صفحه 5 از 11 نخست ... 2345678 ... آخرین
نمایش نتایج: از 41 به 50 از 103

موضوع: کارگاه اندیشه ?

  1. #41
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    پالایه‌نویسی خوب یا بد؟
    _________________

    من چندین بار به دوستان در جستار فیلترنویسی سایت tsetmc و در جاهای دیگر گفته‌ام... باز هم می‌خواهم اینجا یادآوری کنم و البته یک مقدار بیشتر توضیح بدهم در موردش.
    پالایه‌نویسی برای تارنمای بورس کار چندان جالبی نیست. خوب است. ولی ابزار سخت و همزمان ناقصی است!
    نمی‌تواند انتظارها را آن‌گونه که ما دوست داریم پوشش دهد.
    حالا چرا؟ عرض می‌کنم.
    نخست اینکه اصلا آنجا محیط برنامه‌نویسی نیست. بیشتر از دو خط بنویسی گیج می‌شوی.
    دیگر اینکه (اگر در یک جای دیگر بنویسی و هر بار به آن منتقل کنی باز مشکل اینجاست که) آنجا محیط رفع‌اشکال (Debugging) هم نیست.
    دیگر اینکه کتابخانه ندارد. تمام کتابخانه‌ی آنجا چند دستور Math است! همین!
    دیگر اینکه امکان ورود (Import - Include) کتابخانه هم ندارد. امکان دسترسی به پرونده‌های درون رایانه را هم ندارد که بتوان از این طریق کاری کرد.
    دیگر اینکه محیط قابل مشاهده (بصری - Visual) ندارد. شما این را با آمی‌بروکر (که در نوع خودش شاهکاری است) مقایسه کن. در آمی‌بروکر نمودار کنارت است و هر آن که این‌ور برنامه‌نویسی می‌کنی همان‌لحظه نتیجه‌اش را روی نمودارت مشاهده می‌کنی. ولی اینجا چقدر باید زمان بگذاری تا کاری مشابه انجام دهی؟ اصلا می‌توان این کار را کرد؟ نتیجه اینکه اصلا ما در اینجا کوریم. یعنی با عصا باید دنبال مقصود بگردیم! نمی‌دانیم اینکه نوشته‌ایم به هدف خورد؟ می‌خورد؟ یا اصلا راه را اشتباه آمده‌ایم! یک جاهایی یک کارهایی می‌توان کرد. مثلا همزمان در آمی‌بروکر برنامه‌نویسی کنیم و در آنجا هم برنامه‌نویسی کنیم و ببینیم آیا اطلاعات هر دو با هم جور در می‌آید یا نه؟ ولی خوب... آخر چه کاری است؟ همه را در همان آمی‌بروکر انجام دهیم بهتر نیست؟
    دیگر اینکه (از همه مهمتر) امکان آزمایش سراسری و آزمایش روی گذشته (Back Test) ندارد! امروز یکی از دوستان الگوی شمعی چکش سپید می‌خواست. خوب... گیرم که ما این الگو را در آوردیم... ولی آیا این الگو خوب است اصلا؟ یا نه؟ این را باید حتما با آزمایش روی گذشته به دست آورد. (به شخصه این را و خیلی دیگر از چیزهایی که در پالایه‌های آماده دوستان به رایگان ارایه می‌کنند را آزمایش کرده‌ام. به درد نمی‌خورد! به درد نمی‌خورد! همین الگوی چکش و مرد آویزان و ... اینها به درد نمی‌خورند! دست کم در قاب زمانی روزانه‌ای که من آزمایش کردم به درد نمی‌خورند.)

    برای همین است که من به عزیزان پیشنهاد می‌کنم زیاد نزدیک این پالایه‌نویسی نشوند و خودشان را با این درگیر نکنند و زمانی که می‌توانند در جاهای دیگر بهتر استفاده کنند را پای این نگذارند.
    خوب است ها! خیلی هم خوب است. در جای خودش خوب است. برای مقایسه نمادها و برای در آوردن تر ترین‌ها و برای تند مقایسه کردن و برای دیدن جو کلی بازار و ... بسیار هم عالی است. ولی کاربردش همین‌ها است.
    نباید ازش انتظار بیشتر داشت. نباید زمان گذاشت و پالایه‌های پیچیده با آن نوشت... دیده‌ام دوستان از این مکدی و قدرت‌نسبی و امثالهم می‌خواهند... خوب... نه... اینجا جایش نیست... نه.

    این داده‌های حقوقی حقیقی مثلا... اینها چیز بسیار عالی‌ای است... ولی آخر... عزیز دلم... تا به حال نگاه کرده‌ای ببینی چقدر کارایی دارد؟ در کجا کارایی دارد؟ چگونه کارایی دارد؟ امروز نماد کاوه هم صف فروش بود و هم نسبت‌های فوق‌العاده مزخرفی داشت. یعنی چند حقیقی کله‌گنده عجیب داشتند می‌فروختند. حالا ما اگر به این نسبت نگاه کنیم و بخواهیم بفروشیم که... نمی‌شود... البته کاوه هنوز داغ داغ است... معلوم نیست چه می‌شود... ولی اگر من را به راست‌گویی قبول دارید از من بپذیرید که در بسیاری جاها دیده‌ام نمادهایی که در برخی روزها نسبت‌های بسیار بد داشته‌اند خیلی عالی رشد‌ کرده‌اند! و برعکس هم دیده‌ام نمادهایی که در آن کله‌گنده‌ها همین‌جور میلیونی خرید می‌کرده‌اند چگونه سقوط کرده‌اند! (در جستار نبض بازار هم نشان داده‌ام. چندین و چند بار)

    دیگر گمان کنم به اندازه‌ی کافی صحبت کردم و چیزی که می‌خواستم را رساندم. دیگر بس است.
    یا علی
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  2. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #42
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    همین‌جوری
    ــــــــــــــــــــ
    تحسین الیوت
    ـــــــــــــــــــــ

    الیوت، اصلا نابغه بود. هر بار که به نمودارها و کارهای نموداری خودمان دارم می‌اندیشم، زمانی که کارهای خودم و دیگران را در کنار کار الیوت قرار می‌دهم می‌بینم نه تنها اندازه‌ی کار با هم فرق می‌کند بلکه اصلا جنس کار با هم فرق می‌کند.
    همه دنبال این هستند که اینجا این‌قدر افت کرده یا رشد کرده برای خرید مناسب است یا نه؟ می‌روند سراغ میانگین‌گیری و قدرت‌سنجی نسبی و اندازه‌گیری فشار خرید و فروش و ... ولی جنس کار الیوت فرق می‌کند. {۱}
    می‌دانید مانند چیست؟ مانند این است که در دنیای گوش‌ها و زبان‌ها، هنگامی که همه دارند در دنیای حیوانی خودشان به آواها و زیرها و زبرها گوش می‌کنند. یکی بیاید سخن انسانی را از لابه‌لای آواها بیرون بکشد و بفهمد.
    الیوت سخن نمودار را شنید. نه آواهای معمول آن را! و این کار یک انسان است.
    الیوت بُعد کار را عوض کرد. جنس نگرش را تغییر داد. (هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود.) نگرش تازه جهان تازه می‌آورد. جهان الیوتی بالکل با جهان میانگین گیری و قدرت‌سنجی متفاوت است. بالکل.
    برای اینکه بفهمیم کار الیوت چقدر جالب بود بیایید نزد خودمان تلاش کنیم تا از بی‌نهایت جهان دیگر که هنوز کشف نشده یکی را با زور و اندیشه و تلاش کشف کنیم. این زمان است که می‌فهمیم کار الیوت چه بود.
    ـــــــــــــــــــــــــ ــ
    پانویس:
    {۱} حالا من نمی‌دانم این کار خود الیوت بوده یا مانند بسیاری از نام‌های مخترعین دیگر، ایده‌ی دیگری را دزدیده و به نام خودش ثبت کرده. به اینش کاری ندارم. منظورم این است که آن کسی که این ایده را مطرح کرده مخ بوده. مقام والایی داشته. حالا چه الیوت چه غیر الیوت.
    ویرایش توسط mhjboursy : 2018/12/14 در ساعت 14:02
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  4. 13 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #43
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    برگردان یک فرمول از بعد قیمت به بعد زمان
    ________________________________

    یک فرمول در آمی‌بروکر و دیگر نرم‌افزارهای نمودارکاری هست به نام بیشترین در دوره گذشته. (مثلا اگر مکدی از بیشترین مقدارش در هفت روز گذشته سه واحد کمتر یا بیشتر شد بخر یا بفروش.) (حالا کاری به بیشترین ندارم. حالا بیشترین نه کمترین. میانگین. هر چه.)
    حالا من یک مقدار ذهنم در گیر شده. این فرمول برای بعد زمان است. اگر بخواهیم همین را به بعد قیمت (محور عمودی) بیاوریم (یا کلا به هر جای دیگر) چگونه می‌شود؟ دوگان (Dual) این فرمول چیست؟ اصلا چه مفهوم فلسفی‌ای می‌تواند داشته باشد.
    آیا این‌گونه می‌شود؟ یعنی مثلا اگر متن اصلی فرمول این باشد: «بیشترین اندازه حجم در هفت روز گذشته» دوگانش این بشود: «بیشترین اندازه زمان در حجم یک هفتم این مقدار»؟
    نه. یک جای کار می‌لنگد.
    موضوع انگار به خود بعد زمان بر می‌گردد. ماهیت بعد زمان با بعد قیمت (و دیگر بعدها) متفاوت است. مثلا در مکان ما داریم یک متر پیش و یک متر پس. در زمان هم همین را داریم: یک ثانیه جلوتر و یک ثانیه عقب‌تر. ترکیب این دو هم سرعت می‌شود: یک متر در ثانیه به سمت جلو و یک متر در ثانیه به سمت عقب. ولی موضوعی که هست این است که اینجا منفی زمان معنی خاصی نمی‌دهد. هنگامی که می‌گوییم یک متقر در ثانیه به سمت عقب، ما داریم کمیت مکان را منفی می‌کنیم نه زمان را. اگر زمان را منفی کنیم چه معنی‌ای می‌دهد؟ (مسلما معنی یک متر در ثانیه در گذشته را نمی‌دهد. معنی این را هم نمی‌دهد که یک متر در ثانیه در جهت منفی مکانی حرکت کرده باشیم.) معنی واقعی (دنیوی-فیزیکی) ندارد. این به خاطر ماهیت و ذات بعد زمان است. همیشه زمان رو به پیش است.
    موضوع دیگر و مهمتر این است که زمان (برخلاف مکان و دیگر کمیت‌ها و ابعاد) میزانش تغییر نمی‌کند. آهنگ خاص خودش را همیشه دارد. چگونه بگویم. همیشه همه چیز با یک سرعت (زمان) خاص در حال انجام است. به عبارت دیگر انگار ما کمیت زمان را یک بعد مشترک و ثابت در نگر گرفته‌ایم و تغییر باقی چیزها را داریم با این می‌سنجیم! زمان خودش مبدا است و تغییرات دیگران را با خودش می‌سنجد. پس نمی‌توان در مورد خود زمان زودتر و کندتر و یا بسط و جمع و آهستگی و کندی و کمی و زیادی را تعریف کرد. (می‌دانم حرف‌هایم یک مقدار گنگ است. برای خودم هم همین‌جور است.) خلاصه اینکه زمان شاخص است. کمی و زیادی ندارد. ما تنها کاری که روی نمودار یا روی کاغذ (روی فرومول‌های ریاضی‌مان) می‌توانیم انجام دهیم این است که بعد زمان را لگاریتمی یا غیر لگاریتمی در نگر بگیریم. که این هم کار ابلهانه‌ای است! چون یک مبدا می‌خواهد و اصلا زمان این‌گونه نیست که (مانند مکان و قیمت و ...) یک مبدا بتوان به آن داد. ما در زمان چیزی به نام نقطه صفر مکانی یا صفر قیمتی نداریم.

    شاید یک دوگان برای فرمول HHV (یعنی بیشترین طی دوره) barsSince(highest) باشد. یعنی شمار روزهای طی شده از فلان اتفاق. مثلا زمانی که بیشترین ثبت شد. اینجا باز اصل واقعه را ما در بعد زمان سنجیده‌ایم. یعنی زمانی که گفتیم بیشترین، با گفتن این واژه عملا به بعد زمان اشاره کرده‌ایم. یعنی بیشترین در فلان دوره را سنجیده‌ایم. که یک سنجش زمانی است. حالا از این می‌گذریم و چشم‌پوشی می‌کنیم. ببینیم باقی‌اش چه می‌شود. در اینجا آمده‌ایم شمار روزها را سنجیده‌ایم. با این کار به صورت نصفه‌نیمه آمده‌ایم یکی از مشکلات را دور زده‌ایم. یعنی مشکل عدم تغییر پذیری زمان. اینجا زمان را می‌توانیم متغیر ببینیم. خروجی این فرمول یک بار پنج روز است و یک بار پنجاه روز. پس عملا (مصنوعی) یک تغییرات زمانی را می‌توانیم مشاهده کنیم. در این کلک ما آمده‌ایم محور و مبدا سنجش را «امروز» در نگر گرفته‌ایم! نه پدیده‌ای در افق بعد دیگر! توجه بفرمایید. hhv یک قیمت به ما می‌دهد و barsSince هم یک زمان به ما می‌دهد. ولی در اولی ما مقایسه با امروز نداریم! موضوع به خود تابع برنمی‌گردد. بلکه به آرگومان تابع بر می‌گردد! در بخش آرگومان باز ما داریم می‌گوییم: بیشترین طی یک دوره. (این مشکل را ما در آینده در جای دیگری خواهیم دید. یعنی با این کلکی که ما زدیم مشکل اینجا مثلا محو می‌شود... ولی زمانی که می‌خواهیم از فرمول‌هایمان پیشنهادگیری داشته باشیم می‌بینیم نصف ماجرا نیست! در این Trade_Off البته ما این حذف را می‌پذیریم. برایمان مطلوب است و قیمتش را می‌پردازیم. حاضر می‌شویم نیمی از توانایی‌مان در پیشنهادگیری از بین برود و به‌جایش زمان را متغیر کنیم که ازش پیشنهاد بگیریم. نیم بهتر از هیچ است.)
    به هر روی... ما مشکل تغییر ناپذیری زمانی را یک جوری دور زدیم. ولی باز مشکل عدم منفی شدن زمان هنوز هست. اینجا هم می‌توان یک کلکی زد... مثلا به جای اینکه مبدا تشخیص را امروز قرار دهیم بیاییم یک هفته بعد در نگر بگیریم. پس به جای اینکه وضعیت امروز را با وضعیت یک هفته گذشته بسنجیم می‌آییم وضعیت هفت روز پیش را با هفت روز پیش و پس از خودش می‌سنجیم. یعنی وضعیت هفت روز گذشته را در چهارده روز گذشته بررسی می‌کنیم. این‌گونه barsSince جواب منفی هم می‌دهد. البته این کلک (دومی) زیاد جالب نیست. رهایش کنیم بهتر است.
    خوب... بیایید یک بررسی بکنیم ببینیم چه از آب در آمد؟ قرار است ببینیم آیا این فرمول جدید می‌تواند دوگان (حالا دوگان که نه، بلکه یک جایگزین) خوبی برای فرمول بیشترین دوره بشود یا نه؟ فرمول اصلی می‌شود: مقایسه قیمت امروز با فلان وضعیت قیمتی خاص در یک دوره زمانی مشخص. یا با عبارت دیگر فاصله قیمتی امروز با بهترین قیمت در یک دوره مشخص. فرمول جایگزین می‌شود: فاصله زمانی امروز با روزی که فلان قیمت خاص (در یک دوره زمانی مشخص) اتفاق افتاده. یا به گونه‌ای دیگر فاصله زمانی امروز با زمانی که قیمت در همین حدود بود. این دومی بهتر است ولی یک مشکلی که دارد این است که حالت بهترین و بیشترین ندارد. این هم می‌شود: فاصله زمانی امروز با نزدیک‌ترین روز (یا دورترین روز) از زمانی که قیمت فلان بوده (مثلا هم‌قیمت امروز بوده یا بیشترین یک دوره بوده.)
    بد نشد. به خصوص این آخری. ولی هنوز باز یک جای کار می‌لنگد. یک حفره‌ی خالی وجود دارد.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #44
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    بهترین‌های بازارهای افزایشی
    ____________________

    سلام.
    بازار انگار دارد بر می‌گردد. یکی از علایمش حجم بالای ۱۰ هزار میلیارد ریالش است. ولی چقدر بر می‌گردد؟ چه مدت بر می‌گردد؟ و بازدهی روی کدام نمادها خواهد بود؟
    نمی‌خواهم بگویید خودرویی‌ها یا بانکی‌ها یا نفتی‌ها... نه... منظور این است که روی کدام گروه از حالات نموداری بیشترین بازدهی را خواهیم داشت؟ ما در نمودار یا در اخبار یا در صورت‌های مالی یا روی تابلو باید دنبال چه چیزی باشیم؟ که بگوییم این نماد در زمان رشد عمومی بازار بیشترین رشد را خواهد داشت.
    خوب... این موضوع هم احتمالا چون وقت نمی‌کنیم مانند بسیاری از موضوع‌های دیگر تنها با یک اشاره، در همین‌جا رها می‌شود... ولی بگذارید خیلی خلاصه چند مورد که اکنون به ذهنم می‌رسد بگویم... شاید در آینده ادامه‌اش را از سر گرفتیم.
    کدام نمادها در زمان رشد بازار بیشترین رشد را دارند؟
    ۱- حجم بالا. (به‌نسبت و بدون به‌نسبت)
    ۲- آنهایی که افت زیاد داشته‌اند.
    ۳- آنهایی که در حقشان بیشتر ظلم شده (اندکی متفاوت با شماره ۲).
    ۴- نمادهای بازار پایه و کلا این مدلی که رها‌تر هستند. بی حساب‌کتاب و بی‌صاحب‌تر هستند.
    ۵- آنهایی که در میانه‌ی راه رشد هستند (دقیقا برعکس شماره ۲ و ۳).
    ۶- حجم پایین (دقیقا برعکس شماره ۱).
    ۷- رهبرها. (چه گروه و چه نماد)
    ۸- آنهایی که برایشان خبری آمده.
    ۹- آنهایی که فروشنده سمج ندارند.
    ۱۰- آنهایی که فروشنده سمج داشته‌اند و فروشنده در آنها آچمز شده. یا حقوقی فروشنده داشته‌اند و حقوقی از فهرست درصدی‌ها اخراج شده (البته نه آنهایی که حقوقی می‌زند به کدهای زیر درصد که یواش یواش خالی کند!).
    ۱۱- خرید سنگین حقیقی (به خصوص در گذشته).

    ـــــــــــــــــــــــــ ــ
    پی‌نوشت: گمان نکنم بررسی اینها در چند رشد بزرگ (مانند رشد اصلی سال ۹۲ و رشد نسبتا کوچکتر سال ۹۴ و ۹۷) بیشتر از یکی دو روز طول بکشد و می‌تواند نتایج بسیار عالی‌ای داشته باشد. حالا غیر نموداری‌هایش را که سخت است بررسی کنیم. ولی دست کم می‌توان نموداری‌هایش را به آسانی بررسی کرد.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #45
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    حقیقی/حقوقی
    ـــــــــــــــــــــــــ
    جالب است. زمانی که حقیقی‌ها می‌خرند تقریبا همیشه مثبت‌های عالی را در نمادها شاهد هستیم. ولی زمانی که حقیقی‌ها می‌فروشند یک سری صف فروش است و یک سری معمولی و یک سری صف خرید.
    این موضوع به گونه‌ی برعکس و با شدت کمتر در مورد حقوقی‌ها نیز درست است. به این گونه که زمانی که حقوقی می‌فروشد خیلی‌وقت‌ها صف خرید داریم و زمانی که حقوقی می‌خرد باز هر سه حالت صف خرید و صف فروش و معمولی را می‌توانیم داشته باشیم.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #46
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    همین‌جوری
    ـــــــــــــــــ
    سردرگمی برای آغاز بهبود سامانه
    ـــــــــــــــــ
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    سلام.
    بگذارید به حالت داستان بگویم...
    موضوع از این قرار است که می‌خواهم پس از مدت‌ها یک نگاهی دوباره به سامانه‌ی داد و ستدی خودم بیاندازم. یک دستی به سر و گوشش بکشم. کلا موضوع این است که پس از مدت‌ها می‌خواهم یک کاری کرده باشم... آخر جریان این است که من اکنون حدود یک سال است که کار پژوهشی درست و حسابی نکرده‌ام... کمتر از یک سال... از زمانی که کارگاه را بستم... یعنی از آغاز امسال حدودا... در کل بیش از شش ماه است که کار نکرده‌ام... کار جسته‌گریخته و بدون نخ تسبیح هم... بگذارید خیالتان را آسوده کنم... به درد... نمی‌خورد!
    آری... می‌خواهم یک مقدار دوباره کار پژوهشی کنم... ولی چند روز است که همین‌جور الکی دور خودم می‌چرخم... زمانش هست‌ها... بیمار و کسل هم نیستم... ولی نمی‌توانم...
    هرچقدر می‌اندیشم که خدا... من از کجا باید آغاز کنم؟ چه کار باید بکنم؟ اصلا عقلم به جایی قد نمی‌دهد که نمی‌دهد...
    اصلا نمی‌دانم باید چه کنم و از کجا (و به چه روشی) به کجا برسم...
    اصلا مخم هنگ کرده.

    واقعا من برای بهبود و ارتقای سامانه‌ام باید چه بکنم؟؟؟

    بگذارید یک مقدار از کارهایی که فهرست کرده‌ام را اینجا بیاورم:
    خواندن توابع گذشته به منظور اینکه:
    ۱- ایده جدید به ذهنم بیاید.
    ۲- توابع پیشین را اصلاح کنم. که این خودش شامل چند مورد می‌شود:
    الف) پیدا کردن موارد بد و یا بدون استفاده.
    ب) همه را هم‌سنگ کردن. (مثلا اگر یک الگو ۷ روزه است باقی را هم ۷ روزه بکنم. اگر یک الگو برای پیدا کردن کف است باقی را هم کف‌یاب کنم. اگر یک الگو روی پیدا کردن دست‌ها است باقی را هم بر همین مبنا بنا بگذارم.)
    ج) پیدا کردن تکراری‌ها.
    د) تندتر کردن (اجرای) برنامه.
    ه) تنظیم کردن.
    ۳- بردن برنامه به چند قاب زمانی. (البته این کار را پیش از این انجام داده بودم ولی کار کاملی نبود که به دلم بچسبد.)
    ۴- افزودن مواردی که قرار بوده افزوده شود.

    بگذارید این‌گونه بگویم... خودم حالم از این مواردی که نوشته‌ام به هم می‌خورد... احساس می‌کنم وقت تلف کردن است. می‌دانم باید دو کار اصلی انجام دهم: ایده‌ جدید به ذهنم بیاید و این که هست را اصلاح بکنم. ولی دقیق نمی‌دانم چگونه. نمی‌دانم چقدر باید زمان گذاشت و اگر این زمان را در جای دیگر بگذارم بهتر است یا نه؟ (آخر می‌دانید؟ من صدها یا شاید هزار نکته‌ی پیگیری نشده دارم که در جایی ثبت کرده‌ام... اینها را در جستار کارگاه زمانی که داشتم روی کار اصلی کار می‌کردم یادداشت کرده‌ام که اگر زمانی... روزی... وقتش شد پی‌اش را بگیرم...)

    می‌دانید چیست؟ مشکل اینجاست که در مدرسه به ما یاد ندادند چگونه یاد بگیریم (حالا شاید به بچه‌های اکنون یاد بدهند ولی به ما که یاد ندادند.) یاد ندادند چگونه باید پژوهش کرد! یاد ندادند چگونه باید انتزاع کرد. چگونه باید فهمید و کشف کرد. از همه مهمتر برنامه‌ریزی دقیق را به ما یاد ندادند. چیزی که من اگر اکنون بخواهم دنبالش باشم شاید یک سال از من زمان ببرد... ولی آن زمانی که می‌باید و زمانش بود این را به ما یاد ندادند... به جایش به ما یاد دادند قله‌ی اورست ۸۸۸۸ متر است! آبشار نیاگارا فلانش بهمان است! در رشته کوه‌های آلپ موجوداتی زندگی می‌کنند به نام بچه‌های‌کوه‌آلپ.
    والا... اکنون اطلاعات من در باره‌ی اینکه بطن چپ قلب اول خون واردش می‌شود یا بطن راست به چه دردم می‌خورد؟ چرا زمان من را با آن گرفتند؟ انتگرال و مشتق چقدر در زندگی به کار من آمد؟ به کار چه کسی آمده؟ آیا مهندسی که در یکی از رشته‌های مهندسی دارد کار می‌کند به کارش می‌آید؟ نه! اینها اطلاعات به درد نخوری بود که به خاطر اشتباه مسئولی در سر ما کردند و زمان ما را الکی از ما گرفتند.
    به جایش باید اخلاق یادمان می‌دادند (که این قدر دزد نشویم. این قدر لات نشویم. این قدر فاحشه و بدکاره نشویم. این قدر از خدا بی‌خبر نباشیم.) باید برنامه‌ریزی و پژوهش‌گری یادمان می‌دادند... باید شیوه زندگی شهری و اجتماعی را یادمان می‌دادند... محبت کردن و احساس خوب داشتن و تلاش کردن را باید یادمان می‌دادند... مسایل ازدواج و خانواده باید یادمان می‌دادند...
    بگذریم...

    اکنون من مانند چیز در گل گیر کرده‌ام... نمی‌دانم دقیقا باید چه بکنم... از کجا باید آغاز کنم و چگونه باید پیش روم... با خودم می‌گویم بروم همین‌جوری کارهای گذشته را نگاه کنم احتمالا یک ایده‌ای همین‌جوری به ذهنم خطور می‌کند... و مواردی را برای اصلاح پیدا می‌کنم...

    که آخر... چه بگویم... در همان هم مانده‌ام...

    البته یک چیز هم بگویم... در کل پژوهش‌گری خودش چیز بسیار کشف شده و پژوهش شده‌ای نیست. (روی پژوهش کردن پژوهش کردن ولی دستاورد درست و حسابی‌ای نداشتن) چیز بسیار روشن و واضحی نیست. و شاید اصلا این طبیعتش باشد. ولی باز من توقع داشتم یک گام جلوتر بودم. یک درجه شفاف‌تر.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #47
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    نوشته ها
    520
    تشکر
    8,580
    تشکر شده 2,293 بار در 491 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    سلام دوست عزیز جناب محمد حسین
    خدا قوت
    بعضی روزها میرسه که ادم نمیدونه چکار باید کنه اصلا همینجوری فقط باید تمرکز خودش رو درست کنه. منم نزدیک به 20 میلیون تو بورس داشتم همش رو نقد شدم چون چند مدتی هست که تمرکز ندارم بنابراین دیدم بهتره که نقد بشم و چند مدتی الکی الکی خرید نکنم که به خودم و سرمایم ضرر بزنم.
    کمی به خودتون زمان بدید انشالله درست میشه و شما هم از این بلاتکلیفی درمیایید
    موفق باشید و سربلند

  14. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید gholamk از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #48
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    همین‌جوری
    ــــــــــــــــ
    همان حرف همیشگی خودمان را می‌زند ولی بیانش خیلی شیواست:

    Volume and Market Interest

    A rising market should see rising volume. Buyers require increasing numbers and increasing enthusiasm in order to keep pushing prices higher. Increasing price and decreasing volume show lack of interest, and this is a warning of a potential reversal. This can be hard to wrap your mind around, but the simple fact is that a price drop (or rise) on little volume is not a strong signal. A price drop (or rise) on large volume is a stronger signal that something in the stock has fundamentally changed.

    lack of interest!
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  16. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #49
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    بررسی الگوی شمعی چکش سپید
    ____________________________
    این‌ الگو یکی از بهترین‌ها در نوع خودش است.
    یک الگوی چکش سپید را در نگر بگیرید.
    چرا بدنه آن بالا جمع شده در حالی که سایه‌ی به آن بزرگی در پایین دارد؟
    بدنه بالاست برای اینکه بیشتر داد و ستدها دقیقا همان بالا (خیلی بالا) انجام شده که پایانی را آورده آن همه بالا.
    (همان‌گونه که می‌دانید شیوه‌ی کار ما فلسفی است. کاراگاه بازی.)
    منظور از بیشتر یا زمانی است یا حجمی.
    سایه بزرگ است برای اینکه خریداری نبوده. در آن زمان.
    توجه بفرمایید که قیمت گشایش هم آن بالاهاست. پس نتیجه اینکه در میانه روز فروشنده‌ها دیده‌اند خریداری نیست و خواسته‌اند قیمت را بکشند پایین.
    ولی یک باره خریدار پیدا شده و بازار را دست گرفته.

    تفسیر دیگر اینکه قیمت آخرین آن پایین بوده. به این معنی که داد و ستدها در سطح یک بدنه‌ی کوچک در حال انجام بوده ولی در انتهای کار یکباره خریدار قدرتش را از دست داده و فروشنده قدرت را به دست گرفته و تا آن پایین آمده.

    این را باید با بررسی یک قاب زمانی پایین‌تر انجام داد.

    پس موضوع زمان است. زمان انجام پدیده‌های متفاوت.

    موضوع دیگر حجم است. حجم به خودی خود معنایی ندارد بلکه در مقایسه با حجم روزهای دیگر معنی پیدا می‌کند. پس ما حتما باید مبدا مقایسه داشته باشیم در حجم. که حالا گمان کنم در جایی در این باره توضیح داده‌ام (یا در آینده می‌دهم ان‌شاءالله) و اکنون رهایش می‌کنم. تفسیر الگوی چکش در حجم کم و زیاد و متوسط چیست؟

    پیش از ادامه، در مورد دو تفسیری که از زمان به وقوع پیوستن زیرمجموعه‌ها گفتم، این را بیافزایم که تفسیر دوم (یعنی سایه در انتهای زمان اتفاق افتاده باشد) هم می‌تواند در شمع بعدی به تفسیر نخست تبدیل شود. {۱}

    خوب اگر حجم بالا باشد یعنی چه؟ یعنی طرف خیــــــلی هول است! به قول آن بنده‌خدایی که ازش نقل قول کردیم Full of interest! پس ما هم هر چه طبق آن دو تفسیر گیر آورده بودیم را قوی می‌کنیم. ضریب می‌دهیم. اگر حجم کم بود چه‌جور؟ اگر در کف بود که حتما نشان‌دهنده‌ی کمبود فروشنده است. به خصوص اگر بدنه بالاتر از پایانی شمع بلند پیشین قرار گرفته باشد. مگر اینکه (باز طبق تفسیر دوم زمانی) دیگر خیلی دیر هنگام آن سایه اتفاق افتاده باشد. که باز هم این موضوع ضعیف است. اگر در بالا به وجود آمده بود که گمان کنم نشود برایش تفسیری جور کرد. تنها می‌توان گفت تفسیر تضعیف شده و شاید بتوان از آن به بی‌تفسیری (بی‌انگیزگی و سردرگمی) بازار تفسیر کرد. و بیشتر باید به شمع بعدی (به خصوص اگر پر حجم باشد) نگاه کرد که در کنار آن، این چه معنایی می‌دهد. حجم متوسط هم همان معنای حجم زیاد را می‌دهد با قدرتی کمتر.

    در مورد بررسی‌هایمان در قاب زمانی پایین‌تر، این مهم نیست که ما دنبال این باشیم که حجم اصلی در کجا ایجاد شده و کلا مهم نیست حجم را زیاد نگاه کنیم. همان که دنبال الگوی ۷ باشیم کافی است. چون حجم مطمئنا در سمت خریداران بوده! با هر تفسیری که بخواهیم نگاه کنیم. وگرنه اصلا این الگو شکل نمی‌گرفت.

    نکته‌ی دیگر هم اینکه این الگو خیلی برای در کف بودن مناسب نیست. برای اینکه یک فاز تاخیر دارد. مانند نشانگرهای میانگیری کننده پس از وقوع حادثه به ما خبر می‌دهد! برای دنبال کردن روند خوب است. در حالی که ما در کف‌یابی دوست داریم پیشنهادهایمان را بر اساس پیشبینی کردن برگشت‌های آینده ارایه دهیم.

    جمع بندی و نتیجه گیری شمع چکش سپید:
    گفته شد دو تفسیر اصلی وجود دارد که بر مبنای زمان بندی اجزای چکش ایجاد می‌شود و تفسیر دوم هم حتی قابلیت تبدیل به تفسیر یکم را داراست و برای این باید یک قاب پایین‌تر را (و نیز احیانا شمع بعدی را) نگاه کنیم. نیز اینکه حجم بالا تقویت کننده‌ی تفسیر است و حجم کم بسته به اینکه در کجا ایجاد شده باشد دو تفسیر دارد.
    احتمالا.

    ــــــــــــــــــــ
    پانویس:
    {۱} شما گمان کنید که شمع را رها کرده‌اید و کلا آمده‌اید به یک قاب زمانی پایین‌تر... آنجا چه می‌بینید؟ در تفسیر نخست چه می‌بینید؟ در تفسیر دوم چه می‌بینید؟ حالا تصور کنید که دو شمع به هم چسبیده باشند... یعنی در قاب زمانی پایین‌تر که نگاه می‌کنیم بین شمع نخست و دوم تفاوتی قایل نشویم... آیا نمی‌توان تصور کرد که اگر الگوی دوم اتفاق افتاده، دوباره در ادامه همان الگوی نخست دوباره اتفاق بیافتد... یعنی حالا که سایه اتفاق افتاده پس از این سایه یک بدنه در بالا دوباره به وجود بیاید! نتیجه اینکه اگر حالت دوم اتفاق افتاده بود باز ما یک نیم‌شمع (نیم‌روز مثلا) به خودمان زمان می‌دهیم تا تاییدیه بگیریم.


    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  18. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #50
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه اندیشه

    خوب... ما که آن قسمتش را گذاشتیم... این را هم بگذاریم... قشنگ بود دلم نمی‌آید ولش کنم:


    Bullish Signs
    Volume can be very useful in identifying bullish signs. For example, imagine volume increases on a price decline and then the price moves higher, followed by a move back lower. If the price on the move back lower stays higher than the previous low and volume is diminished on the second decline, then this is usually interpreted as a bullish sign.





    Volume and Price Reversals

    After a long price move higher or lower, if the price begins to range with little price movement and heavy volume, this often indicates a reversal.





    Volume and Breakouts vs. False Breakouts

    On the initial breakout from a range or other chart pattern, a rise in volume indicates strength in the move. Little change in volume or declining volume on a breakout indicates lack of interest and a higher probability for a false breakout.


    Volume History

    Volume should be looked at relative to recent history. Comparing today to volume 50 years ago provides irrelevant data. The more recent the data sets, the more relevant they are likely to be.
    ویرایش توسط mhjboursy : 2019/01/04 در ساعت 03:19
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  20. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 5 از 11 نخست ... 2345678 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •