صفحه 7 از 11 نخست ... 45678910 ... آخرین
نمایش نتایج: از 61 به 70 از 103

موضوع: کارگاه اندیشه ?

  1. #61
    عضو فعال Abad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    7,404
    تشکر
    28,354
    تشکر شده 42,137 بار در 6,946 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    نقل قول نوشته اصلی توسط abstract نمایش پست ها
    سلام
    حالت دوم بحث فلسفی میشه و فکر نکنم به نتیجه مناسبی بشه رسید .

    قسمت اول بله مکانیسم تقریبا یکسانه .



    بله استراتژی ها بوجود میان ولی عمر محدودی دارند . نمیشه انتظار داشت برای همیشه جوابگو باشند . با همه گیر شدن خاصیت خودشو از دست میده
    ولی یک استراتژی کلی که طی چند دهه اخیر تو بازار ما جواب داده استفاده از دوره رونق تورمی سالهای انتهایی دولت دوم با سهامداری و بعدش ترک بازاره تا کامل شدن دوره رکود و ظهور علایم رونق .

    با سلام
    بر دو بزرگوار ... محمد حسین که اگر استاد دانشگاه می شد تاثیر گذار بود ...
    و جناب abstract که واقعا دید عمیقی دارن نسبت به بازار و اگر محبت کنند بیشتر بنویسید تا استفاده کنیم ...

    گفتم نظری داده باشیم ...

    بازار از انسانهای زیادی تشکیل شده پس مانند خود انسان موجودی زنده و متغیر است ...
    و مرتب باید رصد شود و استراتژی را با توجه به ان تنظیم نمود یعنی باید استراتژی منعطف باشد ...

    مثالی بزنم ... بازر پایه با تغییر قوانین خراب شد و بازار اصلی رشد کرد ... حالا ایا معکوس ان می تواند اتفاق بیفتد ؟؟...اگر این احتمال را بدهیم نحوه عمل ما شکل می گیرد ...

    مثالی دیگر ...
    سکه از ابتدای رشد موج 3 ای اغاز کرد و از کف تا قله حدود 7 برابر شد ... بازار سکه کارامدی بیشتری دارد چون رقابتی تر است و حباب در ان کمتر است .... اگر موج اخیر شاخص 3 لانگ ترم و 3 مید ترم باشد از کف رشد 7 برابر ان می شود 420 هزار ... انهم فقط برای موج میدترم .... ؟؟؟

    مثالی در کلان
    اگر بازار رقیب بورس که سپرده مسکن و ارز(طلا و سکه ) است وارد رکود زود هنگام شود و دولت نخواهد که نرخ بهره را بالا ببرد ... ایا راه دیگر بجز بورس باقی می ماند ؟؟ البته به اصلاح کوتاه مدت شاخص کاری نداریم ...

    ایا ممکن است دولت برای کاسبی خود و فروش اوراق مشارکت که حدود 50 هزار میلیار تومان است موقتا بورس را به کما ببرد ؟؟؟

    این ها مثال بود و الزاما درست نیست ... باید مرتب مثل چنین گذاره هایی رصد شود و استراتژی و برنامه را با انها تنظیم ...
    ویرایش توسط Abad : 2019/10/15 در ساعت 23:59
    Abad (گروه سرمایه گذاری آباد )
    تصمیم ساز است ، تصمیم گیری و مسئولیت آن با شماست. هر تصمیمی برای آینده امکان خطا دارد

  2. 19 کاربر به خاطر ارسال مفید Abad از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #62
    عضو فعال abstract آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    نوشته ها
    1,503
    تشکر
    5,296
    تشکر شده 5,664 بار در 1,420 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    با سلام مجدد

    محمد حسین که اگر استاد دانشگاه می شد تاثیر گذار بود
    قطعا . چون فلسفه هر چیزی براش مهمتر از نتیجه است .


    یک استراتژی ساده هم که بیشتر دیدم قدیمی های بازار استفاده میکنند و درصد موفقیت خوبی هم داره همون روش معروف مارتینگل هست .
    این روش تو بیشتر بازارها جواب میده . مگر اینکه تو یک بازار کاملا ریزشی مثل سال 92 باشیم .
    با اینحال ایراداتی داره که افراد تازه وارد یا نمیتونن و یا تمایل به استفاده ازش ندارند .
    اولا که سرمایه متوسطی لازم داره که میزان سود بلحاظ ریالی رضایت بخش باشه ولی افراد تازه وارد معمولا سرمایه کوچکی وارد بازار میکنن و انتظار سودهای چند برابری در زمان کم دارند .
    کنترل روحی و روانی خوبی لازم داره
    و آشنایی کلی با سهام از قبیل میزان نقد شوندگی نقطه تعادل قیمت و کمی ریزه کاریهای دیگه که حاصل تجربه هست .

