صفحه 6 از 11 نخست ... 3456789 ... آخرین
نمایش نتایج: از 51 به 60 از 103

موضوع: کارگاه اندیشه ?

  1. #51
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    همگرایی و واگرایی
    ______________

    همگرایی یعنی دو چیز نزدیک هم بشوند.
    واگرایی یعنی دو چیز از هم دور شوند.
    همگرایی واگرایی یعنی چه؟
    واگرایی همگرایی یعنی چه؟
    این بدان خاطر است که ما تا کنون به اینها به چشم یک خروجی (F(x)) نگاه کرده بودیم نه به چشم یک پدیده و به دید فلسفی.
    با توجه به بالا همگرایی واگرایی یعنی بسنجیم میزان نزدیک شدنِ دو چیز که دارند از هم دور می‌شوند به چیز سوم (شیء ثالث - third objective) چقدر است؟ و این را ما می‌توانیم هم به صورت پیشنهاد (Signal) و هم به صورت نشانگر بیان کنیم.
    و گمان کنم بد نباشد رویش یک مقدار زمان بگذاریم و کار کنیم. حتی اگر پیشنهاد خوبی به ما ندهد دید فلسفی بسیار خوبی به ما می‌دهد که با آن می‌توانیم اندیشه‌مان را ژرف کنیم.
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ

    • پی‌نوشت: در تلویزیون می‌دیدم که طرف می‌گفت ما می‌خواهیم در پروژه‌ی سرن شرکت کنیم... فقط برای اینکه از ساختن خرده‌قطعات آن دانش‌های پایه‌مان را بالا ببریم... البته من که نمی‌دانم آن یارو درست می‌گفت یا نه؟ (چون ایران است احتمالا می‌خواسته یک بودجه‌ای بکند ببرد با زن و بچه‌اش بخورد... ولی) در کل ایده جالبی است... در عرفان و فلسفه هم می‌گویند کسانی که در دانشگاه و رشته‌های مهندسی تلاش فکری کرده‌اند بهتر می‌توانند پیش بروند نسبت به کسانی که از مخشان هیچ کاری نکشیده‌اند... این هم شبیه همین می‌تواند باشد... اگر از خود سرن نتیجه نگیریم... از پیچیدگی‌ها و عمق کار می‌توانیم خیلی دستاوردها (دستاوردهای ذهنی - کسب مخ تمرین‌داده شده) داشته باشیم.
    • پی‌نوشت دوم: حالا من نمی‌خواهم خواننده را محدود کنم به چند چیز خاص. نه. همگرایی و واگرایی را در مورد همه چیز دارم عرض می‌کنم. نخست این را بگویم که اینجا ما سه چیز احتیاج داریم. دو چیز نخست با هم یک واکنش می‌دهند و می‌شوند یک چیز و در نهایت در کنار چیز سوم قرار می‌گیرند. یعنی در اینجا خود همگرایی و واگرایی می‌شود یک مصنوع و یک چیز (یک شیء) برای قرار گرفتن مقابل یک شیء دیگر که با آن همگرایی یا واگرایی‌اش سنجیده شود. حالا این سه چیز هر چیزی می‌تواند باشد. در کارهای ما مثلا: زمان، قیمت، حجم، یا دیگر نشانگرها! مانند مکدی، قدرت نسبی، کانال کالا، بختامدی.... پدیده‌های جوی و و و
    • پی‌نوشت سوم: یک چیز دیگر هم اکنون به ذهنم رسید. که واگرایی و همگرایی اگر قرار باشد به عنوان یک پدیده جدا نگریسته شوند احتمالا با هم تفاوتی نخواهند داشت. (تنها در اینجا) یعنی زمانی که ما دو چیز نخست را با هم ترکیب می‌کنیم که بیاییم با چیز سوم ترکیب کنیم. آن ترکیب نخست مهم نیست زیاد همگرایی باشد یا واگرایی. چرا؟ برای اینکه طبق تعریف احتمالا خروجی واگرایی همان خروجی همگرایی باشد که یک منفی در آن ضرب شده باشد. این نکته یک موضوع ساده و پیش‌پا افتاده می‌تواند باشد که کلی کار ما را خراب کند! یعنی شما یک حجم بزرگی از کد را نوشته‌اید ولی می‌بینید کار نمی‌کند. بود و نبودش فرقی ندارد. سپس می‌بینید دو جا هم این کد تکرار شده که شبیه هم است. این را بر می‌دارید می‌بینید در خروجی تاثیری نگذاشت. آن را بر می‌دارید می‌بینید تاثیری نگذاشت. بعدا جفتشان را حذف می‌کنید و چند روز بعد می‌بینید ای بابا... نتایج و خروجی سامانه اصلا تغییر کرده! نگو مشکل از اینجا آب می‌خورده!
    • پی‌نوشت چهارم: این‌هایی که ما می‌گوییم... معلوم نیست برای که می‌گوییم؟ ششصد صفحه جستار کارگاه را نوشتم... نمی‌دانم برای که... آیا اصلا خواننده‌ای پیدا می‌شود که بیاید زمان بگذارد و گنج مدفون در آن را بیابد؟ مدفون هم که چه عرض کنم... ما همه چیزش را گفته‌ایم... حتی روش رسیدن به آن (ها) را.... که سر من از ناله‌ی من دور نیست... چه بگویم... اصلا برای چه نوشتیم... به چه کسی قرار بود کمک کنیم؟ برای چه؟ خوب... نمونه‌اش نبود... انصافا نمونه‌اش نبود... نه در میان انجمن‌ها و نوشته‌ها و کتاب‌های پارسی و نه در نوشته‌های زبان‌های انگلیسی... انگار می‌دیدیم کسی را که قرار است این راه را برود... و ممکن است به کمک ما احتیاج داشته باشد... ولی که؟ برای دعایش بود؟ برای چه بود؟ نمی‌دانم... شاید همین‌جوری برای خودم بود... که بعدا در نزد آن شخص اندیشمندی که قرار است در پی‌مان بیاید اعتباری کسب کنیم! چه می‌دانم... شاید برای خالی نبودن عریضه این کار را کردیم... شاید برای این این کار را کردیم و می‌کنیم که باید در یک جایی این موضوع را مکتوب می‌کردیم... که هم سیر طریق نزدمان محفوظ باشد و هم در یک محیط نیمه‌اجتماعی فعالیت کنیم که از انزوای زیاد در امان باشیم... شاید هم برای همه اینها... به هر روی... دیگران کاشتند و ما خوردیم... ما هم بکاریم که ایزد ان‌شاءالله در بیابان‌مان دهد باز...
    • پی‌نوشت پنجم: روش کار با ما این‌گونه است که باید وقت بگذارید. این مشق‌شب‌هایی که ما هر روز دیکته می‌کنیم را بروید چند بار از روی آن رو نویسی کنید و در مورد آن اندکی تامل کنید. و به این روش با یک سوم زمانی که ما گذاشتیم ان‌شاءالله به نتیجه برسید.

    ویرایش توسط mhjboursy : 2019/01/04 در ساعت 19:14
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  2. 13 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #52
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    دوستان کتاب یا جایی را سراغ ندارید که کار فلسفی انجام داده باشند؟ منظورم چیزی است در حد کارهایی که خودمان اینجا می‌گذاریم.
    بیشتر جاها تنها با یک بخش کوتاه از فلسفه آغاز کرده‌اند و دیگر رهایش کرده‌اند... یعنی می‌آیند می‌گویند فلسفه‌ی استفاده از نمودارکاری (Technical Analysis) چیست؟ و می‌آیند می‌گویند آری... قیمت تکرار می‌شود و عرضه و تقاضا است که قیمت را می‌سازد و ... و سپس که وارد نمودارکاری شدند دیگر فلسفه را رها می‌کنند... من دنبال جایی می‌گردم که همواره با فلسفه کار خودشان را پیش برده باشند و به قوانین پشت معادلات نموداری اشاره کرده باشند.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  4. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #53
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    در بسیاری از موارد کاری که یک پژوهشگر باید بکند تنها گفتن است. توصیف. کاری بسیار ساده.
    پاسخ به پرسش. که
    چیزی که می‌خواهی دقیقا چیست؟
    چیزی که داری می‌بینی دقیقا چیست؟

    این‌قدر ساده است... که شاید یک پاسخ در حد اینکه «می‌خواهم در کف خرید بکنم» برای این پرسش کافی باشد. (البته باید دوباره به پرسشی که پس از آن می‌آید هم پاسخ داد... که خوب... کف یعنی چه؟ یعنی کجا؟ وقتی چجوری شده است؟) کار شاق و پیچیده‌ای هم لازم نیست آدم انجام دهد.

    بسیاری از مشکل‌های آدم همین‌جوری برطرف می‌شود. نه تنها به عنوان یک پژوهش‌گر در بازارهای مالی. بلکه در هر قسمتی از زندگی این فرآیند بسیار سودبخش است. (این جزء همان مواردی است که باید در مدرسه به ما می‌آموختند! ) این یکی از اساس‌های شیوه‌ای از درمان‌های روانشناسی نیز هست.
    دوائک فیک و ما تشعر؟
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. 13 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #54
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    تجزیه ترکیب حرکات بازار
    =============

    سلام.
    چند وقت است چند مطلب می‌خواهم بنویسم یادم می‌رود...
    یکی‌اش این است:
    در بررسی‌هایمان بدانیم داریم کدام بازیگر را بررسی می‌کنیم:
    سهامداران خرد یا نهنگ‌ها را.
    امواج سطح دریا را یا امواج بزرگ زیر دریا را
    ===========================
    درپرانتز باز هم تاکید می‌کنم: پیشتر بارها گفته‌ایم که ذهن انسان، هم این‌گونه هست و هم باید باشد: که می‌آید مخلوقات خدا را تجزیه و ترکیب می‌کند. کلا در جهان آفرینش (به جز علت نخست/واقعی) هیچ بدعت و بدأت واقعی‌ای نداریم. کار انسان (مانند دیگر مخلوقات) شکافتن و دوختن است: تجزیه و ترکیب.
    اینجا هم ما کاری که می‌کنیم این است که علل در هم تنیده (سهامدار خرد و درشت) را از هم تفکیک می‌کنیم و دوباره (نتایج را) به هم پیوند می‌زنیم.
    این یک اصل کلی پژهشی است. (پرانتز بسته.)
    ===========================
    سهامدار خرد مانند حجم روزانه‌ی بازار است: مثلا روزی ۳۰ هزار میلیارد ریال...
    رفتار نهنگ بیشتر شبیه قیمت و ارزش بازار است: مثلا ۱۹ هزار هزار میلیارد ریال...
    امواج سطح دریا شبیه نوسان‌های کوچک و کوتاه مدت بازار است.
    امواج زیر سطحی مانند سرمایه‌گذاری‌های کلان اقتصادی در یک صنعت برای بلند مدت است و مانند دلخور شدن و دل کندن یک عده سرمایه‌دار بزرگ از یک جا.
    ===========================
    نمی‌خواهم طولانی بنویسم... فقط تلاش می‌کنم مثال بزنم...
    مثلا منی که در بازار خودرو فروشی نشسته‌ام باید بدانم که این بالا پایین شدن قیمت ناشی از کدام قسم از حرکات است. علت‌های موثر را پیدا کنم و دوباره نتایجش را با هم ترکیب کنم و نتیجه‌گیری نهایی بکنم. فرق است بین زمانی که قیمت خودرو به خاطر هیجان کاذب مردم دارد بالا پایین می‌شود با زمانی که مثلا خودروداران بزرگ به خاطر خبری که شنیده‌اند دارند به میزان زیاد خودرو می‌خرند یا می‌فروشند.
    ===========================
    فرق است بین زمانی که P/E به خاطر پایین آمدن P دارد پایین می‌آید با زمانی که به خاطر بالا رفتن E دارد بالا می‌رود. فرق است بین زمانی که E به خاطر کارهای روتین شرکت دارد بالا پایین می‌شود با زمانی که یک اتفاق در آن قرار است بیافتد.
    فرق است بین زمانی که پولی از بازار خارج یا به آن می‌شود دوباره انگیزه‌ی برگشت (کوتاه مدت) داشته باشد با اینکه پولی که آمده/رفته دیگر انگیزه‌ی برگشت نداشته باشد.
    ===========================
    البته اینها...بسیار موارد ساده و همه‌کس‌فهمی است... مانند خیلی چیزها... ولی آفت کار انسان غفلت است. خیلی وقت‌ها به این چیزها توجه نداریم. همین‌جوری می‌آییم بررسی می‌کنیم. یک بار نتیجه‌اش درست می‌شود دو بار درست می‌شود سه بار درست می‌شود ولی بعد از آن چند نوبت می‌بینیم نتایج دارد اشتباه از آب در می‌آید... دلیلش خیلی وقت‌ها همین چیزهاست.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 14 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #55
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    شاخص پراکندگی
    ==========
    برای بسیاری از کارهای پژوهشی لازم است ببینیم میانگین‌گیری ما چقدر دقیق است. برای این کار از ابزار ذهنیِ انحراف معیار استفاده می‌کنیم.
    به عبارت دیگر زمانی که میانگین‌گیری می‌کنیم اگر انحراف از معیار خوبی نداشته باشیم باید میانگین‌گیری را بیاندازیم دور و اگر انحراف از معیار خوبی داشته باشیم می‌توانیم روی آن میانگین‌گیری حساب باز کنیم.

    البته واژه‌ی انحراف معیار یک اصطلاح مصطلح است. بهتر است از واژه‌ی شاخص پراکندگی استفاده کنیم. در بورس باید توجه داشته باشیم که داده‌های ما همگون و هم‌جنس نیستند. یک سری داده‌ها وزن متفاوتی دارند. پس بنابراین سنجش میزان پراکندگی نمونه‌ها نسبت به معیار باید موزون (وزن‌دار) باشد.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #56
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    ایده {۱}
    =====
    یکی از راه‌های سنجش قدرت بازار این است که ببینی خودت چقدر موقعیت عالی خرید داری می‌بینی.
    خودت.
    همین!
    فقط همین.
    ============================
    توضیح اینکه...
    البته باید یک مقدار چشمت کار کرده باشد. روی نمودارها یا روی تابلو یا روی صورت‌های مالی... ولی زیاد هم نه.
    این را با تجربه فهمیده‌ام... به تجربه دیده‌ام زمانی که موقعیت خرید زیادی در بازار پیدا می‌شود بازار واقعا میل به بالا رفتن دارد و بالا هم می‌رود.
    زمانی که می‌گویی با خودت اگر پول داشتم این را هم می‌خریدم و آن را هم می‌خریدم و چقدر مردم اشتباه می‌کنند در فلان نماد می‌فروشند و از این جور چیزها...
    در این روش شیوه‌ی محاسبه‌اش هم مهم نیست... همان‌گونه که گفتم زیاد مهم نیست از طریق بنیادی به این نتیجه رسیده باشی یا نموداری یا اخبار یا هر چه... حتی مهم هم نیست خبره باشی... فقط یک مقدار کار کرده باشی. همین.
    ============================
    اما دلیل پشت این ایده‌ی به ظاهر مسخره چیست؟
    این است که بازار تشکیل شده از هزاران نفر امثال تو.
    همین.

    تو با غور در خودت در حقیقت داری قطره‌ای از دریا را مورد بررسی قرار می‌دهی و با این قیاس (که مع‌الفارق هم نیست) از جزء به کل می‌رسی. زمانی که ناخودآگاه تو دارد می‌گوید فلان نماد از ارزش جایگزینی خودش خیلی فاصله گرفته پس چقدر عالی است... احتمالا چندین نفر دیگر هم دارند همین را می‌گویند...
    =============================
    پانویس:
    برابر پارسی ایده را هم نمی‌دانم. در حقیقت برابر شناخته‌شده‌ای ندارد. در تارنمای «به‌پارسی» یک چیزهایی آمده (مانند آرمان و انگاره) ولی به دل آدم نمی‌نشیند.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #57
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    همین‌جوری
    ======
    نمی‌شود...
    هر کاری‌اش می‌کنی یک جای کار می‌لنگد...
    چند ضلعی‌ای است که هر ضلعش را درست می‌کنی (می‌کشی) ضلع‌های دیگرش خراب می‌شوند (تو می‌روند).

    • بریده‌بریده شدن
    • تاخیر
    • زیاد کردن سود (و بلند مدت کار کردن)
    • بالا بردن احتمال و اطمینان
    • مشخص کردن اول و آخرها (در برابر مشخص کردن میانه‌ها)
    • Repainting
    • انعطاف‌پذیری و در عین حال ثبات
    • و...

    {۱}
    راه برون رفت از این مشکلات چیست؟
    می‌دانم که راه‌کار شستن چشم‌ها و دیدن به گونه‌ای دیگر است. اما چگونه؟

    به عنوان کسی که یک عمری در این کارها بوده‌ام می‌دانم مدل کلی کار چگونه است... همیشه (حالا نه در بورس... هر جایی) این‌جوری می‌شود که زاویه‌ی دیدت را عوض می‌کنی و با یک زاویه‌ی دیگر نگاه می‌کنی که در آن زاویه‌ی دید دیگر این اضلاع در برابر هم قرار نمی‌گیرند. این‌گونه نمی‌شود که یک ور را بکشی و از آن ور کم بیاید. کلا کار کشیدن را می‌گذاری کنار.

    (البته همواره این‌گونه هم نیست. گاهی چیزی پیدا نمی‌کنی و عقلت قد نمی‌دهد و می‌آییی می‌گویی ما اینجا یک Trade off داریم. و این‌قدر از هر ور می‌کشی که همه یک اندازه کش بیایند! به قولی: سمبلش می‌کنی. ماست‌مالی! که خدا کند این‌گونه نشود کار ما.)


    ما نیازمند یک اختراع هستیم. نیازمند یک فکر نو. یک طرح نو. یک دیدگاه نو.
    باید جانشینی برای میانگین‌گیری پیدا کرد. باید جانشینی برای دوره‌ی زمانی پیدا کرد. (چه می‌دانم... مثلا درصد.)
    باید یک جایی از کار یک چیزی در آورد که دقیقا هم‌اندازه و مخالف جهت اینها عمل کند. در ۹۰ درصد موارد. مثلا یک عامل پیشگو کننده بیرون آورد که با عامل تاخیر بتواند همدیگر را خنثی کنند.
    شاید موج‌شماری یک راهکار باشد. موج‌شماری همزمان می‌تواند دید کلی و دید جزئی را ارایه دهد. ولی آخر این پاسخ نیست! این پاک کردن صورت مسئله است. چرا که موج شمردن خودش یک داستان است...

    در کل مانده‌ام... باید بیشتر اندیشید...

    پانویس:
    {۱} بین خودمان بماند اینها را می‌شود در دو عامل خلاصه کرد... ولی ما گنده‌اش کردیم هیجان انگیز شود!
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #58
    عضو فعال abstract آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    نوشته ها
    1,503
    تشکر
    5,296
    تشکر شده 5,664 بار در 1,420 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    می‌دانم که راه‌کار شستن چشم‌ها و دیدن به گونه‌ای دیگر است. اما چگونه؟
    عمدتا بخاطر اینه که بازار رو موجودی قابل پیش بینی فرض میکنیم که فقط باید راه حلی برای پیش بینی این موجود سرکش پیدا کنیم . بعدش دیگه حله
    ولی چطور میشه رفتار 900 هزار نفر رو پیش بینی کرد؟ اصلا امکان پذیره ؟ البته اینها فقط تعداد کدهای بورسی هست . عوامل بیرونی بسیاری هم میشه شمرد که در رفتار تک تک این افراد دخیل هستن

  16. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید abstract از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #59
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    نقل قول نوشته اصلی توسط abstract نمایش پست ها
    عمدتا بخاطر اینه که بازار رو موجودی قابل پیش بینی فرض میکنیم که فقط باید راه حلی برای پیش بینی این موجود سرکش پیدا کنیم . بعدش دیگه حله
    ولی چطور میشه رفتار 900 هزار نفر رو پیش بینی کرد؟ اصلا امکان پذیره ؟ البته اینها فقط تعداد کدهای بورسی هست . عوامل بیرونی بسیاری هم میشه شمرد که در رفتار تک تک این افراد دخیل هستن
    سلام.
    ما دنبال یک راهبرد سودمند هستیم.

    • این دیدگاه شما یا به این منتهی می‌شود که کلا بازار قمارخانه است.
    • یا به این مینتهی می‌شود که بالاخره یک اصول و قواعدی حاکم بر بازار هست. بالاخره با یک چیزی بالا پایین می‌شود. ولو اینکه آن چیز جمع جبری احساسات ۹۵۰ هزار نفر آدم باشد.



    در حالت دوم که هیچ... در حالت نخست هم نظریه‌ی آشوب هستش و راهبردهایی برای پیروزی در قمارخانه و آشفته‌بازار کامل وجود دارد و باید آنها را پیگیری کرد.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  18. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #60
    عضو فعال abstract آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    نوشته ها
    1,503
    تشکر
    5,296
    تشکر شده 5,664 بار در 1,420 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    سلام.
    ما دنبال یک راهبرد سودمند هستیم.

    • این دیدگاه شما یا به این منتهی می‌شود که کلا بازار قمارخانه است.
    • یا به این مینتهی می‌شود که بالاخره یک اصول و قواعدی حاکم بر بازار هست. بالاخره با یک چیزی بالا پایین می‌شود. ولو اینکه آن چیز جمع جبری احساسات ۹۵۰ هزار نفر آدم باشد.



    در حالت دوم که هیچ... در حالت نخست هم نظریه‌ی آشوب هستش و راهبردهایی برای پیروزی در قمارخانه و آشفته‌بازار کامل وجود دارد و باید آنها را پیگیری کرد.
    سلام
    حالت دوم بحث فلسفی میشه و فکر نکنم به نتیجه مناسبی بشه رسید .

    قسمت اول بله مکانیسم تقریبا یکسانه .

    در حالت دوم که هیچ... در حالت نخست هم نظریه‌ی آشوب هستش و راهبردهایی برای پیروزی در قمارخانه و آشفته‌بازار کامل وجود دارد و باید آنها را پیگیری کرد.
    بله استراتژی ها بوجود میان ولی عمر محدودی دارند . نمیشه انتظار داشت برای همیشه جوابگو باشند . با همه گیر شدن خاصیت خودشو از دست میده
    ولی یک استراتژی کلی که طی چند دهه اخیر تو بازار ما جواب داده استفاده از دوره رونق تورمی سالهای انتهایی دولت دوم با سهامداری و بعدش ترک بازاره تا کامل شدن دوره رکود و ظهور علایم رونق .

  20. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید abstract از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 6 از 11 نخست ... 3456789 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •