هنگامی که می‌گوییم یک متقر در ثانیه به سمت عقب، ما داریم کمیت مکان را منفی می‌کنیم نه زمان را. اگر زمان را منفی کنیم چه معنی‌ای می‌دهد؟ (مسلما معنی یک متر در ثانیه در گذشته را نمی‌دهد. معنی این را هم نمی‌دهد که یک متر در ثانیه در جهت منفی مکانی حرکت کرده باشیم.) معنی واقعی (دنیوی-فیزیکی) ندارد. این به خاطر ماهیت و ذات بعد زمان است. همیشه زمان رو به پیش است.
                            موضوع دیگر و مهمتر این است که زمان (برخلاف مکان و دیگر کمیت‌ها و ابعاد) میزانش تغییر نمی‌کند. آهنگ خاص خودش را همیشه دارد. چگونه بگویم. همیشه همه چیز با یک سرعت (زمان) خاص در حال انجام است. به عبارت دیگر انگار ما کمیت زمان را یک بعد مشترک و ثابت در نگر گرفته‌ایم و تغییر باقی چیزها را داریم با این می‌سنجیم! زمان خودش مبدا است و تغییرات دیگران را با خودش می‌سنجد. پس نمی‌توان در مورد خود زمان زودتر و کندتر و یا بسط و جمع و آهستگی و کندی و کمی و زیادی را تعریف کرد. (می‌دانم حرف‌هایم یک مقدار گنگ است. برای خودم هم همین‌جور است.) خلاصه اینکه زمان شاخص است. کمی و زیادی ندارد. ما تنها کاری که روی نمودار یا روی کاغذ (روی فرومول‌های ریاضی‌مان) می‌توانیم انجام دهیم این است که بعد زمان را لگاریتمی یا غیر لگاریتمی در نگر بگیریم. که این هم کار ابلهانه‌ای است! چون یک مبدا می‌خواهد و اصلا زمان این‌گونه نیست که (مانند مکان و قیمت و ...) یک مبدا بتوان به آن داد. ما در زمان چیزی به نام نقطه صفر مکانی یا صفر قیمتی نداریم.

                            شاید یک دوگان برای فرمول HHV (یعنی بیشترین طی دوره) barsSince(highest) باشد. یعنی شمار روزهای طی شده از فلان اتفاق. مثلا زمانی که بیشترین ثبت شد. اینجا باز اصل واقعه را ما در بعد زمان سنجیده‌ایم. یعنی زمانی که گفتیم بیشترین، با گفتن این واژه عملا به بعد زمان اشاره کرده‌ایم. یعنی بیشترین در فلان دوره را سنجیده‌ایم. که یک سنجش زمانی است. حالا از این می‌گذریم و چشم‌پوشی می‌کنیم. ببینیم باقی‌اش چه می‌شود. در اینجا آمده‌ایم شمار روزها را سنجیده‌ایم. با این کار به صورت نصفه‌نیمه آمده‌ایم یکی از مشکلات را دور زده‌ایم. یعنی مشکل عدم تغییر پذیری زمان. اینجا زمان را می‌توانیم متغیر ببینیم. خروجی این فرمول یک بار پنج روز است و یک بار پنجاه روز. پس عملا (مصنوعی) یک تغییرات زمانی را می‌توانیم مشاهده کنیم. در این کلک ما آمده‌ایم محور و مبدا سنجش را «امروز» در نگر گرفته‌ایم! نه پدیده‌ای در افق بعد دیگر! توجه بفرمایید. hhv یک قیمت به ما می‌دهد و barsSince هم یک زمان به ما می‌دهد. ولی در اولی ما مقایسه با امروز نداریم! موضوع به خود تابع برنمی‌گردد. بلکه به آرگومان تابع بر می‌گردد! در بخش آرگومان باز ما داریم می‌گوییم: بیشترین طی یک دوره. (این مشکل را ما در آینده در جای دیگری خواهیم دید. یعنی با این کلکی که ما زدیم مشکل اینجا مثلا محو می‌شود... ولی زمانی که می‌خواهیم از فرمول‌هایمان پیشنهادگیری داشته باشیم می‌بینیم نصف ماجرا نیست! در این Trade_Off البته ما این حذف را می‌پذیریم. برایمان مطلوب است و قیمتش را می‌پردازیم. حاضر می‌شویم نیمی از توانایی‌مان در پیشنهادگیری از بین برود و به‌جایش زمان را متغیر کنیم که ازش پیشنهاد بگیریم. نیم بهتر از هیچ است.)
                            به هر روی... ما مشکل تغییر ناپذیری زمانی را یک جوری دور زدیم. ولی باز مشکل عدم منفی شدن زمان هنوز هست. اینجا هم می‌توان یک کلکی زد... مثلا به جای اینکه مبدا تشخیص را امروز قرار دهیم بیاییم یک هفته بعد در نگر بگیریم. پس به جای اینکه وضعیت امروز را با وضعیت یک هفته گذشته بسنجیم می‌آییم وضعیت هفت روز پیش را با هفت روز پیش و پس از خودش می‌سنجیم. یعنی وضعیت هفت روز گذشته را در چهارده روز گذشته بررسی می‌کنیم. این‌گونه barsSince جواب منفی هم می‌دهد. البته این کلک (دومی) زیاد جالب نیست. رهایش کنیم بهتر است.
                            خوب... بیایید یک بررسی بکنیم ببینیم چه از آب در آمد؟ قرار است ببینیم آیا این فرمول جدید می‌تواند دوگان (حالا دوگان که نه، بلکه یک جایگزین) خوبی برای فرمول بیشترین دوره بشود یا نه؟ فرمول اصلی می‌شود: مقایسه قیمت امروز با فلان وضعیت قیمتی خاص در یک دوره زمانی مشخص. یا با عبارت دیگر فاصله قیمتی امروز با بهترین قیمت در یک دوره مشخص. فرمول جایگزین می‌شود: فاصله زمانی امروز با روزی که فلان قیمت خاص (در یک دوره زمانی مشخص) اتفاق افتاده. یا به گونه‌ای دیگر فاصله زمانی امروز با زمانی که قیمت در همین حدود بود. این دومی بهتر است ولی یک مشکلی که دارد این است که حالت بهترین و بیشترین ندارد. این هم می‌شود: فاصله زمانی امروز با نزدیک‌ترین روز (یا دورترین روز) از زمانی که قیمت فلان بوده (مثلا هم‌قیمت امروز بوده یا بیشترین یک دوره بوده.)
                            بد نشد. به خصوص این آخری. ولی هنوز باز یک جای کار می‌لنگد. یک حفره‌ی خالی وجود دارد.
                            «محمد حسین» هستم.
                            امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                            نظر

                            • mhjboursy
                              ستاره‌دار (۱۳)
                              • Jul 2013
                              • 18270

                              #44
                              پاسخ : کارگاه اندیشه

                              بهترین‌های بازارهای افزایشی
                              ____________________

                              سلام.
                              بازار انگار دارد بر می‌گردد. یکی از علایمش حجم بالای ۱۰ هزار میلیارد ریالش است. ولی چقدر بر می‌گردد؟ چه مدت بر می‌گردد؟ و بازدهی روی کدام نمادها خواهد بود؟
                              نمی‌خواهم بگویید خودرویی‌ها یا بانکی‌ها یا نفتی‌ها... نه... منظور این است که روی کدام گروه از حالات نموداری بیشترین بازدهی را خواهیم داشت؟ ما در نمودار یا در اخبار یا در صورت‌های مالی یا روی تابلو باید دنبال چه چیزی باشیم؟ که بگوییم این نماد در زمان رشد عمومی بازار بیشترین رشد را خواهد داشت.
                              خوب... این موضوع هم احتمالا چون وقت نمی‌کنیم مانند بسیاری از موضوع‌های دیگر تنها با یک اشاره، در همین‌جا رها می‌شود... ولی بگذارید خیلی خلاصه چند مورد که اکنون به ذهنم می‌رسد بگویم... شاید در آینده ادامه‌اش را از سر گرفتیم.
                              کدام نمادها در زمان رشد بازار بیشترین رشد را دارند؟
                              ۱- حجم بالا. (به‌نسبت و بدون به‌نسبت)
                              ۲- آنهایی که افت زیاد داشته‌اند.
                              ۳- آنهایی که در حقشان بیشتر ظلم شده (اندکی متفاوت با شماره ۲).
                              ۴- نمادهای بازار پایه و کلا این مدلی که رها‌تر هستند. بی حساب‌کتاب و بی‌صاحب‌تر هستند.
                              ۵- آنهایی که در میانه‌ی راه رشد هستند (دقیقا برعکس شماره ۲ و ۳).
                              ۶- حجم پایین (دقیقا برعکس شماره ۱).
                              ۷- رهبرها. (چه گروه و چه نماد)
                              ۸- آنهایی که برایشان خبری آمده.
                              ۹- آنهایی که فروشنده سمج ندارند.
                              ۱۰- آنهایی که فروشنده سمج داشته‌اند و فروشنده در آنها آچمز شده. یا حقوقی فروشنده داشته‌اند و حقوقی از فهرست درصدی‌ها اخراج شده (البته نه آنهایی که حقوقی می‌زند به کدهای زیر درصد که یواش یواش خالی کند!).
                              ۱۱- خرید سنگین حقیقی (به خصوص در گذشته).

                              ـــــــــــــــــــــــــــ
                              پی‌نوشت: گمان نکنم بررسی اینها در چند رشد بزرگ (مانند رشد اصلی سال ۹۲ و رشد نسبتا کوچکتر سال ۹۴ و ۹۷) بیشتر از یکی دو روز طول بکشد و می‌تواند نتایج بسیار عالی‌ای داشته باشد. حالا غیر نموداری‌هایش را که سخت است بررسی کنیم. ولی دست کم می‌توان نموداری‌هایش را به آسانی بررسی کرد.
                              «محمد حسین» هستم.
                              امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                              نظر

                              • mhjboursy
                                ستاره‌دار (۱۳)
                                • Jul 2013
                                • 18270

                                #45
                                پاسخ : کارگاه اندیشه

                                حقیقی/حقوقی
                                ـــــــــــــــــــــــــ
                                جالب است. زمانی که حقیقی‌ها می‌خرند تقریبا همیشه مثبت‌های عالی را در نمادها شاهد هستیم. ولی زمانی که حقیقی‌ها می‌فروشند یک سری صف فروش است و یک سری معمولی و یک سری صف خرید.
                                این موضوع به گونه‌ی برعکس و با شدت کمتر در مورد حقوقی‌ها نیز درست است. به این گونه که زمانی که حقوقی می‌فروشد خیلی‌وقت‌ها صف خرید داریم و زمانی که حقوقی می‌خرد باز هر سه حالت صف خرید و صف فروش و معمولی را می‌توانیم داشته باشیم.
                                «محمد حسین» هستم.
                                امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X