  4. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید abstract از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #63
    ستاره‌دار(3) roya123 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    محل سکونت
    shiraz
    نوشته ها
    5,546
    تشکر
    26,534
    تشکر شده 30,129 بار در 5,476 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    نقل قول نوشته اصلی توسط abstract نمایش پست ها
    با سلام مجدد



    قطعا . چون فلسفه هر چیزی براش مهمتر از نتیجه است .


    یک استراتژی ساده هم که بیشتر دیدم قدیمی های بازار استفاده میکنند و درصد موفقیت خوبی هم داره همون روش معروف مارتینگل هست .
    این روش تو بیشتر بازارها جواب میده . مگر اینکه تو یک بازار کاملا ریزشی مثل سال 92 باشیم .
    با اینحال ایراداتی داره که افراد تازه وارد یا نمیتونن و یا تمایل به استفاده ازش ندارند .
    اولا که سرمایه متوسطی لازم داره که میزان سود بلحاظ ریالی رضایت بخش باشه ولی افراد تازه وارد معمولا سرمایه کوچکی وارد بازار میکنن و انتظار سودهای چند برابری در زمان کم دارند .
    کنترل روحی و روانی خوبی لازم داره
    و آشنایی کلی با سهام از قبیل میزان نقد شوندگی نقطه تعادل قیمت و کمی ریزه کاریهای دیگه که حاصل تجربه هست .
    روش مارتینگل چه روشی هست؟؟؟ نوشتید روش معروف مارتینگل اما من نمی شناسم. میشه بیشتر بگید؟؟؟ من تازه واردم.اما دوست دارم رفتارم توی بورس مثل حرفه ای ها باشه.
    اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
    شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"


  6. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید roya123 از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #64
    عضو فعال Abad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    7,404
    تشکر
    28,354
    تشکر شده 42,137 بار در 6,946 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    نقل قول نوشته اصلی توسط roya123 نمایش پست ها
    روش مارتینگل چه روشی هست؟؟؟ نوشتید روش معروف مارتینگل اما من نمی شناسم. میشه بیشتر بگید؟؟؟ من تازه واردم.اما دوست دارم رفتارم توی بورس مثل حرفه ای ها باشه.
    تقریبا مثل همین روش پله ای که من و شما داریم هست که البته ان را فقط باید در سهام با بنیاد عالی بکار برد مثل وثنو و ساروم ...
    در اینترنت سرچ کنید ...
    و البته هر معامله گر حرفه ای با توجه به سرمایه خود آن را بومی سازی می کند ...
    البته افراط در ان درست نیست ... که من در وثنو افراط کرده ام ... و البته دلیل ان این است که برای وثنو من نگاه بالای یک سال برای سهامداری دارم ...
    Abad (گروه سرمایه گذاری آباد )
    تصمیم ساز است ، تصمیم گیری و مسئولیت آن با شماست. هر تصمیمی برای آینده امکان خطا دارد

  8. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید Abad از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #65
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    مارتینگل خیلی ساده:
    • اکنون قیمت ۱۰۰۰ ریال است شما ۱ میلیون ریال بخری.
    • ۱۰ درصد پایین‌تر ۲ میلیون ریال بخری.
    • ۲۰ درصد پایین‌تر (اگر رفت) ۴ میلیون ریال بخری.
    • ۳۰ درصد پایین‌تر ۸ میلیون ریال بخری...


    مارتینگل یعنی میانگین کم کردن. البته میانگین کم کردن ساده نه. میانگین کم کردنی که هر بار قدرتش بسیار بیشتر شود.
    این ده درصد افت و این دو برابر کردن هر دفعه هم جزء اصولش نیست. در کل منظور این است که هر بار یک مقدار قیمت پایین آمد (مثلا روی هر حمایت) به میزان قابل توجهی خریدت را زیاد کنی.
    ============================
    مارتینگل چند پیش‌فرض دارد:

    1. قیمت به صورت طبیعی هیچ‌گاه پایین نمی‌ماند و هر پایینی یک بالایی دارد.
    2. قیمت این نماد پایین است و بازار اشتباه دارد می‌کند.
    3. بودجه شما با میزان افت باید تناسب داشته باشد.


    در مورد آخری: اگر بی‌نهایت پول داری که هیچ... همواره مارتینگل بهترین جواب را به شما خواهد داد! (ایده‌آل) ولی اگر بودجه‌ات ایده‌آل نیست نباید به‌گونه‌ای بشود که افت به نیمه‌ی خودش برسد و تو دیگر پولی برای میانگین کم کردن با قدرت بالاتر نداشته باشی. و بعدا هم اگر بازار برگردد به یکی دو پله‌ی آخر خریدهایت هم نرسد. (باید بودجه‌ات را با میزان افت و رشد احتمالی تطبیق دهی.)
    و مشکل هم اینجاست که ما اصلا از مارتینگل (و کلا میانگین‌گیری) زمانی استفاده می‌کنیم که دقیق نمی‌توانیم انتهای افت و میزان رشد را تشخیص دهیم. می‌دانیم قیمت پایین است و خوب است. ولی نمی‌دانیم کجا قرار است قیمت برگردد. می‌دانیم پس از افت، رشد هست ولی دقیق نمی‌دانیم تا کجا و کی. و حالا چگونه قرار است بودجه‌ی خودمان را به‌گونه‌ای مدیریت کنیم که با این افت و رشد هماهنگ شود؟
    ==========================
    یکی دیگر از مشکلات مارتینگل (علاوه بر چیزهایی که جناب abstract گفتند مانند مشکل زمان و نیز اینکه در بازارهای به شدت افزایشی می‌تواند کم‌بازده باشد یا در کل یک روش متوسط با سود معمول و نه خیلی عالی باشد) این است که:
    در این روش همواره به میزان زیادی باید نقدینگی داشته باشی! همواره!
    خر پول بودن را نمی‌گویم. آن بحثش جداست. منظور حالت نسبی است. به نسبت خودت همواره باید به میزان زیادی نقد باشی. این (علاوه مسئله‌ی کنترل روانی) باعث می‌شود بازدهی سبدت باز هم یک مقدار تعدیل شود. من بررسی نکرده‌ام و تخمین نزده‌ام ولی گمان کنم باید همواره بالای ۳۰ درصد نقد باشی.
    ==========================
    نتیجه‌گیری:
    مارتینگل برای بازار به شدت خرسی یا گاوی خوب نیست. برای بازار نوسانی خیلی خوب است. مارتینگل برای بنیادی‌کارها و کسانی که پول زیاد دارند (مانند حقوقی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها) بسیار عالی است. چون یک تخمین خوبی از ارزش بنیادی و میزان رشد آتی قیمت سهام دارند و با احتمال مناسبی می‌دانند قیمت در میان‌مدت/بلند‌مدت به یک جاهای خوبی خواهد رسید
    ==========================
    من مارتینگل و میانگین‌گیری استفاده نمی‌کنم. (کلا با کار من جور نیست.)
    یعنی به اینها به گونه‌ای دیگر نگاه می‌کنم.
    من می‌گویم هر خرید من یک خرید تازه است. ربطی به خریدهای گذشته ندارد.
    اکنون فلان نماد قیمتش ۱۰۰۰ ریال است. اینجا قیمتش خوب است؟ می‌خرم.
    حالا اگر همین قیمتش رسید به ۸۰۰ ریال... دوباره نگاه می‌کنم... آیا اینجا قیمتش خوب است؟ اگر بود می‌خرم دوباره. به دید یک خرید جدید. {۱}
    شاید در کنار همین نماد یک نماد دیگر قیمتش از ۱۰۰۰ ریال به ۷۰۰ ریال رسیده باشد. شاید یک نماد دیگر جذاب‌تر باشد! چرا بیایم این را بخرم؟ شاید با این افت زده یک حمایت مهم را شکسته و مستعد یک ترس گسترده در بازار شده باشد! خرید نمی‌کنم.
    ==========================
    پانویس:
    {۱} معمولا نمادهایی که به عنوان کف اعلام می‌کردم در جستار دستاورد این‌گونه بود. یعنی هرچقدر افت می‌داشتند نه تنها از جذابیتشان کاسته نمی‌شد بلکه فوق‌العاده جذاب‌تر هم می‌شدند. از همه‌ی نمادهای بازار بهتر می‌شدند. اینجا عملا میانگین‌گیری می‌کردم. ولی در حقیقت میانگین‌گیری نبود. یک خرید جدید بود با محاسباتی جدید.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 20 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #66
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    یکی از بهترین کارهایی که ما می‌توانیم انجام دهیم این است که (خودمان را) در موقعیت‌های مختلف بررسی کنیم. در موقعیت‌های ایده‌آل و خاص.
    منظورم یک چیزی شبیه عملیات ریاضی است که می‌گفتیم فلان معادله در بی‌نهایت فلان می‌شود (به سوی بی‌نهایت میل می‌کند.) پس در اینجا باید یک خط به سوی فلان رسم کنیم و ...

    اگر پول بی‌نهایت داشتیم اینجا چه می‌کردیم؟ اگر رانت دقیق و کامل داشتیم چه می‌کردیم؟ اگر سهامدار عمده ۹۰ درصدی بودیم چه می‌کردیم؟ اگر همین فردا بین ایران و آمریکا جنگ کامل شود چه می‌شود؟ و کلا از این جور چیزها.

    البته که حالات خاص و بی‌نهایت تقریبا هرگز به وجود نمی‌آیند. ولی اندیشیدن در این موارد ذهن آدم را باز می‌کند.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. 15 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #67
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    ایده در ساخت نشانگرها
    ==============
    تجرد از زمان
    ======
    یکی از نکات ساخت نشانگر این است که دقت کنیم ابعاد نشانگر همواره تنظیم و بهنجار باشد.
    مثلا نشانگرهایی که نوسانگر هستند و همواره بین ۰ تا ۱۰۰ یا در کل اعدادی مشخص در نوسان هستند به مراتب بهتر از دیگر گونه‌های شبیه خودشان هستند.
    همین‌طور نشانگرهایی که زمان‌بندی مشخصی دارند. (البته این بسیار کم است. برخی مانند سینوسی‌ها هستند و احیانا مشکل RePainting دارند و برخی هم مانند 3LineBreak کلک می‌زنند. (البته گاهی شبیه همین کلک‌ها هم به کار می‌آید. {۵})

    یکی از روش‌های تجرد از زمان در ساخت نشانگر این است که از درصد به جای روز استفاده کنیم.{۱} با این کار عملا یا باید وارد یک فضای دو بعدی (سه‌بعدی) بشویم که یک ورش بعد درصد است و یک ور دیگرش دو بعد زمان/اندازه (جدا جدا یا در هم تنیده). {۲} {۳} {۴}

    ===========================
    پانویس:
    {۱} و یکی از دلایلی که ما به دوستان تاکید می‌کردیم حتما یک زیگ برای خودشان بنویسند همین بود.
    {۲} چون درصد خودش اندازه است.
    {۳} این کار عملا برعکس کردن محور مختصات است. شبیه fourier transform اگر برقی باشید. ولی اگر آن‌گونه می‌گفتم دوستان هیچ کدام متوجه نمی‌شدند و کار عملی و ثمربخشی هم از دلش در نمی‌آمد. چرا؟ برای اینکه ما عملا محور مختصات را جا به جا نکردیم!!! ما آمده‌ایم (کلک زده‌ایم و) قطعه‌هایی از نمودار را بریده بریده (گسسته - Discrete) کرده‌ایم و بعد محورها را جا به جا کرده‌ایم. دیجیتالش کرده‌ایم!
    {۴} من پیشتر روی این کار کرده بودم. ولی به خاطر حجیم شدن کارها و آمدن مسائل با اولویت بالاتر این کار را که ریشه‌ای‌تر و پیچیده‌تر و زمان‌برتر بود کنار گذاشتم. اکنون هم که دارم به آن می‌اندیشم... گمان نکنم هرگز در آینده وقت بکنم به این بپردازم...
    {۵} دارم متن بالا را نگاه می‌کنم... چرا گفتم همین هم به کار می‌آید؟ ایده: نمودار را به حالت 3LB بکشیم و بعد از روی نمودار جدید نشانگرهایمان را بسازیم. عملا زمان‌بندی را آن نشانگر/نمودارِ 3LB درست کرده است. پس ما روی نشانگرهایمان می‌توانیم از همه نگر ابعاد درست داشته باشیم. هم اندازه و هم زمان. دیگر پیشنهاد (Signal) ساختن برای آن می‌شود آب خوردن. (البته باز یک چیز دیگر هم هست: اینکه نشانگر نرم باشد یا حتما صفر تا صد را همواره برود و از این جور چیزها... ولی اینها زیاد مهم نیستند. اینها را می‌توان یک کاری‌شان کرد.)
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #68
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    میانگین تغییرات روزانه‌ی یک متغیر تاخیر ندارد.
    همین.

    متن همین بود. ولی حواشی زیاد دارد:
    با اینکه میانگین‌گیری می‌شود ولی نرم هم نمی‌شود! و عملا این خواسته‌ی اصلی ما بود از میانگین‌گیری.
    کلا چند چیز هستند که میانگین‌گیری می‌شوند نرم نمی‌شوند.
    چرا نرم نمی‌شود؟ عجیب است. چگونه میانگین یک چیز دقیقا همان‌قدر آشفته و پرنوسان است که خودش است!!!
    چرا تاخیر پیدا نمی‌کند؟
    این مزیت است یا عیب؟ چگونه می‌توان از آن استفاده کرد؟
    حالا از همین یک میانگین‌گیری دوم انجام دهیم نرم می‌شود. و البته با تاخیر. جالب است.
    میانگین نخست معیاری است که میزان هیجان را بازگو می‌کند.
    انحراف از این معیار میزان افراط در هیجان را بازگو می‌کند.
    آیا می‌توان گفت افراط در هیجان چیز خاصی است؟ یا اینکه همواره هست؟ تصادفی است. (اگر کسی احساس می‌کند روندها با این هیجان‌ها آغاز می‌شود می‌تواند از این عامل استفاده کند.)
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  16. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #69
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    میانگین تغییرات روزانه‌ی یک متغیر تاخیر ندارد.
    همین.

    متن همین بود. ولی حواشی زیاد دارد:
    با اینکه میانگین‌گیری می‌شود ولی نرم هم نمی‌شود! و عملا این خواسته‌ی اصلی ما بود از میانگین‌گیری.
    کلا چند چیز هستند که میانگین‌گیری می‌شوند نرم نمی‌شوند.
    چرا نرم نمی‌شود؟ عجیب است. چگونه میانگین یک چیز دقیقا همان‌قدر آشفته و پرنوسان است که خودش است!!!
    چرا تاخیر پیدا نمی‌کند؟
    این مزیت است یا عیب؟ چگونه می‌توان از آن استفاده کرد؟
    حالا از همین یک میانگین‌گیری دوم انجام دهیم نرم می‌شود. و البته با تاخیر. جالب است.
    میانگین نخست معیاری است که میزان هیجان را بازگو می‌کند.
    انحراف از این معیار میزان افراط در هیجان را بازگو می‌کند.
    آیا می‌توان گفت افراط در هیجان چیز خاصی است؟ یا اینکه همواره هست؟ تصادفی است. (اگر کسی احساس می‌کند روندها با این هیجان‌ها آغاز می‌شود می‌تواند از این عامل استفاده کند.)
    در حقیقت شاید بتوان گفت تغییرات دقیقا عکس میانگین است بنابراین میانگینِ تغییرات یک چیز خنثایی می‌شود.

    این هم یک عبارت جدید است. از این چه می‌توان فهمید؟ چه دستاوردهایی می‌تواند برای ما داشته باشد؟
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  18. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #70
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه ?

    مفاهیم مشتق شده
    ===========
    نسبت مکان و جابه‌جایی و تندی (سرعت) و شتاب یک نمونه‌ی خوبی است.
    خیلی جاها ما مفاهیمی را از مفاهیم پایه و اساسی می‌گیریم. مانند گرفتن جابه‌جایی از مفهوم مکان و نیز گرفتن مفهوم تندی از آن و ...
    و خیلی جاها از اینها استفاده می‌کنیم.
    ولی باید توجه داشته باشیم که جاهایی کارایی ندارند. کارایی همان مفهوم پایه را ندارند.
    یک جاهایی کاربرد بیشتر دارند.
    می‌مانیم که از این استفاده کنیم (مثلا از تندی) یا از آن (از شتاب) یا نصفی از این و نصفی از آن و یا ترکیبی از این و آن یا چه؟

    پیشنهاد این است که آن را با این تفسیر کنیم. و بعد استفاده کنیم. (این با ترکیب معمولی فرق می‌کند.)
    ============================================
    نمونه‌ی واقعی بوریس: یک متغیر می‌سازیم روی نسبت بدهی‌های جاری و دارایی‌های جاری و بعد می‌آییم روی آن کار می‌کنیم... یک جایی هم یک متغیر می‌سازیم روی بدهی‌ها و دارایی‌ها. و با این هم کار می‌کنیم. درست (یعنی پیشنهاد) این است که بیاییم با استفاده از نسبت جاری بیاییم نسبت بدهی را تفسیر کنیم. که این نه به معنی استفاده‌ی صرف از نسبت جاری است و نه استفاده‌ی صرف از نسبت بدهی و نه ترکیب ساده‌ی این دو. بلکه ترکیبی تفسیری منظور است.
    ============================================
    پی‌نوشت: زمانی که غرق اعداد می‌شویم و آمار گیری می‌کنیم و زیادی با نمودار کار می‌کنیم این موارد را نمی‌بینیم. اینها جنبه‌ی فلسفی دارد و هر از چند گاهی باید سرمان را بالا بگیریم و یک مقدار فلسفی بیاندیشیم و دوباره سرمان را بکنیم توی نشانگرها و نمودارهایمان و آمارهایمان.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  20. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 7 از 11 نخست ... 45678910 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •